دوشنبه, ۱۶ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۰۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

اسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

ترکیه تماس هایش با روسیه را در این اواخر در خصوص قضیۀ سوریه، جهت از سرگیری گفتگوهائی که امریکا به منظور حل و فصل بحران سوریه به راه انداخته بود، به شدت افزایش داده؛ چنان چه بی بی سی به تاریخ 2.12.2016م در گزارشی چنین گفت: «مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه گفته که کشورش در خصوص دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه، با روسیه مشورت می کند. در عین حال رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه نیز قضیۀ سوریه را در جریان هفتۀ گذشته با ولادمیر پوتین همتای روس اش حد اقل سه بار از طریق تلفون به بحث و مناقشه گرفته است. هم چنین چاووش اغلو روز پنج شنبه جهت ارزیابی و بحث در مورد موضوع یاد شده، با وزیر خارجۀ روسیه دیدار و گفتگو نمود.»

 اما با وجود همه، جهان شاهد است که روسیه حملات وحشیانه اش بالای حلب را هم چنان ادامه می دهد، حتی می دانیم که به تاریخ 5.12.2016م از حق "ویتو" اش برعلیه قانونی که قرار بود در شورای امنیت به منظور آتش بس چند روزه در حلب تصویب شود، استفاده نمود. پرسش این است که چه چیزی ترکیه را وادار می کند تا باوجود این همه وحشی گری روسیه باز هم حاضر می شود با آن تماس برقرار نموده و گفتگوهای این چنینی راه بیندازد؟ پرسش دیگر این که؛ واقعیت آن چه این روزها در سوریه-به ویژه حلب- اتفاق می افتد، از چه قرار است؟ جزاکم الله خیراً.

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

برای روشن شدن پاسخ، مباحث زیر را به بررسی می گیریم:

نخست: بیشتر از دو ماه می شود که امریکا طوری وانمود می کند که گویا میانه اش با روسیه روبه وخامت گذاشته است. این موقف را امریکا پس از آن روی دست گرفت که اروپا به شدت از روسیه به خاطر شدت گرفتن حملات وحشیانۀ هوائی اش بالای حلب انتقاد نمود، هم چنین به دلیل بالاگرفتن مخالفت های مردم سوریه با نقش مکارانه ای که امریکا در قضیۀ سرزمین شان بازی می کند، می باشد.

این مخالفت ها زمانی به اوج خود رسید که برخی از گروه های نظامی نپذیرفتند در عملیات موسوم به "درع فرات" که توسط ترکیه راه اندازی شده بود، در کنار نیروهای ویژه امریکا بجنگند. این جا بود که امریکا برای وادار کردن مردم سوریه و انقلابیون به پذیرش راه حل سیاسی اش، به اهمیت راه اندازی حملات خشن تر و شدید تر نظامی پی برده و آن را پیش شرط بر برگشتن به پشت میز گفتگو و دست یابی به برخی از فکتورهای پیروزی در این بحران دانست. از آن زمان به بعد امریکا تمام مکر و نیرنگ اش را روی چند جهت مشخص متمرکز نمود:

1-      روسیه را وادار نمود هرچه عاجل تر قطعات نظامی خشن تر و کشنده تر اش را به سوریه اعزام نماید. به همین دلیل بود که یگانه ناو هواپیمابر روسیه موسوم به "کوزنیتسوف" به تاریخ 1.11.2016م، همراه با مجموعۀ امکانات خاص جنگی و موشک های ویژه اش به سواحل سوریه مواصلت نمود. این ناو به مجرد رسیدن به سواحل سوریه، فوراً شروع به راه اندازی عملیات استخباراتی بر فراز سوریه، به ویژه حلب نمود. این در حالی است که طیاره های نظامی و ابزار جنگی فراوان روس ها از قبل در سوریه، به ویژه میدان هوائی حمیمیم، مستقر می باشد.

2-      فراخواندن نیروهای بیشتر ایرانی و وابسته گان آن، به ویژه در منطقۀ حلب.

3-      سردسازی بسیاری از جبهات جنگ در سوریه توسط عربستان سعودی، ترکیه و سایر همپیمانان، به علاوۀ تأثیری که این دولت ها توسط دالرهای شان بالای برخی از گروه های جنگی سوریه گذاشتند، یاد آور شد. این اقدامات باعث گردید آتش بس ها و مصالحه ها-به گونۀ خطرناکی- افزایش یابد و اتوبوس های فراوانی به چشم خورد که انقلابیون را با فامیل های شان به سمت شهر ادلب انتقال می داد. هدف از این اقدامات؛ باز کردن مجال برای حکومت سوریه بود تا کمک هایش را به سوی جبهات سرد شدۀ ادلب سرازیر نماید.

به علاوۀ تمام موارد یاد شده؛ دولت های فوق الذکر تمام تلاش شان را به خرج دادند تا آتش فتنه را در داخل خود حلب بیفروزند و نتیجه آن برخوردهائی بود که میان انقلابیون محاصره شده رخ داد، اما به فضل و مرحمت الله متعال این برخوردها خیلی زود خنثی گردید.

4-      به علاوۀ موارد فوق؛ عملیاتی را که اردوغان زیر نام "درع فرات" راه اندازی نموده بود، هم چنان ادامه یافت. هدف از این عملیات جلب و جذب شمار بیشتری از گروه های جنگی وابسته به ترکیه به سوی جنگ الباب بود که پس از جنگ جرابلس راه اندازی گردیده بود تا به این ترتیب جبهات واقعی جنگ در حلب را تضعیف نماید، جبهاتی که توانائی شکستن محاصرۀ کشندۀ شهر حلب و نجات آن را داشت. بخش عربی اسکای نیوز به تاریخ 28.11.2016م در خبری چنین گفت: «گزارش های میدانی می رساند که دلیل اصلی این که مخالفان مسلح سوریه یک سوم مناطق شان در شرق حلب را از دست دادند این است که شمار زیادی از نیروهای جنگی شان جبهات حلب را به منظور کمک به نیروهای ترکیه در جنگ برعلیه داعش و گروه های کرد ترک نموده و به عملیات "درع فرات" پیوستند.»

رامی عبدالرحمن مدیر کمیتۀ حقوق بشر سوریه روز دو شنبه در اظهاراتی به بخش عربی اسکای نیوز چنین گفت: «دستورهائی از جانب ترکیه به شماری از افراد وابسته به ارتش آزاد رسیده و از آنان خواسته شده بود تا به نیروهائی بپیوندند که زیر نام عملیات "درع فرات" برعلیه داعش می جنگند. این عملیات را انقره دو ماه قبل برعلیه داعش و کردها راه اندازی نمود، زیرا انقره بیم دارد که مبادا داعش و کردها بالای مناطق مرزی سوریه با ترکیه تسلط پیدا کنند. عبدالرحمن اظهار داشت: دلیل اصلی و رمز شکست مخالفان، همانا مداخلۀ ترکیه می باشد؛ زیرا گروه های وابسته به خود اش را که در ارتش آزاد فعالیت می نمودند، فراخوانده و آنان را سرگرم جنگ اش بر علیه داعش و کردها نمود و این کار باعث گردید جبهاتی که باید در برابر اردوی سوریه و همپیمانان آن می جنگیدند، تخلیه گردد.»

دوم: به این ترتیب از دست دادن بسیاری از مناطق آزاد شده، فشار سنگینی را بالای انقلابیون حلب وارد نمود و انقلابیون در منقطه ای تنگ تری محاصره گردیدند و بمباران شدید و هشدارها برای حمله به سایر مناطق هم چنان ادامه یافت. این جا بود که امریکا، همزمان با درخواست های جهانی برای اعمال آتش بس، فرصت را برای احیای مجدد روند حل سیاسی بحران سوریه مناسب دیده و این راه حل را با استفاده از فضای جدید بوجود آمده، که می طلبد در آن عجله صورت گرفته و از تأخیر جلوگیری گردد، یک بار دگر بر سر زبان ها انداخت. واقعیت های زیر این ادعا را روشن تر می کند:

1-      امریکا به خوبی می داند که پس گرفتن برخی از مناطق مهم در شرق حلب به معنی پایان انقلاب سوریه نیست و پاکسازی انقلابیون در مناطق مختلف سوریه؛ آرزوی مستحیل و غیر عملی می باشد. امریکا این را نیز می داند که سال های دراز انقلاب در سوریه فضای خطرناک اسلامی را به بار آورده، بناً تلاش می کند هرچه زودتر این فضا را از میان بردارد و راه کار سیاسی و صالون های گفتگو نسبت به ابزار نظامی بهتر می توانند این هدف را براورده نمایند؛ زیرا استفاده از زور و جنگ، دامن این فضا را گسترده تر و مستحکم تر خواهد نمود. بنابر این امریکا در شکست دادن و مطیع نمودن مردم سوریه از طریق کشتار و ویرانی و افزایش آن کاملاً ناامید شده و سال هاست که دنبال فرصتی است تا با استفاده از آن راه حل سیاسی را مطابق برنامه ها و نقشه هایش مطرح و اعمال نماید.

2-      ادارۀ حکومت اوباما به تاریخ 20.1.2017م قصر سفید را ترک خواهد نمود، اما هنوز این خیال را در سر دارد که این قصر را با دستاوردهای قابل ملاحظه ای ترک نماید. به همین دلیل است که وقتی اردوی حکومت سوریه وارد مناطق حلب گردید، روسیه ادعا نمود که جان کری وزیر خارجه امریکا به شدت در تلاش است بر سر حلب معامله کند. چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز در خبری به تاریخ 28.11.2016م، به نقل از یوری اوشاکوف معاون رئیس جمهور روسیه گفت که وی امروز دوشنبه 28 نومبر در اظهاراتی چنین گفته است: «اگر در مورد تلاش های جان کری پرسش دارید، باید گفت که این تلاش ها به شدت افزایش یافته است. وی در ادامه گفت: با توجه به حجم بی سابقۀ تماس های تلفونی وزیران خارجۀ امریکا و روسیه، می توان این تلاش ها را بی سابقه خواند؛ زیرا تمرکز این تماس ها تنها روی یک موضوع بوده و آن هم قضیۀ سوریه می باشد.»

3-      امریکا به ترکیه تمرینات لازم را داده و آن را موظف نمود تا نقش برجستۀ سیاسی را به نیابت از آن بازی کند، در حدی که نشست های دو جانبۀ کری-لاوروف تبدیل به نشست های دو جانبۀ روسیه-ترکیه گردید و همین مسئله است که پرده از واقعیت تماس های گستردۀ اخیر ترکیه جهت تصرف مناطق شرق حلب و ملاقات های دوستانۀ مسئولین ترک با همتاهای روس شان و هم چنین سفرهای این مسئولین به لبنان و ایران، بر می دارد. این ملاقات ها و سفرها بسیار گسترده و قابل توجه بوده و می توان به نحو زیر از آن یاد نمود:

أ‌-           الجزیره نت به تاریخ 26.11.2016م در خبری چنین گزارش داد: «حسن روحانی امروز شنبه مورخ 26.11.2016م با مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه دیدار نموده و به علاوۀ روابط دو جانبه میان دو کشور، در خصوص بحران سوریه و سایر قضایای منقطه ای نیز بحث و گفتگو نمود. آژانس خبری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا) گزارش داد که وزیر خارجۀ ترکیه مشوره هایش را در تهران با محمد ظریف همتای ایرانی اش ادامه خواهد داد.»

ب‌-       آژانس اناضول نیز به نوبۀ خود خبر داد که: «چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه، مسئله نیاز به آتش بس فوری و ارسال کمک های اولیه به حلب را با ریاض حجاب مورد بحث و بررسی قرار داد، دو طرف در این دیدار تلاش های را که تا کنون در جهت ایجاد راه حل سیاسی بحران کشور به کار گرفته شده نیز ارزیابی نمودند.» (منبع: الجزیره نت، 30.11.2016)

ت‌-        سفر لاوروف به ترکیه مورخ 30.11.2016م، در این سفر سرگی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه اعلام نمود که: «توافقاتی که میان روسیه و ترکیه در مورد بحران سوریه در عرصه های نظامی، دپلوماتیک و سیاسی حاصل گردیده، در شرف عملی شدن است.» (منبع: روسیۀ امروز 1.12.2016م) لاوروف در ادامه افزود: «روسیه و ترکیه گفتگوها جهت دست یابی به حل بحران سوریه در زودترین زمان ممکن را هم چنان ادامه خواهند داد.» (منبع: الجزیره نت، 1.12.2016م)

ث‌-       تلویزیون بی بی سی به تاریخ 2.12.2016م در خبری گفت: «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه اوضاع سوریه را در جریان هفتۀ گذشته با ولادمیر پوتین همتای روس اش حد اقل سه بار از طریق تماس تلفونی به بحث و مناقشه گرفت.»

ج‌-        هم چنین تلویزیون یاد شده به تاریخ 1.12.2016م به نقل از مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه خبر داد که وی در کنفرانس مطبوعاتی که با سرگی لاوروف همتای روس اش در شهر انیای ترکیه برگزار نموده بود گفت: «ما به خاطر پایان دادن به فاجعه، روی احتمال آتش بس توافق نظر داریم.» وی هم چنین به تاریخ 2.12.2016م در اظهاراتی چنین گفت: «ترکیه با روسیه و ایران، که همپیمانان بشار اسد می باشند و هم چنین با سوریه و لبنان جهت دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه مشوره می کند.»

ح‌-        آژانس سبوتنیک روز پنج شنبه اول دسمبر به نقل از سمیر نشار یکی از اعضای ائتلاف مخالفان گفت: «سه روز قبل نشست هائی توسط ترکیه راه اندازی گردید، بسیار کوشش می شد این نشست ها مخفی نگهداشته شود و گروه هائی که در این نشست ها مشارکت نموده بودند، همان گروه هائی بودند که ترکیه می تواند بالای آنان نفوذ داشته باشد، اما این نشست ها هیچ نتیجۀ محسوسی به بار نیاورد.» (منبع: روسیه امروز 1.12.2016) هم چنین تلویزیون بی بی سی نیز در همین تاریخ به نقل از نشریۀ فایننشل تایمز گزارش داد که شماری از فرماندهان مخالفان سوریه سرگرم گفتگوهائی مخفی با بعضی از مسئولین روس می باشند که توسط ترکیه هماهنگ گردیده و هدف از این گفتگوها پایان دادن به جنگ های مستمر حلب می باشد. این نشریه در ادامه افزود: «چهار تن از اعضای مخالفان که در شمال سوریه حضور دارند، به این نشریه خبر داده اند که ترکیه گفتگوهائی را با بعضی از مسئولین روس در انقره پایتخت ترکیه راه اندازی و ترتیب داده اند.»

نشریۀ "المدن" به تاریخ 3.12.2016م در خبری می نویسد: «گروه اسلامی احرار شام زیر نام "جبهۀ اسلامی" مذاکراتی را با برخی از مسئولین روس به پیش می برد که هدف از آن دست یابی به آتش بس در حلب می باشد. براساس این آتش بس قرار است افرادی از "جبهۀ فتح شام" از طریق کاستیلو از منطقه اخراج شوند و هم چنین راه هائی برای بیرون کشیدن مجروحین و مریضان از مناطق شرق حلب در نظر گرفته شده و این کار زیر نظر گروهی وابسته به سازمان ملل صورت خواهد گرفت. معلوماتی را که "المدن" به دست آورده نشان می دهد که خروج گروه "فتح شام" از حلب از طریق برنامه ای انجام خواهد گرفت که توسط ترکیه ترتیب گردیده و قرار است بعدها انقره براساس این برنامه، موضوع رساندن کمک ها به مناطق محاصره شده را به عهده گیرد.»

خ‌-        رضایت امریکا از این اقدامات ترکیه را می توان در استقبال وزارت خارجۀ امریکا از این مذاکرات مشاهده نمود؛ چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 1.12.2016م در خبری گفت: «مارک تونر سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا روز پنج شنبه اول دسمبر در کنفرانس مختصر مطبوعاتی چنین گفت: گزارش های را مشاهده کردیم که نشان می دهد روسیه با انقلابیون سوریه گفتگو می کنند. وی در ادامه گفت: در مورد عکس العمل ما در این مورد باید بگویم که ما از هرگونه تلاش واقعی که هدف از آن کاستن از رنج و درد مردم سوریه، به ویژه حلب باشد، استقبال می کنیم.» پس باید دانست که امریکا در پس تمام این اقدامات قرار دارد، به ویژه با توجه به این که در مورد روند گفتگوها و حل و فصل این بحران، با روس ها همنظر می باشد.

چنان چه باز هم تلوزیون روسیۀ امروز به تاریخ 3.12.2016م در خبری گفت: «وزیر خارجۀ روسیه روز شنبه سوم دسمبر اعلام نمود که جان کری همتای امریکائی اش مجموعه پیشنهادهائی را در خصوص حل و فصل قضیۀ حلب به وی تسلیم نموده که با موقف های اساسی روسیه هماهنگ می باشد.» نشریۀ دارالحیاة در گزارشی نوشته: «لاوروف در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته که قرار است شام فردا و یا صبح روز چهار شنبه روسیه و ایالات متحده گفتگوهائی را در خصوص خروج از ژینو انجام دهند. وی افزود: وزیر خارجۀ امریکا مجموعه پیشنهادهائی را در خصوص روند و زمان این خروج به وی سپرده است.» روسیۀ امروز نیز در خبری که به تاریخ 5.12.2016م منتشر نمود، چنین گفت: «طرف روس آماده گی اش را برای آغاز این گفتگوها در روز دوشنبه 5 دسمبر اعلام نمود، اما واشنگتن خواست تا دیدار آگاهان دو طرف اندکی به تأخیر افتد. انتظار می رود این گفتگوها شام روز سه شنبه یا صبح روز چهار شنبه آغاز گردد.»

با توجه به معلومات فوق، قطعاً اقدامات گسترده ای را که اخیراً ترکیه روی دست گرفته، به مراتب بزرگ تر از آن است که ترکیه به تنهائی آن را طراحی و عملی نموده باشد. روشن است که این امریکاست که ترکیه را به جانب این اقدامات بر انگیخته و قدم به قدم آن را تعقیب می نماید. این امریکاست که گفتگوهای یادشده با روسیه را براساس پیشنهادهائی که تسلیم روس ها نموده، اداره می نماید؛ زیرا ادارۀ حکومت اوباما تلاش دارد در جریان چند هفته ی اندکی که از عمرش باقی مانده، بیشترین استفادۀ ممکن را نموده و در قضیۀ سوریه دستاوردی را-اقلاً در حلب- برای خود رقم زند.

سوم: فرصت هایی را که امریکا برای کشاندن موفقانۀ گروه های نظامی به پای میز گفتگو و از سرگیری روند سیاسی بحران سوریه در اختیار دارد، می توان در موارد زیر بررسی نمود:

1-      راه حل های مسالمت آمیز در داخل سوریه از هیچ گونه پشتیبانی بر خوردار نبوده و محکوم می باشد، زیرا مردم سوریه به دسیسه هائی که دولت های عربی و ترک ها با امریکا و روسیه برعلیه آنان به راه انداخته به خوبی پی برده اند و همین مردم هستند که بالای گروه های جنگی فشار وارد می نمایند تا مسیر تحرکات شان را پس از آلوده شدن به وابستگی های گوناگون به خارجی ها، تصحیح نمایند؛ این وابسته گی و آلوده گی ها را می توان در متأثر شدن شان از کمک های کثیف پولی، سهم گرفتن در روند مصالحه، آتش بس و سرد نمودن جبهات جنگ و هم چنین پایبندی به خطوط سرخ و دساتیر صادر شده از اتاق های فرماندهی بیرونی شان مشاهده نمود.

اگرچه گرداننده گان نظام حاکم در سوریه و کسانی که اخیراً بالای شرق حلب با آنان همپیمان شده اند، از بیداری مردمی در داخل سوریه و فشارهای آن بالای گروه های نظامی آگاه بودند، اما این بیداری و فشارها در حال حاضر افزایش یافته و گروه های موصوف را خود باخته و خائن معرفی کرده و خواستار اخراج رهبران آن از صحنه شده اند. گروه های داخل حلب تصمیم گرفتند خود را در برابر حملات وحشیانۀ اخیر منحل نموده سپس به طور دسته جمعی اردویی موسوم به اردوی حلب تشکیل دهند تا به این ترتیب یک نیروی واحد باشند. باید گفت که این اقدام بسیار خوبی است و شاید بتواند آنان را در برابر خطرهای موجود متحد نموده و از وابستگی به طرف های خارجی نجات دهد.

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 1.12.2016م در خبری چنین گفت: «سمیر نشار یکی از اعضای ائتلاف مخالفان سوریه اعلام نمود که گفتگوهای گروه های نظامی با روسیه و ترکیه هیچ گونه دستاوردی نداشته، زیرا تصمیم اساسی در دست گروه های مسلح محاصره شده در داخل شهر حلب می باشد؛ چنان چه وی گفت: این نشست ها هیچ گونه نتیجۀ محسوسی در قبال نداشته، زیرا کسانی که در شهر حلب محاصره می باشند، جداً از رهبران شان که در بیرون از شهر به سر می برند تصمیم می گیرند، بنابر این فیصلۀ نهائی به گونۀ مستقلانه اتخاذ گردیده و در اختیار کسانی است که در داخل شهر محاصره می باشند.»

شکی نیست که گروه های مسلح داخل حلب هیچ اعتنائی به گفتگوهای خائنانه و هشدارهای وحشیانه ای که در بیرون به منظور تسلیم شدن صورت می گیرد، "نه" گفته اند. الحرة به تاریخ 3.12.2016م در خبری گفته که: «آژانس خبری رویترز روز شنبه به نقل از یکی از مسئولین گروه های مخالف سوریه خبر داده که رهبران نیروهای مخالف هرگز شرق حلب را به نیروهای حکومت تسلیم نخواهند نمود، این در حالی است که روسیه قبلاً گفته بود که حاضر است در مورد خروج نیروهای مخالف از این منطقه، با ایالات متحده گفتگو نماید.»

2-      به این ترتیب مردمی را که خطر سقوط تاج انقلاب شام(حلب) از خواب غفلت بیدار نموده، هرگز با راه حل های سیاسی موافقت نکرده و تسلیم دشمن نخواهند شد، بلکه دیدیم که با پیمانۀ گسترده تر برای اصلاح مسیر گروه های وابسته به دولت های عربی و ترکیه دست به کار شده اند، گروه هائی که کمک های مالی دشمن برای شان تبدیل به لگام بزرگی گردیده که آنان را از ادامه دادن راه انقلاب باز می دارد، به این ترتیب پاک و آلوده از یکدیگر تفکیک می گردد؛ آلوده آنانی هستند که دنبال باداران شان در ترکیه و سعودی و غیره رفته و به سرعت تسلیم روند ذلت آور سیاسی طراحی شده توسط امریکا، همپیمانان و یاران آن گردیده و در خندق دسیسه گران برعلیه انقلاب سقوط نمودند.

و اما پاک؛ کسانی هستند که هم چنان با عزم مستحکم شان، استوار باقی مانده و به جز در برابر الله متعال در برابر هیچ کس دیگری سر خم نکرده اند و همین پاکان اند که به خواست الله متعال، مکر و نیرنگی را که امریکا به کمک ایران، روسیه، ترکیه و دولت های عربی به راه انداخته اند، از هم گسسته و آن را از نابود خواهند کرد.

این تهاجمات وحشیانه و این پایداری افسانه ای انقلابیون در حلب، نه تنها خباثت و دو رنگی برخی ها را در داخل برملا نمود، بلکه پرده از چهرۀ تمام طرف های دخیل و خبیث، به ویژه ایران، سعودی و ترکیه نیز برداشته است. ایران براساس نقشه هائی که امریکا طرح می کند، دست به کشتارهای وحشیانه ای می زند که نظیر آن را بجز کشتار وحشیانۀ روس ها دیگر در هیچ موردی نمی توان دید؛ سعودی با پول های کثیف اش برخی گروه هائی را تغذیه می کند که در گفتگوهای خائنانه سهم می گیرند و ترکیه با گمراه نمودن برخی ها در اجرای نقشه های امریکا سهم می گیرد، چنان چه با صدای بلند اعلام نمود که هرگز حلب را تنها نخواهد گذاشت، اما دیدیم که در برابر چشم جهانیان آن را ناجوانمردانه تنها گذاشت، نه فقط این، که حتی گروه های وابسته به خود را از منطقۀ حلب بیرون کشیده و آنان را مکارانه به جهتی دور از حلب سوق داد.

هم چنین با صدای بلندتر فریاد زد که هرگز اجازه نخواهد داد کشتار دسته جمعی منطقۀ حماة تکرار شود، اما در عمل دیدیم که حماة دوم و سوم تکرار شد، بدون این که ترکیه دست به هیچ کاری بزند! زمانی که عرق شرم در جبین اش جمع گردید، در این اواخر دیدیم که یک بار دیگر صدایش را بلند نمود، چنان چه اردوغان در اظهاراتی گفت: «هدف ما از راه اندازی عملیات "سپر فرات" برکناری بشار اسد است!» تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 29.11.2016م به نقل از رجب طیب اردغان خبر داد که وی در بیانیه ای که روز سه شنبه 29 نومبر سال جاری در استانبول و در یک سمینار اختصاصی، گفت: «ما در کنار ارتش آزاد سوریه وارد این کشور شدیم. سپس پرسید: چرا وارد شدیم؟ وارد شدیم تا به حاکمیت بشار اسد ظالمی که مردم سوریه را توسط دولت تروریست اش می هراساند پایان دهیم و هدف ما از ورود به سوریه هیچ چیز دیگر نبوده است.»

اما در عمل دیدیم که حتی پیش از این که سر و صداها در مورد این اظهارات اش فروکش کند، از آن به خاطر رضایت روس هائی که صبح و شام حلب را موشک باران می کنند، کوتاه آمد! چنان چه تلویزیون عربی زبان تی آر تی به تاریخ 1.12.2016م در خبری گفت: «اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سی و مین دورۀ گردهمائی شهرداران که در کاخ ریاست جمهوری برگزار گردید، سخنرانی نموده و در بخشی از این سخنرانی گفت: هدف عملیات "سپر فرات" که توسط نیروهای مسلح ترکیه رهبری می گردد، هیچ شخص و یا کشور مشخصی نیست؛ بلکه هدف این عملیات-که از 24 آگست آغاز گردیده- تنها گروه های تروریستی می باشد.»

روسیه از همان ابتدا می دانست که اظهارات اردوغان در مورد کنار زدن بشار اسد پوچ و بی معنی می باشد، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به نقل از وزیر خارجۀ روسیه خبر دارد که وی روز پنج شنبه اول دسمبر در تعلیق اظهارات اخیر اردوغان چنین گفت: «مسکو در عمل روی توافقاتی متکی است که میان رئیس جمهوران دو کشور صورت گرفته، توافقاتی که عملاً در حال اجرا است و نه روی اظهارات یک جانبه ای که در موارد زیادی مطرح می گردد. سپس مورخ 7.12.2016م، یلدرم در جریان سفر اش به مسکو در گفتگوئی که با آژانس خبری روسیه)انترفاکس( به صراحت و خیلی روشن گفت که عملیات سپر فرات هیچ ربطی به حوادث جاری در مرکز شهر حلب نداشته و نیز هیچ ارتباطی به روند تغییر نظام سوریه ندارد.» این خبر را صفحۀ انترنتی الخلیج آن لاین به تاریخ 7.12.2016م نیز منتشر نمود.

چهارم: با توجه به موارد فوق دانسته می شود که روسیه حملات وحشیانه اش را در هماهنگی کامل با امریکا انجام می دهد و امریکاست که در پس عملیات "سپر فرات" قرار دارد، عملیاتی که یکی از اهداف راه اندازی آن؛ بیرون کشیدن برخی از جبهات جنگی از جبهۀ حلب و در نتیجه، تضعیف نمودن جبهۀ حلب بود. گفتگوهای صورت گرفته میان گروه های ساخته گی و روس ها نیز با حمایت امریکا راه اندازی گردیده و هم چنین امریکاست که در پس نیروهای ایرانی و وابسته گان آن قرار دارد.

از جانب دیگر؛ باز همین امریکاست که از دست رسی مخالفان به سلاح های مؤثر جلوگیری نموده و خبرهائی را که رسانه ها مورخ 7.12.2016م منتشر نمودند، این واقعیت را تغییر داده نمی تواند. به طور مثال تلویزیون العربیه امروز مورخ 7.12.2016م در گزارشی گفت: «مجلس نماینده گان امریکا قانونی را تصویب نمود که براساس آن به ادارۀ حکومت دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب اجازه داده می شود تا موشک های زمین به هوا را-که می تواند طیاره ها راهدف قرار دهد- برای گروه های مخالف سوریه بفرستد.» نشریۀ "واشنگتن پوست" خبر داده که این قانون شامل بعضی قیوداتی در مورد انتقال این سلاح ها می شود.

عملی شدن این قانون مشکوک به نظر می رسد و حتی اگر عملی هم گردد، باز هم تفاوتی با عملی نشدن آن ندارد، زیرا استفاده از این سلاح ها تنها به دستور دشمنان اسلام و مسلمانان صورت خواهد گرفت، پس چنین مسلح نمودن هیچ فرقی با خلع سلاح ندارد و امیدوار بودن به این وعده و نویدها بسان انتظار انگور از بوتۀ خار است. گذشته از آن؛ این قانون در حالی تصویب می گردد که حلب در آستانۀ ویرانی کامل قرار دارد و پارلمان امریکا اجرای این قانون را به زمان آغاز کار حکومت ترامپ موکول نموده و این در حالی است که ترامپ قبلاً اعلام نموده بود که به مخالفان سلاح نخواهد داد! پس شکی نیست که این صحنه سازی ها برای گمراه نمودن مسلمانان ساده لوح بوده و تهمت های بزرگی است که در حق انقلابیون زده می شود.

باوجود تمام این واقعیت های ناگوار، باز هم باید دانست که حلب، هر اندازه که ویران هم گردد، باز مجدداً بر پا خواهد خواست و تمام سرزمین مبارک شام، به ویژه حلب سربلند، چون خنجر زهر آلودی است که در حلقوم امریکا، روسیه، وابسته گان و دنباله روان شان گیر کرده و خواب را از چشمان شان ربوده است.

آنان هرگز فرصت این را پیدا نخواهند نمود تا پیروزی تخیلی شان را به یکدیگر تبریک گویند؛ زیرا ورود به یک شهر(حلب) پس از ویرانی کامل و قتل عام ساکنین آن و دست یافتن به افراد دشمن تنها پس از شهادت شان، خود بیانگر پیروزی تخیلی و شکست واقعی است که امریکا و همپیمانان اش آن را جشن می گیرند! این که موشک های ویرانگر، بمب های بیرلی و لشکرهای بی شمار را برای مقابله با صدها و یا نهایتاً چند هزار تن-مجاهد، با کمترین تجهیزات نظامی- به میدان جنگ می کشانند، اما با وجود آن هم نمی توانند رو در رو با آنان وارد جنگ شوند؛ مگر پس از راه اندازی بمباردمان هوائی و موشک های بحری، قطعاً خود پیروزی انسان های بزدل و وحشت زده ای را نشان می دهد که در برابر مردان شجاع و سربلندی حاصل می کنند و روشن است که چنین پیروزی، هرگز پایدار نبوده و سرانجام محکوم به شکست است!

امریکا، روسیه، همپیمانان، یاران و دنباله روان شان در پی آن اند تا با ارتکاب این همه جنایت وحشیانه، تاریخ ننگین برادران صلیبی و مغول های تاتار شان را تکرار نمایند، صلیبیان و مغول هائی که در عراق و سرزمین شام مرتکب جنایت های هولناک گردیدند.

اما اینان یک بخش از آن تاریخ را فراموش کرده اند و آن، سرنوشتی است که برادران دیرین شان در برابر مسلمانان مواجه گردیدند، چنان چه مسلمانان، آنان را از سرزمین خویش ریشه کن نموده و یک بار دیگر روی پای شان ایستادند و عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را برای شان برگردانده و خلافت شان را استحکام بخشیدند.

آنان شهر هرقل را فتح نموده و از آن "استانبول" یعنی شهر اسلام را ساختند، سپس خودشان را به مسکو نزدیک نموده و دروازه های وین را کوبیدند. باید دانست که تاریخ همواره در گردش است و این گردش برای آنانی که چشم بینا دارند، دور به نظر نمی رسد.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعراء: 227]

آن ها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در 17 اکتوبر 2016م اعلام مبارزه برای واپس گیری موصل آغاز شد، هدف ازین حرف ها چیست؟ از بیانات گذشته ی سران امریكایی که توقع داشتند جنگ موصل بعد از چند سال صورت گیرد چه برداشتی می شود؟ آیا اگر داعش در موصل شكست بخورد پایان كار داعش خواهد بود؟ چرا بین حكومت عراق و رژیم تركیه جر و بحث جریان داشت و چرا تركیه به اشتراك درین جنگ علاقمندی دارد؟ 

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

اگر در مسئله ی عراق تمركز شود به این نتیجه می رسیم كه این قسمتی از سلسله قسمت های است كه عراق را از هم پاشیده و منطقه ای به سنی ها و منطقه ای برای شیعیان تشكیل دهند. این در حالیست كه رژیم كُرد روز به روز در صحنه قوی تر می شود. این سیاست امریكا از امروز و یا از زمان اشغال عراق شروع نشده؛ بلکه از زمانی كه امریكا در 1991م در شمال عراق مناطقی را تحت تصرف گرفت و اجازه ی پرواز در آن ها را به هیچ كس نمی داد شروع شد.

هنگامی كه امریكا عراق را در 2003م اشغال كرد، رژیمی كه در عراق  پایه گذاری شد، رژیمی بود كه توسط بریمر-نماینده رئیس جمهور امریکا در 2003م برای عراق و هم چنان رئیس حکومت ائتلاف موقت در این کشور- برای حكومت عراق گماشته شد و این رژیم جز رژیم فرقه ای بر اساس تعصبات دینی نبود. 

بریمر در ماه جولای مجتمع نمادین شورای حكومتی عراق و در اگست 2016م كمیته 26 نفری، آماده نمودن قانون اساسی را پایه گذاری کرد. این كمیته، عراق را حكومت فدرال اعلام كرد و مناطق مجزا مثل منطقه كردستان را بنا نهاد و در 31 جنوری 2005م انتخاباتی بخاطر قانونی ساختن پروسه ی قانون اساسی برگزار كرد. با وجود میتودهای لجام گسیخته ی كه حتی در آن خشونت نیز جا داشت تنها 58 درصد از اشتراك كننده گان به پای صندوق های رأی رفتند كه همین کار به قانون اساسی رنگ قانونی داد.

بعضی از ماده های قانون اساسی قرار ذیل اند:

ماده 1: قانون اساسی عراق در سال 2005م چنین بیان می دارد: «جمهوری عراق یك دولت فدرال است.»

ماده 116: «سیستم فدرال جمهوری عراق مشمول پایتخت غیر مركزی، مناطق، ولایات و واحد های اداری محلی است.»

ماده 117: «قانون اساسی از صلاحیت های اجرایی منطقه كردستان حمایت كرده و قدرت های فدرال را در منطقه به رسمیت می شناسد.»

با نگاه به سردمداران مناطق فدرال، فروپاشی عراق در آینده ی نزدیك قابل پیش بینی است که این امر در ماده 119 بخوبی اشاره شده است كه: مناطق جدید فدرال در عراق معرفی خواهند شد. بناً امریكا تخم های فروپاشی عراق را با این كار مشكوك و این قانون اساسی كه از قانون اساسی قبلی عراق خیلی بدتر است، كاشته است.

امریكا بعد از كامیابی در قبول این قانون اساسی كه ریشه ی فروپاشی عراق است احساس غرور كرده و مزدوران خود را در رأس این اداره ها گماشت كه اولویت كاری شان ساختن فضا به قبولی این قانون اساسی بود؛ اما در این امر ناكام ماند. مناطقی كه بنام شیعه و سنی از هم جدا شده بودند، حتی تحت نام مناطق مختلف جدا نشدند و این نام مناطق شیعه و سنی حتی در اذهان مردم عراق جای نداشته و عجیب بودند.

امریكا بخاطر پیاده سازی میتودهای خود دست به فضاسازی های زد و برای این كار، نوری المالكی را در 20 می 2006م بحیث نخست وزیر گماشت؛ كسی كه قلبش از نفرت اسلام و مسلمانان پر بود. نخستین اولویت كاری كه برای المالكی داده شد، كشت فتنه بین سنی ها و شیعیان بود كه باعث بدتر شدن اوضاع شده و آن ها را از یكدیگر دور نمود. المالكی در مزدوری به امریكا و دامن زدن به مسائل فرقه ای خیلی موفق بود و با تحریك احساسات دیگران مناطق را برای تجزیه آماده كرد. المالكی به اندازه ای بین كردها و سنی ها تفرقه افگنی كرد كه حتی بعضی از مردم عراق خواهان تجزیه عراق شدند.

المالكی هدفی كه برایش از طرف امریكا گماشته شده بود-كه همانا فضاسازی و تشكیل دشمنی ها و تقسیم مناطق بود- موفق شد، به همین خاطر امریكا دوره ی قدرت او را تمدید كرد. دوره ی المالكی دوره سیاهی بود و اگرچه امریكا تا سپتمبر 2011م تنها به شكل نظامی تظاهر وجود می كرد؛ اما در كنترول عام و تام سیاسی و امنیتی بود. المالكی با جهل و ظلم متمایزش درخت فتنه را در عراق كاشته و بارور ساخت و هر باری كه شعله ی فتنه در عراق خاموش شد المالكی دوباره روشن نمود.

در دوره ی حكمروایی المالكی نفاق های فرقه ای در عراق ریشه گرفته و منجر به تشكیل ملیشه های مسلح شیعه درین كشور شد. امریكا به مهره ی اصلی اش-المالكی برای ایجاد خلا میان مسلمانان- دست یافته بود. او با نفرت، زیركی، ظلم و كنترول در متلاشی كردن مسلمانان از همدیگر كوشش كرد. اگر مردم خواهان عدالت و حقوق حقه شان شدند او با ظلم آن ها را سركوب كرد، قسمی كه در 2012م تظاهرات صلح آمیز مردم مناطق سنی نشین را كه بخاطر عدالت خواهی، رهایی زنان از بند و توقف حملات شبانه بود، به بهانه ی ارتباط با تروریزم و سرنگون كردن دولت، سر كوب كرد و با این كار خواست تا خواست مردم را برای دولت فدرال با تشكیلات اداری مجزا ازدیاد بخشد. المالكی این كارها را بدون اجازه و رضایت امریكا نكرده است.

بر علاوه، حتی قبل از تظاهرات صلح آمیز در انبار بعضی از گروه های شیعه خواهان تشكیل منطقه ی جدا برای شیعیان در امتداد مرزهای كردستان شدند. در عین حال، كشورهای منطقه نیز خواهان فرقه های جدا برای این گروه ها شدند. همه ی این کاركردها برای پیاده سازی سیاست های امریكا است كه یك عراق متحد را نمی خواهد و خواهان گروه هایی است كه به سر همدیگر زده و مناطق مجزای خود را بخواهند كه درین كار خود كامیاب بوده و حتی این جدا خواهی را به رأی عام مردم تبدیل كرده است.

در این حال، نمایش كاركردهای داعش در عراق ریشه گرفت و امریكا ازین استفاده ی اعظمی كرد؛ چون: به زعم امریكا اگر داعش درین مناطق قوت گیرد فرصت خیلی خوبی است كه سنی ها و شیعه ها بین هم بیفتند. درین وقت با المالكی دستور داده شد كه ارتشش را بدون اسلحه و پول هایش در بانك ها از موصل بیرون آورد. سقوط موصل بدست داعش در 2014م اعلان شد؛ اما گزارشات گوناگون می رساند که ارتش عراق این شهر را بدون كدام جنگ به داعش تسلیم كرده و حتی اسلحه، سخت افزارها، لباس و پول های شان را در موصل رها كرده و عساكر عراقی با وجود زیادت در تعداد و تجهیزات پا به فرار گذاشتند.

در این حال، همگی به تفكر درین باره افتادند كه چرا باید ارتش عراق این شهر را این گونه بدست داعش واگذار كند؟ این شایعه تا حدی قوی شد كه المالكی قبول كرد که این همه یك نقشه بود. (منبع: صفحه فیسبوك المالكی ، 18 اگست 2016م) اگرچه المالكی خواست تا درین مورد حاشیه روی كند؛ اما بخاطری که او نخست وزیر، قومندان اعلی قوای مصلح و مسئول جنگ ها بود. این كار ارتش عراق یك بار دیگر در شهر رمادی نیز تكرار شد. عقب نشینی نیروهای طلایی از رمادی بدون مقاومت، خواست ها بخاطر مسئول شمردن المالكی به این اعمالش اوج گرفت؛ اما دوباره خاموش شد و قضیه بسته نگهداشته شد.

درین جا امریكا نیز نیاز مبرم برای بسته نگهداشتن این مسئله را احساس كرد، بخاطری كه تصمیم گیرنده ی اصلی در عقب نشینی ارتش عراق ازین مناطق، امریكا بود. امریكا با این كار می خواست جای پای برای داعش بسازد كه با این كار می توانست به تفرقه اندازی میان مسلمانان شیعه و سنی در عراق كامیاب شده و به هدف اصلی اش كه همانا تقاضا برای یك عراق فدرال است، برسد. همین دلیل بود كه امریكا به ارتش عراق دستور عقب نشینی داد تا داعش بتواند به آسانی داخل شود. نه تنها این، امریکا از بمباردمان داعش در موصل نیز خودداری كرد. چنان چه اوباما در 13 جون 2014م گفت: «ما در جنگ با داعش بدون پلان نظامی كه توسط عراقیان به ما داده شود، داخل نمی شویم.»

 این در حالیست كه بین امریكا و عراق توافق نامه ی امنیتی امضا شده و دولت عراق خواهان بمباردمان داعش از طرف امریكا شد؛ اما امریكا دست به هیچ اقدامی نزد. این بیانات حتی توسط زبری وزیر خارجه عراق در جده نیز صورت گرفت.

این بیانات توسط جنرال دمپسی رئیس رؤسای نظامی امریكا در كنفرانسی تأیید شد، خود می رساند كه امریكا هیچ عجله ای برای مداخله در موضوع نداشت و مداخله اش را تا وقتی به تعویق انداخت كه زمینه ی تطبیق پلان های منطقوی اش در عراق مساعد شد. وقت تطبیق پلان منطقوی امریكا در عراق كه همانا عراق فدرال با مناطق جداگانه با سنی ها و شیعیان است، با تشدید این مفكوره در ذهن مردم آغاز شد؛ قسمی كه در كردستان عراق، امریكا امر جنگ با داعش را داد و داعش را از آن جا بیرون راند.

ما این جا با اخباری می پردازیم كه توسط ویب سایت عراق امروز در 6 دسمبر 2016م اعلام شد: «راه حل برای عراق یك عراق فدرال است، عراقی كه در آن سه منطقه جداگانه با صلاحیت های فدرالی به رسمیت شناخته خواهند شد، این یگانه راه حل برای مشكل داعش در عراق است و این راه حلی برای از بین بردن تمام قدرت های دومی در بغداد بخصوص ملیشه های شیعه كه توسط ایران رهبری می شوند نیز است.»

خبر نامه هم چنان اظهار داشت كه: «واشنگتن قصد محافظت از عراق را با حمایت شورای امنیت سازمان ملل دارد. بناً امریكا با استفاده از المالكی بین شیعه ها و سنی ها به تفرقه افگنی شروع كرده و خواست که عراق را پارچه پارچه كرده و از آن مناطق مختلف با صلاحیت های فدرالی بسازد كه ارتباط خیلی ضعیف با مركز دشته باشند که همین ارتباط ضیف نیز در ادامه شكسته و از بین خواهد رفت. امریكا هم چنان از مفكوره ی داعش در باره شیعه ها و اعلام خلافت آن ها نیز استفاده كرده و با اجازه دادن این گروه در موصل خلا و دشمنی میان این دو گروه را افزایش داد.

امریكا هر عمل وحشیانه ی داعش را؛ از قبیل: قتل، آتش سوزی و آواره شدن افراد بی گناه را به خلافت ارتباط می داد؛ اما الله سبحانه وتعالی این اعمال شان را عقیم ساخت و مردم فهمیدند كه خلافت عراق جز خرافاتی بیش نیست و خلافتی كه الله سبحانه وتعالی فرض گردانیده و مژده رسول اكرم صل الله علیه وسلم است، خلافتی خواهد بود كه بخاطر عدل و حقانیتش مردم به آن جا مهاجرت خواهند نمود و این خلافت فقط خوبی و عدل را برای باشنده گان اش و جهانیان خواهد آورد.

هدف تركیه ی سنی در شمال عراق همان هدف ایران شیعه درین كشور است كه تركیه بخاطر قوت سنی ها و ایران بخاطر قدرت شیعیان در عراق می رزمند كه این خودش برای جدایی خواهی این دو گروه از یكدیگر در عراق كمك می كند. هدف دخول تركیه در مسئله ی عراق خلا میان مسلمانان شیعه و سنی است؛ چون تركیه بخاطر حفظ سنی ها و ایران بخاطر حفظ شیعیان می جنگند که همه تیرها به یك هدف-تجزیه ی عراق- اصابت می كنند.

این در حالیست كه جنگ های لفظی میان عبادی و اردوغان نیز صورت گرفته است، تركیه اصرار به اشتراك در جنگ عراق را دارد و ادعای حفظ سنی های عراق را سر می زند؛ در حالی كه عبادی از تركیه خواسته تا از شمال عراق بیرون شود كه این سخن، تعجب اردوغان را در پی داشته است. اردوغان و عبادی هردو این را می دانند كه كارهای هردو هیچ ربطی با صلاحیت های خود شان ندارند و همه تطبیق سیاست امریكا در عراق كه همانا عراق فدرال و منطقوی است، می باشد. دلیل به این حرف اینست كه اردوغان از سنی ها و عبادی از شیعیان حمایت شان را اظهار داشته اند كه خود به تجزیه عراق كمك می كند.

عبادی در سخنانش تنها از اخراج قوای تركی نام می برد، در حالی كه زمین و آسمان عراق پر از ارتش های گوناگون است و هدف ازین كارش جلب حمایت شیعیان است كه این اعمال صرفاً به نتیجه ی تجزیه و فروپاشی عراق می انجامند و ادامه یا توقف این تشنجات لفظی همه و همه به سیاست های امریكا تعلق دارد.

بار نخست نیست كه حكومت عراق خواهان اخراج ارتش تركیه شده است. این خواست عراق در اتحادیه عرب نیز مورد بحث قرار گرفته و قبول شد، اتحادیه عرب این خواست را به شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد كرده و خواهان محكوم كردن حكومت تركیه از سوی این سازمان شدند؛ اما این كار اتحادیه عرب مثل طوفان شروع شده و آهسته آهسته از شدتش كاسته شد.

پس این دیگر راز نیست كه چرا ارتش تركیه در عراق می خواهد پیشرفت كند، این همان پیاده سازی سیاست امریكاست كه مناطق مختلف فدرال را در عراق بسازد. اردوغان بحث های دولت مستقل برای موصل را به پیش می برد؛ اما كسانی كه در مركز عراق در منطقه كردستان به دولت سازی شخصی پرداخته و جور شدن دولت دیگر را در موصل را رد كردند، محكوم می كنند. اردوغان در بیانیه یی در منطقه بستپ انقره در ترکیه در باره ی پیشرفت موصل گفت: «كسانی كه برای دولت محلی در شمال عراق موافقت نشان دادند، برای چنین دولتی در موصل موافقت نشان ندادند. (منبع: خبرگزاری The Time Turk Newspaper در 18 اكتوبر 2016)

امریكا به این مفكوره بود كه وقت بیرون راندن داعش حالا نیست و اوباما می خواست تا پایان دوره ی كاری اش به این مسئله نقطه ی پایان بگذارد، در حالی كه بعضی از سران امریكا در بیانات شان گفته بودند: «این كار سال ها طول خواهد كشید؛ اما اوضاع قسمی شد كه اوباما را مجبور به سریع سازی این كار كرد.»

اوباما می خواست از دوره ی پرتنش خود كامیاب یا قسماً كامیاب بیرون شود؛ اما از طریق همكاری های ایران و ملیشه هایش و بمباردمان های هوایی روسیه در مسئله ی كامیابی بالای قضیه ی سوریه تمركز داشت؛ اما با مقاومت مردم سوریه و بخصوص مردم حلب امید اش را از دست داد.

حنگ موصل در 17 اكتوبر 2016م آغاز شد. گزارش ها حاكی از اشترلك 140هزار نیرو درین جنگ بود كه مشتمل بر نیروهای ارتش عراق، نیروهای پیش مرگه ی کرد، مردمان قبیلوی وغیره بودند.

پیتر كوك سخنگوی وزارت دفاع امریكا درین مورد چنین اظهار نظر كرد: «قوای ائتلاف بین المللی به رهبری واشنگتن همه از ارتش عراق در جنگ موصل حمایت عام و تام می كنند.» وی هم چنان از حضور نیروهای زمینی امریكایی در واپس گیری موصل خبر داد و گفت: «این نیروها خدمات لوجستیكی را برای ارتش عراق و نیروهای پیش مرگه فراهم خواهند كرد.»

قرار گزارش خبرگزاری رویترز: «در 17 اكتوبر 2016م امریكا خبر از اضافه كردن 600 نیروی دیگر بر 4400 تن از نیروهایش به درخواست حیدر العبادی نخست وزیر عراق داده است.»

این جنگ در ادامه ی انتخابات ریاست جمهوری امریكا و تا پایان كار اوباما ادامه خواهد داشت تا او بتواند برای خود و حزب جمهوری خواه دستاوری داشته باشد.

در حالی كه جنگ موصل جنگ آسانی نیست، این جنگ رقابت میان قوت های داخلی و قوت ها در منطقه؛ مانند: ایران و تركیه است، این تنش ها جنگ موصل را دامن زده و دوباره آرام می سازد. این در حالیست كه بازیگر اصلی درین جنگ امریكا است و این تنش ها این جنگ را ادامه خواهند داد تا وقتی كه منافع امریکا در ختم این جنگ باشد و آن جاست كه امریكا به این جنگ نقطه پایان خواهد گذاشت.

امریكا درین جنگ به اروپا نیز سهمی داده است بخصوص به فرانسه و انگلیس، در حالی كه آن ها مستقل نیستند؛ اما فقط منحیث متحد این كشورها، اتحاد به رهبری امریكا را به پیش می برند و امریكا با استفاده ازین ها می خواهد اطمینان حاصل كند كه هیچ چیزی مانع هدف امریكا كه همانا تجزیه ی عراق است، قرار نگیرد.

مثل گذشته فرانسه می خواهد بخاطر انتقام حمله ی داعش در فرانسه، درین اتحاد مهره ی خوبی باشد؛ به همین خاطر این كشور در 20 اكتوبر 2016م كنفرانسی را مبنی بر آینده ی سیاسی شهر موصل و حفظ جان افراد ملكی در پاریس برگزار كرده و نماینده گان و وزرای خارجه ی بیش از 20 كشور جهان و سازمان ها را در آن دعوت کرد. به همین منوال فرانسه در 25 اكتوبر 2016م كنفرانس دیگری برگزاركرده و در آن از وزرای دفاع كشورهای ائتلاف علیه داعش دعوت نمود.

بعد ازین ملاقات، اشتون كارتر وزیر دفاع امریكا گفت: «كشورش رهبری این اتحادیه را در دست دارد و این كه محور اصلی این بحث جستجوی راه ها برای ختم تصرف شهر رقه توسط داعش و تمركز بالای تطبیق پلانی بود كه چطور كشورهای عضو می توانند مناطق شان را از تصرف داعش در امان نگهدارند كه به این هدف رسیدند.» (منبع: خبرگزاری الجزیره، 20 اكتوبر 2016م) این بیانگر رهبری امریكا بالای این كشورها است كه برای دفاع از قلمرو شان از تهدید داعش به این كشور پناه می برند.

اگر داعش در موصل شكست بخورد، آیا ما شاهد ختم این گروه خواهیم بود؟ نخیر، این گروه به جنگ ادامه خواهد داد و از خارج شهرها حمله نموده و فرار خواهد كرد و در اطراف شهرها باقی خواهد ماند؛ مثلی كه این گروه از مركز رمادی كشیده شد؛ اما در اطرافش باقی ماند. به همین شكل اگر این گروه از موصل نیز رانده شود در اطرافش باقی خواهد ماند و در تلاش واپس گیری شهر موصل خواهد بود، قسمی كه این شهر را در 2014م تصرف كرده بود و این سازمان در دشت ها و كوه ها و شهرها و قریه ها فعالیت خواهد كرد.

این گروه بخاطر عدم آگاهی سیاسی اش دست به اعمالی خواهد زد كه فكر می كند به نفعش است؛ اما از اعمال این گروه قدرت های كافر استعماری استفاده خواهند برد كه این امر را داعش نیز می داند.

امریكا هیچ وقت از پلانش در قبال عراق كه همانا تجزیه ی عراق به سه فدراسیون است، عقب گردی نخواهد كرد و این پالیسی امریكا در عراق است. این تا حدی جدی است كه حتی سنای امریكا پروژه امریكا در عراق را كه تجزیه ی عراق به سه فدراسیون سنی، شیعه و كرد است ،تصویب نمود و این تصمیم تنها تصمیم رئیس جمهور اوباما نیست.

بوش رئیس جمهور قبلی امریكا در قبال تطبیق این قطعنامه گفته بود: «زمینه برای تطبیق این قطعنامه مساعد نیست.» اما "جوبایدن"  معاون نخست دولت اوباما، این قطعنامه را دوباره به مرحله ی تطبیق پیشنهاد كرد. "بایدن" بطور غیر رسمی برای تطبیق این قطعنامه جدا كوشید و اوباما نیز دوسیه عراق را به او سپرد.

امریكا قانون اساسی عراق را بر مبنای همین قطعنامه بنیاد نهاد و اعمال آن ها در آینده بطرف تطبیق همین قطعنامه روان اند.

بعد از تصرف موصل امریكا در صدد سیاست های دیگرش در قبال رهبری این منطقه و مناطق دیگر سنی نشین خواهد بود، بخاطری كه این مناطق مشكل ترین بخش كار امریكا در عراق است و مناطق شیعه نشین به این اندازه برای امریكا سخت نیست.

این كار آن قدر هم آسان نیست؛ چرا که در عراق مردان زیادی هستند كه فقط به الله سبحانه وتعالی و رسول اكرم صلی الله علیه وسلم متعهد اند و به هیچ وجه تجزیه ی كشور شان را نمی پذیرند و در مقابل این پروژه ها ان شاء الله ایستاده گی می كنند و الله سبحانه وتعالی قوی و قدرت مند هست.

مردم عراق و مردم رافیدین! ما بالای شما قسمی كه قبلاً صدا زدیم، صدا می زنیم: اسلام شما را برای قرن ها متحد نگهداشت و تحت بیرقش شما را برای زمان زیادی پوشش داد و شما عزت مند و قوی بودید؛ چرا كه خوبی ها را بین هم شریك ساخته و با فتنه به هم یك جا می جنگیدید. سرزمین شما سرزمین پیروزی است، سرزمین قادصیه و سرزمین بویب است. سرزمین شما سرزمین هارون الرشید و صلاح الدین و فاتحان گذشته است و ان شاء الله سرزمین فاتحان آینده نیز خواهد بود.

عراق متحد و قوی با مردم اش است و عراق تجزیه شده عراق ضعیف توسط تقسم كننده گانش. اگر مردم كردستان فكر می كنند كه منطقه مجزای كردستان و دولت جداگانه كردستان آن ها را به عزت خواهد رساند، این عزت چند روز انگشت شماری دوام نخواهد كرد و بعد از چندی جز ویرانی بار نخواهد آورد. اگر سنی های عراق فكر می كنند كه دولت جداگانه ی سنی در شمال و غرب عراق به آن ها زنده گی خوبی بار خواهد آورد، این عزت چندی دوام نخواهد كرد و بعداً باید شاهد سختی و بدبختی های جدید باشند. اگر شیعیان عراق فكر می كنند كه دولت جداگانه ی آن ها در جنوب به آن ها قوت ظلم كردن را خواهد داد، این قوت فقط برای مدت محدود خواهد بود و دیری نخواهد گذشت كه همه معادلات معكوس شده و به آن ها جز ضعف و ذلالت چیزی باقی نماند.

دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ

(صحیح بخاری)

آن را رها كنید چون گندیده است.

 فرقه گرایی را خاتمه دهید و دور نام الله سبحانه وتعالی جمع شوید:

هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِین

[حج: 78]

الله شما را مسلمانان نام نهاده است.

پس به او ملحق شوید؛ درین صورت است كه شما پیروز می شوید، در غیر آن ذلت از هر طرف به شما حمله ور خواهد شد.

إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِید

[قاف: 37]

قطعا در این[عقوبت ها] براى هر صاحبدل و حق شنو كه خود به گواهى ایستد عبرتى است.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

فرانسوااولاند رئس جمهور فرانسه،حملات هوایی روسیه را در حلب، "یک جنایت جنگی" توصیف کرد.(منبع: بی بی سی،20 اکتوبر 2016م)

پس از آنکه مراسم افتتاحی مرکز فرهنگی مذهبی ارتودوکس روسیه به تاریخ 19 اکتوبر 2016م در غیاب پوتین برگزار گردید؛دیمیتری پیسکوف،سخنگوی کریملین اعلام کرد که:«رئیس جمهور پوتین به تاریخ 11 اکتوبر 2016م تصمیم گرفت تا دیدار رسمی خود را از پاریس که به تاریخ 19 این ماه تعین شده بود فسخ نماید.»این عملکرد عدم تمایل رئیس جمهور فرانسه را از استقبال پوتین در پیش رو داشت. این در حالیست که روسیه در مقابل پروژه ی فرانسه در سوریه از حق ویتو خود استفاده نمود که این امر سبب تنش ها میان روابط این دو کشور گردیده است.

دلیل این تنش چیستو چه تأثیری بر روابط روسیه و اتحادیه اروپا خواهد داشت؟آیا این حوادث باعث تغییر در بازیگران بین المللی در بحران سوریه خواهد گردید؟جزاکم الله خیر!

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

به منظور داشتن وضوح به این دلایل و برای بررسی تنش هاو اینکه آیا تأثیر آن منجر بر تغییر بازیگران بین المللی خواهد شد یا خیر،نیاز به بررسی موارد زیر را داریم:

  1. مفکورهی مشارکت بین المللی زمانی روی صحنه آمد که اداره ی اوباما نقش روسیه را برای پیشبرد مأموریت بین المللی اش در سوریه تعیین نمود، این یک حقیقت انکار ناپذیر در واشنگتن استو آن را از برخی سیاستمداران روسیه پرسیدیم، آنها در مورد تنش امریکا با روسیه در موضوع سوریه بحث و گفتگو نمودند که:«امریکا در عقب روسیه در کشتار و تخریب سوریه قرار دارد. امریکا همچنان در عقب خروج کشورهای اروپایی از اتحادیه اروپا مخصوصاً بریتانیا و فرانسه قرار دارد و آنها را از دخالت در حل بحران سوریه واداشته است.»

در همین حال، روسیه مطمئن بود که این مأموریت جهانی بطور خودکار روسیه را به یک بازیگر بین المللی تبدیل مینماید؛اما این زمانی تعجب آور میگردد که امریکا نقش وی را در دیگر مسایل باز داشته است، حتی در مسئله ی بحران اوکراین که یک مسئله ی بسیار حساس به روسیه است.امریکا متعقد است که همکاری با روسیه در سوریه منجر به رسمیت شناختن منافع روسیه در اوکراین نمی گردد؛زیرا سوریه یک مسئله و اوکراین مسئله ی دیگراست.

بنابر این، روسیه به مرحله ی جهانی دست یافت، بخاطریکه مداخله ی وی در سوریه سبب حضور نظامی وی در منطقه گردید، باوجودی انتقادات برخی از سیاست مداران در واشنگتن به سیاست مشارکت بین المللی، بازهم روسیه جایگاه مناسب خود را کسب نموده است.

یک سند توسط پنجاه دیپلمات در وزارت امور خارجه امریکا نوشته شده است که خواستار دولت برای اجرای یک راه حل یک جانبه در بحران سوریه گردیده اند-بدون روسیه-اما استفاده از روسیه، از سیاست های اجرا شده ای واشنگتن میباشد. این سیاست امریکا بود و نتیجه ی آن ظهور روسیه در عرصه ی بین المللی میباشد که سبب واکنش در غرب اروپا گردیده است.

  1. روسیه شاهد تقویت موقف بین المللی خود به خاطر سوریه میباشدو لباس با عظمت حضور نظامی و جلسه کری-لاوروف در مورد سوریه، دوباره به روسیه برگشته است. بنابر این، این بازی با امریکا بخاطر منزوی ساختن اروپا از سوریه بود، روسیه از تقسیم بحران سوریه بین امریکا و روسیه خوشحال است، بخصوص که با راه اندازی پلان واشنگتن یک جناح خارجی در منطقه تحت تسلط امریکا نفوذ پیدا نماید؛مگر بصورت بین المللی، روسیه هم مانند امریکا جایگاه مناسب خود را دریافته استکه در مورد کشورهای بزرگ اروپایی هیچ توجه ندارد و احتمالاً کشورهای اروپایی منتظر عدم پیروی روسیه از گام های واشنگتن بودند؛ مگر این که بلاعوض با آنها کمک نماید تا موقف امریکا را در مسئله ی جهانی پائین بیاورد که با امریکا همکاری نماید. به همین سبب، پیروی روسیه از امریکا، تا حد زیاد خشم اروپا را بر انگیخته است.
  2. امریکا مانع واقعی در رد اروپا از دخالت در بحران سوریه میباشد و مانع بزرگ در بحران بین امریکا و روسیه است؛مگر اخیراً چنین به نظر میرسد که اروپا بخاطر شکستن ممانعت ها و دخالت در بحران سوریه راه های ذیل را درنظر گرفته است:

در جریان ماه های گذشته، امریکا در جستوی راه حل برای بحران سوریه به سختی مواجه گردیده بود؛زیرا مردم سوریه طرح و پلان امریکا را قبول ننمودند و این عملکرد حمایت تمام انقلابیون مخلص را به دنبال داشت. حتی نجیب زاده گان آماده اند تا با این شرایط همه مشکلات را تحمل کنند و آنها تا حدی بر این تصمیم خود استوار اند که حاضر نشدند با نیروهای ویژه ی امریکا که توسط اردوغان در عملیات فرات که مانند سپر معرفی گردیده بود، همکاری نمایند. امریکا متوجه تشدید بمباردمان حلب گردید و تأثیر وحشیانه ی آنرا که بالای مردم سوریه گذاشته است، مقاومت مردم را بیشتر ساخته است که سبب ناکامی طرح امریکا گردید. بنابرین امریکا توجه خود را تشدید نمودو میخواهد قبل از اتمام دوره ی اوباما بعضی از موفقیت ها را به پایش به اتمام رساند.

به این ترتیب جنگ لفظی میان روسیه و امریکا در جلسات 20 و 22 سپتامبر 2016مدر مجمع عمومی نیویارک به اوج خود رسید کهاین حالت خطرناک امریکاییرا در سوریه تجدید نمود و منجر به آتش بس امریکا گردید. از سوی دیگر شکست کری-لاوروف برای رسیدن به هدف، امریکا را وادار به دریافت گزینه ی دیگر ساخته است که این فرصتی بود برای اروپا تا از این طریق مانع را از سد راه خود دور نماید.

کشورهای اروپایی در جلسات مجمع عمومی در نیویارک شروع به اعلام نمودن پایان راه حل های کری-لاوروف در بحران سوریه کردند و سر انجام فرصت را برای امریکا مهیا مینماید تا نقش تک فردی را در بحران سوریه بازی نماید.بعداًدر جستجوی افزایش تنش ها میان امریکا و روسیه خواهد گردید تا از طریق امریکا، روسیه رااز سوریه بیرون نماید که این دلیل تنش های جدید میان اروپا و روسیه میباشد.

اروپا در تلاش است که با استفاده از ضعف امریکا وارد صحنه شود و با ارایه ی بیانیه ها و نوآوری اروپایی وارد بحران سوریه گرددکه شامل موارد ذیل میشود:

فرانسه برای تطبیق پروژه اش در سوریه با فرستادن وزیر خارجه اش "آیرالت" به مسکو،زمینه را فراهم ساخته و روسیه را معتقد بر تطبیق پروژه فرانسه نمود. پروژه فرانسه خواهان پایان اضطراری بمباردمان هوایی حلب میباشد که برخلاف موافقتنامه ی قبلی امریکا-روسیه میباشد که نیازمند هواپیماهای بیشتر به منظور مغلوب ساختن انقلابیون گردیده بودند. در دیدار با وزیر خارجه فرانسه، روسیه بسیار خجلت زده شد، بخاطریکه از یک طرف حرف تطبیق از پروژه فرانسه و از سوی دیگر نگران رد آن بود. درادامه ی توانایی ها فرانسه برای بدست آوردن موفقیت در این پروژه، وزیر خارجه فرانسه بعد از مسکو از واشنگتن دیدن نمود تا حمایت امریکا را در شورای امنیت بر تطبیق این پروژه جلب نماید.

حق ویتو ی روسیه تمام توانایی های فرانسه را در شورای امینت به تاریخ 8 اکتوبر 2016مخنثی نمود که این عمل سبب بر انگیختن تنش میان روسیه و فرانسه و کشورهای اروپایی گردید و آنها متوجه شدند که روسیه پلان را روی دست گرفته است که مانع دسترسی آنها به بحران سوریه میگردد. اگر امریکا با تأمل، فرصت را برای کشورهای اروپایی مهیا می ساخت که بعد از تعین نقش روسیه در بحران سوریه قابل تطبیق نمی بود.

این دیدار که برای رئیس جمهور روسیه، به تاریخ 19 اکتوبر 2016مدر پاریس در نظر گرفته شده بود، همزمان با توجه بر روابط روسیه و فرانسه و مسئله ی ملاقات خصوصی که در حین بازگشایی مرکز فرهنگی روسیه و کلیسای آرتودوکس، از زمان موافقت آنها در اشتراک رئیس جمهور فرانسه با پوتین در بازگشایی جلسه، در نظر گرفته شده بود. بخاطر این موضوع، رئیس جمهور فرانسه به تاریخ 10 اکتوبر 2016م نخستین اعلامیه خود را در قبال عدم دیدار خصوصی با پوتین اعلام نمود؛ همزمان با این کریملین نیز تنظیمات ابتدایی خود را در ادامه ی دیدار رئیس جمهور روسیه اعلام نمود که روسیه در یک حالت ناخوشایند قرار گرفت. زمانی فرانسه اعلام کرد که رئیس جمهور فرانسه با پوتین در جریان دیدار تنها بالای بحران سوریه بحث مینمایند و بازگشایی محفل را با وی سهیم نمی سازد که این عمل خارج از چوکات تعظیم و اکرام بود.

رهبری حکومت فرانسه بیان نمود:«ما این فرصت را برای روسیه داده ایم تا در مورد مشارکت پاریس در بحران سوریه بحث و گفتگو نماید و هولاندباید بداند که آنها در بازگشایی مرکز سهم ندارد و آنها خواهان صحبت بالای مسئله ی سوریه میباشند. (منبع: روزنامه Russia Today، 11 اکتوبر 2016م)

روسیه خشمگین گردید و مسکو به تاریخ 11 اکتوبر 2016ماعلام نمود که:«رئیس جمهور روسیه دیدار از پاریس را لغو نمود.» به همین خاطر، مفکوره های روسیه-فرانسه بین این دو کشور خیلی رفیع بود.

فشار فرانسه ادامه دارد،فرانسوا اولاندرئیس جمهور این کشورگفت:«وی هیچگاه فشار بالای روسیه را در حمایت از دولت سوریه در جنگ علیه باغی گران کم نمی سازد.» وی بخاطر دیدار باولادیمیر پوتینرئیس جمهور روسیه اعلام آماده گی نمود تا در مورد جنگ بحث نمایند که این خبر از سوی یک روزنامه محلی در فرانسه به روز شنبه نشر گردید.(منبع: رویترز، 16 اکتوبر 2016م)

رئیس جمهور فرانسه وانگلا مرکلنخست وزیر آلمانبه روز سه شنبه مورخ 20 اکتوبر 2016م در جریان کنفرانس مطبوعاتی در ختم جلسه فرانسه، جرمنی و روسیه در برلین، بمباردمان شهر حلب سوریه را توسط جنگنده های هوایی روسیه به شدید ترین الفاظ تقبیح نمودند. اولاند همچنان حملات هوایی را "جنایت حقیقی جنگی" معرفی نمود. مرکل جنگ روسیه و کشور سوریه را در حلب "غیر بشری" خواند.(منبع: بی بی سی عربی، 20 اکتوبر 2016م)

این دلایل منجر به تشدید تنش در روابط میان فرانسه و روسیه و تبدیل خط مقدم راهکار دو جانبه گردیده است، مخصوصاً در بحران سوریهکه فرانسه؛ مانند: روسیه، در عملکردهای سیاسی موفق نیست. هرگونه تنش منجر به تنش بیشتر گردیده و می تواند روابط دو جانبه را صدمه جدی برساند.

در مورد تأثیر تنش روسیه و فرانسه بر روابط اروپا، باید موارد ذیل را مورد بحث قرار دهیم:

تنش ها میان روسیه و فرانسه در روابط روسیه با کل اروپا تأثیر دارد، مخصوصاً بالای کشورهای تأثیر گذار اروپایی؛ مانند:انگلیس، آلمان و... موقعیت فرانسه در تصامیم شورای امنیت نماینده گی از اتحادیه اروپا می کند که تا اکنون عضو آن میباشد؛ اما انگلیس سیاست خود را با فرانسه تا حد زیادی هماهنگ مینماید.

بعد از رای دهی شورای امنیت، نماینده ی انگلیس شدیداً در سخنرانی خود از نماینده گی ویتوی روسیه بصورت "شرم آور" یاد نموده گفت:«ما عملکردهای روسیه را میدانیم.» (منبع: عرب نیوز 8 اکتوبر2016)

همچنان به نقل ازشرق میانه آنلاینبه تاریخ 11 اکتوبر 2016م، جانسوندر پارلمان اظهار داشت: «اگر روسیه در مسیر فعلی خود ادامه دهد، پس از آن من فکر می کنم که کشور بزرگ در معرض خطر تبدیل شدن به یک کشور منفور است.»و نیز اشاره نمود:«گروه های معترض ضد جنگ برای تظاهرات در نزدیک سفارت روسیه خواهند ایستاد که من قطعاً خواهان دیدن تظاهرات در مقابل سفارت روسیه استم.»(منبع: رویترز)همه شواهد موجود اشاره به مسئولیت روسیه برای این اعمال وحشیانه مینماید، مخصوصاًحمله ی روسیه بالای یک کاروان کمک های بشر دوستانه در سوریه که روسیه به تاریخ 12 اکتوبر 2016م پاسخ این حمله اسپوتنیک را چنین ارایه نمود:«وزارت دفاع روسیه ادعاهای جانسون را ناشی از بیماری عصبی دانسته کهبالای خصومت اطرافیانتأثیر میگذارد.»

آیگور کوناشینکوف سخنگوی وزارت دفاع روسیه، گفت:«اتهامات مطرح شده توسط جانسون نشان دهنده ی علایم مریضی عصبی بنام "هیستری روسوفوبیک" میباشد که در برخی از رهبران سیاسی انگلیسی ذاتی است.» بیانیه ی که ما در بالا متذکر شدیم: اولاند این حملات هوایی را منحیث "جنایت جنگی" میپندارد.(منبع: بی بی سی عربی، 20 اکتوبر 2016م)

تنش ها با روسیه و اتحادیه ی اروپا ادامه دارد. صداهای بلندی در اروپا وجود دارد که فشار را بالای روسیه وارد مینماید و بخاطر اعمال تحریمهای جدید به خاطر سوریه به پا خواسته اند. به همین ترتیب، فرانسه، انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی با هم یکجا به سوی تیره شدن روابط با روسیه استو رد سیاست های روسیه را ابراز نمودند. همه به این امید که این کشورها یک راه حل مناسب را در بحران سوریه نظر به مسوده ی شماره یک بین الملل ایفا خواهند نمود.

این کشورها در قبال مسلمانان از نیت خوب برخوردار نیستند، موضوع مهم برای اینها دخیل ساختن کشورهای اروپایی در قتل عام مسلمانان سوریه است و آنها مدافع مسلمانان علیه قتل عام در سوریه توسط روسیه نیستند؛ زیرا موقعیت این کشورها از بی تفاوتی نسبت به خونریزی ها در سوریه در طول شش سال گذشته میباشد، مسئله اینها این است که این کشورها میخواهند منحیث کشورهای ابر قدرت، در حل بحران سوریه نقش داشته باشند.

تنش ها در اتحادیه ی اروپا با ایجاد تنش بر روابط فرانسه و روسیه روز افزون است. انگلیس و فرانسه از اتحادیه ی اروپا خواستار محکوم کردن حملات هوایی روسیه در سوریه گردیده و به اعمال تحریم های بیشتر علیه مسکو پافشاری دارند.

جینمارک آیرولت وزیر خارجه فرانسه گفت:«فشار بالای روسیه باید قوی تر گردد و آنها اشاره به یک موقف اتحادی دارند، اتحادیه اروپا میتواند جلو حرکت هایی راکه به قتل عام مردم حلب می انجامد بگیرد. انگلیس و فرانسه میخواهند اعمال ممنوعیت سفر بیست تن از شهروند سوریه را بگیرند، همچنان دوازده تن از مردم روسیه را به فهرست تحریم اضافه نمایند که شامل دو صد تن دیگر نیز میشود. به شمول 3 ایرانی که این ها متهم به اعمال چنین وحشت ها در سوریه هستند.»(منبع: الجزیره 17 اکتوبر 2016م)

موضوع تحریم های مالی بدون صدور قطعنامه صورت گرفته است. "روزنامه ی روسیه ی امروز، اعلام نمود:«بانک انگلیس تمام حسابات بانکی را بدون اعلام دلایل آن مسدود نموده است.»

اگر تنش ها میان فرانسه و اتحادیه ی اروپا با روسیه افزایش یابد، پس از آن دروازه ی درگیری بین روسیه و اروپا باز خواهد شد و عواقب آن در اوکراین و یا در منطقه دیگری در شرق اروپا نمایان میگردد و کشورهای اروپایی تحریم ها را بالای روسیه افزایش خواهند داد. علل افزایش تنش در روابط روسیه و اروپا بسیار زیاد است؛ حتی اهمیت بین المللی در بحران سوریه محدود نمی شود. اگر روسیه از خود ابتکار نشان می دهد احتیاط در برخورد با اروپا ضرور استو این بزرگترین باخت در روابط با اروپا خواهد بود.

با تسلط در بحران سوریه، روسیه شایسته گی کافی در روابط بین المللی از خود نشان داده نمیتواند، آنهم در زمانی که جهان در حال اجلاس در مورد جنایات جنگی در سوریه هستند. روسیه سرعت بمباردمان حلب را افزایش داده و این عملکرد وی از عدم سیاست کافی روسیه میباشد. آنها امروز از روابط خود با امریکا اطمینان دارند و آنها میدانند که تنش آشکار در روابط روسیه با امریکا در مورد سوریه واقعی نیست.

در حین این تنش ها وزارت امور خارجه امریکا اعلام کرد که:«یک جلسه بین کری و لاوروف در لوزان برگزار خواهد شد.» قبلاً نیز به تاریخ 15 اکتوبر 2016م بعد از درگیری برخی از پیروان و حامیان به صورت حاضرباش موضوع تعلیق جلسات با روسیه مورد بحث قرار گرفته بود که در حال حاضر مانع بزرگ دخالت اروپا در مسایل میباشد.

چنین به نظر میرسد که روسیه متوجه حالت وخیم خود که امریکا از وی به مثابه فرمانده جنگ جهت بمباردمان وحشیانه در سوریه ه شده است، اروپا از این تنش های مصنوعی میان امریکا و روسیه فایده به دست آورد و در مورد حملات وحشیانه روسیه موضعگیری شدید نموده است.روسیه خواهان پایان آوردن سطح فشار اروپا گردیده است و در ابتدا در مورد آتش بس صحبت نمود: «مکث بشردوستانه بمباردمانش را از شهر حلب سوریه توقف داده است. روسیه گفته است که بمباردمان شهر حلب سوریه را پنجشنبه بعدی 20 اکتوبر 2016م برای هشت ساعت توقف خواهد داد، شروع آتش بس 8 صبح به وقت محلی و ختم آن 4 بعد از ظهر می باشد.» این حرکت بعد از خبر قتل 14 تن از یک فامیل، در جریان بمباردمان در شهر حلب، آغاز گردید.(منبع: بی بی سی،17 اکتوبر 2016م)

پوتین بخاطر بحث روی مسایل سوریه با اتحادیه ی اروپا موافقه نمود، آنهم بعد از اینکه قبلاً با اولاند رد نموده بود.ریاست جمهوری فرانسه دیروز اعلام نمود:«فرانسوااولاند رئیس جمهور فرانسه وولادیمیر پوتینرئیس جمهور روسیه و هم چنانانگلا مرکل نخست وزیر جرمنی ، امروز چهارشنبه در برلین یک "ورکشاپ" را روی بحران های سوریه دایر خواهند نمود.»(منبع: آژانس ها، روزنامه خلیج 19 اکتوبر 2016)

به همین ترتیب، تنش ها در روابط فرانسه و روسیه تأثیر منفی در اتحادیه ی اروپا دارد که فشار را بالای روسیه افزایش خواهد داد و در پی تلاش دریافت راهکار برای این معضله است. این ملاقات با اتحادیه ی اروپا در مورد بحران سوریه میباشد، پس از آنکه اولاند از بحث امتناع ورزید که سبب لغو ملاقات پوتین گردید و تحریم ها از هر وقت دیگر بیشتر افزایش یافت.

آیا این، نتایج بازیگران منطقوی و بین المللی را که در بحران سوریه دخیل هستند، تغییر خواهد داد؟ هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد، همه چیز در جایش باقی خواهد ماند، بازیگران بین المللی همه شان باقی خواهند ماند، امریکا و نماینده گانش: روسیه، ایران، ترکیه وعربستان سعودی باقی خواهند ماندو اتحادیه ی اروپا درین بحران چانس زیاد ندارد، بدون اینکه تنش را علیه روسیه تشدید نمودهو تلاش برای نزدیک شدن به امریکا را بخاطر داشتن نقش در حل بحران سوریه نماید.

امریکا جلسه لاوزن را به تاریخ 15 اکتوبر 2016م با شامل نساختن اتحادیه ی اروپا دایر نمود، روسیه در جلسه به امریکا نزدیکتر بود با وجود اینکه امریکا روابط اشرا با روسیه متزلزل اعلام نموده بود.زمانیکه امریکا متوجه شد که اروپا ازین کار رنجور گردید، از اروپا خواستار جلسه ی تنهایی، بدون اشتراک دیگر طرفین شد که هیچ مسئله یمهم در جلسه اتفاق نیفتادو چنین به پایان رسید که آغاز شده بود.

بنابر این احتمال وجود دارد که نقش بین المللی در بحران سوریه به همین شکل باقی خواهد ماند و تنها بازیگران آن امریکا و نماینده گان اش، روسیه و دیگر پیروانش خواهد بود.

از نظر بین المللی و منطقوی، طرحی است که آنها ریخته اند؛ اما آنها نمیدانند که مردان مخلص به الله سبحانه وتعالی در شام هنوز هم وجود دارد، با پیامبر صلی الله علیه و سلم باورمند هستند و امریکا، روسیه و دیگر پیروان شان توانایی مقابله با مردان با استقامت شام را ندارندو سرنوشت این ها به اذن الله سبحانه وتعالی؛ مانند: سرنوشت پیشینیان شان خواهد شد.

قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ

[نحل: 26]

پيش از آنان كسانى بودند كه مكر كردند[ولى] الله سبخانه وتعالی از پايه بر بنيانشان زد، درنتيجه از بالاى سرشان سقف بر آنان فرو ريخت و از آنجا كه حدس نمى‏ زدند عذاب به سراغشان آمد.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

برای نخستین بار به تاریخ 2016.08.08م نشست سه جانبه ای با حضور سران کشورهای روسیه، ایران و آذربایجان در باکو پایتخت آذربایجان برگزار شد. در بیانیۀ اختتامی این نشست گفته شده که سران کشورهای یاد شده در این گردهمائی مسایل گوناگونی را به بحث و بررسی گرفتند؛ از جمله: روابط میان کشورهای سه گانه، همکاری های اقتصادی، گذرگاه شمال-جنوب، مبارزه با تروریزم، بحران سوریه، اوضاع افغانستان، تجارت مواد مخدر، بنیادگرائی، جنایات فرامرزی، تجارت غیر قانونی اسلحه، تجارت انسان وغیره. تمام این مسایل در یک روز به بحث و بررسی گرفته شد! پرسش این است که آیا این یک تبلیغات رسانه ای است و یا این که یکی از مسایل یاد شده، محور بحث بوده و سائر موارد در این نشست به طور ضمنی مطرح گردیده است؟ پرسش دیگر این که می دانیم ایران و آذربایجان بر محور سیاست های امریکا می چرخند، بنابر این آیا امریکا در این گردهمائی نقشی دارد یا خیر؟ و اگر دارد هدف اش از راه اندازی چنین گردهمائی چیست؟

پاسخ:

بلی! این دقیق است که تمرکز نمودن روی این همه مسایل گسترده در یک یا دو جلسه و یا در یک و یا بخشی از یک روز معقول نیست، اما به نظر می رسد که موضوع اقتصادی اصل هدف این نشست بوده، به ویژه ساخت گذرگاه اقتصادی موسوم به(گذرگاه شمال-جنوب). هم چنین باید گفت که امریکا در این نشست نقش اصلی و اساسی را دارا می باشد و آن این که می خواهد روسیه را از چین به دور نگهداشته و با سرگرم نمودن آن در این گذرگاهی که از روسیه تا آذربایجان و سپس ایران و کشوهای خلیج امتداد دارد، آن را از لحاظ اقتصادی ضربه زند. برای بهتر روشن شدن این مسئله موارد زیر را به بحث و بررسی می گیریم:

نخست: سائر مواردی که در بیانیه اختتامی این نشست تذکر داده شده در این گردهمائی از اهمیت زیادی بر خوردار نمی باشد، جزئیات آن قرار ذیل است:

  1. در مورد افغانستان باید گفت که هیچ یک از این کشورهای سه گانه هیچ گونه تسلطی در قضایای افغانستان ندارند، بلکه یگانه دولت مؤثر و فعالی که تمام قضایای این کشور را در اختیار دارد امریکا می باشد، و حکومت افغانستان به صورت کامل زیر تسلط آن قرار دارد. بنابر این نام بردن از افغانستان در بیانیه یاد شده از جمله مسایل ضمنی و حاشیه ای می باشد!
  2. جنایات فرامرزی و تجارت انسان از جمله اولویت های فعالیت مشترک کشورهای یاد شده به شمار نمی رود تا جهت بحث و بررسی آن نشست مشترک سه جانبه ای را راه اندازی نمایند.
  3. و اما در خصوص بحران سوریه، باید گفت که روسیه و ایران نیاز دارند برای تلافی نمودن شکست هائی که در آن جا متحمل شده اند با یکدگر گفتگو و هماهنگی هائی را انجام دهند. از آن جائی که آذربایجان در بحران سوریه هیچ دخلی ندارد، دانسته می شود که این نشست به منظور بررسی بحران سوریه راه اندازی نگردیده، به ویژه با توجه به این که نشست مذکور به پیشنهاد آذربایجان راه اندازی شد. شبکه خبری i24 news به تاریخ 2016.08.08م در گزارشی گفت: «آن چه نظر را به خود جلب می کند این است که این گردهمائی سه جانبه که قرار است روز دو شنبه راه اندازی گردد، در نوع خود اولین گردهمائی است که به پیشنهاد رئیس جمهور آذربایجان در جریان گفتگوی تلیفونی که در فبروری گذشته با همتای روس اش داشت، دایر گردید.» پس این بدان معنی است که این نشست که به پیشهاد و دعوت آذربایجان دایر گردیده، ارتباطی به بحران سوریه ندارد، زیرا آذربایجان در بحران سوریه هیچ نقشی ندارد.
  4. مبارزه با تروریزم، مواد مخدر و فعالیت های قاچاق سلاح و عبور و مرور مسلحین، به ویژه میان آذربایجان و روسیه به صفت گذرگاهی برای مجاهدین به سوی قفقاز، چنان چه قبل ها در جریان جنگ های چچن در سراسر دهه نهم قرن بیست جریان داشت، این ها مواردی است که اگرچه روسیه در جریان گردهمائی از آن یاد نمود، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 2016.08.08م در خبری گفت: «رئیس جمهور پوتین در جریان دیدار سه جانبه با همتای ایرانی و آذربایجانی اش حسن روحانی و الهام علی اوف روی نیاز به ممانعت از ترانیزیت سلاح و مواد مخدر و عبور و مرور مسلحین از خاک سه کشور تأکید نمود. پوتین در این دیدار که روز دو شنبه 8 اگست انجام شد خواستار گسترش تبادل معلومات در مورد فعالیت گروه های تروریستی میان این سه کشور گردید.» اما روسیه می تواند چنین مسایلی را در دیدارهای دوجانبه با آذربایجان و بدون نیاز به نشستی با مشارکت رئیس جمهور ایران حل و فصل نماید. بنابر این مسئلهٔ ترانیزیت سلاح و عبور و مرور مسلحین مشکلی است که روسیه و آذربایجان با آن دست و پنجه نرم می کنند، زیرا عبور و مرور مسلحین معمولاً از طریق آذربایجان صورت می گیرد و اما موضوع مواد مخدری که از افغانستان صادر می گردد و از طریق ایران و آذربایجان ترانیزیت می شود، اگرچه دارای تأثیر می باشد اما برای این کشورها-به خصوص در شرایط کنونی- در اولویت قرار ندارد تا نشستی این چنینی برای بحث و بررسی آن راه اندازی گردد.

دوم: به این ترتیب دیدیم که موارد یاد شده، اگرچه تا حدودی اثر گذار می باشد، اما اهمیت اش در حدی نیست که برای آن نشست سه جانبه ای به اشتراک این سه کشور برگزار گردد. آن چه باقی ماند همانا موضوع اقتصادی است که هدف اصلی راه اندازی این نشست را تشکیل می دهد، به ویژه مسئله ساخت گذرگاه اقتصادی موسوم به گذرگاه(شمال-جنوب). برای بیشتر روشن شدن موضوع اینک می پردازیم به معلوماتی که در بیانیه اختتامی مذکور در مورد امور اقتصادی از آن یاد شده و هم چنین اظهاراتی که در خصوص این موضوع منتشر گردیده است:

  1. در بیانیه اختتامی گفته شده است: «قرار شد روسیه، ایران و آذربایجان اقداماتی را جهت گسترش زیربناهای مواصلاتی روی دست گیرند، این اقدامات شامل ساخت گذرگاه(شمال-جنوب) می گردد. چنان چه هر سه کشور می کوشند تلاش هائی را جهت پیوند دادن زمینه های حمل و نقل منطقه ای و هدف مند به منظور ساختن زیربناهای مواصلاتی اقتصادی پر سود و با امن را به خرج دهند. کشورهای سه گانه قصد دارند قدم هائی را به منظور گسترش ساخت و ساز زیربناهای مواصلاتی، به منظور بهبود امکانات موجود حمل و نقل مسافرین و کالاها از طریق گذرگاه مواصلاتی بین المللی(شمال-جنوب) بردارند. در بیانیه هم چنین اشاره شده به این که مسکو، تهران و باکو کار مشترک عملی شدن پروژه های جدید را جهت پیوند دادن راه های آهن، در چهارچوب برنامه های گسترش و بهبود امکانات گذرگاه حمل و نقل بین المللی(شمال-جنوب) هم چنان ادامه خواهند داد. (به نقل از روسیه امروز 2016.08.09م)
  2. اظهارات روحانی رئیس جمهور ایران در مورد هدف این کنفرانس، آن جا که گفت: «این کنفرانس فرصت های رشد گسترده میان این کشورها را فراهم خواهد نمود.» (صفحه انترنتی شبکه العالم 2016.08.08م)
  3. برجسته ترین هدف این کنفرانس که رسانه های روسیه منتشر نمودند، است. چنان چه آژانس خبری سبوتنیک روسیه به تاریخ 2016.08.08م خبری را منتشر نموده و در آن از پروژه مشترک و عظیم روسیه و ایران نام برد که قصد دارد با کانال سویس مصر رقابت نماید. یعنی قرار است این پروژه تا حدی با کانال سویس مصر رقابت نماید؛ چنان چه طول این گذرگاه به 7200 کیلومتر رسیده و شمال اروپا را از طریق ایران، روسیه و آذربایجان به هندوستان و دولت های خلیج پیوند دهد. وزیر خارجه ایران اعلام نمود که این پروژه به نفع ملت های ایران، آذربایجان، روسیه و سراسر منطقه خواهد بود، زیرا این پروژه بدیل خوبی برای مسیر بحری کانال سویس بوده و با راه اندازی آن، هزینه ها و زمان لازم برای حمل و نقل کاهش خواهد یافت.
  4. شبکه روسیه امروز نیز به تاریخ 2016.08.08م در خبری گفت: «رئیس جمهور روسیه قبل از برگزاری این نشست در اظهاراتی گفته بود که همکاری های سه جانبه میان روسیه، ایران و آذربایجان راه را به سوی عملی شدن چندین پروژه جدید در نزدیکی دریای خزر باز خواهد نمود. وی هم چنین گفت: قرار است چندین موضوع مطرح شده را در این دیدار سه جانبه به بحث و بررسی گیریم.»

به این ترتیب هدف اساسی از برگزاری این کنفرانس همانا همکاری های اقتصادی، به ویژه ساخت گذرگاه شمال-جنوب می باشد. این پروژه نسبت به سائر پروژه های اقتصادی مطرح در کرانه های بحری خزر از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد، زیرا سائر کشورهائی که در سواحل این بحر موقعیت دارند به این نشست فراخوانده نشدند. بنابر این مطرح شدن بحث این پروژه ها در کنفرانس یاد شده بیشتر بحث آینده بوده تا عملی نمودن آن و عملی شدن آن در آینده های نزدیک بعید به نظر می رسد تا زمانی که میان کشورهای همجوار دریایی خزر در مورد آن به تفاهم رسند. گذرگاه یاد شده مربوط به سه کشور حاضر در کنفرانس می باشد، به ویژه با توجه به این که رسانه های روسیه آن را بسیار برجسته نموده و پیوسته اشاره می نمودند که این پروژه با کانال سویس رقابت خواهد نمود.

سوم: در مورد نقش امریکا در این نشست باید گفت که بدون شک امریکا در آن نقش دارد، اما باید دانست که برخی از جزئیات این نقش نیازی به تعمق و تدبر زیاد ندارد و در مورد برخی دیگر باید بیشتر تأمل نمود.

نوع اول نقش امریکا را می توان به آسانی درک نمود. طوری که واقعیت کشورهای سه گانه شرکت کننده در این کنفرانس با یکدیگر متفاوت می باشد، چنان چه روسیه یک دولت مستقل بوده و از سیاست های منطقه ای و بین المللی مستقلانه بر خوردار می باشد، اما دولت های ایران و آذربایجان همواره در رکاب سیاست امریکا روان می باشند و روشن است که سیاست خارجه چنین دولت هائی هرگز نمی تواند جدا از سیاست خارجه امریکا باشد، به عبارت دیگر؛ ساخت گذرگاهی از شمال به سوی جنوب تا منطقهٔ خلیج در سواحل ایران ممکن نیست جدا از سیاست های امریکا باشد.

این بود در خصوص نوع اول که می توان به آسانی و بدون تفکر عمیق به آن پی برد. و اما نوع دوم که نیاز به تدبر و تفکر عمیق دارد، می توان با در نظر داشت نکات زیر درک نموده و به آن پی برد:

  1. امریکا متوجه شد که روسیه از شرایط سخت اقتصادی رنج می برد، بناً به آذربایجان و ایران دستور داد تا روسیه را سرگرم راه اندازی پروژه بزرگ اقتصادی نمایند تا باعث تضعیف اقتصاد آن گردد.

هم چنان که سیاست امریکا در قبال چین طوریست که قصد دارد این کشور را سرگرم سرمایه گذاری روی پروژه های بزرگی مانند گذرگاه اقتصادی چین از طریق پاکستان نماید. به همین ترتیب قصد دارد روسیه را برانگیزد تا روی پروژه جدید گذرگاه شمال-جنوب سرمایه گذاری کند تا به این ترتیب از نظر اقتصادی تضعیف شده و به قرضه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی روی آورد؛ صندوق و بانکی که زیر تسلط امریکا قرار دارد. بناً با توجه به مسایل یاد شده، امریکا به ایران و آذربایجان دستور داده تا آنان نیز روی این پروژه یا گذرگاه، سرمایه گذاری نمایند تا باشد که روسیه نیز تشویق شود در خصوص این پروژه پا پیش گذاشته و در منجلاب آن گیر افتد.

  1. امریکا در عین حالی که تلاش دارد سیاست گذاری هایش را در شرق دور، برای جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک قدرت بزرگ جهانی، گسترش و افزایش دهد و همواره در پی آن است تا نقاط ضعف و ناهنجاری های چین را برجسته نموده و به آن دامن زند. در عین حال مطمئناً می داند که خطرناک ترین روی کرد روسیه به جانب کشوهای آسیائی این است که به سوی چین روی آورد. اگر سیاست امریکا در قبال چین این باشد که از تقویت شدن چین توسط سائر کشورهای بزرگ ممانعت نماید، در این صورت به خوبی می داند که روسیه خطرناک ترین این کشورها خواهد بود که می تواند با نزدیک شدن به چین اوضاع را متشنج نماید. بنابر این امریکا براساس سیاست هائی که جهت دور نگهداشتن روسیه از چین به کار می برد، تلاش دارد روسیه را سرگرم پروژه هائی مانند گذرگاه شمال-جنوب نماید، به ویژه با توجه به این که این گذرگاه اقتصادی که از کشورهای روسیه و آذربایجان می گذرد، شباهت زیادی به گذرگاه اقتصادی هند و ایران دارد. بر مبنای این پروژه گذرگاه اقتصادی، قرار است هند در بندر چابهار ایران از طریق بحر با این کشور پیوند داده شود و هم چنین ایران را از طریق خشکه با افغانستان پیوند دهد.

این بدان معنی است که گذرگاه جدید موسوم به "شمال-جنوب" که از روسیه می گذرد، با پیوند دادن هند به شمال اروپا در حقیقت به گذرگاه اقتصادی این کشور جان تازه ای می بخشد و در نتیجه روسیه در کنار هند ظاهر می گردد، هندی که دشمن منطقه ای چین در جنوب آسیا به شمار می رود و به این ترتیب میان چین و هند فاصله بیشتری ایجاد می گردد. از جانب دیگر، اشتراک روسیه در این گذرگاه اقتصادی با ایران و آذربایجان، مطمئناً از میزان احتمال اشتراک روسیه با نقشه های چین در سائر گذرگاه های اقتصادی مانند "راه ابریشم" می کاهد. خلاصه این که امریکا شاهد روی کرد آزار دهنده روسیه به جانب چین است. بناً ایران و آذاربایجان را که از وابسته گان و دنباله روان آن محسوب می گردند، تحریک می کند تا روسیه را با راه اندازی پروژه های مشترک المنافع سرگرم نمایند تا باشد روسیه از چین فاصله گیرد و چین از روسیه جدا نگه داشته شود.

خلاصه سخن این که:

  1. هدف اصلی از راه اندازی نشست سه جانبه باکو که به تاریخ 2016.08.08م بر گزار گردید تنها مسایل اقتصادی می باشد، به ویژه پروژه گذرگاه شمال-جنوب.
  2. بدون شک امریکا در راه اندازی این نشست-توسط آذربایجان و ایران- نقش مؤثری داشته و قصد دارد با این کار روسیه را سرگرم پروژه شمال-جنوب نماید تا باشد که از نظر اقتصادی تضعیف شود، به خصوص در شرایط فعلی که از بحران اقتصادی رنج می برد. امریکا با این کار در پی آن است تا روسیه را تشویق و تحریک نماید تا به جای روی آوردن به سوی جنوب شرق روسیه و مشخصاً چین، به طرف جنوب غرب و مشخصاً آذربایجان و ایران روی آورد و به این ترتیب روسیه به تدریج از چین فاصله گیرد.
ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

«رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه به تاریخ 2016.08.09م، طی یک سفر رسمی از روسیه دیدن نمود. این سفر درحالی صورت گرفت که پس لرزه های کودتای نافرجام ترکیه هنوز تمام نشده بود. پرسش این است که این اقدام عجولانه برای چیست؟ دیگر این که هدف اصلی از این سفر چه می باشد؟ به ویژه با توجه به این که نماینده گان وزارت خارجه، اردو و استخبارات ترکیه نیز به روسیه سفر نمودند. هم چنین آیا این سفر ارتباطی به بحران سوریه دارد و یا این که صرفاً به منظور بهبود بخشیدن روابط ترکیه و سوریه پس از سقوط طیاره جنگی روسیه انجام گرفته است؟

پاسخ:

برای دانستن اسباب سفر عجولانه و هدف از آن، موارد زیر را به بحث و بررسی می گیریم:

  1. سخن در مورد این سفر قبل از تلاش ها برای کودتا به تاریخ 2016.07.15م بر سر زبان ها بود. چنان چه در اصل قرار بود این دیدار میان دو رئیس جمهور در جریان بیستمین نشست دوره ای صورت گیرد که قرار بود در ماه سپتمبر 2016م برگزار گردد؛ اما دیدار پوتین رئیس جمهور روسیه واردغان رئیس جمهور ترکیه با عجله و در جریان ماه اگست صورت گرفت، زیرا امریکا مصمم بود پس از ناکام ماندن سائر ابزار اعم از ایران، روسیه وغیره کشورها این بار ترکیه را به عنوان یک ابزار کاراتر، جهت حل و فصل بحران سوریه وارد صحنه نماید.

وزیر خارجه ترکیه این دیدار دو رئیس جمهور را بسیار برجسته نموده و آن را مهم جلوه داد و اعلام نمود که احتمال دارد این دیدار در روسیه و در جریان ماه اگست برگزار گردد. چنان چه صفحه انترنتی العربیه نت به تاریخ 2016.07.02م به نقل از آژانس انترفاکس خبر داد که وزیر خارجه ترکیه در اظهاراتی گفته که احتمالاً ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در جریان ماه اگست در شهر سوچی روسیه با هم دیدار و گفتگو نمایند. موضوع گفتگوهای صورت گرفته در این سفر در فضای مصالحه و دوستانه به بحث و بررسی گرفته شد تا ترکیه بتواند در حل و فصل بحران سوریه برمبنای سیاست های امریکا نقشی را بازی نماید.

جزئیات این مسئله را ما در پاسخ به پرسشی که به تایخ 2016.07.14م منتشر نموده بودیم بیشتر توضیح دادیم. چنان چه در آن جا گفته بودیم: «در حال حاضر خواست امریکا از ترکیه این است که با تمام توان بالای مخالفان سوریه فشار وارد نماید تا مجبور شوند دوباره جهت از سرگیری گفتگوها به ژینو برگشته و راه حل مسالمت آمیز را بپذیرند. این خواست امریکا شامل پای بندی مخالفان به اعلامیه مشترک امریکا و روسیه مبنی بر پایان دادن به فعالیت های خصمانه در سوریه بود که به تاریخ 2016.02.27م منتشر گردید. ترکیه هم چنین موظف است به مخالفان هشدار دهد که در صورت رد نمودن پیشنهاد پیوستن به روند ادامه گفتگوها از پشتیبانی آنان دست خواهد کشید و ترکیه این هشدار را از طریق علنی نمودن همکاری های ترکیه و روسیه به مخالفان ابلاغ نمود. چنان چه العربیه نت به تاریخ 2016.07.02م به نقل از وزیر خارجه روسیه خبر داد: «امیدواریم میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص قضیهٔ سوریه روابط مشترکی را ایجاد نمائیم.» هم چنین با اظهار این که ترکیه هنوز مخالف مداخله روسیه در سوریه می باشد و با توجه به این که ترکیه در معرض حملات تروریستی قرار دارد، مخالفان سوریه موظف اند در برابر گروه های تروریستی مبارزه نمایند و این مبارزه طوری باشد که امریکا، روسیه و ترکیه می خواهند.

شکی نیست این هشدار ترکیه بالای آن بخشی از مخالفان سوریه تأثیر خواهد گذاشت که هنوز چشم به کمک های ترکیه دوخته اند، آنانی که باور کرده بودند که اردوغان اجازه نخواهد داد کشتار وحشیانه منطقه حماة تکرار شود و آنانی که هنوز با ترکیه تماس و روابط دارند. به این ترتیب امریکا امیدوار است این گروه ها به گفتگو با نظام روی آورند.

این نیز بعید نیست که ترکیه در اعمال فشار بالای مخالفان از ابزارهای سیاسی فراتر رفته و دست به اقدامات نظامی زند و به بهانهٔ مبارزه برعلیه اقدامات تروریستی گروه داعش وارد میدان جنگ شود و این در حالی است که داعش از سائر مخالفان مسلح تفکیک نمی شود، به این معنی که ترکیه نیز دقیقاً استدلال روسیه در هنگام بمباران مخالفان مبنی بر هدف قراردادن داعش را مطرح خواهد نمود! اظهارات وزیر خارجه روسیه در مورد تماس ها میان اردوهای روسیه و ترکیه بیانگر این احتمال می باشد.»

هم چنین گفته بودیم: «اوباما می خواهد مانند کلنتن رئیس جمهور دموکرات قبلی امریکا عمل کند. کلنتن در آخرین سال حکومت اش تلاش کرد تا قضیهٔ فلسطین را با کنار هم نشاندن سازمان فتح و یهودیان بر اساس راه حل قاطع و مبتنی بر گفتگو حل و فصل نماید، اگرچه او در این تلاش موفق نشد اما توانست یاسرعرفات رهبر فلسطین و ایهود باراک رهبر اسرائیل را کنار هم نشاند. اوباما نیز اینک تلاش دارد مخالفان نظام سوریه را بر اساس راه حل مبتنی بر گفتگو با نظام پشت میز مذاکره نشاند تا در آینده گفته شود که وی در آخرین روزهای حکومت اش کار قابل قدر و ستودنی انجام داده است.

تفاوت تلاش های کلنتن با تلاش های اوباما در این است که کلنتن تلاش هایش را در برابر مزدورانش به صورت آشکارا و علنی انجام می داد، اما اوباما خود را در پس مزدوران اش پنهان نموده و کارها را توسط آنان به پیش می برد. امریکا در زمان حکومت اوباما نسبت به وابسته گان اش اعتماد بیشتری نشان می دهد. چنان چه پس از ناکامی ایران و همکاران آن و بعد از شکست روس ها و اینک در تداوم تنگناهی که امریکا در سوریه در آن قرار گرفته، امریکا به اردوغان دستور می دهد تا با روسیه وارد مصالحه گردد تا باشد روسیه مورد تشویق قرار گرفته و هم چنین روند بمباران انقلابیون سوریه برایش آسانتر گردد و به این ترتیب بالای انقلابیون فشار بیشتر وارد گردیده و وادار شوند تا با نظام پشت میز مذاکره نشینند.

پس از آن که مداخلات ایران و روسیه در بحران سوریه با بنبست مواجه گردید اینک امریکا در تلاش است ترکیه را نیز جهت حفظ نفوذ امریکا در سوریه و حذف رنگ و بوی اسلامی از انقلاب سوریه به سرعت در کنار ایران و روسیه قرار دهد. به این ترتیب روسیه که شب و روز سوریه را زیر بمباران دارد، سرانجام در جنگ علیه ترورزم در سوریه همکار ترکیه شده و تبادل نظرها میان دو طرف در یک فضای بسیار دوستانه صورت می گیرد. حتی وزیر خارجه روسیه خواستار این می شود که میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص بحران سوریه تماس ها و روابط وجود داشته باشد.» (اخذ شده از پرسش و پاسخ قبلی مؤرخ 2016.07.14م)

  1. قرار بود ترکیه نقش اش را به سرعت بازی نماید، اما تلاش هائی که برای کودتا توسط نظامیان متمایل به کمال اتاترک و وابسته به انگلیس صورت گرفت، باعث شد نقش ترکیه برای مدتی متوقف گردد و نظام ترکیه سرگرم مشکلات داخلی گردید. امکان این وجود داشت که این نقش تا فارغ شدن کامل ترکیه از پس لرزه های کودتای نافرجام هم چنان متوقف بماند. چنان چه خود اردوغان نیز به آن اشاره نمود، اما آن چه در آغاز ماه اگست 2016م اتفاق افتاد، حملات انقلابیون برای شکستن محاصره شهر حلب و کامیابی نسبی شان در این حملات امریکا را وادار نمود تا از این فرصت استفاده نموده و نقش ترکیه را با عجله راه اندازی نماید. به همین دلیل بود که سفر اردوغان به روسیه انجام گرفت و تلاش ها برای عادی سازی روابط با آن راه اندازی گردیده و رفتن به سوی راه حل سیاسی امریکایی اما با نقش فعال ترکیه روی دست گرفته شد.

امریکا در پی آن است تا حملات انقلابیون بی ثمر مانده و به جای این که در میادین جنگ پیروز باشند، در پشت میزهای گفتگو پیروزی شان را به دست آورند. امریکا تلاش دارد از این فرصت بهانه ای ساخته و آن را در اختیار ترکیه قرار دهد تا با استفاده از آن گفتگوهای متوازنی را راه اندازی نماید که اردوغان از آن یاد نمود، زیرا امریکا گمان می کند ترکیه به دلیل برخوردار بودن از امکانات گوناگون موفق خواهد شد طرف های متخاصم را در جریان روزهای کمی که از حاکمیت اداره اوباما باقی مانده کنار هم جمع نموده و راه حل امریکایی مبتنی بر گفتگوهای متوازن را بر آنان بقبولاند! چنان چه صفحات انترنتی السوریه نت و الخلیج الجدید به تاریخ 2016.08.06م به نقل از اردوغان گفتند: «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه امروز خواستار راه اندازی گردهمایی منطقه ای به منظور حل بحران سوریه گردید. وی در جریان اظهاراتی که در یک گفتگوی طولانی با شبکه الجزیره کشور قطر داشت و شام روز شنبه از این شبکه منتشر گردید افزود: هرچند اوضاع در حلب نگران کننده است، اما مخالفان توانسته اند توازن را در این اواخر بر گردانند.»

چنین هم شد؛ سفر یاد شده صورت گرفت و این اوباما بود که به اردوغان دستور داد تا با عجله دست به کار شده و طرف های متخاصم را در یک چهارمین دور گفتگوها کنار هم جمع نماید. اوباما می خواهد دورۀ حکومت اش را با راه اندازی این دور گفتگوها پایان دهد و همان گفتگوهایی است که مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه به آن اشاره نمود. چنان که رویترز بخش عربی روز جمعه تاریخ 2016.08.05م به نقل از وی گفت: «گفتگوها در مورد آیندهٔ سوریه باید از سر گرفته شود.» وی خواستار راه اندازی چهارمین دور گفتگوهای صلح ژینو شد. سفر اردوغان به روسیه و دیدارش با پوتین به این ترتیب صورت گرفت.

  1. پس از کشمکش های به وجود آمده میان روسیه و ترکیه در نتیجه سقوط دادن جنگنده روسی توسط نظامیان ترک، این نشست؛ نخستین گامی به شمار می رود که در مسیر عادی سازی روابط میان دو کشور برداشته می شود. این عادی سازی روابط طوری صورت گرفت که منجر به ذلت و خواری ترکیه گردید. چنان چه اردوغان با تن دادن به شرط هائی که پوتین گذاشته بود، از سقوط طیاره روسیه به تاریخ 2016.06.27م رسماً عذر خواهی نمود. هم چنین اردوغان خیلی زود و به تاریخ 2016.06.29م، با رئیس جمهور روسیه ارتباط تلیفونی برقرار نموده و گفتگوی دوستانه انجام داد. پس از وی، وزیر خارجه اش با لاوروف وزیر خارجه روسیه به تاریخ 2016.07.01م در شهر سوچی روسیه دیدار و ملاقات نمود. وی در این دیدار در پهلوی سایر موارد، در خصوص دیدار پوتین و اردوغان در شهر سن پترزبورگ روسیه نیز گفتگو نمودند. مورد دیگر این که وزیر خارجه ترکیه در سخنانی اشاره نمود که ممکن است برای روسیه در ترکیه پایگاه هائی نظامی داده شود تا بتواند حملاتی از آن جا در سوریه انجام دهد.

باید دانست که این موقف گیری ذلیلانه ای ترکیه در برابر روسیه به این دلیل نبود که ترکیه از اعمال تحریم های اقتصادی مسکو بر علیه انقره رنج می برد، بلکه یگانه دلیل آن گیرماندن امریکا در تنگناه سوریه بود و بس. امریکا قصد دارد ترکیه را نیز در کنار روسیه و ایران قرار دهد تا برای یک طرفه کردن بحران سوریه با هم مشترکاً کار نمایند. بناً دلیل منت کشی ها و کوتاه آمدن های ترکیه در برابر روسیه همین بود که یاد آور شدیم. یعنی دلیل آن ارتباط و وابسته گی است که ترکیه به امریکا و اجرای سیاست های آن دارد، و به این ترتیب این گونه به دستورهای امریکا لبیک می گوید.

  1. اگرچه اردوغان پس از کودتای نافرجام ترکیه به شدت سرگرم سامان دادن به اوضاع داخلی بوده و تلاش می نمود به آن چه  که خود یک زلزله می خواند و به پس لرزه های مربوط به آن رسیده گی نماید. در جریان دیداری که روز یک شنبه مؤرخ 2016.08.07م در استانبول با جمع زیادی از مردم داشت، از آنان خواست تا روز چهار شنبه هم چنان در صحنه حضور داشته باشند. یعنی تا برگشتن اش از روسیه تا مبادا نظامیان وابسته به انگلیس دست به تحرکاتی بزنند. هم چنین با وجود افزایش یافتن جنایت های وحشیانۀ روس ها در حلب، باز هم اردوغان اصرار داشت که سفرش به روسیه که پیش از تلاش های کودتای نافرجام 2016.07.15م برنامه ریزی شده بود، انجام گیرد.

آری، اردوغان با وجود تمام مشکلات یاد شده بازهم اصرار نمود تا دیدار اش با پوتین صورت گرفته و به تأخیر نیفتد. این اصرار به این دلیل بود که اردوغان به شدت علاقه مند بود که صفحهٔ تاریک روابط گذشته اش با روسیه هرچه عاجلتر بسته شود و هم چنین به این دلیل که امریکا ترکیه را به شدت به جانب روسیه سوق می داد. طوری که پوتین در سخنان کنایه آمیزی در مورد این اصرار بیش از حد اردوغان گفت: «اگرچه رئیس جمهور ترکیه پس از تلاش های صورت گرفته برای کودتای نافرجام در شب های 15 و 16 جولای با اوضاع سخت داخلی دست و پنجه نرم می کند، اما باز هم فرصتی پیدا نمود تا به روسیه سفر نماید.» (به نقل از روسیهٔ امروز 2016.08.09م)

  1. روشن بود که موضوع اساسی نشست اردوغان و پوتین، بحران سوریه بود. چنان چه دو رئیس جمهور این موضوع را در جریان گفتگوهای اعضای هیئت های دو طرف به بحث نگرفتند، بلکه گفتگوهای شان در مورد سوریه را به شام آن روز و با حضور وزیران خارجه و نماینده گان استخبارات دو کشور به تعویق انداختند تا در آن روی راه های یک طرفه نمودن بحران سوریه بحث و گفتگو صورت گیرد. پوتین در خصوص این دیدار گفت: «در این دیدار برخی معلومات را رد و بدل نموده و راه حلی را جستجو خواهیم نمود.»

به تعویق انداختن گفتگو در مورد سوریه به شام آن روز و دور کردن اعضای هیئت های دو طرف، به استثنای وزیران خارجه و استخبارات، خود بیانگر سری بودن و اهمیت فوق العاده ای است که دو جانب به موضوع بحران سوریه می دهند و نشان می دهد که این بحران، پس از برطرف نمودن موانع قبلی برای هر دو جانب به مثابۀ بزرگ ترین مسئله مطرح می باشد. هدف امریکا این است تا تمام طرف های درگیر یعنی نظام سوریه و مخالفان آن را پشت میز مذاکره جمع نموده و این کار را به عنوان پایان نیک دورۀ حکومت اوباما و دستاورد ادارۀ وی رقم زند.  

  1. در جریان نشست و بعد از آن، نقش ترکیه به دلایل ذیل به خوبی بارز گردید:

أ‌.         مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه روز جمعه در اظهاراتی گفت که گفتگوها در خصوص آیندهٔ سوریه باید از سر گرفته شود. وی هم چنین خواستار برگذاری دور چهارم گفتگوهای صلح ژینو شد. (به نقل از رویترز عربی مؤرخ 5.08.2016م)

ب‌.     رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه خواهان نشست کشورهای منطقوی برای حل بحران سوریه شد. وی که مصاحبه طولانی با شبکه خبری الجزیره در شام روز شنبه داشت افزود: «وضعیت در حلب نگران کننده بوده، ولی مخالفین دولت درین اواخر توازن را باز گرداندند.» )شبکه السوریه و الخلیج الجدید مؤرخ 6.08.2016م)

ت‌.     از طرفی دیگر آژانس اطلاعاتی روسیه دیروز به نقل ازاومیت یاردیم سفیر ترکیه در روسیه گفت: «حکومت ترکیه بدین باور است که رهبری فعلی دولت سوریه می تواند در گفتگوهایی که برای حل بحران سوریه راه اندازی گردیده، مشارکت نماید.» هم چنان آژانس خبریتاس به نقل از یاردیم می گوید: «انقره با سهم گیری رهبری برحال سوریه در اجرای طرح انتقال قدرت مخالف نیست.»

ث‌.     و اما نخست وزیر ترکیه در این زمینه از همه سبقت گرفته بود. طوری که وی قبل از آغاز مصالحه با روسیه که اندکی پیش از کودتای نافرجام این کشور آغاز گردید، در مورد حل دیپلماتیک موضوع سوریه با نظام حاکمه اش اعلام موافقت نمود. چنان چه صفحهٔ انترنتی العربیه نت بتاریخ 13.07.2016م در خبری تحت عنوان ترکیه به گونه غیر مترقبه از عادی سازی روابطش با سوریه سخن می گوید گفت: «علی بن یلدریم نخست وزیر ترکیه امروز چهار شنبه اظهار داشت که او مطمئن است روابط کشورش با سوریه به حالت عادی بر خواهد گشت.» هم چنان بی بی سی عربی نیز این خبر را بتاریخ 13.07.2016م منتشر نمود: «نخست وزیر ترکیه علی بن یلدریم گفت که ترکیه در تازه ترین اقدام برای بهبود بخشیدن روابط با همسایگان اش در تلاش گسترش روابط خوب با ترکیه می باشد.»

  1. به این ترتیب ترکیه فعالانه وارد بحران سوریه شد؛ مگر نه برای حمایت مردم سوریه و نجات دادن شان از دهشت و وحشت ایران و روسیه، بلکه در یک مثلث شیطانی‏ که ارتکاب جرایم را برای آنان آسان تر کرده و آن ها را در پیاده کردن برنامه شوم امریکا که گفتگو با نظام مستبد شام است، کمک کند. این نشست دو جانبه که با مشارکت پوتین و اردوغان برگزار گردیده، سراسر نامیمون و ناخجسته است، زیرا ترکیه به شکل علنی از موقف اش مبنی بر پشتیبانی از انقلاب سوریه عقب نشینی نمود؛ بلکه حتی این عقب نشینی تا حدی بود که وزیر خارجه ترکیه در اظهاراتی گفت: «روسیه بخاطر بهتر هدف قراردادن مواضع انقلابیون، از ترکیه خواسته تا اطلاعاتی را که استخبارات کشورش، راجع به مواضع استقرار انقلابیون جمع آوری نموده به خدمت اش قرار دهد. بخاطر این اصرار امریکا که هرچه را روسیه نیاز دارد، ترکیه باید در اختیارش بگذارد، قرارشد یک هیئت بلند پایه استخباراتی، یک روز پس از این نشست، یعنی هرچه عاجل تر به مسکو سفر کند.

وزیر خارجه ترکیه بتاریخ 10.08.2016م در اظهاراتی به آژانس خبری آناتولی گفت: «در مورد ضرورت به آتش بس، رساندن کمک های انسانی و پیدا کردن راه حل دیپلماتیک برای بحران سوریه، دیدگاه ما با روسیه هم سو است و میکانیزم قوی این همکاری بزودی به اجرا گذاشته خواهد شد.» وی افزود: «رئیس عمومی امنیت ملی و نماینده گان وزارت خارجه و اردوی ترکیه، این پرونده ها را امروز در سان پترزبورگ روسیه به بحث خواهند گرفت.» (شبکه خبری الجزیره مؤرخ 11.08.2016م)

آن چه در اظهارات وزیر خارجه ترکیه مبنی برتحکیم آتش بس در سوریه، رساندن کمک های انسانی و پیدا نمودن راه حل دیپلماتیک) گفته شد دقیقاً همان موقف امریکا است و نیز دقیقاً همان راه حلی است که روسیه بارها خواستار آن شده و حتی برای تحقق آن عملاً می جنگد.

این که ترکیه هیئت های متذکره را فوراً پس از برگشتن اردوغان از مسکو به این شهر فرستاد، خود بیانگر این است که ترکیه مثلث سه ضلعی روسیه، ایران و ترکیه را تکمیل نمود! به نقل از شبکه خبری الجزیره بتاریخ 8.08.02016م، ابراهیم رحیم پور معاون وزیر خارجه ایران تأکید کرد که منطقه نیازمند است تا کشورش همراه روسیه و ترکیه ارتباطات حسنه برقرار نماید. وی هم چنان خواستار همکاری های جدیدی تحت فرمول ترکیه، روسیه و ایران گردید. وی تأکید نمود که کشورش آماده است که این راه را هم چنان ادامه دهد. هم چنین جواد ظریف وزیر خارجه ایران روز جمعه مؤرخ 12.08.2016م در انقره با مسئولین کشور ترکیه دیدار کرد. مسئولین یاد شده تأکید نمودند که تلاش های مشترک با ایران برای حل بحران سوریه افزایش خواهد یافت. هم چنین اردوغان در قصر ریاست جمهوری سه ساعت را پشت درهای بسته و دور از حضور رسانه ها با جواد ظریف دیدار داشت. هرچند از نتیجهٔ این نشست چیزی به رسانه ها گفته نشد، ولی این دیدار محرمانه خود بیانگر عجله و اصراری است که امریکا به منظور ترتیب دادن مقدمات وارد نمودن ترکیه در صحنهٔ بحران سوریه و کمک به روسیه و ایران جهت عملی نمودن برنامه های امریکا در این کشور، می باشد.

  1. از همۀ این ها چنین بر می آید که ترکیه با عجلهٔ قابل توجهی و با تمام توان وارد روند ایجاد راه حل سیاسی در سوریه، بطریقۀ امریکا گردیده است. این درحالی است که ترکیه هنوز اوضاع داخلی خویش پس از کودتای نافرجام را سر و سامان نداده است. به نظر می رسد ترکیه بر اساس نقشه ی که امریکا طراحی نموده، همگام با ایران و روسیه به پیش رود! جزئیات این ادعا قرار ذیل است:

أ‌-        از لحاظ سیاسی: برای انقلابیون به خوبی آشکار خواهد شد که ترکیه سیاست خویش را تغییر داده و جانب نظام سوریه، ایران و روسیه را گرفته است. انقلابیون را دعوت نموده و بر آن ها فشار وارد خواهد نمود تا این که راه حل امریکایی متمثل در ژینو را بپذیرند، و آن عبارت است از نشستن پای میز مذاکره و توافق با نظام برسر آیندۀ سوریه و داخل شدن در حکومت مشترک میان انقلابیون و نظام، می باشد. هم چنین اعمال فشار بالای انقلابیون به بهانهٔ اقدامات انسان دوستانه برای برداشتن محاصرهٔ انقلابیون از مناطق تحت اداره نظام در حلب و ایجاد توازن در مذاکرات؛ به این اعتبار که گویا انقلابی ها بعضی از پیروزی ها را در حلب بدست آورد و به این ترتیب از آدرس یک قدرت مستقل در مذاکرات شرکت می نمایند.

امریکا قصد دارد این اسلوب را با اسالیب اعمال فشار یکجا نموده و به این ترتیب زمینه آتش بس را فراهم نماید. آتش بسی که مدیریت طرح منسجم سیاسی را در پی خواهد داشت. این طرح سیاسی برای بارک اباما، پیش از به پایان رسیدن دورۀ حکومت اش در اواخر ماه جنوری سال آینده، به نوعی یک دست آورد محسوب می شود. احتمالاً این دست آورد همان چیزی است که علی بن یلدریم نخست وزیر ترکیه در اظهارات اش با اشاره بهشش ماه آینده از آن یاد نمود، آن جا که گفت: «انتظار می رود تحولات مهمی در سوریه در جریان شش ماه آینده رونما گردد.»

این اظهارات یلدریم پس از کنفرانس مشترک مطبوعاتی مولود چاووش اغلو وزیر جارجه ترکیه و همتای ایرانی اش محمد جواد ظریف که بعد از ظهر روز جمعه  دایر گردید، صورت گرفت. در مقابل جواد ظریف وزیر خارجۀ ایران گفته که کشورش از نزدیکی روابط روسیه و ترکیه خرسند بوده و تأکید نمود که دستیابی به حل اختلاف نظرها با ترکیه در مورد بحران سوریه، از خلال افزایش گفتگوها ممکن است. وی تأکید نمود که همکاری ایران و ترکیه در مورد سوریه، فرصت های راه حل مسالمت آمیز را با قوت تمام فراهم خواهد نمود.» (صفحۀ انترنتی العربیه نت، 2016.08.13م)

ب‌-    از لحاظ نظامی: ترکیه در پیمان مشترکی با روسیه و به بهانهٔ جنگ با گروه دولت اسلامی، وارد جنگ سوریه خواهد شد و سپس به زودی تبدیل به نیروی مشترک جهت اعمال آتش بس خواهد گردید. نقش ترکیه در سوریه شامل فراهم آوری تمام تسهیلات برای روسیه خواهد بود تا جنگنده های روسیه بتوانند پایگاه های انقلابیون را هدف قرار دهند، پایگاه هائی که روسیه از آن بی خبر بوده و استخبارات ترکیه از آن آگاهی دارد. این نیز دور از انتظار نیست که ترکیه پایگاه های نظامی ای را در اختیار روسیه قرار دهد تا بتواند بر اساس مسئولیت جنایت کارانه ای که متقبل گردیده، مسلمانان را از دم تیغ بگذراند.

ایران نیز چنین می کند و پایگاه هائی را در اختیار روسیه قرار می دهد تا بتواند با سهولت بیشتر به هدف یاد شده دست پیدا کند؛ چنان چه هماهنگی ها میان این کشورها در زمینه عملاً صورت گرفته است!

چاووش اغلو گفت: «طیاره های ترکیه به عملیات مشترک جنگ بر علیه گروه دولت اسلامی خواهد پیوست. وی افزود: مادامی که ما از روسیه خواستیم تا عملیات مشترکی را بر علیه گروه دولت اسلامی راه اندازی نماید، پس طبیعی است که تمام جزئیات آن را ارزیابی خواهیم نمود.» (الجزیره نت، 2016.08.01م) طبیعتاً با توجه به استدلال روسیه، این عملیات تمام گروه های نظامی را در بر خواهد گرفت، زیرا پایگاه های آنان از هم جدا نیستند.

در بیانیه ای که امروز از وزارت دفاع روسیه منتشر گردید گفته شده که طیاره های بمب افگن دور بردی از نوع تو-22 ام 3 و بمب افگن هایی از نوع سو-34 روز یک شنبه 16 اگست 2016م از میدان هوایی همدان ایران پرواز نموده و ضربات شدیدی را به پایگاه های گروه های تروریستی داعش و جبهة النصرة در ولایت های حلب، دیر الزور و ادلب سوریه وارد نموده است. در عین حال رسانه ها قبلاً گزارش داده بودند که طیاره های بمب افگن از نوع تو- 22 ام 3 مربوط نیروهای هوائی روسیه به میدان هوائی همدان ایران مواصلت نموده تا در عملیات هدف قراردادن پایگاه های گروه تروریستی داعش مشارکت نمایند. (به نقل از روسیهٔ امروز 2016.08.16م)

  1. این نقشه ای است که امریکا طراحی نموده و قصد دارد آن را با استفاده از مزدوران اش در سوریه تطبیق نماید. این مکر آنان است و مکر شان نابود شدنی است، زیرا در شام مردانی هستند که هیچ نوع تجارت و خرید و فروشی آن ها را از ذکر الله جل جلاله باز نمی دارد. آن ها کار شان را به خوبی می دانند و به خواست الله جل جلاله آن بد سرشت ها را فرصت نخواهند داد تا پیروزی های انقلاب شام را راهی به سوی مذاکرات قرار دهند. آن مثلثی که سراسر جنایت برعلیه مردم شام بوده و توسط واشنتن اداره می گردد، هرگز موفق نخواهد شد؛ آن چه را که از سرزمین شام می خواهند بدست بیاورند. هم چنان ابزار قبلی امریکا ناکام شد؛ ابزار جدیدش نیز به خواست الله متعال ناکام شدنی است. استعمارگران در جریان پنج سال گذشته دانستند که در شام مجموعه های مخلص و صادقی به سر می برند که عزم شان را فشارهای امریکا، ایران، روسیه و اتباع شان سست نمی کند و حتی موفق نخواهند شد سائر مسلمانان را از پشتیبانی آنان باز دارند. آنان بإذن الله متعال محکم و استوارباقی مانده و خم نمی شوند. این مجموعه های مخلص به الله سبحانه وتعالی و صادق با رسول الله صلی الله علیه وسلم شریعت الله متعال(خلافت راشده) را برپا خواهند نمود و سپس سرزمین های مسلمانان را از وجود تمام دشمنان اسلام پاک می گرداند. الله سبحانه وتعالی از جایی به کمک و یاری آنان می رسد که گمان نمی کنند.

وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

[حج: 40]

بدون شک الله سبحانه وتعالی کسانی را که در راه حق همکاری می کنند، کمک می کند؛ و الله متعال قوی وغالب است.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

جناب شیخ بزرگوار در کتاب شخصیت اسلامی چنین آمده است: «هم چنان صحابه رضی الله عنهم به فساد عقود و بطلان آن به سبب ورود نهی استدلال کرده اند که از آن جمله احتجاج، ابن عمر رضی الله عنه به فساد يا بطلان نکاح با زنان مشرک مبنی بر این قول الله سبحانه وتعالی استدلال شده است:

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ

[بقره: 221]

و زنان مشرک را نکاح نکنيد.

هیچ کسی بر وی در اين استدلالش انکار نکرده، پس این خود اجماع می باشد. پرسش من اینست که چگونه این موضوع را اجماع بگوئیم، در حالی که دلیل واضحاً آیت می باشد؟

پاسخ:

وعليکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

برای وضاحت بيشتر به پاسخِ پرسش شما، نصی را که از آن پرسيده ايد تحت عنوان النهی عن التصرفات والعقود  یعنی نهی از تصرفات در عقود را به طور کامل نقل می کنیم:

النهی عن التصرفات والعقود المفيدة لأحكامها، كالبيع والنكاح و نحوهما، إما أن يكون راجعاً لعين العقد، و إما أن يكون راجعاً لغيره فإن كان راجعاً لغير التصرف و لغير العقد، كالنهي عن البيع في وقت النداء يوم الجمعة، فإنه لا يؤثر على العقد و لا على التصرف لا بطلاناً و لا فساداً و إن كان راجعاً لعين التصرف أو لعين العقد فلا شك أنه يؤثر على العقد و على التصرف، و يجعله باطلاً أو فاسداً.

(شخصیت اسلامی: صفحه 232-233)

 نهی از تصرفات و عقودی است که احکام خويش را افاده می کند؛ مانند: بیع، نکاح و امثال آن ها یا راجع به عین عقد می باشد و یا هم راجع به غیرش. پس اگر نهی به غیر تصرف و غير عقد راجع بود؛ مانند: نهی بیع در وقت آذان روز جمعه، پس این نهی بر عقد و تصرف از روی بطلان و فساد تأثير گذار نمی باشد و اگر به عين تصرف و عين عقد راجع باشد، پس شکی نيست که در عقد و تصرف تأثير نموده و آن را باطل يا فاسد می گرداند.

دلیل بر این که نهی بر تصرفات تأثیر کرده و آن ها را باطل و یا فاسد می کند این فرموده ی پيامبر صلی الله عليه وسلم می باشد:

مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ

(رواه مسلم)

هر کس عملی را انجام دهد که آن مطابق امر ما نباشد آن عمل مردود است.

منظور این که منهی عنه نه صحیح است و نه مقبول. بناً مردود می باشد و مردود در برابر بطلان و فساد معنای دیگری ندارد. هم چنین صحابه رضی الله عنهم به سبب نهی به فساد و بطلانِ عقود استدلال کرده اند که از آن جمله احتجاج ابن عمر رضی الله عنه بر فساد و بطلان نکاح زنان مشرک، مبنی بر این قول الله سبحانه وتعالی می باشد:

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ

[بقره: 221]

و زنان مشرک را نکاح نکنيد

که هیچ کسی بر وی در اين استدلالش انکار نکرده، پس این خود اجماع می باشد. و از آن جمله استدلال صحابه رضی الله عنهم بر فساد عقود ربا و بطلان آن به اساس این فرموده الله سبحانه وتعالی است:

وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا

[بقرة : 278]

و آن چه از(مطالبات) ربا باقی مانده است آن را ترک کنيد.

و به این فرموده ی پیامبر صلی الله عليه وسلم:

لاَ تَبِيعُوا الذَّهَبَ بِالذَّهَبِ وَلاَ الْوَرِقَ بِالْوَرِقِ...

(رواه مسلم)

طلا را به طلا و نقره را به نقره نفروشيد...

پس این ها همه دلیل بر این اند که نهی در تصرفات آن ها را باطل یا فاسد می گرداند، اما این تأثیر زمانی می باشد که نهی مفید تحریم باشد قسمی که طلب جازم به ترک عمل باشد. اگر نهی افاده تحریم نکند بلکه مفید کراهیت باشد، پس تأثیری بر تصرفات و عقود ندارد؛ زیرا که تاثیر از ناحیه تحریم می آید. بناً تحريم در تصرف و عقد آن را باطل یا فاسد می گرداند.

براساس بیان این نص واضح می شود که یقیناً مقصد از اجماع در این سیاق اجماع صحابه رضی الله عنهم است، چون نهی وارده در آیت وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ مفید فساد و بطلان آن عقد نکاح می باشد، از همين رو وقتی ابن عمر رضی الله عنه مبنی بر آيت فوق به بطلان عقد زنان مشرک استدلال نمود هیچ یک از صحابه رضی الله عنه بر آن انکار نکرد و این دلالت بر آن دارد که صحابه رضی الله عنهم می دانستند که نهی در این نصوص شرعی متعلق به عقود و تصرفات می باشد؛ چنان که در آیه ی فوق مطلوب اصلی فساد عقد و تصرف می باشد و این چیز دیگریست غیر از دلالت مستقیم آیت، چون آیت فوق مستقیماً دلالت بر نهی از نکاح با زنان مشرک دارد. صحابه رضی الله عنهم بر سخن ديگری نیز اجماع کرده اند و آن این که نهی وارده در آیت به فساد و بطلان عقد دلالت می کند که این موضع اجماع می باشد و این امریست که از ظاهر آیت واضح نشده است، ليکن اجماع آن را بیان کرده است.

 برای وضاحت بيشتر از صورت موضوع، دو مسئله زير را برای تان ارائه می نمايیم:

نخست: اگر شخصی از شما بپرسد که آیا به نکاح گرفتن زن مشرک جواز دارد؟ عاجل پاسخ می دهید: نخیر جواز ندارد. اگر بپرسد به چه دلیل؟ پاسخ می دهید: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ؛ یعنی زنان مشرک را نکاح نکنيد.

دوم: اگر شخصی از شما بپرسد که من زن مشرکی را به نکاح دارم، آیا زندگی نمودن با او را ادامه دهم یا خير؟ در این صورت ذکر آیت: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ، پاسخ کافی نمی باشد، زيرا پاسخ می دهد که در آینده چنين عملی را انجام نمی دهد ليکن او از زن مشرک موجوده که در نکاح وی است از شما می پرسد، در این صورت نیز پاسخ کامل نیست مگر این که گفته شود که اجماع منعقد شده است بر این که نهی در آیه ی فوق به بطلان عقد می باشد. یعنی برايش می گویید که واجب است تا به عقد ازدواج تان اختتام بخشید، زيرا عقدی را که همراه زن مشرک بسته اید باطل بوده طوری که نهی در آیت مذکور از طريق اجماع افاده ی بطلان عقد را می کند.

شما می دانيد که در این جا پاسخ کامل نمی شود مگر این که آیت را ذکر نمائید و بگوئید که در این آیت نهی است، و اضافه کنید که معنی نهی ثبوت بطلان عقد از طریق اجماع می باشد و اگر از طریق اجماع بطلان عقد از نهی ثابت نشود، در این صورت از پاسخ دادن در مورد نکاح گذشته اش متوقف و حیران می مانید. امیدوارم مسئله برایتان واضح شده باشد.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام عليكم و رحمة الله و برکاته!

شيخ بزرگوار، الله متعال در عمر شما برکت دهد و شما را در حفظ و امان خود داشته باشد. پرسشی دارم پیرامون فرق ميان خیر و شر، حسن و قبح؛ هنگامی این موضوع مطرح می شود پاسخ ها نزد شباب در این مورد متفاوت می باشد. امیدوارم فرق میان این دو موضوع را برای ما توضح دهید؟

پاسخ:

وعليكم السلام و رحمة الله وبركاته!

أـ خیر و شر، حسن و قبح اصطلاحاتی هستند که نزد علمای اصول فقه و معانی آن ها براساس وضع و کاربرد شان فهمیده می شود؛ یعنی معنی این الفاظ در معنی لغوی آن ها نیست. حتی فهم معنی آن و فرق میان آن دو را لازم است از خود علمای اصول گرفته شود، نه از علمای لغت. به این لحاظ است که فرهنگ در معنی خیر و شر، حسن و قبح بحثی ندارد، بلکه این بحث نزد اصولین چنان می باشد که خود آن را وضع کرده اند و بعد از آن معنی اخذ می کنند.

ب- علمای اصول بحث حاکم را چنین می دانند: کسی که حکم را در افعال از لحاظ فرض، مندوب، مباح، مکروه يا حرام بودن آن صادر می کند. هم چنین در مورد اشیا، حلال و حرام بودن آن می باشد، ليکن این همه از حیث امر و نهی متعلق به آن ها می باشد. یعنی از حیث مدح و ذم بر آن ها، سپس آن چه از حیث ثواب و عقاب بر آن ها مرتب می شود.

بناً این بحث نزد اصولین از همين جهت به حسن و قبح معرفی شده است. لذا آن چه موافق به اوامر شرع ممدوح و مأمور بود آن حسن بوده و بر آن ثواب مرتب می شود، و آن چه که مخالف احکام شرع باشد و مذموم منهی عنه باشد، آن قبیح بوده و دارای عقاب می باشد. بنابرین حسن و قبح مربوط است به اصدار حکم بالای افعال و اشیا از لحاظ حکم شرعی آن و هم از لحاظ آن چه به آن مرتب شده منتج به مدح و ذم می شود. به طور مثال: موقع بحث از سرقت و اصدار حکم بر آن حرمتش ثابت می شود و از حیث مدح و ذم بودن و آن چه از ثواب و عقاب بر آن مرتب می شود، مانند: قطع دستِ دزد و آتش جهنم که در آخرت بروی می باشد؛ بنابر این همه می گویند که سرقت قبیح است.

ج- هم چنین علمای اصول مقیاسی را شناسایی کرده اند که یک شخص به واسطه آن ضرر فعل را برعلیه خود و یا نفع آن را بر خود تشخیص می کند، به این منظور است که اقدام شخص به انجام فعل و یا برگشت از انجام آن، پس وقتی پیش آید فعلی که معین به مقیاس های پسندیده اسلام باشد و حسب مقیاس اسلام منتج به نفع باشد، این چنین فعل دوست داشتنی بوده و بر آن اقدام شده و آن را مسمی به خیر می کنند؛ ولی اگر براساس مقیاس اسلام آن فعل منتج به ضرر شود آن فعل را زشت دانسته علاوه بر دوری کردن آن را شر مسمی می نماید. به این سبب موقع بحث از سرقت مثلاً از حیث مقیاسی که اسلام نفع یا ضرر آن را برای شخص شناسایی کرده که آیا آن انجام داده شود و یا ترک گردد، چیزی که در این جا وارد می شود آن یا خیر است و یا شر. پس گفته می شود که سرقت شر است، زیرا آن براساس مقیاس اسلام ضرر می باشد، بدین مفهوم انجام داده نمی شود.

دـ بنابرین سرقت قبیح مسمی شده است که حکم آن موقع بحث پیرامون اصدار حکم تحریم می باشد، و از لحاظ ثواب و عقاب آنست که قطع دست در دنیا و یا در آتش جهنم در آخرت می باشد. هرگاه مدار بحث مقیاسی باشد که شناسایی نفع و ضرر به آن می شود، پس سرقت را باید براساس میزان اسلام قیاس کرده و شر مسمی شود، نه برمصلحت شخص و نه هم بر خواسته ای آن. پس آن مضر بوده آن را مکروه دانسته و از فعل آن باید دوری کرد و نیز آن را شر مسمی نمود.  

خلاصه هرگاه مدار بحث همان اصدار حکم بر فعل و یا شی باشد، به این لحاظ آن چه از ثواب و عقاب به آن مرتب می شود، یقیناً وصف حسن و قبح هم در این موقع ایجاد می شود؛ چون مدار بحث مقياسی باشد که براساس آن نفع فعل و ضرر آن قياس شود و دوستی و اقدام نمودن به آن، يا کراهت و دوری از آن نيز ثابت می شود. پس يقيناً اين همان وصف خير و شر است که به آن وارد می شود.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

آتش بسی را که امریکا و روسیه برای طراحی آن، نشست‏ های طولانی که بعضاً میان جان کری و سرگی لاوروف تا ده ساعت زمان را در بر می ‎گرفت از هم پاشیده و نقض گردید. امریکا و روسیه سر و صداهای زیادی را در مورد این آتش بس به راه انداخته بودند و ادعا می ‏کردند که این آتش بس با موارد قبلی فرق می‏ کند. امریکا ضمانت اجرایی آن را از جانب خود و مخالفان بر دوش گرفته و در مقابل، روسیه نیز این ضمانت را از جانب خود و نظام سوریه متقبل گردیده بود و به این ترتیب هیچ شکی در عملی شدن این آتش بس وجود نداشت؛ اما دیری نگذشت که آتش بس مذکورنقض گردید و امریکا و روسیه یک دیگر را متهم کردند که طرف مقابل در پسِ ناکامی آن قرار دارد. پس آیا این بدان معنی است که سلسلۀ آتش بس های بدنام به پایان رسیده است؟ و اگر این سلسله به پایان نرسیده پس بحران سوریه در حال حاضر در چه مرحله‏ ای قرار دارد؟

پاسخ:

سلسلۀ آتش بس ‏های بدنام نزد امریکا به پایان نرسیده؛ بلکه واقعیت ‏های موجود آن را وادار نموده تا برای تعدیل آن تجدید نظر نموده و مسیر جدیدی را پیش گیرد که می توان آن را استراحت آتش بس‏ ها نامید تا با استفاده از آن عملیات بمباردمان سنگین را افزایش داده و گروه ‏های مخالف و مردم را وادار نماید تا بر اساس توافقنامه ‏ی آتش بس تعدیل یافته ‏ای که امریکا تلاش دارد در جریان استراحت یاد شده زمینه آن را فراهم آورد تا به دور جدید دیدارها و گفتگوها با نظام تن دهند. دلیل ‏اش این است که اوباما می ‎خواهد دورۀ حکومت‏ اش را با پیدا نمودن راه حلی برای بحران سوریه و یا اقلاً جمع کردن نظام و مخالفان ‏اش پشت میز گفتگو به پایان برده و آن را به صفت یک پیروزی، هرچند ضعیف به نام حکومت‏ اش رقم زند. اوباما برای این کار، تلاش ‏های کلنتن رئیس جمهور دموکرات قبلی در قضیه ‏ی فلسطین را الگو گرفته، اگرچه کلنتن نتوانست اهداف‏ اش را در قضیۀ فلسطین جامۀ عمل بپوشاند؛ اما ظاهراً اوباما از آن عبرت نگرفته و گمان می‏ کند خواهد توانست کاری را انجام دهد که گذشته ‏گان‏اش در آن ناکام مانده اند و نمی ‏داند که ناکامی او نسبت به گذشته ‏گانش سنگین تر خواهد بود.

برای بهتر روشن شدن مسئله باید موارد زیر را به بررسی گیریم:

امریکا مسئلۀ اعمال آتش بس را زمانی جدی گرفت که روسیه و نظام بشار توانستند شهر حلب را پس از تشدید بمباردمان از طریق جادۀ کاستیلو و در نتیجه تسلط بالای بخش‏ های مهم شهر را به محاصرۀ کامل‏ شان در آورند. چنان ‎که بمباردمان‏ ها به شدت جریان داشت. بنا به گفته ‏ی خبرنگار تلویزیون الجزیره به تاریخ 07.07.2016م: «شمار حملاتی‏ که طیاره های روسی و نظام بشار بالای شهر حلب انجام دادند بیشتر از صد مورد می رسد. به این ترتیب، نظام بشار توانست پس از عقب نشینی مخالفان، بالای جادۀ حلب تسلط پیدا کند.» تلویزیون الجزیره به تاریخ 10.7.02016مدر خبری گفت: «خبرنگار الجزیره به نقل از منابع نظامی می ‏گوید: نیروهای مسلح مخالفان دولت سوریه از مناطقی‏ که درجاده ‏ی کاستیلو در شمال حلب بر آن تسلط داشتند به دلایل نظامی عقب نشینی کرده اند. سپس حملات هوایی گسترده هم ‎چنان ادامه یافت تا آنکه سر انجام نیروهای دولت بشار با پشتیبانی روسیه، ایران، ملیشه‏ های ایرانی و پیروان آن توانست شهر حلب را به محاصره خود در آورند.»

هم‏چنین تلویزیون الجزیره روز چهار شنبه مؤرخ10.7.02016مدر خبری گفت: «نیروهای دولت سوریه توانستند محاصره ‏ی مناطق شرقی شهر حلب را پس از آنکه روز سه شنبه بالای مجمع کاستیلو در شمال شهر حلب تسلط پیدا نمودند، استحکام بیشتری ببخشند.»این تحولات درحالی اتفاق افتاد که وزیر خارجه امریکا در جریان دیداری‏ که با وزیر خارجۀ روسیه در وینتیان پایتخت لائوس داشت، به خبرنگاران وعده داد که:«در اوایل ماه اگست 2016م، در مورد اقدامات مثبتی در خصوص تغییر وضعیت جنگ در سوریه خبر خواهد داد.» جان کری این سخنان را زمانی به زبان آورد که مطمئن شده بود؛ دولت سوریه توانسته به کمک روسیه و ایران در اطراف جاده‏ ی کاستیلو پیشرفت ‏هایی را داشته و به این ترتیب شهر حلب را به محاصره‏ ی خود در آورد؛ زیرا جان کری قصد داشت تصمیم برگزاری آتش بس را پس از تحقق این محاصره اتخاذ نماید، اما این اهداف به دلیل تحرکات جدی نظامی انقلابیون در جنوب شهر حلب، بر آورده نشد. انقلابیون در جریان این تحرکات توانستند سخت ‏ترین قسمت محاصره را که در جنوب حلب و منطقه ‏ی پایگاه ‏های نظامی موقعیت داشت درهم شکنند و این موفقیت پس از آن به دست آمد که انقلابیون توانسته بودند منطقۀ راموسه در جنوب حلب را به اختیار بگیرند و راه را به سوی شکستاندن محاصره بگشایند.

بنابر این، عملیاتی‏ که منجر به شکستن محاصره‏ ی شهر حلب گردید به مثابۀ ضربه ‏یی سختی بود که به نقشه ‏ها و تصامیم امریکا وارد می‏ شد. نقشه‏ هایی که قرار بود براساس آن انقلاب سوریه در قوی‏ ترین و سخت‏ ترین مراحل آن در حلب هدف قرار گرفته و نابود گردد. این‏جا بود که قهر و غضب امریکا و روسیه شدت گرفت. طوری که سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه این تحرکات و دست آورد‏های انقلابیون را «تحرکات بی شرمانه» خواند. این اظهارات نشان می ‏دهد که روسیه و امریکا گمان می‏ کردند توانسته اند انقلاب سوریه را زیر تسلط خود در آورده و آن را به سوی نابودی سوق داده اند.

نقشه ‏های امریکا در حال حاضر روی حلب متمرکز بوده و برای موفقیت این نقشه ‏ها باید این شهر مجدداً در محاصره قرار می‏ گرفت. امریکا برای محاصرۀ مجدد حلب در دو محور شروع به فعالیت نمود:

نخست؛ وارد نمودن اردوی ترکیه در شمال سوریه که از منطقه ترابلس آغاز گردید. ترکیه عملیات ‏اش را سپرفرات نام گذاری نموده و انقلابیون وابسته به ترکیه را از جنوب حلب فراخواند تا با گروه دولت اسلامی وارد جنگ شود و این کار به معنی تضعیف جبهه‏ های واقعی جنگ در حلب و ایجاد جبهات جدیدی به منظور شعله ور نمودن جنگ داخلی و دور نمودن انقلابیون از جبهه ‏های واقعی جنگ در حلب می‏ باشد.

دوم؛ بسیج نمودن هزاران شهروند ایرانی توسط حکومت این کشور و فرستادن آنان به جنوب حلب؛ هم‏ چنین سر و صداهایی را که حزب ایران در لبنان به راه انداخت مبنی بر اینکه نیروهای ویژه ‏اش را به جنوب حلب خواهد فرستاد. بر علاوه‏ ی آن، گروه عراقی موسوم به نجباء نیز در زمینه اعلان همکاری نمود. در عین حال، روسیه نیز بمباردمان‏اش را بالای منطقه راموسه به شدت افزایش داد.

به این ترتیب امریکا توانست در این دو محور،زمینۀ محاصرۀ مجدد شهر حلب را برای دولت سوریه و هم پیمانان ‏اش فراهم آورد؛ اما مناطق شرقی حلب روی میز نیرنگسازی و مکر امریکا و زیر عنوان هدف قراردادن تروریستان و کمک‏ های بشر دوستانه به غیر نظامیان حلب قرار گرفت. اینجا بود که امریکا فرصت پیدا نمود تا توافق ‏اش با روسیه و اعمال توقف جنگ را اعلان نماید. این کار در جریان دیدار وزیران خارجه‏ ی دو طرف-امریکا و روسیه- در ژینو صورت گرفت، دیداری‏ که بیشتر از ده ساعت به درازا کشید. جان کری وزیر خارجه امریکا در جریان این دیدار پیوسته با ادارات امنیتی امریکا در واشنگتن به ویژه پنتاگون در تماس بود تا برای عملی نمودن خواست روسیه مبنی بر اجرای عملیات مشترک و علنی روسیه و امریکا علیه گروه هایی که به توقف جنگ پایبندی نشان نمی ‏دهند ضمانت قانونی و اجرایی به دست آورد.

امریکا و روسیه تاریخ 12.9.02016م را آغاز توقف جنگ در سوریه اعلام نمودند. البته باید در نظرداشت که این اعلان زمانی صورت گرفت که هر دو کشور مطمئن شدند که دولت سوریه و هم پیمانان آن-ایران و روسیه- توانسته اند شهر حلب را مجدداً در محاصره‏ ی خود در آورند. نکته ‏ی دیگر اینکه تاریخ را که برای توقف جنگ در نظر گرفتند مصادف بود با شام روز اول عید قربان تا با استفاده از احترام و اهمیتی ‏که مسلمانان به عیدقایل می ‏باشند، مفکورۀ توقف جنگ در سوریه را آب و رنگ بهتر داده و زمینۀ پذیرش آن را بیشتر فراهم آورند.

امریکا در تحقق و اجرای این توافق صورت گرفته بسیار جدی بود، چنانکه تلویزیون الجزیره پس از پخش مستقیم بیانیۀ جان کری وزیر خارجه امریکا در خبری به نقل از وی گفت:«وزیر خارجۀ امریکا توافق به دست آمده میان امریکا و روسیه را احتمالاً آخرین فرصت ممکن برای حفظ و نگهداری سوریه به صفت کشور سیکولار و یکپارچه خواند.» جدیت امریکا روی این توافق به این دلیل است که زمینۀ تحقق هدف ‏اش مبنی بر توقف جنگ و زمینه سازی برای کشاندن قضیۀ سوریه به جانب گفتگوهای ژینو، فراهم می ‏آورد. از جانب دیگر، این نقشه به دلیل همزمان شدن با انتخابات ریاست جمهوری امریکا می‏ تواند دست‏ آوردهای سیاسی‏ یی خوبی برای حزب دموکرات داشته باشد، دست آوردهایی‏ که امریکا برای رقم زدن آن به نام ادارۀ حکومت اوباما در آخرین روزهای حاکمیت ‏ا‏ش از خود عجله و سراسیمه‏ گی نشان می‏ دهد، این درحالیست که روسیه تلاش دارد برای راه اندازی عملیات نظامی مشترک و علنی با امریکا زمینه سازی نماید. این خواستی است که روسیه مدت‏ ها است از امریکا تقاضا داشته و آن را اساس تداوم خدمات روسیه در جهت تحقق اهداف امریکا در سوریه می‏ داند. نگرانی روس‏ ها این است که ممکن سیاست ادارۀ حکومت بعدی امریکا که پس از ادارۀ اوباما بر سر کار خواهد آمد مجهول بوده-خدمات روسیه بی ثمر بماند- اما اوضاع بر خلاف خواسته های امریکا به پیش رفت و با دو مسئله مواجه گردید که قبلاً فکر آن را نکرده بود.

نخست؛ با وجود تمام جنایت ها‏یی که امریکا چه به گونۀ مستقیم-توسط ائتلافی که راه اندازی نمود- و چه به وسیله هم پیمانان ‏اش اعم از روسیه، ایران، ملیشه های ایرانی در عراق و لبنان و یاران شان با وجود اینکه توافق آتش بس در جریان محاصرۀ سخت و جان‏ فرسا به ویژه در شهر حلب صورت گرفت. امریکا، هم پیمانان و مزدوران‏ اش گمان می ‏کردند که مردم سوریه وادار به پذیرش این آتش بس خواهند شد؛ اما آنچه اتفاق افتاد کاملاً خلاف توقع امریکا بود.چنانکه راه پیمایی ‏ها با وجود محاصره‏ ای که وجود داشت و با نبود کمک‏ های غذایی وتداوم بمباردمان‏ ها هم ‏چنان ادامه داشته و مردم با تمام قدرت توافق آتش بس را تقبیح می ‏نمودند. این راه پیمایی ‏های مردمی برخی از گروه‏ ها را تشویق نمود تا اعلان نمایند که با آتش بس موافق نیستند، اگرچه این گروه‏ها عملاً بی طرف نشسته و منتظر ماندند. برخی دیگر از گروه ‏ها موافقت امریکا با عملیات مشترک روسیه را علیه گروه هایی که تروریست می‏ خوانند رد نموده و با آن مخالفت نمودند و برخی گروه های دیگری نیز وجود داشت که به گونه کامل با این توافق مخالفت نمودند.

نه تنها این، حتی که تحرکات مردمی بالای گروه های وابسته به مزدوران امریکا نیز فشار آورده و آنان را وادار نمود تا از ابراز نظر در مورد توافق به وجود آمده صرف نظر نموده و موقف شان را در پس پرده مخفی نگهدارند. این کار باعث شد امریکا پی ببرد که توافق آتش بس در صورت مخالفت مردمی، نتیجه و مؤثریت مطلوب را نخواهد داشت؛ اما آنچه توان امریکا را در جریان تلاش برای اعمال آتش بس کاهش داد، همانا سرباز زدن برخی از جبهات مخالفان از استقبال نیروهای ویژۀ امریکا در شمال سوریه بود که امریکا چنین انتظاری را نداشت. چنانچه اردوغان مرحله ی سوم تهاجم نیروهایش-موسوم به سپر فرات- را با مشارکت نیروهای امریکایی آغاز نمود و به این وسیله نیروهای امریکا را وارد شمال سوریه کرد؛ اما به گونه ‏ی غیر مترقبه با مخالفت شدید گروه ‏های مخالف دولت بشار اسد مواجه گردید. نه تنها گروه هایی که بنیاد گرا می خواند، بلکه گروه ‏هایی که امریکا آنان را میانه رو تلقی می‏ کند نیز نپذیرفتند که در کنار نیروهای ویژه‏ی امریکا بجنگند.

این مخالفت‏ شان را با فریادهایی اعلان نمودند که نیروهای یاد شده را نیروهای صلیبی می خوانند. چنانچه رسانه‏ ها به تاریخ 16.9.02016مخبرهایی را دست به دست نمودند که جریان این حادثه را نشان می داد. از جمله صفحۀ انترنتی بوابه و روزنامه‏ ی تلگرام به تاریخ 16.9.02016مدر خبری نوشتند: «در کلپ‏ های ویدیویی که شماری از فعالان رسانه‏ ای و روزنامه نگاران در تویتر دست به دست نموده اند، نشان داده می ‏شود که تعدادی از نیروهای ویژۀامریکا شهرک راعی حلب را پس از آن ترک می‏ کنند که با تحقیر و توهین‏ هایی از جانب افراد مسلحی مواجه گردیده اند که گمان می ‏رود وابسته به ارتش آزاد سوریه باشند.» این کلپ‏ ها درحالی منتشر می‏ گردد که اوباما با ارسال چهل تن از نیروهای ویژه ‏ی امریکا به سوریه جهت همکاری با نیروهای ترکیه در شمال سوریه موافقت نمود. کلپ‏ های یاد شده تعداد افراد مسلحی را نشان می‏ دهد که در هنگام عبور کاروان نیروهای امریکایی، شعارهای ضد امریکایی سر می‏ دهند. در این کلپ صدای مردی شنیده می ‏شود که می گوید: «امریکایی ‏ها در میان ما جای ندارند، آنان می ‏خواهند جنگ صلیبی را به منظور اشغال سوریه راه اندازند.»

مسئلۀ نخست امریکا را وادار نمود تا متوجه شود که برای انتقام گرفتن از مردم سوریه که با تمام توان در برابر جنایت‏ ها و نقشه‏ های امریکا قرار گرفته اند،استراحت آتش بس‏ ها را راه اندازی نموده و بمباردمان هایش را افزایش دهد به این گمان که افزایش بمباردمان آنان را وادار به تسلیم شدن خواهد نمود؛ اما به خواست الله سبحانه وتعالی امریکا این گمانرا به گور خواهد برد.

دوم؛ هدف از توافق نامۀ آتش بس، تنها توقف عملیات نظامی و کمک رسانی به غیر نظامیان نبوده، بلکه زمینه سازی برای ایجاد راه حل سیاسی نیز می‏ باشد؛ زیرا اوباما همواره در پی فرصتی است تا دورۀ حکومت‏ اش را با ایجاد راه حل سیاسی به پایان برد تا بتواند نفوذ امریکا را در سوریه حفظ نماید. این کار برای وی دست آوردی تلقی شده و در کارنامۀ فعالیت‏ هایش درج گردد و در عین حال کاندید فعلی حزب دموکرات را در انتخابات پیش رو کمک نماید.

در خبرهای مربوط به توافق نامه‏ ی آتش بس گفته شد که این توافق نامه دارای پنج بخش می ‏باشد. دو بخش آن در مورد توقف دادن به اقدامات نظامی و کمک‏ های غذایی بوده و این دو بخش در رسانه‏ ها منتشر گردید، اما امریکا از انتشار سه بخش دیگر سر باز زد؛ زیرا به نظر می‏ رسد این سه بخش به راه حل سیاسی مربوط بوده به احتمال زیاد در صورت منتشر شدن، مکر و نیرنگ امریکا با مخالفان میانه رو را-مبنی بر اینکه از آنان پشتیبانی می ‏کند- برملا خواهد نمود. بعید به نظر نمی ‏رسد که در این بخش‏ ها تذکری مبنی بر این وجود داشته باشد که بشار اسد خون خوار می ‏تواند تا برگزاری انتخابات، به صفت رئیس حکومت انتقالی باقی بماند. بناً امریکا نمی‏خواهد تا فارغ شدن از نیرنگ‏ هایی نظامی و کمک‏ های بشری که برای رام سازی انقلابیون براه انداخته از آن پرده بردارد. امریکا در این کار با روسیه توافق نظر داشته و کارها در ابتدا به آرامی پیش برده می ‏شد.

به نظر می‏ رسد امریکا فراموش نموده اروپایی را که از تحولات جاری در سوریه به دور نگهداشته از هیچ گونه سعی و تلاش ممکن برای مزاحمت به امریکا دست بر نخواهد داشت، حتی اگر معلوم باشد که اروپا هیچ نقش فعالی در بحران سوریه ندارد؛ اما امکان مزاحمت به امریکا را دارد. چنانچه اروپا تلاش نمود از این نقطه استفاده نموده و مزاحمت‏ اش را نشان دهد، طوریکه فرانسه با صدای بلند از امریکا خواست تا بندهای توافق نامه را برای هم پیمانان ‏اش برملا نماید. چنانچه وزیر خارجه فرانسه از امریکا خواست تا در مورد جزئیات توافق نامه ‏اش با روسیه در مورد آتش بس سوریه را برای هم پیمانان‏اش اطلاع دهد.جان مارک ایرولت وزیر خارجه فرانسه به روز پنج شنبه 15 سپتمبر در اظهاراتی گفت:«فرانسه خواستار این است که در مورد متن توافق نامه آتش بس در سوریه که امریکا و روسیه به آن دست پیدا کرده اند معلومات حاصل نماید تا در خصوص تشخیص کسانیکه هدف قرار می‏ گیرند سؤ تفاهم صورت نگیرد.»(منبع:DW عربی، 15.9.02016)

ظاهراً اروپاییان آگاهانه به امریکا و روسیه مزاحمت نموده و ادعا کرده اند که توافق نامه دارای بندهای خطرناکی می ‏باشد، در حدی که روسیه از این مزاحمت متأثر شده و تلاش نمود خود را از آن نجات دهد و خواستار برگزاری نشست استراری شورای امنیت گردید تا توافق نامه‏ ی مشترک امریکا و روسیه را پوشش بین المللی دهد. شبکه خبری صدای آلمان زبان عربی به تاریخ 16.9.02016مدر خبری به نقل از زاخاروفا سخنگوی وزارت خارجه روسیه، هدف مسکو از این موضوع مهم را بیان داشته اشاره نمود: «این توافق نامه از چند بند تشکیل گردیده و در جریان گفتگوها در مورد آن توافق نظر و اعتماد صورت گرفته است.» هم ‏چنین گفت: «طرف روسی در آغاز گفتگوها و هم ‏چنین در جریان و پس از پایان آن عملاً پیشنهاد وحتی طرف امریکایی را تشویق می ‏نمود به اینکه بندهای این توافقنامه باید منتشر گردد تا مبادا مخفی نگهداشتن آن زمینه حدس و گمان‏ ها را فراهم آورد.»

مسئلۀ دوم نیزامریکا را وادار نمود تا برای جبران این مزاحمت‏ ها از غنائم دست کشیده و خود را به سلامت از صحنه بیرون کشد و به این نتیجه رسید که ساختار توافقنامۀ صلح را تغییر دهد و به این ترتیب، اوباما به بخشی از آتش بس اکتفا نماید که منجر به چیزی شبیه راه حل گردد و آن می‏ تواند برگزاری دیداری میان دولت بشار و مخالفان باشد و به این ترتیب توافق نامۀ جدید از بخش‏ های آزار دهنده خالی گردد.

با توجه به دو مسئلۀ فوق که در برابر امریکا قرار گرفت، مناسب دید استراحت آتش بس ‏ها را مطرح نماید تا با استفاده از آن عملیات بمباردمان را افزایش داده و بالای گروه ‏های نظامی و مردم فشار وارد نماید تا بر اساس توافق نامۀ تعدیل شده یی آتش بس که قرار است امریکا در جریان استراحت یاد شده آن را تهیه نماید به دور جدید مذاکره میان دولت بشار و مخالفان تن دهد.امریکا برای توجیه نمودن توقف آتش بس برای مدت کوتاهی که به آن اشاره شد و هم ‏چنین به منظور دور نمودن شک و شبهه از اینکه امریکا در هماهنگی با روسیه و دولت بشار در پس توقف آتش بس و دوبرابر نمودن بمباردمان قرار دارد، اقدامات زیر را روی دست گرفت:

به دولت سوریه دستور داد تا پایان آتش بس را اعلان نموده و بمباردمان را از سرگیرد. سپس به روسیه نیز همین دستور را داد که رسانه‏ های مختلف این خبر را دست به دست نمودند، از جمله تلویزیون الجزیره در یک خبری گفت: «دولت سوریه امروز دوشنبه اعلام نمود آتش بسی که با پا در میانی امریکا و روسیه برگزار گردید و هفت روز ادامه پیدا نمود، امروز به پایان رسید که دولت بشار هیچ اشاره‏ ای به احتمال از سرگیری آتش بس نکرد.»

امریکا طوری وانمود کرد که گویا با روسیه اختلاف نظر دارد، به این ترتیب که هر کدام طرف مقابل را متهم می ‏نمود که در پس ناکامی آتش بس قرار دارد. چنانچه وزارت خارجه امریکا در خبرنامه ‏ای اعلان نمود: «امریکا به دلیل نادیده گرفته شدن علنی بندهای توافقات آتش بسی که اخیراً با روسیه انجام شد، تصمیم دارد در خصوص تمام روابطی که در قضیۀ سوریه با روسیه دارد تجدید نظر نماید.»(منبع: صفحۀ انترنتی الجزیره،20.9.02016)

صفحۀ انترنتی خلیج آنلاین نیز به تاریخ 24.9.02016مبا نشر خبری نگاشته بود: «چند روزی است که روسیه و امریکا یکدیگر را در خصوص ناکام ماندن اجرای توافق نامه متهم می کنند. چنانچه مسکو به این باور است که واشنگتن به تعهدات‏ اش در خصوص آتش بس پابند نمانده به ویژه در مورد تشخیص مناطق حضور گروه ‏های مخالف و عناصر جبهۀ فتح شام. این درحالیست که واشنگتن هشدار داد در صورت عدم ورود کمک‏ های انسان دوستانه به مناطق محاصره شده اقدامات نظامی ‏اش را با روسیه هماهنگ نخواهد نمود.»

امریکا اختلاف نظرها میان وزارت دفاع و وزارت خارجه ‏اش را بر سر زبان ‏ها انداخت و طوری وانمود کرد که گویا پنتاگون به شرط‏ های آتش بس اعتراض دارد، انگار توافق بر سر این آتش بس در جریان یک شبانه روز صورت گرفته و پنتاگون از آن بی خبر بوده است. لازم به ذکر است که گفتگوها در برابر چشم و گوش آنان جریان داشت. بناً اگر اعتراضی هم داشتند باید قبلاً مطرح می‏ نمودند نه پس از تمام شدن آتش بس. درضمن آتش بسی که به تاریخ 12.9.02016م اعمال گردید، با موافقت پنتاگون تا تاریخ 14.9.02016م تمدید شد. چنانچه تلویزیون العربیه به تاریخ 14.9.02016م در خبری گفت: «خبرنگار العربیه در واشنگتن می گوید که پنتاگون شام چهار شنبه از تمدید آتش بس در سوریه الی 48 ساعت دیگر، اعلان پشتیبانی نمود. وزیران خارجۀ روسیه و امریکا روز چهار شنبه با وجود نقض هایی که در شب دو شنبه، نخستین روز اعمال آتش بس رخ داده بود بازهم از تمدید این آتش بس در سوریه تا 48 ساعت دیگر خبر دادند.»

به این ترتیب آتش بس در سوریه پس از شش روزرسماً نقض گردیده و ناکام ماند-از ابتدای تحمیل آن توسط امریکا و روسیه فقط شش روز دوام پیدا نمود- این درحالی است که قرار بود امریکا و روسیه پس از تداوم هفت روز توافق آتش بس، بمباردمان انقلابیون سوریه را به بهانه ‏ی جنگ علیه تروریزم به گونه ‏ی مشترک آغاز نمایند؛ اما به دلیل سنگ اندازی‏های واضح امریکا، این توافق عملی نگردید. امریکا پس از آن مسئله استراحت آتش بس‏ ها  و افزایش بمباردمان را آغاز نمود تا فرصتی برای تعدیل آتش بس قبلی به آتش بس جدید پیدا کند، به این گمان که خواهد توانست تا پایان دورۀ حکومت اوباما نشست مشترک دولت بشار و مخالفان را برگزار نماید.

این بود آنچه که در حال حاضر در سوریه جریان دارد و این است اهدافی که امریکا تلاش دارد به کمک هم پیمانان و اوباش‏ هایش بر آورده نماید. البته این ‏ها آرمان‏ هایی است که در پی تحقق آن می ‏باشند، اما واقعیت این است که بحران سوریه تبدیل به خار و حتی درختی پر از خار گردیده که در حلقوم اوباما، وابسته ‏گان و پیروان ‏اش به سختی گیر کرده است. اگرچه اوباما در گذشته نسبت به حال از قدرت و وقت بیشتری برخوردار بود. چنانکه در اظهاراتی در مورد مشکلاتی که از زمان به قدرت رسیدن‏ اش با آن مواجه گردیده، گفته بود: «جنگ سوریه و نشست هایی که به خاطر بحران این کشور برگزار می‏ گردد موهای سرم را سفید کرده است.» چنانچه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 5.08.02016م به نقل از اوباما گفته بود که وی در جریان کنفرانس مطبوعاتی پس از دیدار با مسئولین امنیت ملی و رهبران نظامی وزارت دفاع امریکا روز پنج شنبه چهارم اگست دایر نموده بود گفت: «با اطمینان کامل می‏ توانم بگویم که بیشترین بخش موهای سر من به خاطر نشست هایی است که در خصوص بحران سوریه برگزار نموده ام!» اگر اوباما قبلاً در مورد بحران سوریه این چنین ابراز نظر نموده بود، پس بدون شک وی در حال حاضر با الفاظ تند تر و خشن‏ تری خودش را نفرین و ملامت نموده و قصر سیاهش را درحالی ترک خواهد نمود که با صدای بلند می‏گوید: «سوریه جانم را به لبم رساند!»

آری! اوباما حق دارد چنین اظهاراتی را به زبان آورد، زیرا اگرچه در سوریه کشمکش بین المللی جریان ندارد، این تنها امریکاست که چه در سطح جهانی و چه در سطح منطقه ‏ای و داخلی، بحران سوریه را اداره می‏ نماید. چنانچه در سطح جهانی از روسیه کار گرفته و دست اروپا را از این قضیه کوتاه نموده و در سطح منطقه ‏ای از کشورهایی؛ مانند: ترکیه، عربستان سعودی و ایران استفاده می ‏نماید. نظام حاکم بر سوریه و برخی از گروه ‏های مخالف آن در اختیار امریکا قرار دارند؛ اما باوجود این همه هنوز هم امریکا نتوانسته نقشه‏ هایش در سوریه را به همراهی هم پیمانان، وابسته گان و یاران ‏اش در صحنۀ عملی پیاده نماید.

پنج سال تمام است که امریکا در سوریه با کشمکش‏ های سختی دست و پنجه نرم می ‏کند و یگانه طرف ‏اش در این کشمکش‏ ها همانا مردم بی دفاع سوریه می ‏باشند. بنابر این جای تعجب ندارد که اوباما به خاطر عملی نشدن نیرنگ‏ هایش در سوریه به بیماری روانی مبتلا شود. چگونه وی به چنین بیماری هایی مبتلا نشود، درحالی که-با وجود ابرقدرت بودن- بازهم نیروهای ویژه‏ اش که در کنار سربازان ترک وارد خاک سوریه شده بودند، بیشتر از چند روز در این سرزمین تاب نیاورده و درحالی پا به فرار گذاشتند که فریادهای نفرین و تقبیح آنان را دنبال می ‏نمود. فریادهایی ‏که از حنجره ‏ی گروه هایی سرداده می ‏شد که خود امریکا آنان را تمرینات نظامی داده و گمان می ‏کرد این گروه‏ ها تسلیم آنان شده اند.

تمام این واقعیت ‏ها بیانگر این است که احساسات اسلامی در پوست و خون مردم سوریه جوش و خروش زده و از نیروهای مخلصی متأثر می ‏شوند که درایت و بینش ‏شان را تقویت می ‏بخشند و آنان را بر می ‏انگیزند تا در برابر مزدوران خائن و باداران استعمارگر و خام طمع ‏شان در سرزمین‏های اسلامی ایستاده گی نموده و هم‏ چون کوه استوار بمانند. اگر واقعیت سوریه و مردم آن در حال حاضر چنین باشد که تذکر داده شد، حالا تصور کنید چه تحول بزرگی را رونما خواهند نمود؟ اگر افکار اسلامی در آنان به جوش و خروش آمده و توسط یک حاکمیت مخلص اسلامی، هدایت و رهبری شوند-حاکمیتی ‏که این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم را در میان آنان محقق نماید، آنجا که در حدیثی به روایت طبرانی در کتاب المعجم الکبیر به نقل از سلمة بن نفیل آمده است، فرمود:

عقر دار الإسلام بالشام

مرکز سرزمین اسلام در شام است.

آری! اینجا خواهد بود که آفتاب تابناک دولت خلافت بر منهچ نبوت در میان آنان طلوع نموده و یک بار دیگر رهبری جهان را به آنان خواهد سپرد تا اسلام و مسلمانان باردیگر عزت و سربلندی از دست رفته‏ ی‏شان را به دست آورده و کفار را به خاک ذلت و رسوایی نشانند. بدون شک این کار برای الله توانا و مقتدر دشوار نخواهد بود.

وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

[روم: 4-5]

و در آن روز است كه مؤمنان از يارى الله سبحانه وتعالی شاد مى‏ گردند، هر كه را بخواهد يارى مى ‏كند و اوست ‏شكست ‏ناپذير مهربان.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

قرار است به‏ تاریخ 23 جون 2016م در انگلستان بر سر باقی ماندن در اتحادیۀ اروپا یا بیرون شدن از آن، همه‎ پرسی صورت گیرد. این همه ‏پرسی در یک زمان حساس برای اتحادیۀ اروپا راه‏ اندازی می ‏گردد، زیرا این اتحادیه در حال حاضر از بحران اقتصادی رنج می ‏برد که از سال 2008م آغاز شده و تاکنون نیز ادامه ‏دارد. در عین حال پرسش ‏هائی مطرح گردیده که در صورت بیرون شدن انگلستان از اتحادیۀ اروپا، این اتحادیه هم‏ چنان باقی خواهد ماند یا از هم خواهد پاشید؟ و این ‏که گذشته از موضوع همه ‏پرسی، آیندهٔ این اتحاد چگونه خواهد بود؟ هم ‏چنین پرسش‎ هائی در داخل انگلستان بالا گرفته در مورد نقش این کشور در جهان می ‏باشد، زیرا این همه ‏پرسی پیامدهای متعددی دارد؛ به ‏باور شما این همه ‏پرسی چه پیامدهائی خواهد داشت؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

برای این‏ که بتوانیم پیامدهای همه‏ پرسی را پیشبینی نمائیم؛ نخست چگونگی شکل‏ گرفتن این اتحادیه و نقش انگلستان در آن را بررسی می ‏نمائیم:

1-      ریشه‏ های شکل ‏گیری اتحادیۀ اروپا بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1945م برمی ‎گردد و دلیل آن تمایل به ‏یکپارچه ‎گی اروپا جهت جلوگیری از جنگ ‏های بیشتر در این قاره بود. قارۀ اروپا سال‏ های درازی مصروف جنگ بود. «ونستن چرچیل» نخست وزیر وقت انگلستان این مفکوره را پذیرفت و پیشنهاد کرد که اروپا برای خود نهادی؛ مانند: ایالات متحده امریکا، ایالات متحده اروپا تشکیل دهد که بتواند بر اساس آن در صلح، امنیت و آزادی به ‏سر برد، اما در آن زمان و پس از ویرانی ‏هائی که جنگ جهانی دوم به ‏بار آورد، انگلیس مفکورۀ تشکیل اتحادیۀ اروپا را جدی نگرفت، بلکه حتی تصور نمی ‏کرد که چنین مفکوره ‏ای ممکن باشد. زمانی ‏که بنیاد ذغال سنگ و فولاد در سال 1951م تشکیل گردید و توافق ‏نامۀ روم در سال 1957م امضا گردید، انگلیس به ‏این بنیاد نپیوست؛ زیرا از این بیم داشت که مبادا اروپای یک ‏پارچه، اقتدار انگلستان را با خطر مواجه کند. بناً حالت انتظار و تعقیب را به ‏خود گرفت تا ببیند که آیا این اتحادیه زنده خواهد ماند یا خیر.

از جهت دیگر، عدم پیوستن انگلیس به‏ اتحادیهٔ اروپا باعث شد این اتحادیه از همان ابتدای تشکیل ضعیف‏ باشد، زیرا بزرگ ‏ترین دولت اروپائی هنوز جزء این اتحادیه نبوده و آن را تأیید نمی ‏کرد. «جان مونیه» که یکی از مهندسین اصلی اتحادیۀ اروپا به‏ شمار می ‏رفت، در اظهاراتی گفت: "من هرگز نفهمیدم چرا انگلیسی ‏ها با اتحادیه یکجا نشدند تا این ‏که سرانجام به ‏این نتیجه رسیدم که دلیل آن قطعاً باید بهای پیروزی باشد؛ این تصور که می ‏توان از آنچه که داری بدون هیچ تغییر نگهداری نمائی." (بی بی سی 2014.04.01م)

2-      اتحادیۀ اروپا در اوایل سال 1960م استحکام پیدا نمود و رهبران انگلیس پی ‏بردند که بیرون‏ ماندن از دائره اتحادیۀ اروپا به ‏این معنی است که هیچ نفوذی در اتحادیه نخواهند داشت. آنان پی ‏بردند که برای تأثیر داشتن بالای اتحادیه و مطمین شدن از این ‏که یک ‏پارچه ‏گی آن در حدی نیست که بتواند انگلستان را ضعیف و بی ‏اهمیت سازد، نیاز دارند تا در اتاق‏ رهبری اتحادیۀ اروپا حضور داشته ‏باشند. این ‏جا بود که انگلیس در سال 1961م درخواست عضویت اتحادیه را داد، اما دو بار این درخواست از طرف شارل دیگول رئیس جمهور فرانسه رد گردید. وی تلاش نمود تا انگلستان را از اتحادیه دور نگهدار داشته‏ شود، زیرا می‏ دانست هدف انگلیس ضعیف کردن اتحادیه می ‏باشد. وی انگلیس را متهم نمود که در اساس با اروپا «عداوت دیرین» دارد؛ اما دیگول در سال 1969م از منصب ریاست جمهوری فرانسه استعفا داد و یک‏ سال پس از استعفایش درگذشت. جورج بومبیدو رئیس جمهور بعدی فرانسه در سال 1971م با «ادوارد هیث» نخست وزیر انگلستان دیدار نمود و پس از مذاکرات طولانی سرانجام انگلیس موفق شد عضویت اتحادیۀ اروپا را به ‏دست آورد.

3-      انگلستان پس از کسب عضویت در زمان حاکمیت حزب محافظه کار، فوراً خواستار از سرگیری مذاکرات در مورد شرط‏ های پیوستن بریتانیا به ‏اتحادیه گردید، هدف انگلیس از این کار تضعیف اتحادیه بود. رهبران حزب کارگر که در سال 1974م به ‏قدرت رسیدند، تلاش نمودند با استفاده از موضوع از سرگیری مذاکرات، رهبران اتحادیۀ اروپا را تهدید نمایند، زیرا این رهبران خواستار همه ‏پرسی در مورد مذاکره با انگلستان شده ‏بودند. سپس هیلموت شمیت رهبر آلمان غربی و «هارولد ویلسون» نخست وزیر انگلستان در پی یک معامله به ‏این توافق رسیدند که انگلیس در اتحادیه اروپا باقی ‏بماند، طوری‏ که شمیت بعضی امتیازهائی را به ‏انگلستان بدهد و وانمود کند که گویا حکومت انگلستان موفق گردیده هدف ‏اش را در مورد از سرگیری مذاکرات براورده ‏نماید. احزاب اساسی سه‏ گانه در انگلستان با تبلیغات همه ‏جانبه تلاش نمودند انگلستان را در دایرۀ اتحادیه اروپا نگهدارند تا این ‏که در همه ‏پرسی سال 1975م؛ 67 درصد رأی دهنده‏ گان به ‏باقی ماندن در اتحادیهٔ اروپا رأی مثبت دادند، اتحادیه ‏ای که در آن زمان تنها یک منطقه ‏ای آزاد تجارتی بود و بس.

با آغاز سال 1980م رهبران اتحادیه روی این تمرکز نمودند که اعضای اتحادیه را افزایش داده و اروپا را به ‏جانب اتحاد هرچه بیشتر و واحد پولی مشترک سوق دهند. اروپا به‏ جانب اتحاد سیاسی و داشتن بازار مشترک در حرکت بود و این بدان معنی بود که انگلیس در قالب این اتحادیه تنها یک دولت می ‏باشد و بس، درست؛ مانند: بلجیک! در عین حال این بدان معنی بود که انگلیس باید از برخی امتیازهای رهبری، سلطه و قوانین پارلمانی ‏اش به‏ نفع پارلمان اروپا که در بروکسل موقعیت داشت، بگذرد. هرچند مارگریت تاتچر نخست وزیر در ابتدا موقف اروپا را تأیید نمود، اما در سال 1988م در شهر بروگ بلجیک بیانیه ‏ای را ایراد نمود و در آن موقف انگلستان را به ‏صراحت اعلام کرد: "طوری ‏که یک دولت بزرگ اروپائی تلاش دارد تا سلطه ‏ای جدیدی را از بروکسل اعمال نماید." این باعث دو دسته ‏گی در حزب محافظه کار گردید که تا امروز ادامه ‏دارد و در نهایت منجر به‏ سقوط آن گردید. به ‏این ترتیب انگلیس در تلاش برای مفرق نگهداشتن اتحادیۀ اروپا ناکام ماند و سرانجام توافق‏ نامه ماستریخت را در سال 1992م امضا نمود و به ‏این ترتیب بخش ‏های زیادی از صلاحیت ‏ها به ‏اتحادیۀ جدید اروپا منتقل گردید، اما انگلستان خودش را از دائره واحد پولی مشترک بیرون نگهداشت.

4-      اختلافات میان سیاست ‏مداران حزب محافظه ‏کار و سائر سیاست ‏مداران در زمان حکومت مارگریت تاتچر(1997–1990م) به ‏شدت بالا گرفت و در نتیجه چندین وزیر استعفاء دادند، از جمله جیفری ‏ها و معاون نخست وزیر. اگرچه در سال 1971م هیچ جناح مخالفی با اتحادیۀ اروپا وجود نداشت، اما جناح مخالف زمانی ایجاد و بزرگ شد که برخی از سیاست‏ مداران به ‏این نتیجه رسیدند که انگلستان بسیاری از صلاحیت‏ های خود را به ‏اروپا تفویض نماید. «استاد بوجدانور» که یکی از آگاهان تاریخ انگلستان می ‏باشد در اظهاراتی در کنجز کالج لندن گفت: "اروپا در سیاست انگلیس یک قضیۀ زهرآلود و اذیت کننده به ‏شمار می ‏رود، نه‏  تنها به‏دلیل این‏ که باعث تفرقه گردیده، بلکه هم‏ چنین به ‏دلیل تفرقه‏ های عمیقی که در داخل احزاب انگلستان ایجاد نموده شاید بعضی‏ ها به ‏این باور رسیده ‏باشند که کشمکش سیاسی در انگلستان پس از جنگ جهانی دوم بیشتر از این ‏که میان جناح‏ های چپ و راست باشد، میان کسانی‏ است که آینده انگستان را در اروپا می ‏بینند و هم‏ چنین کسانی ‏که خلاف آن را باور دارند." (بی بی سی 2014.4.1م)

5-      دو قضیه وجود داشت که بسیاری از سیاست ‏مداران و مردم انگلستان در مورد آن اختلاف نظر پیدا کردند؛ یکی قضیه رهبری و دیگر قضیۀ ملی. یکجا شدن با اتحادیۀ اروپا به‏ معنی تفویض بخش بزرگی از صلاحیت ‏ها به ‏سازمان ‏های این اتحادیه بود، به ‏شمول بسیاری از قوانین‏ که به‏ جای پارلمان انگلستان باید در بروکسل تصویب می ‏شد. این کار با استقلال یک دولت بزرگ در تعارض می ‏باشد، زیرا قانون‏ گذاری و تعیین سیاست ‏های یک دولت سیکولار توسط خودش، نشانه ‏ای استقلال آن به ‏شمار می ‏رود. به ‏این ترتیب با نزدیک شدن اتحادیۀ اروپا به ‏درجۀ کمال، انگلستان بسیاری از صلاحیت‏ های خود را از دست می ‏داد و این امر اختلافات فراوانی را در میان طبقه سیاست‏ مدار به ‏وجود آورد. در عین حال اتحادیۀ اروپا خود نیز سازمانی است که مرزهای ملی را زیر پا می ‏کند و این موضوع هویت و تاریخ انگلستان را به صفت دولت مستقل به‏ چالش می ‏کشاند.

این قضایا باعث به‏ وجود آمدن اختلافات و مشکلات بزرگی گردید که دامن ‏گیر حکومت ‏های پی ‏هم می ‏شد، حکومت ‏هائی که از اتحادیۀ اروپا برای منافع خاص خودشان استفاده می ‏کردند؛ به‏طور مثال: تأسیس حزب استقلال در انگلستان در خصوص قضیۀ دشمنی با اروپا منجر به ‏این شد که این حزب از پشتیبانی بسیاری از مردم این کشور برخوردار گردد و این پشتیبانی باعث شد اختلافات بیشتری در داخل حزب محافظه ‏کاران به ‏وجود آید، و هم‏ چنین باعث گردید شمار بیشتری از مردم عام با اتحادیۀ اروپا مخالفت نشان دهند.

حزب استقلال توانست تعدادی از کرسی ‏هائی را در پارلمان اروپا از آن خود کند و با استفاده از موقعیت ‏اش در آن‏ جا قضیه را بیشتر به‏ چالش کشد؛ چنان ‏که طرف ‏داری مردم از این حزب در انتخابات سال 2015م روشن ‏تر گردید و جایگاه سوم را در این انتخابات از آن خود نمود، اما از آن‏ جائی‏ که بر اساس سیستم انتخاباتی انگلیس، قدرت را برنده ‏ای اولی در اختیار می ‏گیرد، در نهایت منجر به ‏این شد که این حزب از قدرت دور نگهداشته ‏شود.

6-      انگلستان از زمان شروع بحران اقتصادی در سال 2008م در خصوص چندین موضوع با اتحادیۀ اروپا دست به ‏گریبان شد، چنان‏ که «دیوید کامرون» نخست وزیر در مورد برنامه‏ های برای اعمال مالیات بالای بانک‏ ها و مقید کردن بخش اقتصادی در لندن، با اروپا به ‏بحث و مشاجره پرداخت. این کشور در سال 2015م در یک دعوای قضائی در محکمه عدلی اروپا برعلیه بانک مرکزی اروپا برنده اعلان گردید. بانک مرکزی اروپا تلاش داشت پست «حل و فصل معاملات منطقه یورو» را به ‏داخل اتحادیه منتقل نماید و این نقشه می ‏توانست لندن را کنار زده و پاریس و فرانکفورت را به‏ صفت مرکز اقتصادی جذاب ‏تر جلوه دهد، طبیعتاً این موقف اقتصادی انگلیس را تضعیف می ‏نمود. کامرون هشدار داد که اگر روی شرط‏ هائی بهتری با مسئولین اتحادیه مذاکره صورت نگیرد انگلستان اتحادیۀ اروپا را ترک خواهد نمود و در صورتی ‏که این هشدار نتیجه ‏نداد هشدار بعدی این خواهد بود که در مورد بیرون شدن از اتحادیه همه ‏پرسی راه ‏خواهد انداخت.

7-      یک‏ پارچه‏ گی اتحادیۀ اروپا برای قدرت انگلیس یک تهدید به‏ شمار می ‏رود و به‏ همین دلیل است که هدف همیشه‏ گی انگلیس این است تا این اتحادیه را بی ‏اتحاد و پراگنده‏ نگهدارد. انگلیس از یک ‏طرف می‏ خواهد اتحادیۀ اروپا همواره بی ‏اتحاد و پراگنده ‏باشد و از طرف دیگر می‏ خواهد از آن در قضایای بین المللی به‏ نفع خود استفاده‏ نماید. انگلیس از هر فرصتی برای ضربه ‏زدن به‏ اتحادیۀ اروپا استفاده‏ کرده، چنان ‏چه از اولین لحظه ‏ای که به ‏اتحادیه پیوست، فوراً خواستار راه ‏اندازی مذاکرات گردید و این امر به ‏نوبه ‏ای خود منجر به‏ همه ‏پرسی شد. ابتدا خواستار راه‏ اندازی بازار مشترک در داخل اتحادیۀ اروپا گردید سپس خود در برابر آن قرار گرفت.

موضوع تأسیس دولت بزرگ اروپائی را به ‏باد انتقاد گرفت، زیرا این کار قدرت و صلاحیت‏ های آن را کاهش می ‏داد. در ابتدا انگلستان خواستار ایجاد وحدت در اروپا شد، سپس خود از یک جا شدن با منطقۀ یورو سر باز زد. به ‏این ترتیب انگلیس در هر فرصتی تلاش نموده تا اتحادیۀ اروپا را متزلزل ساخته و آن را تضعیف کند، اما از همان ابتدای تشکیل این اتحادیه فهمیده بود که برای تأثیر گذاشتن روی آن باید در داخل اتحادیه حضور داشته ‏باشد، بناً از لحاظ سیاسی انگلستان نیاز داشت عضویت اتحادیه را داشته ‏باشد. به ‏این ترتیب این کشور پس از مطمئن شدن این‏ که از بیرون اتحادیه نمی‏ تواند روی آن تأثیر داشته ‏باشد، با اتحادیه یک جا شد تا بتواند اهداف‏ اش را بهتر براورده‏ نماید. جنرال دیگول به ‏هدف انگلیس از یک جا شدن با اتحادیۀ اروپا پی برده ‏بود و به ‏همین دلیل آن را بیرون از دائرۀ اتحادیه نگهداشت، اما سرانجام اجازه یکجا شدن را به‏ دست آورد.

8-      انگلستان استفادۀ اقتصادی نیز از اتحادیۀ اروپا می ‏کند و این به‏ نفع شرکت‏ ها و سرمایه‏ داران بزرگ آن می‏ باشد؛ زیرا خدمات اساس اقتصاد این کشور به ‏شمار می‏ رود و خدمات اساسی آن همانا خدمات پولی می ‏باشد. انگلستان کالاهای اندکی صادر می ‏کند و در عوض برای حفظ ذخائر اش بالای خدمات پولی سرمایه ‏ها و واحدهای پولی بیگانه متکی می‏ باشد. وجود بازار مشترک اروپائی به‏ این معناست که انگلستان می ‏تواند صادرات‏ اش را بدون هیچ قید و شرطی به‏ سراسر اروپا بفرستد و این امر به ‏نفع شرکت‏ های بزرگ و سرمایه ‏داران بزرگ آن می‏ باشد. بناً بیرون شدن از اتحادیه به ‏معنی از دست دادن این فرصت بوده و منجر به ‏مشکلات سیاسی در داخل انگلستان خواهد گردید. از جانب دیگر، بیرون شدن از اتحادیه به‏این معنی است که انگلستان دیگر ملزم به ‏پای بندی به‏ قوانین و تصامیم گرفته شده در اتحادیۀ اروپا نخواهد بود. هم ‏چنین از آن ‏جائی‏ که اتحادیۀ اروپا اساسی‏ ترین شریک تجارتی این کشور به ‏شمار می‏ رود و در عین حال خود یکی از کشورهای اروپائی می‏ باشد، این مسایل موقعیت آن را در داخل اروپا تضعیف خواهد نمود. به ‏علاوه آن؛ انگلستان نیاز خواهد داشت اتحادیۀ اروپا را از بیرون به‏ چالش کشد و این کار تأثیر آن را در اتحادیه تعضیف خواهد نمود، اما در صورتی‏ که در داخل اتحادیه حضور داشته‏ باشد، این تأثیر قوی‏ تر و کاراتر خواهد بود.

9-      با توجه به ‏معلومات ارائه شده می‏ توان رابطۀ انگلستان با اتحادیۀ اروپا و نتائج احتمالی همه ‏پرسی را این چنین خلاصه نمود:

أ‌-        انگلستان همواره در پی برهم‏ زدن یک‏ پارچه‏ گی اروپا بوده و برای تحقق این هدف از داخل این اتحادیه سعی و تلاش نموده‏ است.

ب‌-    در عین حال، انگلستان از زاویۀ منافع خاص خود نیز به ‏این اتحادیه نگاه می‏ کند و تلاش دارد واقعیت آن را براساس منافع خود تغییر دهد، و این موقف انگلستان قهر و غضب فرانسه و آلمان را برمی‏ انگیزد.

ت‌-    حضور انگلستان در داخل اتحادیۀ اروپا ضررهائی را متوجه این کشور نیز می‏ کند، چنان‏چه موقف رهبری و صلاحیت ‏اش را از دست می‏ دهد، اما به‏ این ضرر به‏ صفت بهائی نگاه می ‏کند که در بدل تأثیرگذاری بالای اتحادیه از داخل آن می ‏پردازد. این مسئله باعث چند دسته‏ گی سیاست‏ مداران، نخبه ‏گان و مردم انگلستان گردیده و در نتیجه حکومت آن وادار شده تا اتحادیه را هشدار دهد تا برخی از صلاحیت ‏های آن را برایش برگرداند، در غیر آن در خصوص بیرون شدن از اتحادیه، همه‏ پرسی راه‏ اندازی خواهد نمود.

ث‌-    با توجه به ‏دلائل فوق انتظار نمی ‏رود انگلستان اتحادیۀ اروپا را ترک نماید، بلکه گمان اغلب این است که آنان به‏ نفع اوضاع جاری رأی خواهند داد.

بناً گمان اغلب در این قضیه همین است که بیان کردیم، باوجود آن هم باید گفت که انگلیس در تحریک کردن دیگران و هشدار دادن مهارت زیاد دارد. با توجه به این بعید نیست در صورتی‏ که منافع آن تقاضا کند، زمان برگزاری همه ‏پرسی را به ‏تعویق اندازد و یا نتایج آن را غیر قطعی اعلام نماید. به ‏این ترتیب فرصت معامله‏ گری بیشتری فراهم گردیده و بتواند اتحادیۀ اروپا را بیشتر تهدید کند تا به ‏این کشور امتیاز بیشتر قایل شود. انتظار می‏ رود نیرنگ کاری آن با اتحادیۀ اروپا هم‏ چنان ادامه پیدا کند تا آن ‏که در داخل اتحادیه کسی پیدا شود که به‏ واقعیت آن پی ‏برده و آن را از دائرۀ اتحادیه بیرون افگند و هیچ توجهی به ‏هشدارهای آن مبنی به ‏روی آوردن به‏ همه ‏پرسی ننماید!

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

 «بن علی یلدرم» نخست وزیر ترکیه به تاریخ  2016.07.13م گفت  ترکیه به زودی روابط اش را با سوریه عادی خواهد کرد. هم چنین نشریه «زمان عربی» به تاریخ 2016.07.13م در گزارشی چنین نوشته است: بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه اعلان نمود ترکیه روابط اش را با سوریه به زودی به حالت عادی برمی گراداند. پرسش این است که انگیزه های این تغییر ناگهانی سیاست ترکیه در قبال سوریه-از مخالف به موافق- چه می باشد؟ گزینه اول منافع مشترک ترکیه و سوریه یا سیاست امریکا که بالای سیاست های ترکیه تأثیر می گذارد؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

برای بهتر روشن شدن پاسخ به پرسش فوق، لازم است حقائق ذیل بیان گردد:

نخست: بحث در مورد مصالحه ترکیه با روسیه پس از آن بالا گرفت که «داوود اغلو» نخست وزیر پیشین ترکیه از مقام اش برکنار شد، و بن علی یلدرم در عوض وی به صفت نخست وزیر ترکیه تعیین گردید. نشریه «ترک پست» به تاریخ 2016.04.06م، دقیقاً ده روز پس از آن که «اردوغان» رئیس جمهور ترکیه «بن علی یلدرم» را به تاریخ 2016.22.05م به صفت نخست وزیر تعیین نمود، در گزارشی چنین نگاشت: بن علی یلدرم اعلان نمود که حکومت جدید تلاش های خود را برای عادی نمودن روابط با روسیه را ادامه خواهد داد و همکاری با ایران را افزایش خواهد بخشید. در متن منسوب به بن علی یلدرم چنین گفته شده است: ترکیه تلاش در جهت عادی نمودن روابط با روسیه را از طریق گفتگوها ادامه خواهد داد. سپس تماس ها در جریان ماه جون 2016م، افزایش پیدا نمود و رفته رفته این امور به گونه عجیب و غیر قابل توقع  برملا گردید؛ به شمول اقدامات عجولانه و تناقض گویی هائی که در زمینه به چشم می خورد! جزئیات بیشتر را در زیر ملاحظه کنید:

1-      اقدامات عجولانه را می توان در تغییر ناگهانی موقف ترکیه-از مخالف به موافق- چنان که در پرسش به آن اشاره شد، ملاحظه نمود، آن هم به صورت علنی و با صدای بلند.

أ‌-        ترکیه قبلاً گفته بود طیاره های جنگی روسیه حریم هوائی ما را نقض کرده اند، بنابر این مستحق معذرت خواهی نمی شوند، اما به تاریخ 2016.27.06م، رسماً از روس ها به خاطر سقوط دادن طیاره جنگی معذرت خواهی نمود. «دیمتری بیسکوف» سخنگوی قصر کرملن در اظهاراتش چنین گفت: رئیس جمهور ترکیه مراتب همدردی و تسلیت اش را نسبت به خانواده پیلوت کشته شده طیاره جنگی روسیه اظهار نموده و ضمناً از وقوع این حادثه معذرت خواهی نمود. وی در ادامه افزود که اردوغان در این اظهاراتش گفت: تمام تلاشش را به منظور اصلاح روابط دوستانه میان ترکیه و روسیه و از سر گیری آن به گونه معمول به خرچ خواهد داد. (منبع: سایت خبری العربیه 2016.27.06م)

ب‌-    پوتین که قبلاً دشمن خوانده می شد و گفته می شد وی مردم مان را به ویژه در کوه ترکمن بمباران می کند، اینک گفتگو با وی در فضای دوستانه صورت می گیرد. چنان چه اردوغان به تاریخ 2016.29.06م، با پوتین تماس تلفنی بر قرار نموده و بنا به اظهارات برخی منابع از ریاست جمهوری ترکیه؛ گفتگوها میان دو رئیس جمهور در یک فضای کاملاً دوستانه صورت گرفت. (منبع: سایت خبری العربی الجدید 2016.29.06م)

ت‌-    ترکیه قبلاً در تقسیم بندی گروه های مسلح سوریه با روسیه اختلاف نظر داشت، اما اینک دو دولت در زمینه توافق و هماهنگی دارند. چنان چه لاوروف وزیر خارجه روسیه به تاریخ 2016.01.07م، در شهر تفریحی «سوچی منطقه کراسنودار» روسیه با وزیر خارجه ترکیه ملاقات نمود و گفته شده که مهم ترین موضوعی که دو کشور در این ملاقات بر سر آن توافق نمودند قضیه سوریه بوده و این که دو طرف در قضیه جنگ برعلیه تروریزم با هم توافق نظر دارند. چنان چه وزیر خارجه روسیه هرگونه اختلاف نظر بر سر تقسیم بندی تروریستان در سوریه میان مسکو و انقره را رد نموده و تأکید کرد که همکاری های دو جانبه در خصوص جنگ علیه تروریزم از سر گرفته خواهد شد. (منبع: روسیه امروز 2016.01.07م)

توافق ترکیه با روسیه بر سر تقسیم بندی گروه های تروریستی در سوریه مسئله قابل توجهی است، زیرا ترکیه در حالی این موقف را اتخاذ نموده که در جریان سال های گذشته به وضوح اعلان می نمود که ما از مخالفان سوریه پشتیبانی می کنیم. بناً این یک موضوع جدیدی است که قبلاً وجود نداشت.

مسئله دیگر عجله در ملاقات دوجانبه میان «پوتین» رئیس جمهور روسیه و «اردوغان» رئیس جمهور ترکیه می باشد. قرار بود این ملاقات در جریان بیستمین دور نشستی صورت گیرد که در ماه سپتامبر 2016م، در چین برگزار می گردد، اما وزیر خارجه ترکیه اعلان نمود که این یک ملاقات بسیار مهم بوده و در جریان ماه اگست در روسیه صورت خواهد گرفت. هم چنین آژانس انترفاکس به نقل از وزیر خارجه ترکیه گفت که امکان دارد ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در جریان ماه اگست در شهر تفریحی «سوچی» با یکدیگر ملاقات نمایند. وزیر خارجه روسیه نیز به نوبه خود گفت: امیدواریم در قضیه سوریه میان اردوی روسیه و اردوی ترکیه روابطی برقرار گردد. (منبع: سایت خبری العربیه 2016.02.07م)

ث‌-    رئیس جمهور روسیه پس از تماس تلفنی با همتای ترک اش از رفع تحریم های سیاحتی برعلیه ترکیه سخن گفت و دستور داد تا روابط تجارتی میان دو کشور به حالت عادی بر گردانده شود. پوتین از دمتری مدویدوف نخست وزیر کشورش خواست تا پیشنهادهای را در خصوص اعمال تغییر قانونی و ضروری که اساس عادی سازی روابط را تشکیل خواهد داد آماده نماید. (منبع: روسیه امروز 2016.11.07م).

2-      تناقض گوئی:

أ‌-        وزیر خارجه ترکیه به تاریخ 2016.04.07م، اعلام نمود که کشورش با استفاده طیاره های جنگی روسیه با استفاده از پایگاه هوائی انجرلیک واقع  در شهر «اضنه» به منظور هدف قراردادن تروریستان در سوریه مشکلی ندارد. چندی بعد انکار ترکیه از این اظهارات حیرت انگیز بود؛ آنگاه که از وی پرسیده شد: آیا طیاره های روسیه می توانند از پایگاه هوائی انجرلیک استفاده کنند؟ وزیر خارجه ترکیه در پاسخ گفت: "من هیچ سخنی نگفته ام که بیانگر آمدن طیاره های روسیه به این پایگاه باشد. (منبع: سایت خبری العربیه  2016.04.07م).

ب‌-    «بن علی یلدرم» نخست وزیر ترکیه اعلام نمود کشورش آماده است خسارت طیاره جنگی «سو-24» روسیه را بپردازد. «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه نیز قبلاً از پوتین همتای روس اش به خاطر وقوع این حادثه معذرت خواهی نمود و خواستار برگرداندن روابط به حالت قبلی آن شد. (منبع: نشریه الغد 2016.28.06م) اما چندی بعد از تمام این اظهارات انکار صورت گرفت. چنان چه بی بی سی به تاریخ 2016.28.06م، در گزارشی منتشر نمود که بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه سخنان اش در خصوص جبران خسارت سقوط طیاره روسیه را پس گرفت.

رسانه ها به نقل از یلدرم خبری را منتشر نمودند مبنی بر این که وی گفته: جبران خسارت برای روسیه اصلاً مطرح نیست. وی این اظهارات را در حالی نمود که قبل از آن در سخنرانی تلویزیونی گفته بود: "انقره آماده است مواردی را برای جبران خسارت حادثه مذکور که باعث تیره شدن روابط دو کشور گردید، پیشنهاد نماید. بعد از اظهارات یلدرم  تلویزیون روسیه به تاریخ 2016.01.07م، در گزارشی گفت: شهردار استانبول در جریان ملاقاتی که روز جمعه با جنرال قنسل روسیه در شهر تفریحی انتالیای استانبول داشت، پیشنهاد نمود که یک دربند منزل مسکونی برای خانواده پیلوت کشته شده اهدا گردد.

دوم: با دقت نمودن در موارد یاد شده می توان به انگیزه هائی که در پس این امور قرار دارد پی برد؛ این اقدامات عجولانه و دست و پاچه گی ها بیانگر آن است که تصامیم مسئولین ترکیه تصامیم خودی و داخلی نبوده، زیرا اگر چنین می بود این همه تناقض گوئی آن هم به این سرعت عجیب و غریب اتفاق نمی افتاد، بلکه این اقدامات عجولانه و سردرگمی ها نشان می دهد که دستور آن را فرمانروائی از بیرون جهت تحقق منافع حیاتی خود صادر می کند؛ اما این فرمانروا کیست و منافع آن چیست؟ باید گفت که فرمانروا امریکاست و منافع آن تحمیل نمودن راه حل سیاسی برخاسته از مفکوره سیکولریزم برای نظام سوریه می باشد، از جمله دلائل ثبوت این ادعا می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1-      امریکا تمام تلاش خود را برای پشتیبانی از نظام سوریه و وادار نمودن انقلابیون به گفتگو با نظام به منظور تشکیل نمودن حکومت مشترک براساس نظام سیکولارِ معمول به کار گرفت. امریکا تلاش هایش را نخست از طریق ایران و حزب ایران در لبنان(حزب الله) و ملیشه های وابسته به آن به کار گرفت که سرانجام ناکام گردید. سپس روسیه را با موشک ها، بمب ها و بمب افگن هایش وارد میدان نمود. این طریقه نیز نتیجه نداد، سپس به سراغ عربستان سعودی رفت و با تشکیل نمودن هیئت مذاکره کننده که برخی از گروه های مسلح را در بر می گرفت تلاش نمود قضیه سوریه را حل و فصل نماید، اما این تلاش ها نیز محکوم به شکست شد. اینک امریکا گمان می کند ترکیه می تواند هدفی را که راه و روش های قبلی اش در آن با شکست مواجه گردید، موفقانه براورده سازد.

2-      برجسته ترین عنوان بحث مصالحه ترکیه و روسیه همانا سوریه می باشد. چنان چه هر دو طرف در ملاقات ها و تماس های اخیر شان روی حل بحران سوریه تأکید می ورزند و هر دو جانب اعلام نموده اند که در تقسیم بندی گروه های تروریستی باهم اختلاف نظری ندارند. چنان چه تلویزیون «روسیه امروز» به تاریخ 2016.01.07م، در گزارشی چنین گفت: موضوع سوریه در ملاقات «لاوروف» وزیر خارجه روسیه با همتای ترک اش به تاریخ 2016.01.07م، مهم ترین بحث مصالحه میان دو کشور را تشکیل می داد و هر دو جانب در خصوص جنگ علیه تروریزم اتفاق نظر داشتند. وزیر خارجه روسیه این را رد نمود که گویا میان مسکو و انقره بر سر تقسیم بندی تروریستان در سوریه اختلاف نظری وجود دارد و تأکید نمود که همکاری های دو جانبه در عرصه جنگ با تروریزم از سرگرفته خواهد شد.

سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه اظهار امیدواری نمود که گفتگوها با انقره در مورد بحران سوریه با صراحت بیشتر ادامه یابد. وی این امیدواری را پس از عادی سازی روابط روسیه با ترکیه ابراز نمود. تلویزیون یاد شده به نقل از لاوروف اضافه کرد: من امیدوارم این گفتگوها به ما کمک نماید برای حل بحران سوریه دیدگاه های مشترک و مؤثرتری را جستجو نمائیم." وی در تعلیقی که روی ملاقات اخیر اش در اواخر ماه گذشته با همتای ترک اش مولود جاویش اوغلو داشت اشاره نمود: "گفتگو میان طرفین از صراحت کامل برخوردار بوده  قرار است به زودی با صراحت بیشتر در مورد دستیابی به توافق نظر در خصوص تطبیق نمودن فیصله های شورای امنیت سازمان ملل و گروه بین اللی کمک به سوریه بحث و گفتگو نمائیم. (منبع: تلویزیون روسیه امروز2016.12.07 م).

3-      ترکیه در اظهارات بسیار واضح که بیانگر عمق سیاست پست این کشور می باشد، اعلام نمود که ترکیه دائره کشورهای دوست اش، به شمول نظام سوریه را وسعت خواهد بخشید، چنان چه سایت انترنتی الجزیره نت به تاریخ 2016.05.07م، در گزرشی چنین خبر داد: بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه گفت که بحران سوریه قابل حل است، اما همه باید به این منظور قربانی های لازم را بپردازند. وی اضافه نمود: همکاران استراتیژیک ما و همکاران ائتلاف بین المللی موظف اند زخم های سوریه را التیام بخشند. یلدرم ابراز نمود که ترکیه دائره امنیتی ما حول خودش را تقویت و استحکام بخشیده و دائره کشورهای دوست اش را وسعت خواهد داد. وی در این اظهارات به گسترش روابط ترکیه با همه کشورها به شمول روسیه، عراق، سوریه، مصر، دولت یهود(اسرائیل)، ایالات متحده و دولت های اتحادیه اروپا اشاره نمود. این اظهارات یلدرم به گونه مختصر ارائه گردید، اما به تاریخ 2016.13.07م، اظهارات واضح و روشن تری در خصوص عادی سازی روابط ترکیه با نظام سوریه منتشر شد. چنان چه نشریه زمان عربی به تاریخ 2016.13.07م، در خبری چنین نگاشت: "بن علی یلدرم نخست وزیر ترکیه اعلام نمود که ترکیه به زودی روابط اش با سوریه را به حالت عادی برخواهد گرداند. رسانه های دیگری نیز این خبر را منتشر نمودند، از جمله رویترز و العربیه.

سوم: در حال حاضر خواست امریکا از ترکیه این است که با تمام توان بالای مخالفان سوریه فشار وارد نماید تا مجبور شوند دوباره جهت از سرگیری گفتگوها به ژینو برگشته و راه حل مسالمت آمیز را بپذیرند. این خواست امریکا شامل پایبندی مخالفان به اعلامیه مشترک امریکا و روسیه مبنی بر  پایان دادن به فعالیت های خصمانه در سوریه می گردد که به تاریخ 2016.27.02م، منتشر گردید. ترکیه هم چنین موظف است به مخالفان هشدار دهد که در صورت رد نمودن پیش نهاد پیوستن به روند ادامه گفتگوها از پشتیبانی آنان دست خواهد کشید و ترکیه این هشدار را از طریق علنی نمودن همکاری های ترکیه و روسیه به مخالفان ابلاغ نمود، چنان چه العربیه نت به تاریخ 2016.02.07م، به نقل از وزیر خارجه روسیه خبر داد: "امیدواریم میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص قضیه سوریه روابط مشترکی را ایجاد نمائیم." هم چنین با اظهار این که ترکیه هنوز مخالف مداخله روسیه در سوریه می باشد و با توجه به این که ترکیه در معرض حملات تروریستی قرار دارد مخالفان سوریه مؤظف اند در برابر گروه های تروریستی مبارزه نمایند و این مبارزه طوری باشد که امریکا، روسیه و ترکیه می خواهند.

شکی نیست این هشدار ترکیه بالای آن بخش از مخالفان سوریه تأثیر خواهد گذاشت که هنوز چشم به کمک های ترکیه دوخته اند. آنانی که باور کرده بودند که اردوغان اجازه نخواهد داد کشتار وحشیانه شهر «حماه» تکرار شود، و آنانی که هنوز با ترکیه تماس و روابط دارند. به این ترتیب امریکا امیدوار است این گروه ها به گفتگو با نظام روی آورند.

این نیز بعید نیست که ترکیه در اعمال فشار بالای مخالفان از ابزارهای سیاسی فراتر رفته و دست به اقدامات نظامی زند و به بهانه مبارزه بر علیه اقدامات تروریستی گروه داعش، وارد میدان جنگ شود. این در حالی است که داعش از سائر مخالفان مسلح تفکیک نمی شود. به این معنی که ترکیه نیز دقیقاً استدلال روسیه در هنگام بمباران مخالفان مبنی بر هدف قراردادن داعش را مطرح خواهد نمود! اظهارات وزیر خارجه روسیه در مورد تماس ها میان اردوهای روسیه و ترکیه بیانگر این احتمال می باشد.

چهارم: اوباما می خواهد مانند کلنتن رئیس جمهور دموکرات قبلی ایالات متحده امریکا عمل کند. چنان که کلنتن در آخرین سال حکومت اش تلاش کرد تا قضیه فلسطین را با کنار هم نشاندن سازمان فتح و یهودیان براساس راه حل قاطع و مبتنی بر گفتگو حل و فصل نماید. اگرچه او در این تلاش موفق نشد اما توانست یاسرعرفات رهبر سازمان فتح و ایهود باراک نخست وزیر دولت یهود را کنار هم نشاند. اوباما نیز اینک تلاش دارد مخالفان نظام سوریه را براساس راه حل مبتنی بر گفتگو با نظام پشت میز مذاکره نشاند تا در آینده گفته شود که وی در آخرین روزهای حکومت اش کار قابل قدر و ستودنی انجام داده است. تفاوت تلاش های کلنتن با تلاش های اوباما در این است که کلنتن تلاش هایش را در برابر مزدورانش به صورت آشکارا و علنی انجام می داد، اما اوباما خود را در پس مزدوران اش پنهان نموده و کارها را توسط آنان به پیش می برد!

امریکا در زمان حکومت اوباما نسبت به وابسته گان اش اعتماد بیشتری نشان می دهد، چنان چه پس از ناکامی ایران و همکاران آن و بعد از شکست روس ها و اینک در تداوم تنگناهی که امریکا در سوریه در آن قرار گرفته، امریکا به اردوغان دستور می دهد تا با روسیه وارد مصالحه گردد تا باشد روسیه مورد تشویق قرار گرفته و هم چنین روند بمباران انقلابیون سوریه برایش آسان تر گردد و به این ترتیب بالای انقلابیون فشار بیشتر وارد گردیده تا وادار شوند با نظام پشت میز مذاکره نشینند.

پنجم: به این ترتیب روی آوردن ترکیه به مصالحه با روسیه و انعطاف پذیری آن در قضیه سوریه که در حال افزایش می باشد. هم چنین آمادگی برای مذاکره با نظام بشار اسد همه و همه چیزی بیشتر از اجرای سیاست فوری امریکا در قبال بحران سوریه نمی باشد. پس از آن که مداخلات ایران و روسیه در بحران سوریه با بن بست مواجه گردید، اینک امریکا در تلاش است ترکیه را نیز جهت حفظ نفوذ امریکا در سوریه و حذف رنگ و بوی اسلامی از انقلاب سوریه به سرعت در کنار ایران و روسیه قرار دهد. این رسوائی های نظام ترکیه و همکاری های آن با روسیه که بمباران آن بالای شهر حلب و حومه آن و سائر بخش های سوریه برای یک لحظه متوقف نگردیده، باید چشم و گوش آنانی را که فریب اردوغان و نظام اش را خورده اند باز کرده و از او فاصله گیرند. آنان باید از نیرنگ های امریکائیان کافر و  یاران شان در حکومت ترکیه دوری جویند، زیرا دروغ بودن اظهارات فریبنده آنان در مورد پشتیبانی از انقلاب و کمک به مردم شهرهای «حماه و حلب» و دشمنی با روسیه و دیگران، اینک بسیار واضح و روشن گردیده است. خیانت نظام اردوغان در این حد تمام نمی شود، بلکه دیدیم چگونه با رژیم اشغالگر یهود رابطه دوستانه برقرار نمود، رژیمی که مسجد اقصی و سائر سرزمین های مقدس را به اشغال کثیف اش در آورده است. خبرگزاری انقره قدس در گزارشی گفته که ترکیه و دولت یهود روزی توافق نامه ای را امضا کردند که براساس آن روابط دو طرف پس از شش سال توقف اینک مجدداً از سر گرفته خواهد شد.

قابل یاد آوری است که روابط ترکیه با دولت یهود پس از آن متوقف گردید که سربازانی از نیروی بحری اسرائیل در ماه می 2010م به یک کشتی حامل فعالان ترک که تلاش داشتند محاصره شهر غزه را شکسته و به آنان کمک رسانند هجوم برده و ده تن از آنان را به قتل رسانیدند. براساس این توافقنامه قرار است محاصره بحری غزه هم چنان ادامه یابد. البته به شرط آن که روند انتقال کمک های اولیه از طریق بنادر اسرائیل به شهر غزه هم چنان ادامه پیدا کند. این در حالی است که ترکیه در گذشته خواستار رفع کامل محاصره بود.

گرچه اسرائیل قبلاً به خاطر حمله به کشتی مافی مرمره در سال 2010م رسماً معذرت خواهی نموده بود، اما اینک موافقت نموده تا مبلغ 20 میلیون دالر را برای مجروحین و خانواده های کشته شده گان در آن حمله بپردازد. هم چنین در موافقت نامه گفته شده که پارلمان ترکیه باید با صدور یک قانون، تمام سربازان اسرائیلی را که در حمله به آن کشتی شرکت داشتند مورد عفو قرار داده و از پی گرد قانونی معاف نماید. (منبع: آژانس خبریرویترز 2016.28.06م)

مصالحه میان اسرائیل و ترکیه با قبول شرط های اسرائیل به پایان رسید، اما محاصره شهر غزه هم چنان ادامه دارد؛ محاصره ای که رفع آن شرط اساسی ترکیه بود. ترکیه موافقت نمود تا با فرستادن مقداری کمک های انسان دوستانه به غزه در چشم مردم فلسطین خاک اندازد، این کمک ها از طریق بندر اسدود که به شدت زیر نظر یهودیان قرار داد، وارد فلسطین گردیده و سپس توسط موترهای بارکشی و از گذرگاه کرم ابو سالم وارد غزه گردید.

به این ترتیب رژیم اشغالگر یهود که سال هاست فلسطین و مسجد اقصی را به اشغال خود در آورده، دوستی با اردوغان و نظام ترکیه را یک بار دیگر از سر گرفت، اما محاصره غزه هرگز شکستانده نشد. در حالی که این شرط ترکیه برای از سرگیری روابط با اسرائیل بود، بلکه حتی در توافقنامه خواسته شده تا سربازانی که سرنشینان کشتی کمک های انسان دوستانه را به قتل رسانیده بودند توسط پارلمان ترکیه قانوناً عفو شده و از پی گرد قانونی معاف گردند، آن هم در بدل یک کیسه دالر!

به این ترتیب روسیه که شب و روز سوریه را زیر بمباران دارد، سرانجام در «جنگ علیه تروریزم»-در واقع جنگ علیه اسلام- در سوریه همکار ترکیه شده و تبادل نظرها میان دو طرف «در یک فضای بسیار دوستانه» صورت می گیرد. تاجایی که حتی وزیر خارجه روسیه خواستار این می شود که میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص بحران سوریه تماس ها و روابط وجود داشته باشد!

سخن اخیر این که ما حقائق فوق را به این دلیل بیان نکردیم که گمان کنیم این مزدور از کرده هایش پشیمان شده و برخواهد گشت و یا این که سائر مزدوران کفار، یاران شان و وابسته گان به شرق و غرب روزی فلسطین یا سوریه را آزاد خواهند نمود، بلکه به این دلیل بیان می کنیم تا مسئولیت مان را در برابر پروردگار خویش اداء کرده باشیم.

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

[اعراف: 164]

و آنگاه كه گروهى از ايشان گفتند براى چه قومى را كه الله هلاك ‏كننده ايشان است‏ يا آنان را به عذابى سخت عذاب خواهد كرد پند مى‏ دهيد؛ گفتند: تا معذرتى پيش پروردگارتان باشد و شايد كه آنان پرهيزگارى كنند.

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه