دوشنبه, ۰۹ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

سوال و جواب

 

سوال:

شبکهٔ الجزیره به تاریخ ۲۶/۱/۲۰۲۵ در وب‌سایت‌اش گزارشی نشر کرد که: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، اعلام کرد که بر اردن، مصر و برخی دیگر از کشورهای عربی فشار وارد می‌کند تا تعداد بیشتری پناهجویان فلسطینی از غزه را بپذیرند. این اقدام پس از آن صورت می‌گیرد که جنگ اسرائیل علیه این منطقه، بحران انسانی شدیدی ایجاد کرده است. زمانی‌که از ترامپ پرسیده شد که آیا این پیشنهاد موقتی است یا دائمی، او پاسخ داد: «می‌تواند این باشد یا آن.«

آیا این اظهارات به این معنا نیست که ترامپ، حاکمان اردن و مصر را در تنگنای شدیدی از نظر سیاسی و دیپلماتیک قرار داده است، به‌ویژه که آن‌ها پیشتر تأکید کرده بودند که با این کوچ اجباری موافق نیستند؟ آیا این اقدام نشان‌دهندهٔ برنامه‌ای از سوی ترامپ برای تخلیهٔ غزه از ساکنانش و الحاق آن به رژیم یهود است، به‌ویژه در شرایطی که نه تنها حاکمان عرب، بلکه تمامی حاکمان سرزمین‌های اسلامی، در برابر این مسأله سکوتی مرگبار اختیار کرده‌اند و هیچ اقدامی انجام نمی‌دهند؟ و آیا این تحولات نشانه‌ای از تغییر در سیاست امریکا محسوب می‌شود، یا اینکه همان سیاست پیشین است که تنها با رویکردی متفاوت اجرا می‌شود؟

جواب:

برای روشن شدن جواب به سوالات مطرح‌شده، باید به نکات زیر توجه کرد:

  1. ترامپ برخلاف قبل خود، جوبایدن، اهدافش را به‌صورت آشکار و بدون ابهام بیان می‌کند. بایدن تلاش می‌کرد با عبارات مبهم، مردم را به این باور برساند که امریکا به‌دنبال اجرای طرح «راه‌حل دو دولتی» است، اما در عمل این فقط یک شعار بی‌معنا بود. چنان‌که شبکهٔ الجزیره در تاریخ ۴/۱/۲۰۲۴ گزارش داد که: جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا، روز جمعه اعلام کرد که چندین مدل برای راه‌حل دو دولتی وجود دارد و اشاره کرد که برخی از کشورها در سازمان ملل ارتش خاص خود را ندارند. این سخنان نشان می‌دهد که بایدن به‌دنبال طرحی بود که در آن دولتی بدون نیروی نظامی وجود داشته باشد، در مقابل، ترامپ، نیازی به فریب افکار عمومی نمی‌بیند و اهداف خود را به‌صراحت بیان می‌کند. او در جریان کارزار انتخاباتی‌اش گفت: «وقتی به نقشهٔ خاورمیانه نگاه می‌کند، اسرائیل را نقطهٔ بسیار کوچک می‌بیند و از خود پرسیده است که آیا راهی برای به‌دست آوردن سرزمین‌های بیشتر وجود دارد؟ زیرا اسرائیل خیلی کوچک است.» (منبع: سكای نيوز، 19/8/2024) این اظهارات به‌وضوح نشان می‌دهد که ترامپ به‌دنبال توسعهٔ مرزهای رژیم یهود است، از جمله مشروعیت‌بخشی به شهرک‌سازی‌های غیرقانونی در کرانهٔ باختری و فراهم کردن زمینه برای تصرف زمین‌های جدید و گسترش این شهرک‌ها.
  2. این موضوع با تعیین فردی که دیدگاه‌های ترامپ را منعکس می‌کند به‌عنوان سفیر امریکا در رژیم یهود تأیید می‌شود. ترامپ در تاریخ ۱۳/۱۱/۲۰۲۴ در حساب‌اش، در شبکه اجتماعی تروث سوشیال اعلام کرد که مایک هاکابی را به این سمت منصوب کرده و او را چنین توصیف کرد: «او اسرائیل و مردم اسرائیل را دوست دارد و به همان اندازه مردم اسرائیل نیز او را دوست دارند. مایک بدون خستگی برای برقراری صلح در خاورمیانه تلاش خواهد کرد.» مایک هاکابی پیش از این نیز به مواضع سرسختانه خود در حمایت از رژیم یهود شهرت داشت. شبکهٔ بی‌بی‌سی در تاریخ ۱۳/۱۱/۲۰۲۴ به نقل از شبکهٔ ۱۲ اسرائیل گزارش داد که هاکابی همواره از اسرائیل حمایت کرده و در سال ۲۰۱۵ اظهار داشته است:‌ «ادعای اسرائیل برای الحاق کرانهٔ باختری، قوی‌تر از ادعای ایالات متحده بر منهاتن است.» علاوه بر این، ویدیوهایی از او در سال ۲۰۱۷ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که در آن‌ها چنین گفته است:‌ «چیزی به نام کرانهٔ باختری وجود ندارد. این منطقهٔ یهودا و سامره است. چیزی به نام شهرک‌ها وجود ندارد. این‌ها جوامع، محله‌ها و شهرها هستند. چیزی به نام اشغالگری وجود ندارد.»
  3. این سفیر اظهارات خود را بار دیگر در مصاحبه‌ی با شبکهٔ هفتم اسرائیل در تاریخ ۱۵/۱۱/۲۰۲۴ تکرار کرد و گفت: «من نمی‌توانم چیزی را بگویم که به آن باور ندارم. هرگز حاضر نبودم از اصطلاح "کرانهٔ باختری" استفاده کنم، چون چنین چیزی وجود ندارد. من درباره یهودا و سامره صحبت می‌کنم و به مردم می‌گویم که هیچ اشغالی در کار نیست.» او در ادامه افزود: «به یاد داشته باشید که در چهار سال ریاست‌جمهوری ترامپ، هیچ رئیس‌جمهوری در تاریخ، حامی‌تر از او برای اسرائیل نبوده است. از به‌‌رسمیت شناختن قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل گرفته تا انتقال سفارت امریکا از تل‌آویو به قدس و به‌رسمیت شناختن بلندی‌های جولان به‌عنوان دارایی قانونی اسرائیل. همه این اقدامات در دوره ترامپ انجام شد. علاوه بر این، هیچ تلاشی برای پیشبرد "راه‌حل دو دولتی" صورت نگرفت؛ زیرا این طرح عملی نیست و قابل اجرا نمی‌باشد.» وی همچنین تصریح کرد: «من باور ندارم که راه‌حل دو دولتی مشروع باشد. این موضعی است که سال‌ها به آن پایبند بوده‌ام و ترامپ نیز با این دیدگاه موافق است و انتظار دارم که این سیاست ادامه یابد.» این اظهارات به‌وضوح نشان‌دهندهٔ سیاست ترامپ در قبال مسألهٔ فلسطین است. سیاستی که نه‌تنها مشروعیت اشغالگری در کرانهٔ باختری را تأیید می‌کند، بلکه روند شهرک‌سازی غیرقانونی را نیز کاملاً قانونی جلوه می‌دهد.
  4. این بدان معناست که دولت ترامپ هیچ طرح جدیدی برای ایجاد یک دولت فلسطینی، فارغ از اندازه و محدودهٔ آن، ندارد؛ بلکه روند سیاست‌هایش به سمت به‌رسمیت شناختن رسمی شهرک‌های یهود در کرانهٔ باختری توسط امریکا پیش می‌رود، چنان‌که اظهارات سفیر امریکا برای رژیم یهود نیز بر این امر تأکید دارد. او تصریح کرده که ترامپ در این دیدگاه با او هم‌نظر است.  ترامپ نیز بارها از او تمجید کرده که این به معنای ستایش دیدگاه‌های او در قبال این مسأله می‌باشد. این سیاست زمانی بیشتر آشکار می‌شود که ترامپ تحریم‌های را که در دورهٔ بایدن علیه شهرک‌نشینان یهود به دلیل اقدامات غیرقانونی‌شان وضع شده بود، لغو کرد.  بنابراین، آنچه ترامپ از "صلح" سخن می‌گوید، در حقیقت چیزی جز قبول تسلط کامل رژیم یهود بر اراضی اشغالی کرانه باختری و ایجاد شهرک‌های در آن نیست. با دادن ادارهٔ محدود برخی مناطق برای تشکیلات خودگردان فلسطین با نوعی از خودگردانی به شکلی که این تشکیلات هم‌چنان در خدمت رژیم یهود باقی بماند و به‌ نام هماهنگی امنیتی به وظایف خود ادامه دهد، مالیات‌ها را از مردم فلسطین جمع‌آوری کند و با آن حقوق مقاماتش را تأمین کند و در سطح خدمات عمومی، برخی از امور شهری را مدیریت نماید.
  5. ترامپ تلاش کرد تا خود را به‌عنوان تنها شخصی که قادر به تحقق خواسته‌هایش و ایجاد صلح است، معرفی کند و در این مسیر، حاکمان منطقه را فریب داده و با وعده‌های دروغین دل‌خوش کند، همان‌گونه که شیطان پیروانش را می‌فریبد. شبکهٔ الجزیره در تاریخ ۲۳/۱/۲۰۲۵ گزارش داد که: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، ادعا کرد که دولت او در چهار روز، دستاوردهای بیش از آنچه دولت بایدن در چهار سال به انجام رسانده بود، محقق ساخته است. او تأکید کرد که اگر مدیریت او نبود، توافق آتش‌بس در غزه این هفته به سرانجام نمی‌رسید. ترامپ همچنین اعلام کرد که عربستان سعودی ۶۰۰ میلیارد دالر در ایالات متحده سرمایه‌گذاری خواهد کرد، اما او از این کشور خواهد خواست که این مبلغ را به یک تریلیون دلار برساند. اما حقیقت آنست که این توافق چیزی جز یک معاملهٔ پرسود برای رژیم یهود نبود. به گزارش یدیعوت آحارونوت یهودی در تاریخ ۱۴/۱/۲۰۲۵؛ رژیم صهیونیستی این اختیار را خواهد داشت که هر زمان که صلاح بداند، آتش‌بس را لغو کند. کاخ سفید نیز تمام توان خود را برای لغو تحریم‌های که دولت بایدن علیه برخی از شهرک‌نشینان اعمال کرده بود، به کار خواهد گرفت. افزون بر این، دولت ترامپ یک کارزار بین‌المللی علیه دادگاه‌های سازمان ملل که تحقیقات و پیگردهای را علیه اسرائیل آغاز کرده‌اند، به راه خواهد انداخت، به‌ویژه علیه نتانیاهو و وزیر دفاعش، گالانت، که به ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت متهم شده‌اند.
  6. بدین‌گونه، ترامپ در هر دو دورهٔ ریاست‌جمهوری خود، چه در گذشته و چه اکنون، کاملاً در خدمت منافع یهود بوده است. حتی قطعنامه‌های بین‌المللی که امریکا و سایر قدرت‌های بزرگ تصویب کرده بودند و واشنگتن همواره سایر کشورها را به پایبندی به آن‌ها وادار می‌کرد، توسط ترامپ تنها به دلیل منافع رژیم یهود لغو شد، ترامپ قطعنامه‌های سازمان ملل را که کرانهٔ باختری را سرزمین اشغالی دانسته و رژیم یهود را از شهرک‌سازی در آن منع کرده بود، کاملاً بی‌اعتبار کرد. این قطعنامه‌ها تصریح داشتند که رژیم صهیونیستی باید از این منطقه عقب‌نشینی کرده و به مرزهای ۴ جون ۱۹۶۷ بازگردد. افزون بر این، او قطعنامه‌های سازمان ملل دربارهٔ قدس شرقی را نیز نادیده گرفت، قطعنامه‌های که این بخش از شهر را سرزمین اشغالی فلسطینی می‌دانستند. همچنین، قطعنامه‌های مرتبط با بلندی‌های جولان را که این منطقه را به‌عنوان سرزمین اشغالی سوریه به‌رسمیت می‌شناختند، لغو کرد و به‌طور رسمی مشروعیت تصمیم رژیم یهود را برای الحاق این مناطق تأیید نمود. این اقدامات ترامپ نشان می‌دهد که او نه‌تنها مشروعیت شهرک‌ها را به‌رسمیت می‌شناسد، بلکه آنچه را رژیم یهود تاکنون در کرانهٔ باختری غصب کرده است نیز تثبیت کرده و حتی اجازهٔ گسترش شهرک‌های موجود یا ایجاد شهرک‌های جدید را خواهد داد. نخستین گام عملی در این مسیر، صدور فرمان عفو برای شهرک‌نشینانی بود که در دوران بایدن تحت تحریم قرار گرفته بودند.
  7. ترامپ هم‌چنان به پیشبرد طرح خود برای تحکیم جایگاه رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا کشورهای منطقه را وادار به عادی‌سازی روابط با این رژیم کند تا آن را به‌رسمیت بشناسند و بر اشغالگری آن در فلسطین صحه بگذارند. یکی از مهم‌ترین نامزدهای این روند، عربستان سعودی است، به‌ویژه که رابطهٔ ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، با ترامپ بسیار نزدیک و مستحکم است. ترامپ نیز به‌شدت پیگیر روند تطبیع روابط عربستان با رژیم یهود است و این امر ممکن است خیلی زود عملی شود. انقیاد کامل رژیم سعودی به خواسته‌های دولت جمهوری‌خواهان به رهبری ترامپ، برای هر صاحب بینش و بصیرتی کاملاً آشکار است. چنان‌که ترامپ در تاریخ ۲۳/۱/۲۰۲۵ اعلام کرد: عربستان سعودی ۶۰۰ میلیارد دالر در اقتصاد امریکا سرمایه‌گذاری خواهد کرد، اما من از آن‌ها خواهم خواست که این مبلغ را به یک تریلیون دالر برسانند (شبکه الحرة امریکا، ۲۳/۱/۲۰۲۵) ترامپ همچنین تأکید کرد که این توافق در تماس تلفنی او با محمد بن سلمان در شامگاه چهارشنبه، ۲۲/۱/۲۰۲۵ انجام شده است. این بدان معناست که ولیعهد سعودی تنها با یک تماس تلفنی، بی‌درنگ به خواستهٔ رئیس‌جمهور امریکا تن داد و متعهد شد که صدها میلیارد دالر برای حمایت از اقتصاد امریکا اختصاص دهد. بنابراین، کافی است ترامپ یک تماس دیگر بگیرد و از محمد بن سلمان بخواهد که آمادگی خود را برای عادی‌سازی روابط با رژیم یهود اعلام کند تا این امر نیز بدون هیچ مقاومتی اجرایی شود.
  8. بنابراین، هرکس که در رفتارهای ترامپ در حمایت از رژیم یهود تأمل کند، به‌وضوح درخواهد یافت که اظهارات او در مورد تخلیه غزه از ساکنانش و الحاق آن به رژیم یهود، کاملاً در راستای سیاست‌های پیشین او قرار دارد. چنان‌که در پاسخ به این پرسش که آیا این طرح موقتی است یا دائمی، ترامپ پاسخ داده بود: «می‌تواند این باشد یا آن.» (الجزیره، ۲۶/۱/۲۰۲۵) هرکس که در این مورد تأمل کند، به‌وضوح درخواهد یافت که این اظهارات برای ترامپ امری عادی است. اما درباره این پرسش که آیا ترامپ با این اقدام، رهبران اردن و مصر را در تنگنای سیاسی قرار داده است، به‌ویژه که آن‌ها قبلاً اعلام کرده بودند با این کوچ اجباری مخالف‌اند؟ باید گفت که: ترامپ هیچ اهمیتی به این‌ها نمی‌دهد؛ برای او مهم نیست که این دو در تنگنا قرار بگیرند یا نه، زیرا او پیش‌تر با صراحتی بیش از این نیز سخن گفته بود. چنان‌که در سال ۲۰۲۴ اظهار داشت: «وقتی به نقشه خاورمیانه نگاه می‌کنم، اسرائیل را نقطه‌ای بسیار کوچک می‌بینم. از خودم پرسیدم: آیا راهی برای به‌دست آوردن سرزمین‌های بیشتر وجود دارد؟ زیرا اسرائیل خیلی کوچک است.» (منبع: اسکای نیوز، ۱۹/۸/۲۰۲۴) سخنان پیشین ترامپ، به‌صراحت دربارهٔ گسترش سرزمین رژیم یهود بود و اکنون او یکی از راهکارهای این گسترش را بیان کرده است. به‌نظر می‌رسد که ترامپ در حال آماده‌سازی شرایط برای حاکمان دست‌نشاندهٔ منطقه است تا آن‌ها را به پذیرش و اجرای این طرح سوق دهد. این همان طرحی است که پیش‌تر برخی از رژیم‌های عربی، به‌ویژه مصر و اردن مخالفت خود را با آن اعلام کرده بودند. به عبارت دیگر، این یک آزمایش برای سنجش واکنش‌ها (محک زدن) است، اگر این حاکمان بتوانند مردم را تحت فشار بگذارند و آنان را مجبور به پذیرش این کوچ اجباری کنند یا هم این طرح برای مدتی به تعویق بیفتد تا زمانی دیگر که ترامپ آن را مناسب ببیند، در صورتی که مردم در برابر این خیانت نظام ایستادگی کنند و از اجرای این توطئه که خیانت به الله سبحانه و تعالی، رسول او صلی الله علیه وسلم و تمام مؤمنان نیز محسوب می‌شود، جلوگیری نمایند.
  9. ما به‌خوبی می‌دانیم که حاکمان سرزمین‌های اسلامی، به‌ویژه آن‌های که در اطراف فلسطین قرار دارند، نه از الله سبحانه و تعالی حیا دارند، نه از رسول او و نه از مؤمنان. برای آن‌ها اجرای دستورات ترامپ در اولویت قرار دارد، سرسپردگی و بی‌ارادگی این حاکمان به‌وضوح در پیام‌های تبریکی که پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا ارسال کردند، مشهود است. باوجودی که ترامپ هیچ‌گاه دشمنی خود با اسلام و مسلمانان را پنهان نکرده و همواره حمایت بی‌چون‌وچرا از رژیم صهیونیستی را در اولویت سیاست‌هایش قرار داده است، باز هم این حاکمان برای تبریک گفتن به او به‌خاطر پیروزی در انتخابات امریکا از یکدیگر سبقت گرفتند.

أ‌-         شبکه RT اخبار العالم العربي در تاریخ ۶/۱۱/۲۰۲۴ گزارش داد: به نقل از خبرگزاری رسمی عربستان "واس"، ملک سعودی پیام تبریکی به ترامپ ارسال کرده و در آن از "روابط تاریخی و مستحکم میان دو کشور و دو ملت دوست" تمجید کرده است. او همچنین تأکید کرد که همه تلاش‌ها معطوف به تقویت و گسترش این روابط در تمامی زمینه‌ها خواهد بود. همچنین، در همین گزارش آمده که رئیس‌جمهور ترکیه نیز پیروزی ترامپ را تبریک گفته است. او در پیامی که در پلتفرم ایکس منتشر کرد، نوشت: »به دوست عزیزم دونالد ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری تبریک می‌گویم... امیدواریم که روابط ترکیه و امریکا بیش از پیش تقویت شود.«

ب‌-     بعد از آن شبکهٔ الجزیره در تاریخ ۶/۱۱/۲۰۲۴ پیام تبریک رئیس‌جمهور مصر را منتشر کرد: »صمیمانه‌ترین تبریکات خود را به رئیس‌جمهور منتخب امریکا، دونالد ترامپ، تقدیم می‌کنم... و امیدوارم که روابط مشارکت استراتژیک میان مصر و ایالات متحده و همچنین میان دو ملت دوست، تقویت شود.« پادشاه اردن نیز چنین پیام تبریکی ارسال کرد: »صمیمانه‌ترین تبریکات را به رئیس‌جمهور دونالد ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست ‌جمهوری امریکا تقدیم می‌کنم. ما مشتاقانه منتظر همکاری مجدد با شما برای تقویت شراکت دیرینه بین اردن و ایالات متحده هستیم«. نخست‌وزیر پاکستان نیز در پلتفرم ایکس نوشت: »پیروزی تاریخی رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری را تبریک می‌گویم! مشتاق همکاری نزدیک با دولت جدید امریکا برای تقویت و گسترش شراکت بین پاکستان و ایالات متحده هستم.«

ت‌-     حتی احمد الشرع، رئیس ادارهٔ جدید در سوریه نیز در همین مسیر گام برداشت و در تاریخ ۲۰/۱/۲۰۲۵ در صفحهٔ فیس‌بوک خود نوشت: »به نمایندگی از رهبری و مردم جمهوری عربی سوریه، پیروزی دونالد ترامپ را در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده امریکا تبریک می‌گویم.« او همچنین افزود: «ما اطمینان داریم که ترامپ همان رهبری است که قادر خواهد بود صلح را به خاورمیانه بازگرداند و ثبات را در منطقه احیا کند.« این‌ها همان حاکمان سرزمین‌های اسلامی‌اند؛

الله آنان را هلاک کند، چگونه از حق منحرف می‌شوند.

  1. با این حال، ما به‌خوبی آگاهیم که امت رسول الله صلی الله علیه وسلم با مردان صادق و مخلص خود، تمامی اظهارات ترامپ و پیروانش از میان این حاکمان را به باد فنا خواهد داد. پایبندی مردم سرزمین مبارک فلسطین، به دیارشان امری مشهود است. کسی که دیده است چگونه هزاران نفر از آنان، در سخت‌ترین شرایط جوی و زمین‌های ناهموار، با پای پیاده به سوی خانه‌های ویران‌شده‌شان بازمی‌گردند و با این حال، رسیدن به آن را پیروزی بزرگ می‌دانند، به‌خوبی درک می‌کند که اظهارات ترامپ و نیرنگ او برای تخلیهٔ فلسطین از ساکنانش، حتی اگر با حیله‌گری مزدورانش از میان این حکام همراه باشد، نتیجه‌ی جز بازگشت آن علیه خودشان نخواهد داشت:

﴿وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ﴾ [ابراهیم: ۴۶]
ترجمه:‌ و قطعاً آنان نیرنگ خود را به کار بستند، اما نیرنگ‌شان نزد الله (سبحانه وتعالی) است و اگر نیرنگ‌شان چنان باشد که کوه‌ها را از جا برکند.

آنگاه زمین مبارک فلسطین به صاحب اصلی آن بازخواهد گشت، سرزمینی که دارالإسلام خواهد بود. تمامی این حکام بی‌اراده و مزدور نابود خواهند شد و دولت اسلامی، خلافت راشده به اذن الله سبحانه وتعالی بازخواهد گشت. جنگ با یهود و زوال اشغال آنان قطعاً رخ خواهد داد، به اذن الله سبحانه وتعالی چنان‌که مسند احمد از حذیفه رضی الله عنه از صادق و راست‌گوی برگزیده، رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کرده است:

«... ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»
ترجمه: .... سپس خلافتی بر منهج نبوت خواهد بود.

همچنین بخاری از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت کرده است که گفت:

«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم يَقُولُ: «تُقَاتِلُكُمُ الْيَهُودُ فَتُسَلَّطُونَ عَلَيْهِمْ...»
ترجمه: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: یهود با شما خواهند جنگید، و شما بر آنان چیره خواهید شد....

و مسلم نیز از ابن عمر روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَتُقَاتِلُنَّ الْيَهُودَ فَلَتَقْتُلنَّهُمْ...»
ترجمه:‌ قطعاً شما با یهود خواهید جنگید و آنان را نابود خواهید کرد...

و آنگاه زمین به نور نصرت الله  قوی و عزیز درخشان خواهد شد.

  1. اما همان‌گونه که پیش‌تر گفتیم و در این نتیجه‌گیری پایانی نیز آن را تکرار می‌کنیم:

سنت الهی چنین نیست که فرشتگان از آسمان فرود آیند و برای ما خلافت را برپا کنند و دشمنان‌مان را شکست دهند؛ در حالی‌که ما در جای خود نشسته‌ایم؛ بلکه الله سبحانه وتعالی ملائکه‌اش را به‌عنوان یاری و مژده‌ی از پیروزی، برای مردانی‌که به پروردگارشان ایمان آورده‌اند و هدایت‌شان افزوده شده، نازل می‌کند. لشکری از مسلمانان، صابر در جنگ، که به امام خود اقتدا کرده و از پشت سر او با دشمنانشان می‌جنگند:

﴿بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ﴾ [آل عمران: ۱۲۵]
ترجمه: آری، اگر شکیبایی ورزید و تقوا پیشه کنید و دشمنان در همین لحظه بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج‌هزار فرشته‌ی نشان‌دار یاری خواهد کرد.

و در نهایت، ما از جمله کسانی خواهیم بود که این بشارت بزرگ را دریافت خواهند کرد:

﴿نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [صف: ۱۳]
ترجمه:‌ یاری‌ای از جانب الله سبحانه و تعالی و فتحی نزدیک، و مؤمنان را بشارت ده.

مترجم: احمد صادق امین

28 ماه رجب ۱۴۴۶ه.ق.

۲۸/۱/۲۰۲۵م.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

جواب سوال

 

(ترجمه)

به جواب عبدالله الحداد

سوال:

السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی اوقات شما را به خیر و سعادت داشته باشد و عمر طولانی برای شما در طاعت الله و رسولش ارزانی فرماید! از الله بزرگ که صاحب عرش بزرگ است، می‌خواهم دولت خلافت راشدۀ ثانی را در حالی  برای ما نصیب کند که شما دارای صحت  وعافیت کامل باشید.

سوالم اینست: آیا پرداخت زکات برای خواهر و دختر جائز است؟

جواب:

وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته!

1- اسلام نفقه را بر فقیر واجب گردانیده و این مسأله را نسبت به فقیر و کسی‌که بر آن نفقه واجب می‌باشد بیان کرده است.

در ورد کتاب نظام اقتصادی صفحۀ 204-211 چنین ذکر شده است:

«حاجات اساسی که عدم مرفوع شدن آن‌ها فقر پنداشته می‌شود، غذاء، لباس و مسکن است، غیر از این موارد موارد دیگر از جمله نیازهای کمالیه به حساب می‌آیند. پس کسی‌که حاجات کمالیه‌اش مرفوع نشود، فقیر پنداشته نمی‌شود.

اسلام مرفوع نمودن و پوره نمودن این موارد ضروری را فرض نموده، اگر شخص خودش توان پوره نمودن این موارد را داشته باشد، بر وی لازم است که پوره نماید؛ اما در صورتی‌که خودش توان پوره نمودن این موارد را نداشته باشد، به دلیل این‌که مالی نداشت و یا امکان به دست آوردن این موارد ضروری برایش ممکن و مقدور نبود، شریعت مبین اسلام همکاری‌اش را بالای غیرش واجب گردانیده تا این موارد ضروریه‌اش مرفوع گردد. شریعت مبین اسلام چگونگی همکاری شخص را در این موارد بیان کرده و بر اقارب آن از ورثه واجب نموده است. الله متعال فرموده است:

﴿وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ﴾ [بقره: 233]

ترجمه: و برعهدۀ پدران است تأمین خوراک و پوشاک مطابق به عرف و هیچ‌کس جز به اندازۀ توانش مکلف نمی‌شود، نه هیچ مادری به خاطر فرزندش زیان ببیند و نه هیچ پدری به خاطر فرزندش ضرر ببیند و بر وارث نیز مشابه همین تعهدات است.

یعنی این‌که بر وارث مانند مولود له(پدر) واجب است که نفقۀ شخص را بدهد؛ البته منظور از وارث، وارث بالفعل نیست؛ بلکه منظور از وارث کسی است که مستحق میراث آن باشد. اگر شخص اقارب نداشت که بر آن نفقه را بالایش واجب کرده است، در این صورت نفقۀ آن بر بیت‌المال لازم می‌شود. در باب زکات از ابوهریره روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«مَنْ تَرَكَ مَالاً فَلِوَرَثَتِهِ وَمَنْ تَرَكَ كَلّاً فَإِلَيْنَا» (مسلم)

ترجمه: کسی‌که مالی را به جا گذاشت، برای ورثه آن است و کسی‌که مالی را به جا گذاشت بدون این‌که وارث داشته باشد، پس مال آن برای ما( دولت سپرده) می‌شود.

کَل به کسی گفته می‌شود که فرزند پدر و مادری ندارد.» پایان.

2- اما کسی که از اقارب نفقه بر آن واجب است قرار ذیل است: در "موسوعة الفقهیة الکویتیة" صفحۀ 68-8267 آمده است: «اصناف کسانی که پرداخت زکات برای شان جائز نیست... هرکسی که زکات دهنده به آن نسبت داده می‌شود و یا آن شخص به زکات دهنده از جهت ولادت نسبت داده می‌شود که اصول شخص یعنی پدر و مادر و پدرکلان و مادرکلان شخص را شامل می‌شود؛ خواه وارث باشند  وخواه نباشند، هم‌چنان اولاد و اولاد آن را به هر درجۀ که پائین برود شامل می‌شود. احناف گفتند: به دلیل اینکه منافع املاک در بین شان با هم پیوند دارد و این مذهب احناف و حنابله است.

اما برای سائر اقارب که عبارت از حواشی یعنی برادران، خواهران، کاکاها، عمه‌ها، ماماها، خاله‌ها و اولاد شان است پرداخت زکات هیچ مانع ندارد، اگرچه بعضی در تحت نفقۀ آن باشد به دلیل قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«الصّدقة على المسكين صدقة، وهي على ذي الرّحم اثنتان: صدقة وصلة»

ترجمه: صدقه بر مسکین صدقه است در حالی که بر ذوالارحام دو چیز حساب می‌شود، صدقه و صلۀ رحم.

این مذهب احناف است و نظر اولی حنابله نیز می‌باشد.

اما در نزد مالکیه و شافعیه اقارب که نفقۀ شان بر مزکی و یا زکات دهنده واجب است پرداخت زکات برای شان جائز نیست. آنانی که نفقۀ شان در نزد مالکیه واجب است پدر و مادر است نه پدرکلان و مادرکلان و هم‌چنان نفقۀ پسر و دختر واجب است نه اولادشان و نفقۀ پسر تا زمانی‌که صغیر باشد و نفقۀ دختر تا زمانی‌که ازدواج نماید و مدخول‌بهای شوهرش قرار گیرد لازم است؛ اما کسانی‌که نفقۀ شان از دیدگاه شافعیه لازم است همانا اصول و فروع می‌باشند.»

3- چنانچه می‌بینید در مورد پرداخت زکات برای دختر در نزد فقهاء نظریات مختلفی وجود دارد؛ زیرا دختر از جملۀ فروع است و علاوه بر آنکه از دیدگاه فقهاء ثابت است که مزکی و یا زکات دهنده بر آن کسانی‌که نفقۀ شان بالای وی واجب است، باید از مال زکات خویش ندهد؛ بلکه از مال غیر زکاتش پرداخت کند؛ اختلاف در مورد این است که نفقه بر چی کسانی از اصول و فروع واجب است؟

بعضی از فقهاء تصریح داشتند که: «اصناف کسانی که پرداخت زکات برای شان جائز نیست، اصول شخص است که همانا پدر، مادر، پدرکلان و مادرکلان هستند، خواه وارث باشند و خواه نباشند، هم‌چنان اولاد و اولاد آن، اگرچه پائین بروند. احناف گفتند به دلیل اینکه منافع املاک شان در بین شان با هم ارتباط دارد این مذهب احناف و حنابله است.»

بعضی از فقهاء می‌گویند:«کسانی که نفقۀ شان در نزد مالکیه واجب است پدر و مادر هستند نه پدرکلان و مادر کلان، هم‌چنان پسر و دختر است نه فرزندان شان و نفقۀ پسر تازمانی لازم است که صغیر باشد و نفقۀ دختر تا زمانی لازم است که ازدواج نموده و مدخول بهای شوهر قرار گیرد.»

 بعضی از فقهاء گفتند: «کسی‌که نفقه‌اش در نزد شافعیه لازم است اصول و فروع می‌باشند...»

حالا به جواب سوال شما که گفته بودید: «آیا پرداخت زکات برای خواهر و دختر از مال زکات جائز است» به قرار ذیل می‌پردازیم:

1- نسبت به دختر:

الف- وقتی دختر شوهردار نبوده و با پدر خود زندگی کند، نفقۀ آن بالای پدرش لازم است. لذا پدر نفقۀ دخترش را باید از مال خودش پرداخت کند نه از مال زکاتش.

ب: وقتی دختر شوهر داشته باشد و شوهر آن موسر یعنی کفاف زندگی اش را داشته باشد و نفقۀ زنش را پرداخت کند، در این صورت پرداخت زکات برای دختر جائز نیست؛ اگرچه دختر فقیر باشد؛ زیرا دختر به اعتبار دارای شوهرش غنی پنداشته می‌شود.

نووی در "المنهاج" گفته است: «شخصی که به سبب نفقۀ یکی از اقاربش و یا شوهرش کفاف زندگی کند بنا بر نظریۀ صحیح‌تر اینست که فقیر و مسکین پنداشته نمی‌شود.» ختم

ج- وقتی دختر شوهر داشته باشد و فقیر نیز باشد و شوهرش نیز از پرداخت نفقه عاجز باشد؛ در این صورت ابن قدامه در "المغنی" گفته است: «اگر زن شوهرِ توان‌مندی در پرداخت نفقۀ داشت و نفقه را برایش پرداخت می‌نمود، پرداخت زکات برای آن زن جائز نیست؛ زیرا کفاف زندگی‌اش با مال و نفقۀ شوهرش حاصل می‌شود و این زن مانند کسی است که زمینی دارد و از محصول زمین‌اش کفاف زندگی می‌کند و اگر نفقه برایش نمی پرداخت، پرداخت زکات برایش جائز است و این زن مانند کسی است که ملک عقاری دارد؛ ولی منفعت آن تعطیل شده است و اما احمد عین همین مسأله را تصریح نموده است.» ختم

نظری را که من به خاطر بیرون رفت از این اختلاف ترجیح می‌دهم، اینست که اگر شوهر دختر فقیر باشد، زکات برای شوهر دختر فقیره داده شود و بعداً همان شوهر به زن خود از مال زکاتی که گرفته پرداخت کند؛ اما اعطاء برای دختر باید از مال غیر زکات باشد.

2- جواب نسبت به خواهر قرار ذیل است:

اگر خواهرت در خانه‌ات زندگی می‌کند و شما نفقۀ آن را پرداخت می‌کنید، در این صورت جائز نیست که مال زکات تان برایش پرداخت گردد، اما در صورتی که خواهر شوهردار باشد و شوهر آن فقیر باشد، در این صورت نه تنها که پرداخت زکات برایش جائز است؛ بلکه بهتر این است که زکات مال خود را برای آن پرداخت کنید؛ به دلیل این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«الصَّدَقَةُ عَلَى الْمِسْكِينِ صَدَقَةٌ، وَهِيَ عَلَى ذِي الرَّحِمِ ثِنْتَانِ صَدَقَةٌ وَصِلَةٌ» (ترمذی روایت کرده است)

ترجمه: صدقه برای مسکین صدقه است و برای محارم دو چیز به حساب می آید؛ صدقه و به جا آوردن صله رحم.

این نظری بود که من آن را برای جواب سوالت ترجیح می‌دهم، امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه وتعالی از همه، عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

28 ذوالحجه 1445ه.ق.

4 جولای 2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی شما را توفیق و پاداش عطا فرماید.

ما در حقیقت اصطلاح طلب نصرت، اجابت به طلب نصرت و یا دادن نصرت داریم سوال است که آیا اجابت به درخواست نصرت، همان نصرت است؟ همان‌طور که در سیرت ذکر شده و من آنرا ذکر می‌کنم: «ابن هشام گفته است؛ هنگامی که الله سبحانه وتعالی اراده کرد بنده خود را یاری دهد، گروهی از اهل مدینه را برای او جمع کرد.» آیا نصرت الزاماً با تشکیل دولت نوظهوری همراه است که موازنه‌ها را تغییر دهد و امت را زیر پرچم «لا إله إلا الله محمد رسول الله» جمع کند و در صورت که غرب هجوم کند؟ آیا نصرت می‌تواند به صورت محسوس و ملموس، مانند حضور فرشتگان در بدر یا باد در خندق، ظاهر شود؟ یا به شکل یاری، حمایت، آماده‌سازی شرایط و ایجاد رعب در دل دشمن رخ دهد؟ از پراکنده بودن سوال معذرت می‌خواهم الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

1- نصرت اشکال مختلفی دارد: ظهور فکر دعوت بر سایر افکار، یکی از وجوه نصرت است، گرد آمدن مردم بر دعوت و حمایت از آن یکی دیگری از وجوه نصرت است و هم‌چنین پایداری حاملان دعوت از دیگر وجوه نصرت هست ... و به همین ترتیب.

2- استجابت اهل قدرت به درخواست نصرت و دادن نصرت برای دعوت یکی از وجوه نصرت است، اما نصرت کامل محقق نمی‌شود مگر اینکه این نصرت سبب وصول حزب به تشکیل حکومت، برپایی دولت و تطبیق اسلام منجر شود، نصرت در معنای کامل خود به معنای وجود نقطه ارتکاز یعنی تشکیل دولت است؛ زیرا بدون آن، اسلام در میدان زندگی جاری نخواهد بود، لذا اگرچه در سائر وجوه نصرت خیر است اما تطبیق اسلام را در میدان زندگی تحقق نمی‌بخشد، بلکه لازم است که دولت اسلامی و حکم به اسلام به صورت عملی قائم گردد تا اسلام در میدان زندگی ایجاد شده و نصرت به معنی واقعی و کاملش ایجاد گردد.

3- ما یقین داریم که خلافت راشده دوم اقامه شده و باقی خواهد ماند و امت را به سوی نصرت و تمکین خواهد برد؛ زیرا دلایل متعددی، بشارت قیام دولت خلافت راشده را داده و دال بر این است که دولت خلافت راشده باقی مانده و به عدالت حکم می‌کند چنانچه الله سبحانه وتعالی در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾{نور:55}

ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت؛ و ترس‌شان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند، آن‌چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان اند.

اگرچه این آیه عام است، اما به وضوح بر خلافت آینده نیز دلالت دارد، این وعده تمکین و امنیت را شامل می‌شود، که تنها با پایداری خلافت و پیروزی آن به اذن الله سبحانه وتعالی بر دشمنان محقق خواهد شد.

در مسند امام احمد و مسند طيالسی از حدیث حذیفه آمده است که رسول الله ﷺ فرمودند:

«إِنَّكُمْ فِي النُّبُوَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه:شما در دوران نبوت خواهید بود تا زمانی که الله بخواهد که آن دوران باقی بماند، سپس آن را برمی‌دارد هر زمان که بخواهد، پس از آن، خلافتی بر منهج نبوت برقرار خواهد شد و تا زمانی که الله بخواهد ادامه خواهد داشت، سپس هرگاه بخواهد آن را برمی‌دارد، سپس حکومت‌های پادشاهی سخت‌گیر (ملک عاض) خواهد آمد و تا وقتی که الله بخواهد باقی خواهند مان و بعد از آن هر زمان که بخواهد، آن‌ها را نیز برمی‌دارد، سپس دوران سلطه‌جویی و استبداد (جبریه) خواهد آمد که تا زمانی که الله بخواهد پایدار خواهد ماند و سپس هر وقت که بخواهد آن را نیز از میان برمی‌دارد، سپس دوباره خلافتی بر منهج نبوت برقرار خواهد شد.

و سپس سکوت فرمودند لذا معنی ندارد که خلافت دوم بر منهج نبوت برپا شود، مگر اینکه پایدار و مستقر باشد.

در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله ﷺ فرمودند:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ، فَيَقْتُلُهُمُ الْمُسْلِمُونَ...»

ترجمه: قیامت برپا نمی‌شود تا زمانی که مسلمانان با یهودیان بجنگند و مسلمانان آنان را بکشند.

و در لفظ دیگری فرمودند: «تُقَاتِلُكُمُ يَهُودُ، فَتُسَلَّطُونَ عَلَيْهِمْ» ترجمه: یهودیان با شما خواهند جنگید، پس شما بر آن‌ها مسلط خواهید شد. این روایات دلالت بر ریشه‌کن شدن دولت یهود دارند، که در احتمال قوی، تنها با قیام و استقرار خلافت دوم و پیروزی آن محقق خواهد شد.

در مسند احمد، حاکم و تصحیح ذهبی از ابوقبیل روایت شده است که گفت: در نزد عبدالله بن عمرو بن عاص بودیم. گفت در حالیکه ما در اطراف رسول الله ﷺ می‌نوشتیم وقتی سوال شد که کدام یک از این دو شهر فتح خواهد شد؛ قسطنطنیه و یا روم؟ رسول الله ﷺ فرمودند:

«مَدِينَةُ هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلاً، يَعْنِي قُسْطَنْطِينِيَّةَ»

ترجمه: اول شهر هرقل یعنی قسطنطنیه فتح می‌شود

و قسطنطنیه فتح شد و روم نیز به اراده الله سبحانه وتعالی فتح خواهد شد، این تنها با استقرار خلافت دوم قابل تصور است.

در مسند احمد از تمیم داری روایت شده است که رسول الله ﷺ فرمودند: «لَيَبْلُغَنَّ هَذَا الْأَمْرُ مَا بَلَغَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ، وَلَا يَتْرُكُ اللَّهُ بَيْتَ مَدَرٍ وَلَا وَبَرٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ هَذَا الدِّينَ، بِعِزِّ عَزِيزٍ أَوْ بِذُلِّ ذَلِيلٍ؛ عِزّاً يُعِزُّ اللَّهُ بِهِ الْإِسْلَامَ، وَذُلّاً يُذِلُّ اللَّهُ بِهِ الْكُفْرَ»

ترجمه: این امر (اسلام) قطعاً به هر مکانی که شب و روز به آن می‌رسد، خواهد رسید. و الله هیچ خانه‌ای از گل (خانه شهری) و یا از پشم (خانه صحرانشینان) را باقی نخواهد گذاشت مگر اینکه این دین را وارد آن می‌کند، با عزت شخصی که الله او را عزیز گرداند یا با خواری کسی که الله او را خوار سازد؛ عزتی که الله به وسیله آن اسلام را عزیز می‌کند و خوارشدنی که الله به وسیله آن کفر را خوار می‌گرداند.

روایت مشابهی در سنن کبری بیهقی و مستدرک حاکم نیز آمده است، این نشان‌دهنده تثبیت و گسترش خلافت دوم تا سراسر جهان است.

4- این امر به این معنی نیست که خلافت در تمامی نبردها پیروز خواهد شد، ممکن است در برخی نبردها شکست بخورد، اما پیروزی نهایی از آن او خواهد بود، همان‌گونه که دولت اسلام نخستین نیز گاهی شکست خورد، اما در نهایت پیروزی کلان از آن او بود.

5- اما نسبت به سوال شما«که آیا نصرت می‌تواند به شکل ملموس و محسوس، مانند (فرشتگان) بدر و یا (باد) در خندق بیاید و یا به شکل حمایت و کمک الهی ویا انداختن ترس در دل دشمن ظاهر شود؟» تمام این اشکال نصرت ممکن است و قدرت آن به دست الله سبحانه وتعالی است بدون شک او است که با لشکریانش ناصر بندگان مومن خود است﴿وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ﴾ اما حکم شرعی بر ما واجب می‌کند که به تمام معنی آمادگی خود را بگیریم، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

شریعت بر ما حکم نموده تا آماده گی لازم را  بگیریم، همان‌گونه که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾{انفال:60}

هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان‌]، آماده سازید! و (هم‌چنین) اسپهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن الله و دشمن خویش را بترسانید! و (هم‌چنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی‌شناسید و الله آنها را می‌شناسد! و هر چه در راه الله(و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!

امید است این جواب کافی باشد. والله أعلم وأحکم

برادر شما، عطاء بن خلیل ابو الرشته

22 جمادی‌الاول 1446 هـ / 24 نوامبر 2024 م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

جواب سوال

 

 سوال:

روزنامهٔ الشرق الأوسط در تاریخ ۸ دسامبر ۲۰۲۴ نوشت: نظام اسد سقوط کرد: مخالفین سوریه امروز، یکشنبه، اعلام کردند که دمشق را آزاد کرده و حکومت رئیس‌جمهور بشار اسد را که ۲۴ سال به طول انجامیده بود، سرنگون کرده‌اند. در بیانیهٔ مخالفین که از طریق تلویزیون رسمی پخش شد، آمده است: "به لطف الله سبحانه وتعالی شهر دمشق آزاد شد و طاغوت بشار اسد سرنگون گردید". همچنین مخالفین اعلام کردند که تمام زندانیان آزاد شده‌اند.

هیئت تحریر الشام حمله‌ای را در شمال سوریه با عنوان «دفع تجاوز» از تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ آغاز کرد و پس از آن، ارتش ملی سوریه حمله‌ای تحت عنوان «طلوع آزادی» را در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ انجام داد. در جریان این حملات، حلب و تمام مناطق ادلب سپس شهرهای حماه و حمص و امروز نیز دمشق به کنترول درآمدند و تمامی این پیشروی‌ها در حدود ده روز رخ داد. حقیقت این رویداد در سوریه چیست؟

تشکر از شما!

جواب:

برای روشن شدن موضوع، لازم است به حقایق زیر توجه کنیم:

 اول: گروه‌های که حمله را آغاز کردند: بر اساس گزارش بی‌بی‌سی در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، گروه‌های شرکت‌کننده در حمله عبارت‌اند از: «اتاق عملیات الفتح المبین» که توسط هیئت تحریر الشام رهبری می‌شود و شامل جبههٔ ملی آزادی‌بخش تحت حمایت ترکیه و گروه "جیش العزة" است. همچنین، «ارتش ملی سوریه» که نمایندهٔ ائتلافی از گروه‌های مخالفین تحت حمایت ترکیه است اما در اتاق عملیات الفتح المبین مشارکت ندارد. بنابراین، اکثر گروه‌های شرکت‌کننده در این حمله، گروه‌های وابسته به ترکیه و تحت حمایت این کشور هستند. ارتش ملی، ساخته و پرداخته‌ی ترکیه است و هیئت تحریر الشام نیز زیر نظر و تحت کنترول ترکیه فعالیت می‌کند. نزدیکی و هماهنگی میان این هیئت و ترکیه، امری است که توجه هر ناظری را به خود جلب می‌کند.

دوم: این تحرکات در آغاز، بیشتر شبیه به پیامی تنبیهی برای بشار اسد بود، زیرا او به درخواست‌های اردوغان پاسخ نداد. اردوغان از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، خواسته بود که در تسریع مذاکرات عادی‌سازی روابط میان آنکارا و دمشق تلاش کند و بشار اسد را ترغیب کند تا دعوت اردوغان برای دیدار را بپذیرد (خبرگزاری رویترز، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴). اما بشار نه‌تنها از این درخواست‌ها استقبال نکرد، بلکه خواستار خروج نیروهای ترکیه از سوریه شد و شروطی تعیین کرد که موجب تأخیر در روند مذاکرات گردید. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه و میانجی این گفتگوها، نیز این مسئله را تأیید کرد و در ۱ نوامبر ۲۰۲۴ به روزنامه حریت ترکیه گفت: بشار خواستار خروج نیروهای ترکیه می‌باشد و حضور نیروهای ترکیه در شمال سوریه، اصلی‌ترین مانع در این مسیر است. این رفتار باعث خشم اردوغان شد و به هیئت تحریر الشام و ارتش ملی چراغ سبز نشان داد تا حملات خود را آغاز کنند. (منابعی از مخالفین که با دستگاه استخباراتی ترکیه در ارتباط هستند به دویچه‌ولهٔ آلمان در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ اعلام کردند که آنکارا برای این حمله چراغ سبز نشان داده است).

سوم: هرچند این تحرکات در ابتدا با هدف آزادسازی مناطق جهت کاهش تنش اطراف ادلب و در واکنش به بی‌اعتنایی بشار اسد به پیشنهادهای ترکیه برای مذاکره و دستیابی به یک راه‌حل سیاسی میان او و مخالفین آغاز شد، اما به سرعت از این چارچوب فراتر رفت. بخش‌های وسیعی از مردم سوریه که سال‌ها از ظلم و سرکوب بشار رنج می‌بردند، این فرصت را غنیمت شمرده و در تمامی جبهه‌ها قیام خود را آغاز کردند. این حرکت‌ها به مناطق کاهش تنش در اطراف ادلب محدود نماند، بلکه به تمامی مناطق سوریه گسترش یافت. از سوی دیگر، ارتش سوریه که خود نیز تحت ظلم و فشار بشار قرار داشت و انگیزه‌ی برای دفاع از او نداشت، به طور پیوسته عقب‌نشینی کرد. با این عقب‌نشینی‌ها، نیروهای مردمی که قیام کرده بودند، توانستند پس از مناطق کاهش تنش، به سرعت وارد حلب، حماه و سپس حمص شوند. در نهایت، این موج مردمی به دمشق رسید. تمامی این پیشروی‌ها با سرعتی خیره‌کننده و در مدت تنها ده روز از آغاز این تحرکات در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ به وقوع پیوست.

چهارم: مواضع طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی

  1. ایران و روسیه:  ایران و روسیه به شدت از تحولات اخیر در سوریه غافلگیر شدند. روسیه فوراً تدابیر امنیتی در پایگاه هوایی حمیمیم و بندر طرطوس را تقویت کرد و در همین راستا تماس‌های میان دو کشور برقرار شد. به گزارش خبرگزاری آناتولی در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴، وزیر امور خارجهٔ ایران، عباس عراقچی، و همتای روسی او، سرگئی لاوروف، دربارهٔ تحولات سوریه به رایزنی پرداختند. در واکنش به این رخدادها، ایران تلاش‌های دیپلماتیک خود را برای توقف درگیری‌ها و رفع تنش‌ها با ترکیه افزایش داد. در همین راستا، عباس عراقچی در ۲ دسامبر ۲۰۲۴ به آنکارا سفر کرد و با وزیر امور خارجهٔ ترکیه، حقان فیدان، دیدار کرد. از سوی دیگر، حقان فیدان با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهٔ امریکا، گفتگو کرد و تأکید نمود که: «فرآیند سیاسی میان نظام و مخالفین باید به نتایجی ملموس و مثبت منجر شود تا صلح و ثبات در سوریه برقرار گردد.» (خبرگزاری آناتولی، ۱ دسامبر ۲۰۲۴)
  2. و اما ترکیه:  ترکیه خواستار دستیابی به یک راه‌حل سیاسی از طریق مذاکرهٔ مسالمت‌آمیز با بشار اسد بود، همان‌گونه که امریکا نیز چنین تمایلی داشت. اما بشار اسد تصور می‌کرد که می‌تواند از این وضعیت امتیازاتی به دست آورد و به همین دلیل، پاسخ‌های او به پیشنهادهای اردوغان همراه با تعلل و طفره‌رفتن بود. بشار گمان می‌کرد که این رفتار خشم امریکا را برنمی‌انگیزد. با این حال، این رفتار باعث نارضایتی اردوغان شد. او با جلب موافقت امریکا تصمیم گرفت به بشار درسی بدهد تا مذاکرات در فضایی پیش برود که در ظاهر، پیروزی از آن اردوغان باشد. به همین دلیل، ترکیه گروه‌های مخالفین را به آغاز حملات ترغیب کرد و آن‌ها را با تسلیحات و اطلاعات استخباراتی لازم حمایت نمود.

 الف: اردوغان در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴، پس از دیدار با ولادیمیر پوتین در حاشیهٔ نشست بریکس در کازان، به خبرنگاران گفت: «از رئیس‌جمهور روسیه، پوتین، درخواست کردم که برای تسریع مذاکرات عادی‌سازی روابط میان آنکارا و دمشق تلاش کند و بشار اسد، دعوت من برای دیدار را بپذیرد.» (خبرگزاری رویترز، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴).

ب: روس‌ها که به‌عنوان میانجی عمل می‌کردند، چندین بار به اردوغان پاسخ دادند که بشار اسد برای دیدار و عادی‌سازی روابط، شروطی دارد که از جملهٔ آن‌ها خروج نیروهای ترکیه از سوریه است. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجهٔ روسیه، در ۱ نوامبر ۲۰۲۴ به روزنامه حریت ترکیه گفت: «هر دو کشور، ترکیه و سوریه، علاقهٔ جدی به ازسرگیری گفتگوها برای عادی‌سازی روابط نشان می‌دهند، اما مانع اصلی در این مسیر، حضور نیروهای ترکیه در شمال سوریه است». این اظهارات نشان‌دهندهٔ سرسختی بشار اسد است که از اشتیاق شدید اردوغان برای عادی‌سازی روابط بهره‌برداری کرد. او همچنین از حمایت کشورهای عربی از خود سود جست و بر این باور بود که امریکا همچنان به او نیاز دارد، زیرا گزینهٔ جایگزینی برای او نیافته است.

ج: هنگامی که نظام ترکیه از دستیابی به یک راه‌حل مذاکره‌ای با بشار اسد در شرایط موجود ناامید شد، اردوغان موافقت امریکا را برای استفاده از فشار نظامی به‌عنوان مقدمهٔ برای راه‌حل سیاسی کسب کرد. بر این اساس، از ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، گروه‌های مسلح را برای اعمال فشار بر نظام بشار اسد به حرکت درآورد. این مسئله نشان می‌دهد که نظام ترکیه با صدور مجوز برای این حملات، نقش کلیدی ایفا کرده است. (منابعی از مخالفین که با دستگاه اطلاعاتی ترکیه در ارتباط هستند به دویچه‌ولهٔ آلمان در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ اعلام کردند که آنکارا برای این حملات چراغ سبز داده است). هدف اردوغان از این اقدام، وادار کردن بشار اسد به نشستن بر سر میز مذاکره، عادی‌سازی روابط با ترکیه و مصالحه با مخالفین بود تا در نهایت، یک راه‌حل سیاسی مطابق با خواسته‌های امریکا شکل گیرد. اردوغان این تحول را «مرحلهٔ جدید» برای سوریه توصیف کرد. او در تماس تلفنی خود با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، تأکید کرد: «سوریه وارد مرحلهٔ جدید شده که با آرامش مدیریت می‌شود.» (عربی۲۱، ۵ دسامبر ۲۰۲۴).

 ۳- اما امریکا:از حملهٔ مخالفین سوریه غافلگیر نشد. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا، اظهار داشت: «بهره‌برداری مخالفین مسلح سوری از شرایط جدید ما را شگفت‌زده نکرد.» (الجزیره نت، ۱ دسامبر ۲۰۲۴). امریکا نگرانی خاصی ابراز نکرد. طبق گزارشی که الجزیره نت در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۲۴ از کاخ سفید منتشر کرد: ما وضعیت سوریه را تحت نظر داریم و طی ۴۸ ساعت گذشته با چندین پایتخت منطقه‌ای ارتباط برقرار کرده‌ایم. همچنین، شان سافیت، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا، بیان کرد: «ایالات متحده همراه با شرکا و هم‌پیمانان خود خواستار کاهش تنش، حفاظت از غیرنظامیان و اقلیت‌ها، و آغاز یک روند سیاسی جدی و معتبر است که بتواند این جنگ داخلی را برای همیشه از طریق یک راه‌حل سیاسی مطابق با قطعنامه شماره ۲۲۵۴ شورای امنیت پایان دهد.» (آر تی، ۱ دسامبر ۲۰۲۴). الجزیره نیز در تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۲۴ گزارش داد: «وزارت امور خارجه امریکا در بیانیه‌ای اعلام کرد: "تنش کنونی، نیاز فوری به یک راه‌حل سیاسی به رهبری سوری‌ها را بیش از پیش نمایان می‌سازد، راه‌حلی که مطابق با قطعنامهٔ شماره ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل باشد."» این قطعنامه که در سال ۲۰۱۵ تصویب شد، به اجرای  پروسۀ صلح در سوریه اشاره دارد که تاکنون عملی نشده است. طبق مفاد این قطعنامه، مذاکرات صلح سوریه می‌بایست از جنوری ۲۰۱۶ آغاز می‌شد و ضمن تأکید بر این‌که ملت سوریه سرنوشت کشور را تعیین می‌کند، بر تشکیل یک دولت انتقالی، برگزاری انتخابات با نظارت سازمان ملل و توقف فوری هرگونه حمله علیه غیرنظامیان تأکید کرده بود. در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۲۴، الحره گزارش داد: «بلینکن تأکید کرد که مهم‌ترین اقدام در حال حاضر، پیشبرد یک روند سیاسی بر اساس قطعنامهٔ شورای امنیت است تا به جنگ داخلی سوریه پایان داده شود.» خبرگزاری "الانباء" نیز در تاریخ ۷ دسامبر ۲۰۲۴ گزارش داد: «وزارت امور خارجه ترکیه اعلام کرد که ما به بلینکن تأکید کردیم دولت سوریه باید گفت‌وگو با مخالفین را آغاز کند.»

۴- رژیم یهود: یورونیوز عربی در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ گزارش داد: «بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر (رژیم اسرائیل)، سه‌شنبه شب گذشته در یک سخنرانی برای (اسرائیلی‌ها) اعلام کرد که آتش‌بس با حزب‌الله را پذیرفته است. او در این سخنرانی به بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، اشاره کرد و گفت: "اسد با آتش بازی می‌کند." تنها چند ساعت بعد از این اظهارات، گروه‌های سوریه حمله‌ای هماهنگ را علیه نیروهای اسد در شمال سوریه آغاز کردند، که سؤالات زیادی را به همراه داشت. نتانیاهو همچنین یک نشست امنیتی ویژه درباره تحولات شمال سوریه برگزار کرد؛ اقدامی که رسانه‌های اسرائیلی آن را برای چنین موضوعی غیرمعمول توصیف کردند.» الجزیره نت در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۲۴به نقل از روزنامهٔ یدیعوت آحارونوت گزارش داد: «ارتش (رژیم اسرائیل) جلوی فرود یک هواپیمای ایرانی در سوریه را گرفت، زیرا احتمال می‌داد این هواپیما تسلیحاتی برای حزب‌الله لبنان حمل می‌کرد.» به نظر می‌رسد حکومت یهود تلاش دارد بازگشت گستردهٔ ایران به صحنهٔ سوریه را با بهانهٔ حمل تسلیحات برای حزب‌الله متوقف کند و از تمرکز نظامی ایران یا حزب‌الله در سوریه و لبنان جلوگیری نماید. 

پنجم: خلاصه: با توجه به توضیحات بالا، نتایج به این صورت است: 

  1. ترکیه، با پشتیبانی امریکا، مسئول آغاز حملات به مناطق کاهش تنش در سوریه بوده است.
  2.  هدف، آغاز یک روند سیاسی جدی و ورود به مرحله‌ای جدید برای شکل‌دهی نظام جدید در سوریه است. بعضی از اظهارات مسؤولین امریکایی و ترک را در این مورد به عنوان نمونه تکرار می‌کنم: شان سافیت، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا، گفته است: «ایالات متحده، همراه با شرکا و هم‌پیمانان خود، خواستار کاهش تنش، حفاظت از غیرنظامیان و اقلیت‌ها، و آغاز روندی سیاسی جدی و معتبر است که بتواند این جنگ داخلی را یک‌بار برای همیشه از طریق یک راه‌حل سیاسی مطابق با قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت پایان دهد.» (آر تی، ۱ دسامبر ۲۰۲۴). رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، در ۵ دسامبر ۲۰۲۴ گفت: «سوریه وارد مرحله‌ای جدید شده که با آرامش مدیریت می‌شود.» (عربی۲۱).
  3. اگرچه جزئیات راه‌حل مورد نظر آنها مشخص نشده، اما وضعیت فعلی و تعدد نیروهای درگیر نشان می‌دهد که امریکا و متحدانش به دنبال ایجاد یک نظام ائتلافی در سوریه هستند. این نظام از گروه‌های مختلف تشکیل شده و جایگزین دولت فعلی می‌شود. همچنین، مناطقی با خودمختاری مشابه منطقه کردستان عراق در این نظام پیش‌بینی خواهد شد.
  4. امریکا که هدایت این روند را بر عهده دارد، راه‌حلی ارائه می‌کند که منافع حکومت یهود را تضمین کند. این هدف در توافق آتش‌بس میان یهود و لبنان در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ منعکس شده است؛ توافقی که هم‌زمان با آغاز درگیری‌ها در سوریه اعلام شد. هدف اصلی جلوگیری از بازگشت قدرتمند نظامی ایران به صحنهٔ سوریه برای حمایت از حزب‌الله و قطع ارتباط نظامی زمینی بین ایران و حزب‌الله لبنان است.

این نکات، مقصود اصلی اظهارات مقامات امریکایی و ترکی درباره آغاز حملات در سوریه را آشکار می‌سازد.

 ششم: در پایان، آنچه امروز در سوریه رخ می‌دهد، از خون‌های ریخته شده، خانه‌های ویران‌شده و خانواده‌های آواره، حقیقتاً دردناک است؛ به‌ویژه که هدف از این فجایع، دستیابی به یک راه‌حل سیاسی و آغاز مرحله‌ای جدید است که تفاوت چندانی با نظام‌های سیکولار موجود در سرزمین‌های اسلامی ندارد. این شرایط پس از آن ایجاد شد که کفار استعمارگر و وابستگان آنان توانستند یک قرن پیش نظام حکومتی اسلام (خلافت) را نابود کنند. از آن زمان، امت  اسلامی همچون سفره‌ای برای هجوم دشمنان گشوده شده‌اند.

با این وجود، امت اسلامی بار دیگر به عزت و افتخار پیشین خود بازخواهد گشت، و خلافت راشده به اراده الهی برپا خواهد شد. اما سنت الهی بر این است که فرشتگان از آسمان برای برپایی خلافت فرود نیایند، در حالی که ما بی‌تفاوت نشسته‌ایم. بلکه این مسئولیت بر دوش مردانی است که به پروردگارشان ایمان دارند و در مسیر حق هدایت بیشتری یافته‌اند.

چنین افرادی، چه در ارتش باشند و چه در میان مخالفان، حتی اگر تعدادشان اندک باشد، وجود دارند. نگاهی به رویدادهای ده روز اخیر نشان می‌دهد کسانی که علیه نظام مقاومت می‌کنند، فقط گروه‌های نیستند که با حمایت ترکیه و امریکا برای دستیابی به تغییرات سیکولار وارد عمل شدند. بلکه گروه‌های دیگری نیز در این رویارویی حضور دارند؛ افرادی که از ظلم و ستم نظام به تنگ آمده‌اند و برای تحقق خواسته‌های مردم  مسلمان سوریه به میدان آمده‌اند.

به این افراد خطاب می‌کنیم: تمام تلاش خود را به کار گیرید تا نقشه‌های سیاسی سیکولار و فاسدی را که کفار استعمارگر و وابستگانشان دنبال می‌کنند، ناکام شود. مبادا فداکاری‌های شما بی‌ثمر بماند و به فراموشی سپرده شود! پس به یاری کسانی بشتابید که برای برپایی حکومت اسلامی و خلافت راشده تلاش می‌کنند، تا از پاداش بزرگ و پیروزی عظیم بهره‌مند شوید. در این صورت، شما از کسانی خواهید بود که به آنان بشارت داده شده است:

﴿نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾
ترجمه: نصرت از جانب الله سبحانه و تعالی و پیروزی‌ای نزدیک است، و به مؤمنان بشارت ده.

ششم جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری

۸ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

چند پرسشی راجع به تصویربرداری(عکاسی)، رسامی و نقاشی دارم، از شما خواهان ارایه ی پاسخ هستم. پرسش های من قرار ذیل است: ۱- حکم تصویربرداری(عکاسی) در اسلام چیست؟ ۲- حکم رسامی اعضای بدن انسان چیست؟ ۳- و آیا حکم نقاشی و مجسمه سازی  بر عکاسی هم مطابقت می کند؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

قبلاً راجع به تصویربرداری پاسخ کامل ارایه کرده بودیم، ظاهراً شما آگاهی ندارید، همان پاسخ در برگیرنده ی موضوعات ارایه شده در پرسش شما و سایر موضوعات مرتبط به همین موضوع است. بناً متن همان پاسخ را برایت نقل می کنم. پیش از ارایه پاسخ به پرسش های مربوط به تصویربرداری و رسامی بر دو امر تاکید می کنیم:

یکم: قسمتی از پاسخ مربوط به حکم شرعی در مورد رسامی (توسط دست) است، و مفهوم "حرام بودن تصویر ذی روح" وارد شده در احادیث، نیز بر رسامی نمودن ذی روح توسط دست مطابقت می‌کند؛ اما تصویربرداری توسط آله ی بنام کمره مباح است و احادیث بر این مطابقت نمی کند.

دوم: قسمتی از پاسخ مربوط به تصاویر چاپ شده که سایه ندارد جایز است و با تمام جزیيات مربوط به همين پرسش بیان گردیده است؛ اما تصویری که سایه دار است؛ یعنی اجساد و پیکره ها که شما در پرسش به کلمه "نحت" یا مجسمه سازی ذکر نموده اید، حرام بودن این واضح است و ما در آخر پرسش بیان می نماییم.

پاسخ به پرسش های تصویری که سایه ندارد(تصاویر چاپ شده) با تمام انواع و جزیيات آن را ارایه می نماییم. راجع به پرسش اصلاح و دست کاری تصاویر(دور کردن چین و چروک صورت، تغییر رنگ چشم تغییر بعضی از خصوصیات چهره و...)، ترسیم تصاویر انسان ها و حیوانات شبیه به اصالت.

این دو پرسش مربوط به ترسیم اشیای ذیروح یا اصلاح و دست کاری تصاویر اشیای ذیروح با دست؛ مانند دور کردن چین و چروک صورت، تغییر بعضی خصوصیات چهره و... بر می گردد، و حکم تحریم وارد شده در ادله شرعی بر این ها مطابقت می کند و لوکه رسامی توسط دست(قلم پنسل) باشد یا توسط موز کمپیوتر، در هر صورتی که ترسیم با سعی و تلاش انسانی و مشابه ذیروح و زنده جان باشد تحریم بر آن منطبق می شود. دلیل بر این، حدیث امام بخاری که از ابن عباس روایت نموده است می باشد:

«مَنْ صَوَّرَ صُورَةً فَإِنَّ اللَّهَ مُعَذِّبُهُ حَتَّى يَنْفُخَ فِيهَا الرُّوحَ، وَلَيْسَ بِنَافِخٍ فِيهَا أَبَدًا.»

ترجمه: هركس، تصويری بسازد تا زمانی كه در آن روح ندمد، الله سبحانه وتعالی او را عذاب خواهد داد و هرگز روح دميدن از او ساخته نيست.

هم چنان عبد الله بن عمر رضی الله عنهما می گوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إنَّ الَّذِين يَصْنَعونَ هذِهِ الصُّورَ يُعَذَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَة، يُقَالُ لهُم: أحْيُوا مَا خَلَقْتُمْ.»

(متفقٌ عليه)

ترجمه: همانا روز قيامت كسانی را كه اين مجسمه ها(تصاویر) را می سازند، عذاب می دهند و به آن ها می گويند: آن چه را كه خلق كرده ايد، زنده كنيد.

راجع به پرسش کاربرد تصاویر و رسامی های چاپ شده: کاربرد تصاویر، رسامی ها و شعاراتی که توسط سایر مردم رسم شده باشد نه توسط خود همان شخص؛ یعنی کار برد و استعمال تصویر از سایر اشخاصی که توسط خود فرد رسامی نشده باشد، حکم نگهداشتن و گردآوری تصاویر بر این مطابقت می کند و بر سه نوع است:

یکم: اخذ تصویر ذیروح(زنده جان) و انتقال آن برای گذاشتن در اماکن عبادت؛ مانند: جای نماز، پرده های مسجد، آگاهی های مساجد وغیره. این کار حرام است و دلیل آن حدیثی است که ابن عباس روایت نموده است:

ترجمه: «رسول الله صلی الله علیه وسلم تا زمانی که تصاویر داخل کعبه از بین برده نشد داخل کعبه نشد.»

وارد نشدن رسول الله صلی الله علیه وسلم به خانه ی کعبه تا از بین بردن تصاویر قرینه است بر ترک جازم و گذاشتن تصاویر در اماکن عبادت، دلیل است بر تحریم تصاویر در مساجد. امام احمد از ابن عباس رضی الله عنه روایت نموده است:

ترجمه: «زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم تصاویر را در خانه کعبه دید وارد کعبه نگردید، فرمان از بین بردن آن را صادر کرد و از بین برده شد.»

اما اگر انتقال تصویر غیر رسم شده توسط خود شخص برای کاربرد و استعمال در اماکن غیر از عبادتگاه باشد، دلایلی وارد گردیده که جواز این را بیان می دارد. در صورتی که در مکان ها جهت احترام، تعظیم و تجلل باشد؛ مانند: پرده های منازل، اعلانات موسسات تحصیلی، لباس های پوشیدنی مکاتب، ادارات و آگاهی هایی که به عبادت مرتبط نیست، گذاشته شود با کراهت جایز است. اگر در کف اتاق یا پوشیدن آن برای نمایش ظاهری و یا از این قبیل تمام این ها مکروه است؛ اگر از تصاویر در مکان های غیر از عبادتگاه و احترام؛ مانند: فرش اتاق که روی آن قدم می گذارید، یا روی دوشکی که بالای آن می خوابید و استراحت می کنید، یا بالشتی که بر آن تکیه می کنید و یا تصاویر رسامی شده در زمینی که شما روی آن قدم می زنید و حالات ازین قبیل که استفاده گردد، همه مباح است.

مسلم در مسند خویش از ابوطلحه روایت می کند، من از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که گفت:

«لا تدخل الملائكة بیتاً فیه كلب ولا صورة.»

ترجمه: فرشتگان به خانه یی كه در آن سگ و یا تصویر باشد، وارد نمی شوند.

در روایت مسلم آمده است:

«إلا رقماً فی ثوب.»

ترجمه: به جز تصویری که در لباس چاپ شده باشد.

این خود دلیل برای استثنا قرار دادن تصویر چاپ شده در لباس می باشد. از حدیث فوق چنین استنباط می شود که ملایک در خانه هایی که عکس چاپ شده در لباس باشد، وارد می شود. بدین معنی که تصاویر چاپ شده در لباس جایز می باشد؛ چون ملایک در خانه هایی که عکس چاپ شده در لباس باشد، وارد می شود. چنان چه حدیث دیگر رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد اثبات این حکم صراحت دارد. بخاری از ام المؤمنین عایشه صدیقه رضی الله عنها روایت می کند که وی گفت:

«دَخَلَ عَلَی النَّبِی صلی الله علیه وسلم وَفِی الْبَیتِ قِرَامٌ فِیهِ صُوَرٌ فَتَلَوَّنَ وَجْهُهُ ثُمَّ تَنَاوَلَ السِّتْرَ فَهَتَكَهُ.»

ترحمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم روزی وارد اتاقم شد و در پرده ی اتاق تصویری از حیوانات را دید، روی مبارک شان از قهر سرخ شد و سپس پرده ی اتاق را پایین کرده آن را پارچه پارچه کرد.

"القرام" نوع جامه ی است که در آن زمان به منظور ساختن پرده های خانه استفاده می شد. سرخ شدن چهره ی رسول الله صلی الله علیه وسلم و پایین کردن پرده، منع استفاده از پرده ی تصویردار را افاده می کند. پس اگر این عمل در جمله ی داخل شدن ملایک در خانه هایی که تصویر چاپ شده در آن باشد به حساب آید. ثابت می سازد که دلیل بر امر تحریم نبوده؛ بلکه مکروه است؛ چون جایی که تصویر در آن وجود داشت، پرده یی بود که در دروازه آویزان شده بود و این عمل خود نوع محترم شمردن به حساب می آید. بناً گذاشتن تصویر در جای مورد احترام مکروه است.

احمد در مسند خود از ابوهریره رضی الله تعالی عنه روایت می کند که جبرییل علیه السلام به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«وَمُرْ بِالسِّتْرِ یقْطَعْ فَیجْعَلَ مِنْهُ وِسَادَتَانِ تُوطَآَنِ.»

ترجمه: دستور بده که پرده را از وسط دو پاره کرده و مردم به روی آن راه بروند.

در این جا واضح می گردد که جبرییل علیه السلام برای رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور می دهد که پرده را از مکان های مورد احترام دور کند؛ پس کاربرد تصاویری رسم شده در مکان هایی که مورد احترام قرار نمی گیرد مباح می باشد.

پرسش ترسیم نشان و علامت انسان یا حیوان؛ بطور مثال علایم در راه؛ مانند: پیاده روها، تصویر دروازه هنگام آتش سوزی و علامه منع قدم زدن یک جا با سگ در پارک ها، ترسیم اعضای بدن انسان یا حیوان؛ بطور مثال: تصویر مصافحه و دست دادن یا تصویر انگشتان دست و یا سر اسپ به عنوان شعار وغیره: اگر تصاویر رسم شده تصویر ذیروح بود حرام است؛ چون در احادیث وصف تصویر حرام گردانیده شده ذیروح بودن آن است و این وصف بر تصویر کامل، نصف تصویر و یا تصویر سری که متصل با اعضای بارز بدن، مانند دست ها و امثال این باشد مطابقت می کند.

اما اگر این علایم تصویری بود که دلالت بر ذیروح بودن نمی کرد؛ مانند تنها تصویر دست و انگشت که به یک چیزی اشاره می کند و یا تصویر دو دست که با هم مصافحه می کند، امثال این ها حرام نیست و دلایل حرام بودن بر این ها مطابقت نمی کند؛ اما ترسیم سر که فقط با اعضای بارز بدن انسان پیوست نباشد، در این گونه فقها اختلاف دارند و قول راجیح عدم تحریم  تصویر سر که با سایر اعضای بدن انسان پیوست و یک جا نباشد، است. دلیل بر این احادیث وارد شده بر جواز قطع سر بت(مجسمه) برای این که به شکل درخت باقی بماند می باشد؛ مانند حدیث ابوهریره رضی الله عنه که جبرییل علیه السلام برای پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید که مجسمه حرام محسوب نمی گردد در صورتی که سر آن قطع  گردد.

«فمر برأس التمثال الذي في باب البيت فليقطع ليصير كهيئة الشجرة... فَمُرْ بِرَأْسِ التِّمْثَالِ يُقْطَعْ فَيُصَيَّرَ كَهَيْئَةِ الشَّجَرَةِ...»

(رواه حمد)

ترجمه: فرمان بده تا سر مجسمه یی را که در دروازه ی کعبه است قطع کنند تا به شکل درخت در آید؛ مانند پیکره ی درخت باقی بماند، فرمان بده که سر مجسمه را قطع نمایند و به شکل درخت در آید.

بدین معنی که رسم تنها سر و سایر اعضای بدن انسان که با سر متصل و پیوست نباشد، در هردو صورت حرام نیست و چنین نیست که سر بدون پیوست به سایر اعضای بدن حرام است و مجسمه بدون سر حرام نیست؛ چون جبرییل علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه وسلم امر کرد تا سر مجسمه را قطع کند. بدین معنی که قطع کردن سر جایز است و هر چیزی که مرتبط به قطع سر شود نیز جایز است.

باید ذکر کرد که در نزد فقهای حنبلی و مالکی تنها بقای سر جایز است و در نزد فقهای شافعی اختلاف است، اکثر فقهای  شافعی تنها بقای سر مجسمه را تحریم می کنند و اقلیت شان جایز می شمارند.

پرسش ترسیم تصاویر انسان ها و حیوانات غیر مشابه به اصالت، رسامی حکایات عجیب و غریب که اصلاً واقعیت ندارد. پاسخ به این پرسش ها قرار ذیل است: اگر تصاویر دلالت به موجود ذیروح می کرد و لوکه شبیه اصالت هم نباشد حرام است؛ چون نصوص به تحریم آن ها مطابقت می کند. در حدیثی که مسلم روایت کرده است رسول الله صلی الله علیه وسلم به عایشه رضی الله عنها امر کرد تا پرده یی را که بر دروازه  آویزان بود دور سازد؛ چون در آن پرده تصاویر اسپ های بالدار بود و طبعاً اسپ بالدار اصلاً وجود ندارد. مسلم روایت نموده است که عایشه رضی الله عنها می فرماید:

«قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ سَفَرٍ وَقَدْ سَتَّرْتُ عَلَى بَابِي دُرْنُوكًا فِيهِ الْخَيْلُ ذَوَاتُ الْأَجْنِحَةِ فَأَمَرَنِي فَنَزَعْتُه.»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از سفر بر گشت و بر دروازه درنوک(نوع از جامه) آویزان کرده بودم که در آن تصاویر اسپ های بالدار بود، برایم امر کرد و من برکندم.

دوم: تصاویر سایه دار(مجسمه ها و نقاشی): نقاشی اجسام ذیروح و مجسمه سازی به استثنای بازیچه ی اطفال حرام است. دلیل بر این احادیث ذیل است: احمد از ابو هریره رضی الله عنه روایت می کند:

قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «أتاني جبريل عليه السلام فقال: إني كنت أتيتك الليلة فلم يمنعني أن أدخل عليك البيت الذي أنت فيه إلا أنه كان في البيت تمثال رجل... فمر برأس التمثال يقطع فيصير كهيئة الشجرة... ففعل رسول الله صلى الله عليه وسلم.»

ترجمه:  پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «جبرییل نازل گردید و گفت، شب گذشته آمدم و به خاطر مجسمه مردی که درمنزل شما بود(نقاشی شده) به نزد تان نیامدم، دستور بده که سر مجسمه را ببرند تا به شکل درخت در آید.» و رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین کرد.

وعن ابن عباس، وجاءه رجل فقال: إني أصور هذه الصور، وأصنع هذه الصور، فأفتني فيها، فقال ادن مني، فدنا منه حتى وضع يده على رأسه، قال: أنبئك بما سمعت من رسول الله صلى الله عليه وسلم سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: «كل مصور في النار، يُجعل له بكل صورة صورها نفس تعذبه في جهنم، فإن كنت لا بد فاعلاً فاجعل الشجر وما لا نفس له.»

ترجمه: ابن عباس می فرماید: مردی نزد من آمد و گفت: من این تصاویر را نقاشی می کنم و این تصاویر را می سازم، در مورد این امر برایم فتوی بده. برایش گفتم: نزدیکم بیا، نزدیک شد و دستم را بر سرش نهادم و گفتم به چیزی که از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده ام تو را آگاه می سازم، از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود: «هر نقاشی در آتش است و در برابر هر جانوری که صورت آن را کشيده است، نفسی قرار داده می شود و او را در جهنم تعذيب می کنند.» ابن عباس می گويد: اگر ناگزير هستی که اين کار را انجام دهی، پس تصوير درخت و يا هر موجود بيجانی را رسم کن.

رسامی عبارت از ترسیم صورت و چهره ی کسی یا چیزی است، که شامل مجسمه ها و نقاشی نیز می شود. نفس نقاشی و رسامی "تصویر" است. مسلم روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم، حضرت علی رضی الله عنه را به کار پنهانی فرستاد و برایش گفت، تمامی مجسمه ها و بت ها را منهدم بساز.

نقاشی هر تصویر ذیروح و لوکه سایه دار(مجسمه) باشد و یا غیر سایه دار حرام است. از تحریم تصاویر رسامی و نقاشی شده تصاویر و رسامی هایی که برای اطفال ساخته شده باشد، مستثنی است؛ مانند: رسامی های کاریکاتوری برای اطفال یا رسامی های خیالی برای سرگرمی، تسلیت، شادمانی و یا برای آموزش اطفال و... تمام این ها بنابر دلایل واردشده جایز است.

أخرج أبو داود عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم مِنْ غَزْوَةِ تَبُوكَ أَوْ خَيْبَرَ وَفِي سَهْوَتِهَا سِتْرٌ فَهَبَّتْ رِيحٌ فَكَشَفَتْ نَاحِيَةَ السِّتْرِ عَنْ بَنَاتٍ لِعَائِشَةَ لُعَبٍ فَقَالَ مَا هَذَا يَا عَائِشَةُ قَالَتْ بَنَاتِی.»

ترجمه: داوود از عایشه رضی الله عنها روایت نموده است که چنین فرمود: «رسول الله صلی الله علیه وسلم از غزوه ی تبوک یا خیبر بر گشت و در اتاق من پرده آویزان بود، باد وزید و حصه از پرده بالا گردید و بازیچه های دختران عایشه نمایان گردید، فرمود این چیست؟ گفت دخترانم.»

حدیثی را که بخاری از عایشه رضی الله عنها روایت نموده است، می فرماید:

ترجمه: با دختران ام نزد رسول اله صلی الله علیه وسلم بازی می نمودم؛ یعنی با بازیچه های به شکل دختران.

مسلم حدیثی را که ربیع بنت معوذ الانصاری رضی الله عنه روایت نموده است، می فرماید:

«...وَنَجْعَلُ-وفي رواية مسلم ونصنع- لَهُمْ اللُّعْبَةَ مِنْ الْعِهْنِ فَإِذَا بَكَى أَحَدُهُمْ عَلَى الطَّعَامِ أَعْطَيْنَاهُ ذَاكَ حَتَّى يَكُونَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ» أي تلهيهم باللعبة حتى موعد الإفطار.»

ترجمه: و برای آن ها عروسك های پشمی می ساختيم و هر وقت يكی از آن ها برای غذا گريه می كرد، او را با آن عروسك، سرگرم می كرديم تا اين كه وقت افطار فرا می رسيد.

بناً از تمامی این احادیث جایز بودن بازیچه های اطفال و لوکه به شکل مجسمه ی ذیروح هم باشد واضح می گردد؛ ازین رو ترسیم کاریکاتورهای حکایات غیر واقعی به شکل اولی جایز است؛ چون به صورت تصاویر چاپ شده می باشد. آرزومندم که پاسخ پرسش تان را بر جوانب مختلف و مرتبط به آن را دریافت کرده باشید.

برادر شما عطاء بن خلیل ابورشته

20 جمادی الثانی 1438 هـ.ق

19 ژانویه 2017م.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

جواب  سؤال

 

(ترجمه )

سؤال: جنرال سابق پرابوو سوبیانتو ۷۳ ساله در ۲۰ اکتوبر ۲۰۲۴م سوگند ریاست جمهوری  اندونیزیا را در برابر پارلمان اداء کرد. این رویداد پس از انتخابات ریاست جمهوری که در فیبروری گذشته برگزار شد و اعلام پیروزی وی در ۲۰ مارچ ۲۰۲۴م اتفاق افتاد. آمریکا نیز نیز به صورت فوری پیروزی وی را تبریک گفته، بلینکن وزیر خارجه آمریکا تبریکی خود را ارسال کردهگفت: «واشنگتن به دنبال همکاری محکمی با پرابوو است»{الجزیره، ۲۰ مارچ ۲۰۲۴}

هم‌چنین، پرابوو در ۱ اپریل ۲۰۲۴م حتی پیش از آغاز به کار رسمی خود، به چین سفر کرد و در دیدار با رئیس‌جمهور چین، شی جین‌پینگ، اظهار داشت: «کاملاً از توسعه روابط نزدیک‌ بین  اندونیزیا و چین حمایت می‌کند و مایل است سیاست دوستی که رئیس‌جمهور جوکو، با چین پیش گرفته بود، ادامه یابد» {رویترز، ۱ اپریل ۲۰۲۴}.

حالا سؤال این است؛ آیا این تبریک سریع آمریکا و سفر فوری پرابوو به چین، به معنی روابط  اندونیزیا با آمریکا و چین است؟ به عبارت دیگر، آیا سیاست  اندونیزیا نسبت به آمریکا تغییر خواهد کرد؟ سیاست  اندونیزیا در قبال چین چگونه خواهد بود؟ و سیاست  این کشور نسبت به حملات رژیم صهیونیستی به غزه چیست؟

جواب: برای جواب به این سؤالات، موارد زیر را بررسی می‌کنیم:

اول: سیاست آمریکا و  اندونیزیا:

  1. آمریکا پس از آزادی  اندونیزیا از استعمار هالند در سال ۱۹۴۹م تلاش کرد جایگزین هالند شود و از طریق ارائه کمک‌ها و قرضه‌ها نفوذ خود را در این سرزمین افزایش دهد، اما  اندونیزیا این کمک‌ها را نپذیرفت و آن‌ها را ابزاری برای سلطه‌گری دانست، آن وقت بود که آمریکا بالای آن فشارهای را  تحمیل نمود که در نهایت، رئیس‌جمهور احمد سوکارنو در سال ۱۹۵۸م به دریافت این کمک‌ها تن داد و از آن زمان آمریکا نفوذ خود را در این سرزمین گسترش داد؛ چنانچه در جستجوی اجیران برای خودش گردید و توانست که در ارتش این کشور مزدوران جدیدی که در رأس شان محمدسوهارتو قرار داشت پیدا کند و در سال 1966م دست به انقلاب علیه احمدسوکارنو بزند. آمریکا برای تقویت نفوذ خود، به حمایت از او (سوهارتو) پرداخت تا کمونیست‌ها را سرکوب کند. سپس به او کمک کرد تا تیمور شرقی را در سال ۱۹۷۵ م از استعمارگران پرتگالی آزاد کند. اما زمانی که آمریکا خواستار جدایی تیمور شرقی از  اندونیزیا شد، سوهارتو در اجرای این خواسته تعلل کرد. در پاسخ، آمریکا مشکلات اقتصادی برای او ایجاد کرد و ابزارهای مالی وابسته به آن، مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، نقش مهمی در بحرانی کردن اوضاع ایفا کردند، این بحران‌ها منجر به اعتراضات دانشجویی و شورش‌هایی شد که در نهایت سوهارتو را وادار به اعلام استعفای خود در سال ۱۹۹۸م کرد، آمریکا نیز او را مانند هر مهره‌ای که در اجرای پروژه‌هایش تأخیر کند یا تاریخ مصرفش به پایان برسد، به گوشه‌ای انداخت!

  2. پس از سوهارتو، معاون او یوسف حبیبی به مدت  بیشتر از یک سال ، بین سال‌های ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹م، ریاست جمهوری  اندونیزیا را بر عهده گرفت، او خواسته‌های آمریکا را برآورده کرد؛ که از جمله این خواسته‌ها موافقت با برگزاری همه‌پرسی حق تعیین سرنوشت تیمور شرقی به عنوان مقدمه‌ای برای جدایی آن از  اندونیزیا و تعهد به عدم مطالبه مجدد این منطقه بود، او هم‌چنین نظام انتخابات را با عنوان «گذار به دموکراسی» طراحی کرد، پس از او عبد الرحمن وحید حدود دو سال، بین سال‌های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱م حکومت را در دست داشت، اما پارلمان او را به اتهام فساد برکنار کرده و جای او را مگاوَتی سوکارنو، دختر احمد سوکارنو، نخستین رئیس‌جمهور   زن  اندونیزیا گرفت که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴م ریاست جمهوری را بر عهده داشت. در دوران او در سال ۲۰۰۲م جدایی تیمور شرقی از  اندونیزیا اعلام شد و او نیز هم‌چون سلف خود خیانت کرد!

  3. انتخابات ریاست جمهوری در  اندونیزیا طبق اصلاحات جدید به صورت مستقیم برگزار شد و رئیس‌جمهور می‌تواند حداکثر دو دوره و هر دوره به مدت ۵ سال انتخاب شود، سوسیلو بامبانگ یودهویونو از سال ۲۰۰۴ م تا ۲۰۱۴ به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد. بعد از آن در سال ۲۰۱۴ جوکو ویدودو رئيس جمهور شد و در سال ۲۰۱۹ م بار دیگر به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب گردید و دوره دوم او در اکتبر ۲۰۲۴م به پایان رسید، جوکو ویدودو در دوران خود تلاش زیادی برای حفظ وابستگی نظام  اندونیزیا به آمریکا داشت، در جریان سفر اخیر خود به آمریکا و دیدار با جوبایدن در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۲۳م او بر تقویت شراکت استراتژیک میان دو کشور و تقویت نقش محوری اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا توافق کرد، آمریکا تلاش دارد تا با استفاده از  اندونیزیا، نفوذ خود را در این اتحادیه که شامل کشورهای متعددی است و برخی از آنها خارج از نفوذ آمریکا قرار دارند گسترش دهد، این اقدامات به منظور مقابله با چین و جلوگیری از گسترش نفوذ آن در منطقه دریای چین جنوبی صورت می‌گیرد. بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در پیامی به مناسبت روز استقلال  اندونیزیا در تاریخ ۱۷ جولای ۲۰۲۴م به این موضوع اشاره کرد و گفت: «در گام تاریخی جدید در روابط ما، رئیس‌جمهور جوکو ویدودو و رئیس‌جمهور جو بایدن در نوامبر گذشته روابط میان ایالات متحده و  اندونیزیا را به سطح یک شراکت استراتژیک جامع ارتقا دادند.» {منبع: روزنامه الیوم السابع، ۱۷ /۸/۲۰۲۴}.

  4. در انتخابات ریاست جمهوری  اندونیزیا که در تاریخ ۱۴ فبروری ۲۰۲۴م برگزار شد، پرابوو سوبیانتو (داماد رئیس‌جمهور پیشین محمد سوهارتو) و معاون او جبران، فرزند رئیس‌جمهور وقت جوکو ویدودو، در دور اول با کسب ۵۸.۵۸ درصد آرا به پیروزی رسید. با این حال بر اساس قوانین  اندونیزیا، جبران نمی‌توانست به عنوان معاون رئیس‌جمهور نامزد شود زیرا سن او ۳۶ سال بود، در حالی که قوانین این کشور نامزدی برای مناصب عالی هم‌چون ریاست جمهوری و معاونت آن را برای افراد زیر ۴۰ سال ممنوع کرده بود؛ اما رئیس قوه قضائیه  اندونیزیا، که او نیز داماد جوکو ویدودو است، پیش از انتخابات تغییری در قوانین ایجاد کرد که به افراد زیر ۴۰ سال اجازه می‌داد برای این مناصب نامزد شوند. جوکو ویدودو پیش‌تر در فکر تمدید دورۀ ریاست جمهوری خود بود، اما موفق به انجام این کار نشد. در نتیجه، او معامله‌ای با پرابوو انجام داد تا از او حمایت کند و در بدل  آن، جبران را به عنوان معاون رئیس‌جمهور منصوب کند. دولت  اندونیزیا، از رئیس‌جمهور ویدودو گرفته تا ارتش، سازمان اطلاعات و پلیس، به صورت آشکار از انتخاب پرابوو حمایت کردند، این حمایت‌ها با مخالفتی از سوی آمریکا روبه‌رو نشد، همان‌گونه که معمولاً در چنین مواردی رخ می‌دهد.

پرابوو که توسط همکاران نظامی‌اش در ارتش به «پسر آمریکا» معروف بود، در آمریکا آموزش دیده است، از جمله در فورت بینینگ در ایالت جورجیا و فورت براگ در ایالت کارولینای شمالی، پس از اعلام رسمی پیروزی او در ۲۰ مارچ ۲۰۲۴، آمریکا نیز سریعاً این پیروزی را تبریک گفت. بلینکن وزیر خارجه آمریکا، پیام تبریکی فرستاد و اظهار داشت: «واشنتن به همکاری نزدیک با پرابوو چشم دوخته است» {منبع: الجزیره، ۲۰ مارچ ۲۰۲۴} که این امر وفاداری پرابوو به آمریکا و تقویت این وابستگی را تأیید می‌کند!

  1. پرابوو به طور رسمی به عنوان رئیس‌جمهور منصوب شد و مراسم تحلیف خود را انجام داد و سپس به تاریخ ۲۰ اکتوبر ۲۰۲۴م دولت جدید خود را تشکیل داد. در دوره انتقالی بین پیروزی او در انتخابات تا زمان آغاز به کارش به عنوان رئیس‌جمهور که حدود هفت ماه به طول انجامید هم‌چنان سمت پیشین خود را به عنوان وزیر دفاع در دولت سلفش جوکو ویدودو، حفظ کرد.

در این دوره آمریکا به تاریخ ۲۶ جولای ۲۰۲۴م مانورهای نظامی بزرگی را با  اندونیزیا در منطقه سیداوارگو واقع در جزیره جاوه که در حوزه دریای چین جنوبی قرار دارد، برگزار کرد، این مانورها به مدت دو هفته ادامه یافت و کشورهایی هم‌چون جاپان، تایلند، بریتانیا، سنگاپور، فرانسه، کانادا و نیوزلند در آن شرکت داشتند.

هم‌چنین، پرابوو در این مدت سفرهای خارجی متعددی انجام داد، از جمله سفری به آمریکا که در آن با لوید آستین، وزیر دفاع امریکا در پنتاگون دیدار کرد، سفیر آمریکا در  اندونیزیا، کمالا شریین الخضیر، اظهار داشت: «روابط کشور ما با رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا به سال‌ها قبل بازمی‌گردد، حتی پیش از آنکه او در سال ۲۰۱۹ م سمت وزیر دفاع را بر عهده بگیرد...» {منع: الجزیره، ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴م». این نشان می‌دهد که روابط آمریکا با پرابوو از دوران خدمت او در ارتش، زمانی که در پایگاه‌های آمریکا تحت آموزش قرار می‌گرفت و توسط افسران آمریکایی تعلیم می‌دید، شکل گرفته بود. هم‌چنین این روابط در دوران فرماندهی او بر ارتش در زمان حکومت سوهارتو ادامه داشت. منبع:{وب‌سایت VOI - Voice of Indonesia نیز در تاریخ ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴، تنها چند روز پس از تحلیف پرابوو، مطلبی را منتشر کرد:

«وزیر دفاع  اندونیزیا، شفری شمس‌الدین، و سفیر  آمریکا در  اندونیزیا، کامالا شیرین لَخضَر، فرصت‌های همکاری دفاعی میان این دو کشور، از جمله امنیت دریایی را مورد بحث و بررسی قرار دادند، رئیس دفتر روابط عمومی دبیرخانه وزارت دفاع  اندونیزیا،  ادوین آدریان سومانتا، روز دوشنبه اعلام کرد که سفیر آمریکا به وزیر دفاع  اندونیزیا تمایل امریکا  را برای افزایش همکاری در زمینه امنیت دریایی ابراز کرده است، در نشستی که در دفتر وزارت دفاع  اندونیزیا برگزار شد، سفیر آمریکا هم‌چنین تمایل کشورش را برای ادامۀ مانورهای که در حال حاضر به صورت سالانه و منظم یک بار در  اندونیزیا برگزار می‌شود، اعلام کرد. در این دیدار، شفری از سفیر کامالا برای بازدیدش تشکر کرد و بر تعهد  اندونیزیا به تقویت شراکتی که میان این دو کشور ایجاد شده است، تأکید نمود.

با تدبر و ملاحظۀ دقیق در مطالب فوق روشن می‌شود که رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا، پرابوو، از زمان اعلام پیروزی‌اش در انتخابات به تاریخ ۲۰ مارچ ۲۰۲۴م تا زمان تحلیف او در ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴م، و حتی پس از آن، هم‌چنان مسیر و منهج سلف خود حرکت می‌کند و حتی وابستگی بیش‌تری به آمریکا نشان داده است چنانچه نفوذ امریکا هم‌چنان باقی است.

دوم: سیاست چین در قبال  اندونیزیا:

  1. رابوو، رئیس‌جمهور منتخب  اندونیزیا، در حالی که هنوز رسماً صلاحیت‌های خود را بر عهده نگرفته بود، به تاریخ ۱ اپریل ۲۰۲۴م سفری به چین انجام داد و با رئیس‌جمهور این کشور، شی جین‌پینگ، دیدار کرد، او در این دیدار اظهار داشت: «به طور کامل از توسعه روابط نزدیک‌تر میان  اندونیزیا و چین حمایت می‌کنم و تمایل دارم سیاست دوستی‌ای را که رئیس‌جمهور جوکو در قبال چین دنبال می‌کرد، ادامه دهم» در مقابل، شی جین‌پینگ گفت: «پکن از دیدگاهی راهبردی و بلندمدت به روابط خود با  اندونیزیا می‌نگرد و آماده است تا همکاری‌های جامع راهبردی را بیش از پیش تعمیق بخشد» [رویترز، ۱ آوریل ۲۰۲۴]

با درک این مسأله که چین در  اندونیزیا فعالیت اقتصادی قابل توجهی دارد، چه در سطح روابط تجاری و چه در زمینه سرمایه‌گذاری. هم‌چنین، هر دو کشور از اعضای سازمان ( اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا) هستند. این وضعیت ایجاب می‌کند که روابط میان  اندونیزیا و چین به گونه‌ای مدیریت شود که  اندونیزیا در جایگاه دشمن چین قرار نگیرد، در حالی که هم‌چنان وابستگی خود را به سیاست‌های آمریکا، همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، حفظ کند.

  1. روزنامه کویتی به تاریخ ۹ نوامبر ۲۰۲۴م در وب‌سایت خود نوشت: «رئیس‌جمهور چین، شی جین‌پینگ، و رئیس‌جمهور  اندونیزیا، پرابوو سوبیانتو، در جریان مراسم امضای توافق‌نامه‌ای در تالار بزرگ خلق در پکن دست یکدیگر را فشردند، این نخستین سفر خارجی سوبیانتو پس از سه هفته از آغاز دورۀ ریاست‌جمهوری او بود، او در پکن با همتای چینی خود، شی جین‌پینگ، دیدار کرد و بر حفظ روابط نزدیک با چین، که بزرگ‌ترین شریک تجاری  اندونیزیا و یکی از مهم‌ترین سرمایه‌گذاران خارجی آن است، تأکید نمود.

پرابوو سوبیانتو، ژنرال پیشین ۷۳ ساله، در این دیدار گفت: « اندونیزیا به چین نه فقط به‌عنوان یک قدرت بزرگ، بلکه به‌عنوان یک تمدن بزرگ نگاه می‌کند.» او افزود: «این دو کشور از قرن‌ها پیش روابط نزدیکی داشته‌اند، بنابراین در شرایط کنونی جیووپلیتیکی و جغرافیای اقتصادی، طبیعی است که  اندونیزیا و چین به شرکای بسیار نزدیک در حوزه‌های متعدد تبدیل شوند»

شی جین‌پینگ نیز در این دیدار بر حمایت از دولت سوبیانتو تأکید کرد و از او بابت انتخاب چین به‌عنوان نخستین مقصد خارجی‌اش تشکر نمود، شی اظهار داشت: «من اطمینان دارم که  اندونیزیا مسیر توسعه مستقل خود را ادامه خواهد داد و در مسیر دستیابی به رفاه ملی و نوسازی کشور به موفقیت‌های جدیدی دست خواهد یافت،  اندونیزیا هم‌چنین نقش مهمی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ایفا خواهد کرد.»

چین و  اندونیزیا از متحدان اصلی اقتصادی به شمار می‌روند، اما در خصوص حاکمیت بر دریای چین جنوبی تنش‌هایی لفظی میان آن‌ها رخ داده است، قرار است پرابوو سوبیانتو پس از سفر به پکن، به دعوت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، راهی واشنگتن شود، این سفر بخشی از یکسفر بین‌المللی است که شامل پرو، برازیل، و بریتانیا نیز می‌شود.

با تأمل در این موضوع روشن می‌شود که روابط بین  اندونیزیا و چین فراتر از حوزه‌های تجاری نمی‌رود و این روابط تأثیری بر نفوذ سیاسی آمریکا در  اندونیزیا ندارد، تجارت محور اصلی این روابط است، اما زمانی که مسائل به نفوذ حاکمیت، و موضوع دریای چین جنوبی کشیده می‌شود، این دو کشور دچار تنش و اختلاف نظر می‌شوند!

سوم: سیاست  اندونیزیا در قبال مسائل مسلمانان

  1. روشن است که  اندونیزیا یک سرزمین اسلامی و ریشه‌دار است، چرا که مردم آن از قرن اول هجری به اسلام گرویدند، جمعیت این سرزمین نزدیک به ۳۰۰ میلیون نفر است که اکثریت آن‌ها حدود ۹۰ فیصد  مسلمان هستند،  اندونیزیا با وسعتی بیش از ۱.۹ میلیون کیلومتر مربع سرزمین پهناور و غنی از منابع طبیعی و مواد خام به شمار می‌رود، این سرزمین این ظرفیت این را دارد که به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، به شرطی که طرح قانون اساسی اسلامی در آن به اجرا درآید و رهبری سیاسی آگاه و اسلامی، زمام امور آن را در دست گیرد.

  2. سیاست خارجی رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا در قبال مسائل مسلمانان، همانند سیاست‌های سلف او  بر اساس دیدگاه‌های آمریکا شکل گرفته است، پرابوو به تاریخ ۱ جون ۲۰۲۴م در سخنرانی خود در نشست گفتگوی شانگریلا، بزرگ‌ترین مجمع امنیتی آسیا که در سنگاپور برگزار شد، اظهار داشت: «پیشنهاد سه‌مرحله‌ای جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا درباره آتش‌بس در غزه، گامی در مسیر درست است.» او افزود: «در صورت لزوم و درخواستی از سوی سازمان ملل ما آماده‌ایم نیروهای گسترده‌ای برای حفظ و نظارت بر آتش‌بس اعزام کنیم و هم‌چنین امنیت را برای تمامی طرف‌ها و جنبه‌ها فراهم آوریم.» وی افزود: «پیشنهاد سه‌مرحله‌ای جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا درباره آتش‌بس در غزه گامی در مسیر درست است.» او هم‌چنین خواستار « راه‌حلی عادلانۀ برای وضعیت فلسطین» شد و گفت: «این به معنای موجودیت حقوق نه‌ تنها برای اسرائیل، بلکه به معنی داشتن حقوق مردم فلسطین، وطن، کشور و زندگی در صلح نیز می‌باشد» {منبع: رویترز، ۱ جون ۲۰۲۴}

  3.  این در حالی است که وظیفۀ او به‌عنوان رئیس‌جمهور یک کشور اسلامی این است که به یاری مردم غزه بشتابد، نیروها و تجهیزات نظامی کافی برای بازدارندگی دشمن وحشیانه‌ای که بی‌رحمانه به کشتار مردم بی‌گناه مشغول است ارسال کند، دشمنی که به‌طور عمدی کودکان، زنان، و افراد غیرمسلح را هدف قرار می‌دهد و زیرساخت‌های غیرنظامی مانند خانه‌ها، مدارس، و بیمارستان‌ها را تخریب می‌کند، تنها کمک  اندونیزیا به مردم غزه، ساخت شفاخانه   اندونیزیایی بود که آن نیز توسط رژیم یهود دشمن اسلام و مسلمانان نابود شد، این رژیم از حمایت بی‌وقفه آمریکا برخوردار است و آمریکا از آن سوی اقیانوس‌ها سلاح‌های کشنده، تجهیزات نظامی و کمک‌های گسترده را بدون توقف برایش ارسال می‌کند. با وجود این همه جنایات و حقایق رئیس‌جمهور جدید  اندونیزیا، پرابوو، روابط خود با آمریکا را بیشتر تقویت کرده و وابستگی خود را به آن افزایش داده است، این نزدیکی به دلیل روابط دیرینۀ او با آمریکا و حمایتی است که همواره از سوی آن دریافت کرده است.

  4.  با وجود چنین رویکردهای سیاسی و حکامی که در  اندونیزیا بر سر کار هستند و سیاست‌های خود را در همراهی با آمریکا تنظیم می‌کنند، فرصتی مهم و تاریخی برای این سرزمین از دست می‌رود که می‌توانست به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، این در حالی است که اگر رهبری آگاه، اسلامی و مخلص زمام امور را به دست می‌گرفت و قانون اساسی اسلامی که برآمده از عقیده و دین اسلام ناب مردم این سرزمین است را به اجرا می‌گذاشت،  اندونیزیا می‌توانست به جایگاه شایسته‌ای در میان سرزمین‌های جهان دست یابد، چنین رهبری سیاسی می‌توانست برای اتحاد سرزمین‌های اسلامی، به‌ویژه سرزمین‌های مجاور آن مانند مالیزیا، تلاش کند و این اتحاد را به‌عنوان نقطه ارتکاز و یا مرکزی برای برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت قرار دهد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾. [انفال:  24]

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه الله سبحانه تعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم شما را به چیزی فراخواند که مایۀ زندگی و حیات شماست از دستور شان اجابت کنید.

نهم جمادی الاول 1446هـ.ق

11نوامبر2024م

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

جواب سوال

 

به جواب سعید خطیب

سوال:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

حکم داد و ستد مالی و تجارتی از طریق انترنت چگونه است؟ مثلاً اگر شخصی در وقتی‌که قیمت پائین است با دالر، دینار یا نفت یا طلا بخرد تا وقتی‌که قیمت بالا برود سود کند، با توجه به این‌که همه این‌ها در انترنت موجود است و می‌تواند پول را به بانک منتقل کند و هر وقت بخواهد برداشت کند؟

سوال دوم: آیا در تبادل ارزها، قبض به صورت حضوری شرط است یا این‌که قبض آنلاین کافی می‌باشد؟

-هم‌چنین سوال است: اگر شخص نفت خریداری کند، آیا لازم است که آن را قبض کند و یا می‌تواند بدون قبض آن را بفروشد؟ لازم به ذکر است که اگر شخص نفت یا آهن یا طلا یا پولی را خریداری کند، نمی‌تواند آن را دریافت کند؛ مگر این‌که آن را به دالر تبدیل نموده و دالر را دریافت کند. به این معنا که اگر شما نفت خریداری کنید، نمی‌توانید آن را به عنوان نفت دریافت کنید؛ بلکه به دالر تبدیل می‌شود.

هم‌چنین در کتاب نظام اقتصادی ذکر شده است: «نمی‌توان آن را فروخت و این شامل چیزی است که مالک آن هستید؛ اما قبض نکرده‌اید؛ زیرا قبض برای کامل شدن معامله شرط است که شامل مکیلات، موزونات و معدودات می‌شود. اما آنچه برای تکمیل مالکیت به قبض نیاز ندارد، مانند حیوان و خانه و زمین، این‌ها را می‌توان قبل از قبض فروخت.»

هم‌چنان سوال است: چگونه مکیل، موزون و یا معدود را از هم تفکیک کنیم؟ به عنوان مثال، در مورد اشیاء غیر مکیل حیوان و خانه مثال داده شده، در حالی‌که حیوانی مانند گوسفند در کشور ما هنگام خریدن، وزن می‌شود و طبق وزن آن فروخته می‌شود، بنابراین به نظر می‌رسد که گوسفند موزون باشد. هم‌چنین در مورد خانه گفته می‌شود "یک واحد" یا "دو واحد"، پس چگونه آن‌ها را غیر معدود و غیر موزون در نظر می‌گیریم؟

جواب:

وعليكم السلام ورحمة الله وبركاته!

قبلاً شبیه به همین سوال جواب داده بودیم که قسمتی از آن جواب را که به سوال شما ارتباط می‌گیرد بیان می‌کنیم.

«اما جواب سوال اول که در مورد داد و ستد از طریق انترنت است جواب آن قرار ذیل است: "نسبت به پترول سوال واضح نیست که آیا شما می‌خواهید موتر خود را با استفاده از کارت الکترونیکی از پمپ بنزین پر کنید و کارت را به مسئول پمپ بدهید تا برای شما موتر شما را از نفت پر کند؟ اگر این‌گونه باشد، این عمل جائز است؛ زیرا اگر برداشت قیمت از حساب شما یک روز یا دو روز به تأخیر افتد، می‌توانید این کالا را به صورت نسیه بدون سود بخرید. شما کالا (بنزین برای موتر خویش) دریافت کرده‌اید و بایع بلافاصله یا بعد از یک یا دو روز قیمت را گرفته است. بنابراین اگر واقعاً چنین باشد، در این صورت هیچ مشکلی وجود ندارد.

اما اگر مقصود از تجارت، خرید مقدار معینی از نفت و سپس فروش آن قبل از قبض آن باشد، این کار جائز نیست؛ زیرا قبض شرط اساسی در فروش این کالاها است. ابو داوود از زید بن ثابت نقل کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم نَهَى أَنْ تُبَاعَ السِّلَعُ حَيْثُ تُبْتَاعُ حَتَّى يَحُوزَهَا التُّجَّارُ إِلَى رِحَالِهِمْ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از این‌که کالاها در جایی فروخته شوند که هنوز تجار آن‌ها را به محل خود منتقل نکرده‌اند نهی نموده اند.

 به این معنا که این کالاها تنها بعد از قبض و ذوالیدی قابل فروش هستند، بنابراین قبض شرط صحت این نوع از معاملات است، مگر این‌که نص خاصی در مورد کالای معینی وجود داشته باشد که در آن صورت جائز است؛ ولی در این‌جا این نص وجود ندارد. بنابراین، فروش مقدار نفت بدون قبض آن از نظر شرعی جائز نیست.

و اگر از این سوال قصد شما این است که می‌خواهید شریک چاهی از نفت شوید و با پرداخت پول از طریق کارت الکترونیکی به صورت آنلاین اقدام کنید، این نوع معامله نیز جواز ندارد؛  زیرا چاه‌های نفت ملکیت عامه هستند که مالکیت بالای شان به صورت خصوصی جواز ندارد. اگر مقصود شما چیزی دیگر است، لطفاً توضیح دهید.

2- داد وستد در طلاق  ونقره: خرید و فروش طلا و نقره، باید به صورت دست به دست باشد، چنانچه در حدیثی که بخاری و ابو داوود از عمر رضی الله عنه نقل کرده‌اند چنین وارد شده است:

«الذَّهَبُ بِالْوَرِقِ رِباً إِلَّا هَاءَ وَهَاءَ»

ترجمه: طلا با ورق(نقره) سود است مگر این‌که دست به دست باشد.

یعنی باید در یک زمان و به صورت نقد باشد. لذا خرید طلا با نقره بدون قبض صحیح نمی‌شود.

بناً به مسائل ذکر شده و بعد از این‌که در مورد نحوه معامله در انترنت بررسی نمودیم، دریافتیم که در این نوع معامله قبض بلافاصله انجام نمی‌شود و ممکن است ساعت‌ها یا روزها طول بکشد. بنابراین خرید طلا و نقره از طریق کارت الکترونیکی و آنلاین جائز نیست؛ مگر این‌که کارت بلافاصله از حساب کسر شود، یعنی دست به دست باشد. بنابراین طلا یا نقره را تنها در زمانی دریافت کنید که مبلغ از حساب شما کسر شود؛ لذا از آنجائی‌که در داد وستد انترنتی به صورت فوری قبض صورت نمی‌گیرد این معامله جائز نیست.

3- داد و ستد سهام و اوراق قرضه حرام است؛ زیرا سهام متعلق به شرکت‌های سهامی از نظر شریعت باطل بوده و هم‌چنان اوراق قرضه به سود مرتبط هست. ما موضوع شرکت‌های سهامی را در کتاب "نظام اقتصادی" و هم‌چنین در کتاب "هزات الأسواق المالية" و سایر کتاب‌ها توضیح داده‌ایم.

در کتاب "هزات الأسواق المالية" خلاصه‌ای از این موضوع به صورت زیر آمده است: "اما حکم معامله با این سهام و اوراق قرضه، از طریق خرید و فروش حرام است؛ زیرا این سهام، سهام شرکت‌های سهامی است که از لحاظ شرعی باطل هستند. این اوراق شامل مبالغی هستند که ترکیبی از سرمایه حلال و سود حرام در یک قرارداد و معامله باطل می‌باشند. هر سند از این اوراق به ارزش سهمی از دارایی‌های شرکت باطل است، و این دارایی‌ها با معاملاتی باطل آمیخته‌اند که شریعت اسلام از آنها نهی کرده است؛ لذا این مال حرام محسوب شده، خرید، فروش و معامله با آن‌ها جایز نیست. هم‌چنین، همین حکم در مورد اوراق قرضه‌ای که پول در آن‌ها با ربا سرمایه‌گذاری می‌شود، یا مانند سهام بانک‌ها یا مشابه آن، صدق می‌کند؛ زیرا این اوراق شامل مبالغی از پول حرام هستند. از این رو خرید و فروش آن‌ها حرام است؛ زیرا پولی که در آن‌ها است، پول حرام محسوب می‌شود.» ختم نقل قول.

4- داد و ستد پول‌های کاغذی از طریق انترنت مانند دالر، یورو نیز حرام است؛ زیرا در این موارد قبض فوری وجود ندارد و این امر در تبادل نقد ضروری بوده و قبض باید به صورت دست به دست باشد؛ همان‌طور که در مورد طلا و نقره صدق می‌کند. این مورد هم‌چنین شامل نقدهای کاغذی می‌شود، به علت این‌که پول‌های کاغذی نیز به عنوان ثمن در بیع و اجرت در عقد اجاره استفاده می‌شوند. ما در جواب به سوال مورخ 11 جولای 2004م در این مورد چنین ذکر کردیم:

«تعامل با اوراق مالی: بلی، احکام آن‌ها همانند احکام طلا و نقره از نظر ربا و سایر احکام نقد صدق می‌کند. زیرا تحقق علت نقدی بودن، به عنوان ثمن و اجرت در عقد بیع و اجاره  در این اوراق آن‌ها را شامل احکام نقد می‌سازد. بنابر این خرید اجناس اصناف ربوی با استفاده از این اوراق به صورت دست به دست نیز مصداق پیدا می‌کند، یعنی نباید به صورت نسیه  ودین باشد؛ بلکه باید به صورت دست به دست باشد. رسول الله (ص) فرموده‌اند:

«الذَّهَبُ بِالذَّهَبِ، وَالْفِضَّةُ بِالْفِضَّةِ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ، وَالشَّعِيرُ بِالشَّعِيرِ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ، وَالْمِلْحُ بِالْمِلْحِ، مِثْلًا بِمِثْلٍ، سَوَاءً بِسَوَاءٍ، يَداً بِيَدٍ، فَإِذَا اخْتَلَفَتْ هَذِهِ الْأَصْنَافُ فَبِيعُوا كَيْفَ شِئْتُمْ إِذَا كَانَ يَداً بِيَدٍ» (این حدیث را بخاری ومسلم از طریق عبادة بن الصامت روایت نموده اند)

ترجمه: طلا در مقابل طلا، نقره در مقابل نقره، گندم در مقابل گندم، جو در مقابل جو، خرما در مقابل خرما، نمک در مقابل نمک مثل به مثل و برابر و دست به دست باشد، وقتی یکی از این اصناف اختلاف داشت، پس هرقسم که می‌خواهید معامله کنید به شرطی‌که دست به دست باشد.

نص واضح است که در صورت اختلاف این اقلام و اصناف ربوی، فروش به هر نحوی جائز است، یعنی شرط مساوات در این‌جا نبوده؛ اما قبض شرط است. واژه "اقلام" در این‌جا به تمام اقلام ربوی اطلاق شده و هیچ چیز از آن مستثنی نیست؛ مگر به نص خاصی. از آن‌جا که هیچ نصی در این مورد وجود ندارد، حکم به جواز تبدیل گندم به جو یا گندم به طلا یا جو به نقره یا خرما به نمک یا خرما به طلا یا نمک به نقره... وغیره صدق می‌کند، هرچند که مقادیر تبادل و قیمت‌ها متفاوت باشند؛ اما شرط اینست که باید دست به دست باشند یعنی به صورت دین نباشد. آنچه بر طلا و نقره صدق می‌کند، بر پول‌های کاغذی نیز صدق می‌کند؛ زیرا علت نقدی بودن، یعنی استفاده از آن‌ها به عنوان ثمن و اجرت در عقد بیع و اجاره وجود دارد.» پایان نقل قول.

با بررسی نحوه‌ی این معاملات آنلاین در خرید و فروش طلا، مشخص شده که قبض یا تصفیه به مدت یک یا دو روز پس از تاریخ عقد به تأخیر می‌افتد و این با شرط قبض که مورد توافق است و رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «یداً بید» مغایرت دارد. ابو داوود از البراء بن عازب نقل کرده که ما از رسول الله صلی الله علیه وسلم در این مورد سوال کردیم، ایشان فرمودند:

«مَا كَانَ يَداً بِيَدٍ فَخُذُوهُ وَمَا كَانَ نَسِيئَةً فَذَرُوهُ»

ترجمه: هر آنچه که دست به دست باشد بپذیرید و آنچه که نسیئة باشد، رها کنید.

 و مسلم از مالک بن اوس بن الحدثان نقل کرده که گفت: «من آمدم و گفتم که چه کسی به درهم معامله می‌کند؟ طلحة بن عبیدالله گفت: "به ما طلایت را نشان بده، سپس همرای ما بیائید و هر وقت خادم من آمد به شما درهم خواهیم داد" عمر بن الخطاب گفت: "نه، به الله قسم، یا باید درهمت را به او بدهی یا باید طلا را به او برگردانی؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«الْوَرِقُ بِالذَّهَبِ رِباً إِلَّا هَاءَ وَهَاءَ...»

ترجمه: نقره به طلا ربا است مگر اینکه دست به دست باشد.

بنابراین، تبادلۀ یورو، دالر و سایر ارزها به صورت آنلاین جائز نیست به دلیل این‌که در این معاملات قبض فوری وجود ندارد.»

اما در مورد مکیل، معدود و موزون باید گفت، قبلاً به چنین سؤالی به تاریخ 12دسمبر2006م جواب داده بودیم که قرار شرح ذیل است:

«معدود، موزون و مكيل طبق واقعیت موجوده مشخص می‌شود. شما ببینید که در بازار چگونه کالا به فروش می‌رسد؟ آیا به صورت عددی فروخته می‌شود، به این معنی که آیا در بازار به عدد صدا می‌زنند ویا به کیلو صدا می‌زنند؟ و یا به متر و پیمانه صدا می‌زنند؟

اگر چنین باشد، وصف آن بر اساس مقادیر مکیل یا موزون یا معدود صدق می‌کند، چه یک عدد باشد و چه بیشتر. به این معنا که کالا می‌تواند وصف موزون و معدود داشته باشد... مثلاً گندم و جو بر اساس وزن و کِیل به فروش می‌رسند، کیله و پرتقال... بر اساس عدد و وزن به فروش می‌رسند، پارچه به صورت کیل، ذراع و متر به فروش می‌رسند. تعیین وصف شی در زمان قبض بسیار مهم است تا ابهام (جهالت) برطرف شود. بنابراین وقتی گفته می‌شود که 100 کیلو گندم دارم، این گفته برای تعیین وصف کفایت نمی‌کند؛ بلکه باید نوع گندم را مشخص کنیم تا وزن، ابهام را برطرف کند و هم‌چنین در مورد مقادیر مکیل و معدود نیز همین‌ قاعده تطبیق می‌شود.

اما آیا حیوان به صورت عددی فروخته می‌شود؟ آیا اصطلاح خواهد بود که فروشندگان  صدا زنند هر شتر به هزار تومان؟ یا این‌که خریدار حیوان را می‌بیند و تصمیم می‌گیرد که این شتر به ارزش هزار تومان نیست و شتر دیگری را انتخاب می‌کند؟ آیا هر شتر مانند دیگری است تا فروش به صورت عددی باشد؟

آیا املاک به صورت عددی یا وزنی یا کیلی فروخته می‌شود؟ به این معنا آیا شخصی که ده خانه و یا حویلی دارد، می‌گوید "هر حویلی به هزار تومان"، یا این‌که خرید هر حویلی بر اساس مشاهده آن انجام می‌شود و هر ملک متفاوت از دیگری است؟

به همین دلیل می‌گویند که حیوان و خانه به صورت کیلی یا وزنی یا عددی فروخته نمی‌شوند. ممکن است شما بگوئید که بعضی اشخاص حیوانات خود را به وزن می‌فروشند که در جواب باید گفت؛ این قاعدۀ عمومی نیست تا بر همۀ حیوانات صدق‌کند. ممکن است کسی یک بره را بر اساس وزن بفروشد، اما همه بره‌ها یا همه حیوانات به این شکل فروخته نمی‌شوند، مثلاً نمی‌توانند گاوی را به وزن بفروشند... چنانچه گفته نمی‌شود که "شما در نزد من 100 کیلو حیوان دارید" (البته منظور حیوان زنده است).

به همین شکل، ممکن است بگوئید که برخی افراد املاک را به متر می‌فروشند، اما این برای همه املاک صدق نمی‌کند، زیرا متر در این ملک به ده تومان و در ملک دیگری به بیست تومان است. بنابراین، تعیین وصف آن به صورت کیلی نمی‌باشد، پس گفته نمی‌شود که من در نزد شما 100 متر خانه دارم.  و به همین ترتیب...» پایان نقل قول.

امیدوارم که همین‌قدر کفایت جواب سوال شما را بنماید، الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر  وبا حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

11 ربیع الاول1446ه.ق.

14 اکتبر2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب محمد شتات ابوصالح

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

امیدوارم نامه‌ای من به شما رسیده و از صحت و عافیت کامل بر خوردار باشید. از شما می‌خواهم که احادیث ذیل را برایم توضیح دهید؛ زیرا این احادیث در ظاهر در تناقض قرار دارد و بسیاری از مردم برای رد همدیگرشان بدون آن‌که منظور و مقصود این احادیث را بدانند از این احادیث سوء استفاده می‌کنند.

حدیث گروه اول: از نعمان بن بشیر روایت است‌که گفت: ما با رسول‌الله صلی‌الله علیه در مسجد نشسته‌بودیم و بشیر مردی بود که سخن خود را نگه‌می‌داشت؛ سپس ابوثعلبه خشنی آمد و گفت: ای بشیر بن سعد آیا حدیث رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم را در خصوص امراء حفظ داری؟ حذیفه گفت: من خطبه‌ای آن‌را حفظ دارم، ابوثعلبه نشست، سپس حذیفه گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمهنبوت در بین شما است تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد سپس آن را از میان بر می‌دارد تا زمانی‌که بخواهد، سپس خلافت بر منهج نبوت را می‌آورد و خلافت بر منهج نبوت می‌باشد تا وقتی بخواهد، سپس آن را بر می‌دارد آن وقتی‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد، سپس پادشاهان به دندان گیرنده می‌باشد و تازمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد می‌باشد، سپس آنان را نیز بر می‌دارد زمانی‌که بخواهد سپس پادشاهان جبریه می‌آید پس آن‌ها می‌باشند تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) آنان را بردارد سپس خلافت بر منهج نبوت می‌باشد.

 حدیث گروه دوم این‌چنین است: از حذیفه بن یمان روایت است که گفت:

«كَانَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ عَنْ الْخَيْرِ وَأَسْأَلُهُ عَنْ الشَّرِّ وَعَرَفْتُ أَنَّ الْخَيْرَ لَنْ يَسْبِقَنِي قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ شَرٌّ قَالَ يَا حُذَيْفَةُ تَعَلَّمْ كِتَابَ اللَّهِ وَاتَّبِعْ مَا فِيهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الشَّرِّ خَيْرٌ قَالَ هُدْنَةٌ عَلَى دَخَنٍ وَجَمَاعَةٌ عَلَى أَقْذَاءٍ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْهُدْنَةُ عَلَى دَخَنٍ مَا هِيَ قَالَ لَا تَرْجِعُ قُلُوبُ أَقْوَامٍ عَلَى الَّذِي كَانَتْ عَلَيْهِ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَبَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ شَرٌّ قَالَ فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ صَمَّاءُ عَلَيْهَا دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ النَّارِ وَأَنْتَ أَنْ تَمُوتَ يَا حُذَيْفَةُ وَأَنْتَ عَاضٌّ عَلَى جِذْلٍ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ تَتَّبِعَ أَحَداً مِنْهُم»

ترجمه: مردم از رسول الله صلی الله علیه و سلم از خیر پرسان می‌کردند و من از شر پرسان کردم و طوری فهمیدم که خیر همیشه است، من گفتم یا رسول الله آیا بعد از این خیر شری هم است؟ فرمودند ای حذیفه کتاب الله (سبحانه و تعالی) را فرا بگیر و به سه مرتبه گفت آنچه در این کتاب است پیروی کن، گفتم یا رسول الله آیا بعد از این شر خیری است؟ گفت هدنه بر دخن است و گروهی هستند که بر چشمان مردم خاک می‌پاشند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود، یا رسول الله هدنه بر دخن چی معنی دارد؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود قلب‌های اقوام بر آنچه بوده باز نمی‌گردد. حذیفه گفت من گفتم یا رسول الله آیا بعد از این خیر شری است؟ گفت فتنه کور وکری است که دعوت‌گران آن بر دروازۀ دوزخ قرار دارند ای حذیفه اگر تو در حالی بمیری که ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری بهتر است، برای تو از این‌که یکی از آنان را اطاعت کنی.

گروه اول این احادیث‌را طوری تفسیر کردند‌که پیروزی در آینده از آن‌امت است به یاری الله سبحانه و تعالی و خلافت بر منهج نبوت آمدنی بوده و به زودی حاکمیت از شریعت الله سبحانه و تعالی است که همانا خودش خیر است؛ در حالی‌که گروه دوم طوری به حدیث دوم استدلال می‌کنند که خیر امت گذشته و ما اکنون در زمان فتنه قرار داریم و رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم از آن‌خبر داده و برای مسلمان لازم است که برای محافظت دین‌اش گوشه گیری کند. امیدوارم که این سوال را جواب داده و احترام و قدردانی بنده‌را قبول فرمائید.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

حدیث اول احمد طیالسی آن‌را تخریج نموده؛ اما حدیث دوم را که در سوال ذکر شده احمد تخریج نموده، ولی بخاری آن‌را به این لفظ ذکر کرده است: ابوادریس خولانی برایم گفت: او شنیده است که حذیفه ابن یمان می‌گفت:

«كاَنَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ عَنْ الْخَيْرِ وَكُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنْ الشَّرِّ مَخَافَةَ أَنْ يُدْرِكَنِي، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّا كُنَّا فِي جَاهِلِيَّةٍ وَشَرٍّ فَجَاءَنَا اللَّهُ بِهَذَا الْخَيْرِ، فَهَلْ بَعْدَ هَذَا الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: وَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الشَّرِّ مِنْ خَيْرٍ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَفِيهِ دَخَنٌ. قُلْتُ: وَمَا دَخَنُهُ؟ قَالَ: قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ. قُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ ذَلِكَ الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: نَعَمْ، دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا. قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، صِفْهُمْ لَنَا. فَقَالَ: هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا. قُلْتُ: فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ؟ قَالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ. قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ؟ قَالَ: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ»

ترجمه: مردم از رسول الله صلی الله علیه و سلم از خیر پرسان می‌کردند و من از ترس این‌که مبادا مرا شری دریابد از شر پرسان کردم و گفتم یا رسول الله ما در جاهلیت و شر بودیم و الله (سبحانه و تعالی) این خیر را برای ما آورد آیا بعد از این خیر شری می‌آید؟ گفتند؛ بلی. گفتم آیا بعد از این شر خیری می‌آید؟ گفت بلی، ولی در آن دخن است، گفتم دخن آن چیست؟ گفت قومی است که غیر از راه من مردم را فرا می‌خواند، بعضی چیزهای خوب و بعضی چیزی‌های بد، گفتم آیا بعد از آن خیر باز هم شری خواهد آمد؟ گفت بلی، دعوت‌گران دوزخ اند هرکسی دعوت شان را اجابت کند آن را در دوزخ می‌اندازند، گفتم یا رسول الله این قوم را برای ما معرفی کن، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند این قوم از جلد و پوست ما هستند و به زبان ما سخن می‌زنند، گفتم اگر این قوم من را درک کرد به چه چیزی دستورم می‌دهید؟ فرمودند جماعت مسلمانان و امام آنان را ملازمت کن، گفتم، اگر جماعت و امام برای مسلمانان نبود؟ گفت: از همه‌ای این گروه ها دوری گزین و لو ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری تا مرگ ترا فرا برسد و تو در همان حالت شکنجه باشی.

برادر بزرگوار طوری به نظر می‌رسد که موضوع برایت خلط شده و گمان می‌کنی که اخیر حدیث اول (ثم تكونُ خلافةً على مِنهاجِ نُبُوَّةٍ) با اخیر حدیث دوم (قالفِتْنةٌ عَمْياءُ صَمَّاءُ، عليها دُعاةٌ على أبوابِ النارِ) یکی است. به همین دلیل برایت سوال پیدا شده که حال امت چگونه خواهد شد؟ در حدیث اول خلافت بر منهج نبوت می‌آید و در حدیث دوم (فِتْنةٌ عَمْياءُ صَمَّاءُ، عليها دُعاةٌ على أبوابِ النارِ) فتنه کور و کری است که دعوت‌گران دوزخ را با خود دارد.

برادر محترم طوری‌که شما فکر می‌کنید، مسئله به این شکل نیست، اخیر حدیث اول غیر از اخیر حدیث دوم می‌باشد؛ زیرا حذیفه بعد از اخیر حدیث دوم یعنی (دعوت‌گرانی هستند که بر دروازۀ جهنم هستند) سوال نکرد، بلکه حذیفه تشویش این‌را داشت که در چنین وضعیتی باید چی‌کند؟ برای حذیفه این وضعیت مسلمانان بسیار سنگین شد؛ پس برایش این‌قضیه قابل توجه شد که در چنین وضعیتی باید چی‌کند؟ ولی سوال نکرده که بعد از آن چی خواهد شد؟

اما این حالتی‌که در حدیث دوم وارد شده دقیقاً همان حالتی است که در حدیث اول وارد شده و گفته شده (پادشاهان جبریه می‌آید) یعنی بعد از زوال خلافت پادشاهان جبریه خلاف اراده و خواست مردم می‌آیند که مردم برای شان رضایت ندارند و خلاف حکم اسلام می‌آیند؛ یعنی به حالتی‌که از زمان سقوط خلافت یعنی ۱۹۲۴ بالای مسلمانان آمده و تا اکنون ادامه دارد، و واضح است که در چنین حالتی دعوت‌گرانی وجود دارند که بر لبه‌ی آتش اند؛ چنانچه در بخاری آمده است: (دُعَاةٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا...) دعوت‌گرانی هستند که بر دروازه جهنم هستند و هرکسی از آن‌ها اجابت کند به داخل آن‌انداخته می‌شود. کسی‌که این صد سال را بعد از سقوط خلافت ۱۹۲۴ مورد تفکر قرار دهد، این واقعیت را در می‌یابد.

اما آن‌چه دلالت دارد که حالت حدیث اول یعنی موجودیت پادشاهان جبریه همان حالت حدیث دوم یعنی موجودیت دعوت‌گران بر دروازه‌های دوزخ اند. در حقیقت دریافت حالت گذشته در حدیث اول و دریافت حالت گذشته در فتنه عمیاء و صماء حدیث دوم است. حدیث اول قبل از پادشاهان جبریه پادشاهان به دندان گیرنده را ذکر کرده است، یعنی خلافت که در یک خانواده به صورت مسلسل آمده و تا ۱۳۰۰ سال دوام پیدا کرد که در زمان اموی‌ها، عباسی‌ها و عثمانی‌ها وجود داشت و طوری‌که در کتب خود ذکر کردیم، در جریان این خلافت‌های اسلامی به شکل خوب آن تطبیق نشد، مخصوصاً مسئله‌ی بیعت طوری‌ بود که برای خانواده خلیفه گذشته صورت می‌گرفت و مردم به این حالت عادت کرده بودند؛ پس در عوض این‌که بیعت برای کسی صورت می‌گرفت که عامه مسلمانان به آن راضی باشد بعیت محدود در خانواده خلیفه بود، یعنی در این زمان خلافت بود؛ اما خلیفه خلافت را به دندان‌‌های خود محکم می‌گرفت تا خلافت از خانواده‌اش خارج نشود و این مرحله‌ای بود که حدیث دوم ذکر کرده است(هدنة علی دخن) یا طوری‌که بخاری روایت نموده است (خير فيه دخن قلت وما دخنه قال قوم يهدون بغير هديي تعرف منهم وتنكر) یعنی خیری است که در ان دخن است، من گفتم دخن آن چیست؟ گفت قومی است که به غیر از هدایت من مردم را فرا می‌خوانند که بعضی اعمال شان درست و معروف است و بعضی از اعمال شان منکر است.

بعد از این مرحله رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم ما را در حدیث اول خبر می‌دهد که بعد از پادشاهان جبریه خلافت بر منهج نبوت می‌آید، اما حدیث دوم حذیفه رضی‌الله عنه در خصوص حالت بعد از فتنه‌ای عمیاء و صماء و دعوت‌گران دوزخی سوال نکرده است، و سوال نکرده است که بعد از این شر چی خواهد شد؛ بلکه مسئله بر آن سنگینی کرد و به این سوال مشغول شد که درک این حالت باید چی کند؟

خلاصه این‌که جمع بین دو حدیث به صورت ذیل می‌باشد:

  • حدیث اول پادشاهان جبریه را ذکر کرده، ولی شرور آنان‌را تشریح نداده و از آمدن خلافت بر منهج نبوت بعد از پادشاهان جبریه خبر داده است.

اما در حدیث دوم حذیفه سوال نکرده که بعد از فتنۀ عمیآء و صماء چی‌خواهد شد؟ و این همان حالت مرحله جبریه وارده در حدیث اول است بلکه پرسیده که اگر این حالت را دریابد، باید چی کند؟

به همین ترتیب اخیر این دو حدیث یکی نبوده بل‌که متفاوت است، حدیث اول به آمدن خلافت بر منهج نبوت بعد از پادشاهان جبریه پایان یافته و حدیث دوم بر مرحله‌ی دعوت‌گران بر دروازه‌های جهنم توقف کرده، یعنی پادشاهان جبریه؛ اما حذیفه از حالت بعد از آن سوال نکرده است.

  • یک مسئله باقی مانده و او این‌که اخیر سوال راجع به حدیث دوم ذکر شده است: «وَأَنْتَ أَنْ تَمُوتَ يَا حُذَيْفَةُ وَأَنْتَ عَاضٌّ عَلَى جِذْلٍ خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ تَتَّبِعَ أَحَداً مِنْهُمْ» ترجمهو ای حذیفه اگر تو د رحالی بمیری که ریشه درخت را به دندان بگیری بهتر است از این‌که یکی از آنانرا پیروی کنی. و در روایت دیگری از بخاری آمده است: «قُلْتُ فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ قَالَ تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ قَالَ فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ» ترجمهگفتم اگر این قوم من را درک کرد به چه چیزی دستورم می‌دهید؟ فرمودند جماعت مسلمانان و امام آنان را ملازمت کن، گفتم، اگر جماعت و امام برای مسلمانان نبود؟ گفت: از همه‌ای این گروه ها دوری گزین و لو ریشه‌ای درخت را به دندان بگیری تا مرگ ترا فرا برسد و تو در همان حالت شکنجه باشی.

 طبعاً این مسئله و اعتزال نسبت به کسی است که حق برایش آشکار نشده تا به سوی آن دعوت کند و همه‌ی این دعوت‌گران را بر لبه‌ی آتش می‌بیند، پس بر آن‌شخص است که از همه‌ی این دعوت‌گران کناره‌گیری کند؛ اما هنگامی‌که حق برایش آشکار شد و دعوت‌گران دید که به سوی حق فرا می‌خوانند، پس باید همرای شان برود و در حال اعتزال باقی نماند، بلکه تنها از دعوت‌گران به سوی آتش کناره‌گیری کند.

به این ترتیب جمع بین این دو حدیث و فهم‌شان طوری‌که ذکر شد ممکن است و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

جواب سوال

(ترجمه)

ترجمۀ سوال:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

هرجایی‌که باشید الله متعال شما را حفظ کند! می‌خواهم درباره این آیۀ مبارکه از شما سوال کنم؛ الله متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾ [بقره: 184] آیا درست است که الله متعال هرگونه دعای انسان را قبول می‌کند؟ و آیا دعایی هست که الله متعال آن را اجابت نکند؟ برخی از مردم می‌پرسند که چرا با وجود دعای ما برای نابودی رژیم صهیونیستی، این رژیم هم‌چنان قوی است و به حملات خود علیه غزه ادامه می‌دهد؟

از جواب شما سپاسگزارم و از الله متعال می‌خواهم که شما را در برابر جواب سوالم پاداش نیکو دهد!

جواب:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

چند نکته در مورد دعاء وجود دارد که باید بدانیم:

۱- وقتی مؤمن از صمیم قلب دعایی می‌کند که در آن قطع رحم نباشد، الله متعال به یکی از سه روش آن دعاء را اجابت می‌کند؛ همان‌طور که در کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: الله سبحانه وتعالی به دعای کسی که او را بخواند اجابت می‌کند و دعای مضطر را نیز اجابت می‌کند؛ چنانچه فرموده است:

﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾ [غافر: ۶۰]

ترجمه: پروردگار شما گفته است؛ مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم!

 ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾ [بقره: ۱۸۶]

ترجمه: و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو) من نزدیکم! دعای دعاء کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم!

﴿أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ﴾ [نمل: 62]

ترجمه: کیست آنکه دعای مضطرّ را اجابت می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد؟

 اما معنای حقیقی اجابت را رسول الله صلی الله علیه و آله چنین بیان نموده است:

«مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَدْعُو اللهَ عَزَّ وَجَلَّ بِدَعْوَةٍ لَيْسَ فِيهَا إِثْمٌ وَلَا قَطِيعَةُ رَحِمٍ، إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِهَا إِحْدَى ثَلَاثِ خِصَالٍ: إِمَّا أَنْ يُعَجِّلَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَإِمَّا أَنْ يَدَّخِرَهَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ، وَإِمَّا أَنْ يَصْرِفَ عَنْهُ مِنَ السُّوءِ مِثْلَهَا. قَالُوا: إِذًا نُكْثِرُ. قَالَ: اللهُ أَكْثَرُ» (اخرجه احمد 3/18)

ترجمه: هیچ مسلمانی دعایی به درگاه الله عز و جل نمی‌کند که در آن گناه یا قطع رحم نباشد، مگر اینکه الله متعال به او یکی از این سه چیز را می‌دهد: یا دعایش را فوراً اجابت می‌کند، یا آن را برای آخرتش ذخیره می‌کند، یا بلایی را از او دفع می‌کند. گفتند: پس ما دعا بسیار خواهیم کرد فرمودند: الله متعال بیشتر عطاء می‌کند.

هم‌چنین فرمودند:

 «لَا يَزَالُ يُسْتَجَابُ لِلْعَبْدِ مَا لَمْ يَدْعُ بِإِثْمٍ أَوْ قَطِيعَةِ رَحِمٍ مَا لَمْ يَسْتَعْجِلْ. قِيلَ: يَا رَسُولَ اللهِ، مَا الِاسْتِعْجَالُ؟ قَالَ: يَقُولُ قَدْ دَعَوْتُ وَقَدْ دَعَوْتُ فَلَمْ أَرَ يَسْتَجِيبُ لِي فَيَسْتَحْسِرُ عِنْدَ ذَلِكَ وَيَدَعُ الدُّعَاءَ» (أخرجه مسلم 4918)

ترجمه: تا زمانی‌که بنده به گناه یا قطع رحم دعا نکند و عجله نکند، دعایش مستجاب می‌شود. پرسیدند: ای رسول الله، عجله چیست؟ فرمودند: انسان می‌گوید من دعا کردم و دعا کردم و جوابی ندیدم، پس از دعا خسته می‌شود و آن را رها می‌کند.

پس وقتی ما دعاء می‌کنیم، اگر صادق، مخلص و مطیع باشیم، باید به اجابت دعا یقین داشته باشیم؛ همان‌طور که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم توضیح داده‌اند.

۲- دعاء تنها راه شرعی برای رسیدن به هدف در همه‌ای موارد نیست. دعاء مستحب است؛ اما راه حل نصرت در جنگ‌ها یا برپایی دولت نیست... رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سپاه را برای جنگ بدر آماده می‌کند و هرکس را در جای خود قرار می‌دهد؛ سپس در خیمه‌اش به دعاء می‌پردازد و از الله متعال نصرت می‌خواهد تا این‌که ابوبکر رضی الله عنه به ایشان می‌گوید: «ای رسول الله، این مقدار دعاء کافی است.» (سیره‌ی ابن هشام ۲/۶۲۶) پس دعاء به معنای تعطیل کردن اسباب و تلاش نه؛ بلکه باید دعاء همراه با اسباب و تلاش باشد.

هم‌چنین کسی‌که دوست دارد خلافت دوباره برپا شود، نباید تنها به دعا کردن به درگاه پروردگارش اکتفاء کند؛ بلکه باید کسانی را که برای ایجاد آن تلاش می‌کنند، همکاری کند و از الله متعال یاری بخواهد و در جهت تحقق آن و در دعا اصرار ورزد؛ در حالی‌که از اسباب مادی نیز استفاده کند.

به این ترتیب در تمام کارها، انسان باید عمل خود را برای رضای الله متعال خالص کند و با صداقت نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتارکند، در دعاء اصرار ورزد؛ زیرا الله متعال شنوای دعا و اجابت کننده است.

۳- قبلاً به چنین سؤالی در چهارم ذی‌القعده ۱۴۳۲ هـ - 1 اکتبر 2011م جواب داده‌ایم و در آن آمده است:

 «...اما دعا همراه با بهره‌گیری از اسباب، تأثیر در نتایج دارد، و این همان روشی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاران او رضوان الله علیهم در پیش گرفته‌اند. رسول الله صلی الله علیه وسلم سپاه را آماده می‌کرد و در خیمه‌اش دعا می‌خواند، و مسلمانان در قادسیه ابزار لازم را برای عبور از رودخانه فراهم می‌کردند و سعد رضی‌الله‌عنه روی به الله سبحانه وتعالی می‌نمود و  دعا می‌کرد... و این‌گونه است که مؤمنان صادق تدارکات لازم را فراهم کرده و سپس دعا می‌کنند. فردی‌که در پی روزی است، تلاش می‌کند و کار می‌کند؛ در حالی‌که دعا می‌خواند و دانشجو درس می‌خواند و تلاش می‌کند؛ در حالی‌که از الله متعال طلب موفقیت می‌کند و این دعاء به خواست الله سبحانه وتعالی تأثیری در نتایج خواهد داشت.

در کتاب «مفاهیم» در آخر صفحه ۵۸ آمده است: «باید دانست؛ هرچند عملی که بر اساس روش اسلام انجام می‌شود یک عمل مادی با نتایج محسوس است؛ اما باید این عمل بر اساس اوامر و نواهی الله متعال انجام شود و هدف از اجرای آن کسب رضایت الله متعال باشد. هم‌چنین لازم است مسلمان به ارتباط خود با الله متعال توجه کند و از طریق نماز، دعاء، تلاوت قرآن و اعمال مشابه به الله متعال نزدیک شود. مسلمان باید باور داشته باشد که پیروزی از جانب الله متعال است. از این‌رو، برای اجرای احکام الله متعال باید تقوا در دل‌ها مستقر باشد و دعاء و ذکر الله متعال باید همراه با انجام تمامی اعمال باشد». از این موضوع اهمیت همراه شدن دعا با بهره‌گیری از اسباب در تمامی اعمال مؤمن آشکار می‌شود، و تکرار عبارت "لا بد" نشان‌دهنده اهمیت بسیار زیاد این موضوع است که تمامی اعمال با دعا و ارتباط دائمی با الله متعال همراه باشند...

لذا استفاده از دعاء همراه با بهره‌گیری از اسباب همان‌طور که گفتیم روشی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاران شان رضوان الله علیهم و مؤمنان به کار گرفته‌اند، و زمانی‌که این دو با هم ترکیب شوند، به خواست الله متعال تأثیری در نتایج خواهند داشت. استفاده از این دو با هم مخالف روش اسلام نیست؛ بلکه آنچه مخالف روش اسلام است اینست که تنها به دعاء اکتفا شود بدون بهره‌گیری از روش‌هایی که نصوص برای اجرای ایده اسلامی بیان کرده‌اند».

بنابراین، آنچه در سؤال شما درباره دعا برای از بین رژیم یهود آمده است... تنها دعا کافی نیست؛ بلکه لازم است ارتش دولتی که با یهود بجنگد همراه با دعا به کار گرفته شود؛ همان‌طور که رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاران شان رضوان الله علیهم چنین عمل کردند و الله سبحانه وتعالی است که یاری کنندۀ توانا است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

4 ربیع الآخر1446ه.ق.

7 اکتبر2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

 در تاریخ ۱۴ سپتمبر ۲۰۲۴، دارالهلال اعلام کرد که: «پلیس پاکستان امروز شنبه خبر داد که دست‌کم دو نفر از اعضای آن‌ها در انفجاری نزدیک یک اتوبوس پلیس در شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان در جنوب غربی کشور، کشته شدند.» پاکستان پیش از این شاهد گسترده‌ترین حملات در سال‌های اخیر بود که در چارچوب یک شورش قومی از سوی افراد مسلح برای دهه‌ها ادامه داشته است «که در آن بیش از ۷۳ نفر در چندین حمله کشته شدند.» در بیانیه‌ای که از طریق ایمیل به خبرنگاران ارسال شد، گروه ارتش آزادی بلوچستان مسئولیت این حملات را به عهده گرفت. (منبع: الحرة، ۲۷ اگست ۲۰۲۴) چرا این حملات در بلوچستان افزایش یافته است؟ آیا بریتانیا در ایجاد مشکلات برای ارتش نقش دارد؟ آیا امریکا خودش مشکلاتی ایجاد می‌کند تا ارتش را از کشمیر اشغالی و هند دور کند؟ آیا هند نیز در این امر دخیل است؟ و آیا چین نقشی در این مسائل دارد؟

جواب: برای روشن کردن پاسخ به سوالات مطرح‌شده، نکات زیر را بررسی می‌کنیم:

نخست: منطقه بلوچستان بین پاکستان، افغانستان و ایران واقع شده است. در جنوب غرب پاکستان، به نام ایالت بلوچستان پاکستانی شناخته می‌شود و مرکز آن شهر کویته است. در جنوب شرق ایران، به عنوان شهر سیستان-بلوچستان با مرکزیت شهر زاهدان قرار دارد. این منطقه بیش از ۱۰۰ کیلومتر به داخل افغانستان گسترش یافته و شامل قسمت‌هایی از شهر‌های نیمروز، هلمند و قندهار است. از نظر جمعیت، بخش پاکستانی بلوچستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و حدود ۲۰ میلیون بلوچ و پشتون در آن ساکن‌اند. مساحت این منطقه حدود ۴۴ درصد از خاک پاکستان را تشکیل می‌دهد و نزدیک به ۶ درصد از جمعیت کل پاکستان، که حدود ۲۴۰ میلیون نفر است، در آن زندگی می‌کنند. بلوچستان یکی از غنی‌ترین مناطق پاکستان از نظر منابع طبیعی، به‌ویژه گاز و معادن، محسوب می‌شود و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ذخایر مس و طلا در جهان به شمار می‌رود. به عنوان نمونه، شرکت باریک گلد کانادا حدود ۵۰ درصد از معدن ریکو دیک واقع در بلوچستان را در اختیار دارد.

علاوه بر این، بلوچستان به عنوان یک نقطه‌ی کلیدی در پروژه‌ی کریدور اقتصادی چین-پاکستان در نظر گرفته می‌شود که تحت طرح «یک کمربند، یک جاده» چین تأمین مالی می‌شود و به دریای عرب و بندر گوادر در نزدیکی خلیج عمان متصل است. در کنار این، چین در حال ساخت یک میدان هوایی بین‌المللی در بندر گوادر است. به همین دلیل، ایالت بلوچستان در پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار است. بخش ایرانی این منطقه حدود ۳ میلیون نفر جمعیت دارد، در حالی‌که جمعیت بلوچ‌ها در افغانستان کمتر از یک میلیون نفر تخمین زده می‌شود. مردم بلوچستان در این سه کشور عمدتاً مسلمانان سنی هستند و اسلام به این مناطق در سال ۲۳ هجری در زمان خلافت سیدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه وارد شد. پس از برخی آشفتگی‌ها که ناشی از سلطه‌ی پادشاهی هندوسند بود، خلافت اسلامی در زمان خلافت سیدنا معاویه رضی الله عنه دوباره کنترل این مناطق را به دست آورد و آن‌ها را فتح کرد. هم‌چنین، خلیفه‌ی اموی عبد الملک بن مروان این مناطق را به عنوان پایگاهی برای فتح سرزمین سند برگزید.

دوم: در ایالت بلوچستان پاکستان، چندین گروه جدایی‌طلب قومی وجود دارند که از اواخر دهه ۱۹۶۰ علیه ارتش پاکستان جنگ‌های چریکی را آغاز کرده‌اند. معروف‌ترین و بزرگ‌ترین این گروه‌ها، ارتش آزادی بلوچستان است که در سال ۲۰۰۰ تأسیس شده است. این گروه به‌طور محلی با گروه قدیمی‌تری به نام جبهه آزادی بلوچستان که در سال ۱۹۶۴ تأسیس شده و جنگ‌های چریکی علیه ارتش پاکستان را آغاز کرده، همکاری می‌کند. این گروه هم‌چنین در عملیات‌های علیه ارتش ایران در داخل این کشور نیز شرکت کرده است. علاوه بر این، گروه‌های دیگری با وزن کمتر نیز در این منطقه فعال هستند و مانند سایر گروه‌های مسلح که به تأمین مالی و تسلیحات نیاز دارند. جدایی‌طلبان بلوچستان نیز به سرعت به عنوان هدفی برای دستگاه‌های اطلاعاتی مختلف تبدیل شدند.

با اشغال افغانستان توسط شوروی در سال ۱۹۷۹ و تبدیل پاکستان به پایگاهی برای مجاهدین علیه شوروی، مسکو به حمایت از گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان پرداخت تا به پاکستان آسیب برساند. هم‌چنین با پیروزی انقلاب خمینی در ایران و آغاز جنگ ایران و عراق، رژیم عراق از این گروه‌ها (ارتش آزادی بلوچستان) حمایت کرد تا در ایران عملیات نظامی انجام دهند. علاوه بر این، هند نیز به‌دلیل تنش‌های خود با پاکستان در مورد کشمیر، از این گروه‌ها حمایت می‌کرد. در این راستا، امریکا نیز به منظور تبدیل هند به یکی از ارکان محوری خود در برابر چین، از این گروه‌ها در بلوچستان پشتیبانی کرد تا ارتش پاکستان را درگیر کشمکش‌های داخلی کند و آن را از مرزهای هند و کنترل آن در جامو و کشمیر دور نگه دارد.

سوم: این‌ها حقایق سیاسی ضروری برای درک واقعیت حملات و جنگ‌های چریکی هستند که توسط گروه‌ها یا جناح‌های مسلح در بلوچستان علیه ارتش پاکستان انجام می‌شود. با پیگیری این حملات و تحولات آن‌ها طی چند دهه، به موارد زیر می‌رسیم:

1. پیش از اشغال افغانستان توسط امریکا، دولت‌های پاکستان با این گروه‌ها در ارتباط بودند و با آن‌ها پیمان‌های صلح می‌بستند. بنابراین، دهه ۹۰ میلادی دوره‌ای از آرامش نسبی بود. اما از سال ۲۰۰۳، حملات این گروه‌ها، به‌ویژه ارتش آزادی‌بخش بلوچستان، به‌شدت افزایش یافت و گستردگی بیشتری پیدا کرد. پاکستان به پاسخ آن، در سال ۲۰۰۶ رهبر جدایی‌طلب بلوچستان، نواب اکبر بوگتی، را کشت و اوضاع بحرانی شد.

2. پاکستان در روزهای ۲۵ و ۲۶ اگست ۲۰۲۴ شاهد گسترده‌ترین حملات ارتش آزادی‌بخش بلوچستان طی سال‌های اخیر بود. شدیدترین حملات در روز دوشنبه ۲۶ اگست ۲۰۲۴ در شاهراهی که بلوچستان و پنجاب را به منطقه‌ی موسی متصل می‌کند، رخ داد. به گفته منابع محلی، افراد مسلح اتوبوس‌ها و موتر‌ها را متوقف کرده و پس از بررسی هویت، ۲۳ کارگر اهل پنجاب را به ضرب گلوله کشتند. هم‌چنین ارتش پاکستان اعلام کرد که ۲۱ نفر از جدایی‌طلبان مسلح را در بلوچستان کشته است. بر اساس آماری از مؤسسه‌ی مطالعات صلح پاکستان، مستقر در اسلام‌آباد، در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۱۰ حمله و در ماه‌های ابتدایی ۲۰۲۴ حدود ۶۲ حمله انجام شده است. (منبع: الجزیره، ۲۶ اگست ۲۰۲۴)

3. پلیس پاکستان امروز شنبه اعلام کرد که حداقل دو نفر از نیروهایش در انفجاری که نزدیک یک اتوبوس پلیس در شهر کویته، مرکز استان بلوچستان در جنوب غربی کشور رخ داد، کشته شده‌اند. بر اساس گزارش‌های اولیه، این انفجار ناشی از بمب کار گذاشته‌شده در کنار جاده بوده است. منبع: )دارالهلال، ۱۴ سپتمبر ۲۰۲۴)

چهارم: علاوه بر هدف قرار دادن ارتش و پلیس پاکستان، این گروه‌ها به‌طور خاص چینی‌ها و پروژه‌های چینی در چارچوب کریدور اقتصادی چین در پاکستان را هدف قرار داده‌اند. می‌توان به تفصیل این حملات به شرح زیر اشاره کرد:

1. در بلوچستان پروژه‌های بزرگ متعددی وجود دارد که توسط چین مدیریت می‌شوند. در یکی از موارد، پنج چینی که در ساخت سد داسو در ایالت خیبرپختونخوا مشغول به کار بودند، همراه با راننده پاکستانی‌شان در یک حمله انتحاری کشته شدند. (منبع: الحرة، ۲۷ اگوست ۲۰۲۴)

2. شش نفر در انفجاری که کاروان‌شان به حمله انتحاری مواجه شد، جان باختند. این سومین حمله بزرگ به منافع چینی در پاکستان در طول یک هفته اخیر است. دو انفجار قبلی یک پایگاه هوایی و یک بندر استراتژیک در ایالت بلوچستان در جنوب غربی کشور را هدف قرار داده بودند، جایی که چین میلیاردها دالر در پروژه‌های زیربنایی سرمایه‌گذاری کرده است. (منبع: الشرق الأوسط، ۲۶ مارچ ۲۰۲۴)

3. ارتش آزادی‌بخش بلوچستان شامل گردان مجید است که عملیات "انتحاری" را انجام می‌دهد. یکی از برجسته‌ترین حملات آن، انفجار "انتحاری" در یک مؤسسه چینی در دانشگاه کراچی واقع در ایالت سند بود که در اپریل ۲۰۲۲ رخ داد. (منبع: الجزیره نت، ۱ /۲/ ۲۰۲۴)

4. این حملات بارها تکرار شده‌اند: از قتل مهندسان چینی در اگست ۲۰۱۸ (رویترز، ۱۱ اگوست ۲۰۱۸) تا حمله به کنسولگری چین در کراچی در نوامبر ۲۰۱۸ (اسکای نیوز عربی، ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸) و هم‌چنین حمله به یک هوتل لوکس در شهر گوادر در بلوچستان در می ۲۰۱۹ (الحرة، ۱۲ می ۲۰۱۹) که معمولاً چینی‌ها در آن اقامت دارند و در آنجا بندر معروفی که چین ایجاد کرده، واقع شده است.

5. جدایی‌طلبان هم‌چنین به منافع چینی و چینی‌هایی که در بلوچستان فعالیت دارند، حمله می‌کنند. به تازگی، در تاریخ ۱۳ اگست ۲۰۲۴،  به کاروانی که مهندسان چینی را به بندر گوادر می‌برد، حمله کردند. حوادث مشابهی در گذشته نیز رخ داده که در آن‌ها، دانشگاهیان چینی که در پروژه کریدور اقتصادی چین و پاکستان مشغول به کار بودند، جان خود را از دست دادند. این پروژه یکی از ارکان ابتکار "کمربند و جاده" چین به شمار می‌آید. شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، اظهار داشت: «این حملات هدفشان آسیب زدن به کریدور اقتصادی چین و پاکستان است.» (منبع: العربی، ۳۰ اگست ۲۰۲۴)

پنجم: در مورد طرف‌هایی‌که این حملات را علیه منافع چین و ارتش پاکستان هدایت می‌کنند، باید گفت که هند و پشت سر آن، امریکا است:

  1. منافع هند در این حملات به ارتش پاکستان را می‌توان در نکات زیر یافت:

الف) در سال 2018، روزنامه ذانیوز اینترنشنال در گزارش‌های امنیتی اشاره کرد که هند بیش از 50 میلیارد روپیه (261 میلیون دالر) برای ضربه زدن به کریدور اقتصادی از طریق ایجاد ناآرامی در بلوچستان اختصاص داده است. (منبع: الجزیره نت، 15 می 2022)

ب) رئیس ستاد ارتش پاکستان، جنرال راحیل شریف و نخست‌وزیر محلی ایالت بلوچستان، به همراه رضا ربانی رئیس مجلس سنای پاکستان، سازمان استخبارات هند را به دخالت در این مسئله متهم کردند. شریف اشاره کرد که هند قصد دارد پروژه‌های بزرگ اقتصادی به ارزش 46 میلیارد دالر را که چین در ایالت بلوچستان آغاز کرده است تخریب کند. دهلی نو نگران است که این پروژه‌ها به اقتصادش آسیب بزند. او گفت: «این تلاشی برای بی‌ثبات کردن امنیت در این ایالت و هدف قرار دادن پروژه کریدور اقتصادی بین پاکستان و چین است.» (منبع: نون پست، 18 اگوست 2016)

ج) این گروه دوباره در صحنه ظاهر شد؛ پس از آنکه مسئولیت یک حمله انتحاری را که در 29 جون گذشته بازار بورس پاکستان در شهر کراچی، پایتخت اقتصادی کشور را هدف قرار داد و منجر به کشته شدن هفت نفر شد، بر عهده گرفت. بلافاصله پس از این حمله، پاکستان هند را به برنامه‌ریزی آن و حمایت از ارتش آزادی‌بخش بلوچستان و تمامی گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ متهم کرد. (مبنع: العربی الجدید، 12 جولای 2020)

د) پاکستان در تاریخ 9 اپریل 2023، گلزار امام، رهبر و بنیان‌گذار ارتش ملی بلوچستان را که در جنوری 2022 تأسیس شده بود و مسئول ده‌ها حمله در بلوچستان و پنجاب بود، دستگیر کرد. بخش رسانه‌ای ارتش پاکستان اعلام کرد که سازمان استخبارات ارتش اظهار داشته است: «گلزار امام به هند و افغانستان سفر کرده و دستگاه‌های استخباراتی دشمن تلاش داشتند او را برای اقدامات علیه پاکستان و منافع ملی آن به کار گیرند.» (منبع: الجزیره، 12 سپتامبر 2023)

2. اما منافع امریکا از حملات ارتش بلوچستان در موارد زیر نمایان می‌شود:

الف) هند از سال 2014 تاکنون تحت حکومت مزدوران امریکا در حزب بهاراتیا جاناتا به رهبری مودی است که سیاست‌های امریکا در قبال چین را اجرا می‌کند. بنابراین، هر اقدامی‌که هند علیه چین انجام داده یا انجام می‌دهد، در راستای خدمت به منافع امریکا با استفاده از ابزارهای هندی است.

ب) حنا ربانی، وزیر امور خارجه پاکستان، به ایالات متحده امریکا درباره‌ی دخالت در امور داخلی کشورش هشدار داد. این هشدار پس از آن بود که کنگره امریکا قطعنامه‌ا‌ی را تصویب کرد که خواستار حق تعیین سرنوشت برای ایالت بلوچستان شد. با این حال، وزیر امور خارجه پاکستان اعلام کرد که می‌داند این قطعنامه سیاست رسمی دولت امریکا را منعکس نمی‌کند. (منبع: بی‌بی‌سی، 20 فبروری 2012)

ج) در سال 2022، ایالات متحده توافق‌نامه‌ی با دولت بلوچستان برای ساخت اولین مدرسه‌ی تحقیقاتی پلیس در این ایالت امضا کرد که به ایالات متحده نقش عمده‌ای در توسعه تحقیقات قانونی، تحقیقات پلیسی و نظم و قانون در این منطقه داد. این موضوع مقدمه‌ای برای دخالت امریکا در امور بلوچستان شد!

ششم: بدین ترتیب، می‌بینیم که امریکا از این جنبش‌های قومی جدایی‌طلب در بلوچستان برای تهدید منافع چین در راستای سیاست‌های خود بهره‌برداری می‌کند. به نظر می‌رسد که امریکا و هند، که به دنبال ضربه زدن به منافع چین هستند و در این زمینه همکاری دارند؛ زیرا هند در حال رویارویی با چین به دلیل اختلافات مرزی و به نفع منافع امریکاست و تمام این اهداف امریکایی اکنون به واقعیت پیوسته‌اند.

ارتش پاکستان در مناطق داخلی خود مشغول شده و از هند، به‌ویژه کشمیر، دور مانده است و به جای آن در بلوچستان به مبارزه با شورش‌ها و پیگیری گروه‌های جدایی‌طلب پرداخته است و در پی افزایش تنش‌ها در این منطقه، دولت پاکستان 80 هزار سرباز برای مقابله با سازمان‌های بلوچ مستقر کرده است. (منبع: الجزیره نت، 1 فبروری 2024)

اظهارات و تهدیدات معمول پاکستان علیه هند به فراموشی سپرده شده و به جای آن، تهدیدات جدیدی علیه تروریسم و شورشیان مطرح شده است. بدین ترتیب، جبهه هند از سوی پاکستان تأمین شده و ارتش هند در امتداد مرزهایش با چین مستقر شده و در نتیجه درگیری‌های در آنجا به وجود آمده که امریکا به دنبال مشغول کردن چین به رویارویی با هند است.

هفتم: و اما بریتانیا، با اینکه شواهد روشنی از فعالیت‌های آن یا مزدورانش در خلیج فارس و بلوچستان پاکستان وجود ندارد، انشقاقی در ارتش آزادی‌بخش بلوچستان در سال 2010 به رهبری مهران مری، که دارای تابعیت بریتانیایی بود، ارتش بلوچ متحد را تأسیس کرد (منبع: الجزيرة نت، ۱/۲/۲۰۲۴) می‌تواند نشانی از تلاش‌های بریتانیا برای نفوذ در میان گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان باشد. با این حال، تأثیر آن در مقایسه با امریکا و هند بسیار اندک است. نفوذ بریتانیا در هند و پاکستان به طور قابل توجهی کاهش یافته، چرا که در هردو کشور، حکومت تحت کنترل مزدوران امریکاست.

هشتم: خلاصه موارد فوق:

1. نظام حکومتی در پاکستان باید به مسأله بلوچستان، که بخشی از سرزمینش است، به‌طور شرعی، با عدالت و نیکی رسیدگی کند و از مالکیت عمومی در اراضی بلوچستان برای همه شهروندان، از جمله بلوچ‌ها، بهره‌برداری کند. اما به جای آن، این مشکل را به‌صورت امنیتی با قتل و بازداشت حل کرد، نه با حسن تدبیر چنانکه در اسلام بیان شده است:

«الْإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» (رواه البخاری)

ترجمه:‌ امام، نگهبان است و مسئول رعیّت خود می‌باشد.

2. هم‌چنین، سازمان‌های مسلح در بلوچستان نباید اجازه دهند که دشمنان اسلام (امریکا و هند) از آن‌ها علیه سرزمین‌شان سوءاستفاده کنند و نباید به دنبال جدایی و تجزیه دولت باشند، زیرا این موضوع در اسلام امری بزرگ و گناهی بزرگ به شمار می‌رود. مسلمانان امت واحدی هستند که تجزیه‌پذیر نیستند.

﴿إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾

ترجمه: این امت شما، امتی واحد است و من پروردگار شما هستم، پس مرا عبادت کنید.

3. سومین و خطرناک‌ترین جنبه اینست که نظام حکومتی در پاکستان به امریکا وابسته است و به جای متمرکز شدن بر امور داخلی خود و آزادسازی کشمیر، دستورهای آن‌ها را اجرا می‌کند. از سوی دیگر، گروه‌های جدایی‌طلب در بلوچستان به کفار و مشرکان تکیه کرده‌اند و همه این‌ها در اسلام ممنوع است.

﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا﴾

ترجمه: و هرگز الله (سبحانه وتعالی) کافران را بر مؤمنان چیره نخواهد ساخت.

3. تنها چیزی‌که می‌تواند اتحاد واقعی مردم پاکستان را بازگرداند، اجرای احکام اسلام و گسترش مفهوم برادری اسلامی حقیقی است. هم‌چنین، باید برنامه‌ی برابری میان تمامی مسلمانان در بهره‌برداری از عواید مالکیت عمومی مانند گاز و معادن و غیره را پیاده‌سازی کرد تا ظلم، فقر و حاشیه‌نشینی از مردم مسلمان بلوچستان و سایر ملت‌های اسلامی برطرف شود. اسلام به شدت نعرات قومی را رد کرده و آن‌ها را ممنوع کرده است و میان مسلمانان برادری برقرار نموده است.

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾

ترجمه:‌فقط مؤمنان برادریکدیگرند؛ پس میان برادران خود صلح و صفا بر قرار کنید و از الله سبحانه و تعالی ترس و پروا داشته باشید تا مورد رحمت قرار گیرید.

در عین حال، این برادری اسلامی باید آن‌ها را به همکاری با فعالان برای تأسیس دولت واحدشان، خلافت راشده، که منبع وحدت و عزت آن‌ها و حقیقت برادری‌شان است، سوق دهد، و این همان کامیابی بزرگ است.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

ترجمه:‌ در آن روز مومنان شادمان می‌شوند (آری خوشحال می‌شوند) از یاری الله سبحانه و تعالی،‌ الله سبحانه و تعالی هر کسی را که بخواهد یاری می‌دهد و او بس چیره (بر دشمنان خود) و بسیار مهربان (در حق دوستان خویش) است.

۱۴ ربيع الأول ۱۴۴۶هـ.ق.

۱۷ اگست ۲۰۲۴م

مترجم:‌ احمد صادق امین

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه