پنجشنبه, ۱۲ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

رهبر نیروهای واگنر روسیه به تاریخ 24 جون 2023م اعلان نمود که علیه نیروهای روسیه شورش نموده و در حالی‌که به شدت از وزیر دفاع و نیز رئیس ارکان انتقاد می‌نمود، از آنان خواست با او مذاکره کنند و هم‌زمان نیروهای وی به جانب مسکو حرکت کردند. پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در خصوص این موضوع مختصراً اظهار نظر نمود و این کار را خیانت و خنجری از پشت خواند. شورش در همان روز با پادرمیانی رئیس‌جمهور بلاروس و موافقت با رفتن رهبر نیروهای واگنر به بلاروس متوقف گردید. این شورش و توقف سریع آن برای غرب غافل‌گیرانه بود.

پرسش اینست که این شورش چرا صورت گرفت؟ پیامدهای آن بالای روسیه چیست؟ و این‌که آیا امریکا یا غرب در این کار دست داشته اند یا خیر؟ از طولانی شدن پرسش معذرت می‌خواهم و جزاک الله خیراً!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ، موارد زیر را به بررسی می‌گیریم:

1. گروه واگنر یک شرکت امنیتی روسی شبه‌حکومتی است که در سال 2014م تأسیس گردید و توسط ملیاردر مشهور، یوگنی بریگوژین رهبری می‌شود. بریگوژین به آشپز پوتین رئیس جمهور روسیه مشهور است و بسیار به او نزدیک بود؛ زیرا از خودش رستورانتی داشت و در آن برای رئیس‌جمهور غذا تهیه می‌نمود. شرکت واگنر با وزارت دفاع روسیه معاهداتی دارد که بر اساس آن به افراد این شرکت در پایگاه‌های نظامی روسیه تمرینات داده می‌شود و سلاح‌های مختلف نیز در اختیار آن قررار داده می‌شود. این شرکت مأموریت‌های نظامی و امنیتی کثیف و فعالیت‌های اقتصادی مختلفی را برای دولت روسیه انجام می‌دهد. شرکت واگنر به شرکت بدنام "بلک واتر" شباهت دارد که در سال‌های نخست اشغال عراق توسط امریکا در کنار نیروهای امریکا نقش کثیفی را بازی نمود. بناءً شرکت مذکور تحت پیگرد و محاسبۀ قانونی نیست و دست به کشتار، ترور و شکنجه می‌زند؛ بدون این‌که تعقیب قانونی شود؛ زیرا مأموریت‌ها و فعالیت‌اش در اصل در بیرون از خاک روسیه می‌باشد و نه داخل آن؛ اما روسیه در جنگ‌ اوکراین از آن کمک گرفت. پوتین در جریان گردهمایی تلویزیونی که به تاریخ 27 جون 2023م با مسئولین اجرای قانون داشت گفت: «دولت تنها از ماه می 2022م تا می 2023م، 68262 ملیارد ربل (در حدود یک ملیارد دالر) به عنوان معاش/حقوق و پاداش‌های تشویقی به جنگویان گروه واگنر داده.» بنابر این، رهبر این گروه احساس قدرت نموده و گمان کرده که هرکاری را که بخواهد می‌تواند انجام دهد؛ زیرا پول، سلاح و ده‌ها هزار نیررو در اختیار دارد و در عین حال از جایگاه مردمی نیز در روسیه برخوردار می‌باشد و این قدرت به او امکان می‌دهد نظام را به چالش کشیده و آن را تهدید نماید.

به نظر می‌رسد وی به خودش مغرور شده و تصور نموده که می‌تواند به پست‌های بالاتر دست یابد؛ مخصوصاً با توجه به این‌که نیروهای واگنر در حال حاضر در چندین دولت حضور دارند، به شمول سوریه، لیبیا، مالی و افریقای میانه.

2. واگنر پس از دخیل شدن در جنگ روسیه در اوکراین مشهور شد؛ به خصوص در جنگ منطقۀ باخموت که چندین ماه به درازا کشید و سرانجام توسط نیروهای واگنر حل و فصل گردید. پس از آن نام رهبر این گروه، "یوگنی بریگوژین" بر سر زبان رسانه‌ها افتاد، مخصوصاً زمانی‌که وی از وزیر دفاع و رئیس ارکان روسیه انتقاد نمود که امکانات لازم را در جنگ اوکراین مخصوصاً جنگ باخموت در اختیار نیروهایش قرار نداده اند. او تا حد زیادی به وزیر دفاع و رئیس ارکان تاخت و حتی آن‌ها را متهم به خیانت نمود و خواستار برکناری آن‌ها از پست‌های شان شد. او اردوی روسیه را نیز متهم نمود که باعث کشته شدن ده‌ها هزار روس در اوکراین شده اند و مناطق زیادی را به دشمن تسلیم کرده اند. یوگنی بریگوژین در نشر اظهارات و اتهامات خود از تلگرام استفاده می‌نمود. او در عین حال از جنگی که روسیه در اوکراین به راه انداخته انتقاد می‌نمود. چنان‌چه یک روز پیش از شورش‌اش، یعنی 23 جون 2023م در اظهاراتی در تلگرام گفت: «هدف وزیر دفاع روسیه این بوده که به رتبۀ مارشالی دست‌یابد و لقب قهرمان روسیه را کسب کند و به همین دلیل به جنگ اوکراین تشویق نمود.» او هم‌چنین گفت: «این ادعا درست نیست که اوکراین پیش از جنگ برای حمله به روسیه برنامه‌ریزی نموده است. وزیر دفاع، پوتین و مردم روسیه را با این ادعا که اوکراین با ناتو پیوسته تا بالای روسیه حمله کند، فریب داده است.» او علاوه نمود: «نیروهای روسیه پس از حملات دفاعی که اوکراین در شرق و جنوب اوکراین به راه انداخت، شروع به عقب‌نشینی کرده اند.»

3. رهبر گروه واگنر صبح روی شنبه، 24 جون2023م اعلان نمود که وارد مقر عام رهبری اردو در شهر روستوف روسیه، که مرکز اساسی هجوم روسیه به اوکراین به شمار می‌رود، شده و چند پایگاه‌های نظامی به شمول میدان‌هوایی/فرودگاه را به تسلط خود در آورده است. سپس در تلگرام‌اش گفت: «در حال حاضر ما در مقر عام قرار داریم و ساعت هم اکنون 7:30 (4:30 به وقت گرینویچ) است.» وی گفت: «پایگاه‌های نظامی روستوف به شمول میدان‌هوایی در اخیار ماست.» وی هم‌چنین گفت: «مناطق زیادی از خاک اوکراین که اشغال شده بود، دوباره از دست داده شد و شمار زیادی از سربازان کشته شده اند.» وی اتهامات‌اش به اردوی روسیه را مجدداً تکرار نمود و گفت که آن‌ها حقایق مربوط به جبهات جنگ را نمی‌گویند. او گفت: «اردو روزانه تا هزار نفر را از دست می‌دهد»؛ به شمول کسانی‌که کشته می‌شوند، مجروح می‌گردند و یا مفقود می‌شوند، به علاوۀ کسانی‌که از جنگیدن، انکار می‌کنند. وی هم‌چنین گفت: «والری گراسیموف رئیس ارکان، وقتی از نزدیک شدن ما به ساختمان با خبر شد، از این‌جا فرار نمود.» وی گفت: «آن‌ها می‌خواستند نیروهای واگنر را متفرق کنند. او اعلان نمود که نیروهایش وارد شهر مرزی روستوف شده اند و از آنجا به جانب شهر ورونژ و سپس شهر لیپتسک که حدوداً 510 کیلومتر از مسکو پایتخت روسیه فاصله دارد حرکت کرده اند و به نقطۀ رسیده اند که 200 کیلومتر با پایتخت فاصله دارد.»

با وجود این همه ادعا و اتهام، بازهم سعی نمود پوتین را با صراحت متهم نکند و وی را به عنوان پلی برای برگشت خود حفظ نماید، چنان‌چه به تاریخ 26 جون 2023م در صفحه تلگرام‌اش گفت: «او رئیس‌جمهور پوتین را هدف قرار نداده و هدف‌اش از حرکت به سوی مسکو این نیست که نظام را سقوط دهد. گروه ما سعی دارد از متلاشی نمودن واگنر و مدغم کردن آن به وزارت دفاع جلوگیری نماید و به نیروهای خود دستور داده ایم که از خون‌ریزی جلوگیری نمایند.»

4. اما تلاش او برای متهم نکردن پوتین ناکام ماند؛ چنان‌چه رئیس‌جمهور روسیه چند ساعت از شورش نگذشته بود که هشدار داد آن را خاموش خواهد نمود. وی به تاریخ 24 جون 2023م از طریق تلویزیون گفت: «شورش مسلحانۀ گروه ویژۀ نظامی واگنر یک خیانت است و هرکسی علیه اردوی روسیه سلاح حمل کند، مجازات خواهد شد. دستگاه‌های امنیتی دستور دارند وضعیت مبارزه با تروریزم اعلان کنند. جنگی که اینک روسیه در گیر آن است، از ما می‌طلبد در برابر نقشه‌های خارجی‌ها وحدت داشته باشیم. در جریان شب گذشته با تمام رهبران نظامی در تمام ستوح تماس داشتم و واکنش ما در برابر این تهدید بسیار قاطع و خشن خواهد بود. آن‌چه اتفاق افتاد یک خیانت و خنجری از پشت بود. کسانی هستند که از طریق این شورش به ماجراجویی جنایی کشانیده شده اند؛ در حالی‌که روسیه درگیر جنگ با نازی‌هاست. هرگونه ناآرامی داخلی تهدید کشنده‌ای است برای دولت و این به مثابۀ مشتی به صورت مردم روسیه می‌باشد. پوتین رهبر واگنر را متهم نمود که "اهداف شخصی" دارد.» پاسخ رئیس واگنر به اظهارات پوتین چنین بود: «پوتین در خائن خواندن ما به شدت اشتباه می‌کرد.» وی در ادامه در مورد اظهارات پوتین گفت: «پوتین راه اشتباه را برگزید و روسیه به زودی رئیس‌جمهور جدیدی خواهد داشت.» (منبع: تلگرام 24 جون 2023م)

5. این‌جا بود که اوضاع به شدت وخیم شد، مخصوصاً با توجه به این‌که شرایط جنگی در اوکراین برای روسیه فوق‌العاده دشوار است؛ طوری‌که این جنگ دارد روسیه را استهلاک می‌کند و نیروی مادی و انسانی آن را بدون هیچ‌گونه پیش‌رفت قابل توجهی هدر می‌دهد؛ حتی می‌توان گفت که هیچ‌گونه پیشروی ندارد، بلکه تنها در وضعیت دفاع از موقعیت خود و حتی در برخی مناطق در حالت عقب‌نشینی قرار دارد. بناءً این شورش برای روسیه و مخصوصاً برای پوتین که در تنگنای این جنگ قرار گرفته بسیار کشنده می‌باشد؛ جنگی که سرنوشت پوتین و سرنوشت روسیه را رقم خواهد زد.

در این وضعیت حساس بود که رئیس‌جمهور روسیه از همتای بلاروسی‌اش خواست پادرمیانی نموده و جلو این شورش را بگیرد و مشکل را به گونۀ مسالمت‌آمیز حل و فصل کند. بنابر این، در بیانیۀ ریاست جمهوری بلاروس گفته شد: «لوکاشینکو رئیس‌جمهور بلاروس نتایج مذاکره با رهبری گروه واگنر را مفصلاً با رئیس‌جمهور روسیه در میان گذاشت و پوتین از وی به خاطر تلاش‌هایی که انجام داده قدردانی نمود.» پیشنهاد حل این بحران به شمول دادن ضمانت‌های امنیتی برای رئیس گروه واگنر مطرح گردید. گفتگوها در هماهنگی با پوتین صورت می‌گرفت. دمتری بیسکوف، سخنگوی قصر کرملین در اظهاراتی از مهم‌ترین نکاتی که پوتین و لوکاشینکو بر سر آن به توافق رسیدند، پرده برداشت که عبارت است از: «برخی از جنگجویان گروه واگنر که از همان ابتدا مخالف شورش پریگوژین بودند، فرصت خواهند داشت به صفوف نیروهای مسلح روسیه بپیوندند و با وزارت دفاع قرارداد ببندند. آنان تحت هیچ نوع پیگرد قانونی قرار نخواهند گرفت. نیروهای واگنر باید به پایگاه‌های خود برگردند. کسی‌که تمایل ندارد به پایگاه‌ها برگردد، می‌تواند با وزارت دفاع روسیه موافقت‌نامه امضا کند. دوسیۀ قضیۀ جنایی پریگوژین بسته می‌شود و عازم بلاروس می‌شود.» (منبع: روسیۀ امروز 25 جون 2023م)

به این ترتیب، پوتین توانست مسألۀ شورش را مهار کند و در عین حال، از خسارت‌ها و صدمه‌های فراوانی برای خود و روسیه جلوگیری نماید.

6. به نظر می‌رسد رهبر واگنر بدون برنامه‌ریزی منظم قبلی و به صورت ناگهانی اقدام به این شورش نموده و با خود گفته اگر موفق شدم که به مسکو برسم و حمایت شوم و دولت نتواند من را از بین ببرد، در این صورت پوتین را کنار زده و جای او را خواهم گرفت. به نظر می‌رسد او شجاعت کافی برای دنبال کردن این نقشه را نداشته و از ناکام شدن ترسیده و نیز هشدارهای پوتین از طریق بلاروس به او رسیده به علاوۀ وسوسه‌های پوتین مبنی بر عفو کردن و اجازه دادن به او که وارد بلاروس شود. انگار وی در امان ماندن را بر خطرها ترجیح داد، چنان‌چه رهبر واگنر پس از توافق یادشده که به تاریخ 25 جون 2023م اعلان گردید، در صفحۀ تلگرام گفت: «نیروهایش برای جلوگیری از خون‌ریزی به پایگاه‌های خود بر می‌گردند. بسیار خورسند استیم که تا کنون از خون‌ریزی جلوگیری کرده‌ایم. به تاریخ 23 جون به هدف تحقق عدالت حرکت کردیم و در یک روز خود را به فاصلۀ 200 کیلومتری مسکو رسانیدیم.»

7. به این ترتیب، پوتین توانست، اگرچه به صورت موقتی، از این بحران جلوگیری کند و به تاریخ 26 جون 2023م در تلویزیون روسیه گفت: «با ناکام کردن شورش واگنر از یک فاجعه در روسیه جلوگیری نمودیم. از نقش بلاروسی در دست‌یابی به راه‌حل مسالمت‌آمیز برای این بحران قدر دانی می‌کنیم. شکی نیست که هماهنگ کننده‌گان این شورش مسلحانه در روسیه به وطن خود خیانت کرده اند و حوادث اخیر نشان داد که هرگونه باج‌گیری سرانجام محکوم به شکست است.» وی مجدداً پیشنهادش را برای جنگجویان واگنر مبنی بر پیوستن به اردو و اجازه دادن به کسانی‌که می‌خواهد به بلاروس بروند، تکرار نمود. او گفت: «غرب و کییف قصد داشتند در روسیه جنگ داخلی به راه اندازند، اما دستگاه‌های امنیتی به سوگند خویش مبنی بر محافظت از روسیه وفا کردند.»

این بدان معناست که این شورش دولت روسیه را تهدید نموده و نظام را تکان داده و شهرت و ابهت پوتین را خدشه‌دار کرده و جایگاه بین‌المللی روسی را متأثر نموده است. این شورش نشان داد که وضعیت داخلی روسیه مضطرب و ناپایدار است.

8. در خصوص موقف غربی‌ها در این شورش؛ به نظر می‌رسد آن‌ها با شروع و نیز با ختم شدن سریع آن غافلگیر شدند و می‌خواستند ادامه یابد؛ چنان‌چه تمام توجه خود را روی جریان‌های روسیه متمرکز نموده بودند و ارتباط‌ها و تماس‌های تلفونی میان مسئولین دولت‌های غربی در این خصوص شروع شده بود؛ زیرا چنین شورشی می‌توانست مسیر جنگ اوکراین را تحت تأثیر قرار دهد و اوضاع روسیه را کاملاً دگرگون نماید و به این ترتیب ممکن بود اهداف غرب براورده گردد.

امریکا موقف‌اش را از زبان رئیس‌جمهورش، بایدن چنین ابراز نمود: «غرب هیچ ارتباطی به شورش گروه واگنر در روسیه ندارد و این حوادث در روسیه بخشی از کشمکش بر سر قدرت است.» وی افزود: «من به امنیت ملی دستور دادم تحولات روسیه را از نزدیک دنبال کنند.» بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا نیز گفت: «هنوز فصل آخر این شورش را مشاهده نکرده ایم، اما باید گفت کسی در داخل هست که سلطۀ پوتین را به چالش می‌کشد و مستقیماً با دلایلی‌که جنگ اوکراین به خاطر آن به راه انداخته شده مخالفت دارد. این مسأله پیامد قوی و کوبنده‌ای دارد. هرچند این نزاع به همان سرعتی که راه افتاد، حل و فصل گردید، اما این به مثابۀ ضربۀ شدیدی به رهبری پوتین تلقی می‌گردد. بدون شک بحران کنونی در روسیه پرسش‌های مهمی را بر می انگیزد و بیان‌گر وجود درزهای واقعی می‌باشد.» (منبع: سی بی اس امریکا، و رویترز، 26 جون 2023م)

هم‌چنین ماتیومیلر سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا گفت: «شورش نیروهای مسلح واگنر مسألۀ داخلی روسیه است و ما در آن دخالتی نداریم. در روز شنبه و در جریان شورش نیروهای واگنر، ما از طریق "سفیر امریکا در مسکو" کانال‌های ارتباطی با روسیه داشتیم. این‌که یوگنی بریگوژین مستقیماً در مورد توجیه منطقی این جنگ شک و اعلام می‌کند که پرداختن به این جنگ در اساس مبنی بر یک دروغ بوده، برای ما یک مسألۀ جدیدی است.» (منبع: وئام سعودی و رویترز، 26 جون 2023م)

وزیران خارجۀ اتحادیۀ اروپا نیز با صدور بیانیه‌ای گفتند: «شورشی‌که در اوایل این هفته در روسیه ناکام گردید، نشان می‌دهد که جنگ مسکو در اوکراین باعث عدم استقرار داخلی گردیده و قدرت نظامی روسیه را شکننده می‌کند.» جوزیف بوریل، هماهنگ کنندۀ سیاست خارجۀ اتحادیۀ اروپا گفت: «نقاط ضعف نظام سیاسی روسیه ظاهر می‌شود و قدرت نظامی آن شکست می‌خورد.» (منبع: وئام سعودی، 26 جون 2023م) ینس ستولتنبرگ، دبیرکل پیمان ناتو گفت: «حوادثی‌که روسیه شاهد آن بود، مسألۀ داخلی است.» و افزود: «هیچ نشانه‌یی را نمی‌بینیم دال بر این‌که روسیه برای استفاده از سلاح هسته‌ای آمادگی بگیرد.» (منبع: اسکای نیوز، 26 جون 2023م)

9. به این ترتیب، امریکا و غربی‌ها تأکید کردند که هیچ ارتباطی با این شورش ندارند. اما با وجود تمام این تأکیدها، بازهم بعید نیست که مخصوصاً امریکا رهبر واگنر را به نحوی از انحا تشویق به چنین کاری نموده باشد؛ زیرا بسیار دشوار است رهبر واگنر در حالی‌که افراد کلیدی ملیشه‌های زیر فرمان او از افرادی با سابقۀ جنائی تشکیل شده اند، دست به چنین کاری بزند! او شباهت زیادی به یلسن، نخستین رئیس‌جمهور روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دارد که توسط امریکا تشویق و توجیه گردید تا به قدرت رسید و اتحاد جماهیر شوروی را سقوط داد. این واقعیت بعدها افشا گردید. در مسألۀ کنونی نیز احتمالاً چنین باشد، چنان‌چه واشنگتن پست به تاریخ 15 می 2023م در نشریه‌اش نوشت که رهبر گروه واگنر در یکی از کشورهای افریقایی با شماری از مسئولین اوکراین دیدار نموده و اعلان آمادگی نموده که اگر نیروهای اوکراینی در باخموت از مقابل نیروهای وی کنار بروند، او حاضر است معلوماتی در مورد نیروهای مسلح روسیه به کی‌یف بدهد. این نشریه ادعا نموده که این معلومات را از اسناد درز کردۀ استخباراتی امریکا و شماری از مسئولین امریکایی و اوکراینی به دست آورده که نمی‌خواهد از آن‌ها نام ببرد. اما او این معلومات را در صفحۀ تلگرام خود رد نموده و آن را خنده‌آور خواند. دیمتری بیسکوف، سخنگوی قصر کرملین در این خصوص گفت: «معلوماتی را که واشنگتن پست منتشر نموده اخبار گمراه کننده‌یی بیش نیست.» (منبع: فرانس پرس، 16 جون 2023م)

هرچند رهبر واگنر و کرملین این معلومات را انکار نمودند؛ اما انتقادهای رهبر واگنر از عملیات نظامی روسیه و هجوم وی به وزیر دفاع و متهم کردن او به این‌که پوتین را گمراه کرده، همه به این هدف بوده که خود را از زیر بار انتقاد رئیس‌جمهور برهاند تا مبادا در صدد انتقام از او شود؛ مخصوصاً که وی اعلان نموده بود به این جنگ ایمان ندارد و آن را نادرست می‌پندارد؛ زیرا او می‌دانست که تصمیم آغاز جنگ در اوکراین، تصمیم وزارت دفاع نه، بلکه تصمیم شخص پوتین، رئیس‌جمهور روسیه بوده؛ چنان‌چه این واقعیت در نشستی‌که پوتین تمام ارکان حکومت‌اش را دو روز قبل از جنگ به تاریخ 22 فبروری 2022م جمع نمود و جریان این نشست مستقیماً در کانال روسیۀ امروز منتشر گردید. پس تصمیم جنگ، تصمیم پوتین بوده و نه وزیر دفاع.

این مسأله، غرب، به ویژه امریکا را خشنود می‌کند. پس بعید نیست آن‌ها از طریق اوکراین و یا مستقیماً خودشان با وی در تماس شده و او را به چنین اقدامی تشویق نموده باشند؛ اما زمانی وی هشدارهای پوتین را دید، انگار به خودش اعتماد نکرد و از موقف خود عقب‌نشنی نمود و ترجیح داد جانش را نجات داده و در بلاروس در تبعید زندگی کند.

10. شورش، بزرگ‌ترین چالش فراروی پوتین از زمان به قدرت رسیدنش در سال 1999م به شمار می‌رود و بعید نیست باعث شود کسان دیگری نیز تشویق شوند دست به چنین شورش‌هایی بزنند؛ زیرا رهبر ملیشه‌هایی که بیشترین افراد آن جنایت‌کاران بزرگ بودند و او در رأس آنان قرار داشت، توانست شأن و شوکت پوتین را متزلزل کند. پس معلوم می‌شود که پوتین ضعیف‌تر از آن است که تصور می‌شود و این‌که در حال حاضر در تنگنا قرار گرفته؛ چنان‌چه ترجیح داد با شورشیان کنار بیاید! پس این حادثه ضربۀ محکمی به صورت او بوده و بنای اعتماد به رهبری و دولت وی را به شدت تکان داد.

واقعیت دولت‌های استعمارگر کفری، اعم از شرق و غرب، چنین است. دلیل برپایی و تداوم آن‌ها این است که کسی نیست آن‌ها را به چالش بکشد و بنای شان را تکان دهد. انگار تاریخ دارد تکرار می‌شود و زمین آمادۀ طلوع مجدد خلافت می‌گردد تا فارس و روم عصر را یک‌بار دیگر سرنگون نماید. روسیه و غرب هم در گذشته و هم در عصر حاضر علیه مسلمانان دسیسه‌سازی می‌کنند و هر دو در ذات خود شر بوده و شر هیچ کدام در جنگ علیه اسلام و اهل اسلام  نسبت به شر دیگر کمتر نیست! و الله سبحانه وتعالی تلاش تمام آنان را محکوم به شکست خواهد نمود و آنان را با یکدیگرشان مورد ابتلا قرار خواهد داد و قطعاً دین خود را نصرت خواهد داد تا بشریت را از شر آنان برهاند!

﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾ [غافر: 51]

ترجمه: بی‌گمان ما پیامبران خویش و اهل ایمان را در زندگی دنیا و روزی که گواهان بر می‌خیزند، یاری می‌کنیم.

13 ذوالحجة 1444هـ.ق.

1 جولای 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

حکومت آلمان به تاریخ 14 جون 2023م، برای نخستین بار از زمان پایان جنگ جهانی دوم، یک استراتیژی ملی را برای امنیت ملی آلمان تصویب نمود. این استراتیژی پس از گذشت بیشتر از یک سال گفتگو میان جریان‌های مختلف آلمان تصویب می‌شود.

پرسش این است که آیا این استراتیژی بیان‌گر پایان محدودیت‌هایی است که بعد از شکست آلمان در سال 1945م در جنگ دوم جهانی علیه آن اعمال گردید؟ و این‌که اینک پس از تصویب این استراتیژی انتظار می‌رود آلمان در سیاست اروپا و جهان چه نقشی بازی نماید؟

پاسخ:

آلمان به عنوان دولت شکست‌خورده در جنگ جهانی دوم به چهار قسمت تقسیم گردید و هریک از این قسمت‌ها زیر تسلط یکی از دولت‌های بزرگ و پیروز در جنگ مذکور قرار گرفت(امریکا، اتحادجماهیر شوروی، بریتانیا و فرانسه). سپس دولت‌های سه‌گانه غربی اقدام به تأسیس آلمان غربی نمودند و روسیه، آلمان شرقی را تأسیس نمود. برای معلومات بیش‌تر باید گفت که آلمان غربی به عنوان دولت وابسته به امریکا و آلمان شرقی به عنوان دولت وابسته به اتحاد جماهیر شوروی(روسیه) در حرکت بود و به این ترتیب، آلمان شرقی نقش پایگاه نظامی پیش‌رفتۀ اتحاد جماهیر شوروی را در برابر غرب بازی می‌کرد و آلمان غربی نقش پایگاه نظامی غربی را در برابر شرق. این واقعیت پس از جنگ جهانی دوم بود؛ اما رفته رفته و به تدریج تغییر نمود؛ طوری که:

1. به استثنای برخی امور ظاهری، هیچ یک از دو دولت آلمان سیاست مستقلی از نظم عام "رهبر پایگاه" نداشت. این واقعیت هم‌چنان ادامه داشت تا آن‌که اتحاد جماهیر شوروی ضعیف شد و در سال 1990م با وحدت آلمان موافقت نمود؛ به این معنا که مسکو آلمان شرقی را به نفع غرب واگذار شد. امضای معاهدۀ ماستریخت در سال 1992م برای وحدت اروپا بر خلاف میل امریکا و تمرکز روسیه بالای مشکلات داخلی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991م به آلمان فرصت داد تا به عنوان قدرت مهم اقتصادی در اروپا عرض وجود نماید. آلمان‌ها متوجه شدند که شرایط جهانی تغییر نموده و فرصت خوبی برای استحکام بخش اقتصادی به عنوان یک پایۀ اصلی برای استقلال آلمان فراهم گردیده است. بناءً آلمان به عنوان یک قدرت اقتصادی ظاهر گردید که باسایر قدرت‌های اروپایی به رقابت پرداخت؛ البته بدون این‌که قدرت‌های اروپایی دیگر اعم از؛ انگلیس و فرانسه و قدرت‌های جهانی مانند روسیه و امریکا را تحریک نماید؛ به ویژه این‌که آلمان در سیاست دفاعی، به کم‌ترین حد نظامی‌‌سازی پایبند ماند.

2. آلمان با موفقیت‌هایی که در عرصۀ اقتصادی و صنعتی به دست آورد و نیز با گسترش روابط تجارتی‌اش با روسیه، توانست رهبری اقتصادی دولت‌های اروپائی را در دست گیرد، این رهبری آلمان به عنوان یک واقعیت موجود اعمال می‌شد که به عنوان نمونه می‌توان از بحران اقتصادی یونان در سال 2010م یاد نمود. خلاصه این‌که هیچ مسألۀ بزرگ اقتصادی را در داخل اروپا و یا در روابط خارجی نمی‌توان بدون آلمان فیصله نمود.

هرچند این واقعیت آلمان برای سایر دولت‌های اروپایی مخصوصاً فرانسه چندان خوش آیند نبود، اما ضعف نظامی آلمان همواره به فرانسه امید می‌داد که رقابت میان این دو دولت هنوز در چهارچوب ریاضیکی خوبی قرار دارد و باید ادامه داد. آلمان در آن دوره‌ها، موقف‌اش را در برابر چالش‌های امنیتی با صدور کتاب‌های سفید از وزارت دفاع خود انعکاس می‌داد؛ کتاب‌هایی‌‌که نخستین آن در سال 1969م و آخرین آن در سال 2016م منتشر گردید. اما آلمان در این کتاب‌ها از امنیت، تروریزم و تمایل به مشارکت از طریق سازمان ملل سخن می‌گفت. زمانی‌که روسیه در سال 2014م اقدام به جداکردن جزیرۀ کریمیه از اوکراین و ملحق کردن آن به خود نمود، آلمان به شدت با این کار مخالفت ورزید و در تحریم‌های غرب علیه روسیه مشارکت نمود؛ اما منافع تجارتی عظیمی که با روسیه داشت، به آن اجازه نمی‌داد رهبری هیچ اقدامی را علیه روسیه در دست گیرد. هرچند گفته می‌شد که روسیه معادلۀ امنیت اروپا را از طریق ملحق نمودن جزیرۀ کریمیه به خود مختل خواهد کرد؛ اما دخیل بودن آلمان در توافق‌نامه‌های مینسک به آلمان‌ها این امیدواری را می‌داد که بتوانند خطرهای روسیه فراتر از مرزهای کریمیه و منطقۀ دونباس را متوقف نمایند؛ مناطقی‌که روسیه آتش جنگ را در آن بر افروخت و جدایی‌طلبان روس را علیه حکومت اوکراین حمایت نمود.

3. اما با آغاز جنگ اوکراین در سال 2022م توسط روسیه و مطمئن شدن امریکا به این‌که روسیه قصد دارد زیربناهای امنیت جهانی را که امریکا ساخته است، ویران نماید، شرایط اروپا و جهان طوری رقم خورد که به آلمان فرصت طلایی داده شود تا به علاوۀ پایه‌های مستحکم اقتصادی که دارد، پایه‌های نظامی خود را نیز استحکام بخشد. دلیل این کار آن است که امریکا از اروپا می‌خواهد به نیابت از امریکا در برابر روسیه قرار گیرند تا خودش فرصت داشته باشد، از رشد روز افزون چین جلوگیری نماید.

این‌جا بود که آلمان متوجه شد میدان جهانی برای ظهور آلمان به صفت یک دولت بزرگ نظامی باز شده و با قطع کردن اساسات تجارتی خود با روسیه، از ساخت صندوق مالی بزرگی به ارزش 100 ملیارد یورو به هدف تقویت و تجهیز اردوی خود خبر داد تا بتواند امنیت خود را حفظ کند. آلمان اعلام نمود که جنگ اوکراین، نمایانگر نقطۀ تحول است؛ در حدی‌که حتی طیاره‌ها/هواپیماهای نظامی خود را فرستاد تا در ماحول بحر آرام به گشت‌زنی بپردازند. این اقدام آلمان اشارۀ قوی بر این است که قدرت نظامی آلمان کم‌کم خود را از محدودیت‌های مابعد جنگ جهانی دوم رها می‌کند.

به این ترتیب، احساس بزرگی در میان مردم آلمان بالا گرفت و آلمان از اقدامات ویژه در قبال اوکراین و حتی در قبال اروپای شرقی سخن گفت و آلمان‌ها از نیاز آماده‌گی در رویارویی با آزمندی‌های امپریالیزم روسیه حرف می‌زنند؛ آزمندی‌هایی‌که به باور آن‌ها به مرزهای اوکراین خلاصه نخواهد شد.

4. حکومت شولتز، نخست‌وزیر آلمان در جریان طرح استراتیژی امنیت ملی به تاریخ 14 جون 2023م، تأکید نمود که آلمان‌ها با این استراتیژی موافقت دارند و نماینده‌گان احزاب آلمان در ائتلاف حکومت در جریان طرح مذکور در کنار نخست‌وزیر حضور داشتند؛ به شمول وزیران منتخب از حزب سبز، حزب دموکراتیک آزاد و به علاوۀ حزب خود شولتز، نخست‌وزیر آلمان(حزب سوسیال دموکرات). این واقعیت بیان‌گر جدیت این تحولات در داخل آلمان و پیامدهای آن در انتقال جرمنی از یک موقعیت نظامی و امنیتی که چندین دهه پس از جنگ جهانی دوم ادامه داشت، به یک موقعیت جدید می‌باشد؛ هرچند احزاب مخالف اتهامات فراوانی را مبنی بر شفاف نبودن این استراتیژی، متوجه حکومت نمودند.

5. شاید اظهارات شولتز، نخست‌وزیر آلمان، روند تحول نوین و بزرگ سیاسی آلمان را به خوبی توضیح دهد:

«نخست‌وزیر آلمان تأکید نمود که استراتیژی امنیت ملی که حکومت آلمان امروز تصویب نمود، در اوضاع متغیر کنونی نقش مهمی در تضمین امنیت مردم در آلمان خواهد داشت. این سیاست‌مدار سوسیال دموکرات گفت که شورای وزیران آلمان با تصویب این استراتیژی تصمیم مهم و غیر معمولی را اتخاذ نمود. شولتز اظهار داشت که محیط سیاست و امنیت آلمان در سایۀ تهاجم روسیه به اوکراین و بروز خصومت روز افزون با حکومت چین با قوت تمام تغییر نموده است. شولتز هم‌چنین گفت که مسئولیت اساسی دولت این است که بدون هیچ‌گونه کوتاهی در راستای تأمین امنیت شهروندان کار کند. وی به این اشاره نمود که این مسئولیت از طریق استراتیژی امنیت که از اصل ویژه امنیت خالص پیروی می‌کند، صورت می‌گیرد. او در ادامه گفت: کوتاهی‌هایی که تا کنون در ترسیم سیاست دفاعی توسط حکومت آلمان صورت گرفته، اینک با دنبال نمودن منهج کلی و فراگیر پیگیری خواهد شد.» (منبع: دویچه‌ویله آلمان، 14 جون 2023م)

6. پیمان‌نامۀ استراتیژی امنیت ملی آلمان ممثل اساساتی است که حکومت آلمان را به جانب تأمین امنیت مردم آن رهنمایی می‌کند. یکی از مهم‌ترین اساسات پذیرفته شده از زمان جنگ جهانی دوم، که در این پیمان‌نامه جای داده شده این است که اردوی آلمان برای قرار گرفتن در برابر تهدیدهای امنیتی دست به عملیات دفاعی می‌زند و به سوی انجام اقدامات فراگیر می‌رود؛ یعنی شامل حمله نیز می‌شود و باید دانست که این یک پیشرفت بزرگ و خطرناکی در اروپا به شمار می‌رود. پیمان‌نامۀ مذکور از رشد فراگیر و سریع اردوی آلمان بحث می‌کند.

بناءً به علاوۀ تأکید روی پایبندی به تصامیم پیمان ناتو در سال 2014م مبنی بر هزینه کردن حد اقل 2% از درآمد ملی برای اردو و امنیت، آلمان سعی دارد سایر وزارت‌خانه‌ها را طوری تجهیز نماید که بودجۀ خود را به نفع اردو کاهش دهند و این نیز در کاستن از مفکورۀ آسایش آلمان یک تغییر بزرگ محسوب می‌شود؛ چنان‌چه کریستیان لیندنر، وزیر مالیۀ آلمان در اظهاراتی گفت: «آلمان برای چندین دهه "با درامد صلح" به سر برده است. این بدان معناست که آلمان همواره این مفکوره را ترویج می‌کرد که نیازی به توجه زیاد به مسألۀ دفاع نیست. وزیر مالیه در جریان ارائۀ استراتیژی فوق‌الذکر در برلین گفت: این بدان معناست که سهمیه‌ها در بودجه به گونۀ دوام‌دار تغییر خواهد نمود.» (منبع: دویچه‌ویله آلمان، 16 جون 2023م)

7. پیمان‌نامۀ مذکور هم‌چنین نظریۀ حکومت آلمان را در تحلیل و تجزیۀ خطرها تمثیل می‌کند و اردوی روسیه چنان‌که آنان تعبیر می‌کنند؛ تهاجم روسیه به اوکراین، در رأس خطرهای خارجی قرار دارد. سپس در درجۀ پایین‌تر، قرار گرفتن در برابر رشد چین و نظام حاکم در آن، نظامی‌که در غرب آن را نظام خودکامه و مستبد می‌خوانند، چنان‌که در اظهارات شولتز از آن یاد شد: «ظهور خصمانۀ روزافزون حکومت چین».

پیمان‌نامۀ یاشده از خطرهای داخلی مانند امنیت سایبری، خطر تهدید زیربناهای آلمان و تغییر آب و هوا نیز غافل نشده، هرچند این مسائل، مستقیماً با تهدیدهای خارجی ربط دارد؛ چنان‌که روسیه را متهم می‌کنند که دست به حملات سایبری در دولت‌های غربی می‌زند و هم‌‎چنین هماهنگی‌های جهانی به هدف کاستن از خطرهای تغییر آب و هوا، به این معنا که استراتیژی امنیت ملی آلمان بیان‌گر انتقال آلمان از یک وضعیت به وضعیت دیگری در سیاست خارجی آن می‌باشد؛ هرچند برخی شک و گمان‌ها بالای مفکورۀ سیاسی آلمان هنوز تسلط دارد.

8. آلمان با تقویت اردویش و نیز با مجهز نمودن آن از طریق افزایش سرسام‌آور بودجۀ نظامی و هم‌چنین با گشودن راه به سوی اقدامات نظامی در بیرون به شمول اقدامات تهاجمی، خود را از قید و بندهای تحمیل‌ شدۀ نظامی که به محدودیت‌های بعد از جنگ جهانی دوم مشهور می‌باشد، رها نموده، یعنی محدودیت‌های مذکور دیگر به گذشته پیوسته است. این واقعیت جدید، اختلافات بزرگ و جوهری را میان آلمان و فرانسه بر می‌انگیزد؛ اختلافاتی‌که امروزه از چشم کسی پوشیده نیست؛ هرچند آلمان هم‌چنان به معاهدۀ عدم گسترش سلاح هسته‌ای پایبند بوده و حالت غیر هسته‌ای بودن خود را حفظ کرده و این وضع خود را در سال 1990م در "معاهدۀ حل و فصل نهائی مربوط به آلمان"، مجدداً تأیید نمود؛ معاهده‌ای که در هنگام توحید آلمان در همان سال توسط چهار دولت بزرگ به امضا رسید.

برای درک بهتر تغییرات اخیر در آلمان باید گفت که تقویت اردوی آلمان، مستلزم افزایش تعداد سربازان آن می‌باشد و این مخالف تعهد آلمان در "معاهدۀ حل و فصل نهائی مربوط به آلمان" می‌باشد که در سال 1990م برای متحد کردن آلمان توسط چهار دولت بزرگ امضا گردید. در معاهدۀ مذکور تعداد سربازان اردوی آلمان مشخص گردید که نباید از 370 هزار سرباز فراتر رود. اما تحریک نمودن آلمان توسط امریکا و انگلیس برای بازی نمودن نقش جدیدی در رویارویی با روسیه، به آلمان فرصت خواهد داد پای خود را از حدود معاهدۀ مذکور فراتر بگذارد و این به معنای خروج آلمان از قید و بندهای روسیه علیه قدرت نظامی آن می‌باشد. اما موقف فرانسه در برابر روی‌کردهای امریکا و انگلیس در تقویت آلمان، ضعیف به نظر می‌رسد؛ در حدی‌که حتی ممکن است اختلافات روزافزون میان آلمان و فرانسه باعث شود تمام اروپا از هم بپاشد؛ چیزی‌که امریکا و انگلیس از آن استقبال می‌کنند.

9. برای کاستن از نگرانی‌های فرانسه، مخصوصاً از رشد نظامی آلمان، استراتیژی آلمان، این دولت را بخشی از اتحادیۀ اروپا خوانده می‌گوید: «حکومت در این استراتیژی، چند هدف را مشخص نموده، مانند نیاز به استحکام دفاع تکنولوژیکی در سطح اروپا، تقویت مبارزه با تجسس، تخریب و حملات سایبری. به علاوۀ نیاز به هماهنگی اصول صدور سلاح در سطح اتحادیۀ اروپا.» (منبع: دویچه‌ویله، 16 جون 2023م) اما این مسأله از یک زاویۀ دیگر، نوع دیگری از نگرانی‌ها را برای پاریس به بار می‌آورد، به ویژه با توجه به این‌که استراتیژی‌های اروپا معمولاً از برلین صادر می‌گردد؛ زیرا آلمان، برنامۀ دفاع هوایی اروپا را رهبری می‌کند: «استراتیژی جدید آلمان را منحیث بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی و نفوس اروپا معرفی می‌نماید و بر این اساس انتظار می‌رود در تقویت منظومۀ دفاعی اروپا و پیمان ناتو سهم فعال داشته باشد. در استراتیژی به تمایل آلمان در بازی کردن نقش رهبری کننده‌ در اتحادیه اشاره شده، مخصوصاً که آلمان در تلاش ساختن سپر موشکی اروپا موسوم به "اسکای شیلد" است و ببیستوریوس وزیر دفاع آن اعلان نمود که تا کنون 18 دولت موافقت ابتدائی خود را در مشارکت کردن در این پیشگامی ابراز نموده اند.» (منبع: الشرق، 17 جون 2023م)

10. در خصوص دیدگاه آلمان نسبت به چین و روسیه به عنوان نظام‌های خودکامه، بیربوک، وزیر خارجۀ آلمان در جریان تشریح استراتیژی امنیت ملی آلمان گفت: «این استراتیژی در سیاست امنیتی به "سه بُعد مرکزی" متکی می‌باشد که عبارت اند از: دفاع، پایداری و تداوم. دفاع، شامل تقویت اردو، پولیس و حمایت از شهروندان می‌شود. پایداری یا توانایی مقاومت، مربوط به دفاع از "نظام اساسی دموکراتیک و آزاد مان در برابر نفوذ غیر رسمی بیرونی" به علاوۀ این‌که باید از "پیامدهای یک‌جانبه در عرصۀ مواد خام و منابع انرژی" کاسته شود و منابع تامین آن متغیر باشد.» (منبع: دویچه‌ویله، 16 جون 2023م)

روشن است که در این خصوص، آلمان تا حدود خیلی زیادی از سیاست امریکا در کاستن وابسته‌گی به واردات از چین پیروی می‌کند؛ چنان‌چه امریکا، آلمان و تمام اروپا را وادار نموده بسیاری از رشته‌های واردات انرژی خویش را از روسیه قطع کنند. این مسأله با صراحت و بدون هیچ نوع پوشیدگی در اظهارات آلمان‌ها مشاهده می‌شود؛ چنان‌که به گفتۀ منبع فوق؛ شولتز، نخست‌وزیر آلمان گفته: «ارتباط با اتحادیۀ اروپا و ائتلاف با آتلانتیک برای ما یک مسألۀ اساسی است.»

11. به این ترتیب، ابعاد این استراتیژی امنیت ملی آلمان را می‌توان به گونۀ ذیل خلاصه نمود:

الف) این استراتیژی، محدودیت نظامی اعمال شده علیه آلمان از زمان پایان جنگ جهانی دوم را به گونه چشم‌گیری کاهش داد؛ چنان‌که آلمان با گام‌های استوار به جانب تقویت اردوی خود و تبدیل نمودن آن به ضامن امنیت خویش در حرکت است؛ اما آلمان این محدودیت‌ها را با فراهم شدن شرایط جهانی درهم می‌شکند و به عنوان دولتی‌که پیمان عدم انتشار سلاح هسته‌ای را امضا نموده، باقی می‌ماند.

ب) آلمان در هماهنگی با شرایط بین‌المللی غرب، دشمن‌های خود را تعریف می‌نماید و بر اساس این شرایط؛ اردوی روسیه دشمن درجه اول و از چین در درجۀ دوم دشمن آلمان خوانده شده است. استراتیژی آلمان، چین را یک شریک تجاری و در عین حال دولتی می‌داند که به جانب اطراف آلمان دیدگاه خصمانۀ روزافزون دارد؛ اما نمی‌خواهد همکاری‌هایش را با چین در حل مشکلات بین‌المللی لغو نماید. موقف آلمان در این خصوص دقیقاً همان موقف اعلام شدۀ گروه هفت دولت بزرگ است.

ج) آلمان به عنوان یک دولت عضو در اتحادیۀ اروپا و نیز عضو ناتو، چالش‌های امنیتی و نظامی ماحول خود را تعریف می‌کند؛ چنان‌که استراتیژی جدید آلمان تأکید دارد که آلمان به همکاری با نمایندگان اروپایی و جهانی پایبند است.

د) هرچند این استراتیژی جدید تأکید دارد که آلمان بخشی از اروپا و دولت‌های ناتو می‌باشد، امنیت خود را بخشی از امنیت جمعی منظومۀ اروپا و منظومۀ آتلانتیک می‌داند و تأکید دارد که از نظام جهانی به رهبری امریکا حمایت می‌کند. اما هیچ یک از این ادعاها از حجم خطر این استراتیژی آلمان کم نمی‌کند و نیز این حقیقت را نادیده نمی‌گیرد که این استراتیژی در حقیقت یکی از خسارت‌های بزرگ جهانی است که به مسکو وارد گردیده، درست مانند پیوستن سویدن و فنلند به پیمان ناتو.

ه) آلمان در جریان سه دهۀ گذشته از موقعیت خود در داخل اتحادیۀ اروپا برای برجسته کردن نقش رهبری کنندۀ خویش در مسائل اقتصادی استفاده نمود و این نخستین گام آلمان به سوی تبدیل شدن به قدرت بزرگ بود. اینک نیز دارد از جنگ اوکراین و شرایط جهانی که به وجود آمده استفاده می‌کند تا اردوی نیرومند و پایگاه نظامی صنعتی تشکیل دهد تا دومین گامش به سوی تبدیل شدن به قدرت بزرگ باشد. پس از گذاشتن این دو گام، آلمان قادر خواهد بود خود را از سایر قید و بندها رها نموده و استراتیژی مستقل از دولت‌های اروپا و نیز امریکا بسازد. هرچند انتظار نمی‌رود آلمان در کوتاه‌مدت به این اهداف دست یابد؛ اما حوادث نشان می‌دهد که آلمان در همین مسیر در حرکت است.

12. در پایان باید گفت که دولت‌های بزرگ جهان امروز در ریختن خون بی‌گناهان، ظلم و تجاوز، گسترش فساد در زمین، نابود کردن انسان‌ها و نباتات با یکدیگر رقابت می‌کنند. این وضعیت نابسامان بشر هرگز سامان نخواهد یافت، مگر زمانی‌که نور خلافت یک‌بار دیگر بر زمین بتابد تا امنیت و آرامش را نه تنها برای مسلمانان؛ بلکه تمام کسانی‌که زیر سایۀ آن قرار می‌گیرند، به بار آورد. آنگاست که فریاد حق، سراسر جهان را فرا خواهد گرفت:

﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً﴾ [اسراء: 81]

ترجمه: و بگو حق آمد و باطل نابود شد؛ بدون شک باطل نابود شدنی است.

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: و می‌گویند کی خواهد بود؟ بگو: چه بسا نزدیک باشد.

5 ذی الحجة 1444هـ.ق.

23 جون 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

صرب‌های اقلیم کوزوو اخیراً تظاهرات گسترده‌یی را در شمال این اقلیم علیه پولیس و نیروهای ناتو مستقر در اقلیم مذکور راه‌اندازی نمودند. صربستان نیروهایش را در حالت آماده‌باش قرار داد تا در صورت نیاز برای دفاع از اقلیت صرب وارد این اقلیم شوند.

شبکۀ الجزیره به نقل از صفحۀ انترنتی "نشنل انترست" (National Interest) گفت که ممکن است جنگ آیندۀ اروپا در کوزوو آغاز گردد. در گزارش گفته شده: «میان اوضاع کوزوو و کشمکش موجود در اوکراین شباهت‌هایی وجود دارد و از سیاست‌گزاران غرب خواسته شده به این مسأله توجه نمایند. او گفت: بحران اخیر در شمال کوزوو، جهان را به این فکر انداخته که ممکن است جنگ وحشیانه اوکراین، بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات کنونی اروپا تلقی گردد، اما این جنگ به هیچ وجه یگانه تهدید نیست.» (منبع: الجزیرة+ نشنال انترست، 10 جون 2023م)

پرسش این است که در پس این حوادث چه می‌گذرد؟ و آیا چنان‌که از اظهارات مسئولین بین‌المللی بر می‌آید، امکان این وجود دارد که حوادث کوزوو، منطقۀ بالکان را درگیر جنگ نماید و به این ترتیب؛ دولت‌های اروپایی مشغول جنگ دیگری به علاوۀ جنگ اوکراین شوند؟

پاسخ:

برای روشن شدن ابعاد تنش‌های امروز در منطقۀ شمال کوزوو، امور زیر را بررسی می‌نماییم:

اول: پیشینۀ تاریخی:

1  پس از فتوحات اسلامی در منطقۀ بالکان توسط عثمانی‌ها در جریان قرن پانزدهم میلادی، اسلام راهش را به جانب منطقه‌یی باز نمود که دولت روم آن را تبدیل به منطقۀ خالص مسیحی نموده بود. آلبانی‌ها، که امروزه مردم آلبان و اقلیم کوزوو نامیده می‌شوند، پس از فتوحات مسلمان شدند، سپس بوسنیایی‌ها، که امروزه مردم بوسنیا و هرزگوینا نامیده می‌شوند و در سال 1992م از یوگوسلاویا استقلال گرفتند، به اسلام روی آوردند و در این منطقه بعدها جنگی صورت گرفت که در آن مردم قتل عام شدند و هزاران تن از مسلمانان در آن کشته شدند.

2  کوزوو هم‌چنان بخشی از دولت عثمانی بود تا آن که در سال 1912م و در ادامۀ کشمکش‌های جدائی‌طلبانۀ قومی که توسط بریتانیا در سراسر منطقۀ بالکان به راه انداخته شد، از پیکر دولت عثمانی جدا شد. سپس ممالک زیادی بر سر حاکمیت بر کوزوو به رقابت پرداختند، مانند صربستان، کوه سیاه، استعمار ایتالیا که کوزوو را ضمن آلبانیا جزء مستعمره‌های خود قرار داد. سپس تیتو حاکم یوگوسلاویا، کوزوو را در سال 1946م در چهارچوب حل و فصل‌های پس از جنگ دوم جهانی به خاک خود ملحق نمود و حاکمیت مستقلی به آن داد. کوزوو هم‌چنان بخشی از یوگوسلاویا به شمار می‌رفت تا این که خود یوگوسلاویا در اوایل دهۀ نهم از هم پاشید و به این ترتیب کوزوو به علاوۀ مناطق باقی مانده یوگوسلاویا به دامن صربستان افتاد.

برای این‌که کوزوو اعلان استقلال نکند، سلوبودان میلوسیچ، رئیس‌جمهمور بدنام صربستان با ظلم و ستم بی‌حد بر آن حکمروایی نمود و حاکمیت مستقل آن را ملغا اعلان کرد. پس از همه‌پرسی در مورد استقلال آن در سال 1990م، نا آرامی‌های بی‌شماری در آن رخ داد و خشونت‌ها و کشتار تا سال 1999م در این منطقه ادامه داشت. سپس در پی شرایط بین‌المللی که پیش آمد، ائتلاف کشورهای شمال آتلانتیک موسوم به "ناتو" در منطقه دخالت نمود و صربستان را زیر بمباردمان گرفت تا آن که وادار به خروج از منطقۀ کوزوو شدند. از آن زمان به بعد، نیروهای ناتو به صفت نیروهای نظامی ضامن صلح در این منطقه مستقر می‌باشند.

3  کوزوو در سال 2008م رسماً اعلان استقلال از صربستان نمود و بسیاری از دولت‌های جهان و در رأس آن امریکا و بسیاری از دولت‌های اروپایی آن را به رسمیت شناختند. روسیه و صربستان به شدت با این استقلال مخالفت نمودند و روسیه و چین با مخالفت خویش از پیوستن کوزوو به بسیاری از سازمان‌های جهانی ممانعت نمودند. سپس به تاریخ 19 مارچ 2023م و در پی وعده‌های اتحادیۀ اروپا مبنی بر پذیرفتن آن در اتحادیۀ اروپا و نیز ابراز خصومت روسیه پس از جنگ علیه اوکراین، اتحادیۀ اروپا اعلام نمود که صربستان و کوزوو موافقت نموده اند تا روابط خویش را به حالت عادی برگردانند، البته بدون این‌که این کار به معنای به رسمیت شناختن استقلال کوزوو توسط صربستان باشد. این توافق به معنای باز شدن دروازۀ پیوستن هر یک از صربستان و کوزوو به اتحادیۀ اروپا بود.

دوم: اوضاع داخلی و جهانی در قبل از حوادث کنونی:

 صربستان آخرین منطقۀ نفوذ روسیه در اروپای شرقی به شمار می‌رود و در طول سال‌هایی که صربستان با ناتو درگیر بود، روسیه آن را کمک می‌نمود. بهتر است بگوییم مداخلۀ ناتو در سال 1999م برای جدا کردن کوزوو از صربستان به مثابۀ ضربۀ شدیدی بود بر آخرین منقطۀ زیر نفوذ روسیه در بالکان، زیرا مداخلۀ ناتو ضعف و عجز روسیه در پشتیبانی از پیروانش را برجسته نمود، اما روسیه به حمایت خود از صربستان و ارسال کمک‌های نظامی و نیز حمایت سیاسی از آن در سازمان‌های جهانی هم‌چنان ادامه داد و با قاطعیت کامل با استقلال کوزوو مخالفت نمود. از راه‌اندازی پروژه‌های اقتصادی در بوسنیا و هیرزگوینا برای کمک به صرب‌ها خبر داد، روابط میان کلیساهای دو سرزمین را استحکام بخشید، یک مرکز بزرگ رسانه‌یی برای آژانس سپوتنیک در بلگراد بنا نمود که تبدیل به مرکزی شد برای بالابردن تنش‌ها و برجسته نمودن کمک‌های روسیه به صربستان. بلاخره کار به جایی رسید که رهبران صربستان سعی می‌کردند قبل از انتخابات در صربستان برای کسب آرای مردم در کنار پوتین رئیس جمهور روسیه عکس بگیرند. خلاصه این‌که روسیه در داخل صربستان و نیز در میان صرب‌های کوزوو و بوسنیا و هرزگوینا نفوذ فوق العاده زیادی دارد.

2. پس از آن که روسیه جنگ اوکراین را به راه انداخت و متوجه شد که قدرت‌های غربی علیه آن جمع شدند، غرب تلاش‌ها برای نزدیک‌تر شدن خود به صربستان را آغاز نمود، از جمله این که توافق به دست آمده در ماه (مارچ 2023م) میان صربستان و کوزوو برای عادی سازی روابط میان دو طرف را تأیید نمود و راه را برای ملحق شدن صربستان به اتحادیۀ اروپا باز و شاید هم به "ناتو" در آینده‌ها باز نمود. هدف غرب از این کار همان هدفی بود که از ملحق نمودن سویدن و فنلند به ناتو دنبال می‌نمود، یعنی سبک نمودن پلۀ جهانی روسی به دلیل جنگ در اوکراین.

به این ترتیب، غرب و صربستان بسیار به یک دیگر نزدیک شدند؛ در حدی که در ماه مارچ 2022م، دولت‌های اروپایی به لاوروف وزیر خارجۀ روسیه اجازه ندادند برای سفر به صربستان از آسمان اروپا عبور کند و این ممانعت، صربستان را بر انگیخت، چنان‌چه وزیر داخلۀ صربستان در اظهاراتی گفت: «صربستان یگانه کشوری در اروپاست که روسیه را تحریم نکرد و به هیستیریای دشمنی با روسیه نپیوست.» (منبع: روزنامۀ الیوم السابع، 22 آگست 2023م) از این اظهارات به خوبی بر می‌آید که صربستان به دلیل روابطی که با روسیه دارد تا چه اندازه خود را زیر فشار احساس می‌کند، مخصوصاً با توجه به این که دولت‌های غربی دروازه‌های خود را در برابر آن باز نموده است.

ممکن است باز شدن دروازه‌های غرب در برابر صربستان و کشانیدن آن به جانب غرب، نتایج وسیع‌تری نیز حاصل نموده باشد، چنان‌چه اسکای نیوز عربی به تاریخ 4 مارچ 2023م با نشر خبری گفت: «روسیه روز پنج شنبه از هم‌پیمانش، صربستان خواست در مورد گزارش‌های منتشر شده مبنی بر این که دولت‌های منطقۀ بالکان هزاران فروند موشک به اوکراین تسلیم نموده اند، رسماً توضیح دهد. ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در مورد گزارش‌هایی که برای نخستین بار در در ماه گذشته در رسانه‌های حکومتی روسیه منتشر گردید "عمیقاً ابراز نگرانی" نمود.

هرچند صربستان، مداخله در کشمکش موجود در اوکراین را رد می‌کند، اما موقف‌گیری‌های فوق نشان می‌دهد که صربستان اندک اندک دارد از روسیه فاصله می‌گیرد؛ هرچند در این مسیر هنوز با موانع و مشکلاتی مواجه می‌باشد.

در حالی‌که روابط میان روسیه و صربستان پس از جنگ در اوکراین شکل جدیدی به خود می‌گیرد، روسیه که از نفوذ گسترده‌یی در داخل صربستان برخوردار می‌باشد، دست به کار شده و سعی دارد از نفوذی که در میان صرب‌ها دارد استفاده نموده و تنش‌هایی را به راه اندازد تا از روند جدا شدن صربستان از زیر نفوذ روسیه جلوگیری کند. چنان‌چه: «حاکم کوزوو، روسیه را متهم نمود که از "ویران نمودن منطقه" نفع می‌برد، به شمول حمله به کوزوو، بوسنیا و کوه سیاه.» (منبع: اندپندنت عربی 22 دسمبر 2022م) همین منبع می‌نویسد: «روزنامۀ "واشنگتن پست" نوشته که جنگ روسیه در اوکراین، تنش‌های گسترده‌تری را به وجود آورده و به نقل از تحلیل‌گرانی گفته که اظهارات نژادپرستانۀ روسیه توسط شماری از رهبران استقبال گردیده به شمول الکسندر ووتچیچ رئیس جمهور صربستان، کسی‌که یک نژادپرست متشدد بوده و هم‌فکر رئیس‌جمهوری قبلی یعنی سلویدان میلوسویتچ می‌باشد. روزنامۀ "وول استریت ژورنال (Wall Street Journal) نیز در آن زمان نوشت که پیمان آتلانتیک شمالی و اتحادیۀ اروپا برای آرام نمودن تنش‌ها میان کوزوو و صربستان پس از بالاگرفتن تنش‌های اخیر به سرعت دست به کار شدند و این در حالی بود که نگرانی‌هایی مبنی بر این وجود داشت که ممکن است روسیه از کشمکش میان دو کشور برای مختل نمودن صلح در اروپا استفاده نماید.»

4  ایوانا استرادنر یکی از پژوهش‌گران "مرکز برنامه‌های امریکا برای تحقیقات سیاست عام" پیش از شروع جنگ در اوکراین هشدار داده بود که روسیه قصد دارد در بالکان هرج و مرج به راه اندازد. وی در مقاله‌یی زیر عنوان "روسیه در بالکان با آتش بازی می‌کند" که در مجلۀ "فورین افیرز" منتشر گردید و اندپندنت عربی نیز آن را به تاریخ 20 اپریل 2023م منتشر نمود، نوشت: «بعید نمی شمارم که منطقۀ بالکان تبدیل به نمایش جدیدی شود که روسیه با استفاده از آن، اتحادیۀ اروپا و ناتو را به چالش بکشد و با تمسک به این نمایش استدلال نماید که اروپا و ناتو پای خود را از گلیم خود بیرون نموده اند.» (منبع: اندپندنت عربی، 20 فبروری 2022م)

بنابر این و به گمان اغلب؛ این روسیه است که نزاع موجود در کوزوو دامن می‌زند تا با این کار، افکار عامه را از ضعفی که در جنگ اوکراین نشان داده دور نماید و کشورهای اروپایی متخاصم با خود را درگیر جنگ دیگری در اروپا نماید و نیز به این هدف که روند دور شدن صربستان از زیر نفوذ خود را متوقف نماید.

سوم: واقعیت حوادث اخیر:

1  شمار صرب‌ها در کوزوو از 120 هزار تن از مجموع نزدیک به دو ملیون تن ساکن در این اقلیم فراتر نمی‌رود و یک سوم این صرب‌ها در شهرهای مرزی با صربستان سکونت دارند؛ شهرهایی‌که مرکز کشمکش‌های اخیر به شمار می‌رود. در این چهار شهر "50 هزار تن" سکونت دارند که صرب‌ها "90%" آنان را تشکیل می‌دهند و تسلط دولت وابسته به پریشتینا پایتخت کوزوو در این مناطق پیوسته ضعیف شده است؛ در حدی‌که پولیس نمی‌تواند با مجرمین برخورد نموده و آنان را بازداشت نماید، به دلایل نژادی و نیز به دلیل این‌که پولیس متهم می‌شود که صرب‌ها را هدف قرار می‌دهد. صرب‌ها در این شهرها به دلایل نژادی دست به هرج و مرج می‌زنند و خواستار ملحق شدن به صربستان می‌باشند و این کار آنان، مردم آن طرف مرز در داخل صربستان را تحریک می‌کند تا برای دفاع از صرب‌های کوزوو دست به کار شوند.

2  حکومت کوزوو برای اعمال سیطرۀ خود بالای شهرهای مرزی با صربستان، در ماه آگست 2022م قوانینی را وضع نمود که بر اساس آن هر فرد موظف است کارت شناسایی داشته و کسانی‌که موتر دارند، نمبرپلیت مخصوص شمال کوزوو را با خود داشته باشد. این اقدام باعث شد رؤسای شاروالی/شهرداری‌ها و نیز رؤسای پولیس که اصالت صرب داشتد، در ماه نومبر 2022م به گونۀ دسته‌جمعی استعفاء کنند و اعتراض‌ها سراسر شمال کوزوو را در بر گرفت.

سپس حکومت کوزوو در ماه اپریل 2023م انتخابات داخلی به راه انداخت، اما صرب‌ها در آن مشارکت نکردند و اعلان نمود که نامزدهای مسلمان در آن برنده شده اند. صرب‌ از این نتیجه برانگیخته شدند، زیرا آنان نمی‌خواهند رؤسای شهرداری‌های شان از مسلمانان آلبانی "کوزوو" باشند. در نتیجه؛ هرج و مرج همه جا را فراگرفت، از بستن راه‌ها و سایر اقدامات تا این‌که حکومت کوزوو مجبور شد در روند معرفی رؤسای جدید شهرداری‌ها به پست‌های شان از نیروهای امنیتی کار بگیرد، صرب‌ها به ساختمان‌های دولتی هجوم برده و قصد داشتند این ساختمان‌ها را تصرف کنند، اما ناگهان با پولیس کوزوو مواجه شدند که در کمین آنان نشسته بودند و آنان را نگذاشتند وارد ساختمان‌های شهرداری‌ها شوند. رئیس‌جمهور صربستان اندکی پیش از آن اردویش را به حالت آماده‌باش در آورده بود و با این کار می‌خواست بگوید که احتمال مداخلۀ نظامی وجود دارد.

1  اما روسیه سعی می‌کرد آتش‌بیار معرکه باشد و وانمود می‌کرد که حاضر است کمک زیادی به صرب‌ها کند، چنان‌چه سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه پیش از تظاهرات 29 می 2023م در اظهاراتی گفت: «روسیه با قاطعیت تمام اقدامات تحریک‌آمیز کوزوو را تقبیح می‌کند؛ اقداماتی‌که اوضاع را به شدت متشنج نموده. وی افزود: مسئولیت اقدامات تحریک‌آمیز علیه صربستان بر دوش ایالات متحده و اتحادیۀ اروپاست.» (منبع: الیوم السابع، 28 می2023م) پس از تظاهرات «سیرگی لاوروف گفت: تنش‌های رو به افزایش کوزوو ممکن است تا سر حد "یک انفجار بزرگ" در قلب اروپا پیش برود. وزیر خارجۀ روسیه نیز روز دو شنبه خطاب به روزنامه‌نگاران گفت: این وضعیت "خطرناک است". وی هشدار دارد ممکن است در منطقۀ بالکان یک آتش‌فشان بزرگ به راه افتد.» (منبع: صوت الخلیج، 30 می 2023م) هم‌چنین «سیرگی لاوروف وزیرخارجۀ روسیه تأکید نمود که صرب‌ها در شمال کوزوو برای به دست آوردن حقوق خود می‌جنگند. او گفت که اردو در حالت آماده‌باش به سر می‌برد و تصمیم را رئیس‌جمهور صربستان می‌گیرد.» (منبع: اندپندنت عربی، 30 می 2023م)

2  موقف امریکا تفاوت چندانی با موقف اروپا ندارد، چنان‌چه امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا بیانیۀ مشترکی را منتشر نمودند که و در آن به روی دست گرفتن اقدامات فوری به هدف متوقف کردن تنش‌ها در شمال این اقلیم تأکید شده. (منبع: سایت حکومت انگلیس در انترنت، 26 می 2023م)

انگلیس اصرار داشت رهبری نیروهای مرکزی منطقۀ پایتخت "پریشتینا" که در چهارچوب ناتو در زمان مداخلۀ ائتلاف ناتو در سال 1999م وارد این منطقه گردیده بود، در اختیار انگلیس باشد و انگلیس نخستین دولتی در قالب ناتو بود که پس از استقلال کوزوو، سفیرش را به پریشتینا فرستاد. (منبع: سایت رادیو سوا، 21 فبروری 2008م) پنج ماه  امریکا نیز سفیر خود را فرستاد (منبع: الیوم السابع، 19 جولای 2008م)

بلنکن، تصمیم مسئولین پریشتینا مبنی بر استفاده از نیروهای امنیتی در ارسال رؤسای شهرداری‌ها به مراکز اداری شمال اقلیم را "باعث افزایش شدید تنش و غیر موجه" دانست. (منبع: آر تی، 31 می 2023م) هم‌چنین، «انتونی بلنکن وزیر خارجۀ امریکا رهبران صربستان و کوزوو را تشویق نمود که هرچه زودتر به کاهش تنش‌ها اقدام نمایند و هشدار داد که آنان آرزوهای شان مبنی بر ملحق شدن به اروپا را به خطر می‌اندازند. بلنگن در جریان گفتگوهای "ناتو" در اسلو خطاب به روزنامه‌نگاران گفت: از حکومت کوزوو و صربستان می‌خواهیم هرچه زودتر برای پایان دادن به تنش‌ها دست به کار شوند.» (منبع: الجزیره نت، 2 جون 2023م)

1  به احتمال زیاد، این موقف‌گیری‌های غرب باعث شود تنش‌ها رو به کاهش گذارد، چنان‌چه درحالی‌که البین کورتی، نخست‌وزیر کوزوو قبلاً موقف‌های سخت و سفتی از خود نشان می‌داد، به یک‌باره‌گی از آن موقف‌ها پایین آمده و از خود نرمی نشان می‌دهد؛ «البین کورتی نخست‌وزیر کوزوو در اظهاراتی گفت که وی سعی دارد از تمام صرب‌های کوزوو دفاع کند و تأکید نمود که آنان حق دارند صدای شان را به گونۀ مسالمت‌آمیز برسانند. وی افزود: قدرت را در کوزوو می‌توان از طریق انتخابات به دست آورد و نه خشونت. کورتی پیشنهاد نمود برای شهرداری‌ها انتخابات جدیدی راه‌اندازی گردد تا باشد خشونت‌های اخیر در شمال کوزوو متوقف گردد.» (منبع: الجزیره نت، 2 جون 2023م) در همین حال، ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و شولتز، نخست‌وزیر آلمان در جریان نشست مالدوف بالای رئیس کوزوو فشار آوردند برای کاهش تنش‌ها با رئیس‌جمهور صربستان دیدار و گفتگو کند.

2  از تمام آن‌چه گفته شد، چنین بر می‌آید که روسیه به علاوۀ این نفوذی‌که در صربستان دارد، توان این را نیز دارد که تنش‌ها در اقلیم کوزوو را عملاً تشدید نماید، زیرا در صربستان و نیز در میان صرب‌های اقلیم کوزوو نفوذ و عوامل زیادی دارد. روسیه می‌خواهد به این تنش‌ها دامن بزند تا به این ترتیب، ضعف خود در جنگ اوکراین را بپوشاند و نیز می‌خواهد از روند قطع نفوذ صربستان جلوگیری کند. اما دولت‌های اروپایی و نیز امریکا از همان شروع کمشمکش‌ها تلاش می‌کردند از آن جلوگیری کنند و امریکا و دولت‌های اروپایی به شدت حریص بودند آتش این کشمکش‌ها هرچه زودتر خاموش شود.

چهارم: خلاصه این‌که روسیه از تنش‌های کوزوو که صرب‌های کوزوو به راه انداخته اند و باعث تحریک صربستان گردیده، بدور نیست. روسیه امیدوار بود این تنش‌ها غرب را به خود مشغول کند به این اعتبار که ناتو در کوزوو حضور دارد و به این ترتیب، میان صرب‌ها و کوزوو جنگی به راه افتد و غرب و ناتو در وسط این جنگ قرار گیرد. هدف روسیه از این کار این بود که تمرکز امریکا و پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو" از تشدید جنگ میان روسیه و اوکراین کم شود. به نظر می‌رسد امریکا و غرب به این هدف روسیه پی برده اند و با تمام توان سعی دارند اوضاع میان صرب‌ها و کوزوو را آرام کنند، چنان‌چه به هر دو طرف اشاره نمودند که امکان پیوستن شان به اتحادیه اروپا و سپس به پیمان ناتو وجود دارد، اما به شرط این که در خاموش کردن این تنش‌ها با یکدگیر همکار باشند. به نظر می‌رسد امریکا و غرب در این کار موفق شده اند، چنان‌چه در فوق به اظهارات مسئولین مخصوصاً امریکا و کوززو در این مورد اشاره شد.

این بود گمان اغلب ما در مورد پیامدهای حوادث یادشده و جریان و نتایج آن.

در اخیر باید گفت که کوزوو، چنان که در فوق یاد شد، بخشی از دولت عثمانی بود و مردم این سرزمین مدت‌ها پیش اسلام را پذیرفته بودند. اگر مسلمان‌ها دولت خلافت را، که از آنان در برابر شرارت‌طلبی‌های کفار استعمارگر حمایت می‌نمود، از دست نمی‌دادند، امروزه امور در دست این دولت‌های کفر و استعمارگر قرار نمی‌داشت؛ دولت‌هایی که سرنوشت سرزمین‌های بالکان و کوزوو را در دست گرفته اند و بر این سرزمین‌ها، که زمانی پرچم اسلام بر فراز آن می‌درخشید، تسلط دارند.

از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم به رنج و در امت اسلامی پایان دهد و این امت را با برپایی مجدد خلافت یک‌بار دیگر به همان عزت و سربلندی از دست رفته‌اش برگرداند!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴) بِنَصْرِ اللهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان شادمان می‌گردند؛ به خاطر یاری رساندن الله و او تعالی هر کس را که بخواهد یاری می‌کند و او شکست ناپذیر مهربان است.

12 ذی القعده 1444هـ.ق.

11 جون 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

پرسش از  Walid Elmi: شیخ بزرگوار ما! آیا بیع جنس لایملک توسط بانک، تنها بر بانک حرام است و یا بر مشتری نیز؟

پرسش از Wafaa Muhtasib: در صورتی‌که کالا و یا جنس در نزد تاجر نباشد، اما تاجر آن جنس را از نزد تاجر دیگری سفارش نموده و برای مشتری خود به فروش برساند؛ آیا چنین بیعی، بیع لایملک محسوب می‌شود و یا خیر؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

هر دو سوال شما در خصوص یک موضوع است. بناءً جواب هردو سوال را ذیلاً بیان می‌دارم:

فروش کالاها و یا جنسی‌که تاجر و یا شخص بر آن مالک نباشد، حرام است؛ یعنی چنین عقدی، یک عقد باطل بوده که بائع و مشتری در این عقد گنه‌کار می‌شوند؛ البته مشتری با انجام این عقد وقتی مرتکب گناه می‌شود که از عدم ملکیت بائع بر آن جنس آگاهی داشته و بداند که تاجر بایع بعد از عقد، آن کالا را از بازار خریداری نموده و برای مشتری حاضر و به فروش می‌رساند که ما این موضوع را در جلد دوم کتاب شخصیه، باب "لایجوز بیع ما لیس عندک" چنین واضح ساختیم:

«فروش کالا قبل از تملک و یا ملکیت آن جائز نیست. اگر شخص کالای غیر مملوک را به فروش برساند، بیع آن شخص باطل بوده که این موضوع در دو حالت مصداق پیدا می‌کند: حالت اول این‌که تاجر کالا را قبل از تملک‌اش به فروش برساند و حالت دوم این‌که تاجر کالا را بعد از خرید ولی قبل از قبض به فروش برساند؛ البته در عقدی‌که قبض کالا و یا جنس در آن عقد شرط تکمیل ملکیت باشد؛ زیرا عقد بیع بر ملک واقع می‌شود؛ در حالی‌که بائع بر جنس و یا کالا مالکیت حاصل نکرده و یا این‌که تاجر آن کالا را خریده، اما تملک و مالکیت آن تا اکنون بالای آن جنس و یا کالا تکمیل نشده است. بناً فروش آن جنس برایش جائز نمی‌باشد؛ زیرا آن شخص تا اکنون کالا را قبض نکرده و بیع بر آن صحت ندارد؛ به دلیل این‌که شرعاً محلی وجود ندارد که عقد بر آن منعقد گردد، لذا رسول الله صلی الله علیه وسلم از بیع ما لایملک نهی نموده؛ چنانچه از حکیم ابن حزام روایت شده که گفته است: «گفتم یا رسول الله، مردی نزدم می‌آید و از من تقاضای فروش کالایی ‌را می‌نماید که در نزدم موجود نیست و من آن کالا و یا جنس را در حالی برایش به فروش می‌رسانم که در بازار موجود بوده و بعداً برایش مهیا می‌کنم.» رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا تبع ما ليس عندك» (رواه احمد)

ترجمه: آنچه که در نزد تو موجود نیست، به فروش نرسان!

از عمروبن شعیب از پدرش از جدش روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا يحل سلف وبيع، ولا شرطان في بيع، ولا ربح ما لم تضمن، ولا بيع ما ليس عندك» (رواه أبو داود)

ترجمه: سلف و بیع هم‌زمان با هم جائز نیست. هم‌چنان دو شرط در یک بیع و فائده‌ای که بر آن ضمان نباشد و بیع آنچه که در نزدت موجود نیست جائز نمی‌باشد.

لذا تعبیر رسول الله صلی الله علیه وسلم از آنچه در نزد شخص موجود نیست، عام بوده و شامل هر آن‌چیزی می‌گردد که در ملکیت شخص در نیامده و یا قدرت تسلیمی آن را نداشته و یا مالکیت شخص بالای آن جنس تکمیل نشده است. این مسأله را احادیث وارده در خصوص بیع آنچه که قبض نشده در معاملاتی‌که قبض جنس، شرط تملک و ملکیت عقد است، واضح ساخته است. تمام این احادیث دال بر این است که هرکس کالا و یا جنسی را خریداری نمود؛ در حالی‌که قبض آن جنس شرط تکمیلی بیع و شرط تمامی ملکیت است، باید برای صحت عقد، جنس را قبض و در چنین عقدی قبض مبیعه لازمی است و در چنین مواردی بیع مبیعه قبل از قبض جائز نمی‌باشد. بناً چنین عقدی حکم آن حکم بیع ما لایملک است؛ به دلیل این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«من ابتاع طعاماً فلا يبعه حتى يستوفيه» (روایت بخاری)

ترجمه: کسی‌که طعامی را خریداری نمود تا زمانی‌که آن را کامل به دست نیاورد، نباید به فروش برساند.

به دلیلی‌که ابوداود روایت نموده است:

«أن النبي نهى عن أن تباع السلع حيث تبتاع حتى يحوزها التجار إلى رحالهم»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از فروش کالای‌که تحت احراز و ملکیت تاجر نیامده و به محل کارش انتقال داده نشده منع نموده است.

به دلیل روایتی‌که ابن ماجه روایت نموده است:

«أن النبي نهى عن شراء الصدقات حتى تقبض»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از خرید اموال زکاتی‌که قبض نشده نهی نموده اند.

و به دلیل روایتی‌که بیهقی از ابن عباس شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم به عتاب ابن اسید گفته است:

«إني قد بعثتك إلى أهل الله، وأهل مكة، فانههم عن بيع ما لم يقبضوا»

ترجمه: من ترا به سوی اهل الله و اهل مکه فرستادم، پس آن‌ها را از بیع جنسی‌که قبض نشده منع کن.

تمام این احادیث صراحت به نهی از بیع جنسی دارد که قبض نشده است؛ زیرا ملکیت چنین جنسی تمام نشده است؛ چون کالای‌که قبض آن شرط است، لازم است تا مشتری برای اتمام ملکیت خود قبض نماید و به دلیل این‌که مبیعه قبل از قبض به ضمانت و یا تضمین بائع است.

از بیانات فوق معلوم می‌شود که شرط صحت بیع این است که قبلاً مالک بر کالا و یا جنس تملک و یا ملکیت پیدا کرده و ملکیت مالک بر آن کالا تکمیل شده باشد؛ اما در صورتی‌که ملکیت آن را حاصل نکرده و یا ملکیت بر آن را حاصل کرده؛ اما ملکیتش تکمیل نشده باشد، در این صورت فروش آن جنس و یا کالا برای بائع جواز ندارد. این شامل آن موردی نیز می‌شود که مالکیت بر آن حاصل کرده، ولی با وصف این‌که از جمله اجناسی است که قبض در آن شرط تکمیلی بیع است ولی موصوف قبض نکرده است که این موارد شامل مکیلات( آنچه پیمانه می‎شود)، موزونات(آنچه وزن می‎شود) و معدودات(آنچه قابل شمارش است) می‌شود؛ اما آن اجناس و کالاهای‌که عمل قبض شرط تکمیل شدن ملکیت نیست قبض را لازم ندارد، مانند غیر مکیلات، غیر موزونات و غیر معدودات. فروش چنین اجناسی قبل از قبض جواز دارد؛ مثل حیوانات، خانه، زمین و غیره؛ زیرا مجرد حصول عقد بیع به ایجاب و قبول در این موارد تمام شده خواه مشتری قبض کرده باشد و یا نکرده باشد. پس بیع جنس صورت گرفته که ملکیت آن برای بائع تکمیل شده است. لذا مسأله‌ای بیع ارتباط به قبض و عدم قبض نداشته، بلکه ارتباط به ملکیت بائع و تکمیل بودن ملکیت آن دارد؛ اما جواز بیع آنچه قبض نشده درغیرمکیلات، غیرموزونات و غیرمعدودات به اساس حدیث صحیح ثابت شده که بخاری از ابن عمر روایت نموده که او بر"بکر صعب" (بچه شتر جوان) که مال حضرت عمر رضی الله عنه بود، نشسته بود:

«فقال له النبي بعنيه، فقال عمر: هو لك فاشتراه ثم قال: هو لك يا عبد الله بن عمر، فاصنع به ما شئت»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش گفت: آن را برایم به فروش برسان. عمر گفت: این حیوان از شما باشد و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را خرید؛ سپس فرمودند: ای عبدالله بن عمر! این حیوان از تو باشد؛ هر تصرفی‌که می‌خواهی بر آن انجام بده.

این عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم در حقیقت از نوع تصرف بر هبه است که قبل از قبض آن حیوان انجام شد و این خود دال بر این است که ملک مبیعه قبل از قبض تمام شده و این عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم دلالت بر جواز بیع قبل از قبض می‌نماید؛ به دلیل این‌که ملکیت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن حیوان تکمیل شده است. بناً جنسی‌که بائع بر آن تملک یافته و ملکیت بر آن تکمیل شده، بیع آن جنس بر بائع آن جائز بوده؛ اما آنچه که بائع بر آن تملک پیدا نکرده و یا ملکیتش بر آن تمام نشده، در این صورت بیع آن جنس جواز ندارد.

بناً عملی‌که تجار کوچک انجام می‌دهند، مثلاً همرای مشتری توافق به ثمن نموده و جنس را برای مشتری به فروش می‌رسانند، سپس بعد از فروش جنس به نزد تاجر دیگری رفته و آن جنس را خریداری و به مشتری خود حاضر و تسلیم می‌دهد، در این صورت بیع جواز ندارد؛ زیرا در این صورت، بیع ما لایملک محسوب می‌گردد. به دلیل این‌که وقتی از تاجر از این جنس و کالا پرسیده می‌شود، آن کالا در نزد بائع نبوده و بائع مالک آن جنس هم نمی‌باشد؛ بلکه فقط تنها او می‌داند که آن جنس در بازار در نزد غیرش موجود است؛ اما او برای مشتری خود به دروغ می‌گوید که این جنس در نزد وی موجود است؛ بعداً می‌رود تا آن جنس را خریداری و به مشتری اش به فروش برساند که این عمل و معامله حرام و ناجائز است؛ زیرا این بیع، بیع کالا و یا جنس ما لا‌یملک می‌باشد.

به همین ترتیب عملی‌که اصحاب دکاکین سبزیجات و بازار غله‌جات انجام می‌دهند و سبزی‌جات و گندم را قبل از این‌که بر آن تملک حاصل کنند و ملکیت شان بالای آن تکمیل گردد، آن جنس را به فروش می‌رسانند که این معامله نیز از باب همین معاملات غیرمجاز است؛ مثلاً بعضی از تجار سبزیجات و یا گندم را از زارعین خریداری نموده؛ اما قبل از این‌که آن را قبض نمایند، به فروش می‌رسانند که چنین معامله‎ای جواز ندارد؛ زیرا این معامله از باب بیع مطعومات است که ملکیت بائع بر آن بدون قبض تکمیل نمی‌شود.

هم‌چنان عمل‌کرد وارد کنندگان کالاهای‌که از شهرها و کشورهای دیگر وارد می‌کنند، از همین قبیل محسوب می‌شود؛ زیرا بعضی از این واردکنندگان کالاها و اجناس را خریداری می‌نمایند که تسلیم دادن آن اجناس و کالاها در آن منطقه شرط است؛ اما آن شخص قبل از رسیدن آن جنس به سرزمین و کشور مقصد یعنی قبل از تکمیلی مالکیت‌اش، آن جنس را به فروش می‌رساند که این یک بیع حرام است؛ زیرا این بیع از جمله موارد بیع ما لا‌یملک است.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند؛ الله سبحانه وتعالی از همه داناتر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

6 ذوالقعدة 1444هـ.ق.

26 می 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب ام قطیبان عوده!

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

در کتاب شخصیه جزء اول بحث انبیاء و رسل صفحۀ 130 چنین آمده است: سیدنا موسی نبی بود؛ زیرا برایش شریعتی وحی شده بود و رسول بود؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده بود، رسالتی بود برای خود آن و سیدنا هارون نبی بود؛ زیرا شریعتی برایش وحی شده بود؛ اما رسول نبود؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده بود و مأمور به ابلاغش گردیده بود، رسالت خودش نبود؛ بلکه رسالت موسی علیه السلام بود. سوال اینست که ارتباط بین آنچه در کتاب شخصیه و بین آنچه در قرآن کریم ذکر گردیده و در تمام تفاسیر هارون علیه السلام را نبی و رسول گفته: ﴿فَأْتِيَاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ﴾ [طه: 47] ترجمه: نزد او بروید و بگوئید: ما دو نفر فرستادۀ پروردگارت هستیم. ویا ﴿فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ [شعراء: 16] ترجمه: بروید نزد فرعون و بگوئید: ما فرستادۀ پروردگار جهانیان هستیم. چگونه است؟

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

اول: در بین علماء در خصوص فرق نبی و رسول اختلاف صورت گرفته و اقوال متعددی را بیان کردند که بعضی از این اقوال را ذکر می‌کنم:

1- نبی کسی است که مکلفیتی برایش وحی شده، ولی مأمور به تبلیغ آن نشده است؛ اما در صورتی‌که مأمور به تبلیغ آن شده باشد، رسول گفته می‌شود... در فتح الباری اثر ابن حجر عسقلانی 11/112 آمده است:  «... لفظ "نبوت" و "رسالت" از هم متفاوت اند. لفظ "نبوت" در اصل از "نبأ" گرفته شده که به معنی خبر است؛ لذا نبی در عرف، منبأ و یا خبردهنده از جانب الله سبحانه وتعالی است که الله سبحانه وتعالی حسب اقتضاء تکلیفی را برایش تعیین می‌کند. اگر نبی به تبلیغ وحی برای غیرش دستور داده شده باشد؛ پس او رسول است و اگر دستور داده نشده باشد، نبی است. بناءً هر رسولی نبی است؛ ولی هر نبی رسول نیست. پس نبی و رسول در یک امر عمومی مشترک هستند که همان خبر و یا نبأ باشد؛ اما در رسالت فرق می‌کند وقتی بگوئی فلانی رسول است، نبی بودن را در ضمن دارد؛ ولی وقتی بگوئی فلانی نبی است، لازم ندارد که رسول هم باشد...»

2- رسول کسی است که برای تبلیغ وحی فرستاده شده و با او کتابی است؛ اما نبی کسی است که مطلقاً برای تبلیغ وحی فرستاده شده است.

عینی در کتاب {البنایة شرح الهدایة 1/116} چنین وارد نموده است:

«... سپس فرق بین رسول و نبی این است: رسول کسی است که برای تبیلغ وحی فرستاده شده و با وی کتابی است، اما نبی کسی است که مطلقاً برای تبیلغ وحی فرستاده شده، خواه با کتاب باشد و یا بدون کتاب؛ مانند یوشع علیه السلام. پس نبی از رسول عام‌تر است؛ به همین ترتیب "شیخ قوام الدین اترازی" در شرح خود از صاحب" النهایة" پیروی نموده و گفته است: "رسول" نبی است که با او کتاب باشد، مانند موسی علیه السلام و نبی کسی است که از الله سبحانه وتعالی خبر می‌دهد؛ اگرچه با او کتاب نیست؛ مانند یوشع علیه السلام. از همین‌جا است که نبی علیه الصلاة والسلام گفته است: (عُلَمَاءُ أُمَّتِي كَأَنْبِيَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ؛ علمای امت من مانند انبیاء بنی اسرائیل اند.) طوری‌که در این حدیث دیده می‌شود، گفته نشده "كرسل بني إسرائيل".  شیخ اکمل الدین رحمه الله نیز از این دو نفر پیروی نموده و همین فرق را در میان رسول و نبی قائل شده است.»

3- رسول کسی است که شریعت بر او وحی شده و دستور به تبلیغ آن داده شده است؛ اما نبی کسی است که شریعت رسولان بر او وحی شده و دستور به تبلیغ آن شده است. پس رسول کسی است که به تبلیغ شرع خودش مأمور شده؛ اما نبی کسی است که به تبلیغ شرع غیر خودش مأمور گردیده است. این نظری است که ما آن را اختیار نمودیم و در کتاب شخصیه اسلامی جزء اول صفحۀ 35-38 فایل ورد واضح ساختیم:

«انبیاء ورسل: نبی و رسول دو لفظ متفاوت بوده، اما از لحاظ این‌که برای هردو شریعتی وحی شده، یکی هستند. فرق بین نبی و رسول این است که برای رسول شریعت جدیدی وحی شده و مأمور به تبیلغ آن شده است؛ اما نبی کسی است که شریعت غیر خودش از رسولان برایش وحی شده و مأمور به تبلیغ آن شده است. پس رسول کسی است که به تبلیغ شریعت خودش مأمور شده اما نبی کسی است که به تبلیغ شریعت غیرش مأمور گردیده است. قاضی بیضاوی در تفسیر این قول سبحانه وتعالی:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ﴾ [حج: 52]

ترجمه: و ما پیش از تو هیچ رسولی و نبی نفرستادیم.

  گفته است: رسول کسی است که الله سبحانه وتعالی آن را با شریعت جدیدی فرستاده تا مردم را به سوی آن دعوت نموده؛ اما نبی کسی است که الله سبحانه وتعالی آن را برای تقریر و تأیید شریعت قبل‌از خودش فرستاده است؛ مثلاً سیدنا موسی علیه السلام نبی است؛ زیرا شریعتی برایش وحی شده و رسول است؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده برای آن رسالت است. اما سیدنا هارون نبی است، زیرا برای او شریعتی وحی شده، اما رسول نیست؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی و مأمور به ابلاغش گردیده شریعت غیرخودش بوده که برای آن رسالت نه، بلکه این شریعت رسالت موسی علیه السلام است. سیدنا محمد صلی الله علیه و سلم نبی است؛ زیرا شریعتی برایش وحی شده و هم‌چنان رسول است؛ زیرا شریعتی‌که برایش وحی شده برایش رسالت است...»

این دقیق‌ترین نظر و نزدیک‌ترین نظر به صواب است... احادیث نبی صلی الله علیه وسلم واقعیت نبی را توضیح داده و فرق بین نبی و رسول را بیان کرده است؛ مثلاً در حدیث متفق علیه از ابوحازم آمده که او گفته است: من با ابو هریره پنج سال نشست و بر خواست داشتم، شنیدم که او از رسول الله صلی الله علیه وسلم حدیث می‌گفت. وی گفت رکه سول الله صلی الله علیه وسلم چنین فرمودند:

«كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمْ الْأَنْبِيَاءُ كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَيَكُونُ خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ. قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَيْعَةِ الْأَوَّلِ فَالْأَوَّلِ؛ أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

ترجمه: بنی اسرائیل را انبیاء سیاست می‌نمود، هرگاه نبی فوت می‌کرد، نبی دیگری جانشینش می‌شد و یقیناً که بعد از من نبی نیست؛ بلکه بعد از من خلفاء هستند که بسیار(پی‌هم) می‌آیند. پرسیدند؛ خلفاء ما را به چه چیزی امر می‌کنند؟ فرمود: به بیعت اول و بعد از آن به بیعت اول وفا کنید! حق شان را اداء کنید؛ زیرا الله (سبحانه وتعالی) از رعیت‌داری شان پرسان می‌کند.

از این حدیث واضح می‌شود که انبیای بنی اسرائیل، بنی اسرائیل را توسط شریعت موسی علیه السلام سیاست می‌کردند؛ چنانچه این مسأله معلوم است و خود این حدیث به آن اشاره دارد؛ چنانچه صفت عمل خلفاء را به عمل انبیاء بنی اسرائیل تشبیه نموده یعنی از لحاظ سیاست رعیت تشبیه داده است. پس همان‌طوری‌که انبیای بنی اسرائیل، مردم را توسط شریعت موسی علیه السلام سیاست می‌نمودند، هم‌چنان خلفاء مسلمانان را توسط شریعت محمد صلی الله علیه وسلم سیاست می‌کنند و معنی این موضوع این است که انبیای بنی اسرائیل شریعت جدیدی نیاورده؛ بلکه شریعت موسی علیه السلام را پیروی کردند. پس این حدیث دال بر این است که نبی کسی است که بر او وحی شده و به مردم تبلیغ می‌کند؛ اما او شریعت جدیدی را تبلیغ نمی‌کند؛ بلکه شریعت رسول قبل از خود را تبلیغ می‌نماید. از این مسأله دانسته می‌شود که رسول به کسی اطلاق می‌شود که شریعت جدیدی برایش آمده و ممکن است که انبیاء بعد از آن از شریعت آن پیروی کنند؛ چنانچه واقعیت انبیاء بنی اسرائیل نسبت به موسی علیه السلام چنین می‌باشد. پس حدیث مشار الیه در فوق از جمله دلائلی است که بر واقعیت فرق نبی و رسول ذکر شده است.

دوم: واقعیت سیدنا هارون علیه السلام:

1- چنانچه در متن برگرفته شده فوق از کتاب شخصیه اسلامی ذکر نمودیم، چنین گفتیم:

«سیدنا موسی علیه السلام نبی است؛ زیرا به او شریعتی وحی شده و هم‌چنان رسول است؛ زیرا شریعتی‌که به او وحی شده رسالت آن است و سیدنا هارون نبی است؛ زیرا به او شریعتی وحی شده؛ اما رسول نیست؛ زیرا شریعتی‌که به او وحی شده تا تبلیغ کند، شریعت غیراز خودش بوده و رسالت خود آن نمی‌باشد؛ بلکه آن شریعت رسالت موسی علیه السلام است.» یعنی بنا بر تعریف راجح و قابل اعتماد از رسول و نبی به این نتیجه رسیده و تأیید می‌کنیم که هارون علیه السلام به این مفهوم نبی است، نه رسول؛ زیرا هارون علیه السلام در امر شریعت پیرو موسی علیه السلام بود که نصوص شرعی بر این مدعی گواه بوده؛ چنانچه این مسأله در ذیل ذکر شده است:

2- نسبت به دو آیۀ کریمه که در سوال خود ذکر نمودی، مختصراً بر تفسیر آن‌ها از بعضی کتاب‌های تفاسیر مکث می‌کنیم:

الف- در تفسیر نسفی 2/298 به ترقیم شامله آلیه آمده است:

«فأتیاه؛ یعنی در نزد فرعون بروید! ﴿فقولا انا رسولا ربک﴾ بگوئید ما فرستاده‌های پروردگارت به سوی تو هستیم؛ پس آنان در نزد فرعون رفته و رسالت پروردگار را اداء کردند و آنچه به او مأمور شده بودند، برای فرعون گفتند. ﴿قال فمن ربکما یا موسی﴾ سپس فرعون، موسی و فرعون را مخاطب قرار داد؛ اما بعداً موسی را به تنهائی نداء کرد؛ زیرا موسی در نبوت اصل بود و هارون پیرو آن.»

هم‌چنان در تفسیر نسفی 2/464 به ترقیم شامله آلیه آمده است:

﴿فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقولا إِنَّا رَسول رَبِ الْعَالَمِينَ﴾ در این آیه رسول تثنیه آورده نشده مانند که در این قول او تعالی تثنیه آورده شده است: ﴿إِنَّا رَسولاَ رَبكَ﴾ زیرا رسول به معنی مرسل و به معنی رسالت است. پس در این‌ آیه رسول به معنی مرسل است، لذا لازم بود که تثنیه ذکر می‌شد؛ اما در آیه اولی به معنی رسالت است. پس در رسالت وصف واحد، تثنیه و جمع یکی است و یا به دلیل این‌که هردوی شان در شریعت واحدی اتفاق داشتند و گویا ایشان رسول واحدی بودند و یا این‌که خواسته شد که هر یکی از ما را بفرست. به همین خاطر در ضمن داشتن رسول معنی ارسال را و این معنی در این قول دیده می‌شود: ﴿معنَا بَنِي إِسْرائِيلَ﴾ معنی چنین می‌شود که آن‌ها را ارسال کن تا همرای ما به سوی فلسطین بروند و فلسطین منطقه شان بود. پس به دروازۀ فلسطین آمدند و یک سال اجازۀ دخول برای شان داده نشد تا آن‌که دروازه‌بان گفت: اینجا شخصی است که خود را فرستادۀ رب العالمین می‌خواند؛ پس گفت برایش اجازه بده تا برایش بخندیم و مسخره کنیم و به این ترتیب موسی رسالت را به سوی فرعون اداء کردند و فرعون موسی را شناخت...»

ب- در تفسیر قرطبی 13/93 آمده است:

«... این قول او تعالی: ﴿فَأْتِيا فِرعَوْن فَقولا إِنَّا رَسول رَب الْعَالَمِينَ﴾ ابوعبیده گفته است: رسول به معنی رسالت است که تقدیر جمله چنین می‌شود "إنا ذوو رسالة رب العالمين". ابوعبیده گفته جائز است که رسول به معنی تثنیه و جمع باشد، مثلا ًعرب می‌گوید: "هذا رسولي ووكيلي، وهذان رسولي ووكيلي، وهؤلاء رسولي ووكيلي" یعنی این رسول و وکیل من است و این دو نفر رسول و وکیل من هستند و این‌ها همه رسول و وکیل من هستند و از همین قبیل است این فرمودۀ او تعالی: ﴿فإنَّهم عَدو لي﴾ و گفته شده که معنی رسول در این آیۀ مبارکه این است که هریکی از ما رسول رب العالمین هستیم.»

ج- با تحقیق این دو آیۀ مبارکه و سائر آیات که هارون علیه السلام در آن به لفظ "ارسال" و "رسالت" ذکر شده واضح می‌شود که ذکر هارون علیه السلام به لفظ ارسال مدام در کنار موسی علیه السلام بوده؛ یعنی هارون پیرو موسی علیه السلام بوده است؛ مثل این قول او تعالی:

﴿ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾ [مومنون: 45]

ترجمه: سپس موسی و برادرش هارون را همراه نشانه‌های خویش و دلائل آشکار فرستادیم.

﴿وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ﴾ [قصص: 34]

ترجمه: و برادرم هارون او از من خوش بیان‌تر است، او را به یاری من بفرست تا تصدیقم کند، بیم دارم که مرا دروغ‌پرداز بشمارند.

﴿وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (10) قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ (11) قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ (12) وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ (13) وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ (14) قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ (15) فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (16) أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾ [شعراء: 10-17]

ترجمه: [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که خود را به قوم ستمکار برسان. [به سوی] قوم فرعون [که به آنان بگویی:] آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟! گفت: پروردگارا! به راستی می ترسم مرا تکذیب کنند، و سینه ام [از این وظیفه سنگین] تنگی می‌کند، و زبانم روان و گویا نمی‌شود، پس به سوی هارون هم [پیام نبوّت] بفرست [تا مرا در این وظیفه سنگین یاری دهد.] و آنان را بر من ادعای جرمی است که می‌ترسم [به سبب آن] مرا بکشند. [الله] گفت: این چنین نیست [که فرعون بر تو پیروز شود] پس شما دو نفر معجزات ما را ببرید که یقیناً ما همراه شما شنونده [گفتار هر دو طرف] هستیم، [پس شما دو نفر را بر پایه دلیل و برهان و معجزه بر آنان پیروز می کنیم.] بنابراین خود را به فرعون برسانید و بگویید: یقیناً ما فرستاده پروردگار جهانیانیم. با این وصف، بنی اسرائیل را [آزاد کن و] با ما بفرست.

﴿اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي (42) اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (43) فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى (44) قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَى (45) قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى (46) فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى﴾ [طه: 42-48]

ترجمه: تو و برادرت با معجزات من [برای هدایت گمراهان] بروید، و درباره ذکر من [که ابلاغ وحی است] سستی نورزید. هردو به سوی فرعون بروید؛ زیرا او [در برابر الله] سرکشی کرده است. پس با گفتاری نرم به او بگویید، امید است که هوشیار شود و [آیین حق را بپذیرد] یا بترسد [و از سرکشی باز ایستد.] گفتند: پروردگارا! ما می‌ترسیم که [پیش از دعوت کردنش به حق] با سخت‌گیری و شکنجه بر [ضد] ما پیشی گیرد یا بر سرکشی خود بیفزاید. الله فرمود: نترسید که من بی‌تردید با شما هستم [سخن او و شما را] می‌شنوم و [اعمال‌تان را] می‌بینم. بنابراین [بدون بیم و هراس] به سوی او بروید و بگویید: ما دو نفر فرستاده پروردگار تو هستیم، پس بنی اسرائیل را [از قید بندگی و بردگی خود آزاد کرده] با ما روانه کن و آنان را شکنجه مکن، به راستی ما از سوی پروردگارت معجزه ای آورده ایم و درود بر کسی باد که از هدایت [حق] پیروی کند.

از همۀ این نصوص واضح می‌شود که هارون علیه السلام به وصف رسالت به صورت انفرادی ذکر نشده؛ بلکه هرگاه به این وصف ذکر شده از موسی علیه السلام و هارون باهم یاد شده یعنی هارون علیه السلام به صورت مستقل و منفرد به وصف رسالت صفت نشده است.

د- اما وقتی کلام در قرآن کریم از وصف هارون علیه السلام به صورت انفرادی و مستقل ذکر شده، هارون علیه السلام نبی گفته شده، نه رسول. در عین زمان موسی علیه السلام به وصف رسول و نبی صفت شده است؛ الله سبحانه وتعالی گفته است:

﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً وَكَانَ رَسُولاً نَبِيّاً (51) وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً (52) وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً﴾

ترجمه: و در این کتاب، [سرگذشتِ] موسی را یاد کن، بی‌تردید او انسان خالص شده و فرستاده‌ای پیامبر بود. او را از جانب راست طور ندا کردیم، و او را در حالی‌که با وی راز گفتیم، مقرّب خود قرار دادیم و از رحمت خود برادرش هارون را که دارای مقام پیامبری بود، به او بخشیدیم.

پس در مورد موسی علیه السلام گفته شده که او رسول و نبی بوده است.

اما به تعقیب آن‌که از هارون علیه السلام یاد می‌کند، قرآن کریم برای آن وصف رسالت را ثابت ندانسته، بلکه به وصف نبوت برای آن اکتفاء کرده است: ﴿أَخَاه هَارون نَبِيا﴾ و این بیان قرآن کریم فهم ما را بر این‌که موسی علیه السلام رسول و نبی بوده تأیید نموده؛ زیرا شریعت جدیدی برایش فرستاده شده و مأمور به تبلیغ آن شده است؛ اما هارون علیه السلام نبی بوده؛ نه رسول؛ زیرا او پیرو موسی علیه السلام بوده و مأمور به تبلیغ رسالت موسی علیه السلام و شریعت آن بدون استقلال به شرع جدیدی شده است. در تفسیر این آیات در تفسیر ابن کثیر 5/237 به گونۀ ذیل آمده است:

«وقتی الله سبحانه وتعالی ابراهیم را خلیل گفته و او را ستوده به تعقیب آن کلیم را ذکر نموده و گفته است: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً﴾ [مریم: 51] ترجمه: و در این کتاب موسی را یاد کن که او به راستی مخلص بوده است. در این آیه مبارکه برای موسی علیه السلام دو صفت را جمع نموده است؛ زیرا او از جملۀ رسل کبار و اولی العزم پنج‌گانه بوده که عبارت اند: از نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام و محمد صلی الله علیه و این قول الله سبحانه وتعالی: ﴿وَوَهَبْنَا لَه مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاه هَارون نَبِيا﴾ یعنی ما سوال و شفاعت آن را در مورد برادرش اجابت کردیم و آن را نبی قرار دادیم؛ چنانچه در آیۀ دیگری گفته است:

﴿وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ﴾ [قصص: 34] ترجمه: و برادرم هارون که او از من خوش بیان‌تر است، او را به یاری من بفرست تا تصدیم کند، من بیم دارم که مرا دروغ‌پرداز بشمارد.

﴿قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى﴾ [طه: 36] ترجمه: گفت در خواستت پذیرفته شد، ای موسی.

﴿فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ (13) وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ﴾ [شعراء: 13-14] ترجمه: و سینه ام [از این وظیفه سنگین] تنگی می کند، و زبانم روان و گویا نمی‌شود، پس به سوی هارون هم [پیام نبوّت] بفرست [تا مرا در این وظیفه سنگین یاری دهد.] و آنان را بر من ادعای جرمی است که می‌ترسم [به سبب آن] مرا بکشند.

به همین دلیل بعض سلف گفته است: هیچ شفاعتی در حق کسی بزرگتر از شفاعت موسی علیه السلام در حق هارون نمی‌باشد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً﴾ [مریم: 53] ترجمه: و به او از رحمت خویش برادرش هارون را نبی بخشیدیم.

ابن جریر گفته است؛ یعقوب برای ما حدیث گفت که ابن علیة از داود از عکرمه برای ما حدیث گفت که ابن عباس گفته این قول او تعالی ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً﴾ که هارون از موسی از لحاظ سن بزرگتر بود؛ ولی نبوت را برایش بخشیده بود.»

1- از آنچه در فوق ذکر شده واضح می‌شود که مطابق به تعریفی‌که ما آن را در مورد نبی و رسول تبنی نمودیم، موسی علیه السلام نبی بود؛ زیرا برای او شریعت وحی شده بود که آن را تبلیغ کند و رسول بود، به خاطری‌که شریعتی برای او وحی شده بود؛ اما هارون علیه السلام نبی بود؛ زیرا برای او شریعتی وحی شده بود؛ اما رسول نبود؛ زیرا شریعتی که برایش وحی شده بود تا آن را تبلیغ کند، شریعت خودش نه بلکه شریعت برادرش موسی علیه السلام بود.

این نظری است که ما آن را در این خصوص ترجیح می‌دهیم و این نظریه تبنی شده در نزد ما است. الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

12 شوال 1444هـ.ق.

2 می 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

تنش‌ها میان ایران و افغانستان به دلیل کشمکش‌های طولانی که میان این دو کشور بر سر توزیع آب دریای هلمند وجود دارد، مجدداً بالا گرفته است. باید گفت که دریای هلمند منبع اصلی آب برای این دو کشور به شمار می‌رود. سایت خبری دویچه ویله به تاریخ 3 جون 2023م نوشت: «نیروهای مرزی ایران و طالبان هفتۀ گذشته در نزدیکی مرز مشترک به شدت با یکدیگر درگیر شدند و این درگیری منجر به کشته شدن و زخم برداشتن شماری از سربازان دو طرف گردید. این درگیری موج جدیدی از بالاگرفتن تنش‌ها میان دو طرف به شمار می‌رود و هر یک از دو طرف، جانب مقابل را مسئول آغاز درگیری‌ها می‌داند. این در حالی است که اختلافات میان کابل و تهران در این اواخر بر سر دریای هلمند یا "هیرمند" چنان‌ که در ایران نامیده‌ می‌شود، بالا گرفته است. باید گفت که دریای مذکور منبع اصلی آب برای هردو کشور به شمار می‌رود.»

شبکۀ الجزیره نیز به تاریخ 1 جون 2023م در صفحۀ انترنتی خود به نقل از روزنامۀ "ازویستیا"ی روسیه نوشت: «روابط میان ایران  و حکومت طالبان به دلیل حمایت تهران در جریان جنگ داخلی در افغانستان از مخالفان گروه طالبان موسوم به "ائتلاف شمال"، شاهد تنش‌های گوناگونی بوده است. این در حالی است که دو کشور اختلافات دینی و سیاسی نیز با یکدیگر دارند، به علاوۀ کشمکش‌های اخیر بر سر منابع آب دریای هلمند که به بحیرۀ هامون در خاک ایران می‌ریزد. بر اساس توافق صورت گرفته در سال 1973م، افغانستان مکلف است سالانه 850 میلیون متر مکعب از آب دریای مذکور را به ایران بدهد. این موضوع پس از به قدرت رسیدن طالبان پیچیده‌تر گردیده است.»

پرسش این است که دلایل این مشکلات و درگیری‌ها میان دو طرف چیست؟ و این‌که به کجا خواهد انجامید؟ دیگر این‌که آیا قدرت‌های بزرگ دنیا نیز در این اختلافات دست داشته و می‌کوشند برای تحقق پروژه‌های استعماری خود از آن استفاده نمایند یا خیر؟

پاسخ:

برای روشن شدن اسباب این درگیری‌ها و این‌که به کجا خواهد انجامید، مسایل زیر را بررسی می‌نماییم:

1. آژانس خبری فارس به تاریخ 27 می 2023م گفت: «مرزبانان ایران و نیروهای طالبان در نزدیکی خط مرزی میان دو کشور با یکدگر درگیر شدند.» آژانس مذکور به نقل از یک منبع آگاه گفته که «نیروهای مرزی ایران و افراد مسلح طالبان با یکدیگر درگیری لفظی نمودند که سرانجام منجر به تیراندازی میان دو طرف گردید. قاسم رضایی معاون فرمانده کل نیروهای امنیت داخلی ایران در نخستین اظهارات رسمی خود گفت: «تهران اجازه نمی‌دهد هیچ‌گونه حادثۀ اسف‌باری در مرز با افغانستان رخ دهد. گروه طالبان در مرز مشترک میان ایران و افغانستان چندین بار مرتکب اشتباهاتی گردیدند. به دولت‌های همسایه می‌گوییم که مرزهای ما، مرزهای دوستی بوده و نباید اجازه دهیم هیچ‌گونه حادثۀ اسف‌باری در آن رخ دهد. نیروهای طالبان صبح امروز به جانب ایران تیراندازی نمودند و مرزبانان ایران نیز واکنش نشان دادند. درگیری‌ها برای مدتی متوقف گردید، اما اخیراً یک‌بار دیگر بالا گرفته و هنوز ادامه دارد.» وی گفت که احمد رضا رادان، فرمانده کل نیروهای امنیت داخلی ایران "به مرزبانان دستور داده به هرگونه هتک حرمت و تجاوز مرزی با قاطعیت واکنش نشان دهند.» آژانس رسمی  خبری ایران "ایرنا" نیز گفت: «درگیری‌های امروز 27 می 2023م میان مرزبانان و نیروهای طالبان منجر به کشته شدن دو تن از نیروهای وابسته به گروه طالبان گردید و دو تن از نیروهای ایران نیز کشته و چندین فرد ملکی دیگر زخم برداشتند.»

2. عبدالنافع تکور، سخنگوی وزارت داخله افغانستان در صفحۀ تویتراش نوشت: «دو تن در درگیری‌های امروز در ولایت مرزی نیمروز کشته شدند؛ یکی از ایران و دیگری از افغانستان و شماری نیز زخم برداشته اند. باید گفت که امارت اسلامی از درگیری با همسایه‌گانش حمایت نمی‌کند.» (منبع: شبکۀ داخلی طلوع نیوز 27 می 2023م). پولیس افغانستان به تاریخ 29 می 2023م تأکید نمود که گذرگاه مرزی میان افغانستان و ایران موسوم به "پل ابریشم" که به دلیل درگیری‌های مسلحانه چند ساعته میان دو طرف به تاریخ 28 می 2023م مسدود شده بود، مجدداً باز گردید.

این‌ها همه بیان‌گر آن است که اوضاع مرزی میان دو طرف از نظر امنیتی شکننده بوده و هر لحظه ممکن است درگیری جدیدی صورت گیرد. در جریان دو سالی که از به قدرت رسیدن طالبان می‌گذرد تا کنون بیش از 10 بار میان ایران و افغانستان زد و خوردهایی از این دست صورت گرفته و این نشان می‌دهد که تنش‌ها میان دو طرف شبه دایم می‌باشد.

3. اختلافات میان ایران و افغانستان بر سر سهم آب از دریای هلمند یا "هیرمند" چنان که در ایران نامیده می‌شود، شدت گرفته است. این اختلافات از گذشته میان این دو سرزمین وجود داشته، چنان‌چه در سال 1973م توافق‌نامه‌یی میان دو طرف امضا گردید که بر اساس آن، افغانستان باید سالانه 820 میلیون متر مکعب آب دریای هلمند را به ایران بدهد، اما ایران ادعا می‌کند که سالانه فقط دو میلیون متر مکعب آب داده می‌شود. پس به نظر می‌رسد مهم‌ترین مشکل میان این دو سرزمین، مشکل آب است و شروع آن بر می‌گردد به یک و نیم قرن قبل، زمانی‌که انگلیس این سرزمین‌ها را از یکدیگر جدا نمود. موسوی معاون وزیر خارجۀ ایران به تاریخ 28 می 2023م در صفحۀ تویترش نوشت: «باید بیدار باشیم، آن‌چه امروز در مرز میان "زابل – نیمروز" اتفاق افتاد، در حقیقت ادامۀ دسیسه‌های استعمارگران است. اگر گولد اسمت با نیرنگ‌اش، سیستان آباد را در سال 1872م به وضعیت امروزی آن رسانید. باید دانست که وارثین امروزی او قصد دارند ایران و افغانستان را ویران نمایند. مردم ما و نخبه‌گان این دو سرزمین باید بدانند که هرگونه کشمکشی به معنای خسارت استراتیژی هردو سرزمین خواهد بود.»

4. پس این داستان به زمانی برمی‌گردد که این دو سرزمین به هیأت داوری انگلیس به رهبری ژنرال گولد اسمیت پناه بردند، هیأتی‌که در سال 1871م اقدام به ترسیم مرزی میان دو سرزمین نمود و این کار را در جریان یک سال تمام کرد. افغانستان و ایران مرز مشترک طولانی دارند که از تنگۀ ذوالفقار در مثلث مرزی میان ایران، افغانستان و ترکمنستان شروع شده و تا کوه ملک سیاه در مثلث مرزی میان ایران، افغانستان و پاکستان در جنوب ادامه داشته و به 945 کیلومتر می‌رسد.

این‌جا بود که اختلافات بر سر تقسیم آب هلمند، زمانی‌که انگلیس منطقۀ سیستان و بلوچستان را در زمان ترسیم مرز از یکدیگر جدا نمود و به این ترتیب بهانۀ اختلافات مزمن میان این سرزمین‌های اسلامی "افغانستان، ایران و پاکستان" آغاز گردید و این مکری است که استعمارگران در تمام سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی که اشغال نمودند به کار گرفتند. انگلیس‌ها سرزمین‌های استعمار شده را تقسیم ‌نمودند و با این کار، آتش نزاع و تنش‌ها را در مناطق تقسیم شده شعله‌ور کردند، چنان‌که در این نقطه از سه سرزمین مذکور، حرکت‌ استقلال طلب به وجود آمد تا به این ترتیب برای عملی شدن دسیسه‌های انگلیس و مداخلۀ آن در این سرزمین‌ها زمینه‌ساز و بهانه‌یی وجود داشته باشد و کشمکش‌های مرزی میان سه طرف را ادامه دهد و مردم این مناطق یکدیگر را به قتل برسانند و در نتیجه؛ انگلیس بتواند نفوذش را در این سرزمین‌ها حفظ نموده و ساکنان این سرزمین‌ها را در حالت ضعف نگهدارد تا توان بیرون شدن از زیر قبضۀ انگلیس را نداشته باشند و یا در صورتی‌که انگلیس نفوذ خود را از دست بدهد، بتواند به این وسیله مجدداً آن را به دست آورد.

5. اختلافات میان این دو سرزمین در دو طرف مرز هم‌چنان ادامه یافت، مخصوصاً پس از تغییر مسیر دریای هلمند در سال 1896م. طول دریای هلمند که نزدیک به 1150 کیلومتر می‌رسد و از چندین ولایت افغانستان و نیز ولایت/استان سیستان و بلوچستان که انگلیس آن را میان افغانستان، ایران و پاکستان تقسیم نمود، گذشته سرانجام به بحیرۀ مشترک هامون با ایران می‌ریزد. ترسیم مجدد مرز میان افغانستان و ایران توسط هنری مکماهون یک ژنرال انگلیسی و تقسیم آب دریای هلمند میان دو طرف در سال 1905م صورت گرفت. ژنرال مذکور شرط گذاشت که افغانستان اجازه ندارد بندهای آبی را روی دریای مذکور بنا کند که منابع آبی ایران را متضرر نماید و به ایران دستور داد که فقط یک سوم آب دریا را دریافت کند. اما جانب افغانستان در زمان حاکمیت امیر حبیب الله خان، فیصلۀ مذکور را نپذیرفت و آن را جانب‌دارانه به نفع ایران خواند.

اختلافات در جریان ده‌ها سال هم‌چنان ادامه یافت و هیأت‌های فیصله‌کننده متعددی تعیین گردید و توافق‌نامه‌های مختلفی نیز امضا شد و سپس نقض گردید.

کشمکش میان دو طرف در سال 1934م شدت گرفت و دو طرف تصمیم گرفتند به مادۀ دهم معاهدۀ سال 1921م که میان دو طرف به امضا رسیده بود، مراجعه نکنند؛ ماده‌یی که بر اساس آن: "بریتانیا در اختلافات مرزی داوری خواهد نمود". دو طرف در عوض به یک هیأتی از ترکیه مراجعه نمودند تا در زمینه فیصله نماید، اما این هیأت در کارش ناکام ماند. سپس در سال‌های 1936 و 1939م مذاکراتی میان دو طرف راه‌اندازی گردید و زمانی‌که ایرانی‌ها خواستار نیم آب موجود در بند "کمال خان" شدند، افغان‌ها این خواسته را رد نمودند و در نتیجه این گفتگوها نیز ناکام ماند. سپس گفتگوهای سال 1951 و نیز گفتگوهای سال 1958م نیز ناکام ماند تا این‌که سال 1973م فرا رسید؛ زمانی‌که میان دو طرف توافقنامه‌یی به امضا رسید که بر اساس آن قرار شد 10% از این آب به ایرانی‌ها داده شود، اما پارلمان افغانستان آن را تصویب نکرد. سپس کودتای کمونیست‌ها در سال 1978م در افغانستان رخ داد و آنان توافق‌نامۀ مذکور را به صورت کل رد نمودند و در پی آن و مشخصاً در سال 1979م، تجاوز اتحادجماهیر شوروی به رهبری روسیه به افغانستان صورت گرفت و این سرزمین زیر اشغال روسیه رفت و قضیۀ آب دریای هلمند میان دو طرف به حالت خود باقی ماند.

6. این موضوع پس از شکست روس‌ها و هم‌پیمانان شان و خروج ذلیلانۀ آنان از افغانستان و تشکیل حکومت مجاهدین و به قدرت رسیدن طالبان در دور اول حکومت شان میان سال‌های 1996 تا 2001م به همان وضعیت قبلی ادامه یافت. سپس تجاوز امریکا و اشغال افغانستان صورت گرفت، در این مرحله، به ویژه در زمان حکومت اشرف غنی در سال 2014م، وی تصمیم گرفت بالای ده دریایی که از افغانستان سرچشمه گرفته و آب آن وارد خاک دولت‌های همسایه می‌شود، بدون این‌که افغانستان از آن استفاده نماید، بندهای آب‌گردان در غرب و شرق افغانستان بنا نماید و موفق شد در حدود 49 بند آب بنا کند. بنای بند "کمال خان" در ولایت نیمروز در نزدیکی مرز ایران پس از 4 سال کار تکمیل گردید و در ماه مارچ 2021م افتتاح شد و بنای این بند بالای سهم ایران از آب افغانستان تأثیر زیادی گذاشت. اشرف غنی در اظهارات‌اش اشاره نمود که وی قصد ندارد جریان آب به ایران را ادامه دهد، مگر این‌که در بدل آن نفت بدهند.

با دور دوم به قدرت رسیدن طالبان به تاریخ 15 آگست 2021م، ایران از حکومت جدید خواست به توافق‌نامۀ سال 1973م برگردند. لازم به ذکر است که خود ایران نیز در موضوع آب با دولت‌های همجوار مشارکت دارد و این مشارکت در صورت تداوم تقسیمات موجود استعماری، منجر به بروز مشکلات بیش‌تر خواهد شد.

7. ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران در جریان سفرش به تاریخ 18 می2023م به شهر چابهار ولایت سیستان و بلوچستان در هشدار به حاکمان افغانستان گفت: «حق‌آبۀ دریای هیرمند حق مردم منطقۀ سیستان و بلوچستان بوده و معاهده‌ها و توافق‌نامه‌ها در این موضوع صراحت دارد.» وی در حالی‌که حاکمان افغانستان را هشدار می‌داد، گفت: «حاکمان افغانستان بدانند که این یک مسألۀ طبیعی نیست. آنان این مسأله را جدی بگیرند و ما به آنان هشدار می‌دهیم که حق مردم در سیستان پاکستان و سیستان و بلوچستان ایران از آب هیرمند را هرچه زودتر به آنان بدهند.» او افزود: «حکومت با جدیت تمام سعی دارد آب را از بحر عمان به منطقۀ شرق ایران برساند، اما این پروژه زمان‌گیر است.» (منبع: صفحۀ انترنتی جهان ایران، 18 می 2023م)

آژانس خبری ایرنای ایران به نقل از حسن کاظمی، سفیر ایران در افغانستان نوشت: «اگر ثابت شود که در بند کجکی آب وجود دارد و طالبان از دادن سهم ایران از آب هیرمند خودداری می‌کند، در این صورت طالبان باید مسئولیت آن را به دوش گیرد و آن زمان حجت دیگر تمام خواهد بود و حکومت ایران می‌داند که چه واکنشی نشان دهد.» (منبع: العربیة 25 می 2023م)

از اظهارات این دیپلومات ایران در افغانستان چنین به نظر می‌رسد که ایران هشدار می‌دهد اوضاع میان دو سرزمین را متشنج خواهد نمود. ایران قبلاً در زمان حضور امریکا و حکومت‌های مزدور و وابستۀ افغانستان چنین هشدارهایی نمی‌داد و روابط‌اش با آن حکومت‌ها خوب بود، هرچند مشکل آب از ده‌ها سال به این طرف وجود داشت. بنابر این، اظهارات هشداردهنده و تهدیدآمیز رئیس‌جمهور ایران و سایر مسئولین ایران نشان می‌دهد که اوضاع میان این دو سرزمین به خوبی پیش نمی‌رود و تنش‌ها هم‌چنان بالا خواهد بود تا زمانی‌که ایران مشکل آب منطقۀ سیستان و بلوچستان خود را حل نماید، چنان‌چه رئیس‌جمهور ایران اشاره نمود که حکومت سرگرم کشانیدن آب از بحر عمان بوده؛ آبی‌که باید شیرین شود و سپس به زمین‌های زراعت توزیع گردد.

به نظر می‌رسد مسئولین ایران قصد دارند از این قضیه به نفع خود استفاده نمایند و حکومت افغانستان را دلیل این مشکل معرفی نمایند که انگار از سرازیر شدن آب از جانب افغانستان جلوگیری می‌کنند. ضمناً باید گفت که این مشکل بیش از یک و نیم قرن سابقه دارد، زیرا مردم این منطقه علیه نظام حاکم در ایران به دلیل اهمال و حاشیه روی خشم‌گین می‌باشند، چنان‌چه این منطقه بارها شاهد تحرکات اعتراضی علیه نظام بوده و کسانی هم هستند که خواستار جدایی از ایران می‌باشند.

8. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی امارت اسلامی افغانستان به تاریخ 27 می 2023م در صفحۀ تویترش نوشت: «کابل به تعهدات خود پایبند است، اما میزان آب در پی خشک‌سالی‎های شدید کاهش یافته.» وی افزود: «اظهارات نامناسبی که از جانب ایران در این خصوص مطرح گردیده می‌تواند روابط دو کشور را متضرر نماید. بناءً بهتر است چنین اظهاراتی تکرار نشود.» این یک واکنش مناسب و عاری از تهدید است؛ اما تهدید را رد نموده و هشدار می‌دهد که نباید تکرار شود، چه اظهارات رئیسی و یا سایر مسئولینی که اظهارات تهدید و توهین‌آمیز را متوجه افغانستان نمودند و به نظر می‌رسد افغانستان تمایل ندارد روابط‌اش با ایران متشنج شود.  

9. دریاهای متعدد مرزی میان افغانستان و ایران وجود دارد، مانند دریای هلمند، دریای فراه و دریای هریرود. دریاهای کوچکی نیز وجود دارد مانند هاروت و دریای خاش و نیز دریای بودائی که تمام این دریاها از افغانستان سرچشمه گرفته و در نهایت به بحیرۀ پوزک و بحیرۀ صبری می‌ریزد که در اطراف مرز مشترک میان دو سرزمین موقعیت دارد. دریای هلمند منبع اصلی تأمین آب زمین‌های سیستان به شمار می‌رود و به مثابۀ شریان زندگی برای ولایت/استان سیستان و بلوچستان شمرده می‌شود؛ ولایتی که از خشک‌سالی‌های مزمن رنج می‌برد.

به نظر می‌رسد دریاهای افغانستان، مخصوصاً دریای هلمند، نقش جیوسیاسی بزرگی در روابط میان این دو سرزمین بازی می‌کند و افغانستان می‌تواند از موضوع آب به عنوان ابزار نیرومند فشار علیه ایران و دیگران برای تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی خود استفاده نماید؛ مخصوصاً با توجه به این‌که در حدود 95% این آب‌ها در داخل خود افغانستان جریان دارد.

10. از آن‌چه گفته شد چنین بر می‌آید که اساس این مشکل را انگلیس با "تجزیه" نمودن سرزمین مسلمانان گذاشته است، چنان‌چه منطقۀ سیستان و بلوچستان را به سه بخش تقسیم نمود؛ یک بخش برای ایران، بخش دیگر برای پاکستان و بخش سوم برای افغانستان. همین تجزیه باعث گردیده مردم یک منطقه بر سر یک دریایی که از همین منطقه سرچشمه گرفته و در بخش دیگری از آن می‌ریزد، به عنوان سه طرف مخالف باهم به اختلاف و نزاع برخیزند. در حالی‌که اگر این سرزمین‌های سه گانه، یک اصل و اساس می‌داشت و چنان که الله سبحانه وتعالی دستور داده، در زیر چتر یک دولت واحد قرار می‌داشت، قطعاً مسأله به ساده‌گی حل و فصل می‌گردید.

بنابر این، حل این مشکلی که میان ایران و افغانستان به وجود آمده و تا سرحد درگیری نظامی پیش رفته ممکن نیست، مگر با ملغا نمودن جغرافیه و دولت‌های ملی ایران و افغانستان و سایر کیان‌های موجود در جهان اسلام و تمثیل آن در قالب دولت واحد مبتنی بر اسلام؛ دولتی‌که بر تمام تفاوت‌های نژادی، مذهبی و مرزی که انگلیس پایه‌گذاری نموده، پایان دهد! پس اصل مشکل همانا تقسیمات استعماری سرزمین‌های اسلامی است و تمام مسلمانان تا کنون در آتش استعمار و پیامدهای آن می‌سوزند؛ چنان‌که برخی از مسئولین ایران از آن یاد نمودند و در فوق به آن اشاره شد.

راه‌حل این مشکل نیز چیزی نیست بجز برگردانیدن این سرزمین‌ها به حالت قبل از استعمار و تبدیل کردن آن به دولت واحدی که واقعاً مبتنی بر اسلام باشد؛ دولتی‌که تمام اساسات، جزئیات و جوانب آن مبتنی بر اسلام عزیز باشد و آنگاه است که هر آبی به آبریز خودش خواهد ریخت و انسان‌ها، حیوانات و نباتات همه به درستی سیرآب خواهند گردید و خیر و برکت زمین به خواست الله متعال فراوان خواهد شد. هم‌چنین سرمایه‌های نفتی نیز به درستی و یک‌سان در اختیار همه قرار خواهد گرفت و به این ترتیب، تمام مردم از خیر و برکت الهی بهره‌مند خواهند شد و در زیر سایۀ احکام اسلام حنیف، احساس سعادت و رفاه خواهند نمود.

هرنوع راه‌حل دیگری غیر از آن‌‍چه گفته شد، راه‌حل‌های جزئی و موقتی خواهد بود و به سان بمب‌ ساعتی خواهد بود که هر لحظه قابلیت منفجر شدن را دارد. پس از تمام طرف‌ها می‌طلبیم با جدیت تمام برای برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت سعی و تلاش نمایند؛ خلافتی‌که سرزمین‌های مسلمانان را یکجا نموده و وحدت خواهد بخشید و آنگاست که مسلمانان توسط اسلام به عزت واقعی خود دست یافته و برادروار مشغول بندگی الله متعال خواهند شد.

این است راه‌حلی که اسلام همۀ ما را بدان فرا می‌خواند؛ راه‌حلی که عزت و سر بلندی و زندگی آبرومندانه را در پی دارد! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا للهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، هرگاه الله و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما زندگی می‌بخشد، [فرمان] آنان را اجابت کنید و بدانید که الله میان انسان و دلش حایل می‌شود و این‌که در نزد او گرد آورده می‌شوید.

هفدهم ذی القعده 1444هـ.ق.

6 جون 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

آیا نسبت دادن قوم برای سیدنا عیسی علیه السلام درست است، درحالی‌که وی پدر نداشت؟ چنانچه این مطلب در صفحۀ 138 در کتاب "نقض الفکری الغربی" ذکر شده است. الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر داده و به یاری‌اش نصرت تان دهد! انیس طرده از فلسطین.

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

مسأله‌ای که شما از آن سوال نمودید، مطلبی است که در صفحۀ 138 کتاب "نقض الفکرالغربی" چنین ذکر شده است: «الله سبحانه وتعالی کیفیت رابطه‌اش با مخلوق را تعیین و واضح نموده، به همین دلیل رسولان را به سوی بشر فرستاده که از جملۀ این رسولان موسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده. عیسی علیه السلام به سوی قومش و محمد صلی الله علیه وسلم به سوی همه‌ای مردم.» ختم.

شما سوال نمودید و گفتید در حالی‌که عیسی علیه السلام پدر نداشت، آیا نسبت دادن قوم برای عیسی علیه السلام درست است؟ اشارۀ شما از این سوال به آنچه می‌باشد که در کتاب "نقض الفکری الغربی الرأسمالی" که گفته شده «عیسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده.» طوری معلوم می‌شود که به نظر شما آنچه در این کتاب ذکر شده غیر صحیح و نامناسب است.

برای دریافت جواب سوال تان، لازم است که به منابع ذیل مراجعه کنیم:

1- از لحاظ لغوی:

- در لسان العرب{12-496) آمده است: «...هدف از قوم جماعتی از مردان و زنان است و به قول بعضی، قوم جماعتی است که تنها به مردان اطلاق شده نه بر زنان... هدف از قوم شخص، پیروان و خویشاوندان وی است...» ختم.

- قاموس المحیط{3-275}: «قوم، جماعتی از مردان و زنان و یا تنها، جماعتی از مردان هستند و یا این‌که زنان در قوم در تبعیت از مردان قرار دارند. ...»

- الصحاح{ص-264}: «قوم؛ هدف از قوم مردان هستند نه زنان و برای این، لفظ مفرد و یا واحدی نمی‌باشد... الله سبحانه وتعالی فرموده است: ﴿لا يَسْخَرْ قومٌ من قوم﴾؛ یک قوم، قوم دیگری‌را مسخره نکند. سپس فرموده است: ﴿ولا نِساءٌ من نِساءٍ﴾؛ و نه زنان، زنان دیگری‌را مسخره کند. و در بسا موارد است که با خطاب مردان، زنان از باب تبعیت شامل می‌شود؛ زیرا قوم هر نبی شامل مردان و زنان هستند... و اقام الشیء به معنی آن را ادامه داد و از همین باب است: ﴿ويقيمون الصلاَة؛ و آنان نماز را بر پا می‌دارند.

لذا قوم در لغت به معنی جماعت مردان غیر از زنان و یا پیروان مرد و یا بسته‌گان و خانوادۀ مرد است. شکی نیست که عیسی علیه السلام به سوی جماعتی از مردم یعنی بنی اسرائیل فرستاده شده که شامل مردان و زنان است. نسبت قوم به سوی عیسی علیه السلام که "قومه" گفته، مستلزم این نیست که باید عیسی علیه السلام به صورت حتمی از بنی اسرائیل پدر داشته باشد. بناءً برای نسبت قوم به سوی شخص، ضرورت به این ندارد که حتماً باید شخص از آن قوم نسب داشته باشد؛ بلکه برای صحت این نسبت، کافی است که شخص به عنوان رسول برای قوم فرستاده شده و آن قوم از جماعت و گروهی باشد که رسول به سوی شان فرستاده شده است.

بناءً قوم به معنی وابسته‌گان و خانوادۀ شخص است که این یکی از معانی کلمۀ "قوم" است، ولی قوم به معنی جماعت و هم‌چنان به معنی طرف‌داران و پیروان نیز می‌آید که استعمال این نسبت برای شخص، مستلزم قرابت نسبی نیست.

2- نصوص شرعی در مورد قوم: بدون شک کلمۀ قوم و نسبت قوم برای عیسی علیه السلام در نصوص شرعی به صورت واضح ذکر شده است: چنانچه الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ﴾ [ابراهیم: 5]

ترجمه: و ما هیچ رسولی را نفرستاده‌ایم، مگر این‌که به زبان قوم خودش(متکلم بوده) تا برای آنان(احکام الهی)را روشن سازد.

شکی نیست که عیسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده که همانا بنی اسرائیل است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ﴾ [صف: 6 ]

ترجمه: و آنگاه که عیسی فرزند مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستادۀ الله به سوی شما هستم.

پس قوم عیسی علیه السلام به مقتضای این دو آیۀ مبارکه، قوم بنی اسرائیل است.

- بخاری در صحیح خود از جابر ابن عبدالله روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«أُعْطِيتُ خَمْساً لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِي نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَجُعِلَتْ لِي الْأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً فَأَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِي أَدْرَكَتْهُ الصَّلَاةُ فَلْيُصَلِّ وَأُحِلَّتْ لِي الْمَغَانِمُ وَلَمْ تَحِلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِي وَأُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ وَكَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً»

ترجمه: من پنج چیز داده شدم که برای هیچ یکی از پیامبران قبل از من داده نشده بود. من به وسیله‌ رعب یعنی ترس از مسیر یک ماه راه نصرت داده شدم. زمین برایم مسجد و پاکیزه قرار گرفته است. لذا هر شخصی‌که در هرجا نماز را دریافت، نماز را اداء کند. هم‌چنان غنیمت‌ها برای من حلال گردیده، درحالی‌که برای پیامبران قبل از من حلال نگردیده بود. هم‌چنان برای من شفاعت داده شده است. به همین ترتیب هر پیامبر قبل از من تنها و مخصوص برای قوم خودش فرستاده شده؛ اما من برای تمام بشریت فرستاده شدم.

لذا این قول او صلی الله علیه وسلم: «كَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً» شامل همۀ اقوام شده و شکی نیست که عیسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده است. بناءً پیروان حضرت عیسی علیه السلام به مقتضای این حدیث مبارک قوم عیسی علیه السلام است.

- از عربان بن ساریه سلمی روایت است که گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمودند:

«إنِّي عَبْدُ اللَّهِ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَخَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَإِنَّ آدَمَ لَمُنْجَدِلٌ فِي طِينَتِهِ وَسَأُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِ ذَلِكَ دَعْوَةِ أَبِي إِبْرَاهِيمَ وَبِشَارَةِ عِيسَى قَوْمَهُ وَرُؤْيَا أُمِّي الَّتِي رَأَتْ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْهَا نُورٌ أَضَاءَتْ لَهُ قُصُورُ الشَّامِ» (احمد در مسند خود و حاکم در مستدرک خود این حدیث را روایت نمودند) و گفته که این حدیث صحیح الاسناد است.

ترجمه: من در ام الکتاب"لوح محفوظ" عبدالله و خاتم الانبیاء قرار گرفتم که آدم علیه السلام در گِل خود افتاده بود. من تأویل این مسأله و دعای پدرم ابراهیم در حقم و بشارت عیسی علیه السلام را برای قومش و خواب مادرم را برای شما بیان می‌کنم؛ آن‌جا که در خواب دیده بود که از وجودش نوری بیرون شده که توسط آن قصرهای شام روشن شده است.

طوری‌که دیده می‌شود رسول الله صلی الله علیه وسلم در این حدیث قوم عیسی علیه السلام را صراحتاً ذکر نموده و آنان‌را به عیسی علیه السلام نسبت داده است؛ چنانچه گفته است: «وَبِشَارَةِ عِيسَى قَوْمَهُ؛ و بشارت عیسی برای قومش» که در حقیقت این اشاره به این قول اوتعالی است:

﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾ [صف: 6]

ترجمه: و آنگاه که عیسی فرزند مریم گفت: ای بنی اسرائیل، من فرستادۀ الله به سوی شما هستم، تصدیق کنندۀ تورات پیش از خود و بشارت دهندۀ رسولی‌که بعد از من خواهد آمد که نامش أحمد است، پس همین که (محمدصلی الله علیه وسلم) نشانه‌های روشنی برای آن‌ها آورد، گفتند این جادوئی است آشکار.

در کتاب دلائل النبوت تألیف بیهقی{5-17} از حاتم بن ابی بلتعة روایت شده که گفته است: «رسول الله صلی الله علیه وسلم مرا به طرف مقوقس، پادشاه اسکندریه فرستاد و گفت: من با نامۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم با پادشاه اسکندریه ملاقات کردم. او مرا در نزد خود خواست و در نزد آن ماندم؛ سپس در حالی به دنبالم فرستاد که فرماندهان خود را جمع کرده بود و گفت: «من سخنی برایت می‌گویم، می‌خواهم سخنم را درست دقت کنی و حرفم را بدانی! گفتم بفرمائید. سپس گفت: از رفیق خود برایم خبر بده که آیا رسول نیست؟ گفتم بلی، او رسول الله است. گفت: پس چرا در حق قوم خود نفرین نکرده؛ در حالی‌که قومش آن را از شهرش به شهر دیگری اخراج کرده اند؟ ابو بلتعه گفت: من در جوابش گفتم: آیا بر این گواه نیستی که عیسی علیه السلام رسول الله بود؟ پس وقتی قومش آن را گرفتند و می‌خواستند که بر او غالب شده و آن را از بین ببرند، چرا در آن وقت دعا نکرد که الله سبحانه وتعالی آنان‌را هلاک سازد؟ تا این‌که الله سبحانه وتعالی آن را به آسمان دنیا بلند برد. گفت تو مرد حکیمی هستی و از نزد حکیمی آمدی.»

ابن حاطب بن ابی بلتعه فرستادۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم بود که در جریان استدلالش با مقوقس می‌گوید: «فما له حيث أخذه قومه فأرادوا أن يغلبوه ألا يكون دعا عليهم بأن يهلكهم الله عز وجل؛ یعنی وقتی‌که قومش آن را گرفت و اراده کردند که مغلوبش بسازند(و از بین ببرند)، چرا نفرین نکرد تا الله سبحانه وتعالی آنان را هلاک کند؟

3- بنا به مطالب فوق، هیچ مانعی از نسبت دادن قوم بنی اسرائیل نسبت به عیسی علیه السلام در این گفتۀ ما "وعيسى عليه السلام إلى قومه" وجود ندارد؛ زیرا بنی اسرائیل پیروان عیسی علیه السلام بوده که عیسی علیه السلام به سوی شان فرستاده شده است و از این‌که پدر نداشت هیچ مانعی در استعمال این اصطلاح به وجود نمی‌آید، چنانچه در بالا در بخش بیان لغوی واضح نمودیم.

هم‌چنان قرآن کریم اشاره به این دارد که برای عیسی علیه السلام قومی می‌باشد:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ﴾ [صف: 6]

ترجمه: و ما هیچ رسولی را جز به زبان قومش نفرستادیم تا(پیام الله را) به روشنی برای آنان بیان کند.

هم‌چنان رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی می‌گوید که قول شان مستلزم اثبات قوم برای عیسی علیه السلام است:

«كَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً»

ترجمه: رسولان به سوی قوم‌شان فرستاده می‌شدند؛ اما من به سوی همۀ مردم فرستاده شدم.

و حتی آن‌حضرت صلی الله علیه وسلم صراحتاً قوم را به عیسی علیه السلام نسبت داده است: «وَبِشَارَةِ عِيسَى قَوْمَهُ؛ و بشارت عیسی برای قومش!»

هم‌چنان فرستاده و یا سفیر رسول الله صلی الله علیه وسلم با استدلال خود با مقوقس می‌گوید: "فما له حيث أخذه قومه"

4- بناءً آنچه در کتاب"نقض الفکرالغربی الرأسمالی" که گفته شده (وعيسى عليه السلام إلى قومه) کلام صحیح و درست است.

امیدوارم که مسأله واضح شده باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

13ذوالقعده1444هـ.ق.

2 جون 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

متخصصین طیاره‌ها/جنگنده‌های بدون سرنشین ایالات متحده به این باور اند که «دو فروند طیارۀ بدون سرنشینی که روز چهارشنبه گذشته بر فراز کرملین سقوط داده شد، از بسیاری از منظومه‌های دفاعی داخل مسکو و اطراف آن فرار نموده و خود را بر فراز کرملین رسانیده بودند و این بیان‌گر آن است که طیاره‌های مذکور از داخل خود روسیه پرواز کرده بودند.» (منبع: الجزیره به نقل از رویترز 6 می 2023م) این حمله توسط طیاره‌های بدون سرنشین، شب 3 می 2023م بالای قصر کرملین در قلب مسکو صورت گرفت. سکرتر کمیتۀ امور خارجی پارلمان اوکراین گفت: «این حمله به قصر کرملین توسط خود مسکو طراحی گردیده است.» (منبع: الجزیره 3 می 2023م)

پرسش این است که آیا این حمله چنان‌که روسیه ادعا می‌کند از خارج "اوکراین" طراحی گردیده؟ و یا چنان‌که متخصصان امریکایی و اوکراین ادعا می‌کنند، از داخل "مسکو" صورت گرفته؟ به عبارت دیگر؛ پسِ از این اظهار نظرهای ضد و نقیض و پشت این حمله چه کسی قرار دارد؟

پاسخ:

بلی، ریاست‌جمهوری روسیه اعلام نمود؛ حمله‌یی را که با دو طیارۀ بدون سرنشین بر فراز قصر کرملین صورت گرفته بود، خنثی نموده است. حمله مذکور در این اعلام، "تروریستی" خوانده شده است. اوکراین فوراً اعلام نمود که هیچ دخالتی در این حمله نداشته و مسکو را متهم نمود که می‌خواهد این اتفاق را در رسانه‌ها به این هدف برجسته نماید که نزاع موجود را احتمالاً افزایش دهد. قصر کرملین اعلام نمود که به ولادیمیرپوتین، رئیس‌جمهور روسیه هیچ آسیبی نرسیده است. برای درک جزئیات این حمله، ناچار مسائل زیر را بررسی نمود:

اول: اینک که بیش‌تر از یک سال از آغاز جنگ روسیه در اوکراین، که در ماه فبروری سال 2022م آغاز گردید، می‌گذرد، جبهه‌های جنگ دچار رکود نسبی گردیده؛ طوری‌که به استثنای تداوم جنگ در شهر باخموت، که از هشت ماه به این طرف هم‌چنان ادامه دارد و نیز بعضی حملات موشکی روسیه به داخل خاک اوکراین، سایر جبهه‌ها تقریباً خاموش است و این خاموشی دو سبب دارد؛ اول طبیعی، که همانا زمستان است و دوم کمبود در ذخایر مهمات دو طرف. از طرف دیگر، پیوسته از حملۀ احتمالی اوکراین سخن بر سر زبان‌هاست. بناءً حمله به قصر کرملین به معنای پایان رکود و خاموشی جبهات جنگ می‌باشد و به گمان اغلب تنش‌ها به زودی بالا گیرد.

دوم: غرب به رهبری امریکا و از طریق کمک‌های پیوسته و تدریجی به اوکراین توانست روسیه را تضعیف نماید؛ چنان‌چه رئیس گروه واگنر روسیه، که طرف اصلی جنگ در شهر باخموت علیه اوکراین می‌باشد، همواره از کمبود ذخایر مهمات صحبت می‌کند؛ حتی طرف‌هایی را در داخل سازمان نظامی روسیه متهم می‌کند که عمداً ذخایر کم‌تری در اختیار آنان قرار می‌دهند؛ مخصوصاً با توجه به این‌که سایر جبهات جنگ در جریان فصل زمستان تقریباً متوقف بود. هم‌چنین دیده می‌شود که حملات روسیه به داخل اوکراین شکل موج را به خود گرفته، به این معنا که ممکن است روسیه موشک و طیاره‌های کافی در اختیار نداشته باشد تا جبهات را به گونۀ پیوسته به پیش ببرد؛ انگار مهماتی را که در جریان یک ماه تولید می‌کند، به یک‌باره‌گی به داخل اوکراین پرتاب می‌کند و این تعبیر دیگری از وضعیت ضعف روسیه در این جنگ ‌می‌باشد. به علاوۀ این‌که روسیه به دلیل تحریم‌های غرب، قطعات حساس صنعت نظامی را کم دارد؛ اگرچه در مورد کمبود ذخایر مهمات در غرب نیز سخن‌هایی در رسانه‌ها وجود دارد، حتی اگر این ادعا درست هم باشد، بازهم روشن است که صنعت نظامی غرب در این خصوص نسبت به صنعت نظامی روسیه دست بالا دارد.

سوم: در نتیجه، اردوی روسیه با وجود سربازگیری‌های مکرر، هنوز هم توانایی حملات ویژۀ زمینی را ندارد و سرگرم حفر خندق‌ها در طول جبهات‌اش می‌باشد و این خود نشان می‌دهد که روسیه نگران هجوم احتمالی اوکراین با سلاح‌های پیش‌رفتۀ غربی می‌باشد. در حدی‌که رئیس گروه "واگنر"، حملۀ احتمالی اوکراین را "فاجعه‌یی برای روسیه" خواند. به علاوۀ این‌که امکانات تسلیحات هوایی روسیه در این جنگ شبه‌مرئی به نظر می‌رسد؛ طوری‌که این امکانات در تحکیم سیطرۀ هوایی بر آسمان اوکراین کاملاً ناکام ماند و تنها به برخی حملات از راه دور اکتفاء نمود. این ضعف نظامی هوایی روسیه برای غرب و امریکا، که جنگ اوکراین را از پس پرده مدیریت می‌کنند، کاملاً روشن است و به همین دلیل است که برنامه‌ریزی‌هایی که برای این جنگ صورت می‌گیرد، ابعادی را علیه روسیه به خود می‌گیرد که قبل از جنگ قابل تصور نبود؛ مخصوصاً که امریکا و غرب در خصوص جنگ توهمی هسته‌ای هم‌چنان دست بالا دارند؛ طوری‌که تمام اشاره‌هایی روسیه که به معنای تهدید استفاده از سلاح هسته‌یی بوده، به شکل گسترده‌ای مورد انتقاد قرار گرفته؛ حتی روسیه به دلیل این جسارت‌اش هشدار داده شده که با عکس‌العمل امریکا مواجه خواهد گردید.

چهارم: با توجه به شرایط مذکور، انتظار می‌رود تابستان پیش‌رو به احتمال زیاد شاهد بالا گرفتن تنش‌ها و نیز رهایی از بسیاری از محدودیت‌ها باشد؛ از جمله این که جنگ در حال حاضر تنها در داخل اوکراین جریان دارد و این در حالی است که چندین حمله در داخل روسیه نیز صورت گرفته که اوکراین مسئولیت آن را به دوش نگرفته است؛ حتی اصطلاح "مقاومت روس‌ها" که مخالف حاکمیت پوتین می‌باشند، نیز ابداع گردیده که انگار حمله‌هایی که در داخل روسیه صورت گرفته، کار همین "مقاومت روس‌ها" است. این حملۀ اخیر که بر فراز قصر کرملین و در قلب مسکو پایتخت روسیه صورت گرفت، در حقیقت غرور روسیه را به شدت جریحه‌دار نمود. روسیه این حمله را تلاشی برای ترور پوتین، رئیس‌جمهور روسیه تلقی نمود. مهم نیست این دو طیارۀ بدون سرنشین از کجا پرواز نموده؛ آن‌چه اهمیت دارد این است که چگونه توانسته اند بر فراز گنبد قصر کرملین برسند و مستقیماً بر پشت بام این قصر سقوط داده شدند که این خود ضعف روسیه را به نمایش می‌گذارد.

پنجم: مردم در سراسر روسیه و مخصوصاً مسکو از جرأتی‌که در این حمله‌ به خرج داده شده، به شدت شوک دیده اند؛ مخصوصاً که روسیه آن را کار اوکراین می‌خواند؛ چنان‌چه شماری از مسئولان امور روسیه در اظهارات شان به صراحت از شدت این شوک گفته اند:

1. دیمتری مدویدوف، معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه در اظهاراتی گفت: «پس از حملۀ حکومت کی‌یف به قصر کرملین یگانه گزینۀ باقی مانده این است که ولادیمیر زلنسکی و اطرافیانش نابود گردند. مدویدوف در صفحۀ تلگرام خویش نوشت: پس از حملۀ ترورستی که امروز به "قصر کرملین" صورت گرفت، گزینۀ دیگری به جز حذف فزیکی زلنسکی و اطرفیان وی باقی نمانده.» (منبع: سپوتنیک روسیه 3 می 2023م)

2. ویاچسلاو ولودین، رئیس شورای دوما خواهان «استفاده از سلاح‌هایی گردید که توان بازداشتن حکومت تروریستی کی‌یف و نابودی آن را دارا می‌باشد.» او این درخواست‌اش را در واکنش به حملۀ دو فروند طیارۀ بدون سرنشین به قصر کرملین مطرح نمود. فولودین در بیانیه‌یی که در صفحۀ تلگرامش منتشر گردید، افزود: روسیه حالا پس از این حمله که کی‌یف مسئولیت آن را نپذیرفته نباید با رئیس‌جمهور اوکراین مذاکره نماید. وی اشاره نمود که مذاکره با حکومت زلنسکی ناممکن است؛ زیرا او امنیت روسیه، اروپا و سراسر جهان را تهدید می‌کند.» (منبع: الجزیره نت، 3 می 2023م)

به این ترتیب، معلوم می‌گردد که حمله با طیاره‌های بدون سرنشین به قصر کرملین تا چه حد سراسر  روسیه را شوکه نموده است!

ششم: در خصوص این‌که ممکن است روسیه خود این حمله را به هدف بالابردن تنش‌ها در جنگ با اوکراین انجام داده باشد، باید گفت این احتمال بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا این حمله غرور روسیه را جریحه دارد نمود و عظمت آن را خدشه‌دار کرد و نیز هشداری است مبنی بر این که دیگر کسی از روسیه و رئیس‌جمهور آن احساس ترس و وحشت نمی‌کند. از جانب دیگر، می‌دانیم که روسیه دیگر توان پیش‌بردن جنگ اوکراین را به گونۀ فعال ندارد، مگر با سلاح‌های هسته‌ای و روشن است که ارادۀ کافی برای استفاده از سلاح هسته‌ای در داخل اوکراین را به دلیل نگرانی از عکس‌العمل امریکا نیز ندارد. مورد دیگری‌که احتمال خودزنی روسیه را منتفی می‌کند، این است که روسیه فوراً پس از حمله مستقیماً امریکا را در آن دخیل دانست و این اتهام بی‌سابقه بوده و بیان‌گر شدت شوکی است که مسکو از این حمله دیده است. اظهاراتی‌که در این خصوص منتشر گردیده، موضوع را روشن‌تر می‌کند:

1. دیمتری بیسکوف، سخنگوی رسمی قصر کرملین در اظهاراتی گفت: «ایالات متحده امریکا در پس حملۀ اوکراین با طیاره‌های بدون سرنشین به قصر کرملین قرار داشته و همین امریکاست که اهداف کی‌یف را تعیین نموده است. بیسکوف این اظهارات را در بیانیۀ مطبوعاتی خویش به تاریخ 4 می 2023م مطرح نمود و افزود: تلاش‌های کی‌یف و واشنگتن برای بی‌طرف نشان دادن شان طبیعتاً تلاش‌های کاملاً مضحک است. ما می‌دانیم که تصامیم برای چنین اقدامات و چنین حملات تروریستی در کی‌یف گرفته نمی‌شود؛ بلکه در واشنتن گرفته می‌شود. کی‌یف تنها به اوامری‌که به آن داده می‌شود، عمل می‌کند و دستور این حمله به کی‌یف داده شده بود. امریکا این اتهام را توسط جان کربی، مسئول هماهنگی ارتباطات استراتیژی شورای امنیت ملی‌اش در قصر سفید و از طریق شبکۀ MSNBC رد نمود. وی گفت: «تاکنون در مورد این‌که چه اتفاقی افتاده، معلومات جمع‌آوری می‌کنیم و هنوز هیچ ثبوت و شواهدی در این مورد در دست نداریم. امروز صبح اظهارات دیمیتری بیسکوف را دیدم و ادعای مربوط به دخیل بودن ما در این قضیه را شنیدم. با اطمینان می‌توانم برای تان بگویم که ایالات متحده امریکا هیچ‌گونه مشارکتی نداشته، قضیه هرچه بوده، اما ایالات متحده در آن دخیل نیست.» (منبع: آر تی، 4 می 2023م)

2. با توجه به موارد فوق، می‌توان گفت که امریکا قصد دارد جنگ اوکراین را به ابعاد گسترده‌تری بکشاند و می‌خواهد آن را  از بند بسیاری از محدودیت‌ها علیه روسیه جدا نماید و دلیل آن هم، ضعف و فرسایشی است که در روس‌ها مشاهده نموده، در حدی‌که حمله به قصر کرملین بیان‌گر تهدید شخص رئیس‌جمهور روسیه است و اظهارات بیسکوف، سخنگوی قصر کرملین نشان می‌دهد که ظاهراً روسیه پیام را گرفته است. بنابر این، می‌خواهد به امریکا بگوید؛ ما می‌دانیم که امریکا در پس این حمله قرار دارد؛ اما به دلیل ترسی که روسیه از امریکا دارد، نمی‌خواهد مستقیماً امریکا را تهدید نماید و به تهدید نمودن اوکراین و تهدید به قتل زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین اکتفاء می‌کند.

3. یکی دیگر از نشانه‌های این‌که هدف از این حمله، به چالش کشیدن روسیه توسط امریکاست، این است که رئیس‌جمهور اوکراین را از اوکراین بیرون نمود؛ چنان‌چه زلنسکی در اوایل صبح روزی که حمله صورت گرفت، در شهر هلسنکی فنلاند دیده شد؛ سپس دیده شد که طیارۀ حامل وی در آمستردام هالند فرود آمد؛ سپس در برنامۀ کاری صدراعظم آلمان اعلام شد که استقبال از زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین یکی از برنامه‌های آن روز وی خواهد بود. تمام این سفرهای غیر مترقبه به هدف دور نگهداشتن زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین از خطر عکس‌العمل روسیه صورت گرفته، یعنی جلوگیری از کشتن وی؛ چنان‌که مدویدوف خواهان آن شده بود.

4. اما خود امریکا طوری وانمود کرد که انگار نمی‌خواهد در این خصوص اظهار نظری داشته باشد؛ بلکه در روایت روسیه اظهار شک و تردید نمود: «انتونی بلنکن وزیر خارجه امریکا گفت که وی در جریان گزارش‌هایی از مسکو قرار گرفته که ادعا می‌شود اوکراین با طیارۀ بدون سرنشین به قصر کرملین حمله نموده، اما گفت که وی نمی‌تواند صحت این ادعا را به هیچ وجه بپذیرد. وی گفت: خیلی ساده بگویم؛ ما از این قضیه خبر نداریم. بلنکن هم‌چنین افزود: در جستجوییم ببینیم واقعیت از چه قرار است. واقعاً دشوار است که بتوان بدون فهمیدنِ حقایق در این مورد، ابراز نظر و یا حدس و گمانی را مطرح نمود.» (منبع: CNN عربی، 3 می 2023م)

5. یکی از نشانه‌های نقش داشتن امریکا در تلاش برای کشتن پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، اسناد محرم امریکاست که در جریان ماه‌های گذشته از دست رفت و در ماه اپریل 2023م افشا گردید. در اسناد مذکور از کشتن پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به عنوان یکی از سناریوهای جنگ سخن گفته شده: «به نظر می‌رسد اسناد محرمانۀ لو رفته از وزارت دفاع امریکا "پنتاگن"، رمزها و شگفتی‌های زیادی را با خود دارد، از جمله موردی‌که روزنامه "نیویورک تایمز" در خصوص اسناد سری استخباراتی منتشر نمود که شامل جزئیات نقشه‌هایی است که برای چگونگی برخورد با حالات اضطراری یک سال پس از جنگ در اوکراین می‌شود. سند مذکور شامل تحلیلی می‌شود که آژانس استخبارات دفاعی امریکا آن را انجام داده و در آن چهار سناریوی احتمالی و چگونگی تأثیرگذاری آن بر روند نزاع در اوکراین مشخص گردیده است. این سناریوی‌های احتمالی شامل "کشتن ولادمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، تغییر رهبری نیروهای مسلح روسیه و حملات اوکراین به قصر کرملین" می‌شود.» (منبع: روزنامۀ شرق، 12 اپریل 2023م)

هفتم: خلاصه این‌که حمله با دو طیارۀ بدون سرنشین به قصر کرملین در مسکو نشانۀ افزایش خطرناک تنش‌های جنگ در اوکراین می‌باشد و نشان می‌دهد که امریکا و نیز اوکراین مزدوران کافی در داخل روسیه دارند که می‌توانند با استفاده از آنان حملات قدرت‌مندی را انجام دهند که ممکن است مسیر جنگ را تغییر دهد، چنان‌چه انفجارها در داخل روسیه رو به افزایش است و اماکنی مانند خطوط آهن، زیرساخت‌های نفت، برق و غیره را هدف قرار می‌دهد؛ بدین معنا که روند انتقال جنگ از اوکراین به داخل روسیه عملاً جریان دارد؛ حتی این روند با جرأت فوق العاده زیادی جریان دارد و اردوی روسیه عملاً به گونۀ گسترده در حال استهلاک شدن در اوکراین می‌باشد؛ طوری‌که به سختی می‌تواند دست به حملات فعالی بزند که مسیر جنگ را تغییر دهد. هم‌چنین غرب و در رأس آن امریکا برای تغییر جنگ به نفع اوکراین به کمک‌های پیش‌رفته‌تر تسلیحاتی شان ادامه می‌دهند. باید خاطر نشان نمود که جنگ در حال حاضر پس از آن‌که اوکراین شهر خیرسون و مناطقی از خارکیف را پس گرفت و نیز شدت حملات پی‌هم روسیه از هشت ماه بدین سو بالای شهر باخموت بدون این‌که بتواند بر آن مسلط شود، به نفع روسیه به پیش نمی‌رود.

این‌ها ابعاد حمله به قصر کرملین در روسیه و آن‌ها نیز پیش‌زمینه‌های آن بود. این‌ها همه بیان‌گر تزلزل قدرت نظامی و امنیتی روسیه می‌باشد؛ در حدی‌که نتوانسته مرکز سیاسی خویش در قلب مسکو را مصون نگهدارد! درست است که دو طرف این جنگ تنها روسیه و اوکراین نیستند؛ بلکه امریکا و غرب به گونۀ مادی و معنوی از اوکراین حمایت می‌کنند؛ اما همین که بیشتر از یک سال کامل از حملۀ روسیه به اوکراین می‌گذرد و این‌که مناطقی را که در اوکراین اشغال نموده پیوسته در حالت اهتزاز و ناپایداری قرار دارد، به علاوۀ خسارت‌های بزرگ مادی و بشری که متحمل گردیده، همه این‌ها بیان‌گر آن است که برای همه‌گان روشن شده که روسیه از اصطلاح "ابر قدرت" بسیار فاصله گرفته است. به نظر می‌رسد روسیه خود نیز به این حقیقت پی برده؛ زیرا با تمام توان سعی نمود اعتبار خویش در خصوص اصطلاح "ابر قدرت" را با اشغال کامل باخموت پیش از جشن روسیه به تاریخ 9 می 2023م بر گرداند؛ اما تاهنوز در این سعی ناکام مانده، هرچند حملات خویش را به شدت افزایش داد و گروه واگنر را نیز به صحنه آورد.

اما امریکا و غرب این جنگ را تا آخرین سرباز اوکراینی ادامه خواهند داد! آن‌ها قصد ندارند مستقیماً در این جنگ دخالت نمایند؛ زیرا این‌ها دولت‌هایی استند که منافع خود را با خون دیگران تأمین می‌کنند.

در پایان آن‌چه را که قبلاً در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 1 مارچ 2023م گفته بودم، یک بار دیگر تکرار می‌کنم: «این دولت‌های استعمارگر کفری، که در جهان امروز به نام دولت‌های بزرگ نام گرفته اند، هرگز برای تحقق خیری در جهان با یک‌دیگر نمی‌جنگند؛ بلکه هدف شان شر و ضرر است و بس؛ چنان‌چه روسیه به اوکراین تجاوز نموده تا هر فرد اوکراینی را به قتل رساند و امریکا و غرب سعی دارند با استفاده از هر فرد اوکراینی و نه تنها با سربازان آن، به رویارویی با این تجاوز بروند! پس هردو طرف به قیمت جان فرد فرد اوکراینی به جان یکدیگر افتاده اند. بلی، واقعیت این دولت‌هایی‌که دنبال فساد در زمین استند، چنین است؛ تا زمانی‌که منافع شان و حتی بخشی از منافع شان مطرح باشد، هیچ اهمیتی به تعداد کشته‌ها و مقدار خون ریختانده شده نمی‌دهند. انگار تاریخ دارد تکرار می‌شود؛ آنگاه که دولت‌های فارس و روم به جان یکدیگر افتاده بودند، گاهی این پیروز می‌شد و گاهی آن و هر یک از آن دولت‌ها خون مردم را برای براوردن منافع خود می‌مکیدند. آن واقعیت ادامه یافت تا آنگاه که الله متعال اهل حق و عدالت، یعنی امت اسلامی را با پیروزی و فتح مبین مورد عنایت خویش قرار داد و در نتیجه، اسلام و مسلمانان عزت یافته و سربلند شدند و کفر و کافران خوار و ذلیل گشتند. این واقعیت به خواست الله متعال به زودی یک بار دیگر در حال تکرار شدن است.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: و آن روز مؤمنان شاد می‌شوند، به یاری الله؛ الله هر که را بخواهد نصرت و پیروزی می‌بخشد و اوست که مقتدر و مهربان است.

این واقعیت با برپایی خلافت راشده عملی خواهد گردید.

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾

ترجمه: می‌گویند چه زمانی این کار خواهد شد؛ بگو امیدوارم زود باشد.

29 شوال 1444هـ.ق.

9 می 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

شبکۀ عربی اسکای نیوز با انتشار خبری در سایت انترنتی خود خبرداد که امریکا صبح یک‌شنبه 23 اپریل 2023م دیپلومات‌هایش را از سودان خارج نموده است؛ «جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا صبح یک‌شنبه اعلام نمود که دیپلومات‌های کشورش را به دلیل درگیری‌های شدیدی که از چند روز قبل در سودان بالا گرفته از این کشور بیرون نموده است. بایدن در بیانیه‌ای گفت: "امروز یک‌شنبه اردوی امریکا به دستور من عملیات تخلیۀ افراد حکومت امریکا از خرطوم را عملی نمود.» شبکۀ عربی 21 نیز به تاریخ 23 اپریل 2023م در سایت انترنتی خود نوشت: «اردوی سودان در مورد عملیات تخلیۀ دیپلومات‌های امریکایی ابراز نظری نکرده، اما در بیانیه‌ای که قبلاً منتشر نموده بود، گفته بود که ایالات متحده، انگلیس، فرانسه و چین به زودی دیپلومات‌ها و سایر اتباع خود را از خرطوم بیرون خواهد نمود و افزود که انتظار می‌رود این کار فوراً آغاز شود.» پرسش این است که آیا بیرون نمودن اتباع فوق به معنای این است که درگیری‌ها ادامه خواهد یافت؟ جزئیات این قضیه از چه قرار است، مخصوصاً با توجه به این‌که البرهان و حمیدتی هردو مزدور امریکا هستند؟ و یا این‌که یکی از این دو به انگلیس و اروپا تمایل پیدا نموده و درگیری‌ها به همین دلیل بالا گرفته؟ دیگر این‌که راه‌حل احتمالی در پایان این درگیری‌ها چیست؟ با تشکر.

پاسخ:

برای این‌که پاسخ روشن شود، حوادثی را که از زمان منعقد شدن پیمان‌نامۀ دستوری و انقلاب نظامی، که علیه آن صورت گرفت، بررسی می‌نماییم:

اول: مرحلۀ پیمان‌نامۀ دستوری:

1. مزدوران امریکا، "شورای نظامی" و مزدوران انگلیس و اروپا، "جریان‌های ملکی" همه به آن‌چه که "پیمان‌نامۀ دستوری" نامیده می‌شود، تن داده بودند. پیمان‌نامۀ مذکور به تاریخ 17 آگست 2019م توسط دو طرف به امضا رسید؛ سپس بعد از توافق‌نامۀ "جوبا" که به تاریخ 3 اوکتوبر 2020م امضا شد، موعد پیمان‌نامۀ مذکور تعدیل گردید؛ طوری‌که مدت آن به 51 ماه افزایش یافت و توافق گردید که ملکی‌ها از ماه نومبر 2021م قدرت را در دست خواهند گرفت. از آن جایی‌که بر اساس پیمان‌نامۀ یادشده بسیاری از مراکز قدرت باید از جریان‌های نظامی به جریان‌های ملکی انتقال داده می‌شد؛ چیزی‌که البرهان و حمیدتی به آن راضی نیستند، بناءً در حدود دو ماه پیش از موعد تسلیم مراکز قدرت ذکر شده در پیمان‌نامه به ملکی‌ها، معلوم شد که تلاش‌هایی برای یک کودتا جریان دارد. اما این تلاش‌ها توسط چه کسی صورت می‌گرفت؟ توسط یکی از افرادشان که هنوز پنج روز از برگشت او از یک سفر معالجوی نگذشته بود: «یاسین ابراهیم، وزیر دفاع سودان از ناکام شدن کودتایی خبر داد که توسط عبدالباقی بکراوی، یکی از رهبران نظامی و 22 ضابط دیگر با رتبه‌های مختلف نظامی و شماری از سربازان به پیش برده می‌شد.» (منبع: بی بی سی 21 سپتمبر 2021م)

2. با دقت نمودن در این تلاشی‌که برای کودتا صورت گرفت، متوجه می‌شویم که این یک کودتای ساخته‌گی بوده؛ زیرا «فرمانده نظامی که تلاش‌‌هایش برای کودتا ناکام ماند، در جریان سربازی خویش در عملیات بحر جبل با البرهان همکار بوده و در غرب دارفور همکار شمس‌الدین کباشی بوده است.» (منبع: عربی 21، 22 سپتمبر 2021م) این افراد، سران رهبری نظامی در اردوی سودان و شورای رهبری می‌باشند، به این معنا که این مرد به مزدوران امریکا در رهبری اردو نزدیک بوده و مورد تأیید آنان قرار دارد. بناءً تلاش‌هایش برای کودتا غیر واقعی به نظر می‌رسد، اما این مسأله‌یی است که وی و رهبرانش آن را طراحی نمودند تا حکومت را پیش از فرارسیدن موعد تعیین شدۀ قدرت به شورای رهبری ملکی ترتیب دهند. پس از آن بود که «اردوی سودان صبح روز دو شنبه، عبدالله حمدوک و بسیاری از اعضای حکومت‌اش و نیز شماری از مسئولین و کارمندان رسانه‌یی را در جریان بگومگوهایی که در مورد کودتای نظامی جریان داشت، بازداشت نمود.» (منبع: الجزیره 25 اوکتوبر 2021م) دفتر حمدوک، که بازداشت شده بود، با نشر اعلامیه‌یی گفت: «آن‌چه رخ داد، به معنای پاره نمودن پیمان‌نامۀ دستوری و کودتای تمام عیار علیه دستاوردهای انقلاب می‌باشد.» (منبع: الجزیره 25 اوکتوبر 2021م)

3. به این ترتیب روشن می‌‌شود که توافق سال 2019م که میان ملکی‌ها در جبهۀ آزادی و تغییر و نظامی‌ها در شورای نظامی صورت گرفت، در حقیقت دامی بوده که توسط شورای نظامی و از پشت صحنه توسط امریکا برای به دام انداختن جبهۀ مذکور نصب گردیده بود؛ طوری‌که ریاست اول شورای رهبری را برای نظامیان و ریاست دوم آن برای ملکی‌ها در نظر گرفته شد و برای جبهۀ آزادی و تغییر طوری وانمود گردید که انگار آنان به زودی ریاست شورا، یعنی حاکمیت سودان در بعد از 21 ماه اول را در دست خواهند گرفت. اگر این کار ممکن می‌شد، مزدوران انگلیس و اروپا فرصت می‌یافتند تغییرات گسترده‌یی را به وجود آورند که شامل رهبری اردو و تمویل آن می‌شد؛ به گونه‌ای‌که می‌توانست نفوذ امریکا را در سودان تهدید نماید و این چیزی است که امریکا به هیچ وجه اجازۀ آن را نمی‌دهد.

سپس این خبر میان مردم منتشر گردید که مسألۀ کودتا کار خود برهان و حمیدتی بوده و آن را به هدف از بین بردن پیمان‌نامۀ دستوری طراحی نموده اند. پس از انتشار این خبر، مردم به جاده‌ها رفته و دست به اعتراض زدند، البته بعضی از روی اخلاص و بعضی دیگر با تحریک ملکی‌ها و این اعتراض‌ها برای چند روز و حتی چند ماه ادامه یافت.

دوم: مرحلۀ توافق‌ سیاسی:

پس از آن که مسألۀ کودتای قبلی روشن شد و تحرکات در جاده‌ها بالا گرفت، مرحلۀ دیگر فریب ملکی‌ها آغاز گردید؛ چنان‌چه گفتگوها میان نظامی‌ها و ملکی‌ها شروع شد تا این‌که سرانجام به امضای توافق‌نامۀ سیاسی به تاریخ 5 دسمبر 2022م انجامید. در پاسخ به پرسشی که به تاریخ11 دسمبر 2022م منتشر شد، گفتیم: «... در بخش دوم توافق‌نامه چنین گفته شده است: "تسلیم نمودن دولت انتقالی برای قدرتی کاملاً ملکی و این‌که دولت، رئیسی خواهد داشت که مسئولیت‌های تشریفاتی دارد و بخش اجرایی دولت توسط نخست‌وزیر ملکی به پیش برده خواهد شد" در توافق‌نامه هم‌چنین گفته شده: "اردو از امور سیاسی و فعالیت‌های اقتصادی، تجاری و سرمایه‌گذاری بدور نگهداشته می‌شود و این‌که نیروهای واکنش سریع و نیروهای گروه‌های مسلح همه در اردو مدغم خواهند شد و این کار بر اساس آماده‌گی‌هایی صورت خواهد گرفت که توافق بر سر آن قرار است بعدها در چهارچوب برنامۀ اصلاح امنیتی و نظامی صورت گیرد. ...» بر اساس توافق صورت گرفته، قرار بود امضای نهائی آن به تاریخ 6 اپریل 2023م صورت گیرد و حکومت ملکی به تاریخ 11 اپریل 2023م تشکیل گردد. این‌جا بود که اوضاع به گونۀ ذیل ادامه یافت:

1. در همان روزی‌که قرار بود توافق‌نامۀ انتقال قدرت امضا شود، یعنی 6 اپریل 2023م که 5 روز قبل از تشکیل حکومت انتقالی به تاریخ 11 اپریل 2023م بود، مولی، معاون وزیر خارجۀ امریکا در امور افریقا با ژنرال حمیدتی و نیز خالد عمر یوسف، سخنگوی روند سیاسی تماس تلفونی انجام داد. «مولی با هر یک از "حمیدتی" معاون رئیس شورای رهبری و فرمانده نیروهای واکنش سریع و نیز خالد عمر سخنگوی روند سیاسی تماس تلفونی انجام داد. این در حالی است که چند روز قبل وی با برهان رئیس شورای رهبری و فرمانده اردو نیز تماس تلفونی داشت.» (منبع: سودان تربیون 6 اپریل 2023م)

2. سایت "عربی پست" به تاریخ 19 اپریل 2023م به نقل از روزنامۀ نیویورک تایمز امریکا در تازه‌ترین معلومات از نخستین ساعات شروع درگیری‌های 15 اپریل 2023م نوشت: «شب جمعه 14 اپریل شاهد گفتگوهایی میان "برهان و حمیدتی" و با حضور نماینده‌گان بیرونی بود. در جریان این گفتگوها و پیش از آن‌که هردو طرف غذای شام را در کنار همدیگر در منزل یکی از سران نظامی صرف نمایند، برخی از وعده‌ها و تنازلات نهایی گردید.» (منبع: عربی پست 19 اپریل 2023م)

3. بدین ترتیب درگیری‌های شدید و ناگهانی به تاریخ 15 اپریل 2023م میان اردو و نیروهای واکنش سریع آغاز گردید؛ درگیری‌هایی‌که ضربۀ جدیدی به آرزوهای انتقال حکومت به ملکی‌ها، یعنی نیروهای ملکی وابسته به انگلیس به شمار می‌رود. به این ترتیب، کشمکش‌های سیاسی موجود در سودان میان نظامی‌های وابسته به امریکا و ملکی‌های وابسته به اروپا تبدیل به برخورد نظامی میان برهان و حمیدتی شد! در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 19 مارچ 2023م منتشر نمودیم، گفتیم: «سپس نظامی‌ها "البرهان و حمیدتی" موفق خواهند شد تا عملی نمودن روند انتقال قدرت را به بهانۀ عدم توافق آنان برسر مدغم کردن نیروهای واکنش سریع به اردو به تأخیر اندازند. این وضع هم‌چنان ادامه خواهد یافت تا آن‌که شرایط و فضای مناسب برای تعدیل توافق‌نامه و پاک نمودن آن از هرگونه تأثیرگذاری عملی جریان ملکی در آن فراهم گردد و این معنای کلمۀ "به زودی" است که در اظهارات البرهان به آن اشاره کرد، آنجا که گفت: «کشور در مسیر تأسیس حاکمیت ملکی در حرکت است و به گمان اغلب حکومت ملکی به زودی تشکیل گردد.» (منبع: نشریۀ الاتحاد 19 مارچ 2023م) به این ترتیب، توافق سیاسی بر مبنای خواسته‌های جریان‌های نظامی عملی خواهد گردید و سپس کلمۀ "به زودی" ممکن است نزدیک به موعد عملی شدن توافق معنا دهد و یا ممکن است به معنای بعد از آن باشد. اما در صورتی‌که چنین فرصتی برای آنان میسر نگردد، بعید نخواهد بود که سعی کنند توافق‌نامه سیاسی را به بهانۀ دشوار بودن ادغام نیروهای واکنش سریع با اردو به دلیل عدم موافقت برهان و حمیدتی، ملغا اعلان کنند، یعنی سناریوی لغو پیمان‌نامۀ دستوری با اسلوبی جدید تکرار شود.» نقل قول از پاسخ به پرسش قبلی تمام شد.

4. جریان‌های سیاسی مخالف شروع به فراخواندن اردو و واکنش سریع به متوقف کردن درگیری‌ها نمودند؛ در حالی‌که این جریان‌ها قبلاً علیه اردو و علیه واکنش سریع بودند؛ اما پس از شروع درگیری‌ها تبدیل به جریان‌هایی شدند که تمام هم و غم شان زمینه‌سازی برای پایان دادن به درگیری‌ها میان دو طرف است و خواسته‌های سیاسی شان مبنی بر کنار زدن دو طرف از زندگی سیاسی و تشکیل حکومت ملکی را فراموش نمودند. چنان‌چه: «جریان‌ آزادی و تغییر در بیانیه‌ای از رهبری نیروهای مسلح و نیروهای واکنش سریع خواست حکمت را مراعات نموده و فوراً به رویارویی‌های نظامی پایان دهند و مجدداً به پای میز مذاکره برگردند و بدانند که یگانه گزینه برای حل و فصل قضایای حل‌ناشده همانا حل مسالمت‌آمیز از طریق راه‌حل‌های سیاسی می‌باشد و بس.» (منبع: الجزیره 16 اپریل 2023م) به این ترتیب، واقعیت جریان‌های مخالف تغییر نمود؛ طوری‌که دیگر جریان‌های مخالف نه، بلکه جریان‌های مصالحه میان رهبری اردو و رهبری نیروهای واکنش سریع شدند که به گونۀ نمادین و به هدف خاکستر زدن به چشم مردم با یکدگر درگیر شده اند.»

5. در بیانیۀ وزارت خارجۀ امریکا گفته شده: «بلنکن تأکید نموده که نیاز به آتش‌بس برای رسانیدن کمک‌های بشردوستانه برای متضررین این درگیری‌ها بسیار شدید می‌باشد.» (منبع: سکای نیوز 18 اپریل 2023م) پس وی می‌خواهد آتش‌بس صورت گیرد نه این که درگیری‌ها پایان یابد و دو طرف فوراً به این فراخوان امریکا لبیک گفتند. اردو از زبان شمس الدین کباشی، عضو شورای رهبری اعلان نمود که «شورای رهبری با آتش‌بس برای 24 ساعت که از شام سه شنبه آغاز شود موافقت نموده اند.» (منبع: العربی 18 اپریل 2023م) نیروهای واکنش سریع نیز با آتش‌بس به پیشنهاد امریکا که توسط انتونی بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا اعلام نمود، موافقت کرده گفت: «بر اساس تماس‌هایی‌که با انتونی بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا داشتیم و نیز با در نظرداشت تلاش‌های دولت‌های دوست و برادر که خواهان آتش‌بس برای گشودن مسیر امن برای عبور غیر نظامیان و انتقال مجروحین می‌باشند، ما از جانب خود اعلام می‌نماییم که با پیشنهاد این آتش‌بس برای مدت 24 ساعت موافقت داریم.» (منبع: الراکوبة السودانیة 18 اپریل 2023م) این ثابت می‌کند که برهان و حمیدتی از امریکا پیروی می‌کنند و دساتیر امریکا را بدون وقفه عملی می‌نمایند. هرگاه امریکا از آنان بخواهد درگیری‌ها را به گونۀ جدی و به صورت نهائی پایان دهند، آنان اطاعت خواهند نمود؛ اما از دو طرف، آتش‌بسی 24 ساعته خواستند؛ ولی با وجود آن هم به دو طرف اجازه دادند درگیری‌ها را ادامه دهند.

6. روزنامۀ "شرق اوسط" عربستان سعودی به تاریخ 19 اپریل 2023م به نقل از سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا که نخواسته نامش فاش شود، گفت: «وزارت خارجۀ امریکا یک تیم کاری مخصوص کشمکش نظامی در سودان مشخص نموده تا برنامه‌ریزی‌های وزارت مذکور و مدیریت آن و لوژستیک مربوط به حوادث سودان را زیر نظر داشته باشد.» و افزود: «تمرکز ما در حال حاضر بالای دست‌یابی به آتش‌بس فوری است.» و گفت: «فشارها بالای نیروهای واکنش سریع و نیروهای مسلح سودان را تا زمانی‌که آتش‌بس 24 ساعته را بپذیرند، ادامه خواهیم داد و از هردو طرف می‌خواهیم پایبندی به این آتش‌بس را ضمانت نمایند.» (منبع: شرق اوسط 19 اپریل 2023م) این نشان می‌دهد که این امریکائی‌هاستند که کشمکش موجود میان دو طرف را مدیریت می‌کنند و نمی‌خواهند تا زمان دست‌رسی شان به اهدافی که در نظر دارند، آتش‌بس کامل و دائمی صورت گیرد.

7. بایدن در بیانیه‌یی گفت: «امروز یک شنبه اردوی امریکا عملیات تخلیۀ افراد حکومتی امریکا را از خرطوم به دستور من انجام دادند.» بایدن هم‌چنین از جیپوتی، اتیوپیا و سعودی تشکری نموده، از "کمک‌های همه جانبه این دولت‌ها برای موفقیت عملیات تخلیۀ مذکور یادآوری نمود.» نیروهای واکنش سریع که یکی از طرف‌های درگیر در سودان می‌باشد، صبح روز یک شنبه اعلام نمود که دیپلومات‌های امریکا و خانواده‌های آنان از سفارت امریکا در خرطوم تخلیه شدند و این کار در هماهنگی با ایالات متحده صورت گرفته است. شبکۀ خبری سی ان ان خبر داد که "تمام دیپلومات‌های امریکایی و افراد خانواده‌های‌شان در امان کامل توسط طیاره‌ها/هواپیماهای نظامی امریکا در حال بیرون شدن از سودان می‌باشند.» شبکۀ مذکور افزود: «با بیرون رفتن دیپلومات‌ها از سودان، سفارت امریکا در خرطوم مسدود گردید.» (منبع: سکای نیوز عربی 23 اپریل 2023م) شبکۀ عربی21 نیز به تاریخ 23 اپریل 2023م اظهارات جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا مربوط به تخلیۀ دپلومات‌های امریکا را در صفحه انترنتی خود منتشر نموده افزود: «اردوی سودان در خصوص عملیات تخلیۀ دیپلومات‌های امریکایی تبصره‌یی نکرد؛ اما در بیانیه‌یی که قبلاً منتشر نموده بود، گفته بود که ایالات متحده، انگلیس، فرانسه و چین قرار است دیپلومات‌ها و سایر اتباع خود را از خرطوم تخلیه نمایند» و افزود: «انتظار می‌رود این کار هرچه زودتر آغاز گردد.» تمام این اظهارات به هدف دادن تصویری از بالاگرفتن درگیری‌ها مطرح گردیده است.

8. آتش‌بس 72 ساعته‌یی که امریکا از شب سه شنبه 25 اپریل 2023م اعلام نمود: «بلنکن در بیانیه‌یی گفت: پس از گفتگوهای گسترده در جریان 48 ساعت گذشته، نیروهای مسلح سودان و نیروهای واکنش سریع با عملی شدن آتش‌بس سراسری که از نیمه شب 24 اپریل آغاز و تا 72 ساعت ادامه خواهد داشت، موافقت نمودند. وی افزود: در جریان این مدت ایالات متحده، نیروهای مسلح سودان و نیروهای واکنش سریع را تشویق می‌نمود به آتش‌بس به صورت فوری و همه‌جانبه پایبند باشند.» (منبع: الجزیره مباشر 25 اپریل 2023م)

با دقت نمودن در حوادث مرحلۀ توافق سیاسی روشن می‌شود که آتش‌بس در اختیار امریکاست و حوادث را مدیریت می‌نماید و کشمکش‌های نظامی را میان دو مزدورش شعله‌ور می‌کند. درگیری‌هایی‌که امروز میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع بالا گرفته، کشمکش سیاسی سودان را به گونۀ جدی وارد میدان جدیدی می‌نماید؛ میدانی‌که امریکا آن را آماده نموده تا با استفاده از آن مزدوران انگلیس و اروپا را از مرکز حاکمیت مؤثر و فعال دور نگهدارد و به این ترتیب زمینۀ تسلط امریکا بر اوضاع به صورت کامل فراهم گردد. برای امریکا تعداد کشته‌ها و مجروحین هیچ اهمیتی ندارد و نیز ویران شدن سودان و ابزارهای نظامی آن برای امریکا هیچ اهمیتی ندارد؛ زیرا این آخرین چیزی است که امریکا به آن می اندیشد، یعنی آن‌چه برای امریکا اهمیت دارد این است که حاکمیت سودان بدون دخالت انگلیس و اروپا تنها در اختیار امریکا باشد.

سوم: این‌که آیا انگلیس و اروپا در تلاش حمیدتی برای کودتا علیه برهان پشت سر او قرار داشته و از او حمایت می‌کنند، باید گفت که بعید به نظر می‌رسد. به دلایل زیر:

1. مزدوران امریکا در منطقه پیوسته با هردو طرف نزاع در تماس بودند و اگر امریکا می‌دانست که حمیدتی به انگلیس و اروپا تمایل پیدا نموده، مطمئناً مزدوران منطقه‌ای‌اش را به حمایت از اردوی سودان به عنوان سازمان نظامی ملی می‌فرستاد و در عین حال از نیروهای واکنش سریع می‌خواست مسألۀ رسمیت خود را با اردو حل و فصل نماید؛ یعنی رسمیت آن را از آن سلب می نمود. عربستان سعودی با هردو طرف در تماس بود و شبکۀ الجزیره امروز به نقل از وزیر خارجۀ مصر گفت که عربستان با هردو طرف درگیر در سودان "برهان و حمیدتی" در تماس بوده.

2. وزیر خارجۀ امریکا با دو طرف در تماس بوده و آنان را به آتش‌بس فرا می‌خواند. «فرمانده نیروهای واکنش سریع سودان، محمد حمدان دقلو در یک سلسله تویت‌هایی گفته: انتظار داریم در خصوص راه‌های حل و فصل این مشکل مناقشه‌هایی بیشتری با وزیر خارجه امریکا داشته باشیم.» (منبع: الجزیره نت 18 اپریل 2023م) «پس از تماس وزیر خارجۀ امریکا با فرمانده اردو، عبدالفتاح برهان و فرمانده نیروهای واکنش سریع محمد حمدان دقلو "حمیدتی" و درخواست از آنان برای برقراری آتش‌بس بشردوستانه، روی این آتش‌بس توافق صورت گرفت.» (منبع: الجزیره 18 اپریل 2023م)

3. اگر نیروهای واکنش سریع به نفع اروپائیان کودتایی به راه می‌انداخت، جریان‌ آزادی و تغییر قطعاً در کنار وی قرار می‌گرفتند، به ویژه که این جریان صبح و شام خواستار کنار رفتن نظامیان از قدرت و تسلیم آن به ملکی‌ها می‌باشد؛ یعنی این جریان علناً و قبل از شروع درگیری‌های اخیر با اردو و فرمانده آن، برهان مخالفت داشتند؛ اما اینک خواستار آتش‌بس فوری می‌باشد؛ یعنی با وجود سروصداهایی‌که حمیدتی به راه انداخته، وانمود نکرده اند که حمیدتی به دلیل حمایت از دموکراسی به جنگ با برهان برخاسته: «نیروهای آزادی و تغییر سودان از رهبری اردو و نیروهای واکنش سریع خواسته فوراً به درگیری‌های نظامی پایان دهند و به پای میز مذاکره بر گردند.» (منبع: روزنامه شرق 16 اپریل 2023م)

از این‌جا روشن می‌شود که جریان‌های وابسته به اروپا در سودان در پی این درگیری‌ها شکه شده اند و از هیچ یک از طرفین درگیر اعلام حمایت نکرده اند. به همین دلیل است که احتمال جانبداری حمیدتی از انگلیس منتفی می‌گردد، بلکه وی هم‌چنان مانند برهان مزدور امریکاست.

چهارم: خلاصه این‌که:

1. شکی نیست که درگیری‌های موجود میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع، درگیری‌هایی است که امریکا آن را در حالت جنگ و آتش‌بس مدیریت می‌کند و هدف امریکا از این کار؛ کشانیدن کشمکش‌های سیاسی سودان به میدان جدیدی‌که امریکا خود آن را طراحی نموده تا به این وسیله مزدوران انگلیس و اروپائیان را از مرکز نزاع دور کند و به این ترتیب امریکا به تنهایی طرف‌های نزاع را زیر تسلط خود داشته باشد. برای امریکا شمار کشته‌ها، مجروحین و ویران شدن سودان و ابزارهای نظامی آن هیچ اهمیتی ندارد.

2. امریکا در پی تداوم نفوذ خود در سودان می‌باشد؛ بدون این‌که اروپا در آن با امریکا طرف باشد؛ اروپایی‌که مدت زیادی در سودان تسلط داشت؛ چنان‌چه نفوذ اروپا در زمان حاکمیت عمر بشیر برای مدت 30 سال ادامه داشت. زمانی‌که تصمیم گرفت وی را کنار زند، به جای وی کسانی را در رأس قدرت قرار داد که بشیر آنان را ساخته بود، مانند حمیدتی و کسانی‌که با وی کار می‌کردند مانند برهان. زمانی‌که افراد وابسته به انگلیس در قالب جریان آزادی و تغییر علیه افراد امریکا قدعلم کردند، امریکا آنان را به دلیل ساده‎لوحی که دارند، با یک نیرنگ مهار نمود و این کار را در نخست با راه‌اندازی بحث پیمان دستوری و سپس توافق‌‌نامۀ سیاسی انجام داد.

3. این‌که آیا انگلیس توانسته به یکی از سران دو طرف درگیر "حمیدتی" نفوذ نموده و به همین دلیل درگیری‌های نظامی بالا گرفته باشد، باید گفت که هیچ نشانه‌یی دال بر این مسأله وجود ندارد؛ بلکه به گمان اغلب ما و چنان‌که قبلاً به آن اشاره نمودیم، برعکس آن ثابت است؛ چنان‌چه هردو، "برهان و حمیدتی" هم‌چنان به اشارۀ امریکا حرکت می‌کنند.

4. این‌که آیا انتظار می‌رود درگیری‌ها ادامه پیدا کند یا خیر و نتیجه آن چه خواهد بود؟ چنان‌که قبلاً یاد آور شدیم، هدف از این درگیری‌ها دور نمودن مزدوران انگلیس، "ساختارهای ملکی در قالب جریان آزادی و تغییر" از صحنه می‌باشد. هرچند امریکا این هدفش را تقریباً براورده نموده، اما سابقۀ کودتا علیه پیمان‌نامۀ دستوری و برملا شدن آن برای مردم، امریکا و پیروان آن را وادار خواهد نمود زمان کشمکش را تا حدی به درازا بکشانند؛ اما به گونه‌یی‌که درگیری‌ها به صورت متفرقه خواهد بود و نه فیصله کننده تا بتواند به یکی از امور زیر دست پیداکند:

أ . اگر به این نتیجه برسد که بهتر است میان هردو مزدورش، "برهان و حمیدتی" پیمان جدیدی عقد گردد، این کار را خواهد نمود و به این ترتیب؛ توافق‌نامۀ سیاسی که با جریان‌های وابسته به اروپا به امضا رسیده بود، به حاشیه خواهد رفت و همراه با آن، جریان‌های وابسته به اروپا نیز در برابر مزدوران امریکا به حاشیه رانده خواهند شد و میدان برای مزدوران امریکا باز خواهد گردید تا واقعیت جدیدی را برای سودان ترسیم نمایند.

ب. اگر به حاشیه راندن جریان‌های وابسته به اروپا ممکن و میسر نگردید، در این صورت امریکا هیچ اهمیتی به تقسیم شدن سودان نخواهد داد؛ چنان‌چه قبلاً جنوب سودان را از پیکر آن جدا نمود، اینک غرب و دارفور را نیز از آن جدا نموده و تسلیم حمیدتی خواهد کرد؛ زیرا وی در این مناطق دست بالا را دارد؛ مخصوصاً که وی بالای معدن طلای موجود در آن منطقه تسلط دارد.

ج . در صورتی‌که جریان‌های وابسته به اروپا از باب مانور پشت سر یکی از مزدوران امریکا، مثلاً حمیدتی قرار گیرند، در چنین حالتی احتمالاً امریکا از آن مزدور خویش بخواهد از صحنه کنار برود و زمینۀ تسلط مزدور دیگر را برای رهبری نمودن تنش‌های نظامی در سودان به هدف برهم زدن صفوف جدید به وجود آمده فراهم نماید.

پنجم: به این ترتیب روشن می‌شود که مزدوران نیز مانند باداران شان هیچ اهمیتی به امور مردم و امنیت آنان قایل نیستند و برای آنان چیزی مهم‌تر از تکیه زدن بر چوکی قدرت و حرکت کردن به اشارۀ باداران شان نیست؛ چنان‌چه این مزدوران در دهۀ اخیر رمضان میان مردم رعب و وحشت انداختند؛ در حالی‌که مردم در انتظار فرارسیدن عید سعید فطر بودند تا این مناسبت را به یکدگر تبریک گفته و به دید و بازدیدها بپردازند. در چنین زمانی این سفاکان جنایت‌پیشه دست به خون‌ریزی زده، خانه‌های مردم را بر سرشان ویران نمودند و مردم را وادار نمودند دست از کارهای خویش برداشته و در منازل شان بنشینند. آنان برای به دست آوردن رضایت دشمنان الله و رسولش دست به چنین جنایت‌هایی زدند. پس مردم باید دست رد به سینۀ هردو طرف، یعنی مزدوران امریکا و مزدوران انگلیس زده و نظام آنان را از هم بپاشانند و فرزندان مخلص و آگاه سودان را که همانا جوانان حزب‌التحریر می‌باشند، نصرت و یاری دهند؛ جوانانی‌که برنامۀ کامل تأسیس مجدد دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را حمل می‌نمایند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و با این کار سعی دارند این سرزمین را از شر تمام مزدوران رهانیده و از تجزیه و تقسیم سودان جلوگیری کنند و راه شکوفایی آن را هموار گردانند تا باشد که الله متعال به آنان رحم نموده و به آنان عزت دهد.

﴿ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ [توبه: 71]

ترجمه: و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند، به نیکی فرمان می‌دهند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند، نماز برپا می‌دارند، زکات می‌پردازند و از الله و پیامبرش اطاعت می‌نمایند. اینانند که الله آنان را مورد رحمت قرار خواهد داد. بی تردید، الله شکست ناپذیر حکیم است.

5 شوال 1444هـ.ق.

25 اپریل 2023م.

مترجم: عبدالله  دانشجو

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

به تاریخ 10 مارچ 2023م، بیانیۀ مشترک عربستان سعودی، ایران و چین در خصوص دست‌یابی به توافقی مبنی بر ازسرگیری روابط میان عربستان سعودی و ایران و گشودن سفارت‌های دو طرف در جریان دو ماه منتشر گردید. پادشاه سعودی برای تأکید بیش‌تر روی توافق به دست آمده، رئیس‌جمهور ایران را به تاریخ 19 مارچ 2023م دعوت نمود تا به عربستان سعودی سفر نماید. گفتگوها میان دو طرف با میزبانی و حمایت چین صورت گرفت. موقف امریکا در برابر این توافق مثبت بوده و از آن استقبال نموده است؛ اما رژیم یهود از این توافق ابراز ناراحتی نموده است. پرسش این است که چرا چین، چنین نقشی را بازی می‌کند و از کدام طرف برای این کار تشویق گردیده و چه منافعی از این درک حاصل چین می‌شود؟ دیگر این‌که چرا امریکا خودش این نقش را بازی نکرده و این‌که آیا چنین نقشی به ضرر منافع آن تمام خواهد شد و یا این که به حساب آن صورت می‌گیرد؟ هم‌چنین، چرا رژیم یهود در قبال توافق مذکور این همه ناراحت می‌باشد؟ جزاکم الله خیراً!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، موارد زیر را بررسی باید نمود:

1. آژانس خبری سعودی "واس" بیانیۀ مشترک به دست آمده میان عربستان سعودی و ایران را به تاریخ 10 مارچ 2023م منتشر نمود و در آن گفت: «دوطرف برای از سرگیری روابط دیپلوماتیک میان یکدگر و گشودن سفارت‌خانه‌ها و نمایند‌گی‌های رسمی شان در طرف مقابل در جریان نهایتاً دوماه آینده به توافق رسیدند.» دو طرف هم‌چنین توافق نمودند که «به حاکمیت دولت‌ها و عدم مداخله در امور داخلی آن احترام گذاشته و توافق همکاری‌های امنیتی، که دو کشور در سال 2001م به آن دست یافته بودند و نیز توافق‌نامۀ همکاری‌های عام در عرصه‌های اقتصادی، تجارتی، سرمایه‌گذاری، تکنولوژیکی، ساینسی، فرهنگی، ورزشی و جوانان که در سال 1998م میان دو طرف امضاء شده بود، از سر بگیرند. در جریان توافق یاد شده، وزیران خارجۀ سعودی و ایران به هدف برداشتن گام‌های عملی و نیز تنظیم تبادل سفیران و مناقشه بر سر چگونگی استحکام روابط میان دو طرف با یکدگر دیدار و گفتگو نمودند.»

در بیانیۀ مشترک یادشده هم‌چنین گفته شده: «سعودی و ایران از عراق و عمان به دلیل میزبانی گفتگوها میان دو طرف در سال‌های 2021 و 2022م ابراز امتنان و تشکری نمودند. محمد جمشیدی، معاون سیاسی رئیس‌جمهور ایران برای تحکیم و تقویت بیش‌تر توافق به دست آمده به تاریخ 19 مارچ 2023م در صفحۀ تویتر خویش چنین نوشت: «ابراهیم رئیسی، رئیس‌ جمهور ایران دعوت‌نامه‌یی را از طرف پادشاه سعودی برای دیدار از عربستان سعودی دریافت نموده است، و رئیسی این دعوت را پذیرفته است.» حسین عبداللهیان، وزیر خارجۀ ایران نیز گفته که وی «در جریان ده روز گذشته، پیام‌هایی را از طریق سویس با سعودی رد و بدل نموده که در یکی از این پیام‌ها گفته شده که ایران برای حضور در گردهمایی وزیران خارجه اظهار آمادگی کرده و سه مکان را برای برگزاری این دیدار پیشنهاد نموده است.» وی به چگونگی دستیابی به این توافق نیز اشاره نموده و گفته: «تهران و ریاض در پنج دور مذاکرات در بغداد، پایتخت عراق و سه دور در مسقط، پایتخت عمان شرکت نموده بودند. سپس رئیس‌جمهور چین تصمیم گرفت برای ادامه دادن این روند پیشگام شود؛ روندی‌که اینک منجر به نتیجه‌یی شده که شما درجریان آن قرار دارید.» وی درپاسخ به پرسشی در مورد یمن گفت: «ما این را مسألۀ مربوط به خود مردم یمن می‌دانیم و طبیعتاً تمرکز بالای مسألۀ صلح در منطقه بخشی از توافقات به دست آمده میان ایران و ریاض بوده است.» (منبع: آژانس تسنیم ایران 19 مارچ 2023م) اما با وجود این اظهارات از طرف ایران، روزنامۀ وول استریت به نقل از برخی از مسئولین امریکایی و عربستانی گفت که: «ایران بر اساس توافقی‌که با وساطت چین صورت گرفته، موافقت نموده که روند ارسال مخفیانۀ سلاح برای حوثی‌ها را متوقف می‌کند.» (منبع: بی بی سی 19 مارچ 2023م) آژانس رسمی خبرگزاری ایران موسوم به "ایرنا" به تاریخ 11 مارچ 2023م، گفته بود: «مصالحه روند آتش‌بس را سرعت خواهد بخشید و به شروع گفتگوهای داخلی و تشکیل حکومت ملی فراگیر در یمن کمک خواهد نمود.» سپس احمد عوض بن مبارک، وزیر خارجۀ یمن گفت: «امیدواریم توافق میان سعودی و ایران مرحلۀ جدیدی از روابط را در منطقه ایجاد نماید که منجر به پایان دادن به مداخلات تهران در امور دولت‌های منطقه گردد.» (منبع: سایت وزارت خارجه یمن 17 مارچ 2023م) به این ترتیب، روشن می‌شود که مذاکرات قبلاً در جریان سال‌های 2021 و 2022م در عراق و عمان به پختگی رسیده بوده؛ اما موافقت‌نامه سر انجام در هیچ یک از این دو کشور امضاء نگردید؛ بلکه این پکن بود که موافقت‌نامه در آن امضا شد.

2. بناءً در بیانیۀ مشترک این نیز گفته شده: «در دورۀ 6 تا 10 مارچ 2023م در پکن، میان نمایندگان سعودی و ایران گفتگو صورت گرفت. این گفتگوها در استجابت به پیشنهاد کریمانۀ شی‌جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین مبنی بر حمایت چین از گسترش روابط حسن هم‌جواری میان سعودی و ایران که منجر به ایجاد صلح و ثبات در منطقه و جهان می‌گردد، صورت گرفت و توافق‌نامه پس از موافقت میان شی‌جین‌پینگ و رهبری هر یک از سعودی و ایران مبنی بر این‌که چین گفتگوها میان سعودی  و ایران را میزبانی و مدیریت نماید، امضا گردید و این خود نشانه تمایل دو طرف به حل اختلافات از طریق مذاکرات دپلوماتیک می‌باشد.» چین هر یک از سعودی و ایران را به عنوان شریک درجه یک تجارتی خود می‌داند؛ چنان‌چه با هر یک از این دو دولت، مشارکت فراگیر استراتژیک دارد؛ طوری‌که چنین توافق‌نامه‌ای را در ماه دسمبر 2022م با عربستان سعودی و در سال 2020م توافق‌نامه همکاری تجارتی و استراتژی 25 ساله را با ایران امضا نمود. از این رو، ممکن است طوری به نظر رسد که چین بالای دو دولت تأثیرگذار بوده و می‌تواند آنان را به این توافق وادار نماید؛ اما واقعیت چنین نیست؛ زیرا چین در خاورمیانه نفوذ نداشته و از کدام قدرتی برخوردار نیست و در وساطت‌های بین‌المللی سابقه‌یی نیز ندارد و این نخستین بار است که چین در خاورمیانه میان دو دولت وساطت می‌کند. از بیانیۀ مشترک دانسته می‌شود که سعودی و ایران خودشان از چین خواسته اند میان آنان وساطت نماید؛ چنان‌چه به صراحت در بیانیه گفته شد: «و این خود نشانه تمایل دو طرف به حل اختلافات از طریق مذاکرات دپلوماتیک می‌باشد.» پس مذاکرات میان دو طرف در دو سال قبل و از شروع ماه اپریل 2021م، به پختگی رسیده بود؛ مذاکراتی‌که عراق نخستین دور آن را در زمان حکومت مصطفی کاظمی، نخست وزیر اسبق عراق که وابسته به امریکا بود، میزبانی نمود. سپس عمان دورهای بعدی آن را میزبانی نمود. پس امکان این وجود داشت که دست‌یابی به توافق در عراق و یا عمان اعلان گردد؛ اما چنین نشد، بلکه در چین اعلان گردید!

3. این‌که چرا چنین شد و توافق در چین اعلان گردید، باید گفت به نظر می‌رسد امریکا به گونۀ فریب‌کارانه این نقش را به چین داده باشد تا مصالحه را به اتمام رسانیده و توافق را پس از آن، که در مذاکرات بغداد و مسقط به پختگی رسیده بود، اعلان نماید، به دلایل زیر:

أ‌.       امریکا با ایران روابط دپلوماتیک ندارد و در عین حال نمی‌خواهد طوری وانمود کند که از ایران راضی است؛ بلکه می‌خواهد نشان دهد که با آن سر دشمنی دارد و نیز نمی‌خواهد نشان دهد که ایران در محور امریکا در گردش بوده و در عملی شدن سیاست‌های آن کمک می‌کند؛ چنان‌چه خود مسئولین ایران به این مسأله اعتراف نموده اند.

ب‌.    امریکا با دادن این نقش به چین، می‌خواهد بالای چین منت گذارد که انگار به آن فرصت داده تا دست به یک کار بین‌المللی بزند و به این ترتیب چین تصور کند که در آینده تبدیل به دولتی بزرگ جهانی خواهد شد و آنگاه است که امریکا مکارانه چین را در مسئولیت‌هایی مشخص استفاده خواهد نمود؛ همان‌طور که روسیه را در قضیۀ سوریه و سایر قضایا استفاده نمود.

ت‌.    هم‌چنین امریکا می‌خواهد به چین اشاره نماید که اگر قصد دارد به صفت یک دولت مؤثر در سطح جهانی ظاهر گردد، باید با امریکا به تفاهم رسیده و با آن همکاری نماید و نه با روسیه. به این ترتیب، امریکا، چین را اغوا نموده و اگر چین بخواهد با سیاست‌های امریکا مخالفت نشان دهد، از این اغواگری علیه آن استفاده خواهد نمود؛ طوری‌که از تأثیرگذار بودن در سطح جهان آن را محروم نموده آن را محاصره خواهد نمود؛ کاری‌که با روسیه کرد!

ث‌.    بدون شک، این امریکا بود که در پس درخواست سعودی و ایران از چین برای میزبانی و امضای آن توافق‌نامه قرار داشت تا کسی متوجه نشود که امریکا مستقیماً آن را مدیریت می‌کند؛ بلکه طوری به نظر برسد که چین در پس آن قرار دارد. امریکا می‌خواهد با این کار یک تیر را به دو نشان پرتاب کند:

اول: ناکام کردن نقشۀ یهود در عادی‌سازی روابط‌اش با سعودی و حمله به ایران و به این ترتیب اعمال فشار بالای امریکا توسط لابی‌گران یهودی، که تابعیت امریکایی دارند، آن هم درزمانی‌که امریکا سرگرم رسیدگی به جنگ روسیه و اوکراین می‌باشد.

دوم: وانمود این‌که توافق به دست آمده به طرح و حمایت چین صورت گرفته و نه امریکا، باعث می‌شود لابی‌گران یهود نتوانند در جریان انتخابات سال آینده امریکا در برابر بایدن قرار گیرند؛ مخصوصاً با توجه به این‌که توافق مذکور به مثابۀ مشت محکمی است بر سینۀ رژیم یهود و به شدت آن را آزرده است. به این ترتیب، طوری وانمود می‌شود که امریکا در پس این توافق قرار ندارد؛ بلکه این چین است که پیش‌گام شده و این امر باعث می‌شود لابی‌گران یهود نتوانند برای اقدامات مؤثر و یا حداقل با مؤثریت کم خویش علیه بایدن در انتخابات آینده توجیهی داشته باشند.

4. این‌که چرا رژیم یهود از این توافق ناراحت می‌باشد، به این دلیل است که نقشه‌های رژیم را برهم زده؛ در حالی‌که نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم یهود سرگرم دیدار از ایتالیا و زمینه‌سازی برای عادی‌سازی روابط‌اش با سعودی بود، ناگهان خبر عادی شدن روابط سعودی با ایران منتشر گردید و به شدت دچار سرخوردگی گردید؛ طوری‌که تا هنوز نتوانسته در مورد توافق میان سعودی و ایران ابراز نظری داشته باشد. پس توافق مذکور به مثابۀ مشت محکمی به سینۀ وی بود و وزارت خارجۀ وی از ابراز نظر در مورد توافق حاصله خودداری نمود. تحلیل‌گران یهود، نزدیک شدن سعودی و ایران را ضربه‌یی برای "اسرائیل" خوانده و گفته اند که این توافق، مانع عادی شدن روابط رژیم یهود با عربستان سعودی می‌شود و این در حد ذات خودش پیامی است برای "اسرائیل" با این محتوا که اجازۀ حمله به ایران را ندارد. «روزنامه‌ها و رسانه‌های اسرائیل، توافق ایران و سعودی را به بحث گرفته و آن را به مثابۀ ضربه‌ای به اسرائیل و مانعی در برابر تلاش‌های اعلان شدۀ بنیامین نتانیاهو در گسترش دایرۀ عادی‌سازی روابط خوانده اند. پیش از اعلان رسمی خبر توافق مذکور توسط چین و زمینه‌سازی برای ازسرگیری روابط میان ریاض و تهران، نتانیاهو در اظهاراتی در روم پایتخت ایتالیا از هدف‌اش برای تداوم تلاش‌هایش در جهت عادی‌سازی روابط میان تل ابیب و ریاض سخن گفته بود و گفته بود این کار از طریق ساخت راه‌آهن حجاز و پیوند دادن حیفا با سعودی توسط پروژۀ راه‌آهنی‌که از اردن خواهد گذشت، صورت خواهد گرفت.» (منبع: الجزیره 13 مارچ 2023م) حکومت نتانیاهو سرگرم زمینه‌سازی برای عادی نمودن روابط با سعودی و تشدید دشمنی علیه ایران و ایستادن در برابر آن بود و می‌خواست زمینۀ یک حملۀ نظامی به ایران را فراهم آورد؛ اما امریکا با این کار مخالف بود و سفرهای اخیر شماری از مسئولین امریکا به رژیم یهود به همین هدف صورت می‌گرفت. دلیل مخالفت امریکا این است که حکومت نتانیاهو علیه حکومت امریکا به رهبری دموکرات‌ها سرکشی نموده است. نتانیاهو عادی‌سازی روابط با سعودی را بزرگ‌ترین موفقیت و دستاورد خود و حکومت خود می‌دانست؛ زیرا عادی شدن روابط سعودی با یهود به معنای موافقت ضمنی سعودی با اعمالی است که رژیم یهود در فلسطین و علیه ایران انجام می‌دهد. ما جزئیات این موضوع را در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 10 مارچ 2023م زیر عنوان "اهداف سفرهای مسئولین عالی رتبۀ نظامی امریکا به رژیم یهود" منتشر نمودیم، توضیح دادیم.

به این ترتیب، توافق فوق‌الذکر نتانیاهو را ناراحت نمود و آن را اقدام بدی برای رژیم خود می‌داند. «یولی اد لشتاین، رئیس کمیتۀ امور خارجۀ و امنیت کلیسا گفت: "ایران و سعودی اینک موافقت کرده اند که روابط‌شان را از سر خواهند گرفت و این برای اسرائیل و تمام جهان آزاد چیز بدی است.» (منبع: الجزیره 11 مارچ 2023م) شکی نیست که نتانیاهو به خوبی می‌داند که امریکا در پس این توافق قرار دارد؛ اما این را نیز می‌داند که رژیم وی بدون "حمایت بشری" هرگز برپا نخواهد بود و در حال حاضر حمایت بشری برای یهود از طرف امریکا صورت می‌گیرد، بناءً سکوت اختیار نموده! وی می‌خواست برای بحث در مورد این امور به واشنگتن برود؛ اما درخواست‌اش رد گردید. گزارش‌ها می‌رساند که نتانیاهو فشارهای کنونی را در پی قطع رابطۀ بایدن رئیس‌جمهور امریکا با وی راه‌اندازی نموده؛ چنان‌چه پیشنهاد سفر وی به قصر سفید تا کنون رد گردیده و نیز درخواست‌های مکرر نتانیاهو مبنی بر سفر به واشنگتن همواره با پاسخ منفی مواجه گردیده است. «چند هفته است که بنیامین نتانیاهو برای یک سفر به واشنگتن و حضور در قصر سفید به عنوان مهمان تلاش می‌کند؛ اما درخواست‌های مکرر وی همواره رد می‌شود.» (منبع: مصری الیوم 15 مارچ 2023م) در حدی‌که یکی از وزیران نتانیاهو در پی اظهارات انتقادآمیز بایدن از تعدیلات قضایی در رژیم یهود، اعصاب‌اش را از شدت خشم از دست داده گفت: «ما یک ستارۀ دیگری در پرچم ایالات متحده نیستیم.» پس از آن دیوان نتانیاهو گفت: «دیوان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به وزیران حکومت‌اش اشاره نمود که اظهارات جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا مبنی بر منصرف شدن از ایجاد تعدیلات قضائی را دنبال نکنند. نتانیاهو تأکید نمود که ائتلاف اسرائیل با ایالات متحده مستحکم و تزلزل ناپذیر است.» (منبع: الجزیره 29 مارچ 2023م)

به این ترتیب، دلیل ناراحتی یهود از توافق سعودی و ایران و نیز دلیل سکوت رژیم یهود در برابر عدم موافقت بایدن با سفر نتانیاهو به واشنگتن، روشن می‌شود.

5. امریکا از توافق فوق استقبال نمود. کارین جان بیر سخن‌گوی قصر سفید گفت: «ما در جریان گزارش‌های مربوط به توافق میان ایران و سعودی قرار داریم و به صورت کل ما از هر گونه تلاشی‌که در پایان دادن به جنگ در یمن و آرام شدن تنش‌ها در منطقۀ خاورمیانه کمک نماید، استقبال می‌کنیم. این خود یکی از دلایل سفر رئیس‌جمهور بایدن در تابستان گذشته به منطقه برای گفتگو بود». وی افزود: «کاهش تنش و دیپلوماسی دوشادوش قوت بازدارنده عمل می‌کند و این پایه‌های اساسی سیاستی است که رئیس‌جمهور بایدن در جریان سفرش در ماه جولای به منطقه، گذاشت. بناءً متوقف شدن تنش‌ها در خاورمیانه، اولویت را تشکیل می‌دهد و بایدن از آن استقبال می‌کند.» (منبع: سی ان ان امریکا 11 مارچ 2023م) جان کربی، هماهنگ کنندۀ ارتباطات شورای امنیت ملی امریکا نیز گفت: «عربستانی‌ها واشنگتن را در جریان تماس‌های شان با ایرانی‌ها گذاشته بودند، اما ایالات متحده هیچ نقشی در توافق نداشته.»،وی گفت: «مردم به وساطت چین در این توافق اهمیت نمی‌دهند؛ مخصوصاً که این یک وساطت در یک بحران بوده و با تمایلات واشنگتن در آرام نمودن خاورمیانه هم‌سو است.» (منبع: الخلیج آن لاین، الجزیره، 11 مارچ 2023م) این ادعای مسئول امریکایی که امریکا در توافق هیچ نقشی نداشته، با این گفته‌اش که امریکا با سعودی‌ها در تماس بوده و نقش چین با تمایلات امریکا در آرام نمودن اوضاع در خاورمیانه هم‌سو است، تناقض دارد! او می‌خواسته نقش امریکا را پنهان کند؛ اما تناقض موجود در اظهارات‌اش خود این نقش را برملا نمود. جک سولیفان مشاور امنیت ملی امریکا به تاریخ 14 مارچ 2023م در اظهاراتی گفت: «سعودی‌ها در جریان گفتگوها و توافق با ایران، پیوسته با ادارۀ حکومت بایدن در تماس بوده اند.» وی هم‌چنین گفت: «واشنگتن این را یک توافق مثبت برای متوقف نمودن تنش‌ها در منطقه می‌داند و این کار با وساطت چین صورت گرفته، زیرا روابط امریکا و ایران در وضعیتی نیست که اجازه دهد امریکائی‌ها برای حل این مشکل وساطت کنند.» (منبع: الخلیج آن لاین، 16 مارچ 2023م) شبکۀ "العربیة" وابسته به سعودی نیز به تاریخ 16 مارچ 2023م به نقل از یک مسؤول عربستانی گفت: «کشور شاهی عربستان سعودی پیش از امضای توافق‌نامه با ایران در پکن، هم‌پیمانان خود به شمول ایالات متحده امریکا را در جریان قرار داده بود.» علاوه بر آن، خلیج آن لاین، که اظهارات مسئولین امریکایی را گزارش می‌کند، نیز به تاریخ 17 مارچ 2023م گفت: «بگومگوهایی در میان سیاست‌مداران عراقی وجود دارد، مبنی بر این‌که این ایالات متحده بوده که ریاض را وادار نموده روند توافق را سرعت بخشد.» حتی در میان سیاسیون و افراد آگاهان و بیدار ایران نیز کسانی هستند که واقعیت این بازی را درک کرده اند؛ چنان‌چه سایت "میدل ایست نیوز" ایران، جریان گفتگوی مهدی مطهرنیا، استاد علوم سیاسی و آگاه مسایل سیاست خارجه را که با سایت "فرارو" ایران انجام داده بود، به تاریخ 21 مارچ 2023م منتشر نمود که در آن می‌گفت: «تحرکات اخیر چین در پیوند به وساطت میان ایران و سعودی مرتبط با مفهوم نقطۀ وصل قدرت‌های جهانی است. من به عنوان یک تحلیل‌گر نمی‌توانم این ادعا را بپذیرم که چینایی‌ها ممکن است چنین گامی را به تنهایی و بدون هماهنگی با اعضای فعال در فعالیت‌های مشترک قدرت‌های جهانی به هدف کاهش تنش میان ایران و سعودی بردارند.» منظور او از "اعضای فعال" امریکاست؛ زیرا امریکا نخستین فعال عرصۀ جهانی و مؤثر اصلی در خاورمیانه می‌باشد.

موارد فوق به وضوح نشان می‌دهد که توافق مذکور به ارادۀ امریکا صورت گرفته و نیز چین با ارادۀ امریکا وساطت نموده و ایران و سعودی به اشارۀ امریکا از چین خواسته اند توافق و امضای آن را میزبانی نماید.

6. به این ترتیب، پرده از چهرۀ دولت‌های منطقه برداشته می‌شود و روشن می‌شود که چگونه در چهارچوب سیاست‌های ترسیم شده توسط امریکا در حرکت می‌باشند؛ امریکایی‌که زمام امور آن‌ها را در اختیار دارد. هرگاه امریکا از وابسته‌گانش، اعم از دنباله‌روان و یا آنانی‌که در محور امریکا می‌چرخند، بخواهد با یک‌دیگر تفاهم نموده و مشکلات شان را در میان خود حل و فصل نمایند، آنان با زمینه‌سازی و راه‌اندازی مذاکرات، دستور را عملی می‌کنند و هرگاه از آنان بخواهد با یک‌دیگر با نفرت و دشمنی تعامل نمایند، آنان لبیک گفته و زمینۀ دشمنی میان خود را فراهم می‌کنند. اگر چنین نمی‌بود، امریکا هرگز نمی‌توانست در منطقه کاری را انجام دهد. بناءً راه نجات از شر امریکا این است که پیش از آن باید این نظام‌های حاکم در منطقه را از میان برداشت و سپس نظامی را برپا نمود که الله، رسول و مؤمنین را راضی می‌کند؛ نظامی‌که مسلمانان جهان را در قالب دولتی واحد جمع خواهد نمود که همانا نظام خلافت بر منهج نبوت است؛ خلافتی‌که الله سبحانه وتعالی وعدۀ برپایی آن را در قرآن کریم داده:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾ [نور: ۵۵]

ترجمه: الله به افرادی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین می‌سازد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین نمود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز بشارت آن داده:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ثم سکت. (رواه احمد)

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از آن سکوت نمود. حدیث را احمد روایت نموده است.

 

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه