جمعه, ۲۸ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ملاقت زبیدی با کانگ یونگ زیر چتر ریاض خیانتی در برابر اسلام و مسلمانان است!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

روز سه شنبه مورخ 22 دسامبر 2020م رئیس شورای انتقالی جنوبی، عیدروس الزبیدی در ریاض با سفیر چین، کانگ یونگ برای یمن دیدار نمود. در این جلسه آن‌ها در مورد حمایت از اقتصاد و نیز خدمات عمومی چین برای یمن گفتگو کردند. (منبع: روزنامه الأمنا 24 دسامبر 2020م)

دیدگاه چین به یمن و منطقه یک دیدگاه استعماری است. چنان‌چه که آشکار گردید، چین به بهانه توسعه و مدیریت، می‌خواهد زمینۀ دست‌یابی به بندر عدن برایش مساعد گردد. این امر درست با دیدار عبدربه هادی از چین در نوامبر 2013 و دعوت از وی در مارچ 2015م جهت امضای توافق‌نامه میان دو کشور برای توسعه و بهره‌برداری و آخرین درخواست از وی برای تمدید آن در مارس 2018م آغاز گردید. این همان چیزی است که باعث می‌شود، عیدروس الزبیدی هادی را به عنوان وارث بالقوه خویش برای دیدار با سفیر چین همراه نماید. کسی جز ثبت حضور سیاسی‌اش در یمن چیزی دیگری در ذهن ندارد؛ درست مانند سیاسیونی که از دهه‌های شصت تا حال در یمن حاکمیت کردند.

آن‌چه که چین را به سمت تصرف بندر عدن سوق می‌‌دهد، موقعیت استراتژیک باب المندب مسلط به دریای سرخ، دریای عرب و اقیانوس هند برای محصولات چینی است که تولیدات چین از شرق به سمت منطقه خاورمیانه می‌آید، جایی‌که به مثابه نقطه ترانزیتی برای تولیدات‌شان قرار گرفته و در بندر گوادار پاکستان توقف و سپس از آن‌جا انتقال و به منطقه توزیع می‌گردد.

چین هم‌چنان به فراوانی تولیدات ارزان خود اتکا می‌کند؛ زیرا به دلیل نیروی کار چینی و افزایش چشم‌گیر رشد اقتصادی بازارهای یمن و منطقه برای تولیدات چینی باز می‌باشد. حضور چین چراغ سبز را در میان دو طرف درگیر واقعی در منطقه نشان می‌دهد. انگلیس می‌خواهد چین در مقابل آمریکا قرار گیرد؛ در حالی‌که آمریکا به دلیل نیاز شدید چین به نفت و تمایل‌اش برای حصول سهم زیادی از نفت از دست رفته نظر به شرایط بد سیاسی که در یمن جریان دارد -چنان‌که چین تحت هیچ گونه شرایط چیزی مشابهی حاصل نخواهد کرد- خواهان تقابل چین با اسلام در مناطق نفت‌خیز است.

در حقیقت خیانت این است که زبیدی در ریاض در نزدیکی مکه در کنار سفیر چین نشسته و دست وی را می‎فشارد که با خون مسلمانان اویغور در ترکستان شرقی آلوده است. این صفت حاکمان رویبضه (جاهل) مسلمانان است که سرزمین‌های اسلامی را برای سرمایه‌گذاری بیشتر استعمارگران باز نموده و آن‌ها را قادر ساخت تا بر مفاصل حکومت، اقتصاد وغیره تسلط یابند. این پس از آن صورت گرفت که خورشید خلافت غروب کرد. توهین آمیزترین مورد موضع‌گیری‌های حاکمان است که ما  آن را در رژیم آل‌سعود در می‌یابیم، که از چنین اقدامات خیانت‌آمیز و همه توطئه‌ها علیه مسلمانان حمایت می‌کند، گویی مسئله اویغوری‌ها به آن‌ها مربوط نمی‌شود! آیا اویغوری‌ها از این دیدار ننگین بین یونگ و زبیدی به حمایت مالی ریاض اطلاع نخواهند یافت؟ مطمئناً آن‌ها در مورد خیانت زبیدی و حکام آل‌سعود علیه اسلام و مسلمانان اطلاع پیدا خواهند کرد و خواهند دانست.

آیا خلیفه مسلمانان هم‌چو حکام امروزی مسلمانان با چین برخورد خواهد کرد؟ آیا الله سبحانه وتعالی به ما دستور داده است که گداهای اقتصادی برای دشمنان اسلام و مسلمانان باشیم و در سرزمین ما به آن‌ها امنیت دهیم، در حالی‌که آن‌ها مردم ما را در کشور خود شکنجه می‌کنند؟ این یک سوال ساده است، پاسخ آن را به مسلمانان واگذار می‌کنیم تا بدانند منظور از خلیفه مسلمانان چیست که با تطبیق اسلام به درستی به امور افراد خود رسیدگی می‌کند و از حمله دشمن در برابر آن‌ها محافظت می‌کند! باشد که آن‌ها همراه با کاروان حزب‌التحریر جهت تأسیس خلافت اسلامی بر منهج نبوت و بیعت با خلیفه آن دست به دست هم شوند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه یمن

مترجم: عمر مسلم

ادامه مطلب...

جمهوریت افغانستان به کشتارگاه مبدل شده؛ آیا راه نجاتی است؟ Featured

در چند ماه اخیر ترورهای زنجیره‌یی، انفجارها، راکت‌پراکنی‌ها و بمباردمان‌های کور کورانه در شهر و روستاهای افغانستان اوج گرفته و متنفذین، کارمندان دولتی، ژورنالیستان، تحلیل‌گران، امامان مساجد، چهره‌های سَرشناس و مردم ملکی یکی پی دیگری به انواع گوناگون کشته می‌شوند. برای مردم عادی شده که صبح و شام شان را با صدای انفجار و اخبار بمباردمان آغاز ‌کنند. افغانستان به مرگ‌بارترین کشور برای افراد ملکی، متنفذین و خبرنگاران مبدل شده است. دولت افغانستان صرف ابراز تاسف نموده، کمیسیون می‌سازد و آمارگیری می‌کند؛ و درین اواخر وزارت داخله‌ی افغانستان با بی‌شرمی به تعدادی از خبرنگاران گفته است رسانه‌های که توانایی خرید سلاح را به کارمندان شان ندارند، تعطیل شوند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان ضمن اتحاف دعا برای کشته شده‌ها، طلب شفای عاجل و کامل برای زخمیان و طلب صبر و اجر برای خانواده‌ها و متضررین حوادث اخیر نکات آتی را قابل ذکر می‌داند:

اول: موج ترورهای زنجیره‌یی و راه اندازی وحشت از پروژه جدیدی حکایت دارد که توسط آن‌ طرف‌های ذیدخل در پروسه‌ صلح افغانستان با انجام دادن حملات استخباراتی و به قیمت خون مسلمانان این سرزمین امتیاز و حصه‌ی بیشتری از کیکِ صلح را بدست آورده و افکارعامه را علیه جناح مقابل خویش بسازند. آن‌چه در این میان قابل مکث است این‌که امریکا بیشترین امتیاز را از پروسه صلح کسب نموده و عساکر و مراکز خود را مصئون ساخته و برعکس افغان‌ها را به جان یکدیگر انداخته است.

دوم: کار دولت افغانستان محکوم کردن و اعلامیه نویسی بالای اجساد کشته شده‌ها شده است. دولت‌مردان در عقب دیوارهای بلند و با موترهای زرهی به دور از مردم، زندگی و تجارت دارند و هیچ دردی از مردم را حس نمی‌کنند. این حُکام از یک‌سُو خود را حامی و حامل ارزش‌های انسانی می‌دانند و جلوی رسانه‌ها برای جمهوریت‌خواهی گُلو پاره می‌کنند؛ ولی هنگامی‌که قدرت و منفعت شان به خطر افتاد، به قاتل و جلاد مبدل می‌گردند. چنان‌که در این اواخر کسانی‌که دولت را انتقاد می‌کنند به زندان و مرگ تهدید می‌شوند. بلی، این همه سلاخی و وحشت، ترجمانِ همان نعره‌های صلح و جمهوریت است که گوش‌های جامعه را تا به امروز اذیت می‌کند. در واقع، آن‌ها نه به اسلام ارزش قائل اند و نه هم پروای جمهوریت را دارند. تنها چیزی را که می‌شناسند تداوم قدرت و کسب منفعت است. 

پس مردم مسلمان افغانستان باید بدانند که راه نجات تغییر چهره‌ها و اصلاح این نظام فاسد نیست؛ بلکه نیاز به یک تغییر اساسی و بنیادی می‌باشد. تغییری که نظام‌های وارداتی و رهبران قدرت طلب و فراشوتی را دفن زباله‌دان تاریخ نموده و در عوض نظمی را برقرار نماید تا از یک‌سُو مطابق به عقیده و ارزش‌های اسلامی مردم این سرزمین باشد و از سوی دیگر رهبرانی را روی‌کار آورد که از عقیده، جان، مال و ناموس مردم پاس‌داری نموده و آن را اساسی‌ترین مکلفیت خویش بپندارند. این نظام چیزی نیست جز اسلام و دولت اسلامی(خلافت اسلامی).

"إنَّما الإمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِن ورَائِهِ ويُتَّقَى به" رواه مسلم

حقا که خلیفه سپر است، از عقب آن مسلمانان می جنگند و توسط آن حمایت و محافظت می شوند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

آخر اين امت اصلاح نمی‌شود؛ مگر به همان چيزی‌كه اولش اصلاح شد!

(ترجمه)

خبر

به تاریخ 29/12/2020 آژانس خبری آناضول از اوضاع جهان عرب در پایان سال 2020 تحلیلی را زیر نام "جهان عرب با درگیری‌های سنگین  وارد سال 2021 می شود" منتشر نمود. در این تحلیل آمده است: جهان عرب با چالش‌ها و بحران های سنگینی وارد سال 2021 شد. از شرق تا غرب کانون درگیری پهنای کشورهای عربی را فرا گرفته است؛ شکاف‌ها سبب شده تا جراحات وارده بر پیکر جهان عرب وخیم‌تر شود. اکثریت امید وار اند تا سال جدید فرصتی باشد برای خلاصی از هزینه‌های هنگفت درگیری‌های طولانی، اما علایم نشان می‌دهد که بسیاری ازکشورها به تهدید مواجه اند. مهم‌ترین این کشورها که به چالش‌های عمیق امنیتی مواجه اند لیبیا، سومالیا، سوریه، عراق و سودان است.

تبصره                                   

سرزمین‌های عربی تنها سرزمین‌های اسلامی نیستند که با چالش مواجه اند؛ از صد سال به این طرف تمام سرزمین‌های اسلامی با اندوه، چالش، بحران و زخم‌های عمیق دست و پنجه نرم می‌کنند.

سال 2020 آغاز بحران‌ها بود و سال 2021 پایان این چالش‌ها و بحران‌ها نخواهد بود. در سرزمین‌های اسلامی تا زمانی‌که اوضاع چنین باشد، نظام سرمایه‌داری مسلط و حکام مزدور بالای کرسی حکم نشسته باشند، بیهوده و عبث خواهد بود که توقع داشته باشیم سرزمین‌های اسلامی از این بحران‌ها و چالش‌ها خارج شده و نجات یابند. پس از منهدم شدن نظام خلافت، معطل شدن احکام اسلامی از صحنه زندگی و تسلط غرب کافربالای سرزمین‌های اسلامی، اوضاع امت سال به سال و روز به روز بطور پی‌هم بحرانی‌تر گشت. شکوه و عظمت امت تبدیل به حقارت و ذلت شد، عزت و کرامت شان پایمال شد، رفاه و آرامش در زندگی ایشان به ترس وحشت و محرومیت مبدل گشت، ثروت و اموال‌شان بازیچه دست دشمنان شد، دشمنان اجازه ندادند که امت به پیشرفت و بیداری دست یابد. هرزمانی‌که مسلمانان تلاش کردند به نهضت برسند، برگشت داده شده و به عقب رانده شدند. مکر دشمنان باعث شد پست‌ها و فرومایه‌های مزدور زیر نام حکام قیادت امت را به دست گیرند، در حالی‌که ذلیل‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین امت بودند، فرومایه‌ها راضی به این شدند که سرزمین‌های ما مکانی برای هر زورگو، غاصب و دروغ گو باشد، حقوق امت پایمال شده، سرمایه و سرزمین امت به دست دشمنان افتاده و از همه مهم‌تر این‌که تطبیق احکام اسلامی در زندگی امت معطل قرار داده شد، سرزمین‌های ما غصب شده و به عزت و آبروی ما بی‌حرمتی صورت گرفت، سرمایه امت به یغما برده شد، صداها خاموش شد، قضایای سرنوشت‌ساز امت به دست دشمن افتاد و دریافت راه‌حل و معالجه مشکل به دشمن واگذار شد.

این قصه ای بود از امت اسلامی! تا زمانی‌که امت زیرسایه خلافت، یک پارچه و متحد زندگی نکنند؛ نظامی‌که در چارچوب احکام اسلامی ایجاد می‌شود، خوشی و آرامش درونی را به دست آورده نمی‌توانند. امت زمانی به ساختارها و نهادهای شکننده و متفرق تبدیل شد که دولت‌اش از بین رفت و مسلمانان بین هم رقیب و دشمن هم‌دیگر شدند. دشمنان با استفاده از حالت امت بالای سرزمین‌های شان مسلط شده و بهترین‌های امت را گرفتند، به خاطر این‌که امت در رنج و مصیبت باقی بماند و راه‌حلی برای نجات امت وجود نداشته باشد و در میان امت تخم نفاق، شقاق و تفرقه را کشت نموده و خون فرزندان امت را به زمین ریختند، و بین ساختارها و نهادهای ایجاد شده امت جنگ‌ها و اختلافات را شعله‌ور ساختند.

این وضعیت امت شباهت به حالت قبل از اسلام دارد، قبایلی پیش از اسلام بودند که بین هم دشمن و رقیب بودند و در  مقابل برادران خود از دشمن حمایت می کردند! آیا کسی تصور می‌کند که حقوق ما برگردد، مشکلات ما حل گردد، عزت، آبرو و سرزمین‌های ما مصئون باقی بماند؟ این کار امکان ندارد؛ مگر به باز گشت اسلام به صحنه زندگی که توسط دولت خلافت؛ دولتی‌که حامی و حافظ امت می‌باشد.

امام مالک راست گفته و می‌فرماید: «آخر اين امت اصلاح نمي‌شود؛ مگر به همان چيزي كه اولش اصلاح شد.» این ندایی است به متنفذین واهل قوت در سرزمین‌های اسلامی تا حزب التحریر را یاری نمایند، چون حزب یگانه رهبری است که  به پیروانش دروغ نگفته، ما را زیر یک پرچم متحد و یک پارچه ساخته و خلافت را باز می‌گرداند. از ما امتی می‌سازد متحد و یک پارچه تا حامی یک دیگر باشیم و در کنار هم زندگی نماییم، هر زمانی‌که مشکلات ما به پایان رسید، بالای زخم ما مرحم گذاشته شد و اختلافات ما از میان برداشته شد و آرزوهای ما به حقیقت تبدیل شد؛ همان وقت است که به زندگی آرام، امن و مطمئن در سایه رضایت پرورگار و زیر چتر دولت اسلامی دست خواهیم یافت؛ دولتی‌که نماد فخر وعزت ما خواهد بود.

نویسنده:أسماء الجعبة

مترجم:محمدفاتح

ادامه مطلب...

دیدگاه شرعی پیرامون جدائی دین از دولت

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

غرب که به جهان و به ویژه سرزمین‌های مسلمانان را استعمار نموده، با بی‌ادبی و صراحت از مسلمانان خواستار این است که دین را از زندگی‌شان جدا نمایند. به همین اساس ارتباطی آن‌ها را با الله سبحانه وتعالی قطع نموده و این وظیفه را با تفکر انحرافی و به شیوه زندگی خود به عهده گرفتند تا این جنایت را اجرا نمایند. بعد از ظهور اسلام ، هیچ دین حقیقی وجود ندارد که انسان پروردگار اش را عبادت کند. الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾ [آل عمران: 19]

ترجمه: بيگمان دين (حق و پسنديده) در پيشگاه الله (سبحانه وتعالی) اسلام است.

 از آنجا که سکولاریزم خواهان جدای دین از زندگی و در ضمن از دولت می‌باشد، این واضح است که به معنای جدای اسلام از زندگی است.

فکره جدایی دین از زندگی، از دیدگاه شرعی وعقیدتی با اسلام مغایرت دارد. زندگی، جهان و انسان رابطه‌ای دارند که از ماقبل شان الله سبحانه وتعالی  و از ما بعدشان که روز رستاخیز بوده جدا نمی‌باشند و این اصل وجوهر عقیده اسلامی است. پس زندگی‌ای که به آن جدای از دین فراخوانده می‌شود ارتباط به الله دارد که جدا کردن آن از دید عقیدوی غیر قابل مقایسه می‌باشد؛ چرا که زندگی ارتباط به خلقت و ایجاد از عدم دارد. این اهمیت فکر مستنیر را تبارز می‌دهد که صاحب‌اش را به عمیق فکر کردن پیرامون موجودیت خالق مدبر که به واسطه آن ایمان می‌آورد و به امر او امور خود را پیش می‌برد و انسان در این زندگی دنیوی مقید به اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی بوده و این ارتباط زندگی با آنچه می‌باشد که به ما قبل‌اش، یعنی الله سبحانه وتعالی است. پس چگونه جدایی بین این دو برای مسلمان می تواند باشد؟ به همین اساس، مردم ملزم به پاسخگویی به پیروی از دستورات و پرهیز از ممنوعیت‌ها هستند و این ارتباط زندگی با آنچه پس از آن می‌آید، یعنی روز رستاخیز، پس چگونه جدایی از زندگی و روز رستاخیز انجام می شود؟!

بر این اساس، مسلمان باید تمام اعمال خود را در همه ابعاد زندگی مطابق به نظام الله سبحانه وتعالی انجام دهد تا رضایت الله را به دست آورد. پس‌چگونه مسلمان می تواند دین خود را از زندگی خود جدا کند، در حالی‌که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ [انعام: 162]

ترجمه: بگو: نماز من، قربانی من، زندگی و مرگ من برای پروردگار جهانیان است.

 بنابراین همه عبادت‌ها، قربانی‌های و زندگی‌ما یعنی همه اعمالی‌که در زندگی اتفاق می افتد و اشباع غرایز و حاجات عضوی ما مطابق قانون الله سبحانه وتعالی به پیش می‌رود و هم‌چنین مشکلات زندگی‌ما را با اسلام برطرف می‌کند. اما سیکولران از جمله شعارهای جاهلانه شان به فرزندان مسلمان که به زبان حال شان می‌گویند که این آیت را ما دو نصف نمودیم، بین الله و بین بشر: یعنی این‌که بگو نماز من و قربانی من برای پروردگار جهانیان است، اما زندگی و مردن من مثل سکولریستی برای بشر است. یعنی همانند قول کفار که بگذار آنچه که از الله است برای الله و آنچه که از قیصر است، برای قیصر می‌باشد. العیاذ بالله، در اين صورت، اين تقسيم ظالمانه و ستمگرانه‌اي است!

پس امت اسلامی جدایی دین از دولت را هیچ‌گاه نخواهد پذیرفت، زیرا اسلام به وجدان و قلب خود قدرت بخشیده است، حتی اگر نظام‌های حاکم بر آن منحرف شده و به بیراهه رفته و اسلام را به عنوان یک سرزمین در عمل رها کنند. اسلام یک دین بوده وبرایش دولتی می‌باشد و دارای یک نظام جامع زندگی است که تمام روابط و همه جنبه‌های زندگی را تنظیم می‌کند. بنابراین متوجه می‌شویم که او رابطه انسان با خالق خود را طبق احکام عقاید و اعمال عبادی تنظیم نموده است. هم‌چنان شامل احکام شرعی می‌باشد که زندگی اجتماعی را به طور دقیق تنظیم می‌نماید، مانند احکام ازدواج، طلاق و میراث که با دلائل قطعی الثبوت قطعی الدلاله ثابت است. این ناحیه بر اساس اسلام بوده، باوجود احکامی‌که آن از جنبه‌های دیگر به شدت مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، اکنون می‌بینیم که تیرهای زیادی توسط کافران و خادمان سکولار آن‌ها به آن سوق داده می‌شود تا رابطه پاکی و پاکدامنی بین زن و مرد را از بین ببرد و آن را به یک رابطه انحلال تبدیل نمایند. پس وای بر مؤمنانی‌که جدایی دین خود را از زندگی شان می‌پذیرند و به جای احکام ذات لطیف و خبیر؛ تسلیم به احکام بشری می‌شوند. و همانطور که اسلام با احکام شرعی تنظیم کننده زندگی سیاسی، مانند تعیین حاکم، ساختار دولت‌داری، نظام حکم در آن، رابطه حاکم با مردم، حقوق و وظایف حاکم در قبال رعیت، حقوق و وظایف رعیت در برابر حاکم را مشخص نموده است؛ سپس به حاکم دستور می‌دهد که در میان مردم به اسلام حکم نماید؛ نه غیرش را و زمانی‌که آن را در میان شان قایم نمود، مردم را ملزم به طاعت‌اش نموده است. الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾ [مائده: 49]

ترجمه : ‏و(به تو اي پيامبر فرمان مي‌دهيم به اين كه) در ميان آنان طبق چيزي حكم كن كه الله (سبحانه وتعالی) بر تو نازل كرده است و از اميال و آرزوهاي ايشان پيروي مكن و از آنان برحذر باش كه ( با كذب و حق‌پوشي و خيانت و غرض‌ورزي ) تو را از برخي چيزهائي كه الله بر تو نازل كرده است به دور و منحرف نكنند ( و احكامي را پايمال هوي و هوس باطل خود نسازند).

هم‌چنان الله سبحانه وتعالی در پیرامون اطاعت‌اش می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ [نساء: 59]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، اطاعت الله، پیامبر، واولی الامر خویش را نمایید.

به حاکم واجب است که میان مردم به عدل و انصاف حکم نماید و این تحقق نمی‌پذیرد؛ مگر به حکم کردن به آنچه که الله سبحانه وتعالی نازل کرده است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ [مائده: 45]

ترجمه: و كسي كه بدانچه الله (سبحانه وتعالی) نازل كرده است حكم نكند (اعم از قصاص و غيره ) او و امثال او ستمگر بشمارند.

در یک جمع بندی مختصر و مفید، اسلام در احکام تشریعی خود تمام جنبه های زندگی را گنجانده است و هیچ جایی خالی برای ما باقی نگذاشته است که تا با احکام وضعی فاسد و مفسد آن خالی‌گاه را پرنماییم. بنابراین در روابط و زندگی ما جایی برای قانونگذاری بشر وجود ندارد و مسلمان در این مورد اختیاری ندارد ، همانطور که الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُبِيناً﴾ [احزاب: 36]

ترجمه: ‏هيچ مرد و زن مؤمني، در كاري‌كه الله و پيامبرش داوري كرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختياري از خود در آن ندارند ( و اراده ايشان بايد تابع اراده خدا و رسول باشد). هركس هم از دستور الله و پيامبرش سرپيچي كند، گرفتار گمراهي كاملاً آشكاري مي‌گردد.‏

از نظر اجرای این احکام جامع و تطبیق ایدیولوژی اسلام به عنوان یک عقیده و نظام زندگی، بخشی از آن توسط مسلمانان بعنوان فردی در زندگی خود با انگیزه تقوای الهی مانند اعتقادات، اعمال عبادی وغیره انجام می‌شود. این امور در موجودیت دولت زیر چترش و در عدم موجودیت‌اش انجام می‌شود. بحشی بزرگی از اسلام تطبیق نمی‌شود؛ مگر توسط دولت اسلامی‌که اسلام جای تطبیق‌اش را مشخص نموده است. مانند اقامه حدود، تنظیم معاملات، جهاد، تعیین والی‌ها، روابط خارجی وغیره. بنابراین، اگر ما دین را از دولت جدا كنیم؛ پس چگونه می‌توان احکامی‌که مربوط به دولت می‌شود، اقامه نماییم و آن‌ها احكامی هستند كه در موجودیت آن‌ها الله سبحانه وتعالی را به عنوان احكام عملی و عبادی عبادت می‌نماییم و ما یهودی یا مسیحی نیستیم كه برخی از کتاب را باور كنیم و به بعضش کفر ورزیم: ترک نمودن قطع دست دزد یا تبدیل نمودن یک حکم  به حکم دیگر از طرف بشر، مانند ترک نمودن نماز. بنابر این دو حکم از نزد الله یگانه است.

بدون شک، جدایی دین از زندگی، عقیده فاسد سرمایه‌داری است که نظام‌‌‌های ظالمانه از آنجا پدید آمدند. این مفکوره در یک شرایط دشوار تاریخی برای غرب بوجود آمد، زیرا قیصرها و پادشاهان در اروپا و روسیه عادت داشتند که رجال دین(روحانیون) را ابزاری برای سوار شدن مردم اتخاذ می‌نمودند. این بی‌عدالتی منجر به یک مبارزه خشونت‌آمیز به رهبری فلاسفه و اندیشمندان در میان آن‌ها شد که دین را انکار کردند و برخی به آن اعتراف نمودند و خواستار جدایی دین از زندگی شدند. آن‌ها دیدگاه خود را در مورد جدایی دین از زندگی مشخص نموده و بر اساس آن به مشکلات خود رسیدگی می‌کردند و دنیا را به پذیرش این مفکوره دعوت می‌کردند. این درگیری توجیه بی‌عدالتی ناامیدی بود که به نام دولت الهی ادعا شده علیه مردم روی داد و دلیل این بی‌عدالتی این است که سرزمینی‌که توسط یک دولت الهی اداره می‌شود، با ادعاهای خود یک دولت بشری نیست که در آن حکام پاسخگو و توصیه شوند. دلیل دوم این است که دین مسیحی که مردمش را مجبور به جدا کردن آن از زندگی خود می‌کند، یک دین تحریف شده است و هیچ نظام زندگی ندارد و بر این اساس امور آن‌ها توسط خواسته‌های قیصر‌ها، پادشاهان و به اصطلاح روحانیون اداره می‌شد. اما این درگیری و اختلاف به این شکل، در طول تاریخ حکومت اسلامی در بین مسلمانان وجود نداشته، زیرا آن‌ها در جهان گسترده‌ای بر مردم با اسلام حکومت می‌کردند و به خوبی از عهده امور آن‌ها برآمدند و عدالت، انصاف و امنیت را در بین آن‌ها گسترش می‌دادند. بنابراین هیچ علتی و توجیهی برای وقوع چنین درگیری و انقلابی علیه اسلام وجود نداشت. این دین حق است و خواستار جدایی آن از دولت دلسوز و عادلانه او نمی‌باشد.

دومین چیزی‌که باعث موفقیت اسلام در رسیدگی به امور مردم شد، اینست که این آیینی است که دارای یک سیستم جامع بوده و توانایی رسیدگی به همه مسائل و حل همه مشکلات را تا زمان فرا رسیدن قیامت را دارد.

بر این اساس، مفکوره جدایی دین از زندگی برای امت اسلامی بیگانه بوده و ابزاری در این زمینه برای مزدوران سکولاری غرب است که چشمان آن‌ها از شعله‌های آتش سوزان آن خیره شده  است. پس از این‌که آن‌ها را به عنوان ابزاری مطیع و فرمانبردار قرار داه و تمدن خود را به سرزمین‌های اسلامی تحمیل نمود و از طریق این خائنان موفق شد که مفکوره‌های خود را به عنوان جدای دین از دولت، حقوق زن وغیره را صادر نماید.

اما در مورد انقلاب مردم سودان، که نظام سابق و مردان آن را سرنگون کرد، این انقلاب برای از بین بردن بی‌عدالتی به اشکال مختلف از دوش آن‌ها و هم‌چنین مطالبه و طمع زندگی مناسب و معقول آغاز شد و ما شعارهای آن‌ها را ندیدیم و جدایی دین از دولت را در میان خواسته های آن‌ها نشنیدیم، اما ایدیولوژی سکولاری و فاسد، ابزارهای دشمن و آن‌ها آن را به سرقت بردند، آن‌ها از فرصت و دستوری‌كه شبانه در توكل‌های غرب در كشور ما ترتیب داده شد (سفارتهای كافر غرب) استفاده كردند و ساده و انقلابی را به تصویر كشیدند كه فساد نظام منهدم شده ناشی از اعمال آن از اسلام سیاسی است؛ حتی اگر دور و نزدیك و کسانی‌كه در فقه اسلامی از أ ، ب، ت می‌دانند و این را درک می‌کند كه این هیچ ارتباطی با اسلام ندارد، و با این فریب شان می‌خواهند مفکوره جدای دین از دولت را ترویج دهند.

موقف شرعی‌که هر مسلمان باید در قبال جدایی دین از دولت داشته باشد، انکار شدید و تلاش برای تغییر آن با قلب، گفتار و عمل و قاطعانه ایستادن در برابر کسانی است که خواهان آن هستند، و لازمی است که از هرطریق وسیله که ممکمن باشد حرمت و خطر این دعوت فاجره وآنچه کفار می‌خواهند برای مردم بیان نماییم. مفکوره خائنی که در پشت این مفکوره، از بین بردن هویت امت و از بین بردن اولین عامل قدرت آن که اسلام است وجود دارد، یعنی اسلام که ممثل‌اش در ایمان و شریعت آن و خیرخواهی از کاربرد آن از دولت اسلامی، که روش عملی آن برای تطبیق و اجرای آن در واقعیت های زندگی است. برای این خائینین می‌گویم که این جریمه بزرگ در حق امت اسلامی محال و ناممکن است؛ امتی‌که عقیده اسلامی روح جسد بوده و احکام شرعی آکسجنی است که به آن تنفس می‌نماید.

راه عملی و جدی برای جلوگیری از این جنایت و خنثی کردن تمام پروژه های غرب که در صدد اجرای آن در سرزمین‌های ما است، تغییر ریشه‌ای با کاری سیاسی است که اسلام را به عنوان یک پروژه عملی در تمام مظاهر سیاسی، اقتصادی و سایر موارد نشان می‌دهد؛ بدون اینکه از هیچ طرفی نسبت به دولت خلافت غافل شود؛ دولتی‌که عقیده اسلامی را اساس همه مقررات تشکیل می‌دهد. بنابراین ما به یک درمان خوب رسیده‌ایم، آن بازگشت مسلمانان برای زندگی اسلامی در دار اسلام و در یک جامعه اسلامی در آن تمام امور زندگی بر وفق احکام شرعی در زیر چتر دولت اسلامی که همانا خلافت راشده ثانی بر منهاج نبوت آینده می‌باشد که به خواست الله سبحانه وتعالی نزدیک است.

نویسنده: نذير مختار عبد الله

إمام و خطيب مسجد الهدى (حلة خوجلي)

مترجم: احمد جبیر «نوری»

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پاسخ به پرسش ام احمد

پرسش
السلام عليكم ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی شما را حفظ نموده واز خطا های شما درگذرد. درمورد حدیثی واقفم سازید که در کتاب شخصیه، جزء دوم، درس سیاست جنگی، ص ۱۹۲ آمده که: «درمورد چیزی قسم می‌خورم که اگر الله سبحانه وتعالی من را بالای کفارکامیاب و غالب بگرداند، من یقیناً هفتاد تن از آنان را مُثله خواهم کرد.» هنگامی‌که سند حدیث را جستجو کردم، متوجه شدم که آن حدیثی ضعیف است و هیچ‌کس آن را صحیح نگفته است و هیچ‌کس آن‌را دلیل هم نگرفته است. آن‌چه من می‌دانم این است که ما حدیث ضعیف را دلیل نمی‌گیریم، سبب استدلال دراین حدیث ضعیف چیست؟ یا کدام مفهوم دیگری را افاده می‌کند که دراینجا بکار گرفته شده است؟ برداشت من از این حدیث این است که این حکم از حدیث گرفته نشده بلکه از آیه شریفه گرفته شده است: (وإن عاقبتم فعاقبوا....) إلى آخر الآية (و اگر کفار شما را مجازات نمودند، شماهم آنان را طوریکه مجازات نمودند، مجازات کنید... .)، مگر با آن حدیث چرا استناد و استشهاد صورت گرفته است؟ آیا شما ما را در زمینه رهنمای و توصیه نمودید؟ الله سبحانه وتعالی به شما پاداش نیک را عنایت فرماید!

و سوال دیگری نیز در همین کتاب در مورد برده‌داری و حکم آن وجود دارد؛ مگر سوال از عورت کنیز است که آیا شما می‌توانید موضوع را بیشتر برای ما توضیح دهید که در کتاب ذکر نشده است؛ مگر جریان بحث بیشتر به طرف جدل و مناقشه رفته و نظر علماء در زمینه مختلف می‌باشد؛ بنابراین آیا شما صحیح ترین نظر را برای ما توصیه می‌کنید؟ الله سبحانه وتعالی برای شما پاداش نیک  نصیب فرماید!

پاسخ
وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

دربخش نخست: شما در پرسش اول تان مورد حدیث طبرانی گفتید که «در کتاب شخصیه، جزء دوم، درس سیاست جنگی، ص ۱۹۲ آمده: که درمورد چیزی قسم می‌خورم که، اگر الله سبحانه وتعالی مرا بالای کفارکامیاب و غالب بگرداند، یقیناً هفتاد تن از آنان را مُثله خواهم کرد... .»

پاسخ سوال مذکور متصلاً در جزء دوم کتاب شخصیه، ص ۱۹۲، به شرح زیر ذکر شده است: «سبب نزول این آیه مبارکه چنین روایت شده است که: مشرکین در جنگ احد، مسلمانان را مثله(اعضای بدن شان قطع، شکم‌های شان را پاره، بینی وآلهء تناسلی شان را بریدند، هیچ کس را بدون مثله نگذاشته بودند؛ مگر فقط حنظله بن راهب را. رسول الله صلی الله علیه وسلم بالای سر حضرت حمزه رضی الله عنه وقتی استاد شد که از طرف مشرکین مثله شده بود و این صحنه‌ی وحشتناک را مشاهده نمودند که شکم حضرت حمزه رضی الله عنه پاره شده و بینی شان از بیخ بریده شده بود، در این هنگام فرمودند: «درمورد چیزی قسم می‌خورم که اگر الله سبحانه وتعالی مرا بالای کفارکامیاب و غالب بگرداند، یقیناً هفتاد تن از آنان را مُثله خواهم کرد.» این حدیث را طبرانی درسیرالکبیر روایت نموده که آیه مبارکه فوق درهمین باره نازل شده است...» و بس.

بلی، در آنجا این حدیث ضعیف آورده شده که دقیقاً که ضعیف است؛ زیرا در سلسله انتقال و سند آن، صالح المری وجود دارد که حافظ بن کثیردر ۲/۵۹۲ چنین گفته است: «و درسند این حدیث ضعیفی وجود دارد؛ زیرا صالح ابن بشیر المری شخصی است که در نزد ائمه محدثین ضعیف شناخته شده است. مگراز طرف دیگر، می‌توان موارد زیر را در نظر گرفت:

۱-  روایت صالح المری، را حاکم در مستدرک خود به استناد صحیحین در سیرالکبیر، برای طبرانی نسبت داده است و تصریح فوق در واقع روایت حاکم است(۱۱/۲۲۵ شماره ذیل مکتبه الشامله است).

۴۸۸۲ - ابوبکر بن اسحق، از محمد بن احمد بن النضر، او از خالد بن خداش، او ازصالح المری، او از سلیمان التیمی، او از ابو عثمان النهدی و او از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم رو به طرف حمزه رضی‌الله عنه نموده دیدند که حضرت حمزه شهید ساخته شده و مُثله گردیده است و منظره‌ای را مشاهده نمودند که پیش از این هرگز چنین صحنه را که قلب را بیازارد و به وحشت بیاندازد، ندیده بودند، به همین خاطر فرمودند: «الله تعالی رحمت خویش را شامل حال تو گرداند! تو صله‌رحمی می‌نمودی، اعمال نیک را انجام می‌دادی و اگر وفات تو هیچ نوع غم و اندوهی را به همراه نمی‌داشت، حتماً دعاهایی‌که توسط دهن‌های مختلف صورت می‌گرفت، خوشحال می شدم.» سپس در حالی قسم یاد نمودند که جابجا ایستاد بودند: «قسم به الله که هفتاد تن از کفار را  در عوض تو مُثله نمایم" فلهذا رسول الله صلی الله علیه وسلم هنوز از جای شان حرکت نکرده و آنجا را ترک نگفته و بالای حضرت حمزه رضی الله عنه ایستاد بود که این آیه ی از قرآن کریم نازل شد: ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ ... تاختم سوره﴾(اي مسلمانان!) هرگاه خواستيد مجازات كنيد(كساني را كه به حقوق شما تعدّي و تجاوز كرده اند)، تنها بدان اندازه مجازات كنيد و كيفر دهيد كه درباره شما روا شده است (و از حدّ آن فراتر نرويد و برمگذريد) و اگر شكيبائي پيشه ساختيد (و به خاطر الله مجازات نكرديد و كيفر نداديد) حتماً شكيبائي براي شكيبايان (حق پرستي چون شما كه از دل فرمان نمي‌بريد و به راهنمائي الله سبحانه وتعالی گوش فرا مي‌داريد، در دنيا و آخرت ) بهترخواهد بود. رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم از قسم‌شان کفاره دادند و از آن‌چه نسبت به کفار تصمیم گرفته بودند، باز ایستادند.

حاکم درمورد این حدیث ساكت بوده؛ نه او را ضعیف دانسته و نه هم موثق... با وجود آن، در مستدرک خود با استناد از صحیحین تخریج نموده است.

۲-  حدیث را که برخی از فقها در کتب خود مورد اعتماد قرار داده اند:

الف) ابوبکر الشافعی آن را در "الفوائد، معروف به غیلانیات" ذکر کرده است؛ زیرا او آن را به شاگرد خود ابوطالب محمد بن غیلان تلقین می‌نمود... ذهبی در این باره در العبر "27" فرمود: «و ابن غیلان شخصی دیگری است که درباره ی اجزاء این حدیث گفته است که بلندی این حدیث مثل آسمان است» و الکتانی در این باره در الرسالة المستطرفة  "ص 93" گفت: «این حدیث از جمله عالی‌ترین و بهترین حدیث است.»

این همان چیزی است که در کتاب الفوائد آمده است:

۲۳۲-  ابوبکر الشافعی در اظها رات خود در روز جمعه، سوم محرم سال ۳۵۴هـ ق گفت: حامد بن محمد، او از بشربن الولید، او از صالح المری، او از سلیمان التیمی، از ابو عثمان النهدی و او از حضرت ابی هریره رضی الله عنه روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در جریان بازدید از شهدای اُحد بالای جسد حضرت حمزه بن عبدالمطلب رضی الله عنه که در جمله شهداء بود، توقف نمودند و چشم‌شان به چیزی سرخورد که قبلاً هرگز به چنین چیزی سرنخورده بود، و قلب شان بدرد آمد و دیدند که تمام بدن حمزه رضی الله عنه مُثله شده بود، در این هنگام فرمودند: «الله تعالی تو را رحمت کند! زیرا من جز از اعمال نیک و صله رحم چیزی دیگری از تو به یاد نمی‌آرم؛ اگر بعد از من، غمگینی نسبت به تو نمی‌بود، دعاهایی‌که از دهن‌های مختلف جمع می‌شد، من را خوشحال می‌نمود؛ مگربا وجود آن‌هم به الله سوگند می‌خورم که هفتاد تن از کفار را حتماً مُثله خواهم نمود.» راوی می‌گوید حضرت جبریل علیه السلام فرود آمد؛ درحالی‌که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم بالای جسد حضرت حمزه رضی الله عنه از:﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ ...﴾ تا ختم سوره ای نحل ایستاد بود" بعد از نزول این آیه مبارکه رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم صبرنموده و از حانث شدن قسم شان کفاره دادند و از آن‌چه نسبت به کفار تصمیم گرفته بودند باز ایستادند.

ب) عین حدیث را ابومحمد حنفی بدرالدین عینی متوفی (۸۵۵هـ.ق) در کتاب البنایه شرح الهدایه بروایت دیگر از حضرت ابی هریره رضی الله عنه روایت نموده است: «مگردرمورد این قول باری تعالی فعاقبوا ...  : امام طحاوی - رحمه الله علیه - از مقسم، او از ابن عباس و از ابوهریره – رضی الله تعالی عنهم – روایت نموده است که: هنگامی‌که حضرت حمزه رضی الله تعالی عنه به شهادت رسانیده شده و اعضای بدن شان قطع کرده شده بود، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرمودند: "اگر بالای کفار کامیاب و غالب شوم هفتاد نفر تن از آنان را حتماً مُثله خواهم کرد." و در روایت دیگر: " قسم به الله، هفتاد تن از کفار را حتماً مُثله خواهم کرد." بعداز آن الله تعالی این آیه کریمه را نازل فرمود: ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ﴾ [النحل: 126]" و رسول الله صلی الله علیه وسلم صبرنمودند و از سوگندشان کفاره دادند." بناءً دانسته شد که این آیه مبارکه درهمین مورد نازل شده است...»

از تمامی مباحث فوق تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که: استدلال به حدیث مثل سبب نزول آیه مبارکه درباب سیاست جنگی جزء دوم کتاب شخصیه آمده است،  درست می‌باشد.

در بخش دوم: سوال دوم مربوط به عورت کنیز چنین است:

در ابتداء باید گفت که: من نمی‌دانم چرا این سوال را می‌پرسید! در کل اگرآدم ببیند امروزه هیچ زن برده‌ای وجود ندارد! به هر صورت، فقهای کرام در مورد عورت کنیز در نزد مردان اجنبی اختلاف نظر دارند. برخی از فقهاء عورت کنیز را مثل عورت زنان حره قرارداده اند و برخی از آنان مثل عورت مرد قرار داده اند و برخی دیگری‌شان مثل عورت زنان که در پیش روی محارم‌شان باشد قرار داده اند و این رأی احناف است. اجتهاد هرکدام دلیل برای خودشان می‌باشد. من نسبت به رأی که تمایل دارم همانا رای احناف است که عورت کنیز در پیش روی مرد اجنبی مثل عورت زن در پیش روی محارم خود می‌باشد و ما این مسئله را به تفصیل در کتاب نظام اجتماعی بیان نموده ایم که: «اعضای بدن که عادةً زینت داده نمی‌شود، که از طرف پیش رو: از زانو تا انتهای گردن از گردن بند و از طرف عقب از زانو تا قسمت بالای پشت زن، عورت می‌باشد.» تمام این‌ها برای کنیز عورت می‌باشد. یعنی از جمله این اعضاء بدن، نشان دادن پاچه، گردن، مو و بازوها جائِز است و درست نیست این‌که بالاتر از زانو تا قسمت پایانی گردن از طرف پیش رو و بالاتر از زانو تا زیر گردن از طرف پشت سر دیده شود. تمام بدن کنیز عورت است؛ مگر به استثنائی موی، گردن، پاچه و هردو بازوی کنیز که عورت نیست از این بیشتر نیاز برای تفصیل دلائِل وجود ندارد، زیرا خلیفه حکم شرعی را تبنی می‌کند که قول راجیح را داشته باشد، هروقتی این را تبنی کرد که عورت کنیز مثل عورت زن حره است؛ پس آن قابل اجراء می‌باشد و اگراین را تبنی کرد که عورت کنیز مثل عورت زن در پیش روی محارم خود می‌باشد و این چیزی است که من نسبت به این مسئله تمائِل دارم؛ پس این قابل اجراء است. الله سبحانه وتعالی داناتر وباحکمت تراست.

برادر تان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: مشتاق حنیف

ادامه مطلب...

به جای تشویش از رشد حزب‌التحریر، نگران این باشید که اشغال و ارزش‌های غربی با «سرزمین مقاومت» چه کرده و می‌کند! Featured

روزنامه‌ی هشت صبح مطلبی را تحت عنوان «حزب‌التحریر در سرزمین مقاومت» به تاریخ ۱۴ جدی ۱۳۹۹ به نشر سپرده است. نوشته‌ی که سراسر پُر از اتهامات بی‌اساس و عقده‌گشایی علیه حزب‌التحریر است. باوجودی‌که دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریرـ ولایه افغانستان محتویات این نوشته را حتی قابل پاسخ نمی‌داند، اما برای جلوگیری از اغوای افکارعامه نکات ذیل را لازم به یادآوری می‌داند:

یکم: این چندمین نوشته در مورد حزب‌التحریر از آدرس روزنامه‌ی هشت صبح بوده که خالی از هرگونه معیارهای عقلی، شرعی و روزنامه‌نگاری می‌باشد. از مقاله واضح می‌شود که نویسنده آن‌چنان هم با مسلک نویسندگی و اصول قضاوت نمودن آشنایی ندارد و با آن بیگانه است. از محتوا و ساختار متن واضح است که نویسنده از حقیقت حزب‌التحریر آگاه نبوده، و بدون تحقیق و تفحص مخلصانه ادعاهای خود را مبتنی بر قضاوت‌های بی‌اساس دیگران استوار کرده است. در زمانی‌که بخش عظیمی از مردم مسلمان افغانستان با دعوت حزب‌التحریر از نزدیک آشنایی دارند، به سادگی به بطلان همچو ادعاها و اتهامات پی می‌برند.

دوم: در نوشته از ارزش «سرزمین مقاومت» یادآوری شده است، اما نویسنده نمی‌داند که ارزش اصلی این سرزمین در جهاد با اشغال شوروی و مبارزه علیه ارزش‌های کمونستی گره خورده و امروز نیز بنابر همین خصلت است که مردم شریف این سرزمین حزب‌التحریر را به آغوش باز پذیرفته‌اند. آنانی‌که عزّت را در نظم امریکایی جست‌وجو کردند و دموکراسی را راه نجات پنداشتند، سرنوشت شان به کجا انجامید؟ اکنون مردم مجاهد پنجشیر به‌خوبی می‌دانند که عزّت آن‌ها در جهاد و مبارزه علیه افکار وارداتی و غیر اسلامی می‌باشد، نه در وابستگی به اشغال و ارزش‌های آن. امروز که نسخه‌ی سیکولاریزم و برنامه‌های غربی یکی پی دیگر ناکام گشته و اشغال امریکایی تیر زهراگینش را به سُوی بزرگان مجاهدین پیشین نشانه گرفته است تا آن‌ها را از صحنه منزوی و حذف نمایند؛ این حزب‌التحریر است که مردم مسلمان و مجاهد افغانستان را برای احیای عزت و قدرت از دست رفته‌ی شان بر اساس اسلام دعوت می‌کند. پس نویسنده فکر نکند که مردم شریف پنجشیر نمی‌دانند و تنها اوست که می‌داند!

سوم: خطاب ما به روزنامه‌ی هشت صبح این است که با نشر چنین نوشته‌های عقده‌یی، یک‌جانبه و سطحی ‌نه‌تنها این‌که سطح اعتبار خود را پایین آورده و توازن نشراتی را از دست داده است؛ بلکه بیشتر از آن به تریبون عقده‌گشایی علیه اسلام و گروه‌های اسلامی مبدل گردیده است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

ای اردوغان ... فریب و نیرنگ دیگر بس است مبارزه ما با یهود ادامه دارد و هر نوع روابط با آن خیانت است!

(ترجمه)

خبر

به تاریخ 25/12/2020 روزجمعه رجب طیب اردغان، رئیس جمهور ترکیه در سخنانیِ اعلام کرد که روابط ترکیه با اسرائیل متوقف نخواهد شد، امیدواریم این روابط به سطح بهتر آن تغیر یابد. او افزود: با رهبران سیاسی این کشور با بعضی از چالش‌ها مواجه استیم و نقطه خلاف ما این است که سیاست‌های اسرائیل در قبال فلسطین به ما قابل قبول نیست، به جز این ما خواهان روابط بهتر با اسرائیل هستیم. (منبع: خبرگزاری اناضول)

تبصره

این اظهارات رئیس جمهورترکیه پرده را از چشم‌ها دور ساخته. نظام سیکولار ترکیه فریب و نیرنگی را که با استفاده از نرمش و تسامح در قبال قضیه فلسطین به راه انداخته است، آشکار می‌سازد. این نظام سیکولار گمان می‌کند مدافع فلسطین و مردم آن سرزمین است و سیاست‌های دولت یهود را در قبال فلسطین "خط قرمز" به شمار می‌برد؛ چه بسا "خطوط قرمزی" بوده که بخاطر تامین منافع بادارش (امریکا) تغییر خورده و رنگ باخته است و ما این همه را به وضوح در سوریه، لیبیا و آذربایجان مشاهده نمودیم.

این اظهارات در حالی بیان می‌شود که نظام سیکولارترکیه سروصداهایی را درجهان به راه انداخته و ازعادی‌سازی روابط سازمان‌های عربی با یهود انتقاد کرده و آن را خیانت شمرده است و سقوط این سازمان‌ها را در ادامه عادی‌سازی روابط دانسته است. این در حالی است که خود این نظام اعلان کرده که در صدد عادی‌سازی روابط با خائن بزرگ یعنی یهود است. پس روابط این نظام سکولار با یهود با وجود این همه برخوردها و فعالیت‌های ظالمانه و مجرمانه این رژیم در مقابل مردم فلسطین متوقف نخواهد شد. این روابط از زمان اعلان موجودیت این رژیم غاصب سرزمین فلسطین ادامه داشته است.

ای اردوغان! لباس روباه را از تن بیرون کشیده و فریب نیرنگ را بس کن! اگر واقعاً در دفاع از فلسطین؛ سرزمین اسراء و معراج صادق هستی، پس به خاطر نجات امت و آزادی این سرزمین از جنایت‌های یهود و برداشتن ظلم از مردم فلسطین و متحقق شدن عدالت چنانچه در گذشته ادعا می‌کردی، لشکری را درحرکت بیاور! اگر معذور و عاجز هستی و استدلال می‌کنی، پس باید از شما بپرسیم که آیا قدس مستحق نصرت و به حرکت در آوردن لشکر نیست؟ چنانچه در یک شبانه روز در قرباغ لشکری را به حرکت در آوردی همانگونه که در شام، عراق و لیبیا انجام دادی یا این‌که اگر خواست و منافع امریکا نباشد، لشکرتان به حرکت درنمی‌آید؟

پس امت اسلامی باید بداند که جنگ آن‌ها با یهود جنگ دائمی است و بقای این رژیم وابسته به موجودیت و بقای حکومت‌ها و سازمان‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی می‌باشد و به حمایت این سازمان‌ها ارتباط دارد. به امت اسلامی اجازه داده نمی شود که به خاطر نجات و خلاصی خود از چنگ این رژیم به شکل قاطعانه و جدی تحرک و مبارزه نمایند. امت اسلامی باید بداند که راه آزادی این سرزمین مبارک به سقوط همین سازمان‌ها و آزادی از زیر سلطه آن‌ها و بلند نمودن صدا در مقابل شرارت این نظام‌ها و عدم اعتماد به حکام این نظام‌ها آغاز می‌شود. از چرب‌زبانی و حرکات نمایشی این حکام باید برحذر بود، چون این حکام نسبت به امت به دشمن امت نزدیک تر اند. پس بر امت اسلامی واجب است که عزت و قدرت را خود دوباره اعاده نمایند و نظام خلافت را که عصر فاتحین و آزاده‌گان را زنده می‌کند، اقامه نمایند، دم یهود واجیرانش را از مستعمرین گرفته تا ابزار استعمار را قطع نمایند.

نوسنده: استاد خالد سعید

مترجم: محمد فاتح

ادامه مطلب...

کارزار بین‌المللی بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر: مسلمانان سریلانکا هم از زنده‌گی و هم از مرگ خود درد می‌کشند! Featured

(ترجمه)

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر یک کارزار بین‌المللی را جهت افزایش آگاهی جهانیان از بی‌عدالتی‌ها و بدرفتاری‌های حکومت سریلانکا نسبت به مسلمانان این کشور و پایان دادن به سیاست ننگین‌اش برای سوزاندن اجباری اجساد مسلمانان قربانی کوید – ۱۹ در این کشور به‌راه انداخته است. از اپریل/آوریل امسال تاکنون، اجساد ده‌ها تن از مسلمانانی‌که آزمایش ویروس کرونای‌شان مثبت شده‌بود، برخلاف اعتقادات اسلامی‌شان که باید دفن می‌شد، سوزانده شد. حتی بعضی از مسلمانانی‌که اجسادشان سوزانده شده‌بود آزمایش کوید هم نشده بودند و یا آزمایش کویدشان منفی بود. در ۹ دسمبر/دسامبر، یک طفل مسلمان۲۰ روزه‌ای که به علت مثبت شدن آزمایش ویروس‌اش فوت شده‌بود، بدون گرفتن رضایت والدین‌اش سوزانده شد. در اول دسمبر/دسامبر، محکمه/دادگاه عالی سریلانکا ۱۲ عریضه/دادخواستی را که خانواده‌های مسلمانان و مسیحیان عرضه کرده‌بودند مسترد کرد و حتی از گوش دادن به قضایای‌شان امتناع ورزید، بی‌آن‌که هیچ دلیلی برای تصمیم‌اش بیاورد؛ این امر انعکاس‌گر میزان ضعف و درمانده‌گی مظلومان برای دور کردن بی‌عدالتی‌ها از خویشتن در نظام‌های دموکراتیک سکولار می‌باشد.

رژیم نشنلیست و کمونیست‌فکر بودایی سریلانکا سیاست کوید خود را تصویب و حاکم کرده‌است، درحالی‌که می‌داند مسلمانان سوزاندن مرده را بی‌حرمتی به بدن انسان تلقی می‌کنند. آنان حتی به اعلامیۀ محققین مشهور ویروس‌شناسی و واگیری‌شناسی جهان و سازمان صحت/بهداشت جهانی، که تدفین امن قربانیان کوید – ۱۹ را در صورت به مخاطره نینداختن صحت/بهداشت عمومی تأیید کرده‌بودند، هیچ اعتنایی نشان ندادند. بناءً این یک سیاست اسلام‌هراسانه است که علیه مسلمانان و به هدف ضربه زدن به عمیق‌ترین نقاط حساس‌شان تطبیق می‌شود. در حقیقت، حکومت سریلانکا می‌کوشد تا از این واگیری برای کسب حمایت بیش‌تر عناصر ضدمسلمان بودایی نشنلیست جامعه برای تحکیم حاکمیت و تطبیق برنامه‌های اسلام‌ستیزانه‌اش در این کشور بهره گیرد.

سال‌هاست که مسلمانان سریلانکا با تبعیض، شیطان‌صفتی و خشونت ناشی از افزایش افراطیت نشنلیزم بودایی در این کشور مواجه اند، مخصوصاً از جانب گروه‌هایی همچون "بودا بالا سنا" (نیروی قوت بودایی) و راهبان بودایی افراطی که از آزار و اذیت‌های همتاهای میانماری‌شان در قبال مسلمانان روهینگیا الهام گرفته‌اند. در حقیقت، یک تعهد ضداسلامی نیز میان بودا بالا سنا و "جنبش مسلمان‌ستیز ۹۶۹" میانمار، که مسئول شعله‌ور کردن آتش خشونت علیه مسلمانان روهینگیا شناخته شده‌بود، نیز وجود دارد. هردوی این سازمان‌ها متعهد به تشکیل اتحادی استند که قصد دارد سایر گروه‌های بودایی منطقه را نیز علیه اسلام و مسلمانان گردآورد. مسلمانان در سال‌های اخیر با هر نوع آزار و اذیت مواجه شده‌اند، مثلاً: زنان مسلمان محجبه مورد اذیت قرار گرفته‌اند و برای‌شان گفته‌شده‌است که هنگام ورود به بعضی فروشگاه‌ها، ادارات حکومتی، مکاتب/مدارس و حتی شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها باید لباس اسلامی‌شان را بیرون کنند؛ قانون منع نقاب وضع شده‌است، از مردم خواسته اند تجارت‌ها و بازارهای مسلمانان را تحریم کنند، زدن برچسب حلال بر محصولات منع شده‌است، صدها مورد بازداشت بی‌دلیل مسلمانان و تفتیش/بازرسی تبعیض‌آمیز خانه‌های‌شان برای مواد اسلامی اتفاق افتاده، و ده‌ها حملۀ وحشت‌ناک گروهی بر مساجد، خانه‌ها و دوکان‌ها/مغازه‌های مسلمانان شکل گرفته‌است. اکنون، در کنار همۀ این‌ها، مسلمانان حتی نمی‌توانند آخرین شعایر دینی‌شان را بر عزیزان خود اجرا کنند و با عزت بمیرند.

همان‌گونه که انتظارش را داشتیم، حکومت‌های جهان، به‌شمول رژیم‌های سرزمین‌های اسلامی، در امر یاری رساندن به مسلمانان سریلانکا و مسلمانان مظلوم سراسر جهان ناکام مانده‌اند. ولی ما امت مسلمه هرگز برادران و خواهران مسلمان‌مان را در سریلانکا تنها نمی‌گذاریم. ما در حزب‌التحریر در حمایت از آنان و علیه بی‌عدالتی‌های گسترده‌ای که از آن رنج می‌برند در سرتاسر جهان صدا بلند می‌کنیم و با تمام توان برای تأسیس مجدد پاسدار، سپر و حافظ‌شان، نظام الله سبحانه وتعالی یعنی خلافت به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم، کار خواهیم کرد؛ نظامی‌که پناه‌گاه مظلومان خواهد بود و از حقوق و دین مسلمانان در گوشه گوشۀ این کرۀ خاکی پاسداری خواهد کرد. ما از همۀ کسانی‌که برای برپایی عدالت می‌ایستند دعوت می‌کنیم تا از این کارزار مهم حمایت کنند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ﴾ (انفال: ۷۲)

ترجمه: و اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آن‌ها را یاری کنید.

این کارزار را می‌توانید از آدرس: 

http://www.hizb-ut-tahrir.info/en/index.php/hizbuttahrir/20600.html

و صفحۀ فیسبوک:

https://www.facebook.com/womenscmoht/

دنبال کنید.

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

اگر نظام همین‌گونه باقی بماند، چگونه تغییر ایجاد گردد؟ تنها دولت خلافت می‌تواند با تطبیق اسلام به بدبختی‌های اقتصادی نقطه پایان بگذارد! Featured

(ترجمه)

اخیراً، حاکمان پاکستان از کاهش زیان‌های تجاری، افزایش ذخایر ارزی، افزایش حواله‌های خارجی و فعالیت در برخی از صنایع را محنیث نمادهای از پیشرفت اقتصادی در این کشور عنوان می‌کنند. پیش از این، حاکمان افزایش تولید ناخالص داخلی، پروژه‌های کلان و کاهش تورم را به عنوان شواهدی برای موفقیت نیز عنوان می‌کردند. با این حال، این شاخص‌های نام‌نهاد نه شکم‌ها را پر می‌کنند و نه بدبختی‌های اقتصادی را کاهش می‌دهند. در دموکراسی سرمایه‌داری به طور ناخواسته قیمت‌های برق، نفت و گاز، مبتنی بر بدهی ملی، مالیات سنگین و تورم فلج کننده افزایش می‌یابد؛ به گونه‌ای که واحد پولی به طور مداوم کاهش می‌یابد.

نظام اقتصادی سرمایه‌داری دموکراسی شکست خورده است؛ زیرا فقط بر افزایش تولید تمرکز دارد، بدون این‌که روی توزیع ثروت تمرکز کند. اگرچه امریکا بزرگترین اقتصاد در جهان را داراست که فقط ۳۳۰ میلیون نفر جمعیت دارد، ۶۱ درصد از شهروندان این کشور در خصوص نابرابری در ثروت مخالفت می‌کنند. در دموکراسی سرمایه‌داری فقط ۴ درصد مالیات از طریق افراد فوق العاده ثروتمند تأمین می‌شود. بر اساس گزارش نهاد آکسفام کاناد بتاریخ ۱۹ جنوری ۲۰۲۰ میلادی آمده است: اختلاف ثروت به حدی است که ثروتمندترین افراد جها ن که حدود ۱ درصد می‌باشند، بیش از دو برابر ۹.۶ میلیارد نفر ثروت دارند. در سطح جهانی و در حامل استاندارد خود نظام سرمایه‌داری امریکا نتواسته بی‌عدالتی اقتصادی را کاهش دهد. بنابراین بدون در نظر داشت تولید ناخالص داخلی، حواله‌ها، کسر تجارت و ذخایر ارزی در پاکستان چگونه می‌توان تغییر را به میان آورد؟

اسلام مکلف است نیازهای اساسی تک تک شهروندان را برآورده نماید و گردش ثروت را برای تضمین کاهش فقر تضمین نماید. الله سبحانه‌و تعالی فرموده است:

﴿كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ﴾ [حشر: ۷]

ترجمه: بدان خاطر است كه اموال تنها در ميان اشخاص ثروتمند شما دست به دست نگردد( و نيازمندان از آن محروم نشوند).

با اطمینان از توزیع ثروت، الله سبحانه‌و تعالی به مسلمانان امر کرده است که افزایش زکات بر روی گله‌های حیوانات، محصولات و میوه‌ها، ارز و کالاهای تجاری، اخذ خراج در زمین‌های کشاورزی و عشر بر تولید محصولات کشاورزی، و نياز اطمینان از نظارت دولت بر برق، نفت و گاز، مواد معدنی به عنوان اموال عمومی نموده و هرگز آنان را خصوصی‌سازی نمی‌کند. از طلا و نقره به عنوان مبنای ارز از بین بردن سود مطلق، از بین بردن مالیات ظالمانه مانند مالیات بر درآمد و مالیات فروش عمومی که بار سنگین بر دوش فقیر، نیازمند و بدهکار می‌گیرد و نیز اخذ جزیه از مردان توانای غیر مسلمان، جمع‌آوری ثروت کسب شده در زمان جهاد، ترکیب ساختارهای شرکت اسلامی برای تولید و تجارت و اطمینان از مالکیت دولت در صنایع پر مصرف اطمینان می‌دهد. این اقدامات هرگز توسط دموکراسی سرمایه‌داری اجرا نخواهد شد. بنابراین امیدی به دولت مردان فعلی و یا مخالفان وجود ندارد. خلافت به روش نبوت به تنهایی دستورات الله سبحانه‌وتعالی را در زمینه اقتصاد، با جمع‌آوری منابع عظیم آن بدون تحمیل فشار به مردم اجرا خواهد کرد که در نتیجه یک اقتصاد قوی و پر جنب و جوش مانند قرن‌های قبل تضمین گردد. در واقع شبه‌قاره هند تحت اسلام ۲۳ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار داشت که در زمان اورونگزیب عالم‌گیر به حداکثر ۲۷ درصد رسید.

روی این ملحوظ، بازگشت ما به حاکمیتی مبتنی بر آن‌چه که الله سبحانه وتعالی نازل کرده، یگانه گزینه است که به فلاکت و بدبختی‌های فعلی که برخاسته از قوانین و تصامیم است و از عقل محدود انسان سرچشمه گرفته خاتمه می‌دهد. پس بیایید به دموکراسی پشت پا زده و در جهت تأسیس دوبارۀ خلافت تلاش کنیم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: عمر مسلم

ادامه مطلب...

بیماران می‌میرند، ولی پزشکان/داکتران به‌مثلی رهبران غیرانسانی که از دل‌سوزی سرپیچی می‌نمایند، اعتصاب نمودند!

  • نشر شده در کینیا

در میان افزایش موارد ویروس کرونا، کارکنان بخش‌ صحی/بهداشتی کینیا در بیمارستان‌/شفاخانه‌های دولتی در حال اعتصاب بیماران را از بی‌توجهی به حالت خودشان رها کردند. خواسته‌های داکتران و کارکنان صحی شامل لباس استندرد پی‌پی‌ای(PPE) یا تجهیزات محافظ شخصی، پوشش پزشکی جامع یا بیمه جامع از کارکنان صحی، هماهنگی کمک هزینه‌های خطر و اشتغال بیشتر متخصصان صحی با شرایط دائمی و هم‌چنین ارتقاع پست‌های صحی آنان است. این اعتصاب میلیون‌ها بیمار را در رنج گرفتار کرده است و بیماران قادر به دریافت خدمات بهداشتی/صحی در بیمارستان‌/شفاخانه‌های دولتی نشدند!

حزب التحریر-کنیا، در این خصوص بر موارد ذیل روشنی می‌اندازد:

این وضعیت اسف‌بار برای هر دولتی‌که ادعای تأمین رفاه مردم خودش را دارد تحقیرآمیز است. با این حال (دولت) به شهروندان خود که به شدت تحت فشار مالیات هستند، هیچ اهمیتی نمی‌دهد. از سوی دیگر مردم را با محروم کردن از حق اساسی مراقبت پزشکی‌شان در بیمارستان‌های دولتی به حال خودشان رها می‌کنند تا از مریضی رنج بکشند.

سکتور صحی/بهداشت دقیقاً مانند هر اداره/سکتور دولتی در همه رژیم‌های کپیتلیزم به اندازه کافی مراقب مردم نبوده و سهل‌انگاری نموده است. ‏در عوض، دولت همواره در عرضه خدمات صحی غفلت نموده زیرا هدف این دولت‌های کپیتلست در واقع مراقبت از خوشی و رفا شهروندانش نبوده بلکه تنها در خدمت گروه خاصی از افراد بانفوذ و مرفه(سرمایه‌داران) جامعه بوده است. متأسفانه، از یک سو در حالی‌که خواسته‌های پزشکان نادیده گرفته شده است، از سوی دیگر تجهیزات پیشگیرانه شخصی کمک‌شده به سرقت رفته است و هم‌چنین سرمایه‌ و کمک‌های کووید-19(Covid-19) که باید برای مردم به مصرف می‌رسید، توسط رهبران حریص دزدی و غارت شده اند!

ماهیت و ذات رهبری کپیتلست(سرمایه‌دار) چه در حاکمیت و چه در اوپوزیسیون؛ در واقع آن‌ها به رفاه کارگران هیچ اهمیتی قایل نمی‌شوند و شهروندان خود را از دسترسی به دارو و درمان محروم می‌کنند. ‏نظام کپیتلیزم(سرمایه‌داری) رهبرانی را تولید می‌کند که منفعت طلب و غافل از منافع عموم جامعه اند و این رهبران در هر زمان علی‌رغم خشم و عصبانیت افکار عمومی، به دل‌خواه و هوی و هوس خودشان پیشنهاد و توافق بر افزایش معاشات و هزینه‌های‌‌شان می‌کنند!

پزشکان/داکتران اعتصاب‌گر باید درک کنند که پایه‌های شیطانی کپیتلیزم(سرمایه‌‌داری) منبع اصلی وضعیت ویران‌شده و خانمان‌سوز آن‌ها است. تمام بحران‌های بیماری همه‌گیر بومی(اندمک) در "خدمات عامه یا فراهم‌آوری برخی خدمات توسط دولت به شهروندان" در نتیجه اعتصاب‌های مداوم کارگران صحت عامه به یک راه‌حل سیستماتیک نیاز دارند که این راه‌حل نمی‌تواند از نظام فاسد کپیتلیزم یا دموکراسی سرچشمه گیرد.

بدیل نظام کپیتلیزم هیچی نیست مگر نظام اسلام، زیرا اسلام خدمات و مراقبت‌های طبی را جزء از نیازی اساسی برای اهلش تعیین نموده که این امر مستلزم توجه جدی و عمیق است. اسلام خدمات بهداشتی یا عامه را به عنوان منت گذاشتن به اهلش یا امتیاز دادن به اهلش نمی‌نگرد؛ بلکه این امر را من‌حیث اولیتی می‌بیند که دولت بر انجام آن واجب است تا آن را برای تمامی رعیت‌اش ارائه و تامین نماید. ‏اسلام هم‌چنین بیان کرده که حقوق پزشکان باید از خزانه دولت پرداخت شود. ‏با این‌حال، اسلام هم‌چنین مالیات بر معاشات کارمندان را منع کرده تا بتوانند نیازهای اساسی خودشان را برآورده کنند. بر این اساس، ما به طور قطعی می‌گوییم: با تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت در جهان و با تطبیق کامل تمام این احکام نبیل(نجیب و باشکوه) اسلام، دیگر هیچ اعتصاب دائمی و همه‌ساله‌ی کارگران عامه در هر عرصه مشاهده نخواهد شد. 

شعبان معلّم

نماینده مطبوعاتی حزب التحریر-کنیا

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه