دوشنبه, ۰۲ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به انس زین

پرسش

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

 حکم شرکت در انتخابات شهرداری چیست؟

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

الف- اگر منظور از انتخابات شهرداری تنها خدمت به مردم و کارهای اداری باشد، به این اعتبار، انتخابات شهرداری جائز است؛ لیکن ارگانهای دولتی که بسیاری از اعمال را تا اکنون  مخصوصاً در شهرهای ما انجام داده اند، فقط سیاست دولت را تعقیب می‌نمایند و این دستگاه دولتی علاوه بر این‌که رخصت دادن امور محرمه‌ی شرعی را به عهده می‌گیرند و مردم را نیز تنها بشکل نمایشی جهت تأئید کارهای انجام شده‌ی خویش جمع آوری می‌نمایند...

ب- انتخابات شهرداری مذکور در ذات خود مستقل نبوده که خدمات اداری را انجام دهد، بلکه او یک دستگاه اجرائی می‌باشد که همواره کارهای حکومت را متابعت می‌نماید؛ به همین جهت، حکومت علاوه بر این‌که پول‌های شهرداری‌ها را طور غیرمشروع اخذ می‌دارد... و از اجراآت آنان مراقبت جدی می‌نماید، به هر نحو سیاسی که خواسته باشد، از این‌ها نیز استفاد می‌کند. بناءً حکم شرعی نسبت به شهرداری که یکی از مؤسسه اداری و خدماتی است، مرتب نمی‌شود؛ چون این نهاد مستقل از قدرت سیاسی دولت نمی‌باشد؛ بلکه او نیز تابع ارگان‌های دولتی است، و این تابع بودن تنها به نام نیست که ما در زبان می‌آریم، بلکه از بعد عملی تابع نظام است؛ پس دولت به شکل آسان می‌تواند تصمیمات مجلس شهرداری و لو به کل اتفاق آراء تصویب نموده باشد را لغو نماید...
ج- وقتی سخن از این قرار باشد، اشتراک نمودن در این‌گونه انتخابات ناروا و ناجائز می‌باشد. اگر اصل انتخابات شهرداری بر اساس ارائه خدمات به مردم و اجرای کارهای اداری در امور مباحه استوار باشد، بدون شک اشتراک نمودن در آن جائز می‌باشد... به عبارت دیگر، ما در انتخابات شهرداری تا وقتی‌که چنین حالات جریان داشته باشد، هرگز اشتراک نمی‌کنیم؛ مگر اشتراک نمودن در انتخابات شهرداری چه وقت به مرحله جواز می‌رسد؟ در وقتی‌که شهرداری‌ها تبدیل به مؤسسات اداری گردد که هیچ‌گونه مداخله از طرف حکومت در امور مربوطۀ‌شان صورت نگیرد؛ در آن حالت اشتراک نمودن در انتخابات شهرداری‌ها باکی ندارد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

دفترمطبوعاتی مرکزی

مترجم: مشتاق حنیف

ادامه مطلب...

غفلت در محاسبۀ اعمال بدترین حکام و تندترین دشمنان و رد دعا

(ترجمه)

«والذى نفسي بيده لا تقوم الساعة حتي يبعث الله أمراء كذبة ووزراء فجرة وأعوانا خونة وعرفاء ظلمة وقراء فسقة سيماهم سيما الرهبان وقلوﺑﻬم أنتن من الجيف أهواؤهم مختلفة فيتيح الله لهم فتنة غبراء مظلمة فيتهاوكون فيها والذى نفس محمد بيده لينقضن الاسلام عروة عروة حتي لا يقال الله الله لتأمرن بالمعروف ولتنهون عن المنكر أو ليسلطن الله عليكم أشراركم فيسومونكم سوء العذاب ثم يدعو خياركم فلا يستجاب لهم لتأمرن بالمعروف ولتنهون عن المنكر أو ليبعثن الله عليكم من لا يرحم صغيركم ولا يوقر كبيركم.»  [رواه ابن قیم]

ترجمه: قسم به ذاتی‌که نفس‌ام به دست (بلاکیف) اوست، قیامت برپا نمی‌شود تا آن‌که الله (سبحانه وتعالی) امیران دروغ‌گوی و وزیران بدکار و حامیان خائن و نماینده‌های ظالم و قاریان فاسق را بفرستد.‌ سیمای‌شان سیمای انسان‌های نیکوکار، ولی دل‌های‌شان بدبوی‌تر از مرداری است و خواسته‌های مختلفی دارند. ازین‌رو، الله (سبحانه وتعالی) فتنه‌ای بر آنان می‌فرستد که زنده‌گی‌شان را تاریک، و (سرانجام) نابود خواهد کرد. قسم به ذاتی‌که نفس محمد (صلی الله علیه و سلم) در دست (قدرت) اوست که حلقه‌های آهنین اسلام یکی بعد دیگری باز خواهد شد و به سرحدی خواهد رسد که دیگر نام الله (سبحانه وتعالی) برده نخواهد شد. پس امر به معروف و نهی از منکر کنید، و گرنه الله (سبحانه وتعالی) بر شما اشخاص شریری را مسلط خواهد کرد و شما را مورد عذاب و شکنجه شدید قرار خواهد داد. آن زمان، بهترین شما به نزد الله (سبحانه وتعالی) دعا می‌کند و الله (سبحانه وتعالی) دعایش را اجابت نمی‌کند. پس باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه الله (سبحانه وتعالی) کسانی را بر شما مسلط می‌کند که به اطفال‌تان رحم و به بزرگان تان احترام نخواهد کرد.

توضیح حدیث

الف) رسول الله صلی الله علیه وسلم حروف تأکیدی "ل" و "ن" را بر کلمات "لتأمرن" و "لتنهون" – به معنی "باید امر کنید" به معروف و "باید نهی کنید" از منکر – به‌کار برده‌است تا اهمیت اعمال و قطعیت شرایط مذکور را نشان دهند.

ب) این حدیث در رد اعمال اشخاصی است که ادعا می‌کنند امروزه یگانه کار ممکن دعا کردن برای نصرت و تغییر وضع امت مسلمه است، بی‌آن‌که دست به هیچ‌گونه اقدام عملی دیگر بزنند. رسول الله صلی الله علیه و سلم صریحاً توضیح داده‌اند که شرط پذیرش دعای حتی بهترین مسلمانان نیز این است که آنان امر به معروف و نهی از منکر کنند.

ادامه مطلب...

کارگران زن در مزارع روغن نخل جنوب شرقی آسیا تاکنون قربانی سوء‌استفاده(جنسی) قرار می‌گیرند که ناشی از نظام کپیتلیزم(دموکراسی) می‌باشد

(ترجمه)

خبرگزاری اسوشیتد پرس (AP) در تاریخ 19 نومبر 2020م، گزارشی را در مورد سوء استفاده و بهربرداری(استثمار) زنان در تولید روغن نخل در اندونیزیا و مالیزیا مانند دریافت دستمزد پایین، کمبود و عدم حفاظت از سلامتی زنان و تحمل بار غیرانسانی و سوء استفاده جنسی از جمله تهدید به تجاوز جنسی، منتشر نمود. آسوشیتد پرس (AP)، با بیشتر از سه دوجین(دوازده) زن و دختر از حداقل 12 شرکت تولید روغن نخل در اندونیزیا و مالیزیا، مصاحبه نموده است. 

روغن نخل در بسیاری از محصولات یا کالاهای تجارتی یافت می‌شود و هم‌چنین در برخی از بزرگ‌ترین برند/مارک‌های صنعت زیبایی 530 میلیارد دلاری، از جمله "لورییل(L’Oréal)"، "یونیلیور(Unilever)"، "پورکتر و گمبل( Procter & Gamble)"، "آوون(Avon)" و "جانسون و جانسون(Johnson & Johnson)" استفاده می‌شود. اندونیزیا بزرگ‌ترین تولیدکننده روغن نخل در جهان است و در احصائیه تخمین شده که حدود 7.6 میلیون زن در مزارعه آن کار می‌کنند. طبق گزارش "وزارت توانمندسازی زنان و حمایت از کودکان (MoWECP)" این حدود نیمی از کل نیروی کار است. اندونیزیا و مالیزیا به ترتیب با 14 میلیون و 6 میلیون هکتار از اراضی روغن نخل، از جمله دو کشوری هستند که بر بازار جهانی CPO تسلط دارند. اما از قضا و خیلی تمسخرانه، از 14 میلیون هکتار زمین نخل روغنی در اندونیزیا، نیمی از آن متعلق به تجارت‌های خصوصی، از جمله شرکت‌های خارجی است. در حقیقت، بهره‌وری/حاصل‌خیزی زمین‌های خصوصی تا 60 درصد از کل بهره‌وری روغن نخل ملی در اندونیزیا ارزش دارد. این "الگوی پالیسی(policy pattern)" یعنی الگوگیری از سیاست‌های اقتصادی غربی منجر به نابرابری در مالکیت زمین‌های کشاورزی شده است. ‏در اندونیزیا، تنها حدود 1 درصد از مردم تقریباً 59 درصد از منابع کشاورزی، زمینی و فضایی/هوایی را کنترل و تحت کنترول خود دارند. ‏به علاوه، اندونیزیا و مالیزیا علی‌رغم آسیب دیدن جنگل‌های بارانی گرم‌سیرش، به کشت و زرع نخل روغنی خود ادامه می‌دهند. ‏این امر در کنار خصوصی‌سازی بیشتر زمین‌های این دو کشور به طور گسترده، باعث نادیده گرفتن و بهره‌برداری از کارگران زن کم درآمد توسط بخش خصوصی شده است.

این امر واضح است که زنان نه تنها قربانی شرکت‌های چند میلیاردی حریص هستند، بلکه در اصل قربانی نظام سرمایه‌داری(دموکراسی) اند که فقط زنان را به عنوان ابزار تولید، نیروی کار ارزان و دارایی‌های اقتصادی برای افزایش سود/مفاد و درآمد تجارت‌های بزرگ و دولت‌ها می‌بینند. تحت این نظام دموکراسی، زنان نه تنها به عنوان کارگر در مزارع روغن نخل که صنعت زیبایی کپیتلیرم را تغذیه می‌کنند، بلکه هم‌چنین از طریق فروش بی‌رحمانه تولیدات زیبایی توسط این شرکت‌ها که میلیاردها میلیارد دلار پول را از طریق کار این زنان به‌دست می‌آورند، شناخته می‌شوند. بناءً این امر باعث رنج جسمی و روحی این زنان نیز می‌شود. در حقیقت، حاکمان و رژیم‌های سرزمین‌های اسلامی در رابطه با محافظت از مردم خود به ویژه زنانی‌که بیشتر در معرض خطر و شکار توسط کپیتلزم هستند از تمامی دیدگاه اسلامی بخاطر محافظت زنان عاجز و ناتوان اند. ‏علاوه بر این، آن‌ها سیاست‌های کشاورزی کپیتلیزم مبتنی بر آزادی مالکیت را به طور سیستماتیک پیاده‌سازی کرده اند که به سرمایه‌گذاران خصوصی و خارجی اجازه می‌دهند تا مالکیت مناطق عظیم استراتژیک را بدست آورند که در اصل این مناطق باید به عوض چند شرکت ثروتمند به نفع مردم استفاده شود.

نظام خلافت در تناقص صریح با نظام کپیتلیزم قرار دارد؛ زیرا کپیتلیزم نقش دولت را بخاطر حمایت از مردم‌اش محدود می‌پندارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«الإِمَامُ رَاعٍ وَهُوَ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»

ترجمه: امام(حاکم) محافظ و مسئول در برابر رعیت‌اش است.

بنابراین، نقش دولت در اسلام در رسیده‌گی به امور و نیازهای مردم بسیار حیاتی است. ‏وظیفه اصلی دولت خلافت اسلامی خدمت و رسیدگی به نیازهای هر شهروند(رعیت)، حمایت از افراد آسیب‌پذیر و جلوگیری از هرگونه بی‌عدالتی است. ‏تحت این نظام دموکراسی، مشکل کار مهاجرین و سایر اشکال کار استثماری و بهره‌برداری، که میلیون‌ها زن را قربانی می‌کند، قابل تحمل نیست و دولت اسلامی به دنبال ریشه‌کن کردن این معضل خواهد بود. گذشته از این، زنان در اسلام من‌حیت افتخار و شرف شناخته می‌شوند نه به عنوان نیروی کار ارزان. اسلام به زنان امتیاز و کرامت داشتن سرپرستی مرد هم‌چون شوهر، پدر یا برادرش را عطاء نموده است و بر آنان لازم است همیشه این‌ها را حمایت نمایند. هرگاه این‌ زنان و دختران خویشاوندان مرد تأمین هزینه‌های زنده‌گی‌شان را نداشته باشند، بر دولت واجب و ملزم می‌شود تا نیازهای مالی آنان را تأمین کند. علاوه بر این، اسلام یک سیاست کشاورزی عادلانه دارد که مانع از انحصار زمین توسط نخبگان ثروتمند می‌شود و مالکیت فردی زمین را برای کمک به مردم به‌منظور بهبود سطح زندگی‌شان تسهیل می‌کند. این امر در کنار منع مالکیت خصوصی در زمین‌های دارای منابع طبیعی فراوان مانند نفت، گاز و مواد معدنی است و دولت اسلامی آن‌ها را به عنوان اموال عمومی طبقه‌بندی می‌کند که باید به نفع همه شهروندان باشد. به همین دلیل است که خلافت به عنوان محافظ و حامی مردم ضعیف، فقیر و آسیب پذیر از منافع خودخواه ثروتمندان و قدرتمندان عمل می‌کند و به همین دلیل‌ خلافت یگانه دولتی‌است که از حقوق و ناموس زنان به روشی‌که شایسته آن‌هاست محافظت خواهد کرد.

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾ [طه: 124]

ترجمه: ‏و هركه از ياد من روی بگرداند (و از احكام كتاب‌های آسمانی دوری گزيند)، زندگی تنگ (و سخت و گرفته‌ای) خواهد داشت‌ و روز قیامت او را نابینا حشر می‌کنیم.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

تلفات غیر نظامیان در اثر بمباران هوایی نیروهای امریکا، ناتو و دولت افغانستان مصداق بارز تروریزم دولتی است Featured

نتیجه‌ی یک تحقیق دانشگاه براون امریکا نشان می‌دهد که در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ تلفات غیرنظامیان افغان در اثر حملات هوایی نیروهای امریکا و ناتو سه برابر یا (330 درصد) افزایش یافته است. همچنان این تحقیق می‌افزاید که بعد از آغاز گفت‌وگوهای بین‌الافغانی، تلفات غیرنظامیان در اثر بمباران هوایی نیروهای دولتی افغانستان نیز چندین برابر افزایش یافته است.

در دو دهه‌ی گذشته، امریکا و ناتو برای رسیدن به اهداف نظامی و سیاسی شان در افغانستان از گزینه بمباران هوایی جهت سرکوب مخالفین استفاده نموده که همواره موجب تلفات مردم ملکی گردیده است. مواردی زیادی وجود دارد که این نیروها محافل خوشی، گردهمایی‌های مردمی و حتی مساجد و شفاخانه‌ها را تحت نام "اهداف تروریستی" بمباران نموده‌اند که تلفات ملکی زیادی در پی داشته است. در این اواخر، رسم وحشیانه بادار را مزدورانش نیز به میراث گرفته و دولت افغانستان تحت نام تأمین امنیت، بالای مردم عام بمب پرتاب می‌کنند. در واقع بمباران هوایی علیه مردم عام و اهداف غیرنظامی بزرگ‌ترین عمل تروریستی است.

امریکا، ناتو و دولت افغانستان از کشتن هزاران نفر نه تنها این‌که پشیمان نیستند، بلکه آن را یک اقدام ضروری برای حفظ نفوذ و حاکمیت شان به حساب می‌آورند. چون مفکوره سرمایه‌داری و دموکراسی یک فکر تروریست‌پرور است و برای انسان‌ها و دولت‌ها این اجازه را می‌دهد که برای رسیدن به اهداف شان هزاران انسان را به خاک و خون بکشانند، بدون این‌که عذاب وجدان داشته باشند. چنان‌چه چندی قبل تحقیقاتی از جنایات جنگی نیروهای استرالیایی در افغانستان منتشر گردید که سربازان این کشور برای سرگرمی شان افغان‌ها را به قتل می‌رساندند.

این در حالی‌ست که امریکا، ناتو و دولت افغانستان خود را در نقش ناجی مردم و حامی حقوق بشر و ارزش‌های انسانی به معرفی می‌گیرند و از نگاه خود شان به "مبارزه علیه تروریزم بین‌المللی" برخاسته‌اند. در حالی‌که واقعیت این است که امریکا و ناتو خود تروریستان بین‌المللی و مصداق بارز تروریزم دولتی اند که با استفاده از زور، افغانستان را به اشغال خویش درآورده و برای تداوم حاکمیت ظالمانه‌ی شان به طور گسترده از رفتارهای وحشیانه و غیرانسانی استفاده نموده‌اند.

مردم مسلمان و مجاهد افغانستان باید بدانند که جنایت‌، خباثت‌ و شیطنت‌ امریکا و مزدورانش هرگز قطع نخواهد شد؛ چون جنگ و خونریزی در ذات و طرز فکر آن‌ها نهفته است. تنها راه نجات این است که برای قطع کامل نفوذ نظامی، استخباراتی، سیاسی، فکری و اقتصادی امریکا و ناتو در افغانستان دست به دست هم داده و سرنوشت خویش را براساس ارزش‌های حیات‌بخش و انسانی اسلام پی‌ریزی کنیم؛ چون این تنها اسلام است که سلامتی و آرامش می‌آورد. چنگ زدن به هر آجندای غیر از اسلام، تداوم جنگ و بدبختی گذشته است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به مؤمن حربی

پرسش

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

شیخ صاحب بزگوارما! آیا برای زن جائز است که نماز خود را با پطلون درخانه و یا در مکان‌های عمومی اداء نماید؟

سوال دوم: آیا زن می تواند همرای کلاه مصنوعی بیرون از خانه شده و نماز بخواند و حکم هردو(خواندن نماز و بیرون از خانه شدن) از نظرشرعی برای زنان چیست؟

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

الف) برای زن جائز نیست این‌که جهت زندگی عمومی بیرون شود؛ مگر با لباس شرعی که سه امور ذیل در آن ثابت و رعایت گردیده باشد:

پس برای بیرون شدن از خانه صرف به پوشانیدن عورت اکتفاء نشود، بلکه واجب است تا جلباب و یا به اصطلاح، حجاب خود را بالای تمامی لباس‌های عادی خود بپوشد، و دیگر این‌که همرای تبرج بیرون نشود. تبرج زینتی است که جلب کننده توجه مردم می‌باشد. بناءً پوشیدن پطلون با وجودی‌که عورت را پنهان می‌دارد، لیکن در جمله تبرج داخل است تا وقتی‌که بالای آن جلباب نباشد. پوشیدن کلاه موی مصنوعی تنها موی سر را می‌پوشاند، لیکن این هم در جمله تبرج داخل می‌باشد؛ زیرا کلاه موی مصنوعی هم جلب کننده توجه مردم است. به همین جهت پوشیدن کلاه موی مصنوعی به شکل ظاهری در حیات عمومی و یا در میان توده از مردم جائز نمی‌باشد؛ اگرچه جلباب و یا حجاب خود راهم بپوشد؛ مگر بالای کلاه موی منصوعی، چادر/لته/ روسری -که هرسه یک معنی را فاده می‌کند- را بپوشد و تمام سر را پنهان دارد و کدام نشانه‌ای از آن در بیرون به چشم مردم باقی نماند. زیرا زینت حتی اگر در حال پنهان هم باشد، هرگاه توجه مردم را برای خود جلب کرد، از جمله تبرج به حساب می‌رود، چنانچه الله سبحانه وتعالی نسبت به حرام بودن بلندی صدای خلخال زنان که در قسمت پاچه زیر لباس خود می‌پوشند، وقتی‌که پای زن به زمین محکم بخورد، خلخال یک نوع صدای مخصوص خود را بیرون می‌کند که به وجود زن دلالت می‌کند؛ پس این تبرج است، اگرچه پوشیده هم باشد چون خلخال باصدور صدای مخصوص خود در جمله جلب کننده توجه‌ها شامل شد. قوله تعالی:

﴿وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ...﴾ [نور: ٣١]

ترجمه: و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمين) نزنند تا زينتي‌كه پنهانش مي‌دارند (جلب توجّه كند و صداي خلخال پاهاي‌شان به گوش مردم برسد و ) دانسته شود.

ب) در مورد نماز زن در خانه شرط این است که عورت خود را بپشوشاند و پوشیدن جلباب و یا حجاب شرط نیست. در مورد برامدن زن از خانه یا برای ادای نماز در عیدگاه، تنها به ستر عورت اکتفاء نشود؛ بلکه واجب است تا لباسی را بپوشد که در آن امورسه گانه ذیل متحقق شده باشد:

لباسی‌که پوشاننده عورت باشد. لباسی‌که هیچ‌گونه تبرج در آن وجود نداشته باشد و داشتن جلباب و یا حجاب که از فرق سر تا نوک پا را احتواء و در بر ‌گیرد.

بناءً نماز زن در خارج از خانه‌اش واجب است این‌که امور سه گانه فوق را در نماز خود رعایت نماید. به همین جهت نمازگذاردن برای زن در بیرون از خانه مثلاً در مسجد هم اگر باشد، وقتی‌که با پطلون و یا با کلاه موی مصنوعی بود جائز نیست، زیرا پطلون و کلاه موی مصنوعی  در تبرج شامل می‌باشد؛ یعنی هردو زینتی است که جلب کننده توجه مردم بوده و حتی اگر ماتحت خود را هم بپوشاند، نماز او در این حالت صحیح نبوده و به مجرد بر آمدن از خانه برای زندگی عمومی آن‌هم بدون لباس شرعی سه گانه که قبلاً ذکرشد، گنهگار می‌شود.

برادرشمار عطاء بن خلیل ابوالرشته.

مترجم: مشتاق حنیف

ادامه مطلب...

ممانعت نکردن از ظلم باعث نزول عذاب الهی بر جمع می‌شود!

(ترجمه)

«إنَّ النَّاسَ إَذا رَأوُا الظَّالِمَ فَلمْ يَأْخُذُوا عَلى يَدَيْهِ أوْشَكَ أ ن يَعُمَّهُمُ اللَّهُ بعِقَا» [ابوداود، ترمذی، ابن ماجه]

ترجمه: هرگاه مردم ظالمی را ببينند و دست‌اش را نگيرند (و او را از ظلم و ستم باز ندارند)، زود است که الله (سبحانه وتعالی) همه‌ی آن‌ها را به عذاب خويش گرفتار کند.

شرح حدیث

الف) از ابوبکر صدیق رضی الله عنه روایت است که فرمود: «ای مردم! شما این آیه را می‌خوانید و آن را خلاف تقاضای الله سبحانه وتعالی تطبیق می‌کنید: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید. اگر هدایت یافته‌اید، گمراهی کسانی‌که گمراه شده‌اند (چنان‌چه به وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر عامل باشید) به شما زیانی نمی‌رساند. [مائده: ۱۰۵] و من از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمودند هرگاه شخصی از میان یک قوم دست به گناه یا ناحق بزند و مردم برای تغییرش کار نکنند، زود است که الله سبحانه وتعالی همه‌ی آن‌ها را در عذاب خويش گرفتار کند.»

ب) این روایات بیان کننده پیامدهای غفلت از جلوگیری از ظلم و ستم ستم‌گران است، چون همان‌طور که در روایت بیان شده‌است، ستم بالاخره تمام جامعه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

ج) امام ابن قیم فرموده‌است: «شیطان اکثر مردم را با زیبا جلوه دادن انجام برخی اعمال عبادی داوطلبانه از قبیل نماز و روزه گمراه کرده‌است، تاجایی‌که سایر اعمال ضروری عبادی مانند امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کرده‌اند، تا حدی‌که هیچ توجهی در اجرای‌شان ندارند. اصل و جوهر دین‌مان چنین است که باید مطیع تمام اوامر الله سبحانه وتعالی باشیم. کسی‌که واجبات خویش را انجام نمی‌دهد، در واقع بدتر از کسی است که گناه می‌کند. متدین‌ترین شخص در نزد مردم کسی به حساب می‌رود که از وحی الهی، ‌سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و زندگی اصحاب معلومات داشته باشد، درحالی‌که شاید کم‌ترین میزان تدین را دارد. در واقع، شخصی‌که می‌بیند‌ به محرمات الله سبحانه وتعالی توهین می‌شود، حدودش جاری نمی‌شود،‌ دین‌اش بی‌سپر رها می‌شود و سنت پیامبرش کنار گذاشته می‌شود، اما هنوز قلب‌اش سرد و زبان‌اش خاموش – هم‌چون شیطانی گنگ – باقی می‌ماند، چه خیر برای این دین دارد؟! به‌همین ترتیب، کسی‌که دروغ می‌گوید هم‌چون یک شیطان سخن‌گو است. آیا بدبختی اسلام به‌خاطر کسانی نیست که وقتی غذا و مکان‌شان در امن باشد از آن‌چه بر دین رخ می‌دهد بی‌خبر اند؟! و بهترین‌شان تنها چهرۀ ناراحت خود را نشان می‌دهد. لیکن اگر در چیزی‌که قلباً بدان تمایل دارند، مانند مال و مقام، کاستی به‌وجود آید، هرگونه قربانی، مشقت، تلاش و مبارزه را تحمل می‌کنند و هرسه مرحلۀ ممانعت (با دستان، زبان‌ها و قلب‌های‌شان) را در حد توان خود به‌کار می‌بندند. این افراد، برعلاوۀ این‌که سزاوار خشم الله سبحانه وتعالی استند، به فاجعه‌ای بسیار بزرگ دچار شده‌اند که حتی خودشان هم نمی‌دانند: آن‌ها صاحب قلبی مرده اند. به راستی هرچه قلب یک شخص زنده‌تر باشد، خشم‌اش به‌خاطر الله سبحانه وتعالی تندتر و حمایت‌اش از اسلام و مسلمانان کامل‌تر می‌شود.

ادامه مطلب...

یک لکه جدید بر جبین حکام آل‌سعود: شکنجه و سوءاستفاده جنسی از بازداشت شده‌گان زن در زندان‌های‌ آل‌سعود! Featured

(ترجمه)

به تاریخ 17 نومبر 2020م، روزنامه "بریتش دیلی میل گزارشی را منتشر نمود که از سوی "بارونس هیلنا کنیندی وکیل انگلیسی تحت عنوان: *لکه‌ای بر رهبران جهان و نشست G20 در عربستان سعودی: بازداشت و شکنجه‌ی شرم‌آور زنان سعودی* صادر شده بود. خانم هیلنا در آن مطلب در مورد نقض و تخلفاتی نوشت که فعالان حقوق بشر در عربستان سعودی در معرض آن قرار داشتند، این تخلفات از زمان "کمپاین‌های بازداشت" در سال 2018م با رویکردهای هم‌چو مجبور کردن زنان به تماشای پورنوگرافی(فیلم‌های مبتذل)، انجام اعمال جنسی، تهدید به تجاوز و تجاوز نمودن، آویزان کردن آن‌ها از سقف، ضرب و شتم، برق دادن آن‌ها و سایر روش‌های وحشیانه، تاکنون در زندان‌ها ادامه دارد.

******

آنچه در این گزارش ذکر شد، یک لکه جدیدی را بر پیشانی رژیم جنایت‌کار آل سعود می‌افزاید، زیرا سال‌های دوران حاکمیت سلمان و پسرش مملو از تخلفات، ظلم و ستم و آزار مخالفان می‌باشد. هم‌چنین زندان‌های آل‌سعود مملو از روحانیون(قاری، مولوی و عالم دین) مرد و زن، فعالان حقوق بشر و زندانیان عقیدتی‌ است که از حکومت سلمان و پسرش انتقاد کردند. ‏اوضاع در زندان‌ها خیلی وخیم است و این زندان‌ها جایی‌ست که افراد داخل آن ناپدید اند و کسانی‌که ازین زندان‌ها رها می‌شوند، گویا دوباره تولد شده اند. جنایت‌گری رژیم به اره مخالفان او رسیده است، به‌عنوان مثال اتفاقی‌که برای روزنامه نگار جمال أحمد خاشقجی و اعدام هرکسی‌که مانع پروژه‌های فاسدشان می‌شد، افتید و یا همانطوری که برای الحويطی اتفاق افتاد. گزارش‌ها و شهادت‌های صادر شده در مورد شکنجه و محاکمه‌های مستبدانه بازداشت شده‌گان زن و مرد، این سوابق کیفری و این صفحات سیاه در جریان سلطنت محمد بن سلمان و پدرش را مستند نموده است و آنچه ازین مستند پنهان است بسیار عظیم است.

محمد بن سلمان تلاش کرد تا از طریق چشم انداز 2030اش چهره رژیم زشت‌‌شان را زیبا جلوه دهند و رژیم‌اش را در اذهان به عنوان حامیان حقوق زنان به تصویر بکشد. بنابر این مجموعه‌ای از تصمیمات و قوانین در این زمینه صادر شد که به عنوان گشودگی، پیشرفت و موفقیت در زمینه حقوق زنان به تصویر کشیده شد که در واقع چیزی جز فساد و غرب زدگی آن‌ها نبود و نیست و تمامی این تصمیمات و قوانین در پاسخ به دستورات اربابان غربی‌ آنان و  موسسات‌شان می‌باشد. ‏از سوی دیگر، اداره امر بالمعروف و نهی از منكر به اداره سرگرمی(هيئة الترفيه) تبدیل شد. بنابر این، فساد و منکرات(شر) با "چک‌های بخششی غرب" از این نهاد(حکومت آل‌سعود) مهر تایید و تصدیق گرفت! بناءً سینماها افتتاح شد، کنسرت‌های مختلط برگزار شد، زنان برای حضور در مسابقات ورزشی اجازه ورود به استدیوم‌ها را پیدا کردند، نظام سرپرستی لغو شد و زنان بالای بیست و یک سال بدون نیاز به رضایت از سرپرستان خود یعنی پدر، شوهر و سایر اقوام مرد، اجازه سفر به خارج از کشور را پیدا کردند.

فعالان و سازمان‌های حقوق بشر با توجه به سابقه طولانی‌مدت نقض حقوق بشر توسط رژیم آل سعود خواه در داخل از طریق دستگیری و شکنجه مخالفان و خواه در خارج در جنگ‌اش علیه یمن، خواستار تحریم این نشست G20 شدند و آن‌ها از کشورهای خود می‌خواهند که برای آزادی زندانیان، به ویژه فعالان زن، بر رژیم‌ آل‌سعود فشار وارد کنند، زیرا به‌خصوص توانمندسازی زنان در دستور کار اجلاس G20 درج شده است. در این‌جا ما تعجب می‌کنیم که آیا این فعالان فراموش کرده اند یا در خواب اند که کشورهای‌شان با پادشاهی آل سعود همدست هستند و در جنایات و نقض حقوق بشر شریک آن‌ها هستند؟! آیا (نمی‌بینید که) امریکا در قبال پولی‌که سلمان و پسرش برای آن می‌پردازند در مورد این جنایات ساکت نیست؟! آیا اسلحه‌هایی که پادشاه سعودی در جنگ وحشیانه خود در یمن استفاد کرد که زنده‌گی مردم را با نابودی، فقر، گرسنگی و بیماری به جهنم تبدیل کرد از کشورهای این گروه G20، به ویژه امریکا و انگلیس خریداری نشده است؟!

فلهذا، هیچ انتظاری از این کشورهای استعمارگر نمی‌رود که به مستضعفین حق‌شان را بدهند و یا به یک زن یا یک مرد عدالت را تأمین کند. آنان مسئله حقوق بشر را تنها به‌منظور فشار وارد کردن به دولت‌ها تا منافع‌شان را به‌دست بیاورند و یا حفظ و نجات چهرهای فاسد و آنچه از این چهره‌ها در مقابل مردم‌شان و جهان باقی مانده است، مطرح می‌كنند. آنان نمی‌توانند یک زنده‌گی کریمه(شایسته‌ای) را برای بشریت تحت این نظام ساخته دست‌شان ایجاد کنند. فلهذا،  ‏یگانه نظامی از سوی اللهِ حکیم و خبیر که در دولت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تطبیق شده، همانا نظامی‌ست که بشریت می‌تواند در داخل آن یک زنده‌گی کریمه داشته باشند که تحت آن حقوق و حقیقت اتباع حفظ می‌شود. 

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملک: 14]

ترجمه: مگر کسی‌که (مردمان را) می‌آفریند (حال و وضع ایشان را) نمی‌داند و حال این‌که او دقیق و باریک بین بس آگاهی است؟!

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

سوءاستفادۀ حکام سیکولار بنگله‌دیش از احساسات اسلامی مردم برای حفظ قدرت!

(ترجمه)

با اوج‌گیری اخیر جنگ میان مسلمانان و جهان کافر سیکولار و فروپاشی سریع "خرافۀ سیکولاریزم" در کشورهای اروپایی، خصوصاً در زادگاهش، "فرانسه،" حکومت حسینه نیز با مشاهدۀ شکست سیکولاریزم در بنگله‌دیش مملو از نگرانی شده‌است. اخیراً شیخ حسینه به همراه وزراء و مشاورانش از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌اند تا ثابت کنند که مسلمانان بنگله‌دیش از سال ۱۹۷۱ م تا کنون سیکولاریزم را پذیرفته‌اند. برعلاوۀ تعهد شیخ حسینه به حفظ و تطبیق سیاست‌های پدرش شیخ مجیب برای ایجاد یک بنگله‌دیش سیکولار، پسر و مشاورش ساجد واجد جوی نیز هنگام اعلام "جایزۀ جوان جوی بنگله" از طرف ایالات متحده، یک‌بار دیگر تکرار کرد که مردم بنگله‌دیش هرگز اصول بنیادین سکولری‌شان را فراموش نخواهند کرد. اساساً ریشۀ این اظهارات عجولانه و خطرناک حسینه، وزرا و مشاوران‌اش از امیدهای واهی‌یی آب می‌خورد که گمان می‌کنند سکولاریزم در این بخش از سرزمین‌های مسلمانان در حال رشد است. اما حقیقت موضوع چنین است که مسلمانان این سرزمین نه هرگز سکولاریزم را آگاهانه پذیرفته و نه هرگز رویای یک بنگله‌دیش سکولار را داشته‌اند، بلکه این حکام خائن‌شان استند که مکرراً با سوءاستفاده از احساسات اسلامی مردم و پنهان کردن چهره‌های سکولارشان مردم را فریفته‌اند.

زمانی‌که مردم بنگله‌دیش می‌خواستند خود را از ظلم ظالمین زمان‌شان برهانند، مزدوران فکری و سیاسی غرب و به‌اصطلاح آزادبخش‌های بنگله‌دیش به‌شکل مکارانه و بدون تأیید آگاهانۀ مردم یک قانون اساسی سکولاری را بر آنان تحمیل کردند. اما مردم با رهایی یافتن از حاکمیت سکولار عوامی – بکسال یک نفس راحت کشیدند. در حقیقت، همۀ رژیم‌ها و سیاسیون سکولار ذات حقیقی‌شان را با حیله‌گری پنهان کرده و کوشیده‌اند در هنگام ضرورت از احساسات و اشتیاق مسلمانان مسلمانان بهره‌گیری کنند. به‌طور مثال؛ ضیاءالرحمن، بنیان‌گذار حزب ملی‌گرای بنگله‌دیش، پس از آمدن بر سر قدرت به‌منظور اخفای چهرۀ سکولارش "بسم الله" را در قانون اساسی کفری افزود، ارشاد در تلاش‌اش برای حفظ قدرت در سال ۱۹۸۸ م اسلام را منحیث "دین دولت" اعلام کرد، خالده ضیا در دوران نخست وزیری‌اش عمره رفتن در هر رمضان را به یک رسم مبدل کرد و به همین ترتیب شیخ حسینه، قبل از آن‌که در سال ۱۹۹۶ م برای اولین‌بار به قدرت برسد، خود را با پوشاندن سرش به‌عنوان یک زن متقی جلوه داد و از طریق بیانیۀ انتخاباتی‌اش به مردم اطمینان داد که حکومت‌اش هرگز هیچ قانون غیراسلامی را تطبیق نخواهد کرد. حتی شرکای حکومت فعلی و رهبران احزاب سیاسی چپ‌گرای متحد حزب حاکم عوامی لیگ نیز از این قافلۀ حیله‌گر مستثنی نیستند. به‌طور نمونه، راشد خان منون، رهبر چپ‌گراها و وزیر اتحاد حاکم، برای نماز جمعه در مسجد مکرم (مسجد مرکزی) شرکت کرد و هم‌چنین در سال ۲۰۱۴ م به همراه همتایش از حزب چپ‌گرای دیگر، حسن‌الحق انو، به حج رفت.

در واقع، این حکام دورو رهروان عقیدۀ کفری سیکولاریزم اند، عقیده‌ای که می‌گوید بایستی شریعت الله سبحانه وتعالی از جامعه و دولت جدا و تنها در بعضی مراسم انفرادی مقید شود تا این حکام بتوانند مطابق میل خود حاکمیت کنند و لذت ببرند. آنان به‌درستی می‌دانند که درصورت نمایان شدن چهره‌های واقعی سیکولارشان، مردم از آنان روی‌گردان خواهند شد و حمایتی را که برای ماندن در قدرت ضرورت دارند از دست خواهند داد. بناءً آنان همیشه کوشیده‌اند مردم را با گذاشتن نقاب تقوا بر چهرۀشان بفریبند و وانمود کنند که هیچ ارتباطی با هیچ "دینی" ندارند. اما در حقیقت، آنان همیشه از احساسات اسلامی مسلمانان تنها برای خدمت به خودشان و حفظ سلطه و اقتدارشان بر سایر مردم بهره جسته‌اند تا بتوانند هوس‌های خودشان و منافع استعمارگران کافر را برآورده کنند. بنابرین تا زمانی‌که رژیم سکولار فعلی حمایت مردم را برای بقایش در قدرت لازم نپندارد، باید شاهد باشیم که چگونه با جسارت کامل به حمایت از سکولاریزم در این بخش از سرزمین‌های مسلمانان خواهد پرداخت!

ای مسلمانان!

اکنون وقت آن است که این حکام سیکولار و سیکولاریزم مکار و فاسد را به آشغال‌دان تاریخ پرت کنیم. اینان با شدت گرفتن تنش میان اسلام و کفر لحظه‌ای درنگ نکرده‌اند تا هویت واقعی سیکولار خود و نفرت‌شان نسبت به اسلام و ایدیولوژی سیاسی‌اش را نمایان کنند. اکنون همه می‌دانید ایدیولوژی سیکولار یک طرح جهانی ناکام است؛ طرحی‌که نه می‌تواند در سرزمین‌های کفری برای مسلمانان عدالت بیاورد و نه می‌تواند غیرمسلمانان را در این کشور سیکولار بنگله‌دیش حفاظت کند. پس با حزب عادل و درست‌کار حزب‌التحریر برای ریشه‌کن کردن این نظام کفری، برچیدن حکام حیله‌گر و تأسیس دولت خلافت راشدۀ موعود بر منهج نبوت کار کنید، دولتی‌که عدالت را برای تمام مردم تأمین و از حقوق همۀ شهروندان‌اش، اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان (هندوها، بودایی‌ها، مسیحی‌ها و حتی دهری‌ها،) مراقبت خواهد کرد.

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ يَرَحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ، وَإِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَرْبَعِينَ عَامًا» [بخاری]

ترجمه: کسی‌که یک معاهد (شخصی‌که مسلمانان برای حفاظت از او تعهد کرده‌اند) را بکُشد، بوی خوش بهشت به مشام‌اش نخواهد رسید؛ و تنها عطرش از فاصلۀ چهل سال قابل استشمام خواهد بود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

ایجاد یک پایگاه نظامی روسیه در آب‌های سودان خیانت به الله سبحانه‌و‌تعالی، رسولش صلی الله علیه وسلم و مؤمنان است! Featured

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

پوتین رئیس‌جمهور روسیه پیشنهاد دولت روسیه مبنی بر ایجاد یک مرکز تدارکات دریایی در سودان را تأیید کرد و وزارت دفاع این کشور را دستور داد تا جهت نایٔل شدن به این هدف توافق‌نامه‌‌‌ای را به امضا رساند. بر اساس گزارش رویترز، دولت سودان زمینِ را بدون دریافت کدام هزینه از روسیه جهت ایجاد پایگاه‌ی مذکور فراهم خواهد ساخت، بدین ملحوظ مسکو این حق را خواهد داشت تا هرنوع سلاح‌ها، مهمات و تجهیزات قابل نیاز را از طریق فرودگاه‌ها و بندرهای سودان جهت پیشتبانی سهولت‌های جدید داخل این پایگاه سازد. آژانس خبرگزاری روسی " تاس" این پیش‌بینی را نموده که سهولت‌های جدید به نیروی دریایی روسیه کمک خواهد کرد تا در اقیانوس هند به شکل دوامدار فعالیت کند. تاس یا آژانس خبری روسیه در خصوص سهولت‌های جدید گفت: «پایگاه ما در سودان بحث و جدل دیگری برای کسانی‌ خواهد بود که به ما گوش می‌دهند.»

این جای شرم و رسوایی‌ست که دولت سودان برای تقاضای روسیه جهت ایجاد یک پایگاه‌یِ نظامی در سرزمین سودان که خیانت به الله سبحانه‌و‌تعالی، پیامبرش و مؤمنان است، لبیک می‌گوید. روسیه دشمن اسلام و مسلمانان است و از این پایگاه‌ها به هدف حمله بر مسلمانان مورد استقاده قرار می‌دهند. اینجاست که ما مسلمانان بخصوص مردم سودان را تذکر می‌دهیم: آن‌چه روسیه در حق مردم شام در سوریه انجام دادند، از جمله کُشتن مسن، اطفال و زنان، ویران ساختن خانه‌های‌شان، به دستور جنایت‌کار تاریخ، بشار اسد. پس ای مردم سودان از این طوطئه‌ها عبرت گرفته و مانع تأسیس این پایگاه شوید تا مبادا تجربه تلخ مسلمانان عراق و سوریه را که از این پایگاه‌ها دیده اند، بچشید.

چگونه می‌توان دشمنان را مجاز به ایجاد پایگاه‌های نظامی در سرزمین ما کرد؟! بدون شک تمام این اعمال به این جهت است تا چوکی قدرت با زاویه کج، که جاسوسان غرب و شرق کافر بر آن نشسته اند، محافظت شود. 

 به نظر می‌رسد حاکمان سودان می‌خواهند خود را از آن‌‌چه‌که ماشین سرکوپ‌کننده روسیه بالای مردم مسلمان در سوریه انجام داد، از ترس آن‌که مبادا مردم علیه‌شان شورش کنند، خود را حفاظت می‌کنند و این توسط البشیر بیان شد،‌ هنگامی‌که او خواستار محافظت از روسیه شد و متعهد شد که یک پایگاه‌یِ نظامی برای آن‌ها در سودان ایجاد کند.

پس ای مردم سودان برحذر باشید! از توطئه‌هایی که علیه ما توطئه می‌شود و چنین پایگاه‌هایی را اجازه ندهید، زیرا هیچ پایگاه‌یِ برای دشمنان اسلام چه روس‌ها، چه آمریکایی‌ها و چه اروپایی‌ها وجود نداشته است، جُز به هدف کُشتار مسلمانان، زیرا پایگاه‌های خلیج فارس برای حمله به عراق، افغانستان و سودان مورد استفاده قرار گرفت. پس بدانید که این حاکمان غلامانِ استعمارگر کافر هستند که توطئه‌های خود را در سرزمین ما انجام می‌دهند و هیچ احترام و پیمانِ را برای ما قائل نیستند.

بگذارید همه ما به خاطر اخراج این غلامان و جاسوسان و تأسیس بنای عظیم اسلام تلاش کنیم؛ خلافت راشده که عنقریب بر منهج نبوت و به نصرت الله سبحانه‌و‌تعالی تأسیس خواهد شد، آب کشورهای مسلمان و سرزمین‌های آن‌ها را از لوث پایگاه‌های نظامی استعمارگر کافر پاک می‌کند و پایگاه‌های نظامی اسلامی را ایجاد می‌کند تا از سرزمین‌های اسلام محافظت صورت گیرد و عدل، نیکی و نور را به جهان گُمشده حمل خواهد کرد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

 ترجمه: ای اهل ایمان! هنگامی‌که الله و پیامبرش شما را به حقایقی‌که به شما حیات معنوی و زندگی واقعی می‌بخشد، دعوت می‌کنند اجابت کنید و بدانید که الله میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد و مسلماً همه شما به سوی او گردآوری خواهید شد.

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در کتب‌های ما فقیر چنین تعریف شده: او کسی است که مالک آن‌قدرمالی نباشد که حاجات اساسی‌اش را که عبارت از طعام، لباس و مسکن است؛ برآورده سازد. به چنین شخصی زکات داده می‌شود.

البته حاجات دیگری نیز وجود دارد که نزدیک به حاجات اساسی بوده  که آن را دولت اسلامی از وجه بیت المال مسلمانان  مرفوع می‌سازد؛ مانند حاجات طلاب علم، اعانه برای ازدواج و زمینه‌سازی تداوی. ولی در روزگارما دولت اسلامی وجود ندارد که این حاجات غیر اساسی را مرفوع سازد. پس سوال این است: آیا گنجایش دارد که حاجات غیر اساسی مذکور از وجه زکات مرفوع گردد؛ البته نظر به مشکلات ذیل:

1-       عدم وجود دولت اسلامی برای رفع این حاجات.

2-       اقوال بعضی فقهاء موجود است که آن را تحت شرایطی معین جایز می‌دانند.

3-       حاجات مذکور مانند مشکلات مالی نیست بل نزدیک به حاجات اساسی اند.

باز اگر رای فقیهی را که قایل به اعطای زکات برای رفع این حاجات است پیروی نماییم، درین صورت آیا از تبنی مخالفت کرده‌ایم؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

ما فقیرمستحق زکات را  تعریف نمودیم؛ او کسی است که مالک مالی‌که حاجات اساسی‌اش را برآورده می‌سازد، نباشد. ما این را مبنی بر دلایل گفتیم و در نظام اقتصادی ص 213، سطر4- 13 چنین  آمده است: «و اسلام تنها فقر را برای انسان معیار قرارداده است، در هر مکان و از هر طبقه‌یی که است. پس فقر از نظر اسلام عبارت از عدم مرفوع شدن کامل حاجات اساسی است. شریعت این حاجات اساسی را به سه چیز محدود کرده است که عبارت از: طعام، لباس و مسکن است. در مورد الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ﴾ [بقره: 233]

ترجمه: برآن کس که فرزندان برای او متولد شده(یعنی پدر)لازم است خوراک و پوشاک مادران را(در آن مدت به اندازه توانایی) به گونه شاسیته بپردازد. هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانیی خود نیست، نه مادر بخاطر فرزندش و نه پدربه سبب بچه‌اش باید زیان ببیند. بر وارث فرزند چنین چیزی لام است.

و نیز فرموده است:

﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ﴾ [طلاق: 6]

ترجمه: زنان مطلقه را در جایی سکونت دهید که خودتان در آنجا زندگی می‌کنید و در توان دارید.

ابن ماجه از أبی الاحوص روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ألا وحقهن عليكم أن تحسنوا إليهن في كسوتهن وطعامهن»

ترجمه: آگاه باشید حق آنان بالای شما این است که به آنان  در قسمت لباس و طعام  احسان کنید.

نصوص مذکور دلالت می‌کند که حاجات اساسی که عدم اشباع آن را شریعت فقر گفته است، آن عبارت از: طعام، لباس و مسکن می‌باشد.»

هم‌چنان در اموال ص 197سطر 10-13 گفتیم: «فقراء عبارت از کسانی اند که درجهت رفع حاجات اساسی یعنی طعام، لباس و مسکن مال کافی ندارند؛ پس شخصی‌که در آمد او از مایحتاج برای رفع حاجات اساسی، حداقل باشد، فقیر به حساب می‌رود که صدقه به وی حلال بوده و او می‌تواند ازان بگیرد.»

ما در مسئله مذکور همین را ترجیح می‌دهیم.

باقی ماند سخن پرسنده که دولت اسلامی وجود ندارد که این حاجات را مرفوع سازد، بلی؛ دولت اسلامی وجود ندارد، لیکن مسلمانان موجود اند. اصل این است که اسلام‌شان باعث شود به این نیازمندان از مال خود به طور تبرع کمک کنند و نه از مال زکات، بل مال زکات را جهت مرفوع ساختن ضروریات اساسی به فقراء بدهند و به نیازمندان برای رفع مشکلات مذکور از قبیل تعلیم، ازدواج و تداوی از بخشهای اضافی اموال‌شان بپردازند.

اما اگر پرسنده، از رأی مجتهدی یا فقیهی پیروی کند که قایل به اعطای زکات برای رفع مشکلات حاجات غیر اساسی (علم، ازدواج و تداوی) است و زکات را به رفع حاجات اساسی (طعام، لباس و مسکن) محدود و منحصر نمی‌داند، بلی این پیروی او مخالفت با تبنی محسوب می‌شود. لکن ما او را به این عمل‌اش جزای اداری نمی‌دهیم؛ پس اگر شخصی از زکات‌اش به نیازمندان غیرمذکور(در راه علم، ازدواج و تداوی) مبنی بر اتباع رأی مجتهدی یا فقیهی‌که به آن اطمینان دارد بدهد، ما او را جزای اداری نمی‌دهیم و حسابش نزد پروردگارش است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: محمد مسلم

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه