سه شنبه, ۱۱ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

چرا حکام امارات متحده عربی سعی دارند مسألۀ حقوق زن را در افغانستان با این همه جدیت دنبال کنند؟

(ترجمه)

خبر:

شورای امنیت امروز با اتفاق آراء فیصله‌ای را که توسط امارات متحدۀ عربی و جاپان به صفت دست اندرکاران مسألۀ افغانستان تهیه نموده بودند، تصویب نمود. در این فیصله تصامیم طالبان مبنی بر منع نمودن زنان افغان از کار در مؤسسات سازمان ملل در افغانستان تقبیح گردیده.

بیشتر از 90 دولت عضو در سازمان ملل برای حمایت از فیصلۀ یاد شده مشارکت نمودند و این نخستین باری است که بیشتر از 28 دولت از اعضای سازمان همکاری‌های اسلامی برای پشتیبانی از یک فیصله در شورای امنیت مشارکت می‌نمایند. لانا زکی نسیبه، معاون وزیر خارجه و همکاری‌های جهانی در امور سیاسی و نمایندۀ دائم دولت امارات در سازمان ملل گفت: «تصویب این فیصله توسط شورای امنیت، به خودی خود پیام روشنی برای تقبیح و فراخوان واضحی برای برگشتن فوری طالبان، نه فقط از ممنوعیت اخیر مربوط به کار زنان است، بلکه سایر ممنوعیت‌هایی است که حقوق زنان و دختران را در افغانستان از آنان سلب نموده.» وی افزود: «همه باید بپذیریم که ثبات، شکوفایی اقتصادی و مصالحۀ سیاسی بدون مشارکت زنان و دختران افغانستان در این کشور ناممکن است.» (منبع: جریدۀ البیان امارات 28 اپریل 2023م)

تبصره:

حاکمان امارات متحدۀ عرب و مزدوران‌شان در برابر کفار احساس حقارت می‌کنند. آنان احساس می‌کنند که هر لحظه باید برای کفار حربی یادآوری نمایند که به هر قیمتی خود را بخشی از آنان می‌دانند؛ بلکه حتی می‌خواهند برای کفار ثابت نمایند که آنان در فراخواندن مسلمانان به زندگی کردن بر اساس احکام و قوانین کفار با یکدیگر رقابت می‌نمایند؛ در حدی‌که اگر پست‌ها و وظیفه‌های موقتی شان بطلبد، حاضر اند نام‌های خویش را به کریستیانا، میشل و امثال آن تغییر داده و دست به کارهایی بزنند که با فطرت سلیم انسانی مخالف باشد. چرا این خانم "لانا" به جای این‌که برای مسلمانان افغانستان درس "حفظ حقوق زن" بدهد، خود را زحمت نمی‌دهد تا از صاحب مقولۀ "منزل خانوادۀ ابراهیمی" بخواهد که دست از این مقوله و بدعت بردارد؟ چرا وی خود را زحمت نمی‌دهد تا در مورد بیزاری ابراهیم علیه السلام از این قصری که در ابوظبی به نام وی علیه السلام موسوم به "خانۀ اماراتی ابراهیمی" ساخته‌اند و در آن یک مسجد یک کلیسا و یک کنیسه را در کنار هم بنا کرده اند، ابراز نظر نموده و چیزی بگوید؟ مگر این آیت شریفه به گوش وی و بادارش حاکم امارات نخورده که می‌فرماید:

﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَلَا نَصْرَانِيّاً وَلَٰكِن كَانَ حَنِيفاً مُّسْلِماً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ [آل عمران: 67]

ترجمه: ابراهیم به آیین یهود و نصاری نبود، لیکن به دین حنیف توحید و اسلام بود و هرگز از آنان که به الله شرک آورند نبود.

در مورد سر و صدایی‌که حاکمان امارات در خصوص حقوق زن به راه انداخته اند، بنده مناسب می‌بینم بخشی از کتاب "نظام اجتماعی" حزب‌التحریر را در این‌جا نقل قول نمایم:

«بنابر این، مسألۀ مساوات میان زن و مرد قضیه‌ی قابل بحث نیست و نه هم قضیه‌ای است که به نظام اجتماعی ارتباط بگیرد؛ زیرا مساوی بودن زن با مرد و یا مساوی بودن مرد با زن، مسأله‌ای نیست که در زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشد و نه هم مشکلی است که احتمالاً در زندگی اسلامی به وجود آید. این اصطلاحی است که تنها در غرب وجود دارد و هیچ مسلمانی آن را به کار نمی‌برد؛ مگر به گونۀ تقلید از غرب؛ غربی‌که حقوق طبیعی زن را به عنوان یک انسان زیر پا نموده و در پی آن، زن‌ها برای به دست آوردن این حقوق ضایع شدۀ خویش، بحث مساوات را مطرح نموده و آن را راهی برای به دست آوردن حقوق خود پیش گرفته اند. اما اسلام هیچ ارتباط و دخالتی به این اصطلاحات ندارد؛ زیرا نظام اجتماعی خویش را بر یک اساس و زیربنای مستحکمی بنا نموده که همبستگی جمعی و جامعه و شکوفایی آن را ضمانت می‌نماید و برای زن و مرد سعادت واقعی و مناسب با کرامت انسانی شان را فراهم می‌آورد؛ کرامتی‌که الله سبحانه وتعالی به آنان لطف نموده: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾ [اسراء: 70] ترجمه: بدون شک بنی آدم را کرامت بخشیدیم.

 پس حقوقی را که اسلام برای هریک از زن و مرد داده و مسٸولیت‌هایی را که بر دوش هریک از آنان گذاشته، حقوق و مسٸولیت‌هایی است که از نظر شارع به مصلحت هریک از آنان می‌باشد و راه‌حل‌هایی است که برای اعمال شان به عنوان یک عمل خاص برای انسانی خاص در نظر گرفته شده است. بناءً در هر کجا که طبیعت انسانی تقاضا می‌کرده، شریعت اسلامی حقوق و مسٸولیت‌های انسان‌ها "اعم از زن و مرد" را یکجا و به گونۀ متحد در نظر گرفته و هر کجا که طبیعت‌های شان مختلف و متنوع بوده و تقاضای تنوع را می‌کرده، حقوق و مسٸولیت‌های مربوط به آنان را نیز متنوع در نظر گرفته است. باید دانست که این یکجا  و متحد بودن در حقوق و مسٸولیت‌ها، مساوات نامیده نمی‌شود، هم‌چنان‌که عدم مساوات نیز نامیده‌ نمی‌شود و نیز باید دانست که هدف از آن تنوع در حقوق و مسٸولیت‌ها به معنای عدم مساوات و یا مساوات نیست؛ زیرا وقتی اسلام به جمع، اعم از مرد و زن می‌نگرد، تنها و تنها به اعتبار یک جمعی از انسان‌ها به آن می‌بیند و این جمع انسانی طبیعتاً متشکل از مردها و زن‌ها می‌باشد. الله متعال می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً﴾ [نساء: 1]

ترجمه: ای مردم، بترسید از پروردگار خود، پروردگاری‌که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن، جفت او را خلق کرد و از آن دو تن مردان و زنان زیادی خلق کرد.» (نقل قول از کتاب نظام اجتماعی تمام شد.)

بنابر این و با توجه به آن‌چه گفته شد، ادعای حقوق زن در سرزمین‌های اسلامی هیچ جایگاهی ندارد. پس شاید بهتر باشد حاکمان امارات برای این ادعاهای خویش بازار دیگری غیر از سرزمین‌های اسلامی جستجو کنند، بروند اماکنی را برای این ادعاهای خویش جستجو کنند که زن‌ها در آن‌جا به سان تولیدات مختلف بسته‌بندی شده و برای فروش در معرض عام گذاشته می‌شوند، مانند دولت‌های غربی!

و اما این‌که طالبان زنان را از کارکردن در مؤسسات سازمان ملل منع نموده اند، دلیل آن روشن است، و آن این است که نمی‌خواهند سازمان ملل از میان زنان افغانستان به نفع دولت‌های غربی سربازگیری نماید و نمی‌گذارند این سازمان مفاهیم مخالف با مفاهیم اسلام را در داخل افغانستان انتشار دهند؛ پس اگر سازمان ملل بتواند زنانی را از داخل به این هدف استخدام نماید، قطعاً در کار خود موفق خواهد بود.

از جانب دیگر، باید گفت که برای طالبان، که در حاکمیت افغانستان را در دست دارند، بهتر این بود که عوض استدلال به برخی از بندهای قانون جهانی در مورد احترام گذاشتن به حاکمیت دولت‌ها و تصامیم داخلی آنان، اسباب و دلایل منع زنان از کار در مؤسسات سازمان ملل را با شفافیت کامل بیان می‌نمودند. به عوض این‌که در واکنش به تصمیم شماره 2681 سازمان ملل و در واکنش به موقف حاکمان امارات چنین استدلال نمایند که مسألۀ کارکردن زنان در مؤسسات سازمان ملل یک مسألۀ خاص و غیرقابل مناقشه می‌باشد، بهتر بود اسلام را به عنوان نظامی برتر و بهتر برای حاکمیت معرفی می‌نمودند و می‌گفتند که روابط بین‌المللی باید بر اساس داد و ستد به پیش برده شود و نه بر اساس تحمیل نمودن ارادۀ برخی بر ارادۀ دیگران؛ کاری‌که سازمان ملل از همان ابتدای تأسیس آن توسط دولت‌های بزرگ برای وادار نمودن سایر دولت‌ها به اطاعت از دولت‌های بزرگ زیر نام قانون جهانی انجام می‌دهد! بهتر است در چنین استدلال‌هایی، این فرمودۀ الله متعال قاعده و اساس در نظر گرفته شود که می‌فرماید:

﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴾ [سبأ: 24]

ترجمه: بگو: آن‌که از  آسمان‌ها و زمین به شما روزی می‌دهد، کیست؟ بگو: آن الله است و ما  یا شما کدام در هدایت یا ضلالتیم (به زودی معلوم شما خواهد شد).

نویسنده: نزار جمال

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

از بین رفتن امانت

در فتح الباری شرح صحیح البخاری از بن حجر عسقلانی با اندکی تصرف در باب از بین رفتن امانت آمده است:

از ابوهریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ا‌ذا ضیعت الامانة فانتظر الساعة قال:‌ کیف اضاعتها یا رسول الله؟ قال: اذا اسند الامر الی غیر اهله فانتظر الساعة»

ترجمه: زمانی‌که امانت از بین رفت، منتظر قیامت باش! گفت: ای رسول الله چگونه امانت از بین می‌رود؟ فرمود: زمانی‌که کار به اهلش سپرده نشود، منتظر قیامت باش.

مراد از (باب رفع امانت) ضد خیانت است و منظور از رفع امانت، از بین رفتن امانت می‌باشد؛ به گونه‌ای که امانت‌دار معدوم و یا شبه معدوم باشد.

کرمانی دربارۀ این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم (اذا اسند) چنین گفته است: این موضوع به زمان وقوع قیامت دلالت می‎کند؛ زیرا در قسمتی از پاسخ موضوع قیامت وارد شده؛ دلیل آن این است که از طریق وارد شدن موضوع قیامت باید چگونگی سپرده شدن امانت را توضیح دهد؛ چنانچه در برخی روایات کلمه «وسد» به کار رفته است. مراد از (الامر) ذاتاً به امور دین مانند: خلافت، امارت، قضاوت و فتوا تعلق می‎گیرد. هم‌چنین کرمانی دربارۀ این فرمودۀ آن‌حضرت صلی الله علیه وسلم (الی غیر اهله) می‌گوید که کلمۀ (الی) به جای لام آمده است تا به وجوب اسناد دلالت کند.

این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم (فانتظر الساعة) فاء یا برای تفریع آمده و یاهم جواب شرط است. یعنی زمانی‌که کار به اهلش سپرده نشد؛ پس منتظر قیامت باش. ابن بطال می‎گوید معنی (اسند الامر الی غیر اهله) اینست که الله متعال علماء و ائمه را برای بنده گان خود امین قرار  داده است و نصیحت نمودن را برای شان فرض نموده است. پس سزاوار است که ایشان اهل دین را ولی امور خود قرار دهند؛ پس هنگامی‌که غیر از اهل دین را ولی امور خود قرار دادند، امانتی‌ را که الله برای شان واگذار نموده بود، ضایع کردند.  

بیشتر مردم امانت را سبک می‌پندارند به امانت اهمیت نمی دهند و نسبت به آن بی‌باک هستند؛ در حالی‌که حفظ امانت کاری بس مهم است. شاید این کار بخاطر عدم شناخت حقیقت امانت و گناه بزرگی باشد که رعایت نکردن آن در پی دارد. در حالی‌که دین مبین اسلام ما را از ضایع کردن امانت منع نموده است.

برخی از مسلمانان امانت را فقط با مالی‌ و یا چیزی منحصر می‌دانند که نزد مردم می‌گذارند، حال آنکه امانت عام‌تر و جامع‌تر از این می‌باشد. بنابراین، نماز، زکات و تمام شعایر دین امانت هستند و تمام اعضای بدن انسان امانت است. دست، پا، شرمگاه، شکم و دیگر اعضای بدن امانت است؛ پس باید به وسیلۀ این امانت‌ها مرتکب گناه نشوی در غیر آن امانت را ضایع نمودی و هم‌چنین تمام اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی امانت است.

ای مسلمانان! بزرگترین امانت چیزی است که به حکام و رؤسا سپرده می‌شود، امانت آنان شامل تمام مردم می‌گیرد و رسول الله صلی الله علیه وسلم در این رابطه چنین می‌فرماید:‌

«ما من عبد یسترعیه الله رعیة یموت یوم یموت و هو غاش لرعیته الا حرم الله علیه الجنة»

ترجمه: هیچ بنده‌ای نیست که الله سبحانه وتعالی مراقبت از رعیت را بر دوش وی گذاشته باشد و در حالی بمیرد که به رعیت خود خیانت کند؛ مگر این‌که الله متعال او را داخل بهشت نمی‌گرداند.

آری، این امانت بزرگی است که در رأس تمام امانت‌ها قرار دارد، با ضایع نمودن آن تمام چیز ضایع می‌شود،. دقیقاً مثل این زمان که مسلمانان در آن بسر می‌برند که کار به اهلش سپرده نشده و به گنهکاران، فاسقان مزدور، مجرمین، ظالمین، منافقین مسیحی و حتی به کفار جنایت کار سپرده شده است. چنانچه از منصب‌شان برای استعمار مسلمانان استفاده می‎کنند.

آیا نمی‌بینی که در سوریه و دیگر سرزمین‌های اسلامی چه جریان دارد؟ و آیا نمی‎بینی که چگونه مسلمانان توسط حکام به خاک و خون کشیده می‌شوند؟ حالت این امت عجیب است، باطل را شناخته و بازهم از آن پیروی می‌کنند، خطر را دریافته و لیکن به آن اهمیتی نمی‎دهند و مانند پروانه‌هایی هستند که دور آتش می‎چرخند.

آیا و قتش نرسیده که این امت بزرگ دوباره عظمت خود را بدست بیاورند؟ آیا وقت آن نرسیده که بدانند تمام این مشکلات بخاطر ضایع نمودن امانت است؟ آیا وقت آن نرسیده که بدانند امانت بزرگی که از بین رفته کدام است؟ آری، این خلافت است. پس چرا با کسانی‌که در راه بازگشت خلافت کار می‌کنند همراه نشویم؟ و در آخر از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که آن روز به زودترین فرصت فرا برسد.

پروردگارا، به زودترین فرصت ما را به خلافت راشده بر منهاج نبوت برسان تا درد مسلمانان را درمان نموده و ظلم و ستم را از سر شان بردارد! پروردگارا این زمین را با نور وجه کریمت منور بگردان! آمین آمین!

 

ادامه مطلب...

در جهانی‌که دیموکراسی حاکم است، زنان مسلمان به ترس و لرز به سر می‌برند!

(ترجمه)

خبر:

روز چهارشنبه، دو زن مسلمان توسط یک تفنگ‌دار در شهر کیچنر، که در غرب تورنتوی کانادا موقعیت دارد، مورد تهدید قرار گرفتند. بر بنیاد یک گزارش که توسط کانال خبرگزاری CTV منتشر شد، زن مسلمان گفت که یک شخص ناآشنا آن‌ها را با موترش بعد از نماز صبح تعقیب می‌کرد و تفنگی را به‌سوی‌شان نشانه گرفت. دختر آن زن به خبرگزاری CTV گفت: «ما شیشه موتر را پایین کردیم، او هم شیشه موترش را پایین کرد، بعداً ما دیدیم که تلفون خود را بیرون کرد و به ‌طرف ما اشاره نمود. این رفتار او برای ما عجیب ‌و ‌غریب بود، ناگهان با دست دیگرش تفنگ را بیرون نموده و به‌سوی ما نشانه گرفت.» برای زنان هیچ‌ آسیبی نرسیده بود؛ ولی ترس وجودشان را فراگرفته بود و با این حادثه تکان خورده بودند. زنان در حال ترک محل بودند، ولی آن مرد ظاهراً آن‌ها را تا مدتی تعقیب می‎‌نمود. زنان بعد از ترک‌ نمودن مسجد، تجربه‌ این حادثه را گزارش‌ داده و این عمل را یک عمل نفرت‌‌انگیز تلقی نمودند.

تبصره:

حوادث بر زنان مسلمان زندگی نمودن بدون ترس را برای آن‌ها ناممکن ساخته و عاقبت مسلمان بودن به شکل آشکارا به یک مشکل روز افزون جهانی برای تمام زنان مسلمان تبدیل گردیده است. علت فقدان امنیت، ناشی از فضای عدم احترام کامل به آنچه زنان مسلمان باورمند و پابند هستند، می‌باشد. آن‌ها مشخصاً مورد هدف قرار می‌گیرند؛ زیرا آن‌ها زندگیی را که ارزش‌های آن‌ها را پایمال می‌نماید، رد نموده و بخاطر رضای الله سبحانه وتعالی از عزت خویش بدون ترس و هراس محافظت می‌نمایند. اگر آن‌ها با زنان دیگر در حریم عمومی یک‌جا گردند، آن‌ها هم مثل کاغذ یک‌بار مصرف استعمال و مورد استفاده و یاهم سوءاستفاده قرار خواهند گرفت. چیزی را که بسیاری از زنان مسلمان خارج از غرب درک نمی‌‌نمایند، این است که آزادی که برای آن‌ها پیشنهاد می‌گردد، جز یک خیال‌ باطل، که زنان را به‌دام ‌انداخته و آن‌ها را از کرامت و بند‌گی به الله سبحانه وتعالی محروم می‌سازد، چیز دیگری نمی‌باشد، که در نتیجه آن‌ها به‌عنوان یک شخصیت بی‌حیا بدون کود اخلاقی در جامعه شناسایی شده و هیچ تکت برگشتی هم نخواهند داشت.

ما به‌ عنوان زنان مسلمان هرگز موقف والای خود را به‌عنوان بهترین امت در پرتوی پیروی از قرآن و سنت تسلیم نخواهیم کرد، و از از پیامبر صلی الله علیه وسلم من‌حیث بهترین الگو پیروی خواهیم نمود:

﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً﴾ [احزاب: 21]

ترجمه: قطعاً براى شما در اقتدا به رسول  الله سرمشقى نيكوست، براى آن كس كه به الله و روز بازپسين اميد دارد و الله را فراوان ياد مى‌كند.

نویسنده: عمرانه محمد، عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

28 رمضان 1444هـ.ق.

19 اپریل 2023م.

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

وجیبۀ پاکستان نجات دادن سودان و مردم آن از دستان رهبران نظامی جنایتکار است؛ نه فقط خروج شهروندان پاکستان از سودان!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

در حالی‌که جنگ میان ارتش سودان به رهبری "البرهان" و نیروهای شبه‌نظامی به رهبری "حمدی" در جریان است، نخست وزیر شهباز شریف در 21 اپریل 2023 اعلام داشت که امنیت و حفاظت از شهروندان پاکستان در این کشورِ آشوب‌زده در صدر اولویت دولت وی قرار دارد. وی با بیان این‌که «دولت وضعیت سودان را از نزدیک بررسی نموده و اقدامات انجام شده برای حفاظت و امنیت شهروندان پاکستانی را به طور مستمر زیر نظر دارد» نیز افزود که دولت برای تأمین امنیت پاکستانی‌ها و تخلیه زودهنگام آن‌ها با کشورهای دوست و سازمان ملل در تماس می‌باشد. این اقدامات پس از آن صورت گرفت که آمریکا، بریتانیا و سایر کشورهای استعمارگر اعلام داشتند که برای خروج اتباع خود از سودان نیروهای نظامی می‌فرستند که این امر بعداً اتفاق افتیده و روند تخلیه اتباع خارجی از سودان هم‌چنان ادامه دارد.

با توجه به وقایع جاری در سودان و موقف دولت پاکستان در قبال آن به موارد زیر اشاره می نماییم:

اولاً: درگیری که در سودان بین دو گروه مسلمان رخ داده است، عملاً مذموم بوده که تحت هیچ شرایطی جایز نمی‌باشد. خونی‌که در جاده‌های خرطوم و دیگر شهرهای سودان ریخته می‌شود، خون مسلمانان بوده و ریختن آن حرام می‌باشد و مشترکین چنین کشتارها جنایتکار نفرین شده می‌باشد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا [نساء: 92]

ترجمه: و هرکسی مؤمنی را عمداً به قتل برساند، جزای وی دوزخ است [که] در آن جاویدانه میماند و الله بر وی خشم گرفته، وی را لعنت نموده و اورا از رحمت خویش دور می‌نماید، و عذاب بزرگی برایش آماده می‌گردد.

ثانیاً: مسلمانان پاکستانی، ‌که در سودان حضور دارند، "اتباع خارجی" در یک "کشور خارجی" نبوده؛ بلکه مسلمانان بوده و ساکن سرزمین خودشان، "سرزمین اسلامی سودان" می‌باشند. آن‌ها نیز در وضعیتی قرار دارند که مردم سودان قرار دارند. هر آن‌چه‌که بالای آن‌ها اتفاق می‌افتد، بالای برادران و خواهران سودانی آن‌ها نیز اتفاق می‌افتد. وجیبه‌ای که پاکستان باید انجام دهد، این است تا تمام مسلمانان سودان را در برابر کسانی‌که بالای قدرت می‌جنگند، محافظت نماید. شاید تخلیه‌ی شهروندان پاکستانی موجب نجات آن‌ها شود، اما عملاً مسلمانان سودان به حال خودشان رها می‌شوند تا بمیرند. این همان کاری است که دولت‌های صلیبی علیه سودان و مردم آن توطئه کردند، از جمله آمریکا، بریتانیا و متحدان آن‌ها در میان سایر کشورهای غربی.

با این حال، می‌دانیم که دولت‌های سیکولار مانند دولت پاکستان و ترکیه که شهروندان خود را از سودان تخلیه نمودند، هرگز چنین موقف شرعی قهرمانانه‌ای اتخاذ نخواهند کرد. این دولت‌ها مرزهای مصنوعی ترسیم شده توسط استعمارگران کافر میان سرزمین‌های اسلامی را تقدیس می‌نمایند. آن‌ها استقلال خیالی را در این دولت‌های کوچک تغییر شکل یافته تقدیس می‌نمایند. آن‌ها جنگ سودان را یک موضوع داخلی توصیف نموده که به سایر امت ربطی ندارد. آن‌ها حقیقت شرعی را نادیده می‌گیرند که مسلمانان امت واحد هستند، جنگ و صلح آن‌ها یکی می‌باشد.

ثالثاً: وظیفۀ پاکستان جدا از دولت سیکولار داخل آن، حمایت از سرزمین اسلامی سودان با گرفتن دست دو جناح متخاصم است. وظیفۀ آن‌ها عمل نمودن طبق فرمودۀ الله سبحانه وتعالی است که می‌فرماید:

﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ [حجرات: 9]

ترجمه: اگر دو گروه از مؤمنان باهم درگیر شدند، میان آن‌ها آشتی برقرار کنید، و اگر یک گروه بر دیگری تجاوز کرد، با گروه متجاوز بجنگید تا به فرمان الله باز آید، اگر باز گشت صلحی عادلانه در میان شان برقرار نمایید و به عدالت رفتار نمایید که الله عادلان را دوست دارد.

آشتی میان دو جماعت با خنثی نمودن رهبران جنایتکار آن‌ها ممکن خواهد بود. آن‌ها خون سربازان مسلمان را ریختند تا به اهدافی که کفار استعمارگر به سرکردگی آمریکای اژدها تعیین گردیده بود، برسند. برای دستیابی به این آشتی میان برادران مبارز به بسیج شدن ارتش پاکستان نیاز است. این بحث اعزام نیرو برای تخلیه‌ی پاکستانی‌ها از سودان نیست، هم‌چنان موضوع انجام عملیات تاکتیکی نیز نمی‌باشد که هژمونی غرب را حفظ کند؛ همان‌طور که دولت پاکستان هنگام اعزام نیروهای نظامی‌اش در سومالیا در دهه 90 قرن گذشته انجام داد.

چهارم: ما تأکید می‌نماییم که ارتش مسلمان پاکستان نمی‌تواند این نقش نجیب و قهرمانانه را ایفا نماید، مگر این‌که یک رهبر برحق در رأس آن‌ها باشد. رهبری که یگانه آرمان وی اطاعت پسندیدۀ الله و رسولش باشد و دغدغۀ آن حفظ خون و ناموس مسلمانان در تمام نقاط جهان از جمله سودان باشد. این امر تنها وقتی صورت می‌پذیرد که خلیفۀ مسلمان رهبر واقعی ارتش خلافت باشد که إن شاءالله به زودی در پاکستان تأسیس خواهد گردید.

بنابراین، بر صاحبان قدرت و اقتدار در پاکستان واجب است که نصرت خود را به حزب‌التحریر اعطا نمایند تا پرچم جهاد برای خلیفه را بر افرازد. این خلیفه است که ارتش را برای وحدت بخشیدن سرزمین‌های اسلامی رهبری می‌نماید. این خلیفه است که تمام نفوذ غرب را در سرزمین های اسلامی از بین می‌برد. این خلیفه است که فرماندهان ارتش را که خون مسلمانان را در سودان، سوریه و جاهای دیگر می‌ریزند، خنثی می‌نماید. فلهذا، ای افسران مخلص ارتش پاکستان! بالای شما صدا می‌زنیم، برای تان تذکر می‌دهیم که وجیبۀ شما بزرگ‌تر گردیده است! مسئولیت شما فراتر از مرزها و بندرها گسترش یافته است! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ * إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [توبه: 38--39]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، شما را چی شده است که چون به شما گفته می‌شود در راه الله رهسپار{جهاد} شوید، سستی به خرچ می‌دهید{و در خانه‌های تان می‌نشینید}؟ آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؟ {پس بدانیدکه} کالای زندگی در برابر آخرت جز اندکی نیست. ای مؤمنان اگر رهسپار {جهاد} نگردید، {الله} شمارا به عذاب دردناکی گرفتار می‌نماید و به جای شما گروهی دیگر را می آورد و {شما با نا فرمانی ، هرگز} به او تعالی زیانی نمی‌رسانید و الله بر هرچیز تواناست.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ولایه-پاکستان

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

دیدار وزیر امور خارجه پاکستان با دولت هندو، سیاست‌های ضد مسلمان این کشور را تقویت کرده و از اشغال کشمیر حمایت می‌کند!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

سخنگوی وزارت امور خارجه تأیید کرد که بلاول بوتو زرداری، وزیر امور خارجه پاکستان، به تاریخ 4 و 5 می 2023م برای شرکت در نشست سازمان همکاری شانگ‌های به شهر «گوا» هند سفر می‌کند. این اولین سفر یک وزیر امور خارجه پاکستان به هند، در دوازده سال اخیر است. این دیدار در زمانی انجام می‌شود که تنها سه‌‌ونیم سال از زمان تصاحب اجباری کشمیر توسط دولت هندو می‌گذرد. مودی به عنوان گام بعدی خود مسلمانان هند را به طرز وحشیانه‌ای سرکوب می‌کند؛ در حالی که افراطیون او آن‌ها را به شهادت می‌رساند. حالا جسارت افراطیون به جایی رسیده که نمایندگان مسلمان را در پخش زنده تلویزیونی کشته اند.

سفر وزیر امور خارجه پاکستان پس از افشاءسازی‌هایی صورت گرفت که در آن، ساتیا پال، حاکم اسبق کشمیر اشغالی، هم‌دستی دولت مودی در حمله پُلواما را افشا‌ء کرد. مودی یک بمباردمان هوایی تلافی‌جویانه را در بالاکوت آغاز کرد و همین روی کرد وحشیانه او را قادر ساخت که در انتخابات پیروز شود. این دیدار ثابت می‌کند که مودی به دلیل بزدلی رهبری نظامی و سیاسی ما شجاعت انجام همه‌ی این کارها را داشت. در واقع، حکام پاکستان حامی دولت هندو هستند؛ در حالی‌که بیانیه‌های ضد هند بلاول بوتو فقط برای فریب مسلمانان است. آیا نشست سازمان همکاری شانگ‌های، که تحت نفوذ چین استعمارگر قراردارد، از حرمت خون مسلمانان کشمیر مهم‌تر است؟ پس چرا وزیر امور خارجه پاکستان باید از دولت هندو دیدن کند و در برابر سیاست‌های ضد پاکستانی و ضد مسلمان آنها تسلیم شود؟

جمعیت مسلمان هند یکی از بزرگترین جمعیت‌های مسلمان در جهان است. دولت هندو از دو طرف توسط بیش از یک میلیون سرباز نظامی مسلمان از پاکستان و بنگله‌دیش احاطه شده است؛ در حالی‌که بیش از 3صدهزار مجاهد طالبان توانایی خود را در برابر ائتلاف صلیبی 42 کشور ثابت کرده اند. پس چگونه است که اوباش‌های هندو خانه‌های مسلمانان را ویران می‌کنند، پسران جوان را در محضر عام به دار آویزان می‌کنند، حجاب خواهران مسلمان را ممنوع می‌کنند و علناً به مقدسات تجاوز می‌کنند؟

دولت هندو به دلیل سستی/خاموشی حکام پاکستان، بنگله‌دیش و عرب جسارت پیدا کرده و در عوض، آن‌ها برای دوستی با این قصابان باهم رقابت می‌کنند. این حکام لشکر مسلمانان را برای حفاظت از خون مسلمانان، مقدسات و نوامیس آنان بسیج نمی‌کنند. در عوض، آن‌ها به سوی دشمنان استعمارگر، چه امریکا و چین، می‌دوند تا آن‌ها را راضی نگهداشته و برای تحقق برنامه‌های‌شان از هیچ سعی دریغ نمی‌کنند.

ای نیروهای مسلح پاکستان! خون هر مسلمانی‌که در کشمیر اشغالی و هند مجروح یا شهید شد، بر گردن شماست. بر شما واجب است که این رژیم‌های خائن را سرنگون کنید و برای اقامه خلافت به حزب التحریر نصرت فراهم کنید. آن وقت است که خلیفه شما محمد بن قاسم را از میان شما برای فرماندهی حمله به راجا دهیر امروزی منصوب کرده و می‌فرستد. در آن زمان است که دولت خلافت کشمیر را آزاد می‌کند،  پادشاه متکبر هندو را مجبور به تعظیم در برابر اسلام می‌کند و جزیه را بر هندوها وضع می‌کند. پس این دولت خلافت خواهد بود که بار دیگر کل منطقه از جمله میانمار (برما) را تحت حاکمیت و عدالت اسلام خواهد آورد.

ای نیروهای مسلح پاکستان! پای پیش گذاشته و نصرت را در اختیار حزب التحریر برای تاسیس خلافت به منهج نبوت قرار دهید! ان شاء الله پروردگارتان شما را بر دشمنان‌تان پیروز می‌گرداند! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ [آل‌عمران:۱۶۰]

ترجمه: اگر الله شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟ و مؤمنان، تنها بر الله باید توکل کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر -ولایه پاکستان

مترجم: ابوبکر کابلی

 

ادامه مطلب...

عدم حاکمیت اسلام و تسلط غرب بر سرزمین‌های اسلامی

بسم الله الرحمن الرحيم

(ترجمه)

خبر:

یمن: مسٸولین گروه انصارالله حوثی به خبرگزاری فرانس پرس تأیید کردند که در اثر ازدحام جمعیت در جریان توزیع کمک‌های مالی در صنعا، پایتخت یمن، 79 تن کشته و 110 تن دیگر زخمی شدند.

تونس: در حال حاضر تونس از فرسایش سریع ذخایر ارزی‌اش رنج می‌برد؛ زیرا سطح این ذخیره تنها کفایت 96 روز را می‌کند و نیاز تونس به استقراض اضافی برای سال 2023 تقریباً 8 میلیارد دالر است که تقریباً 30درصد از حجم بودجه حدود 22.6 میلیارد دالر است.

مصر: بعضی از ذخایر و کالاهای استراتژیک در مصر، که بزرگترین وارد کننده گندم در جهان می‌باشد، تحت تأثیر بالا بودن صورت حساب واردات موادغذایی و کمبود ارز به میزان قابل توجهی به زیر سطح کاهش یافته است.

سودان: بیانیه‌های بانک مرکزی سودان برای سال 2021 نشان می‌دهد که واردات مواد غذایی بالغ بر 2.09 میلیارد دلار بوده که 22.3 درصد از کل واردات کالا را شامل می‌شود و با ادامه درگیری‌های مسلحانه، وضعیت امنیتی و موادغذایی در سودان پیچیده تر خواهد شد. به این معنی که با اختلال در تأسیسات تولید موادغذایی و تسهیلات واردات آن، در صورت ادامه درگیری‌های مسلحانه سودان در آستانه ناامنی غذایی بیشتر قرار دارد.

تبصره:

این مثال‌ها از اخباری است که در سرزمین‌های مسلمانان وضعیت ناهنجار اقتصادی، نزاع و جنگ‌ها بر سر قدرت، وضعیت نامناسب انسانی... را می‌شنویم  و زندگی‌ می‌کنیم. آنچه جلب توجه می‌کند، این است که با وجود تفاوت ظاهری، اصل مشکل عدم حاکمیت اسلامی می‌باشد و غرب بر ما تسلط دارد.

بلی، از زمان سقوط خلافت و عدم حاکمیت اسلام، در سرزمین‌های مسلمانان بی‌قانونی شده، دولت‌های غربی در آن می‌چرند تا منافع خود را تأمین کنند و برای مسلمانان مضر واقع شده‌اند. لذا در سال‌های اخیر متوجه می‌شویم که سیاست‌های تحمیلی غرب باعث بدتر شدن و فروپاشی سیاسی، اقتصادی و ناتوانی در جامعه شده که نتوانسته مشکل جزئی را هم برطرف کند؛ بل همانطوری‌که قبلاً انجام داد، به عنوان راهی برای برون رفت از این بحران‌ها استفاده می‌کند.

لذا به همین دلیل باید از باتلاق غرب بیرون بیاییم و دوباره قیام کنیم تا بتوانیم زندگی اسلامی را از سر احیا کنیم که مورد رضایت الله سبحانه وتعالی باشد و با آن به عزت و مجد خود بازگردیم!

نویسنده: نذير بن صالح

مترجم: پارسا امیدی

1 شوال 1444هـ.ق.

21 اپريل 2023م.

ادامه مطلب...

قرآن و روزه

(ترجمه)

عبد الله بن عباس می‎گوید:

«کان النبی صلی الله علیه وسلم أجود الناس باالخیر، وکان أجود مایکون فی رمضان، حین یلقاه جبریل، وکان جبریل علیه السلام یلقاه کل لیلة فی رمضان حتی ینسلخ، یعرض علیه النبی صلی الله علیه وسلم القرآن، فإذا لقیه جبریل علیه السلام کان أجود بالخیر من الریح المرسلة» (سنن بن ماجه)

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم در نیکی‌ها سخاوتمند ترین مردم بود و در رمضان هنگامی‌که جبرئیل علیه السلام نزدش میآمد، از هر زمانی بخشنده‌تر میشد و جبرئیل علیه السلام هر شبِ رمضان نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم میآمد و با ایشان قرآن را تلاوت میکرد تا ماه رمضان به پایان میرسید. آری، رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن هنگامی‌که جبرئیل نزدش میآمد، از باد وزان در نیکی سخاوتمندتر بیشتر بود.

دوستان عزیز!

در این حدیث شریف دو موضوع مهم بیان شده است که به این ماه مبارک مربوط می‌گردد؛ اول این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم، که در تمام امور الگوی ما هستند، در تمام شب‌های ماه رمضان با جبرئیل  علیه السلام قرآن تلاوت می‎کرد و این حدیث شریف باید ما را به قرآن خواندن در تمام روزها، به‌ویژه روزهای رمضان، که اجر و پاداش فراوانی در آن نهفته است، تشویق نماید. تنها تلاوت کردن قرآن کافی نیست؛ بلکه باید در معنی قرآن و شناخت احکام شریعت تدبر (اندیشه) نماییم تا  از تلاوت قرآن ثواب و معرفت (شناخت) حاصل نماییم، در نتیجه خود را محاسبه نموده و اعمال خود را از لحاظ حکم و ثواب و پاداش یا گناه و مجازاتی‌که در پی دارد، به شریعت راجع نماییم. بنابراین، عدم شناخت درست قرآن، راجع نکردن اعمال به احکام شریعت، بخاطر تنبلی در تلاوت قرآن و تدبر در معانی آن، نوعی کوتاهی است و باعث می‌شود که متوجه خودمان نباشیم یا گمان کنیم که در حال انجام عمل صالحی هستیم که باعث رضایت الله متعال می‌شود؛ در حالی‌که چنین نیست.

موضوع دوم صدقه دادن است که این حدیث ما را بدان تشویق می‎نماید. صدقه در روزهای معمولی باعث کفارۀ گناهان می‌شود. پس در این ماهی‌که اجر و پاداش چندین برابر می‎شود، چگونه خواهد بود؟ ما باید از این ماه برای صدقه دادن استفاده نماییم و صدقات‌مان را افزایش دهیم؛ زیرا در آن خوبی‌هایی نهفته است که در نام‌های اعمال‌مان نوشته می‌شود.

بنابراین، ما باید به این دو امر، یعنی تلاوت قرآن همراه با تفکر در مانی آن و فزونی در صدقه دادن با انواع و اشکال گوناگون حریص باشیم تا از بندگان مخلص الله سبحانه وتعالی و رهروان سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم شویم.

تنها از الله می‌طلبیم تا در این ماه پر فضیلت ما را به روزه گرفتن و قرائت قرآن همراه با تدبر در معانی آن یاری نماید و ما را به فزونی در هر نوع صدقه‌ای توفیق دهد! اللهم آمین!

نویسنده: دکتر ماهر صالح

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

روزه و دروازه‌های آسمان و بهشت!

(ترجمه)

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که گفت رسول الله صلى الله علیه وسلم فرموده اند:

«إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ جَهَنَّمَ، وَسُلْسِلَتِ الشَّیاطِینُ» (سنن ابن ماجه)

ترجمه: زمانی‌که ماه رمضان داخل می‌شود، درهای آسمان باز می‌شود، درهای جهنم بسته و شیاطین به زنجیر کشیده می‌شوند.

بهترین سخن، سخن الله و بهترین هدایت، هدایت نبی او، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم می‌باشد؛ امابعد: 

این حدیث شریف حاوی امید و احساس رحمت الله متعال بر بندگان است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ما را از خیر و سخاوتی‌که این ماه مبارک برای ما دارد، آگاه می سازد، دروازه‌های بهشت ​​را به روی ما می‌گشاید تا دعاهای‌مان را قبول شود و اعمالمان را بالا رود. می‌دانیم که این ماه از سایر ماه‌ها متفاوت و متمایز است؛ زیرا اعمال نیک در آن ده‌ها برابر ماه‌های دیگر و بقیه ایام سال است و این امر ما روزه‌داران را ترغیب می کند که در ماه رمضان اعمال نیک را چند برابر کنیم که ثواب آن‌ها بیشتر و چند برابر است. ضعف، ناتوانی، گرسنگی و تشنگی را برای کم شدن اعمال نیک بهانه نمی‌کنم؛ زیرا این فرصت تنها  یک بار در سال به دست می‌آید.

حدیث شریف مطلب بسیار مهمی را افزود و آن این‌كه الله درهای جهنم را در این ماه می بندد. پس هرکس ماه رمضان را روزه بگیرد، قیام کند و در هر كاری به اوامر و نواهی الله پایبند باشد، وارد جهنم نخواهد شد.

در انتهای حدیث شریف بیان شده که الله متعال شیاطین را در این ماه مبارک با زنجیر بسته است. بنابراین، برای کسی‌که تنبلی می‌کند و می‌گوید شیطان بر او چیره شده و نفسش ضعیف است، بهانه‌ای نمی‌ماند؛ پس هرکس باید در نفس و عمل خود با الله صادق باشد و نافرمانی الله متعال را نکند؛ مگر این‌که از روی لغزش و خطا باشد؛ زیرا شیطانی نیست که او را وسوسه و گمراه کند. هرکه به گناه عادت دارد، باید در این ماه که ماه قبولی توبه و مغفرت است، به سوی الله بازگردد و به درگاه الله توبه نماید! اما کسی‌که عمداً و پیگیرانه از الله متعال نافرمانی کند، این ماه همه منافقانی‌که گمان می‌کنند، مردم از او خبر ندارند، رسوا می‌کند؛ زیرا الله متعال آگاه است و اعمال و کردارش را آشکار خواهد ساخت.

باید یقین داشته باشیم که الله نسبت به بندگانش آگاه و مهربان است و توبه کسانی‌که متوجه اشتباه خود شده و توبه می‌کنند، می‌پذیرد و حتی بعد از این ماه مبارک در امورشان کمک خواهد کرد تا به پیمودن صراط المستقیم ادامه دهند.

فقط از الله می‌خواهیم که گناهان ما را بیامرزد، نیکی‌های ما را چند برابر کند، اعمال ما را بپذیرد و برای خود خالص قرار دهد! هر منافقی‌ را که در میان ما وجود دارد، افشا نموده و تمام گمراهان را هدایت نماید! اللهم آمین!

نویسنده: د. ماهر صالح (رحمه الله)

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

از محاسن اسلام تا آرمان‌‌ دشمنان

  • نشر شده در مقالات

(ترجمه)

اسلام دینی است که الله سبحانه وتعالی بر پیامبرش محمد صلی الله علیه سلم نازل کرد تا رابطۀ انسان را با خودش، دیگران و خالقش تنظیم کند. از لحاظ سلامت عقیده، کمال قانون‌گذاری و خصوصیت نشر و گسترش به روش قابل قناعت و جذاب عبارت از طرز زندگی معین و متفاوت از تمام نظام‌های زندگی است که بشریت بدون بی‌عدالتی یا طمع به مال دیگران؛ بلکه برای بیرون آوردن مردم از تاریکی‌ها به سوی نور و از ظلم ادیان به عدالت اسلام و از تنگنای دنیا به فراخی دنیا و آخرت شناخته و تجربه کرده است. اسلام محاسنی دارد که با وجود و گسترش آن همراه است و آرمان‌هایی‌که اهل آن باید به آن پایبند بوده و آن را محکم بگیرند و همواره در یافتن آن در واقعیت زندگی کوشش کنند. هم‌چنان دشمنانش آرزوهایی دارند که از همان روز اولی که اسلام در مکه پیدا شد، آشکار گردید و تا امروز به اشکال مختلف ادامه دارد و اسلام به دلیل اختلاف آرمان‌های دو طرف با دشمنان خود در تضاد باقی خواهد ماند تا الله سبحانه وتعالی در مورد آنچه که انجام شدنی است، حکم و فیصله نماید. آن زمانی است که حق بر باطل پیروز می‌گردد، عدل بر ظلم غلبه می‌یابد، اسلام در هر خانه‌ای از گِل و موی وارد می‌شود و سرزمین امت مسلمه به مشرق و مغرب زمین با عزت عزیز یا خواری ذلیل خواهد رسید؛ عزتی‌که الله سبحانه وتعالی اسلام و اهل آن را با آن عزیز ساخته و ذلتی‌که الله سبحانه وتعالی با آن شرک را ذلیل می‌کند.

محاسن اسلام را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1-      ایجاد عقیدۀ صحیح در مورد جهان، انسان و زندگی و ارتباط آن با آنچه قبل و بعد از آن است؛

2-      تطبیق نظام نشأت یافته از عقیده‌اش را به صورت جامع و کامل در داخل؛

3-      حمل دعوت اسلام با جهاد فی سبیل الله به تمام دنیا.

آرمان‌های مسلمانان عبارتند از:

1-      داخل کردن گروه گروه مردم را به دین الله سبحانه وتعالی بدون اجبار؛

2-      گسترش اقتدار اسلام به تمام جهان؛

3-      کسب رضای الله سبحانه و تعالی.

اما آرمان‌های دشمنان اسلام و مسلمین چیزی کاملاً متفاوت و کاملاً در تضاد با آرمان مسلمانان است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْیهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ [بقره: 120]

ترجمه: یهود و نصاری هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر این‌كه از آئین ایشان پیروی كنی.

هم‌چنان الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَئِنْ أَتَیتَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آیةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ [بقره: 145]

ترجمه: و اگر هر نوع برهان و حجّتی برای آنانی‌كه كتاب بدیشان داده شده است (یعنی یهود و نصاری) بیاوری،  از قبلۀ تو پیروی نمینمایند و تو (نیز كه در پرتو وحی، قبلۀ راستین ابراهیم را باز شناختهای، دیگر) از قبله ایشان پیروی نخواهی كرد.

هم‌چنان الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَدَّ كَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمُ الْحَقُّ

 [بقره: 109]

ترجمه: بسیاری از اهل كتاب، از روی رشك و حسدی‌كه در وجودشان ریشه دوانده است، آرزو دارند اگر بشود شما را بعد از پذیرش ایمان بازگردانند (به جانب كفر و به حال سابقی كه داشتید!) با این كه حقّانیت (اسلام و درستی راهی كه برگزیدهاید، از روی خود كتاب‌های آسمانی شان) برایشان كاملاً روشن گشته است.

این آرزوها در گذشته از زمان طلوع اسلام به شکلی آشکار تجسم یافت و در دوره‌های متوالی مسلمانان ادامه یافته است و تا زمانی‌که کفار توانستند حکومت خلفای عثمانی را نزدیک به یک قرن پیش از بین ببرند، فروکش نکردند. پس از آن که مسلمانان به طور جدی در برنامۀ برای احیای امت خود و بازگرداندن شکوه و عظمت آن کار جدی را آغاز کردند و برای تأسیس دوبارۀ دولت خلافت  راشدۀ شان بر منهج نبوت، به شکلی آشکار و صریح اقدام نمودند، دشمنی دشمنان نیز به شکل آشکار و پنهان تجدید یافت.

این نمونه‌ها از گذشته و حال مؤید آن است که آرمان دشمنان اسلام، همراه با ترسی است که از اسلام دارند و محکوم به طبیعت خباثت‌آمیزشان در مبارزه با آن و خشم شدیدشان نسبت به ظهور آن است.

در گذشته با هر وسیله‌ای سعی می‌کردند تا پیامبر صلی الله علیه و سلم را از ابلاغ پیام اسلام بازدارند و هم‌چون سدی غیر قابل نفوذ در برابر آن حضرت می‌ایستادند تا دعوتش با هیچ قدرتی در اطراف مکه یا حتی در هر یک از مناطق شبه جزیرۀ عرب در هم آمیخته نشود. ابتدا تلاش کردند تا پیشنهادهای وسوسه‌انگیزی به او بدهند تا از دعوت دست بردارد؛ چنان‌که در سیرۀ ابن هشام از محمد بن کعب قرظی آمده که وی گفت: برای من چنین بازگو کرده‌اند که روزی عُتبه‌بن ربیعه -که رئیس طایفۀ خویش و از سران قریش بود- در انجمن قریشیان، در حالی‌که رسول‌الله صلى الله علیه وسلم در مسجدالحرام تنها نشسته بودند، ندا داد: ای جماعت قریش، موافقید که من برخیزم و بسوی محمد بروم و با او گفتگو کنم و مسائلی را با او در میان بگذارم، شاید بعضی از آن‌ها را بپذیرد و هریک از آن پیشنهادهای ما را که پذیرفت، برای او انجام بدهیم و او نیز دست از سر ما بردارد؟ این قضیه زمانی روی داد که حمزه رضی الله عنه اسلام آورده بود و مشرکان می‌دیدند که یاران رسول‌ الله صلى الله علیه وسلم به طور روزافزون بیشتر و بیشتر می‌شوند. همگی گفتند: چرا، ای اباالولید؛ برخیز و بسوی او برو و با او گفتگو کن! عتبه آهنگ آن حضرت کرد. نزد ایشان رفت و در برابر ایشان نشست و گفت: ای برادرزادۀ من، همانطور که خود شما می‌دانید، شما در خاندان قریش، از منزلت والایی برخوردارید و از نظر اصل و نسب مکانت بلندی دارید؛ امّا شما مسئلۀ عجیبی را مطرح کرده‌اید و در میان جمع قریشیان تفرقه افکنده‌اید، افکار و عقایدشان را سفیهانه قلمداد کرده‌اید، خدایان دین و آئینشان را ناسزا گفته‌اید و پدران و نیاکان پیشین آنان را کافر دانسته‌اید! حال، به من گوش فرا دهید، مسائلی را با شما در میان بگذارم؛ شما در این پشنهادها تأملّی بکنید؛ شاید بعضی از پیشنهادهای ما برای شما قابل قبول بوده باشد. گوید: رسول‌الله صلى الله علیه وسلم فرمودند:

«قل یا اباالولید، اسمع»

ترجمه: بگو ای اباالولید، می‌شنوم!

عتبه گفت: ای برادرزادۀ من، اگر شما با این کاروباری ‌که پیشه کرده‌اید، به دنبال ثروت و دارایی هستید، ما جملگی از دارایی‌های خودمان آنقدر به شما می‌‌دهیم و بر ثروت شما می‌افزاییم که شما ثروتمندترین ما بشوید؛ اگر به دنبال کسب جاه و مقام و پایگاه اجتماعی هستید، ما همگی شما را سید و سالار خویش می‌گردانیم؛ به گونه‌ای که هیچ‌کاری را جز به رأی و فرمان شما انجام ندهیم؛ اگر جویای فرمانروایی هستید، ما شما را پادشاه خودمان قرار می‌دهیم؛ اگر آنچه به سراغ شما می‌آید، از نوع خواب‌های آشفته‌ای است که نمی‌توانید آن‌ها را از خودتان دور کنید، برای شما بهترین طبیب را می‌آوریم و از دارایی خودمان هرقدر که لازم باشد، برای درمان شما هزینه می‌کنیم تا شما از این بیماری بهبود یابید. بسیار می‌شود که شخص جن‌زده می‌شود، و تحت‌تأثیر آن جنّی مزاحم می‌ماند تا وقتی‌که مداوا شود و از دست او رها گردد! یا این‌که عبارات دیگری را خطاب به ایشان در اینجا گفت.

وقتی‌که عتبه سخنانش پایان پذیرفت، رسول الله صلى الله علیه وسلم که تا آن هنگام به دقت گوش فرا داده بودند، گفتند:

«اقد فرغت یا ابا الولید»

ترجمه: آیا سخنانت پایان پذیرفت، ای اباالولید!

گفت: بلی. فرمودند:

«فاسمع مِنّی»

ترجمه: تو نیز گوش فراده تا من بگویم!

گفت: چنین می‌کنم!

پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم گفتند:

﴿حم(1) تَنزِیلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2) كِتَابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیاً لِّقَوْمٍ یعْلَمُونَ(3) بَشِیراً وَنَذِیراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا یسْمَعُونَ(4) وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أَكِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیهِ وَفِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِن بَینِنَا وَبَینِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ [فصلت: 1-5]

ترجمه: حا، میم، (این كتابی است كه) از طرف الله بخشایشگر مهرورز نازل شده است.‏ كتابی است كه آیات آن تفصیل و تبیین شده است (و واضح و روشن گشته است، یعنی) قرآن كه به زبان عربی است، برای قومی (فهم معانی آن آسان) است كه اهل دانش باشند، قرآن بشارت دهنده (مؤمنان به نعمت‌های فراوان و جاویدان) و ترساننده (كافران به عذاب دردناك و سرمدی یزدان) است؛ ولی (تشویق و تهدید قرآن در دل متعصّبان لجوج بی‌اثر است و) اكثر آنان (از حق و حقیقت) رویگردانند و این است كه (روح شنوائی و پذیرائی حقایق را از دست داده‌اند و گوئی كه كرند و) هیچ نمی‌شنوند.‏ می‌گویند: دل‌هایمان در برابر چیزی‌كه ما را بدان می‌خوانی (كه یگانه‌پرستی است) در میان پوشش‌های قرار گرفته است (و آنچه می‌گوئی بدان نمی‌رسد) و در گوش‌هایمان سنگینی است (و كلام تو را نمی‌شنود) و میان ما و تو پرده ستبر و مانع بزرگی است (كه نمی‌گذارد ما با تو در یكجا گرد آئیم)؛ پس تو (برابر آئین خود) عمل كن و ما هم (برابر آئین خود) عمل می‌كنیم.‏

رسول‌ اکرم صلى الله علیه وسلم به تلاوت آیات سورۀ فصّلت ادامه دادند تا به موضع سجده در آن سوره رسیدند. عتبه در اثنای تلاوت آن حضرت، کاملاً گوش فرا داده بود و دست‌هایش را پشت سر روی زمین گذاشته، تکیه‌گاه خویش قرار داده بود و به قرآن خواندن پیامبراکرم صلى الله علیه وسلم گوش فرا می‌داد. وقتی آن حضرت به آیۀ سجده رسیدند، سجده کردند، آنگاه گفتند:

«قد سمعت یا ابا الولید ما سمعت، فانت و ذاک»

ترجمه: ای اباالولید، شنیدی آنچه را که شنیدی، تمام مطلب همین بود؛ خود دانی!

عتبه نزد یارانش بازگشت. با یکدیگر گفتند: به خداوند سوگند یاد می‌کنیم که سیمای ابوالولید با آن سیمایی‌که وی وقت رفتن داشت، متفاوت شده است! وقتی نزد آنان نشست، گفتند: چه خبر اباالولید؟! گفت: خبر این است که من سخنی را شنیدم که تاکنون همانند آن را نشنیده بودم! بخدا، نه شعر است و نه سحر و نه کهانت! ای جماعت قریش، با من همراه شوید و مزاحم این مرد نشوید و بگذارید به کارش ادامه بدهد و فقط از او کناره گیرید! زیرا به خدا سوگند، این کلامی‌که من از وی شنیدم، داستان بزرگی را سامان خواهد داد؛ اگر قوم عرب کار او را یکسره کردند، شما بدون آنکه درگیر شوید، از شرّ او آسوده شده‌اید؛ اگر وی بر قوم عرب پیروز گردد، پادشاهی او پادشاهی شماست و عزّت و شکوه او شکوه و عزّت شما است و شما در پرتو فرمانروایی او از همه مردم خوشبخت‌تر خواهید بود. گفتند: بخدا، با زبانش جادویت کرده است، اباالولید! گفت: این رأی من بود دربارۀ وی؛ خود دانید؛ هر کاری‌که می‌خواهید بکنید!

در زمان حاضر سخنان، اظهارات اربابان کفر در آمریکا و روسیه و اقدامات آنان در مناطق شان و کشورهای مسلمان علیه هر اقدامی برای اقامۀ دین، پدیده‌ای غیر قابل انکار است و مهم‌ترین آن‌ها بیانیۀ وسلی کلارک، فرمانده نیروهای ناتو در آسیا و اروپا، هنگامی‌که راز پنهان جنگ علیه اسلام را که بوش در سال 2001 میلادی علیه افغانستان اعلام کرد، فاش نمود: «هر کس فکر می‌کند که ما به تلافی حوادث 11 سپتامبر به افغانستان رفتیم، اشتباهش را تصحیح کند؛ بلکه ما برای یک موضوع جدی‌تر بیرون شده بودیم که آن اسلام است. ما نمی‌خواهیم اسلام به عنوان یک برنامۀ آزاد باقی بماند که در آن مسلمانان تصمیم بگیرند که اسلام چیست؛ بلکه ما هستیم که چگونگی و چیستی اسلام را برای آن‌ها تصمیم می‌گیریم.»

نمونۀ دیگری‌که اخیراً در غفلت مسلمانان رخ داد، این بود که مکرون انحلال شورای مذاهب اسلامی فرانسه را اعلام کرد و نهاد جدیدی به نام مجمع اسلام فرانسوی را جایگزین آن کرد. در کنفرانسی‌که پس از آن برگزار شد، مکرون به دستاوردهای خود در سال‌های اخیر علیه اسلام مباهات کرد و از جمله 28 هزار یورش به منازل مسلمانان، تعطیلی قطعی یا موقت 906 مؤسسه دینی (مساجد + انجمن‌ها)، مصادرۀ 52 میلیون یورو از پول مسلمانان و درصد بالای تبلیغات غیر مسلمانان علیه مسلمانان، پایان دادن به آموزش زبان عربی، حذف تحصیل در منزل یا تحصیل خارج از چارچوب دولت و اکتفا به آموزش زبان‌های خارجی تحت نظارت دولت اشاره کرد! و خیلی چیزهای ناگوار دیگر را ذکر کرد که هم‌چون قتل عام و محاکم تفتیش مدرن عقاید می‌ماند.

در خاتمه، اسلام در میان محاسن خود و آرمان‌های دشمنانش، با قدرت به سوی تأسیس دولت موعود از جانب الله سبحانه وتعالی و بشارت داده شده از سوی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به کوری چشم دشمنان و فریبکاران با وجود بی‌توجهی کسانی‌که نسبت به شایسته‌گی‌های اسلام و آرزوهای دشمنان آن غافلند، به پیش می‌رود. تنها همین مانده که الله سبحانه وتعالی برای دعوت‌گران به سوی اعزاز این دین به برپایی دوبارۀ دولت خلافت راشده بر منهج نبوت به زمانی نزدیک اجازۀ نصرت دهد؛ دولتی‌که بر خلاف ماهیت زلزله‌های ویرانگر، زلزله آبادگری خواهد بود؛ آن یک دولت بزرگ خواهد بود؛ بلکه اولین و تنها دولت در جهان  است که بشریت را به سوی نیکی، عدالت و محبت سوق دهد؛ پس از این‌که جهان از ظلم و بی‌عدالتی در سایۀ نظام‌های وضعی سرمایه‌داری، سوسیالیزم و ​​دیگران پر شد.

﴿وَلَینصُرَنَّ اللَّهُ مَن ینصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ[حج: 40]

ترجمه: و به طور حتمی الله (سبحانه وتعالی) یاری می‌دهد كسانی را كه (با دفاع از دین و معابد) او را یاری دهند. الله سبحانه وتعالی نیرومند و چیره است (و با قدرت نامحدودی‌كه دارد، یاران خود را پیروز می‌گرداند و چیزی نمی‌تواند او را درمانده كند و از تحقّق وعده‌هایش جلوگیری نماید).‏

نویسنده: شیخ عصام عمیره

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

هدف از روزه، تقوا و رأس تقوا، تحکیم اسلام

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی روزه ماه رمضان را بر مسلمانان فرض گردانیده و هدف نهایی آن را تقوا قرار داده است. تقوا یعنی امتثال به اوامر الهی و اجتناب از نواهی‌اش بوده. وقتی مسلمان إحسان را در روزه خود مراعات کند، متقی خواهد شد؛ چنانکه وی سبحانه وتعالی فرموده:

﴿يَٰأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ [بقره : 183]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! بر شما روزه واجب شده است؛ همانگونه که بر کسانی‌که پیش از شما بوده اند، واجب بوده است تا باشد پرهیزگار شوید.

مفسران درباره تقوا اقوال زیادی گفته و نگاشته اند؛ اما من در این مقاله به اقوال حضرت علی کرم الله وجهه در مورد تقوا می‌پردازم: «تقوا یعنی ترس از الله جلیل، عمل به تنزیل، قناعت به قلیل و آماده‌گی به روز رحیل می‌باشد.» من درینجا، روی این جمله تمرکز می‌کنم: «و عمل به تنزیل».

تنزیل یعنی کتاب الله و سنت نبی‌اش ﷺ. اگر مروری به واقعیت امت در صدر اسلام و قرون اولیه داشته باشیم، خواهیم دید که امت به تنزیل عمل می‌کرد؛ یعنی اسلام را در تمام امور زندگی خود: عبادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکمیت بخشیده بود. رمضان نزد مسلمانان ماه تقویه صله‌ی شان به الله بود و التزام شان به تقوا سدی برای انحرافات اخلاقی بود که ممکن از یک مسلمان در طول روزهای سال بروز کند. بنابر این، سعی می‌کردند تا در رمضان تقوای کامل و همه‌جانبه را کسب کنند.

اما واقعیت امروزی ما مسلمانان بعد از آن‌که دولت خلافت نابود گردید، احکام اسلام برچیده و حال مسلمانان متغییر گشت. اسلام نزد مسلمانان منحصر به احکام تعبدی گردیده و در امور زنده‌گی شان از احکام سیاسی، اقتصادی و دیگر نظام‌های اسلامی خبری نیست! حکم بماأنزل الله رخت بسته و به جایش حاکمیت جدائی دین از دنیا که کافر استعمارگر با خود آورده جایگزین شده! دست اسلام را از صحنه سیاسی کوتاه کرده و حکام سرزمین‌های اسلامی برای راضی نگهداشتن اربابان امریکایی، انگلیسی و امثالهم تلاش نموده، حتی اگر به قیمت غضب الهی تمام شود! خواهشات و هوای نفس استعمارگر حکم قوانین را به خود گرفته و او کسی است که نظام‌های دولتی و سیاسی را حد و مرز بخشیده، بلکه حاکم واقعی بوده و حکام دیگر، عروسک‌های بیش نیستند که استعمارگر هرگونه بخواهد آنان را می‌رقصاند. اکثریت مردم این حقیقت را دانسته، اما هم‌چنان دست زیر الاشه گذاشته و هیچ نمی‌کنند؛ این درحالی‌ست که کتاب الله در بین شان بوده و این قول الله سبحانه وتعالی را در آن می‌خوانند:

﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ أَعْمَىٰ﴾ [طه: 124]

ترجمه: و هرکس از یاد من روی گرداند، بی­گمان برای او زندگی (سخت و) تنگی خواهد بود و ما او را در قیامت نابینا محشور می­کنیم.

بلی، امروزه ما مسلمانان در تنگنا و سختی بسر می‌بریم؛ زیرا منهج الله و شریعت وی را رها نموده و به قوانین کفری متمسک شده، جهاد فی سبیل الله را که تنها راه رساندن اسلام برای کفار است ترک نموده ایم و از دولت و خلیفه‌ای که اسلام را در داخل تطبیق و رسالت هدایت و نور را برای جهانیان در خارج حمل کند محروم هستیم؛ با وجود آنکه این حدیث رسول الله ﷺ می‌خوانیم:

«وَالجِهَادُ مَاضٍ مُنذُ بَعَثَنِی اللهُ إلیَ أن یُقاتِلُ آخِرُ أمتِی الدَجَّالَ، لَا یُبطِلُهُ جَورُ جَائِرٍ، وَ لَا عَدلُ عَادلٍ... الدیلمی عن أنس.»

ترجمه: جهاد همیشه باقی است، از زمانی‌که الله مرا به پیامبری مبعوث کرد تا آن‌که آخرین امت من با دجال می‌جنگند، ظلم ظالمی و عدالت عادلی آن را از بین برده نمی‌تواند.

اما چگونه با کسی جهاد کنیم که ضلالت‌های آن را در حاکمیت خود گرفته ایم! به عبارت دیگر؛ خفته خفته را کی کند بیدار؟!

اما در عرصه اقتصاد، أحکام اسلام اقتصاد ما را جهت‌دهی نکرده؛ بلکه نظام سرمایه‌داری و بانک‌های سودی مثل بانک پولی جهان و دیگر بانک‌های بین المللی آن را رهبری و جهت دهی می‌کند؛ اما در عرصه اجتماعی یعنی پیوند مرد با زن و احکام خانواده؛ غرب کافر استعمارگر می‌خواهد تا مسلمانان أحکام توافق‌نامه سیداو را جایگزین احکام اسلام کنند؛ احکامی‌که بین مرد و زن به سوی مساوات کامل دعوت کرده و می‌خواهد تا قیمومیت مرد و احکام ازدواج و طلاق و امثالهم را لغو کند! در نهایت قصد دارد اسلام را که مسیر زندگی امت را هموار می‌سازد، از صحنه زندگی ناپدید سازد. بلی، از صحنه زنده‌گی امتی‌که الله برایش بزرگ‌ترین و با شرف‌ترین وظیفه را داده و آن این‌که باید وظیفه انبیاء را با حمل رسالتش به پیش ببرند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ[آل عمران: 110]

ترجمه: شما (ای مؤمنان) بهترین امتی هستید که به سود مردم آفریده شده اید (مادامی‌که) امر به معروف و نهی از منکر می­نمائید و به الله ایمان دارید.

ماه رمضان، فرصتی است برای بازنگری در حساب‌ها و بررسی و مراجعه به مواضع مان و هم‌چنان، فرصتی است برای بازگشت به کتاب پروردگار و سنت پیامبرمان تا آن را در واقعیت زنده‌گی خود بسان صحابه بزرگوار و تابعین تطبیق کنیم. پس چگونه بازگردیم؟ و چگونه اسلام را تطبیق کنیم تا به تقوا نایل شده و در حالی با رمضان وداع گوییم که این هدف بزرگ تحقق یافته باشد؟ کسی‌که به احکام اسلام نظر بیندازد، خواهد دید که احکام فردی مثل نماز، زکات و حج و امثالهم وجود داشته که مردم با آن‌ها کدام مشکلی ندارند! اکثریت مسلمانان، روزه می‌گیرند، نماز می‌خوانند، حج می‌کنند و زکات می‌دهند، اما احکام دیگری نیز وجود دارد که تطبیق آن در توان افراد نیست؛ مثل: قطع دست دزد و تازیانه زدن زناکار مجرد که مردم و افراد توان تطبیق آن را ندارند و هرج و مرج بوجود می‌آید. بنابر این، باید مرجعی وجود داشته باشد که چنین احکامی را تطبیق کند و رسول اللهﷺ که فرستاده الله بودند، هم‌چنان حاکم و رهبر مردم نیز بودند که امور مسلمانان را تنظیم و احکام اسلام را بالای شان تطبیق می‌کردند.

سپس رسول الله ﷺ بعد از خود کسی را به عنوان خلیفه خود برگزیدند که به امور مردم و تطبیق احکام اسلام رسیده‌گی کند، در عوض شان حاکمیت را به پیش ببرد و وی نماینده امت در تطبیق اسلام می‌باشد و این همان چیزی است که امت از آن محروم است. بلی، خلیفه‌ای که آن احکامی را تطبیق می‌کند که افراد توانایی تطبیق آن را نداشته و وی در تطبیق این احکام از امت نماینده‌گی می‌کند، در موجودیت چنین کسی با چنین شرایطی ما می‌توانیم که به تنزیل کاملاً عمل کنیم و برای مان تقوا حاصل شود. پس وظیفه امروزی امت برای کسب رضایت پروردگارش اینست که احکام الله را در تمام عرصه‌های زنده‌گی خود تطبیق و در یک بخش منحصر نکند و این زمانی عملی خواهد شد که با یک خلیفه بیعت شود.

این وظیفه و مکلفیت ماست که دوباره دولت اسلامی را روی کار آوریم؛ دولتی‌که کافر استعمارگر آن را نابود کرد و احکام کفری دیموکراسی، لیبرالیزم و امثالهم جایگزینش شد! پس بر همه ما لازم است تا همرای حاملان دعوت و فعالیت کننده‌گان برای تأسیس دولت خلافت بر منهج نبوت کار کنیم. از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که رمضان امسال نگذرد؛ مگر این‌که وی سبحانه وتعالی ما را با خلافت راشده بر منهج نبوت کرامت بخشد! همانا او ولی این کار بوده و بر آن قادر است!

برگرفته از شماره 438 جریده الرایه

نویسنده: إبراهیم عثمان (أبوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه