پنجشنبه, ۰۷ ذیقعده ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۵/۱۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

فروپاشی نظم بین‌المللی!

(ترجمه)

خبر:

جوش روگین، نویسنده روزنامه واشنگتن پست می‌گوید: «جهان در حال حاضر به همه دیکتاتورها درباره نحوه ارتکاب جنایت علیه بشریت، فرار از پاسخگویی و در نهایت پذیرفتن توسط سازمان ملل را می‌آموزد. (منبع: سایت الجزیره)

تبصره:

از زمان آغاز انقلاب سوریه در سال 2011 رژیم جنایتکار اسد  مرتکب جنایت‌های  زیادی علیه مردم سوریه شده است که در حقیقت اگر جامعه جهانی در این باره سکوت کرده بود مایه ننگ است؛ اما جامعه بین‌المللی خود پشت این جنایات مستمر و آنچه پیش از آن رخ داده بود و در این روند جنایتکارانه  مشارکت  داشت  و به صفت یک حومت و قدرت از عقب آن جنگ را رهبری می‌کرد.

اگر نویسنده دیر نوشته باشد این نوع فهم تائید می‌کند که هنوز کسانی هستند که می‌بینند و یا تلاش می‌کنند که ببینند و کسانی‌که بر جهان حکومت می‌کنند، چیزی جز باندهای تبهکار نیستند که اصلاً به فکر بشریت نمی‌باشند. بلکه دغدغه آن‌ها غارت اموال مردم، کشتن مردم و اجرای نقشه‌های شان است که اصلاً به نفع بشریت نیستند، بلکه به دنبال محقق کردن اهداف کاملاً غیر انسانی خود هستند.

این حاکمان در سرتاسر دنیا که تابع این نظام سرمایه داری هستند، چیزی جز ابزاری بازی نیستند و وقتی نقش‌شان تمام می‌شود شخصی دیگری برای ادامه پیش بردن پلان‌ها می‌آید. تأخیر آزادگان جهان در افشای حقایق و خاموش بودن‌شان سبب شده تا این گروه ظالم به اقدامات نادرست خود در غزه سوریه و جاهای دیگر ادامه دهند، زیرا می‌دانند که جامعه جهانی پشت سر آن‌ها ایستاده است.

آن‌ها می‌دانند که اسد مهم‌تر از آن‌ها نیست و او کاری را که باید می‌کرد، انجام داده است، بلکه در حال عادی سازی روابط خود است او ممکن است مانند گذشته به صدارت دولت بازگردانده شود و جایگزین نشود و این به دلایل مختلفی است که احتمالاً شامل رد شدن پروژه محبوب در سوریه باشد. آنچه در این موضوع مهم است رفتن یا ماندن او نیست، بلکه مهم این است که او را به عرصه های بین‌المللی بازگردانند و این نکته  کلیدی است، زیرا بازگرداندن او به معنای پاکسازی ساحه از جنایاتی است که مرتکب شده است.

امروز ما تماس‌های را از نخست وزیر رژیم یهودی می‌شنویم که از جامعه بین‌المللی و دولت‌هایش خواسته است در صورتی‌که امضای قرار داد آتش‌بست مؤقت یا دائم صورت گیرد، دولت او را از هرگونه مجازات معاف کنند. صرف نظر از مفاد آن، تنها شنیدن این صدا در سطح قانون بین‌المللی و چشم‌پوشی از هر دیکتاتور مستکبر، خود بیانگر فروپاشی استاندردهای بین‌المللی است که برای حفاظت از بشریت طراحی شده است.

قوانین سازمان ملل با همه ابزارهای دولتی و غیر دولتی که دارد امروز فروپاشیده است، حتا اگر به شکل منسجم هم به نظر برسد، فرو ریخته است و فروپاشی آن از داخل است نه از بیرون و نیروی خارجی، بر علاوه اینکه این مبداء  ایجاد آن صحیح است یا نیست، در حقیقت در پیش چشم‌های آن‌های که آن را نوشتند و به آن ایمان آورده‌اند مرده است. بدون شک امروز در مرحله سقوط تمدن و اساسات نظام سرمایه‌داری قرار داریم، تنها چیزی‌که می‌ماند ظهور نظام اصلی غیر از سرمایه‌داری است که بشریت را از این حالت نجات دهد. این وضعیت در قوانین جنگل هم اصلاً وجود ندارد چه به رسد به اینکه در مورد انسان‌ها اعمال شود.

راه‌حل واقعی که إن شاء الله به زودی خواهد آمد، یک اصل الهی است که از سوی پروردگار این جهان و خالق انسان‌ها نازل شده که عالم به احوال انسان‌هاست. این منهج تنها راه‌حل است که فساد نظام‌های ساخته شده توسط بشر را که به فساد کشیده‌اند و انسان‌ها را به سمت کشتارگاهای نابودی سوق داده‌اند تغییر می‌دهد.

اسلام تنها راه‌حل است و تنها چیزی که باقی می‌ماند، اینست که با تلاش و کوشش عاملین مخلص به  الله  سبحانه وتعالی که شبانه روز در حال تلاش  هستند و مهمتر از آن از رسیدن مصیبت‌ها نا امید نمی‌شوند و آن‌ها از منهج و سیره رسول اکرم‌شان صلی الله علیه وسلم می گذرند که او حکومتی را ترسیم کرد که سیزده قرن با آن بر جهان حکومت کرد.

امروز به همت دعوتگران تلاش می‌کنیم که بشارت رسول الله صلی اله علیه وسلم و زنده ساختن زندگی اسلامی را با اقامه خلافت راشده بر منهج نبوت به إذن الله سبحانه وتعالی محقق سازیم و این نزدیک است؛ اما به تلاش همه مخلصین جهان نیاز دارد و هر مسلمانی‌که در روی زمین است، ملزم به انجام آن است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿لَا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفساً إِلَّا مَا آتَاهَا﴾ [طلاق:7]

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) هیچ کسی را جز بدان اندازه که بدو داده است مکلف نمی‌سازد.

ای صاحبان قدرت! از مستضعفان خود در همه مکان‌های زمین حمایت کنید و آن قدرتی که دارید فی سبیل الله اعلان کنید که او پشتیبان شماست و الله خلف وعده نمی‌کند، چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَکَانَ حَقّاً عَلَینَا نَصرُ المُؤمِنِینَ﴾ [روم: 47]

ترجمه: پس ما از بزهکاران انتقام گرفته‌ایم (و مؤمنان را یاری کرده‌ایم) و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است.

نویسنده: دارین الشنطی

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

پیام تسلیت و غم‌شریکی حزب‌التحریرـ ولایه افغانستان پیرامون سیلاب‌های اخیر در ولایات مختلف Featured

در اثر ریزش باران‌های فصلی و سرازیر شدن سیلاب‌ها در ولایات مرکزی و شمالی افغانستان بیشتر از سه صد نفر کشته شده و ده‌ها تن دیگر ناپدید شده‌اند. همچنان تعداد زیادی از خانه‌ها و زمین‌های زراعتی تخریب گردیده‌اند.
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان مراتب عمیق همدردی و غم شریکی خویش را با متضررین سیلاب‌های اخیر در ولایات مختلف افغانستان بیان داشته و به بارگاه الله سبحانه وتعالی استدعا می‌دارد تا آنانی را که جان‌های شان را از دست داده‌اند در زمره‌ی شهداء محسوب گرداند، و برای مجروحین شفای عاجل و کامل و برای متضررین صبر جمیل می‌خواهیم.

از ابوهریره رضی‌الله عنه روایت است که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم فرمودند:

«الشّهداء خمسة المطعون و المبطون و الغرق و صاحب الهدم و الشهید فی سبیل الله عزّ و جلّ» (متفق علیه)

ترجمه: پنج کس شهید است؛ کسی که با بیماری طاعون درگذرد، کسی که با درد شکم درگذرد، کسی که غرق شود، کسی که زیر آوار درگذرد و شهید در راه الله عزّ و جلّ.

در این جای شکی نیست که زندگی دار الابتلاء و مصیبت‌ها است و هر مصیبتی که از جانب الله سبحانه وتعالی به یک قوم می‌رسد دارای حکمت بوده و موقف مومن در قبال این مصیبت‌ها باید صبر، توکُل و اعتماد به الله سبحانه وتعالی باشد و از این حادثه عبرت لازم را فراگیرد.

در کنار این، اتخاذ تدابیر و رعایت درست امور مسلمانان بالای حاکمی ‌که مسئولیت شان را دارد، واجب می‌‌باشد. مسئولیت حاکم است تا هم قبل از وقوع حادثه برای حفظ جان و مال مردم از حوادث طبیعی دارای پلان و برنامه باشد و هم بعد از وقوع حادثه برای رسیدگی به قربانیان حادثه تلاش لازم و همه‌جانبه نماید. بدون شک یکی از عوامل چنین حوادث، تطبیق نظام سرمایه‌داری و عدم حاکمیت دین الله سبحانه وتعالی در روی زمین می‌باشد، که در نتیجه‌ی آن محیط زیست فاسد گردیده و تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین در سطح جهان اتفاق می‌افتد. نظر به گزارش سازمان ملل متحد، افغانستان سهم 0.08 درصد در تولید گازهای گلخانه‌ای در جهان دارد، ولی ششمین کشوری است که بیشترین آسیب پذیری را از تغییرات اقلیمی می‌بیند و وضعیت آبی و محیط زیستی در افغانستان حالت پیچیده‌‌تری پیدا کرده است. متأسفانه بدلیل عدم توجه حُکام و نبود زیربناهای اساسی همه ساله همچو حوادث اتفاق می‌افتد، و باران که نعمت الله سبحانه وتعالی است خود به وسیله‌ی نابودی مردم مبدل شده و جان، مال، خانه و مزارع مردم را تخریب می‌کند.

الإِمَامُ رَاعٍ وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ

حالا که این مصیبت بر مردم افغانستان وارد گردیده، امید داریم تا همه مسلمانان در همه سطوح دست بدست هم داده و به یاری قربانیان و متضررین حادثه بشتابند.

﴿الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون(۱۵۶) أولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و أولئک هم المهتدون

ترجمه: کسانی‌که چون مصیبتی به آنان برسد، می‌گویند ما از آن الله هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. برایشان درودها و رحمتی از پروردگارشان "باد" و راه‌یافتگان "هم" خود آنان اند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

زنان غزه هنگامی که فرزندان کشته شده خود را پیدا می‌کنند، در حالی که بیشتر آنها در اثر اختطاف و شکنجه گم می شوند، الله سبحانه و تعالی را ستایش می کنند!

خبر:

به‌تاریخ ۲۶ ماه اپریل، دیده بان شرق میانه در مورد مصیبت مادران در غزه را‌ که فرزندان شان از اثر بمباردمان از آنها جدا شدند، گزارش داد. بسیاری از مردان  به قتل رسیده و در گور‌های دسته جمعی دفن شده اند و یا اختطاف شده و در موقعیت‌های نامعلوم زندانی شده اند تا هرگز دوباره دیده نشوند. هم چنان شلیک بالای اطفال در هنگام بازی توسط طیاره های بی‌سرنشین مجهز با اسلحه که خاصتاً اطفال خورد سال را مورد هدف قرار می دهد، غیر معمول نبوده است. این‌ مسئله که زنان واقعاً یافتن فرزندان کشته شده  شان را در حالت که اندام آنها قطع نشده  و و بدن شان مکمل است را  الله را شکر گزاری می‌کنند.،  چون مادران زیادی استند که حتی نمی‌توانند جسد طفل خود را پیدا کنند.  این چنین ظلم بالای مادران در غزه بیداد می‌کند!

تبصره:

از آنجایی‌‌که چندین هزار زن، مردان اقارب دور و نزدیک خود را در اثر جنگ از دست داده اند، بسیاری از زنان در یافتن فرزندان شان به تنهای با دور کردن آوار ساختمانهای منهدم شده  با دستان خالی و طی‌کردن کیلومترها  مسافت در ساحات جنگی  بعد از عقب نشینی ارتش یهودی از ساحاتی‌که آنرا ویران کرده اند تلاش می‌کنند.

مهم‌ترین قتل ‌که جنایت و ظلم در حق شهداء را نشان می‌دهد، در شواهدی‌که از شفاخانه الشفاء بدست آمده قابل مشاهده می‌باشد. بسیاری از آنان در حالی یافت شدند‌که دستان شان بسته بوده و اعضای بدن شان قطع گردیده است که دلیل واضح بر شکنجه شدن می‌باشد. مورد منزجر کننده دیگری‌که خواهران ما با آن روبرو می شوند، زمانی‌است که فرزندان شان در تابوت‌ها از زندان برگشتانده شده و اکثراً اعضای بدن شان موجود نمی باشد؛ چراکه نهاد شیطانی یهودی نوجوانان را اختطاف و شکنجه می‌کنند و با هر نوع جوان بدون توجه به سن و جنسیت چنین برخورد می‌کند.

قلب‌های مادران نجیب و محترمه ما با بی رحمی تمام و بدون اینکه کدام قدرتی بخاطر نجات شان بیاید، شکنجه و تکه پاره می‌شود. در هفت ماه گذشته دیده شد‌که ماشین نژاد پرستانه و حریص سرمایه داری لبرال، اجازه یافت تا به‌خاطر تسلیم کردن مردم با روش های تروریستی خود وحشی‌گری‌کند درحالی‌‌که گویا هیچ عقل و احساس نداشته باشند.

امیرالمومنین ما کجاست تا حقوق مادران را بدهد؟ کجاست امثال صلاح الدین ایوبی و عمر ابن الخطاب که هرگز یک کلمه را بخاطر جراحت قلب زن مسلمه، قبول نکند؟

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [نور:٤]

و کسانی که زنان پاکدامن را متهمّ می‌کنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعای خود) نمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها همان فاسقانند!

در آیت دیگری الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ [نور:٢٣]

کسانی که زنان پاکدامن و بی‌خبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم می‌سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی‌برای آنهاست.

ای امت محمد صلی الله علیه و سلم، دیگر زمان باقی نمانده تا در راه حل های بی معنی و سردرگمی‌ها ضایع شود. برای خلافت کار کنید و در حد توان خود از هر لحاظ از آن حمایت کنید و به ندای رب تان سبحانه وتعالی بدون توجه به جزا و خطر دنیوی آن لبیک بگوئید. این امر شما را در بلندترین جای در زمره نجات یافتگان قرار خواهد داد. ان شاه الله!

نوشته شده برای دفتر مرکزی مطبوعات حزب التحریر توسط عمرانه محمد

عضو دفتر مرکزی مطبوعات حزب التحریر

تاریخ قمری: ۲۸ شوال ۱۴۴۵

تاریخ میلادی: ۷ می ۲۰۲۴

مترجم: منیب تقوی

ادامه مطلب...

بی‌حرمتی غرب نسبت به زنان؛ بر نیاز خلافت جهت حفاظت از عفت زنان مسلمان تاکید می‌کند

خبر:

به تاریخ 30 اپریل 2024م، ویب‌سایت خانواده آریزونا گزارش داد: "یک جدال جدید از دست‎گیری ده‌ها معترض طرفدار فلسطین در پوهنتون دولتی آیرزونا در آخر هفته به وجود آمده است. به گفته شورای روابط اسلامی امریکا (CAIR) آریزونا، حجاب چهار دانشجوی این پوهنتون توسط پولیس این ایالت به زور برداشته شده است. ویدیویی که بخشی از این حادثه را نشان می‌دهد توسط CAIR-AZ با خانواده آریزونا به اشتراک گذاشته شده است. [ویب‌سایت خانواده آریزونا]

 تبصره:

در ویدیویی که توسط دیو بیسکوبینگ، خبرنگار ABC15 برای شبکه ایکسمنتشر شد، زنی را می‌توان دید که در نزدیکی اتوبوس نشسته است و به نظر می‌رسد که دستان‌اش با دست‌بند آهنی اُلچَک شده است. در این ویدیو که سانسور شده است، چادر او توسط چهار افسر پولیس در حالی که او را محاصره کرده اند، برداشته می‌شود. سپس رسانه‌های اجتماعی مسلمانان به طور گسترده این پُست را منتشر می‌کنند؛ زیرا این یک تعرض آشکار به عفت و آبروی زن مسلمان است.

این آخرین مورد از هجوم حوادثی است که مردم را در هنگام تماشای رفتار پولیس به اعتراضات مسالمت‌آمیز شوکه کرده است. پولیس با زنان معترض بدرفتاری می‌کند، آنان را به زمین می‌نشاند و آن‌ها را با تمام قدرت و پرخاش‌گری که یک مرد دارد، مهار می‌کند. این زنان به هیچ‌وجه تهدید فیزیکی نیستند، اسلحه‌ در دست ندارند و از جمله محصلین جوان و اعضای با استعداد و توانا هستند. با این وجود آیا لازم است که با نیروی بدنی و زور با آن‌ها برخورد صورت گیرد؟ نخیر! به نظر می‌رسد این تاکتیک قدیمی ارسال پیام به معترضان از جمله زنان و مردان است تا متفرق شوند در غیر این صورت با اقدامات تهاجمی پولیس روبرو خواهند شد. پس این برابری جنسیتی غربی است! جامعه‌ای را ایجاد کرده است که در آن زنان به اندازه مردان مورد خشونت قرار می‌گیرند، زیرا حکومت‌ها در مورد سیاست‌های فاسد محاسبه می‌شوند.

 اعتراضات غزه در حال گسترش به کشورهای مختلف غربی است. در پاسخ به آن پولیس با مجوز و احتمالاً دستورالعملی برای استفاده از تاکتیک‌های سنگین و خشونت‌آمیز فرستاده می‌شود. در این‌جا هیچ حرمتی برای زنان وجود ندارد. مردمی که از معترضان حمایت می‌کنند، پولیس و مقامات دانشگاه و کالج را فرا می‌خوانند. آن‌ها به آزادی بیان، حقوق و آزادی‌های مدنی اشاره می‌کنند. با این حال باید به موضوع مذکور نگاه بنیادی‌تری داشت. قوانین غربی همیشه به نفع نظام بوده است. آن‌ها تنها در صورتی برای شما کارآمد هستند که از اهداف دولت پیروی کنید. تاریخ به ما نشان می‌دهد که مخالفت با تصمیمات سیاست دولت‌های غربی منجر به حملات تبلیغاتی و سرکوب فیزیکی می‌شود. این مسائل صرف‌نظر از مرد یا زن بودن تان متوجه شماست‌.

فمینیست‌ها باید افتخار کنند که توانسته‌اند جامعه‌ای را ایجاد کنند که در وقت محافظت دولت از منافع‌اش در آن با زنان همانند مردان رفتار می‌شود.

از سوی دیگر، من به عنوان یک زن مسلمان، از این‌که دولت‌اسلامی در بسیاری از موقعیت‌ها با زنان متفاوت رفتار می‌کند، خیال‌ام راحت است. دولت خلافت در واقع نه تنها موظف به حفظ حرمت و آبروی زن مسلمان است، بل به هر زنی احترام می‌گذارد. از عفت یک ذمی (شهروند غیر مسلمان) دولت خلافت نیز محافظت می‌شود.

اقدامات پولیس در این دولت‌های به اصطلاح روشن‌فکر غربی، هرگز در دولت خلافت مجاز نخواهد بود. لیکن از افرادی که از قوانین ساخته‌بشر (سکولار) پیروی می‌کنند، چه انتظاری می‌توانیم داشته باشیم؟ قوانینی که هر وقت احساس نیاز کنند نادیده می‌گیرند  و می‌شکنند.

اسلام به زن از نگاه ارزشی و ناموسی می‌نگرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ یُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَیُتَّقَی بِهِ» "همانا امام سپری است که از عقب او می‌جنگید و به وسیله او محافظت می‌شوید." [مسلم]

 رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان اولین و بهترین امام مسلمانان نیروی نظامی را جهت بیرون راندن یهودیانِ قَینُقاع از مدینه منوره به دلیل هتک حرمت به یک زن مسلمان فرستاد. پابندی به سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، امامان بعدی مسلمانان، در تمامی عصر حکمرانی به آن‌چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، که تمام آنها  به عنوان سپر امت عمل کردند/ بوده اند.

در عصر خلیفه معتصم بالله، زنی مسلمان مورد حمله رومیان قرار گرفت و او فریاد زد: "ای معتصم." هنگامی که این سخنان به خلیفه معتصم رسید، پرسید: کدام شهر روم غیرقابل‌عبور و بسیار محافظت‌شده  است؟ هنگامی که پاسخ به عنوان Amorium ) عموریة (Amuriyyah رسید، او پاسخی دندان‌شکن در قالب یک ارتش بزرگ فرستاد که باعث فتح بزرگترین و قدرتمندترین شهر آسیای صغیر در آن زمان گردید. در رمضان سال 223 هجری قمری بود که دولت خلافت شهر عموریه (Amorium) را فتح کرد، هرچند که شهر مذکور مایه افتخار امپراتوری قدرتمند روم بود. به همین قسمی  ظلم که بالای حجاج مسلمان، زنان و مردان در شبه قاره هند توسط جد مودی راجا دهیر صورت می‌گرفت با شمشیرهای ارتش محمد بن قاسم مواجه شد.

کجاست رهبری ‌ما که در دل دشمنان‌مان ترس ایجاد می‌کند. دشمنی که  جرأت نکنند عفت و آبروی یک زن مسلمان را زیر پا کنند؟

رهبری ما کجاست که به ما کمک کند و از ما محافظت نماید؟ امروز حکام ما سکوت کرده اند و ارتش ما در قرارگاه‌های خود میمانند. امروز فراخوانی برای کمک از نهادها و دولت‌های غربی است. اما این راه حل نیست، تنها اطاعت از الله سبحانه وتعالی تغییری که ما نیاز داریم را به ارمغان می‌آورد و از محافظت بشریت تضمین می‌کند. هیچ راه حلی وجود ندارد جز راه حلی که برای ما از جانب خالق ما داده شده است. ما باید دولت خلافت را که سپر امت است، دوباره تاسیس کنیم.

نوشته برای دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

توسط فاطمه اقبال

مترجم: ابوبکر کابلی

ادامه مطلب...

مفاهیم تغییر کرده و افکار دگرگون شده است

(ترجمه)

از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ما من مسلم يغرس غرسا أو يزرع زرعا فيأكل منه طير أو إنسان أو بهيمة، إلا كان له به صدقة»

ترجمه: هرگاه مسلمانی نهالی بکارد یا محصولی کشت کند و پرنده یا انسان و یا چهارپایی از آن بخورد این کار برای (صاحب محصول) صدقه محسوب می‌شود.

هنگامی‌که یک مسلمان بخاطر خوشنودی الله سبحانه وتعالی عمل نیکی انجام می‌دهد که ثمرۀ آن را در دنیا و آخرت برچیند، قلبش سرشار از شور و اشتیاق می‌شود؛ آن‌گاه برای وی احساس آرامش و اطمینان دست می‌دهد و به سخن گفتن دربارۀ این کار خیر و این آرامش شروع می‌کند تا دیگران نیز به انجام آن تشویق شوند و آنان نیز چیزی را که او چشیده است را بچشند. روحیۀ انسان‌ها این‌گونه پرورش و تعالی می‌یابد و با این کار واقعیت زندگی را احساس خواهیم کرد. انسان با اعطاء و بخشش آرامش می‌یابد؛ نه با گرفتن. با بخشش و دراز کردن دست یاری رضایت و آرامش حاصل می‌شود و بخل و خودخواهی باعث افسردگی و خستگی روانی خواهد شد.

مفاهیم معکوس شده و افکار تغییر کرده است؛ انسان به سوی هوی و هوس و غرایزی بازگشته که هیچ حد و مرزی ندارد. انسان به جاهلیتِ کشمکش بر سر منفعت‌طلبی و مال‌اندوزی، به جاهلیت ابولهب و ابوجهل و به جنگل درندگی بازگشته است تا بی‌خردی و حماقت ارزشمند شود و آوای  غرایز حیوانی از نوای آگاهی و ادراک بلندتر شود. خوبی‌ها و بدی‌ها دیگر محاسبه نمی‌شود. ترازوی آخرت دیگر مقیاس اعمال نیست و صدقه هیچ ارزشی ندارد. به غیر از کسانی‌که الله سبحانه وتعالی بر آنان رحم نموده است. وضعیت تمام انسان‌ها این‌گونه است.

پس کجایی ای خلیفۀ مسلمانان تا عدالت را بازگردانی و مفاهیم اسلام را دوباره زنده کنی؟ کجایی ای عمر بن عبدالعزیز تا به والیان خود بگویی: بر فراز کوه‌ها گندم بپاشید تا نگویند پرنده‌ای در سرزمین اسلام گرسنه است...؟

پروردگارا! خلافت راشده بر منهج نبوت را زودتر بیاور که توسط آن آشفتگی مسلمانان برطرف شده و مصیبت‌ها از آنان دفع می‌شود! پروردگارا! به نور وجه کریمت زمین را منور بفرما! اللهم آمین آمین!

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

ورود به بهشت بشارتی است که نیاز به عمل صالح دارد

(ترجمه)

در "فتح الباری شرح صحیح البخاری" با اندکی تصرف در باب "فرض الجمعه" آمده است. ابوهريره رضی‌الله عنه از رسول الله صلی‌الله علیه وسلم روایت می‌کند که فرمودند:

«نحن الآخرون السابقون يوم القيامة، بيد أنهم أوتوا الكتاب من قبلنا»

ترجمه: «ما در دنيا، آخرين اُمت هستيم؛ ولی در قيامت، پيشاپيش ساير امت‌ها خواهيم بود. اگرچه كه آن‌ها قبل از ما  صاحب كتاب آسمانی شده اند.

از جمله اموری که امید، اعتماد به نفس، آرامش و اطمینان را در نفوس مسلمانان افزایش می‌دهد، وجود افکار و مفاهیم اسلام در آنان است. این دین زندگی، اراده و معنویت را در وجود مسلمانان نهادینه می‌سازد. چرا این‌طور نباشد؛ در حالی‌که باطل هیچ‌گاه و از هیچ جهتی نمی‌تواند در اسلام راه پیدا کند. دین اسلام  به ما مژده می‌دهد که پیش از دیگر امت‌ها به جایگاه خود در بهشت خواهیم رسید؛ اگر چه در این دنیا آخرین امت هستیم.

وضعیت ناخوشایند و بدبختی‌هایی‌که امروزه در زندگی خود تجربه می‌کنیم، ما را به اندیشیدن دربارۀ حدیث رسول الله صلی‌الله علیه وسلم سوق می‌دهد که می‌فرماید: «ما در دنيا، آخرين اُمت هستيم ولی در قيامت، پيشاپيش ساير امت‌ها خواهيم بود.»

ما امید به زندگی را از خلال الفاظ و معانی سخنان رسول الله صلی‌الله علیه وسلم استشمام می‌کنیم و عطر و بوی خوش اطمینان و آرامش را از خلال وعده‌هایش که منتشر و پخش می‌شود، حس می‌کنیم و زیر سایه تعالیم و ارشادات وی روحیۀ فداکاری و انگیزۀ اجرای احکام الله را در زندگی خود دریافت می‌کنیم؛ آن احکامی‌که با از بین رفتن دولت خلافت که مسئولیت رسیدگی به امور مسلمانان را برعهده داشت، از زندگی ما دور شده و ناپدید گردیده‌اند.

ای مسلمانان! ما شما را به تلاش و فعالیت در راه برپایی دوباره خلافت فرا می‌خوانیم؛ زیرا اقامهٔ خلافت امری فرض از جانب پروردگارتان است که عزت و شوکت‌تان را باز گردانده، شما را بر دشمنان‌تان غالب می‌کند، سرزمین‌های‌تان را آزاد می‌سازد و چراغ روشنی است که خیر و عدالت را در سراسر جهان به ارمغان می‌آورد.

پروردگارا! خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما عنایت فرما تا به وسیلهٔ آن مشکلات و دشواری‌های مسلمانان بهبود یافته و حل شود و بلاها و مصیبت‌ها از آنان برطرف شود! پروردگارا! زمین را با نور وجه کریمت منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

اصرار نتانیاهو بر تداوم جنگ

(ترجمه)

خبر:

رژیم یهود با وجود میان‌جیگری بین‌المللی و فشارهای مردمیِ جهانی اصرار دارد که به جنگ پایان ندهد!

تبصره:

مذاکرات متعدد میانجی‌گری جهت خاتمه دادن به جنگ غزه در اماکن مختلفی برگزار شد، با آن هم رژیم خونخوار یهود هم‌چنان به کشتن، تخریب، گرسنگی و محاصرۀ نوار غزه ادامه می‌دهد و نتانیاهو اصرار دارد که جنگ را تمام نکند، دلیلش چیست؟

کاملًا ساده و با تمام قواعد منطقی، آنچه راه و رسم بشری تقاضا دارد و آنچه احکام شرعی بیان می‌کند، نتانیاهو در میان حکام مسلمین یک مرد مخلص و شجاعی ندیده که وسوسه‌های شیطان را فراموش کرده شمشیر را بالای سر خود بگیرد و از نتانیاهو و رژیم‌اش درس عبرتی سازد که تاریخ آن را فراموش نکند.

بلی، نیازی به رفتن در عمق تحلیل و پیچیده‌گی مسئله نیست، خیلی ساده؛ نه تنها درگروه‌های انسانی حتی در میان حیوانات و پرنده‌گان هر که تجاوز کند جوابش را خواهد گرفت.

اما آنچه امروز مسلمانان از ظلم و ستم این حکام خائن، ترسو، رذل و  غلامان حلقه‌به‌گوش غرب تجربه می‌کنند یک  حالت نادر در تاریخ بشریت و تاریخ مسلمانان است، در حالی‌که اردوهای شان کوه‌ها و دشت‌ها را پر می‌کند، با آن هم انگشتی تکان نداده و متجاوز را ادب نمی‌کنند و با او وارد نبرد نمی‌شوند. چرا این چنین است؟!

نتانیاهو و اطرافیانش هم‌چنان با فخر فروشی و بالا بردن نام گناه و تجاوز خود ادامه خواهند داد و تا زمانی از نوادر عالم باقی خواهند ماند، که مسلمانان از شر این حکام خائن و رذیل خود خلاص شوند و صفوف خود را زیر پرچم خلیفه واحدی متحد کنند که بر اساس شریعت الله سبحانه وتعالی حکومت کند و اردوها را برای حمایت از دین و بندگان الله سبحانه وتعالی بسیج نماید.

نویسنده: خلیفة محمد

سه شنبه 21 شوال 1445 هـ.ق.

مطابق با 30 اپریل 2024 م.

مترجم: محمدیاسین سادات

ادامه مطلب...

بیان کلمۀ حق

  • نشر شده در سیاسی

به جواب مصطفی علی ابراهیم

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

سوالی دارم و آن این‌که: در آیۀ مبارکۀ 90 سورۀ یونس چنین آمده: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ﴾ اما در آیۀ مبارکۀ 78 سورۀ طه آمده است: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ﴾. آیا امر و عمل حاکم یک چیز به حساب می‌آید؟ اگر چنین باشد، می‌توانیم‌ بگوئیم که ایستادن در برابر امر حاکم مانند ایستادن در برابر اعمال آن است، یعنی وقتی ما کلمۀ حق را در برابر پولیس و نیروی‌ها و یا معاونین آن بیان کنیم، این به معنی گفتن کلمۀ حق در برابر خود حاکم است و در تحت مصداق این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم شامل می‌شویم: «أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ» تشکر. البته شما حق تصرف و تعدیل را در ساختار و طرح سوال دارید، الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله و برکاته!

اول: نسبت به دو آیۀ مبارکه‌ای که در سوال شما وارد شده که عبارت اند از آیۀ مبارکۀ 90 سورۀ یونس: ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْياً وَعَدْواً﴾ و  آیۀ مبارکۀ 78 سورۀ طه: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ﴾، انگار که اشارۀ شما به فرق و تفاوت معنی مستفاد از استعمال حرف "واو" و حرف "باء" در لفظ(وجنوده) و لفظ(بجنوده) است که در آیۀ اول با حرف "واو" ذکر شده و در آیۀ دوم با حرف "باء" ذکر شده است و قسمی‌که در کتب تفسیر آمده، معنی اتبعهم یعنی به آن‌ها ملحق شد و دنبال کرد، اما حسب لغت از آیۀ اولی﴿فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ﴾ فهمیده می‌شود که فرعون شامل کسانی بود که موسی علیه السلام و بنی اسرائیل را دنبال کرد؛ زیرا "واو"در لفظ(جنوده) در این‌جا دلالت بر مشارکت و اشتراک فرعون و لشکر آن در دنبال کردن بنی اسرائیل دارد.

اما آیۀ دوم﴿فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ﴾ حسب لغت امکان دارد که به معنی این باشد که فرعون با لشکر خود در دنبال کردن موسی علیه السلام و بنی اسرائیل شرکت داشته و لشکرش را همرائی کرده است و هم‌چنان حسب لغت ممکن است از آن طوری فهیمده شود که فرعون با لشکرش مشارکت نداشته و همرای لشکرش بیرون نشده است، بلکه لشکرش را در دنبال کردن هم‌کار بود؛ زیرا "باء" معنی مصاحبت و استعانت را می‌دهد، پس کلمۀ(بجنوده) در این آیۀ مبارکه ممکن است که معنی مصاحبت را حمل کند که در این صورت فرعون با لشکرش همراه بوده و ممکن است که معنی استعانت را حمل نماید که در این صورت به معنی اینست که فرعون همرای لشکرش هم‌کاری نموده ولی عملاً مشارکت نداشته است، یعنی لشکرش موسی علیه السلام و بنی اسرائیل را دنبال کرده بدون این‌که خودش در آن دخالت داشته باشد.

و تعیین یکی از دو معنی(مصاحبت و استعانت) از جمع نمودن بین این دو آیه مبارکه به گونۀ ذیل معلوم می‌شود:

آیۀ اولی مدلول آن تنها از لحاظ لغت است و آن این‌که فرعون لعنة الله علیه با لشکرش در دنبال نمودن موسی علیه السلام مشارکت و مصاحبت داشت، اما آیۀ دوم مدلول آن احتمال لغت مصاحبت در دنبال کردن موسی علیه السلام و هم‌چنان احتمال معنی استعانت را دارد. یعنی این‌که فرعون لشکرش را استعانت کرده تا موسی علیه السلام را دنبال کنند، بدون این‌که خودش همرائی کرده باشد و به دلیل این‌که مدلول هر دو آیت متناقض نیست؛ پس معنی به جمع کردن بین دو آیه به این شکل صورت می‌گیرد که فرعون در دنبال کردن موسی علیه السلام با لشکرش بوده یعنی "باء" در کلمۀ(بجنوده) معنی مصاحبت را افاده می‌کند. یعنی این‌که در دنبال نمودن موسی علیه السلام لشکرش را مصاحبت کرده است این نسبت به معنی دو آیه است.

دوم: اما حدیث شریفی‌که در سوال شما ذکر شده است؛ ترمذی در سنن خود از ابوسعید خدری روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«إِنَّ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ كَلِمَةَ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه: از جملۀ بزرگ‌ترین جهاد، گفتن کلمۀ عدل در نزد پادشاه ظالم است.

ابوعیسی گفته است که این حدیث از این جهت حدیث حسن غریب است. در معجم الکبیر طبرانی از ابوامامه نقل شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«أَحَبُّ الْجِهَادِ إِلَى اللهِ كَلِمَةُ حَقٍّ تُقَالُ لإِمَامٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد در نزد الله سبحانه وتعالی کلمۀ حق است که به امام ظالم گفته می‌شود.

در روایت دیگری در نزد طبرانی از ابوامامه نقل شده است که مردی در در وقت زدن جمره گفت: یا رسول الله کدام جهاد افضل‌تر است؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه:  بهترین جهاد کلمۀ حق در نزد سلطان ظالم است.

در کتاب عون المعبود در مورد شرح این حدیث چنین آمده است: «…از ابوسعید خدری روایت است که گفت :رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«افْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ أَوْ أَمِيرٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد بیان کلمۀ عدل در نزد سلطان ظالم و یا امیر ظالم است.

صاحب عون المعبود گفته است:

(افضل الجهاد) به معنی بهترین جهاد است، به دلیل روایت ترمذی که گفته است از جملۀ بزرگترین جهاد(کلمۀ عدل) است و در روایت دیگری از ابن ماجه کلمۀ حق نقل شده که مراد از این کلمه چیزی است که امر به معروف و یا نهی از منکر را افاده کند؛ توسط بیان باشد و یا توسط کتابت و یا مانند آن. (عند سلطان جائر) یعنی سلطان ظالم، بیان حق در نزد سلطان ظالم افضل الجهاد گفته شده. به این دلیل که شخص در برابر دشمن جهاد می‌کند متردد در بین خوف و رجاء است و نمی‌داند که پیروز می‌شود و یا شکست می‌خورد و صاحب قدرت در حقیقت نسبت به آن به خشم می‌شود، پس آن شخص وقتی حق را بیان می‌کند و سلطان ظالم را امر به معروف می‌کند جان خود را به خطر تلف شدن و در معرض از بین رفتن قرار می‌دهد. پس این به دلیل غلبۀ خوف افضل الجهاد می‌باشد، خطابی و غیره چنین گفته است. (او امیرجائز) که گفته شده، به نظر می‌رسد که راوی در خصوص این کلمه شک دارد.»

پس از این حدیث شریف فهمیده می‌شود که افضل الجهاد گفتن کلمۀ حق در نزد سلطان ظالم است، نه در نزد اتباع‌اش و منظور از سلطان ظالم امیر ظالم است، خواه رئیس جمهور باشد و یا پادشاه، نخست وزیر و یا والی. پس سلطان جائر که امر به معروف و نهی از منکر می‌شود، لازم است که صاحب صلاحیت و قدرت و یا امارت باشد تا این افضلیت در بیان حق در پیش روی آن مصداق پیدا کند.

اما این به معنی این نیست که بیان حق در پیش روی اتباع حاکم ظالم فضیلت ندارد، زیرا در بیان حق به صورت علنی همیش خیر و فضیلت است، اما افضلیت خاصی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی‌که مورد بحث ما است؛ افضلیتی است که متعلق به کسی است که خودش صاحب قدرت است؛ زیرا بیان کلمۀ حق در پیش روی صاحب قدرت اهمیت خاص دارد و به دلیل این‌که در بیان حق در نزد صاحب قدرت قبول خطر، جرئت و قوت است. چنانچه بعضی شارحین حدیث نیز چنین بیان کرده اند: «... خطابی گفته است: بیان حق در نزد سلطان جائر افضل الجهاد گفته شده؛ زیرا کسی‌که با دشمن جهاد می‌کند در بین رجاء و خوف متردد است و نمی‌داند که آیا پیروز می‌شود و یا شکست می‌خورد و صاحب قدرت در نزد آن به خشم می‌آید، پس وقتی او حق را بیان می‌کند و آن را امر به معروف می‌کند در حقیقت خود را در معرض خطر قرار داده و جان خود را به هلاکت می‌اندازد. لذا به خاطر غلبۀ خوف، افضل الجهاد خوانده شده است. المظهر گفته است: بیان حق در نزد سلطان جائر افضل است؛ زیرا ظلم سلطان بالای تمام کسانی‌که در تحت سیاست آن قرار دارند سرایت می‌کند که یک جمعیت کلان است، پس وقتی آن را از ظلم نهی می‌کند نفع و منفعت را به خلق زیادی می‌رساند، به خلاف قتل کافر که از چنین ویژگی بر خوردار نیست.»

پس تمام صحبت از خود صاحب قدرت ظالم است نه از اتباع‌، اعوان و لشکرش.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

17 رجب 1445ه.ق.

29 جنوری 2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

پاسخ دندان‌شکن به جنایات غرب متکبر و دفاع از خون مسلمانان بدون وحدت امت و تأسیس خلافت بر منهج نبوت امکان‌ پذیر نیست Featured

روزنامه گاردین گزارش داده که احتمال دارد رسیدگی به قضیه جنایات جنگی ارتش بریتانیا در افغانستان تا سال ۲۰۲۵ میلادی به تعویق بیافتد. نیروهای هوایی بریتانیا به کشتار حدود ۸۰ نفر از مسلمانان افغانستان در ولایت هلمند متهم شده‌اند. گفته شده این سربازان با خون‌سردی این افراد را یا در هنگام خواب و یا هم پس از دستگیری بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ کشته‌اند. یک وکیل قضیه گفته است که نیروهای خاص بریتانیا در هلمند سیاست نابود کردن «تمام مردان واجد شرایط سن جنگ» را دنبال کرده است. این در حالی است که در سال 2020، تحقیقات نظامی استرالیا نیز تایید کرده بود که نیروهای این کشور بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ دست‌کم ۳۹ غیرنظامی، از جمله کودکان و زندانیان را در افغانستان تیرباران کرده‌اند.

حوادث ذکر شده نمونه‌ کوچکی از هزاران جنایت نیروهای اشغال‌گر خارجی در افغانستان است که بخش بسیار اندک آن انعکاس یافته است. جنایات جنگی غرب علیه مسلمانان به افغانستان نیز محدود نشده بلکه 103 سال است که در نبود دولت خلافت خون مسلمانان از فلسطین تا عراق و از سوریه تا افریقا به شکل بی‌رحمانه می‌ریزد و هیچ اردو و حاکم مسلمانی وجود ندارد که از این خون باارزش دفاع کند. چنان‌چه خون مسلمانان به وسیله سرگرمی سربازان غربی مبدل شده است. حتی برخی از نظامیان امریکا و ناتو اعتراف کرده‌اند که در جریان ماموریت شان در افغانستان بخاطر شرط‌بندی و تفریح به سوی مردم ملکی شلیک کرده‌اند.

محاکمی که در غرب برای بررسی جنایات جنگی دایر می‌شوند توانایی تأمین عدالت را ندارند. چنانچه اکثر متهمین باوجود ارتکاب انواع جنایات جنگی در محکمه نظامی تبرئه شده و با لبخند معنی‌داری از محکمه خارج شده‌اند. چنانچه ترامپ در سال 2019 سه جنایت‌کار جنگی را مورد عفو قرار ‌داد که قاتلین مسلمانان بی‌گناه در افغانستان و سوریه بودند و حتی محاکم بالای شان قید طولانی مدت فیصله نموده بود.

در این هیچ جای شک نیست که تاریخ غرب مملو از جنایات علیه بشریت است و به هر سرزمینی که قدم شوم شان گذاشته شده وحشت و جنایت آفریده‌اند. چون اشغال‌گران غربی به هیچ ارزش انسانی و اخلاقی پای‌بند نیستند. جرایم غرب تنها به جرایم جنگی خلاصه نشده، بلکه از زمانی‌که دولت خلافت سقوط نموده و مفکوره‌ی فاسد دموکراسی و فرهنگ خون آشام سرمایه‌داری زمام امور نظم بین‌المللی را به دست گرفته است، تمام بشریت به خصوص امت مسلمه تحت اشغال، استعمار، ظلم و جنایت قرار گرفته‌ و حتی زمین، بحر، پرندگان و حیوانات نیز از جنایات شان بی‌بهره نمانده‌اند. 

در واقع هر مسلمانی که کشته می‌شود یک عدد نه، بلکه یک انسان بوده و هر قطره خون آن با ارزش‌تر از خانه‌ی کعبه است و جا دارد که مبدأ، ثقافت و نظم غربی برای یک قطره خون مسلمان سرنگون و از میان برداشته شود. اما آن‌چه مایه تأسف است این‌که با وجود ارتکاب جرایم جنگی غرب علیه مجاهدین و مردم مسلمان افغانستان در طول 20 سال گذشته، نظام حاکم فعلی در صدد تأمین تعامل نزدیک با این جنایت‌کاران بوده و نشست‌های سیاسی و امنیتی با دیپلومات‌ها و مقامات امنیتی امریکا و بریتانیا برگزار می‌گردد. در این نشست‌ها درخواست‌هایی مبنی بر مشروعیت سیاسی و کمک‌های اقتصادی از آنها صورت می‌گیرد. ما مخلصانه به برادران مجاهد خود تذکر شرعی می‌دهیم که موقف قوی نظامی تان در میدان جهاد منجر به شکست دشمن گردید، لازم است تا موقف قوی شرعی در میدان سیاست و دیپلوماسی نیز اتخاذ گردد تا این دشمن مکار و جنایت‌کار فرصت و جرأت نفوذ در سرزمین‌های ما را پیدا نکند. سیاست شرعی حکم می‌کند که با این جنایت‌کاران هر نوع مراوده سیاسی و اقتصادی را پایان بخشیده و برای وحدت امت تلاش صورت گیرد. چون پاسخ دندان شکن به جنایات غرب متکبر، دفاع از ارزش‌های اسلام و خون مسلمانان بدون وحدت فکری، سیاسی، نظامی و جغرافیایی امت و تاسیس خلافت بر منهج نبوت امکان‌ پذیر نیست.

« إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ فَإِنْ أَمَرَ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَعَدَلَ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ أَجْرٌ وَإِنْ يَأْمُرْ بِغَيْرِهِ كَانَ عَلَيْهِ مِنْهُ» رواه مسلم

امام (خلیفه)، سپر است؛ مردم به پیروی از او با کفار می‌جنگند و به او پناه می‌برند؛ اگر او به تقوای الهی و عدالت، دستوردهد، در قبال آن، به او اجر و پاداش می‌رسد. و اگر به ظلم و ستم، دستور دهد، بهره‌ای از گناه می‌برد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

 

 

ادامه مطلب...

جهاد بخاطر تأسیس دولت اسلامی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

کسی سوال نموده که حزب‌التحریر برای برپائی دولت خلافت تنها بر دوران مکی استناد نموده و جهاد در مرحلۀ دعوت بسوی خلافت را خلاف شرع می‌داند و می‌گوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم به این کار اقدام نکرده است. سوال کننده می‌‌افزاید: چرا دلائل برپائی دولت اسلامی از دوران مدنی گرفته نمی‌شود تا بدین اساس جهاد بر حال خود باقی باشد؟ آیا پاسخ قناعت‌بخشی در این مسأله وجود دارد؟ الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد.

جواب:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

 برای جواب به این سوال چند مسأله نیاز به توضیح دارد:

1. دلائل وارده در مورد یک حکم شرعی از کتاب باشد و یا از سنت، واجب است که پیروی شود و هیچ فرقی بین دلائل وارده در دوران مکی و مدنی نمی‌باشد.

2. دلائل پذیرفته شده در مورد یک مسأله، دلائلی است که در مورد خود مسأله آمده باشد؛ نه دلائلی‌که در مورد غیر آن. به گونۀ مثال:

الف) وقتی شخصی خواسته باشد که چگونگی وضوء را بداند، پس در مورد دلائل وضوع بررسی شود، فرقی نمی‌کند که این دلائل در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه، و حکم شرعی مطابق به اصول پذیرفته شده باید استنباط شود. بناءً برای چگونگی و شناخت حکم وضوء نمی‌شود دلائل حکم روزه تحقیق و بررسی شود.

ب) وقتی شخصی خواسته باشد که احکام حج را بداند، بايد دلائل مربوط به حج تحقیق و بررسی شود، فرقی نمی‌کند که دلائل آن در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه. حکم شرعی مطابق اصول پذیرفته شده استنباط می‌شود و ما نمی‌توانیم برای شناخت و معرفت احکام حج به دلائل نماز استناد کنیم و حکم حج را از دلائل نماز بگیریم.

ج) وقتی شخصی خواسته باشد که احکام جهاد فرض عینی و جهاد کفائی را بداند و یا شخص خواسته باشد که احکام مرتب بر جهاد را بداند، مثلاً می‌خواهد بداند که آیا جنگ شود و یا صلح، باید دلائل مربوط به جهاد تحقیق و بررسی شود، فرقی نمی‌کند که این دلائل در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه. حکم شرعی از همین دلائل مطابق به اصول پذیرفته شده استنباط می‌شود و برای شناخت احکام جهاد ما نمی‌توانیم دلائل مربوط به زکات را به بررسی بگیریم تا احکام مربوط به جهاد را از دلائل مربوط به زکات پیدا کنیم.

د) هم‌چنان برای شناخت هر حکم در تمام مسائل، دلائلی بررسی می‌شود که مربوط به خودش باشد، فرقی نمی‌کند كه این دلائل در مکه نازل شده باشند و یا در مدینه. حکم شرعی از همان دلائل مربوط به حكم مطابق به اصول پذیرفته شده استنباط می‌گردد.

حالا به مسألۀ برپائی دولت اسلامی و دلائل آن می‌پردازیم؛ دلائلی‌که در مکه نازل شده و یا در مدینه حکم شرعی را از همان دلائل مربوط مطابق به اصول پذیرفته شده استنباط می‌کنیم.

ما هیچ دلیلی را برای برپائی دولت اسلامی جز دلائلی‌که در سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه دیده می‌شود، در زمینه نداریم. ثابت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه به صورت سری دعوت کرد تا یک کتلۀ مومن و صبور را ایجاد کند؛ بعداً موجودیت‌شان را در مکه اعلام کردند و سپس از اهل قوت و قدرت به طلب نصرت پرداختند و در این مرحله الله سبحانه وتعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را با نصرت خویش عزت داد و رسول الله صلی الله علیه وسلم بسوی اهل قوت هجرت کرد و به این شکل دولت اسلامی را تأسیس کردند.

این دلائل برپائی دولت اسلامی است و غیر از این دیگر دلائلی برای برپائی دولت اسلامی وجود ندارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم این دلائل سه مرحله‌ای را به صورت واضح و روشن عمل نموده و لازم است که بر این دلائل عملی پایبندی نمائیم.

پس مسأله به دوران مکی قبل از فرضیت جهاد و دوران مدنی بعد از فرضیت جهاد ارتباطی ندارد؛ بلکه مسأله در مورد دلائل چگونگی برپائی دولت اسلامی است و این دلائل را جز از دوران مکی نمی‌توان پیدا کرد تا این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم به خاطری برپائی دولت سلامی به مدینه هجرت کردند.

بر پائی دولت اسلامی یک مسأله‌ است و جهاد مسأله‌ای دیگری؛ طوری‌که قبلاً تذکر دادیم، دلائل برپائی دولت اسلامی از دلائل مربوط به خودش استنباط می‌شود، دلائل جهاد از دلائل مربوط به خودش و مسأله‌ای تأسیس دولت جدا از مسأله‌ای جهاد است و هيچ یک از این دو مسأله به مسأله‌ای دیگر توقف پیدا نمی‌کند. بناءً جهاد در نبود دولت اسلامی معطل نمی‌شود. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«وَالْجِهَادُ مَاضٍ مُنْذُ بَعَثَنِي اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى أَنْ يُقَاتِلَ آخِرُ أُمَّتِي الدَّجَّالَ، لَا يُبْطِلُهُ جَوْرُ جَائِرٍ وَلَا عَدْلُ عَادِلٍ»

ترجمه: از زمانی‌که الله سبحانه وتعالی مرا به رسالت فرستاده تا آخرین امت من كه دجال را به قتل برساند جهاد ادامه دارد، جهاد را ظلم ظالم و عدل عادل معطل نمی‌سازد. (بیهقی این حدیث را در سنن کبری از انس ابن مالک تخریج نموده است.)

لذا جهاد طبق احکام شرعی تا روز قیامت ادامه دارد، فرق نمی‌کند که خلافت موجود باشد و یا نباشد و هم‌چنان کار و فعالیت برای برپائی خلافت به دلیل معطل قرار دادن جهاد توسط حکام معطل قرار نمی‌گیرد. پس کار و فعالیت برای خلافت جریان دارد تا خلافت بر پا شود، زیرا عدم موجودیت بیعت برای خلیفه، حالتي است كه صاحبان قدرت مرتکب حرام می‌شوند. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«مَنْ خَلَعَ يَدًا مِنْ طَاعَةٍ، لَقِيَ اللهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ لَهُ، وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

ترجمه: کسی‌که دست بیعت و اطاعت را از خلیفه بکشد، الله سبحانه وتعالی را در روز قیامت در حالی ملاقات می‌نماید که هیچ عذر و دلیلی برایش نمی‌باشد، کسی‌که بمیرد و در گردنش بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است.

بناءً جهاد جریان دارد و کار برای خلافت نیز تا زمان برپائی خلافت جریان دارد و یکی از این دو حکم با یکی دیگری توقف پیدا نمی‌کند. این دو مسأله‌ای جداگانه اند، و برای اثبات هر یکی از این دو مسأله نیاز به دلائل شرعی مربوط به خودش را دارد و از دلائل شرعی مخصوص هرکدام دلائل آن طبق اصول پذیرفته شده، استنباط می‌شود.

بناءً حزب‌التحریر به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم پایبندی دارد؛ طریقه‌ای که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه شروع کرد و تا مدینه و الي تأسیس دولت اسلامی جریان داشت و به اعمال مادی اقدام نکرد.

مراحل دعوت بخاطر برپائی دولت خلافت ربطی به دوران مکی و مدنی ندارد؛ بلکه عدم دست زدن به اعمال مادی دلیلی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مرحلۀ دعوت به سوی دولت اسلامی الي مرحلۀ مدینه دست به اعمال مادی نزده است. در قضیه برپائی دولت خلاف هیچ دلیلی جز طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در طی سه مرحله نمی‌باشد.

اگر موضوع و مسأله در مورد کارکردهای دولت اسلامی و ساختار آن باشد، بدون شک ما به دلائلي متمسک می‌شویم که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه در مورد کارکردهای دولت اسلامی و ساختار آن بیان کرده است.

خلاصه این‌که:

اول) احکام هر مسأله‌ از دلائل واردۀ مربوط به خود همان مسأله گرفته می‌شود، خواه دلائل آن در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه. به گونۀ مثال: احکام روزه از دلائل مربوط به روزه گرفته می‌شود و احکام نماز از دلائل مربوط به نماز. به همین ترتیب احکام جهاد از دلائل مربوط به جهاد و احکام برپائی دولت اسلامی از دلائل مربوط به دولت اسلامی اخذ می‌گردد. به همین شکل همۀ احکام شرعی.

دوم) پایبندی به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکۀ مکرمه برای تأسیس دولت اسلامی به خاطری است که دیگر دلیلي غیر از دلائل مکی نمی‌باشد؛ اگر غیر از دلائل مکی و سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه نیز در مدینه برای تأسیس دولت اسلامی وجود می‌داشت، بدون شک استدلال بر آن جائز ‌بود.

از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که یاری و توفیق را برای ما نصیب فرماید تا بتوانیم دولت اسلامی، خلافت راشده را برپا نمائیم تا به وسيلۀ این دولت بزرگ، اسلام و مسلمانان عزت یافته، کفر و کفار ذلیل و خوار شوند و خیر و برکت در تمام جهان عام گردد. بدون شک ایجاد چنین حالتی بر الله سبحانه وتعالی دشوار نبوده؛ بلکه بسیار آسان است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه