پنجشنبه, ۱۲ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

بخش عربی شبکۀ BBC News در خبری که به تاریخ 21 سپتمبر 2023م در سایت خبری خود منتشر نمود، گفت: «ولیعهد عربستان سعودی در گفتگویی که با شبکۀ فاکس نیوز امریکا داشت و بخش‌هایی از آن گفتگو روز چهارشنبه منتشر گردید، اعلان نمود که عربستان سعودی در روند عادی‌سازی روابط‌اش با اسرائیل "پیش‌رفت‌هایی" را حاصل نموده.» وی گفت: «هر روز به عادی‌سازی روابط با اسرائیل نزدیک و نزدیک‌تر می‌شویم.» هم‌چنین وی افزود: «کمک‌هایی وجود دارد از جانب بایدن رئیس‌جمهور امریکا برای رسیدن به آن نقطه...»  

اخیراً هیأتی از جانب رژیم یهود به صورت علنی در عربستان سعودی حضور یافت؛ «مسئولین حکومت اسرائیل از حضور یک هیأت رسمی خود در سعودی برای مشارکت در نشست سازمان ملل برای تعلیم و تربیه و فرهنگ "یونیسکو" در شهر ریاض ابراز خرسندی نموده و آن را نخستین گام در جهت عادی‌سازی روابط میان دو کشور دانستند.» (منبع: فرانس24، 11 سپتمبر 2023م)

سوال این است که آیا عربستان سعودی به زودی به سلسله توافقات خائنانۀ عرب‌ها پیوسته و با رژیم یهود روابط برقرار خواهد نمود؟

جواب:

برای روشن شدن جواب، موارد زیر را بررسی می‌نماییم:

اول: بر اساس خبرهای منتشر شده، طرف‌های دخیل در روند عادی‌سازی روابط میان دو طرف، عبارت اند از رژیم یهود، عربستان سعودی و امریکا. برخی حقایقی در مورد هر یک از این طرف‌های سه‌گانه وجود دارد که باید به آن اشاره نمود:

1. رژیم یهود هرگونه عادی‌سازی روابط با هریک از سرزمین‌های عربی و اسلامی را برای استحکام وجود خود و جاودانه نمودن آن "چنان که آرزو دارند"، یک دستاورد بزرگ تلقی می‌نماید. بنابر این، تمام حکومت‌هایی که در رژیم یهود بر سر قدرت می‌آیند، با تمام توان سعی می‌ورزند زمینۀ نفوذ خود را به سرزمین‌های اسلامی و مخصوصاً عربی فراهم نمایند.

2. عربستان سعودی یکی از آن دسته حکومت‌های منطقه می‌باشد که باور ندارد برای آزادسازی کامل فلسطین باید با یهود جنگید. بنابر این، سعودی با این باوری که دارد، مدت‌هاست با رژیم یهود روابط دارد، اما به گونۀ مخفیانه. پس عربستان سعودی اساساً با برقراری روابط با رژیم یهود مشکلی ندارد، بلکه حتی پادشاه اسبق آن عبدالله بن عبدالعزیز بود که پیشگامی خائنانۀ عرب‌ها را در سال 2002م راه‌اندازی نمود و سعودی پیوسته اعلان می‌کند که به آن "پیشگامی" متعهد است.

3. از جانب امریکا، قضیه طوری است که تمام اداره‌های حکومت امریکا در جریان چندین دهه برای ایجاد به اصطلاح "صلح" میان یهود و همسایه‌گان عرب آن تلاش نموده اند و هدف شان این بوده که رژیم یهود را استحکام بخشیده، آن را در منطقه مدغم نمایند و صفت بیگانه‌گی را از آن دور کنند. این مسأله از جمله مسائلی است که هیچ یک از دو حزب امریکا "دموکرات و جمهوری‌خواه" با آن مخالفتی ندارد.

دوم: علی‌رغم وجود این پس‌زمینۀ مناسب برای عادی‌سازی روابط مذکور از جانب سه طرف دخیل، بازهم این مسأله با یک سلسله پیچیده‌گی‌های سیاسی بزرگی مواجه می‌باشد:

4. نتانیاهو با مخالفت علنی‌اش با توافق هسته‌ای ایران در سال 2015م و اظهارات تحریک‌آمیز علیه آن توافق در پارلمان امریکا، با سیاست‌ رئیس‌جمهور وقت امریکا، "اوباما" در مسألۀ هسته‌ای ایران مخالفت ورزید. این موقف‌گیری نتانیاهو باعث آلودگی روابط رژیم یهود با حزب دموکرات امریکا گردید و زمانی‌که ترامپ و ادارۀ حکومت جمهوری‌خواهش در آغاز سال 2017م در واشنگتن بر سر قدرت آمدند، روابط میان رژیم یهود و ادارۀ جمهوری‌خواه در واشنگتن رو به گرمی گذاشت. در زمان حکومت ترامپ، امریکا، قدس را به عنوان پایتخت رژیم یهود به رسمیت شناخت و سفارت امریکا را به این شهر انتقال داد و نیز منطقۀ جولان را به صفت خاک یهود به رسمیت شناخت. زمانی‌که حکومت جدید دموکرات در شروع سال 2021م به رهبری بایدن به قدرت رسید، روابط میان تل ابیب و واشنگتن مجدداً سرد شد؛ در حدی‌که ادارۀ حکومت بایدن حتی حاضر نشد از نتانیاهو در قصر سفید استقبال کند، مگر در این اواخر و پس از ترتیب روابط جدید.

یکی از وعده‌های انتخاباتی نتانیاهو این بود که روابط با سعودی را عادی خواهد نمود. هم‌چنین اخیراً معلوم شد که نتانیاهو و بن سلمان با یکدیگر تماس داشتند. «روزنامۀ جورزلیم پوست اسرائیلی روز دو شنبه مورخ 22 می2023م نوشت که نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در جریان هفته‌های گذشته دوبار از طریق تلفن با ولیعهد سعودی تماس برقرار نمود و ریاض چند مورد از خواسته‌های خود مربوط به قضیۀ فلسطین را تسلیم اسرائیل کرد.» (منبع: عربی پست، 23 می 2023م)

5. حکومت موجود در عربستان سعودی به رهبری بن سلمان، فرمان‌بردارترین حکومت سعودی از امریکا به شمار می‌رود. ادارۀ ترامپ در نیمۀ سال 2017م، یعنی درست شش ماه پس از آن که ادارۀ جمهورخواه ترامپ در واشنگتن به قدرت رسید، محمد بن نایف را از حاکمیت سعودی برکنار نمود و قدرت را به مزدور دیگری به نام محمد بن سلمان سپرد. بنابر این، حکومت بن سلمان سراپا در اختیار امریکاست؛ اما در درجۀ اول از جمهوری‌خواهان و طرف‌داران ترامپ اطاعت می‌کند و به همین دلیل بود که حکومت بن سلمان به تشویق مخفیانۀ حامیان ترامپ در امریکا به بایدن پشت نمود و ادارۀ بایدن نیز با آن همین کار را کرد؛ چنان‌چه بایدن اعلان نمود که هرگز پس از مسألۀ کشته شدن خاشقجی با بن سلمان دست نخواهد داد.

6. ادارۀ بایدن در سال 2021م و در پی انقسام شدید امریکا به قدرت رسید؛ انقسامی‌که زندگی سیاسی را در امریکا به صورت کامل در معرض دگرگونی قرار داد و تهدید این دگرگونی هنوزهم پابرجاست؛ چنان‌چه هردو حزب درگیر "دموکرات و جمهوری‌خواه"، سعی دارند کشمکش‌های داخلی و خارجی را به نفع خود جهت دهند؛ کشمکش‌های گسترده‌یی که شباهت به تقسیم وابسته‌گان و مزدوران امریکا در سراسرجهان میان دو طرف دارد و هر یک از دو طرف می‌کوشد وابسته‌گان و مزدوران مذکور را علیه طرف دیگر به کارگیرد؛ مانند کاهش تولید نفت سعودی در هماهنگی با روسیه به هدف ضربه زدن به دموکرات‌ها در امریکا در جریان انتخابات پارلمانی سال 2022م، که قبلاً جزئیات آن را بیان کرده بودیم. همین‌گونه مانند اظهارات تند و تیز رژیم یهود علیه برگشتن امریکا به توافق هسته‌یی با ایران، که پس از برگشتن نتانیاهو به قدرت بالا گرفت. این‌ها مواردی اند که حزب جمهوری‌خواه و طرف‌داران ترامپ برای برگشت مجدد به قدرت از آن بهره می‌برند.

بنابر این، ادارۀ حکومت بایدن متوجه شد که سرنخ‌های عادی‌سازی روابط سعودی با رژیم یهود پس از به قدرت رسیدن نتانیاهو در اواخر سال 2022م، دیگر از دست آن بیرون رفته.

سوم: امریکا تصمیم گرفت به روابط خود با سعودی اهمیت بیشتری داده و مجدداً آن را گرم نماید و نیز شروع به استحکام بخشیدن روابط خود با رژیم یهود نمود؛ اما از موقف قدرت. هدف این بود تا سرنخ‌های روند عادی‌سازی روابط میان سعودی و رژیم یهود را از دست جمهوری‌خواهان بیرون آورده و خود آن را در دست گیرد.

7. پس از آن‌که حکومت محمد بن سلمان درخواست ادارۀ حکومت بایدن در سال 2022م مبنی بر به تأخیر انداختن کاهش تولید نفت تا یک ماه را رد نمود. حکومت بایدن به عمق روابط میان طرف‌داران ترامپ با سعودی پی برد و به همین دلیل بود که میزان لهجۀ انتقادآمیز خود از سعودی را فوراً کاهش داد. سپس جمهوری‌خواهان امریکا، بایدن را به تمسخر گرفتند که حاضر نبود با بن سلمان مصافحه کند، در عوض با مشت بسته با او دست داد و حاضر نبود با وی نشست خاص داشته باشد؛ اما با وی، که در رأس یک هیأت از سعودی آمده بود، دیدار نمود. جمهوری‌خواهان، سیاست‌های بایدن را مسئول افزایش قیمت مواد سوخت دانستند.

8. جک سلوان، مشاور امنیت ملی امریکا به عربستان سعودی سفر نمود و نشست گرم و صمیمانه‌یی با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی داشت و فصل جدیدی از غزل‌سرای امریکا برای سعودی را پس از مدتی سردی، مجدداً آغاز نمود. این غزل‌سرایی امریکا در قالب اظهار سپاس از سعودی به خاطر بیرون آوردن امریکایی‌ها از سودان "درجریان جنگ داخلی آن" و مشورت با سعودی در خصوص تحولات اوضاع در یمن و نیز دادن نقش بزرگی برای آن در سیاست امریکا و هم‌چنین در پیوند هند با جهان، تمثیل گردید. (منبع: فرانس24، 8 می 2023م)

9. سفر بلنکن به سعودی؛ «بلنکن وزیر خارجۀ امریکا روی هماهنگی‌ها و فعالیت مشترک دو کشور تأکید نمود و دو کشور را هم‌پیمان استراتیژی خواند. این دو وزیر در جریان کنفرانس مطبوعاتی، به برگشتن سوریه به نشست سران عرب، بحران سودان و نیز مسألۀ عادی‌سازی روابط با اسرائیل پرداختند.» (منبع: فرانس24، 9 جون 2023م)

10. برطرف نمودن تنش‌ها میان ایران و سعودی، جزئیات این مسأله در پاسخ به پرسش ما زیر عنوان "توافق سعودی و ایران" که به تاریخ 1. اپریل2023م منتشر گردید، توضیح داده شد. سعودی می‌داند که این توافق‌نامه در استحکام حکومت آن بسیار ارزش دارد. امریکا هم‌چنین با سهم دادن سعودی در گفتگوها جهت آرام نمودن تنش‌ها میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع که از تاریخ 8 می 2023م، آغاز گردید، سعی داشت به سعودی بال و پر دهد.

11. در نشست موسوم به بیست، که به تاریخ 9 سپتمبر 2023م برگزار گردید، عربستان سعودی به صفت خط رابط خشکه میان خطوط بحری شرق که از هند شروع شده و تا اروپا در غرب امتداد دارد، برجسته گردید. عربستان سعودی در این نشست به عنوان یک عنصر اساسی در گذرگاه اقتصادی بایدن مطرح شد که هند را از طریق سعودی و رژیم یهود به اروپا وصل می‌کند. «هند و سعودی به گونۀ مبدئی توافق نمودند تا سرمایه‌هایی به ارزش 100 ملیارد دالر را به این مسأله اختصاص دهند.» (منبع: الجزیره نت، 11 سپتمبر 2023م) تمام این موارد بیان‌گر آن است که روی‌کرد بن سلمان به سیاست‌های ادارۀ بایدن رو به افزایش است؛ هرچند این یک ادارۀ دموکرات بوده و بن سلمان روابط‌اش با جمهوری‌خواهان را نیز قطع نکرده.

12. ادارۀ بایدن در حال گفتگو با بن سلمان در خصوص عادی‌سازی روابط با رژیم یهود می‌باشد و هدف این است که هرگونه توافقی میان سعودی و رژیم یهود را دستاورد خود قلم‌داد نماید تا در انتخابات آیندۀ امریکا از آن استفاده کند و نگذارد حزب جمهوری‌خواه و طرف‌داران ترامپ از آن مستفید شوند. به این معنا که ادارۀ بایدن سعی دارد شکست احتمالی را تبدیل به نقطۀ قوتی برای خود نماید؛ طوری‌که قصد دارد این مسأله را در دور نمودن لابی‌گر‌های یهودیان امریکا از طرف‌داران ترامپ به کارگیرد، مخصوصاً در انتخابات پیش‌رو.

13. ادارۀ بایدن سعی دارد با ایجاد توافق صلح با سعودی، لعاب دهان حکومت نتانیاهو را جاری نماید. «توماس نایدز سفیر امریکا در اسرائیل، اظهار نمود که ایالات متحده برای عادی سازی روابط میان سعودی و اسرائیل تلاش می‌ورزد. دو مسئول حکومت امریکا نیز به سایت Axios امریکایی گفتند که قصر سفید مایل است ریاض و تل ابیب در شش الی هفت ماه آینده به توافقی دست یابند؛ زیرا پس از آن جوبایدن سرگرم تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری خواهد شد.» (منبع: عربی پست، 23 می 2023م) رسانه‌های یهود نیز به نقل از وزیر خارجۀ رژیم یهود گفتند: «اسرائیل در حال حاضر نسبت به هر زمان دیگری به توافق صلح با عربستان سعودی نزدیک‌تر می‌باشد.» (منبع: بی بی سی، 22 آگست 2023م)

14. اما نتانیاهو از یک زاویۀ دیگر می‌داند که ادارۀ حکومت بایدن، دوسیۀ عادی‌سازی روابط با سعودی را تا حدود زیادی در دست گرفته و هیچ گامی را در این راستا ممکن نیست بدون در نظرداشت این اداره بردارد. به همین دلیل بود که هیأتی را به ریاست قابل اعتمادترین وزیراش، یعنی رون دیرمر، وزیر امور استراتیژی رژیم یهود به تاریخ 17 آگست 2023م به واشنگتن فرستاد تا با آن عده از مسئولین امریکایی، که مستقیماً در دوسیۀ سعودی دخیل می‌باشند، به گفتگو بپردازد. مسئولین مذکور عبارت اند از: «جک سالیوان، مشاور امنیت ملی قصر سفید، بریت ماکورک مشاور اول رئیس‌جمهور امریکا در امور خاورمیانه، آموس هوکستین سرمشاور رئیس‌جمهور در امور انرژی. این سه تن، مسئولین امریکایی هستند که مسئولیت نظارت بر تلاش‌های هدفمندانۀ دیپلوماتیک برای عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و کشور شاهی عربستان سعودی را برعهده دارند.» (منبع: بی بی سی، 22 آگست 2023م) به این ترتیب، نتانیاهو برای عادی‌سازی روابط با سعودی به بایدن روی آورد.

15. پس از آن بود که اظهارات بن سلمان به تاریخ 20 سپتمبر 2023م منتشر شد، که در سوال نیز از آن یاد گردید؛ «شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در گفتگویی که با شبکۀ امریکایی فاکس نیوز داشت و بخش‌هایی از آن روز چهارشنبه منتشر گردید، گفت که عربستان سعودی در مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل "پیش‌رفت‌هایی را حاصل نموده". ولی‌عهد سعودی در این گفتگو افزود: "هر روز به عادی سازی روابط با اسرائیل نزدیک‌تر می‌شویم." شاهزاده محمد بن سلمان هم‌چنین گفت: "برای رسیدن به این نقطه، کمک‌هایی از جانب ادارۀ بایدن نیز وجود دارد. قضیۀ فلسطین برای ما فوق‌العاده اهمیت دارد. ما نیاز داریم این بخش را حل و فصل نماییم و مذاکراتی در این خصوص هم‌چنان جریان دارد. باید ببینیم این مذاکرات به کجا می‌رسد. امیدواریم به جایی برسد که زندگی را برای فلسطینیان آسان نموده و اسرائیل را در خاورمیانه مدغم نماید". ایلی کوهین، وزیر خارجۀ اسرائیل نیز به نوبۀ خود روز پنج شنبه گفت: ممکن است چهارچوب یک توافق، با وساطت ایالا متحده برای ایجاد روابط میان اسرائیل و سعودی ساخته شود.»

چهارم: از تمام آن‌چه گفته شد، چنین بر می‌آید که بن سلمان حاکم فعلی سعودی در بسیاری موارد با اراده و اختیار خود حرکت نمی‌کند؛ زیرا وی تبدیل به بازی‌چه‌یی شده در دست جمهوری‌خواهانی که او را در ریاض به قدرت رسانیده اند و دموکرات‌هایی که با جمهوری‌خواهان رقابت دارند. بن سلمان تلاش دارد خواسته‌های دو طرف را براورده کند، نه به خاطر منافع سعودی، بلکه به خاطر خوش‌خدمتی و خیانت؛ خوش خدمتی و خیانتی که حکام امروز عرب و مسلمانان برای به دست آوردن رضایت باداران شان هیچ حد و مرزی برای آن نمی‌شناسند!

شکی نیست که این حاکمان حاکم برسرزمین‌های مسلمانان فراموش کرده اند که فلسطین یک سرزمین مقدس است، هم خود فلسطین و هم اطراف آن:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾ [اسراء: 1]

ترجمه: پاک و منزه است اللهی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم، سیر داد.

وجیبه و مسئولیت آنان این است که لشکرهای مسلمانان را برای آزادی و پاک نمودن فلسطین از لوث وجود یهود به حرکت درآورند؛ نه این‌که فلسطین را در ظرف طلایی زیر نام عادی‌سازی روابط، با ذلت و خواری تمام، تسلیم یهود نمایند!

در هر حال، دیری نخواهد گذشت که فلسطین بار دیگر توسط شمشیر‌های بران لشکریان مسلمانان صادق و با رهبری خلافت راشده، مجدداً از وجود یهود پاک گردیده و به صفت سرزمینی مقدس عرض وجود خواهد نمود. یهودیان و حامیان آنان شکست خورده و پای به فرار خواهند گذاشت، رعب و وحشت چنان دل‌های آنان را فراخواهد گرفت که هرگاه یکی از آنان پشت یک سنگ پناه گیرد، آن سنگ بیش‌تر از آن که او را پناه دهد، افشایش کند! راست فرمود رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌جا که گفت:

«لتقاتلنّ الیهود فلتقتلنّهم حتّی یقول الحجر یا مسلم هذا یهودیّ فتعال فاقتله» و در روایت دیگری: «هذا یهودیّ ورائی.»

ترجمه: قطعاً شما با یهود خواهید جنگید و چنان آنان را خواهید کشت که سنگ صدا زند که ای مسلمان این‌جا یهودی است بیا و او را بکش. در روایت دیگر گفته شده: این یک یهودی است (پشت من) پنهان شده. (این حدیث را مسلم از ابن عمر روایت نموده)

شاید این روز به خواست الله سبحانه وتعالی چندان دیر نباشد:

﴿وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ ۖ قُلْ عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: و گويند: آن روز، چه زمان خواهد بود؟ بگو: شايد نزديك باشد!

آنگاه کسانی‌که با عادی‌سازی روابط خود با یهود، در حق امت اسلامی جنایت کرده اند، چیزی بجز شرمندگی و عذاب دردناکی نخواهند داشت:

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾ [انعام: 124]

ترجمه: به زودی کسانی‌که مرتکب جرم شده اند، به دلیل مکری که می‌کردند، در نزد الله با خواری مواجه شده و عذابی شدید خواهند چشید.

دهم ربیع الاول 1445هـ.ق.

25 سپتمبر 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب محمد خطیب

سوال:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

به اجازۀ شما در مورد رزق سوالی دارم؛ سوال این است که آیا سعی باعث افزایش رزق مقدرشدۀ می‌گردد؟ یعنی اگر شخصی در خانۀ خود نشسته باشد رزق‌اش همان مقدار رزقی است که در صورت تلاش و کار کردن به‌دست می‌آورد؟ به عبارت دیگر، آیا اعلانات و یا بازاریابی به خاطر ارتقای سطح کار، در مقدار رزق تعیین شده می‌افزاید؟ تشکر، تقاضا دارم که در صورت ممکن جواب این سوال زودتر داده شود. الله سبحانه وتعالی شیخ ما را حفظ نموده و عمر شان را طولانی گرداند!

جواب:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

به نظر می‌رسد که در مورد مسألۀ رزق در نزد شما اندکی پوشیدگی و التباس وجود دارد. به هر حال، این موضوع قبلاً توضیح داده شده، مخصوصاً در" دوسیۀ پرسش و پاسخ فقهی"؛ شما می‌توانید به آن مراجعه نمائید که به صورت کامل در آن موجود می‌باشد و جهت جواب به سوال شما، من قسمتی از آن را برایت در این‌جا به صورت خلاصه بیان می‌کنم:

«اما مسألۀ رزق، آیات قطعی‌الدلالة‌ی بسیاری وجود دارد که این آیات برای مؤمنین جای شک و تردیدی باقی نگذاشته و مجالی نمی‌گذارد؛ مگر این‌که ایمان بیاورند که رزق به‌دست الله سبحانه وتعالی بوده و برای هر کسی‌که خواسته باشد، می‌دهد. مسألۀ رزق غیر از مسألۀ قدر است؛ زیرا قدر آن است که الله سبحانه وتعالی وقوع فلان امر(حادثه) را قبل از به‌وقوع پیوستن آن می‌داند؛ زیرا آن نوشته و مقدر شده، اما در خصوص رزق علاوه بر این‌که الله سبحانه وتعالی می‌داند که فلان شخص رزق داده می‌شود رزق‌اش را تعیین و مقدر نموده است، معلوم است که رازق تنها الله سبحانه وتعالی بوده، نه بنده؛ زیرا آیات مبارکه به این مسأله دلالت دارد:

﴿لَا نَسْأَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى﴾ [طه: 132]

ترجمه: ما از تو روزی نمی‌خواهيم، بلكه ما به تو روزی می‌دهيم. سرانجام (نيك و ستوده) از آن (اهل پرهیزگاری و) تقوی است.‏

﴿وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلاَلاً طَيِّباً وَاتَّقُواْ اللهَ الَّذِيَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ﴾ [مائده: 88]

ترجمه: و از نعمت‌های حلال و پاكيزه‌ای كه الله به شما روزی داده است بخوريد، و از (مخالفت با دستورات) الهی تقوی کنید كه شما بدو ايمان داريد.‏

این آیات قطعی الدلالة بوده و صراحت دارد که تنها الله سبحانه وتعالی رازق بوده و او است که برای هرکسی‌ خواسته باشد، رزق را فراخ و برای هرکسی خواسته باشد، رزق را تنگ می‌کند. در تمام این موارد نسبت رزق به سوی الله سبحانه وتعالی داده شده و در این آیات ذکر شده که جز الله سبحانه وتعالی دیگر رازقی نبوده و تنها او رزق می‌دهد. نسبت فعل رزق به سوی الله سبحانه وتعالی نسبت حقیقی می‌باشد.

پس می‌بینیم که در آیات مبارکه نسبت فعل رزق تنها به سوی الله سبحانه وتعالی داده شده، نه به سوی انسان. هم‌چنان در کدام حدیثی نیامده که نسبت فعل رزق به سوی انسان داده شده باشد. به این ترتیب، در تمام نصوص نسبت رزق به الله سبحانه وتعالی داده شده؛ اما مواردی‌که نسبت رزق برای انسان داده شده، هدف این است که برای شان مال و صدقه بدهید؛ نه رزق؛ مثلاً این فرمودۀ او تعالی:

﴿وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِيَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ﴾ [نساء: 5]

ترجمه: اموال كم‌خردان را كه در اصل اموال شماست، به خود آنان تحويل ندهيد؛ چرا كه الله این اموال را برای‌تان قوام زندگی گردانده است. از (ثمرات) آن خوراك و پوشاك ايشان را تهيّه كنيد و با سخنان شايسته با آنان گفتگو كنيد(و ايشان را نيازاريد و با ايشان بدرفتاری نكنيد).

وقال تعالى: ﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ﴾ [نساء: 8]

ترجمه: و هرگاه خويشاوندان(فقير شخص مرده) و يتيمان و مستمندان(غيرخويشاوند) بر تقسيم(ارث) حضور پيدا كردند، چيزی از آن اموال را بدانان بدهيد و به گونه زيبا و شايسته با ايشان سخن بگوئيد(و از آنان دلجوئی و معذرت‌خواهی كنيد).‏

هدف آیۀ اولی این است که برای شان طعام بدهید و هدف از آیۀ دوم این است که از رزقی‌که برای شما داده شده، برای دیگران بدهید و این نسبت رزق به سوی انسان نبوده و به معنی رزق دهنده نیست. شما در تمام آیات می‌بینید که چنین صراحت دارد:

﴿نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ﴾ [انعام: 151]

ترجمه: ما شما را روزی می‌دهیم.

و در آیۀ دیگری فرموده است:

 ﴿وَرِزْقُ رَبِّكَ﴾ [طه: 131]

ترجمه: و رزق پروردگارت.

و در آیۀ دیگری فرموده است:

﴿كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللهِ﴾ [بقره: 60]

ترجمه: از رزق الله (سبحانه وتعالی) بخورید و بنوشید.

در تمام این آیات دیده می‌شود که فعل رزق به الله سبحانه وتعالی نسبت داده شده، این معنی، تأویل را قبول ننموده و او تنها الله است که رزاق بوده و رزق به دست او است.

بنابر این، واجب است که ایمان داشته باشیم تنها الله سبحانه وتعالی رازق مخلوقات است؛ زیرا دلیل قطعی‌الثبوت و قطعی‌الدلالة است. پس ایمان به آن فرض بوده و کفر به آن کفر است؛ پس کسی‌که به الله سبحانه وتعالی به عنوان رازق ایمان نداشته باشد، کافر بوده و به الله سبحانه وتعالی از آن حالت پناه می‌بریم.

این مسألۀ رزق از ناحیۀ ایمان و دلیل است؛ اما یک مسألۀ دیگری‌که قابل ذکر است؛ این‌که الله سبحانه وتعالی، به علاوۀ این‌که امر نموده که باید به رازق بودنش ایمان داشته باشیم؛ انسان را امر به سعی و تلاش برای کسب رزق نموده است؛ چنان‌که فرموده است:

﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ﴾ [ملک: 15]

ترجمه: او كسی است كه زمين را رام شما گردانيده است. در اطراف و جوانب آن راه برويد و از روزی الله بخوريد.‏

هم‌چنان او تعالی فرموده است:

﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللهِ﴾ [جمعه: 10]

ترجمه: آنگاه كه نماز خوانده شد، در زمين پراكنده گرديد و به دنبال رزق و روزی الله برويد و الله را (با دل و زبان) بسيار ياد كنيد تا اين‌كه رستگار شويد.

پس این دو آیه امر به تلاش و سعی برای طلب رزق نموده و وقتی این امر مقترن به سعی برای طلب رزق در آیات شد که صراحت بر رزاق بودن الله سبحانه وتعالی دارد، واضح می‌گردد که تنها الله سبحانه وتعالی رزاق است و چنین تشریح می‌شود که باید ایمان آورد که تنها الله سبحانه وتعالی رزاق است. پس آیات اولی به صورت قطعی دلالت به این دارد که تنها الله سبحانه وتعالی رزاق بوده و الله است که رزق را می‌دهد، نه انسان. این دو آیۀ مبارکه ما را به کارکردن برای حصول رزق امر می‌کند.

حقیقت این است که سعی سبب رزق نیست؛ زیرا سبب مسبب را حتماً به وجود می‌آورد. مسبب بدون سبب‌اش به وجود نمی‌آید؛ مثلاً کارد سبب قطع است، یعنی کارد است که  قطع می‌کند و آتش سبب سوختاندن است یعنی آتش است که می‌سوزاند؛ پس بریدن بدون کارد، یعنی بدون آلۀ تیز به وجود نمی‌آید و سوختاندن بدون آتش به وقوع نمی‌پیوندد؛ این است واقعیت سبب. سعی برای طلب رزق این چنین نیست اگر چنین می‌بود در این صورت سعی باید رزق می‌آورد. یعنی مثلی‌که کارد سبب قطع و آتش سبب سوختاندن می‌شود، سعی برای طلب رزق سبب حصول رزق نمی‌گردد و گاهی هم رزق بدون سعی حاصل می‌شود، یعنی اگر فرضاً سعی را سبب بگیریم، گاهی دیده می‌شود که سبب یعنی سعی به وجود می‌آید؛ ولی مسبب یعنی رزق حاصل نمی‌شود؛ گاهی مسبب بدون سبب‌اش به وجود می‌آید که این مسأله به صورت قطعی دلالت بر این دارد که سعی سبب رزق نیست.

مثال‌ها در این خصوص در میدان واقعیت زندگی بسیار زیاد است؛ تاجری‌که برای بدست آوردن مفاد کار می‌کند، ولی نتیجۀ تجارت آن خساره است؛ در حالی‌که سعی توسط آن صورت گرفته، ولی رزق حاصل نشده است. به این معنی که سبب به وجود آمده؛ اما مسبب به وجود نیامده است؛ لذا سبب گفته نمی‌شود؛ زیرا سبب حتماً نتیجۀ وجود مسبب است. هم‌چنان وارث مال میراث را مستحق می‌شود، بدون این‌که برای حصول آن سعی و تلاش کرده باشد؛ اگر سعی سبب رزق می‌بود، مال بدون سعی حاصل نمی‌گردید؛ زیرا مسبب بدون سبب‌اش به وجود نمی‌آید. پس حصول مال میراثی بدون سعی دلیل بر این است که سعی سبب رزق نیست؛ زیرا رزق بدون وجود سعی به وجود آمده است.

همۀ این موارد به صورت قطعی ثابت می‌سازد که سعی برای طلب رزق سبب رزق نبوده، یعنی سعی نمی‌تواند رزق بیاورد و سعی مانند کارد که وظیفۀ عملیۀ قطع را انجام می‌دهد و مانند آتش که عملیۀ سوختاندن را انجام می‌دهد، رزق را نمی‌آورد؛ زیرا سعی سبب رزق نیست.» ختم

به این ترتیب، رازق مطلق الله سبحانه وتعالی بوده و این باور بخشی از عقیدۀ ما است. اما سعی یک حکم شرعی است؛ اگر شما برای کسب رزقی‌که الله سبحانه وتعالی برای شما قضا و مقدر نموده سعی کنید، از سعی خود ثواب می‌برید؛ اما اگر سعی و تلاش نکنید، رزق مقدرشده را کسب خواهید کرد و عدم سعی و تلاش تان خلاف حکم شرعی می‌باشد؛ زیرا به گونه‌ای که الله سبحانه وتعالی دستور داده، سعی و تلاش نکردید.

ان‌شاء الله که جواب به همین حد کافی باشد. طوری‌که در فوق ذکر نمودم، موضوع ‌به صورت کامل‌اش در "الکراسة" ذکر شده، اگر چیزی برایت مبهم ‌باشد، می‌توانید به آن کتاب مراجعه کنید. الله متعال شما را یاری کند!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

27 صفر1445هـ.ق.

12سبتمبر2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

شماری از نظامیان اردو، محافظان قصر ریاست‌جمهوری و امنیت ملی گابن به تاریخ 30 آگست 2023م اعلان نمودند که قدرت را در اختیار گرفته و علی بونگو، رئیس‌جمهور گابن را بازداشت خانگی نموده اند. این در حالی است که چند ساعت قبل از آن، کمیتۀ انتخاباتی گابن اعلان نمود که علی بونگو برای بار سوم به صفت رئیس‌جمهور انتخاب گردیده است. نظام‌یان مذکور اعلان نمودند که انتخابات ملغی بوده، تمام ارگان‌های حکومتی منحل و مرزها تا امر ثانی مسدود می‌باشد. هم‌چنین اعلان شد که نگیما فرمانده نیروهای محافظ قصر ریاست‌جمهوری به صفت رئیس‌جمهور انتقالی تعیین گردیده.

سوال این است که رمز این کودتا در چیست و چه ارتباطی با کشمکش‌های بین‌المللی در منطقه دارد؟

جواب:

برای روشن شدن پاسخ در مورد این کودتا، امور زیر را بررسی می‌نماییم:

1. گابن کشوری است که در وسط غرب افریقا موقعیت داشته و در سواحل بحر اطلس قرار گرفته است. در سال 1885م توسط اشغالگران فرانسه اشغال‌گردید و سپس در سال 1960م، استقلال نمادین به آن داده شد. باید گفت که در لیبرویل، پایتخت گابن یک پایگاه نظامی فرانسه موقعیت دارد که در حدود 1000 سرباز فرانسوی در آن به حمایت از منافع فرانسه در این سرزمین می‌پردازند و مسئولیت حفظ تداوم نفوذ فرانسه را در آن به عهده دارند.

این سرزمین نفوس کمی دارد، طوری‌که بر اساس سرشماری سال 2022م، حدود 2.3 ملیون تن براورد گردیده، در حالی‌که مساحت آن به حدود 270 هزار کیلومتر می‌رسد. بر اساس آمار به دست آمده؛ مسلمانان، اندکی از نفوس آن را تشکیل می‌دهند، به شمول رئیس‌جمهور برکنار شده و رئیس‌جمهور موقت جدید، طوری‌که شمار مسلمانان، 10 تا 12% گفته شده و اکثریت آنان در شهر لیبرویل پایتخت آن زندگی می‌کنند.

گابن به دلیل منابع طبیعی که دارد، سرزمینی غنی به شمار می‌رود، طوری‌که دومین تولید کنندۀ مگنیزیم معرفی گردیده، ماده‌یی که در ساخت فولاد، آهن و باتری‌ها به کار برده می‌شود، به علاوۀ مقدار زیادی طلا، الماس و یورانیومی که در آن وجود دارد. ذخایر هنگفت نفت و گاز نیز دارد و به همین دلیل یکی از اعضای سازمان اوپک می‌باشد. بیشترین سهم این سرمایه‌ها را شرکت‌های فرانسه‌وی می‌برند؛ شرکت‌هایی که شمار آن بنا به معلوماتی که سایت انترنتی وزارت خارجۀ فرانسه منتشر نموده، به حدود 110 شرکت می‌رسد، به شمول شرکت معدنی "ارامیت" فرانسه که مگنیزم استخراج می‌کند و نیز شرکت فرانسوی "توتال" که در عرصۀ انرژی فعالیت دارد و نفت و گاز استخراج می‌نماید.

گابن مانند نیجر، مالی، سنگال و چاد یکی از مجموع چهارده دولتی است که واحد پولی آن مربوط به واحد پولی فرانسه و زیر نام "فرنک" افریقا و وابسته به یورو می‌باشد، که منافع آن در نهایت به فرانسه و اتحادیۀ اروپا می‌رسد، طوری‌که درامد آن به بانک مرکزی فرانسه واریز گردیده و ذخایر نقدی فرانسه را تأمین می‌نماید. سپس فرانسه باقی‌مانده‌های دسترخوان خود را به گابن می‌دهد و به همین دلیل است که ساکنان این سرزمین در اوج فقر به سر می‌برند، در حالی‌که سرمایه‌های شان را فرانسه به تاراج می‌برد. مردم در این سرزمین‌ها خواهان قطع رابطه با فرانسه بوده و می‌خواهند دارایی‌های شان به بانک‌های دولت‌های افریقایی واریز شود و سرمایه‌ها در میان مردم توزیع گردد.

2. علی بونگو، رئیس‌جمهور برکنار شده، قدرت را در یک انتخابات نمادین در سال 2009م، پس از مرگ پدرش، عمر بونگو، که در حدود 41 سال حکومت کرده بود، در دست گرفت. لذا پسر، مزدوری فرانسه را از پدر به ارث برد و در انتخابات سال 2016م اعلان نمود که درانتخابات پیروز گردیده. بر اساس قانون اساسی گابن، وی حق نداشت برای بار سوم در انتخابات کاندید شود، اما وی با سایر احزاب توافق نمود که در انتخابات سهم گیرد و این احزاب موافقت نمودند. نتایج انتخابات که به تاریخ 26 آگست 2023م برگزار گردید، نشان داد که علی بونگو با به دست آوردن 64.27% آراء برنده گردیده. شماری از نظامیان متشکل از محافظان قصر ریاست‌جمهوری، اردو و امنیت ملی در روز اعلان نتایج انتخابات، علیه رئیس‌جمهور کودتا نموده و وی را در منزل‌اش زندانی کردند. این نظامیان در بیانیۀ نخست خویش که توسط یک نظامی بلند رتبه از قصر ریاست‌جمهوری به خوانش گرفته شد و در شبکۀ تلویزیونی "گابن 24" منتشر می‌شد، گفت: «ما نیروهای دفاعی و امنیتی که در کمیتۀ مشترک مرحلۀ انتقالی و واپس گیری ارگان‌ها کنار هم جمع گردیده ایم، به نام مردم گابن تصمیم گرفته ایم با پایان دادن به نظام موجود، از صلح و ثبات حمایت نماییم. به همین هدف است که انتخابات ریاست‌جمهوری 26 آگست 2023م و نتایج آن ملغی اعلان می‌گردد.»

سخنگوی نظامیان مذکور در حالی که پایان نظام موجود را اعلان می‌نمود، گفت: «نورالدین بونگو فرزند و مشاور نزدیک رئیس‌جمهور، به علاوۀ رئیس دفتر و معاون وی، شماری از مشاوران و سخنگوی ریاست‌جمهوری و دو تن دیگر از مهم‌ترین افراد حزب دموکراتیک حاکم در گابن، که توسط علی بونگو رئیس‌جمهور رهبری می‌گردید، به اتهام خیانت بزرگ علیه سازمان‌های دولتی و اختلاس دارایی‌های عامه و اختلاس مالی جهانی که در یک گروه منسجم، امضای رئیس‌جمهور را تقلید می‌کردند، دست به فساد گسترده می‌زدند و تجارت مواد مخدر داشتند، باز داشت گردیده اند.» بناءً به نظر می‌رسد که این کودتا توسط نیروهای نظامی پیشاپیش طراحی گردیده بوده و وقتی بدانیم که فرانسه بالای کدرهای سیاسی گابن تسلط دارد، انگشت‌ اتهام مستقیماً به طرف فرانسه می‌رود.

3. از جانب دیگر؛ علی بونگو رئیس‌جمهور گابن پس از برکنار شدن، از طریق شبکه‌های اجتماعی از داخل منزل‌اش در حالی که نشانه‌های نگرانی در چهره‌اش مشاهده می‌شد، پیامی را منتشر نموده گفت: «من علی بونگو اوندیمبا رئیس‌جمهور گابن هستم، خطاب به تمام دوستان مان در سراسر جهان از آنان می‌خواهم صدای شان را در مورد این افرادی که من و خانواده‌ام را بازداشت نموده اند، بلند نمایند.» (منبع: اسکای نیوز عربی 30 آگست 2023م)

اما هیچ طرفی به او اهمیت نداد، نه فرانسه و نه امریکا و نه هم اتحادیۀ افریقا و هیچ جهتی به او تماس نیز نگرفت، چنان که با محمد بازوم رئیس‌جمهور نیجر صورت گرفت. بلکه روزنامه‌های فرانسه به فرماندۀ کودتا توجه نمودند، انگار سعی داشتند وی را در این کودتا حق به جانب نشان دهند. مانند نشریۀ لوموند فرانسه که به تاریخ 30 آگست 2023م به نقل از بریس اولیگی نگیما فرمانده کودتا و نیروهای محافظ قصر ریاست‌جمهوری نوشت: «علی بونگو قانون اساسی را نقض نمود، او حق نداشت برای بار سوم خود را کاندید نماید. روش رأی دهی نیز خوب نبود، بناءً اردو تصمیم گرفت مسئولیت‌هایش را از او بگیرد. علی بونگو پس از این یک رئیس‌جمهور بازنشسته بوده و مانند هر شهروند دیگری از تمام حقوق خود برخوردار می‌باشد.»

لازم به ذکر است که نگیما، فرمانده نیروهای نظامی قصر ریاست‌جمهوری یکی از نزدیکان و پسر کاکای علی بونگو می‌باشد، هم‌چنان که با پدراش عمر بونگو نیز نزدیک بود و تا زمان مرگ‌اش به صفت مشاور ویژه وی کار می‌نمود. وی پس از انجام وظیفه به صفت مشاور نظامی در سفارت گابن در سنگال و المغرب کار نمود و دقیقاً زمانی که علی بونگو در ماه اکتبر 2018م دچار سکتۀ مغزی گردید و در حدود 10 ماه زیر معالجه قرار داشت، به گابن برگشت. او قبلاً برای دو سال به بیرون از گابن تبعید شده بود، سپس برگردانده شد و به صفت فرمانده نیروهای محافظ قصر تعیین گردید. به این معنا که طرف حامی او قصد داشته او را برگردانیده و برای مرحلۀ پس از رئیس‌جمهور شبه معلول آماده نماید. البیر اوندو اوسا که کاندید ریاست‌جمهوری از طرف مخالفان حکومت بود، در اظهاراتی در شبکۀ "تی فی 5 پوند" فرانسه به تاریخ 31 آگست 2023م گفت: «باید هر چیزی سر جای خودش قرار گیرد، اول‌تر از همه باید گفت که این یک کودتای نظامی نه، بلکه یک انقلاب در داخل قصر بود. می‌دانیم که اولیگی نگیما پسر کاکای علی بونگو است، بونگوها به این نتیجه رسیدند که باید علی بونگو را برای حفاظت از نظام آل بونگو از قدرت برکنار نمایند. اینک اولیگی نگیما پیش شده و خانوادۀ بونگو که قدرت را در اختیار دارند، از او حمایت می‌کنند.»

4. در خصوص موقف رسمی فرانسه باید گفت که بی بی سی به تاریخ 30 آگست 2023م، اظهارات شماری از مسئولین فرانسوی را این‌ گونه منتشر نمود: «الیزابت بورن، نخست‌وزیر فرانسه در اظهاراتی گفت: «پاریس اوضاع گابن را از نزدیک دنبال می‌کند.» یک منبع از قصر الیزه نیز گفت: «پاریس با وضاحت کامل، کودتای گابن را تقبیح می‌کند و ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه با بونگو، رئیس‌جمهور گابن تماس نگرفته و فرانسه امیدوار است اوضاع گابن هرچه زودتر به وضع قانونی برگردد، اما فرانسه قصد ندارد در امور سیاست داخلی این کشور دخالت کند. راه‌حل، کودتای نظامی نیست، بلکه انتخابات آزاد و روشن است که بتواند آرزوهای مردم گابن را براورده نماید.»

بناءً این موقف‌گیری فرانسه، هرچند به ظاهر کودتا را تقبیح نموده، اما موافق با آن می‌باشد، طوری‌که تقبیح به این دلیل صورت گرفته تا با افکار عامه که با کودتای نظامی مخالفت دارند، هم‌نوا به نظر رسد؛ زیرا اقدامات رئیس‌جمهور فرانسه بیانگر این است که این تقبیح جدی نبوده، چنان‌چه وی با رئیس‌جمهور برکنار شده تماس نگرفته، در حالی‌که قبلاً در زمان کودتای نیجر با رئیس‌جمهور برکنار شدۀ آن در تماس شد. دیگر این‌که ماکرون شخصاً کودتا را تقبیح ننمود، هیچ هشداری نداد و خواستار مداخله در گابن نشد، در حالی‌که این کارها را در زمان کودتای نیجر انجام داده بود. دیگر این‌که وی این را یک مسألۀ داخلی خواند که مستلزم مداخله نیست. تمام موقف‌گیری‌های فرانسه در قبال کودتای گابن برخلاف موقفی است که در برابر کودتای نیجیر گرفته بود و حاضر نشد کودتاچیان را به رسمیت بشناسد و نیز حاضر نشد بپذیرد سفیر فرانسه نیجر را ترک کند. در عین حال، این گفتۀ ماکرون که راه‌حل در انتخابات آزاد و بی‌طرف می‌باشد، نیز در حقیقت به معنای توجیه و تأیید کودتا چیان می‌باشد.

بنابر این، احتمال این که فرانسه پشت این کودتا قرار داشته باشد، زیاد است، مخصوصاً با توجه به این‌که گابن برای فرانسه یک منبع حیاتی به شمار می‌رود. نشریۀ مونت کارولوی فرانسه به تاریخ 31 آگست 2023م به نقل از کارولین روسی مدیر انستیتیوت روابط بین‌المللی و استراتیژی در پاریس نوشت: «فرانسه بدون گابن به موتری بدون بنزین می‌ماند و گابن بدون فرانسه به موتری بدون راننده».

5. موقف‌گیری اتحادیۀ اروپا نیز احتمال قرار داشتن فرانسه در پس کودتای گابن را تقویت می‌کند؛ چنان‌چه جوزیف بوریل، مسئول سیاست خارجۀ اتحادیۀ اروپا در حاشیۀ بیست و هفتمین دور نشست وزرای خارجۀ دولت‌های اتحادیۀ اروپا در شهر طلیطله در اسپانیا به تاریخ 31 آگست 2023م گفت: «نمی‌توان آنچه در گابن اتفاق افتاد را به آن‌چه در نیجر رخ داد تشبیه نمود.» وی اشاره نمود به این که «نظامیان در لیبرویل پس از آن مداخله نمودند که علی بونگو، رئیس‌جمهور برکنار شده در انتخاباتی اعلان پیروزی نمود که شاهد مخالفت‌های زیادی بوده.» وی افزود: «کودتاهای نظامی راه‌حل نیست، اما نباید فراموش نمود که در گابن انتخاباتی صورت گرفت که مملو از تقلب بوده. یک رأی‌دهی غیر واقعی را می‌توان کودتای سازمانی و مدنی خواند.» وی هم‌چنین گفت: «برخی کودتاها نظامی است و برخی دیگر سازمانی.» وی در ادامه گفت: «هیچ برنامه‌ای برای تخلیۀ اتباع دولت‌های اتحادیۀ اروپا از این کشور افریقایی وجود ندارد.» (منبع: شرق اوسط، المیادین، 31 آگست 2023م)

پس معلوم می‌شود که او سعی دارد با این اظهارات‌اش کودتای گابن را توجیه نماید، بلکه حتی آن را تأیید می‌کند، زیرا می‌دانسته که در انتخابات تقلب صورت گرفته، اما او از آن انتقاد نکرده! هم‌چنین به نظر می‌رسد که این مسئول اروپایی در ابتدا به اهمیت کودتا پی نبرده بوده، بناءً فوراً پس از کودتا گفت: «وزرای اتحادیه به زودی موقف گابن را بررسی خواهند نمود و شکی نیست که آن‌چه در غرب افریقا جریان دارد، مشکل بزرگی برای اروپا می‌باشد. اگر این (کودتا) ثابت شود، به معنای کودتای دیگری خواهد بود که به هرج و مرج تمام منطقه افزوده خواهد شد.» (منبع: الجزیره، 30 آگست 2023م) اما یک روز بعد زمانی که با وزرای اتحادیۀ اروپا یک‌جا شد، به شمول وزیر خارجۀ فرانسه، پی برد که واقعیت این است که این کودتا به نفع اروپا خواهد بود و باعث هرج و مرج نخواهد شد! بناءً برخاست و اظهارات خود را تغییر دارد!

6. در گابن و سایر دولت‌های افریقا، مردم از فرانسه حمایت نمی‌کنند. ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه یک ماه قبل به شماری از دولت‌های افریقایی سفر نموده بود و شاهد لعنت کردن استعمار فرانسه و مخالفت با فرانسه بود. ماکرون به تاریخ 2 مارچ 2023م وارد گابن شد، مردم به او حمله نمودند و او را متهم کردند که از نظام بونگو و فساد آن حمایت می‌کند. ماکرون پذیرفت که ناراحتی مردم از فرانسه در حال گسترش است و خواستار ساختن روابط جدید، متوازن، دوجانبه و مسئول با افریقا شد. مردم، مخصوصاً نسل جوان به این باور استند که حضور نیروهای فرانسه به بهانۀ مبارزه با تروریزم در حقیقت به این هدف می‌باشد تا میراث استعماری فرانسه را استحکام بخشد و خواستار استقلال جدید استند.

به نظر می‌رسد فرانسه این کودتا را به هدف حفاظت از نفوذ و منافع خود در سایۀ کودتاهای منطقه به راه انداخته، مانند مالی، بورکینافاسو، نیجر و ... و قصد دارد نفوذ خود را توسط یک فرمانده نظامی تقویت نماید، درست مانند رهبران کودتاها در دولت‌های مذکور، تا این فرمانده نیز به صفت یک فرمانده نظامی عرض اندام کند که از طریق کودتا به قدرت رسیده و به نمایندگی از فرانسه در برابر فرماندهان نظامی آن دولت‌ها قرار گیرد و نیز منافع فرانسه را حفظ کند و یا شاید هم در آینده زمانی‌که رهبران نظامی سایر دولت‌های مذکور بخواهند علیه فرانسه و تلاش برای مداخلات آن ائتلاف نمایند، وی ائتلاف آن‌ها را مختل نماید.

علاوه بر این که علی بونگو بیمار است و یک‌بار سکتۀ مغزی نمود که 10 ماه در نتیجۀ آن زیر مداوا قرار داشت. گفته می‌شود که او از توانایی کامل عقلی و جسمی برخوردار نیست، بناءً فرانسه می‌خواهد مزدور دیگری را جایگزین او کند که از خانوادۀ خوداش باشد. کسانی را که کودتاچیان بازداشت کرده اند، همان کسانی استند که قدرت را عملاً در دست داشتند و در رأس آنان نورالدین بونگو فرزند علی بونگو است، زیرا این افراد از طرف مردم متهم می‌باشند و کودتاچیان با بازداشت کردن آنان می‌توانند مردم را فریب داده و طوری وانمود کنند که انگار مردم را از شر این افراد رها کرده اند.

7. در خصوص موقف امریکا در برابر کودتای گابن باید گفت که صفحۀ انترنتی الجزیره به تاریخ 30 آگست2023م به نقل از سخنگوی قصر سفید نوشت: «اوضاع را از نزدیک دنبال می‌کنیم، آنچه دارد اتفاق می‌افتد نگران کننده است. روی کار با شرکای افریقایی خود و نیز مردم این قاره برای کمک به استقرار دموکراسی تمرکز خواهیم نمود.» صفحۀ مذکور اظهارات لیندا توماس نمایندۀ امریکا در سازمان ملل را نیز منتشر نمود که گفته بود: «ایالات متحده کودتا در گابن و نیز هرگونه تلاشی از جانب نظامیان برای تسلط بر قدرت از طریق زور را تقبیح می‌کند. با اعضای شورای امنیت در خصوص کودتای گابن مشورت خواهد شد و ما هیچ اقدامی پیش از مطمئن شدن در مورد آنچه جریان دارد نخواهیم کرد.» یک مسئول نظامی امریکایی نیز به الجزیره گفت: «ادارۀ امریکا از تحولات گابن آگاهی دارد و اوضاع را از نزدیک دنبال می‌نماید و امریکا در گابن هیچ نیروی نظامی، بجز کسانی که موظف به حمایت از سفارت امریکا می‌باشند، ندارد.» ماتیو میلر، سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا نیز گفت: «ایالات متحده در خصوص تحولات اخیر در گابن سخت نگران است و هنوز تسلط نظامی و یا انتقال غیر قانون قدرت را به شدت تقبیح می‌کنیم.» (منبع: بی بی سی 30 آگست2023م)

موقف امریکا در خصوص کودتای گابن بر خلاف موقف آن در برابر کودتایی است که در نیجر صورت گرفت و ما موقف امریکا در برابر کودتای نیجیر را در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 15 آگست 2023م مفصل توضیح دادیم. واقعیت در گابن، که در تمام عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی زیر تسلط فرانسه قرار دارد، طوری است که امریکا هنوز نتوانسته در آن نفوذ کند، برخلاف نیجر که امریکا توانست از زمان کودتای سال 2010م از طریق محمد یوسفو و سپس محمد بازوم در آن نفوذ نماید. نگیما، فرماندۀ کودتای گابن از یک فاکولتۀ نظامی در مکناس المغرب و به دور از تأثیر امریکا فارغ‌التحصیل شد، سپس به گابن برگشت و به صفت مشاور ویژۀ عمر بونگو رئیس‌جمهور قبلی تا زمان وفات عمر بونگو فعالیت نمود. او و علی بونگو رئیس‌جمهور برکنار شده، چنان که گفته شد، پسر کاکای یکدیگر می‌باشند. بنابر این به نظر نمی‌رسد مخالفان و کاندیدان آن‌ها از طرف‌داران یا مزدوران امریکا باشند، بلکه به نظر می‌رسد آنان در دایرۀ مزدوران فرانسه قرار دارند، چنان‌چه امریکا از البیر اوندو اوسا کاندید مخالف حمایت نکرد، بلکه اعلان نمود که از دموکراسی حمایت می‌کند و کودتا را به شدت تقبیح نمود.

8. به این ترتیب، می‌بینیم که در گابن و نیز در تمام دولت‌های وابسته در افریقا و آسیا، حکام مزدوری که با فریاد دموکراسی، آزادی، قوم‌گرایی و ملیت‌پرستی، گوش مردم را کر می‌کنند، همواره در پی تأمین منافع دولت‌های استعمارگر بوده و در بدل آن خود را به قدرت می‌رسانند و یا قدرت خود را حفظ می‌کنند و هیچ اهمیتی به این نمی دهند که در خدمت استعمارگران قرار دارند و یا این که شرکت‌های دولت‌های استعمارگر، سرمایه‌های سرزمین‌های شان را به تاراج می‌برند. آنان به مزدوری این شرکت‌ها دل خوش کرده اند، شرکت‌هایی که دارایی‌های سرزمین‌های شان را غارت نموده و مردم شان را در فقر، گرسنگی و انواع بیماری رها می‌کنند، بلکه حتی بالای این مردم فقیر خود مالیات وضع می‌کنند تا با آن بودجه‌یی را فراهم آورند که آزمندی‌های شان را با آن پر کنند.

شکی نیست که مردم گابن و نیز مردم سایر سرزمین‌های افریقایی هیچ راه نجاتی ندارند، بجز پایین کشیدن آن حکام مزدور از اریکه‌های دروغین قدرت و پاک کردن جریان‌های سیاسی و غیر سیاسی از وجود آنان و این که به خالق جهان ایمان بیاورند، الله عزیز و قوی و شریعت او سبحانه و تعالی را در قالب دولت حق و عدالت، خلافت راشده، تطبیق نمایند. آنگاه است که مردم گابن در امن و امان و خیر و صلح به سر خواهند برد و نیز هرکس دیگری که اسلام را سایه‌بان خود قرار دهد؛ همان دین برحق و هدایت و رحمت.

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ [یونس: 57]

ترجمه: ای مردم، همانا از سوی پروردگارتان پند و اندرزی برای شما آمد که مایه‌ی شفا برای آنچه در سینه‌های شماست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان است.

20 صفر 1445هـ.ق.

5 سپتمبر 2023م

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی شیخ بزرگوارما را حفظ نموده و به وسیلۀ ایشان نصرت را نصیب فرماید! در مورد موضوع" تعارض آنچه که در فهم ودرک، خلل ایجاد می‌کند" و در جزء سوم کتاب شخصیه اسلامی ذکر شده سوال دارم. در آن‌جائی‌که گفته شده، دلائل سمعی یقین را افاده نمی‌کند، مگر بعد از موجودیت ده شرط... سوالم در این مبحث این است که هدف از "تغییر اعراب، تغییر تصریف و تعارض عقلی" چیست؟ امید که در مورد "تعارض عقلی" برایم مثال‌های بیش‌تری ذکر نمائید. الله سبحانه وتعالی برای شما جزای خیر نصیب کند. برادرتان ابومحمد/النمساء.

جواب:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

اول: برای این‌که واقعیت آنچه سوال کردید، واضح گردد، لازم می‌دانم تا آنچه در این مورد در جزء سوم کتاب شخصیۀ اسلامی در باب"تعارض آنچه که با فهم اخلال ایجاد می‌کند" ذکر شده نقل قول ‌کنم:

«خلل وارده در فهم مراد و هدف متکلم از پنج احتمال به وجود می‌آید که این پنج احتمال عبارت اند از: اشتراک، نقل، مجاز، اضمار و تخصیص؛ زیرا وقتی احتمال اشتراک و نقل منتفی باشد، آن لفظ برای یک معنی وضع شده و وقتی احتمال مجاز و اضمار(تقدیر) منتفی گردد، مقصد لفظ همان چیزی است که لفظ برای آن وضع شده است، وقتی احتمال تخصیص منتفی گردد. مقصد از لفظ تمام معنایی است که لفظ برای آن وضع شده است؛ پس در این صورت خللی در فهم باقی نمانده و معنی مراد و مقصد از دلائل سمعی  فهمیده می‌شود که این موضوع نسبت به غلبۀ ظن است؛ زیرا غلبۀ ظن در استنباط احکام شرعی کفایت می‌کند. یعنی وقتی این احتمالات پنج‌گانه منتفی گردد، چیزی باقی نمی‌ماند که ظن غالب را اخلال کند، پس حکم شرعی با انتفای این احتمالات پنج‌گانه فهمیده می‌شود، اما برای از بین‌رفتن خلل در یقین که در مسائل عقیدتی ضروری است تنها انتفای این احتمالات پنج‌گانه کفایت نمی‌کند، یعنی استدلال به دلیل سمعی در امور و مسائل عقیدتی و یا برای افادۀ یقین کفایت نمی‌کند؛ مگر این‌که شرائط ده‌گانه تکمیل گردد. یعنی انتفای احتمالات پنگانۀ ذکر شده به علاوۀ انتفای نسخ، تقدیم و تأخیر، تغییر اعراب، تصریف و تعارض عقلی لازمی است. وقتی این احتمالات ده‌گانه منتفی شد، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند که یقین را اخلال نماید و در این صورت است که دلیل سمعی یقین را افاده نموده و به آن دلیل سمعی در عقیده استدلال شده که در باب اثبات حکم شرعی به طریق اولی استدلال می‌شود و دلالت چنین دلیل سمعی یقینی بوده و در این حالت است که می‌توان ثبوت شئ را به اساس چنین دلیلی یقینی دانسته و نسبت یقین بر آن داده شود.» ختم نقل قول از جزء سوم کتاب شخصیه اسلامی.

دوم: قبلا به تاریخ 27فیبروری2010م به جواب سوالی‌که مشابه و نزدیک به سوال شما بود، جوابی داده بودم که برای توضیح بیش‌تر جواب شما، این پاسخ را ذکر می‌کنم که این پاسخ شامل جواب سوال شما و حتی بیش‌تر از آن می‌گردد:

«بعضی علمای علم لغت در بین اضمار و مجاز تفکیک قائل می‌شوند،چنان‌چه مجاز را بر ظاهر ولی به معنی غیر حقیقی آن خلاصه می‌کنند، مثل: ﴿إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْراً﴾ که در این مثال لفظ "خمر"  ذکر شده اما مقصد از آن "عنب" یعنی انگور است؛ نه معنی حقیقی خمر که همانا عصارۀ انگور و شراب باشد. مثل ﴿يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ﴾ که در این مثال لفظ "اصابع" ذکر شده اما مقصد از آن سر انگشتان است، نه معنی حقیقی اصابع که همانا تمام انگشت است. به این ترتیب در نزد این علماء مقصد از مجاز لفظ منطوق به غیر معنی حقیقی‌اش می‌باشد، اما معنی "اضمار" این است که لفظی‌که معنی حقیقی را افاده می‌کند، حذف شده و یکی از متعلقات آن برای افادۀ معنی غیر حقیقی آن ذکر شود مثل﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ﴾ که در این جمله کلمۀ محذوف"اهل" است و این کلمه معنی حقیقی را افاده می‌کند؛ اما چیزی‌که در ظاهر ذکر شده کلمۀ است که به اهل تعلق می‌گیرد که همانا"قریه" است، و این کلمه معنی غیر حقیقی را افاده می‌کند طوری‌که سوال از خود قریه نمی‌شود؛ بلکه سوال از اهل قریه می‌شود. به این ترتیب این علماء "اضمار" را بنا بر این اعتبار متفاوت از مجاز می‌دانند.

اما قول راجح این است که مجاز و اضمار هردو یک چیز است؛ زیرا استعمال لفظ در غیر معنی حقیقی‌اش مجاز گفته می‌شود، تفاوت ندارد که برای آن لفظ کدام محذوفی مقدر گردد؛ مثل﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ﴾ و یا کدام لفظ مقدر نشود مثل ﴿أَعْصِرُ خَمْراً﴾ و ﴿أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ﴾ به دلیل این‌که لفظ ظاهر به معنی حقیقی‌اش استعمال نشده است.

مطلب از این قرار بود، اما چرا ما پنج احتمال را ذکر نمودیم نه چهار احتمال، با وصف این‌که اضمار را شامل مجاز می‌دانیم و به این نظریم که این هردو از یک باب است؛ زیرا بحث از چیزی است که فهم را اخلال می‌کند. بناءً هر قدر که مسأله دقت بیش‌تر و تفصیل بیش‌تر داده شود، از اخلال به فهم دورتر می‌شود. لذا می‌گوئیم که تفکیک بین اضمار و مجاز بین حذف و عدم حذف است که این دقیق‌تر و واضح‌تر است.

اما پنج شرطی‌که واجب است تا افادۀ یقین را تکمیل کند، از این قرار است:

هرگاه هدف و مقصد از دلیل سمعی یقین باشد؛ پس لازم است که آن دلیل سمعی قطعی الدلالت باشد و در کنار آن به صورت الزامی و طبعی قطعی الثبوت نیز باشد، اما به دلیل این‌که بحث در مورد فهم مراد متکلم است پس این بحث به دلالت تعلق می‌گیرد و برای این‌که فهم دلالت قطعی باشد، لازم است که دلیل سمعی در معرض احتمال قرار نداشته باشد؛ مثلاً وقتی نص احتمال نسخ را داشته باشد، تا زمانی‌که احتمال نسخ از آن دلیل سمعی منتفی نگردد، گرفتن دلالت قطعی از آن دلیل ممکن نیست. به همین ترتیب تا زمانی‌که در دلیل سمعی احتمال تأخیر و تقدیم، احتمال تغییر اعراب، احتمال تصریف و اشتقاق و یا تعارض عقلی وجود داشته باشد، امکان اخذ و گرفتن دلالت قطعی از آن دلیل سمعی ممکن نیست.

مثال‌های متعلق به این موارد از این قرار است:

1. نسخ: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ [مجادله: 12]

ترجمه: اي مؤمنان! هرگاه خواستيد با رسول الله نجوا و رازگوئي كنيد، پيش از نجواي خود، صدقه‌اي بدهيد. اين كار براي شما بهتر و پاكيزه‌تر (براي زدودن حب مال از دل‌ها) است. اگر هم چيزي را نيافتيد (كه با آن صدقه را انجام دهيد ) الله آمرزگار و مهربان است.‏

با ملاحظه به مفهوم این آیۀ مبارکه، آیا ممکن است که حکم نجوی را بدانیم قبل از این‌که مطمئن شویم که نسخ در این آیۀ مبارکه منتفی است؟ جواب واضح است؛ زیرا این آیۀ مبارکه منسوخ است.

2. تقدیم و تأخیر: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ [بقره: 142]

ترجمه: نابخردان مردم خواهند گفت: چه چيز ايشان را از قبله خود كه بر آن بودند برگرداند؟ بگو: خاور و باختر (و همه جهات ديگر) از آن الله است؛ هر كه را بخواهد به راه راست رهبري مي‌نمايد.‏ هم‌چنان الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ...﴾ [بقره: 144]

ترجمه: ما روگرداندن تو را گاه‌گاهي به سوي آسمان مي‌بينيم (و پيام آرزوي قلبي تو را جهت نزول وحي در مورد تغيير قبله دريافت مي‌داريم) پس تو را به سوي قبله‌اي متوجّه مي‌سازيم كه از آن خوشنود خواهي شد، لذا رو به سوي مسجدالحرام كن.

واضح است که در این جا تقدیم و تأخیر است، چنانچه اول این قول او سبحانه وتعالی بوده است: ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا﴾ و بعد از این‌که او سبحانه وتعالی آن را به سوی مسجد الحرام روی گرداند، بی‌خردانی از میان مردم گفتند: ﴿مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ﴾ لذا وقتی آیۀ مبارکۀ اول را نشنویم و تقدیم و تأخیر را درک نکنیم، فهم مدلول این کلام برای ما سخت می‌شود که چگونه این بی‌خردان می‌گویند ﴿مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ﴾ و بعد از آن این آیه را بشنویم: ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا﴾؟ بناءً تا زمانی‌که تقدیم و تأخیر در نص منتفی نشود، فهم کلام برای مان ممکن نیست.

3. اما تغییر اعراب: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ...﴾ [آل عمران: 7]

ترجمه: در حالي‌كه تأويل (درست) آن‌ها را جز الله و كساني‌كه راسخان (و ثابت‌قدمان) در دانش هستند، نمی‌داند( اين چنين وارستگان و فرزانگاني) مي‌گويند: ما به همه آن‌ها ايمان داريم (و در پرتو دانش مي‌دانيم كه محكمات و متشابهات) همه از سوي الله ما است و (اين را) جز صاحبان عقل (سليمي‌كه از هوي و هوس فرمان نمي‌برند، نمي‌دانند و) متذكّر نمي‌شوند.‏

پس اختلاف اعراب بین این‌که واو عاطفه باشد و یا استینافی معنی تغییر می‌یابد که این مسأله در شخصیه سوم واضح شده است.

4. مسألۀ تصریف: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ﴾ [بقره: 260]

ترجمه: گفت: پس (در اين صورت ) چهار تا از پرندگان را بگير و آن‌ها را به خود نزديك گردان (تا مشخّصات و مميّزات آن‌ها را دريابي، آن‌گاه آن‌ها را ذبح كن و در هم بياميز).

در این آیۀ مبارکه کلمۀ"صُرهُن" یا از صار یصور اشتقاق شده و در نهایت"فصرهن" به صاد طبق قرائت "حفص" خوانده شده و یا"فصِرهُن" به کسر همزه خوانده شده که هردوی این دو قرائت متواتر است. پس وقتی ندانیم که با تصریف چگونه تعامل کنیم؟ فهم آیه برای مان ممکن نیست؛ زیرا برای کلمه تصاریف مختلف است؛ اما وقتی تصریف را بدانیم معنی مراد را می‌دانیم؛ مثلاً: "فصُرهن" به ضم صاد به معنی قطع و یا میل است؛ اما به کسر صاد به معنی قطع است چنانچه"فراء" گفته است، به دلیل این‌که هردو قرائت متواتر است و معنی واحد دارد، پس معنی محکم بین این دو قرائت "قطع" است و معنی"فصرهن" چنین می‌شود که آن‌ها را ذبح کن و قطعه قطعه کن.

5. تعارض عقلی: الله سبحانه وتعالی فرموده است: ﴿ذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾ لفظ"کل شیء" عام است، وقتی درک نشود که این عمومیت توسط عقل به غیرالله خاص می‌شود، معنی مطلوب فهمیده نمی‌شود؛ زیرا الله سبحانه وتعالی خالق بوده شامل مخلوقات نمی‌شود. یعنی در ضمن لفظ"کل شیء" که در این آیه ذکر شده نمی‌آید. این تعارضی است که تخصیص را عقلاً اقتضا دارد که این تعارض را تعارض عقلی می‌گویند؛ پس وقتی در نص تعارض عقلی باشد، بدون فهم تعارض عقلی مدلول نص درک نمی‌شود.

خلاصه: شما به معنی مراد متکلم به صورت قطعی دست نمی‌یابید، مگر این‌که احتمال نسخ، تغییر اعراب، تقدیم و تأخیر، تصریف و تعارض عقلی دور شود. به عبارت دیگر، وقتی به نص مواجه شدید، شما نمی‌توانید که مراد و مقصد را تنها از الفاظ نص فهم کنید؛ مگر این‌که این پنج احتمال اخیر و پنج احتمال اول منتفی باشد. اگر یکی از این احتمالات نفی نگردد، ممکن نیست که مراد متکلم از الفاظ نص به تنهائی به صورت قطعی فهمیده شود.

به عبارت واضح‌تر: وقتی با نص مواجه شدید و از نص، نسخ منتفی شد، در این‌صورت معنی مراد و مقصد را از الفاظ می‌دانید؛ اما در صورتی‌که نسخ منتفی نشود، ممکن نیست که مراد و مقصد از الفاظ نص به تنهائی  فهمیده شود؛ مگر با یک‌جا کردن شان با ناسخ. هم‌چنان وقتی با نص مواجه شدید و تقدیم و تأخیر از آن منتفی شد، پس در این‌صورت شما مراد و مقصد را از آن لفظ به تنهائی می‌دانید، اما در صورتی‌که تقدیم و تأخیر منتفی نگردد، فهم مراد و مقصد از لفظ نص به تنهائی ممکن نبوده؛ مگر این‌که تقدیم و تأخیر به اصل خود بازگشتانده شود.

هم‌چنان وقتی با نص مواجه شدید و تغییر اعراب از آن منتفی شد، در این‌صورت مراد و مقصد از الفاظ آن را به تنهائی می‌دانید، اما در صورتی‌که تغییر اعراب منتفی نشود، ممکن نیست که مراد از الفاظ نص به تنهائی فهمیده شود؛ مگر این‌که اشکال در اعراب رفع گردد.

هم‌چنان وقتی با نص مواجه شدید که تغییر تصریف از آن منتفی شود، در این‌صورت معنی مراد را به تنهائی از الفاظ آن می‌دانید؛ اما در صورتی‌که تغییر تصریف منتفی نشود، ممکن نیست که معنی مراد را از الفاظ نص به تنهائی درک کنید مگر این‌که إشکال در تصریف رفع گردد.

خلاصۀ خلاصه: آنچه در کتاب ما در باب "آنچه فهم را اخلال می‌کند" واردشده است، دلائل سمعی یقین را افاده نمی‌کند؛ مگر بعد از شرائط ده‌گانه یعنی پنج شرط که در ابتداء ذکر شد و هم‌چنان پنج مورد دیگری‌که عبارت اند از انتفای نسخ، انتفای تقدیم و تأخیر، انتفای تغییر اعراب، انتفای تصریف، انتفای تعارض عقلی... این مطالب است در مورد افادۀ یقین. 27فبروی2010م» ختم نقل قول.

امیدوارم که موضوع برای تان واضح گردیده باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

23محرم1445هـ.ق.

10اگست2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

به جواب شيخ حسام ابو محمود

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله متعال برای شما جزای خیر و پیروزی را نصیب کند! اگر اجازه دهید می‌خواهم سوالی را به این عبارت مطرح کنم: حکم اجاره گرفتن طلا چیست؟ کسانی هستند که طلا را به مدت یک‌روز و یا بیش‌تر از آن اجاره می‌کنند، در بعضی از مناطق و سرزمین‌ها این عمل به یک عرف در بین مردم تبدیل شده است. الله متعال شما را جزای خیر دهد!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

اجاره عقدی است بر منفعت شیء در بدل چیزی، آنچه که در منافع اعیان شامل است در اجاره نیز داخل می‌گردد؛ مانند اجاره گرفتن حویلی، چهارپایان وسائل سواری و مانند آن. ما این مسأله را در کتاب شخصیۀ دوم باب"اجاره" چنین بیان نمودیم:

«اجاره عقدی است بر منفعت شیء در بدل چیزی. لذا در تحت عقد اجاره سه نوع اشیاء داخل می‌شود:

نوع اول: عقدی است که بر منافع اعیان منعقد می‌شود؛ مانند اجاره گرفتن خانه، چهارپایان وسائل سواری و مشابه آن.

نوع دوم: عقدی است که بر منفعت عمل منعقد می‌گردد؛ مانند اجاره گرفتن صاحبان حرفه و صنایع برای اعمال مشخصی، که در این حالات معقود علیه همان منفعتی است که از عمل به وجود می‌آید مانند اجاره گرفتن رنگریز، آهنگر، نجار و امثالهم.

سوم: عقدی است که بر منفعت شخص منعقد می‌گردد مانند خدمه، کارگران و امثالهم.

اجاره با تمام انواع‌اش شرعاً جائز است؛ چنانچه الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾ [زخرف: 32]

ترجمه: و برخی را بر برخی ديگر برتريهائی داده‌ايم ، تا بعضی از آنان بعضی ديگر را به كار گيرند (و به يكديگر خدمت كنند). و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آوری می‌كنند، بهتر است.

هم‌چنان بیهقی از طریق ابوهریره روایت نموده که رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرموده است:

«من استأجر أجيراً فليعلمه أجره»

ترجمه: کسی‌که اجیری را به اجاره گرفت، باید اجرت‌اش را برایش بفهماند.

هم‌چنان بخاری روایت نموده است:

«أن النبي والصِدَّيق استأجرا رجلاً من بني الدِّيل هادياً خرِّيتاً»

ترجمه: رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم و ابوبکرصدیق مردی را از بنی دیل که بسیار ماهر به رهنمائی و نقشه وراه بود، به اجاره گرفتند.» ختم نقل قول از کتاب شخصیه دوم.

طوری‌که شما می‌دانید هرآنچه منفعت آن مباح باشد، اجاره گرفتن آن نیز با اجرت معلوم و مدت معلوم جائز است. پس جائز است که موتری را به مبلغ مشخص و مدت معین و استعمال معین به اجاره بگیرید، اما در مورد اجاره گرفتن طلا و نقره به مبلغ معین و برای مدت معین برای تزئین نمودن زن حرج دارم؛ زیرا طلا و نقره در اسلام پول است. پس چگونه ممکن است که پول با پول به اجاره گرفته شود؟! یعنی چگونه ممکن است که پول نقد به جنس خودش به اجاره گرفته شود؟ به هر حال، این مسأله نیاز به تحقیق و تعمق بیش‌تری دارد و ان شاءالله که در آینده بتوانم راجع به این مسأله تحقیق بیش‌تری کنم... با آن‌هم بعضی از نظریات فقهاء را برای تان نقل می‌کنم تا به نظری‌که اطمینان پیدا می‌کنید، عمل نمائید:  

1-  ابن قدامه در کتاب «المغنی» در جلد 5 صفحۀ 403 در باب «آنچه اجارۀ آن جائز است» می‎نویسد: «هر عینی‌که گرفتن انتفاع از آن مباح و ممکن باشد، اجارۀ آن جائز بوده، به شرطی‌که با گرفتن انتفاع اصل شیء باقی بماند، مانند زمین، خانه وغیره. هم‌چنان اجارۀ زیورات جائز است. احمد در روایتی‌که از پسرش عبدالله ذکر کرده این مسأله را تصریح نموده و هم‌چنان ثوری، شافعی، اسحاق، ابو ثور و اصحاب رأی به همین نظر قائل هستند. هم‌چنان از امام احمد روایت شده که وی در مورد اجارۀ زیورات گفته من نمی‌دانم که این چی هست؟ قاضی گفته است: این نظر امام احمد محمول به اجارۀ زیورات به اجرت از جنس آن است؛ اما به غیر جنس آن کدام مشکل ندارد، به دلیل این‌که امام احمد جواز آن را صراحتاً بیان نموده است. مالک در مورد اجارۀ زیورات و لباس گفته است که این مورد از جملۀ موارد مشتبه است؛ زیرا این مورد از جملۀ تزیینات است نه مقاصد اصلی...»

2- امام نووی گفته است: «صیمری سپس ماوردی و پیروان شان گفتند افضل و بهتر این است که وقتی زیورات طلا و نقره به کرایه داده می‌شود، به جنس خود به کرایه داده نشده، بلکه طلا به نقره و نقره به طلا به کرایه داده شود؛ اگر طلا به طلا و یا نقره به نقره به کرایه داده شود، در این صورت دو نظر است: یکی بطلان اجاره تا مبادا این معامله به معاملۀ سودی تبدیل شود، نظر دوم صحت این عقد بوده و این عقد را مانند سائر عقود اجاره جائز دانسته است.» ماوردی گفته است: «نظر اول باطل است؛ زیرا در عقد اجاره سود داخل نمی‌شود. به همین دلیل اجارۀ زیورات طلا به درهم به صورت مؤجل و مؤخر به اجماع مسلمانان جائز است؛ اگر سود در این معامله دخلی می‌داشت، این عقد جائز نمی‌بود.» {المجموع، جلد 6صفحه 46}

3- در نسخۀ الکترونیکی«الموسوعة الفقهیة الکویتیة» جلد 12 صفحه 283 به اساس نسخه شامله تحت عنوان«اجاره گرفتن برای تزیین» چنین آمده است: 25- اصل اباحت اجارۀ تمام اعیانی است که انتفاع از آن مباح بوده و با گرفتن انتفاع باقی ماندن اصل‌اش ممکن باشد، به همین دلیل شوافع و حنابله به جواز اجارۀ لباس‌ها و زیورات برای تزیینات قائل هستند؛ زیرا تأمین نفقه به این دو شیء در صورت باقی ماندن عین شیء مباح مقصود بوده و تزیین نیز از جملۀ مقاصد مشروعه است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الّتي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ﴾ [اعراف: 32]

ترجمه: ‏(ای محمّد! زشتیِ كارِ افتراء، تحليل و تحريم را بديشان خاطرنشان ساز و به آنان ) بگو: چه كسی زينت‌های الهی را كه برای بندگانش آفريده تحريم كرده است‌؟

جواز اجارۀ زیورات طلا و نقره در برابر غیر جنس‌اش مورد اتفاق است؛ اما وقتی اجرت از جنس خود طلا و نقره باشد، در این صورت امام احمد تردید دارد و از وی روایت مطلق به جواز آن نیز شده است.

اما احناف به فساد اجارۀ لباس و ظروف زینتی نظر دادند؛ چنانچه گفته‌اند: اگر شخصی لباس و ظروف را برای زینت اجاره کرد و یا چهارپایِ را برای نگهداری اجاره کرد و یا خانه‌ای را برای غیر سکونت اجاره کرد، در این‌صورت اجارۀ آن فاسد بوده و برای مؤجر اجری نیست؛ زیرا این یک منفعت غیر مقصودی از عین است. اما اجارۀ لباس برای پوشیدن، اجارۀ سلاح برای جهاد، اجارۀ خیمه و مانند آن برای سکونت در میعاد معین و در بدل معین جائز بوده و در نزد احناف زیورات مانند لباس است.

مالکی‌ها اجارۀ زیورات را مکروه دانسته اند؛ زیرا اجارۀ زیورات از مسائل ضروری مردم نیست. ایشان به این نظراند که عاریت گرفتن زیورات افضل‌تر است؛ زیرا این یک امر پسندیده و عرف است.

در نسخۀ الکترونیکی«الموسوعة الفقهیة الکویتیة» 22/294 نخسۀ الکترونیکی شامله در باب:«مسائلی‌که در اجاره گرفتن طلا ضروری است» چنین نوشته است:« 30- حنابله گفته اند که اجاره گرفتن دینارهای طلا طی مدت معلوم برای زیورات و وزن صحیح است، هم‌چنان هر آن‌چیزی‌که در این خصوص نیاز است مانند طلا برای بینی؛ زیرا این یک منفعت مباح با باقی ماندن بقاء عین شیء است و هر آن‌چیزی‌که چنین خصوصیتی را دارا باشد اجاره گرفتن آن بدون اختلاف جائز است. اما شوافع اجاره گرفتن دینار را برای تزیین منع نموده و به جواز اجاره گرفتن زیورات نظر صریح دادند.» پایان.

4- در"جواهرالعقود" نوشتۀ شمس الدین محمد الاسیوطی سپس قاهری الشافعی متوفی 880 هـ {باب1/216} چنین آمده است: «در مورد اجاره گرفتن زیورات طلا به طلا و نقره به نقره اختلاف کردند و گفتند: که آیا مکروه است؟ ابوحنیفه و شافعی و مالک گفته اند که مکروه نیست، اما امام احمد گفته است مکروه است.»

5- در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعة» 3/60 چنین آمده است: «اما قسم سوم: همانا امور مکروه است و از جملۀ این امور مکروه اجاره دادن زیورات است خواه طلا باشد و یا نقره... از این معلوم می‌شود که مکروه همانا زیورات مباح الاستعمال است؛ اما زیورات که استعمال آن حرام است، اجارۀ آن ممنوع است؛ مثلاً وقتی شخصی زیوری را به اجاره بگیرد، اجارۀ آن صحیح نیست. بعضی به این نظر است که اجارۀ آن مکروه است، خواه استعمال آن حلال باشد و یا ممنوع.» پایان

برای معلومات بیش‌تر قابل ذکر است که نسائی در سنن خود از ابوموسی روایت نموده که رسول‌الله صلی‌الله علیه‌وسلم فرموده است:

«أُحِلَّ الذَّهَبُ وَالْحَرِيرُ لِإِنَاثِ أُمَّتِي وَحُرِّمَ عَلَى ذُكُورِهَا»

ترجمه: طلا و ابریشم برای زنان امتم حلال و برای مردان امتم حرام شده است.

بناءً از هر نظری‌که اطمینانت را حاصل می‌کند، پیروی کن الله با شما باشد!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

13صفر1445هـ.ق.

29سبتمبر2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

بسم الله الرحمن الرحيم

(ترجمه)

سوال:

روز یکشنبه مورخ 13 اگست2023م رهبری انقلاب نایجر اعلام نموده و گفتند: «آنان در پی محاکمۀ محمد بازوم، رئیس جمهور برکنار شدۀ نایجر به اتهام خیانت بزرگ و از بین بردن امنیت این سرزمین هستند. رهبری انقلاب نایجر مجدداً در سخنان شان تحریم‌هایی‌ را که از جانب گروه اقتصادی (اکواس) بالای دولت‌های غرب افریقا تحمیل شده محکوم کرد.» (منبع: الجزیر، 14 اگست2023) جنرال عبدالرحمن تیچیانی، فرمانده نیروی امنیتی محافظت ریاست جمهوری نایجر به تاریخ 28 جولای2023م در تلویزیون رسمی نایجر از نصب خودش به عنوان رئیس انتقالی این سرزمین اعلان و خبر داد. این اعلان وی درست دو روز پس از آن بود که عساکرش در نیروی امنیتی و محافظت ریاست جمهوری، محمد بازوم، رئیس جمهور این سرزمین را بر کنار کرده و آن را در مقر اقامت‌گاهش محاصره نموده و بعداً خودش زیر عنوان "شورای ملی برای حمایت وطن" اعلام موجویت نمود. سوال این است که پلان‌ریزی این انقلاب عامل داخلی دارد و به کشمکش‌ها و زد و بندهای قوت‌های تأثیرگذار داخلی تعلق دارد و یا این‌که قوت‌های خارجی در پس طرح و پلان این انقلاب بوده و این انقلاب به امور بین المللی ارتباط دارد؟ هم‌چنان سوال این است که متهم بودن محمدبازوم به خیانت چگونه فهیمده می‌شود؛ در حالی‌که وی زندانی نشده، بلکه هنوز هم با تعدادی از مسئولین خارجی در تماس است؟

جواب:

برای این‌که اصل مسأله واضح شود، مسائل ذیل را پیش‌کش می‌کنیم:

اول: عوامل انقلاب و کسانی‌که این انقلاب را انجام داده اند:

1- کولونیل میجر امادو عبدالرحمن در حالی‌که نُه نفر از نظامیان در اطرافش بود و لباس رسمی نظامی پوشیده بودند، اعلان کرده گفت: «ما نیروهایی دفاعی و امنیتی که در شورای ملی حمایت وطن جمع شده‌ایم، تصمیم به اختتام رژیمی نمودیم که شما می‌شناسید. دلیل بر کناری و دور ساختن این نظام به دلیل مستمرشدن وضع بد امنیتی و سوء مدیریت اقتصادی و اجتماعی است. وی از تمام شرکای خارجی عدم دخالت را خواسته و از ممنوعیت گشت و گذار در تمام مناطق از شام تا پنج صبح خبر داد و گفت؛ این حالت تا اطلاع ثانی ادامه دارد.» (منبع: فرانس پرس26جولای2023م)

2- یک روز پس از کودتا، ارتش تأییدی خود را از این انقلاب اعلان کرد. صفحۀ رسمی فرانسه، "فرانس 24" به تاریخ 27 جولای 2023م از اعلان ارتش نایجر مبنی بر اتحاد با قوت‌های دفاعی و امنیتی که رئیس جمهور محمدبازوم را برکنار کردند، خبر داد. البته این اعلان به این دلیل صورت گرفت که از جنگ و درگیری در داخل صفوف نیروهای مسلح جلوگیری گردد. این صفحه افزود: در سخنانی‌که "عبده صدیق عیسی" رئیس ارکان ارتش ایراد کرد، از تأییدی اعلان نظامی‌ها مبنی بر تغییر نظام بازوم خبر داد. به نظر می‌رسد که رهبری ارتش بعد از یک روز وقفه، بدلیل ناتوانی در خنثی ساختن این انقلاب از آن حمایت نمود.

3- خبرگزاری الحرة در 29 جولای 2023م تذکر داد: «تیچیانی از جملۀ افراد وفادار محمد یوسفو، رئیس جمهور سابق نایجر بود که در دو دورۀ ریاست جمهوری2011-2021م خود، او را فرماندۀ نیروهای محافظ ریاست جمهوری تعیین کرد.»  هم‌چنان مجلۀ "ژیون افریک" فرانسوی که ویژۀ مسائل افریقا است، نوشته: «نیروهای محافظ ریاست جمهوری محراق توجه خاص محمدیوسفو، رئیس جمهور بود که تمام صلاحیت‌ها و اختیارات را برای شان به هدف جلوگیری از انقلابات داده بود.» این مجله افزود: «گفته می‌شود که جنرال تیچیانی مرد سخت‌گیری است که ارتش از آن ترس دارد. لذا از این موضوع فهمیده می‌شود که رئیس جمهور سابق نایجر از مسلط شدن ارتش که کنترول آن در دست طرفدان فرانسه بود، ترس داشت؛ چون فرانسه بود که ارتش را از شروع استقلال ظاهری نایجر تأسیس کرد. در سال 2015م علیه یوسفو برای کودتا و انقلاب تلاش صورت گرفت که این تلاش‌ها به ناکامی انجامید. بعید نیست که در آن وقت طرفداران فرانسه در بدنۀ ارتش بودند که به آن تلاش‌ها اقدام نمودند. به همین دلیل یوسفو در آن وقت به ترقی و رشد عبدالرحمن تیچیانی و تقویت آن اقدام نمود تا از انقلاباتی‌که اجیران و طرفدان فرانسه تحت نام‌های مختلف راه اندازی می‌کردند، جلوگیری کند.

4- اگر دقت کنیم، می‌بینم که از زمان استقلال کاذب نایجر از فرانسه در سال 1960م تا اکنون، چهار کودتای موفق و چندین کودتای ناموفق در این سرزمین به وقوع پیوسته که آخرین انقلاب موفق آن در سال 2010م از طرف نظامیان ضد محمدتانجا، رئیس جمهور نایجر که در حقیقت مزدور فرانسه بود، صورت گرفت که از تشکیل "شورای عالی اعادۀ دموکراسی" اعلان کردند و برای این شورا رئیسی تعیین نمودند که نام آن"سالی جیبو" فرمانده بخش حمایتی پایتخت نیامی بود. ما به تاریخ 20 فبروری 2010م در پاسخ به پرسشی‌که به این کودتا تعلق می‌گیرد، گفته بودیم: «اشارۀ اظهارات امریکا بر طولانی شدن حادثۀ کودتا به هدف گذاشتن بار مسئولیت به عهدۀ محمدتانجا، رئیس جمهور بر کنار شدۀ نایجر که اجیر فرانسه بود؛ چنانچه سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا نه به بازگشت رئیس جمهور بر کنارشده دعوت کرد و نه هم به مذاکرات و گفتگوی بین انقلابیون و رئیس جمهور برکنار شده؛ بلکه دعوت به برگزاری انتخابات جدید و تشکیل حکومت جدید کرد. از همۀ این مسائل فهمیده می‌شود که امریکا در عقب این انقلاب بوده است... اما نفوذ قوی فرانسه با تمام اشکال آن در این سرزمین باقی ماند و تا اکنون به تعداد 1500 فرانسوی برای تأمین مصالح هسته‌ای فرانسه  در نایجر مقیم هستند، چون نایجر همین اکنون سومین کشور جهان در تولید یورانیم است. لذا نایجر منطقۀ مورد طمع و خواسته‌های امریکائی‌هاست تا به این منطقه مانند سائر کشور‌های افریقائی که اکثریت آن سرزمین‌های اسلامی است، تسلط پیدا کند زیرا این سرزمین‌ها از ثروت‌های طبیعی غنی بر خوردار هستند و منبع انواع و اقسام مواد خام و منابع انرژی دارند. لذا این سرزمین‌ها محل کشمکش‌های غرب اروپائی و امریکائی و استعمارگران حریص قرار گرفته است.»

5- مدت کوتاه و چند ماه بعد از کودتای یاد شده انتخابات نایجر حسب خواست امریکا در سال 2011م برگذار شد و محمد یوسفو رئیس حزب دموکراسی و سوسیالیستی نایجر به تاریخ 7 اپریل2011م به ریاست جمهوری این سرزمین رسما کامیاب شد و پس از آن از ریاست حزب متذکره استعفا داده و محمدبازوم که یکی از بنیان‌گذاران این حزب در سال 1990م و یکی از دوستان نزدیک یوسفو بود، سرپرستی این حزب را بعهده گرفت. هم‌چنان یوسفو محمد بازوم را به صفت وزیر دولت در امور خارجه گماشت و سپس در سال 2015م آن را به صفت وزیر دولت تعیین نمود. وقتی یوسفو به دور دوم انتخاب موفق شد، محمدبازوم را به صفت وزیر دولت در امور داخلی و امنیت عمومی و تمرکز زدایی تعیین نمود. به این ترتیب یوسفو و محمدبازوم هردو از جملۀ مخالفین محمدتانجا، رئیس جمهور سابق نایجر بودند. وقتی محمدتانجا به وسیلۀ کودتای نظامی به تاریخ 18 اگست 2010م برکنار شد، یوسفو و بازوم حمایت خود را از کودتا اعلام کردند. لذا از تمام این مسائل فهمیده می‌شود که یوسفو و بازوم هردو اجیر امریکا هستند.

6- وقتی محمدیوسفو در انتخابات دو دوره از سال 2011-2021م ریاست جمهوری را به دست گرفت، روابط نزدیک خود را با امریکا اظهار کرد؛ مثلاً برای امریکا اجازه داد که دو پایگاه نظامی مهم در نایجر ایجاد کند که یکی در سال 2014م و دیگری در سال 2018م ایجاد شد. در این دو پایگاه نظامی بیش‌تر از یک هزار سرباز امریکائی و بسیاری از هواپیماهای بی‌سرنشین امریکا وجود دارد. سایت "نون پوست" به تاریخ 13 سپتمبر 2018م مطلبی ‌را در مورد پایگاه‌های امریکا در نایجر که اظهارات محمد یوسفو، رئیس جمهور سابق نایجر بود، در سایتش به نشر رساند که وی در برابر خبرگزاری گاردین گفت: «من دوست ندارم که اصطلاح نیروهای اجنبی را استفاده کنم؛ زیرا نیروهای امریکائی، نیروهای دوست هستند که هر زمانی از آن‌ها بخواهیم اینجا را ترک خواهند گفت. آن‌ها دعوت ما را پذیرفته و به محض این‌که مسائل مهم ما به پایان برسد، نایجر را ترک می‌کنند.» با آن‌هم یوسفو روابط و پیمان نایجر را با فرانسه حفظ کرده و نیروهای فرانسوی را از نایجر اخراج نکرد؛ بلکه در پیمان دولت‌های ساحل که فرانسه آن را به بهانۀ جنگ علیه تروریزم در سال 2014م تأسیس نموده و رهبری می‌کند، اشتراک کرد. به نظر می‌رسد که وی نمی‌تواند به آسانی نفوذ فرانسه را از نایجر دور سازد، لذا با فرانسه تا زمان نفوذ امریکا همراهی می‌کند؛ امریکائی‌که او به بهانۀ جنگ علیه تروریزم وارد کشور نمود.

7- وقتی محمدبازوم به تاریخ 21 فبروی 2021م انتخاب شد، به تاریخ 1 اپریل 2021م به تعقیب و حمایت محمدیوسفو رسماً کرسی ریاست جمهوری را اشغال نمود و پیروی از سیاست محمدیوسفو را تعهد نمود. دو روز قبل ازین‌که بازوم اشغال وظیفه کند، کودتایی که بر ضد او راه‌اندازی شده بود خنثی گردید و عبدالرحمن تیچیانی فرمانده محافظت از ریاست جمهوری که وفادار محمد یوسفو بود، نقش اساسی را در خنثی نمودن این کودتا داشت. به این ترتیب، بازوم موجودیت امریکا را تائید نمود و برای تقویت روابط با امریکا کار نمود. صفحۀ عربی 21 از سایت "انترسپت" امریکائی به تاریخ 27 جولای 2023م در یک گزارشی‌که برای این سایت آماده شده بود، در مورد موجودیت امریکا در نایجر سخنان محمدبازوم را برای بلینکن وزیر خارجۀ امریکا نقل نموده گفته است: «ایالات متحدۀ امریکا بهترین گزینه است. موجودیت امریکا ضرورت است تا ما بتوانیم به دست‌آوردهای واقعی دست یابیم.» لذا مشخص می‌شود که سیاست محمدبازوم مانند سلف و دوستش، محمدیوسفو دوستی با امریکا بوده و در عین حال به دلیل موجودیت فرانسه در این سرزمین با فرانسه دشمنی ندارد؛ چنانچه سیاسیون و نظامی‌های میانه‌رو به جانب فرانسه میلان بیش‌تر دارند، فرانسه‌ای که به عنوان یک دولت استعماری قبلاً برای 60 سال قبل به صورت مستقیم فعلاً به صورت غیرمستقیم در استعمار این سرزمین دخیل بوده و دخیل است.

دوم: از آنچه گذشت، واضح می‌گردد که محمدیوسفو و بازوم هردو مزدور و وفادار امریکا هستند و عبدالرحمن فرمانده نیروی محافظت ریاست جمهوری دوست نزدیک یوسفو بوده که آن را در این پوست تعیین نمود و صلاحیت‌های بزرگ به او داد. هم‌چنان واضح می‌شود که وی نقش مهمی در خنثی نمودن کودتاها علیه بازوم دو روز قبل از وظیفه‌اش داشته و مفهوم این مطلب این است که این سه نفر بر یک منهج روان بوده و از یک دسترخوان نان می‌خورند؛ اما سوال مطرح می‌شود، پس چرا این کودتا صورت گرفته است؟ دقت در حوادث جاری و عوامل آنچه در نایجر اتفاق افتاد، مسائل ذیل را برای ما واضح می‌سازد:

1- طوری‌که قبلاً گفتیم فرمانده نیروهای محافظت ریاست جمهوری مورد اعتماد یوسفو و از دوستان نزدیک و مدافع او بر ضد کودتاهای مزدوران فرانسه در ارتش بود. رسانه‌ها از جمله روزنامۀ شرق الاوسط به تاریخ 28 جولای 2023م اخباری را نقل کردند که به عبدالرحمن تیچیانی فرماندۀ انقلاب تعلق می‌گیرد. در این روزنامه گفته شده که عبدالرحمن تیچیانی در صفوف ارتش خود را داخل ساخته و قبل از این‌که کدام وظیفۀ مهم را در داخل انجام دهد، به دلیل مدیریت بعضی بخش‌های نظامی رتبۀ افسری را حاصل کرد، اما بعد از دست‌یابی محمدیوسفو در سال 2011م به ریاست جمهوری قدرت آن افزدوده شده و به شخص مورد اعتماد محمدیوسفو تبدیل شد. تیچیانی در خلال حکومت‌داری یوسفو به رشد و ارتقای رتبه‌های نظامی سریع دست پیدا کرده و بدون این‌که مراحل معمول و مروج را در نهادهای نظامی طی کند، به رتبۀ جنرالی واصل شد. یوسفو، تیچیانی را در سال 2015م در رأس نیروی محافظت ملی تعیین نمود که این نیرو، بخش‌های رجال برجستۀ موظف برای حمایت رئیس جمهور را با خود دارد، مخصوصاً بعد از این‌که طرح کودتا بر ضد یوسفو ریخته شد.

2- دو روز قبل از رسیدن محمدبازوم به حکومت و قبل از این‌که به صورت رسمی به عنوان رئیس جمهور تعیین شود و تحلیف قانونی را اجراء کند، به طرح و تلاش‌های کودتای ناکام در سال 2021م مواجه شد؛ حادثه‌ای که او را وادار ساخت تا به تغییرات گسترده‌ای در بخش نیروهای محافظت ریاست جمهوری اقدام کند؛ اما بنابر توصیۀ یوسفو که قدرت را به آن تسلیم کرد، جنرال تیچیانی را در رأس این بخش نگهداشت؛ اما روابط با اعتماد با بازوم داشت. یوسفو شخصی بود که حرف اول را در حزب حاکم می‌زد و پسر خود را به عنوان وزیر انرژی و معادن در حکومت داخل ساخت.

3- منابع می‌گویند نزدیکان بازوم، وی را از تیچیانی هشدار می‌دادند و آن را توصیه به دورساختن تیچیانی از رهبری دستۀ محافظت ریاست جمهوری می‌نمودند تا حاکمیت‌ آن ثابت بماند، اما بازوم بنا بر توصیۀ رئیس جمهور سابق که دوستش بود او را در این چوکی نگهداشت. در این اواخر فعالین سیاسی در فضاهای مجازی تصمیم بازوم مبنی بر عزل تیچیانی و اقدام به تغییر رهبری نهاد نظامی و نیروی محافت ملی را دست به دست می‌کردند. گفته می‌شود که بازوم تصمیم برکناری پسر رئیس جمهور سابق را از وزارت انرژی و معادن داشت که همین مسأله سبب سردی و از بین رفتن روابط بازوم و رئیس جمهور سابق گردید و حتی این مسأله باعث تحریک یوسفو و دوست آن تیچیانی شد و به همین دلیل، طرف‌داری مردم از بازوم به ضعیفی گرائیده و تعدادی از حزب حاکم از بالا رفتن بازوم به این موقف به اعتراضات لفظی پرداختند؛ زیرا بازوم به قبیلۀ هوسا که نیم نفوس این سرزمین را تشکیل می‌دهد، منسوب نبوده؛ بلکه به اقوام عربی نسبت داده می‌شود. قلت آرای آن در پایتخت و سازماندهی شدن کودتا بر ضد او دو روز قبل از انتصاب‌اش به ریاست جمهوری، بیان‌گر این مطلب است. پس او از جانب اقوام دیگر و از جانب اراکین ارتش استقبال نشد.

4- به این ترتیب، جنرال عبدالرحمن تیچیانی در زمان محمدیوسفو، رئیس جمهور سابق، فرمانده نیروهای محافظت ریاست جمهوری بود، اما در این اواخر رئیس جمهور فعلی در پی تبدیلی آن شد. شبکۀ الجزیره در سایت خود به تاریخ 28 جولای 2023م گزارشی را از "میدیا پارت" چنین نقل کرد: «جنرال عبدالرحمن تیچیانی در زمان محمدیوسفو رئیس جمهور سابق، فرمانده نیروی محافظت ریاست جمهوری بود اما رئیس جمهور فعلی به فکر تبدیلی آن شد. به دلیل این‌که تیچیانی بین خبره‌گان ارتش نایجر مشهور به دوستی به رئیس جمهور سابق بود. موسی اکسر، تحلیل‌گر سیاسی به یکی از منابع گفت: تمام شواهد نشان می‌دهد که محمدیوسفو اراده دارد تا پس به قدرت برگردد. او تصمیم داشت که بر نفت دست پیدا کند. او سهام زیادی در شماری از شرکت‌ها دارد. این نظر به اساس گزارش نهائی است که اشاره به اختلاس محمدیوسفو در وزارت دفاع نایجر در زمان ریاست جمهوری‌ سابق داشته است.» این سخنان و مطالب تأکید به این دارد که این کودتا عوامل داخلی دارد؛ گویا رئیس جمهور سابق عامل این انقلاب بوده است؛ به همین دلیل وقتی کودتا شد، عکس العمل‌های شدیدی مبنی بر محکومیت این کودتا از طرف امریکا، فرانسه، اتحادیه اروپا، بریتانیا، روسیه و قدرت‌های منقطه‌ای ابراز گردید؛ انگار تمامی شان در برابر این کودتا غافل‌گیر شدند!

5- به این ترتیب، امریکا و سازمان ملل این کودتا را محکوم کردند. فرانسه و اتحادیۀ اروپا این انقلاب را محکوم کردند. گروه اقتصادی غرب افریقا (اکواس) نیز این کودتا را محکوم کردند و حتی بریتانیا = که نفوذی در آن‌جا ندارد و حتی روسیه و "واگنر" که هیچ نوع نفوذی در آن‌جا ندارند، بازهم این کودتا را محکوم کرد و ندانست که بر افراشتن بیرق‌اش در این تحرکات برای گمراه سازی است. "کارین جان پییر" سخنگوی کاخ سفید گفت: «ایالات متحده هیچ دلیل نمی‌بیند تا نشان دهد که روسیه و یا سازمان نظامی خصوصی "واگنر" روسیه در کودتای نایجر دخیل باشد.» (منبع: رویترز 27 جولای 2023م)

سوم) خلاصه:

 1- نظر قوی‌تر این است که این کودتا عوامل داخلی دارد. این کودتا در حقیقت کشمکش و زدوبندهای در بین مزدوران امریکا است که در یک طرف یوسفو و جنرال عبدالرحمن تیچیانی قرار دارد و در طرف دیگر بازوم. وقتی یوسفو و عبدالرحمن دانستند که بازوم نیت برکناری پسر یوسفو و عبدالرحمن را دارد، دست به این کودتا زدند؛ اما با آن‌هم مجال و فرصت را برای گفت و گو باز گذاشتند؛ زیرا این‌ها همه اجیران امریکا هستند. به همین دلیل، گرفتاری و زندانی کردن بازوم را به تعویق انداختند. سپس روزها بعد از کودتا، او را متهم به خیانت کردند، درحالیکه او هنوز هم در جای بود و باش خود هست. گاهی بر او دائره را تنگ و فشار وارد می‌کنند و گاهی هم برایش اجازه می‌دهند تا به داکتر، تداوی و برای اخذ غذا بیرون شود و در عین زمان امریکا و سفیر آن در نیامی برای ایجاد راه بیرون رفت از این حالت، اقداماتی را انجام می‌دهد اما این کودتا در بین مزدوران امریکا محدود می‌ماند. 

2- بیش‌ترین ضرر را در این کودتا فرانسه متحمل شده است؛ زیرا این کودتاچیان مزدوران امریکا بودند؛ اما برای این‌که برای کودتای شان مشروعیت بدهند، از موقف فرانسه که شدیداً تحت تأثیر و نگرانی رفته بود، استفاده کردند و نارضایتی مردم را در برابر استعمارگر قدیم سرداده و بهانه گرفتند که فرانسه کشورشان را استعمار نموده و همه ثروت‌های این سرزمین را سرقت کرده است. به تاریخ 30 جولای 2023م هزاران نفر از مردم در مقابل سفارت فرانسه بر ضد فرانسه تظاهرات و شعارهای محکومیت فرانسه را سر دادند.

3- امریکا به زودی اعمالی را در آن‌جا روی دست خواهد گرفت که این مشکل را به نفع خودش مهار نموده و این حادثه را بر ضد نفوذ فرانسه استفاده کرده و نفوذ خود را در آن‌جا قوی‌تر سازد؛ فرقی ندارد که به هرکدام از گزینه‌های ذیل متوسل شود:

- ارجاع بازوم به موقف‌اش اگر ممکن باشد؛ اگرچه این مسأله آسان نیست. اگر بازوم پس به موقف‌اش بازگردد، بازهم به مصلحت امریکا است؛ زیرا بازوم از اجیران امریکا است، اگرچه با فرانسه مدارا و هم‌راهی می‌کند. زیرا رأی عام بر ضد کودتا بوده و خواهان ارجاع بازوم است، چون وی شخص منتخب به صورت قانونی است.

- یا از طریق فشار وارد کردن بالای کودتاچیان است تا آن‌ها به پایان دادن دور انتقالی و اقدام به برگزاری انتخابات جدیدی بنمایند. احتمال زیاد می‌رود که یوسفو رئیس جمهور سابق خود را کاندید کند تا دوباره به قدرت برگردد؛ زیرا کودتاچیان از طرف‌داران و قوم خودش است تا از این طریق نفوذ خود و نفوذ قوم خود را حفظ نموده و بر دزدی‌ها و اختلاس‌های شان سرپوش بگذارند. مخصوصاً که او اجیر امریکا بوده و نفوذ گسترده‌ای در بین حزب و قوم‌اش، که نیم نفوس این سرزمین را تشکیل می‌دهد، دارد.

4- به این ترتیب، اینگونه سرزمین اسلامی‌ که از غنی‌ترین و ثروت‌مندترین سرزمین‌های اسلامی به شمار می‌رود، از جمله فقیرترین سرزمین‌هاست که به سبب خوش خدمتی اجیران و غلامان استعمارگران است که در مقابل به دست آوردن چوکی و در مقابل چور و چپاول اموال عامه، گاهی در رکاب این استعمارگر و گاهی در رکاب آن استعمارگر می‌دود. آن‌ها هرگز به خیر و مصلحت و آزادسازی و بیداری سرزمین شان نمی‌اندیشند؛ زیرا ایشان از هرگونه فکر و اندیشۀ اسلامی تهی اند؛ اگرچه این غلامان خوش‌خدمت از فرزندان مسلمانان اند. متأسفانه به دلیل این‌که بسیاری از مردم با عقب افتادگی فکری و اوج عصبیت جاهلیت گرفتار شدند، کورکورانه بدون فهم و درک از این ظالمان اجیر پیروی می‌کنند که متأسفانه این عمل‌کردهای شان نه صلح می‌آورد و نه امن و امنیت؛ بلکه حکم به اسلام و خلافت راشده است که باعث شأن و شوکت اسلام و مسلمانان شده و وسیلۀ قوت و توان‌مندن شدن و بیداری شان است؛ مخصوصاً نایجر که یک سرزمین اسلامی بوده و اکثر ساکنین آن مسلمانان هستند. بدون شک و یقیناً که این سخن حق است:

﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾ [یونس: 32]

ترجمه: آيا سوای حق جز گمراهی است‌؟ پس چگونه بايد از راه به در برده شويد؟‏

28 محرم 1445هـ.ق.

15 اگست 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

شبکۀ "الامارات الیوم" به تاریخ 25 جولای 2023م، در صفحۀ انترنتی خود نوشت: «رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، سفر سه روزه‌اش را به دولت‌های خلیج در هفتۀ گذشته "موفقانه و بسیار مثمر" خواند. اردوغان در اظهارات تلویزیونی‌اش در شام روز دوشنبه، در اشاره به سفری که همراه با شمار زیادی از تاجران به خلیج داشته، گفت که این سفر، "گام بسیار مهمی" در عرصۀ سیاست خارجی به شمار می‌رود.»

رئیس‌جمهور ترکیه به تاریخ 17-19 جولای 2023م، همراه با بیشتر از 200 تن از تاجران و شخصیت‌های مهم ترکیه از عربستان سعودی، قطر و امارات متحدۀ عربی دیدار نمود. سوال این است که هدف از این سفر چیست؟ با توجه به این‌که دولت‌های خلیج از نظر روابط سیاست بین‌المللی با ترکیه متفاوت می‌باشد. یا این که سفر مذکور به انگیزه‌های اقتصادی خاص و با در نظر داشت تورم قابل ملاحظه‌یی صورت می‌گیرد که وضعیت کنونی اقتصاد ترکیه با آن دست و گریبان می‌باشد؟ با ابراز سپاس و امتنان.

جواب:

برای روشن شدن پاسخ به سوال‌های مطرح شده، مسایل زیر را بررسی می‌نماییم:

1. این سفر، که بیشتر از 200 تن از تاجران و شخصیت‌های برجسته، اردوغان را در آن همراهی می‌کردند، در زمانی صورت می‌گیرد که ترکیه از بحران اقتصادی رنج برده و تورم در آن به گونۀ بی‌سابقه‌یی افزایش یافته و "لیره" واحدپولی ترکیه، پیوسته بهای خود را از دست می‌دهد. بناءً مسایل اقتصادی در این سفر برجسته می‌شود؛ چنان‌چه در جریان این سفر؛ 18 توافق‌نامه و بیانیۀ مشترک در عرصه‌های مختلف به شمول سرمایه‌گذاری، صنعت، دفاع، صحت، انرژی قابل تجدید و صنعت فضانوردی به امضا رسید. هم‌چنین، توافقی به ارزش 50.7 ملیارد دالر میان ترکیه و امارات متحدۀ عربی امضا شد.

2. ترکیه از بحران اقتصادی و افزایش روزافزون قیمت‌ها رنج می‌برد و آمار رسمی نشان می‌دهد که تورم در ترکیه در حول و حوش 40% در نوسان می‌باشد، اما آمار غیر رسمی نشان می‌دهد که از مرز 100% هم فراتر رفته. «بر اساس بیانیه‌های رسمی که امروز چهار شنبه منتشر گردید؛ تورم در ترکیه در ماه‌ جون با در نظر داشت محاسبات سالانه، به 38.2% رسیده و این پایین‌ترین میزان در 18 ماه اخیر می‌باشد، اما به گفتۀ گروه مستقل تحقیقات تورم، میزان تورم با در نظرداشت محاسبات سالانه تا 108.5% افزایش داشته.» (منبع: الجزیره مباشر، 5 جون 2023م)

3. بانک مرکزی ترکیه پیش از انتخابات ماه می سال 2023م، مبالغ زیاد دالر به هدف حفظ بهای دالر در سطح مشخص، وارد بازار نمود و این کار باعث کاهش شدید ذخایر واحدپولی بیگانه در بانک مرکزی ترکیه گردید. بهای دالر، که در زمان انتخابات 28 می، معادل 19.90 لیره بود، اینک به 26 لیره رسیده و به این ترتیب؛ ارزش لیره در برابر دالر از شروع سال جاری تا کنون، 28 درصد کاهش یافته. «پس از آن که یک مسئول و شماری از صرافان گفتند که بانک مرکزی استفاده از ذخایر خود را برای حمایت از لیره متوقف نموده، لیرۀ ترکیه اوایل امروز سه شنبه شاهد کاهش بهایش تا 26.10 لیره در برابر دالر بود که در نوسان‌های اخیر بی‌سابقه بوده. سپس ارزش لیره در سطح 26.05 ثابت گردید و با این حساب، از شروع سال جاری تا کنون بیشتر از 28% کاهش یافته است». (عربی21، 27 جون 2023م)

4. بنابر این، اردوغان از نظر سرمایه‌گذاری و تمویل در رویارویی با کمبود بودجه، تورم مزمن و ضعف لیرۀ ترکیه آرزوهای بزرگی را در این خصوص در سر می‌پروراند. «در تحلیلی که در بلومبرگ آمده گفته شده که اردوغان سعی دارد روابط‌اش را با دولت‌های نفت‌خیز جهان عرب بهبود بخشد تا باشد که از این طریق خالی‌گاه سرمایه‌گزاران غربی را که به دلیل سیاست‌های اقتصادی غیر معمول نمی‌خواهند در ترکیه سرمایه‌گذاری کنند، پر نماید.» (منبع: https://aposto.com، 21 جولای 2023م)

5. برای تسهیل روابط با خلیج، محمد شیمشک، که روابط خوبی با سرمایه‌گذاران انگلیسی و خلیجی دارد و قبلاً برکنار شده بود، پس از انتخابات 28 می 2023م، به عنوان وزیر مالیه تعیین گردید. وی تحصیلات‌اش را در مقطع ماستری/کارشناسی ارشد در پوهنتون/دانشگاه اکستر در انگلیس، که از طریق یک بورسیه توسط بانک "ایتی" دریافت نموده بود، به پایان رسانید و نیز به عنوان آگاه مسایل اقتصادی و استراتیژی و مدیر در سازمان‌های جهانی در لندن ایفای وظیفه نموده است. بنابر این، تعیین وی به صفت وزیر مالیه به هدف جلب سرمایه از اروپا و کاهش انتقاد انگلیس از ترکیه صورت گرفته است. از این رو، محمد شیمشک در ماه جون به عربستان سعودی، قطر و امارات متحدۀ عرب سفر نمود و او که در میان حلقات مالی انگلیس شهرت دارد و نیز در سازمان‌های مالی زیادی فعالیت داشته، با مقامات عالی رتبۀ سعودی، قطر و امارات متحدۀ عرب دیدار و گفتگو نمود. «ماه گذشته، جودت یلمزا معاون رئیس‌جمهور، محمد شیمشک وزیر خزانه‌داری و مالیه و نیز حفیظ غای ارکان مسؤول بانک مرکزی به دولت‌های خلیج سفر نموده و "فرصت‌های همکاری اقتصادی" را با ارزش خواندند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که این سفرهای ادارۀ اقتصادی به هدف زمینه‌سازی برای توافق‌نامه‌هایی صورت گرفته که قرار است در سفر اردوغان به خلیج امضا شود.» (منبع: https://www.indhyturk.com، 17 جولای 2023م) بناءً سفر اردوغان پس از زمینه‌سازی‌های اقتصادی صورت گرفت.

6. انقره در ماه نومبر پیش‌رو قرضه‌های گوناگونی را باید بپردازد و ناچار است پیش از فرارسیدن ماه نومبر، منابع خارجی را برای پرداخت قرضه‌های خارجی خود پیدا کند و به همین دلیل است که به سرمایه‌گذاران خلیج روی آورده است. «جی پی مورگان گفت که قرضه‌های ماهانۀ ترکیه در ماه‌های جولای تا اوکتوبر سال 2023م، چیزی در حدود 2.4 تا 3.5 ملیارد دالر است. بانک به وجود قرضه‌های خارجی سنگینی اشاره نموده که باید در جریان ماه‌ دسمبر 2023م تا مارچ 2024م پرداخت گردد.» (منبع: https://www.bloomberght.com، 6 جولای 2023م).

7. بنابر این؛ دلایل اقتصادی سفر اردوغان به خلیج، فراتر از دلایل سیاسی آن می‌باشد و مقاله‌یی را که سایت Atlantic council یا "شورای آتلانتیک" منتشر نموده، این مسأله را عینی تر می‌سازد. «دو پژوهش‌گر هریک سرحات سوبوک اوغلو و موزه حسن المرزوقی در این مقاله‌یی که سایت Atlantic council یا "شورای آتلانتیک" منتشر نموده می‌گویند که دلیل اصلی توجه جدید ترکیه به استحکام روابط با دولت‌های خلیج، همانا جذب سرمایه‌ها و حفاظت از میراث اردوغان به صفت رهبری می‌باشد که در جریان دو دهۀ گذشته رشد اقتصادی به بار آورده است.» (منبع: https://www.atlanticcouncil، 21 جولای 2023م)

8. این حقیقت در اظهارات اردوغان نیز هویداست: «اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه اشاره نمود که میزان مبادلات تجارتی میان ترکیه و امارات به 10 ملیارد دالر رسیده است. وی امارات را یکی از مهم‌ترین شرکای تجارتی و اقتصادی ترکیه در منطقه خواند. اردوغان تصریح نمود که در سفر به امارات، 13 توافق‌نامه در عرصه‌های مختلف را امضا نموده و ارزش مجموعی این توافقات به 50.7 ملیارد دالر می‌رسد.» (منبع: امارات الیوم، 25 جولای 2023م).

9. خلاصه این‌که سفر اردوغان به منطقۀ خلیج، در درجۀ نخست یک سفر اقتصادی است و دور از حقیقت نخواهد بود اگر بگوییم که این سفر تنها به یک هدف اقتصادی صورت گرفته که همانا کاهش تورم و بهبود وضعیت "لیرۀ" ترکیه می‌باشد تا زمینۀ توازن بازار اقتصادی ترکیه فراهم گردد.

این حقایق به وضوح نشان می‌دهد که واقعیت موجود سرزمین‌های مسلمانان بیان‌گر وجوب وحدت میان آن‌ها می‌باشد و این‌که سرمایه‌های ظاهری و باطنی این سرزمین‌ها برای ساکنان آن کافی است و می‌تواند فقر را از مسلمانان دور نموده و شأن و شوکت آنان را بالا ببرد. اگر مسلمانان این واقعیت را درک کنند، قطعاً برادروار بندگی الله سبحانه وتعالی را خواهند نمود و واقعاً که امت واحد خواهند شد؛ بهترین امتی که برای رهنمایی مردم به جانب هدایت فرستاده شده است:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ[آل عمران: 110]

ترجمه: شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که پدیدار گشته‌اید (برای اصلاح بشر، که مردم را) به نیکوکاری امر می‌کنید و از بدکاری باز می‌دارید و ایمان به الله دارید.

16 محرم 1445هـ.ق.

3 آگست 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

چرا زمانی‌که اوکراین اعلام نمود قصد دارد به پیمان ناتو بپیوندد، روسیه عملیات نظامی علیه آن به راه انداخت، اما در برابر فنلند که عملاً به پیمان مذکور ملحق شد، هیچ اقدام نظامی انجام نداد و هم‌چنین در برابر سوئد/سویدن نیز هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد؛ در حالی‌که قرار است عنقریب به پیمان یاد شده بپیوندد؟ 

جواب:

برای روشن شدن جواب، به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

اول: پیش از این در مورد اوکراین و دلایل اعلان جنگ روسیه علیه آن منشورات زیادی را منتشر نموده ایم:

1. در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 24 جنوری 2004م منتشر نمودیم، گفتیم: «اوکراین ارتباط مستحکمی با روسیه داشته و هم‌پیمان مهم آن به شمار می‌رود، به علاوۀ این که اوکراینی‌هایی هم هستند که خود را روس برمی‌شمارند و با زبان روسی صحبت می‌کنند و شمار زیادی از آنان دارای نژاد روسی می‌باشند، مخصوصاً آنانی که در شرق اوکراین سکونت دارند...»

2. در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 20 مارچ 2010م منتشر نموده بودیم، چنین گفتیم: «اوکراین، که 603700 کیلومتر مربع مساحت و 48 ملیون تن نفوس دارد، به دلیل اشرافی که بالای بحر سیاه دارد، از موقعیت استراتیژیکی برخوردار می‌باشد. ویژگی دیگر آن این است که چندین خط انرژی، مخصوصاً خطوط گاز طبیعی از آن می‌گذرد، به علاوۀ موقعیت جغرافیایی آن که اروپا را به آسیا وصل می‌کند...»

3. هم‌چنین در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 23 می 2013م منتشر گردید، گفتیم: «اوکراین از هر جای دیگری برای روسیه اهمیت بیشتری دارد و اگر آن را از دست بدهد، غرب مستقیماً با روسیه هم‌مرز خواهد شد. پس اوکراین برای روسیه به سان سپری در برابر اروپاست، گذشته از اهمیت اقتصادی که دارد، چنان‌چه لوله‌های گاز روسیه از طریق آن وارد غرب می‌شود. این را نیز نباید فراموش نمود که روسیه سعی دارد بالای مناطق اتحاد جماهیر شوروی، به شمول اوکراین مجدداً تسلط داشته باشد...»

4. در پاسخ به پرسشی منتشر شده به تاریخ 22 فبروری 2014م گفته بودیم: «اوکراین از هر جای دیگری برای روسیه اهمیت بیشتر دارد و در صورتی‌که آن را از دست بدهد، غرب مستقیماً با روسیه هم‌مرز خواهد شد، پس اوکراین برای روسیه نقش سپری در برابر اروپا را دارد، چنان‌چه اوکراین در فاصلۀ تنها 300 کیلومتری مسکو موقعیت دارد. این است دلیل مداخلۀ روسیه در اوکراین. این از یک جهت، از جهت دیگر، پایگاه نظامی بحر سیاه روسیه در آن موقعیت دارد. پس اوکراین از یک طرف، پلی میان اروپا و روسیه به حساب می‌رود و از طرف دیگر، منطقۀ حایل میان آن دو محسوب می‌شود.»

5. در پاسخ به پرسش دیگری که به تاریخ 22 دسمبر 2021م منتشر شد، گفتیم: « اوکراین باغچۀ جلوی روسیه به شمار می‌رود و نه مانند دولت‌های آسیای میانه که از نظر موقعیت، روابط قومی، دین و تاریخ به مثابۀ حیات‌خلوت آن است. اوکراین برای روسیه و جایگاه بین‌المللی آن نقش سپر را دارد؛ بالای بحر سیاه اشراف داشته و آن را در اختیار خود دارد، به علاوۀ اشراف آن روی مناطق اسلامی قفقاز که روسیه در طول تاریخ آن را به خود پیوند داده است. هم‌چنین زمین‌های حاصل‌خیز اوکراین و کالاهای اساسی آن برای روسیه امنیت غذائی به بار آورده و آن را در تحول روابط‌اش با غرب محفوظ نگه می‌دارد و از طریق اوکراین است که روسیه به اروپای شرقی راه دارد، چه با خطوط گاز و یا غیر آن. گذشته از همه، اوکراین امروزه آخرین منطقۀ حائل برای گشودن گره تاریخی روسیه در ترس و نگرانی از اروپا به شمار می‌رود؛ اروپائی که دو بار "ناپلویون و هتلر" از مسیر اوکراین به روسیه حمله نمود، اگرچه ضعف دولت شوروی، آن را وادار نمود تا دست از اروپای شرقی به عنوان منطقۀ حائل بردارد؛ اما اینک با در نظرداشت پیش‌روی‌های اعضای پیمان ناتو در شرق اروپا، روسیه از اوکراین و بلاروس به عنوان همسایه‌گانش انتظار دارد حد اقل به صفت منطقۀ حائل در برابر خطرهای ناتو و پیش‌روی‌های ابزار نظامی آن به جانب شرق عمل کنند. روسیه در حال حاضر قصد دارد اوکراین را از پیوستن به پیمان آتلان‌تیک شمالی "ناتو" و یا حمایت از آن بازدارد.»

دوم: تمام آن‌چه گفته شد، بیانگر اهمیت اوکراین برای روسیه می‌باشد، در حدی‌که روسیه، اوکراین را تقریباً یک دولت مستقل نمی‌داند، چنان‌چه پوتین در سخنانش به تاریخ 21 فبروری 2022م گفت: «...اوکراین تنها یک دولت همسایه برای ما نیست؛ بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ، فرهنگ و فضای معنوی ما می‌باشد. آن‌ها تنها دوستان، همکاران و رفقای ما نیستند، بلکه آن‌ها اقارب ما نیز هستند که روابط هم‌خونی و خانوادگی با یکدگر داریم.» (منبع: آژانس اناتولیا، 23 فبروی 2022م) روسیه هم‌چنین اوکراین را به دلیل موقعیت جغرافیایی و استراتیژی و نیز ساختار دیموگرافی آن، منطقه‌یی حایل میان خود و ناتو می‌داند که به معنای خط سرخ روسیه می‌باشد، پس به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد ناتو به آن دست پیدا کند. پوتین در هشدار به پیمان ناتو در خصوص ارسال نیرو و سلاح به اوکراین گفت: «وسعت دادن زیربنای نظامی ناتو در اوکراین برای روسیه خط سرخ تلقی می‌گردد و پاسخ زننده‌یی را در پی خواهد داشت.» (منبع: نون پست، 4 دسمبر 2021م)

پس از آن که روسیه در برگردانیدن اوکراین به آغوش خود ناکام گردید؛ چه در مسألۀ تقسیم نمودن کشتی‌های جنگی بحر سیاه در آغاز دهۀ نهم، چه در مسألۀ خطوط عریض و طویل گاز که اتحاد جماهیر شوروی آن را در داخل اوکراین ساخته بود تا گاز روسیه را از طریق آن وارد اروپا نماید و چه در مسألۀ تجارت، مخصوصاً نیاز شدید روسیه به شکر و روغنی که از زمین‌های حاصل‌خیز اوکراین حاصل می‌گردد و نیز پس از بروز روی‌کرد اوکراین به جانب اروپا و ناتو، پس از آن که روسیه در تمام این موارد ناکام گردید، به قدرت نظامی به عنوان آخرین گزینه روی آورد و پوتین گمان می‌نمود که با این گزینه، خواهد توانست روسیه را به جایگاه دولتی بزرگ در سطح جهانی برگرداند. او به این باور بود که امریکا درگیر موضوع چین می‌باشد و به همین دلیل در صورت هجوم روسیه به اوکراین، ساکت خواهد ماند، مخصوصاً که پوتین گمان کرده بود پیش از آن که امریکا دست به کار شود، او به سرعت بالای اوکراین مسلط خواهد شد، زیرا امریکا سرگرم قضیۀ چین است. دلیل دیگر اقدام پوتین برای جنگ در اوکراین، همانا حماقت سیاسی و جنون شدید برتری‌جویی وی می‌باشد.

نتیجه این شد که امریکا موضوع اوکراین را در اولویت قرار داد و با ارسال تجهیزات نظامی و دادن تمرینات نظامی به سربازان اوکراینی از آن حمایت نمود و اروپا را با خود همراه نموده و جنگ اوکراین را تا آخرین سرباز اوکراینی و سرباز روسی ادامه خواهد داد، در حالی که سربازان خود امریکا، اوضاع را از دور زیر نظر دارند!

سوم: اما این‌که چرا روسیه در برابر فنلند، که عملاً به پیمان ناتو پیوسته، اقدام نظامی نکرد و نیز هیچ تحرکی در برابر سوئد/سویدن، که عنقریب به پیمان ناتو ملحق خواهد شد، از خود نشان نمی‌دهد، باید چنین پاسخ داد:

1. هرچند سوئد/سویدن همسایۀ روسیه نیست و فنلند همسایۀ آن است، اما هیچ یک از این دو دولت از نظر موقعیت جغرافیایی، دیموگرافی، تاریخی، تسلط، اقتصاد، و امنیت چنان که همه می‌دانند، مانند اوکراین نیستند. بناءً این دو دولت برای روسیه نقش مرگ و زندگی را ندارند، چنان که اوکراین دارد. گذشته از آن، دید روسیه به این دو سرزمین کاملاً متفاوت است، زیرا روسیه، اوکراین را به صفت یک دولتی کاملاً مستقل از خود نمی‌بیند، چنان‌چه در اظهاراتی که از پوتین نقل قول کردیم به آن اشاره شد، مخصوصاً که این سرزمین در گذشته بخشی از خاک اتحاد جماهیر شوروی بود. اما واقعیت فنلند و سوئد/سویدن کاملاً مختلف است؛ فنلند از سال 1995م به عضویت اتحادیۀ اروپا در آمد و در سال 2023م عضو ناتو گردید و سوئد/سویدن از روابط گرم و مستحکمی با ناتو برخوردار است و دو طرف به طور منظم تمرینات مشترک انجام می‌دهند و یکی از شش عضو اتحادیۀ اروپاست که عضویت ناتو را ندارد و در سال 1995م، عضو اتحادیۀ اروپا گردید. به این ترتیب، دیده می‌شود که روسیه هیچ بهانه‌یی، حتی نمادین ندارد تا چنان که به اوکراین حمله نمود، به این دو دولت نیز حمله کند.  

2. از جانب دیگر، روسیه در حال حاضر در تنگنای اوکراین گیر مانده و هنوز از آن بیرون نیامده و به این ترتیب، توان پرداختن به جنگ جدیدی را ندارد. ممکن است اینک به میزان توانایی و قدرت خود نیز پی برده باشد، چنان‌چه از جنگی که در اوکراین به راه انداخته حدوداً یک و نیم سال می‌گذرد، بدون این که در آن موفق شده باشد. بنابر این، پرداختن به جنگ جدیدی در حالی‌که به وضوح در برابر اوکراین و غرب که از آن حمایت می‌کند، ناتوان شده، در شرایط کنونی بعید به نظر می‌رسد.

3. پیشینۀ مشابهی در این خصوص وجود دارد که می‌بایست به آن اشاره نمود؛ زمانی‌که دولت‌های پیمان وارسوی سابق، یعنی پولند، اتریش، بلغاریا، رومانیا، استونیا، لیتوانیا و لاتویا، "که همه بخشی از اتحاد شوروی سابق بودند" در جریان امواج گسترش دامنۀ پیمان ناتو در سال 1997م به این پیمان ملحق شدند، روسیه در آن زمان ناتوان بود و هنوز از هرج و مرج ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهبود نیافته بود و هم‌چنین از پیامدهای فروپاشی آن رنج می‌برد و به عنوان دولتی مستقل از نظر سیاسی و اقتصادی ثبات نیافته بود. بناءً توان ایستادن در برابر غرب برای ممانعت از پیوستن آن دولت‌ها به پیمان ناتو را نداشت.

اینک نیز تهاجم روسیه به اوکراین، که هنوز در وادار نمودن اوکراین برای پذیرفتن شروط روسیه موفق نیست، ضعف خطرناک نظامی روسیه را برای همه برملا نمود؛ ضعفی که شهرت و جایگاه روسیه را به اهتزاز درآورد. این واقعیت روسیه شبیه واقعیت آن در دهۀ نهم می‌باشد و بنابر این، روسیه در حال حاضر در وضعیتی به سر نمی‌برد که بتواند با عضویت سوئد/سویدن و فنلند در ناتو مخالفت نماید، به دلیل موقفی که این دو دولت دارد و ضعف نظامی که روسیه در حال حاضر از آن رنج می‌برد.

امیدوارم تصویر مربوط به تفاوت میان موقف روسیه در برابر اوکراین و موقف آن در برابر سوئد/سویدن و فنلند روشن شده باشد.

26 محرم 1445هـ.ق.

13 آگست 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

شبکۀ الجزیره به تاریخ 31 جولای 2023م، در سایت انترنتی خود چنین نوشت: «دو فرد در استکهلم، پایتخت سوئد یک نسخه از قرآن کریم را در برابر ساختمان پارلمان سوئد سوزاندند. این دو فرد پس از آن اقدام به این کار نمودند که پولیس به آنان اجازه تنظیم چنین کاری را داد. این در حالی است که سازمان همکاری‌های اسلامی در یک نشست اضطراری ویدیویی، ادامه یافتن چنین اهانت‌ها در سوئد و دانمارک را تقبیح نمودند. لازم به ذکر است که سلوان مومیکا و سلوان نجم، نخست قرآن کریم را زیر پاهای خود نموده، سپس آن را سوزاندند؛ چنان‌‌که قبلاً نیز این کار را در برابر مسجد جامع بزرگ شهر استکهلم در اواخر ماه مارچ 2023م انجام داده بودند.»

سوال این است که آیا این کارها انگیزۀ فردی داشته و ناشی از کینه‌توزی آنان علیه اسلام و مسلمانان می‌باشد یا این که در پس این اقدامات شنیع، انگیزه‌های پنهان سیاسی وجود دارد؟

جواب:

شکی نیست که دولت‌های کفری و سیاست‌مداران آن‌ها و نیز دستگاه‌های استخباراتی شان کینه‌ها و بغض‌های سنگینی‌ علیه مسلمانان در سر می‌پرورانند و زهر خود را در هر فرصتی بالای مسلمانان می‌پاشند. اما درک این کینه‌ها و چگونگی تکامل آن و نیز تشخیص آن در هر یک از سرزمین‌های کفری می‌طلبد تا به تفاصیل و جزئیات بسیاری از مسایل پی برده و از انواع دسیسه‌های سیاسی و استخباراتی که علیه مسلمانان چیده می‌شود، آگاهی کامل داشته باشیم. جزئیات و تفاصیل این مسایل قرار ذیل بیان می‌گردد:

1. تاریخ دولت‌های اسکاندیناوی و تشکیل اندیشۀ سیاسی در آن همواره محکوم به دو چیز بوده؛ اول: این‌که این‌ها دولت‌های خالص اروپایی می‌باشد، چنان‌چه این‌ها دولت‌هایی است که در شمالی‌ترین قسمت اروپا موقعیت دارد و این دولت‌ها در دورۀ "فایکنج"، که از قرن هشتم تا قرن یازدهم میلادی ادامه داشت، تنها سرزمین‌های اطراف خود را استعمار می‌نمود و بس. دورۀ مذکور که قبل از ظهور قدرت‌های بزرگ اروپا بود، برای مردم منطقۀ اسکاندیناوی یک دورۀ طلایی به شمار می‌رفت. زمانی که بریتانیا به عنوان دولت بزرگ در شمال غرب اروپا، روسیه در شرق این قاره و آلمان در وسط آن سر بلند نمودند، دولت‌های اسکاندیناوی تبدیل به ماهی‌هایی شدند که در برابر نهنگ‌های بزرگ قرار دارد؛ طوری که نفوذ بریتانیا در نرویج که همسایه آن بود گسترش یافت، نفوذ روسیه در فنلند، که هموجوار آن بود بالا گرفت و نفوذ آلمان در دانمارک، که در مجاورت آن قرار داشت افزایش یافت. اما سوئد که در وسط سرزمین‌های اسکاندیناوی پنهان شده بود، توانست تا حدودی استقلال خود را حفظ نماید و اردوی معتبری بسازد و به این ترتیب، نسبت به سایر دولت‌های اسکاندیناوی به دولت‌های بزرگ کمتر وابسته بود، اما از آن جایی که بریتانیا در دورۀ پیش از جنگ دوم جهانی بزرگترین دولت به شمار می‌رفت، طبیعی بود که در تمام سرزمین‌های اسکاندیناوی نفوذ بیشتر را داشته باشد و توانست نفوذ فعال روسیه و آلمان را در آن جا کاهش دهد.

2. در نتیجۀ موقعیت جغرافیایی دولت‌های اسکاندیناوی، که دور از جهان اسلام قرار گرفته، این‌ دولت‌ها شامل آن عده از دولت‌های اروپایی نمی‌شوند که سرزمین‌های مسلمانان را استعمار نموده و پس از سقوط دولت عثمانی با مسلمانان درگیر شدند، البته به استثنای موارد خاص و کوچکی مانند دانمارک. بنابر این، دولت‌های مذکور تا حد زیادی از دشمنی که میان مسلمانان و دولت‌های اروپایی به وجود آمد، به دور بودند، زیرا این دولت‌های اروپایی بود که سرزمین‌های مسلمانان را استعمار نموده بودند. این‌جاست که دلیل پناهندگی‌های قابل توجه اخیر مسلمانان از سرزمین‌هایی مانند عراق، سوریه و سومال به دولت‌های اسکاندیناوی تفسیر می‌گردد و این که چرا دولت‌های این منطقۀ اروپا، مخصوصاً سوئد، از پناهندگان مسلمان به گرمی استقبال نمود، استقبالی که این سرزمین‌ها را بیشتر در محراق توجه مسلمانانی قرار داد که از سرزمین‌های خود فرار می‌نمایند؟

اما این واقعیت زیاد دوام نیافت، مخصوصاً پس از آن که طرز زندگی پاک و بی‌آلایش مسلمانان در سوئد و سایر دولت‌های اسکاندیناوی و حتی سراسر اروپا، تأثیر گذاشت، طوری‌که شمار مسلمانان در آن افزایش یافت، تعداد مساجد بیشتر شد، تجارت غذاهای حلال برجسته گردید و این روند ادامه یافت در حدی‌که صحنه‌های "دختران محجبۀ اروپا" ظاهر گردید. به جای این‌که احترام آنان برای مسلمانان بیشتر شود، کینه‌توزی شان بالا گرفت و رفته رفته گسترش یافت! چنان‌چه اقداماتی کینه توزانه از طرف ادارۀ خدمات اجتماعی سوئد "سوسیال" مبنی بر گرفتن کودکان مسلمانان از خانواده‌های شان به بهانۀ حمایت از کودک، افزایش یافت. سپس سازمان‌های تندرو و بنیادگرای این سرزمین‌ها فرصت یافتند تا علیه مسلمانان دست به کار شوند، چنان‌چه قرآن کریم و پرچم/بیرق برخی از سرزمین‌های اسلامی مانند ترکیه، عراق و مصر را آتش زدند.

قبل از آن نیز اقداماتی علیه مسلمانان صورت گرفته بود که برجسته‌ترین آن، نشر کاریکاتورهای اهانت‌آمیز به ارزش‌های اسلامی بود، مانند کاریکاتورهای اهانت‌آمیز برای مسلمانان و رسول الله صلی الله علیه وسلم، توسط یک روزنامۀ دانمارکی در سال 2005م منتشر گردید و سپس روزنامۀ بدنام "شارلی ابدو"ی فرانسه آن کاریکاتورها را در سال 2006م بازنشر نمود. هم‌چنین اقدامات متعدد و پی‌هم دیگری که برای تحریک مسلمانان صورت گرفت. در کنار این اقدامات اهانت و تحریک‌آمیز، جریان‌های راست بنیادگرا ظاهر گردیدند که پدیدۀ موسوم به "اسلامفوبیا" یا اسلام هراسی را انتشار دادند.

3. اما موج اخیر دشمنی با اسلام که در قالب سوزاندن نسخه‌هایی از قرآن پاک در سوئد و دانمارک تمثیل گردید، دو مسأله در آن قابل ملاحظه بود؛ اول: قرآن پاک نخستین بار در سوئد توسط راسموس پالودان، رهبر حزب راست‌گرای تندرو دانمارک "هارد لاین"، که یک تندرو دارنمارکی بود سوزانده شد. (منبع: یورونیوز عربی، 22 جنوری 2023م). او این کار را در برابر سفارت ترکیه و زیر نظر نیروهای سوئدی انجام داد! دوم: شدیدترین اقدام تحریک‌آمیز توسط یک فرد مسیحی تندرو عراقی الاصل صورت گرفت که دست به اعمالی شدیداً تحریک‌آمیز زد، مانند پاره نمودن صفحاتی از قرآن پاک، لگدزدن به آن، گذاشتن چربی خوک بالای آن و در نهایت سوراندن آن. او این کارها را در برابر مسجدی در فوره در هنگام خروج نمازگذاران از نماز عید سعید قربان سال 2023م انجام داد. سپس کار سوزاندن قرآن کریم به گونۀ یک کمپاین در سوئد و دانمارک به بهانۀ آزادی بیان ادامه یافت.

انگار در این دو مسألۀ فوق‌الذکر اشاره‌یی است مبنی بر این که این غیر سوئدی‌هاستند که دست به چنین کارهایی می‌زنند و نه خود سوئد و این که آنان برای این اعمال خود از برخی بندهای قانون اساسی سوئد سؤ استفاده نموده اند. سپس دولت، این اقدامات را تقبیح نمود، اما اعلان کرد که به دلیل آزادی بیان که در قانون اساسی سوئد درج گردیده، نمی‌تواند از آن جلوگیری نماید.

4. یکی دیگر از نکات قابل ملاحظه این است که اقدامات صورت گرفته، مشخصاً ترکیه را هدف قرار داده بود؛ چنان‌چه اقدام اول در برابر سفارت ترکیه صورت گرفت و پرچم ترکیه نیز همزمان با قرآن کریم سوزانده شد. شاید واکنشی که امریکا به این اقدام نشان داد، به هدف از آن اشاره داشته باشد: «یک سخن‌گوی وزارت خارجۀ امریکا در پاسخ به پرسشی که در جریان گزارش روزانۀ وزارت مطرح گردید گفت: بگذارید دو چیز را بگویم... و این چیزی نیست که شما قبلاً از ما نشنیده باشید. ما همواره گفته ایم که آتش زدن متون دینی، کاری نامحترمانه و آزاردهنده است و این که هر آن‌چه که قانونی باشد، الزاماً مناسب و ضرور نیست. بناءً می‌گذارم حکومت سوئد و مسئولین اجرای قانون داخلی آن مشخصاً در این خصوص و مواردی فراتر از این مورد مشخص، سخن بگویند.» وی در ادامه افزود: «اما به گونۀ گسترده، هریک از اتریش و ترکیه را تشویق می‌نماییم، بدون تأخیر با پروتوکول پیوستن سوئد به پیمان ناتو موافقت نمایند تا بتوانیم در زودترین فرصت ممکن به حضور سوئد در این پیمان خوش‌آمد بگوییم. ما به این باور استیم که سوئد به تعهدات‌اش بر مبنای توافق سه جانبه‌یی که با فنلند و ترکیه در حاشیۀ نشست مدرید در سال گذشته داشت، عمل نموده.» (منبع: CNN عربی، 29 جون 2023م)

5. با دقت نمودن بیش‌تر، متوجه می‌شویم که این موج از اقدامات جنایت‌آمیز در سوزاندن قرآن پاک در درجۀ نخست ناشی از کینه‌توزی علیه اسلام و مسلمانان است. هدف دیگر این است که روند پیوستن سوئد به ناتو را از طریق تحریک نمودن ترکیه، مختل نمایند. شاید کسی‌که این اقدامات را طراحی نموده می‌داند که ترکیه در نهایت به خواسته‌های امریکا مبنی بر پیوستن سوئد به ناتو و قرار دادن آن به عنوان یک شکست دیگر برای روسیه به دلیل جنگ در اوکراین، تن خواهد داد. چنان‌چه اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه برای عملی نمودن این خواسته‌های امریکا، با ارجاع مسألۀ پیوستن سوئد به ناتو، به پارلمان ترکیه موافقت نمود، یعنی با پیوستن آن موافقت کرد و این موافقت در جریان نشست ناتو در لیتوانی به تاریخ 11 جولای 2023م صورت گرفت.

بعید نیست رژیم یهود در آن‌چه اتفاق افتاده دست داشته باشد، به دو دلیل؛ اول این‌که پناهندۀ عراقی مقیم در سوئد، که قرآن کریم را سوزاند، یکی از افراد موساد (استخبارات رژیم یهود) است. «وزارت استخبارات ایران شام روز دوشنبه اعلان نمود که معلومات موثقی را به دست آورده مبنی بر این‌که سلوان مومیکا، که قرآن کریم را در سوئد آتش زد، با "موساد" اسرائیل ارتباط وظیفوی داشته. وزارت فوق‌الذکر ایران در بیانیه‌یی که در آژانس رسمی "ارنا" منتشر نمود گفته که مومیکا در سال 2019م به استخدام "موساد" در آمد و وی در بدل خیانت در حق مردم عراق و امت اسلامی توانست تابعیت سوئد را به دست آورد.» (منبع: عربی جدید، 10 جولای 2023م) فرد دیگری که در دور جدید سوزاندن با وی مشارکت نمود، دوست او بوده و با او در ارتباط بوده است. دوم این که هدف این بوده تا با مختل نمودن روند پیوستن سوئد به ناتو، روسیه را دلگرم نمایند، مخصوصاً در سایۀ تنش‌های موجود میان نتانیاهو و بایدن که هنوز هم حاضر نیست از وی استقبال نماید.

6. در اخیر باید گفت آن‌چه بیشتر از همه دردآور است، این است که به حرمت مسلمانان در سطح بین‌المللی اهانت صورت می‌گیرد و حکام مسلمانان و سازمان‌های آنان در بسترهای خود آرمیده اند! بزرگترین واکنشی که برخی از آنان در برابر این حرمت شکنی‌ها از خود نشان می‌دهند این است که آن را تقبیح می‌نمایند؛ واکنشی که هیچ دردی را درمان نمی‌کند! هیچ انسان عاقلی با این حقیقت مخالف نیست که حرمت‌شکنی و اهانت به مقدسات، مستلزم جنگ بی‌امانی است که وسوسه‌های شیطان را از یاد دشمن ببرد! واقعاً بسی دردناک است که امت‌های ضعیف و ناتوانی مانند دولت‌های اسکاندیناوی به بهانه‌های ناچیزی در قوانین اساسی شان، به احساسات امت اسلامی اهمیت ندهند و با بی‌باکی تمام، دست به آتش زدن مقدس‌ترین مقدسات مسلمانان بزنند.

می‌دانیم که این وضعیت هم‌چنان ادامه خواهد یافت تا زمانی که مسلمانان دارای خلیفه‌یی شوند که بر اساس ما أنزل الله حاکمیت نماید، در راه الله متعال جهاد کند و حق را توسط شریعت الله سبحانه وتعالی به حق‌دار برساند. آنگاست که هیچ یک از این دولت‌های ضعیف و حتی دولت‌های به اصطلاح بزرگ، جرأت نخواهد نمود به حریم مسلمانان دست درازی نماید. آنگاه به مجازات اهانت کننده اکتفا نخواهد شد، بلکه دولت و یا دولت‌هایی که از او حمایت و یا به او پناه می‌دهند، نیز مجازات خواهند شد.

﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ [شعراء 227]

ترجمه: و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی و دوزخ انتقامی بازگشت می‌کنند.

16 محرم 1445هـ.ق.

3آگست 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در صفحۀ 307 جلد اول شخصیه آمده است: «دلالت‌ها به دلالت اصلی و دلالت تابع تقسیم می‌شود...» اما در صفحۀ 129 جلد سوم شخصیه ذکر شده که «دلالت‌ها به منطوق و مفهوم تقسیم شده و منطوق به دو قسم است: دلالت مطابقت و تضمن. بعداً در ادامه ذکر شده که دلالت مفهوم، یعنی دلالت التزام به چندین نوع تقسیم شده، که دلالت اشاره یکی از انواع دلالت مفهوم است.» هم‌چنان در قسمت تشریح دلالت اشاره همان مثال‌هایی ذکر گردیده که در شخصیه اول به عنوان دلالت تابع ذکر شده است و این مسأله اندکی در تقسیمات دلالت‌ وارده در جلد اول و جلد سوم التباس ایجاد کرده است. لذا پرسش این است که آیا دلالت اصلی همان منطوق و دلالت تابع همان دلالت مفهوم است و یا این‌که برای هرکدام از تقسیمات دلالت جهت و اعتباری است که به آن استعمال می‌شود؟ آیا تقسیم این دلالت‌ها در یک زمان و حالت واحد است و یا در زمان‌ها و حالت‌های مختلف؟ جزاکم الله خیراً!

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

1- موضوعی‌که شما در خصوص آن سوال کردید، در جزء اول کتاب شخصیه ذکر شده و معنی دلالت اصلی و دلالت تابع را به صورت کامل توضیح داده و این کتاب در صفحۀ 305 و 307 فایل ورد باب "نیاز امروزی امت به مفسرین" این مطلب را چنین ذکر نموده است:

«اگر واقعیت قرآن را از لحاظ کلمات و مفردات آن توجه کنیم، می‌بینیم که در قرآن کریم مفرداتی است که  گاهی به معنی لغوی حقیقی و گاهی به معنی لغوی مجازی استعمال شده و گاهی هم بر این مفردات معنی لغوی و مجازی باهم مصداق و انطباق پیدا می‌کند؛ اما معنی‌که هدف است، در هر ترکیب به اساس قرینۀ موجوده شناخته می‌شود. گاهی در این مفردات معنی لغوی فراموش شده و معنی مجازی بر آن باقی می‌ماند و همین معنی مجازی هدف قرار داده شده، نه معنی لغوی. و گاهی می‌بینیم که در قرآن کریم مفرداتی است که تنها معنی لغوی بر آن منطبق شده و به معنی مجازی استعمال نمی‌شود؛ البته به دلیل عدم موجودیت قرینه‌ای که آن مفرد را از معنی لغوی‌اش بر معنی مجازی برگردان نماید. هم‌چنان در قرآن کریم مفرداتی است که معنی لغوی بر آن منطبق شده و گاهی هم معنی شرعی جدیدی غیر از معنی لغوی حقیقی و غیر از معنی لغوی مجازی بر آن منطبق می‌شود و این مفردات در معنی لغوی و معنی شرعی در آیات مختلفی استعمال شده و آنچه معنی، هدف و مقصود را در این آیات تعیین و مشخص می‌کند، همانا ترکیب آیۀ مبارکه است. یا این‌که گاهی بر مفرد تنها معنی شرعی انطباق داشته و به معنی لغوی استعمال نمی‌شود که مثال معنی لغوی کلمۀ "قریه" است که در این دو آیۀ مبارکه تنها به معنی لغوی خود استعمال شده است:

﴿حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا﴾ [کهف: 77]

ترجمه: تا به اهل قریه‌ای رسیدند و از آن اهل قریه طعامی طلب کردند.

﴿أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ﴾ [نساء: 75]

ترجمه: ما را از این قریه بیرون گردان!

ولی کلمۀ "قریه" در این آیۀ مبارکه به معنی مجازی استعمال شده است:﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا﴾ [یوسف: 82] که در این آیۀ مبارکه اهل قریه که همانا معنی مجازی قریه است، مقصود می‌باشد. هم‌چنان الله سبحانه وتعالی فرموده است: ﴿وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا﴾ [طلاق: 8] و در این آیۀ مبارکه نیز اهل قریه منظور است. مثل این قول او تعالی: ﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى (9) عَبْداً إِذَا صَلَّى﴾ [علق: 9-10] زیرا هدف و مراد در این آیۀ مبارکه معنی شرعی"صلی" است و اما در این قول الله سبحانه وتعالی﴿يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ﴾ [احزاب: 56] هدف از "صلاة" معنی لغوی یعنی دعاء است و در این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ﴾ [جمعه: 10] ﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ﴾ [لقمان: 17] در تمام این آیات مبارکه‌ای که لفظ "صلاة" در آن ذکر شده به معنی شرعی آن استعمال گردیده است. این از لحاظ مفردات است.

اما از لحاظ ترکیب و جملات باید گفت که زبان عربی از جهت الفاظ خود دال بر معانی مختلفی بوده که هرگاه ما این الفاظ را در ترکیب‌ها و جملات جستجو کنیم، قطع نظر از این‌که این الفاظ به معنی مفردی خود در ترکیب به کار رفته و یا از لحاظ ترکیب و جمله به کار رفته، در می‌یابیم که این الفاظ از دو حالت خالی نیست: یک حالت این است که به این الفاظ از این لحاظ دیده می‌شود که این الفاظ، الفاظ و عباراتِ مطلقی دال بر معانی مطلق است که همین نوع دلالت، دلالت اصلی است و حالت دوم این است که این الفاظ عبارت از الفاظ و عباراتی است که دال بر معانی تابعی است که این معانی تابع خادم الفاظ و عبارات مطلق است که این نوع دلالت، دلالت تابع است...

اما نسبت به نوع دوم که جملات و ترکیب‌ها الفاظ و عباراتی‌اند که دال بر معانی است که تابع الفاظ و عباراتِ مطلق است؛ چنانچه هر خبری‌که در یک جمله واقع می‌شود، تقاضا دارد واضح گردد که چرا این خبر در چنین جمله‌ای واقع شده است؟ پس آن جمله به شکلی وضع می‌شود که آن مقصد را از ناحیه مخبر، مخبرعنه و نفس اخبار اداء ‌کند، که این بیان و وضاحت مقصد از حالت ظاهری جمله، سیاق جمله، نوعیت اسلوب جمله بر ایضاح، اخفاء، ایجاز و اطناب وغیره به دست می‌آید، مثلاً وقتی شما اراده کنید که خبر را متبارز سازید، نه مخبر عنه را، در این صورت در ابتداء اخبار می‌گوئید: "قام زید" و اگر هدف شما تبارز دادن مخبر عنه بود، می‌گوئید:"زید قام". به همین ترتیب، در جواب سوال و آنچه به منزلۀ جواب سوال است، می‌گوئید: "ان زیدا قام" و در جواب منکر می‌گوئید: "والله ان زیدا قام" و در موقعیت اخبار برای کسی‌که قیام زید را توقع دارد می‌گوئید:"قدقام زید" وغیره اموری‌که لازم است در متون عربی در نظر بگیرید. قرآن کریم این هردو نوع و حالت را با خود دارد؛ مثلاً در قرآن کریم الفاظ و عبارات مطلقی است که بر معانی مطلقی دلالت دارد.

هم‌چنان در قرآن کریم الفاظ و عبارات مقید وجود دارد که دال بر معانیِ است که در اشکال متعدد بلاغی تابع معانی مطلق است، مثلاً از جالب‌ترین نمونه‌های‌که معانی و دلالت تابع در آن وجود دارد، آیات و اجزای آیاتی است که در قرآن کریم و سوره‌های مختلف قرآن کریم تکراراً ذکر شده و هم‌چنان قصه‌ها و جملاتی‌ است که در قرآن کریم تکرار می‌باشد. هم‌چنان در مثال‌های‌که محمول از موضوع مقدم می‌شود و یا این‌که به انواع مختلف و یا به یک نوع واحد حسب سیاق جمله تأکید می‌شود و یا به شکل استفهامات انکاری و غیره ذکر شده که انواع دلالت‌های تابع را در ضمن دارد. مثلاً شما می‌بینید که یک آیه و یا جزئی از یک آیه و یا یک جمله و یا یک قصه در یک سیاق در بعضی سوره‌ها و به یک اسلوب آمده ولی در سورۀ دیگر به اسلوب و شکل دیگری واقع شده باشد؛ اما در جای سومی بر شکل سومی ذکر شده و به همین ترتیب، سائر موارد، شما تعبیری را نمی‌بینید که از وضعیت و شکل اصلی خود بیرون شده باشد؛ مگر این‌که به هدف یک نکتۀ بلاغی صورت گرفته که آن نکتۀ بلاغی تابع معنی مطلقی است که این معنی مطلق را الفاظ و عبارات در آن آیه در ضمن دارد، مثل تقدیم خبر بر مبتداء، تأکید خبر و اکتفاء نمودن بر ذکر بعض و ترک بعضی از آنچه ضرورت است، وسایر مثال‌ها.» ختم.

2- چنانچه می‌بینید، دلالت اصلی همان دلالتی است که از جهت الفاظ و عباراتی مطلق دیده می‌شود که این الفاظ و عبارات دال بر معانی مطلق است و همین نوع دلالت، دلالت اصلی است؛ یعنی دلالت لفظ مطابق به اسالیب لغت از لحاظ تقدیم و تأخیر، اطناب و ایجاز و حقیقت و مجاز است. به عبارت دیگر، همین دلالت منطوق نص است؛ لذا طوری‌که در صفحۀ 180 شخصیۀ سوم آمده منطوق چنین توضیح داده شده است:

«اگر دلالت خطاب بر حکم از لحاظ لفظ باشد، پس این دلالت، منطوق لفظ و خطاب است و اگر این دلالت از معنی به دست آید که لفظ بر آن معنی دلالت دارد، پس این دلالت بیرون شده از معنی، دلالت مفهوم است. لذا منطوق همان معنی است که لفظ در محل نطق بر آن دلالت دارد؛ یعنی مستقیم از لفظ فهیمده شده بدون واسطه و احتمال، مانند وجوب روزۀ رمضان که از این قول الله سبحانه وتعالی فهمیده می‌شود: ﴿فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾ و این چیزی است که لفظ توسط منطوق خود بر این معنی دلالت دارد و این دلالت لفظی نیز نامیده می‌شود؛ پس بر معنی‌که لفظ به صورت مطابقی و یا تضمنی دلالت دارد، او منطوق است نه آنچیزی‌که از سیاق کلام فهمیده می‌شود؛ زیرا لفظ تنها به اعتبار دلالت خود به سه قسم تقسیم می‌شود که این سه قسم عبارت است از: مطابقی، تضمنی و التزامی. مثلاً دلالت لفظ بر تمام معنی‌اش مطابقی است که همین معنی منطوق است و دلالت لفظ بر جزء مسمی یعنی جزء لفظ، دلالت تضمنی است و این معنی تضمنی نیز از منطوق است.

وقتی خطاب توسط منطوق‌اش بر حکم دلالت کرد، اول آن خطاب بر حقیقت شرعی حمل می‌شود، مانند این قول او صلی الله علیه وسلم:  

«لَيْسَ مِنَ الْبِرِّ الصِّيَامُ فِي السَّفَرِ» (این حدیث را احمد روایت کرده است.)

ترجمه: روزه در سفر لازم نیست!

در این‌جا کلمۀ "صیام" بر معنی شرعی حمل می‌شود، نه بر معنی لغوی؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم به هدف مسائل شرعی فرستاده شده است؛ اما در صورتی‌که برای لفظ حقیقت شرعی نبود یا حقیقت شرعی داشت، ولی امکان حمل آن بر معنی شرعی اش نبود، در این صورت این لفظ بر معنی حقیقی عرفی موجود در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم حمل می‌شود؛ زیرا حقیقت عرفی زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بیش‌تر به ذهن می‌آید و به دلیل این‌که شرع در موارد زیادی عرف را در احکام شرعی اعتبار داده است، مانند ایمان؛ اما در صورتی‌که حمل لفظ بر حقیقت شرعی و حقیقت عرف موجود در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم متعذر شد، در این صورت لفظ بر حقیقت لغوی حمل می‌شود؛ پس نصوص شرعی الفاظ تشریعی است که برای بیان شریعت اسلامی آمده و اصل در دلالت نصوص شرعی در ابتداء معنی شرعی و در قدم دوم معنی عرفی و سپس در قدم سوم معنی لغوی است. این در صورتی است که استعمال نصوص شرعی و عرفی زیاد شود؛ طوری‌که یکی از این دو معنی مصداق پیدا کند؛ نه معنی لغوی. اگر چنین نبود، پس آن لفظ مشترک می‌باشد که باید توسط قرینه‌ای یکی از این دو معنی ترجیح داده شود؛ اگر حقیقت سه گانۀ شرعی، عرفی و لغوی در نصوص و الفاظ متعذر شد، در این صورت به خاطری جلوگیری و حفظ کلام از اهمال و بی‌مفهومی بر معنی مجازی حمل می‌شود...»

به این ترتیب، شما می‌بینید که دلالت اصلی همان دلالت منطوق است و هردو نوع دلالت یعنی دلالت لفظ می‌باشد؛ پس دلالت خطاب بر حکم، اگر از ناحیۀ لفظ باشد، آن دلالت منطوق است. دلالت اصلی همان دلالتی است که از این جهت دیده می‌شود که الفاظ و عبارات مطلق دال بر معانی مطلق باشد و همین نوع دلالت، دلالت اصلی است. اما دلالت تابع آن دلالتی است که دلالت اصلی را با اسالیب بدیعی توضیح داده و زیبائی معنی و بنای لفظ را ظاهر می‌سازد، یعنی دلالت تابع خادم دلالت منطوق بوده و دلالت منطوق را از لحاظ حقیقت، مجاز، اطناب، ایجاز، تقدیم، تأخیر وغیره  وضاحت می‌دهد؛ یعنی هر آن‌چیزی‌که مظهر بلاغت و ملاک اعجاز معنی را توضیح و متبارز ‌سازد، دلالت تابع است. همین دلالت تابع در حقیقت توضیح منطوق لفظ بوده و حکم منطوق را تأکید نموده، نه حکم دیگری. پس دلالت تابع خادم دلالت اصلی یعنی دلالت منطوق و توضیح معنی منطوق است نه برای ایجاد حکم دیگری؛ یعنی دلالت تابع مفهوم لفظ و یا نوعی از انواع مفهوم لفظ نمی‌باشد. پس منطوق آن‌چیزی است که از دلالت لفظ فهمیده شده، اما مفهوم همان چیزی است که از مدلول لفظ یعنی از معنی لفظ فهمیده می‌شود، مانند این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ﴾ [اسراء: 23] زیرا دلالت این لفظ این است که در برابر والدین "اف" نگوئید که این منطوق لفظ است؛ اما مدلول لفظ نهی از "تأفیف" می‌باشد و از این مدلول فهیمده می‌شود که والدین را نباید بزنید؛ پس از مفهوم این قول سبحانه وتعالی: ﴿فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ﴾ این معنی فهمیده می‌شود که والدین را نزنید؛ پس حرمت ضرب والدین مفهوم این قول الله سبحانه وتعالی است که از مدلول آیۀ مبارکه ﴿فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ﴾ فهمیده می‌شود...»

3- برای معلومات بیش‌تر باید گفت که در خصوص منطوق و مفهوم از جانب علماء اصول در قرون اولیه از عصر شافعی متوفی 204هـ تمرکز و توجه صورت گرفته است؛ چنانچه جوینی در "البرهان" و هم‌چنان در قرن پنجم هجری عصر شگوفائی مخصوصاً در نزد جوینی امام حرمین متوفی 478هـ که در کتاب خود "البرهان فی اصول الفقه" و غزالی متوفی 505هـ در کتاب خود"المستصفی" در این خصوص تمرکز کردند که ما بعضی از آنچه غزالی در "المستصفی" گفته در این‌جا ذکر می‌کنیم:

در صفحۀ 25 "فصل اول در مورد دلالت الفاظ بر معانی" گفته است: «فن اول در خصوص سوابق است که در این خصوص سه فصل بوده و فصل اول، در مورد دلالت الفاظ بر معانی است که این هدف ما به این تقسیمات واضح می‌شود:

تقسیم اول: دلالت لفظ بر معنی به سه وجه منحصر می‌شود که همانا معنی مطابقی، تضمنی و التزامی ... است.»

در صفحۀ 246 آمده است: «پنجم: مفهوم از فحواء فهمیده می‌شود، مانند تحریم ضرب والدین؛ چنانچه این مفهوم از نهی "تأفیف" فهمیده می‌شود؛ پس این حرمت قطعی است، مانند نص، اگرچه این معنی مستند بر لفظ نبوده و تنها عین لفظ منظور مان نیست؛ بلکه دلالت آن را هدف داریم؛ پس هر دلیل سمعی قاطع مانند نص است و در نزد کسانی‌که به این نظراند که مفهوم نیز مانند منطوق است تا جائی‌که این قاعده در وجوب زکات در گوسفندان نیز عمومیت پیدا کرده و شارع گفته است: «فِي سَائِمَةِ الْغَنَمِ زَكَاةٌ» که توسط مفهوم این قول شارع، گوسفند علف‌خوار؛ گوسفندی‌که از علف طبیعی و دشتی نمی‌خورد، بلکه برایش علف می‌دهند، نیز از عمومیت نام گوسفند و حیوانات بیرون شده است...»

سپس علماء اصول این موضوع را ادامه داده مثلاً در " المحصول فی اصول الفقه" نوشتۀ ابن عربی متوفی 543هـ و "المحصول" نوشته رازی متوفی 606هـ و "روضة الناظر" نوشتۀ ابن قدامه متوفی 620هـ سپس "الاحکام فی اصول الاحکام" نوشته‌ای آمدی متوفی 631هـ و سپس علماء اصول بعد از ایشان این مطلب را ادامه دادند.

4- تقسیمات دلالت‌ به اصلی و تابع شده و بیش‌ترین کسی‌که به این مسأله تمرکز کرده و توضیح داده است، امام شاطبی متوفی 790هـ در کتاب خود "الموافقات" جزء اول باب انواع معانی عربی و مراتب آن چاپ اول 1470/1997م صـ 51-52 چنین گفته است:

«3- انواع معانی عربی و مراتب آن... چنانچه شاطبی بیان می‌کند از عرف شناخته شده‌ در خطاب این است که برای لغت عرب دو دلالت است: اول: از جهت این‌که این لغت الفاظ و عبارات مطلقی است که دال بر معانی مطلق است که همین نوع دلالت، دلالت اصلی می‌باشد؛ البته در خصوص این مسأله تمام زبان‌ها اشتراک دارند و مقصد متکلمین توسط این دلالت‌ها به دست می‌آید. این مسأله به یک قوم اختصاص نداشته و همین دلالت و معنی است که می‌توانیم به زبان‌های دیگر ترجمه کنیم. از همین لحاظ و جهت تفسیر و بیان معنی قرآن برای عام مردم و برای کسانی‌که فهم قوی بر تحصیل معانی قرآن ندارد، حاصل می‌شود.

دوم: از جهت این‌که لغت عربی الفاظ و عبارات مقیدی است که دال بر معانی خادم است و این نوع دلالت، تابع دلالت اصلی بوده که این نوع دلالت تنها اختصاص به زبان عربی دارد. زیرا هر خبر از این ناحیه تقاضای اموری دارد که خادم آن خبر باشد؛ البته این امور از جهت مخبر، مخبرعنه، مخبربه و نفس اخبار  در حال و سیاق جمله و نوعیت اسلوب جمله از ایضاح و اخفاء، ایجاز و اطناب و به حسب کنایه و تصریح و به حسب آنچه که در سیاق اخبار اراده می‌شود و آنچه از مقتضی حال به دست می‌آید وغیره حالات از این موارد از اموری‌که حصر آن ممکن نیست؛ پس مثل این تصرفات که معنی کلام را متفاوت می‌سازد، مقصود اصلی نبوده، ولی این تصرفات از جملۀ مکملات و متممات جمله بوده، اگر در ان منکری نباشد، مساق(خواندن و نوشتن) کلام را زیبا می‌سازد.»

او در خصوص دلالت دوم می‌افزاید: «و این چیزی است که در علم بلاغت از آن بحث شده و بلاغیون "مستتبعات تراکیب" نام می‌گذارند و این خواص نظمی است که شأن کلام توسط آن بالا می‌رود. وقتی قرآن کریم به اعتبار این‌که الفاظ لغوی است، دلالت اصلی و دلالت تابع دارد، "یعنی مظهر بلاغت و ملاک اعجاز" است؛ لذا ترجمۀ قرآن کریم از لحاظ معنی دومی میسر نیست. زمخشری در "کشاف" گفته است: "از جملۀ زیبائی‌ها و باریکی‌های کلام عرب مخصوصاً قرآن کریم این است که هیچ زبانی به صورت مستقل نمی‌تواند معنی آنرا برساند." اما چیزی‌که انتقال آن به زبان دیگری ممکن است، معنی اصلی است که زبان‌های اجنبی نیز می‌تواند این معنی را اداء کند و این نظری است که "شاطبی" در مسأله ترجمه قرآن کریم بیان داشته است.» ختم.

5- سزاوار است بگوئیم که این مسأله در بین علمای اصول اختلافی است. بعضی از علمای اصول با ما هم‌نظر بوده و می‌گویند که دلالت تابع حکم جدیدی را افاده نمی‌کند؛ بلکه این دلالت خادم توضیح دلالت اصلی است؛ اما بعضی دلالت تابع را از جملۀ مفهوم، مخصوصاً از جملۀ دلالت اشاره می‌دانند؛ مثل اقل مدت حمل... و ما دلالت اشاره را واضح ساختیم که دلالت اشاره از جملۀ انواع مفهوم بوده و در شخصیه سوم صفحۀ 186 چنین مورد بحث قرار گرفته است:

«دلالت اشاره: دلالت اشاره آن است که کلام برای بیان حکمی گفته شده و یا کلام بر حکمی دلالت می‌کند؛ ولی از این کلام، حکم دیگری غیر از این حکم مبین، فهمیده می‌شود با وصف این‌که حکم دومی مقصود کلام نمی‌باشد؛ مثلاً دلالت مفهوم این قول او تعالی است: ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْراً﴾ [احقاف: 15] و این قول او تعالى: ﴿وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ﴾ [لقمان: 14]، زیرا اقل مدت حمل شش ماه است؛ اگرچه اقل مدت حمل در لفظ این دو آیۀ مبارکه ذکر نشده است. هم‌چنان مباشرت  که در این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ﴾ [بقره: 187] مباح دانسته شده، در این قول او تعالی: ﴿حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾ [بقره: 187] بیان شده که تا طلوع آفتاب جائز است. اگرچه بیان این مسأله مقصود است؛ اما از این مسأله لازم می‌آید که هرکس در شب رمضان جماع کرد و جنب شد، روزه‌اش فاسد نمی‌شود؛ زیرا کسی‌که در آخر شب جماع کرد، ناچار غسل آن تا روز به تأخیر می‌افتد...»

شاطبی تأکید می‌کند که بعضی از علماء در خصوص دلالت اصلی و دلالت تابع می‌گویند: دلالت تابع همانا دلالت اشاره است و عین مثال‌های را که ما در مورد دلالت اشاره آوردیم، در کتاب" الموافقات" خود در جلد 2 صفحات 151 و 154 بیان می‌کند و اختلاف را در دلالت تابع بیان نموده و تحت این عنوان: "المسألة الخامسه" چنین می‌گوید:

«وقتی ثابت شد که برای کلام از ناحیۀ دلالت‌اش دو اعتبار است؛ از جهت دلالت‌اش بر معنی اصلی و از جهت دلالت‌اش بر معنی تبعی. معنی تبعی‌که خادم معنی اصلی می‌باشد، وقتی چنین مطلبی ثابت شد، لازم است که به جهت معنی دقت شود و فهمیده شود که آیا احکام تنها از همین جهت معنی اصلی دارد گرفته می‌شود و یا این‌که از هر دو جهت؟

بدون شک که در جهت معنی اصلی و اعتبار جهت معنی اصلی برای دلالت احکام به صورت مطلق اشکال و اختلاف وجود نداشته و جای اختلاف در این خصوص نمی‌باشد؛ اما در خصوص این‌که برای جهت معنی تبعی در دلالت احکام اعتباری هست و یا خیر؟ چون معنی دلالت تبعی معانی زائدی بر معانی اصلی دارد. این مورد محل اختلاف است که در این خصوص هر گروه دلیل و نظر خود را دارد. مثلاً مصحح استدلال به چندین وجه می‌کند...

دوم استدلال به شریعت بر احکام از جهت شریعت به لسان عرب است، نه از این جهت که کلام است و این اعتبار، معنی جهت اول یعنی دلالت اصلی و معنی جهت دوم یعنی دلالت تبعی را شامل می‌شود. پس تخصیص معنی دلالت اصلی بر دلالت احکام بدون جهت معنی دوم یعنی دلالت تابع ، تخصیص بدون مخصص و ترجیح بدون مرجح است که چنین عملی باطل می‌باشد؛ لذا سزاوار نیست که تنها به معنی اولی یعنی معنی اصلی اعتبار داده شود؛ بلکه برای هر دو معنی اعتبار است...

سوم این‌که علماء کلام را اعتبار داده و در موارد زیادی از این جهت استدلال بر احکام می‌نمایند:

استدلال کردند که مدت حیض پانزده روز است و استدلال به این قول او صلی الله علیه وسلم می‌نمایند:«تَمْكُثُ إحْدَاكُنَّ شَطْرَ دَهْرِهَا لَا تُصَلِّي؛ هرکدام از شما بخشی از عمر خود را نماز نمی‌خوانید» هدف اخبار به نقصان دین است؛ نه اخبار به حد آخرین مرحلۀ مدت. اما مبالغه تقاضا می‌کند که چنین باشد. هم‌چنان مثل استدلال شان بر تقدیر اقل مدت حمل بر شش ماه که از این قول الله سبحانه وتعالی گرفته می‌شود:﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْراً﴾ [احقاف: 15] در کنار این قول او تعالی: ﴿وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ﴾ [لقمان: 14] پس مقصد در این آیۀ مبارکه اولی بیان مدت دو مسأله بدون ذکر جزئیات است. سپس در آیۀ مبارکۀ دوم مدت فصال قصداً ذکر شده و از بیان مدت حمل به صورت تنهائی سکوت نموده و برای آن مدت ذکر نشده است؛ لذا نتیجه آن چنین می‌شود که اقل مدت حمل شش ماه است.

در این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ﴾ [بقره: 187] تا این قول او سبحانه وتعالی: ﴿حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾[بقره: 187] این قول الله سبحانه وتعالی دلالت بر این دارد که برای شخص جائز است تا صبح جنوب باشد و روزۀ آن صحت دارد؛ زیرا اباحت مباشرت تا طلوع صبح تقاضای این مطلب را دارد؛ اگرچه مقصود لفظ این مسأله نمی‌باشد؛ زیرا این مطلب از خود مقصود یعنی از اباحت جماع کردن، خوردن و نوشیدن لازم می‌آید.

کسی‌که به این نظر است که تابع بر معنی مستقلی و بر احکام شرعی دلالت ندارد، استدلال به وجوهات ذیل می‌کند:

این جهت از دلالت به فرض این‌که خادم و تابع دلالت اولی یعنی دلالت اصلی است، پس این دلالت از این حیث است که تأکید کننده، تقویت کننده و واضح کنندۀ معنی دلالت اولی یعنی دلالت اصلی است که قابلیت شنیدن را داشته و مورد قبول قرار گرفته و برای عقول موقعیت فهم را مهیا می‌کند؛ مثلاً وقتی می‌گوئیم: ﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا﴾ [یوسف: 82] مقصود این است که از اهل قریه سوال کن؛ اما خود قریه از باب مبالغه جهت تکمیل شدن موضوع مورد سوال قرار گرفته است. مانند این مثال موارد دیگر نیز وجود دارد؛ اما از این‌که نسبت سوال به قریه داده شده کدام حکم برین مسأله بنا نمی‌شود.

سوم: وضع جهت دلالت تابع از دلالت اولی تقاضای این را دارد که معنی مفید از این جهت باید از همین جهت تابع باشد، اگر غیر از این جهت گرفته شود، در این صورت خروج از وضع دلالت تابع بوده و این غیر صحیح می‌باشد. دلالت تابع بر حکم زیادی بر دلالت اولی یعنی دلالت اصلی بوده و در حقیقت خروج از تابعیت بودن آن برای دلالت اولی یعنی اصلی است. لذا استفادۀ حکم از جهت دلالت تابع یعنی دلالت اصلی غیر فهم شده از عربی است که چنین چیزی درست نمی‌باشد.

اما ما به این باور نیستیم که حدیث دال بر مدت حیض است، بلکه در این خصوص اختلاف است. به همین دلیل احناف می‌گویند که اکثر مدت حیض ده روز است؛ اگر احناف تسلیم این مسأله باشد، این از جهت دلالت لفظ به وضع نیست و در این خصوص سخنی است و اقل مدت حمل مأخوذ از جهت اولی است؛ نه از جهت دوم. هم‌چنان مسألۀ صبح نمودن در حالت جنابت از جهت دلالت لفظ باالوضع نیست؛ زیرا چنین چیزی ممکن نیست. به همین ترتیب سائر موارد دیگری‌که از همین قبیل است. پس حاصل سخن این‌که استدلال با جهت دوم، یعنی دلالت تابع بر احکام ثابت نمی‌شود؛ پس عمل کردن به این استدلال صحیح نمی‌شود.

بناً صواب و حق این است که به صورت مطلق فیصله بر ممنوعیت اخذ احکام از جهت دوم یعنی دلالت تابع باشد. الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.»

یعنی شاطبی موافق به نظر اول نبوده؛ بلکه موافق به نظر دوم است؛ اما شاطبی این مطلب را اضافه می‌کند:

«فصل: تعارض دلائل در این مسأله آشکار شده و در نتیجه واضح شد که قوی‌ترین دو جهت، جهت مانعین است؛ پس این حالت تقاضا دارد که جهت دوم که همانا جهت دال بر معنی تبعی است دلالت بر حکم شرعی زائد نمی‌باشد. اما نظر دیگری‌که در این خصوص باقی مانده و ابر خیالی می‌کند و به این نظر است که برای جهت دوم معانی زائدی بر معنی اصلی است که این آداب شرعی، تخلقات حسنه است که هر صاحب عقل سلیمی این مسأله را تأئید می‌نماید؛ پس برای این دلالت اعتبار شرعی می‌باشد؛ لذا جهت دوم به صورت کلی خالی از دلالت نیست...»

خلاصه این‌که:

الف) دلالت اصلی همان منطوق است و هردوی آن، دلالت لفظ گفته می‌شود. پس دلالت منطوق همان دلالت خطاب بر حکم است؛ اگر این دلالت از لفظ به صورت بالفعل و مستقیم در محل نطق باشد. دلالت اصلی از جهت الفاظ و عبارات است که این الفاظ و عبارات به صورت مطلق بر معانی مطلق دلالت دارد. پس منطوق و دلالت اصلی هردوی شان دلالت‌ از لفظ می‌باشد.

ب) دلالت تابع خادم دلالت منطوق و یا دلالت اصلی است که آن را با روش‌های بدیعی توضیح داده و زیبائی معنی و مبنا را می‌دهد، یعنی دلالت تابع خادم دلالت منطوق بوده و دلالت منطوق را از حیث حقیقت، مجاز، اطناب، ایجاز، تقدیم، تأخیر وغیره واضح می‌سازد؛ یعنی به هرشکلی‌که معنی واضح و متبارز پیدا کند، آن را واضح می‌سازد. پس دلالت تابع، توضیحی برای منطوق بوده و تأکید کنندۀ حکم منطوق است؛ نه بیان کنندۀ حکم دیگری. پس دلالت تابع خادم دلالت اصلی یعنی منطوق بوده تا معنی دلالت اصلی را توضیح دهد؛ نه برای ایجاد حکم متفاوت از حکم دلالت اصلی. به عبارت دیگر، دلالت تابع نه مفهوم است و نه نوعی از انواع مفهوم و نه دلالت اشاره است و نه غیر از آن.

ج- برای معلومات بیش‌تر باید گفت که این مسأله بین علماء اصول اختلافی است. بعضی از این علماء مثل گفتۀ ما را گفتند که دلالت تابع حکم جدیدی را افاده نمی‌کند؛ بلکه خادم و موضح دلالت اصلی است؛ اما بعضی دلالت تابع را از جملۀ مفهوم مخصوصاً دلالت اشاره قرار می‌دهند، مثل اکثر مدت حیض و اقل مدت حیض و صبح نمودن با حالت جنابت که روزه را فاسد نمی‌سازد... چنانچه در فوق ذکر نمودیم، اما نظر راجح همان نظری است که ما آن را قبلاً ذکر نمودیم.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

6 شعبان 1444هـ.ق.

26 فبروری 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه