دوشنبه, ۲۴ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۱۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

راه‌حل مشاکل سودان نه کودتای مردمی و نه کودتای نظامی؛ بلکه در قدرت گرفتن اسلام و تطبیق دولت خلافت است

  • نشر شده در سودان

سپهدار/دگروال همتی، فرمامندۀ نیروهای حمایت سریع، روز جمعه به‌تاریخ ۴ جون/ژوئن ۲۰۲۱ م گفت: «صحبت در مورد ادغام نیروهای حمایت سریع به ارتش می‌تواند کشور را از هم بپاشاند.» (منبع: تریبون سودان) همتی با بیان این مسئله پرده از یک اختلاف و جدال بزرگ میان دو قطب مرکبۀ نظامی، یعنی ارتش و حمایت سریع برداشت، سخنی‌که با گفته‌های البرهان به‌تاریخ ۷ مارچ/مارس ۲۰۲۰ م در مورد طرح سازمان‌دهی مجدد نیروهای ارتش و حمایت سریع در مطابقت با نیازهای این مرحله مغایرت دارد. از جانب دیگر، البرهان در مصاحبه‌ای با تلویزیون الشرق به‌تاریخ ۱۱ جون/ژوئن ۲۰۲۱ م مجبور شد پاسخ همتی را این‌گونه بدهد: «اگر دولت به پیوستن نیروهای حمایت سریع به ارتش تصمیم بگیرد، قطعاً اسلوب‌اش متفاوت از اسلوب جنگجویان حرکات مسلح خواهد بود،» و با این کارش دروازه را بر روی قضیۀ الحاق حمایت سریع به ارتش نیمه‌باز گذاشت.

این و دیگر بیانیه‌ها به‌علاوۀ ایجاد ممانعت در برابر دساتیر عمومی، کوشیده‌اند تا مرکبۀ غیرنظامی حکومت انتقالی بتواند به همراه سفارت بریتانیا و اروپایی‌ها از آب گل آلود ماهی بگیرد؛ ازین‌رو نخست‌وزیر حمدوک فوراً طرحی را تحت عنوان "بحران ملی و قضایای انتقالی – مسیری رو به جلو" تهیه کرد؛ طرحی‌که از طریق‌اش می‌خواست با سپردن اختیار بخش نظامی و امنیتی به اجرا کننده، به قدرت واقعی نفوذ کند. او مردم سودان را از آیندۀ تاریکی می‌ترساند و هشدار می‌دهد که درصورت ندادن این اختیار برایش، بدان دچار خواهند شد، چنان‌چه در طرحی‌که به‌روز دوشنبه، ۲۱ جون/ژوئن ۲۰۲۱ م ناگهان منتشر کرد تذکر رفته‌است.

او با ارائۀ طرح فوق به رسانه‌ها به روز سه‌شنبه، ۲۲ جون/ژوئن ۲۰۲۱ م چنین گفت: «قضیۀ اصلاح بخش امنیتی و نظامی یک قضیۀ فراگیر ملی است که تنها به نظامیان مربوط نمی‌شود، بلکه جامعۀ سیاسی و غیرنظامی نیز باید در این دیدگاه اصلاحی نقش ایفا کنند. این یک مسئلۀ کلیدی برای تمام قضایای انتقالی است که در نبودش قضایای عدلی اقتصادی و انتقالی نمی‌تواند تحلیل شود و دولت غیرنظامی نمی‌تواند ایجاد شود.» او سپس با تأکید بیشتر بر نکتۀ چهارم گفت: «دادن یک نقش بزرگ‌تر به اجرا کننده برای ادارۀ خدمات استخباراتی/اطلاعاتی، تغییر رؤسای تمام بخش‌ها با افرادی‌که در خصوص پیشرفت مرحلۀ انتقالی جدی اند، و ایجاد اصلاحات بنیادی و سریع در ساختارش.»

حمدوک با ارائۀ این طرح فهمید که کارش تمام است، بناءً دست به تلاش‌های سیاسی زده‌است و مثل احمق‌ها فکر می‌کند که مزدوران امریکا در رهبری نظامی قدرت را به وی تسلیم خواهند کرد، چون از برکت وجود او بود که اختلاف احزاب بر سر مرکبۀ نظامی افشاء شد. اما پاسخی‌که از پشت پردۀ ملاقات مخفیانۀ رئیس استخبارات/اطلاعات مصر و بعداً ملاقات رئیس ستاد ارتش/لوی درستیز مصر به‌دست آمده‌است در سخنان روز چهارشنبه البرهان و همتی به‌تاریخ ۲۳ جون/ژوئن ۲۰۲۱ م خلاصه می‌شود، چنان‌چه دیدگاه‌های‌شان در جریان ملاقات با افسران ارشد و رهبران ارتش و حمایت سریع ظاهراً نزدیک می‌نمود. البرهان گفت: «ارتش و حمایت سریع یک نیروی واحد استند.» او مستقیماً خطاب به حمدوک بیان کرد: «ما به هیچ حزبی اجازه نخواهیم داد تا به گسترش شایعات بپردازد و در میان مرکبه‌های دستگاه امنیتی تخم اختلاف بکارد.» به همین ترتیب، همتی نیز گفت: «ارتش و حمایت سریع نمایان‌گر نیروی واحدی اند که از یک رئیس ستاد ارتش/لوی درستیز و فرمان‌اش پیروی می‌کنند.» (منبع: تریبون سودان)

اختلاف بین نظامیان و غیرنظامیان در سودان وارد یک مرحلۀ فجیع شده‌است. یکی از مشاوران حمدوک این طرح را چنین توصیف کرده‌است: «پیشنهاد این طرح یک کودتای غیرنظامی است و راه را بر کودتای نظامی مسدود می‌کند.» (منبع: روزنامۀ السودانی، ۲۳ جون/ژوئن ۲۰۲۱ م) اگر رهبری ارتش برای قدرت‌گیری تخصیص یافته باشند پس هیچ تغییر واقعی به‌وجود نخواهد آمد، مگر تداوم همان نظام قدیمی به‌خاطر وجود به‌اصطلاح استقلال، یعنی: تداوم تطبیق نظام کپیتالیست دموکراتیکی که برای بشریت قانون وضع می‌کند، به‌علاوۀ اطاعت حقارت‌آمیز و بی‌قید و شرط از دستورالعمل‌های کافر استعمارگر و قوانین و مقررات‌شان، تداوم فقر مردم، غارت اموال و ممانعت امت از ایدیولوژی‌شان، یعنی اسلام عزیز.

ای افسران مخلص ارتش، حمایت سریع، پولیس/پلیس، دستگاه استخبارات/اطلاعات و حرکات مسلح!

یگانه حلال مشاکل کشور و مردم همانا ایدیولوژی ناب اسلام است و نه چیز دیگر؛ اسلامی که توسط دولت خلافت راشد به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم تطبیق می‌شود. آن چراغی‌ست که گوشه و اکناف جهان هستی را با نور وحی روشن می‌کند، یگانه وسیله‌ایست که سلطۀ غرب کافر و ریسمان‌اش را قطع می‌کند، و در میان مردم بر مبنای عقیدۀ اسلام عزیز وحدت می‌بخشد، زیرا الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ (الحجرات: ۱۰)

ترجمه: همانا مؤمنان برادر یکدیگر اند.

عوامل تجزیه و تجزیۀ احزاب را محو می‌کند، ملیت‌پرستی، وطن‌پرستی، نژادپرستی و قبیله‌پرستی را زیر پایش خورد و لگدمال می‌کند، یک نیروی مسلح واحد می‌سازد. نظام حکومت‌داری‌اش فدرالی نیست که خود هسته‌ای برای تقسیمات بیشتر شود، بل نظام واحدی است که هیچ جایی برای طرح‌های کافر استعمارگر، همچون حق خودمختاری، استقلال داخلی و دیگر مفاهیم کینه‌توزانه که منجر به تجزیۀ کشور می‌شود نمی‌گذارد.

خلافت وظیفۀ ناتمام این زمان است، پس با دادن نصرت به حزب‌التحریر حمایت‌اش کنید تا باشد که بتواند آن را بر منهج نبوت برگرداند، تا باشد که سعادت دنیا و آخرت را کسب کنید و الله رب العزت از شما خوشنود گردد، همان‌گونه که از انصاری که به رسول الله صلی الله علیه و سلم نصرت دادند خوشنود گشت.

﴿وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾ (الأنفال: ۷۴)

ترجمه: و آن‌ها که پناه دادند و یاری نمودند آنان مؤمنان حقیقی اند، برای آن‌ها آمرزش (و رحمت الله سبحانه و تعالی) و روزی شایسته‌ای است.

حزب‌التحریر – ولایه سودان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

مسلمانان اویغور هم‌چو فلسطینی‌ها قربانی غفلت شده‌اند

اعلامیۀ مطبوعاتی

حزب کمونیستی چین صدمین سالگردش را درست در زمانی برگذار می‌کند که میلیون‌ها مسلمان اویغور در ترکستان شرقی به‌طور سازماندهی‌شده مورد شکنجه، قتل و توهین و تحقیر قرار می‌گیرند؛ محض بخاطر این‌که مسلمان و متهم به داشتن تمایلات جداطلبانه بوده‌اند. وضعیت مسلمانان در فلسطین هم از همین قرار است. دولت آپاراید (پر از تعصبِ) یهود فلسطینی‌ها را بخاطر مسلمان بودن‌شان و بخاطر فلسطینی بودن‌شان مورد توهین و تحقیر قرار می‌دهد و به قتل می‌رساند، و در عین حال ادعا می‌کنند که آن‌ها تروریست اند. این حقیقتی‌ست هویدا که جنایت‌کاران این ظلم هر یک چین و دولت یهود اند، اما هیچ‌کدام‌ این ظلم‌ها بدون تغافل آگاهانۀ اعراب و حُکام مسلمانان تحقق یافته نمی‌توانست. این‌ها کسانی اند که حتیٰ سر دادن شعار‌های ضد این دولت‌های مستبد از آنان متصور نیست، چه برسد به این که از منابع گسترده‌ای که در دست دارند به منظور پایان دادن به این مظالم استفاده کنند.

جداً کسی تصورش را هم کرده نمی‌تواند که دول استعماری غرب هیچ نگرانی واقعی پیرامون حقوق بشر در مورد مسلمانان اویغور و فلسطین  داشته باشند و نه هیچ تمایلی به پایان بخشیدن به رنج‌شان دارند. راه‌حل واقعی از آدرس امت مسلمة می‌آید، امتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را منحیث یک جسم واحد پنداشته اند.

﴿مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ كَمَثَلِ الْجَسَدِ الواحد إِذَا اشتكى منه عضو تَدَاعَى له سَائِرُ الجسد﴾
ترجمه:
مثال مؤمنان (در دوستی و مهربانی باهمی و عطوفت متقابل) مانند جسد واحدی است که چون عضوی از آن بیمار شود، سایر اعضاء با وی در تب و بیدارخوابی همراهی می‌کنند.

تنها خلافت بر منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم با استقلال و اراده‌ قوی می‌تواند که از منابع‌مان به گونۀ کامل استفاده کند، و به این اشغال و ظلمی‌که در هر جای ممکن بالای مسلمانان روا می‌دارند نقطه‌ای پایان بگذارند.

﴿وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْر﴾ (انفال – ۷۲)
ترجمه: و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آن‌ها را یاری کنید.

#الاقصیٰ ـ ارتش‌ها را صدا می‌زند
#الأقصى_يستصرخ_الجيوش
#Aqsa_calls_armies
#OrdularAksaya
یحییٰ نسبت
نماینده مطبوعاتی حزب‌التحریر در بریتانیا
مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

حزب‌التحریر-ولایه بنگله‌دیش شدیداً تعبیر نادرست شیخ حسینه از "سوره الکافرون" را برای مشروعیت دادن نظام سیکولر محکوم می‌نماید!

حزب‌التحریر-ولایه بنگله‌دیش شدیداً تلاش بیهودۀ شیخ حسینه مبنی بر ایجاد رابطه میان سیکولریزم و اسلام را محکوم می‌نماید. حسینه تلاش دارد تا با ادعای این‌که قرآن عقیدۀ نادرست سیکولریزم را تصدیق نموده، مسلمانان را گمراه نماید، در آخرین سخنرانی‌‌اش در یازدهمین جلسۀ پارلمانی به تاریخ 3 جولای 2021، وی این آیۀ سوره کافرون را خواند:

﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾ ]کافرون:6[

ترجمه: دین شما برای خودتان، و دین من برای خودم.

تا نظام کفری سیکولریزم را مشروعیت ببخشد. تعبیر سفسطه‌آمیز وی از آیۀ قرآن برای مشروعیت سیکولریزم در واقع کاملاً مخالف اوامر الله سبحانه و‌تعالی در قرآن است. این آیه هنگامی نازل شد که کفار مکه از رسول الله صلی الله علیه و‌سلم خواستند تا میان اسلام و دین کفری آن‌ها سازش نماید. اما رسول الله صلی الله علیه و‌سلم پیشنهاد آن‌ها را با قرائت این آیه رد کرد تا این که باطل با حق یکجا نگردد. در حالی‌که برای تمام مسلمانان واضح است که سیکولریزم مخالف عقیده اسلامی بوده و مسلمانان تنها حاکمیت نظام اسلام را می‌خواهند، اما حسینه، وفادار نظام سیکولر به قیمت جان خود تلاش می‌ورزد تا حاکمیت‌‌اش را با تعبیر غلط و نادرست از آیه قرآن مشروعیت ببخشد. الله سبحانه و‌تعالی در مورد چنین فریب‌کاران ما را هشدار داده است.

﴿أُولَٰئِكَ الَّذِينَ‌‌اشتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ﴾ ]بقره:16[

ترجمه: آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، پس تجارت‌شان سود نکرد و از راه یافتگان (به سوی حق) نبودند.

ای حسینه! شما نمی‌توانید با سخنان فریب‌کارانه و تعبیر غلط از قرآن، این امت را احمق بسازید، زیرا مسلمانان به خوبی می‌دانند که سیکولریزم، حاکمیت اسلام را از تمام بخش‌های حکومت‌داری (اقتصادی، سیاست‌خارجی، تعلیم و تربیه و غیره بخش‌های دیگر) جدا می‌سازد. الله سبحانه و‌تعالی فرموده است که موجودیت‌‌اش جدا از امور دولت و جامعه بوده نمی‌تواند.

﴿أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ ]اعراف:54[

ترجمه: آگاه باشید که آفریدن و فرمان (نافذ نسبت به همه موجودات) مخصوص اوست؛ همیشه سودمند و با برکت است، پروردگار عالمیان.

پس؛ چگونه جرئت می‌کنید توسط آیت قرآن حاکمیت الله سبحانه و‌تعالی را رد نمائید! آیا حالا نظام سیکولر شما آنقدر غرق در بحران است که نیاز دارید تا با اسلام و قرآن آن را مشروع سازید؟! هشدار رسول الله صلی الله علیه و‌سلم را جدی گرفته و اگر مایل هستید، توبه نمائید.

«مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ» (ترمذی)

ترجمه: کسی‌که بدون علم در مورد قرآن صحبت می‌کند، پس جای خود را در دوزخ آماده ساخته است.

و در رابطه به شما باید گفت که اگر هیچ تضادِ میان سیکولریزم و اسلام وجود ندارد، پس چرا از پیام‌های سیاسی اسلام بی‌نهایت می‌ترسید؟ چرا برای سرکوبی اسلام‌گرا‌ها و فعالین‌سیاسی غیر‌خشونت‌آمیز حزب‌التحریر اصرار می‌ورزید که برای بازگشت حاکمیت واقعی اسلام "خلافت راشده ثانی" دعوت می‌کنند؟ حقیقت موضوع این است که نظام مقدس سیکولری شما با فطرت انسان از حیث عقیده در تناقض قرار دارد. از یک طرف، تصدیق می‌نماید که الله سبحانه و‌تعالی وجود دارد، اما از طرف دیگر موجودیت وی را تنها به باور شخصی فرد محدود می‌نماید و اجازه نمی‌دهد که خالق در تنظیم امور حکومت‌داری دخالت کند. در واقع این یک مفکوره پوچ، نادرست و نامشروعِ است که در بطن غرب متولد شده و هیچ ریشۀ در اسلام ندارد. اگر اقرار می‌کنید که الله سبحانه و‌تعالی وجود دارد که حقیقت است و به طور قطعی ثابت شده، پس تنها به حیث خالق در زنده‌گی شما باقی نمی‌ماند؛ در حالی‌که قانون‌گذاری را برای خود و اعضای پارلمان اختصاص می‌دهید.

﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾ ]مائده:44[

ترجمه: و کسانی‌که بر طبق آنچه الله نازل کرده داوری نکنند، آن‌ها کافر اند.

بعدا از آن دوباره الله سبحانه و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ ]مائده:47[

ترجمه: و کسانی که بر طبق آنچه الله نازل کرده داوری نکنند، آن‌ها فاسق اند.

فلهذا؛ دیده می‌شود که نظام فاسد سیکولریزم تنها ‌‌اشخاص منافق، مفسد و ظالم را تولید می‌کند که با استفاده از دین می‌خواهند به قدرت برسند و بعد از آن برای بقای خود مسلمانان را به قتل می‌رسانند.

ای مسلمانان! این حکام مفسد سیکولر به قدر کافی تحمل شده اند و ما را مجبور می‌سازند تا اسلام را تنها در زنده‌گی فردی خود محدود نمائیم و نمی‌گذارند که به تمام احکام اسلام تحت سایۀ خلافت راشده ثانی برگردیم. شما باید دست به دست با اعضای‌دلیر حزب‌التحریر و با شجاعت کامل برای بازگشت قریب‌الوقوع خلافت راشده ثانی کار کنید. تنها دولت خلافت می‌تواند تمام مردم را با هر دین، نژاد، عقیده به شمول خدا نا‌باوران را متحد سازد. دولت خلافت با تمام شهروندان‌‌اش به حیث انسان رفتار خواهد نمود همان‌طوری‌که در مدت 13 قرن بالای تمام انواع مردم تطبیق شد. حزب‌التحریر به طور واضح در قانون اساسی آماده‌‌اش واضح ساخته است که دولت خلافت چگونه امور شهروندان‌‌اش را رعایت و تنظیم می‌نماید و هم‌چنان محافظ جان، مال و عزت تمام اتباع خود بوده و عدالت را برای آن‌ها تأمین خواهد نمود: "با تمام شهروندان صرف نظر از دین، نژاد، رنگ یا هر مسئله دیگر به طور یکسان رفتار خواهد شد. برای دولت حرام است تا میان اتباع‌‌اش در هر موضوع که باشد یا در حاکمیت یا قضاوت یا رعایت امور، تبعیض نماید" (ماده 6 – قانون اساسی حزب التحریر برای دولت خلافت).

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه بنگله‌دیش

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

تهنیت و تبریکی ‌‌حزب‌التحریر به مناسبت عید مبارک اضحی Featured

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله، الله اکبر، الله اکبر، و لله الحمد

به نام الله نهایت کریم  و رحیم، ثنا و حمد بر الله سبحانه ‌‌و‌تعالی، مالک هستی، اللهِ که مژدۀ پیروزی و نصرت را ‌‌می‌دهد، اللهِ که در آیات شریف‌اش ما را هشدار ‌‌می‌دهد! درود و رحمت نثار سرور ما، سرور کائنات حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و‌سلم و بر آل و اصحاب گرامی وی باد؛ کسی‌که برای ما نظامی را هدیه داد که قلب‌ها و عقل‌ها را منور ساخت، حالات و وضعیت‌ها را اصلاح نمود و دولت خلافتِ را برای ما تأسیس کرد که سرزمین‌ها را وسیع، زنده‌گی را سعادت‌مند و تمام نژاد‌ها را مانند برادر یک دیگر واحد گردانید!

روز سُرور کسانی‌که بعد از نماز عید دست‌های خود را تکان ‌‌می‌دهند، روز سُرور اطفال در خانه‌های مسلمان، روز سُرور عبادت کننده‌های فرمان ‌بردار و صاحبین ثواب این ده روز ذوالحجه، روز تقدیم قربانی برای الله عزیز و جبار و روز خوشی تکمیل مراسم حج برای کسانی‌که توانستند به خانۀ مقدس کعبه برسند، مبارک باد!

به عید مبارک اضحی خوش آمدید...! به روز سرور و خوشی که قلب‌ها را آرامش ‌‌می‌بخشد خوش آمدید...! به مژدۀ آرامش‌بخشی‌که نزدیک است خوش آمدید...!

به مناسبت عید مبارک اضحی، خرسند‌م که از میان اعضای ‌‌حزب‌التحریر، بهترین تبریکات و تمنیات خود را به بهترینِ امت، که برای تمام مردم خارج شده اند، امتی‌که ‌‌می‌گویند هیچ ربِ به جز از الله سبحانه ‌‌و‌تعالی وجود ندارد و محمد صلی الله علیه و‌سلم پیامبر الله سبحانه ‌‌و‌تعالی است، عرض ‌‌می‌دارم و از الله سبحانه ‌‌و‌تعالی استدعا دارم که خوشی و سرور این عید مبارک را پیشتاز نصرت و آرامش که در آیندۀ نزدیک آمدنی‌ست، بگرداند!

هم‌چنان، منحیث رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی ‌‌حزب‌التحریر و همۀ همکاران و دست اندرکاران دفتر مطبوعاتی، بهترین تبریکات و تمنیات خود را به مناسبت فرارسیدن عید مبارک اضحی به حضور امیر ‌‌حزب‌التحریر، عالم برجسته شیخ عطا بن خلیل ابو رشته عرض ‌‌می‌دارم و از الله سبحانه ‌‌و‌تعالی استدعا دارم که وی را برای رهبری این دعوت کمک کرده و نصرت خود را (حمایت نظامی) برای تأسیس خلافت راشده ثانی بر منهج پیامبر صلی الله علیه ‌ سلم را برایش اعطا فرماید!

ای مسلمانان! الله سبحانه ‌‌و‌تعالی همۀ مردم را در میان ملت‌ها واحد ساخت، کسانی‌که قادر اند حقیقت خود را در رابطه به احساسات درک کرده و وضعیت خود را بیان نمایند. وقتی کسانی‌که الله سبحانه ‌‌و‌تعالی این نعمات را به آن‌ها اعطا کرده که مسیر نصیحت و هدایت مردم را رهبری ‌‌می‌کنند، آن‌ها قلب‌ها و افکار مردم را تسخیر ‌‌می‌نمایند و به افراد تبدیل ‌‌می‌شوند که برای مردم افکار عامه را تشکیل و جهت می‌دهند. در این عید، به طور خاص آن‌ها را مورد خطاب قرار ‌‌می‌دهیم تا اهمیت نقش آن‌ها را تذکر دهیم و امت باید بدانند که چی حقی بالای آن‌ها دارد.

به تمام شکل دهنده‌گان افکار عامه در میان امت اسلامی! شما صاحب تمام وسایل، ویب‌سایت‌ها، صفحات، چینل‌ها، روزنامه‌ها، برنامه‌ها و وسایل رسانه‌ای هستید، هر دو وسایلی‌که برای دعوت و غیر دعوت است و تمام وسایلی‌که محتویات رسانه‌ای را ‌‌می‌سازند در اختیار شماست. بعضی از شما که موضوعات و افکار اسلامی را نشر ‌‌می‌کنید و بعضی از شما که موضوعات مربوط به زنده‌گی، امور مردم را نشر ‌‌می‌کنید و آن‌های که موضوعات زنده‌گی حتی سرگرمی را جدی ‌‌می‌گیرند: در این روز عید تمام شما را به خاطر ظرفیتی‌که دارید و مسؤلیت را که برای نصیحت، نظر دادن و جهت‌دهی احساسات میان امت اسلامی قبول کردید، مورد خطاب قرار ‌‌می‌دهیم. پیامبر صلی الله علیه و‌سلم فرموده است:

«أَيُّمَا دَاعٍ دَعَا إِلَى شَيْءٍ كَانَ مَوْقُوفاً مَعَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، لَا يُغَادِرُهُ وَلَا يُفَارِقُهُ، وَإِنْ دَعَا رَجُلٌ رَجُلًا. ثُمَّ قَرَأَ:

[وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ]»

ترجمه: وقتی کسی برای چیزی دعوت ‌‌می‌کند تا روز قیامت همراه وی خواهد بود؛ نه وی را رها ‌‌می‌کند و نه از او جدا ‌‌می‌شود؛ حتی اگر یک مرد، مرد دیگر را دعوت ‌‌می‌کند. سپس دوباره فرمود: "و آن‌ها را توقف دهید، یقیناً آن‌ها مورد سوال قرار خواهند گرفت".

ما از سه حقیقت مطمئین هستیم که آگاهی عامه و افکار عامۀ امت مسلمان به آن رسیده اند:

حقیقت اول) این است که امت کاملاً درک نموده که اسلام یگانه طریقه‌ای است که الله سبحانه ‌‌و‌تعالی برای زنده‌گی بشر انتخاب نموده است.

حقیقت دوم) این است که امت بعد از یک قرن مبارزۀ درد‌ناک، کاملاً آگاه شده اند که عزت و سعادت آن‌ها به طور قطعی در موجودیت خلافت اسلامی نهفته است.

حقیقت سوم) این است که امت اسلامی آرزو و امید بازگشت حاکمیت واقعی اسلام را دارند؛ همان‌طوری که در زمان اصحاب معزز حاکمیت داشت. هم‌چنان امت آمادۀ مبارزه و انفاق جان‌های خود و اطفال خود برای این موضوع اند اگر حقیقت آن را درک و به طریقه رسیدن به آن اطمنان داشته باشند.

ما در باره این سه حقیقت افکار عامۀ موجود در میان امت اسلامی مطمئن هستیم، اما این حقایق کافی نیست تا از پیش‌رفت غلامی امت جلو‌گیری گردد؛ بلکه به کمک اشخاصی نیاز است تا هنگام مقابله با دسایس و چالش‌ها، مبدأ اسلام را با تمام جزئیات آن بداند. این‌جاست که نقش جهت‌دهنده‌گان افکار عامه در میان فرزندان امت اسلامی برجسته ‌‌می‌گردد تا مفکوره‌های اسلامی را با تمام جزئیات آن برای امت فراهم سازند. در این‌جا باید مثال‌هایی را بیان کنم که اهمیت و جدی بودن این مسؤلیت را نشان ‌‌می‌دهد.

یکی از مثال‌ها این است وقتی که مفکوره‌سازان (کسانی‌که وحدت امت اسلام را دوست داشته و آرزوی آن را دارند) از مفکوره وطن‌پرستی که به حیث مفکوره سیاسی برای بیننده‌ها و شنونده‌ها ارائه ‌‌می‌داشتند، چشم‌پوشی ‌‌کردند و یا این‌که از حاکمیت ملل‌ها در سرزمین‌های اسلامی حمایت ‌‌می‌نمایند، مانند قوانین قبولیت و رد نمودن شهروندی و ویزۀ سفر برای مسلمانان از طرف کشور‌های دیگر و فراموش ‌‌می‌کنند که مفکورۀ ملیت‌پرستی که منجر به قوانین حاکمیت ملی گردید، جز مفکورهای خطرناک سیاسی، چیزی بیش نیست و هدف آن‌ها حمله بالای مفکوره وحدت امت اسلامی ‌‌می‌باشد. برعکس، باید حرام بودن مفکورۀ وطن‌پرستی را بیان کرده و مردم را از خطر آن هشدار دهند. هم‌چنان نباید خود را به این مفکوره ضعیف محدود نمایند که با معلومات عمیق و ضروری مجهز شده تا صرف فهم وفاداری انسانیت را برای مردم عام کشور خودش فراهم سازد، بلکه منافع آن باید بر اساس طریقه شریعت اسلامی باشد؛ نه بر اساس طریقه سازمان ملل‌.

مثال دومی غافل بودن آن‌ها این است، زمانی‌که یکی از شهر‌های سرزمین‌های مسلمان تحت حملات نظامی قرار ‌‌می‌گیرد، محتوا‌سازان رسانه‌ای با اخلاص تمام بالای ظالمین حمله ‌‌می‌نمایند و با کسانی‌که مورد حمله قرار گرفته اند، همدردی ‌‌نشان می‌دهند، اما به عوض رهنمائی امت برای دفع‌کردن حملات کفار توسط بسیج‌سازی ارتش مسلمانان، آن‌ها افکار عامۀ امت اسلامی را با کمپاین‌ها چنان جهت ‌‌می‌دهند که باعث شرم‌ساری افکار عامه در غرب ‌‌می‌گردد، سپس بالای کشور‌های جهان مخصوصاً کشور‌های کفری استعمار‌گر غرب صدا ‌‌می‌زنند که مداخله کرده و این جنگ را توقف دهند! در حالی‌که وظیفۀ آن‌ها جهت‌دهی افکار عامه به شکلی است تا امت درک کند که دفاع از سرزمین‌های اسلامی توسط ارتش مسلمان صورت ‌‌می‌گیرد که در پایگاه‌ها مستقر و مجهز اند.

ای ایجاد کننده‌گان و جهت دهنده‌گان افکار عامه در میان امت اسلامی! ‌‌حزب‌التحریر شما را از مسؤلیتی‌که در قبال امت اسلامی دارید، تذکر داده و با مفکورۀ ناب اسلامی شما را کمک ‌‌می‌نماید. ‌‌حزب‌التحریر مواد‌های فکری و سیاسی را که با طریقه و دلایل قوی از منابع شرعی اسلام استخراج شده، در اختیار شما قرار ‌‌می‌دهد. در آن، مفکوره‌های شرعی را در مقابل چالش‌های فکری و سیاسی تشریح ‌‌می‌نماید و برای مشکلات معاصر که دامن‌گیر امت مسلمان شده، راه حل‌های شرعی را پیشنهاد ‌‌می‌نماید. پس ای صاحبان منابر و جهت دهنده‌گان افکار عامه! متوجه باشید، متوجه باشید که امت را با مفکوره‌های سیاسی گیچ‌گننده رهبری ‌‌می‌کنید و با خود، مردم را نیز فریب ‌‌می‌دهید! الله سبحانه ‌‌و‌تعالی فرموده است:

﴿لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾ ]نحل:25[

ترجمه: سرانجام روز قیامت بار گناهان‌شان را به طور کامل و بخشی از بار گناهان کسانی‌که از روی بی‌دانشی گمراه‌شان می‌کنند، به دوش می‌کشند. آگاه باشید! بد‌باری است که به دوش می‌کشند.

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله، الله اکبر، الله اکبر، و لله الحمد

عید مبارک

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

انجنیر صلاح الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی ‌‌حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

واگذاری سکتور‌انرژی به شرکت‌های خصوصی، در واقع برده‌سازی مردم توسط سرمایه‌داران است!

  • نشر شده در سودان

وزارت‌انرژی از توسعه یک پروژه سه فاز برای انتقال به بازار رقابتی عمده‌فروشان برق از سال 2021 الی 2025 و از واگذاری فروش نیروی‌برق به شرکت‌های خصوصی خبر داده است. این وزارت به طور خاص بالای موضوعات ذیل تأکید می‌دارد:

بر اساس تصمیم رئیس‌جمهور، جمهوری ازبکستان در شماره 4249 به تاریخ 27 مارچ 2019:‌"در استراتیژی که برای توسعه بیش‌تر و ترمیم سکتور برق در جمهوری ازبکستان" اداره پروژه وزارت‌برق تاسیس شده است و با همکاری موسسات مالی بین‌المللی از قبیل‌" مشوره اقتصادی Schoenherr va NERA " در حال فعالیت می‌باشد، متخصصین جهانی به کمک بانک اروپایی، بانک انکشافی آسیا و بانک جهانی برای احیا و انکشاف آن آورده خواهند شد. متخصصان اداره ‌پروژه، نقشۀ ‌تسلسل انتقال را به سه مرحله به بازار رقابتی عمده‌فروشان برق از سال 2021 الی  2025 طرح نموده اند (منبع: وبسایت رسمی وزارت انرژی 15/06/2021).

پس از این‌که ازبکستان استقلال کاذبانه را بدست آورد، مشکلات در سکتور‌انرژی آغاز شد. امروز این مشکل به حد وخیم شده است که مردم ازبکستان از دسترسی به برق حتی در روزهای گرم تابستان بطور مداوم محروم شدند. در ماه‌های سردتر سال، به مرحله‌ای می‌رسد که زندگی اکثریت مردم ازبکستان که مخصوصا باید با منابع انرژی‌برقی تامین شود، به چند ساعت در روز می‌رسد! این طور گفته می‌توانیم که این مشکل یکی از دردناک‌ترین مشکلات در کشور می‌باشد و حالت نا‌رضایتی شدید میان مردم ایجاد شده است.

اعلان ‌تسلیم‌دهی تدریجی سکتور‌انرژی به شرکت‌های خصوصی دولت، شاید به حیث یک راه‌ حل به این مشکل شدید و عمیق دیده شود. مگر با این حال، حقیقت آن است که تصمیم گیرنده‌گان اصلی این موضوع سرمایه‌داران بین‌المللی اند که نشان می‌دهد این حالت برای ‌مردم کشور بسیار خطرناک است. این راه‌حل می‌تواند دو هدف اساسی داشته باشد:

یکم) تا فعلاً دولت شاهد اعتراضات‌ هدفمند بسیار بوده است و حالا از‌طریق این عمل می‌خواهد که اکثر‌مسولیت‌هایش را به شرکت‌های خصوصی واگذار نماید. بدین ترتیب، دولت می‌خواهد که این "درد سر" را تسکین بخشد!

دوم) اگر سکتور‌انرژی به سکتور خصوصی منتقل شود، انحصار کردن این سکتور مانند سایر‌سکتورها در ازبکستان ممکن خواهد بود. بعد از این که یک یا چند شرکت خصوصی بزرگ، سکتور خصوصی را انحصار کنند، مردم مجبور خواهند شد تا برق را به قیمتی که آن شرکت‌ها تعین می‌کنند خریداری نمایند، البته اگر آن ها بتوانند بخرند!

خصوصی‌سازی به معنی آن‌ست که یک یا عده‌ای از مردم مالکین منابع انرژی می‌شوند؛ در حالی که ملکیت امت است، و این کار در اسلام ممنوع بوده، قسمی‌که از حدیث‌ پیامبر صلی الله علیه و‌سلم ثابت می‌شود:

«الْمُسْلِمُونَ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ؛ فِي الْكَلَإِ وَالْمَاءِ وَالنَّارِ» (احمد)

ترجمه: مسلمانان در سه چیز شریک ‌اند: آب، چراگاه و آتش(معادن)

شریعت منرال‌های تجدیدپذیر را ملکیت امت قرار‌داده است، از آن جایی که این ملکیت حق امت است، دولت آن را ‌به مستحقان توزیع می‌کند، و این تنها توسط ‌دولتِ ممکن است که نظام اسلام را تطبیق کند.

دفتر‌مطبوعاتی‌حزب‌التحریر-ولایه‌سودان

مترجم: احمد احمدی

ادامه مطلب...

ترکیه به نیابت از امریکا در افغانستان دخیل می‌شود! Featured

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تایید کرده است که نظامیان این کشور مسئولیت حفاظت از میدان هوایی بین‌المللی کابل را پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان برعهده خواهد گرفت. اردوغان گفته است: "در گفتگوها با ناتو و امریکا مشخص شده که ما کدام مسئولیت‌ها را برعهده خواهیم گرفت، و ما این گام را به بهترین صورت خواهیم گرفت."

ترکیه در 20 سال گذشته تحت رهبری امریکا و ناتو در جنگ افغانستان دخیل بود، و در کنار نیروهای اشغال‌گر در قتل، خون‌ریزی و کشتار مسلمانان افغانستان سهم فعال داشت. تاجایی‌که حتی مدتی رهبری نیروهای ناتو در افغانستان بر عهده‌ی نظامیان ترکی بود. حالا که امریکا و ناتو پس از مبارزه‌ی فکری، سیاسی و نظامی مردم مسلمان و مجاهد افغانستان به شکست مواجه شده‌اند پای خود را از قضیه‌ای افغانستان بیرون کشیده و نقش کشورهای منطقه را برای مدیریت اوضاع افغانستان بیشتر ساخته است. در واقع امریکا می‌کوشد تا برف بام خود را بالای بام دیگران اندازد؛ یکی از این کشورها ترکیه می‌باشد که به نیابت از امریکا قرار است بعضی از مسئولیت‌های مهم را در افغانستان به پیش ببرد.

امریکا برای ترکیه ماموریت تأمین امنیت میدان هوایی را برای تداوم فعالیت سفارت‌ها و نمایندگی‌های بین‌المللی در افغانستان واگذار نموده است که ترکیه نیز به این نقش خوشحال و راضی به نظر می‌رسد. هرچند حضور نظامیان ترکی برای حفظ منافع امریکا و غرب با مخالفت‌های جدی در افغانستان مواجه است و در صورت عملی شدن آن جایگاه ترکیه در نزد مسلمانان افغانستان حقیر و به آن کشور به چشم یک اشغال‌گر نگریسته خواهد شد.

ترکیه زمانی مهد خلافت عثمانی بود، افزون بر این‌که یکی از قدرت‌های بزرگ در جهان اسلام به شمار می‌رود اما متاسفانه امروز این قدرت و قوت در اختیار امریکا و غرب قرار گرفته و برای ماموریت‌های نظامی غرب مورد استفاده قرار می‌گیرد. اردوغان نیز برای بقای قدرت و خوش‌خدمتی به امریکا ماموریت‌های نیابتی را در کشورهای مختلف به نفع امریکا انجام می‌دهد. چنان‌چه ماموریت منافقانه‌ای ترکیه در قضیه‌ی سوریه، عراق و لیبیا تجربه‌ی تلخی است که نه تنها منجر به بهبودی در اوضاع این سرزمین‌ها نشده، بلکه بیشتر از این موجب خون‌ریزی و تباهی شده است.

ما بالای ارتش قدرت‌مند ترکیه صدا می‌زنیم که به جای ایفای نقش نیابتی برای امریکا و ناتو به خود آييد و به تاریخ خویش نگاه کنید؛ تاریخ خلافت عثمانیِ که حدود 600 سال جهان اسلام را مبتنی بر ارزش‌های اسلام رهبری می‌کرد.

ترکیه باید بداند که اکنون همچنان عزت و قدرت حقیقی‌اش در برگشت به اسلام نهفته است، نه در پیروی و خوش‌خدمتی امریکا و ناتو؛ با حاکمیت اسلام است که مسلمانان مستقلانه داخل میدان شده و تن به ماموریت‌های نیابتی دشمنان اسلام نمی‌دهند. پس ای فرزندان محمد فاتح! برای تأسیس خلافت و وحدت مسلمان‌ها بسیج شده و این قوت را برای اقامه‌ی دین اسلام مورد استفاده قرار دهید تا موجب فلاح دنیوی و خیرِ اخروی برای همه‌ای مسلمانان گردید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

چه کسی مسئولیت جنگ در یمن را به دوش می‌کشد؛ مردم یا دیگران؟

  • نشر شده در یمن

یک هیئت از سلطنت عمان از شهرِ صنعا برای 5 روز از تاریخ 7 ژوئن 2021م بازدید به عمل آورد که طی این سفر هیئت با «مهدی‌المشاط» ریس‌ شورای عالی سیاسی نیز دیدار نمود.

فقط یک هفته از دیدار هیئت عُمانی و ملاقات «مارتین گریفیتس» فرستادۀ سازمان‌ملل‌ سپری شده بود که طی این سفرش به یمن و پیشنهاد بر خاتمه جنگ که از سال 2014 به‌این‌سو شدت گرفته است، تأکید ورزید. پیشنهاد گریفیتس توسط هیئت بازدید کنندۀ عمانی مورد تأیید قرار گرفت که شامل چهار مورد اساسی می‌شود، ازجمله: آتش‌بس در تمام جبهه‌ها، بازگشايی میدان‌هوایی صنعا برای تمام پروازهای بیرون از یمن،  باز کردن بندرگاهِ «حدیده»، مهیا ساختن کالاها و مواد سوخت برای مردم و حق دسترسی داشتن به تمام مناطق بدون درنظرداشت ملاحظات سیاسی.

تا جایی‌که آمادگی برای دور جدیدی از گفتگوهای آینده میان طرف‌های جنگ در یمن آغاز گردید، تا اینکه حوثی ها حمله نظامی بزرگی را از زمین و هوا بالای شهر مارب به راه انداختند؛ شهری‌که مدت‌ها برای وارد شدن و تسلط بالای آن منتظر بودند و در حالی به سوی میز مذاکره بروند که از قدرت کافی برخوردار باشند. در اروپا خواسته‌هایی مبنی بر عدم تسلط حوثی‌ها بالای این شهر بلند شد، چنانچه امریکا نیز چنین نظری را ارائه کرد؛ ولی از سویی دیگر در تسلط بالای شهر حدیده و بندر آن در سال ۲۰۱۸م و توافقنامه سوئد موفق گشتند.

با توجه به اطلاعات فعلی، حوثی‌ها جهت بدست آوردن دستاوردهای اضافی برای مشروعیت حاکمیت خود هیچ معلوم نیست که به زودی دست به آتش‌بس بزنند، یا گروهای دیگر را مجبور به دریافت امتیازات بیشتر کنند؛ بلکه آن‌ها در تلاش برای کنترل میادین نفتی شهرِ «مارب» خواهند بود. برخی از اقدامات سیاسی از سوی هردو درگیر صورت گرفت؛ از جمله تیموثی لندرکینگ فرستادۀ جوبایدن طی چهار ماه ماموریت‌اش چندین کار را انجام داد و احمد عوض بن مبارک وزیر امور خارجه  دولت دولت معین عبدالملک در 10 ژوئن 2021م به بلژیم سفر کرد تا با مقامات حکومتی این کشور ملاقات کند.  

«مارتین گریفیتس»، فرستاده سازمان‌ملل، قبل از فرستاده آمریکا لندرکینگ، که برای مدت طولانی جهت برقراری آتش‌بس میان «حوثی‌ها» و «عبدربه منصور هادی» در یمن و زمینه‌سازی یک دوره جدید مذاکرات میان آن‌ها در مسکو مستقر گرديده بود، او دوبار از تهران بازدید نموده و با سياستمدارانِ تهرانی در خصوص آتش‌بس در یمن و هم‌چنان با «حسن ایرلو» سفیر ایران در یمن صحبت کرد.

هنوز هم افراد زیادی در یمن وجود دارد که اصرار دارند، ابزار جنگ در یمن کسانی هستند که خودشان جنگ می‌کنند و صلح برقرار می‌کنند! آن‌ها جُز به‌خود خدمت نمی‌کنند، آن‌ها وجودِ مداخلات بین‌‌المللی مثلِ بریتانیا و آمریکا در خصوص درگیری برسرِ یمن را رد می‌کنند، در حالی‌که آن‌ها کسانی هستند که شما را نابود می‌کند، مردم آن را در معرض هرنوع مشکلات و تباهی قرار داده، که باعث نقل‌مکان آن‌ها از زمين به دریا شده‌اند. یقیناً در نبود خلافت اسلامی اُمت به این همه درد و رنج دست و پنجه نرم می‌کنند. این اسلام است که تحت حاکمیت‌اش از ایمان و آزادی مردم مراقبت می‌کند. خلافت راشده که عنقریب بر منهج نبوت تاسيس خواهد شد یگانه هدف و آرزویِ آن‌هاست. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«...ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ...»

ترجمه: ...و بعداً خلاف بر منهج نبوت خواهد آمد. ...

 حزب‌التحریر، پیش‌گامی‌که برای مردم‌اش دروغ نمی‌گوید، مشتاقانه بخاطر تأسیس دولت خلافت راشده بر منهج نبوت تلاش می‌ورزد تا به تحقق حکم جانشینی، تحقق وعدۀ الله سبحانه‌وتعالی و بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم نایل آید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر/ ولایه یمن

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

فرمان‌برداری حکام و اپوزسیون از صندوق بین‌المللی پول در غوغا و آرامش مجلس ملی Featured

پس از غوغاهای چندین روزه‌ای که رسانه‌های مزدور حکام پاکستان از آن منحیث بی‌احترامی به دموکراسی یاد کردند، حکومت و اپوزسیون اکنون دست به ایراد یک سلسله سخنرانی‌های منظم در جریان جلسۀ بودجۀ پارلمان زده اند. به‌هرحال، این بودجۀ نیز مانند تمام بودجه‌های قبلی چیزی جز بودجۀ استعماری صندوق بین‌المللی پول نیست، خواه مجلس ملی در آشوب قرار داشته باشد یا در آرامش. این بودجه‌ای است که بیشتر از نیم عواید مالیاتی فدرال پاکستان را در دستان صندوق بین‌المللی پول و سایر مافیای سودخوار قرار می‌دهد. این بودجه مبلغی بالغ بر ۶۵۰ میلیارد روپیه پول مردم را به شکل مالیات انکشاف نفت، به‌علاوۀ مالیات عمومی ۶۵۰ میلیارد دالری از فروش نفت دربر می‌گیرد. درحالی‌که درآمد خالص مردم در جریان تورم دائماً درحال کاهش است، بهای برق و گاز مدام افزایش می‌یابد و عام مردم را تکه پاره می‌کند. این بودجۀ استعماری قرار است از طرف اپوزسیون و حکومت تصویب شود، خواه پارلمان در آشوب باشد یا در آرامش، بی‌توجه به بی‌شمار تناقضات جدی‌اش با دین بزرگ‌مان.

آیا بر سر چرایی عدم تخصیص بودجۀ لازم برای آزادسازی کشمیر اشغالی و مسجدالاقصی و سرزمین مقدس فلسطین نیز غوغا به‌پا شد؟ آیا بر سر چرایی عدم تخصیص بودجه از طرف صندوق بین‌المللی پول به‌منظور تهداب‌سازی برای آوردن انقلاب در صنعت و جایگزین کردن کامل واردات با صنایع و ماشین‌آلات سنگین نیز غوغا به‌پا شد؟ آیا روی این‌که چرا بودجۀ کپیتالیزم هرگز نیازهای اساسی هیچ فرد پاکستان را تأمین نمی‌کند نیز غوا به‌پا شد؟ آیا این غوغا به‌خاطر پایان دادن به هژمونی دالر با اصرار بر قرار دادن ارزمان بر مبنای طلا و نقره مطابق به تشریع اسلام به‌پا شد؟ آیا به‌خاطر عدم پرداخت سود به قرضه‌ها/وام‌های خارجی و داخلی غوغا به‌پا شد؟ آیا این غوغا به‌خاطر نیاز به تطبیق نظام اقتصادی اسلام به‌پا شد؟ چرا این همه خاموشی و رضایت بر سر تداوم غلامی به این استعمارگران وجود دارد؟ آیا این اپوزسیون نیز در هنگام حکومت‌شان، همانند حکام حلقه به گوش فعلی، به غلامی خود به این استعمارگران پایان داده‌بودند؟ پس چگونه می‌توان این همه به دموکراسی به‌خاطر تنظیم امورمان امید داشت؟!

حکومت فعلی و اپوزسیون همیشه تمام این قوانین ظالمانه را با همدیگر وضع کرده و مدام همراه یکدیگر منافع استعمارگران را منحیث منافع ملی شناخته‌اند، صرف نظر از این‌که قوانین مذکور به FATF، برنامۀ اقدام ملی، "ضدتروریزم" و خصوصی‌سازی اموال دولتی و عامه مربوط شود. نهادهای فعلی دولت پاکستان عبارت از ساختارهای استعماری اند که هیچ شباهت یا رابطه‌ای با اوامر و نواهی دین عظیم‌مان ندارد. تنها خلیفۀ راشدی‌که قوانین استنباط شده از قرآن عظیم‌الشأن و سنت مبارک نبوی را تطبیق می‌کند، لیاقت فرمان‌برداری مسلمانان از خود را دارد، چون این به مثابه اطاعت از الله سبحانه و تعالی می‌باشد. تنها تطبیق نظام اقتصادی اسلام از جانب خلیفه می‌تواند مشاکل اقتصادی طولانی مدت پاکستان را یک‌بار و برای همیشه از اساس حل کند. تنها خلافت می‌تواند موقعیت منابع پهناور و متنوع سرزمین‌های اسلامی را تحکیم بخشد و این منابع فراوان را در خدمت نیروهای مسلح مسلمانان برای حفاظت از مقدسات‌مان، آزادسازی سرزمین‌های اسلامی و دفاع از آبروی پیامبر محبوب‌مان صلی الله علیه و سلم قرار می‌دهد. پس آیا زمان آن فرا نرسیده‌است که همه‌گی برای بازگشت خلافت به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم کار کنیم؟! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ﴾ (مائده: ۶۶)

ترجمه: و اگر آنان تورات و انجیل و آن‌چه را از سوی پروردگارشان بر آن‌ها نازل شده‌است (قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمین روزی خواهند خورد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

به جواب محمد شتات ابوصالح

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

امیدوارم نامه‌ای من به شما رسیده و از صحت و عافیت کامل بر خوردار باشید. از شما می‌خواهم که احادیث ذیل را برایم توضیح دهید؛ زیرا این احادیث در ظاهر در تناقض قرار دارد و بسیاری از مردم برای رد همدیگرشان بدون آن‌که منظور و مقصود این احادیث را بدانند از این احادیث سوء استفاده می‌کنند.

حدیث گروه اول: از نعمان بن بشیر روایت است‌که گفت: ما با رسول‌الله صلی‌الله علیه در مسجد نشسته‌بودیم و بشیر مردی بود که سخن خود را نگه‌می‌داشت؛ سپس ابوثعلبه خشنی آمد و گفت: ای بشیر بن سعد آیا حدیث رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را در خصوص امراء حفظ داری؟ حذیفه گفت: من خطبه‌ای آن‌را حفظ دارم، ابوثعلبه نشست، سپس حذیفه گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: نبوت در بین شما است تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد سپس آن را از میان بر می‌دارد تا زمانی‌که بخواهد، سپس خلافت بر منهج نبوت را می‌آورد و خلافت بر منهج نبوت می‌باشد تا وقتی بخواهد، سپس آن را بر می‌دارد آن وقتی‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد، سپس پادشاهان به دندان گیرنده می‌باشد و تازمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد می‌باشد، سپس آنان را نیز بر می‌دارد زمانی‌که بخواهد سپس پادشاهان جبریه می‌آید پس آن‌ها می‌باشند تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) آنان را بردارد سپس خلافت بر منهج نبوت می‌باشد.

 حدیث گروه دوم این‌چنین است: از حذیفه بن یمان روایت است که گفت:

«كَانَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ عَنْ الْخَيْرِ وَأَسْأَلُهُ عَنْ الشَّرِّ وَعَرَفْتُ أَنَّ الْخَيْرَ لَنْ يَسْبِقَنِي قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ شَرٌّ قَالَ يَا حُذَيْفَةُ تَعَلَّمْ كِتَابَ اللَّهِ وَاتَّبِعْ مَا فِيهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الشَّرِّ خَيْرٌ قَالَ هُدْنَةٌ عَلَى دَخَنٍ وَجَمَاعَةٌ عَلَى أَقْذَاءٍ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْهُدْنَةُ عَلَى دَخَنٍ مَا هِيَ قَالَ لَا تَرْجِعُ قُلُوبُ أَقْوَامٍ عَلَى الَّذِي كَانَتْ عَلَيْهِ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ شَرٌّ قَالَ فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ صَمَّاءُ عَلَيْهَا دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ النَّارِ وَأَنْتَ أَنْ تَمُوتَ يَا حُذَيْفَةُ وَأَنْتَ عَاضٌّ عَلَى جِذْلٍ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ تَتَّبِعَ أَحَداً مِنْهُم»

ترجمه: مردم از رسول الله صلی الله علیه و سلم از خیر پرسان می‌کردند و من از شر پرسان کردم و طوری فهمیدم که خیر همیشه است، من گفتم یا رسول الله آیا بعد از این خیر شری هم است؟ فرمودند ای حذیفه کتاب الله (سبحانه و تعالی) را فرا بگیر و به سه مرتبه گفت آنچه در این کتاب است پیروی کن، گفتم یا رسول الله آیا بعد از این شر خیری است؟ گفت هدنه بر دخن است و گروهی هستند که بر چشمان مردم خاک می‌پاشند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود، یا رسول الله هدنه بر دخن چی معنی دارد؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود قلب‌های اقوام بر آنچه بوده باز نمی‌گردد. حذیفه گفت من گفتم یا رسول الله آیا بعد از این خیر شری است؟ گفت فتنه کور وکری است که دعوت‌گران آن بر دروازۀ دوزخ قرار دارند ای حذیفه اگر تو در حالی بمیری که ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری بهتر است، برای تو از این‌که یکی از آنان را اطاعت کنی.

گروه اول این احادیث‌را طوری تفسیر کردند‌که پیروزی در آینده از آن‌امت است به یاری الله سبحانه و تعالی و خلافت بر منهج نبوت آمدنی بوده و به زودی حاکمیت از شریعت الله سبحانه و تعالی است که همانا خودش خیر است؛ در حالی‌که گروه دوم طوری به حدیث دوم استدلال می‌کنند که خیر امت گذشته و ما اکنون در زمان فتنه قرار داریم و رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم از آن‌خبر داده و برای مسلمان لازم است که برای محافظت دین‌اش گوشه گیری کند. امیدوارم که این سوال را جواب داده و احترام و قدردانی بنده‌را قبول فرمائید.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

حدیث اول احمد طیالسی آن‌را تخریج نموده؛ اما حدیث دوم را که در سوال ذکر شده احمد تخریج نموده، ولی بخاری آن‌را به این لفظ ذکر کرده است: ابوادریس خولانی برایم گفت: او شنیده است که حذیفه ابن یمان می‌گفت:

«كاَنَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ عَنْ الْخَيْرِ وَكُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنْ الشَّرِّ مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّا كُنَّا فِي جَاهِلِيَّةٍ وَشَرٍّ فَجَاءَنَا اللَّهُ بِهَذَا الْخَيْرِ، فَهَلْ بَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: وَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الشَّرِّ مِنْ خَيْرٍ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَفِيهِ دَخَنٌ. قُلْتُ: وَمَا دَخَنُهُ؟ قَالَ: قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ. قُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: نَعَمْ، دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا. قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، صِفْهُمْ لَنَا. فَقَالَ: هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا. قُلْتُ: فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ؟ قَالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ. قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ؟ قَالَ: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ»

ترجمه: مردم از رسول الله صلی الله علیه و سلم از خیر پرسان می‌کردند و من از ترس این‌که مبادا مرا شری دریابد از شر پرسان کردم و گفتم یا رسول الله ما در جاهلیت و شر بودیم و الله (سبحانه و تعالی) این خیر را برای ما آورد آیا بعد از این خیر شری می‌آید؟ گفتند؛ بلی. گفتم آیا بعد از این شر خیری می‌آید؟ گفت بلی، ولی در آن دخن است، گفتم دخن آن چیست؟ گفت قومی است که غیر از راه من مردم را فرا می‌خواند، بعضی چیزهای خوب و بعضی چیزی‌های بد، گفتم آیا بعد از آن خیر باز هم شری خواهد آمد؟ گفت بلی، دعوت‌گران دوزخ اند هرکسی دعوت شان را اجابت کند آن را در دوزخ می‌اندازند، گفتم یا رسول الله این قوم را برای ما معرفی کن، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند این قوم از جلد و پوست ما هستند و به زبان ما سخن می‌زنند، گفتم اگر این قوم من را درک کرد به چه چیزی دستورم می‌دهید؟ فرمودند جماعت مسلمانان و امام آنان را ملازمت کن، گفتم، اگر جماعت و امام برای مسلمانان نبود؟ گفت: از همه‌ای این گروه ها دوری گزین و لو ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری تا مرگ ترا فرا برسد و تو در همان حالت شکنجه باشی.

برادر بزرگوار طوری به نظر می‌رسد که موضوع برایت خلط شده و گمان می‌کنی که اخیر حدیث اول (ثم تكونُ خلافةً على مِنهاجِ نُبُوَّةٍ) با اخیر حدیث دوم (قال: فِتْنةٌ عَمْياءُ صَمَّاءُ، عليها دُعاةٌ على أبوابِ النارِ) یکی است. به همین دلیل برایت سوال پیدا شده که حال امت چگونه خواهد شد؟ در حدیث اول خلافت بر منهج نبوت می‌آید و در حدیث دوم (فِتْنةٌ عَمْياءُ صَمَّاءُ، عليها دُعاةٌ على أبوابِ النارِ) فتنه کور و کری است که دعوت‌گران دوزخ را با خود دارد.

برادر محترم طوری‌که شما فکر می‌کنید، مسئله به این شکل نیست، اخیر حدیث اول غیر از اخیر حدیث دوم می‌باشد؛ زیرا حذیفه بعد از اخیر حدیث دوم یعنی (دعوت‌گرانی هستند که بر دروازۀ جهنم هستند) سوال نکرد، بلکه حذیفه تشویش این‌را داشت که در چنین وضعیتی باید چی‌کند؟ برای حذیفه این وضعیت مسلمانان بسیار سنگین شد؛ پس برایش این‌قضیه قابل توجه شد که در چنین وضعیتی باید چی‌کند؟ ولی سوال نکرده که بعد از آن چی خواهد شد؟

اما این حالتی‌که در حدیث دوم وارد شده دقیقاً همان حالتی است که در حدیث اول وارد شده و گفته شده (پادشاهان جبریه می‌آید) یعنی بعد از زوال خلافت پادشاهان جبریه خلاف اراده و خواست مردم می‌آیند که مردم برای شان رضایت ندارند و خلاف حکم اسلام می‌آیند؛ یعنی به حالتی‌که از زمان سقوط خلافت یعنی ۱۹۲۴ بالای مسلمانان آمده و تا اکنون ادامه دارد، و واضح است که در چنین حالتی دعوت‌گرانی وجود دارند که بر لبه‌ی آتش اند؛ چنانچه در بخاری آمده است: (دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا...) دعوت‌گرانی هستند که بر دروازه جهنم هستند و هرکسی از آن‌ها اجابت کند به داخل آن‌انداخته می‌شود. کسی‌که این صد سال را بعد از سقوط خلافت ۱۹۲۴ مورد تفکر قرار دهد، این واقعیت را در می‌یابد.

اما آن‌چه دلالت دارد که حالت حدیث اول یعنی موجودیت پادشاهان جبریه همان حالت حدیث دوم یعنی موجودیت دعوت‌گران بر دروازه‌های دوزخ اند. در حقیقت دریافت حالت گذشته در حدیث اول و دریافت حالت گذشته در فتنه عمیاء و صماء حدیث دوم است. حدیث اول قبل از پادشاهان جبریه پادشاهان به دندان گیرنده را ذکر کرده است، یعنی خلافت که در یک خانواده به صورت مسلسل آمده و تا ۱۳۰۰ سال دوام پیدا کرد که در زمان اموی‌ها، عباسی‌ها و عثمانی‌ها وجود داشت و طوری‌که در کتب خود ذکر کردیم، در جریان این خلافت‌های اسلامی به شکل خوب آن تطبیق نشد، مخصوصاً مسئله‌ی بیعت طوری‌ بود که برای خانواده خلیفه گذشته صورت می‌گرفت و مردم به این حالت عادت کرده بودند؛ پس در عوض این‌که بیعت برای کسی صورت می‌گرفت که عامه مسلمانان به آن راضی باشد بعیت محدود در خانواده خلیفه بود، یعنی در این زمان خلافت بود؛ اما خلیفه خلافت را به دندان‌‌های خود محکم می‌گرفت تا خلافت از خانواده‌اش خارج نشود و این مرحله‌ای بود که حدیث دوم ذکر کرده است(هدنة علی دخن) یا طوری‌که بخاری روایت نموده است (خير فيه دخن قلت وما دخنه قال قوم يهدون بغير هديي تعرف منهم وتنكر) یعنی خیری است که در ان دخن است، من گفتم دخن آن چیست؟ گفت قومی است که به غیر از هدایت من مردم را فرا می‌خوانند که بعضی اعمال شان درست و معروف است و بعضی از اعمال شان منکر است.

بعد از این مرحله رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم ما را در حدیث اول خبر می‌دهد که بعد از پادشاهان جبریه خلافت بر منهج نبوت می‌آید، اما حدیث دوم حذیفه رضی‌الله عنه در خصوص حالت بعد از فتنه‌ای عمیاء و صماء و دعوت‌گران دوزخی سوال نکرده است، و سوال نکرده است که بعد از این شر چی خواهد شد؛ بلکه مسئله بر آن سنگینی کرد و به این سوال مشغول شد که درک این حالت باید چی کند؟

خلاصه این‌که جمع بین دو حدیث به صورت ذیل می‌باشد:

  • حدیث اول پادشاهان جبریه را ذکر کرده، ولی شرور آنان‌را تشریح نداده و از آمدن خلافت بر منهج نبوت بعد از پادشاهان جبریه خبر داده است.

اما در حدیث دوم حذیفه سوال نکرده که بعد از فتنۀ عمیآء و صماء چی‌خواهد شد؟ و این همان حالت مرحله جبریه وارده در حدیث اول است بلکه پرسیده که اگر این حالت را دریابد، باید چی کند؟

به همین ترتیب اخیر این دو حدیث یکی نبوده بل‌که متفاوت است، حدیث اول به آمدن خلافت بر منهج نبوت بعد از پادشاهان جبریه پایان یافته و حدیث دوم بر مرحله‌ی دعوت‌گران بر دروازه‌های جهنم توقف کرده، یعنی پادشاهان جبریه؛ اما حذیفه از حالت بعد از آن سوال نکرده است.

  • یک مسئله باقی مانده و او این‌که اخیر سوال راجع به حدیث دوم ذکر شده است: «وَأَنْتَ أَنْ تَمُوتَ يَا حُذَيْفَةُ وَأَنْتَ عَاضٌّ عَلَى جِذْلٍ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ تَتَّبِعَ أَحَداً مِنْهُمْ» ترجمه: و ای حذیفه اگر تو د رحالی بمیری که ریشه درخت را به دندان بگیری بهتر است از این‌که یکی از آنانرا پیروی کنی. و در روایت دیگری از بخاری آمده است: «قُلْتُ فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ قَالَ تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ قَالَ فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ» ترجمه: گفتم اگر این قوم من را درک کرد به چه چیزی دستورم می‌دهید؟ فرمودند جماعت مسلمانان و امام آنان را ملازمت کن، گفتم، اگر جماعت و امام برای مسلمانان نبود؟ گفت: از همه‌ای این گروه ها دوری گزین و لو ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری تا مرگ ترا فرا برسد و تو در همان حالت شکنجه باشی.

 طبعاً این مسئله و اعتزال نسبت به کسی است که حق برایش آشکار نشده تا به سوی آن دعوت کند و همه‌ی این دعوت‌گران را بر لبه‌ی آتش می‌بیند، پس بر آن‌شخص است که از همه‌ی این دعوت‌گران کناره‌گیری کند؛ اما هنگامی‌که حق برایش آشکار شد و دعوت‌گران دید که به سوی حق فرا می‌خوانند، پس باید همرای شان برود و در حال اعتزال باقی نماند، بلکه تنها از دعوت‌گران به سوی آتش کناره‌گیری کند.

به این ترتیب جمع بین این دو حدیث و فهم‌شان طوری‌که ذکر شد ممکن است و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش

چهار شنبه 16 ژون 2021م در ژنیف اولین نشست سران کشورها بین دو رئیس جمهور، بایدن رئیس جمهور امریکا و پوتین رئیس جمهور روسیه برگذار شد. نتیجۀ این نشست چیست؟ و هدف از این نشست چه می‌تواند باشد؟ و آیا از نشست دو رئیس جمهور در ژنیف، نتایج مثبتی انتظار خواهد رفت؛ به این معنی که آیا روابط امریکا و روسیه – پس از سال‌ها وخامت در تاریخ دو کشور – بهبود خواهد یافت؟

پاسخ

درک ابعاد نشست سران امریکا و روسیه مقدور نخواهد بود؛ مگر این‌که امور پسَ پرده‌ای را دانست که روابط دو کشور را در سال‌های گذشته وخیم نمود که این امور قرار ذیل اند:

1- تعداد زیادی از رسانه‌ها و برخی از سیاسیون، کشور های امریکا و روسیه را به "دو کشور غول پیکر" توصیف می‌کنند؛ البته این تصویر دوام واقعیتی است که در اذهان نقش بسته است (واقعیتی) که امریکا و "اتحاد جماهیر شوروی" دو کشور قوی و بزرگ در جهان بوده و هرکدام شان صاحب پایگاهایی اند. واقعیت امر این است که ضربۀ بزرگی که روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی متقبل شد، این کشور را از سطح یک کشور رقیب جهانی با امریکا، به میزان زیادی تنزل داد. بنابراین، نشست برگذار شده بین سران دو کشور، از دید منزلت و جایگاه، به مراتب نسبت به نشست سران امریکا و شوروی سابق، از اهمیت کم‌تری برخوردار است؛ چون آن اجلاس‌ها، پیامدهای زیادی در قبال داشت؛ چنان‌چه فعلاً از ستون‌های شکوه روسیه، چیزی جز توان نظامی‌اش باقی نمانده است؛ مخصوصاً توان هسته‌ای، موشکی و توان‌مندی های فضائی اش و بدون این موارد، چیزی از عظمت گذشتۀ آن باقی نمانده است!

2- روابط روسیه با امریکا با پایان یافتن حکومت "اوباما" رو به وخامت گرایید؛ چنان‌چه در سال 2014م امریکا روسیه را به‌خاطر اشغال جزیزۀ کریمه تحریم نموده و از "گروه هشت" وی را اخراج نمود. سپس در سال 2016م تحریم‌هایی را به‌خاطر مداخله در انتخابات امریکا بر این کشور وضع نمود. حکومت اوباما در اواخر دسامبر 2016م،  35 تن از دیپلومات‌های روسیه را اخراج نموده و تحریم‌هایی را علیه سرویس‌های اطلاعاتی این کشور وضع نمود. یعنی پس از برنده شدن "ترامپ" در انتخابات و قبل از این‌که ترامپ زمام امور را بدست گیرد. (منبع: دویچه وله، 14 جنوری 2017م)

علی رغم سخنان شیرینی‌که ترامپ با آن پوتین را خطاب قرار می‌داد، امریکا همواره تحریم‌های مزیدی را بر روسیه وضع نموده است و روابط دو کشور به وخامت گرائیده است، چون نماینده‌‌گی‌ها و قونسولگری‌های زیادی از روسیه را در تعدادی از شهرهای امریکا مسدود نمود و بر کانال‌های خبری روسیه در امریکا فشارهای زیادی وضع نموده و تحریم‌های امریکا بر روسیه بر اساس دلایل موجه و غیر موجه تحمیل می‌شد.

به خاطر دستگیری "ناوالنی" مخالف دولت روسیه، تحریم وضع شد. در سال 2018م، به‌خاطر اتهام مسموم نمودن "سکریبال" مخالف دولت روسیه در بریتانیا، تحریم وضع شد. در پایان حکومت ترامپ به خاطر اتهام حملات سایبری، بر شرکت‌های تکنولوژی روسیه تحریم‌ها وضع شد.

وقتی "بایدن" قدرت را در دست گرفت این روابط دیگر هم بحرانی شد. بایدن رئیس جمهور امریکا، پوتین رئیس جمهور روسیه را "قاتل" خطاب نموده و مدعی شد که بزودی بهای مداخله در انتخابات امریکا را خواهد پرداخت. (منبع: اسکای نیوز عربی، 17 مارچ 2021م)

پس از این اظهار نظر، سفیر روسیه در مارچ 2021م واشنگتن را ترک کرد و در ماه بعد آن، سفیر امریکا مسکو را ترک نمود و امریکا، روسیه را به اخراج نمودن از سیستم مالی بین‌المللی تهدید نمود.

3- بایدن که منتسب به حزب دموکرات امریکا است، نفرت بیش‌تری نسبت به روسیه و رئیس جمهورش پوتین ایجاد نمود و او را متهم به مسبب بودنش در ناکامی "هیلاری کلینتون" در انتخابات 2016م می‌کند. دموکرات‌ها در زمان اقتدار جمهوری خواهان از ترامپ رئیس جمهور سابق خواهان تعیین جزا برای روسیه شده و ترامپ را متهم به اهمال در مجازات کردن روسیه می‌کردند و در این مورد، ترامپ را در تنگنا قرار داده بودند و روسیه را هشدار می‌دادند که اگر برندۀ انتخابات 2020م گردند جبران خواهند نمود. وقتی بایدن رئیس دموکرات‌ها برندۀ این انتخابات گردید، برنده شدنش هم‌زمان به حملات سایبری بسیار قوی علیه سیستم شرکت "سولار ویندوز" شد شرکتی‌که با سازمان‌های اطلاعاتی حساس امریکا کار می‌کند.

 سازمان اطلاعات امریکا روسیه را متهم به این حملات سایبری نموده و امریکا روسیه را "دشمن" توصیف نمود؛ بلکه دو روز قبل از برگذاری این نشست، بایدن هشدار داد که اوکراین را به پیمان ناتو ملحق می‌کند! به این ترتیب این نشست، با تنش موجود بین دو کشور هم‌سو نبوده، بلکه دارای چهرۀ دیگر می‌باشد که با تعمق پُشت صحنه و جریان این نشست واضح می‌گردد که:

الف- نشست بین دو رئیس جمهور پس از دونیم ساعت خاتمه یافت؛ این در حالی است که قرار بود چهار ساعت طول بکشد و بین دو رئیس جمهور، کنفرانس مطبوعاتی مشترک نیز انجام نپذیرفت و هرکدام‌شان به تنهایی به برگذاری کنفرانس مطبوعاتی مبادرت نمودند. هردو کنفرانس مطبوعاتی را شبکۀ الجزیره و رسانه‌های دیگر به 16 جون/ژوئن 2021م به شکل مستقیم، پوشش دادند.

بیانیۀ مشترک بین شان به توافق طرفین روی موضوعات زیر خلاصه شد:

این‌که جنگ هسته‌ای هیچ برنده‌ای را در قبال نخواهد داشت؛ هرچند که در کدام چشم اندازی بین دو کشور، (وقوع این جنگ) انعکاس نیافته است. بایدن رئیس جمهور امریکا متعهد به ملتزم بودن واشنگتن به تداوم توافق‌نامۀ استارت 3 که به منظور کاهش تولید سلاح‌های استراتیژی (انعقاد یافته) بود، گردید و نیز بر ایجاد کمیسیونی توافق صورت گرفت که موفقیت این موضوع را نظارت کند.

مسائل اختلافی زیادی بین دو کشور به بحث گرفته شد. (در این نشست هم‌چنان) رئیس جمهور روسیه همتای امریکایی خود را از چرائی توصیف کردنش به "قاتل" مورد سوال قرار داد. بایدن در کنفرانس مطبوعاتی از عواقب خطرناک احتمال مُردن "ناوالنی" چهرۀ مخالف دولت روسیه در زندان هشدار داد، مگر وی نشست را مثمر و مثبت توصیف نمود و به شکل ضمنی اعتراف نمود که این دیدار حامل پیام تهدید برای روسیه نیز بود اگر که بار دیگر اقدام به مداخله در انتخابات امریکا کرده و یا مجدداً حملات سایبری را انجام دهد.

پوتین رئیس جمهور روسیه در کنفرانس خبری گفت:«گفتن این‌که روابط بین دو کشور در حال بهبود یافتن است، دشوار خواهد بود، مگر جرقه‌های امید وجود دارد». وی امریکا را در مسائل حقوق بشر مورد تهاجم قرار داده و از زندان‌های استخبارات/اطلاعات امریکا در گوانتانامو و کشورهای دیگر و اقدامات غیر انسانی امریکا علیه سیاه پوستان و سایر ملت‌های دیگر، یاد نمود. این عکس العملی بود بر انتقادهای نیش‌دار امریکا در خصوص نقض حقوق بشر در داخل روسیه.

بایدن از اهمیت دیدار مستقیم بین خود و پوتین برای عدم ایجاد هرگونه سوء تفاهم در روابط بین دو کشور خبر داد و نیز تصریح نمود که آیندۀ این روابط مشروط بر اقدامات روسیه است.

ب- اگر دقت کنیم درخواهیم یافت این امریکاست که اقدام به فشار بالای روسیه کرده است و نیز این امریکا بوده است که اقدام بر بحرانی کردن روابط دو کشور نموده است؛ به‌ اندازه‌ای که پوتین رئیس جمهور روسیه چند وقت پیش آن‌را "بسیار مخرب" توصیف نمود. و نیز این امریکا بود که اقدام به برگذاری دیدار سران دو رهبر نمود بدون این‌که توافقی بر سر نقاط اختلافی صورت گیرد.

برای روسیه (این دیدار) مژدۀ خیر بوده و وی را به هلهله انداخت (چون روسیه فکر می‌نمود) که بایدن اولین رئیس جمهور امریکاست که در اولین تور خارجی خود تصمیم به نشست همراه رئیس جمهورش گرفته است و از این، به عنوان دلیلی مبنی بر این‌که امریکا به روسیه اهمیت می‌دهد تعبیر می‌کرد.

بایدن رئیس جمهور امریکا (با عمل‌کرد خویش این برداشت اشتباه روسیه را) رد نمود، چون از انگلیس نیز دیدن نمود و همراه "جانسون" نخست وزیر این کشور دیدار نمود و در اجلاس G7 به شکل حضوری اشتراک نمود؛ البته پس از آن‌که انتظار می‌رفت تا توسط انترنت از طریق شبکه‌های اجتماعی اشتراک کند. مضاف بر این، بایدن به‌شکل حضوری به اجلاس پیمان ناتو در بروکسل نیز اشتراک نمود و در آن‌جا، نشست‌های متعددی از جمله همراه اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز داشت.

در بروکسل، هم‌چنان بایدن دیداری نادر از نوع خود همراه روسای شورای اروپا "چارلز میشل" و" اورزولا فون در لاین" رئیس کمیسیون اروپا داشت. به این ترتیب، دیدار بین بایدن و پوتین یکی از دیدارهای زیادی بود که رئیس جمهور امریکا به‌شکل حضوری در تور اروپایی خود داشت، یعنی به منظور رفع این سوء تفاهم روسیه که گویا بایدن به شکل خاص همراه روسیه در این اجلاس اشتراک نموده است!

ج- با درنظر داشت مسائل فوق می‌توان گفت که نتایج مثبت در این دیدار سران دو رهبر، نهایت ناچیز بود که به موارد آتی خلاصه می‌شد. بازگرداندن سفرای دو کشور به پایتخت هم‌دیگر، التزام در خصوص پیمان استراتیژیک استارت 3، این‌که بهبود روابط مشروط به قدم‌های آیندۀ روسیه است، یعنی به کوتاه آمدن و مرتکب شدن اشتباه (مجدد روسیه) مثل اشتباه استراتیژی‌ای ‌که در سوریه، به مصلحت امریکا تمثیل نمود.

پوتین پس از نشستی‌که همراه "اوباما" رئیس جمهور سابق امریکا به 28 سپتامبر 2015م در نیویرک داشت، اعلام نمود که در سوریه مداخلۀ نظامی می‌کند. در واقع با این کار، خدمات نظامی خویش را به منافع امریکا عرضه نمود. شاید روسیه را کینه‌ای که علیه اسلام داشت انگیزه داد تا در کشتار مسلمانان سوریه دست بزند و یا شاید به‌ انگیزۀ گسستن انزوای بین‌المللی خویش پس از اشغال شبه جزیرۀ کریمه در سال 2014م که تحریم‌های غربی را نیز در قبال داشت، او را انگیزه (به مداخله در سوریه) داده باشد. مگر مهم‌تر از آن، این است که امریکا لذت خدمات نظامی روسیه را چشیده و برای خدمت به نفوذ خویش در سوریه، اهمیت آن‌را مشاهده نموده است و حال امریکا با آزمندی زیادی می‌خواهد که این (ماموریت) مهم را در اقیانوس چین برای روسیه واگذار کند.

مداخلۀ روسیه در سوریه با درنظر داشت این‌که روسیه می‌دانست بشار اسد مزدور امریکاست، اشتباه بزرگ استراتیژی بود که هیچ رهبرَ عاقلَ دولت مستقل، آن‌را انجام نمی‌دهد.   

د- اما اهداف اعلام نشدۀ امریکا از فشار آوردن‌اش بالای روسیه این است که از این کشور در استراتیژی امریکا علیه چین، (به عنوان) سنگ بین‌المللی استفاده کند. مهندس (استراتیژی) شریک ساختن روسیه در فشار آوردن بالای چین و مجبور کردن این کشور بر هم‌زیستی مسالمت آمیز همراه آمریکا، "هنری کسینجر" وزیر خارجۀ پیشین امریکا در زمان جنگ ویتنام در اواسط دهۀ شصت قرن گذشته بود. همواره دفاتر سیاسی امریکا به سمت این پیرکار امریکایی، به عنوان متفکر سیاسی، استراتیژیست و صاحب نظر باهوش در سیاست جهانی می‌بینند. به همین دلیل، این دفاتر سیاسی در سال 2016م برای وی دو نشست مهم ترتیب نمودند، در حالی‌که وی در دهۀ نود عمر خود قرار دارد. این دو نشست که به‌طور انفرادی به وقوع پیوست، همراه کاندیدان ریاست جمهوری ترامپ و هیلاری کلینتون صورت گرفت و توصیۀ این شخص برای دو کاندید، اهمیت و لزوم اشتراک روسیه و وادار کردن اش به این‌که همراه امریکا بر علیه چین موضع بگیرد، بود.

هـ- علی رغم این‌که این اهداف امریکا سری بوده است، مگر امریکا آن‌را به شکلی از اشکال به روسیه انتقال نموده است و روسیه آن‌را خوب می‌داند. "لاوروف" وزیر خارجۀ روسیه گفت: «امریکا قادر نخواهد بود تا از روسیه ابزاری برای رسیدن به اهداف خویش و رویارویی با چین درست کند... همین اکنون به شکل جدی برسر این بحث می‌کنند که چگونه بتوانند روسیه را به نفع خود برعلیه چین استخدام کنند ... می‌خواهند ما را ابزاری برای به‌خدمت گرفتن منافع ایالات متحدۀ امریکا قرار دهند.» وی افزود:« مگر مسلماً در این طرح خویش، موفق نخواهند.» (منبع: آرتی، 24 دسامبر 2018م)

و- دقیقاً (به‌کارگیری روسیه برای منافع امریکا) چیزی است که امریکا از روسیه می‌خواهد. به همین دلیل، به‌خاطر تطبیق دیدگاه "کسینجر"، برای مهار چین با اشتراک روسیه، بالای روسیه فشار آورده و فضای بین خود و این کشور را متشنج نموده است. در غیر این‌صورت، روسیه همراه امریکا در رقابت قرار ندارد، نه در اقتصاد و نه در سیاست بین‌المللی و روسیه به استثنای ابزار نظامی، دیگر امکانات یک دولت بزرگ را ندارد. امریکا با پیمان‌ها همراه اتحاد جماهیر شوروی و پس از آن با روسیه، ابزار نظامی روسیه را در چارچوبی بعید از تهدید امریکا، قرار داده است. (نه تنها این) بلکه امریکا از پیمان‌های زیادی خارج شده - مثل توافق‌نامۀ موشک‌های بالیستیکی که در سال 1972م منعقد شده بود - و به ساختن سپر موشکی خود پرداخت، ولی روسیه آن‌قدر اقتصاد قوی‌ای ندارد که برایش این امکان را بدهد تا توان‌مندی های نظامی خود را همانند امریکا توسعه دهد... به همین ترتیب قدرت هسته‌ای و استراتیژی روسیه علت و انگیزۀ وخیم شدن روابط اش با امریکا نیست، ولی هدف وخیم کردن روابط با روسیه، این بود که بالایش فشار آورده تا از چین - کشوری‌که محور تمرکز آمریکا شده است - فاصله بگیرد. به همین دلیل، "پاتریک شاناهان" وزیر دفاع سابق امریکا از رهبر ارتش خواست تا بالای چین تمرکز کرده و گفت: «چین، سپس چین و بعداً نیز چین.» (منبع: الجزیره نت، 3 جنوری 2019م)

ز- با این هم، امریکا با پُرتنش کردن روابط خود با روسیه در انگیزه دادن روسیه علیه چین، ناکام بوده است، خاصتاً این‌که فشار بالای روسیه هم‌زمان با فشار آوردن بالای چین بوده است؛ البته با جنگ تجارتی‌ (که علیه این کشور به‌راه انداخت). این عمل‌کرد باعث نزدیک شدن روسیه همراه چین شده است... یعنی فشار امریکا بر روسیه به‌خاطر مجبور کردنش تا همراه امریکا علیه چین قدم بردارد، نتایج معکوس داده است و بدون شک امریکا خطر توجه و نزدیک شدن روسیه با چین را می‌داند... به همین دلیل، حکومت بایدن تصمیم گرفته است تا اسلوب وضع "فشار" به طرف روسی را کنار گذاشته و در عوض، اسلوب دادن "جرقۀ امید" را با نشست سران جای‌گزین کند و سپس تا حد ممکن، نزدیکی روسیه و چین را بعید بگرداند... و با کمیسیونی که در نشست دو رهبر تشکیل شد، گفت‌وگوی بزرگی را هم‌راه روسیه آغاز نمود.

4- به این ترتیب، دیدار بایدن همراه پوتین برای تحقق این هدف بوده است، یعنی دادن جرقۀ امید برای پوتین برای برطرف کردن تنش امریکایی و فشار تحریم‌ها بالای روسیه به‌عنوان ابزاری تا روسیه در موضع خود از امریکا در برابر چین حمایت کند یا حداقل باعث عدم نزدیکی روس همراه چین شود.

اما سایر نقاط اختلافی بین دو کشور، (همانند نقطۀ فوق) حایز اهمیت نیست، مثلاً بحث دایر در بین‌شان در مورد سوریه. چون امریکا موضوع بحران سوریه را به‌شکلی می‌خواهد حل کند که روسیه با آن مخالف نیست. بناءً روسیه مادامی‌که آبرویش حفظ گردد، در این مورد مخالفت نمی‌کند و هم‌چنان در مورد افغانستان؛ چون روسیه عاجزتر از آن‌ست تا (شعلۀ آتش جنگ) را زیر پای امریکائیان شعله‌ور کند، چنان‌چه امریکا برعلیه روسیه آن‌را در دهه هشتاد شعله‌ور کرد. سپس مداخلۀ روسیه در انتخابات امریکا، برمی‌گردد به این‌که استفاده از انترنت به‌عنوان ابزار جدید برای تأثیرگذاری محسوب می‌گردد و شاید چون روسیه میزان قوت عکس العمل امریکا را نا‌دانسته دست به این کار زده است در غیر این‌صورت، از این مداخله دوری می‌جُست.

اما حملات سایبری‌ که امریکا روسیه را متهم به انجام آن می‌کند، دارای آن‌چنان تأثیر فعالی که ترمیم‌اش سخت باشد، نبود. در محکوم کردن این حملات بایدن پس از اجلاس همراه پوتین خاطر نشان کرد که اگر روسیه یک بار دیگر برای نفوذ (به اطلاعات امریکا) تلاش کند، امریکا دارای توانایی های زیادی برای نفوذ (توسط حملات انترنتی) روسیه و تخریب شبکۀ الکترونیکی آن است و تخریب خطوط لولۀ نفت روسی را به‌عنوان نمونه ذکر کرد.

5- رئیس جمهور روسیه ژنیف را در حالی‌ ترک کرد که می‌دانست امریکا منتظر قدم‌های آیندۀ روسیه در ماه‌های پیش‌رو می‌باشد و از طریق کمیسیون مشترکی‌که تصمیم به تشکیل آن شد، در صدد بحث و بررسی این قدم‌هاست و نیز رئیس جمهور روسیه به‌خوبی می‌داند که توانایی اِعمال فشار امریکا بالای روسیه زیاد است و برخی از این فشارها را امریکا امتحان نموده است و هم‌چنان می‌داند که چین وی را ترک خواهد کرد و متوجه غرب خواهد شد، چون منافع تجاری‌اش با غرب، به مراتب بیش‌تر از منافع‌اش با روسیه است. بنابراین، ماه‌های آینده به احتمال زیاد روابط امریکا با روسیه بهبود خواهد یافت و بازگشت سفیران دو کشور مقدمۀ آن اند. و نیز به احتمال زیاد، روابط چین و روسیه به سردی خواهد گرایید، به هر میزانی‌که روابط روسیه با امریکا گرم شود، به همان میزان روابط‌اش با چین سرد خواهد شد و اگر این موضوع تحقق یابد، اقدام رئیس جمهور بایدن به برگذاری نشست همراه پوتین رئیس جمهور روسیه، مانع نزدیکی روسیه همراه چین خواهد شد و هم‌چنان، روسیه به عنوان ابزاری فشار بالای چین قرار داده خواهد شد، هرچند که براساس دیدگاه "کسینجر"، به میزان کم‌تر از انتظارات امریکا باشد.

اگر این مأمول توسط روسیه تحقق نیافته و در داخل روسیه به رهبری پوتین، گرایش سرکشی (علیه امریکا) ادامه یابد، آن‌چه انتظار می‌رود این است که حکومت بایدن فشارهای خویش علیه روسیه را افزایش داده و این کشور را با کمربندی از آتش تهدید کند. اطراف آن را در قفقاز جایی‌که درگیری آذری و ارمنی وجود دارد سپس در موضوع اکراین به‌خاطر بازگرداندن توحید اراضی این کشور، حمایت غرب از این را کشور اعلام کند...

به این ترتیب، این کشورهای طاغوتی که در رأس آن امریکا قرار دارد، در آن‌چه مصلحت مردم است، نمی‌اندیشد، بلکه به تحقق منافع خویش فکر می‌کند حتی اگر به قیمت کشتن مردم تمام شود.

﴿أُوْلَـئِكَ شَرٌّ مَّكَاناً وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِيلِ﴾ {فرقان:34}

ترجمه: آنان بدترين جايگاه و منحرف‌ترين راه را دارند.‏

امیر حزب التحریر

مترجم: اسماعیل نصرت

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه