سه شنبه, ۲۵ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۱۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

پس از غرق شدن کشتی پناهندگی در شام اطفال عزیز جان‌های شان را از دست دادند بدون خلافت چه تعداد دیگر را از دست خواهیم داد؟

به تاریخ 23 سپتمبر 2022 بی‌بی‌سی گزارش داد که 71 تن از پناه‌جویان مهاجر در یک کشتی، که در حال غرق شدن در سواحل سوریه بود، پیدا شدند که ده‌هاتن کشته گزارش شده و 20تن از نجات یافتگانِ زخمی برای تداوی به شهر طرطوس منتقل شده اند. در میان 120الی150سرنشینان این کشتی زنان و کودکان لبنانی، سوری و فلسطینی هم بودند. مصطفی مستو یکی از برادران این امت بود که با دو دختر و پسرش جان‌های شان را از دست دادند. مادرش عادله از این حادثه که عزیزانش را از دست داده است، وضعیتِ خوبی نداشته و هیچ کلماتی برای تشریح چگونگی وقوع این فاجعه ندارد. وی می‌گوید: «او از فقر و شرایط دشوار موجوده فرار کرده و ما را در آن رها کرد؛ چون سیاست‌مداران نمی‌توانستند به زندگی ما اهمیتی بدهند. هیچ چیز نمی‌تواند او را دوباره به من باز گرداند. هیچ چیز نمی‌تواند اطفال اورا به من بازگرداند.»

بر اساس گزارش کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) لبنان میزبان 1.5 میلیون پناهنده سوری و تقریباً 14 هزار نفر از دیگر کشورها می‌باشد. این کشور میزبان بیشترین تعداد پناه‌جو بر حسب سرانه جمعیت در جهان است. ناظران بین‌المللی گفته‌اند که با افزایش بحران جهانی بدون خاتمه، چنین عبورهای خطرناک با کشتی، به % 70 رسیده است. بیش از % 80 از جمعیت لبنان برای تأمین غذا و دارو با مشکل مواجه هستند. طبق آمار سازمان ملل، خروج از این کشور تنها در سال 2021 نسبت به سال 2020 تقریباً دو برابر شده است.

وضعیت اسفبار هزاران پناهندۀ غرق‌شده از این جهت نشان داده می‌شود که این پدیده‌ ویران‌گر دریایی به یک بحران بین‌المللی تبدیل شده است. یک صنعت کامل در واسکت‌های نجات و قاچاق غیر قانون انسانی وجود دارد که کاملاً خارج از کنترول و اجرای هرنوع قانون بین‌المللی می‌باشد. اطفال کوچک و بی‌گناه ما فقط از اعتمادشان به هدایت آن‌ها به سوی یک زندگی بهتر جعلی و دروغین چیزی جز خیانت، ندیده اند.

خلافتی‌که تحت رهبری یک خلیفه مخلص به پیش برده می‌شود و خلیفه مذکور که به امور امت رسیدگی می‌کند، هرگز این خسارات جانی و چنین فراق‌های درازمدت را نمی‌پذیرد. مهاجرت اجباری یک واقعیت غم‌انگیز برای مسلمانان ناامید است؛ زیرا آن‌ها تمام امید خودرا از دست داده اند. هیچ پدر و مادری فرزندان خودرا با میل و رغبت در معرض خطر قرار نمی‌دهد؛ مگر این‌که واقعاً به دلایل زندگی و مرگ فکر کنند. از طرف دیگر، کدام مرد با غیرت زن و فرزندش را به دست مرگ می‌فرستد؟ آیا می‌توانید این وحشت را تصور کنید که بدانید در حال غرق شدن هستید و کسی نمی‌آید و یا این‌که شاهد باشید که فرزندان‌تان برای کمک فریاد می‌زنند، اما شما هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید؟

از الله متعال می‌خواهیم که هرگز چنین غم و اندوهی را متوجه نشویم و دعا می‌کنیم که الله حافظ و ولی ما را به زودی برگرداند -خلافت بر منهج نبوت- که این امت را از این جلا وطنی، رنج و ظلم انسانی نجات دهد، حافظ مسلمانان بوده و دوباره به آنان امنیت را باز گرداند! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

 ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾ [بقره: 30]

ترجمه: و هنگامى‌كه پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا! می‌خواهم در زمین جانشینی قرار دهم، گفتند: آیا کسی را در آن‌جا قرار می‌دهی که در آن فساد کند و خون بریزد و ما تو را تسبیح می‌گوییم و تقدیس می‌کنیم؟ گفت: همانا من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

متـرجـم عبـدالـرحـمن قـاطـع

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش

به تاریخ 1 اکتوبر 2022م در صفحۀ انترنتی فرانس24 آمده است: «سخنگوی اردوی اوکراین اعلان نمود که نیروهای اوکراینی پس از محاصرۀ نیروهای روسیه وارد شهر لیمان در شرق اوکراین "منطقۀ دونتسک" شده‌اند.» همچنان پوتین، رئیس‌جمهور روسیه روز چهارشنبه دستور «نخستین فراخوان برای نام‌نویسی نیروی احتیاطی را از زمان جنگ جهانی دوم و پس از شکست‌های بزرگی که در میدان جنگ اوکراین متحمل گردیده، صادر نمود.» (منبع: یورونیوز 21 سپتمبر 2022م) پوتین این دستور را پس از آن صادر کرد که نیروهای اوکراینی با حملات متقابل توانستند مناطق وسیعی را که روسیه اشغال نموده بود، دوباره تصرف کنند. «معاون وزیر دفاع اوکراین امروز یک‌شنبه در اظهاراتی به کانال تلویزیونی "الحرة" گفت: اوکراین 10 هزار کیلومتر مربع از مناطق شرق اوکراین را که روسیه قبلاً آن را اشغال کرده بود، پس گرفته است. وی تصریح نمود که کی‌یف کمک‌های فراوانی را از دولت‌های غربی دریافت نموده و تاکید کرد که ما در حملات متقابل خویش در شرق اوکراین موفق بوده‌ایم.» (منبع: البلد 18 سپتمبر 2022م)

پرسش این است که آیا واقعاً روسیه از نظر نظامی ضعیف و ناتوان است و یا این‌که کمک‌های تسلیحاتی غرب به پیمانۀ زیاد افزایش یافته است؟ آیا ممکن است فراخوانی‌که برای جلب و جذب سربازان بیش‌تر در روسیه راه‌اندازی شده اوضاع را تغییر دهد؟ همچنان الحاق مناطق چهارگانۀ اوکراین به روسیه را چگونه ارزیابی می‌کنید، به ویژه این‌که اوکراین یک روز بعد از الحاق، لیمان را که بخشی از مناطق مذکور می‌باشد، دوباره تصرف کرد؟ و آیا امکان این وجود دارد که روسیه از طرح الحاق مناطق دست بکشد؟

پاسخ

برای این‌که واقعیت تحولات اخیر واضح شده ابعاد و پیامدهای آن به خوبی درک شود در ابتدا باید تأکید نمود که برای ایجاد تغییر در موقف و یا موازنه‌ای قدرت‌ها، همان گونه که در طول تاریخ انجام شده جنگ‌های بزرگ سریع‌ترین روش برای این تغییر محسوب می‌شود. این مسئله با دنبال کردن تحولات در جنگ اوکراین قابل فهم می‌باشد:

1. روسیه آتش جنگ اوکراین را تنها به هدف دفاع از روسی ‌زبانان منطقۀ دونباس شعله‌ور نکرد؛ هرچند این مسئله را بهانه نمود، بلکه این جنگ را در اصل به هدف استحکام جایگاه بین‌المللی روسیه راه‌اندازی کرد. چنان‌چه در آستانۀ شروع جنگ خواستار دریافت ضمانت‌های امنیتی از جانب اروپا و امریکا و پیمان ناتو شد. از جملۀ ضمانت‌های مذکور این بود که اوکراین نباید به پیمان ناتو ملحق شود. این اهداف روسیه از آن‌جا سرچشمه می‌گیرد که روس‌ها موقف‌گیری‌های غرب را در قبال خود ظلم دانسته و با توجه به برخوردار بودن روسیه از نیروی طراز اول هسته‌ای، آن را ستمی در برابر جایگاه بین‌المللی خود می‌دانند. اهداف مذکور در اظهاراتی‌که اندکی قبل از آغاز جنگ از مسکو صادر شد خیلی واضح و روشن بود. اصرار مسکو به دریافت ضمانت‌های فوق‌الذکر و این‌که امریکا و غرب باید کتباً ضمانت دهند نیز اهداف روسیه را مشخص می‌کند. با این حساب درک این مسئله بسیار مهم است. زیرا امریکا و به دنبال آن اروپا با جنگ روسیه به عنوان سرکشی در برابر نظم جهانی برخورد نمودند و نه فقط چشم داشتن به مناطقی از خاک اوکراین و یا دفاع از روسی‌تبارهای ساکن در شرق اوکراین. تعامل کنونی امریکا و غرب با روسیه با تعامل آن در سال 2014م زمانی‌که روسیه شبه‌جزیرۀ کریمیه را به خاک خود ملحق نمود کاملاً متفاوت می‌باشد. به این معنا که در آن زمان برخورد با قدرت بزرگی بود که نظم جهانی را به چالش کشیده بود که امریکا رهبری آن را بر دوش داشت؛ اما اکنون چنین نیست.

2. بنابر این، واکنش امریکا و اروپا علیه روسیه شدید بود و روسیه که به حماقت سیاسی شهرت دارد، انتظار چنین واکنشی را نداشت. چنان‌چه امریکا و اروپا سخت‌ترین تحریم‌ها در طول تاریخ را علیه روسیه وضع نمودند، و دارایی‌های بیرونی آن را منجمد ساختند. علی رغم نیاز شدید اروپا به نفت و گاز روسیه این دولت‌ها تمام قرارداد‌های خود را با آن قطع نمودند. تمام اروپا مخصوصاً آلمان مجدداً شروع به مسلح شدن کرد، امریکا و در پی آن اروپا آغاز به ارسال کمک‌های هنگفت نظامی برای اوکراین نمودند. امریکا با راه افتادن جنگ روسیه در اوکراین، جایگاه خود را به صفت رهبر غرب به طور واضح و بدون هیچ‌گونه پوشیده‌گی برجسته نمود، در حالی‌که قبلاً در جریان حکومت ترامپ در مورد این جایگاه شک و گمان‌ها بالا گرفته بود. به این ترتیب امریکا بسیاری از خلل‌هایی را که در روابط‌‌اش با هم‌پیمانان ایجاد شده بود از میان برداشت.

3. از آن‌جایی‌که توان نظامی روسیه که مسکو را تشویق به جنگ می‌نمود، در ابتدای جنگ واضح نبود. چنان‌که امروز پس از بیش‌تر از نصف سالی‌که از ورودش به اوکراین می‌گذرد، واضح شده است. بناءً امریکا سعی نمود کمک‌های نظامی‌اش را به تدریج به اوکراین بفرستد و واکنش روسیه را در قبال آن بررسی نماید. اما خطوط سرخ روسیه با گذشت زمان یکی پس از دیگری از هم‌پاشید و به این ترتیب امریکا و به دنبال آن هم‌پیمانانش خطوط سرخ روسیه را یک به یک زیرپا نمودند؛ طوری‌که وقتی یک خط سرخ را زیر پا می‌نمودند بدون این‌که روسیه بتواند از آن ممانعت کند به جانب خط دیگر حرکت می‌کردند. درهم شکستن این خطوط با ارسال کمک‌های نظامی به اوکراین و افزایش کمی، کیفی و نوعی آن صورت می‌گرفت. به این ترتیب امریکا که قبلاً اوکراین را تشویق نمی‌کرد که در جزیرۀ کریمیه به روس‌ها حمله کند، اینک آن را تشویق می‌کند.

4. روسیه به دلیل حماقت استراتژیکی که دارد با بی‌پروایی کامل اقدام به اشغال اوکراین نمود، و به دلیل این‌که احساس می‌کرد بالای اوکراین مسلط می‌باشد مستقیماً به جانب پایتخت آن کی‌یف حرکت کرد، اما نتوانست پایتخت را اشغال کند و دوباره به مناطق دونباس برگشت. در واقع این برگشت پرده از ضعف شدید اردوی روسیه برداشت. طوری‌که نتوانست با ارسال هواپیماهای نظامی فضای اوکراین را زیر تسلط خود در آورد و نه هم کمک‌های لوجستیک لازم را به نیروهایش -که در حال پیش‌روی بودند- بفرستد، و از آن طرف ناگهان با حجم عظیم مقاومت اوکراین درست برعکس انتظار استخبارات‌اش مواجه شد. به این ترتیب بود که ضعف نظامی خطرناکی در اردوی روسیه دیده شد، و این ضعف واشنگتن را به شکست روسیه در اوکراین امیدوارتر نموده آشکار کرد که ادعاهای پوتین در خصوص نیروهای نظامی آن کشور با عمل‌کرد ضعیف میدانی اردوی روسیه هم‌خوانی ندارد. برملا شدن این ضعف در میدان جنگ باعث شد که سفارت‌های بسیاری از کشورها مجدداً به کی‌یف برگردند. در حالی‌که قبلاً در آغاز جنگ این سفارت‌خانه‌ها بسته شده بودند. برعلاوه مقام‌های غربی یکی پس از دیگری شروع به رفت و آمد به پایتخت اوکراین نمودند.

5. سپس امریکا اهداف کمک‌های نظامی به اوکراین را اعلان نمود و اعلان این اهداف توسط امریکا به سان صاعقه‌ای بالای مسکو بود. امریکا هم‌چنین اقدام به جمع‌آوری معلومات استخباراتی میدانی از طریق ماهواره‌هایش به نفع اوکراین نمود، و مشوره‌های مختلف نظامی را به اوکراین داد؛ در حدی‌که رئیس ارکان اردوی امریکا گفت: وی در هر هفته، هفت بار با همتای اوکراینی‌اش تماس بر قرار می‌کند. (منبع: کانال الجزیره، سپتمبر 2022م) با درنظرداشت تمام معیارها این بدان معناست که امریکا جنگ اوکراین را کاملاً جنگ خوداش می‌داند و اما بدون مشارکت مستقیم در این جنگ. امریکا عملاً هر هفته اعلان می‌کند که میلیاردها دالر کمک نظامی اضافی به اوکراین می‌فرستد. یعنی این‌که امریکا عزم‌اش را برای شکست دادن روسیه در اوکراین جزم نموده و آن را از لیست دولت‌های بزرگ حذف نموده است. روسیه به این واقعیت پی برده و اما پس از آن که فرصت را از دست داد.

6. یکی دیگر از نشانه‌های ضعف استراتژیکی روسیه این است که روند صدور نفت و گازش را در جریان شش ماه از آغاز جنگ هم‌چنان به اروپا ادامه داد،‌ در حالی‌که اروپا به صراحت کامل اعلان نمود که قطعاً دست از واردات نفت و نیز گاز روسیه برخواهد داشت. به این معنا که روسیه روند ارسال نفت و گازش را به دولت‌هایی‌که صبح و شام اعلان دشمنی با آن را می‌کنند نسبت و این بیان‌گر نیاز شدید مسکو به پول را نشان می‌دهد؛ برخلاف شعارهایی‌که مبنی بر عدم متأثر شدن روسیه از تحریم‌های غرب و استوار بودن روبل در برابر این تحریم‌ها سر می‌دهد. اگرچه روسیه خط گاز "نورد استریم 1" را در شروع ماه سپتمبر 2022 و قبل از انفجارهایی آن به صورت کامل متوقف نمود، اما این کار را بسیار ناوقت انجام داد، و پیوسته اعلان می‌نمود که روسیه هم‌چنان منبع قابل اعتماد انرژی می‌باشد. این از یک جهت و از جهت دیگر، سایر خطوط صدور گاز به اروپا هم‌چنان فعال بوده و گاز مورد نیاز اروپا را تأمین می‌کند؛ مانند: خط "یامال" که از پولند می‌گذرد، خط "بروجرس" و "سیوز" که از اوکراین می‌گذرد و نیز خط "ترک استریم" که از ترکیه می‌گذرد؛ به استثنای برخی خطوط فرعی که پولند و اوکراین آن را قطع نموده است و نه روسیه. پس نیاز روسیه به پول، کرامت و حیثیت بین‌المللی آن را از آن گرفته و این با تلاش‌هایی‌که روسیه قبل از جنگ برای استحکام جایگاه بین‌المللی خود به خرج می‌داد، منافات دارد.

7. موقف‌گیری‌های اخیر چین که در جریان نشست رهبران سازمان شانگ‌های در نیمۀ سپتمبر 2022م در سمرقند ظاهر گردید، برای روسیه غیر منتظره و غافل‌گیرانه بود. این موقف‌گیری‌ها پس از شکست‌های روسیه در خارکوف ظاهر شد، و رئیس‌جمهور روسیه شخصاً در هنگام اظهار نظر در خصوص درک "نگرانی‌های چین" از جنگ اوکراین از آن این گونه یاد کرد: «پوتین در نخستین دیداری‌که از زمان شروع جنگ روسیه در اوکراین با همتای چینی‌اش داشت گفت: روسیه موقف‌گیری "متوازن" چین در خصوص بحران اوکراین را تحسین می‌کند.» (منبع: الجزیره نت 15 سپتمبر 2022م) به این ترتیب، برای روسیه واضح شده که هرچند چین اندکی پیش از شروع جنگ در اوکراین توافق‌نامۀ همکاری "بی‌حد و حصر" با روسیه را امضاء نموده است، اینک موقف "متوازن" را در پیش گرفته است. یعنی چین نه در کنار روسیه قرار دارد و نه هم با اوکراین و غرب یکجاست. چین عملاً چنین موقفی را پیش گرفته است. چنان‌چه حتی از ذکر نام "اوکراین" در بیانیه‌های مشترک‌اش با روسیه در نشست شانگ‌های از زبان رئیس‌جمهورش خودداری نمود، بلکه فقط به آن اشاره می‌کرد و بس. هیچ عاقلی شک نمی‌کند که امریکا خطر عواقب هرگونه همکاری با روسیه در جنگ اوکراین را برای چین توضیح داده و این هشدار بدون شک چیزی است که چین به دلیل ترسی‌که در خصوص تجارت جهانی خود دارد آن را جدی خواهد گرفت. به همین دلیل بود که چین، روسیه را علیه فیصلۀ شورای امنیت که الحاق مناطق چهارگانه در اوکراین را تقبیح می‌نمود، تأیید نکرد. چنان‌چه فرانس24 با نشر خبری به تاریخ 1 اوکتوبر 2022م گفت: «روسیه روز جمعه در فیصله‌ای که توسط شورای امنیت برای تقبیح اقدام الحاق چهار منطقه از اوکراین مطرح گردید، از حق ویتویش استفاده نمود. متن فیصلۀ مذکور را که ایالات متحده امریکا و البانی آماده نموده بودند که توسط ده عضو شورای امنیت تأیید و چهار عضوی که عبارت اند از چین، هند، برازیل و گابُن بودند از رأی دادن خودداری نمودند.»

8. در روشنایی تمام آن‌چه تا کنون گفته شد دانسته می‌شود که حمله‌ای ناکام در وادار نمودن اوکراین به تسلیم شدن در برابر شرط‌های روسیه پرده از ضعف خطرناک نظامی روسیه بر می‌دارد. همچنان پرده از حمایت گسترده و همه‌جانبۀ امریکا و غرب از اوکراین بر می‌دارد، حمایت‌هایی‌که بعضاً علنی و بعضاً غیر علنی می‌باشد. روسیه این واقعیت‌های جدید را که پیش از جنگ هرگز انتظار آن را نداشت مشاهده نمود، لاوروف وزیر خارجه‌ روسیه به تاریخ 12 اوسپتمبر 2022م یادآور شد که روسیه مخالف مذاکره با اوکراین نیست. (منبع: کانال الجزیره 12 سپتمبر 2022م) اما او می‌داند شرط‌هایی را که روسیه در روزهای نخست جنگ روی میز اوکراین گذاشته بود اینک تبدیل به بخار شده و ناپدید گشته است. یعنی دیگر هیچ امیدی برای برگشتن آن شرط‌ها باقی نمانده است، مگر این‌که روسیه بخواهد از سلاح هسته‌ای استفاده نماید، و این شاید مطلقاً آخرین توانِ باشد که روسیه در اختیار خود دارد. در عین حال روسیه می‌داند که استفاده از سلاح هسته‌ای پای امریکا را به نحوی از انحاء در جنگ باز خواهد نمود. روسیه‌ای که نتوانسته در جنگ با اردوی اوکراین که از کمک‌های امریکا برخوردار است موفق شود، چگونه خواهد توانست -در صورت مشارکت اردوی امریکا در این جنگ- موفق شود؟ بنابر این، روسیه پس از حمله به اوکراین در وضعیت فرار به سر می‌برد.

9. روسیه به تمام این خطرها پی‌برده و رئیس‌جمهور آن شکست را نپذیرفته است. چنان‌چه «پوتین، رئیس‌جمهور روسیه اعلان فراخوان جزئی برای پیوستن به اردو را اعلان نموده اشاره کرد که کشورش در معرض تهدید هسته‌ای قرار دارد.» (منبع: الجزیره نت 21سپتمبر 2022م) هم‌چنین «نماینده‌گان مناطق لوگانسک، دونیتسک، خرسون و زاپوریژیا که توسط روسیه حمایت می‌شوند اعلان کردند که قصد دارند از تاریخ 23 الی 27 سبتمبر جاری برای پیوستن به روسیه همه‌پرسی راه اندازند.» (منبع: آژانس اناضول ترکیه 21 سپتمبر 2022م) این همه‌پرسی عملاً صورت گرفت و مناطق مذکور به روسیه ملحق گردید. سایت الجزیره نت به تاریخ 30 سپتمبر 2022م با انتشار این خبر نوشت: «پوتین، رئیس‌جمهور روسیه اعلان کرد که مناطق لوگانسک، دونیتسک، زاپوریژیا و خرسون اوکراین دیگر جزء خاک روسیه است. وی در یک سخن‌رانی طولانی از آن‌چه که او تسلط غرب بر نظم جهانی خواند هشدار داد. از جانب دیگر، زلینسکی رئیس‌جمهور اوکراین تأکید نمود که کشورش در پاسخ به اقدامات روسیه "گام قاطعی" را برخواهد داشت.» با آن‌هم اردوی اوکراین فعالیت‌های نظامی خود را در داخل این مناطق چهارگانه هم‌چنان ادامه می‌دهد. سایت فرانس 24 به تاریخ 1 اوکتوبر 2022م نوشت: «یک سخنگوی اردوی اوکراین گفته است که نیروهای اوکراینی پس از محاصرۀ نیروهای روسیه در اطراف پایگاهی فوق‌العاده مهم برای مسکو، وارد شهرک لیمان در شرق کشور شده‌اند. از جانب دیگر، روسیه تأکید نمود که هزاران تن در جریان تداوم جنگ از این شهرک بیرون رفته‌اند. این در حالی است که مسکو پس از تأیید الحاق چهار منطقه از اوکراین به خاک روسیه توسط پوتین سعی دارد تنش‌های سیاسی را هم‎چنان افزایش دهد. وزارت دفاع اوکراین در یک تویتی نوشت: «نیروهای تهاجم هوایی اوکراین وارد لیمان در منطقه دونیتسک شده‌اند. اندکی قبل از آن، اردوی اوکراین گفته بود که آنان هزاران تن از سربازان روس را در این شهرک واقع در منطقه دونتیسک که روسیه روز جمعه آن را به خود ملحق نموده است، محاصره کرده‌اند.»

10. با دقت نمودن به این موقف‌گیری‌های روسیه پس از تمام اتفاقاتی که رخ داده چنین بر می‌آید:

أ‌. طرز تفکر روس‌ها در طول تاریخ طوری بوده که به دست‌آوردهای زمینی نگریسته و سعی می‌کنند به هر قیمتی از آن حفاظت نمایند. به همین دلیل است که این بار نیز روسیه پس از  تصرف کلی و یا جزئی مناطق یاد شده، اقدام به همه‌پرسی نموده و آن را به خود ملحق کرد. یعنی روسیه می‌خواهد بگوید که مناطق جدید "لوگانسک، دونیتسک، زاپوریژیا و خرسون" پس از این خاک روسیه بوده و هرگونه تهاجمی به آن، تهاجم به روسیه خواهد بود و در آن صورت ممکن است برای دفاع از آن از سلاح هسته‌ای استفاده شود، و این باوری است که روسیه آن را "عقیدۀ نظامی-هسته‌ای" می‌خواند. به این معنا که روسیه قصد دارد امریکا و دولت‌های اروپائی را بترساند که اردوی اوکراین را برای حمله به خاک روسیه حمایت نکنند، و در عین حال اردوی اوکراین را نیز از چنین اقدامی هشدار دهد. بدون شک تمام این واقعیت‌ها بیان‌گر ضعف اردوی روسیه می‌باشد. چنان‌چه پس از آن که نتوانست در اوکراین پیروز شود اینک به استفاده از سلاح هسته‌ای اشاره می‌‎کند، با وجود آن‌که در خصوص تحریم استفاده از این سلاح در جنگ‌ها تقریباً توافق جهانی صورت گرفته است.

ب‌. اعلان فراخوان جزئی برای جلب و جذب 300 هزار سرباز اضافی که ممکن است به شمار خیلی بیشتری از این تعداد نیز نیاز شود، به گونۀ غیرمستقیم بیانگر ضعف اردوی روسیه بوده و نشان می‌دهد که روسیه نتوانسته اهدافش را در اوکراین برآورده سازد، و این‌که حجم بزرگ خسارات جانی را که روسیه متحمل گردیده آن را وادار به جذب نیروی احتیاطی نموده است. مگر روسیه هنوز هم طوری وانمود می‌کند که انگار وارد جنگ نشده است، بلکه این یک عملیات ویژۀ نظامی می‌باشد.

1. به گمان اغلب جنگ در اوکراین وارد مرحلۀ پرتنشی شده است که خطرهای بزرگی را با خود حمل می‌نماید. طوری‌که اگر روسیه بخواهد اعتبار از دست رفتۀ خود را بازگرداند، قطعاً در روزهای آینده دست به سوزاندنِ تر و خشک در اوکراین خواهد زد. البته در صورتی‌که توان و ارادۀ چنین کاری را داشته باشد، و نشانه‌های زیادی وجود دارد مبنی بر این‌که توان روسیه کاهش یافته و ارادۀ آن ضعیف گردیده است. روسیه اینک که فرصت را از دست داده متوجه شده که در اوکراین به نحوی از انحاء با امریکا و دولت‌های اروپائی طرف است. اگر دولت‌های اروپائی هنوز دروازه‌اش را در برابر روسیه تا حدود اندکی نیمه‌باز گذاشته، اما امریکا با اهانت کامل به آن پشت کرده است. برنامه‌ریزی‌های اروپا برای دست برداشتن از نفت روسیه در اواخر سال جاری و سپس گاز آن، همه و همه باعث خواهد شد اروپا در تقابل با روسیه تندخو‌تر عمل کند، و این تندخویی از بالا رفتن تُن صدای آلمان علیه روسیه و افزایش حجم تسلیحاتی آن به خوبی هویداست. هدف روسیه از همه‌پرسی‌ها در مناطق مذکور اوکراین برای ملحق کردن آن به خاک خود این بود که دست‌آوردهای خود را در این مناطق تبدیل به واقعیتی نماید که همه به آن تن دهند. به همین خاطر استفاده از سلاح هسته‌ای برای دفاع از این مناطق را در هاله‌ای از ابهام نگهداشت. اما غرب این همه‌پرسی‌ها را رد نموده و اعلان کرد که به حمایت نظامی از اوکراین ادامه خواهد داد, حتی سیستم دفاع هوائی پیش‌رفته‌تری را در اختیار اوکراین قرار خواهد داد، اینجاست تنگنایی که روسیه در آن گیر کرده است پیچیده‌تر می‌شود.

2. اما در خصوص موضوع اعلان فراخوان جلب و جذب نیروهای اختیاطی؛ باید گفته شود که تحلیل‌گران نظامی به این باور اند که مسئلۀ فراخوان و جلب و جذب نیروهای احتیاطی که تجربۀ نظامی ندارند کمک زیادی به اردوی روسیه نخواهد کرد. زیرا ضعف اردوی روسیه عمیق‌تر از آن است که افزایش شمار نیرو بتواند آن را جبران کند. یعنی این مشکل رهبری و نبود تجهیزات است که دامنگیر روسیه شده است. هرچند روسیه کارخانه‌های نظامی و کارخانه‌های تولید دوگانه‌اش را با تمام توان در خدمت اردو قرار داده است، طوری‌که انگار در یک جنگ جهانی به سر می‌برد. اما تمام این تلاش‌ها هرگز کافی و فیصله‌کننده نخواهد بود، زیرا از آن طرف امریکا و دولت‌های اروپائی نیازهای اردوی اوکراین را برآورده می‌کنند، و در صورتی‌که خسارات سنگین جانی اردوی روسیه در اوکراین هم‌چنان ادامه یابد کرملین از داخل روسیه با فشارهای زیادی برای توقف جنگ مواجه خواهد شد. انفجارهای خطوط گاز نورد استریم روسیه در بحر بالتیک و قطع شدن امید اروپا به گاز طبیعی و ارزان روسیه، فشارهای مذکور را افزایش خواهد داد. تمام این موارد روسیه را در برابر دشمنی بیش‌تر اروپا قرار خواهد داد، دشمنی که در قالب حمایت از اردوی اوکراین و ضعیف شدن صدای اروپا در درخواست برای مصالحه با روسیه به هدف دست‌رسی به گاز ارزان، تمثیل می‌شود. به علاوۀ برگشت موقف چین و افزایش احساس تنهایی روسیه در رویارویی با امریکا و غرب، به این معنا که چین تا حدود زیادی دست از طرف‌داری از روسیه برداشته است. تمام این موارد انتقادهای گستردۀ داخلی علیه کرملین را بر می‌انگیزد که چرا روسیه را با چنین محاسبات اشتباه خود را در پرتگاه جدیدی قرار داده است.

3. در خصوص تهدیدهای هسته‌ای روسیه باید گفت که اولاً ارادۀ عملی در مورد استفاده از آن وجود ندارد، چنان‌چه استخبارات غرب هیچ‌گونه تحرک جدیدی از جانب نیروهای هسته‌ای روسیه مشاهده نکرده‌اند، و این باور غرب را که تهدیدهای پوتین بیش‌تر جنبۀ ترسانیدن دارد تا استفادۀ عملی از سلاح هسته‌ای، تقویت می‌نماید. هم‌چنین امریکا و دولت‌های اروپائی هراس خویش از سلاح‌های هسته‌ای روسیه را آشکار نکرده‌اند، هرچند گفته‌اند که این تهدیدها را جدی می‌گیرند. مخصوصاً که هدف غالباً میدان اوکراین است و نه خود غرب. هم‌چنین امریکا اعلان نمود که به هرگونه استفاده از سلاح هسته‌ای توسط روسیه در اوکراین پاسخ خواهد داد. حتی اگر این پاسخ توسط سلاح‌های معمول و غیر هسته‌ای برای جلوگیری از جنگ هسته‌ای میان روسیه و امریکا باشد. بازهم ممکن است این موارد قدرت بازدارندۀ آخرین سلاحی را که روسیه در اختیار دارد از آن بگیرد، و ممکن است این سلاح در حل و فصل قضایای ما بعد جنگ برای روسیه مصیبت‌بار شود.

4. در مورد آن بخش از پرسش که آیا امکان این وجود دارد که روسیه از طرح الحاق مناطق دست بکشد؟ باید گفت که چنین کاری به معنای حذف روسیه از موقف بین‌المللی و پایان دادن به تأثیرگذاری روسیه در آن خواهد بود. چنین چیزی برای رهبران روسیه بسیار سنگین می‌باشد. بنابر این، انتظار می‌رود روسیه به این مناطق چهارگانه اکتفاء کند؛ یعنی مناطقی را که در آن همه‌پرسی صورت گرفته است. ممکن است با تلاش برای پس گرفتن مناطقی‌که در خارکوف از دست داده است اندکی بیش‌تر از خود تحرک نشان دهد تا به این ترتیب رئیس‌جمهور روسیه برای مردم‌اش "توانا" جلوه داده شود که توانسته پس از الحاق جزیرۀ کریمیه در سال 2014م، دست‌آوردهای جغرافیایی جدیدی را برای روسیه به ارمغان آورده است. در این صورت چنین دست‌آوردی برای دولتی‌که در لباس دولت بزرگ خودنمایی می‌نمود و هشدار بلعیدن تمام اوکراین را در مدت کوتاهی سر می‌داد یک هدف بسیار کوچک خواهد بود. اما در مقابل، امریکا و دولت‌های غربی اقدام به تشویق اوکراین و حمایت از اردوی آن برای آزادسازی مناطقی‌که روسیه اشغال نموده است خواهند کرد. به گمان زیاد میدان جنگ میان حمایت نظامی غرب از اوکراین و فراخوان روسیه برای جلب و جذب نیروی بیش‌تر، شاهد جنگ‌های خونین و فرسایشی خواهد بود، و این جنگ‌ها مدت زیادی ادامه خواهند یافت. نکتۀ دیگر این است، در حالی‌که احتمال موفقیت روسیه در این جنگ اندک است، مگر این‌که از سلاح هسته‌ای استفاده نماید. باید دانست که جنگ در اوکراین با خطرهای بین‌المللی بیش‌تری مواجه است. لاوروف وزیر خارجۀ روسیه یادآور می‌شود که روسیه گفتگوها را رد نمی‌کند، اما امریکا و همراهان آن مخصوصاً انگلیس، خود را برای استفاده از میدان اوکراین برای حذف نام روسیه از لیست دولت‌های بزرگ، مصمم نشان می‌دهند. در این کشاکشِ خواست‌ها و اهداف قدرت‌ها میدان اوکراین هر لحظه در معرض اتفاقات ناگهانی و غیر مترقبه‌ای باقی خواهد ماند که ممکن است اوضاع را کاملاً تغییر داده و دگرگون سازد.

5. در اخیر باید گفت که دولت‌های بزرگ امروزی جهان تنها برای برآوردن خواسته‌های وحشیانۀ خود بدون اندک توجهی به هیچ ارزش انسانی یا اخلاقی کشمکش دارند. ظلم برای آنان به معنای عدل خواهد بود اگر اهداف آنان را تأمین کند، حتی اگر به ضرر دیگران تمام شود و حتی اگر سراسر شر باشد. شکی نیست که این دولت‌ها فسادافگنی در زمین را از حد گذرانیده‌اند و شکی نیست که اوضاع جهان بهبود نخواهد یافت مگر با زوال این دولت‌های وحشی؛ آن‌گاه است که خلافت بر منهج نبوت با تلاش تلاش‌گران و یاری پروردگار جهانیان به صحنه بر خواهد گشت.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: در آن روز مؤمنان به نصرت الله شادمان خواهند شد و الله هر کی را بخواهد نصرت می‌دهد و او تعالی عزیز و رحیم است.

 

 

ادامه مطلب...

قرعه‌کشی برای اذان

 

عن أبي هريرة رضی الله عنه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: "لو يعلم الناس ما في النداء والصف الأول ثم لم يجدوا إلا أن يستهموا عليه لاستهموا، ولو يعلمون ما في التهجير لاستبقوا إليه، ولو يعلمون ما في العتمة والصبح لأتوهما ولو حبوا". رواه مسلم

ترجمه: از ابی هریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: اگر ثواب و پاداش اذان و حضور در صف اول را مردم می‌دانستند و راهی برای رسیدن به آن جز قرعه‌کشی وجود نمی‌داشت، حتما قرعه‌کشی می‌نمودند و اگر پاداش تهجیر را می‌دانستند برای رسیدن به آن حتما قرعه‌کشی می‌نمودند، و اگر پاداش حضور به نماز خفتن و صبح را درک می‌کردند، حتما به این نمازها حضور پیدا میکردند اگر چه خیزان خیزان می آمدند.

 

این همان متوجه ساختن مسلمانان توسط رسول الله صلی الله علیه و سلم است، ای مسلمانان در هنگام نماز به سوی صف اول بشتابید زیرا اجر و پاداش بزرگی دارد، بیان این حدیث به خاطر تواضع فراوانی بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم از صحابه برای ایستاد کردن دیگری به جایش در صف اول می‌دیدند.

همانطوری که رسول الله صلی الله علیه و سلم از ما خواستند تا در نماز خود در صف اول قرار داشته باشیم، همیشه این دین بزرگ از ما می‌خواهد تا در غیر نماز نیز در صف اول باشیم، پس برای دفاع از اسلام و مسلمین در صف اول باشیم، در کار و فعالیت برای اعزاز این دین، جهت نصرت مسلمانان و مستضعفین، در کار با آنانی که جهت بازگشت خلافت راشدۀ دوم کار می‌کنند که الله سبحانه و تعالی آن را به ما وعده داده و رسول الله صلی الله علیه و سلم آمدن آن را برای ما بشارت داده است در صف اول قرار بگیریم تا اسلام دو باره به حاکمیت بر گردد بعد از آن که سال‌ها از حاکمیت دور مانده است.

نویسنده: ابومریم

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش تظاهراتی را در اعتراض به آن‌چه پالیسی خودداری از جانب حکومت حسینه در مقابل گلوله‌باری و قتل مسلمانان در مرز بنگله‌دیش از جانب دولت میانمار صورت می‌گیرد، راه‌اندازی کرد

حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش امروز جمعه مصادف با 23 سپتامبر سال 2022 میلادی بعد از ادای نماز جمعه گردهمایی را در مساجد مختلف شهر داکه و چیتاگانگ در اعتراض به پالیسی خودداری در مقابل حملات خمپاره‌یی و کشتار از جانب ارتش میانمار راه‌‌اندازی کرد. نکات اساسی سخنرانان گردهمایی طور ذیل می‌باشد:

ای مردم! شب نهم سپتامبر جوان 17 ساله‌ای به اسم اقبال به اثر شلیک گلوله از جانب ارتش میانمار به شهادت رسید. قبل از آن در ظهر همین روز جوان دیگری بنگله دیشی پای خود را به اثر انفجار ماین در نقطه عدم طردد مرز تمبرو از دست داد. اما تأسف برانگیزتر اینست که برعلاوه نقض حاکمیت کشور توسط فیرهای ارتش متجاوز میانمار در داخل بنگله‌دیش، رژیم خائن عکس‌العمل قوی از خود نشان نداد. برعلاوه این‌که دولت در مقابل این جنگ داخلی که دولت را ورشکسته می‌کند، واکنش نشان نداد، بلکه آن را موضوع داخلی میانمار در قملرو آن توصیف نموده و نقش قدم سازمان ملل و جامعه جهانی را تعقیب کرد.

حکومت حسینه با رها کردن مسلمانان روهنگیا و حمایت از ارتش سفاک و قاتل میانمار چهره منحوس خود را قبلاً نیز آشکار ساخته بود. وقتی مسلمانان روهنگیا از جهنم میانمار فرار و در بنگله‌دیش آواره شدند، حکومت خائن حسینه آن‌ها را زندانی ساخت تا مبادا به ارتش و دولت میانمار تهدید ایجاد نمایند! به این هم اکتفا نکرد؛ آن‌ها با اعزام ارتش مسلمان بنگله‌دیش برای اجرای مراسم رسم گذشت با ارتش کافر و قاتل میانمار، عزت ارتش را نیز زیر پا نمود. بناءً هیچ فرقی نمی‌کند که ارتش میانمار چند بار مرزهای بنگله‌دیش را مورد تجاوز قرار می‌دهد! شیخ حسینه هرگز موقف قوی در برابر آن‌ها اتخاذ نخواهد کرد؛ زیرا حکومت نظامی میانمار و حسینه هردو به بادار استعماری (انگلیس) خود وفادار هستند. آن‌ها جز خدمت به منافع جیوپولیتیکی بادار خود، که همیشه از حکومت نظامی میانمار در مقابل مداخلات امریکا توسط آنگ سان سوچی حمایت می‌کند، کار دیگری نمی‌کنند. به عنوان مثال: حسینه به کایر ستارمر رئیس حزب کارگر، روز شنبه در لندن اطمینان داد که جهت حفظ منافع منطقوی بادار خود به حمایت از رژیم میانمار هم‌چنان ادامه خواهد داد، ونیز به او گفت: «بنگله‌دیش به پالیسی حد اکثر خودداری، باوجود تمام تأثیرات این منازعات در داخل قلمرو خویش ادامه خواهد داد.» نخست‌وزیر بنگله‌دیش در حال اجرای پالیسی خودداری در مرز با میانمار است. (داکا تربیون، 17 سپتمبر سال 2022 میلادی). یکی از مثال‌های پالیسی خودداری دولت حسینه اینست که هیچ‌گونه اقدام متقابل را در مقابل ارتش میانمار روی دست نگرفته، در عوض تمام مراکز آزمایشات SSC را از نزدیکی مرز دور ساخته است. از سوی دیگر، علاقه‌مندی آمریکای استعماری به نسل کشی و برگرداندن مردم روهنگیا نیز خارج از منافع جیوپولیتیک‌اش نبوده و تحریم‌ها بر ارتش میانمار از جانب آمریکا به دلیل ترحم و همدردی بر بی‌جا شده‌گان روهنگیا نمی‌‎باشد، بلکه از ناچاری مسلمانان روهنگیا برای وارد نمودن فشار بر حکومت نظامی میانمار استفاده می‌نماید. آنتونی بلنکن وزیر خارجه آمریکا اخیراً گفت که دولت‌اش در پی جابجایی هرچی بیشتر بی‌جاشده‌گان روهنگیا از بنگله‌دیش هست؛ بناءً آمریکا در تلاش است تا با داغ نگهداشتن موضوع بی‌جاشده‌گان روهنگیا، بر حکومت نظامی میانمار -که از حمایت بریتانیا برخوردار است- فشار وارد نماید. متأسفانه مسلمانان مظلوم میانمار قربانی منازعات جیوپولیتیک آمریکا و بریتانیای کافر استعمارگر شده اند.

حتی حزب ملی بنگه‌دیش نیز جرئت اتخاذ موقف قوی را در مقابل نسل‌کشی روهنگیا در میانمار و تجاوز ارتش میانمار بر سرحدات بنگله‌دیش ندارد، زیرا مانند شیخ حسینه، حزب ملی بنگه دیش نیز سیاست تملق را اختیار کرده است؛ بنا مانند حزب حاکم، حزب ملی بنگه‌دیش نیز مداخله سازمان ملل و به اصطلاح جامعه جهانی می‌خواهد تا معضل روهنگیا را به اساس منافع آمریکا حل نماید. این نمونه مثال گرگی است که برای محافظت از رمه گماشته شود! ما چی چیز جز تأمین منافع جیوپولیتیک باداران استعماری آمریکایی و بریتانیایی را به قیمت جان مسلمانان مظلوم روهنگیا و منافع کشور از این حکام سیکولار توقع می‌توانیم؟!

ای مردم! مسلمانان روهنگیا برادران و خواهران ما هستند و ما آن‌ها را به دلیل چاپلوسی حکام سیکولار از خود رانده نمی‌توانیم. رسول صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

﴿الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لاَ يَظْلِمُهُ وَلاَ يُسْلِمُهُ﴾ (صحیح بخاری)

ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ظلم می کند و نه او را تسلیم می کند.

ما باید این رهبری مزدور و سیکولار را با تأسیس دوباره خلافت راشده ثانی نابود سازیم، دولتی‌که به اساس منهج نبوت، تأمین کننده منافع مردم روهنگیا و وحدت‌دهنده دوباره سرزمین اراکان تحت قیادت دولت خلافت می باشد و امنیت جان و مال آن‍‌ها را فراهم می‌سازد.

ای افسران مخلص ارتش! شما آخرین سنگر حاکمیت امت اسلامی هستید، چنانچه الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[حج: 123]

ترجمه:  اى كسانى‌كه ايمان آورده‏ ايد، با كافرانی‌كه مجاور شما هستند، كارزار كنيد و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه الله با تقواپيشه‌گان است.

امت اسلامی می‌داند که شما آماده پاسخ به حکم الله سبحانه و تعالی با مشت کوبنده به دهان ارتش میانمار هستید، در حالی‌که رژیم مزدور شما را در آغوش‌های نظامی جهت حفظ منافع کفار نگهداشته و از لبیک گفتن به حکم الله سبحانه و تعالی باز می‌دارد. بناءً شما می‌توانید با نابود ساختن حکام مزدور و سیکولار فعلی این موانع را از سر راه تان بردارید.

حزب التحریر بالای شما صدا می‌کند تا برای تأسیس دولت خلافت نصرت دهید، دولتی‌که زمینه لبیک گفتن به حکم الله سبحانه و تعالی را برای شما با اعزام شما به مرز میانمار برای اجرای عملیاتی نظامی فراهم می‌سازد تا در نتیجه حاکمیت و سلطه امت اسلامی تأمین گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه بنگله‌دیش

مترجم: خالد "سیف الله"

ادامه مطلب...

پدیدۀ نسل ساندویچ و زندگی مشقت‌‌بار تحت حاکمیت سرمایه‌داری

خبر:

بیش‌ از ۵۰ میلیون جمعیت دارندۀ سن زاد و ولد در اندونزیا را نسل ساندویچ شکل می‌دهد. نسل ساندویچ به نسلی گفته می‌شود که در پهلوی متقبل شدن بار اقتصادی اطفال‌شان، باید نیازمندی‌های یک نسل قبل از خود را نیز فراهم کنند. جزئیات نسل ساندویچ اندونزیا توسط مرکز نظرسنجی تحقیقات و انکشاف کامپس به تاریخ ۹ تا ۱۱ آگوست/اوت ۲۰۲۲ گرفته‌ شده‌است. نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد که ۶۷ درصد از پاسخ دهنده‌گان ادعا کرده‌اند که بار نسل ساندویچ بودن را متحمل می‌شوند. اگر این رقم با نفوس دارندۀ سن زاد و ولد اندونزیا – که به ۲۰۶ میلیون نفر می‌رسد – متناسب باشد‌، تخمیناً ۵۶ میلیون نفر شامل نسل ساندویچ می‌شوند. از لحاظ سنی، نسل ساندویچ اندونزیا در نسل‌های مختلف وجود دارد که بیش‌ترین‌شان نسل Y یعنی بین ۲۴ تا ۳۹ سال با ۴۳.۶ درصد و سپس نسل X یعنی بین ۴۰ تا ۵۵ سال با ۳۲.۶ درصد را دربر می‌گیرد. هم‌چنین نسل ساندیوچ در حدود ۱۶.۳ درصد از نسل Z، یعنی کارگران جوان دارندۀ کمتر از ۲۴ سال سن را نیز شامل می‌شود.

تنتنا هرمنساح جامعه شناس پوهنتون/دانشگاه دولتی اسلامی جاکارتا گفت‌ احتمالاً فشار مجموعی که نسل ساندویچ تجربه می‌کند، منجر به محرومیت اجتماعی‌شان می‌شود. سرنوشت نسل ساندویچ، به‌خصوص با در‌آمد پائین‌شان، بسیار نگران کننده است. شرایط آنان را وادار می‌کند تا  هم‌چو ماشین کار کنند، بدون این‌که به رفاه کافی دست یابند. درآمدشان غیر از این‌که فقط نیازهای خانوادۀ شان را تکافو کند، اصلاً مجال پس‌انداز و سرمایه‌گذاری را برای‌شان نمی‌دهد. در حقیقت بعضی از آنان بودجۀ کافی برای تفریح در دست ندارند تا از خستگی روزگار فرار کنند. در عین حال، برخی‌ها با تماشای نمایش‌های سبک‌های زندگی پُر مصرف در رسانه‌های اجتماعی، خوش‌گذرانی و لذایذ دنیای زودگذر را در وجود خود مشتعل می‌کنند. با این وجود، طبعاً نسل ساندویچ بیش‌تر در معرض پدیدۀ محرومیت اجتماعی قرار می‌گیرد.

تبصره:

اصطلاح نسل ساندویچ بیان‌گر محرومیت اجتماعی است که به سبب ازهم‌پاشی بار اقتصادی در اندونزیا ایجاد شده‌است. این پدیده هم‌چنان حاکی از آن است که زندگی از لحاظ اقتصادی دشوارتر و دشوارتر می‌شود، حال‌آن‌که تهاجم ارزش‌های لیبرال به سبک زندگی جامعه اسلامی شدیدتر و شدیدتر می‌شود.

تطبیق نظم اقتصادی سرمایه‌داری در اکثر سرزمین‌های اسلامی در حقیقت خانواده‌های مسلمانان را مجبور می‌سازد تا به سبب بی‌عدالتی و فقر موجود، برای تأمین نیازمندی‌های اساسی خانواده‌های‌شان تلاش کنند. ترویج ارزش‌های سکولر بالای وضعیت روابط و تعاملات اجتماعی تأثیر گذاشته و روابط فامیلی فاقد ارزش‌های انسانی شده‌است تا به آسانی فروخته شود. به‌طور مثال، اطفال تبدیل به سرمایه و‌ والدین تبدیل به دستگاه‌های خودپرداز (ATM) شده‌اند، و هزینۀ آموزش اطفال باید از در‌آمد کار خودشان حاصل شود. ماهیت معامله‌گرا یی سبک زندگی سرمایه‌داری و شرایط دشوار اقتصادی روز‌افزون مثل افزایش قیمت موادسوخت که به سبب سیاست‌های لیبرال جدید دولت به وجود آمده‌ اکثر خانواده‌های مسلمان را آلوده کرده‌است.

بدبختانه متخصصین اقتصاد می‌گویند که علت ایجاد نسل ساندیوچ بیش‌تر به نسل قبلی برمی‌گردد که در برنامه‌ریزی امنیت اقتصاد دوام‌دار برای نسل بعدی ناکام مانده‌بودند. این تحلیل جانب‌دارانه‌ای است که ظرفیت حساسیت‌های منفی (ملامت کردن یکدیگر) در بین نسل‌ها را در خود دارد. برعکس، علت این معضل در سطح خانواده بوده نمی‌تواند، بلکه  هم‌چو دولتی‌که برای مردم فراهم می‌کنیم، وسیع‌تر و بنیادی‌تر از آن است.

علل پدیدۀ نسل ساندویچ در اندونزیا در واقعیت دو بعدی است: یکی سبک زندگی مصرف‌گرا به سبب ترتیب ارزش نظم سکولر – ماده‌گرا، و دوم نقش ضعیف دولت در تأمین نیازمندی‌های اساسی مردم به سبب تطبیق نظام اقتصادی سرمایه‌داری. در حقیقت قرآن مردم را از تنگی زندگی (معیشت ضنک) هشدار داده است. اگر مردم از امر الله سبحانه و تعالی اعراض کنند؛ آن‌ها به خوشحالی دست نخواهند یافت و سینه‌های‌شان به خاطر خطای‌شان تنگ خواهد شد.

﴿وَمَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِيْ فَاِنَّ لَهٗ مَعِيْشَةً ضَنْكًا وَّنَحْشُرُهٗ يَوْمَ الْقِيٰمَةِ اَعْمٰى﴾ [طه: ۱۲۴]

ترجمه: و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم!

سختی‌هایی‌که نسل امروز تجربه می‌کند، به‌وضوح نتیجۀ استعمار اقتصادی معاصر غرب در اثر غفلت‌مان از تطبیق احکام اسلام در تمامی ابعاد زندگی است. دولت از بر‌آورده کردن نیاز‌های اساسی مردم غافل است و به سکتور خصوصی فرش سرخ پهن می‌کند تا خدمات عامه را بر عهده گیرد. بالای قانون شرعی اسلام محدودیت وضع می‌کنند، درحالی‌که با قانون سکولر بشری احساس راحتی می‌کنند. تهداب این نظام اقتصادی بر ربا استوار است. نظم اجتماعی‌اش کاملاً از تمدن غربی تقلید می‌کند که مملو از مفکوره‌های آزادی و هوس‌بازانه است.

درحالی‌که اصول اقتصاد سیاسی اسلام -که توسط تقی‌الدین النبهانی شرح شده‌است- بر نقش حیاتی دولت در فراهم‌آوری نیازهای اساسی فرد فرد جامعه تأکید می‌کند. تحت نظام اسلامی افراد به اساس انباشتن مال‌شان به مانند نظام سرمایه‌داری ارزیابی نمی‌شوند. این اصل تأثیر بزرگ اجتماعی دارد، نیاز اساسی مردم، داشتن تمدن سالم و رشد جازم بشری است که زمینۀ توسعۀ پایدار‌ی را برای نسل‌های بعدی مساعد خواهد کرد.

زمانی‌که مردم از نیاز‌مندی‌های اساسی زندگی محروم باشند‌، فقط به خودشان خواهند اندیشید، فردگرا خواهند شد، قادر به توجه به مسائل بزرگ سرزمین‌شان نخواهند بود و همواره در عمق بحران‌ها به سر خواهند برد. از سوی دیگر، اگر نیازهای‌شان بر‌آورده شود،‌ می‌توانند رشد و ترقی کنند، ظرفیت عظیم معنوی خود را به کار گیرند و به مسایل بزرگ استراتیژیک توجه داشته باشند. آن‌ها به انسان‌هایی مبدل خواهند شد که به تمدن کمک خواهند کرد تا جامعه را به شأن و شوکت‌اش برساند.

آن‌ها تبدیل به بهترین امتی خواهند شد که در بهترین زندگی به سر می‌برند، چون پیرو امر رب‌شان خواهند بود. برای آن‌هایی‌که ایمان دارند و عمل صالح انجام می‌دهند، اجر و پاداش خواهد بود و زندگی‌شان مملو از خوشی و سعادت خواهد شد، بدون تنگی سینه و بار سنگینی که مجبور اند حمل کنند.

﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثٰى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهٗ حَيٰوةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ مَا كَانُوْا يَعْمَلُوْنَ﴾ [نحل: ۹۷]

ترجمه: هرکس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، درحالی‌که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم؛ و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.

نویسنده: داکتر فیکا کومارا

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

از ظالمین حمایت نکنید!

خبر:

رجب طیب اردوغان برای نخستین بار در ۲۲‌مین اجلاس سازمان همکاری‌های شانگهای اشتراک کرد. این حقیقت -که ترکیه به رغم نداشتن عضویت در این سازمان، در تصویر دسته‌‌جمعی این نشست حضور داشت- از لحاظ توسعۀ روابط و تحکیم گفتگو با نیرومندترین سازمان امنیتی آسیا -که چین، هند و روسیه را دربر می‌گیرد- بسیار مهم است.

تبصره:

۲۲‌مین نشست شانگهای -که همزمان با دوره همه‌گیری کرونا شروع شد و با جنگ اوکراین ادامه یافت- هم‌چنین برگزاری آن زیر سایه‌ی بحران‌های جهانی غذا و انرژی با منافع کشورهای جهان پیگیری می‌شود. تمرکز اصلی این منافع بر تأمین بخش مهم گاز و غذای اروپا توسط روسیه است. بدون شک، سیاست‌های تهدیدآمیز و حمایت‌محور روسیه در جنگ درازمدت اوکراین اکثر کشورهای اروپایی را تهدید می‌کند.

حقیقت امر اینست که مؤثریت برگزاری این نشست هم‌گام با تلاش‌های امریکا مبنی بر منزوی کردن روسیه و فاصله انداختن بین این کشور و چین به‌خصوص در بخش‌های اقتصادی و سیاسی افزایش یافته است. تا فعلاً سیاست امریکا مبنی بر فاصله انداختن بین روسیه و چین، روسیه را در بخش‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی تضعیف و عادی بودن روابط روسیه و چین را نیز خدشه‌دار کرده‌است. با این‌حال، اگر چین مشغول بازی‌های سیاسی نشود، دوام این پروسه در درازمدت بعید به‌نظر می‌رسد.

موضوع مهم‌تر این اجلاس، که باید از آن یادآوری می‌شد، موضع و هویت پذیرفته‌ناشدۀ رهبران کشورهای مسلمان است. ... از طرف دیگر، چین بارها مرتکب شکنجه، نسل‌کشی و تفرقه میان مسلمانان شده‌است و حتی جنایات‌اش به این هم خلاصه نمی‌شود و این کشور به وسیلۀ سیاست‌های شوم خود از دست‌درازی به عقاید، ارزش‌ها، کشتار دسته‌جمعی مسلمان و تجاوز بر شأن و عزت‌شان دست‌ برنمی‌دارد.

ثانیاً، ایستادن در عکس دسته‌جمعی با حکام ظالم قزاق و ازبک و هم‌چنین روس‌ها، که در تبانی با بشار اسد عامل کشتار و مهاجرت میلیون‌ها مسلمان شدند، نه‌تنها افتخار نیست، بلکه شرم و سرافگنده‌گی بزرگی به حساب می‌آید.

در حقیقت، انسان خردمند باور دارد که سازمان‌ها، پیمان‌ها و تشکیلات غرب و شرق توسط مشرکین غربی ایجاد و رهبری می‌شود. حال‌آن‌که تعامل و سهم‌گیری در این سازمان‌ها بیان‌گر فقدان بینش و درک انسانی است. با این حال، سوالی‌که مسلمان باید از خود در این ‌شرایط بپرسد، اینست که آیا تا این حد تعاون با کفار بسنده نیست؟ آیا بس نیست که در قتل و نسل‌کشی‌های‌شان با آنان همدست شده‌اند؟

چیزی‌که مسلمان باید از آن بابت خوشحال باشند، اقدامات آینده حکام‌مان در مقابل ظالم و ظالمان است، حکامی‌که تمام اردوی مسلمانان را در مقابل کفار به‌خاطر ریختن یک قطره خون برادر و خواهر مسلمان‌شان‌ بسیج می‌کنند. این بدان معنی نیست که دست چین ظالم را با پول‌های کثیف‌شان درحالی ملبس کنیم که ترکستان شرقی و سایر سرزمین‌ها فریاد کمک کنید را سر می‌دهند. پوتین، یکی دیگر از دشمنان راه الله سبحانه و تعالی، قاتل میلیون‌ها مسلمان می‌باشد. حال بر شماست که از آن‌ها روی‌گردان شوید و دوشادوش مسلمانان باشید. اینست سیاست کسانی‌که شما برای‌شان افتخار می‌کنید و ارزش‌های خود را با آن‌ها پیوند داده‌اید.

خلفای شجاع این کار را انجام می‌دهند، جهاد را به عنوان یک فرصت ایمانی می‌شمارند و ترس‌شان فقط از الله سبحانه و تعالی است! از او سبحانه و تعالی می‌طلبیم که برای ما این روز و این افراد را نصیب فرماید!

 نویسنده: احمدساپا

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: راشد مسلم

ادامه مطلب...

حقیقت روابط بین کشورها، شیوۀ برخوردهای سیاسی، معاهده‏ ها، مشارکت‏ها، همکاری‌های نظامی و سیاسی و اتحادیه‌های متعاقب و مرتبط به آن، در واقع مبتنی بر مبدأ این کشورهاست.

اندیشه و مبدأ، ماهیتِ روابط، مشارکت‏ها و پیمان‏ها را تعیین می‏کند. بناءً در دولت اسلامی احکام شرعی، ماهیت روابط، معاهدات، تاکتیک‏های سیاسی و دیگر شیوه‏های برخورد با ممالک را تعیین می‏کند. به عنوان مثال؛ دولت اسلامی برای این‌که به یک کشور کفری حمله کند، با یک کشور کفری دیگر وارد معاهده نمی‏شود؛ حتی اگر باعث پیروزی شود، بازهم از لحاظ شرعی حرام است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: «لا تستضیئوا بنار المشرکین؛ با آتش مشرکین روشنی ایجاد نکنید.» امام نسایی در سنن خود آن را تخریج نموده است و آتش کنایه از قدرت و قتال در جنگ‏هاست.

اما در مورد کشورهای سرمایه‌داری قضیه از این لحاظ کاملاً متفاوت است؛ زیرا مبدأ‏شان را جدایی دین از زندگی بر مبنای آزادی در فکر و احکام تشکیل می‏دهد که بدون درنظر گرفتن اسلوب و وسایل، زندگی و روابط‏شان را به سوی منفعت و سودجویی سوق می‏دهد. گاهی بخاطر منافع و مصالح، دست به کارهایی می‏زنند که حتی حیوانات درنده چنین کاری انجام نمی‏‏دهند؛ مانند کاری‌که آمریکا در جنگ جهانی دوم با جاپان انجام داد؛ چنانچه جاپان را از نفت تحریم کرد و آن‏را فریفت که به بندرِ هاربر در سال 1941م حمله کند؛ اما آمریکا ناوهای هواپیمابر خود را پیشتر از جاپان خارج نمود، که باعث شد جاپان فریب خورده، به آن حمله کند و هزاران سرباز آمریکایی را بکشد. بناءً "روزولت" توانست مستقیماً مجوز کنگره را برای ورود به جنگ بگیرد، درحالی‌که قبل از آن کنگره این اجازه را نمی‌داد، همانطورکه برای اشغال عراق و افغانستان بهانه‏هایی مانند حادثه برج‏ها و دیگر حوادث ارائه گردید.

در واقع مصلحتی‌که اقدامات دیپلوماسی بر اساس آن صورت می‏گیرد، قابل افزایش است؛ زیرا ثابت نبوده و مبتنی بر افکار ثابتی نیست. بناءً هر دولتی‌که با یک کشور مانند آمریکا معاهده یا پیمان می‏بندد، ممکن است علیه خودش منقلب شود؛ در صورتی‌که کشور دیگری برای امریکا منفعت بیشتری داشته باشد. به عنوان مثال؛ پیمان‏ها و معاهدات زیادی در بین کشورهای بزرگ صورت گرفته که سرنوشت آن شکست فجیع بوده و متحدین بخاطر منافع بیشتر در مقابل یکدیگر قرار گرفته‏اند؛ چنانچه کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی علیه پیمان ورشو و اتحاد جماهیر شوروی با آمریکا وارد پیمان آتلانتیک شدند، اما این دیپلوماسی با فریب از جانب آمریکا مواجه گردید و از کشورهای اروپایی بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی نمود. بنابراین، از طریق سیاست آشتی در سال 1961م با اتحاد شوروی تفاهماتی برگزار گردید، که توسط دو رئیس جمهور، خرشوف و کِندی به امضا رسید و آمریکا توانست با این سیاست حوزه‏های نفوذ خود را در جهان تقسیم کند و نفوذ خود را در خاورمیانه، آفریقا، جنوب شرق آسیا، آسیا و حتی در خود اروپا نسبت به اروپا افزایش داد. بناءً اتحاد، یک فریب آمریکایی برای زیربال گرفتن اروپا و استثمار اقتصادی آن و افزایش نواحی نفوذ آمریکا در جهان نسبت به دیگر کشورهایی است که وارد این پیمان‏ها می‌شوند.

آمریکا در ابتدای قرن بیست‌ویکم، یک اتحادیه از چند دولت مختلف علیه عراق تشکیل داد و با سیاست دروغ و فریب توانست جمعیت بزرگی از کشورها را تشکیل دهد. این پیمان نظامی از طریق بازرسی، ایجاد مناطق خلع صلاح شده و پرواز ممنوع، سال‏ها ادامه یافت تا این‌که در نتیجۀ آشکار شدن سیاست‏ها و دروغ‏های آمریکا، آهسته آهسته پارچه‌پارچه شدن راه باز کرد، اما آمریکا یک جنگ جدید و یک بهانه دیگر، یعنی مبارزه با تروریزم را ایجاد نمود؛ با این تفاوت که این اتحادیه مانند قبل نبود؛ چنانچه دولت‏های متحد، این دیپلوماسی را تحت ذره‏بین سیاست مبادلۀ منافع قرار دادند. مثال اخیر موضوع تحریم اقتصادی علیه ایران است که آمریکا چند دروغ جدید از قبیل: تهدید چاه‌های نفت و مناطق تقدسی/دینی در حرمین شریفین، تهدید امنیت رژیم یهود و غیره را اختراع کرد که این کار برای آسیب وارد نمودن به سیاست برخی از کشورها و باج‏گیری از کشورهای دیگر و تبدیل کردن ایران به مصدر تهدید برای کشورهای اطراف خلیج فارس صورت گرفت. این پیمان سال‏ها با انواع اقدامات فریب‏کارانه، گاهی با تشدید تحریم‏ها و گاهی با کاهش آن، برای این‌که اروپا را از با بستن قراردادهای تجاری همراه ایران به دام اندازد و دوباره با برعکس کردن وضعیت و تشدید تحریم‌ها باعث شود که کشورهای اروپایی چندین میلیارد دلار ضرر کنند و زیر سلطه آمریکا باقی بمانند، ادامه پیدا کرد.

آری، این آمریکاست که امروزه در رابطه با ایران یک سیاست جدید در پیش گرفته است. اوضاع را برای برداشتن تحریم‏ها از طریق یک راه‌حل سیاسی فریبنده هموار می‏کند که هدف آن وارد کردن ایران به نظام سیاسی منطقه و برقراری روابط بین آن و کشورهای منطقه از جمله، رژیم صهیونیستی می‏باشد و این به عنوان یک مقدمه برای برداشتن نهایی تحریم‏ها است.

همه این کارها برای تأمین منافع آمریکا در جنگ اوکراین و هم‌چنین ایجاد یک پیمان مشترک است که از نظر نظامی به سیاست‌های آمریکا در منطقه خدمت کند؛ مانند پیمان ناتو و پیمان‏های دیگر، از قبیل پیمان "اوکس" و "کواد" و ایجاد یک سیاست دراز مدت جدید در خاورمیانه.

پس از بررسی اصل سیاست غربی و دیپلوماسی، که بر مبنای اندیشه عمل‏گرایانه و اصلاح طلبانه است، به ویژه دیپلوماسی آمریکا، به یک نکته دیگر دست می‏یابیم که: پیمان‏های جدید علیه روسیه تا کجا ادامه خواهد یافت؟ و آیا غرب بالآخره می‌تواند با آمریا مصالحه نماید؟ در پاسخ به این پرسش می‌گوییم: دیپلوماسی آمریکا در پیمان‏هایش علیه روسیه بر اساس اهداف ذیل است:

اول: تهدید هر دولتی‌که بخواهد از سیاست‏های آمریکا خارج شود.

دوم: رساندن یک پیام محکم به چین، که اگر مانند روسیه کدام حرکتی انجام دهد، چنین عاقبتی خواهد داشت.

سوم: ماندن کشورهای اروپایی در محور خدمت به سیاست‌های آمریکا؛ به ویژه فرانسه، آلمان و بریتانیا و زیر بال نگهداشتن این کشورها، ضمن سیاست باج‏گیری سیاسی، اقتصادی و نظامی مداوم.

چهارم: حفظ سلطه جهانی آمریکا و برنامه‏ریزی برای آینده برای جلوگیری از هر حرکتی‌که بخواهد علیه آن اقدام نماید.

امور مختلفی وجود دارد که ممکن است در این سیاست‏ها با آمریکا و متحدان آن مؤثر واقع شده و باعث شود برخی از کشورها از این پیمان‏ها کناره‏گیری کنند: مانند طولانی شدن جنگ با روسیه و متحمل شدن خسارت‌های سنگین بر اثر آن. انجام برخی اقدامات دیپلوماتیک از جانب روسیه که باعث می‏شود در نظر منفعت‏گرایانه دولت‌های اروپایی ترجیح داده شود؛ مانند کاهش نرخ بنزین/تیل و گاز در برابر اخاذی‏های آمریکا و گرانی. هم‌چنین روسیه می‏تواند دست به تهدید و تشویق‏های اقتصادی بزند؛ به ویژه این‌که از لحاظ مواد سوختی، خوراکه و جنبه‏های تجاری، صادرات و واردات، از ظرفیت بالایی برخوردار است.

در پایان می‏گوییم که این کشورها متکی بر سیاست‏های پست، سرچشمه گرفته از مفکوره منحَط و مصلحت‏گرایانه هستند؛ حتی علیه دوستان و ملت خودشان. تنها سیاستی‌که می‏تواند امور جهان را با عدل و انصاف اداره کند و امنیت، عدالت و استقامت را در چهار گوشه زمین گسترش دهد که از نظام الهی؛ یعنی دین اسلام سرچشمه گرفته باشد. این کارها خواستار طرح برنامه‌های مفصل در برابر بشریت است تا به این مشکلات خاتمه دهد و نظام ربانی هدایت‏گر را دنبال کند. هم‌چنین در عین زمان از امت اسلامی می‏خواهد که ارزش و ثبات دین خود را بشناسد؛ به ویژه این‌که دیگر سیاست‏ها را تحریف شده می‏خواند... این دلیلی برای بازگشت امت اسلامی و شکست نظام خبیث سرمایه‏داری است. همه این‏ها دلایلی بر بازگشت دولت اسلامی و شکست نظام خبیث سرمایه‌داری و برپایی نظام اسلام بر مبنای اندیشه اسلامی زیر سایه دولتی است که آن را تطبیق نموده و این رسالت خیر را به سراسر زمین و تمام مردم مظلوم آن برساند.

نویسنده: استاد حمد طیب

مترجم: طه خالد

منبع: جريده الرايه شماره (۴۰۸)

ادامه مطلب...

طرحۀ پیشنهادی ممنوعیت حجاب در مکاتب دنمارک بیان‌گر این است که سکولریزم و فاشیزم دو روی یک سکه است

خبر:
کمیسیون تعیین شده توسط دولت دنمارک در ۲۵ اگست/اوت حضور دختران محجبه را در مکاتب ابتدایی سراسر این کشور ممنوع اعلام کرد. این ممنوعیت بر بنیاد بی‌اساس و تبعیض‌آمیز بنا شده‌است، این‌که خانواده‌های مسلمان دختران‌شان را مجبور به پوشیدن حجاب می‌کنند. این قانون در تمام مدارس/ مکاتب اعم از دولتی، خصوصی و مکاتب/مدارس ابتدایی رایگان تطبیق خواهد شد. این کمیسیون مدعی است که پوشیدن حجاب دختران مسلمان را از دیگر دختران دنمارکی متفاوت می‌کند، با وصف این‌که پوشش مشخصی برای مکاتب در دنمارک وجود ندارد و شاگردان می‌توانند هرطوری‌که می‌خواهند لباس بپوشند. این کمیسیون هم‌چنان توصیه کرد که باید مدیریت سخت‌گیرانه‌ای را بالای مکاتب/مدارس مستقل مسلمانان روی دست گرفت و اذعان داشت که کودکان دورۀ آمادگی باید از تمام جمعیت نمایندگی کند و برای والدین اقلیت‌های منتخب دوره‌های تربیت اطفال به روش دنمارکی برگزار شود. اهداف اعلام شدۀ کمیسیون مذکور این است که توصیه کند: «که چطور مطمئن شوند زنان کم‌سابقه می‌توانند از عین حقوق و آزادی‌ها به مثل دیگر زنان دنمارکی بهرمند شوند." این‌که زنان مسلمان را از تربیۀ اطفال‌شان‌ طبق عقیدۀ دین خودشان باز می‌دارند خنده‌آور است.
تبصره:
این طرح پیشنهادی یکی از جدید‌ترین اقدامات برای برنامۀ حیلۀ اسلام‌‌هراسانه، نژادپرستانه و متجاوزگرانه‌ای است که در دنمارک تطبیق می‌شود و مستقیماً مسلمانان و سایر اقلیت‌ها را هدف قرار می‌دهد و به حاشیه می‌راند. به‌طور مثال «قانون ناحیۀ مسکونی شدیداً آسیب‌پذیر» مهاجرین را به دو طیف غربی و غیرغربی جدا می‌کند و باعث اخراج اجباری مهاجرین مسلمان و خانواده‌های اقلیت‌های دیگر می‌شود. سخن‌رانی‌های اسلام‌‌هراسانه و سخنان نفرت‌انگیز علیه مسلمانان توسط سیاست‌مداران و احزاب سیاسی به یک موضوع عادی تبدیل شده‌است و بحث‌ها در زمان انتخابات به خاطر جلب حمایت قشر بیگانه‌هراس جامعه بالا می‌گیرد. شکی نیست که دولت سوسیال دموکرات دنمارک و احزاب حامی‌اش در پشت طرح ممنوعیت حجاب دست داشته‌باشد چون آنان طبق یک نظر سنجی در آستانه‌ای باختن انتخابات پیش‌روی دنمارک اند. نور اولوان، مدیر ارشد رسانه‌های این سازمان، ناظر حقوق بشر یورو – مد، گفت: «هر زمانی‌که انتخابات فرا می‌رسد گرایش‌های فزاینده‌ و خطرناکی را در دنمارک و سراسر اروپا مشاهده می‌کنیم. مسلمانان و دیگر اقلیت‌ها تبدیل به کیسۀ بوکس، قربانی و یا طعمه‌ای می‌شوند که احزاب سیاسی از آن برای جلب حمایت استفاده می‌کند.»
حامیان ممنوعیت حجاب در مکاتب به دروغ ادعا می‌کنند که لباس اسلامی یک نوع محدودیت اجتماعی برای دختران جوان است. در واقعیت امر، پوشیدن لباس طبق عقیدۀ مذهبی‌ دختران مسلمان است که مظهری از یکه‌تازی اجتماعی و به الفاظ ساده‌تر شعله‌ور کردن دیوسان‌سازی و بدنام کردن اسلام،‌ محرومیت اجتماعی و تعصب و خصومت با زنان مسلمان می‌باشد. طبق این کمیسیون اروپایی یک تحقیق به این نتیجه رسیده‌است که حجاب ممکن است مانع استخدام زنان در دنمارک شود. در تحقیق سال ۲۰۲۰ پوهنتون/دانشگاه استندفورد آمده‌است که ممنوعیت حجاب در مکاتب دولتی فرانسه مانع تکمیل شدن تحصیل متوسطۀ دختران مسلمان و خط سیرشان در بازار کار شده‌است.
در مجموع، این همه حاکی از ماهیت غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک سیاست و نظام سکولر است. تحت نظامی‌که به نژادپرستی و حمله بر اقلیت‌ها به چشم ابزار مشروعی برای برنده‌شدن در انتخابات دیده می‌شود و حقوق جمعیت‌های دینی دست‌خوش تعصبات و هوس‌های آنانی‌که در رأس قدرت اند قرار می‌گیرد. این با تطبیق قانون منع حجاب و نقاب در سرزمین‌های تحت سیطرۀ دولت‌های سکولر در اروپا، از قبیل فرانسه، بلجیم و هلند به وضوح دیده می‌شود. این نشان می‌دهد که هیچ تفاوتی بین قانون سکولر و فاشیزم نیست. تحت قانون سکولر ارزش‌های آن‌هایی‌که نسبت به اکثریت جمعیت خارجی دیده‌ می‌شوند من‌حیث شهروند درجه دو و قشر منفور جامعه برخورد می‌شود و با مُشت آهنین قانون وادار می‌شوند تا به عقاید و سبک زندگی نظم سکولر گردن نهند. و این باید برای تمام مسلمانان یک هشدار باشد که تحت نظم بشری سکولر و یا چنین دولتی حقوق و عقاید اسلامی‌شان هرگز محفوظ نه خواهد بود.
واضح است که نظم سکولر قادر به حفظ توازن و هماهنگی بین تمام جمعیت‌ها نیست و نمی‌تواند فضایی را تأمین کند تا اهل تمام عقاید احساس امن و حرمت داشته باشند. هر نظامی که تلاش کند حساسیت‌های عمیق شهروند‌ان‌اش را تطبیق دهد، دیدگاه مبدئی‌اش را با استبداد به خورد مردمی ‌دهد که باور متفاوتی دارند ویا از حقوق اقلیت‌های مذهبی به‌خاطر کسانی‌که در قدرت اند چشم‌پوشی شود؛ یقیناً که نمونه‌ای سالم و با ثبات حکومت‌داری نیست.
ممنوعیت حجاب در مکاتب فقط بخشی از برنامه‌های فراوانی است که توسط دولت‌های سکولر در غرب برای غیر اسلامی‌سازی جوانان مسلمان تطبیق می‌شود. چنین ممنوعیت‌ها برای دختران مسلمان یک پیام دارد و آن این‌که آن‌ها حق ندارند با هویت اسلامی‌شان شناخت داشته باشند و والدین مسلمان حق ندارند تا از آوان جوانی اطفال‌شان را با عقیده و سنت‌های اسلامی تثقیف کنند. مهم است تا به حیث مسلمانانی که در غرب زندگی می‌کنیم صدای‌مان را بالا کنیم و علیه هر تلاشی که هویت اسلامی‌مان را کم‌رنگ می‌کند و جوانان و جامعه‌مان را از عقاید اسلامی بیگانه می‌کند ایستاد شویم. ما مسئولیت داریم تا به اطفال‌مان فهم عمیق، افتخار و عزت دین را آموزش دهیم تا بتوانند به مکلفیت‌های‌شان با افتخار پابند باشند و با قوت و حکمت از آن‌ها در مباحث دفاع کنند. ضرورت است تا اسلام را من‌حیث بدیل نظم سکولر به جامعه اکثریت غیرمسلمان ارایه کنیم تا امور بشر را به‌طور عادلانه و موافق فطرت تنظیم کند. حاکمیت نظام اسلامی تضمین می‌کند تا اقلیت‌های دینی به‌طور قانونی عقاید دینی‌شان را تمثیل کنند و به دیوسان‌سازی و نقض حقوق دینی‌شان‌ اجازه نمی‌دهد. این نتیجۀ نظامی‌ است که خالق عادل و خبیر یعنی الله سبحانه و تعالی برای بشر فرستاده است نه مغز‌های بی‌ثبات و متعفن انسان‌ها. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ❊ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾
[احقاف: ۱۴]
ترجمه: کسانی‌که گفتند: «پروردگار ما اللّه (سبحانه و تعالی) است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند.آن‌ها اهل بهشت اند و جاودانه در آن می‌مانند؛ این پاداش اعمالی است که انجام می‌دادند.


داکتر نسرین نواز
رئیس بخش زنان دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

میلیون‌ها انسان درحالی از سیلاب‌ها رنج می‌برند ‌که حکام بی‌تفاوت هستند ای صاحبان قدرت! این حکام بی‌پروا و قصی القلب را حذف و دوباره به جای آن خلافت را تأسیس کنید Featured

  • نشر شده در پاکستان

یک بر سوم حصه پاکستان در معرض سیل قرار دارند که بیش از 1500تن جان‌های شان را از دست داده اند، میلیون‌ها خانه مسکونی از بین رفته است، 35 میلیون تن دیگر در خطر سیل قرار گرفته‌اند که از این جمله 16 میلیون آن را کودکان تشکیل می‌دهد. این در حالی‌ست که این همه مرگ و ویرانی برای رهبری دیموکراتیک پاکستان فقط یک فرصت عکاسی بوده و بس! حکامی‌که با داخل شدن در سیلاب‌ها، توزیع مقدار کمی مواد خوراکی و بررسی مردم سرگردان و درمانده از طریق هوایی، وانمود کردند که با مردم همدردی می‌کنند؛ گویا با این کار مسئولیت شان را ادا کرده و مکلفیت دیگری ندارند!
رهبری سیاسی به جای این‌که به طور کامل و همه‌جانبه مصروف امدادرسانی به سیلاب زده‌گان باشد، مشغول انتصاب یک مسئول جدید نظامی و بازی‌های انتخاباتی است. این در حالی‌ست که رهبری نظامی، خود مصروف مبارزه بر سر رئیس بعدی اردو/ارتش است. "شهاز شریف"، نخست وزیر کشور برای تشییع جنازه "ملکه الیزابیت" به لندن رفت؛ گویا تشییع جنازه بدون وی امکان نداشت. برعلاوه، حزب اپوزیسیون PTI مصروف راه‌پیمایی‌ها، شیرین‌کاری‌های تبلیغاتی، کمپاین‌هادر رسانه‌های اجتماعی، جلسات مخفیانه و بازدید‌های عقب دروازۀ خود مصروف است. حزب PTI پنجاب و دولت‌های ایالتی خیبر پختون‌خواه به دنبال منافع سیاسی و شخصی خود هستند! این همه در حالی‌ست که قربانیان سیلاب بخاطر غذا و نیازمندی‌های اولیه‌شان در زیر آسمان گریه می‌کنند. آن‌ها اکنون در برابر بیماری‌های منتقل شده از طریق آب مانند؛ وبا، دنگی و ملاریا نیز درمانده هستند.
بر اساس یک برآورد، خسارات ناشی از سیلاب بیش از 30 ملیارد دلار هزینه داشته است، محصولات پایدار از بین رفتند و میلیون‌ها فارم حیوانی تحت تأثیر سیلاب‌ها قرار گرفت. در چنین وضعیتِ وخیم، تمام دستگاه‌های دولتی، حکام، بروکراسی، اردو/ارتش، پولیس، دفاع ملکی، وزراء، نماینده‌گان مردم و کدرهای طبی دولتی باید بسیج شوند؛ اما تا حال چنین چیزی دیده نشده است؛ حتی دولت ذخیره‌های غله‌جات و خزانه‌های خودرا هم باز نکرده است. اما بجای آن دهان خزانه‌ها فقط برای جمع‌آوری سود باز می‌شود، نه برای مردم! این هم در حالی‌ست که اولویت حاکمان سوگواری درگذشت ملکه استعمارگر بریتانیای کبیر است، نه شریک شدن با درد مردم!
خلافت راشده نشان داد که چگونه می‌توان با بلاهایی چون قحطی و سیلاب مقابله کرد. هنگامی‌که در قرن 18قمری در حجاز قحطی رخ داد، تمام دستگاه‌های دولتی برای مهار بحران بسیج شدند و کمک‌های قابل توجه، از جمله غذا و پوشاک از ولایت‌های مصر و شام ارسال شد و این در حالی بود که تمام رهبری به طور کامل مصروف امدادرسانی بودند. خلیفه مسلمین، عمر رضی الله عنه شخصاً به شکل خستگی‌ناپذیر در تلاش کمک و امدادرسانی بود؛ در حالی‌که خودش کمترین غذا را می‌خورد. این واکنش اساسی و امت‌شمول دولت خلافت، در جواب و مقابل یک بلای طبیعی بود. این یک فرق کامل با دیموکراسی است؛ جایی‌که شهباز شریف تحقیقاتی را در مورد گرمایش جهانی روایت می‌کند؛ اما برای بودجه گدایی می‌کند.
بی‌توجهی در جریان سیلاب بار دیگر، واضح ساخت که زمان دفن دیموکراسی سیکولار فرا رسیده است. هیچ یک از این حاکمان قبل از سیلاب احساس مسئولیتی نداشتند؛ پس حالا و آینده چطور؟ اکنون زمان آن فرا رسیده تا آن‌ها را حذف و سرنگون و خلافت را مجدداً تأسیس نمایید.
ای افسران نیروهای مسلح پاکستان! دیگر چه دلیلی برای بسیج شدن نیاز دارید؟ در سند، بلوچستان، فقدان دستگاه دولتی، منابع و چگونگی توجه، همه چیز واضح و روشن است. حزب حاکم و مخالفان در حال کشمکش بالای قدرت در ولایت پنجاب هستند؛ در حالی‌که آرای سند و بلوچستان در این درگیری به حساب نمی‌آید. زندگی و آینده میلیون‌هاتن به تصمیم، موقف‌گیری و عمل شما بستگی دارد. همین حالا نصرت دهید تا خلافت را دوباره تأسیس نموده و مردم تان را از شر این نظام ظالم و حکام قص القلب و خون‌سرد رهایی ببخشید!


﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّه﴾ [صف – 14]
ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آوردید، از جمله نصرت دهندگان الله باشید!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

حمله به هویت جوانان کشمیر

خبر:

به روز شنبه 24 سپتامبر 2022م، مجلس متحده علما (MMU) - ترکیبی از گروه‌های مذهبی و اجتماعی در درۀ کشمیر- گفت که برای تضعیف هویت مسلمانان در کشمیر اقداماتی صورت گرفته است. این مجلس نشستی را در مسجد جاما سرینگر ترتیب داد تا در رابطه به تلاش‌های اخیر مبنی بر آغاز خواندن سرودهای هندو و سوریا نامسکار در نهادهای آموزشی دره، بحث و گفت‌گو صورت گیرد.

تبصره:

در یک تلاش ناچیز، مبارزات 75ساله‌ای مسلمانانی را که در تحت ظلم و سرکوب دولت هندو به سر می‌برند، ذهنیت افراطی‌ عنوان کردند تا احساسات اسلامی و هویت مسلمانان را در منطقه خنثی بسازند.

این اقدامات همان مسیری را دنبال می‌کند که چین و فرانسه برای از بین‌بردن افکار و عقایدی‌که مسلمانان را در برابر اعمال تحقیرآمیز و ترس‌افگنی آن‌ها، که به هدف کنترل امت در سطح جهانی بکار می‌بندند، قوی و نیرومند می‌سازد.

سخنگوی مجلس متحده علما (MMU) گفت که یک قطعنامه مشترک برای ابراز نگرانی عمیق و جدی در خصوص تلاش‌هایی‌که در جهت تضعیف هویت مسلمانان این دره مقدس صورت می‌گیرد، صادر گردیده است. مجلس از فعالیت‌هایی‌که از طریق مدارس/ مکتب‌ها و نهادهای آموزشی در جهت پیش‌برد اهداف و برنامه‌های هندوتوا در کشمیر صورت می‌گیرد، شدیداً اظهار تأسف می‌کند. تحت نام یوگا و نماز صبح، دانش‌آموزان را مجبور می‌کنند تا "بهاجان" سر دهند و گاهی هم از آن‌ها خواسته می‌شود، سوریا نامسکر را انجام دهند. این امر از مواردی است که شدیداً با اساسات عملی دینی ما در تناقض قرار دارد.

مجلس متحده علما (MMU)  از دولت خواست که فوراً دستورات خود را واپس گرفته و این اقدامات را متوقف سازد و گفت: «پدر و مادرها! اگر فرزندان شما در مدارس/مکتب‌های دولتی مجبور می‌شوند که در فعالیت‌های غیراسلامی شرکت کنند، شما باید از رفتن فرزندان تا به مدرسه/مکتب صرف‌نظر کنید! ما از آموزگاران مسلمان می‌خواهیم که از ترویج چنین فعالیت‌های غیراسلامی جلوگیری نموده و ایمان و عقیده خود را ارجحیت دهند.»

ضرورت عصر تنها ردِ اعمال جدید فرهنگی نیست که بالای فرزندان ما تحمیل می‌شود؛ بلکه بکارگیری نظام جامعی است که امکان آن را می‌دهد تا نه تنها نظام آموزشی، بلکه تمام نظام‌های اسلامی را مورد اجرا قرار دهیم. مدارس اسلامی در بریتانیا به همین مشکل مواجه اند که در آن کارمندان دولتی بررسی می‌کنند که آیا استندردهای جدید در شیوه‌های آموزشی رعایت می‌شود -که منجر به تعارض با هویت اسلامی جوانان، به ویژه در رابطه به مسائل هویت‌جنسی و روابط اجتماعی گردد- یا خیر؟ ما نمی‌توانیم فراموش کنیم که هدف و مسئولیت جوانان حمل دین حق به سایر نقاط جهان است؛ واقعیتی‌که دشمنان اسلام به خوبی از آن آگاه اند. ما من‌حیث پدر و مادر باید به فرزندان خود راه راست، جنت و ضرورت خلافت را نشان دهیم که از خلوص و پاکی علم و دانش حفاظت می‌کند.

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ﴾ [توبه:٧١]

ترجمه: مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر می‌کنند.

نویسنده: عمرانه محمد

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه