سه شنبه, ۰۱ ربیع الثانی ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

دعوت الی‌الله با حکمت و موعظۀ حسنه

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

 الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ

[نحل: ۱۲۵-۱۲۸]

ترجمه: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما! و با آن‌ها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت از هر کسی بهتر می‌داند، چه کسی از راه او گمراه شده‌است و او به هدایت ‌یافته‌گان داناتر است و هرگاه خواستید مجازات کنید، تنها به‌مقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید و اگر شکیبایی کنید، این کار برای شکیبایان بهتر است. صبر کن و صبر تو فقط برای الله(سبحانه وتعالی) و به توفیق او(سبحانه وتعالی) باشد و بخاطر(کارهای) آن‌ها، اندوهگین و دلسرد مشو و از توطئه‌های آن‌ها در تنگنا قرار مگیر! الله(سبحانه وتعالی)
 با کسانی است که تقوی پیشه کرده‌اند و با کسانی‌که نیکوکارند.

کلمۀ امر(اُدعُ) بر سه محور(دعوت‌گر، دعوت و اسلوب‌دعوت) می‌چرخد و برای هر دعوت‌گری‌که می‌خواهد به گونۀ شایسته‌ی آن در طاعت الله سبحانه وتعالی قرار داشته باشد، مسئولیتی را واگذار می‌کند که انجام آن حتمی و ضروری می‌باشد.  

دعوت الی‌الله در حقیقت دعوت به "لااله الا الله محمد رسول الله" و دعوت به ایمان به عقیدۀ اسلامی می‌باشد؛ ایمان به الله، ملائک، کتاب‌ها و پیامبران الله سبحانه وتعالی، ایمان به قضاء و قدر و این‌که خیر آن‌ها و شرآن‌ها صرفاً از جانب الله سبحانه وتعالی می‌باشد و بس. دعوت الی‌الله در حقیقت دعوت به کار نمودن در راستای آن چیزی می‌باشد که لازمۀ چنین ایمانی است، دعوت برای از سرگیری زندگی اسلامی و برای ایجاد دولت اسلامی‌ که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را در مدینۀ منوره تأسیس کرده بود؛ دولتی‌که اسلام را تطبیق، احکام اسلامی را اجراء، خیر و صلاح جامعه را تأمین و میان مردم عدل و انصاف را پدید می‌آورد.

دولت اسلامی به سرعت در جهان وسعت یافت؛ چنانچه جمعیت مسلمانان امروزه نزدیک به یک چهارم از جمعیت زمین، به حدود ۱.۸ میلیارد مسلمان رسید، سرزمین‌های اسلامی در امتداد سه قارۀ معروف گسترش یافت، مسلمانان در سراسر جهان گشت وگذار نموده و هیچ کم و کاستی نداشتند؛ آنچه که امروزه مسلمانان ندارند، دولتی می‌باشد که شریعت الله سبحانه وتعالی را در میان‌شان تطبیق نموده و تحت حاکمیت‌اش از همه امور مسلمان‌ها رعایت به عمل آید، از آن‌ها و سرزمین‌های‌شان حفاظت و خیر و صلاح‌شان تأمین گردد؛ دولتی‌که اسلام را در اقصی نقاط زمین گشترش داده، زمینه و اسباب زندگی تحت سایۀ شریعت اسلام را برای مسلمانان فراهم کند و اسلام را بار دیگر در زندگی بشریت منحیث یک واقعیت زنده برگرداند. بلی، این است جایگاه مختصر دعوت.

همان‌گونه که ملاحظه می‌گردد، روشن است که امروزه دعوت در مجرای درست طبیعت خود قرار ندارد. دعوت‌گران وابسته به دولت‌های حاکم بر سرزمین‌های اسلامی، تنها برای خدمت به باداران خود بر اسلوب دعوت متمسک شده و از اصل دعوت غافل می‌باشند؛ زیرا که دعوت در نزدشان از کدام اهمیت و جایگاهی برخوردار نیست. دولت‌هایی‌که به آن‌ها وابسته می‌باشند، در عوض حکومت بر اساس اسلام، مطابق به سرمایه‌داری استعمارگر و نظام‌های ظالمانه و ستمگرانه حکومت می‌کنند.

در قدم نخست یک دعوت‌گر باید بداند که به چه چیزی دعوت می‌کند و آنچه که دیگران را به آن دعوت می‌کند، باید خود نیز به آن ملبس باشد؛ به این معنی که نباید گفتارش مخالف کردارش باشد، خواه این دعوت‌گر یک شخص و یا دولت اسلامی‌باشد؛ چون دولت اسلامی در واقع نماینده‌ی تطبیق اسلام بوده و باید سیاست‌های داخلی و سیاست‌های خارجی خود را بر اساس عقیده‌ی اسلامی استوار سازد.

دعوت الی‌الله به خاطر شخص دعوت‌گر، قوم، منطقۀ دعوت‌گر و یا هرشخص و چیزی دیگری نمی‌باشد؛ بلکه دعوت الی‌الله صرفاً برای الله سبحانه وتعالی و برای دین و رسولش صلی الله علیه وسلم می‌باشد. دعوت‌گر تنها در برابر وظیفه‌ای‌که الله سبحانه وتعالی بر دوشش گذاشته مسئول بوده و صرفاً برای دین ثابت الله سبحانه وتعالی فرا می‌خواند و بس؛ وی کدام حق و امتیازی ندارد که ادعا نموده و در برابرش در این دنیا مزدی بخواهد، برای خود و خانواده‌اش خواستار حکومت و یا هرگونه امتیاز دیگری باشد؛ بلکه دعوت‌گر پاداشش را فقط از الله سبحانه وتعالی می‌گیرد.

اسلوب دعوت به حکمت و موعظۀ حسنه که عبارت از نیکو سخن گفتن و رعایت حال مخاطب و مهلت دادن به آن و خوب گوش‌دادن به سخنان یگدیگر است تا اعتماد به راست‌گوی در میان آید، هم‌چنان سخن‌ نرم گفتن که بیان‌گر حسن‌ نیت بوده و هدف رسیدن به نتیجۀ حق‌ را نشان می‌دهد. دعوت‌‌گر باید از توبیخ، سرزنش و اظهار عیب و کاستی‌های مخاطب، جداً اجتناب کند و باید مناقشه، با آرامش کامل بوده و عاری از حمله نمودن، تحقیر، خشم و فریاد بر مخاطب باشد؛ زیرا هدف از دعوت تنها راهنمای بسوی الله سبحانه وتعالی تحقق طاعت و حسن ‌عبادت الله سبحانه وتعالی می‌باشد و نیازی به لجاجت و شدت استدلال نیست؛ بلکه باید مناقشه بر اساس حسن‌بیان و اخلاص‌عمل برای الله سبحانه وتعالی و رسیدن به حق باشد.

﴿وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ...

ترجمه: و هرگاه خواستید مجازات کنید، تنها به‌مقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید.

 این قاعده قصاص بالمثل است، بدون از زیاده روی در عکس‌العمل؛ اما با وجود راه‌حل قصاص بالمثل همان‌گونه که آیه‌ی فوق به آن صراحت دارد، قرآن‌کریم به عفو، صبر و شکیبایی فرامی‌خواند؛ زیرا عفو، صبر و شکیبایی در پذیرفتن اسلام و حقیقت، تأثیرگذاری بیشتری بر طرف مقابل دارد تا قصاص بالمثل؛ اما اگر مخاطب بر جهل و سرکشی خویش اسرار داشته و یا بر کفرش پافشاری داشت، در آن صورت سزاوار عکس‌العمل بوده و بدون کم و کاستی در جزای معین آن مجازات خواهد شد؛ عکس‌العملی‌که ویژۀ دولت اسلامی می‌باشد.

دعوت‌‌گر برای رسیدن به هدف دعوت‌اش، نیاز به صبر دارد و صبر است که یاری الله سبحانه وتعالی را در پی دارد، صبر و شکیبایی و کنترول احساسات چیزی نیست؛ مگر استجابتی بر این خواسته‌ی الله سبحانه وتعالی:

﴿...وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَِ وَاصْبِرْ وَ مَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ...

[نحل: 126-127]

ترجمه: و اگر شکیبایی کنید، این کار برای شکیبایان بهتر است، صبر کن و صبرِ تو فقط برای الله(سبحانه وتعالی) و به توفیق  او(سبحانه وتعالی) باشد.

                                                   ﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴾                                                 

[یوسف: ٢١]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) در کار خود پیروز است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند!

نویسنده: ابراهیم سلامت

ادامه مطلب...

(مروری بر اسناد تاریخی وزارت خارجۀ بریتانیا)

(ترجمه)

عبدالعزیز آل سعود درخواست سلطان عبدالحمید ثانی را به خاطر حمایت از دولت عثمانی رد کرد. "حسن شکری" فرمانده نظامی عثمانی، نامۀ عبدالحمید ثانی را به عبدالعزیز رساند و او را از فتنه‌هایی‌که در نجد به وقوع می‌پیوست، هشدار داد و برایش گفت: «دست‌های بیگانه در این منطقه در کار اند.» "حسن شکری" به عبدالعزیز گفت: عبدالحمید این نامه را به خاطر حفظ خون‌ها و جلوگیری نفوذ و دخالت بیگانه در سرزمین‌های اسلامی فرستاده است؛ اما عبدالعزیز آل سعود در جواب گفت: «ما این نصیحت و خیرخواهی شما را نمی‌خواهیم و دیگر اجازه نمی‌دهیم که شما بر ما حکومت کنید و اطاعتی در کار نیست.»

"کرزون" وزیرخارجۀ انگلیس بزرگان و امرای خلیج را که با کشورش خو گرفته بودند؛ در حالی‌که عبدالعزیز در رأس آن‌ها قرار داشت، بالای کشتی انگلیسی خواست و سخنانی را در سایۀ توپ‌های دوربرد انگلیس ایراد کرد و خوبی‌های بریتانیا و قدرت انگلیس را در حفظ امنیت منطقه بر شمرده و آن‌ها را به همکاری به خاطر پاک‌سازی منطقه از دشمنان انگلیس و دور ساختن‌شان فراخواند؛ بدون تفاوت از این‌که دشمنان عثمانی‌ها باشند و یا آلمان‌ها، روس‌ها و فرنسوی‌ها.

سیاست انگلیس قبل از به قدرت رسیدن عبدالعزیز آل سعود، تنها دخالت در جزیرۀ عرب و باقی ماندن در ساحل دریای عمان تا کویت بود؛ اما با سر قدرت آمدن افرادی مثل عبدالعزیز آل سعود، انگلیس سیاست خود را تغییر داده و هدف عمده‌اش را هم‌پیمان شدن با عبدالعزیز آل سعود و پایان دادن نقش "علی ابن رشید" وفادار دولت عثمانی قرار داد؛ ابن رشیدی‌که تهدیدی به نیروهای انگلیسی در جنوب وادی "رافدین" بود.

عبدالعزیز آل سعود در سال 1910م نامه‌یی را به "ولیام هنری شکسپیر"، فرد اعتباریی انگلیس فرستاد که هدف از این نامه نزدیک شدن عبدالعزیز به انگلیس بود. "شکسپیر" به زبان عربی خوب مهارت داشت و از همان زمان در بین عبدالعزیز و "شکسپیر" دوستی قوی و رفاقت محکمی به وجود آمد؛ چنانچه عبدالعزیز نامۀ دیگری به "پیرسی کوکس" نمایندۀ انگلیس در منطقه فرستاد؛ عبدالعزیز در این نامه نوشته بود: «به جناب عالی می‌گویم تا به دوستی دیرینه‌ای بین مان و پیمان‌های گذشته نگاه کنید؛ دوستی و پیمان‌هایی‌که به زمان، فیصل پدرکلان مرحومم بر گشته، مدت 55 سال از آن پیمان‌ها گذشته و 55 سال دیگر باقی مانده است و ما علاقه‌مند دوبارۀ این توافق‌نامه هستیم.» هم‌چنان عبدالعزیز افزود: «آل سعود از مبارک الصباح بهتر است؛ زیرا آل سعود با ترک‌ها هیچ معامله‌ای نکرده و هیچ‌گاه بیرق ترک‌ها را مثل مبارک برنداشته است و به هیچ زمانی خلافت سلطان را نپذیرفته است.»

"امیر شمر ابن رشید" نامه‌یی به عبدالعزیز فرستاد و خواهان صلح و آشتی با وی شد؛ اما عبدالعزیز صلح را به شرطی با او پذیرفت که ابن رشید به انگلیس تسلیم و از دولت عثمانی پشت کند و متعاقباً نامه‌ای به "کوکس" فرستاد و در آن نامه نوشت: «چنانچه شما می‌دانید، "ابن رشید" برای من نامه‌یی فرستاده و خواهان صلح گردیده است؛ اما من در جواب نامۀ آن نوشتم: در صورتی می‌توانید با من آشتی کنید و یا دوست شوید که دوستی تان را با حکومت دوست و هم‌پیمان ما، انگلیس و سایر هم‌پیمانان‌اش اظهار نمائید.» اما "ابن رشید" این خواست "عبدالعزیز" را رد کرد و عبدالعزیز دوستی بدون قید و شرط خود را با انگلیس تأکید کرد و برای "کوکس" گفت: «من هرگز صلح را با "ابن رشید" به خاطر هدف شخصی‌ام نمی‌پذیرم؛ بلکه صلح را فقط به خاطر منافع حکومت انگلیس قبول می‌کنم.»

یکی از ثروت‌مندان 700 شتر را خریداری کرد تا این شتران را به حمایت از نیروهای عثمانی‌ در جنگی‌که علیه انگلیس داشتند، بفرستد؛ اما عبدالعزیز این قافلۀ شتر را مورد حمله قرار داد و آن‌ها را گرفته و به طور هدیه و تحفه به انگلیس در کویت فرستاد.

در ماه مارچ 1913م عبدالعزیز در کویت با "شکسپیر" دیدار کرد و تصمیم خود را برای گرفتن منقطۀ احساء و قطیف در حالت ضعف و ناتوانی دولت عثمانی در بالکان گرفت؛ سپس در ماه اپریل 1913م به حملۀ ناگهانی اقدام نمود و بالای بندر عقیر غلبه پیدا کرد و نیروهای عثمانی‌ را از آن منطقه دور ساخته و با "شکسپیر" و "تریفور"، نمایندۀ انگلیس در بندر بحرین دیدار کردند و از یک‌دیگر استقبال گرمی نموده و به رقص ملی پرداختند.

در ماه مارچ 1914م "شکسپیر" به ریاض رفت و مدت پانزده روز با عبدالعزیز در مورد ارتباط برقرار کردن با امام یحی و محمد ادریس، حاکم عسیر و دیگر رهبران منطقۀ جزیرۀ عرب که در حقیقت مزدوران انگلیس بودند، صحبت کردند و هدف از این نشست تنظیم ایجاد اتحاد بر ضد عثمانی‌ها بود.

به تاریخ 28 نومبر 1914م عبدالعزیز آل سعود نامه‌یی نوشت: «از طرف عبدالعزیز به امیر نجد! به امید موفیت شما و حکومت با افتخار انگلیس، امیدوارم که امور به شکل دلخواه پیش رفته و در امر مقابله بر ضد عثمانی‌ها با هم به توافق برسیم.»

به تاریخ 24 نومبر1914م جنگ "جراب" بین عبدالعزیز و ابن رشید به و قوع پیوست که "شکسپیر" به عنوان مشاور نظامی عبدالعزیز بوده و رهبری توپ‌های دوربرد را به عهده داشت که نهایتاً "شکسپیر"در این جنگ کشته شد.

"کوکس" به خاطر تقدیر و دست‌آورد‌های ابن سعود و شاح، فرمانده امپراتوری هند در جنگ جهانی اول به نفع انگلیس و همکاری‌شان مدال افتخار را به گردن ابن سعود و شاح انداخت؛ چیزی‌که باعث قوت بیشتر انگلیس در حملۀ اشغال عراق شد.

به تاریخ 26 دسمبر 1915م کوکس معاهدۀ "دارین" را با عبدالعزیز به امضاء رساند که معاون پادشاه انگلیس نیز این معاهده را در هند تأیید کرد. در این معاهده موارد ذیل تحریر گردیده بوده:

- حکومت عبدالعزیز خود را ملزم به حمایت از منافع عبدالعزیز و سرزمین‌اش می‌داند.

- عبدالعزیز آل سعود، خود را متعهد می‌داند که از هرنوع ارتباط، توافق و معاهده با همۀ حکومت‌ها و دولت‌ها، غیر از انگلیس خود داری کند.

- عبدالعزیز حق ندارد که خاک خود را به گِرو و اجاره بدهد و یا به عنوان امتیاز به دولت‌های اجنبی و یا یکی از هم‌پیمانان دولت‌های اجنبی بدون اجازۀ انگلیس بدهد.

- عبدالعزیز تعهد می‌کند که هیچ نوع تجاوز و دخالتی در کویت، بحرین، قطر، عمان و سواحل این مناطق نداشته باشد؛ چنانچه پدرش قبلاً این تعهد را کرده بود و هم‌چنان عبدالعزیز حق ندارد که در تمام مناطق شیخ‌نشین تحت حمایت انگلیس و معاهدین انگلیس دخالت کند.

- انگلیس متعهد است که 5000 جنیه استرلینی و هزار میل ماشیندار و تفنگ و صد هزار مرمی را به عنوان معاش سالانه برای سعودی پرداخت کند.

به تاریخ 29 دسمبر1915م در اسناد انگلیس ذکر شده که شخصیت و صراحت عبدالعزیز موقف آن را در نزد ما ثابت کرده و از جریان جنگ‌ها می‌توان بر آن اعتماد کرد.

وقتی عبدالعزیز آل سعود موقف و جایگاه‌اش را از طرف حسین ابن علی به خطر دید و احساس ترس می‌کرد، کوکس آن را آرامش و اطمینان داد و برایش گفت: «تشویش نکن! ما ضامن استقلال تو هستیم و تعهد می‌دهیم که شریف و هیچ کسی دیگری نمی‌تواند بر تو تجاوز کند.»

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: ابوحمزه "خطوانی"

ادامه مطلب...

دو واقعیت متناقض که امروز مشاهده می شود

(ترجمه)

از ابونجیح عرباض بن ساریه رضی الله عنه روایت است که فرمود: رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را چنان موعظه‌ای نمود که قلب‌ها هراسان و چشم‌های ما اشک ریختند. ما گفتیم: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، مثل این‌که این موعظه خدا حافظی است، پس ما را نصیحت نمائید؛ ایشان فرمودند:

«أوصيكم بتقوى الله عز وجل، والسمع والطاعة، وإن تأمر عليكم عبدٌ؛ فإنه من يعش منكم فسيرى اختلافًا كثيرًا، فعليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين، عَضُّوا عليها بالنواجذ، وإياكم ومحدثات الأمور؛ فإن كل بدعةٍ ضلالةٌ»

(رواه ابوداود والترمذی وقال: حديث حسن صحيح)

ترجمه: شما را  به تقوای(ترس از) الله سبحانه وتعالی و به شنیدن و اطاعت کردن توصیه می‌نمایم؛ اگرچه بالای شما غلامی امیر مقرر گردد؛ زیرا عده‌ی از شما در زندگی طولانی‌اش زود است که اختلافات زیادی را مشاهده نماید؛ پس در آن حالت بر خود سنت(راه و طریقه‌ی زندگی) من و خلفای راشدینی‌که رهنما و هدایت یافته هستند، لازم بگیرید و با دندان آن را محکم بگیرید(کنایه از شدت محکمی می‌باشد)؛ از امورات نو پیدا در دین(بدعت) پرهیز نمایید؛ زیرا هر امور نو آوری در دین(بدعت) گمراهی پنداشته می‌شود.

شرح حدیث

در زمانه‌ی حاضر وقتی این حدیث را مطالعه نمائیم، سبب رنجش و غمگینی قلب انسان می‌گردد؛ زیرا حدیث ما را به چیزی رهنمائی می‌کند که در گذشته‌ها بود و امروز وجود ندارد:

پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را به تقوی و ترس از الله سبحانه وتعالی توصیه نموده است، اما برعکس می‌بینیم که امروزه ظلم تمام زمین را فراکرفته است. دیروز حکام مسلمانان را در پابندی به کتاب الله متعال و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم فرامی‌خواندند، لیکن امروز حکام خاین و معامله‌گر را می‌بینیم که هر قدر تعدادشان زیاد می‌شود، همان قدر ضعف و عدم تعاون‌شان اضافه می‌گردد؛ دیروز پابندی به احکام و طاعت الله سبحانه وتعالی مشاهده می‌گردید؛ امروز بدعت‌ها و امورات نو پیدا در دین را مشاهده می‌کنیم که با قران و سنت هیچ نوع رابطه‌ای ندارند. …

ای مسلمانان! آیا شما از این‌که احکام قرآن تطبیق نمی‌شود، غمگین نمی‌شوید؟ آیا وصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم را که گفته بود: «سنت من و سنت خلفای راشدین هدایت شده را برخود لازم بگیرید.» برخود تطبیق نمی‌کنید؟ بدون شک ادامه‌ی زندگی بدون تطبیق احکام قرآن ذلت‌آور است، یعنی زندگی انسان بدون نظام خالقش مستقیم نگردیده، روح و روان انسان بدون تطبیق نظام الهی آرام شده نمی‌تواند؛ خالقی‌که پیدا کننده‌ی دنیا، آخرت و انسان و زندگی می‌باشد؛ اما به یاد داشته باشید که احکام قرآن تطبیق شده نمی‌تواند؛ مگر توسط دولتی‌که با حاکمش جهت تطبیق قرآن و سنت بیعت صورت نگیرد.

ادامه مطلب...

خلاصی و نجات در پابندی به دین است

(ترجمه)

از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«ذَرُونِي مَا تَرَكْتُكُمْ، فَإِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِسُؤَالِهِمْ وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِيَائِهِمْ، فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَخُذُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ، وَإِذَا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَيْءٍ فَانْتَهُوا»

(سنن ابن ماجه، باب اتباع سنة رسول الله صلی الله علیه وسلم)

ترجمه: مرا بگذارید مادامی‌که من شما را گذاشته ام(سؤال بی‌مورد نپرسید)، زیرا کسانی‌که قبل از شما بودند، به علت زیاد سؤال کردن و اختلاف پیامبران‌شان هلاک شدند؛ پس از چیزی‌که شما را منع کردم دوری نمائید و هرگاه به کاری امر تان کردم به اندازۀ توان خود به آن پابندی نمائید.

مفهوم حدیث

حدیث فوق از انجام کاری(پرسش در مورد دین) خبر می‌دهد که وقت نزول وحی بارها تکرار می‏شد، این پرسش‏ها یا از علاقه‌مندی شدید به دین می‌بود و یا از روی چال و نیرنگ؛ بدین اساس در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم مردم بنابر علاقه‌مندیی‌که نسبت به دین داشتند، در موارد مختلف پرسش‌های زیادی می‌کردند،تا این‌که در نداستن حکم شرعی در حرام واقع نگردند؛ بعضی از آن‌ها از جهت تخفیف در مسئله سؤال می‌نمودند؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم پاسخ را چنان واضح بیان می‌نمود که در آن پوشیدگی‌ای باقی نمی‌گذاشت و از اصرار و سوء قصد در مسئله جلوگیری می‌نمود؛ پس الله سبحانه وتعالی ایشان را به آن چه مخصوص و نافع برای‌شان باشد خبر می‌دهد و هیچ چیزی را بدون حکم باقی نمی‌گذارد؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمود: امتان قبل از شما از اشیایی‌که بالای‌شان حرام و یا فرض نگردیده بودند، در وقت نزول همان موضوع سؤال می‌نمودند و سؤال نمودند و آن بالای‌شان حرام و یا فرض گردید و این حالت بالای آن‌ها مشکل تمام گردیده و از سؤال خویش پشیمان گردیدند.

بنابر این، رسول الله صلی الله علیه وسلم مردم را به پابندی به اوامر و اجتناب از نواهی الله متعال خبر داده است که در صورت عمل به آن رضایت الله سبحانه وتعالی را حاصل می‌کنند.

هم‌چنان در این حدیث توجه، تدبر و علاقه‌مندی شدید بر بندگان صورت گرفته است که آن اجتناب از منهیات است و آن امری‌ست آسان و بدون مشقت؛ اما در پابندی به اوامر نوعی مشقت وجود دارد و آن سعی و تلاشی است که به دیگران نیز سرایت می‌نماید؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را به این خبر می‌دهد که آنچه بر ما حرام کرده می‌شود، در نزدیک شدن به آن عذری وجود ندارد و همۀ مردم به دوری از آن توانایی دارند؛ مگر آن چیزهایی‌که خود شریعت آن را استثناء قرار داده است؛ اما به آن مواردی‌که ما امر شده‌ایم، همه‌اش در حال استطاعت و قدرت امری‌ست که به آن باید پابندی صورت گیرد و این امر بعید خواهد بود که از شخص دارای توانایی و قدرت انجام امری خواسته شود و او نفس خود را غیرقادر و توانا بداند. هر شخص قدرت خود را می‌داند و الله سبحانه وتعالی آنچه ما در خفاء و آشکار انجام می‌دهیم می‌داند.

بنابر این، برای کسانی‌که امروز به حرام واقع شده اند، عذری وجود ندارد که بگویند ما قدرت اجتناب از حرام را نداریم، زیرا برای اجتناب از حرام به توانائی و قدرت ضرورت نیست و کسی‌که چنین بهانه‌جوئی می‌کند، او خودش و پیروانش را در حرام قرار داده است. از الله سبحانه وتعالی مسئلت داریم که ما را در اجتناب از آنچه منع نموده و پابندی به اوامرش کمک نماید.

ادامه مطلب...

فریب "انتخابات نام‌نهاد دموکراتیک ملی" در بنگله‌دیش برای مردم آشکار شده است و این راهی نیست که در تغییر رژیم مستبد مؤثر تمام شود

(ترجمه)

خبر:

بیش‌از ده‌ها تن در جریان خشونت‌های مرتبط به انتخابات در بنگله‌دیش به‌تاریخ 30 دسمبر 2018م که مردم برای تصمیم گرفتن در مورد انتخاب شیخ حسینه، نخست‌وزیر، برای سومین بار متوالی به‌پای صندوق‌های رأی‌دهی رفته بودند، کشته شدند. این در حالی‌ست که مخالفان وی ادعا می‎کنند که رهبری وی به‌طور فزاینده‌ای خودکامه شده است. کمپاین‌های انتخاباتی تحت‌الشعاع دستگیری و به‌زندان انداختن ده‌ها تن-که مخالفین تعدادشان را صدها هزار از مخالفان حسینه می‌گویند- قرار گرفته بود.

تبصره:

"انتخابات مسخرۀ ملی" به روز یک‌شنبه نه‌تنها بحران سیاسی در بنگله‌دیش را عمیق‌تر کرد؛ بلکه در میان نسل آینده بیداری را برای به‌دست آوردن آزادی واقعی ایجاد کرده است. مردم در بنگله‌دیش اکنون به‌خوبی آگاه شده اند که رژیم مستبد توسط پروسۀ‌ تحمیلی غربی "دموکراتیک" از بین نمی‌رود. مردم به‌زور توسط نظریه‌پردازان طرفدار غرب تربیه شده بودند که دموکراسی تنها امیدشان برای تغییر است، چراکه برای‌شان "قدرت مطلق" را جهت انتخاب حاکم‌شان در هرپنج سال می‌دهد. ادعای ذکر شده یک‌بار دیگر با این انتخابات مضحک ‌طوری غلط ثابت شد که مردم با بی‌چاره‌گی شاهد تصمیم‌گیری شبکۀ سیاسی امپریالیست‌های غربی، قلدر منطقه‌ای‌شان، هند و مزدور وفادارشان، حسینه، بالای سرنوشت "بنگله‌دیش دموکراتیک" بودند. درحالی‌که تمام انتخابات با سطح بی‌سابقۀ تقلب انتخاباتی و خشونت حمایت شدۀ دولتی بود، هند با سرعت تمام رضایت خود را از پروسۀ انتخابات با ادعای "واقعاً منظم" بودن و فضای "آرام و صاف" آن اعلام کرد. (منبع: بی‌دی نیوز 24 دات‌کام، 30 دسمبر 2018)

مردم نیز این‌را درک کرده اند که به‌غیر از این‌که افسران مخلص نیروهای مسلح، بندهایی‌که توسط غرب استعمارگر برای حمایت حکام مزدورشان را در بنگله‌دیش به‌آن‌ها تحمیل کرده اند، باز کنند، حکومت استبدادی حسینه توسط آن‌چه به‌اصطلاح شرکت آزاد و عادلانه در انتخابات تحت دموکراسی خوانده می‌شود، پایان نخواهد یافت. حکام مزدوری‌که بالای ما تنها برای خدمت به‌منافع غربی تحمیل شده اند.

از این‌رو، یگانه راه در جهت تغییر نظام دموکراسی و برای آزاد شدن از تحت حاکمیت استبدادی آن، فراخوانی برای مبارزۀ فکری و سیاسی در جهت تأسیس خلافت اسلامی می‌باشد و بر افسران مخلص نظامی واجب است تا هرچه زودتر برای براندازی رژیم حسینه اقدام نموده و برای تأسیس خلافت اسلامی بر منهج نبوت به حزب التحریر قدرت(نصرت) دهند. 

نویسنده: عماد‌الامین

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

انتظار تأمین عدالت از بی‌عدا‌لتی‌ها

(ترجمه)

خبر:

محکمۀ پاسخگوی پاکستان، نواز شریف، نخست‌وزیر پیشین این کشور را به جرم فساد مالی از "کارخانۀ فولاد العزیزیه" به هفت سال زندان محکوم نمود؛ هم‌چنان وی از یک اتهام دیگر به دلیل نبود شواهد کافی تبرئه شد. (منبع:  خبرگزاری Dawn)

تبصره:

این حکم موجب واکنش‌های مختلفی از سوی مردم بر اساس دیدگاه آن‌ها ازچگونگی عملکرد دفتر معتبر پاسخگوی ملی(NAB) شده است. قسمی‌که یک تعداد از مردم موافق به عزل نواز شریف از صحنۀ سیاسی بوده؛ در حالی‌که یک تعداد دیگر خواهان  کشاندن تمام غارت‌گران به پنجۀ قانون می‌باشند. این دفتر پاسخگوی ملی که در سال 1999م تأسیس شد، بیشتر به عنوان نماد ترس بجای نماد عدالت‌خواهی شناخته شده است؛ چنانچه اگر کدام مشکلی برای حل و فصل به این دفتر ارسال شود، باید حل آن مشکل را فراموش نمود؛ چون این دفتر از حل و فصل عادلانۀ آن ناکام مانده و اعلام خواهد نمود که حل این مشکل مبهم و پیچیده است.

همین‌طور پرسش‌های زیادی به این دفتر ارسال شده است که سال‌هاست منتظر پاسخ آن هستند. بناً این تأخیر باعث ایجاد سوءظن و گمان بد در مورد این دفتر می‌شود؛ طوری‌که حادثۀ اخیر مرگ یک معلم با دستبند در توقیفگاه این دفتر، موجی از سروصداها را در سطح ملی در پی داشت؛ قسمی‌که این مرد از دو ماه قبل منتظر دریافت عدالت‌ و بدون کمک‌های صحی در توقیفگاه بود و بالآخره بدون دریافت عدالت جان سپرد. بلی، مرگ این معلم  وجدان ما را بیدار می‌کند که سایۀ این جرم و جنایات و بی‌عدالتی‌ها برچیده نمی‌شود و همیشه توسط این تبهکاران ادامه خواهد داشت.

نواز شریف اولین بار در سال 1990م  نخست‌وزیر پاکستان شد؛ وی طی سه دوره مقام نخست‌وزیری را در این کشور از آن خویش نمود. قانون اعمال شده در پاکستان برای نواز شریف این فرصت را داد تا درخواست خویش را جهت بازنگری محکومیت اخیر خود، به محکمه پیشکش نماید. همین‌طور، پسران نواز شریف در خارج از کشور بسر می‌برند و ممکن هرگز برنگردند؛ بناً نه تنها وی از یک برهۀ زمانی دشواری عبور می‌کند؛ بلکه حزب سیاسی وی نیز مشکلات زیادی را متحمل خواهد شد. اگر به‌طور دقیق وضعیت کنونی پاکستان را بررسی نماییم، شاهد عدم شفافیت نظام عدلی این کشور خواهیم بود. همان‌طور شاهد بدنام کردن مجرمین مشهور توسط رسانه‌ها می‌باشیم؛ اما هرگز دیده نشده که دارائی‌های ملی غارت شده پس گرفته شود و یا کسانی‌که با آبرو و عزت ملت خویش بازی نموده اند، به جزای اعمال‌شان برسند؛ بلکه تنها انتقال قدرت از یک چهره به چهرۀ دیگر بدون کدام تغییرات اساسی و تأمین عدالت، صورت می‌گیرد.

از سوی دیگر، اسلام دارائی نظام عالی عادل و پاسخگوی بسیار خوب برای تمام مشکلات انسان‌ها می‌باشد. این نظام کامل  آماده برای تطبیق و استفاده بوده و منافع تمام انسان‌ها را تأمین می‌کند. مؤسسات همچو "NAB" هرگز نمی‌تواند با مجرمین مانند نواز و آصف علی زرداری عادلانه برخورد کند؛ چراکه بزرگ‌ترین جرم این اشخاص زیر پا کردن قوانین الهی بوده؛ بناءً باید مطابق به قوانین شرعی مجازات داده شوند.

طبق شریعت اسلامی، محکمۀ مظالم که در رأس آن یک قاضی عادل، که دارای اختیارات قانونی مربوطه بوده و قدرت عزل و به محاکمه کشاندن تمام مجرمین از قبیل مقامات دولتی و حتی رئیس دولت را دارا می‌باشد، جرم را شناسائی می‌کند و به پنجۀ قانون می‌سپارد. همین‌طور، تأمین عدالت‌‍‌ به معنی انتقام گرفتن نیست، بلکه در حین مدیریت امور مردم، راهی‌ست برای برقراری مساوات در بین اقشار مختلف جامعه، که نه تنها برابری اجتماعی را به ارمغان می‌آورد، بلکه اعتماد مردم را نسبت به یک‌دیگر و هم‌چنان نسبت به دولت افزایش می‌دهد.

﴿إَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾

[نساء: 58]

ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش بدهید و هنگامی‌که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! الله(سبحانه وتعالی) اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! الله(سبحانه وتعالی) شنوا و بیناست.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

اندونیزیا: فعالیت‌های یاری به مسلمانان مظلوم اویغورِ ترکستان شرقی

استاد رحمات س.لبیب عضو حزب التحریر-اندونیزیا گفت: فاجعۀ مسلمانان اویغور تحت سایۀ رهبری واحد مسلمانان(دولت خلافت) حل خواهد شد و در گفتگوی عمومی با موسسۀ مطبوعاتی "میدیا اومت تابلوید" به روز چهار شنبه 26 دسمبر 2018م در"45 Menteng Gedung Joang " جاکارتا گفت: «راه‌حل تمامی مشکلات مسلمانان اویغور در تحرک جمعی ما مسلمانان نهفته است. باید امت اسلامی تحت سایۀ دولت خلافت، یک رهبری واحد داشته باشند. مسلمانان اویغوری‌ها فریاد می‌زنند و درخواست کمک و یاری می‌نمایند، اما آن‌ها کجا  و حکام مسلمانان کجا؟»

رحمات س.لبیب قبل از این در مقابل سفارت چین نیز گفته بود: «مسلمانان امت واحد هستند، هرگاه برادران مسلمان اویغور مورد سختگیری، آزار و اذیت قرار گیرند، تکلیف و مسئولیت سائر مسلمانان این است که از خاطر آن‌ها خشمگین شده و به یاری نمودن آن‌ها بپردازند.» و نیز در تجمعی‌که در مقابل سفارت چین برای موضع‌گیری از خاطر نجات مسلمانان اویغور به روز جمعه 21 دسمبر 2018م در جاکارتا برگزار گردیده بود، گفت: «تمامی مسلمانان امت واحد هستند و دین اسلام، مسلمانان را یکپارچه می‌سازد و هنگامی‌که می‌بینیم برادران اویغوری ما مورد تعذیب و آزار و اذیت قرار می‌گیرند، باید همۀ ما مسلمانان خشمگین شویم.»

هم‌چنان در سخنان رحمات، ذکر گردیده است که: «اسلام بر  تمامی مسلمانان فرض می‌گرداند: هنگامی‌که برادران مسلمان‌شان کمک و همکاری خواستند، به دلیل این‌که آن‌ها جزئی از مسلمانان هستند، به یاری برادران مسلمان خود بشتابند.» وی سخنان خود را با این کلام به پایان رساند: «مردم باید بفهمند که مسلمانان امت و احد هستند و این‌که مسلمانان اگر دولت خود(دولت خلافت) را برپا دارند، نیرومند خواهند شد.»

مترجم: حمزه پارسا

ادامه مطلب...

خطاب حکام مسلمان برای کفار

(ترجمه)

از حضرت ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که گفت: در نامۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم به هرقل پادشاه روم و دعوتش به اسلام چنین آمده است:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، مِنْ مُحَمَّدٍ عَبْدِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ، إِلَى هِرَقْلَ عَظِيمِ الرُّومِ، سَلاَمٌ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الهُدَى، أَمَّا بَعْدُ: فَإِنِّي أَدْعُوكَ بِدِعَايَةِ الإِسْلاَمِ، أَسْلِمْ تَسْلَمْ، وَأَسْلِمْ يُؤْتِكَ اللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَيْنِ، فَإِنْ تَوَلَّيْتَ، فَعَلَيْكَ إِثْمُ الأَرِيسِيِّينَ»

(رواه بخاری، باب اهل الکتاب تعالو الی کلمة)

ترجمه: به نام الله(سبحانه وتعالی) که بی‌اندازه مهربان و نهایت بارحم است؛ از محمد(صلی الله علیه وسلم) بنده و فرستاده الله(سبحانه وتعالی)، به هرقل، بزرگ روم! سلام برکسی‌که پیرو هدایت است؛ امابعد: من ترا بسوی پذیرش اسلام فرامی‌خوانم! مسلمان شو تا در سلامت بمانی! اسلام بیاور تا الله(سبحانه وتعالی) برایت دو اجر(اسلام و مسیحیت) را نصیبت گرداند؛ پس اگر روگرداندی گناه اریسیین بر ذمۀ تو خواهد بود.

شرح حدیث

به قول صاحب فتح الباری، لسان العرب و ابن جزم، مراد از "اریسییون" پیروان عبد الله بن اریس نصرانی از سرزمین هرقل بودند، که آن‌ها او را تعظیم می نمودند و او کسی بود که در دین‌شان چیزهائی را ایجاد نمود که با دین حضرت عیسی علیه السلام مخالف بود.

بنابر این، نامه یا پیام رسالت رسول الله صلی الله علیه وسلم برای هرقل دلیل قاطع را دربر داشت؛ مبنی بر این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم این را می‌دانست که اکثراً مردم تحت امپراتوری وی از موحدین، پیروان مذهب اریوس بودند؛ از همین جهت رسول الله صلی الله علیه وسلم درعدم پذیرش اسلام، مسؤلیت گناه آن‌ها را به ذمۀ او محول نمود.

ای مسلمانان! شیوۀ خطاب پیامبر شما، صلی الله علیه وسلم و برخورد حاکمان شما که به اسلام حکم نمایند، همین طور می‌باشد، بالخصوص دولت‏ اسلامی(خلافت) که حالات شما را در زندگی تان متوجه می‌باشد؛ پس شیوۀ خطاب پیامبر ما صلی الله علیه وسلم برای رهبران همین است و به همین‌گونه خلفای راشدین بعد از وی صلی الله علیه وسلم روان بودند، چنانچه این موضوع در خطاب هارون رشید به نقفور پادشاه روم واضح است که برایش در نامه‌ای می‌گوید: «از هارون رشید، امیر المؤمنین به نقفور، سگ روم، ای پسر کافر نامه‌ات را خواندم، جوابت را قبل از شنیدن خواهی دید. والسلام!»

اما خطاب یا پیام‌های حکام امروزی تان را ببینید، این‌ها چقدر حکام خسیس، بزدل و فرومایه هستند؛ خطاب این‌ها به کفار همیشه، به نفع بادارهای‌شان بوده و سراسر مملو از رسوایی، نوکری و دورویی می‌باشد. پس ای مسلمانان، برای شما چه باقی می‌ماند؛ بعد از این‌که همه‌ای این حکام اتفاقاً به متابعت از کفار سر تسلیم نهاده اند؟

بیائید دست به دست هم داده و در عوض این حکام مزدور، خلیفه‌ای را نصب نمائیم که مطابق کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسولش صلی الله علیه وسلم حکم نماید؛ خلیفه‌ای که هرکافر را خطاب نموده و بگوید: «ای پسر کافر جواب را قبل از شنیدن خواهی دید.»

ادامه مطلب...

آن‌چه در ۲۰۱۸ انجام داده‌اید، دلیل بر چیزی‌ست که در ۲۰۱۹ انجام خواهید داد

(ترجمه)

خبر

رئیس جمهور رجب طیب اردوغان با پیامی سال نو را به دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا، ولادیمر پوتین رئیس جمهور روسیه، تریزامی نخست‌وزیر انگلیس، ایمانول ماکرون رئیس جمهور فرانسه، شی جینپینگ رئیس جمهور چین و نریندرامودی نخست‌وزیر هند تبریک گفت. اردوغان در پیام سال نو به همتایش در امریکا او را "محترم آقای رئیس جمهور، دوست عزیزم" خطاب قرار داده و گفت: «سال گذشته دورانی بود که ترکیه و ایالات متحده بر مشکلات بسیاری فایق آمدند و برای آوردن روابط دوجانبه به سطح دلخواه تلاش‌های زیادی را به خرج دادند.» (منبع: http://www.haber7.com/siyaset/haber/2795595-erdogandan-trumpa-yeni-yil-mesaj)

تبصره

بدبختانه، اردوغان در پیام سال نو به رؤسای جمهور امپریالیست کافر مزبور، که بر سرزمین‌های مسلمانان تجاوز کردند، آن‌ها را کشتند و بر آنان ظلم کردند، تأکید کرد که روابط دوجانبه مبتنی بر احترام متقابل و گفتگوهای صادقانه با انکشاف تلاش‌های مشترک و اهداف استراتیژیک پیشر‌فت خواهد کرد.

اما، ترکیه با امریکا چه تلاش مشترک را در ۲۰۱۸م و قبل از آن انجام دادند؟ چه کار خوبی را برای رفاه مردم و بشریت انجام داده‌اند؟ نتیجۀ همکاری استراتیژیک با امریکا چیست تا آن را تا به عام جامعه و مردم ترکیه پیشکش کنند؟ بگویید، تا کنون امریکا کدام مشکل ترکیه را حل کرده ‌است؟ چرا فقط به‌خاطر حفظ قدرت‌تان به چنین یک فساد دچار شده‌اید؟

آیا قتل‌عام روسیه را در سوریه که از سال ۲۰۱۵م جریان دارد، نمی‌بینید که می‌خواهید آن را در ۲۰۱۹م نیز ادامه دهید؟ آیا از آن‌چه چین با مسلمانان اویغور در ترکستان شرقی انجام می‌دهد آگاه نیستید که با این وجود، تمایل دارید به توافق‌نامه‌های تجاری ناچیزتان ادامه دهید؟ آیا کسی هست که از امپریالیزم انگلیس و فرانسه باخبر نباشد؟ با این حال، می‌خواهید به همکاری‌تان با آن‌ها ادامه دهید؟ چه‌زمانی آن‌چه را که حکومت هند-دشمن اسلام- با کشمیر انجام داد، فراموش کردید که این‌گونه از آنان خواهش و استدعا می‌کنید؟

زمانی‌که به قبل از ۲۰۱۸م نگاه می‌کنید، چی را می‌بینید؟ آن‌چه در ۲۰۱۸م انجام دادید، دلیل بر چیزی‌ست که در ۲۰۱۹م انجام خواهید داد. اکنون، نگاهی  به ۲۰۱۸م می‌کنیم:

کشورهای اسلامی آزار و اشک‌های کمی را به خود ندیده‌است. خون مسلمانان در جوی‌ها ریختانده می‌شود و زمین‌های خشک را آبیاری می‌کند. دستان کثیف کفار و همکاران‌شان به عفت زنان مسلمان تماس پیدا کرد. توهین به مسلمانان، غارت سرمایه‌های‌مان و افزایش آزار و اذیت از طرف کفار امپریالیست امسال نیز ادامه خواهد داشت. خلاصه این‌که، ۲۰۱۸ با ۹۵ سال قبل، زمانی‌که خلافت برانداخته‌شد، هیچ تفاوتی ندارد. سرزمین مقدس اسراء و معراج که قبلۀ اول مسلمانان است هنوز در سال ۲۰۱۸ در اشغال دولت صهیونیست قرار دارد. دولت صهیونیست گوشه و کنار فلسطین را مورد ظلم و ستم قرار داده‌است. ایالات متحدۀ متکبر با انتقال سفارت‌اش به بیت‌المقدس، جرأت را از حاکمان ترسوی سرزمین‌های مسلمانان سلب کرد.

مردم سوریه یک سال دیگر را درحالی سپری کردند که صدای بمب‌ها با صدای فریادهای مردم وصدای سپاس‌گذاری از دوست‌تان روسیه همراه بود. کسانی‌که به هدایت شما به انقلاب خیانت کردند، در ۲۰۱۸م بیشتر افشاء شدند. شما گفتید که در کنار انقلاب سوریه هستید، ولی دست‌تان را به دست رژیم اسد دادید. بجز حمایت تنی‌چند از مسلمان و مردم سوریه، انقلاب ازین‌پس بدون حامی شد. سال یأس و ناامیدی برای میانمار، سال تنهایی برای ترکستان شرقی و سال قصور برای تمام سرزمین‌های اسلامی مانند سودان، لیبیا و غیره.

۲۰۱۸م برای ترکیه نیز متفاوت نبود. نظام پارلمانی انگلیسی جایش را به نظام ریاستی امریکایی داد. شما گفتید زمانی‌که نظام ریاستی برپا شود، همه‌چیز درست خواهد شد و با آراستن دروغ‌ها مردم را فریفتید.

به همین ترتیب، بازهم مسلمانان مخلص مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. شما آنانی را که خلافت می‌خواهند، با محاکمه‌های ناعادلانه و غیرقانونی به زندان می‌اندازید، ولی کشیش برونسون را، فقط به‌خاطر این‌که ترامپ خواست، به امریکا تحویل دادید.

خلاصه: اگر به ۲۰۱۸م نظر کنید، هیچ قضیه‌ای را نمی‌بینید که در آن خیری برای امت باشد. به‌خاطری‌که امت مسلمه پارچه پارچه شده‌است! چون این امت به یک خلیفه نیاز دارد که سرحدات، لشکرها و سرمایه‌اش را واحد کند. امیدواریم ۲۰۱۹م سالی باشد که در آن تمام مشکلات امت مسلمه حل شود؛ سالی‌که بازگشت روزهای باشکوه امت را اعلان کند؛ سالی‌که دولت رسول الله صلی الله علیه و سلم به صحنۀ جهانی برگردد. امیدواریم این سالی باشد که لوای توحید آسمان را مزین کند، حکومت‌های خیانت‌کار یکی پی دیگری از صحنۀ وجود حذف شوند و کفار امپریالیست به دنبال مکانی باشند که خودشان را پنهان کنند. به الله سبحانه وتعالی دعا می‌کنیم تا سال ۲۰۱۹م سالی باشد که خلافت راشدۀ ثانی تأسیس شود. یقین داشته باشید، چون این اصلاً برای الله سبحانه وتعالی دشوار نیست.

محمود کار

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه ترکیه

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

اردوغان در خصوص حمله به شرق فرات پیاپی اظهاراتی را مطرح نمود، بعداً این حمله را به تأخیر انداخت، سپس مجدداً این اظهارات را از سر گرفت و بعد از آن که کردها در منطقۀ منبج از حکومت سوریه درخواست پشتیبانی نمودند، اردوغان به روسیه رفت تا عملیات نظامی‌اش را هماهنگ کند. در جریان این موقف گیری‌ها و تحولات بود و ترامپ اعلان نمود که اردوی امریکا را از شرق فرات بیرون خواهد کرد. سپس این بحث بالا گرفت که جای نیروهای امریکائی را کی پر خواهد نمود. پرسش اینست که: چرا اردوغان در خصوص حمله به شرق فرات متردد است؟ آیا این اظهارات و موقف گیری‌های اردوغان در هماهنگی با امریکا صورت ‌می‌گیرد و یا بدون هماهنگی؟ و این اختلاف سیاسی میان ترامپ و اردوغان چه معنی دارد؟ پرسش اخیر این‌که انگیزۀ خروج نیروهای امریکا از سوریه چیست؟ از این‌که پرسش به درازا کشید، معذرت ‌می‌خواهم. جزاکم الله خیراً

پاسخ

با دقت نمودن به حوادث اخیری‌که از اعلان نقشۀ هجوم اردوغان به شرق فرات آغاز و تا اعلان خروج نیروهای امریکا از سوریه و تا امروز ادامه یافت، موارد ذیل روشن ‌گردد:

اول) سیاست اردوغان کاملاً همسو با سیاست امریکا است و هیچ تفاوتی قابل توجهی ندارد؛ به قول معروف: گام به گام آن را دنبال ‌کند. شرح آن قرار ذیل است:

1. جیمز جیفری نمایندۀ امریکا به سوریه به تاریخ 7 دسمبر 2018م وارد انقره شد و در دیدارش با مسئولین حکومت ترکیه، نقشۀ مرحله‌ای امریکا در سوریه، به ویژه در منبج و ادلب را برای‌شان‌ ترسیم نمود. جیفری تأکید نمود که همکاری در خصوص شهر منبج تبدیل به نمونه‌ای جهت تحکیم صلح و ثبات در سوریه گردیده، چنان‌چه وی گفت: «بدون همکاری نزدیک میان ایالات متحده و ‌ترکیه هرگز نمی‌توان به راه‌حل نهائی در آنجا دست یافت.» وی در مورد کمک‌های امریکا به کردهای مسلح گفت: «پیوسته تأکید ما این است که فعالیت مشترک ما با نیروهای دموکرات سوریه علیه "داعش"، فعالیت‌های موقتی و تاکتیکی است.» (منبع: آر تی آن لاین 8 دسمبر 2018م) چهار روز پس از این سفر بود که اردوغان نقشۀ جدیدش را در شرق فرات اعلان نمود. چنانچه در یک بیانیۀ تلویزیونی گفت: «به زودی و در خلال چند روز آینده برای تخلیه نمودن شرق فرات از وجود ‌تروریستان جدائی‌طلب عملیات نظامی‌را آغاز خواهیم نمود.» اشارۀ او به مناطقی است که "نیروهای حمایت مردمی" در آن مستقر ‌باشند. (منبع: بی بی سی 12 دسمبر 2018م)

2. چند ساعت از اعلان حملۀ نظامی‌ جدید‌ ترکیه به شرق فرات نگذشته بود که موقف‌گیری مخالف امریکا، که مرکز آن پنتاگون بود، بالا گرفت، چنانچه شون روبرتسون سخنگوی پنتاگون در بیانیه‌ای گفت: «اقدام به حملۀ نظامی ‌یک جانبه در شمال شرق سوریه، به ویژه با توجه به احتمال وجود افرادی از اردوی امریکا در این منطقه و یا اطراف آن، به شدت نگران کننده است.» وی افزود: «هرگونه اقدام این چنینی از طرف ما غیرقابل قبول است.» (منبع: سایت خلیج جدید 13 دسمبر 2018م) این اظهارات مخالفی‌که مرکز آن پنتاگون و افرادی از جمهوری‌خواهان برجسته در سنای امریکا بود، باعث گردید که ‌ترکیه خود را در برابر دو دیدگاه و موقف‌گیری مخالفی دریابد که از واشنگتن صادر گردیده بود. به همین دلیل بود که نقشۀ ‌ترکیه در خصوص این حمله متوقف گردید؛ به انتظار این‌که موقف نهائی واشنگتن روشن گردد. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور‌ترکیه روز دوشنبه 17 دسمبر 2018م در اظهاراتی گفت: «هر آن ممکن است کشورش عملیات نظامی‌ جدیدی را در سوریه راه‌اندازی نماید.» او که در منطقۀ قونیه که در مرکز‌ترکیه موقعیت دارد، سخن ‌گفت و افزود: «رسماً اعلان نموده‌ایم که به زودی در شرق فرات عملیات نظامی‌ راه اندازی خواهیم نمود.» وی افزود: «ما این مسئله را با آقای‌ ترامپ بررسی نمودیم و پاسخ وی مثبت بود.» (منبع: رویترز 17 دسمبر 2018م)

3. ترامپ رئیس جمهور امریکا روز چهار شنبه 19 دسمبر 2018م، به گونۀ غیرمترقبه اعلان نمود که نیروهای امریکائی را از سوریه خارج خواهد نمود، زیرا مسئولیت‌اش در آن جا، که شکست دادن "گروه داعش" بوده، به پایان رسیده است. وی گفت: «اینک پس از پیروزی‌های تاریخی علیه "داعش" وقت آن رسیده که جوانان بزرگ مان به خانه برگردند.» (منبع: اسپوتنیک روسیه 20 دسمبر 2018م) با این اعلان خروج، روشن شد که انگار امریکا قصد دارد منطقۀ شرق فرات را برای‌ترکیه تخلیه نماید، چنانچه نقشۀ حملۀ نظامی  ‌اردوغان فوراً پس از این اعلان جان تازه‌ای گرفت و همین منبع فوق الذکر اعلان نمود که: «اردوی‌ترکیه تجهیزات جدیدی روانۀ پایگاه‌های خودش را در نزدیکی مرز سوریه، در جنوب‌ ترکیه نموده است.»

4. به محض این‌که رئیس جمهور امریکا خبر خروج از سوریه را اعلان نمود، طوفانی از اعتراض‌ها میان سیاسیون امریکا در واشنگتن برپا گردید و هم‌چنین شماری از اعضای برجستۀ حزب جمهوری‌خواه نیز با این تصمیم مخالفت نمودند. واکنش‌ها در حدی شدید بود که منجر به استعفای ناگهانی وزیر دفاع امریکا شد. «جیمز ماتیز وزیر دفاع امریکا از مقام‌اش استعفا نمود. ماتیز در استعفانامه‌اش با قوت تمام به وجود اختلافات‌اش با سیاست‌های رئیس جمهور ‌ترامپ اشاره نمود.» (منبع: بی بی سی 21 دسمبر 2018م) همزمان با این نا آرا‌ها در واشنگتن بود که رئیس جمهور‌ ترکیه در اظهاراتی از استانبول گفت: «در هفتۀ گذشته تصمیم گرفتیم که به شرق نهر فرات حملۀ نظامی ‌‌کنیم. با‌ترامپ رئیس جمهور امریکا در این زمینه تلیفونی صحبت نمودیم و دیپلومات‌ها و مسئولین امنیتی دوطرف نیز دیدارهایی داشتند و ایالات متحده بیانیه‌هایی را منتشر نمود. این امور ما را وداشت تا حملۀ نظامی‌را برای مدتی به تعویق اندازیم.» اردوغان افزود: «عملیات نظامی‌ علیه "ملیشه‌های کرد" در شرق نهر فرات را تا معلوم شدن نتیجۀ تصمیم خروج امریکا از سوریه به تعویق انداختیم.» (منبع: رویترز 22 دسمبر 2018م)

5. به این‌ترتیب معلوم ‌شود که تصمیم عملیات نظامی ترکیه در شرق فرات درست دو روز پس از اتخاذ آن، مجدداً به انتظار گذاشته شد، زیرا ‌ترکیه با بادهایی به حرکت ‌آید که از واشنگتن بر ‌خیزد؛ بادهایی‌که گاه آتش‌ ترکیه را تیز و گاه آن را خاموش ‌کند. به این‌ترتیب اظهارات در مورد هجوم به شرق فرات و سپس به تعویق انداختن آن بسته‌گی به موقف‌گیری‌های امریکا، از زمان سفر جیفری و پیامدهای آن سفر داشت. این بدان معنی است که‌ ترکیه در قضیۀ سوریه به هیچ‌وجه سیاست مستقل و جدائی از تصامیم اتخاذ شده در واشنگتن ندارد؛ در حدی‌که نزدیک است این وابسته‌گی‌ترکیه را از درجۀ دولت‌های "در محور" به درجۀ دولت‌های "مزدور" نزدیک کنید، زیرا نظام حاکم در‌ ترکیه در بسیاری موارد، در قضیۀ سوریه، بیشتر از این‌که منافع‌ ترکیه را رعایت کند، منافع امریکا را در نظر ‌گیرد؛ چنانچه در دو عملیات موسوم به "سپر فرات" و "شاخۀ زیتون" این واقعیت به خوبی روشن گردید.‌ ترکیه پیوسته خط سرخ‌های امریکا را مراعات ‌نمود، چنانچه زمانی‌که عملیات "سپر فرات‌اش" به شهر منبج نزدیک شد، فوراً آن را با فاصلۀ زیاد از این شهر متوقف نمود.

دوم) در مورد انگیزۀ تصمیم‌ ترامپ برای خروج از سوریه باید گفت که با بررسی امور زیر ‌توان به آن پی برد:

1. پس از ناامیدی‌هایی‌که در پی مداخلات امریکا در افغانستان و عراق به وجود آمد، اوباما رئیس جمهور امریکا در زمان حکومت‌اش شکل جدیدی از مداخلۀ امریکا را روی دست گرفته و از آن دفاع نمود؛ شکلی‌که بر اساس آن، نیروهای امریکا حضور کمتر و یا اصلاً حضور نداشته باشند و در عوض آن‌ها، در جنگ‌ها از سربازان هم‌پیمان‌ها استفاده ‌شود. امریکا از همان آغاز بحران سوریه، پیروان منطقه‌ای‌اش را مانند‌ترکیه، ایران و دولت‌های شورای همکاری خلیج بسیج نمود، به علاوۀ اتحادیۀ اروپا تا در ناکام ماندن این انقلاب علیه بشار اسد نقش فعالی را بازی نمایند. وقتی‌که امریکا متوجه شد این دولت‌ها کافی نیستند، علناً به کمک روسیه روی آورد تا راه‌حل دیپلوماتیک را از طریق توافق نامه‌های ژینو ایجاد نماید؛ اما با وجود همه بازهم امریکا حضور نظامی‌اش را در سوریه کاملاً پایان نداد.

زمانی‌که ‌ترامپ قدرت را در دست گرفت، روی این مسئله تمرکز نمود؛ چنانچه تصمیم خروج به تاریخ 19 دسمبر 2018م اتخاذ و ‌ترامپ از این تصمیم‌اش دفاع کرد و در چند تویت در صفحۀ تویترش به تاریخ 20 دسمبر 2018م نوشت که: «من به تعهدی‌که در جریان تبلیغات انتخاباتی‌اش در سال 2016م در مورد خروج از سوریه داشته وفا ‌کند. ایالات متحده کار دولت‌های دیگری، از جمله روسیه و ایران را انجام ‌دهد، بدون این‌که بدیلی به دست آورد. اینک سر انجام زمان آن فرارسیده که دیگران بجنگند. روسیه، ایران و دیگران اند که دشمن داخلی داعش ‌باشند و ما داریم کار آن‌ها را انجام ‌می‌دهیم. اینک وقت آن راسیده که به وطن برگردیم و در بنای آن سهیم شویم.» ‌ترامپ هم‌چنین در یک تویت دیگر نوشت: «برنامۀ ما این بود که برای سه ماه در سوریه بمانیم و این تصمیم را هفت سال پیش گرفته بودیم؛ اما هرگز بیرون نشدیم.» وی افزود: «وقتی من رئیس جمهور شدم، خشونت و جنایت داعش در حال افزایش بود؛ اما اینک به بدترین شکل ممکن شکست خورده و حالا زمان آن رسیده که دولت‌های دیگری مانند ‌ترکیه نقش خود را برای نابود کردن بقایای آن به آسانی بازی نمایند و ما به سرزمین خود برگردیم.» (منبع: روسیۀ امروز 22 دسمبر 2018م)

در عین حال، ‌ترامپ از روسیه، ایران، حکومت سوریه و اردوغان به خاطر ادای خدمت بزرگ‌شان به امریکا در توافقنامۀ سوتچی در مورد حلب به تاریخ 17 سبتمر 2018م سپاس‌گزاری نمود و گفت: این من بودم که آن توافقنامه را آماده نمودم و آنان از آن استقبال کردند. پس‌ترامپ ‌می‌‌داند که روسیه، ایران و حزب ایران در لبنان و سایر دنباله‌روان‌اش،‌ ترکیه، سعودی و گروه‌های دنباله‌رو آنان و دیگران آماده اند به همان هدفی بجنگند که امریکا به خاطر آن می‌‌جنگند و آن جلوگیری از سقوط نظام حاکم سوریه و ممانعت از برگشتن اسلام به قدرت است. چنانچه به گونۀ سری و علنی در توافقنامه‌های ژینو، آستانه، سوتچی و در سازمان ملل و فیصله‌های شورای امنیت مربوط به قضیۀ سوریه، به ویژه فیصلۀ شماره 2254 که توسط امریکا پیشنهاد و موافقت شورا را به دست آورد و تمام طرف‌های فوق خواستار تطبیق آن شدند.

ما در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 29 جولای 2018م منتشر نمودیم، گفتیم که بخشی از نقشۀ امریکا این است که: «"برای تأمین صلح" به نیروهای منطقه‌ای تکیه ‌کند و ممکن است، برای تحقق این هدف از نیروهای مصر، سعودی و ‌ترکیه استفاده نماید و این سخن جدیدی نیست. هنوز این تصور امریکا برای ایجاد راه‌حل در بحران سوریه، که مخالف آوردن نیروهای خارجی است، به پایان نرسیده. ادارۀ حکومت دونالد‌ترامپ برای تأمین صلح در شمال شرق سوریه پس از شکست تنظیم الدوله(داعش) اینک در حال برنامه‌ریزی برای آوردن نیروهای عربی و جایگزین کردن آنان با نیروهای امریکایی در سوریه ‌می‌باشد.» ‌ترامپ در اظهارات اخیرش این موضوع را به صراحت اعلان نمود.

2. ترامپ اندیشۀ تجارتی دارد، اندیشه‌ای که دید فایده و نقص بالای آن تسلط دارد و بر اساس همین دیدگاه است که ‌می‌خواهد مصارف سربازان امریکائی را از دوش خزانۀ امریکا کم نماید؛ هرچند این عربستان سعودی و امارات بودند که بیشترین هزینۀ سربازان کرد و تسلیحات آنان را ‌پرداختند و در فراهم نمودن مصارف ائتلاف جهانی نیز سهیم بودند. «کشور شاهی عربستان سعودی و امارات در این اواخر یکی از مهم‌ترین قدرت‌های ‌بودند که در داخل سوریه نقش بازی ‌کردند. این واقعیت توسط گزارش‌های مطبوعاتی روشن گردید که پرده از کمک‌های ریاض برای کردهای سوریه در مرز با‌ترکیه بر داشت.» (منبع: مصر عربی 4 دسمبر 2018م) هم‌چنین عربستان سعودی به تاریخ 14 دسمبر 2018م اعلان نمود که هزینۀ ائتلاف جهانی به رهبری امریکا را بپردازد. هیزر ناورت سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا گفت: «سعودی با پرداخت صد ملیون دالر سهم گرفته و امارات متعهد شده که 50 ملیون تمویل جدید را پرداخت خواهد نمود.» (منبع: خلیج آن لاین 17 دسمبر 2018م)

اما با وجود این همه پرداخت، بازهم‌ ترامپ قصد دارد تمام هزینه‌های سربازانش و حتی هزینۀ حمل و نقل آنان و تسلیحات‌شان نیز پرداخت گردد؛ زیرا از نظر او به صفت یک تاجر، این مصارف یک نوع خسارتی است که امریکا متحمل ‌شود، بناءً باید توسط دیگری پرداخت گردد. این واقعیت پنهانی نیست، بلکه خود آن را به صراحت در اظهارات‌اش در مورد تصمیم خروج از سوریه اعلان نمود و توسط خبرگزاری رویترز به تاریخ 20 دسمبر 2018م منتشر گردید: «وی افزود: آیا ایالات متحدۀ امریکا ‌می‌خواهد نقش پولیس خاورمیانه را بازی کند، بدون این‌که در بدل آن چیزی به جز از دست دادن جان‌های شیرین عزیزانش به دست آورد و‌ تریلیون‌ها دالر را برای حفاظت از جان دیگران مصرف کند؟ دیگرانی‌که در بسیاری موارد قدر این قربانی‌های ما را نمی‌دانند! آیا ‌می‌خواهیم برای ابد در آنجا بمانیم؟ اینک وقت آن رسیده که دیگران بجنگند.» از این اظهارات چنین بر می‌آید که امریکا قصد دارد در جنگ‌هایش از دیگران استفاده نماید تا به جای خون امریکائی‌ها، خون دیگران ریخته شود و به جای سرمایه‌های امریکا، دروازۀ خزانه‌های دیگران برای سرمایه‌گذاری در این جنگ‌ها باز گردد!

3. واقعیت این است که ‌ترامپ قصد دارد طرف‌های دخیل را، حد اقل در شرایط فعلی، سرگرم راه‌حل سیاسی نماید و نه اقدامات نظامی‌ و این خواست امریکاست؛ نه فقط‌ ترامپ.‌ ترامپ برای تحقق این هدف‌اش از لشکرکشی روسیه و حکومت سوریه به جانب ادلب جلوگیری نمود؛ زیرا او قصد دارد پیش از هرکار دیگری، راه‌حل سیاسی را بر اساس برنامه‌ریزی‌های خود روی دست گیرد. در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 22 سپتمبر 2018م منتشر نمودیم، به این مسئله اشاره کردیم: «روسیه به این سیاست امریکا پی برده و به همین دلیل است که نتوانست حمله‌ای را که برای پایان دادن به بحران در ادلب آمادۀ آن شده بود، به طریقۀ خودش تکمیل نماید؛ زیرا‌ ترکیه به تحریک امریکا به آن اعتراض نمود و ایران سکوت اختیار کرد. به این‌ترتیب گردهمایی ایران، که به تاریخ 7 سپتمبر 2018م به هدف تأیید نقشۀ روسیه برای حمله به ادلب و پایان دادن به بحران به طریقۀ روسیه راه‌اندازی گردیده بود، به ناکامی ‌انجامید و چند روزی بیش نگذشت که اردوغان و پوتین با هم دیدار نمودند و پس از آن؛ ساختن منطقۀ عاری از سلاح جایگزین حمله به ادلب شد و امریکا از آن استقبال نمود! چنانچه آژانس نوستی به تاریخ 18 سپتمبر 2018م به نقل از یکی از مسئولین وزارت خارجۀ امریکا گفت: «ما روسیه و ‌ترکیه را تشویق ‌می‌کنیم که برای جلوگیری از حملۀ نظامی‌توسط حکومت بشار اسد و هم‌پیمانان‌اش به ولایت ادلب گام‌های عملی بر دارند. به این‌ترتیب روسیه دست از بمباردمان ادلب برداشت و کشتی‌هایی را که در بحر متوسط مانور ‌دادند، برگرداند. امریکا پیوسته سعی دارد از یک طرفه نمودن موضوع ادلب به گونۀ نظامی‌ قبل از راه‌حل سیاسی، چه مستقیم و چه توسط‌ ترکیه، جلوگیری نماید. امریکا می‌‌خواهد پیش از اقدام برای یک طرفه قضیۀ ادلب به گونۀ نظامی، به طریقۀ سیاسی حل و فصل گردد تا از آن به عنوان اهرم فشار علیه روسیه در خصوص پایگاه‌های نظامی آن در سوریه استفاده نماید و سپس مخالفان را وادار نماید موضوع این پایگاه‌ها را در روند حل سیاسی مطرح نمایند. به این‌ترتیب؛ جدیت‌ ترکیه، که به دستور امریکا عمل می‌کند، برای جلوگیری از حملۀ روسیه به ادلب در درجۀ نخست به نفع امریکاست و نه جلوگیری از دسترسی حکومت بشار به ادلب و حمایت غیر نظامیان! آنچه برای امریکا اهمیت دارد، منافع آن است و خون مردم ادلب، غیرنظامیان و نظامیان، عاری از سلاح و با سلاح هیچ کدام برای امریکا ارزشی ندارد، چنانچه موقف‌گیری‌های گوناگون این کفار در مناطق مختلف سوریه و جنایت‌های‌شان در هرگوشه و کنار به وضوح بیانگر چهرۀ واقعی آنان است.»

به این‌ترتیب، ‌ترامپ با اتخاذ تصمیم خروج از سوریه، طرف‌های دخیل را به این هدف نزدیک‌تر نمود، چنانچه‌ ترکیه را فریب داد تا گمان کند جای خالی نیروهای امریکا را پر خواهد نمود. از آن طرف با تهدید نمودن کردها توسط ‌ترکیه در دل‌شان رعب و وحشت انداخت؛ طوری‌که به حکومت بشار پناه برده و از آن کمک خواستند و این همان چیزی بود که نظام بشار ‌خواست، چنانچه نیروهای سوریه پس از تهدید کردها توسط‌ ترکیه در منبج، روانۀ این منطقه گردیدند. از آن جایی‌که روسیه از حکومت بشار حمایت ‌کند و در عین حال متحد ‌ترکیه ‌باشد، بعید به نظر می‌رسد ‌ترکیه در منبج با حکومت درگیر شود؛ مگر این‌که روابط جدیدی در منطقه ظهور نماید. به این‌ترتیب،‌ ترامپ طرف‌های ذیدخل در قضیۀ سوریه را طوری آماده نمود که هیچ یکی نتواند در برابر آن دست به کوچک‌ترین اقدا‌م بزند و تنها به راه‌حلی فکر کنند که امریکا ‌می‌خواهد؛ چنانچه برخی از طرف‌ها به گونۀ علنی و برخی دیگر به گونۀ سری شروع به زمزمه‌هایی در مورد این راه‌حل امریکائی نموده اند:

الف) سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه در اظهاراتی گفت: «تصمیم واشنگتن مبنی بر خروج نیروهایش از سوریه در حقیقت سهم‌گیری در دستیابی به راه‌حل فراگیر برای این وضعیت ‌باشد. وی اشاره نمود که جدول زمانی خروج نیروهای امریکا از سوریه مشخص نیست.» (منبع: اسپوتنیک عربی 26 دسمبر 2018م)

ب) «اقدامات به هدف تسلط بالای منبج، که دو روز قبل اعلان شده بود، به درخواست ‌ترکیه متوقف و تا انجام دادن مذاکرات بیشتر توسط ‌ترکیه با روسیه و امریکا به تعویق افتاد.» (منبع: المدن 27 دسمبر 2018م)

به این‌ترتیب ‌ترامپ توانست تلاش‌های طرف‌های ذیدخل را با استفاده از موضوع خروج نیروهایش از سوریه به جانب راه‌حلی سوق دهد که خود ‌می‌خواهد، چنانچه این طرف‌ها برای حل بحران سوریه چیزی به جز نقشۀ امریکا در برابر خویش نبینند.

4- عامل انتخاباتی نیز از جمله اسبابی است که‌ ترامپ به آن اهمیت خاص می‌دهد.‌ ترامپ از گذشته شخصاً با جنگ‌های خارجی مخالف بود، چنانچه در تبلیغات انتخاباتی‌اش شعار "نخست امریکا" را بلند نمود؛ شعاری‌که توسط آن به پیروزی رسید. بنابر این، تصمیم‌ ترامپ به خروج نیروهای امریکا از سوریه و افغانستان، منافع شخصی نیز برای وی دارد و در انتخابات پیش‌رو در سال 2020م از آن استفاده خواهد نمود. پس او به برگرداندن 2000 سرباز امریکائی از سوریه، (منبع: گاردین 19 دسمبر 2018م) و 7000 دیگر از افغانستان، (منبع: npr 21 دسمبر 2018م) مصمم است تا به این‌ترتیب در نزد مردم امریکا به شکل عام چهرۀ مرد ‌پیدا نموده و در انتخابات مجددش در سال 2020م وی را کمک نماید.

سوم) به این‌ترتیب دیده ‌می‌شود که ‌ترامپ، مزدوران و دنباله‌روانش را با تصمیم خروج به درد سر انداخته؛ تصمیمی‌که حتی پیش از خروج کندی‌که ممکن است ماه‌ها را در بر گیرد، البته در صورتی‌که این تصمیم به صورت کامل عملی گردد و در در مورد آن تجدید نظر نشود.

با تأمل و تدبر بیشتر در آنچه تا کنون اتفاق افتاده و آنچه که در حال اتفاق افتادن است، روشن خواهد شد که ‌ترامپ هیچ اهمیتی به مزدوران و دنباله‌روانش نمی‌دهد و اگر آنان اندکی ‌می‌اندیشیدند، قطعاً باید از ماحول وی متفرق می‌شدند؛ اما آنان کسانی نیستند که از آنان انتظار اندیشیدن و تفکر را داشت! و به همین دلیل است که‌ ترامپ برای عملی شدن نقشه‌های خویش از آنان ذلیلانه و مکارانه استفاده ‌می‌کند، حتی روسیه و اروپا نیز از این استفاده در امان نماندند:

1. کردها، که خود را کاملاً در اختیار امریکا قرار داده بودند، گمان می‌کردند که امریکا به آنان تمرینات نظامی داده و آنان را مسلح ‌می‌کند تا سر انجام از سوریه اعلان استقلال نمایند و امریکا برای‌شان دولت مستقلی برپا نموده و حفاظت از آن دولت را به دوش خواهد گرفت؛ بناءً به همین امیدواری خود را در اختیار امریکا قرار داده و به امید دولت موعود از امریکا فرمان ‌بردند! چنانچه در هرجنگی‌که امریکا ‌خواست، آنان در صف اول قرار داشتند. آشتون کارتر وزیر دفاع آن زمان امریکا از نیروهای دموکرات سوریه تعریف و تمجید نمود. اصطلاح نیروهای دموکرات سوریه چتری بود که گروه‌های نظامی کرد توسط امریکا زیر سایۀ آن جمع و تنظیم گردیده بودند. کارتر در مورد آنان گفت: «آنان ثابت نمودند که در جنگ علیه "داعش" شرکای استثنائی استند. ما ممنون‌دار آنان بوده و در همکاری با آنان متعهد خواهیم بود؛ در عین حال اعتراف می‌کنیم که نقش منطقه‌ای آنان بسیار بغرنج و پیچیده است.». (منبع: صفحۀ حریت دیلی نیوز 18 مارچ 2016م)

به این‌ترتیب کردها گمان کرده بودند که امریکا در پیدا و پنهان از آنان حمایت خواهد نمود؛ در حدی‌که متوجه اظهارات صریح جیمز جیفری نمایندۀ ویژۀ امریکا در سوریه نیز نشدند که گفت: «پیوسته تأکید نموده‌ایم که همکاری ما با نیروهای دموکرات سوریه علیه داعش موقتی و تاکتیکی است.» (منبع: آر تی آن لاین 8 دسمبر 2018م) و به مزدوری‌شان ادامه دادند. بناءً استفاده از آنان در هرکجا که منافع امریکا تقاضا ‌کرد و نه منافع خودشان، کاری ساده و آسان شده بود. زمانی منافع امریکا تقاضا نمود که تصمیم بگیرد از سوریه خارج شود و کردها را در برابر تهدیدهای ‌ترکیه تنها می‌گذارد، امریکا بدون هیچ‌گونه توجهی به منافع کردها، این تصمیم را اتخاذ نمود. اینجا بود که کردها مجبور شدند به آغوش حکومت سوریه برگردند و این دقیقاً همان چیزی بود که امریکا خواستار آن بود تا راه برگشت حکومت بشار اسد به شمال سوریه و با درخواست خود کردها هموار گردد. «رهبران کردها، که بیشتر مناطق شمال سوریه را در اختیار دارند و تصمیم خروج امریکا از منطقه آنان را نگران نموده، روسیه و دمشق را تشویق نمودند تا برای دفاع از مرزهای سوریه در برابر خطر هجوم ‌ترکیه به آنجا نیرو بفرستند.

درخواست کردها از نیروهای حکومت سوریه به مناطق مرزی، که سال‌هاست در اختیار نیروهای مسلح کرد قرار دارد، بیانگر عمق بحران و نگرانی است که کردها پس از تصمیم ناگهانی ‌ترامپ مبنی بر خروج نیروهای امریکا از سوریه به سراغ آنان آمده.» (منبع: اسپوتنیک عربی 27 دسمبر 2018م) نیروهای دموکراتیک سوریه در نخستین واکنش خویش به تصمیم ناگهانی امریکا برای خروج از شرق سوریه این تصمیم را "خنجری از پشت و خیانت در خون هزاران سرباز خود" دانستند. کمسیون حقوق بشر سوریه به نقل از منابعی‌که خود آن را معتبر خوانده ‌می‌گوید که شماری از رهبران نیروهای دموکراتیک سوریه، «خروج نیروهای امریکا را در حال حاضر، خنجری خوانده که از پشت به نیروهای آنان و گروه‌های حمایت مرد‌زده شده؛ نیروها و گروه‌هایی‌که در جریان ماه‌ها و سال‌های گذشته بزرگ‌ترین مناطق جغرافیایی را از گروه "داعش" پس گرفتند که همان منطقۀ شرق فرات با منبج ‌می‌باشند.» (منبع: صفحۀ تحریر نیوز 19 دسمبر 2018م)

2. ترکیه نیز به حرج افتاد، چنانچه گمان ‌کرد که این فقط‌ ترکیه است که جای خالی امریکا را پرخواهد نمود، مخصوصاً پس از تصمیم خروج امریکا پس از تماس تلیفونی ‌ترامپ و اردوغان اعلان گردید. «یک مقام امریکائی گفته که دونالد‌ترامپ رئیس جمهور امریکا تصمیم خروج نیروهای ایالات متحده را از سوریه در نتیجۀ گفتگوهای اخیرش با همتای ‌ترک‌اش، رجب طیب اردوغان، روی دست گرفته است. این مقام امریکائی، که با آژانس رویترز صحبت ‌نمود افزود که این تصمیم پس از گفتگوی تلیفونی‌ترامپ و اردوغان در روز جمعۀ گذشته اتخاذ گردید. منبع مذکور در توضیح سخنان مقام یاد شده گفت که هر آنچه بعداً اتفاق افتاد در حقیقت اجرای توافقی است که در جریان این تماس تلیفونی به دست آمده است.» (منبع: روسیۀ امروز 19 دسمبر 2018م) آژانس ‌ترکی "آناضول" در مورد تماس تلیفونی یاد شده میان اردوغان و ‌ترامپ به تاریخ 21 دسمبر 2018م چنین گفت: «رئیس جمهور‌ ترکیه گفت که ‌ترامپ از ما پرسید: آیا توان نابود کردن "داعش" را دارید؟ اردوغان در پاسخ گفت: ما آنان را نابود کرده‌ایم و ‌می‌توانیم این کار را در آینده نیز انجام دهیم، کافی است کمک‌های لازم لوجستیکی را به ما بدهید... آنان "امریکائی‌ها" در نهایت شروع به خروج نمودند. حالا هدف ما این است که روابط دیپلوماتیک مان را به گونۀ مسالمت‌آمیز با آنان ادامه دهیم.»

به این‌ترتیب،‌ترک‌ها گمان ‌نمودند که این‌ ترکیه است که جای خالی امریکا را در سوریه پر خواهند نمود، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، این بود که حکومت سوریه به درخواست کردها به جانب منبج حرکت نمود. «نزدیک به یک هزار تن از سربازان حکومت با شمار زیادی تانک و سایر وسایل حمل و نقل نظامی‌می مجهز با سلاح‌های ثقیله در نقطۀ گذرگاه تایه تجمع نموده اند و در حدود 40 تن از نیروهای حکومت وارد منطقۀ مشترک "قسد" در قریۀ یالنی در شمال شرق شهر عریمه شده اند. این نخستین منطقه‌ای است که نیروهای حکومت پس از توافق با "قسد" بر سر انتشار نیروهای مشترک در برابر مناطق زیر تسلط ارتش آزاد و نیروهای ‌ترک، در این منطقه متمرکز ‌شوند.» (منبع: سایت المدن 27 دسمبر 2018م)

سپس به تاریخ 29 دسمبر 2018م یک هیئت ‌ترک به شمول وزیر دفاع، وزیر خارجه و رئیس ارکان ‌ترکیه جهت مناقشۀ این موضوع دست به کار شدند، اما اظهارات برخی از مقامات روس خطاب به‌ترکیه، تحریک‎آمیز بود، چنانچه ماریا زاخاروفا سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه به تاریخ 27 دسمبر در سخنانی گفت: «مناطقی را که امریکائی‌ها‌ ترک ‌می‌کنند، باید زیر تسلط نیروهای حکومت سوریه قرار گیرند» وی افزود: «طبیعتاً پرسش اساسی مطرح ‌می‌شود، مناطقی را که امریکائی‌ها‌ ترک می‌کنند، در اختیار کی قرار خواهد گرفت؟ روشن است که بر اساس قوانین بین‌المللی؛ این حکومت سوریه است که این مناطق را باید در دست گیرد.» زاخاروف اعلان نمود: «در قضیۀ سوریه ما دیدگاه‌های مان را با همکاران‌ ترک‌مان هماهنگ نموده و سیاست‌های مشخصی را عملی خواهیم نمود، چه سیاست خارجی و چه در خصوص عملیات‌های نظامی ‌به هدف مبارزه با‌ترورزم.» (منبع: المدن 27 دسمبر 2018م) لینزی گراهام یکی از سناتوران برجستۀ امریکائی نیز در این زمینه گفت: «ترامپ مجدانه پیگیر است که مبادا ‌ترکیه پس از خروج نیروهای امریکائی از سوریه با نیروهای حمایت مرد ‌درگیر شود و با تأکید به‌ترکیه، که هم پیمان‌اش در پیمان ناتو ‌باشد، گفته که برای کمک به دفاع از منافع خودش منطقۀ حایل ایجاد نماید. ‌ترکیه قطعات حمایت مرد‌را بخشی از جریان‌های جدائی‌طلب کرد خاک خود می‌داند و پیوسته تهدید می‌کند که بالای نیروهای این قطعات حملۀ نظامی ‌خواهد نمود.» (منبع: عربی پوست 31 دسمبر 2018م)

سپس اردوی روس کار را به "مرکز هماهنگی‌های روسیه برای صلح در سوریه" کشانید که در شهر عریمه در حومۀ منبج قرار دارد؛ جایی‌که قبلاً از آن بیرون رفته بود. (منبع: سایت المدن 27 دسمبر 2018م) تمام این تحرکات و اقدامات موانعی را در برابر‌ ترکیه به خاطر پر نمودن جای خالی امریکا قرار می‌دهد!

3. به دلیل این‌که روسیه یک دولت نسبتاً قدرتمند است، امریکا تلاش ‌می‌کند آن را از یک بحران به بحران دیگر بکشاند. روسیه پی برده که بعد از مداخلۀ نظامی‌اش در سوریه، که پس از دیدار اوباما با پوتین به تاریخ 29 سپتمبر 2015م آغاز کرد، در این گرداب بحران این سرزمین غرق شده. پوتین امیدوار بود در بدل این مداخلۀ نظامی‌ در سوریه به نفع امریکا، تحریم‌های اعمال شده علیه آن به دلیل اشغال جزیرۀ کریمیه از بالای روسیه رفع گردد، اما هرگز چنین نشد. در این اواخر روسیه ‌خواست موضوع ادلب را به گونۀ نظامی ‌یک طرفه نماید تا بار سوریه را از دوش گذاشته و از این تنگناه بیرون رود و سپس راه‌حل سیاسی به درازا کشد، زیرا به درازا کشیدن مباحثات سیاسی، که همراه با فعالیت نظامی‌ نباشد(روسیه از زیر بار کارهای نظامی‌رها شده باشد)، هیچ ضرری را متوجه روسیه نمی‌کند. اما امریکا مانع این تصمیم روسیه شد و روی دست گرفتن راه‌حل سیاسی را قبل از یک طرفه نمودن عملیات نظامی‌ مقدم شمرد.

در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 22 سپتمبر 2018م منتشر شد، در این زمینه چنین گفتیم: «به این‌ترتیب روسیه فعالیت‌های نظامی‌اش را متوقف نمود و ناوهای جنگی‌اش را به بحر متوسط برمی‌گرداند و امریکا پیوسته سعی دارد چه به گونۀ مستقیم و یا غیرمستقیم، پیش از یک طرفه نمودن نظامی، موضوع ادلب و راه‌حل سیاسی را روی دست می‌گیرد. امریکا با این کار(روی دست گرفتن راه‌حل‌های سیاسی قبل از یک طرفه نمودن قضیۀ نظامی‌) می‌خواهد از آن به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بالای روسیه در خصوص پایگاه‌های نظامی آن در سوریه استفاده کند و سپس مخالفان را وادار کند موضوع پایگاه‌ها را در مباحثات سیاسی مطرح نمایند.»

سپس تصمیم اخیر ‌ترامپ موضوع را حساس‌تر نمود! سپس روسیه در وضعیتی قرار گرفت که خود را در منبج و سایر مناطق کردنشین در شرق فرات، از یک طرف میان حکومت سوریه و از طرف دیگران‌ترکیه یافت! روسیه از یک‌سو حکومت سوریه را حمایت ‌می‌کند و از جانب دیگر با‌ ترکیه یک سلسله توافقاتی دارد؛ در این حال نظامیان‌ترک و نیروهای حکومت سوریه از دوطرف به هم نزدیک می‌شوند و روسیه در میان آنان قرار دارد؛ بناءً اگر میان این دوطرف برخوردی صورت گیرد، روسیه در تنگناه قرار خواهد گرفت و سرگردان خواهد شد که جانب کدام طرف را باید بگیرد. به این‌ترتیب است که امریکا، روسیه را پیوسته از یک بحران به بحران دیگر ‌می‌اندازد.

4. در مورد اروپا باید گفت که برخی از دولت‌های اروپائی در ائتلاف جهانی شریک بودند و اینک خروج امریکا آنان را نگران خواهد نمود، زیرا به تنهایی نمی‌توانند در آنجا باقی بمانند. در عین حال، اروپائیان طرفدار بقای امریکا در سوریه بودند تا از این بحران رنج ببرد و نه این‌که دور استاده و با امنیت کامل شاهد آنان باشد. به همین دلیل بود که با تصمیم خروج امریکا مخالفت نشان داده و به آن تاختند. چنانچه سخنگوی نخست‌وزیر انگلیس در اظهاراتی گفت: «ائتلاف جهانی علیه داعش پیشرفت‌های زیادی داشته، اما هنوز کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام داده شود و نباید از تهدید این گروهی‌که در یک سرزمین خلاصه نمی‌شود، غافل ماند، شکی نیست که این گروه هنوز یک تهدید است.» (منبع: یورو نیوز 19 دسمبر 2018م) یعنی دلیلی‌که ‌ترامپ برای خروج از سوریه مطرح نموده باطل است. رئیس جمهور فرانسه نیز از این تصمیم رئیس جمهور امریکا به شدت انتقاد نموده گفت: «یک هم‌پیمان باید مورد اعتماد باشد.» او که در پایتخت چاد صحبت ‌می‌نمود، گفت: «در مورد این تصمیم به شدت احساس تأسف ‌می‌کنم.»، تصمیمی‌که ‌ترامپ در مورد سوریه اتخاذ نموده است. ماکرون گفت: «هم‌پیمان بودن به این معناست که شانه به شانه بجنگی.» و افزود که فرانسه این کار را در کنار چاد در جنگ با گروه‌های مسلح جهادی انجام می‌دهد. (منبع: بی بی سی 23 دسمبر 2018م)

چهارم) در اخیر باید گفت: آنچه دردآور است، اینست که قضایای ما در اختیار کفار استعمارگر قرار داشته و تصمیم آن در دست آنان باشد، در عین حال حکام سرزمین‌های مسلمانان، بدون اندکی شرم و حیاء از الله عزیز و حکیم و رسولش صلی الله علیه وسلم، سرگرم حکمرانی باشند! بلکه حتی زمانی‌که حق به آنان توضیح داده شود، برای کسب رضایت باداران‌شان و حفظ مقام و موقف خویش، از آن روی بگردانند و از سرنوشت یاران پیشین‌شان هیچ عبرتی نگیرند، که وقتی نقش‌شان به پایان رسید، این باداران به ساده‌گی آنان را با دستان خودشان نابود کرده و به زباله‌دان تاریخ انداختند و در دنیا و آخرت خساره‌مند شدند؛ زیرا از حقی‌که برای آنان بیان گردیده، روی گردان شده اند و بدون شک این خسارت بزرگی‌ست که عائد حال آنان گردیده است.

﴿وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِن يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ

[انعام: ٢٦]

ترجمه: آن‌ها دیگران را از آن بازمی‌دارند و خود نیز از آن دوری می‌کنند؛ آن‌ها جز خود را هلاک نمی‌کنند، ولی نمی‌فهمند!

23 ربیع الآخر 1440هـ.ق

30 دسمبر 2018م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه