سه شنبه, ۰۳ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

کدام حزب لبنان و مردم‌اش را باخته‌است؟!

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

اگرچه ما در حزب‌التحریر کاری به رهبران احزاب سیاسی مسلمانان یا غیرمسلمانان، چه در لبنان و دیگر سرزمین‌ها، که یا قدرت را در دست دارند و یا بخشی از طبقۀ سیاسی فاسد استند نداریم، لیکن اگر لازم باشد در برابرشان به مبارزه می‌ایستیم و واقعیت‌شان را افشا می‌کنیم، یا به آنان دعوت‌نامه می‌فرستیم و برای آن عده که شایسته‌گی‌اش را داشته‌باشند نصیحت می‌کنیم. شما همان مسیحیانی استید که سال‌ها و سال‌ها در لبنان و سراسر سرزمین‌های اسلامی در کنارمان زنده‌گی کردید، بدون این‌که مجبور شوید دین‌تان را ترک کنید. ما نگران و غم‌خوار شما نیز استیم و دربارۀتان فکر می‌کنیم؛ چون همان‌گونه که از دستور رسول الله صلی الله علیه و سلم درخصوص حق یک مسلمان اطاعت می‌کنیم، که فرمودند:

«من آذى مسلِماً فقد آذاني، ومن آذاني فقد آذى اللَّهَ»
[این حدیث به روایت از انس بن مالک است و اسویوتی در جامع الصغیر به آن درجۀ حسن داده‌است]

ترجمه: کسی‌که مسلمانی را بیازارد من را آزرده است، و کسی‌که من را بیازارد، الله (سبحانه و تعالی) را آزرده است.

به‌همین ترتیب، از حقوق شما نیز مطابق این حدیث او صلی الله علیه و سلم اطاعت خواهیم کرد:

«من ظلم معاهداً، أو انتقصه حقاً، أو كلفه فوق طاقته، أو أخذ منه شيئاً بغير طيب نفس منه، فأنا حجيجه يوم القيامة»
[این حدیث به روایت از چندین صحابه است و ابن هجر در تخریج المصابیح آن را حسن دانسته‌است]

ترجمه: بدانید که اگر کسی به یک شخص معاهد ظلم کند، یا از حق‌اش بکاهد، یا از او بیش از حد توان‌اش کار بکشد ویا از وی بدون اجازه‌اش چیزی بستاند، من در روز حساب از او (معاهد) دفاع خواهم کرد.

 شما نیز از این سرزمین استید و سالیان دراز با مسمانان رابطه‌ای خوب و واقعی داشته‌اید؛ لیکن کسانی‌که از آن‌سوی دریاها و با قلب‌هایی پُر از کینۀ رژیم‌های تفتیش‌گر خود آمدند و یک طبقۀ سیاسی از خود به‌جا گذاشتند، که عقاید، نژادپرستی و نفرت‌شان را حمل کند، آنان از شما نیستند و شما نیز از آنان نیستید. آن‌ها کسانی اند که تنها در صورت مختنق یافتن اوضاع برای خود، به اصول مسیحیت و سکولاریزم دست می‌زنند.

بنابرین، اول‌تر از همه بایستی بدانید که چه‌کسی با صداقت و بی‌مداهنه با شما سخن می‌گوید. حزب‌التحریر یک حزب سیاسی است که:

-          عقیدۀ اسلامی را همراه با احکام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌اش برای خلاص کردن امت مسلمه و تمام مردم لبنان از چنگال فساد، سکولاریزم و جنگ‌سالاران مسلمانان و غیرمسلمانان حمل می‌کند.

-          مبارزۀ فکری و سیاسی‌اش را در روشنایی طریقه و سیاست رسول الله صلی الله علیه و سلم به‌پیش می‌برد.

-          منافع امت را، به شمول مردم لبنان، به‌دوش می‌کشد تا امنیت و ثبات‌شان را زیر چتر دولت خلافت راشده به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم تأمین کند؛ دولتی‌که امنیت و آرامش جان، مال، فرزندان و عقاید پیشینیان‌تان را تضمین کرده‌بود.

-          قانون اساسی‌یی را برای دولت اسلامی در دست دارد که حقوق مسیحیان و سایر غیرمسلمانان لبنان و دیگر نقاط را به بهترین شکل تأمین می‌کند.

می‌دانیم که اگر مسیر بین ما و شما از این طبقۀ سیاسی – که فسادشان برای هر دوی‌مان آشکار است – پاک شود، بسیاری از شما خواهید توانست اعمال خوب انجام دهید، و کلام الله سبحانه و تعالی بر کسانی‌که چنین عمل کند تطبیق خواهد شد:

﴿وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولَٰئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ 
(آل عمران: ۱۹۹)

ترجمه: و از اهل کتاب، کسانی هستند که به الله (سبحانه و تعالی) و آن‌چه بر شما نازل شده‌است و آن‌چه بر خودشان نازل شده‌بود ایمان دارند، در برابر (فرمان) الله (سبحانه و تعالی)خاضع اند و آیات الله (سبحانه و تعالی) را به بهای ناچیزی نمی‌فروشند. پاداش آن‌ها نزد پروردگارشان است. الله (سبحانه و تعالی) سریع الحساب است.

اما استثناءً بعضی اوقات اشخاصی پیدا می‌شوند که می‌خواهند بین ما و شما فتنه بیندازد و روابط‌مان را زهرآگین کند، چون فعلاً سمیر جعجع رئیس کمیتۀ اجرایی نیروهای لبنان و یکی از برجسته‌ترین رهبران جنگ داخلی لبنان است. آنان بیانیه‌هایی مملو از فرقه‌گرایی را برایش می‌نویسند، طوری‌که به نقل از آن‌چه وب‌سایت بین‌المللی LBC در ۳۰ نومبر/نوامبر ۲۰۲۰ م از صحبت‌های او در مورد مناظره‌ای دربارۀ پارلمان قانون انتخابات منتشر کرده‌است گفت: «... این موافقت‌نامه برای نماینده‌گان مسیحی تعدادی چوکی/صندلی مشخص، فارغ از تعداد آماری، را در نظر گرفته‌است که قابل برگشت نیست و نمی‌توان به‌شکل غیرمستقیم ربود، مثلاً این‌که نخست وزیر حریری بخواهد با تصویب یک قانون انتخاباتی خاص، ۷ یا ۸ چوکی/صندلی را از مسیحیان بگیرد. حتی اگر نخست وزیر حریری هم به همراه‌تان بگوید آنان بازنده نخواهند شد، پاسخ‌ام این است که آنان همین اکنون همراه نخست وزیر حریری اند؛ ولی اگر فردا حزب‌التحریر به‌عنوان حزب نخست جامعۀ سنی‌ها سرکار بیاید، در آن‌صورت حتماً خواهند باخت.»

ما با الفاظی صریح و ساده به سمیر جعجع تذکر می‌دهیم که حزب‌التحریر:

-          حزبی نیست که در جنگ داخلی جنگیده و خون مردم‌اش را، اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان، ریختانده باشد، و هرگز چنین نخواهد کرد.

-          حزبی نیست که مخالفان‌اش را به زور اسلحه و تمسک خون‌ریزی محو کند، هرگز چنین نخواهد کرد.

-          هرگز شریک حکومت فاسدی که مدام برای پول و قدرت با یکدیگر سروکله می‌زنند نبوده‌است و نخواهد بود.

-          از منافع مردم همچون کارت/بلیت سیاسی برای منافع حلقۀ کوچک حامیان‌اش استفاده نمی‌کند، و هرگز استفاده نخواهد کرد، ان‌شاءالله.

اکنون خطاب به سمیر جعجع و دارودسته‌اش، و سفارت‌ها و اتاق‌های تاریک پشت‌پردۀشان، که از اظهارات فکری و غیرنظامی حزب‌التحریر هراسیده‌اند می‌گوییم:

-          ای مرد عاقل! چه‌کسی موجب گمراهی مسلمانان و غیرمسلمانان می‌شود: حزب‌التحریر یا گروهی‌که تاریخ‌اش گواه این است؟!

-          کی مردم لبنان را از دست خواهد داد: حزب‌التحریر، که مردم را به ایجاد یک حکومت عادل و عاقل دعوت می‌کند یا آنانی‌که به زنده‌گی تحت فرقه‌گرایی و محاکم عقیده‌تی پافشاری دارند؟!

-          کی مردم لبنان را خواهد باخت: حزب‌التحریر، که از هنگام شکل‌گیری‌اش تاکنون حتی یک انچ هم از مسیر خود منحرف نشده‌است، یا احزاب و گروه‌هایی‌که سمت و سوی‌شان را با تغییر شرایط منطقه‌وی و بین‌المللی تغییر می‌دهند؟!

ای مرد خرد! حزب‌التحریر – ولایه لبنان شما را به مطالعۀ دقیق و عقلانی تاریخ حاکمیت اسلام، تاریخ فعالیت حزب‌التحریر و کتاب‌های حزب‌التحریر دعوت می‌کند، مطالعه‌ای دقیق و عقلانی که شما را به حقیقت می‌رساند، باشد که راه‌تان را پیدا کنید و فرق میان حاملین حقیقت و آنان‌که به حمل حقیقت وانمود می‌کنند را دریابید.

بلی، ان‌شاءالله به‌زودی حزب‌التحریر نخستین حزب سیاسی لبنان، منطقه و جهان خواهد شد و به همۀ مردم، اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان، شفقت و عدالت اسلام را از طریق دولت‌اش، یعنی خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، نشان خواهد داد – دولتی‌که تمام ساکنین آسمان‌ها و زمین با بازگشت‌اش شادمان خواهند شد. آسمان باران‌اش را سرازیر و زمین برکت‌هایش را بیرون خواهد کرد، تا خانه‌ای برای آن‌عده از مردم لبنان و مسلمانان گوشه و کنارشان شود که در جستجوی امنیت، عدالت و مراقبت اند، مخصوصاً پس از آن‌که در شرایط سخت و عذاب‌آور سال‌های حاکمیت‌تان زنده‌گی کرده‌اند. بناءً، عدالت در میان مردم، تمام مردم، باز خواهد گشت، درست همان‌گونه که الله سبحانه و تعالی در کلام‌اش توصیف کرده‌است:

﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً﴾ 
[نساء: ۵۸]

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبان‌اش بدهید، و هنگامی‌که میان مردم داوری می‌کنید به عدالت داوری کنید. الله (سبحانه و تعالی) اندرزهای خوبی به شما می‌دهد، الله (سبحانه و تعالی) شنوا و بیناست.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه لبنان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

من مقلد مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله می‌باشم، در حالی‌که احکام شرعی در مذهب امام ابوحنیفه هفت نوع بوده، نه پنج نوع قسمی‌که در حزب التحریر تبنی شده است و این در ارکان نماز و در غیر نماز تأثیر خود را می‌داشته باشد. پس در مقابل تبنی حزب چگونه با فرض و واجب عمل کنم؟ آیا در ادای نماز بر مذهب ابوحنیفه باشم؛ با وجودی‌که عدد احکام شرعی با آنچه‌که نزد حز ب التحریر تبنی شده است، مختلف است؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

شما در نماز همان قسمی‌که می‌خوانید باشید، چرا که احکام شرعی برای انجام تکلیف نزد ابوحنیفه رحمه الله هفت نوع و حسب دیدگاه حزب التحریر پنج نوع می‌باشد و این اختلاف ما با امام ابوحنیفه رحمه الله، اختلاف در جزم بودن و غیر جزم بودن یعنی اختلاف در «اقتضاء الحکم» که در تعریف احکام شرعی آمده است، نمی‌باشد. بناءً امام ابوحنیفه می‌گوید که: «فرض و واجب هردو طلب جازم اند، لیکن اولین دلیلش قطعی بوده و دومی ظنی است» پس موضوع اختلاف پیرامون دلیل است؛ نه در طلب جازم.

 فرض و واجب هردوی شان طلب جازم اند، ما با امام ابوحنیفه بر این‌که فرض و واجب هردو طلب جازم اند، اختلاف نداریم. هم‌چنان حرام و محظور هردو نهی جازم اند؛ ما و امام ابوحنیفه بر این‌که هردوی آن طلب جازم در نهی اند اتفاق نظر داریم و اختلاف در دلیل بوده؛ نه در جازم بودن آن.

برادرتان عطاء بن خلیل أبو الرشته

مترجم: احمد جبیر «نوری»

ادامه مطلب...

خیانت رهبران دولت انتقالی در پرونده عادی‌سازی با موجودیت یهودی ادامه دارد!

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

 نیویورک تایمز گزارشی را به نشر رساند که ترتیبات در کاخ سفید جهت به امضأ رساندن توافق‌نامه‌ی صلح میانِ سودان و موجودیت یهود در همین ماه دسامبر گرفته خواهد شد، این در حالی‌ست، کانگرس امریکا تصمیمی را اتخاذ نموده که بر اساس آن سودان از لیست تروریستان حذف می‌گردد. البرهان برای پوشش خیانت خود، کنگره را ملزم به تصویب قانون مصونیت حاکم نمود و این صحبت‌ها به دلیل پرتاب خاکستر در چشم بود، زیرا همان روزنامه تأیید کرد که محتوای مکالمه تلفنی بین البرهان و  پمپئو در مورد ترتیبات مربوط به مراسم امضا بحث و گفتگو کرد.

حاکمان سودان ما را در مسائل حیاتی امت به امتیازات و معامله با آمریکا که در ارائه شرایط و دستورالعمل‌ها بیشتر برای دستیابی به برنامه‌ها و منافع خود تسلط دارد عادت داده اند. بنابراین چگونه یک حاکم مسلمان می‌تواند دست از حُرمت بردارد و امنیت سرزمین خود را به شرط تصویب قانونی‌که با توجه به روحیات و هوی و هوس‌های سیاستمداران آمریکایی قابل اصلاح و تغییر است، به خطر بیندازد؟ قوانین آمریکا در معرض تغییر است، زیرا آمریكا یك كشور استعمارگر سرمایه‌داری‌ست و در صورت زیر پا گذاشتن وعده‌های خود و گره‌گشایی از موضوعات چرخیده شده، به آن آسیب نمی‌رساند. این وعده‌ها را پس از وعده‌ها با البشیر شکست تا آن‌که وی را با تحقیر در زندان انداخت. بنابراین هر زمانی‌که البشیر مرتکب جنایت و خیانت شد، از او خواست که مرتکب دیگری شود. در اینجا همان کار را با البرهان نیز انجام می‌دهد، که همانا عادی‌سازی روابط با موجودیت یهود در بدلِ حذف نمودن سودان از لیست سیاه که عملاً بر او تحمیل می‌کند، می باشد.

آمریکا این دولت‌های دست‌نشانده را تهدید کرده است، زیرا این امر حذف نام سودان از لیست با جدایی جنوب بود، سپس با حمایت از دولت هیولای خود که در جنوب ایجاد کرده بود و سپس دولت "البشیر" را برای شرکت در جنگ‌های کثیف آمریکا در جهان علیه اسلام و مردم آن به نام جنگ علیه به اصطلاح "تروریسم" مجبور می‌سازد.

سپس آمریکا از  البشیر خواستار این شد تا برخی از قوانین را بر اساس شریعت تغییر دهد و زمانی‌که دولت انتقالی آمد، دولت آمریکا به سودان 70 میلیون دالر را به هدف جبران خسارت به خانواده‌های قربانیان بمب‌گذاری‌های ویرانگر کول و 335 میلیون دالر به خانواده‌های قربانیان سفارت‌خانه‌های واشنگتن در کنیا و تانزانیا پرداخت کند. زمانی‌که دولت انتقالی رو به شکست و انقیاد مواجه شد، آمریکا دستور داد تا سودان روابط خود را با موجودیت یهود عادی سازد، دشمنی‌که سرزمین اسرأ و معراج را غصب نمود. هر باری‌که این دولت‌های ناچیز، اندک از امتیازات را به دست می‌آورند، آمریکا  شرایط ناعادلانه تری را ایجاد می‌کند و در اینجا برای آن‌ها وعده و امیدواری می‌دهد که در صورت پیشرفت در عادی‌سازی با موجودیت هیولای یهودیان مصونیت از کنگره آمریکا را برای شان تضمین خواهد کرد. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُوراً﴾ [نسا: 120]

ترجمه: آری شيطان به آنان وعده مى‏‌دهد و ايشان را در آرزوها مى‏‌افكند و جز فريب به آنان وعده نمى‏‌دهد.

ما حزب التحریر-ولایه سودان همیشه نسبت به این دولت‌های خیانت‌کار که در فروش سرزمین و تحقیر مردم با دشمنان دست دارند هشدار داده‌ایم و حقایق ثابت کرده است که هیچ وقار و دولت وجود ندارد که بتواند دست دشمنان حریص را قطع کند، جُز دولت خلافت راشده ثانی که وعده الله سبحانه‌و‌تعالی و خبر خوش محمد صلی الله علیه وسلم است که با آمدنش به این طوطئه‌ها و خیانت‌ها نقطه پایان خواهد گذاشت. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً﴾ [نور: 55]

ترجمه: الله به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند وعده داده است که آنان را در زمین جانشین امّت‌هاى شایسته گذشته کند; چنان که شایستگان امت‌هاى پیشین را در زمین جانشین دیگران قرار داد، و نیز نوید داده است که آیین آنان را که بر پایه فطرت استوار است و  الله آن را برایشان پسندیده است، پابرجا سازد، به گونه‌اى که جامعه براساس آن شکل یابد، و وعده داده است که آنان را پس از این که پیوسته از سوى دشمنان داخلى و خارجى بیمناک بودند، ایمنى بخشد.

ابراهیم عثمان ( ابو خلیل )

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

طلب خوشنودی مردم با ناخوشنود کردن الله سبحانه وتعالی منجر به تحقیر در دنیا و آخرت می‌شود

(ترجمه)

«من التمس رضى الله بسخط الناس رضي الله عنه وأرضى الناس عنه ومن التمس رضا الناس بسخط الله سخط الله عليه وأسخط عليه الناس.» [رواه ابن حبان/ترمذی]

ترجمه: کسی‌که خوشنودی الله (سبحانه وتعالی) را درحالی طلب کند که مردم از وی ناخوشنود شوند، الله (سبحانه وتعالی) از او راضی می‌شود و مردم را نیز از وی راضی خواهد کرد؛ و اما کسی‌که خوشنودی مردم را درحالی طلب کند که الله (سبحانه وتعالی) از وی ناخوشنود شود، الله (سبحانه وتعالی) هم بر او و هم بر آن مردم خشم‌گین خواهد شد.

توضیح حدیث

الف) در روایت ترمذی راوی نقل می‌کند که معاویه رضی الله تعالی عنه به عایشه رضی الله تعالی عنها نامه فرستاد تا وی را نصیحت کند، او پاسخ‌اش نوشت که من این را از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم.

ب) نتایج اعمال یک شخص به دست الله سبحانه وتعالی است که می‌تواند مردم را علیه‌اش قرار دهد یا در برابرش بی‌احترام کند. لذا کسب خشنودی مردم با عمل کردن علیه اسلام یا سازش‌گری اصلاً کارآمد نیست، چون این‌گونه نه مردم را از خود کاملاً راضی می‌کند و نه رضایت الله سبحانه وتعالی را به‌دست می‌آورد. 

ج) برعلاوه، این روایت در سنت تمام پیامبران نیز انعکاس یافته‌است؛ زمانی‌که آن‌ها قوم خویش را دعوت می‌کردند، مورد پذیرش‌شان قرار نمی‌گرفتند. اما آنانی‌که به‌دنبال رضایت الله سبحانه وتعالی بودند، نهایتاً الله سبحانه وتعالی نصرت را نصیب‌شان کرد.

د) شخصیت اسلامی ساده و متمایز است، چون دیدش از زندگی تنها بر یک مبدأ و مبنا استوار است و هر تصمیم، قضاوت و عمل‌اش بر اساس همان دید شکل می‌گیرد، دید مراجعه به قرآن و سنت به‌خاطر کسب رضایت الله سبحانه وتعالی. شخص مؤمن برای این منظور به سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای التفات نمی‌کند، از درستی آن‌چه بدان دعوت می‌کند مطمئن است، بر آن‌چه از جانب مردم به او می‌رسد صبور است و نصرت را تنها از الله سبحانه وتعالی می‌طلبد.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

آژانس فرانس‌24 به تاریخ 6 دسمبر 2020م به نقل از فدوی معاون فرمانده بسیج ایران خبر داد: «ترور محسن فخری‌زاده، دانشمند هسته‌ای ایران توسط 13 عدد گلوله‌ای صورت گرفته که از یک مسلسل پرتاب گردیده و مسلسل مذکور توسط کمرۀ پیش‌رفته‌ای به کمک هوش مصنوعی، بالای صورت فخری‌زاده متمرکز گردیده بود.» قبلاً به تاریخ 2 دسمبر 2020م شورای حفاظت از قانون اساسی، که فعالیت‌های مجلس شوری "پارلمان" ایران را زیر نظر دارد، قانون ویژۀ افزایش غنی‌سازی 20 درصدی یورانیوم را تصویب نمود؛ قانونی‌که اخیراً و در پیوند به ترور محسن فخری‌زاده دانشمند هسته‌ای ایران تبنی گردید. قانون یادشده میان حکومت حسن‌روحانی رئیس‌جمهور ایران که با آن مخالفت نمود و آن را "مضر" خواند و میان پارلمان، که تمام نه بند آن را تأیید نمود، جدال به راه انداخت. پرسش اینست که چرا مسئولین ایران به جای این‌که متفقانه اقدام به انتقام‌گیری از جهتی نمایند که در پس ترور مهم‌ترین دانشمند هسته‌ای مسلمان در ایران قرار دارد، با یک‌دیگر اختلاف می‌نمایند؛ به ویژه این‌که ایران اعلان نمود که دولت یهود در پس این قضیه قرار دارد؟ یا این‌که این اختلاف میان دولت و پارلمان به هدف بستن دوسیه/پروندۀ این دانشمند هسته‌ای بالا گرفته، درست به همان اسلوبی‌که حکومت ایران دوسیۀ/پروندۀ قاسم سلیمانی را بست؟

پاسخ

برای روشن‌شدن پاسخ، امور زیر را به بررسی می‌گیریم:

اول: محسن فخری‌زاده یکی از مسئولین وزارت دفاع و یکی از دانشمندان هسته‌ای ایران روز جمعه 27 نومبر2020م طی یک عملیات مرموز ترور شد. مکان و چگونگی انجام این ترور چالش‌های زیادی را فراروی نظام حاکم در ایران قرار داده است. ترور مذکور یک اقدام بزرگ بوده و اهمیت آن کم‌تر از ترور قاسم سلیمانی فرماندۀ لوای قدس در کانون ثانی 2020م نیست. چنان‌چه «گزارش‌ها نشان می‌دهد که دیپلومات‌ها وی را "پدر بمب هسته‌ای ایران" می‌دانستند». (منبع: بی بی سی 27 نومبر 2020م) اهمیت قضیه در این است که وی از یک طرف در برنامۀ هسته‌ای و موشکی ایران یک شخصیت بزرگ و محوری بود و از طرف دیگر عملیات ترور وی در داخل خاک ایران اتفاق افتاده، بلکه در نزدیکی شهر تهران پایتخت ایران و نه در خاک عراق چنان‌که قاسم سلیمانی در آن ترور گردید. در عین حال؛ چگونگی این ترور که در آن از یک موتر/خودرو بمب‌گزاری شده و سلاح‌های مسلسل استفاده شده نیز بر اساس تمام معیارها برای ایران یک چالش به شمار می‌رود. هرچند روند ترور دانشمندان ایران یک روند جاری است و واکنش ایران در برابر این ترورها پیوسته این بوده که رژیم یهود را متهم و آن را هشدار می‌دهد که در مکان و زمان مناسب پاسخ خواهد داد، در حالی‌که هیچ پاسخی مشاهده نمی‌شود، اما شرایط بین‌المللی در حال حاضر سخت بالای ترور اخیر سایه‌افگنده، به ویژه شرایط برخاسته از انتخابات ریاست جمهوری امریکا و تنش‌ها و دو دسته‌گی‌های ناشی از آن در داخل امریکا.

دوم:  این ترور را که ایران خیلی سریع انگشت اتهام آن را متوجه رژیم یهود نمود می‌توان در باب تلاش‌ متداوم رژیم مذکور در جهت تضعیف توانائی‌های استراتژیک هسته‌ای و موشکی ایران تلقی نمود و رژیم یهود می‌توانست مثل همیشه آن را انکار نماید تا از پس‌لرزه‌های احتمالی انتقام‌جویانه در امان بماند، اما این بار چنین نکرد، بلکه با اشاره‌ای که بیش‌تر به اعتراف شباهت داشت، اظهار نمود که این کار را انجام داده. روشن است که رژیم یهود چنین کاری را بدون چراغ سبز بزرگی از جانب ادارۀ ترامپ انجام نمی‌دهد، بلکه حتی می‌توان گفت که ادارۀ ترامپ حد اقل در مورد این تروری که رژیم یهود انجام داده راضی بوده، دلایل این رضایت قرار ذیل است:

1- دونالد ترامپ رئیس‌جمهور امریکا اخبار مربوط به این ترور را در صفحۀ تویترش بازنشر نمود. «ترامپ گزارش روزنامۀ "نیویورک تایمز" در مورد ترور فخری‌زاده را در تویتراش باز نشر نمود. ترامپ هم‌چنین تویتی مربوط به یوسی میلمان یک روزنامه‌نگار اسرائیلی را بازنشر نمود در آن گفته شده بود که این دانشمند ترور شده رئیس برنامۀ سری نظامی ایران بوده و سال‌هاست که توسط دستگاه استخباراتی اسرائیل، "موساد" تحت تعقیب قرار داشته و ترور وی ضربۀ روحی و فنی برای ایران به شمار می‌رود.» (منبع: آرتی 27 نومبر 2020م) انگار ترامپ با این کارش ایران را هشدار می‌دهد که مبادا اقدام به عکس‌العملی نماید.

2- شبکۀ تلویزیونی الجزیره و سایت انترنتی آن به تاریخ 28 نومبر 2020م به نقل از نتنیاهو نخست‌وزیر رژیم یهود گفت که وی برخلاف معمول این‌بار در اظهاراتی غیر مستقیم اشاره نمود که رژیم وی مسئول این ترور می‌باشد. «بنیامین نتنیاهو نخست‌وزیر اسرائیل با نشر یک کلیپ تصویری از قبل تهیه شده بر خلاف معمول دستاوردهای را که به گفتۀ خودش در جریان هفتۀ گذشته داشته منتشر نمود. آن‌چه در این کلیپ قابل توجه و ملاحظه بود این بود که نتنیاهو در شروع سخنان‌اش گفت که وی برخی از دستاوردهایش را به نمایش خواهد گذاشت و نه تمام آن را؛ زیرا نمی‌تواند تمام آن را منتشر نماید.» این بدان معنی است که رژیم یهود نه کاملاً این ترور را رد نمود و نه هم کاملاً تأیید، بلکه اشاره‌ای به آن نمود که بیش‌تر شباهت به پذیرفتن آن دارد. هم‌چنین به تمام سفارت‌خانه‌هایش در سراسر جهان دستور داد که در حالت آماده‌باش فوق‌العاده قرار داشته باشند.

3- اعلان امریکا مبنی به ارسال ناب هواپیمابر امریکائی موسوم به "یو اس اس نیمیتز" به تاریخ 27 نومبر 202م، یعنی درست در روزی‌که این ترور اتفاق افتاد به خلیج فارس همراه با چند کشتی جنگی دیگر را نیز می‌توان نوعی تهدید و هشدار تلقی نمود. اندکی پیش از عملیات این ترور بود که بمب‌افگن بی‌52 امریکا به جانب خلیج فرستاده شد و پس از عملیات ترامپ فوراً هشدار داد که پاسخ امریکا ویران‌گر خواهد بود: «روزنامۀ واشنتن‌پست به نقل از برخی از مسئولین امریکائی اعلان نمود که ترامپ رئیس‌جمهور امریکا هشدار داده که در صورت کشته شدن هر امریکائی در عراق انتقام فوری و "کوبنده" خواهد گرفت. این هشدار که واشنتن‌پوست از آن خبر داده همزمان با کشته شدن محسن‌فخری‌زاده دانشمند هسته‌ای ایران به روز جمعه در نزدیکی تهران مطرح گردیده است.» (منبع: الحره 28 نومبر 2020م)

سوم: موارد فوق همه به این معنی است که ادارۀ حکومت ترامپ و رژیم یهود می‌دانند که ایران در جریان انتقال حکومت در امریکا هرگز دست به واکنش جدی نخواهد زد، به ویژه این‌که ایران امیدوار است بایدن رئیس‌جمهور منتخب امریکا سیاست جدیدی را با خود داشته باشد. اما باید دانست که ترامپ و بایدن تنها در ابزار و اسالیب با یک‌دیگر اختلاف دارند و منافع امریکا برای هردو نسبت به تمام حکومت‌های مزدور و حکومت‌هایی‌که در مدار امریکا در گردش اند، مهم‌تر و با ارزش‌تر است و با اندکی تدبر می‌توان به وضوح به این واقعیت پی برد. هم‌چنین با دقت نمودن به موقف ایران متوجه می‌شویم که ایران قضیۀ پاسخ به ترور فخری‌زاده را در هم‌پیچیده و بالای قضایای دیگری تمرکز می‌کند تا به این ترتیب افکار عامه را سرگرم امور دیگری غیر از پاسخ نظامی نماید، پاسخی‌که جمهور مردم ایران خواستار آن می‌باشند:

1- ایران عملیات ترور مهم‌ترین دانشمند و مسئول برنامۀ هسته‌ای و موشکی خویش را فقط یک دام تعبیر نموده که به هدف کشانیدن ایران به جانب "هرج و مرج" گذاشته شده. این در حالی است که مسئول عملیات را می‌شناسد و از زبان روحانی رئیس‌جمهور خویش اعلان نمود که مسئول ترور مذکور و ادارۀ ترامپ که حامی آن می‌باشند، قصد دارند هرج و مرج به راه اندازند، اما آنان بدانند که ما به بازی‌های آنان پی برده‌ایم و هرگز به اهداف پلیدشان نخواهند رسید. پس ایران می‌داند توسط کی ضربه زده می‌شود و قبلاً نیز توسط همان جهت با کشتن دانشمندان و نظامیانش در عراق  و سوریه ضربه زده شده، اما اینک باز مجدداً اعلان می‌کند که هرگز واکنش نشان نخواهد داد و در دام نخواهد افتاد، بلکه روز شمار منتظر رفتن بایدن به قصر سفید می‌ماند. این است همان ایرانی‌که ندای دشمنی با "شیطان بزرگ" را سر می‌دهد و با صدای بلند فریاد می‌زند: "مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل". ادارۀ حکومت ترامپ کاملاً به خوبی آشکار نمود که دشمنی ایران با امریکا دروغی بیش نیست، چنان‌چه ادارۀ مذکور علناً در یک اقدام بزرگ قاسم سلیمانی فرماندۀ لوای قدس نیروهای بسیج ایران را در شروع سال 2020م در عراق ترور نمود، سپس کاظمی را بدون هیچ‌گونه توجهی به عدم رغبت ایران به این کار و بدون هیچ‌گونه توجهی به خوش‌خدمتی‌های ایران برای امریکا در سوریه و غیر سوریه حاکم عراق قرار داد.

2- ایران برای پرت نمودن افکار عامه از پاسخ مؤثر نظامی بالای یک مسألۀ دیگر نیز تمرکز نمود و آن مسألۀ غنی‌سازی تا 20% است، فیصدی‌که قبل از توافق هسته‌ای وجود داشت؛ اما بر اساس توافق، ایران ملزم گردید آن را تا 3.67% کاهش دهد. تمرکز روی افزایش غنی‌سازی باید باشد، اما نباید نقطۀ اختلافی میان حکومت و سایر ارگان‌های دولت و به منظور پرت نمودن افکار عامه از پاسخ مناسب نظامی باشد، طوری‌که پارلمان آن را خیر و حکومت آن را مضر و شر بداند. «حسن‌روحانی رئیس‌جمهور ایران امروز چهارشنبه در نشست اعضای حکومت اعلان نمود که با طرح قانونی برای مقابله با تحریم‌های امریکا و پاسخ به ترور محسن فخری‌زاده دانشمند ایرانی مخالف است، قانونی‌که پارلمان ایران، که محافظه کاراین بالای آن تسلط ندارند، دیروز سه‌شنبه آن را تصویب نمود. به گفتۀ تلویزیون دولتی ایران؛ روحانی این تصمیم پارلمان را "مضر" خواند. مهم‌ترین نکاتی را که پارلمان "محافظه‌کار" ایران تصویب نمود، عبارت از افزایش غنی‌سازی یورانیوم تا 20% و لغو پایبندی به پروتوکول الحاقی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای است. لازم به یادآوری است که ایران تا پیش از دست‌یابی به توافق هسته‌ای یورانیوم غنی‌شدۀ 20% را تولید می‌نمود، اما بر اساس توافق مذکور متعهد شد غنی‌سازی را تا 3.67% کاهش دهد.» (منبع: العربی جدید 2 دسمبر 2020م) هم‌چنین، «شورای حفاظت از قانون اساسی که بر فعالیت پارلمان ایران نظارت دارد، با قانون ویژه برای افزایش غنی‌سازی یورانیوم که اخیراً در پیوند به ترور محسن فخری‌زاده ساخته شد موافقت نمود. قانون مذکور جدال میان نخبه‌گان حاکم در ایران را بر انگیخت و حکومت حسن‌روحانی با آن مخالفت نشان‌داد.» (منبع: روسیۀ امروز 2 دسمبر 2020م)

چهارم: از جمله نکاتی‌که حتماً باید به آن اشاره نمود این است که مسائل فوق‌الذکر به این معنی نیست که ادارۀ حکومت ترامپ روابط‌اش را با ایران قطع نموده، بلکه به این معنی است که امریکا در حجم بدرفتار و تحقیراش نسبت به ایران افزوده، طوری‌که می‌خواهد ایران ایستاده، نشسته و خوابیده در خدمت امریکا قرار داشته باشد، یعنی کاملاً همگام با منافع و خواسته‌های امریکا درگردش باشد، چنان‌چه قبلاً قاسم سلیمانی ترور شد و ایران در واکنش هشدار داد و در نتیجه پایگاه عین‌الاسد را در عراق به گونۀ حساب‌شده طوری که انگار "دو طرف به توافق رسیده باشند" موشک‌باران نمود سپس هشدار مذکور پایان یافت. گرچه ایران قدرت خارجی کافی برای انتقام‌گردن دارد، اما خود نمی‌خواهد این کار را بکند، چنان‌چه روزنامۀ قدس عربی به تاریخ 24 نومبر 2020م به نقل از روزنامۀ "میدل ایست آی" انگلیس نوشت که ایران شبه‌نظامیان خویش در عراق را وادار می‌کند، به هیچ‌وجه منافع امریکا در عراق را هدف قرار ندهند. روزنامۀ مذکور نوشته: «ژنرال اسماعیل قانی فرماندۀ لوای قدس 24 ساعت پس از هدف قرار دادن سفارت امریکا در منطقۀ سبز بغداد با بارانی از موشک در هفتۀ گذشته به عراق رسید و به فرماندهان گروه‌های عراقی دستور داد هدف قرار دادن مراکز امریکا را متوقف نمایند.»

پنجم: با دقت نمودن به تجاوز دولت یهود و موافقت امریکا با این تجاوز و تنش‌آلمود نمودن فضا و در کل تمام جریان‌های اتفاق افتاده و جاری درخواهیم یافت که قضیه از این قرار است:

1- پس از اقدامات ترامپ در جهت نزدیکی با رژیم یهود مانند انتقال سفارت امریکا به قدس، به رسمیت شناختن الحاق منطقۀ جولان سوریه توسط رژیم اشغال‌گر یهود و راه اندازی برنامۀ "معاملۀ قرن" جهت راضی نمودن رژیم مذکور، ادارۀ ترامپ سر انجام به این قناعت رسیده که برنامۀ هسته‌ای ایران برای رژیم یهود یک تهدید است و باید برطرف گردد و یا محدود شود و به همین دلیل است که ادارۀ حکومت مذکور نسبت به هر ادارۀ دیگری در امریکا به سرعت در این زمینه اقدام نمود. یکی دیگر از واقعیت‌های موجود در این پیوند که باید به آن اشاره نمود این است که پایگاه گستردۀ مردمی امریکائیان سفیدپوست، محافظه‌کار و مسیحی، که بخشی از پایگاه مردمی حزب جمهوری‌خواه به شمار می‌روند با این سیاست امریکا موافق بوده و خواستار تأمین بیش‌ترین حد ممکن امنیت برای رژیم یهود می‌باشند، بلکه محافظت از این رژیم را یک مسألۀ فکری "دینی" و فراتر از یک مسألۀ سیاسی می‌دانند.

2- بعد از آن که روند دو دسته و چند دسته شدن در امریکا افزایش یافت و شدت گرفته، ادارۀ ترامپ قصد دارد با متشنج نمودن اوضاع با ایران موانعی را در خاورمیانه در برابر بایدن رئیس‌جمهور منتخب قرار دهد و وی را وادار کند تا پس از تسلیم شدن قدرت در امریکا با قوت تمام با کشمکش‌های موجود در منطقۀ نفتی جهان تعامل نماید و دلیل این کار ادارۀ ترامپ همانا دیدگاه استراتژیک شرکت‌های نفت و انرژی و شرکت‌های تولید سلاح امریکاست که در سیاست امریکا تأثیر نیرومندی دارند.

3- نتیجۀ انتخابات امریکا، هرچند تا کنون نتیجۀ نهائی آن توسط تمام طرف‌ها مورد تأیید قرار نگرفته، باعث شده شرکت‌های نفت و انرژی و شرکت‌های تولید سلاح امریکا که در پس تبلیغات انتخاباتی ترامپ قرار داشتند:

- در داخل امریکا در موقعیت بازنده قرار گیرند و در انتظار برگشت امریکا به توافق‌نامۀ پاریس در مورد آب و هوا به سر برند، توافقی‌که با برگشتن امریکا به آن، خسارت‌های هنگفتی را متوجه این نوع شرکت‌ها خواهد نمود و این می‌تواند در مورد قیمت نفت در شرکت‌های مذکور مؤثر باشد به ویژه در مرحلۀ "کرونا" که انتظار می‌رود تا آخر سال 2021م ادامه داشته باشد. به علاوۀ این که انتظار می‌رود بایدن رئیس‌جمهور منتخب امریکا به نحوی مجدداً به توافق هسته‌ای با ایران برگردد که این نیز تأثیر خود را بالای شرکت‌های یاد شده خواهد گذاشت.

- ترس و نگرانی‌های فوق باعث شده شرکت‌های مذکور از زمان باقی ماندۀ حکومت ادارۀ ترامپ کمال استفاده را ببرند، به ویژه با توجه به رد نمودن ادعاهای ترامپ مبنی بر تقلب در انتخابات توسط محکمه‌های امریکا که شانس وی در باطل نمودن نتیجۀ انتخابات را کاهش می‌دهد. بناءً شرکت‌های مذکور ادارۀ ترامپ را تحریک می‌کنند تا اوضاع خلیج را متشنج نماید و هدف اصلی از تمام این اقدامات، افزایش قیمت نفت و افزایش میزان معاملات سلاح است.

ششم: متشنج نمودن اوضاع در خلیج ممکن است تیرک پاسخ عملی ایران به ترور فخری‌زاده را از جهت رژیم یهود به جهت سعودی و امارات تغییر دهد. توجیه این تغییر این جهت می‌تواند کار آسانی باشد؛ زیرا این دولت‌ها در حال عادی‌سازی روابط‌شان با رژیم یهود به صورت علنی یا مخفی می‌باشند و ایران هر ازگاهی در مورد پاسخ به ترور مذکور از "منافقین" یعنی سعودی، امارات و بحرین نام می‌برد. حتی با وجود این که رژیم یهود با اشارۀ نزدیک به اعتراف مسئولیت ترور را پذیرفته، بازهم ایران می‌تواند به ساده‌گی ادعا کند که سعودی‌ها حملۀ نزدیک تهران را انجام داده اند، می‌تواند بگوید استخبارات سعودی این "اقدام یهود" در داخل ایران را هماهنگ نموده و سعودی آن را تمویل کرده است، مخصوصاً با توجه به سفر مخفی نخست‌وزیر رژیم یهود به سعودی که اخبار آن به تاریخ 23 نومبر 2020م  و دیدارش با ابن سلمان و پمپئو وزیر خارجۀ امریکا بالا گرفت. تمام این مسائل می‌تواند ارتباط دادن کار ترور فخری‌زاده را به سعودی ترجیح و تسهیل نماید. در عین حال ممکن است پاسخ ایران متوجه امارات شود، چنان‌چه الجزیره به تاریخ 1 دسمبر 2020م در صفحۀ انترنتی‌اش به نقل از سایت "میدل ایست آی" انگلیس خبر داد که ایران «هشدار داده که در پاسخ به ترور فخری‌زاده مستقیماً امارات را مورد هدف نظامی قرار می‌دهد.» سایت یادشده انگلیس به نقل از یک منبع اماراتی که نخواسته نام‌اش فاش شود گفته که «تهران مستقیماً با محمد بن زاید ولی‌عهد امارات تماس گرفته و به وی خبر داده که در پاسخ به ترور فخری‌زاده به امارات حملۀ نظامی خواهد نمود.» هم‌چنین ممکن است پاسخ ایران در قالب کمک‌ موشکی و درن‌ها به حوثی‌ها در حمله به پایگاه‌های نفتی سعودی صورت گیرد، زیرا چنین کاری را قبلاً انجام داده و افزودن به آن بار مسئولیت زیادی را بر دوش ایران نخواهد گذاشت. اگر ایران چنین اقداماتی را انجام دهد، قطعاً مردم خویش را فریب داده، مردمی‌که خواستار پاسخ دادن به دست‌های واقعی دخیل در ترور استند و نه این که پاسخ متوجه جهت‌هایی در اطراف این دست‌ها باشد.

هفتم: دانشمندان مسلمان یکی پس از دیگری به این شکل به قتل می‌رسند، به ویژه دانشمندان هسته‌ای ایران که پیوسته تکرار می‌شود، بدون این که هیچ پاسخی به آن داده شود. این روند باعث جرئت یافتن دولت مسخ‌شدۀ اشغال‌گر موجود در سرزمین مبارک فلسطین گردیده و می‌گردد. آری تکرار بی‌پاسخ ترور دانشمندان مسلمان ایرانی این رژیم را همواره جرئت می‌دهد! این واقعاً دردآور است که حکام سرزمین‌های مسلمانان ذلت را به بهای عزت خریداری نمایند، که مزدوری کفار استعمارگر و یا کسانی را نمایند که در مدار آنان در گردش اند؛ به آنان تجاوز شود اما خاموش باشند، محرمات‌شان زیر پا شود و هیچ اعتراضی از خود نشان ندهند. این است وضعیت مسلمانان پس از سقوط خلافت، الله سبحانه وتعالی مسلمانان را با حکام مزدور و خود فروخته‌ای ابتلاء می‌کند که به هیچ تجاوزی پاسخ نمی‌دهند! عزت و شکوه مسلمانان هرگز بر نخواهد گشت مگر با برگشتن مجدد خلافت و آنگاه است که خلیفۀ مسلمانان لشکری را برای کمک و یاری به یک زنی‌که یک مرد رومی به او اهانت نموده رهبری خواهد نمود و آن اهانت کننده را به سزای اعمال‌اش رسانیده و زاد‌گاهش را فتح خواهد نمود! به این ترتیب است که عزت مسلمانان  برخواهد گشت؛ با سربلند نمودن مردانی‌که دنیا و لذت‌های آن برای‌شان ناچیز بوده و در جستجوی نعمت‌هایی استند که در نزد الله قوی و عزیز موجود است؛ مردانی‌که سربلند نموده و حکام مزدور و خائن را برای همیشه از اریکه‌های قدرت پایین بکشند و به این ترتیب دوران حکومت‌های جبری نیز به پایان برسد و باز همین مردان، امت را با توفیق الله متعال، که همواره یاری دهندۀ بنده‌گان مخلص بوده و هست، به جانب دولت عزت، مجد و کرامت سوق دهند. دولت خلافت دوم، دولتی‌که رژیم یهود را نیست و نابود خواهد نمود و دست امریکا و سایر کفار استعمارگر را از منطقۀ اسلامی قطع نموده و این منطقه را تا روز رستاخیز بر آنان حرام خواهد کرد. آنگاست که از بلندگوهای مساجد بارها و بارها ندای این آیت قرآنی سرداده خواهد شد:

﴿وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾ [اسراء: 81]

ترجمه: و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيبًا﴾[اسراء: 51]

ترجمه: و مى‏گويندآن كى خواهد بود بگو شايد كه نزديك باشد

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به انس زین

پرسش

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

 حکم شرکت در انتخابات شهرداری چیست؟

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

الف- اگر منظور از انتخابات شهرداری تنها خدمت به مردم و کارهای اداری باشد، به این اعتبار، انتخابات شهرداری جائز است؛ لیکن ارگانهای دولتی که بسیاری از اعمال را تا اکنون  مخصوصاً در شهرهای ما انجام داده اند، فقط سیاست دولت را تعقیب می‌نمایند و این دستگاه دولتی علاوه بر این‌که رخصت دادن امور محرمه‌ی شرعی را به عهده می‌گیرند و مردم را نیز تنها بشکل نمایشی جهت تأئید کارهای انجام شده‌ی خویش جمع آوری می‌نمایند...

ب- انتخابات شهرداری مذکور در ذات خود مستقل نبوده که خدمات اداری را انجام دهد، بلکه او یک دستگاه اجرائی می‌باشد که همواره کارهای حکومت را متابعت می‌نماید؛ به همین جهت، حکومت علاوه بر این‌که پول‌های شهرداری‌ها را طور غیرمشروع اخذ می‌دارد... و از اجراآت آنان مراقبت جدی می‌نماید، به هر نحو سیاسی که خواسته باشد، از این‌ها نیز استفاد می‌کند. بناءً حکم شرعی نسبت به شهرداری که یکی از مؤسسه اداری و خدماتی است، مرتب نمی‌شود؛ چون این نهاد مستقل از قدرت سیاسی دولت نمی‌باشد؛ بلکه او نیز تابع ارگان‌های دولتی است، و این تابع بودن تنها به نام نیست که ما در زبان می‌آریم، بلکه از بعد عملی تابع نظام است؛ پس دولت به شکل آسان می‌تواند تصمیمات مجلس شهرداری و لو به کل اتفاق آراء تصویب نموده باشد را لغو نماید...
ج- وقتی سخن از این قرار باشد، اشتراک نمودن در این‌گونه انتخابات ناروا و ناجائز می‌باشد. اگر اصل انتخابات شهرداری بر اساس ارائه خدمات به مردم و اجرای کارهای اداری در امور مباحه استوار باشد، بدون شک اشتراک نمودن در آن جائز می‌باشد... به عبارت دیگر، ما در انتخابات شهرداری تا وقتی‌که چنین حالات جریان داشته باشد، هرگز اشتراک نمی‌کنیم؛ مگر اشتراک نمودن در انتخابات شهرداری چه وقت به مرحله جواز می‌رسد؟ در وقتی‌که شهرداری‌ها تبدیل به مؤسسات اداری گردد که هیچ‌گونه مداخله از طرف حکومت در امور مربوطۀ‌شان صورت نگیرد؛ در آن حالت اشتراک نمودن در انتخابات شهرداری‌ها باکی ندارد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

دفترمطبوعاتی مرکزی

مترجم: مشتاق حنیف

ادامه مطلب...

غفلت در محاسبۀ اعمال بدترین حکام و تندترین دشمنان و رد دعا

(ترجمه)

«والذى نفسي بيده لا تقوم الساعة حتي يبعث الله أمراء كذبة ووزراء فجرة وأعوانا خونة وعرفاء ظلمة وقراء فسقة سيماهم سيما الرهبان وقلوﺑﻬم أنتن من الجيف أهواؤهم مختلفة فيتيح الله لهم فتنة غبراء مظلمة فيتهاوكون فيها والذى نفس محمد بيده لينقضن الاسلام عروة عروة حتي لا يقال الله الله لتأمرن بالمعروف ولتنهون عن المنكر أو ليسلطن الله عليكم أشراركم فيسومونكم سوء العذاب ثم يدعو خياركم فلا يستجاب لهم لتأمرن بالمعروف ولتنهون عن المنكر أو ليبعثن الله عليكم من لا يرحم صغيركم ولا يوقر كبيركم.»  [رواه ابن قیم]

ترجمه: قسم به ذاتی‌که نفس‌ام به دست (بلاکیف) اوست، قیامت برپا نمی‌شود تا آن‌که الله (سبحانه وتعالی) امیران دروغ‌گوی و وزیران بدکار و حامیان خائن و نماینده‌های ظالم و قاریان فاسق را بفرستد.‌ سیمای‌شان سیمای انسان‌های نیکوکار، ولی دل‌های‌شان بدبوی‌تر از مرداری است و خواسته‌های مختلفی دارند. ازین‌رو، الله (سبحانه وتعالی) فتنه‌ای بر آنان می‌فرستد که زنده‌گی‌شان را تاریک، و (سرانجام) نابود خواهد کرد. قسم به ذاتی‌که نفس محمد (صلی الله علیه و سلم) در دست (قدرت) اوست که حلقه‌های آهنین اسلام یکی بعد دیگری باز خواهد شد و به سرحدی خواهد رسد که دیگر نام الله (سبحانه وتعالی) برده نخواهد شد. پس امر به معروف و نهی از منکر کنید، و گرنه الله (سبحانه وتعالی) بر شما اشخاص شریری را مسلط خواهد کرد و شما را مورد عذاب و شکنجه شدید قرار خواهد داد. آن زمان، بهترین شما به نزد الله (سبحانه وتعالی) دعا می‌کند و الله (سبحانه وتعالی) دعایش را اجابت نمی‌کند. پس باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه الله (سبحانه وتعالی) کسانی را بر شما مسلط می‌کند که به اطفال‌تان رحم و به بزرگان تان احترام نخواهد کرد.

توضیح حدیث

الف) رسول الله صلی الله علیه وسلم حروف تأکیدی "ل" و "ن" را بر کلمات "لتأمرن" و "لتنهون" – به معنی "باید امر کنید" به معروف و "باید نهی کنید" از منکر – به‌کار برده‌است تا اهمیت اعمال و قطعیت شرایط مذکور را نشان دهند.

ب) این حدیث در رد اعمال اشخاصی است که ادعا می‌کنند امروزه یگانه کار ممکن دعا کردن برای نصرت و تغییر وضع امت مسلمه است، بی‌آن‌که دست به هیچ‌گونه اقدام عملی دیگر بزنند. رسول الله صلی الله علیه و سلم صریحاً توضیح داده‌اند که شرط پذیرش دعای حتی بهترین مسلمانان نیز این است که آنان امر به معروف و نهی از منکر کنند.

ادامه مطلب...

کارگران زن در مزارع روغن نخل جنوب شرقی آسیا تاکنون قربانی سوء‌استفاده(جنسی) قرار می‌گیرند که ناشی از نظام کپیتلیزم(دموکراسی) می‌باشد

(ترجمه)

خبرگزاری اسوشیتد پرس (AP) در تاریخ 19 نومبر 2020م، گزارشی را در مورد سوء استفاده و بهربرداری(استثمار) زنان در تولید روغن نخل در اندونیزیا و مالیزیا مانند دریافت دستمزد پایین، کمبود و عدم حفاظت از سلامتی زنان و تحمل بار غیرانسانی و سوء استفاده جنسی از جمله تهدید به تجاوز جنسی، منتشر نمود. آسوشیتد پرس (AP)، با بیشتر از سه دوجین(دوازده) زن و دختر از حداقل 12 شرکت تولید روغن نخل در اندونیزیا و مالیزیا، مصاحبه نموده است. 

روغن نخل در بسیاری از محصولات یا کالاهای تجارتی یافت می‌شود و هم‌چنین در برخی از بزرگ‌ترین برند/مارک‌های صنعت زیبایی 530 میلیارد دلاری، از جمله "لورییل(L’Oréal)"، "یونیلیور(Unilever)"، "پورکتر و گمبل( Procter & Gamble)"، "آوون(Avon)" و "جانسون و جانسون(Johnson & Johnson)" استفاده می‌شود. اندونیزیا بزرگ‌ترین تولیدکننده روغن نخل در جهان است و در احصائیه تخمین شده که حدود 7.6 میلیون زن در مزارعه آن کار می‌کنند. طبق گزارش "وزارت توانمندسازی زنان و حمایت از کودکان (MoWECP)" این حدود نیمی از کل نیروی کار است. اندونیزیا و مالیزیا به ترتیب با 14 میلیون و 6 میلیون هکتار از اراضی روغن نخل، از جمله دو کشوری هستند که بر بازار جهانی CPO تسلط دارند. اما از قضا و خیلی تمسخرانه، از 14 میلیون هکتار زمین نخل روغنی در اندونیزیا، نیمی از آن متعلق به تجارت‌های خصوصی، از جمله شرکت‌های خارجی است. در حقیقت، بهره‌وری/حاصل‌خیزی زمین‌های خصوصی تا 60 درصد از کل بهره‌وری روغن نخل ملی در اندونیزیا ارزش دارد. این "الگوی پالیسی(policy pattern)" یعنی الگوگیری از سیاست‌های اقتصادی غربی منجر به نابرابری در مالکیت زمین‌های کشاورزی شده است. ‏در اندونیزیا، تنها حدود 1 درصد از مردم تقریباً 59 درصد از منابع کشاورزی، زمینی و فضایی/هوایی را کنترل و تحت کنترول خود دارند. ‏به علاوه، اندونیزیا و مالیزیا علی‌رغم آسیب دیدن جنگل‌های بارانی گرم‌سیرش، به کشت و زرع نخل روغنی خود ادامه می‌دهند. ‏این امر در کنار خصوصی‌سازی بیشتر زمین‌های این دو کشور به طور گسترده، باعث نادیده گرفتن و بهره‌برداری از کارگران زن کم درآمد توسط بخش خصوصی شده است.

این امر واضح است که زنان نه تنها قربانی شرکت‌های چند میلیاردی حریص هستند، بلکه در اصل قربانی نظام سرمایه‌داری(دموکراسی) اند که فقط زنان را به عنوان ابزار تولید، نیروی کار ارزان و دارایی‌های اقتصادی برای افزایش سود/مفاد و درآمد تجارت‌های بزرگ و دولت‌ها می‌بینند. تحت این نظام دموکراسی، زنان نه تنها به عنوان کارگر در مزارع روغن نخل که صنعت زیبایی کپیتلیرم را تغذیه می‌کنند، بلکه هم‌چنین از طریق فروش بی‌رحمانه تولیدات زیبایی توسط این شرکت‌ها که میلیاردها میلیارد دلار پول را از طریق کار این زنان به‌دست می‌آورند، شناخته می‌شوند. بناءً این امر باعث رنج جسمی و روحی این زنان نیز می‌شود. در حقیقت، حاکمان و رژیم‌های سرزمین‌های اسلامی در رابطه با محافظت از مردم خود به ویژه زنانی‌که بیشتر در معرض خطر و شکار توسط کپیتلزم هستند از تمامی دیدگاه اسلامی بخاطر محافظت زنان عاجز و ناتوان اند. ‏علاوه بر این، آن‌ها سیاست‌های کشاورزی کپیتلیزم مبتنی بر آزادی مالکیت را به طور سیستماتیک پیاده‌سازی کرده اند که به سرمایه‌گذاران خصوصی و خارجی اجازه می‌دهند تا مالکیت مناطق عظیم استراتژیک را بدست آورند که در اصل این مناطق باید به عوض چند شرکت ثروتمند به نفع مردم استفاده شود.

نظام خلافت در تناقص صریح با نظام کپیتلیزم قرار دارد؛ زیرا کپیتلیزم نقش دولت را بخاطر حمایت از مردم‌اش محدود می‌پندارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«الإِمَامُ رَاعٍ وَهُوَ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»

ترجمه: امام(حاکم) محافظ و مسئول در برابر رعیت‌اش است.

بنابراین، نقش دولت در اسلام در رسیده‌گی به امور و نیازهای مردم بسیار حیاتی است. ‏وظیفه اصلی دولت خلافت اسلامی خدمت و رسیدگی به نیازهای هر شهروند(رعیت)، حمایت از افراد آسیب‌پذیر و جلوگیری از هرگونه بی‌عدالتی است. ‏تحت این نظام دموکراسی، مشکل کار مهاجرین و سایر اشکال کار استثماری و بهره‌برداری، که میلیون‌ها زن را قربانی می‌کند، قابل تحمل نیست و دولت اسلامی به دنبال ریشه‌کن کردن این معضل خواهد بود. گذشته از این، زنان در اسلام من‌حیت افتخار و شرف شناخته می‌شوند نه به عنوان نیروی کار ارزان. اسلام به زنان امتیاز و کرامت داشتن سرپرستی مرد هم‌چون شوهر، پدر یا برادرش را عطاء نموده است و بر آنان لازم است همیشه این‌ها را حمایت نمایند. هرگاه این‌ زنان و دختران خویشاوندان مرد تأمین هزینه‌های زنده‌گی‌شان را نداشته باشند، بر دولت واجب و ملزم می‌شود تا نیازهای مالی آنان را تأمین کند. علاوه بر این، اسلام یک سیاست کشاورزی عادلانه دارد که مانع از انحصار زمین توسط نخبگان ثروتمند می‌شود و مالکیت فردی زمین را برای کمک به مردم به‌منظور بهبود سطح زندگی‌شان تسهیل می‌کند. این امر در کنار منع مالکیت خصوصی در زمین‌های دارای منابع طبیعی فراوان مانند نفت، گاز و مواد معدنی است و دولت اسلامی آن‌ها را به عنوان اموال عمومی طبقه‌بندی می‌کند که باید به نفع همه شهروندان باشد. به همین دلیل است که خلافت به عنوان محافظ و حامی مردم ضعیف، فقیر و آسیب پذیر از منافع خودخواه ثروتمندان و قدرتمندان عمل می‌کند و به همین دلیل‌ خلافت یگانه دولتی‌است که از حقوق و ناموس زنان به روشی‌که شایسته آن‌هاست محافظت خواهد کرد.

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾ [طه: 124]

ترجمه: ‏و هركه از ياد من روی بگرداند (و از احكام كتاب‌های آسمانی دوری گزيند)، زندگی تنگ (و سخت و گرفته‌ای) خواهد داشت‌ و روز قیامت او را نابینا حشر می‌کنیم.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

تلفات غیر نظامیان در اثر بمباران هوایی نیروهای امریکا، ناتو و دولت افغانستان مصداق بارز تروریزم دولتی است Featured

نتیجه‌ی یک تحقیق دانشگاه براون امریکا نشان می‌دهد که در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ تلفات غیرنظامیان افغان در اثر حملات هوایی نیروهای امریکا و ناتو سه برابر یا (330 درصد) افزایش یافته است. همچنان این تحقیق می‌افزاید که بعد از آغاز گفت‌وگوهای بین‌الافغانی، تلفات غیرنظامیان در اثر بمباران هوایی نیروهای دولتی افغانستان نیز چندین برابر افزایش یافته است.

در دو دهه‌ی گذشته، امریکا و ناتو برای رسیدن به اهداف نظامی و سیاسی شان در افغانستان از گزینه بمباران هوایی جهت سرکوب مخالفین استفاده نموده که همواره موجب تلفات مردم ملکی گردیده است. مواردی زیادی وجود دارد که این نیروها محافل خوشی، گردهمایی‌های مردمی و حتی مساجد و شفاخانه‌ها را تحت نام "اهداف تروریستی" بمباران نموده‌اند که تلفات ملکی زیادی در پی داشته است. در این اواخر، رسم وحشیانه بادار را مزدورانش نیز به میراث گرفته و دولت افغانستان تحت نام تأمین امنیت، بالای مردم عام بمب پرتاب می‌کنند. در واقع بمباران هوایی علیه مردم عام و اهداف غیرنظامی بزرگ‌ترین عمل تروریستی است.

امریکا، ناتو و دولت افغانستان از کشتن هزاران نفر نه تنها این‌که پشیمان نیستند، بلکه آن را یک اقدام ضروری برای حفظ نفوذ و حاکمیت شان به حساب می‌آورند. چون مفکوره سرمایه‌داری و دموکراسی یک فکر تروریست‌پرور است و برای انسان‌ها و دولت‌ها این اجازه را می‌دهد که برای رسیدن به اهداف شان هزاران انسان را به خاک و خون بکشانند، بدون این‌که عذاب وجدان داشته باشند. چنان‌چه چندی قبل تحقیقاتی از جنایات جنگی نیروهای استرالیایی در افغانستان منتشر گردید که سربازان این کشور برای سرگرمی شان افغان‌ها را به قتل می‌رساندند.

این در حالی‌ست که امریکا، ناتو و دولت افغانستان خود را در نقش ناجی مردم و حامی حقوق بشر و ارزش‌های انسانی به معرفی می‌گیرند و از نگاه خود شان به "مبارزه علیه تروریزم بین‌المللی" برخاسته‌اند. در حالی‌که واقعیت این است که امریکا و ناتو خود تروریستان بین‌المللی و مصداق بارز تروریزم دولتی اند که با استفاده از زور، افغانستان را به اشغال خویش درآورده و برای تداوم حاکمیت ظالمانه‌ی شان به طور گسترده از رفتارهای وحشیانه و غیرانسانی استفاده نموده‌اند.

مردم مسلمان و مجاهد افغانستان باید بدانند که جنایت‌، خباثت‌ و شیطنت‌ امریکا و مزدورانش هرگز قطع نخواهد شد؛ چون جنگ و خونریزی در ذات و طرز فکر آن‌ها نهفته است. تنها راه نجات این است که برای قطع کامل نفوذ نظامی، استخباراتی، سیاسی، فکری و اقتصادی امریکا و ناتو در افغانستان دست به دست هم داده و سرنوشت خویش را براساس ارزش‌های حیات‌بخش و انسانی اسلام پی‌ریزی کنیم؛ چون این تنها اسلام است که سلامتی و آرامش می‌آورد. چنگ زدن به هر آجندای غیر از اسلام، تداوم جنگ و بدبختی گذشته است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به مؤمن حربی

پرسش

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته!

شیخ صاحب بزگوارما! آیا برای زن جائز است که نماز خود را با پطلون درخانه و یا در مکان‌های عمومی اداء نماید؟

سوال دوم: آیا زن می تواند همرای کلاه مصنوعی بیرون از خانه شده و نماز بخواند و حکم هردو(خواندن نماز و بیرون از خانه شدن) از نظرشرعی برای زنان چیست؟

پاسخ

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

الف) برای زن جائز نیست این‌که جهت زندگی عمومی بیرون شود؛ مگر با لباس شرعی که سه امور ذیل در آن ثابت و رعایت گردیده باشد:

پس برای بیرون شدن از خانه صرف به پوشانیدن عورت اکتفاء نشود، بلکه واجب است تا جلباب و یا به اصطلاح، حجاب خود را بالای تمامی لباس‌های عادی خود بپوشد، و دیگر این‌که همرای تبرج بیرون نشود. تبرج زینتی است که جلب کننده توجه مردم می‌باشد. بناءً پوشیدن پطلون با وجودی‌که عورت را پنهان می‌دارد، لیکن در جمله تبرج داخل است تا وقتی‌که بالای آن جلباب نباشد. پوشیدن کلاه موی مصنوعی تنها موی سر را می‌پوشاند، لیکن این هم در جمله تبرج داخل می‌باشد؛ زیرا کلاه موی مصنوعی هم جلب کننده توجه مردم است. به همین جهت پوشیدن کلاه موی مصنوعی به شکل ظاهری در حیات عمومی و یا در میان توده از مردم جائز نمی‌باشد؛ اگرچه جلباب و یا حجاب خود راهم بپوشد؛ مگر بالای کلاه موی منصوعی، چادر/لته/ روسری -که هرسه یک معنی را فاده می‌کند- را بپوشد و تمام سر را پنهان دارد و کدام نشانه‌ای از آن در بیرون به چشم مردم باقی نماند. زیرا زینت حتی اگر در حال پنهان هم باشد، هرگاه توجه مردم را برای خود جلب کرد، از جمله تبرج به حساب می‌رود، چنانچه الله سبحانه وتعالی نسبت به حرام بودن بلندی صدای خلخال زنان که در قسمت پاچه زیر لباس خود می‌پوشند، وقتی‌که پای زن به زمین محکم بخورد، خلخال یک نوع صدای مخصوص خود را بیرون می‌کند که به وجود زن دلالت می‌کند؛ پس این تبرج است، اگرچه پوشیده هم باشد چون خلخال باصدور صدای مخصوص خود در جمله جلب کننده توجه‌ها شامل شد. قوله تعالی:

﴿وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ...﴾ [نور: ٣١]

ترجمه: و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمين) نزنند تا زينتي‌كه پنهانش مي‌دارند (جلب توجّه كند و صداي خلخال پاهاي‌شان به گوش مردم برسد و ) دانسته شود.

ب) در مورد نماز زن در خانه شرط این است که عورت خود را بپشوشاند و پوشیدن جلباب و یا حجاب شرط نیست. در مورد برامدن زن از خانه یا برای ادای نماز در عیدگاه، تنها به ستر عورت اکتفاء نشود؛ بلکه واجب است تا لباسی را بپوشد که در آن امورسه گانه ذیل متحقق شده باشد:

لباسی‌که پوشاننده عورت باشد. لباسی‌که هیچ‌گونه تبرج در آن وجود نداشته باشد و داشتن جلباب و یا حجاب که از فرق سر تا نوک پا را احتواء و در بر ‌گیرد.

بناءً نماز زن در خارج از خانه‌اش واجب است این‌که امور سه گانه فوق را در نماز خود رعایت نماید. به همین جهت نمازگذاردن برای زن در بیرون از خانه مثلاً در مسجد هم اگر باشد، وقتی‌که با پطلون و یا با کلاه موی مصنوعی بود جائز نیست، زیرا پطلون و کلاه موی مصنوعی  در تبرج شامل می‌باشد؛ یعنی هردو زینتی است که جلب کننده توجه مردم بوده و حتی اگر ماتحت خود را هم بپوشاند، نماز او در این حالت صحیح نبوده و به مجرد بر آمدن از خانه برای زندگی عمومی آن‌هم بدون لباس شرعی سه گانه که قبلاً ذکرشد، گنهگار می‌شود.

برادرشمار عطاء بن خلیل ابوالرشته.

مترجم: مشتاق حنیف

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه