جمعه, ۲۸ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

نظام و ارزش‌های سکولاری جامعه و دولتی را که خواهران‌مان شکارش استند براندازید!

(ترجمه)

پس از تجاوز و قتل یک شاگرد/دانش‌آموز طبقۀ معمولی یکی از مکاتب مشهور پایتخت، هشدار افزایش آزارهای جنسی، سوءاستفاده از زنان و اطفال، تجاوز و تجاوزهای گروهی بر آنان در بنگله‌دیش بار ‌دیگر سوژۀ داغ بحث‌های داخل این کشور شده‌است.برعلاوه، مردم عمیقاً نگران افزایش سرسام‌آور جرایم جوانان و گروه‌های جنایت‌کار نوجوانان اند. حتی این متفکرین کاذب و اتاق‌های فکر در این زمان و با این اوضاع وحشت‌ناک نیز قصد دارند مردم را با افکار فاسدشان گمراه کنند. آنان در عوض انگشت گذاشتن بر "عامل ریشه‌ای" این سرطان بزرگ، قصداً تلاش می‌کنند تا مردم را با "علائم‌اش" مصروف کنند؛ چون می‌دانند که در غیراین‌صورت عقیدۀ "مقدس" سکولارشان و سیاست‌های ناقص‌اش افشاء و خدشه‌دار خواهد شد. در واقع، این متفکرین دو جنایت را مرتکب می‌شوند؛ آنان از یک طرف می‌کوشند ارزش‌های عزیز سکولار و شهوت‌پرستانۀشان را، که منبع تمام خشونت‌ها علیه زنان است، حفظ کنند و از طرف دیگر تلاش می‌کنند تا با حمله بر ارزش‌های اسلام، توجه مردم را از راه‌حل حقیقی دور نگهدارند.

این به‌اصطلاح متفکرین آزادی‌خواه ثابت کرده‌اند که میل و اشتیاق به پورن، سوءاستفاده از دوا/دارو، اُفت جامعه و روابط ضعیف خانواده‌گی عوامل اصلی این بحران اند. اما آنان از خود نمی‌پرسند که افزایش بی‌رویۀ افت اجتماعی و اخلاقی در جامعۀمان به چه دلیل است؟ پاسخ‌اش در نظام سکولار غربی است که ما در آن قرار گرفته‌ایم. این نظام سکولار بر مبنای عقیده‌ای استوار است که دین را از همه حیطه‌های زنده‌گی جدا، و یگانه مسیر پیشرفت و خوشنودی را در کسب منافع مادی و لذایذ شهوانی می‌داند. بنابر برتری ایدیولوژیک سکولاریزم در جهان امروز، مدت زیادی‌ست که این مفکوره در بنگله‌دیش نیز فراخوان آزادی و حقوق زنان سر می‌دهد؛ ولی هنوز به‌دلیل تناقضات ذاتی‌اش نتوانسته‌است ذره‌ای از خشونت‌ها علیه زنان بکاهد.

آنان زنان را منحیث کالاهای تجارتی به‌نمایش می‌گذارند چون زیبایی‌شان ارزش تجاری دارد. تصاویر شهوانی که تحت نام "آزادی" از تابلوهای تبلیغاتی بزرگ، تبلیغات تلویزیونی، فیلم‌ها و مجلات نشر می‌شود زنان را بی‌ارزش کرده‌است. از طرف دیگر، نظام اجتماعی و آموزشی‌اش نوجوانانی را به‌بار می‌آورد که هیچ هدف درستی برای زنده‌گی و حسی برای حساب‌دهی به الله سبحانه وتعالی ندارند. بناءً آنان پس از دنباله‌روی از خواهشات مادی و لذایذ شهوانی‌شان، با زنان به‌عنوان وسایل جنسی رفتار می‌کنند. بنابرین، دعوت و فراخوان سکولارها برای حقوق زنان و ایجاد آگاهی اجتماعی تنها زمانی حفظ خواهد شد که زنان‌مان را به بهانۀ آزادی، تابع شهوات‌شان قرار دهند.

ولی این متفکرین در عوض آن‌که از مردم بخواهند خودشان را از سکولریزم برهانند، از ما می‌خواهند که به این مفاهیم فاسد سکولاری بیش‌تر چنگ بزنیم. آنان اکنون مفکورۀ شنیع "رضایت جنسی" را به پشتیبانی غرب از طریق برنامه‌های کینه‌توزانۀ "آموزش جنسی" رشد می‌دهند. نوجوانان‌مان در مکاتب می‌آموزند که روابط جنسی (زنا)، اگر با رضایت انجام شود، یک امر طبیعی است! حتی مفکوره‌های کپیتالیستی مانند "آزادی شخصی" و "رضایت" هم نتوانسته‌است به خشونت علیه زنان در غرب سکولار پایان دهد؛ بلکه نخست به گسترش زنا، فاحشه‌گی، زنای محصنه، طلاق و سایر مشکلات اجتماعی برای زنان انجامیده‌است. بناءً اخذ این‌گونه افکار پلید غربی من‌حیث راه‌حل کاملاً شرورانه است.

ای مسلمانان! اکنون اوج زمانی‌ست که باید از این نظام سکولار، که به اخلاص، احترام و عزت زنان‌مان لطمه زده‌است، دست بکشیم و برای تأسیس دولت خلافت راشده‌ای به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم فعالیت کنیم که دروازه‌های تمام بدی‌ها و خشونت علیه زنان را می‌بندد. حفظ و نگه‌داری عزت زنان‌مان یکی از سیاست‌های کلیدی دولت قریب‌الوقوع خلافت خواهد بود. نظام اجتماعی بی‌نظیر اسلام تحت خلافت از استفادۀ ابزاری زنان برای اشباع لذایذ جنسی مردان جلوگیری خواهد کرد. به‌علاوه، اوضاع اجتماعی را نیز بر مبنای تقوا برای زنان آماده خواهد کرد تا فضای احترام را برای‌شان فراهم آورد. "او (زن) عزتی است که باید حفاظت شود." (منبع: مادۀ ۱۱۲، پیش‌نویس حزب‌التحریر برای قانون اساسی خلافت)

دولت خلافت تعامل و تعاون میان مردان و زنان را به گونه‌ای تنظیم کرده‌است که خشونت‌ها و مفاسد اخلاقی را از سرچشمه‌اش متوقف می‌کند. "جداسازی زنان و مردان یک امر حتمی و بنیادی است. آنان نباید با یکدیگر دیدار داشته باشند؛ مگر در صورت نیازی‌که شریعت جائز بداند یا برای مقصدی‌که شرع دیدار زنان و مردان را مجاز کرده باشد مانند تجارت یا زیارت حج". (مادۀ ۱۱۳، پیش‌نویس حزب‌التحریر برای قانون اساسی خلافت) سوا از عقاب‌های سختی‌که دولت خلافت (از شلاق گرفته تا مجازات مرگ) برای خشونت علیه زنان تعیین کرده‌است، حتی از بسیج کردن ارتش‌اش برای حفاظت از عزت آنان نیز دریغ نخواهد کرد.

در قرن نهم میلادی در زمان حاکمیت خلیفۀ عباسی معتصم بالله، ارتشی نیرومند و مهیب از پایتخت بغداد برای تصرف یک پایگاه قدرت‌مند رومی عازم شهر عموریه شد، فقط به‌خاطر نجات زن مسلمانی‌که توسط سربازان رومی اسیر و اذیت شده‌بود. امیدواریم الله سبحانه وتعالی ما را شاهد بازگشت عنقریب خلافتی قرار دهد که از حقوق زنان دفاع خواهد کرد و برای‌شان زنده‌گی باعزت و باعفتی را مهیا می‌کند که سزاوارش استند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ﴾ (التوبه: ۷۱)

ترجمه: مردان و زنان باایمان، ولی (و یار و یاور) یکدیگر اند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

کسانی‌که با الله و رسولش دشمنی می‌کنند، آن‌ها در زُمره ذلیل‌‌ترین افرادند!

  • نشر شده در فلسطین

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ﴾

کسانی‌که با الله و رسولش دشمنی می‌کنند، آن‌ها در زُمره ذلیل‌‌ترین افرادند!

(ترجمه)

هر روز مردم فلسطین با میزان موفقیتی‌که جنرال دیتون کسب کرده است، قوت قلب داده می‌شود که به جهان و دولت یهود وعدۀ فلسطینی‌های جدید را کرده است. در واقع این فلسطینی‌هایی اند که جنرال دیتون تربیه نموده تا دشمن اسلام و مردم فلسطین باشد. فلسطینی‌که در برابر مردم‌اش با دشمن همکاری؛ با مقدسات اسلام مبارزه و بالای مساجد و عبادت کننده‌ها حمله‌ور ‌شوند. فلسطینی‌که در صلح و آرامش با کسانی زنده‌گی می‌کند که این سرزمین را غصب کرده اند، محرمات اسلام را شکستانده و خون مسلمانان را جاری ساخته اند. در نهایت کسانی را که در مقابل خیانت صدا بلند می‌کنند و یا برای احیای دوبارۀ حاکمیت اسلام کار می‌کنند را دست‌گیر، لت و کوب و سرکوب‌شان می‌نمایند. پس این چنین نوکران برای دولت یهود و دشمنان اسلام مبارک باشد.

ای مردم سرزمین مقدس فلسطین! حملۀ روز جمعه که توسط مقامات فلسطینی بالای عبادت کننده‌ها صورت گرفت، باعث تخریب زیارتگاه حضرت موسی علیه السلام گردیده، مسلمانان را به شکل بی‌رحمانه و وحشیانه با شلیک نمودن مرمی، لت و کوت نمودن توسط چوب، پرتاب نمودن گاز اشک‌آور و ریختاندن خون بعضی مسلمین از هم متفرق و در نهایت بالای مقدسات اسلام حمله و بزرگان را دست‌گیر نمودند تا مانع ادای نماز جمعه گردند. از جملۀ جنایت‌های آن‌ها حمله در منطقه قلقیلیا بالای عالم مشهور 66 ساله به نام داکتر باصم الدار می‌باشد. این ظالمین قبرغه‌های وی را شکستند و بدون در نظر داشت علم، سن و سال و جایگاه وی تا سرحد مرگ وی را لت و کوب کردند. در مناطق تامون و توباس، داکتر فادی بانی اوده را دست‌گیر و بی‌رحمانه لت و کوب نمودند و بالای ده‌ها عبادت کننده حمله کرده، مورد شکنجه و بدرفتاری قرار دادند و آن‌ها صرف به خاطر ادای نماز جمعه مورد چنین حملات و شکنجه‌ها قرار گرفتند. ما از رئیس و مقامات فلسطین، نخست وزیر و همتا‌های جنایتکار امنیتی‌اش می‌پرسیم که آیا شما به خاطر محافظت از درخت زیتون از حملات غاصبین حرکت کرده اید؛ همان طور که شما برای جلوگیری از ادای نماز اقدام نمودید؟! آیا یکی از شما در مقابل کدام یهودی صدا بلند کرده است که شما در حالت رکوع و سجده بالای مسلمین حمله می‌کنید و آن‌ها را با چوب لت و کوب می‌کنید؟! و سپس با نوکران استخباراتی خویش آمده و عالم مشهور حسن المصری را از شهر دیر ابو میشال منطقه رام الله دست گیر، به طور بی‌رحمانه شکنجه و محل توقیف وی را پنهان می‌کنید. ما دعا می‌کنیم که دستان این جنایت کاران بشکند و مورد قهر و غضب الله سبحانه وتعالی قرار گیرند.

بعضی نماینده‌های مردم نزد مسئولین شهری رفتند تا از عمل ناجوان مردانۀ نیرو‌های امنیتی شکایت نمایند و تقاضا نمودند که این اشخاص را محاسبه و مورد باز پرس قرار دهند. روز یک شنبه به تاریخ 10/1/2021 م نامه‌ای را به مسؤل شهری منطقه رام الله فرستادیم و از آن‌ها خواستیم تا موقف خود را در برابر جنایتی‌که رئیس استخبارات منطقه رام الله، "محمود ابراهیم حمد" بالای آموزگار و عالم مشهور حسن المصری انجام داد، اعلان نماید. ما برای وی 48 ساعت وقت دادیم که دیروز تمام گردید و تا هنوز هیچ اقدامی نکرده اند.

ای مردمی‌که با اسلام عزت یافتید! بدانید که این مردم "تربیه شده‌گان جنرال دیتون" پا برهنه وارد سرزمین شما شدند؛ مردان آن حقیر و بی‌سرپناه بودند؛ شما آن‌ها را پناه دادید و غذا دادید. اما حالا خون شما را می‌مکند؛ ثروت شما را می‌دزدند؛ بالای مساجد حمله کرده و قصداً خانواده‌های شما را از بین می‌برند و در برابر ارزش‌های اسلامی می‌جنگند. آن‌ها بالای شما ظلم می‌کنند زیرا آن‌ها عروسک‌های دستی دشمنان شما گردیده اند.

کسی‌که قصد حمله عابدین را در حالت رکوع و سجده کند و با نمازگذاران بجنگد؛ با ظلم دولت یهود و همراهانش برای تحقیر مسلمانان هم دست شود؛ در واقع مجرم و خاینی است که به سرزمین مقدس فلسطین تعلق ندارد. بدون شک ظلم مقامات فلسطینی در برابر نمازگذاران و مساجد در واقع ظلم  بالای تمام مردم فلسطین محسوب می‌گردد. مردم فلسطین باید توسط قبایل و به شکل قانونی این مجرمین را تعقیب نمایند تا تمام مجرمین به جزای خود برسند. اگر مقامات فلسطینی این مجرمین را که خون مسلمانان را جاری ساختند و محرمات مردم را شکستند، محاسبه نمی‌کنند؛ مردم ناچار باید با دست خویش حق خود را بستانند، زیرا مردم فلسطین غلام غرب نیستند، بلکه آن‌ها بنده‌های آزاد الله سبحانه و‌تعالی اند. الله سبحانه و‌تعالی آن‌ها را انتخاب کرده تا در سرزمین مقدس برای حق مبارزه کنند. بهتر است که مقامات فلسطینی دشمنی‌اش را علیه مردم فلسطین و اسلام خاتمه بخشد.

بدانید که الله سبحانه و‌تعالی بزرگ‌ترین خائنین را با دستان این امت سرنگون ساخته و ثابت شده که این امت شکست ناپذیر اند. مقامات فلسطینی به اندازۀ یک دهم قدرت آن‌ها نمی تواند برابری کند؛ این امت در برابر بی‌عدالتی خاموش نخواهد ماند تا زمانی که پاهای خاینین، ظالمین و مجرمین که بالای دین شان حمله ور شدند را قطع کنند. اگر در میان مقامات فلسطینی شخص عاقل وجود دارد؛ قبل از این‌که لگد‌مال شود، فرار کند؛ زیرا خورشید اسلام به زودی با تأسیس خلافت راشده طلوع خواهد کرد تا با نور‌ش تاریکی جهان را منور سازد و آن وقت خواهید دانست که کی پیروز است. الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ﴾ [بقره:165[

ترجمه: بعضی از مردم معبود‌هایی غیر از الله برای خود انتخاب می‌کنند و آن‌ها را هم‌چون خدا دوست می‌دارند. امّا آن‌ها که ایمان دارند، محبت‌شان به الله (از مشرکان نسبت به معبودهای شان) شدیدتر است و آن‌ها که ستم کردند (و معبودی غیر الله برگزیدند) هنگامی‌که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت از آنِ الله است و الله دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آن‌ها می‌هراسند).

حزب‌التحریر-سرزمین مقدس فلسطین

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پاسخ به سوال ابویوسف

پرسش
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته!

شیخ صاحب بزرگوار! الله‌ سبحانه وتعالی به شما خیروبرکت دهد! بخاطر حاکمیت اسلام، شما را بالای ما مسلمانان کمک کند و عمر طولانی نصیب تان فرماید تا با چشمان خویش تأسیس دولت خلافت را مشاهده کنید!

 برادر عزیز، در کتاب شخصیه در مورد دوستی با کافر ذکر شده است که  دوستی با کافر حرام و ناجائز است، مگر در یک حالت استثنائی که موضوع تقیه مطرح شده و از طرف شریعت در این مورد اجازه داده شده است. بنابراین، پرسش اینست که آیا پیمان دوستی با شخص کافر یا یا با نظام کفری جواز دارد؟ دوستی که مخصوص حال ما باشد تا کدام سرحد نهائی اجازه داده شده است؟ آن‌هم در وقتی‌که ما در کشور آنان قرار داشته و تابع نظام‌شان باشیم و کفار بالای ما مسلط باشند؟ اگرپیمان دوستی با شخص کافر و یا با نظام کفری جواز داشته باشد، آیا این مسئله با حکام سرزمین‌های اسلامی و نظام کفری‌شان قیاس کرده می‌شود یاخیر؟ و دستگاه‌های نظامی که تجهیزات امنیتی کفار را استفاده و بالای ما تسلط دارند، با وجودی‌که آنان مسلمان نیز هستند، آیا این حکم بالای‌شان قابل تطبیق است یاخیر؟  الله سبحانه وتعالی به شما و به فراخی سینه‌تان برای ما برکت دهد! ابویوسف، برادر و فرزند شما از امریکا.

پاسخ

وعلیكم السلام ورحمة الله وبركاته!

قال الله تعالى: ﴿لَا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِكَ فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَیحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ﴾ (آل عمران: ۲۸)

ترجمه: مؤمنان نباید مؤمنان را رها كنند و كافران را به جای ایشان به دوستی گیرند و هركه چنین كند (رابطه او با الله گسسته است و بهره‌ای) وی را در چیزی از (رحمت) الله نیست؛ مگر آن‌كه (ناچار شوید و) خویشتن را از (اذیت و آزار) ایشان مصون دارید و (به خاطر حفظ جان خود تقیه كنید) و الله شما را از (نافرمانی) خود برحذر می‌دارد و بازگشت (همگان) به سوی او است.

معنی آیه ممنوعیت قاطع برای مؤمنینی است که کافران را برای خود دوست می‌گیرند و در اجرای امورشان از آن‌ها کمک می‌گیرند و به آن‌ها متوسل می‌شوند، و آن‌ها را دوست خود انتخاب می‌کنند. در نتیجه آن، بین آن‌ها و بین کفار محبت و دوستی به وجود می‌آید. به همین خاطر الله سبحانه وتعالی بر مؤمنین دوستی با کفار را غیر از مؤمنین حرام قرارداده است؛ باز از آن جمله فقط یک حالت را استثناء نمود که آن حالت عبارت از وجود ترس از کفار است که تحت سلطه کفار قرار داشته باشد؛ زیرا در این حالت اظهار دوستی و مصادقت با کفار بخاطر دفع شر و دفع آزار و اذیت آنان جائِز می‌باشد؛ یعنی جائِز است برای مسلمان این‌که کفار را دوست خود بگیرد، آن‌هم در صورتی‌که امکان ترس از تعذیب و آزار و اذیت‌شان موجود باشد و تحت سلطه و قدرت آنان قرار داشته باشد. در غیرآن بصورت عموم و مطلقاً‌ دوستی با کفار به هیچ وجه جائِز نمی‌باشد. این مسئله تنها با کفار نسبت با مؤمنین می‌باشد؛ زیرا این آیه مبارکه درباره مؤمنین که نمازشان را نزد مشرکین مکه اداء می‌نمودند نازل شده است. این آیه مبارکه مؤمنین را که در مدینه بودند، دوستی نمودن با مشرکینی‌که در مکه قرار داشتند، منع می‌کند. در واقع همه‌ی مؤمنین را از دوستی با کفار نهی می‌کند؛ مگر مؤمنینی را که در مکه قرار داشته و تحت امر کفار مغلوب بودند، استثنی می‌کند؛ چون ترس وقوع آزار و اذیت مؤمنین در مکه از طرف کفار هر لحظه ممکن بود و به همین خاطر الله سبحانه وتعالی آنان را مستثنی ساخت.

این فشرده مفهوم و معنی آیه مبارکه فوق است و این حکم شرعی می‌باشد که از آیه فوق الذکر استنباط گردیده است که دوستی مؤمنان با کفار با تمام انواع آن از قبیل: حمایت و همکاری، کمک و دوستی و... حرام و ممنوع می‌باشد؛ زیرا کلمه اولیاء که در آیه آمده است عام و کلی می‌باشد، تمام معانی دوستی را شامل می‌شود؛ مگر دوستی با کفار صرف در یک حالت خاص است که حالت تسلط و غلبه کفار بالای مسلمانان و ترس از سخت‌گیری، آزار و اذیت‌شان بالای مسلمانان وجود داشته باشد و مسلمانان در امور خود زیر اداره‌ی کفار قرار داشته و کدام صلاحیتی از خود نداشته باشند. مثلاً: مسلمانانی‌که در مکه با مشرکین داشتند، عین حالت را داشته باشند و در آیه کدام معنی غیر از این وجود ندارد و هیچ حکم دیگری غیر این حکم استنباط کرده نمی‌شود؛ اما آن‌چه برخی از کسان در مورد تقیه چنین ابراز نظرنموده اند که: تقیه عبارت از آشکار و وانمود کردن یک مسلمان در برابر هر انسانی می‌باشد ‌که امکان رسیدن بعضی از ضررها از او موجود باشد، خلاف آن‌چه که او را در باطن خود پنهان می‌دارد، یا از این می‌ترسد که هویت و واقعیت او را و یا آن‌چه که در ضمیر خود دارد را می‌شناسد، برابرا ست که این انسان کافر باشد و یا مسلمان. به همین اساس این گفته کاملاً اشتباه و غلط می‌باشد و آیهء مبارکه اصلاً به چیزی از این گفته‌ها دلالت نمی‌کند، زیرا استثنای که در قول الله سبحانه وتعالی ﴿إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً﴾ آمده است در مورد مسلمانانی‌که در مکه  تحت حاکمیت کفار قریش قرار داشته و به مدینه هجرت نکرده بودند، نازل شده است. بنابراین اگر مسلمانان  دشمنی خود را با کفار قریش مکه اظهار می‌کردند حتماً‌ مسلمانان را یا می‌کشتند و یا سخت شکنجه می‌دادند و حکم فوق مخصوص در یک موضوع معین می‌باشد که مسئله قابل تطبیق آن صرف در همان مورد خاص باقی مانده است؛ یعنی جواز پیمان دوستی مؤمنین با کفار آن‌هم در صورتی‌که کفار بالای مسلمین تسلط و حاکمیت داشته و امکان هرنوع آزار و اذیت و شکنجه وجود داشته باشد.

محمد بن جریر الطبری در تفسیر خود در مورد تأویل این آیه مبارکه از﴿لَا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِینَ أَوْلِیاءَ﴾ تا به این قول باری تعالی ﴿إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً﴾ به نقل قول ابوجعفر گفته است: «درحقیقت این آیت نهی است از طرف الله عزوجل برای مؤمنین که از کفار کمک و همکاری بگیرند و به آنان افتخار کنند.» به هم‌ین خاطرذال کلمه یتخذِ کسره داده شد، زیرا کلمه یتخذ در جای قرار دارد که توسط نهی مجزوم شده است؛ لیکن حرف ذال کلمه یتخذ کسره داده شد از جهت التقاء ساکنَیْن. معنی آیه چنین است که شما ای مؤمنان! کافران را تکیه‌گاه و کمک گرخود نگیرید و این‌که تابع دین و قوانین ساختگی آنان شوید، و یا بر کافران بر ضرر مسلمانان به غیر از مؤمنین همکاری  نمائید و یا آن‌ها را به اسرار و به رازهای پنهان مؤمنین آگاه و رهنمائی کنید؛ پس کسی‌که چنین کاری را انجام می‌دهد، مطمئن باشد که از طرف الله سبحانه وتعالی برای چنین شخصی کدام رحمتی وجود ندارد؛ یعنی او شخص از الله سبحانه وتعالی بیزار و بری بوده و الله عزوجل نیز از چنین شخصی بخاطر ارتکاب عمل ارتداد و داخل شدن او به کفر، بری و بیزار می‌باشد...  ﴿إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً﴾ مگر این‌که شما مسلمانان تحت سلطه و قدرت کفار قرار داشته باشید، از کفار خوف تعرض نسبت به جان، ایمان و نوامیس خود داشته باشید. در این صورت فقط با زبان خود می‌توانید با آنان اظهار دوستی نمائید و دشمنی خود را در باطن خود پنهان دارید و در بین کفار مسئله کفر ظاهری خویش را شایعه و یا پخش و نشر نکنید، و هیچ کافری را بالای مسلمان نسبت به انجام عملی کمک و همکاری نکنید...

چنین گفته نشود كه وقتی پیمان دوستی با كافر در حالت ترس از شکنجه و تعذیب اوجائِز باشد؛ پس مدارا با حاکم ظالم و فاسق که از قدرت نظامی برخوردار است نیز به طریق اولی جائِز باشد؟ این طور گفته نشود؛ زیرا چیزی‌که ازباب اولی ذکرشد در واقع او مفهوم شده از خطاب است، و باب اولی از جمله باب تقیه نیست و هیچ نوع پیوندی با آن ندارد، و حاکم فاسق و یا ظالم از جمله این کسان هم نیست که قوله تعالی: ﴿ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یؤَدِّهِ إِلَیكَ﴾ و در میان اهل كتاب كسانی هستند كه اگر دارائی فراوانی به رسم امانت بدیشان بسپاری، آن را به تو بازپس می‌دهند. از جمله این کسان هم نیست که قول الله سبحانه وتعالی: ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیكَ﴾ و در میان آنان كسانی هستند كه اگر دیناری به رسم امانت بدیشان بسپاری، آن را به تو بازپس نمی‌دهند؛ زیرا حاکم فاسق و ظالم مسلمان، نه از جمله کافر و نه هم در جمله انواع کافر شامل است؛ زیرا پیمان دوستی ممنوعه که در آیه فوق ذکر گردید فقط دوستی با کفار به جای مؤمنین می‌باشد، به همین خاطر باب اولی را برباب تقیه قیاس کرده نمی‌شود تا با این آیه استناد کرده شود.

بدین اساس، کسانی‌که چیزی را باسم تقیه می‌نامند، رد می‌شود؛ زیرا تقیه آنان این است كه: "یک مؤمن در جلو یک حاکم ظالم و فاسق صاحب سلطه، خلاف آن چیزی را که در باطن خود دارد اظهار نماید یا در قبال حاکم كه نظر او مخالف نظر مؤمن باشد، یا اظهار چنین نظر برای مؤمن نزد چنین حاکم مشکل باشد." انجام چنین تقیه حرام و نا جائِز است؛ زیرا این یک عمل منافقانه است و فعل نفاق با تمام معنی حرام می‌باشد. علاوه بر آن، محاسبه ظلم حاکم جابر برای هرفرد مؤمن فرض است که ترک آن از جهت ترس از مال، از اذیت و آزار او و از دست دادن موقف و منافع شخصی به هیچ وجه حلال نمی‌باشد، و تقیه این چنینی درست و حلال نمی‌باشد، زیرا چنین تقیه با احادیث صحیحه‌ای که درمورد رد پیشوایان، امراء و حکام ظالم و فاسق واردشده سخت در تناقض قرار دارد. احادیث نیز در مورد و جوب محاسبه‌ی اعمال حکام ظالم و فاسق به کثرت وارد شده است. هم‌چنان اجرای چنین مدارا و تقیه در راه کسب رضایت الله سبحانه وتعالی، مخالف وجوب ایراد سخن به کلمه حق نزد سلطان جابر می‌باشد؛ اگرچه زیر بار انبوه از ملامت مردم واقع شود؛ بنابراین، تقیه نمودن در برابر حاکم مستبد، فاسق و فاجر که دارای قدرت بوده و بالای مردم تسلط داشته باشد یا کسی در اظهار نظر خود مخالف نظر تو رأی دهد که رأی او با نصوص صریح آیات و احادیث در تضاد باشد و هم‌چنین عمل نمودن برعکس موضوع تشویق می‌گردیده باشد، بدون شک این‌ها مواردی اند که علاوه بر ایجاد نفاق، برحرام بودن آن از طرف شریعت تأکید صورت گرفته است. بناءً‌ برای هیچ مسلمانی حلال نیست که چنین عمل را مرتکب شود.

                                                                         برادرتان عطا بن خلیل ابو الرشته

مترجم: مشتاق حنیف

لینک پاسخ به صفحه دفتر مطبوعاتی مرکزی
لینک پاسخ به صفحه فیس بوک امیرحزب
لینک پاسخ به صفحه امیر در گوگل پلاس
لینک پاسخ به صفحه توییتر امیرحزب

 

ادامه مطلب...

برای اعاده حکم بما انزل الله تنها استغفار گفتن کافی نیست!

(ترجمه)

از عبد الله ابن بسر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«طُوبَى لِمَنْ وَجَدَ فِي صَحِيْفَتِهِ اسْتِغْفَاراً كَثِيراً» (رواه ابن ماجه، فی بَاب الِاسْتِغْفَارِ)

ترجمه: مبارک‌باد برای کسی‌که در دفتر اعمالش استغفار زياد يافت گردد.

مفهوم حديث

انسان هراندازه بيشتر استغفار بگويد و ذکر الله متعال را بجا آورد، به همان اندازه بيشتر به الله متعال نزديک‏تر می‏شود؛ به شرط اين‌که ذکر و استغفارش بدون ريا باشد و نتيجه‌اش در دنيا اينست که تمام دروازه‌های خير، توفيق، سهولت در کار و برکت به رويش باز می‌شود. اما در آخرت، دفتر اعمالش از عمل خوب و استغفار پُر می‏گردد. بنابرين هيچ عيش و لذتی در اين دنيا بهتر از استغفار نیست، پس چگونه زندگی‌تان را بدون استغفار می‏گذرانید؟

ای مسلمانان!

استغفار و ذکر از ساير اعمال خير مجزّا نيستند، زيرا همه اعمال انسان به ذکر و ياد الله سبحانه وتعالی ارتباط دارند، بناءً ما هر عملی را که انجام می‌دهيم به نام الله سبحانه وتعالی شروع نموده و به حمد و ثنای او آن را به پايان می‌‌رسانيم، و اين چيزي‌ست که رسول الله صلی الله عليه وسلم ما را تعليم داده است. هم‏چنان استغفار از ذکر محسوب می‏گردد، اما چيزی‌که امروز در بين مردم مشاهده می‏شود در بين ذکر و اعمال فاصله ايجاد کرده اند و ذکر را ارتباط به عمل نمی‌دهند؛ چنان‌چه مسلمانی را می‌بينی که در گناه سقوط نموده حتی شاهد منظره عجيبی می‌شوی؛ جماعتی از مسلمانان را می‌بينی که در صف اولِ مسجد نشسته اند تا بعد از ادای نماز ذکر الله را کنند. اين در حالی‌ست که در عقب‌شان کسانی وجود دارند که می‌خواهند قوانین کفری را بالای‌شان حاکم بسازند؛ ليکن اشخاصی‌که مصروف ذکر هستند، برای تغيير چنين منکر آشکار هيچ‌نوع برنامه‌ای ندارند، گويا فکر می‏کنند که مسئوليت عدم حکم بما انزل الله، با ذکرهای متداوم اداء می‏شود. ...

يا الله، مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفيد بگردان و از آن‌ها مصايب و بلاها را دور نما! يا الله زمين را به نور و جه کريمت منورگردان! اللهم آمين آمين! 

خلاصه حديث

در اين حديث رسول الله صلی الله عليه وسلم ما را تشويق به ذکر و استغفار نموده است و اين دو عملی است که ما را به الله سبحانه وتعالی نزديک ساخته و شامل رحمت او می‌گرداند؛ در حالی‌که عده‌ای از مردم ذکر را به عمل ارتباط نمی‌دهند. بيشتر مردم در مساجد بعد از ادای نماز مصروف ذکر و استغفار هستند؛ اما پيرامون حکامی‌که دين را بالای‌شان تطبيق نمی‌کنند کدام بر نامه عملی ندارند، که در صدد تغییر اين حالت بايد کوشيد.

ادامه مطلب...

دستگیری یک تن از اعضای حزب التحریر Featured

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

سه روز قبل، نیروهای امنیتی رژیم اردن محمد ابراهیم الغرابلی یک تن از شباب حزب‌التحریر را از محل کارش بازداشت نمودند.

محمد ابراهیم الغرابلی یک تن از شباب حزب‌التحریر سه روز پیش توسط نیرهای امنیتی رژیم اردن از محل کارش بازداشت گردید.

پا فشاری رژیم اردن به رویکرد ظالمانه علیه حاملین دعوت بیانگر تعهدش در مبارزه علیه اسلام و محو کامل آن از زندگی می‌باشد.

حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که ایدیولوژی آن اسلام است. این حزب برای بازگشت دولت خلافت و تطبیق قانون الله سبحانه وتعالی که مدت یک قرن است از زندگی بدور شده است، به شکل سیاسی و فکری تلاش می‌کند. این حزب متعهد به کارش است و برای تأسیس این وجیبه که از جانب الله سبحانه وتعالی بالای امت است، ادامه خواهد داد و هرگز بخاطر موانع زیان‌بار رژیم های دست نشانده دولت‌های استعماری کافر متوقف نخواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه اردن

مترجم: عبدالغفور مغفور

ادامه مطلب...

مهدی المشاط شب خواب می‌بیند و صبح مسئولیت‌هایش را انکار می‌کند!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

مهدی مشاط، رئیس ادارۀ عالی سیاسی صنعا، در پیامی به رهبران وزارت صحت/بهداشت دستور داده‌است که باید در هر اداره محلی تحت تسلط شبه‌نظامیان حداقل یک شفاخانه/بیمارستان دارای بهترین متخصصان را معرفی کنند، و هم‌چنین دستور داده‌است تا دواخانه‌ها/داروخانه‌هایی را در تمام تأسیسات صحی/بهداشتی برای ارائۀ دوا/دارو به شهروندان به قیمت خریدشان باز کنند. (منبع: روزنامۀ الثورا، ۵ جنوری/ژانویۀ ۲۰۲۱ م) این تصمیم در ملاقات مشورتی رهبران وزارت صحت/بهداشت به‌تاریخ ۴ جنوری/ژانویۀ ۲۰۲۱ م در حضور طاها متوکل، وزیر صحت/بهداشت، گرفته‌شد، چنان‌که گفته‌بود اگر سال گذشته واگیری ویروس کرونا وارد یمن می‌شد، ۲۸ میلیون نفر مبتلا می‌شدند.

فرق مهدی مشاط با علی صالح و عبد ربو هادی چیست؟ او هم شبیه حکام سلف‌اش است. آنان حتی یک شفاخانه/بیمارستان را هم نساختند و نخواهند ساخت، و هنگامی‌که از یافتن راه‌های گوناگون خسته شدند، دست از مسئولیت‌های‌شان کشیدند و آن را به بخش خصوصی واگذار کردند. هیچ‌یک از شفاخانه‌ها/بیمارستان‌های این کشور، حتی بارزترین‌شان مانند الجمهوری، الثورا، السبعین و الکویت در پایتخت، یعنی صنعا، توسط حکام و حکومت‌های گوناگون یکی‌پی‌دیگری از ۱۹۶۲ تا به امروز ساخته نشده‌اند. این‌ها و تمام شفاخانه‌ها/بیمارستان‌های یمن اهدایی استند. به‌علاوه، همین شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها نیز نمی‌تواند تمام نیازمندی‌های مردم را مرفوع کند، درنتیجه هزاران نفر برای دریافت خدمات درمانی به خارج از کشور می‌روند!

ای مشاط! تو شایستۀ مراقبت از کسانی‌که به زور حمایت امریکا در رأس‌شان قرار گرفته‌ای نیستی. فرمان‌ات به بخش خصوصی اجازه می‌دهد تأسیسات صحی/بهداشتی ایجاد کند، چنان‌که در همین روزنامه آمده‌است: «او گفت که این فرمان از هرگونه سرمایه‌گذاری دارایی‌های عامه در میدان‌های دولتی – به‌طور عام در سکتور خصوصی و به‌طور خاص در شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها – ممانعت می‌کند. همچنین از اهمیت تهیۀ استراتیژی‌یی  برای راه‌اندازی شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها از درآمدهای خودشان یاد کرد.» این خیلی غم‌انگیز و خنده‌آور است؛ شفاخانه‌ها/بیمارستان‌های صالح از سرمایه‌گذاری‌های بریطانیا ساخته شد و مطمئناً شفاخانه‌ها/بیمارستان‌های مشهت از سرمایه‌گذاری‌های امریکا ساخته شده‌است.

ای مشاط! مردم یمن مسلمان اند و به مراقبت‌های صحی/بهداشتی‌یی نیاز دارند که اسلام شما را به تأمین‌اش مکلف کرده‌است، برخلاف سرمایه‌داری که افکارتان از آن ریشه می‌گیرد. این افکار ریشه در سرمایه‌داری دارد، بلی در سرمایه داری. ای مشهت! آیا نمی‌دانی که تأمین دوا/دارو در اسلام مسؤولیت دولت است و باید برای تمام شهروندان‌اش فراهم کند – همان‌گونه که بایستی تعلیم و امنیت را فراهم آورد؟ مطمئناً یا نمی‌دانید و یا باداران‌تان برای شما خط قرمزهایی رسم کرده‌اند که اجازۀ عبور از آن‌ها را ندارید. زمانی‌که به رسول الله صلی الله علیه و سلم داکتر/پزشکی هدیه داده‌شد، او صلی الله علیه و سلم وی را تقدیم مسلمانان کردند؛ نه این‌که خود را از او خلاص کنند یا تنها برای خودشان نگه دارند، بلکه به همۀ مسلمانان پیشکش کردند. این امر گواهی‌ست بر این‌که اگر به تاریخ مسلمانان در روزهایی‌که صاحب یک خلیفه و خلافت بودند نگاه کنیم و ببینیم که چگونه بیماری‌ها را در بیمارستان تداوی می‌کردند، درمی‌یابیم که دوا/دارو ازجمله منافع مسلمانان است. ای مهدی! کجاست حُب و دوستی‌یی که نسبت به رسول الله صلی الله علیه و سلم ادعا می‌کنی؟! آیا این دوستی تنها در زبان است و در عمل نیست؟! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ﴾ (الصف: ۲ – ۳)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟! نزد الله (سبحانه و تعالی) بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید.

مهدی مشاط شب مثل همیشه خواب می‌بیند که دیروز دربارۀ پرداخت نصف معاشات مرتباً هر دو ماه به کارمندان بخش عامه صحبت کرده‌است، اما وقتی بیدار شد نظرش را تغییر داد، از تصمیم‌اش پشیمان شد، توجیه آورد و عذرخواهی کرد. همین‌گونه چنین کاری را درمورد فرمان‌هایش برای شناسایی یک شفاخانه/بیمارستان در هر ولسوالی/شهرستان یمن انجام می‌دهد! زمانی‌که فهمید این تعداد بسیار زیاد است، دست از مسؤولیت کشید و آن را به بخش خصوصی واگذارد. مردم یمن باید بدانند که این حکام خائن و مزدور اند و باید برکنار شوند، و این‌که خلافت راشدۀ ثانی که حزب‌التحریر برای تأسیس‌اش فعالیت می‌کند تنها راه‌حل معالجۀ مشاکل مردم است. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» [روایت احمد از نعمان بن بشیر]

ترجمه: سپس خلافت به‌طریقۀ نبوت خواهد آمد.

پس با کسانی کار کنید که برای تأسیس‌اش کار می‌کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه یمن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

کنفرانس آموزشی "آموزش مسائل جنسی"؛ اعلام جنگ با احکام باقی‌ماندۀ اسلام و برپایی ارزش‌های غرب!

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

محمدالامین التوم، وزیر معارف/آموزش و ‌پرورش سودان، در کنفرانس نصاب تعلیمی برای مکاتب متوسطه/دبستان‌ها و لیسه/دبیرستان‌ها که به تاریخ ۵ جنوری/ژانویۀ ۲۰۲۱ م تحت عنوان «کنفرانس نصاب آموزشی به هدف حمایت از ارزش‌های انسانی، همدیگرپذیری و آرامش، در مطابقت با ساینس و تجدد» برگزار شد گفت که وی به چیزی اشاره می‌کند که در مباحث در موردش خاموشی اختیار شده‌است و اکثریت تمایل ندارند خود را در آن درگیر کنند، یعنی مسئلۀ صحت/بهداشت جنسی. وی هم‌چنین گفت که بعضی از ما، به‌خصوص زنانی‌که بدن‌شان را می پوشانند، از بحث کردن روی این مسائل احساس شرم می‌کنیم و به اندازۀ کافی با بدن خود آشنا نیستیم. او هم‌چنان به پرسش‌هایی‌که از سوی اطفال مطرح می‌شوند اشاره کرد‌ و گفت این طبیعی‌ست که آن‌ها درمورد عمل‌کرد بدن‌شان بدانند چون ایشان در آینده نقش پدر و یا مادر را خواهند داشت. وی تأکید کرد که ما، به‌خصوص مسلمانان سراسر جهان، باید با بدن‌مان به‌طور درست آشنا شویم و این دید را نادیده بگیریم که به‌خاطر توالد و تناسل آفریده شده‌ایم. او پیشنهاد کرد که به این معضل به‌طور علمی‌اش در چارچوب مکتب/مدرسه رسیده‌گی شود. (منبع: سونا)

موضوع آموزش جنسی در یک کنفرانس آموزشی زمانی مطرح می‌شود که بافت سیاسی حکومت جنگ‌اش را علیه قوانین باقی‌مانده اسلامی اعلام کند و تعلیم و تربیه/آموزش و پرورش را طبق ارزش‌های تمدن غرب بخواهد. این یک مسئلۀ مصلحتی نیست، بلکه در حقیقت مسئله‌یی تعلیمی‌ست که اساس آن بر مفاهم و عقاید گذاشته شده‌است. بناءً لازم است که وزیر مذکور به‌خاطر این نظریات کثیف‌اش محاسبه شود، و لازم است که از وی درخصوص هدف اصلی‌اش از بیان این موضوع، نه شکل ظاهری آن، وضاحت خواسته شود، این‌که این آموزش‌های جنسی بر چه ارزش‌هایی استوار است.

دور از انتظار نیست که وزیر معارف/آموزش و پرورش این حکومت دست‌نشانده بگوید پوشیدن بدن زنان باعث عدم شناخت آنان از بدن‌شان می‌شود و باید چگونگی تعامل با مسائل صحت/بهداشت جنسی برای اطفال در چارچوب مکتب/مدرسه گنجانده شود. همه این‌ها بدین خاطر است که باورمندی به توافق‌نامه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و تلاش برای قرار دادن آن‌ها به‌عنوان سنگ‌بنای تقنین و قوانین، می‌طلبد که مردم مسلمان سودان از هویت اسلامی‌شان دور شوند و به نظام عقلی غرب بپیوندند. پس از امضای منشور حقوق اطفال افریقا – که اساس‌اش بر تمدن غرب استوار است– اکنون با چیزی تحت نام آموزش جنسی مواجه شده‌ایم و قطعاً آن‌چه فردا می‌رسد زشت‌تر خواهد بود.

وی مفهوم آموزش جنسی را این‌گونه شرح داد: «فراهم کردن معلومات جنسی درست و علمی برای جوانان و افراد بالغ به‌منظور ایجاد ارزش‌های مثبت و کسب مهارت‌های لازم برای اخذ تصامیم آگاهانه و مسؤولیت‌پذیرانه، تا فرصت از جوانان گرفته نشود و مورد سوءاستفاده قرار نگیرند.» بسیار تعجب‌آور است! آن‌ها از کدام ارزش‌های مثبت و مهارت‌های به‌دست آمده لب به سخن می‌گشایند؟ چه نیاز است جوانان مسلمان را در معرض چنین اطلاعات قرار دهند؟ آیا شریعت اسلامی در ارتباط به مسائل جنسی کمی و کاستی دارد که آن‌ها می‌خواهند آن را در تمدن کفار جستجو کنند؟!

این ارزش‌های اصطلاحاً انسانی به معنای حقیقی‌اش همان ارزش‌های تمدن غرب است. به عبارت دیگر، تمدن کفار استعمارگری که از روی کینه و حسد می‌خواهند زن، فامیل و طفل مسلمانان را به لجن‌زار تمدن مبتذل‌شان بکشانند.

این دستورات کشور‌های غربی‌ست که سودان را زیر بار قرض‌ها/وام‌های هنگفت قرار داده‌است. حکومت انتقالی با بی‌شرمی به آن‌ها پاسخ مثبت می‌دهد و تپ و تلاش می‌کند تا پروژه‌های شوم‌شان را به موفقیت برساند، جامعه را به انحراف بکشاند و ارزش‌ها و مفاهم اسلامی را بکوبد. مثلاً شامل کردن برنامه‌های آموزش جنسی در نصاب تعلیمی به سلسلۀ قوانین غربی همچون قانونی‌سازی همجنس‌گرایی، مساوات در میراث و ازین قبیل است که بر دولت‌های سرزمین‌های اسلامی تحمیل شده‌است. بنا‌بر دلایل مذکور، این بحث نه ربطی به آموزش و پرورش دارد و نه هم به تنظیم رفتار جنسی؛ نه ربطی به واقعیت تعامل جنسیتی و تنظیم‌اش از نقطه‌نظر اسلام دارد، و نه به نقش احکام و نظام اسلام در آموختاندن تعاملات درست برای اطفال. اسلام روش و نظام منحصر به خودش را برای تربیۀ اطفال دارد، اطفال جوان را طبق آن پرورش می‌دهد و نیاز جوانان را درنظر می‌گیرد. ازین‌رو، احکام اسلام ثابت است و تنها توسط خلافت راشده بر منهج رسول الله صلی الله علیه و سلم قابل تطبیق می‌باشد.

سخنگوی رسمی بخشِ زنان حزب‌التحریر – ولایه سودان

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

دموکراسی مقدس امریکایی خود را می‌خورد! Featured

(ترجمه)

معترضان امریکایی که دونالد ترامپ رییس جمهور برکنار شده‌ی ایالات متحده را حمایت می‌کردند، به مقر کانگرس امریكا یورش بردند تا مراسم تحلیف رییس جمهور جدید، جوبایدن را رد کنند، زیرا هواداران ترامپ وی را من‌حیث کسی‌که در انتخابات تقلب کرده‌، می‌پندارند. بااین‌حال این معترضان خود را مدافع دموكراسی و قانون اساسی امریكا می‌دانستند، زیرا ترامپ با ایراد یک سخنرانی آتشین‌اش طرفداران خود را به اعتراض یا تظاهرات و جلوگیری از جلسه کانگرس ترغیب و دعوت نمود و ترامپ گفت: هرگز شکست را قبول نخواهد کرد، زیرا خود را برنده انتخابات می‌داند.

هر یک از کاندیدان و طرفداران‌شان نشان داده اند که نسبت به دموکراسی خوش‌بین هستند و تأکید بر این دارند که از سقوط دموکراسی محافظت خواهد کردند. ‏بنابراین، دموکراسی برای هردو حزب، به خدای بت خرمایی که برای‌شان مقدس‌ است تبدیل شده و هرگاه گرسنه شوند آن را‌ می‌خورند.

این امر آشکار شده ا‌ست که امریکا از یک بحران قاعده منفعت‌گرایی که تمامی ارزش‌ها را به‌جز ارزش مادی زیری پای می‌گذارد، رنج می‌برد و دموکراسی غربی که برخی از آنان فریب‌اش را خوردند، آنان را در میان کسانی‌که دموکراسی را تقدیس می‌کردند، فاسد نموده است. چنان‌چه هرگاه بخواهند آن را زیر پای می‌کنند و این به دلیل ناسازگاری و بحران‌های است که هیچ مشکلی را حل نمی‌کند.

ما هم‌چنین هرگز فراموش نمی‌کنیم که غرب چگونه بارها و بارها با موفقیت دموکراسی در کشورهایی‌که اشغال کرده و یا از طریق زور بر بالای آن حاکمیت می‌کرد، ناکام مانده است. البته مفهوم دموکراسی که حکام آن را "گذار دموکراتیک" نام نهادند؛ در واقع این کشورها را به آشفتگی فساد، ظلم و ستم و بی‌عدالتی سوق داد و در بسیاری موارد منجر به جنگ‌های داخلی نیز شد. امروز این بذر اختلافات و بحران‌ها در واقع دموکراسی نامیده می‌شود که امریکا را به زمین زده است.

در این‌جا ما به امت اسلامی یادآوری و تذکر می‌دهیم که این یک امت‌ مزین با تمدن بشری است و امروز درب آن باز است، نه تنها برای احیاء و اعاده مجدد دولت خلافت در سرزمین‌های اسلامی، بلکه برای ارائه و تقدیم اسلام به عنوان یک جایگزین متمدن برای مردمان غرب است؛ مردمی‌که از حرص و آز و مادی‌گرایی حکمرانان خود خسته شده اند و با این‌حال امروز با حمله بر معبد دموکراسی آنان کفر واضع یا اعتقاد ناباورانه‌شان را اظهار نمودند.

نظام حکومت‌داری در اسلام دارای سبک و شیوه‌های متمایزی در اداره امور مردم و کشورها دارد، زیرا میان حق حاکمیت و اقتدار جدایی می‌افگند. بنابراین، امت به خلیفه منتخب اقتدار را می‌دهد تا بر آنان شریعتی را تطبیق کند که به آن ایمان دارند. لذا در نظام اسلام هیچ اوپوزیسیون و وفاداری وجود ندارد، بلکه امتی است که از خلیفه‌شان تا زمانی اطاعت می‌کنند که قانون الله سبحانه وتعالی را بر بالای‌شان تطبیق بکند. فلهذا، نظام اسلامی یگانه نظامی‌ست که دوام استقرار(ثبات پایه‌داری) را تضمین می‌بخشد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ [توبه: 109]

ترجمه: آیا کسی که بنیانش را بر پرهیزکاری(تقوا) و خشنودی الله(سبحانه‌و‌تعالی)  پایه‌گذاری کرده، بهتر است یا کسی که بنیانش را بر لبه‌ی پرتگاه سستی بنا نهاده است که ناگاه در آتش دوزخ فرو ریزد؟ و الله(سبحانه‌و‌تعالی) افراد ستمکار(ظالم) را هدایت نمی‌کند.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

من تو را به دنیا آوردم تا مسجدالاقصی را آزاد کنی!

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

وقتی‌که صلاح الدین ایوبی رحمه الله طفل خورد سال بود و در سرک با پسران بازی می‌کرد، پدرش او را دید و از میان بچه‌ها گرفت و با دستانش او را بلند کرد -پدرش مردی بلند قامت بود - و به او گفت: من با مادرت ازدواج نکردم و تو را به دنیا نیاوردم تا با پسران بازی کنی! مگر با مادرت ازدواج کردم و تو را به دنیا آوردم تا مسجدالاقصی را آزاد کنی! و او را از دست خود رها کرد و کودک روی زمین افتاد. پس پدر به کودک نگاه کرد و ألم و دردی  را در صورت او دید، به او گفت: افتیدن به زمین المناک‌ات نمود؟ صلاح الدین گفت: تو مرا المناک نمودی! پدرش به او گفت: چرا گریه نکردی؟ او به پدرش گفت: برای آزاد کننده مسجدالاقصی لازم نیست گریه کند.

این‌گونه مردان، مردانی را تربیت نمودند و رهبرانی را به وجود آوردند كه شخصیت‌شان با عقلیه و نفسیه اسلامی ارتقا نمود. این شخصیت اسلامی که رسول الله صلی الله علیه وسلم در اصحاب خود به جود آورد، آن را در خانه ارقم بن ابی الارقم بنا نمود و توسط وحی الهی از ما فوق آسمان‌های هفت‌گانه صیقل و آلایش داد.

﴿لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾ [فصلت: 42]

ترجمه: ‏هيچ گونه باطلي، از هيچ جهتي و نظري، متوجّه قرآن نمي‌گردد. قرآن فرو فرستاده يزدان است كه با حكمت و ستوده است.

مردانی را بیرون آورد که آنچه را که به الله سبحانه وتعالی متعهد شده اند، باور داشتند، تغییر نکردند و در کتله‌ای کار نمودند که از پیامبر و از اسلام به واسطه نفس و مال و اولاد به وجود آمد؛ کتله‌ای که به احکام اسلام عمل نموده و شریعت‌اش را تطبیق نمود؛ با درک این‌که هیچ راه نجات دیگری برای مسلمانان و بشر وجود ندارد.

بنابراین، در می‌یابیم که والدین علاقه زیادی به تربیت فرزندان خود در یک محیط سالم و شیردهی با عقیده اسلامی، محبتی به علوم اسلامی و به قرآن دارند. قرآن به محمد صلی الله علیه وسلم نازل نشده که تنها به آن عبادت شود، بلکه قرآن طریقه‌ای زندگی و قانون است که زندگی به آن آسان شده و عبارت از نظام عادل برای تمام مردم می‌باشد؛ نظامی‌که الله سبحانه وتعالی وحی نموده که عقل را قناعت داده و به روح انسانی اطمینان و رضایت می‌بخشد.

اما آنچه را که امروز می‌بینیم قلب را پاره کرده و اشک را از چشم‌ها جاری می‌نماید، اطفال و جوانان از عقیده اسلامی خود دور می‌شوند، پدران و مادران سخت دنبال لقمه نان برای خانواده خود اند؛ مگر کسی را که الله سبحانه وتعالی بر وی رحم نماید. بنابراین فرزندان خود را نادیده گرفتند و آن‌ها را به وحشیانی تحویل دادند که ذهن‌شان را بلعیده و آن‌ها را از هویت اسلامی‌شان دور نمودند. می‌بینید که فردی در میان آن‌ها چشم از تلفن هوشمند خود بلند نمی‌کند؛ در حالی‌که او از دره رذیله به وادی پستی سرگردان می‌شود که از عقیده ما جدا شده و فقط برای تخریب فرزندان مسلمانان و خشکاندن چشمه‌های فکری جوانان مسلمان و ارتباط او با ایمان خود استوار است. پس فرزندان امت به سرزمین پایبند شدند و فراموش کردند که از امت محمد صلی الله علیه وسلم هستند، فراموش کردند که از نوادگان فاتحان اند، فراموش کردند که با دین خود بر این سرزمین حکومت می‌کردند، فراموش کردند که آن‌ها صاحبان کلمه ای بودند که اعراب را به وسیله آن تسخیر می‌کردند و غیر عرب مدیون آن‌ها بودند. هیچ خدایی جز الله نیست، محمد رسول الله است.

﴿لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾ [یوسف: 87]

ترجمه: از رحمت الله نااميد مشويد، چرا كه از رحمت الله جز كافران نااميد نمي‌گردند.

حمد و سپاس الله را که ما را برحزب التحریر منت گذاشت. از آنجای‌که توسط شیخ تقی الدین نبهانی رحمه الله علیه بنیان نهاده شد تا به امروز تحت رهبری عالم بزرگ عطاء بن خلیل ابوالرشته! جوانان و رهبری او بر خود شب و روز را یکی نموده و در میان امت کار می‌کنند و با آن بهترین ملت را باز می‌گردانند که مردم را تحت حکومت خلافت راشده ثانی برمنهاج نبوت، دولتی است که از اسلام محافظت کرده و برای مسلمانان در شرق و غرب زمین می‌جنگد. بنابراین هیچ کس جرئت نمی‌کند که به یک مسلمان بدی یا به او توهین کند، یا این‌که از آبروی  وی کاسته یا حرمت او را زیر پا بگذارد.

ما ان‌شاء الله بهترین جانشین برای بهترین پیشینیان خواهیم بود و به گوش‌های فرزندان مان تکرار خواهیم کرد که ما آن‌ها را برای بازی با گل یا تماشای تلویزیون به دنیا نه آوردیم؛ بلکه باید آن‌ها اقامه کننده دولت خلافت برمنهاج نبوت و آزاد کنندگان مسجدالاقصی از پلیدی یهود و فاتح روم به اجازه الله عزیز و توانا می‌باشند.

﴿قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: برای شان گوشزد نما که نزدیک است.

مترجم: احمد جبیر «نوری»

ادامه مطلب...

حکام مزدور، منبع شر و مصیبت؛ در نشست "العلا" جمع می‌شوند

(ترجمه)

خبر

مقامات و سران هیئت‌های حاضر در چهل و یکمین نشست شورای همکاری خلیج فارس، قطعنامه پایانی را امضا کردند. گفتنی است، این بیانیه با حضور شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیرقطر، در شهر العلا واقع در عربستان سعودی به امضا رسید.

محمد بن سلمان ولیعهد سعودی که در رأس اين نشت قرار داشت، در ابتدای سخنرانی گفت: رهبران دولت‌های خلیج اعلامیه "همبستگی و ثبات" را به امضا می رسانند. هم‌چنان محمد بن سلمان از تلاش‌های کویت و امریکا در راستای آشتی با قطر، سپاسگذاری و قدردانی کرد و تاکید نمود که تقویت شورای همکاری خلیج فارس یک نیازمبرم است.

تبصره

از قطع روابط بین سعودی و قطر سه سال می‌گذرد. در خلال این سه سال عربستان سعودی تحریم‌های هوایی، زمینی، و بحری را بالای دولت قطر وضع نمود؛ اما امروز سعودی زیرنام "نشست العلاء" میزبان امیر قطر شده و تصمیم آشتی با قطر را گرفت.

ما یک روز هم جنایت حکام مزدور را درحق ملت‌شان و امت اسلامی قابل قبول نمی‌دانیم. قطع روابط میان هردو دولت بین مردم جدایی افگنده و باعث بدتر شدن اوضاع شده، امت اسلامی در هر جایی‌که زندگی می‌کنند از تفرقه و هم پاشیده‌گی که در بین امت جود دارد، رنج می‌برند، از زمانی‌که امت اسلامی به دولت‌های کارتونی تقسیم شد و میان شان مرزهای مصنوعی ساخته شد، فریادهای جاهلیت و تخم ملیت‌گرایی گندیده میان شان کاشته شد تا مسلمانان در سرزمین و محل خودشان بیگانه  گشتند. این زمانی بود که سرزمین‌های شان به کشورهای کوچک تبدیل شده و بین امت مرزها ترسیم شد و در کشورهای شان قانون‌های کفری و استعمار غرب تدوین گردید.

واقعیت اینست که حکام مزدور و امثال این حکام که دراین اجلاس‌ها اشتراک می‌ورزند، همه به فرمان امریکا و دولت‌های دیگر غربی که این حکام به آن‌ها وفادار اند، صورت می‌گیرد. تا زمانی‌که رهبری قصرسفید تغیر موقف ندهد در موقف این حکام تغییری نمی‌آید. این حکام نه مطایق خواسته‌های مردم عمل می‌کنند و نه مطابق خواسته‌های دین مقدس اسلام. حقیقت امر اینست که خواسته‌های باداران‌شان و منافع آن‌ها اساس دشمنی و صلح این حکام قرار گرفته و مطابق به خواست و اراده باداران خود عمل می‌کنند. اگربادارشان خواستند که نشست دایرشود، با هم می‌نشینند؛ اگر خواستند که  از هم جدا شوند، نظر به خواست آن‌ها اجراآت می‌کنند.

این سازمان‌ها که در اوج انحطاط خود نشست دایرنموده اند، نمی‌توانند از خود محافظت کنند، حتی از امنیت شخصی برخودار نیستند؛ پس چه برسد که بالای دیگردولت‌ها اعلان جنگ نمایند. این کشورها فقط به مناطق تحت الحمایه غربی تبدیل شده اند.

امت اسلامی هرگزبالای این نشست‌ها و امثال آن نباید اعتماد کنند، زیرا این نشست‌ها فقط مدتی زخم‌ها را بی‌حس نموده و دردها را تسکین می‌دهد، سپس زخم را گندیده و گسترده می‌سازد، زیرا این نشست‌ها قضایای سرنوشت‌ساز و مشکلات حیاتی امت را معالجه نمی‌کنند، بالای امت اسلامی لازم است که همین اکنون برای متحد ساختن مردم و تاسیس دولت اسلامی دست به کارشوند، زیرا این دولت می‌تواند در مورد قضایای سرنوشت‌ساز امت تصمیم زندگی و مرگ را بگیرد و تخم شقاق و نقاق را که حکام جاهل بین امت کشت نموده اند، دورسازد و یگانه راه خلاصی از این معضله اقامه خلافت راشده برمنهج نبوت می‌باشد.

نوسنده: عبد المؤمن الزيلعي

مترجم:محمدفاتح

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه