سه شنبه, ۰۳ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در کتب‌های ما فقیر چنین تعریف شده: او کسی است که مالک آن‌قدرمالی نباشد که حاجات اساسی‌اش را که عبارت از طعام، لباس و مسکن است؛ برآورده سازد. به چنین شخصی زکات داده می‌شود.

البته حاجات دیگری نیز وجود دارد که نزدیک به حاجات اساسی بوده  که آن را دولت اسلامی از وجه بیت المال مسلمانان  مرفوع می‌سازد؛ مانند حاجات طلاب علم، اعانه برای ازدواج و زمینه‌سازی تداوی. ولی در روزگارما دولت اسلامی وجود ندارد که این حاجات غیر اساسی را مرفوع سازد. پس سوال این است: آیا گنجایش دارد که حاجات غیر اساسی مذکور از وجه زکات مرفوع گردد؛ البته نظر به مشکلات ذیل:

1-       عدم وجود دولت اسلامی برای رفع این حاجات.

2-       اقوال بعضی فقهاء موجود است که آن را تحت شرایطی معین جایز می‌دانند.

3-       حاجات مذکور مانند مشکلات مالی نیست بل نزدیک به حاجات اساسی اند.

باز اگر رای فقیهی را که قایل به اعطای زکات برای رفع این حاجات است پیروی نماییم، درین صورت آیا از تبنی مخالفت کرده‌ایم؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

ما فقیرمستحق زکات را  تعریف نمودیم؛ او کسی است که مالک مالی‌که حاجات اساسی‌اش را برآورده می‌سازد، نباشد. ما این را مبنی بر دلایل گفتیم و در نظام اقتصادی ص 213، سطر4- 13 چنین  آمده است: «و اسلام تنها فقر را برای انسان معیار قرارداده است، در هر مکان و از هر طبقه‌یی که است. پس فقر از نظر اسلام عبارت از عدم مرفوع شدن کامل حاجات اساسی است. شریعت این حاجات اساسی را به سه چیز محدود کرده است که عبارت از: طعام، لباس و مسکن است. در مورد الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ﴾ [بقره: 233]

ترجمه: برآن کس که فرزندان برای او متولد شده(یعنی پدر)لازم است خوراک و پوشاک مادران را(در آن مدت به اندازه توانایی) به گونه شاسیته بپردازد. هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانیی خود نیست، نه مادر بخاطر فرزندش و نه پدربه سبب بچه‌اش باید زیان ببیند. بر وارث فرزند چنین چیزی لام است.

و نیز فرموده است:

﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ﴾ [طلاق: 6]

ترجمه: زنان مطلقه را در جایی سکونت دهید که خودتان در آنجا زندگی می‌کنید و در توان دارید.

ابن ماجه از أبی الاحوص روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ألا وحقهن عليكم أن تحسنوا إليهن في كسوتهن وطعامهن»

ترجمه: آگاه باشید حق آنان بالای شما این است که به آنان  در قسمت لباس و طعام  احسان کنید.

نصوص مذکور دلالت می‌کند که حاجات اساسی که عدم اشباع آن را شریعت فقر گفته است، آن عبارت از: طعام، لباس و مسکن می‌باشد.»

هم‌چنان در اموال ص 197سطر 10-13 گفتیم: «فقراء عبارت از کسانی اند که درجهت رفع حاجات اساسی یعنی طعام، لباس و مسکن مال کافی ندارند؛ پس شخصی‌که در آمد او از مایحتاج برای رفع حاجات اساسی، حداقل باشد، فقیر به حساب می‌رود که صدقه به وی حلال بوده و او می‌تواند ازان بگیرد.»

ما در مسئله مذکور همین را ترجیح می‌دهیم.

باقی ماند سخن پرسنده که دولت اسلامی وجود ندارد که این حاجات را مرفوع سازد، بلی؛ دولت اسلامی وجود ندارد، لیکن مسلمانان موجود اند. اصل این است که اسلام‌شان باعث شود به این نیازمندان از مال خود به طور تبرع کمک کنند و نه از مال زکات، بل مال زکات را جهت مرفوع ساختن ضروریات اساسی به فقراء بدهند و به نیازمندان برای رفع مشکلات مذکور از قبیل تعلیم، ازدواج و تداوی از بخشهای اضافی اموال‌شان بپردازند.

اما اگر پرسنده، از رأی مجتهدی یا فقیهی پیروی کند که قایل به اعطای زکات برای رفع مشکلات حاجات غیر اساسی (علم، ازدواج و تداوی) است و زکات را به رفع حاجات اساسی (طعام، لباس و مسکن) محدود و منحصر نمی‌داند، بلی این پیروی او مخالفت با تبنی محسوب می‌شود. لکن ما او را به این عمل‌اش جزای اداری نمی‌دهیم؛ پس اگر شخصی از زکات‌اش به نیازمندان غیرمذکور(در راه علم، ازدواج و تداوی) مبنی بر اتباع رأی مجتهدی یا فقیهی‌که به آن اطمینان دارد بدهد، ما او را جزای اداری نمی‌دهیم و حسابش نزد پروردگارش است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: محمد مسلم

ادامه مطلب...

دوستی انصار نشانه ایمان است، پس کجاست انصار امروز؟

(ترجمه)

از انس رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«آيَةُ الإِيمَانِ حُبُّ الأَنْصَارِ، وَآيَةُ النِّفَاقِ بُغْضُ الأَنْصَارِ» (رواه البخاری)

ترجمه: دوستی انصار علامت و نشانه ایمان است و کینه ورزیدن با انصار از علامت نفاق می باشد.

از عُبادةَ بن صامت (بَدری) رضی الله عنه كه در شب پیمان عقبه یکی از بزرگان قوم بود روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم در حالی‌که گروهی از صحابه رضي الله عنهم در اطرافش قرار داشتند فرمود:

«بَايِعُونِي عَلَى ألا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئًا، وَلا تَسْرِقُوا، وَلا تَزْنُوا، وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ وَلا تَأْتُوا بِبُهْتَانٍ تَفْتَرُونَهُ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَأَرْجُلِكُمْ، وَلا تَعْصُوا الله فِي مَعْرُوفٍ، فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا، فَعُوقِبَ فِي الدُّنْيَا، فَهُوَ كَفَّارَةٌ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا ثُمَّ سَتَرَهُ اللَّهُ فَهُوَ إِلَى اللَّهِ، إِنْ شَاءَ عَفَا عَنْهُ، وَإِنْ شَاءَ عَاقَبَهُ». فَبَايَعْنَاهُ عَلَى ذَلِك» (رواه البخاری)

ترجمه: با من بيعت نمایید بر اين‌كه با الله چیزی را شریک مقرر نكنيد، دزدی و زنا نكنيد، فرزندان تان را نكشيد، به كسی تهمت و بهتان نزنيد، و در امور خير از الله متعال و رسول او نافرمانی نكنید، هركس از شما به اين وعده ها وفا كند الله متعال پاداش اعمالش را خواهد داد و هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق شود و در دنيا مجازات گردد، اين مجازات باعث كفاره گناهانش می‏شود؛ و اگر مرتكب اعمال بدی شد و الله متعال گناهانش را پنهان كند، پس او موكول به الله است، اگر خواست او را می بخشد و اگر نخواست مجازاتش می‌كند. عباده رضی الله عنه می گويد: همه‌ی ما بر امور فوق با رسول الله صلى الله عليه وسلم  بيعت كرديم.

توضيح حديث

مهلب می‏گوید، مراد از این‌که دوستی انصار نشانه ایمان است، در حدیث انس بیان شد، اما در حدیث عباده رضی الله عنه فضیلت انصار بیان شده است، زیرا آنان در بیعت با رسول الله صلی الله علیه وسلم سبقت نمودند و مستحق چنین فضیلتی گردیدند و بیعت آن‏ها (بيعت عقبه اول) اولین بیعتی بود كه بخاطر اسلام در مكه صورت گرفته است، و در آن به جز دوازده نفر از انصار کسی دیگری موجود نبود. این موضوع را ابن اسحاق چنین بیان داشته است.

هم‌چنان عباده رضی الله عنه در حدیث فوق بیان كرده: در اطراف پیامبر صلی الله علیه وسلم گروهی از صحابه موجود، بود با وصف این‌که مهاجرین در مکه بودند و ايمان آورده بودند، اما چنین بیعتی با رسول الله صلی الله علیه وسلم نكرده بودند. بنابر این انصار همان مردمان اولی اند که در اعلان توحید و شریعت الله سبحانه وتعالی با رسول خدا تا هنگام مرگ بیعت نمودند. بدین اساس دوستی انصار نشانه ایمان هر مؤمن است. لذا انصار را باید شناخت که چه کسانی هستند؟

تعریف انصار: انصار جمع انصاری بوده و انصار به کسی گفته می‏شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم را نصرت و یاری نموده و بر نصرت اسلام و یاری رسول الله صلی الله علیه وسلم با او بیعت نموده است.

پس نصرت (نصره) به کار بردن قوت و نیروی دست داشته، همراه با عقیده‌ی کسانی‏که به آن ایمان آوردند و نصرت کردند. بنابر این نصره حکم شرعی و از احكام طریقه اسلامی می‏باشد، زیرا مبدأ از فکره و طریقه تشکیل گردیده، البته فکره عقیده و معالجه برای مشکلات انسان است و طریقه، بیان کیفیت حفظ عقیده و طریقه حمل (دعوت و رساندن آن برای مردم) و کیفیت تطبیق معالجات انسان می‏باشد، پس برای هر مبدأ عناصری لازم است که وجود آن را در واقعیت زندگی نظم داده و از آن محافظت نمایند، حمل و تطبیق آن را به عهده گیرند. بنابراین نصرت از زمره احکام طریقه جهت بیان کیفیت ایجاد مبدأ در زندگی عملی محسوب می‏گردد تا توسط آن نظامی برپا گردد که مبتنی بر اساس عقیده بوده و عقیده را محافظت، حمل، تطبیق و مشکلات انسانی را حل نماید.

بدین اساس، این شرافت (بیعت و نصرت) برای چند تن محدود از انصار نصیب گردید، آن ها کسانی بودند که رسول الله صلی الله علیه وسلم را  در مدینه منوره پناه و یاری دادند و با تمام نیرو و قوت دست داشته خود از عقیده و آن چه بر رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل گردیده بود، پاسداری کردند، و در این راه هرچه در ملکیت خود داشتند قربانی دادند تا این‌که دولت اسلامی استقرار یافته و به بزرگی و وسعت خود نایل گردید.

پس به این مناسبت بر ما لازم است که بپرسیم کجا هستند انصار امروز؟ کجا هستند اهل قوت و شأن و شوکت از بندگان مخلصین که جهت نصرت و اقامه دولت اسلامی و دولت خلافت راشده بر منهاج نبوت سعی و تلاش مخلصانه نمایند؟ و مستحق چنان شرف و عزت بزرگی شوند که در اوائل انصار رضی الله عنهم گردیدند.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان! اللهم آمین آمین!

ادامه مطلب...

رژیم فرمان‌بردار اردن؛ نفع‌گیرندۀ نمایش مضحک انتخابات پارلمانی

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

نظرسنجی مرکز مطالعات استراتیژیک دانشگاه اردن به‌تاریخ ۶ اکتوبر/اکتبر ۲۰۲۰ م تحت عنوان "نبض خیابان اردن – ۲۴" نشان می‌دهد که نصف مردم اردن (۵۰٪) گفته‌اند در انتخابات پارلمانی پیش‌رو شرکت نمی‌کنند، درحالی‌که تنها ۱۷٪ تأیید کرده‌اند درصورت برگزاری انتخابات پارلمانی آینده، در آن سهم خواهند کرد. از جمله مهم‌ترین دلایل مردم اردن به‌خاطر شرکت نکردن در انتخابات پیش‌رو، به‌ترتیب عبارت بود از: عدم اعتمادشان به پارلمان، عدم اطمینان‌شان به درستی و تمامیت انتخابات، و نبود کاندیدای رقیب – جالب این‌که وضع همه‌گیری ویروس کرونا در میان دلایل تأثیرگذار بر اکثریت وجود نداشت.

باوجود وخیم‌تر شدن وضع صحی/بهداشتی و همه‌گیری، تصمیم‌گیرندۀ با اشاره به آمار مرگ و میر، گسترش همه‌گیری، بستری شدن بیماران، مراقبت از مردم و کاهش حجم اقتصاد تأکید می‌کند که این انتخابات برگزار نشود، حال‌آن‌که حکومت و کمیسیون مستقل انتخابات بنابر هدایت و دستور سران رژیم می‌کوشند تا انتخابات را مطابق با جدول زمان‌بندی‌شدۀ خود برگزار کنند. اکنون بحث‌های رسانه‌ای رسمی در خصوص اهمیت شرکت در انتخابات به‌شدت در جریان است و مردم را تحت نام استحقاق قانون اساسی و حق آنان در انتخاب نمایندۀشان به این کار ترغیب می‌کند؛ باوجود آن‌چه در نظرسنجی قبلی نشر شد که کاملاً در تضاد با رأی عام خیابان اردن قرار داشت، و باوجود بحث‌های هجوآمیز گسترده در رسانه‌های اجتماعی گوناگون که شرکت در این انتخابات‌ها را رد می‌کند.

اتخاذ چنین اقدامات انتخاباتی، برجسته کردن ویژه‌گی‌هایش در میدان عمل و تلاش برای رونمایی کردن از آن‌ها در رسانه‌های رسمی به‌خاطر نگرانی رژیم اردن نیست، چون این رژیم می‌خواهد برگزاری انتخابات مجلس قانون‌گذاری جدید را، که به مراتب بدتر و فاسدتر از پیشینیان‌شان است، با فعال کردن حق قانون اساسی توجیه کند. بلکه این همه اقدامات به‌خاطر نقش جدیدی است که این نظام مطیع و مزدور بر دوش خواهد گرفت؛ و آن احتمالاً فرمان‌برداری از کشورهای کافر غرب، ایجاد توافق‌نامۀ خائنانۀ تازه‌ای در مسائل اقتصادی و عادی‌سازی روابط با دولت یهود، ویا سهم‌گیری در یک معاملۀ بین‌المللی تازه میان رقبای استعمارگر اروپایی (مخصوصاً انگلیس) و امریکا روی این سرزمین، این امت، ثروت‌اش و عقیده‌اش خواهد بود.

این مزیت امریکاست که نظام همۀ این‌ها را زیر چشم رئیس جمهورهای امریکا، خواه ترامپ یا بایدن، و پیش گوش سفیر جدیدش، هنری ووستر، انجام می‌دهد تا اطاعت خود را با سخنان خود ثابت کند. چنان‌چه مجبور شد انتخابات را به بهانۀ اوضاع بحرانی همه‌گیری به تعویق بیندازد تا برای خود فرصتی دست و پا کند که بر اوضاع بین‌المللی نگاه دقیق‌تری داشته باشد؛ این‌که آیا رژیم اردن باید نقش بریتانیا یا امریکا را بازی کند، و یا انتخاباتی را برگزار کند که بی‌تردید به ایجاد یک خانۀ نماینده‌گان ضعیف با نماینده‌گی ضعیف انتخاباتی منتج خواهد شد؛ نماینده‌گانی‌که برای تطبیق برنامه‌های امریکا، مانند حمایت از راه‌حل‌ها و شروط امریکا برای قضیۀ فلسطین، قسم خورده‌اند. برعلاوه، موظف است تا قانون انتخاباتی جدیدی را مسوده‌سازی کند که موجب سلطۀ قانون اساسی، ایجاد حکومت پارلمانی و نماینده‌گی واقعی مردم می‌شود؛ باشد که این مجلس جدید تا ختم دوره‌اش به کار خود ادامه دهد و یا در کوتاه مدت به بهانۀ عدم نماینده‌گی واقعی از رأی دهنده‌گان منحل شود، و سپس مجلس جدیدی مطابق این قانون انتخابات جدید روی کار آید.

رژیم‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی برای ماندن بر سر قدرت نیاز دارند از دشمنان امت فرمان‌برداری و از دساتیر و برنامه‌های‌شان اطاعت کنند. آنان با اسلام و پیروان‌اش به جنگ برخاسته اند و اوامر باداران‌شان را از طریق توافقات خائنانه تطبیق می‌کنند. آنان به وجود این‌گونه مجالس قانون‌گذار، که به‌دروغ می‌گویند از مردم نماینده‌گی می‌کند، ضرورت دارند تا مسئولیت این اعمال ناشایست را بر مردم بیندازند و آنان را به‌خاطر این خیانت‌ها سرزنش کنند. بهترین نمونه‌اش پیمان وادی عربه است که توسط این مجالس به تصویب رسید، طوری‌که نماینده‌گان "اسلام‌گرا" نیز بخشی از این مجالس بودند.

اسلام با برگزاری انتخابات موافق است، و دولت خلافت آینده نیز، ان‌شاءالله، برای انتخاب نماینده‌گان مردم در مجلس امت انتخابات برگزار خواهد کرد. نماینده‌گان و وکلای مردم در دولت خلافت موظف اند که بر مبنای احکام اسلام نظر بدهند و حاکم را بر مبنی احکام اسلام محاسبه کنند، بر اقدامات‌اش نظارت داشته باشند و نگذارند به سمت بی‌عدالتی و انحراف میل کند. این موارد با آن‌چه در انتخابات پارلمانی نظام دموکراتیک کپیتالیزم وجود دارد متفاوت است؛ زیرا در نتیجۀ این انتخابات نماینده‌گانی روی کار می‌آیند که دولت را بر مبنای قانون اساسی بشری مصوب خودشان محاسبه می‌کنند. بناءً خانۀ نماینده‌گان چیزی جز مجلس تقنینی مبتنی بر احکام مغایر اسلام نیست. این بدان خاطر است که قانون‌گذار در اسلام تنها الله سبحانه وتعالی است و بدان خاطر که اسلام مسلمانان را از تقنین منع می‌کند، چون الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾ (مائده: ۴۹)

ترجمه: و در میان آن‌ها (اهل کتاب) طبق آن‌چه الله (سبحانه وتعالی) نازل کرده‌است داوری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و از آن ها برحذر باش، مبادا تو را از بعضی احکامی‌که الله (سبحانه وتعالی) بر تو نازل کرده است منحرف کنند.

بنابرین، سهم‌گیری در این‌گونه انتخابات‌ها به هیچ وجه جایز نیست، نه منحیث نامزد و نه منحیث رأی‌دهنده.

ای مردم اردن!

اکنون شما بدین سطح از آگاهی رسیده اید که عدم مشروعیت پارلمان و عدم وفاداری‌اش به آرمان‌ها و طرح‌های بهبودبخش‌تان را درک کنید، و بدانید که آنان تنها از منافع نظام حاکم و تحکیم سلطه‌پذیری‌اش نماینده‌گی می‌کنند، نه از شما. تاریخ همۀ پارلمان‌ها از ابتدای تأسیس‌شان دال بر همین واقعیت است. اکنون زمان آن فرا رسیده‌است که تمام افراد مخلصی‌که قصد شرکت در این انتخابات‌ها را دارند، از آن فاصله بگیرند و به تبلیغات دولت برای انتخات گوش ندهند، حقیقت را بدانند و به‌صورت واقعی از مردم نماینده‌گی کنند، زیرا آنان خواستار تطبیق طرح‌های بهودبخش‌شان از طریق دولت خلافت اند؛ دولتی‌که دولت یهود را ریشه‌کن می‌کند و کفار استعمارگر را از سرزمین‌های‌مان بیرون می‌راند. آنان به تمام منابع دولتی دست‌برد زده‌اند و بر سر ثروت‌اش می‌جنگند. بناءً زمان آن فرا رسیده‌است که دیگر در چنین انتخابات‌های پارلمانی که موجب تحکیم حاکمیت‌های خائن می‌شود شرکت نکنیم. پس به اکثریتی بپیوندید که سفاهت و عدم مشروعیت این انتخابات‌ها را دانسته و برای تغییر این واقعیت تشکیل شده‌است و با آنانی همراه شوید که برای آوردن تغییر به روش رسول الله صلی الله علیه وسلم، با حمل دعوت اسلام و تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت، فعالیت می‌کنند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ (انفال: ۲۴)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه وتعالی) و رسول الله (صلی الله علیه وسلم) را اجابت کنید هنگامی‌که شما را به‌سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

حزب‌التحریر – ولایه اردن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

آگاهی عمومی و تأثیر آن بر روند تغییر صحیح

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

در این شکی وجود ندارد که تغییر جوامع روندی آسان نبوده و این کار به سخت‌کوشی و تلاش فراوان احتیاج دارد. مانند سنگ تراشی از صخره‌هاست و تیشۀ کارگرانی مخلص، محکم و ظریف می‌خواهد. افراد نمی‌توانند این کار را انجام دهند. بنابر این فقط حزب ایدیولوژیک که شب و روز برای رسیدن به هدف تلاش کند می‌تواند این کار را به پیش ببرد. بدون ایجاد آگاهی عمومی نسبت به آنچه در جامعه قرار است ایجاد شود، نمی توان یک تغییر بنیادی صحیح به وجود آورد و این موضوع یکی از احکام طریقه در روند تغییر شرعی است که نقض یا انحراف از جزئیات آن مجاز نیست؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم جهت آماده‌سازی فضا برای تأسیس دولت اسلامی در مدینۀ منوره این طریقه را طی کرده بودند و مرحلۀ تفاعل برای ایجاد افکار عمومی ناشی از آگاهی عمومی یکی از دشوارترین، سنگین‌ترین و مهم‌ترین مراحل است، زیرا این امر در مؤفقیت روند تغییر و تأسیس دولت و بعد از آن در دوام آن تأثیرگذار می‌باشد.

آنچه باید روشن شود این است که طلب نصرت به خودی خود یک مرحلۀ مستقل نیست، بلکه در پایان مرحلۀ تفاعل به وجود می‌آید و اگر در ایجاد آگاهی عمومی از افکار اسلامی موفق نشویم، نصرت صورت نمی‌گیرد و باید بدانیم که طلب نصرت به معنای واقعی کلمه یک کودتای نظامی نیست. ممکن است این نصرت دادن توسط اهل قدرت و قوت بدون نیاز به کودتای نظامی حاصل شود و این همان اتفاقی است که برای پیامبر بزرگوار ما صلی الله علیه وسلم رخ داد... انصار به او حاکمیت دادند؛ زیرا آن‌ها اهل قدرت و قوت بودند و هیچ نیرویی وجود نداشت که بتواند در مقابل ارادۀ آن‌ها بایستد، و گاهی ممکن است این کار به کودتای نظامی نیاز داشته باشد، اما در این حالت، افکار عمومی برای اسلام و روند تغییر باید قوی باشد.

در طول تاریخ پیامبران بزرگوار و بندگان صالح الله سبحانه وتعالی، متوجه شده‌ایم که چگونه رغبت به نفوذ در افکار عمومی و تلاش برای آگاهی ایشان مورد توجه بوده است. به عنوان مثال، موسی علیه السلام مشتاق بود تا مبارزۀ خود را از حلقۀ گفتگو با فرعون و نخبگان وی به افکار عمومی منتقل کند. بنابر این در مقابل مردم با جادوگران مقابله کرد. وی علاقۀ زیادی به این کار داشت و گفت:

﴿قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى‏﴾ [سورۀ طه آیه 59]

ترجمه: ‏(موسي) گفت: ميعاد ما و شما روز جشني است كه در آن خود را مي‌آرايند. بايد مردم در چاشتگاه گرد آورده شوند (تا ماجرائي را ببينند كه ميان ما و شما مي‌گذرد).

بناءً این فراخوان برخلاف میل فرعون و نخبگان وی گسترش یافت و به گوش مخاطبان رسید که هدف اساسی بود. در حقیقت، سخنان پیامبران با اقوام‌شان با استفاده از ابزار ندایی: (ای قوم من!)، بیانگر این است که آن‌ها مردم را در گردهمایی شان مورد خطاب قرار می‌دهند و این همان چیزی است که توسط نوح علیه السلام بیان شده است که گفت:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَنَهَاراً ‏** ‏ فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَاراً ** وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً ** ‏ ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً ** ‏ ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً﴾ [سوره نوح آیه 5]

ترجمه: نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوي ايمان به تو) فرا خوانده‌ام.‏ امّا دعوت و فرا خواندنم تنها بر گريز ايشان افزود!‏ من هر زمان كه ايشان را دعوت كرده‌ام تا (ايمان بياورند و) تو آنان را بيامرزي، انگشت‌هاي خود را به گوش‌هاي‌شان فرو كرده‌اند (تا نداي حق را نشنوند) و جامه‌هاي‌شان را بر سر كشيده‌اند (تا قيافه مرا نبينند) و (در فسق و فجور و ظلم و زور بيشتر فرو رفته‌اند و بر كفر) پافشاري كرده‌اند و سخت سركشي نموده و بزرگي فروخته‌اند.‏ سپس من آنان را آشكارا و با صداي بلند (به يكتاپرستي و ايمان راستين) دعوت كرده‌ام.‏ گذشته از اين، به گونه علني و (جمعي)، و به صورت نهاني (و فردي، دعوت آسماني را) بديشان رسانده‌ام.

دعوت قوم به صورت مخفیانه نبود؛ بلکه به صورت آشکار و اعلان و خطاب تمام مردم یعنی قوم انجام می‌شد. مانند این حالت در مورد حرص شخص مؤمنی از خاندان فرعون و شخص مؤمن در سورۀ یاسین گفته شده که برای تأثیرگذاری بر نخبگان و عموم مردم و رساندن رسالت واضح خالی از شبهات و گمراهی تلاش داشتند، و پیامبر ما برای رساندن دعوت به سوی الله سبحانه وتعالی در مجالس و موسم‌ها و رساندن آن برای تمام انسانیت از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان و ارتباط مستقیم با بزرگان و هم‌چنان استفاده از تمام اسالیب سخنرانی، شعر، نامه‌نگاری و تبلیغ تلاش می‌کردند.

تثبیت و ساختار افکار عمومی به طور مداوم از طریق توضیح دعوت و رساندن آن به هر روشی به همراه آمیزش دعوت کلامی و دعوت تطبیقی و انتشار آن به گونه‌ای که ابلاغ بصیرت آمیز باشد و بر آن گواه باشند: " ألا هل بَلَّغتُ؟" یعنی آگاه باشید آیا به شما پیام حق را رساندم؟

در مورد دستیابی به این آگاهی عمومی، بدون شک وضاحت افکار اصلی اسلام است که بر اساس آن می‌توان تغییراتی را در ذهن مردم ایجاد کرد. عقیده و احکام مربوط به عموم مردم در جامعه؛ یعنی آگاهی از افکار کلی اسلام در نزد عموم جامعه، و این افکار کلی مانند وحدانیت الله سبحانه وتعالی و این‌که او تنها قانونگذار است و گرفتن قانون از غیر آن جایز نیست، و قانون‌گذاری غیر الله سبحانه وتعالی کفر است که هرگز پذیرفته نمی‌شود. هم‌چنین آگاهی از این‌که امت اسلامی یک امت است و جدا از مردم دیگر، برادری اسلام آنان را رهبری می‌کند و عقیدۀ اسلامی فراتر از قومیت‌ها و مناطق ایشان را پیوند می‌دهد و این‌که دولت اسلامی عنوان این وحدت و عنوان قدرت مسلمانان است و این یک فریضه بر امت اسلامی و یک قضیۀ سرنوشت ساز آن می‌باشد. امت بدون آن ضایع و ضعیف است، گذشته از این‌که در دایرۀ خشم الهی سقوط می‌کند. آگاهی کلی از این‌که کفار دشمنان امت هستند و خواهان خیر برای امت نمی‌باشند و برای عدم بازگشت اسلام از طریق بازگشت وحدت امت، تلاش دارند؛ یعنی با بازگشت دولت اسلامی.  آن‌ها برای جلوگیری از آن مراقب هستند و با تمام قدرت و قوت خود کار می‌کنند و آگاهی از این‌که طریقۀ احیای امت اسلامی از طریق ایدئولوژی و افکار آن است، نه از طریق افکار غربی و نه از طریق جنبش‌ها یا احزاب مزدور و وابسته به غرب، حتی اگر اسلامی باشند.

از این رو، ما باید تلاش کنیم تا افکار عمومی را در مورد موضوعات اساسی که مورد توجه امت بوده و نیاز به همکاری پیرامون آن است، شکل دهیم و از افکار عمومی که قبلاً در مورد یک موضوع شکل گرفته حمایت کنیم تا جامعه از همان دیدگاهی‌که تشکیل شده است دور نگردد؛ زیرا افکار عمومی ممکن است به سبب فراموشی مردم و نبود آن چه توجه شان را به این موضوع بر انگیزد، از بین رفته یا هم به سبب مشغول شدن‌شان به چیزهای دیگر باشد. در واقع این فلز داغی است كه باید کوبیده شود. ماهیت افكار عمومی ماهیتی موقت و پویا است كه در صورت عدم بهره‌مندی یا رشد آن، ممكن است محو و نابود گردد. بنابر این اگر این گمراهی کشف نشود، می‌تواند بعضی اوقات سبب گم شدن افکار گردد.

حرکت امت متوقف نخواهد شد و به اذن الله سبحانه وتعالی، تمام محدودیت ها و سدهایی را از بین می‌برد که توسط حاکمان ایجاد شده، آن هم برای نرسیدن امت به سطح آگاهی عمومی صحیح از دین و واقعیت‌شان و احزاب صادقی‌که می‌خواهند واقعیت شان را احیا و تغییر دهند. حاکمان رسوا گشته اند و افکار ناچیز آن‌ها در برابر مردم‌شان آشکار شده است! واضح شده که ضعیف‌تر و سست‌تر از تار عنکبوت است و در میان این حوادث پی در پی و شتابان، مردم به زودی به یک قناعت کامل می‌رسند که نجات آن‌ها در اندیشه‌های دروغین و سست غربی مانند دموکراسی و آزادی نیست؛ بلکه فقط در افکار پاک و عالی اسلام است.

بنابر این، بر حاملین دعوت اسلامی لازم است تا در آگاه‌سازی تمام مسلمانان در مورد افکار و احکام اسلام ادامه دهند تا آگاهی عمومی برای امت دربارۀ احکام و نظام‌های اسلامی افزایش یابد تا امت بتواند اسلام را در واقعیت زندگی، جامعه و دولت تطبیق کند، زیرا این قضیة سرنوشت ساز امت است.

نویسنده: حامد عبدالعزیز

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

معاونیت اول اشتباه می‌کند؛ راه نجات دولت افغانستان از میان اتهامات بی‌بنیاد علیه حزب‌التحریر نمی‌گذرد! Featured

اخیراً معاونیت اول ریاست‌جمهوری افغانستان در اعلامیه مطبوعاتی در مورد وضعیت ولایت کاپیسا گفته است که «حزب‌التحریر/ حزب نه بلکه مکتب ابتدایی تروریسم است. ریاست امنیت ملی این ولایت مکلف است تا تمام افراد حزب ‌التحریر که علیه نظام اسلامی افغانستان در ولایت کاپیسا صدا بلند می‌کنند و این نظام را نامشروع میدانند را شناسایی و هرچه عاجل به چنگ قانون بسپارند.» همچنان او در مورد ولایت تخار گفته که «به تعداد ۶۳ تن افراد حزب‌ تحریر را تثبیت کردیم و معلومات کامل در باره‌شان وجود دارد.»

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان نکات ذیل را پیرامون این گفته‌ها قابل ذکر می‌داند:

یکم: معاونیت اول اشتباه می‌کند، حزب التحریر مکتب نه؛ بلکه یک حزب سیاسی است که ریشه در امت دارد، و هم‌اکنون در بیشتر از ۶۰ کشور جهان مبارزه فکری و سیاسی آن برای برپایی دولت خلافت بر منهج نبوت جریان دارد. حزب‌التحریر همواره از هر نوع ترور و وحشت اعلام برائت کرده است. ازینرو قدرت‌های بزرگ همواره توسط نظام‌های مزدور خود تلاش نموده‌اند تا جلو فعالیت‌های حزب را بگیرند، اما در این راه ناکام مانده‌اند؛ و از فرط درماندگی فکری و سیاسی به اتهامات بی‌بنیاد متوسل می‌شوند.

ما معاونیت اولِ ریاست‌جمهوری افغانستان را دعوت می‌کنیم که قبل از اتخاذ چنین تصامیم عُقده‌یی، حزبی و بی‌بنیاد یک‌بار سرنوشت کسانی را ‌که جلو دعوت به سوی تحکیم اسلام از طریق نظام سیاسی اسلام (خلافت بر منهج نبوت) ایستاده‌اند، مطالعه نمایند. به عنوان مثال، دیکتاتوری‌های خون‌آشام جهان عرب و آسیای‌میانه از صدام حسین تا حسنی مبارک و از معمر قذافی تا اسلام‌کریموف با همکاری معتبرترین سازمان‌های استخباراتی جهان تلاش نمودند تا جلو این دعوت خیر و عظیم بایستند، اما ذلیل و نابود شدند؛ و این حزب‌التحریر است که هنوز هم قوی‌تر از گذشته در صحنه‌ی سیاسی جهان به مبارزه خود ادامه می‌دهد.

دوم:  حزب‌التحریر در میان مردم مسلمان و مجاهدپرور افغانستان از جایگاه خاصی برخوردار است. از هرات تا بدخشان و از مزار تا خوست و قندهار و در سرتاسر افغانستان جوانان، متنفذین، رهبران اقوام، علما و بزرگان این سرزمین حزب را به درستیِ آن می‌شناسند و این شناخت شان باعث شده است که با حزب رابطه‌ی ناگسستنی داشته باشند. بناءً اتهامات بی‌مورد در مقابل چنین حزب بزرگ که ریشه در عقاید، افکار و احساسات مردم مسلمان دارد جز عقده‌گشایی شخص معاون اول چیز دیگری نمی‌باشد.

سوم: دولت افغانستان در شرایط کنونی به‌سان موجودی می‌ماند که در حال غرق شدن است و برای نجات و بقای سیاسی‌اش به هر س‍ُو دست و پا می‌زند. برای این کار، گاهی به اتهامات ناحق پناه می‌برد و گاهی نیز برای انحراف افکارعامه از مشکلات اساسی، دست به خلق ماجرا می‌زند. وارد نمودن اتهامات بی‌بنیاد علیه حزب‌التحریر و جمع‌آوری معلومات در مورد اعضای حزب، ریشه در همین دست و پا زدن‌ها دارد که پروسه‌ی غرق شدن‌اش را سرعت می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

شيخ بزرگوارما، الله به شما برکت را نصيب نموده، علم‌تان را بيفزايد و عافيت بدنی را برای‌تان عطا فرمايد! دوست دارم راجع به تفسير سوره نور که الله متعال فرموده است: أعوذ بالله من الشيطان الرجيم:

﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ﴾

ترجمه: و (پیر) زنان (یائسه) از کار افتاده‌ای که امید ازدواج ندارند، بر آن‌ها گناهی نیست که لباس‌های (رویین) خود را بگذارند، در صورتی‌که زینت (و زیبایی خود) را آشکار نکنند و اگر خوداری کنند (و خود را بپوشانند) برای آن‌ها بهتر است، و الله شنوای داناست .

این چنین زن‌ها کی‌ها اند؟ احکام ویژه آن‌ها کدام است؟ پس اگر مراد از "لا يرجون نكاحا" گذشت عمر باشد، مقياس عمری آنان چه است؟ و اگر ارتباط به تغيير بيولوژيکی بدنی که برای زن پيش می‌آيد، شامل آیه گردد، پس این حالت یأس بوده و مخصوص به سن مشخصی نمی‌گردد. الله به شما پاداش نيکو عطا فرموده، نصرت را به شما نصيب نمايد!

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

در مورد سوال تان از آيت کريمه ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ به نکات ذيل اشاره می‌شود:

1- طوری‌‌که می‌دانيد طريقه تفسير اين است که اول استناد به حقيقت شرعی که در نص وارد شده می‌شویم، اگر يافتيم آن را می‌گيريم و اگر نيافتيم  به لغت عربی استناد می‌نماييم؛ به خاطری‌که قرآن به زبان عربی نازل شده؛ چنان‌که الله متعال می‌فرمايد:

﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ * بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ﴾ [شعراء: 92-95] ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ [یوسف: 2]

 قسمی‌که می‌دانيم در مورد تفسيرکدام نص شرعی نيامده است؛ پس در تفسير "قواعد" استناد به لغت می‌نماييم. حسب لغت قواعد به زنان استعمال می‌شود و مفرد آن قاعد است؛ مثلاً می‌گوييم إمرأة قاعد(زن باز نشسته) نساء قواعد (زنان باز نشسته) و معنای آن باز نشستن به سبب گذشت سن و سال است و اگر إمرأة جالسة  مقصد مان باشد، به جای "قاعد" قاعدة  ذکر می‌گردد؛ پس معنای "القواعد من النساء" به زنانی گفته می‌شود که در اثر گذشت عمر از ازدواج باز مانده اند. يا به عبارت ديگر قواعد زنان ناتوان وضعيف اند که از حيض، تولد وازدواج باز مانده اند که نه کسی به آن‌ها علاقه نشان می‌دهد و نه آن‌ها به کسی علاقه‌مند اند. ايشان جوان نيستند که ازدواج نمايند. هدف از قواعد تنها زنان "یأسن" ناامید از حیض و ولد نیست؛ چنان‌که می‌گويند؛ سن يأس و نااميدی بعد از چهل ساله‌گی و پنجاه ساله‌گی شروع می‌شود؛ اما آن‌ها درین سن و سال علاقه به شوهر دارند و شوهران به آن‌ها نیز علاقه دارند. معنای قواعد در آيت کريمه ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ زنان پیری است که از حيض و تولد باز نشسته اند که شوق و اشتیاق به از دواج نيز ندارند و دیگران نیز به آن‌ها علاقه نداشته باشد و به ايشان قواعد گفته می‌شوند.

توضيح معنای القواعد در لغت و در تفسير:

اول:  "قواعد" در زبان وقتی در خصوص زنان استعمال گردد.

درلسان العرب آمده است:

«وقَعَدَتِ المرأَةُ عَنِ الْحَيْضِ والولدِ تَقْعُدُ قُعوداً، وَهِيَ قَاعِدٌ: انْقَطَعَ عَنْهَا، وَالْجَمْعُ قَواعِدُ» زن از دیدن حيض و فرزند آوردن بازماند و این کلمه بدان معنی همیشه "قاعد" می آید. جمع آن قواعد است. چنان‌که در قرآن کريم آمده است: ﴿وَالْقَواعِدُ مِنَ النِّساء زجاج در تفسير آيت فوق گفته است: آن‌ها از از شوهران باز نشسته اند. ابن سکيت گفته: زن که از حيض قعود نموده است. ابوهيثم گفته است: قواعد از صفات اناث می‌باشد، گفته نمی‌توانيم رجال قواعد، مردان باز نشسته. قواعد جمع قاعد بوده زنان را گویند که به از کبر سن بازنشسته اند. در زبان عربی هرگاه حالت فاعل بودن یعنی حالتی زن بخواهد بنشیند را به عربی ذکر کنیم صیغه قَاعِدَةٌ  استعمال می‌گردد و جمع آن نیز قواعد است.»

درتاج العروس صفحه 9/49 آمده است:

«از نظر مجاز: القاعد من النساء زنی‌که از اولاد، از حيض واز شوهر نااميد شده باشند، جمع آن قواعد است. ابن اثير فرموده است: قواعد جمع قاعد است که زن کلان سال را می‌گويند و قاعد بدون "ها" تانیث، زنان بازنشسته را گویند و اما قاعِدةٌ حالت فاعلی آن است که عرب ها گویند: قَدْ قَعَدَتْ قُعُوداً و جمع حالت فاعلی هم قواعد می‌آید.»

دوم: معنای قواعد در تفاسير:

در تفسير قرطبی آمده است: (سوره نور آيت  60)

قول الله تعالی: (وَالْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ)  الْقَوَاعِدُ ومفرد آن قَاعِدٌ است، بدون ها که حذف آن  دلالت به سن بالا می‌نمايد، آن به زن ناتوان گفته می‌شود که نااميد از تولد وحيض شده باشد. نظر اکثر علماء چنين است.

در تفسير نسفی‌ وارد شده است:

«قواعد جمع قاعد و آن عبارت از صفات مخصوص زنان است؛ مانند: طالق و حائض که از حيض و تولد از جهت سن بالا باز مانده باشند و حالت آن‌ها مطابق به آیت این است که علاقه‌ای به ازدواج نداشته باشند.»

سوم: خلاصه اين‌که قواعد به زنان پیری گفته می‌شود که از خاطر کلان‌سالی از حيض و تولد بازمانده باشند و حامله نمی‌شود و اميدوار ازدواج نباشند؛ نه آن‌ها اشتیاق شوهر را داشته باشند و نه بسوی آن‌ها کسی اشتیاق داشته باشد؛ یعنی از تمام کارها بازمانده باشند. آرزو دارم که موضوع واضح شده باشد.

برادرتان عطاء بن خليل ابوالرشته

مترجم: بدرالدين "حسينی"

ادامه مطلب...

آیا اداره اوقاف در جنوب هبرون به یک دستگاه امنیتی تبدیل شده است که با الله و پیامبرش می‌جنگد؟!

(ترجمه)

ظهر یک‌شنبه نیروهای امنیتی پنچ تن از اعضای حزب‌التحریر را از شهر دورا، جنوب هبرون دستگیر کردند. در بین آن‌ها داکتر مصعب ابو ارقوب، عضو دفتر مطبوعاتی-سرزمین مبارک فلسطین بعد از ادای نماز ظُهر در مقابل مسجد بزرگ دورا نیز بازداشت می‌شود. اعضای حزب‌التحریر توسط نیروهای امنیت با تمام وحشی‌گری و گردن‌فرازی مورد حمله قرار گرفت. قبلًا عده‌ای از آن‌ها توسط پولیس و دیگران توسط سازمان اطلاعات بازداشت شده اند.

چند روز قبل خدمات امنیت در اطراف مسجد بزرگ دورا به همکاری نثار عبدالعزیز دودین مدیر اوقاف در جنوب هبرون؛ کسی‌که با اظهار الفاظ زشت برای یک مسلمان سخن ناروا گفت بود جمع شده بودند. بنابرین کسی‌که مسئول مساجد است چرا در این امر سکوت نموده و مدیر اوقاف را که در مورد یک مسلمان سخنان نامناسب گفته بود، مواخذه نمی‌شود! این عمل مدیر اوقاف و خدمات امنیت بیان‌گر عمق نفرت و عداوت آن‌ها نسبت به عاملین دعوت و پی‌گیری بی‌رحمانه‌شان جهت تخریب خانه‌های الله سبحانه‌و‌تعالی و جلوگیری از بیان سخن حق در خانه الله سبحانه وتعالی است.

﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ [بقره: 114]

ترجمه: و کیست ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر نام الله در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید؟ چنین گروه را نشاید که در مساجد مسلمین در آیند جز آنکه بر خود ترسان باشند. این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ.

ما به گونه پرسش از مراد طالب شلادیح مدیر امنیت دورا می‌پرسیم، آیا شما کسی هستید که امر محاصره مسجد و بازداشت و هم‌چنین حمله بر اعضای حزب التحریر را صادر نمودید، یا کسی دیگری بود که شما را بر این امر دستور داده بود؟ هم‌چنین ما در خصوصِ نقش خالد عبدالعزیز دودین معاون والی برادر مدیر اوقاف جنوبی می‌پرسیم، این‌که آیا او و برادرش هر دو از اسلام از موقعیت خود و با هماهنگی کامل مبارزه می‌کنند؟! ممکن است ما در مورد نقش والی، نقش محمد شتایه صدراعظم دولت فلسطین و وزیز اوقاف در همه امور پرسشی داشته باشیم؟! ما از همه‌ی آن‌ها می‌پرسیم که برای منافع کی‌ها شما این حرکت‌ها و دستگیری‌ها را انجام می‌دهید؟ این مساجد از پول مسلمانان جهت ذکر نام الله سبحانه‌و‌تعالی بخاطر جلال اسلام و برای این که سخن حق در آنجا بیان گردد، بنا گردیده است. آن‌ها برای منافقان یا مزدوران ساخته نشده بودند که به وفاداری به دشمنان اسلام عجله می‌کردند!

در خاتمه ما به حکومت فلسطین می‌گویم: شما مانند ابر تابستان هستید و عبور می‌کنید؛ در حالی‌که اسلام و حاملین دعوت آن مانند یک درخت راست با ریشه‌های ثابت خود و شاخه‌های آن در آسمان باقی خواهند ماند و شما قیمت جرایم خود را پرداخت خواهید کرد: شرم در این جهان و شکنجه دردناک در آخرت.

﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ [شورا: 227]

ترجمه:  آن‌ها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشت‌شان به کجاست!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب  سوالات برادران و خواهران هریک: فرید سعید، اسید سلیم، صفاء محمد، حسن یاسر، ناصرالاسلام و ریاحی ابو فاطمه!

  • قبلاً در خصوص نماز جمعه در ماه شعبان ۱۴۴۱هـ.ق و هم‌چنان در ۱۸ شعبان ۱۴۴۱هـ.ق سپس در ماه شوال ۱۴۴۱هـ.ق جواباتی را بیان کردیم که همان جوابات برای سوالات شما کفایت می‌کند؛ در این جوابات به گونۀ ذیل ذکر شده است:

اولاً در جواب دوم ما که در ماه شعبان ۱۴۴۱هـ.ق بوده چنین ذکر شده است: «... اما نماز جمعه فرض عین است، به دلیل این قول الله سبحانه وتعالی که فرموده است:

﴿إِذَا نُودِي لِلصَّلاَةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ﴾ {منافقون: ۹}

ترجمه: هنگامی‌که برای نماز روز جمعه آذان گفته شود، به سوی ذکر الله (سبحانه وتعالی) بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید!

در آیۀ مبارکۀ فوق امر واجب است؛ به دلیل قرینه‌ای که در آیه وارد شده که همانا نهی نمودن از مباح بوده که این نهی دلالت بر طلب جازم دارد. حاکم در مستدرک خود بر شرط صحیحین از طارق ابن شهاب، از ابوموسی، از رسول الله صلی الله علیه وسلم تخریج نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند:

«الْجُمُعَةُ حَقٌّ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي جَمَاعَةٍ إِلَّا أَرْبَعَةٌ: عَبْدٌ مَمْلُوكٌ، أَوِ امْرَأَةٌ، أَوْ صَبِيٌّ، أَوْ مَرِيضٌ»

ترجمه: نماز جمعه در جماعت بر هرمسلمانی واجب است، مگر بر چهار شخص؛ غلام، زن، طفل و مریض.

(حاکم گفته است این حدیث بر شرط شیخین صحیح است)

اما بر شخصی‌که می‌ترسد جماعت واجب نیست؛ زیرا از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَا صَلَاةَ لَهُ إلَّا مِنْ عُذْرٍ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ وَمَا الْعُذْرُ؟ قَالَ: خَوْفٌ أَوْ مَرَضٌ»

ترجمه: کسی‌که آذان را شنید و اجابت‌اش نکرد، نماز بر آن نیست؛ مگر این‌که عذری داشته باشد، گفتند، یا رسول الله عذر چیست؟ فرمود: ترس و یا مرض.

(بیهقی این حدیث را در سنن الکبری تخریج نموده است)

و به همین ترتیب دیگر روایاتی وجود دارد. بناءً نماز جمعه بر هر مسلمانی واجب بوده؛ مگر این‌که نصی وارد شده باشد که آن را استثناء کرده باشد.» پایان.

دوم: در جواب ۱۸ شعبان ۱۴۴۱ هـ.ق ما چنین وارد شده است: «این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! هنگامی‌که برای نماز روز جمعه آذان گفته شود، به سوی ذکر الله (سبحانه وتعالی) بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید!

 بناءً مسلمان برای نماز جمعه سعی می‌کند بدون آن‌که منع شود؛ لذا سعی برای ادای نماز جمعه فرض است؛ زیرا این سعی مقترن با ترک مباح بوده؛ یعنی نماز جمعه در مکان خاصی مانند خانه خوانده نمی‌شود. بناءً منع نماز جمعه از مساجد جواز ندارد، لذا در جواب گفته شده که قفل نمودن مساجد و منع نمودن از نماز توسط حکام کاری است ناجائز و گناهی است بزرگ. بناءً وقتی حکام اداء نماز جمعه را در مساجد منع نمودند و به جز خانه‌ها جای برای نماز جمعه نماند؛ پس در خانه چهار رکعت نماز ظهر اداء شود؛ اما دولت از بابت بسته نمودن مساجد گناه بزرگی را مرتکب شده است. 

اما در خصوص مسئله اسباب باید گفت: گرفتن تدابیر و اسباب درست و جائز بوده به شرطی‌که تدابیر و اسباب مخالف شریعت نباشند. گرفتن تدابیر در مسئله‌ی نماز جمعه و جماعت این است که مریضان نرفته ولی اشخاص صحت‌مند باید بروند. در این جواب، ما دلائل کافی برای عدم جواز مسدود کردن و قفل نمودن مساجد ذکر کردیم و گفتیم که باید اشخاص صحت‌مند به نماز دست‌رسی داشته باشند و اقداماتی برای عدم حضور اشخاص مریض به امراض ساری در نماز گرفته شود که این مسئله واضح است. گفته نشود که اشخاص صحت‌مند گاهی مصاب به مریضی کرونا هستند؛ اما علائم مرض‌شان واضح نبوده بناءً باید تمام مردم از رفتن به مساجد منع شوند؛ یعنی همۀ ساکنین زمین از رفتن مساجد منع شوند که برای چنین استدلال و سخنی نه دلیلی وجود دارد و نه هم گمانی.» پایان.

سوم: در اخیر جواب ما به تاریخ ۸ جون ۲۰۲۰ م چنین وارد شده است: «ششم : خلاصۀ آنچه گفتیم:

  • تغییر کیفیتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در ادای نماز تعیین کرده بدعت است. حکم شرعی در این خصوص این است که شخص صحت‌مند به طور عادی به نماز شرکت کرده و پیوست و بدون دوری در صف‌ها استاده شود، اما اشخاص مصاب به مریضی ساری به نماز نروند.
  • وقتی دولت مساجد را مسدود نمود و مردم صحت‌مند از رفتن به نماز جمعه و جماعت منع نمود، به گناه بزرگی گرفتار می‌شود؛ به خاطری‌که نماز جمعه و جماعت را منع نموده؛ بناءً لازم است که همیشه مساجد برای نمازها باز باشند چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان کرده است.
  • وقتی دولت نمازگذاران را از ادای نماز به کیفیت و طریقه رسول الله صلی الله علیه وسلم منع کرد و نماز گذاران را ملزم ساخت تا یک متر و یا دو متر در صف‌های شان فاصله بگیرند، مخصوصاً که اعراض و علائم مریضی دیده نشود، این گناه بزرگی است.

این حکم شرعی است که آن را در این مسئله ترجیح می‌دهم. الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است، از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که مسلمانان را به راه راست هدایت نموده تا اوتعالی را طوری‌که امر کرده مطابق به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم عبادت کنند، و شریعت حنیف را بدون کم و کاست و بدون کجی با اقامت خلافت راشده تطبیق نمایند. بدون شک به یاری الله سبحانه وتعالی در اقامۀ خلافت خیر و پیروزی بوده و او سبحانه وتعالی را هیچ چیزی در آسمان و زمین عاجز نساخته او ذات شکست نا پذیر و با حکمت است.» پایان.

چهارم: از آنچه گذشت واضحاً معلوم می‌شود که نماز جمعه فرض عین و لازم بوده که این نماز با کیفیتی‌که رسول الله صلی علیه و سلم بیان  کرده با ارکان و شرائط صحت‌اش و با پیوست‌گی صف‌های نماز به طریقۀ شرعی‌اش طوری‌که در جواب گذشته بیان کردیم، اداء گردد؛ اما منع نمودن حکام از نماز به این طریقه گناه بزرگی است که بر ذمه‌ای حکام مانده، برابر است که این منع نمودن با بسته نمودن مساجد و یا با منع نمودن مردم از نماز خواندن به طریقه‌ای شرعی آن باشد.

دیگر این‌که نماز جمعه فرض عین بوده و بر هر مسلمان مکلفی لازم است که برای ادای نماز جمعه تلاش و آن را به طریقۀ شرعی با همه ارکان و شرائط صحت‌اش در حالی‌ اداء نماید که صف‌ها پیوند باشد و اگر به دلیل مانع جسمی و یا حاکم ظالمی بود که مسلمان را از ادای نماز به طریقۀ شرعی‌اش منع می‌نمود و نمازگذاران را مجبور می‌ساخت تا بدعت را انجام داده و فاصله و جدائی بین صف‌ها را اجبار می‌کرد، در این صورت نماز را حسب توان خود اداء نموده و خود حاکم ظالم گنهکار می‌شود. در روایتی‌که بخاری و مسلم رحمهما الله از ابوهریره روایت نموده رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ»

ترجمه: وقتی شما را به کاری دستور دادم، هر قدر که توان دارید از آن دستور را انجام دهید. (لفظ از بخاری است)

بناءً وقتی مسلمان توان این را داشت که نماز جمعه را به صورت پیوسته در صف‌ها بخواند لازم است که به همان صورت بخواند، زیرا فاصله در صف‌ها تا زمانی‌که توان انجام‌اش را داشته باشد بدعت است، اما درصورتی‌که به اثر جبر حکام گنهکار، توان ادای نماز را به طریقۀ شرعی‌اش نداشت، در این صورت نماز را حسب توانش بخواند. نووی متوفی سال ۶۷۶ هـ.ق در کتابش «منهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج» در خصوص شرح این حدیث به لفظ مسلم گفته است: از ابوهریره روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«فإذا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ»

ترجمه: وقتی شما را به کاری دستور دادم، هر قدر که توان دارید از آن دستور را انجام دهید. (لفظ از بخاری است)

نووی در شرح این حدیث گفته است: وقتی شما را به چیزی امر می‌کنم، آن حکم را به هر قدر می‌توانید انجام دهید، این از قواعد مهم اسلام و سخنانی است که بیان شده در تحت این قاعده احکامی‌که شمرده نمی‌شود، مانند نماز با تمام انواعش که وقتی شخص از بعضی ارکان‌ و شرائط صحت‌اش عاجز شد، بقیه آن را انجام دهد. الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر است.» پایان.

پنجم: به این ترتیب بر همه‌ای برادران سوال کننده لازم است که با سعی و جدیت‌شان نماز جمعه را اداء نمایند، چون نماز جمعه فرض عین است:

﴿يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! هنگامی‌که برای نماز روز جمعه آذان گفته شود، به سوی ذکر الله (سبحانه وتعالی) بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید!

 از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت است که او صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«الْجُمُعَةُ حَقٌّ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِي جَمَاعَةٍ إِلَّا أَرْبَعَةٌ: عَبْدٌ مَمْلُوكٌ، أَوِ امْرَأَةٌ، أَوْ صَبِيٌّ، أَوْ مَرِيضٌ»

ترجمه: ادای نماز جمعه با جماعت بر هر مسلمانی واجب است، مگر این‌که شخص غلام، زن، طفل و یا مریض باشد.

(حاکم گفته است این حدیث بر شرط شیخین صحیح است)

 یعنی آن‌که نماز را به طریقۀ ‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در صفوف پیوسته بیان کرده اداء کند، اما در صوورتی‌که ادای نماز را به دلیل منع نمودن حکام و اجبار نمودن‌شان با فاصله بین صف‌ها، می‌توانست اداء کند، پس در این صورت حسب توان خود نماز را با همان حالت بخواند؛ اما در عین حال باید برای اقامه‌ای خلافت راشده به صورت جدی کار کند تا آن‌گاه به توفیق و یاری الله سبحانه وتعالی احکام شرعی را طوری‌که هست تطبیق نماید.

امیدوارم که در همین حد جواب شما کافی باشد، الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

۲۷ صفر ۱۴۴۲هـ.ق

۱۴سبتمبر ۲۰۲۰م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

تجلیل از میلاد النبی در صنعا؛ ‌جشنی خالی از محتوا

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)  

پنج‌شنبه، دوازدهم ربیع الاول ۱۴۴۲ﮪ.ق، مطابق با بیست و نهم اکتبر۲۰۲۰ م از میلاد النبی در پایتخت صنعا و متباقی ولایات تحت کنترول حوثی‌ها بزرگ‌داشت به عمل آمد. احتمالاً برگزار کننده‌گان این مراسم همان افرادی بودند که در این اواخر در انتخابات و جشن‌های ریاست جمهوری تحت فرمانروایی مرحوم علی صالح در میدان السبعین تجمع کرده بودند. آیا این جمعیت انبوه فکر می‌کنند که اسلام در سیاست، ‌اقتصاد و روابط بین‌المللی‌شان سیطره ندارد و این‌که الله متعال رسول الله صلی الله علیه و سلم را فرستاده‌است که آن‌ها تولدش را تجلیل کنند.

﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾ (مائده: ۴۴)

ترجمه: و هرکس به احکامی‌که الله (سبحانه وتعالی) نازل کرده‌است حکم نکند، کافر است.

﴿الْفَاسِقُونَ﴾ (مائده: ۴۷)  ترجمه: فاسق است. و ﴿الظَّالِمُونَ﴾ (مائده: ۴۵)  ترجمه: ظالم است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم توسط دولتی‌که در مدینۀ منوره تأسیس کرده بودند به تطبیق اسلام پرداختند. ولی امروزه حکمروائی متعلق به مردم است نه شریعت. دولت داخلی که دین را از زندگی جدا کرده‌است ثروت‌مندتر می‌شود. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول با دادن قرضه‌ها/وام‌های سودی و آموزش معامله با سود می‌خواهد اقتصادمان را تأمین مالی کند. سیاست خارجی‌مان بر اساس قوانین بین‌المللی به‌پیش می‌رود، مواد درسی‌مان را یونسکو فراهم می‌کند. ...!

آیا برگزار کننده‌گان این مراسم فکر می‌کنند که از حکمیت اسلام در امورات مختلف زندگی‌شان دور رانده شده‌اند، و با جایگزین کردن آن با این نمایشات بی‌محتوا، فکر می‌کنند همان کاری را انجام داده‌اند که الله سبحانه تعالی ایشان را بدان مکلف کرده‌است. الله سبحانه وتعالی فرموده‌است که حضرت عیسی پسر مریم علیه السلام به بنی اسرائیل گفتند:

﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ﴾ (صف: ۶)

ترجمه: من فرستادۀ الله (سبحانه وتعالی) به سوی شما استم، تصدیق کنندۀ تورات پیش از خود و بشارت دهندۀ رسولی که بعد از من خواهد آمد که نام‌اش احمد است.

آن‌ها ایمان نداشتند و او را پیروی نکردند و رفتند تا تولدش را جشن بگیرند و دین خود را از زندگی جدا کردند. اما الله سبحانه وتعالی به رسول‌اش محمد صلی الله علیه و سلم دستور داد و فرمود:

﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾ (آل عمران: ۳۱)

ترجمه: بگو اگر شما چنین استید که الله (سبحانه وتعالی) را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا الله (سبحانه وتعالی)  شما را دوست بدارد.

بعضی از مسلمانان پراکنده شدند و رفتند تا مولودش را جشن بگیرند، و به حاکم کردن آن‌چه با خود آورده بود توجه نکردند. عمل پیروان هردو پیامبر در مخالفت از پیروی از دساتیرشان یکسان است. مسیحیان کافر شدند. مسلمانان با حفظ عقایدشان، از پیروی منهج رسول الله صلی الله علیه و سلم کناره گرفتند.

امروزه نصارا کجاستند که از تولد حضرت عیسی علیه السلام جشن بگیرند؟ دور از چیزی‌که به او علیه السلام نازل شده‌بود. همین‌طور مسلمانان حاکمیت اسلام را جایگزین نظام جمهوریت کرده و به تجلیل از میلاد رسول الله صلی الله علیه وسلم پرداخته‌اند. الله سبحانه وتعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را فرستاد و به او دستور داد تا با تأسیس دولت در مدینۀ منوره، بر اساس اسلام حکم کند. الله سبحانه وتعالی او صلی الله علیه وسلم را با وحیی که برایش نازل کرده‌بود در رأس نظام سیاستی، اقتصادی و ارتباطات خارجی دولت قرار داد. این مسیر توسط خلفای بعدی ادامه یافت تا وقتی‌که آن نظام نابود و از نظر مسلمانان غایب شد. لذا تأسیس خلافت بر منهج نبوت واجب است طوری‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده‌اند:

«...ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ...» (احمد)

ترجمه: ... و سپس خلافت بر منهج نبوت قائم خواهد شد...

الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾ [آل عمران ۳۱]

ترجمه: بگو اگر شما چنین اید که الله (سبحانه وتعالی) را دوست دارید پس مرا پیروی کنید تا الله (سبحانه وتعالی) شما را دوست بدارد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه یمن

مترجم: صالح مصلح

ادامه مطلب...

زنان و اطفال ما در معرض زندانی شدن و بازداشت هستند، حال‌آن‌که حکمرانان مسیر عادی‌سازی(روابط با دولت یهود) و غدر را دنبال می‌کنند!

(ترجمه)

در طول ماه اکتبر گذشته، مقامات اشغالگر صهیونیستی دستگیری(مردم بی‌گناه) فلسطینیان را افزایش دادند، طوری‌که "مرکز اسیران فلسطین(Palestine Center for Prisoners)" تقریباً 410 مورد بازداشت را گزارش داد که شامل 46 کودک و 8 زن بود. این اشغالگران با سوء استفاده و بازداشت در واقع زنان و اطفال فلسطینی را هدف قرار می‌دهند. فلهذا، تعداد زندانیان زن به 40 نفر از جمله مادران، همسران، دانشجویان و دختران جوان و از جمله بیماران و زخمی‌ شده‌گان رسیده است. همه‌ی این‌ها در شرایطی هم‌چو ظلم شدید، پیچیده‌گی(اوضاع)، تحقیر و مراقب‌های ضعیف، اتفاق می‌افتد. اخیراً مركز حنظلة، در روز به اصطلاح "روز ملی زنان فلسطینی" گفت: این زندانیان در حال حاضر در زندان "دامون" در رنج، افسرده‌گی و بیحالی قرار دارند که ساختمان زندان توسط اشغالگران بریتانیایی در جنگل‌های الکارمل ساخته شده است و طوری طراحی/دیزاین شده بود تا در طول سال مرطوب باقی بماند؛ زیرا به عنوان انبار دخانیات مورد استفاده قرار می‌گرفت. مقامات اشغالگر هیچگونه حریم خصوصی زندانیان زن، خواه مربوط به نیازهای خصوصی و یا عمومی باشد را در نظر نمی‌گیرند و آن‌ها را با همان روش‌های وحشیانه‌ای که با زندانیان به کار می‌برند، در همان مراکز تحت شکنجه قرار می‌دهند.

حتی در پرتو شیوع وبای ویروس کرونا، اقدامات پیشگیرانه واقعی علیه این ویروس در زندان وجود نداشت. ‏از سوی دیگر اداره زندان، از جمله زندان دامون، مانع خرید زندانیان از بسیاری اجناس از جمله کالاهای تمیز کننده از فروشگاه سربازخانه شده بودند که این امر سلامتی زندانیان زن و تمامی زندانیان را به تهدید مواجه ساخته و آنان را در معرض خطر ویروس قرار داده است.

*****

در مورد کودکان، مرکز مطالعات زندانیان فلسطینی نشان داد که واحدهای ویژه سرکوبی اداره زندان‌ها، به  دیپارتمنت‌ها و زندان‌ها نفوذ کرده و به تجاوز و سوء استفاده‌ی زندانیان ادامه می‌دهد. این مرکز گزارش داده است که طی ماه گذشته حدود 16 حمله انجام شده است که به‌طور برجسته مهم‌ترین آن یورش به بخش زندانیان کودک در زندان عوفر و انتقال 45 کودک و نماینده‌گان آنها به بند یا بخش 18 و مصادره بسیاری از املاک آنان است. سازمان "نجات کودکان(Save the Children)" گزارشی را درباره پیامدهای روان‌شناختی (psychological) و انسانی در نتیجه دستگیری و بازداشت کودکان فلسطینی صادر کرد. این سازمان دریافت کرد ‏بیش از 90 درصد از بازداشت شده‌گان اسبق، که از برنامه های توان‌بخشی پس از سانحه(post-traumatic rehabilitation)  که برای بازداشت شده‌گان فلسطینی در کرانه باختری دایره شد، بهره‌مند شده بودند، تااکنون از بیماری روانی به‌نام "اختلال اضطراب پس از سانحه(PTSD)" رنج می‌رند. ‏این آسیب/اضرار‌های(روحی و روانی) مربوط به مدت زمان بازداشت نیست، زیرا نفس تجربه نمودن بازداشت یا دستگیری صرف نظر از مدت زمان آن، یک "ضربه/سانحه(Trauma)" شدید است.

این تنها نمونه‌ی کوچکی از مشکلات بزرگ‌تر و پنهانی است که کودکان و زندانیان زن فلسطینی در زندان‌های اشغالگران تحت این شرایط بد قرار دارند. این مقامات در پرتو سکوت بین‌المللی، عربی و حکومت داخلی گوش‌های شان را از گریه‌ و رنجش‌های مسلمانان به کری انداخته اند و همدستی حکومت دایتون و غفلت‌شان از این رنج‌ها و فجایع، و با توجه به تقلای رژیم‌های مطیع تا این‌که با وقاحت و گستاخی تام، به‌طور علنی با نهاد یهودی روابط‌شان را عادی نمایند.

اما دوام هرگونه حالت ناگوار محال است و الله سبحانه وتعالی به کسانی نصرت عطاء خواهد نمود که (به دین) او سبحانه وتعالی نصرت می‌دهند و الله سبحانه وتعالی کسانی‌ را دشمن می‌گیرد که او سبحان وتعالی خیانت کرده اند. بناءً ظالمان می‌دانند که چه عاقبتی به سوی آنان خواهد آمد و این امر به الله سبحانه وتعالی آسان است تا آنان را نابود کند. الله سبحانه وتعالی به کسانی‌که برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت دعوت و فعالیت می‌کنند نصرت خواهد داد که این دولت اسلامی به زندانیان زن کمک خواهد نمود تا از چنگ ظالمان آزاد شوند و این دولت کودکان و تمامی اسیران را از چنگ اشغالگران نجات خواهد داد و این دولت سرزمین‌های اسلامی و اهلش را به اذن الله سبحانه وتعالی آزاد خواهد کرد. 

و(َمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) [أنفال: 10]

ترجمه: الله، نزول فرشتگان را فقط نوید و مژده‌ای برای شما قرار داد تا بدین سان دل های‌تان آرام گیرد؛ بدانید که یاری و پیروزی(نصرت) تنها از سوی الله می باشد. همانا الله توانای حکیم است.

بخش زنان در دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه