- نشر شده در ویدیوها
سخنان دکتور مصعب ابو عرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – سرزمین مبارک (فلسطین)جمعه، 17 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 22 فبروری 2019م
سخنان دکتور مصعب ابو عرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – سرزمین مبارک (فلسطین)جمعه، 17 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 22 فبروری 2019م
تحلیل سیاسی هفته وار مفکر سیاسی احمد الخطوانی (ابو حمزه)بیت المقدس – سرزمین مبارک (فلسطین)چهارشنبه، 15 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 20 فبروری 2019م
(ترجمه)
حزب التحریر-ولایه پاکستان به منظور ایجاد فهم نیاز تغییر نظام؛ نه چهرههای آن، در سایتهای رسانههای روابط جمعی خود کمپاین رسانهای را تحت عنوان "خلافت برای پاکستان"، که شش هفته جریان خواهد داشت، به راه انداخته است. این کمپاین فعالیتهای خود را به روز یکشنبه سوم مارچ 2019م با راهاندازی طوفان تویتری، که از ساعت 7 شب الی 8 شب برگزار خواهد شد، به پایان میرساند.
قابل ذکر است که سوم مارچ 1924م، سالگرد سقوط دولت خلافت است و با سقوط آن، امت اسلامی سپر و حامی خود را از دست دادند. از الله سبحانه وتعالی استدعا داریم که با اعطای نصرت و قدرتمندی بر ما منت گذارد و ما را در راهاندازی کمپاین توفیق دهد و نیز اینکه برای ما امکان ببخشد که دینش را به زودی-به اذن الله سبجانه وتعالی- تحت سایۀ دولت خلافت راشده بر منهج نبوت، برپا داریم.
03 جمادی الثانی 1440هـ.ق
08 فبروری 2019م
(ترجمه)
خبر:
به نقل از خبرگزاری رویترز، آگاهینامهای حساب رسمی شهر در صفحه انترنتی ویتشات، که از صفحات مشهور نامهنگاری چین محسوب میگردد، اعلان کرد که رهبران حزب کمونیستی در ارومچی کدرهای خود را در تصمیمی مبنی بر جنگ شدید و قاطع در برابر غذاهای حلال سوق داده است. ارومچی، که پایتخت اقلیم شینگیانگ چین محسوب گردیده و مسلمانان اویغور در آن زندگی میکنند، میزبانی کمپاینی را در برابر تولیدات حلال-با این توجیه که این کمپاین جلوگیری از دین اسلام، نجات دادن زندگی سیکولری و جلوگیری از تغذیۀ افراطگرایی را به اساس تعریف رهبران حزب حاکم است- به عهده دارد.
تبصره:
دولت چین این وحشیگری و شنکجهها را ترک نمیکند؛ مگر آنکه آن را در برابر مسلمانان انجام دهد و این آخرین کمپاین در برابر غذاهای حلال نبوده که طی آن تلاش میگردد تا هرآنچه که با اسلام ارتباط دارد، از بین برده شود؛ چنانچه در گذشته نیز مسلمانان از احوالپرسی اسلامی(السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته) منع گردیده بودند. این واضح است که در فکر رهبران حزب کمونیستی چین، مسئلۀ شینکیانگ، که اطلاق ترکستان شرقی بالای آن میگردد، بیشتر از تبت، از اولویت سیاسی برخوردار است.
قضیۀ گوشت حلال علاوه بر اهمیت آن، به عنوان قضیۀ درجه دوم به شمار میرود؛ درحالیکه چیزهای بیشماریست که دولت چین بطور مرتب برای تحقیر مسلمانان اویغور و دور ساختن آنان از هرآنچه که مربوط دینشان میگردد، از آن استفاده میکند؛ حتی این دولت به مجرد دانستن اینکه این مسلمانان به زبان رسمی صحبت نمیکنند و زبان آنان چینایی رکیک است، دستگیرشان میکند. روی همین ملحوظ، قبلاً مقامات دولت چین کمپاینی را زیر نام "نزدیکی ادیان" به راه انداخته بودند که در آن مسلمانان ترکستان شرقی به زندگی بیخدایی و ملحدگری چینائیها با روش مهمانی و میزبانی در خانههای خودشان مجبور میشدند.
گزارشها به کرات میرساند که حکومت چین در این اقلیم به تعداد صدها تن را گرفتار نموده و آمار افرادیکه شکنجه شده اند، از مرز میلیون میگذرد. چین زندانیان را بخاطر ترس و وحشت و نیز از بین بردن هویتشان، امر به انجام کارهای ناپسند میکنند که بر اساس آن دوستیشان را به حزب کمونیستی چین و دولت اظهار نمایند. هدف از این نظامیگریها "اعادۀ سیاسی" است که علیه این مسلمانان شدیدترین انواع عذاب جسمی و روانی را روا داشته و آنان را مورد بازپرسیهای روزمره قرار میدهند. همچنان، اکثریت مسلمانان را به شکل تنهایی در سلول انفرادی نگهداشته و به حفظ و تکرار شعارهای وطنی چینایی و شعارات حزب کمونیستی مجبور میسازند. این یک بخش کوچک از انواع عذاب و وحشیگریست که علیه مسلمانان در چین صورت میگیرد و هیچکسی به نصرتشان نشتافته و هیچ یک از نظامها در سرزمینهای اسلامی پروای آنان را نداشته و نه هم پروای عذابی را که آنان میکشند، دارند؛ بلکه با نظام چین روابط دیپلوماسی و تجارتی بر قرار کردهاند و میکنند.
فکر نکنم، دولت چین و حزب کمونیست آن، تاریخ مسلمانانی را فراموش کرده باشند که آنان را مورد ستم قراردادهاند. چنانچه فکر نمیکنم آنها ابو جعفر منصور را-که در سال 756هـ.ق، چینائیها بخاطر خاموش ساختن شورشهاییکه از سوی"آن لوشان"، انقلاب کنندۀ چینائی که علیه حکومت دست به انقلاب و شورش زد و رد پای دو شهر چین را که عبارت اند از "لیو یانگ و تشانگان" را گرفته و امپراتور "هسوان تسانگ" را به فرار مجبور ساخت، خواستار مداخلۀ سپاه خلافت بخاطر مساعدت به آنها شده بودند، فراموش کرده باشد؛ خلیفهای که آنان را کمک نمود و آرامش را به سرزمینشان برگرداند.
چنانچه فکر نکنم دولت چین عباسیهایی را فراموش کرده باشد که چیناییها آنان را در کتب تاریخ خود صاحبان شمشیرهای سیاه در جنگ "طلاس" نامیده اند؛ جنگیکه رهبر ارتششان "کاوسن تش" بود و مسلمانان در آن جنگ پیروز شد و هزاران تن از آنان را به قتل رساندند.
چیزیکه بر آن متعهد هستیم، اینست که نه به چین و نه به کدام دولتی دیگری از جهان که اینگونه مسلمانان را شکنجه نموده، ذلیل ساخته و به قتل میرسانند، مهلت خواهیم داد. اگر مسلمانان دارای دولت و یا رهبری میبودند که از آنان حمایت مینمود، دشمنانشان وسوسههای شیاطین خود را فراموش مینمودند؛ در غیر آن، این روزها دست به دست میشوند و وعدۀ الله متعال بدون هیچ تردیدی آمدنیاست. در آن روز مسلمانان دوباره به حالت اولشان برخواهند گشت و دولت خلافت عزت و کرامتشان را برگردانده، از خونهایشان دفاع نموده و امت اسلامی را چنانچه در گذشته بود، بر سایر ملتها برتری خواهد داد و این کار بر الله مقتدر و توانا دشوار نیست.
نویسنده: رولا ابراهیم-سرزمین شام
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
(ترجمه)
در سفر طولانیِکه "پامپیو" وزیر خارجۀ امریکا در روزهای گذشته در خاورمیانه داشت و دولتهای زیادی را در این سفر دیدار کرد، تلاش کرد تا پایههای فتنه را در بین سرزمینهای اسلامی ذرع نماید. پامپیو به بهانۀ دشمن مشترک ایران و افراطگرائی اسلامی خواهان ایجاد ائتلاف عربی مشترک برضد دشمن مشترک گردید؛ دشمنیکه به گمان خودش کشورهای همسایه، مخصوصاً سعودی و خلیج را تهدید مینماید. چنانچه پامپیو بر مبنای همین سیاست خواستار حل و فصل مسایل منطقوی از جمله حل و فصل قضیۀ یمن، لبنان، سوریه و فلسطین گردید. پس امریکا به فتنههاییکه قبلاً در سرزمینهای اسلامی ایجاد کرده بود، اکتفا نکرده و اکنون در پی ایجاد تفرقه و فتنهانگیزی بیشتر است و این چیزی است که از بیانات پامپیو وزیرخارجۀ امریکا در قاهره و دیدارش از حکام دولتهای منطقه ظاهر گردید.
"پامپیو" در سخنرانی که به تاریخ 10جنوری 2019م در پوهنتون قاهره داشت، گفت: «ما تا حد زیادی خطر اسلام افراطگرا و و حشی را کاهش دادیم؛ اسلامیکه انحراف فاسد را از ایمان در بر داشته و تلاش دارد تا دیگر ادیان و حکومتها را از بین ببرد.» پامپیو گفت: «بگذارید واضحتر صحبت کنم؛ امریکا تا وقتیکه "تروریزم" را از بین نبرد، هرگز از جنگ عقبنشینی نمیکند. ما به شکل خستگی ناپذیر برای شکست داعش، القاعده و دیگر جهادیهاییکه امنیت من و شما را تهدید میکند، کار و تلاش میکنیم و همپیمانان و شرکای منطقوی ما نیز با ما در امر مبارزه بر ضد تروریزم همکار هستند؛ چنانچه فرانسه، انگلیس در عملیات سوریه با ما همکار بوده و تلاشهای ما را بر ضد تروریزم در تمام جهان حمایت نمودند. ما از تفاهمنامۀ مشترک بین همپیمانان و شرکای خود در مورد جلوگیری برنامههای نظام ایران حمایت میکنیم.»
پامپیو افزود: «شکی نیست که مصر، عمان، کویت و اردن نقش اساسی را برای خنثی نمودن تلاشهای ایران به هدف فرار از تحریمهای جهانی بازی نمودند و اکنون کار تنها برای جلوگیری اعمال و اقدامات ایران در خاورمیانه خلاصه نشده؛ بلکه تمام دوستان امریکا و شرکای این کشور از کوریای جنوبی تا لهستان به کنار ما استاده و تلاش میکنند تا از ویرانگریهای ایران و افراطگرائی اسلامی در جهان جلوگیری نمائیم.» او همچنان افزود: «ادارۀ ترامپ تلاش میکند تا یک ائتلاف استراتیژی در خاورمیانه ایجاد نماید تا این ائتلاف در برابر تهدیدات خطرناک در این منطقه کار کرده و همکاریهای اقتصادی و انرژی را تقویت بیشتری بخشد. ایالات متحدۀ امریکا حق اسرائیل را برای دفاع از خودش برضد ماجراجوهای دشمنانۀ نظام ایران حمایت نموده و ما به زودی خواهیم دید که اسرائیل به قدرت نظامی برای انجام این کار دست خواهد یافت. ایالات متحدۀ امریکا برای حفظ روابط دوجانبۀ قوی در جریان روزهای آینده کار میکند. من گفتگوهای عمیقی را با رهبری بحرین، امارات، قطر، سعودی، پادشاهی عمان و کویت خواهیم داشت. به زودی از اهداف مشترک مان صحبت خواهیم نمود؛ چنانچه در اردن و عراق در همین هفته صحبتهایی را انجام دادم و امروزه با سیسی و شکری رئیس جمهور و وزیرخارجۀ مصر انجام صحبت مینمایم.»
این موارد، عمدهترین مسائلی بود که پامپیو اظهار نظر کرد؛ اما حقیقت اینست که این سخنرانی پامپیو تخم فتنه و تفرقه را در سرزمینهای اسلامی میکارد و فتنههای جدیدی را به هدف رام کردن بیشتر اجیرانش(حکام سرزمینهای اسلامی) ایجاد می کند تا این اجیران برنامههای استعماریاش را بیشتر انجام داده و خدمت یهود را بیشتر کنند.
ما میخواهیم بعضی واقعیتهای سیاسی و دروغبافیهایی را که امریکا در قبال سرزمینهای اسلامی به بهانۀ ایران و افراطگرائی اسلامی در غرب و جهان اسلام انجام میدهد، درنگی داشته باشیم تا از دریافت نتیجۀ این واقعیتها بدانیم که همۀ این دروغبافیهای سیاسی امریکا بهانۀ سیاسی و پوشۀ فریبکارانهای است که در پشت آن ضربه زدن به حرکات سیاسی اسلامی و ایجاد سیاست مورد نظر و خواست امریکا را پنهان میسازد.
1. شکی نیست که مسئلۀ ایران دورغیست که امریکا آن را خلق کرده و هرگاه خواسته باشد، برای رسیدن به اهدافاش از آن استفاده میکند. ایران دشمن غرب و یهود نیست. ایران از زمان انقلاباش تاکنون در خدمت امریکا و اجرای برنامههای استعماری امریکا قرار داشته و کلانترین شاهد آن نقش اساسی است که ایران در اشغال امریکا، افغانستان و عراق بازی کرد و در سال 1990م عراق را محاصره نمود. این چیزی بود که محمد علی ابطحی معاون اسبق ایران به تاریخ 15جنوری2004م به صراحت گفت: «اگر حمایت و پشتیبانی ایران نمیبود، هرگز امریکا قادر نبود که افغانستان و عراق را به این آسانی اشغال نماید.»
همکاری ایران تنها در اشغال افغانستان با امریکا نبوده؛ بلکه نقش ایران هنوز با کمک با امریکا در افغانستان ادامه دارد؛ چنانچه ایران به تاریخ 18 اکتوبر2010م در کنفرانس گروه روابط بینالمللی در مورد افغانستان و همچنان در کنفرانس تاشکن در سال 2018م با امریکا شرکت نمود تا راهحلی برای مشکلات افغانستان مطابق به خواست امریکا پیدا کنند.
در روزنامۀ زندگی به تاریخ 1جنوری 2019م از قول بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجۀ ایران در کنفرانس مطبوعاتی که تلویزیون ایران آن را نشر نمود، نقل شده است: «هیئتی از گروه طالبان در تهران گفتگویهایی را با عباس عراقچی معاون وزیرخارجۀ ایران انجام داد.» قاسمی گفت: «هدف عمده از گفتگویها ایجاد زمینه و فرصتهای مناسبی برای مذاکرات بین گروهها و حکومت افغانستان به خاطر رسیدن به صلح است.» این موضوع را بهرام قاسمی بعد از پلان ترامپ مبنی بر اخراج نیروهای امریکائی از سوریه و افغانستان مطرح نمود.
2. شکی نیست که ایران غرب را در جنگ علیه اسلام کمک میکند. این چیزیست که رئیس جمهور ایران در کنفرانسیکه به تاریخ 8 دسمبر 2018م تحت نام مبارزه علیه تروریزم در تهران برگزار گردیده بود، به صراحت ابراز نمود. وی گفت: «یکی از ضرورتهای اساسی، خشکانیدن ریشۀ تندروانۀ تروریزم در منطقه است.» وی همچنان افزود: «ما تصمیم داریم تا دست به دست هم داده و در برابر دشمن مشترک بجنگیم و بر آن فائق آئیم.» این مسئلهایست که "میخائیل بوگدائوف" وزیر خارجۀ روسیه به تاریخ 30جون 2018م ذکر کرده و گفته است: «شکی نیست که تعدادی از نمایندگان ایران در سوریه تلاششان بر این است که در برابر تروریزم بجنگد.» همچنان ایران نقش خود را با حمایت نیروهای عراقی در برابر داعش ابراز نموده است؛ چنانچه معاون محمد هوری دریساوی به تاریخ 27دسمبر 2016م در عکسالعمل به اظهارات عادل الجبیر وزیرخارجۀ سعودی گفت: «حمایتیکه ایران از از نیروهای مردمی شیعۀ عراق نموده، منحصر به سلاح و ابزار جنگی و مشاورینیست که در پیشرفت جنگ مشوره میدهند. بناءً ایران عراق را در جنگ بر ضد تروریزم مساعدت نموده؛ اما رهبری نیروی جنگی صد در صد به دست خود عراقیهاست.»
3. مسئلۀ ایجاد ائتلاف در منطقه، موضوعی است که امریکا در زمان حکومت اوباما در ابتداء و آغاز انقلاب بهار عربی مخصوصاً در انقلاب سوریه با در نظر گرفتن نقش ترکیه خواسته بود. هدف از ایجاد این ائتلاف ایجاد و نظارت بر راهحل سیاسی و نظامی در مسئلۀ سوریه و لیبیا میباشد که امروزه امریکا برای آن هدف تلاش بیشتری مینماید، مخصوصاً از زمانیکه ترامپ در پی اخراج نیروهای امریکائی از سوریه، افغانستان و عراق شده است؛ زیرا امریکا با اخراج این نیروها از منطقه نیاز به بدیلی دارد که کار را مطابق خواست خودش پیش ببرد. این مسئلهای است که "مایکل فلین" مشاور امنیت ملی امریکا در زمان ترامپ در کتابش تحت عنوان "میدان جنگ و چگونگی فایق آمدن ما در جنگ جهانی بر ضد اسلام رادیکال و همپیمانانش" در سال 2016م گفته بود.
"مایکل فلین" در این کتاب نوشته است: «امریکا به تنهائی خود بدون همپیمانانش در خاورمیانه هرگز نمیتواند ایران را جلوگیری نماید. بناءً لازم است تا ناتویی ایجاد گردد که دولتهای خلیج، مصر و اردن به آن بپیوندد و امریکا در این ائتلاف سهم داشته باشد؛ زیرا امریکا در کارهای استخباراتی و جمعآوری معلومات و برنامههای مهم پیشرفته، عملیات ویژه و حملات موشکی و به کاربردن نیروی هوائی دست بالایی دارد.
4. مسئلۀ گروه داعش را که پامپیو ذکر کرده است، جز یک پردهایکه امریکا جنگ بر ضد اسلام سیاسی را که عامل برپائی دولت واقعی اسلامی است، در پشت آن پنهان نگهدارد، چیزی دیگری نیست؛ لذا امریکا همیشه تلاش کرده و میکند تا هر گروه و دولتیکه از سیاست غرب و نفوذ آن در سرزمینهای اسلامی بیرون میشود، در برابر آن بجنگد و این یکی از اهداف خبیثیست که امریکا در آینده نیز به آن متسمک شده و ایران را بهانه و وسیلۀ این جنگ میداند. این چیزیست که "مایکل فلین" جنرال امریکائی در ارتش امریکا و مشاور امنیت ملی سابق این کشور در سال 2014م نیز گفته بود: «اسلامگراها تنها مردمان سادهلوح و بربرها نیستند؛ بلکه آنها کسانی اند که با ایدیولوژی و دید خودشان میخواهند که بر جهان حاکمیت پیداکنند. این مسلمانان کاپی از کتاب "کفاحی" است که "ادولیف هیتلر" آن را نوشته بود و از جمله اساسات تعلیمات نازی به حساب می آید.» این جنرال امریکائی مسلمانان امریکائی را متهم به ایجاد یک دولت اسلامی در امریکا نموده و گفته است: «این یک تصادف به حساب نمیآید که اسلامگراهای امریکا به صورت ایدیولوژیک سخت در تلاش اند تا برای شریعت َشان جایگاه قانونی در امریکا پیدا کرده و هرنوع انتقاد را بر اسلام ممنوع سازند. بناءً این مسایل عملکردهایی است که به خاطر ایجاد یک دولت اسلامی صورت میگیرد.»
این جنرال امریکائی در کتابش تحت عنوان "میدان جنگ در سال 2016م" که خواستار تشکیل ناتوی عربی گردیده گفته است: «شکی نیست که سه تهدید وجود دارد و لازم است که ناتوی عربی در برابر آن بجنگد: اولین تهدید اسلام رادیکال مسلح است و دومین تهدید حرکات و نیروهای منطقوی دارای برنامۀ جهان شمول مخصوصاً ایران است؛ ایرانیکه گروههای نظامی را در سوریه، لبنان، عراق و یمن حمایت میکند و تهدید سوم نگهداری سلاح هستهای میباشد(اشارۀ آن به توافقنامۀ ایران در سازمان ملل بوده است). این جنرال امریکائی گفته است که برنامۀ هستهای تهران امنیت ملی امریکا را تهدید میکند.
5. مسئلۀ دولت یهود از نظر امریکا مسئلۀ مهمی است که باید دولتهای منطقه را آماده سازد تا از این رژیم حمایت کنند؛ اما ذکر مسئلۀ تروریزم و مسئلۀ ایران مقدماتی برای ایجاد ناتوی عربی در برابر دشمن مشترک دولتهای عربی و دولت یهود است که همانا اسلام سیاسی میباشد تا دولت یهود بتواند عملیات منظم و هدفمندی را برای جنگ اسلام سیاسی در حال و آینده انجام دهد.
این سیاست گمراه کنندهای است که امریکا به نمایندهگی غرب در سرزمینهای اسلامی آن را به پیش میبرد و اگر خیانتهای حکام بیغیرت مسلمانان نباشد، امریکا هرگز نمیتواند این سیاستهای خبیث را بازی کند.
در اخیر قابل یادآوری است: استعمار از طریق مزدورانش تلاش کرده تا ریشۀ خود را قویتر سازد که در این تصمیماش ناکام شده و خوشبختانه امت مسلمه امروزه با تلاشهای خستگی ناپذیرش در پی ایجاد خلافت اسلامی برای بار دوم است و شکی نیست که زوال استعمار سیاسی به صورت کلی از گردن مسلمانان و سرزمینهای اسلامی انشاءالله نزدیک است:
﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ﴾
[النحل: 26]
ترجمه: كسانی پيش از ايشان بوده اند كه از اين نوع توطئهها را داشته اند و نيرنگها كرده اند؛ ولی الله به سراغ شالوده(زندگی) آنان رفته است و آن را از اساس ويران كرده است و سقف(خانهها) از بالای سرشان بر سرشان فرو ريخته است و عذاب(دنيا) از جائی بر سرشان تاخته است كه انتظارش را نداشته اند.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: حمد طبیب
(ترجمه)
تعامل با توطئههای بینالمللی باید نگرانی اصلی رهبریهای سیاسی واقعی باشد؛ رهبریهاییکه امور امت را به عهده دارند؛ فعالیتهای سیاسیِکه به افشای توطئۀ دولتهای دشمن هیچ توجهی نمیکنند، ارزش آنچنانی ندارند و همچنین دولتهاییکه با آن اهمیت لازم را نمیدهند، نیز کدام آیندۀ خوبی را پیشروی نخواهند داشت.
دین مبین اسلام اقدام به فعالیتهای سیاسی متعلق به این موضوع را فرض قرار داده است؛ چنانچه الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وإلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلاً﴾
[نساء: ٨٣]
ترجمه: و هنگامیکه خبری از امنیت و یاخوف به آنها برسد(بدون تحقیق) آن را شایع میسازند؛ در حالیکه اگر آن را به پیامبر و پیشوایان(که قدرت تشخیص کافی دارند) بازگردانند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت الله بر شما نبود، جز تعداد کمی، همگی از شیطان پیروی میکردید(و گمراه میشدید).
موضوع امن و خوف ویژهای درگیری با دشمنان بوده و لازمهای پیروزی بر آنها و پیشگیری از شکست میباشد؛ چیزیکه خواستار استنباط، تفکر، تحلیل و تجزیه بوده و نیازمند توانائیهای ویژهای میباشد؛ توانائیهاییکه برای خدمت به دولت و امت به کار گرفته میشوند. طبری رحمه الله در تفسیرجملۀ ﴿لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ﴾ میگوید: «کسانی در خصوص اخبار، ریشهیابی و کاوشگری میکنند.» وی آنها را صاحبان فقاهت و درایت در دین و عقل توصیف مینماید.
اسلام زاویهای را که انسان باید از آن جهان را بنگرد، مشخص نموده است؛ همانگونه که زاویۀ فعالیتهای سیاسی مربوط به شناخت دشمنان اصلی و چگونگی مقابله با آنها و پیروزی بر آنها را نیز مشخص نموده است. آن زاویه عقیدۀ اسلامی، ایدیولوژی و گسترش اسلام است. اسلام هر زاویۀ دیگری را مانند قومی و وطنی مردود خوانده و این زاویهها چیزی جزء انحطاط سیاسی محصول دیگری نداشته و سرانجام منجر به خود تسلیمی در برابر قدرتهای بزرگ استعماری میشود؛ وضعیتیکه امروزه دولتهای حاکم بر سرزمینهای اسلامی دچار آن میباشند.
از آنجاییکه دیدگاه ایدیولوژیک اسلام یک دیدگاه جهانی بوده و از قاعدۀ فکری سیاسی ثابت و استوار اسلامی، گرفته شده است؛ دنبال کردن توطئههای جهانی و افشای آنها برای کسیکه این عقیده را حمل کرده و آرزوی حمل دعوت اسلامی را به سوی جهانیان دارد، یک کار حتمی و ضروری میباشد؛ زیرا هر آن عملیکه برآن ادای کدام واجبی مبتنی باشد، انجام آن عمل نیز واجب است.
رسول الله صلی الله علیه وسلم بهترین نمونهها را از فعالیت سیاسی در خصوص افشای دسیسهها و توطئههای بینالمللی و چگونگی خنثیسازی آنها را برای ما ارائه داشته اند؛ به گونۀ مثال: رسول الله صلی الله علیه وسلم زمانیکه از توطئه و پیمان قریش با یهود خیبر برای تهاجم بر مدینه و برچیدن بساط اسلام آگاه شدند، فوراً اقدامات سیاسی عاجلی را تدارک دیدند؛ در قدم نخست از طریق استخبارات نظامی و گماردن مأموران شب و بگونۀ چشم دید، خود را از صحت این خبر مطمئن ساخته و سپس برای رویارویی با توطئۀ قریش و خنثیسازی آن نقشۀ کارای سیاسی را ترسیم نمودند؛ علیالرغم نارضایتی کبار صحابه از سیاست صلح و مذاکرۀ موقت با قریش هدف سیاسی را در نظر گرفته، شرطهای ناگواری را هم قبول کردند و در نتیجه همان صلح معروف حدیبیه صورت گرفت؛ صلحیکه در واقع فتح و پیروزی آشکار بود؛ اهداف مورد نظر را محقق ساخته و منجر به شکستن پیمان قریش و یهود خیبر شد؛ شراکت آنها را برهم زد و دو قدرت بزرگ را از هم جدا ساخت. در نتیجه این سیاست زمینۀ برچیدن بساط قریش و یهود خیبر را مساعد ساخت و بعد باعث ضعف و انزوای قریش شد.
دولتهای بزرگ در این روزها نیز-شبیه هرزمانی دیگری- برای تضعیف دشمنان، محافظت از منافع و گسترش نفوذ خود، دست از توطئه برنداشته و آجندای خویش را توسط همپیمانان، مزدوران و وکلای خویش عملی مینمایند. به طور مثال: خروج ناگهانی نیروی امریکایی از سوریه، توطئۀ سیاسی میباشد که برای تحقق چندین هدف سیاسی در نظر گرفته شده است:
1. تثبیت پایههای نظام بشار اسد و سپس تسلیم مناطق نفت و گاز شرق فرات به آن تا اینکه دولت بشار برای استادن به روی پایش بودجۀ لازم را تدارک دیده و بتواند حداقل هزینۀ نیازهای ضروری خویش را تأمین نماید. تسلط امریکا بر مناطق ثروتمند شرق فرات و راندن مخالفین از آنجا برای نظام فرصتی میباشد که خود را تقویت کرده و سپس این مناطق را از امریکا تسلیم شود؛
2. در آمدن مناطق شمالی سوریه تحت کنترول ترکیه تا این دولت مزدور بتواند به نقش سربازانهای خویش در قسمت کنترول مخالفین، بازداشتن آنها از تهاجم بر نیروهای نظام، نگهداشتن آنها در زندان بزرگیکه تحت کنترول ترکیه است، ملزم بودن به توافقهای روسیه، ترکیه و ایران و همچنین ترساندن آنها از سرپیچی از مقتضای این توافقات... ادامه دهد؛
3. استفاده از کردها و تنظیم داعش به عنوان تکتیکهای سیاسی، که امریکا در وقت نیاز به تصویب دیدگاهش و برای بازی بامزدوران خویش و همچنین برای حَکَم قرار گرفتن در بازیهای منطقهای و بینالمللی در سوریه، از آن کار میگیرد؛
4. ضعیف ساختن نقشهایی را که فرانسه و انگلیس بعد از خروج نیرویهای امریکایی از سوریه به بازی خواهند گرفت؛
5. استفاده از مخالفین سوری؛ از جمله بزرگترین پادگانهای نظامی آن، که خود را در آغوش ترکیه انداخته و در مذاکرات پیشروی خروج نیرویهای روسیه از سوریه مطالبه خواهند نمود؛
6. تحقق تداوم کمکهای لازم ایران و ملیشههای ایران برای نظام بشار و در مقابل کاهش و به حداقل رساندن نقش رژیم یهود در سوریه.
اینها از مهمترین اهداف امریکا در سوریه میباشد که به وسیلۀ تصمیم ناگهانی ترامپ برای خروج نیرویهای امریکایی از سوریه میخواهد در جریان ماههای آینده به آنها دست پیداکند. اگر روسیه، ایران، ترکیه و سعودی همراه با امریکا همکاری نکنند، این اهداف هیچگاه محقق نخواهد شد؛ زیرا قدرت امریکا خارج از مرزهایش در گرو قدرت مزدوران و همپیمانانش میباشد.
این دولتها علیه انقلاب شام توطئه نموده و بسیاری از رهبران خائن آن را خریداری نمودند. این رهبران مناطق آزاد شده را به دو دسته تسلیم نظام نمودند. اگر همکاریهای رهبران گروههاییکه قربانیهای انقلابیون را بسیار ارزان فروختند، نمیبود، نظام و حامیانش روس و ایران توان این را نداشتند که نفوذ بشار جنایتکار را در مناطق آزاد شده گسترش دهند. کسیکه در حمایت از نظام در صدر قرار دارد، روس و یا ایران و ملیشههای ایران نیست. بلی، این رهبران بودند که خود را ابزاری در دستان سعودی، ترکیه، اردن و دیگران قرار دادند.
بنابر این، کسیکه خواستار تغییر میباشد، برایش لازم است که برنامه و پروژۀ بزرگ اسلام را به شکل کاملاً واضح و روشن برگزیده و روی دست گیرد. همانگونه که انقلابیون شام ناگزیر باید تمام روابط خود را با ترکیه، سعودی و دولت همسایه قطع نمایند؛ دولتهاییکه همواره در کنار بشار جنایتکار استاده و علیه انقلاب هیچگاه دست از توطئه برنداشتند. انقلابیون و کسانیکه خواستار تغییر میباشند، هرگز نباید از اصول تغییر واقعی به قدر ذرهای عدول نمایند. مهمترین این اصول تصمیم انقلابیون به سقوط نظام از بن و اساس با تمام مؤسسات و نهادهای آن و سپس تأسیس دولت اسلامی بر ویرانههای نظام میباشد.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: ابوحمزة الخطوانی
تقدیم: استاد احمد دویک جمعه، 17 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 22 فبروری 2109م
تقدیم: شیخ ابو انس الحصری
بیت المقدس – سرزمین مبارک (فلسطین) چهارشنبه، 15 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 20 فبروری 2019م
(جزء اول)
(ابو الهمام )تقدیم: شیخ یوسف مخازره
(فلسطین) سرزمین مبارک جمعه، 26 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 01 فبروری 2019م
حزب التحریر – ولایه سوریه در شهر سلقین واقع در حومۀ ادلب بر ضد کنفرانس سوچی و مقررات آن و محکوم نمودن بمباردمان بر شهرهای آزاد شده و یاری نمودن حرکت مناطقیکه به نظام تسلیم شده است چون درعا و غوطه، تظاهرات به راه انداخت.جمعه، 17 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 22 فبروری 2109م