- نشر شده در ویدیوها
ارائه کننده توسط شیخ نضال صیام( ابوابراهیم)
بیت المقدس- سرزمین مبارک (فلسطین)
جمعه 20 شعبان 1440 هـ برابر با 26 اپریل 2019م
ارائه کننده توسط شیخ نضال صیام( ابوابراهیم)
بیت المقدس- سرزمین مبارک (فلسطین)
جمعه 20 شعبان 1440 هـ برابر با 26 اپریل 2019م
دیدار مطبوعاتی هفته وار استاد محمود کار
رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه ترکیه
سه شنبه 10 شعبان 1440 هـ برابر با 16 اپریل 2019م
"هر کس هم از الله بترسد و پرهیزکاری کند، الله راه نجات (از هر تنگنائی) را برای او فراهم میسازد"
توسط شیخ ابو انس حصری
سرزمین مبارک (فلسطین)
پنجشنبه 19 شعبان 14440 هـ برابر با 25 اپریل 2019م
استاد قدیر احمد القصص
عضو حزب التحریر-ولایه لبنان
گفتوگوی مذکور ضمن فعالیتها
این گفتوگو در نمایشگاه کتاب در طرابلس برگزار شد
چهارشنبه 18 شعبان 1440 هـ بر ابر با 24 اپریل 2019م
ب
(ترجمه)
اسلام، قانون کامل زندگی بوده که تمام راههای اشباع حاجات عضوی و غرایز انسانی را بدون اینکه این راهحل برای خود انسان و یا دیگران سبب مشقت و دشواری گردد، در بر میگیرد. اسلام برای تمام مشاکلیکه پیش میآید، راهحلهایی را در نظر گرفته است و این یگانه دینی است که خالق بشر آن را برای بندگانش پسندیده تا زوجین با زندگی گوارا ادامهی حیات کرده و از خالقشان راضی باشند. اسلام غریزهی نوع و حفظِ نوعیت بشری را مانند دیگر غرایز به انسان یاد داده، طریقهی شرعیاش را نیز بیان کرده و برای حفظ و اشباعاش ازدواج را سنت قرار داده تا رابطهی مقدس بین زوجین تأمین گردد؛ رابطهای محکمیکه هردویشان را جمع مینماید. در زمینه الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا﴾
[نساء: 21]
ترجمه: و چگونه آن را باز میستانید؛ حال آنکه بهیکدیگر رسیدهاید(و باهم آمیزش کردهاید) و زنان از شما پیمان استوار گرفتهاند.
هر آن کسیکه به الله سبحانهوتعالی ایمان دارد، بهخاطر اشباع غریزهاش بهغیر از این رابطه، به راهحل دیگری نرود. از همین جهت است که اسلام برای "انتخابِ بهتر" تأکید نموده و آن انتخاب بهتر اینست: "مردانِ پاک برای زنانِ پاک" تا این شراکت در طولِ حیات، متین، قوی و دائم باشد.
احتمال دارد، گاهی زن و گاهی هم شوهر در انتخاب خود اشتباه نمایند که در نتیجه پیوندشان نیز فاسد شود؛ در اثر اختلاف مزاج و تقاضاهای منحصر بهفرد و یا بهاثر اختلاف و نبود محبت در بینشان؛ سرانجام این زندگی مشترک بهتباهی کشیده میشود که در اینصورت طلاق یگانه راه نجات آنها محسوب میگردد.
آری، اسلام طلاق را مشروع قرار داده و این را بدترین حلال نیز دانسته که در برخی حالات از زوجیتیکه توافق زوجین و زندگی مشترک بینشان امکانپذیر نباشد، طلاق بهترین راهحل میباشد. برای اینکه این خالیگاه خطرات و خرابی دیگری را متوجه تمام جامعه نسازد، اسلام، طلاق را مشروع قرار داده است. همچنان، برای اینکه پس از تخریب رشتهی توافق و محبت بین زوجین، روابط بیشتر ملوث نگردد، اسلام طلاق را مشروع ساخته است؛ چون الله سبحانهوتعالی طبیعت و سرشت مخلوقات خویش را درست میداند؛ پس در انحلال زوجیت نیز اختیار داده تا زوجین از "حلال" استفاده نمایند و در جدایی نیز مسیر هوی و هوسی را که پروردگار دوست ندارد، اختیار نکنند.
برخلاف اسلام، نصرانیت این امر را ناپسند خوانده و برای زوجین طلاق را اجازه نمیدهد؛ چون زوجیت را مطلقاً یک رابطهی مقدس تعبیر نموده و مرد را مکلف ساخته که در طولِ حیاتاش با یک زن زندگی را ادامه دهد. در عینِ حال، زوجین را مکلف ساخته تا در تعهد رابطهی مقدس زناشویی با یکدیگر امین باشند؛ پس نصرانیت طلاق را از اساس به حیث یک قاعدهی عمومی تحریم کرده است. در واقع دیده شد که این سختگیری، زندگی زوجیت را بهمشکلات زیادی سردچار کرد؛ زندگی مشترک را ناممکن ساخت؛ هرکدام زوجین هوای نفس خود را محکم گرفتند و رابطهی فامیلی و اجتماعی منجر به فساد گردید. جامعهی کلیسا که بیشتر بر مبنع اصلی خود(کتاب مقدس) معتقد است، در خصوص ازدواج صراحت دارد: «هر آنکسیکه همسر خود را بهعلت زنا طلاق میدهد؛ یعنی اینکه خانماش زنا کرده و یا کسیکه با زن مطلقه ازدواج نماید؛ در حقیقت وی زنا کردهاست.» اما بهاثر وجود قوانین سختگیرانهاش، کلیسا در مشکلات پیشآمدهای زوجیت بیجواب مانده و خلاف معتقدات خود ناگهان دست بهوضع قوانین و اجتهاداتی زد که طلاق را ضمن شرایط خاص، امر پسندیده تلقی کرد؛ از جمله اگر یکی از زوجین مرتکب زنا شود که رابطهی مقدس زوجیت را کثیف سازد و یا زوجین بهمصیبتهای همچون دیوانهگی و مصاب شدن زوجین بهمرض لاعلاجیکه زیانهای زیادی متوجه زندگی مشترک زوجین و یا اولاد آنها شود و یا زوجین بدون اجازهی همدیگر بیشتر از سه سال غائب شوند و یا اینکه اصلاً ازدواج بدون رضایت زوجین عقد شده باشد؛ پس ضمن شرائط مذکور، طلاق را امر پسندیده دانستهاند.
این موقف کلیسا بود که رابطهی ازدواج را مطلقاً یک رابطهی مقدس دانسته که باید بدون طلاق ادامه پیدا کند؛ با وجود آن، در مقابل مشکلات فوق، که زندگی مشترک فامیلها را ناممکن میسازد، خلاف معتقدات خود، طلاق را منحیث راهحل تلقی نمود.
موقفگرایان دیگر، آزادیخواههان و فیمینستها اند که بهمجرد زیستن بدون رابطهی زوجیت، فراخوانده و بهفرد و جامعه اجازه میدهند که طبق خواسته و هوای نفس خود زندگی کنند. این موقفیاست که اصحاب آن در پی تخریب خانواده و نظام فامیلی میباشند. یکی از نویسندگان مکتب وجودی خانم "سیموندی بوفوار" معتقد است که: «ازدواج، زندان ابدی برای زن است که همه آرزوها و آرامشاش را از بین میبرد.» همچنان خانمِ مذکور سازمان زوجیت را سازمانِ جبر برای زنان تعبیر کرده که از بین بردن و الغای آن را حتمی میداند. از همین جهت است که فمینیستها بر "آزادییی رابطه و آزادییی جدائی بین زن و مرد و یا بین همجنسبازان معتقد اند" پس اینگونه موقفگیری، زندگی را بیهوده ساخته و سبب اختلاط نسلها شده و خانواده و جامعه را خراب و فاسد میسازد.
اما دین اسلام، قانون الهی است که بهترین راه را برای حیات انسانها ترسیم نموده است؛ پس بهتر از خالق، کی داناتر بهمخلوق و کی تواناتر بهتنظیم زندگی و اعمال انسانها می باشد؟!
الله سبحانهوتعالی است که ازدواج را مشروع ساخته تا بهواسطهی آن انسانها غرائز خود را اشباع نموده، در نتیجه تکاثر و تناسل نمایند و نوع بشریت در زمین ادامه پیدا کند. برای تحقق این هدف اسلام بهانتخاب همسر بهتر تشویق کرده تا زندگی بدون تزلزل ادامه یابد؛ اما باوجود اینهم، شیطان در این میان کار میکند تا در میان زوجین تفرقه را ایجاد نماید. در زمینه، رسول الله صلیاللهعلیهوسلم میفرماید:
«إنّ إبليس يضع عرشه على الماء ثمّ يبعث سراياه فأدناهم منه منزلة أعظمهم فتنة يجيء أحدهم فيقول فعلت كذا وكذا فيقول ما صنعت شيئا قال ثمّ يجيء أحدهم فيقول: ما تركته حتّى فرّقت بينه وبين امرأته قال فيدنيه منه ويقول: نِعم أنت...»
ترجمه: ابلیس عرش خود را بالای آب میگذارد؛ بعد از آن لشکر خود را میفرستد؛ نزدیکترین فرد لشکرش کسی است که بهایجاد بزرگترین فتنه موفق شود. فردی آمده گزارش میدهد که فلان فلان کار را انجام دادم، ابلیس میگوید که هیچچیزی را انجام ندادی؛ باز یکی دیگرش میآید و میگوید: رهایشان نکردم تا اینکه در میان زن و شوهر جدایی افگندم؛ پس ابلیس آن فرد را نزدیک خود خواسته و برایش میگوید: بلی، تو بهترین کار را کردی!
تفرقه بین زوجین از جملهی اعمال شیطان است و بدترین حلال نزد الله سبحانهوتعالی محسوب میشود. پس از آنکه هرگونه سعی برای خاموش کردن آتشِ اختلاف در زندگی زوجین ناممکن گردد، طلاق یگانه راهحل باقی میماند که در این صورت انحلال زوجیت بهتر از تباهی و خطرات زندگی است.
اسلام آمده تا جوامع را از هرگونه مشکلات، افکار فاسد و روابط غلط پاک سازد و در مقابل مفاهیم و روابط پاک را در جامعه نهادینه نماید تا جامعه کاملاً صاف گردد. اسلام برای تداوم زوجیت، افکار و راهحلی؛ مانند: رحمت و شفقت را پیشکش میکند؛ هرگاه بدبینی و کینه جایگزین آن شود، راهحل جدائی را در نظر دارد.
الله سبحانهوتعالی به این موضوع سورهی کامل "طلاق" را اختصاص داده و بهگونهای مختصری در سورهی بقره، از آن سخن گفته و احکاماش را بیان نموده تا مردم مانند اینکه پروردگار خویش را می پرستند، مطابق این حکم نیز به پیش بروند تا بهسبب آن جامعه حفظ مانده و هرگاه سلولی از سلولی جامعه به مشکلی مواجه گردد، از لغزشها در امان بماند. در این دین عظیم، راهحلهایی وجود دارد که جامعه را از مشکلات حفظ و ثبات میدهد.
اسلام، سراپا خیر است. هرازگاهی در امری از امور؛ اگر برای ما بهگونهی شر ظاهر گردد، برمقتضای حالش حکم مینماییم؛ از خفاء و پنهانش؛ جز الله سبحانهوتعالی هیچکسی چیزی نمیداند. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾
[بقره: 216]
ترجمه: نزدیک است چیزی را ناپسند بدانید؛ در حالیکه آن برایتان خیر باشد و نزدیک است چیزی را دوست بدارید؛ در حالیکه آن برایتان شر باشد. الله میداند و شما نمیدانید.
در طلاق هرآنچه بهنظر شما بد باشد، آن به اذن الله سبحانهوتعالی خیر برای زوجین، فرزندان و در عموم برای خانواده بوده و انحلال آن بهتر از بقایش خواهد بود؛ چون ممکن است در صورت بقاء، زندگی را بهتباهی کشانیده، بدبختی و مفاسد دیگر را در پی آرد.
ازدواج، پیوندِ محکم و ناگسستنیست که اسلام بدان تشویق کرده تا این پیوند بر پایههای محکم و ثابتی از محبت و رضایت الله و احکام آن بنا شود تا در برابر مشکلات و اختلافاتیکه در آینده دامنگیر زوجین خواهد گردید، باثبات بمانند. این همان چیزیست که الله سبحانهوتعالی برای بندگانش مشروع ساخته تا خانواده در میان خود با دوستی، محبت و رحمت آمیخته شوند و جامعه هم بههمین اساس بنا یابد و همه افراد جامعه برای بدست آوردن رضایت پروردگارِ آسمان و زمین رقابت و سعی نمایند. هرگاه این پیوند با خلل و نقصی مصاب گردد، در زمینه، راههای حلِ زیادی وجود دارد که شریعت الهی بدان تفصیل داده است.
نویسنده: زینت صامت
برای رادیوی مرکزی حزب التحریر
(ترجمه)
اسلام جایگاه مادری را بالا برده و جایگاه بالاتری در جامعه به آن بخشیده و اهمیت زیادی را برای نقش زنان به عنوان زنان صاحبِ خانه و مربی اطفال اختصاص داده است و در برابر والدین، الله سبحانه وتعالی فرزندان را مکلف به اعطای حقوق نموده است:
﴿وَوَصَّینَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَینِ أَنِ اشْكُرْ لِی وَلِوَالِدَیكَ إِلَی الْمَصِیرُ﴾
[لقمان: 14]
ترجمه: و به انسان دربارۀ پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد و از شیر باز گرفتنش در دو سال است(آری، سفارش کردیم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جای آور که باز گشت(همۀ شما) به سوی من است.
مردی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: مستحقترین مردم کیست تا همراه وی خوب زندگی کنم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «مادرت.» او گفت: پس کی؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «سپس مادرت.» گفت: پس از آن کی؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «سپس مادرت.» گفت: پس از آن کدام شخص؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «سپس پدرت.» (رواه بخاری)
همچنان رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودهاند :
«تَزَوَّجُوا الْوَدُودَ الْوَلُودَ فَإِنِّی مُكَاثِرٌ بِكُمُ الأُمَمَ»
(رواه أبوداود)
ترجمه: با زنان مهرگر و زاینده ازدواج نمائید؛ زیرا من با کثرت شما در بین امتها افتخار دارم.
دیدگاه اسلام به جایگاه بلند مادری و اهمیت بالای آن بر تعریف نقشها و وظایفی از حقوق خاص برای زنان و مردان در زندگی خانوادگی برمیگردد. اسلام نقش اساسی زنان را به عنوان زنان خانهدار و مراقبان برای کودکان و نقش مردان را به عنوان ولی و آموزگار خانواده میداند. این نقش بنیادی زنان است؛ اگر آنها بخواهند کار کنند، این حق آنها نفی نمیگردد؛ درین مورد الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾
[نساء: 34]
ترجمه: مردان سرپرست زنان اند، به دلیل آنكه الله برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و(نیز) به دلیل آنكه از اموالشان خرج مىكنند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید
«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ، وَالْأَمِیرُ رَاعٍ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَیتِهِ، وَالْمَرْأَةُ رَاعِیةٌ عَلَى بَیتِ زَوْجِهَا وَوَلَدِهِ...»
(رواه بخاری و مسلم)
ترجمه: تمام شما مسئول اید و هرکس از زیر دست خود مسئول است؛ پس مرد بر اهل خانوادۀ خود و زن از خانۀ شوهر خود و فرزند خود مسئول است...
الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ﴾
[بقره: 233]
ترجمه: خوراك و پوشاك آنان(مادران) به طور شایسته بر عهدۀ پدر است.
دولت خلافت بر منهاج نبوت، از نقشهاییکه در اسلام برای زنان و مردان در زندگی خانوادگی مکلف ساخته، محافظت مینماید و نقش مهمی را از زنان به عنوان زن و مادر تحکیم خواهد کرد. این نقش زنان دارای ضمانت و پشتوانۀ مالی است تا آنها به اثر کسب و کار معیشت در قبال وظایف مهم خود در برابر فرزندان و خانوادههایشان تحت فشار قرار نگیرند. به عنوان مثال: اگر یک زن خویشاوند مردی برای حمایت از خود ندارد، زیر سایۀ حاکمیت اسلام، دولت خلافت موظف است این کار را انجام دهد. بنابر این، قوانین اسلامی تنها تحت سایۀ خلافت قابل تطبیق اند؛ حمایت از مادران را که برای مراقبت از فرزندانشان موظف اند، مورد حمایت قرار میدهد. همچنین خلافت به گونه دائمی ضامن آنست که از پرداخت مصارف مالی شانه خالی نخواهد کرد تا خود و فرزندان خود را حفظ نمایند. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرمایند:
«مَنْ تَرَكَ مَالاً فَلأِهْلِهِ وَمَنْ تَرَكَ دَینًا أَوْ ضَیاعًا فَإِلَی وَعَلَی»
(رواه مسلم)
ترجمه: هرکه دارائی به ارث گذاشت، برای ورثهاش است و هرکس قرضدار و مسئول بمیرد، ادای آن از من و بر من است.
مادۀ 112 پیشنویس قانون اساسی حزب التحریر صراحت دارد: «اصل در زن آنست که وی مادر و مربی خانه بوده.» همچنان مادۀ 120 صراحت دارد: «قوامیت مرد بر زن قوامیت سرپرستی میباشد؛ نه قوامیت حکمفرمایی و طاعت مرد بر زن و نفقۀ زن بر شوهر فرض گردیده است که باید مطابق عرف امثال وی اداء گردد.» و ماده 156 پیشنویس قانون اساسی حزب التحریر: «دولت متضمن پرداخت نفقه برای کسانی است که نه مال دارند؛ نه کارکرده میتوانند و نه سرپرستی دارند که مسئولیت نفقۀ آنها را به عهده بگیرد و همچنان دولت مسئول کمک و همکاری با ضعفاء و مصیبت زدهگان و مبتلایان میباشد.» در زمان خلافت عمر بن الخطاب، خلیفۀ دوم اسلام بود که نخستین نظام امتیازات طفل را در جهان معرفی کرد تا والدین در مراقبت فرزندانشان، مورد کمک مالی قرار گیرند.
مزایای نفقۀ زنان به شدت تحت حاکمیت اسلامی حفظ شده است. هند بنت عتبه به نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: «ای رسول الله! ابوسفیان مرد ممسک است؛ مرا اجازه است تا از دارائی او آنچه نزدم هست، بردارم و مصرف خانه کنم؟» رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «لاَ إِلاَّ بِالْمَعْرُوفِ» یعنی نه؛ مگر قدر معروف.
در مورد علماء اسلام در زمان خلافت عباسی کتابهای زیادی نوشته اند؛ از جمله خصاف عراقی فقیه مذهب حنفی در کتاب خود توضیح میدهد: «چگونه زنان علیه شوهران خود که از ادای نفقۀ آنها سرباز میزنند و یا در سفر غائب اند، نزد قاضی شکایت درج کنند؛ طوریکه آنها از قاضی میخواهند یک ضمانت را تعیین کند که مسئول پرداخت نفقۀ آنها باشد. اگر شوهرانشان ناپدید شوند، ممکن است به نزد قاضی بروند و از او بخواهند یک نماینده را برای مدیریت اموال شوهر و برای تأمین نفقه تعیین کند.» سوابق قضایی خلافت عثمانی نیز نشان میدهد که مردان از نظر قانونی مکلفیت محافظت مالی زن و فرزندان خود را دارند. اگر مردان آماده نشود، همسر میتواند شکایت خود را به محکمه ارائه کند و قاضی پرداخت نفقه را به زور اعمال میکند. این شامل دسترسی به اموال شوهر برای پیشبرد زندگی به قدر معروف است. برای همسرانِ رها شده اجازه است که برای هر یک از فرزندان خود از هر بخشی از ثروت یا داراییهای شوهر خود برای مصارف زندگیاش اخذ نماید و همچنین میتوانند از محکمه بنام شوهر درخواست قرض کنند تا توسط آن حمایت شوند و شوهر مسئول پرداخت آن قرض خواهد بود. مثال زیر نمونهای از مواردِ پروندۀ قضایی شهر کایزری در خلافت عثمانی است:
سینیت آنا بنت شیخ محمد افندی اقامۀ دعوی مینماید: «من همسر عبدالفتاح بن عبدالقادر از گلک مهل(قریهای) هستم که شوهرم برای مدت طولانی غایب بود. من به نفقۀ زندگی ضرورت دارم.» از سینیت آنا خواسته شده است که حلف شرعی بخورد که شوهرش برای او چیزی برای نفقه نگذاشه است؛ سپس برای وی مبلغ پانزده آقچه روزانه اختصاص داده شد و همچنان اجازه گرفتن قرض نیز برایش داده شد.
جایگاه و احترامی را که اسلام به مقام مادری قائل شده است، اهمیت آن تحت حکومت اسلامی در زندگی خانوادگی و جامعه محسوس بوده و دولت در شکلگیری ذهنیت خوب نسبت به این نقش حیاتی، زنان را تقویت میدهد. مادران در طول تاریخ خلافت زیر سایۀ اسلام از نعمات آن لذت بردهاند که جهان مانندش را ندارد.
برای مثال: خلافت عثمانی وضعیت زنان را در جامعه ارتقاء داد و مادران توسط فرزندانشان بااحترام و رفتار بسیار دقیق مورد حمایت قرار میگرفتند و از سوی دیگر، مادران فرزندان خود را با شور و رغبت و محبت آموزش میدادند. عبدالله بن عباس رضی الله عنه گفت: «من عمل دیگری را سراغ ندارم که بنده را به الله نزدیک سازد، به غیر رفتار خوب و احترام مادر.» گفته میشود که عبدالله بن عمر رضی الله عنه یک بار مرد یمنی را که در نزدیکی کعبه مادرش را در پشتش حمل کرده، طواف میکرد، دید؛ این مرد به عبدالله بن عمر گفت: «مادر خود را حمل میکنم که من را حمل کرده است و من را دوبار و الاصلا را شیر داده است؛ آیا آنچه را مادر انجام داده بود، پسر پوره میکند؟ گفت: نه برابر یک جرقۀ آن.
به زین العابدین، یکی از علمای معروف گفته شد: «شما بارعایتترین فرد برای مادر خود هستید؛ اما ما هرگز ندیدهایم با یک ظرف با او غذا بخوری؟» پاسخ داد: «من میترسم که دستم را به غذائی برسانم که چشمانش در ظرف آنرا میبیند و به اثر آن گنهگار خواهم گشت.»
«یک ویژگی زیبا در شخصیت ترکها، رفتار نیک و احترام آنها است... مادر را مشاور حکیم میدانند؛ با او مشاورت، احترام و تعهد میگذارند و از او میشنوند و اطاعت میکنند و تا آخر مرگ او را محترم شمرده، پس از مرگاش وی را به خاطر مهربانی و شفقتاش به نکوئی یاد میکنند.» (منبع: کتاب شهر سلطان و اخلاق محلی ترکها در سال 1836؛ نویسنده: جولیا پردو، شاعر، تاریخنگار و سیاح انگلیسی)
نظام آموزش و پرورش و رسانههای خلافت اسلامی برعلاوۀ فضای عمومی جامعۀ اسلامی کمک خواهد کرد که مادران مسلمان در مسئولیت جدی خود در خصوص پرورش کودکان برای تبدیل کردن آنها به شخصیتهای قوی اسلامی موفق شوند تا اطفالشان درین فضای اسلامی خدمتگذار دین الله و سپس اتباع راستین دولت خلافت و همچنان یک منبع خوب برای جامعه شوند. ازین جهت، اسلام دارای استراتیژی بینظیر در مورد اهمیت مادر بودن است که با مجموعهای از قوانین و وظایف برای زنان و مردان برای حصول اطمینان از حمایت و پشتیبانی آن همراه بوده است. تحت حاکمیت اسلام، در خصوص وظایف مهم زنان به عنوان زنان خانه و مراقبان برای فرزندان خود، در زنان یک احساس بزرگ و ارزش ذاتی به انجام وظیفه غرس شده است تا آنها با جدیت تمام وظیفۀ خویش را انجام دهند و همچنین مفاهیم شرعی داخل خانوادهها محرک قوی و یکپارچه را تشکیل میدهند.
بنابر این، خلافت تنها دولتی است که به شیوۀ جامع به قدر و منزلت زن توجه دارد و از شأن خلافت است که مقام سزاوار مادری را در جامعه به مادر بازگرداند و اطمینان دهد که حقوق کودکان و تربیت آنها به طور مؤثر باز میگردد و حرمت خانواده و انسجام دوباره بدست میآید.
نویسنده: دوکتور نسرین نواز
رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
خطبه جمعۀ شیخ محترم یوسف مخازره (ابو الهمام) سرزمین مبارک (فلسطین) جمعه، 13 شعبان 1440هـ.ق / 19 اپریل 2019م
خطبه جمعۀ استاد ناصر رضا رئیس کمیتۀ روابط عمومی حزب التحریر - ولایه سودان خرطوم، 13 شعبان 1440هـ.ق / 19 اپریل 2019م
پنج شنبه، 12 شعبان 1440هـ / 18 اپريل 2019م
ارایه کننده: شیخ یوسف ابو اسلام سرزمین مبارک (فلسطین) شنبه، 14 شعبان 1440هـ.ق / 20 اپریل 2019م