یکشنبه, ۲۲ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

در صفحۀ ۲۸ جزء سوم کتاب شخصیۀ اسلامی(کتاب اصول فقه) در باب "لاحُکم قبل ورودالشرع"  چنین تصریح شده است: «بناء هر عملی‌که از انسان صادر و یا به عمل انسان تعلق گیرد، در شریعت جایگاه و حکمی دارد و هر حکمی دلیلی دارد که از خطاب شارع بر آن دلالت کرده است؛ زیرا حکمی قبل از ورود شرع و خطاب شارع به وجود نمی‌آید، از اینرو قبل از بعثت و بعد از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم هیچ حکمی بدون دلیل شرعی وجود ندارد؛ مگر توسط دلیلی‌ از رسالتش که آن را رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده و به طور معين به آن حکم کند.

سوال این است که چگونه بین قاعدۀ "لاحکم قبل ورود الشرع" (یعنی هیچ حکمی قبل از وارد شدن شریعت وجود ندارد) و بین آنچه که در تفسیر قرطبی در خصوص آیۀ مبارکه ذیل آمده است جمع می‌شود؟

﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَداً وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ﴾

[توبه: ۸۴]

ترجمه: هرگاه يكی از آنان مُرد اصلاً بر او نماز نخوان و بر سر قبرش(برای دعا و طلب آمرزش و دفن او) نه ايست؛ چرا كه آنان به الله (سبحانه وتعالی) و رسولش باور نداشتهاند و در حالی مردهاند كه از دين الله (سبحانه وتعالی) و فرمان او خارج بودهاند.

چنانچه قرطبی در خصوص آیه فوق ذکر یازده مسئله را ذکر نموده‎است:

اول: روایت است که این آیه در مورد عبدالله ابن اُبی ابن سلول و نماز رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل شده است، این مسئله در صحیح‎بخاری و صحیح‎مسلم و غیر از آن‌ها در دیگر کتب حدیث ثابت شده‎است، در ظاهر امر روایات نشان می‌دهد که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر عبدالله ابن ابی نماز خواند و بعداً این آیۀ مبارکه نازل شده است. از انس بن مالک روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی می‌خواست به ابی ابن سلول نماز جنازه بخواند؛ جبرئیل علیه السلام نزد وی آمد، لباسش را گرفت و به عقب کشید و برای رسول الله صلی الله علیه وسلم این آیۀ مبارکه را تلاوت نمود، پس رسول الله صلی الله علیه وسلم از نماز منصرف شده و نماز نخواند؛ روایاتِ ثابت خلاف این روایت است. در بخاری از ابن عباس روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای آن نماز خواند؛ ولی بعداً منصرف شد. مدتی نگذشت که دو آیه از سورۀ "توبه" نازل شد و مانند این روایت از ابن عمر روایت شده است که این روایت را مسلم تخریج نموده، ابن عمر می‎گوید: «وقتی عبدالله ابن ابی ابن سلول مُرد، پسر آن عبدالله نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و خواست که پیراهن خود را بدهد تا پدرش را با پیراهن رسول الله صلی الله علیه وسلم کفن کند و سپس بر آن نماز بخواند، رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌خواست بر ابن ابی نماز بخواند عمر رضی الله عنه استاده شد و لباس رسول الله صلی الله علیه وسلم را گرفت و گفت، یا رسول الله! آیا بر این نماز می‌خوانی در حالی‌که از نماز بر آن نهی شدی! رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: مرا الله سبحانه  وتعالی اختیار داده است، سپس این آیه را تلاوت نمود:  ﴿اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً﴾ [توبه: ۸۰] ترجمه: چه برای آنها استغفار کنی و چه نکنی، (حتّی) اگر هفتاد بار برای آنها استغفار کنی. سپس فرمود: «من از هفتاد مرتبه بیشتر طلب استغفار خواهم نمود.» حضرت عمر رضی الله و عنه گفت او منافق است. بعد از آن  رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن نماز خواند و الله سبحانه وتعالی این آیه مبارکه را نازل فرمود: «به هیچ یکی از این‌ها نماز نخوان و بر سر قبر آن استاد نشو!» رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز را ترک کرد، بعضی علماء گفته اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم بنابر ظاهر اسلام عبدالله ابن ابی بر آن نماز خواند و سپس این نماز را به دلیل نهی شدن آن ترک کرد. اقتباس از تفسیر قرطبی در مورد آیه ۸۴ سورۀ توبۀ تمام شد.

آیا نماز رسول الله صلی‎الله علیه وسلم بر عبدالله ابن ابی ابن سلول توسط این آیۀ مبارکه منسوخ گردیده است؟ و آیا در آن وقت حکمی قبل از ورود شرع، خلاف قاعدۀ عمومی" لا حکم قبل ورود الشرع" موجود بوده است؟ از شما سپاس‌گذاری می‎کنم! امید است که در این باره توضیح دهید.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

سوال شما این است که اگر نماز رسول الله صلی الله علیه وسلم به ابن ابی منسوخ شده باشد آیا این مسأله با قاعدۀ " لا حکم قبل ورود الشرع" (حکمی قبل از وارد شدن خطاب شارع نیست.) نمی‌باشد؟

برادر محترم! طوری‌که در جزء اول کتاب شخصیه اسلامی در باب "عدم جواز اجتهاد رسول الله صلی الله علیه وسلم" ما به این مسئله پرداختیم، در آنجا احادیثی‌که نماز رسول الله صلی الله علیه وسلم را برای عبدالله ابن ابی بیان نموده واضح ساختیم که این احادیث عقلاً مردود است؛ زیرا این احادیث با نصوص قوی‌تر از خود یعنی با قرآن کریم در تناقض قرار می‌گیرد، در این خصوص در صفحۀ ۱۵۰ الی ۱۵۲ متن ذیل ذکر شده است: «و اما این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی:

﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَداً وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ﴾

[توبه: ۸۴]

ترجمه: هرگاه يكی از آنان مُرد اصلاً بر او نماز نخوان و بر سر قبرش(برای دعا و طلب آمرزش و دفن او) نايست؛ چرا كه آنان به الله (سبحانه وتعالی) و رسولش باور نداشتهاند و در حالی مردهاند كه از دين الله (سبحانه وتعالی) و فرمان او خارج بودهاند.

این آیۀ مبارکه بعد از این قول الله سبحانه وتعالی آمده است:

﴿فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوّاً إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ﴾

ترجمه: هرگاه الله (سبحانه وتعالی) تو را (از جنگ تبوك) بسوی گروهی از آنان بازگرداند و ايشان از تو اجازه خواستند كه در ركاب تو بسوی جهاد حركت كنند، بگو: هيچگاه با من به جهاد نخواهيد آمد و هيچ وقت همراه من با هيچ دشمنی نخواهيد جنگيد(و اين افتخار نصيبتان نخواهد شد) چرا كه شما نخستين بار به كناره‌گيری و خانه‌‌نشينی خوشنود شديد، پس با كناره گيران و خانه نشينان بنشينيد(و با پيرمردان و زنان و بيماران و كودكان باشيد)!

از این آیه واضح می‌شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم منافقین را در غزوات با خود نمی‌برد تا بدین وسیله منافقین خوار و ناچیز گردند و با شرف جهاد و خروج با رسول الله صلی الله علیه وسلم نائل نگردند و در آیۀ بعد از این آیه به صورت مستقیم بیان نموده است:

 ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ﴾

ترجمه: یعنی بر ایشان نماز نخوان.

 که این آیه بر ناچیز شمردن و خوار ساختن منافقین افزود و این خوار ساختن در وقت حکم کردن بر ایشان بوده است، پس این آیه و آیۀ قبل و بعد از آن، احکام منافقین و چگونگی تعامل بر ایشان را نشان می‌دهد. این آیات نشان می‌دهد که نباید منافقین در منزلت مؤمنین قرار گیرند و این آیه دلالت بر این را ندارد که گویا رسول الله صلی‎الله علیه وسلم در مسئلۀ نماز بر ابن اُبی  اجتهاد نموده است؛ بلکه این آیه بر خلاف این مسئله دلالت دارد. حالا آنکه این آیه در برابر منافقین تشریع شده است و با آیات دیگری‌که در این سوره ذکر شده‎، انسجام کامل دارد. پس به هیچ‌وجه از صراحت و دلالت این آیه نه منطقاً و نه مفهوماً چنین چیزی دانسته می‌شود و این آیه دلالت بر آن ندارد که گویا اجتهاد و یا خطای رسول الله صلی الله علیه وسلم را تصحیح کرده باشد.

اما احادیثی‌که در مورد شأن نزول این آیه آمده است، روایات آحادی می‌باشند که دلیلی برعقیده نبوده و نمی‌تواند با دلیل قطعی(قرآن کریم) در تعارض قرار گیرد و دلیل قطعی‌که تبلیغ رسول الله صلی الله علیه وسلم را در مورد احکام ثابت می‌سازد این است که رسول الله صلی الله علیه وسلم جز وحی از دیگر چیزی پیروی نمی‌نمود. علاوتاً این احادیث طوری دلالت دارند که گویا عمر ابن خطاب رضی الله عنه تلاش نموده تا رسول الله صلی الله علیه وسلم را از نماز جنازه بر "ابن ابی" منع نماید، این بدین معنی است که وی می‌خواسته تا رسول الله صلی الله علیه وسلم را از یک عملی‌که توسط آن یک حکم را تشریع نماید، منع کند و یا این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم را از عملی منع نماید که از منظر شریعت یک عبادت به حساب می‌آمد؛ اما رسول الله صلی الله علیه وسلم در برابر این عمل عمر رضی الله عنه سکوت کرده است و بعداً این آیۀ مبارکه نازل شد که چنین مسئله‌ای در حق رسول الله صلی الله علیه وسلم جائز نمی‌باشد، بناءً عمل نمودن به این احادیث با نبوت و رسالت رسول الله صلی الله علیه وسلم در تعارض بوده، عقلاً مردود است.

حدیثی دال بر این است که رسول الله صلی الله علیه وسلم پیراهن خود را برای عبدالله ابن ابی داد و می‌خواست بر آن نماز بخواند در حالی‌که او رئیس منافقین بود. عبدالله ابن ابی را الله سبحانه وتعالی بعد از غزوۀ بنی مصطلق رسوا نمود. پسر ابن ابی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد تا رسول الله صلی الله علیه وسلم آن منافق را بشناسد و از قتل آن دست کشید و الله سبحانه وتعالی سورۀ منافقین را بعد از غزوۀ بنی مصطلق نازل کرد و برای رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان کرد:

﴿هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾

[منافقون: ۴]

ترجمه: پس از آنان بر حذر باش! الله آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‌شوند؟!

﴿فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ﴾

[منافقون:۳ ]

ترجمه: بر دلهای آنان مهر نهاده شده و حقیقت را درک نمی‌کنند!

﴿وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴾

[منافقون:۱]

ترجمه: ولی الله (سبحانه وتعالی) گواهی میدهد كه منافقان در گفتۀ خود دروغگو هستند(چرا كه به سخنان خود ايمان ندارند)!

 سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و پیراهن خود را برای رئیس منافقین داد و تلاش می‌نمود که بر رئیس منافقین نماز بخواند و عمر رضی الله عنه آن را منع نمود این چنین حدیثی بر آیات مبارکه در تناقض است. آیۀ سورۀ توبه در سال نهم یعنی چند سال بعد از سورۀ منافقین نازل شده است؛ لذا احادیثی‌که از عمر رضی الله عنه و در مورد پیراهن رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده ویا دیگر احادیثی‌که با چگونگی تعامل منافقین بعد از غزوۀ بنی مصطلق و آیات مبارکه در تناقض قرار دارد، عقلاً این احادیث مردود اند.» ختم متن کتاب شخصیه.

وقتی‌که این احادیث مردود باشد پس نسخ این احادیث توسط این آیۀ مبارکه:

﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَداً وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ﴾

[توبه: ۸۴]

ترجمه: هرگاه يكی از آنان مُرد اصلاً بر او نماز نخوان و بر سر قبرش(برای دعا و طلب آمرزش و دفن او) نايست؛ چرا كه آنان به الله (سبحانه وتعالی) و رسولش باور نداشتهاند و در حالی مردهاند كه از دين الله (سبحانه وتعالی) و فرمان او خارج بودهاند.

معنی ندارد؛ زیرا با رد این احادیث حکمی باقی نمی‌ماند که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر منافقین(عبدالله ابن ابی سلول رئیس منافقین) نماز خوانده باشد؛ لذا حکمی باقی نمی‌ماند که با نزول آیۀ مبارکه منسوخ شده باشد، بناءً به دلائلی‌که در فوق بیان نمودیم، نمازی بر"ابن ابی" باقی نمی‌ماند، از این‌رو کدام حکمی قبل از وارد شدن خطاب شارع نبوده و کدام نسخی در آن زمان به وجود نیامده است. این بود جواب سوال تان، الله سبحانه وتعالی در همه امور با حکمت و آگاه‎تر است.

برادر تان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

لبنان در راه‌پیمایی‌ها

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

امروز جمعه، ۲۵ اکتبر ۲۰۱۹م، نهمین روزی‌ست که از آغاز قیام مردم لبنان می‌گذرد. مردم در این اعتراضات خواستار مبارزه با فساد و تأمین حقوق اساسی‌شان استند؛ خواسته‌هایی‌که حکومت‌ها یکی پی دیگری در حدود ۳۰ سال از آن غافل بوده‌اند. این اعتراضات تا آن‌جا بالا گرفته‌است که مردم خواهان سرنگونی دولت و نمادهای فرقه‌گرای سیاسی از میان رهبران و احزاب حاکم شده‌اند. این در دولتی‌که از زمان پیدایش‌اش براساس فرقه‌گرایی و اعتراف‌گرایی استوار بوده‌است یک پدیدۀ جدید است!

سیاستمداران سنتی می‌خواهند، با لیستی از اصلاحات خیالی، چهرۀشان را نزد اعتراض‌کننده‌گان سفید کنند؛ چنان‌که بعضاً در مورد سعد حریری نوشته‌اند: در نبود خیابان، اعتراضی هم وجود نمی‌داشت؛ یا در خصوص جعجع، فرماندۀ نیروهای امنیتی، نگاشته‌اند: او همراه با اعتراضات، از وزرای حکومت خواسته‌است که استعفای‌شان را پیش کنند؛ یا در مورد ولید جنبلاط، رهبر حزب سوسیالیست پیش‌رو، که گفته‌است: در حکومت باقی می‌مانم و تلاش می‌کنم حریری را همراه خودم به استعفاء ترغیب کنم؛ ویا در خصوص حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله، نوشته‌اند: می‌خواهد مردم را از تخریبات و انجام کارهای بزرگی که سبب تغییر معادلات می‌شود تهدید کند و بترساند. آخرین یافته‌ها در خصوص این موضوع در یک نقل قول غیرمستقیم مضبوط از رئیس‌جمهوری لبنان در بعدازظهر پنج‌شنبه، مورخ ۲۴ اوکتوبر / اکتبر ۲۰۱۹ م به‌دست آمده است؛ او اشاره کرده‌است که رژیم نیاز به پیشرفت دارد و تغییر از خیابان‌ها و میدان‌ها شروع نخواهد شد! وی گفت که من اولین‌بار خواستار مبارزه با فساد شدم، و تجدید نظر در مورد وضع فعلی حکومت را الزامی می‌دانستم! همچنان، او خاطر نشان کرده‌است که مردم اطمینان خود را به حلقه‌های سیاسی از دست داده‌اند –گویا که خودش یکی از آن‌ها نباشد!– و از سیاهۀ اصلاحات ترتیب شده توسط حکومت ستایش کرده‌است.

این موضوع حتی از نهان هویداست که تقاضاهای نهاد‌هایی تحت نام جامعۀ مدنی، در تضاد با خواست‌های مردم برای اعاده حقوق‌شان قرار دارد. برعلاوه، آن‌ها دولت و مدل حکومتداری سکولار را می‌خواهند و این را با رقص و آهنگ در خیابان‌ها منعکس می‌کنند، حتی اگر این کارها با ماهیت و ارزش‌های شهرهای بزرگ کشور، مانند طرابلس، در تناقض باشد؛ همانند میدان "النور" در طرابلس که یکی از بزرگ‌ترین محلات تجمع این اعتراضات است.

سپس قدرت‌های بزرگ، مانند امریکا، فرانسه و انگلیس، بعد از خاموشی به ابراز نظر پرداختند. واشنگتن در بیانیه‌ای از اصلاحات اقتصادی در لبنان حمایت کرده‌است؛ قسمی‌که در روزنامه "الشرق‌الاوسط" در ۲۴ اوکتوبر / اکتبر ۲۰۱۹ م به نقل از یک مقام ارشد دولت امریکا گزارش شده‌است: «ما رسماً از اصلاحات حمایت می‌کنیم، اما تصمیم نمی‌گیریم که چه‌چیز در جهان اتفاق ‌بیفتد.» همچنان، روزنامۀ "النهار" در مقاله‌ای در ۲۴ اوکتوبر / اکتبر ۲۰۱۹ م منتشر کرده‌است که: «رئیس‌جمهوری فرانسه، واحدی به‌نام اتاق بحران برای تعقیب پیشرفت‌های لبنان ایجاد کرده‌است... تماس‌هایش را با بیروت آغاز کرده‌است... تا دریابد چگونه سعد حریری را حمایت کند... شکستی که باوجود تلاش‌های‌شان از زمان کنفرانس سدار ادامه دارد.» همچنان، این روزنامه در همین تاریخ به نقل از سفارت انگلیس نگاشته‌است: «مردم لبنان خشم مشروع‌شان را اظهار می‌کنند و باید به آن پاسخ داده شود، اصلاحات ضروری باید سریعاً انجام شود.»

ای مردم و ای کسانی‌ که به‌خاطر حقوق اساسی‌تان اعتراض می‌کنید! شریعت به برآورده کردن خواسته‌های مردم تأکید کرده‌است. ما در آغازین روزهای این اعتراضات گفتیم که این حالت، در نتیجۀ ظلم شدیدی که از آن رنج می‌بردید، به شکل خودجوش شروع خواهد شد. با ورود این اعتراضات به دومین هفته، شما حق این بیانیه را بر ما دارید، پس نباید بیش‌از این در انتشارش تعلل صورت گیرد.

در واقع، حب قدرت و حکومت بر قلب‌های این سیاست‌مداران حاکم است. بناءً عجیب نیست که نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند از حکومت دل بکنند، حتی اگر کسانی‌که برای‌شان رأی داده‌اند نیز بخواهند، چون آنان تنها به اجازۀ باداران‌شان، خصوصاً امریکا، کنار می‌روند، که هنوز خواهان بقای این حلقۀ فاسد در آیندۀ لبنان استند. بناءً از تمام آنان، بدون استثناء و از نظامی که تطبیق می‌کنند بیزاری جوئید. اجازه ندهید این قیام‌ها شما را به واقعیتی دچار کند که، پیش‌از شما، کشورهای بزرگ در این سرزمین آزمایش کرده‌اند، تا این‌که از یک بحران گذر کنید و با یک بحران دیگر، همچون بحران پیش‌بینی شدۀ سال ۲۰۲۰ م، دست به گریبان شوید. واقعیت این است که نهادهای جامعۀ مدنی با تلاش‌های نظام‌مند و حمایت جامعۀ جهانی می‌کوشند تا شما را با تجاوز به ماهیت و شکل محافظه‌کارانۀ جوامع‌تان، به سمت یک دولت سکولار روان کنند و این را یک راه‌کار می‌پندارند. آن‌ها این هدف را در قالب چنین اعتراضات پی‌گیری می‌کنند، تا نتایجی را درپی داشته باشد که شایستۀ انقلابی که مردم وقت، انرژی و نفقۀ خانوادۀشان را در آن‌جا مصرف می‌کنند نیست؛ بل باید کاملاً جدی و استوار باشد.

کشورهای بزرگی که شما را تماشا می‌کنند، سخنان‌شان از ترمنولوژی اصلاحات منحرف نمی‌شود. آنان حلقۀ سیاسی فاسد حاکم را برحال نگه خواهند داشت تا زمان بلوغ رهبران جایگزین فرارسد و آن‌ها را سریعاً برجسته کنند؛ سپس، افسار این رهبران را محکم و از سیاسیون سنتی و برحال صرف نظر خواهند کرد؛ همچون تخمی که به زمین می‌پاشند و حاصل‌اش را می‌گیرند. بدانید که اگر این کشورها را از سرزمین خود از دروازه بیرون کنیم، از پنجره پس برخواهند گشت. بنابر این، متوجه این کشورها و متوجه ساخت و باخت آن‌ها باشید، که این‌گونه با چهره‌های جدید ولی با سیستم حکومت‌داری فاسد می‌خواهند کنترول ظرفیت‌ها را، مانند نظام کنونی، به‌دست گیرند.

ای مردم! راهی را که برای تغییر و تحول انتخاب کرده‌اید، گامی‌ست در رد این واقعیت فاسد و کارگذاران آن؛ بناءً آن را پایان نداده و نگذارید که آن واقعیت دردآور دوباره برگردد. اصلاح نظام و شیوۀ حکومت‌داری، فقط احیای این رژیم و نظام را سبب می‌شود؛ اما چهره‌های جدید که شیوۀ تفکر و رهبری غربی را بروز می‌دهند، برای واقعیت این سرزمین و تاریخ‌اش اصلاً مناسب نیست.

ای مسلمانان! اعتراضات خود را فقط به نیازهای اساسی زنده‌گی‌تان خلاصه نکنید تا تمرکز بر ظلم و بی‌عدالتی را از یاد ببرید، خصوصاً شما که غم و اندوه فراوانی را در این کشور تحمل کرده‌اید. بناءً بر راه‌حل‌های ضعیف، مانند دولت مدنی، جدایی دین از زنده‌گی (سکولاریزم)، دسترسی به قوانین احوال شخصی و وراثت، مشروعیت همجنس‌گرایی، وغیره، اکتفاء نکنید. این به معنای محو و تخریب هویت‌تان است و باعث خاموش‌کردن صدای حق، که بدان وسیله قوانین الله سبحانه و تعالی حاکم خواهد شد، می‌شود.

باوجود تمام این فشارها و سختی‌ها، شما نباید خطوط کج، بل بایستی خطوط راست و مستقیم را دنبال و برای حاکم کردن قوانین اسلامی تلاش کنید؛ چرا که این تنها راه برای حل مشکلات بشریت و نه فقط مسلمانان است و طریقۀ تحکیم آن همانا از سرگیری زنده‌گی اسلامی، زیر چتر دولت اسلامی‌ست. دولتی که غیرمسلمانان نیز زیر چتر آن زنده‌کی کرده‌اند؛ بناءً حضورشان در سرزمین‌های اسلامی، نتیجۀ توجه و پاسبانی دولت اسلامی از ایشان بوده‌است. پس ای مسلمانان از فشار و غرور باطل نهراسید. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً﴾ [اسراء: ۸۱]

ترجمه: حقا که باطل نابودشدنی است.

بناءً، اعتبار خود را حفظ کنید، عدم پذیرش بی‌عدالتی و فساد را در اسلام، پخته‌گی راه‌حل‌های آن، و موضع سیاسی، اقتصادی و راه‌حل‌های اجتماعی آن برای تمام مردم نشان دهید. این را در محراق توجه‌تان قرار دهید و برای ساختن آن در بین مردم عام که خواستار تغییر اند فعالیت کنید.

﴿وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ [بقره: ۴۲]

ترجمه: حق را با باطل میامیزید و با آن‌که حقیقت را می‌دانید، کتمان‌اش مکنید.

حزب‌التحریر – ولایه لبنان

مترجم: تمیم افشار

ادامه مطلب...

اگر فقر انسان می‌بود؛ می‌کشتم‌اش!

(ترجمه)

خبر:

بر اساس دسته بندی‌های محققان امریکایی؛ نزدیک به 38 ملیون از شهروندان این کشور زیر خط فقر به سر می‌برند که 12 ملیون‌شان را اطفال تشکیل می‌دهند. (منبع: صفحه تویتر کانال جزیره، به نقل از بیانیه‌ای در سازمان ملل 2 نومبر 2019)

تبصره:

اخبار و ارقام پیرامون فقر و شگاف بزرگ در توزیع سرمایه‌ها در امریکا قابل دید و محسوس است و این تنها در امریکا نه بلکه از اساس نظام سرمایه‌داری است که با سایۀ سیاه‌اش بر تمام جهان خیمه افگنده است.

انسان امروز نیاز مبرم به نمونۀ از زندگی جدید دارد نمونة که موافق با فطرت باشد و عقل را قانع سازد و برای انسان زندگی با کرامت و سعادت‌مند عنایت کند و این بجز از جانب خالق انسان ممکن نخواهد بود.

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ(سوره ملک آیه 14)

ترجمه: مگر کسی‌که (مردمان را) می‌آفریند (حال و وضع ایشان را) نمی‌داند؟ در حالی‌که او دقیق‌بین و باریک‌بین است.

اکنون باید گفت که "از بررسی احکام شرعی مربوط به اقتصاد واضح می‌شود که اسلام در مورد قدرت مردم در بهره گیری از سرمایه‌ها راه حل ارائه می‌کند و از دید اسلام این یکی از مشکلات اقتصادی در جامعه است، و زمانی‌که از اقتصاد بحث می‌کند در مورد بدست آوردن سرمایه (ملکیت) و قرار دادن آن در دسترس مردم و توزیع آن در میان‌شان بحث می‌کند.

توزیع سرمایه‌ها در میان مردم به طور طبیعی به اسباب دارائی‌ها و معاملات برمی‌گردد اما از آنجای‌که انسان‌ها در توانائی‌ها و نیازمندی‌ها برای اشباع متفاوت می‌باشند؛ سبب تفاوت در توزیع ثروت‌ها می‌گردد و امکان خطا در این توزیع وجود دارد که این خطا در توزیع سرمایه‌ها باعث جمع شدن مال نزد عدۀ و محرومیت عدۀ دیگر می‌گردد و سبب می‌شود ابزار و آلات داد و ستد متراکم گردد؛ از این لحاظ شریعت داد و ستد سرمایه‌ها را تنها و تنها در میان ثروتمندان منع قرار داده و دوران آن را میان تمام مردم واجب می‌گرداند و متراکم ساختن طلا و نقره را منع می‌کند اگر چه زکات آن اداء گردد.

این فقره با تصرف از کتاب نظام اقتصادی اسلام که مؤلف آن تقی الدین نبهانی رحمه الله و از  منشورات حزب التحریر می‌باشد نقل شده است و هرآن‌که فقط در عناوین فهرست کتاب، صرف نظر از مقدمه کمیاب نظر اندازد؛ عمق و فراگیری بخش‌های گوناگون اقتصادی را درمی‌یابد.

این احکام و غیر از این‌ها، احکام و نظام‌های مورد نیاز برای تأسیس دولتِ سزاوار اسلام و پیروانش است که از مدت‌ها بدین سو حزب التحریر با برداشت از آن برای تطبیق آن کار می‌کند؛ تا برای امت برنامه‌ای را برای حرکت تقدیم کند که با تأسیس خلافت بر منهج نبوت زندگی اسلامی دوباره تحقق یابد و مردم را از تنگنای دنیا به سوی فراخنای دنیا و آخرت و از ظلم و ستم نظام سرمایه‌داری به سوی عدالت اسلام بیرون گرداند.

مترجم: حبیب الرحمن محمدی

ادامه مطلب...

زندگی با امنیت و آرامش، تنها زیر چتر خلافت اسلامی ممکن است

بسم الله الرحمن الرحیم

(ترجمه)

از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، فَإِذَا شَهِدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَاسْتَقْبَلُوا قِبْلَتَنَا، وَأَكَلُوا ذَبِيحَتَنَا، وَصَلَّوْا صَلَاتَنَا، فَقَدْ حَرُمَتْ عَلَيْنَا دِمَاؤُهُمْ، وَأَمْوَالُهُمْ، إِلَّا بِحَقِّهَا لَهُمْ مَا لِلْمُسْلِمِينَ وَعَلَيْهِمْ مَا عَلَيْهِمْ» (متفق علیه)

ترجمه: امر شده‌ام با مردم بجنگم تا شهادت دهند که معبود برحقی جز یک الله نیست و محمد رسول و فرستاده الله است، هرگاه به این کلمه شهادت دادند، قبله ما را قبول نمودند، از ذبیحه ما استفاده کردند و مثل ما نماز ادا نمودند، هرآئینه بر ما خون‌ها ومال‌های‌شان حرام می‌گردند؛ مگر به حق آن، هرآن چه (از امتیازات و احکام) بر مسلمانان داده شود بر آنان نیز اجرا می‌شود.

مفهوم حدیث

در این حدیث از قبولاندن اسلام بالای مردم یعنی اقرار به وحدانیت الله متعال سخن گفته شده، اصل موضوع طوری است که از طرف دولت یا خلافت اسلامی برای کفار پذیرش اسلام پیشنهاد می‌شود، طوری‌که:

اول: پذیرفتن دین اسلام بصورت کامل؛ یعنی مسلمان شدن.

دوم: تسلیم شدن به حاکمیت اسلام، یعنی برکفر خویش باقی بمانند با پرداختن جزیه.

سوم: در صورت نپذیرفتن اسلام یا جزیه، آمادگی جنگ را با مجاهدین یا ارتش امت اسلامی داشته باشند.

و کفار آزاد هستند که هریکی از این پیشنهادات سه گانه را که خواسته باشند بپذیرند، یا به عبارت دیگر جبراً یکی از این پیشنهادات بالای شان قبولانده می‌شود و این آزادی صرف در مسلمان شدن ویا ذمی شدن است، در غیر آن جهاد و قتال همراه‌شان حتمی است که در این صورت بازهم یاکشته می‌شوند یا اسیر؛ اگر اسیر شدند ــ طبق رأی خلیفه مسلمین ــ غالبًا حکم غلام و کنیز بالای‌شان اجرا می شود...

خلاصه حدیث

تحت چتر دولت اسلامی برای همه مسلمانان وکفاری که به حاکمیت اسلام و پرداخت جزیه راضی شده اند، ضمانت امنیت، حفاظت از مال، خون‌ها، آبرو وحیثیت‌شان را می‌نماید، مگر به حق شرع (مانند: قتل، زنا، سرقت و...)، پس مسلمان باید به حدود و مقررات اسلام پابند باشد و کافر با جزیه دادن حاکمیت اسلام را بپذیرد؛ اگر به پرداخت جزیه حاضر نشود جنگ وقتال با وی حلال می‌شود.

ادامه مطلب...

بانک جهانی؛ مارِ خوش‌خط و خال

 

(ترجمه)

خبر:

بانک جهانی تصمیم دارد تا هیئتی را جهت همکاری‏های لازم به پایتخت مؤقت یمن (عدن) بفرستد. (منبع: کانال تلویزیونی بلقیس الفضائیة، 19/10/2019)

تبصره:

بانک جهانی سازمان استعماری‌ست که غرب کافر خصوصا امریکا کشور اول جهان از آن بهره می‌گیرد و جهت مطیع کردن کشورهای ضعیف از آن استفاده می‌کند و این یک روش استعماری متفاوت از روش‏های قدیمی است. در وقتی‏که یمن تحت بحران‏های مرگبار و مصیبت‏های دردناک به سر می‏برد و فریاد و ناله‏های اطفال آن درنتیجۀ کشمکش‏های انگلیس و امریکا طنین انداخته است، بانک جهانی تصمیم دارد تا هیئتی را جهت همکاری‏های لازم به پایتخت مؤقت عدن بفرستد! و این سازمان استعماری چی کمکی می‌خواهد بکند؟! بجز از فرستادن کمک‌های غیر مفید و غیر توسعوی که تنها فایدۀ‌شان به حکومت دست نشاندۀ خودشان می‌رسد تا از این طریق مشکلات اقتصادی‌شان را جبران کرده و از فروپاشی آن جلوگیری گردد. درحالی‌که این کمک‏ها را تحت نام پروژه‌های سرک‌سازی، ساختن مدارس و شفاخانه‌ها ارسال می‌کنند، که درحقیقت این نوع پروژه‏ها هزینۀ دولت‏ها را افزایش می‌دهد؛ زیرا این کمک‌ها از طریق وام‌های سودی پرداخته می‏شوند که برعلاوه اصل پول باید سود آن نیز از طرف کشور مقروض پرداخته شود و این نوع سودها را تحت نام خدمات بدهی اخذ می‏کنند و علاوه بر سود آن یک بخش عظیمی از این بدهی صرف پرداخت معاشات مأمورین و کارکنان این سازمان‌ها و مصارف‌شان می‏گردد.

در واقع همین ارتباط کشورهای جهان با سازمان‏های استعماری مانند صندوق پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی و غیره سازمان‏های نشأت گرفته از سازمان ملل است که باعث جهان سوم شد‌شان گردیده است و سرمایه‌های‌شان بدست استعمارگران به باد می‌رود و اهل یمن از جملۀ همین دولت‏هاست. درحقیقت همین اعمالی حکام خائن و گشودن دروازه‏ها به روی غرب کافر وسازمان‏های آن است که سبب بحران‏های اقتصادی و جنگ‌های ویرانگرشده است.

ما خود را به دامن کفار انداختیم و در مقابل کفار با سرنوشت و ثروت امت بازی کردند؛ ثروتی‌که سرزمین سخاوت‌مند یمن از آن سرشار می‌باشد و تمام این مشکلات فقر، بی‏کاری، گرسنه‏گی وغیره نیست؛ مگر نتیجه روی آوردن به غیر اسلام و پذیرفتن نظام‌های غرب در روند زنده‏گی. راه بیرون رفت از آتش فراگیر نظام سرمایه‌داری برای اهل یمن و دیگر مسلمانان وجود ندارد، مگر تطبیق شریعتِ بی نقضِ پروردگار با شیوه درست و نظام سالم آن؛ نظام خلافت راشده بر منهج نبوت، که حزب التحریر به یاری الله سبحانه وتعالی در راستای اقامۀ آن تلاش می‏نماید تا آن که الله سبحانه وتعالی نصرت خویش را شامل حال امت اسلامی گرداند.

﴿وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ

ترجمه: و الله بر کار خود چیره و غالب است، ولی بیشتر مردم نمی دانند.

مترجم: یاسین سادات

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

 السلام علیکم و رحمة لله و برکاته!

قابل توجه عالم بزرگ عطاء بن خلیل أبو الرشته – حفظه الله ورعاه، در صورت امکان می‌خواهم در رابطه به ایتایل از دیدگاه اسلام توضیحات نموده که آیا ایتایل شراب محسوب می‌گردد یا خیر؟ البته با عدم توجه به استفاده و کمیت آن به گونه تنهایی و یا هم در محلولِ مانند: نوشابه‌ها، عطرها و غیره و هم‎چنان پرسش دیگر من نیز در بارۀ واقعیت ایتایل در میوه جات است؟ الله سبحانه وتعالی اجرتان دهد!

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

چنانچه از متخصصین علوم الکل معلومات دارم که ایتایل دو نوع است: ایتایل‎الکل و میتایل‎الکل، پس اگر پرسش در مورد ایتایل باشد؛ پاسخ آن چنین خواهد بود:

1-    نوع از الکل به نام میتایل یاد می‌شود و برای من گفته شده است که این نوع نشه آور نبوده؛ بلکه مسموم کننده و کشنده است و سبیرتوی آتش‌زا از همین نوع می‌باشد که از بوره چوب ساخته می‌شود و نوشیدن آن باعث نابینایی و متعاقباً از بین رفتن فرد در مدت چند روز می‌شود؛ بناًء میتایل شراب نبوده و از نقطه نظر نجاست و حرمت در حکم شراب داخل نمی‎گردد؛ مگر از لحاظ استفاده حیثیت سَم و مواد زهری را داشته و بنابر قاعدۀ "ضرر" استفاده از آن درست نمی‌باشد.ابن ماجه از عباده بن صامت رضی الله و عنه روایت می‎کند که می‎فرماید:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم، قَضَى أَنْ لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ.»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: زیان رسانیدن و زیان پذیرفتن در اسلام جای ندارد.

2-    و نوع دیگر آن ایتایل می‌باشد که در نوشابه‌های نشه‌آور و معطر از آن استفاده به عمل می‌آید که سبیرتوی طبی از همین نوع است. هم‎چنان الکل ایتایل در صنعت نجاری به گونه محافظ بعضی از مواد به عنوان مادۀ ضد رطوبت و مذاب برای بعضی از قلویات، ادویه جات، عطریات مانند: کلونیا و خوشبویی‎ها و روغنیات جهت مقاومت در برار انجماد مورد استفاده قرار می‌گیرد که استعمال این به سه گونه است:

أ‌)      الکل فقط به شکل ذوب کننده و یا مخلوطی از موادی دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد که باعث از میان رفتن ماهیت و خصوصیت الکل نمی‌گردد؛ بلکه بعد از ترکیبِ هم خصوصیت نشه آور بودن آن پا برجاست، بناًء استعمال این نوع ماده حرام می‌باشد؛ مانند: کلونیا که استعمال آن حلال نمی‌باشد و نجاست با آن مخلوط گردیده و نشه‌آور بودن الکل به حال خودش باقیست؛ چون این ماده با شراب مخلوط گردیده و شراب نجس می‌باشد و دلیل به اثبات این ادعا حدیث الخشني می‌باشد که دار قطنی روایت می‌کند که:

«قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا نُخَالِطُ الْمُشْرِكِينَ وَلَيْسَ لَنَا قُدُورٌ وَلَا آنِيَةٌ غَيْرُ آنِيَتِهِمْ، قَالَ: فَقَالَ: «اسْتَغْنُوا عَنْهَا مَا اسْتَطَعْتُمْ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَارْحَضُوهَا بِالْمَاءِ فَإِنَّ الْمَاءَ طَهُورُهَا ثُمَّ اطْبُخُوا فِيهَا»

ترجمه: گفتم: ای رسول خدا ما با مشرکین یکجا زندگی می‌کنیم و ظروفی برای پخت پز بجز از ظروف ایشان نداریم، سپس – رسول الله صلی الله علیه وسلم – گفت: تا قدر توان از ظروف آنان بپرهیزید؛ اما اگر یافت نکردید آنها را با آب بشوید؛ چون آب پاک کننده آن هاست، بعد از آن در ظروف ایشان غذا درست کنید.

      در این مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم می‎گوید:«آب پاک کننده آن است» یعنی آن ظرف قبلاً با استفاده از شراب نجس گردیده بود و بعد از شستن پاک گردیده است. و این خود دلیلی برآن است که شراب نجس و ناپاک می‌باشد و سوال متعلق به ظرفی بود که در آن شراب قرار داده شده است. هم‎چنان در روایت خشنی در ابو داود از ابو ثعلبه خشنی موجود است که:

«أَنَّهُ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَالَ: إِنَّا نُجَاوِرُ أَهْلَ الْكِتَابِ وَهُمْ يَطْبُخُونَ فِي قُدُورِهِمُ الْخِنْزِيرَ وَيَشْرَبُونَ فِي آنِيَتِهِمُ الْخَمْرَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «إِنْ وَجَدْتُمْ غَيْرَهَا فَكُلُوا فِيهَا وَاشْرَبُوا، وَإِنْ لَمْ تَجِدُوا غَيْرَهَا فَارْحَضُوهَا بِالْمَاءِ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا»

ترجمه:  وی از رسول الله صلی الله علیه وسلم سوال نموده گفت: ما با اهل کتاب یکجا معاشرت داریم و آنان در دیگ‌های‌شان گوشت خوک پخته می‌کنند و در ظروف‌شان شراب می‌نوشند، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «اگر غیر از ظروف آنان را در یافتید در آن تناول نماید؛ ولی اگر پیدا نکردید با آب شسته و از آن ها استفاده نماید.»

   بدین لحاظ شراب و گوشت خوک نجس و ناپاک می‌باشند و ظرف با استفاده از این دو نیز نجس می‌گردد که باید قبل از استعمال با آب شسته شود.

ب‌)  نوع دیگر آن قسمی است که الکل از ماهیت اصلی خود تغییر می‌یابد و خصوصیت نشه آور بودن آن از بین می‌رود و در نتیجه از آن مواد دیگری غیر از الکل به وجود می‌آید که سمی نمی‌باشد و این مادۀ جدید حکم شراب را به خود نگرفته و مطابق قاعدۀ فقهی که می‎گوید: «تا به هنگامی که دلیل حرام بودن چیزی به اثبات نرسد، ذاتاً مباح می‌باشد.» یعنی پاک و عاری از نجاست است.

ت‌)  قسمی دیگر آن به گونۀ است که الکل از ماهیت و اصلیت خودش تغییر می‎یابد و خصوصیت نشه آور بودن آن از بین می‌رود و در نتیجه از آن مواد دیگری به وجود می‌آید که ویژگی‌های الکل را دارا نمی‌باشد؛ اما سَمی بوده و در حکم سَم داخل می‌گردد که پاک بوده؛ ولی نوشیدن و استعمال آن از جهت ضرر به خود و یا به دیگران حرام می‌باشد.

3-     اگر ایتایل همراه با مواد دیگری مخلوط گردید، حکم آن بر می‌گردد به شناخت این مخلوط که آیا ایتایل خاصیت نشه آور بودن خود را بعد از مخلوط سازی از دست داده است یا خیر؟ و آیا این مخلوط سَمی است یا نه؟ که شناخت این مسئله بر می‌گردد به نتیجۀ تحقیق متخصصین این بخش، پس اگر به شکل علمی و عملی ثابت گردید که این مخلوط نشه آور است، دلالت به آن می‌کند که ایتایل خاصیت و ماهیت خود را از دست نداده و در حکم شراب داخل می‌گردد؛ اما اگر ثابت گردید که نشه آور و سَمی نیست، حکم شراب و سَم را به خود نمی‌گیرد و اگر سَمی بودن این مخلوط به اثبات رسید در حکم شراب نه بلکه در سَم داخل می‌گردد. ولی اگر مخلوط به دست آمده مانند کلونیا نشه آور بود، بناًء به حدیثی که بخاری و مسلم از ام المومنین عایشه رضی الله عنها روایت می‌کند که حکم شراب را به خود می‌گیرد:

«كُلُّ شَرَابٍ أَسْكَرَ فَهُوَ حَرَامٌ»

ترجمه: هر نوشابهای که نشه آور باشد حرام است.

و در حدیثی که مسلم از ابن عمر روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:«كُلُّ مُسْكِرٍ خَمْرٌ، وَكُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ...»، وفي روایه أخرى لابن عمر «كُلُّ مُسْكِرٍ خَمْرٌ، وَكُلُّ خَمْرٍ حَرَامٌ»

ترجمه: هر چیزی نشه آور شراب، و نشه آوری حرام است. در روایت دیگری از ابن عمر آمده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند: «هر نشه آوری شراب و همه انوع شراب حرام میباشد.»

تنها نوشیدن شراب حرام نیست؛ بلکه حرمت آن در ده حالت ثابت گردیده است، چنانچه ترمذی از انس بن مالک روایت می‌کند که گفت:

«لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فِي الخَمْرِ عَشَرَةً: عَاصِرَهَا، وَمُعْتَصِرَهَا، وَشَارِبَهَا، وَحَامِلَهَا، وَالمَحْمُولَةُ إِلَيْهِ، وَسَاقِيَهَا، وَبَائِعَهَا، وَآكِلَ ثَمَنِهَا، وَالمُشْتَرِي لَهَا، وَالمُشْتَرَاةُ لَهُ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم ده کس را در رابطه به شراب لعنت فرموده اند: فشار دهنده، شیره گیرنده، نوشنده، حمل کننده، حمل شده به آن، ساقی، فروشنده، مصرف کننده پول، خریدار و خریداری شده به آن.

4-    مگر پرسش شما در رابطه به ایتایل در میوه جات واضح نیست! اگر هدف‌تان از این پرسش میوه‌جات مانند نارنج باشد که بعد از پخته شدن در بالای درخت به شکل طبیعی و فطری در آن‎ها مقداری از ایتایل وجود دارد، به دور از اشکال خواهد بود؛ چون الکل در آن‎ها به گونه محلول نشه آور مخلوط نبوده؛ بلکه الله سبحانه وتعالی آن‌ها را با همین خصوصیت خلق نموده است. ولی اگر مراد میوه‌جاتی باشد که در آن‌ها ایتایل وجود داشته و باعث ضرر به دیگران گردد، مطابق به این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم که ابن ماجه از عباده بن صامت روایت می‎کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ضرر رسانید و ضرر پذیرفتن در اسلام نیست» خوردن آن جایز نمی‌باشد.

اما اگر هدف از پرسش چیزی غیر از این‌ها باشد، لطفا توضیح بیشتری دهید تا بدان پاسخ داده شود. إن شاء الله.

برادرتان عطاء بن خلیل أبو الرشته

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در نظام حکم دو گونه عبارت وجود دارد، آیا این دو عبارت با هم متعارض نیستند؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

نصی را که شما از کتاب (الخلافة) یادآوری کردید، هم‌چنان در نسخه عربی "نظام حکم" صفحه (60) موجود می‌باشد و این نص بیانگر حکم شرعی می‌باشد که هرگاه خلافت اسلامی در یکی از سرزمین‌هایی‌که شروط چهارگانه را داشته باشد، قایم گردد و آن سرزمین با خلیفه بیعت نمود، پس خلافت در آن سرزمین منعقد و حاکم خواهد بود، حتی اگر آن کشور ممثل اهل (حل و عقد) در بیشتر سرزمین‌های اسلامی نباشد. پس اگر در کشور شما با خلافت اسلامی بیعت صورت گیرد، نظام خلافت در آنجا برپا خواهد شد، حتی اگر بیشتر مردم شما از پیکرۀ امت و یا اهل عقد نبوده باشند، چون اقامۀ خلافت اسلامی فرض کفایی می‌باشد و کسی‌که به این فریضه به صورت درست آن اقدام می‌کند، در حقیقت به واجبی عمل نموده است، بناءً دیگران ملزم به تبعیت آن خواهند بود.

اما نص دیگر در نسخۀ عربی "نظام حکم" صفحه (85) چنین صراحت دارد: «پس برای کسانی‌که جهت دست‌یابی به قدرت اقدام نموده اند، جایز است تا شخصی شایسته‌ای را که دارای ویژگی‌های انعقاد خلافت باشد، از میان مسلمانان بخاطر به دوش کشیدن اداره امور و رهبریت، نامزد دهند و همه و یاهم بیشتر از اهل (حل و عقد) در آن سرزمین گردهم آمده و خواهان بیعت با آن شخص گردند تا به حیث خلیفه گزیده شود، بعدا اهل (حل و عقد) با رضایت و اختیار، مطابق کتاب الله و سنت رسولش با آن شخص بیعت می‌نمایند که با این بیعت آنان خلافت منعقد می گردد.»

پاسخ این مسئله به چگونگی انعقاد بیعت در آن سر زمین تعلق دارد. لذا موضوع نخست از دومی متفاوت است.

اول) پاسخ به پرسشی‌که چنین مطرح شده است: آیا بخاطر تأسیس خلافت اسلامی باید اکثر اهل (حل و عقد) از میان امت اسلامی بیعت نمایند؟ یعنی اگر در کشور شما خلافت تأسیس گردید، باید بیشتر کشورهای عربی و اسلامی بیعت نمایند تا خلافت منعقد گردد؟ و به گونه مثال اگر مصر بیعت نکرد، آیا خلافت منعقد نشده است؟

پاسخ: نخیر! این‌گونه نیست، بلکه تأسیس خلافت اسلامی در هرکشوری‌که شروط آن را دارا باشد و بیعت اهل آن کشور با شخص واجد شرایط، باعث انعقاد خلافت صحیح می‌شود و بالای بقیه مسلمانان بیعت اطاعت و داخل شدن در این دولت واجب می‌گردد.

دوم: در پاسخ به این پرسش: چگونه در کشور شما خلافت تأسیس می‌گردد؛ در حالی‌که پاسخ نخست صراحت دارد که خلافت در کشور شما منعفد می‌گردد؛ حتی اگر متباقی مسلمانان بیعت نکرده باشند؟

پاسخ: اگر مسلمانان و یا اهل قوت مسلمان به قدرت فایق آمدند و بخاطر اجرای احکام اسلامی حاکم را که نظام کفر را بالایشان تنفیذ می‌کرد، به زیر کشیدند و شخص مسلمان را که شروط خلافت را داشته باشد، کاندیدا نمودند و از همه اهل (حل و عقد) و یا بیشتر آنان مطابق قرآن و سنت خواهان بیعت با آن شخص شدند، خلافت منعقد می‌گردد. پس این دو موضوع متمم یکدیگرند، نه متعارض هم.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

 

ادامه مطلب...

ضایع شدن مهم‌ترین امانت‌‌ها

(ترجمه)

«عن أبي هريرة رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا ضُيِّعَتِ الأَمَانَةُ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ» قَالَ: كَيْفَ إِضَاعَتُهَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ «إِذَا أُسْنِدَ الأَمْرُ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ» (رواهُ البُخاري)

ترجمه: از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: چون امانت ضايع ساخته شود، انتظار قيامت را بکش. گفتند: يا رسول الله صلی الله عليه وسلم! ضايع شدن آن چگونه است؟ فرمود: هرگاه کار به غیر اهلش (نا اهلان) سپرده شود انتظار قيامت را بکش.

توضیح حدیث

مراد از لفظ امر در جمله «إِذَا أُسْنِدَ الأَمْرُ»، جنس امور متعلق به دین می‌باشد؛ مانند خلافت، امارت، قضاء، إفتاء وغیره. کرمانی می‌گوید: «لفظ "الی غیر اهله" یعنی کسی‌که اهل امانت نیست و ظرفیت نگهداری امانت را ندارد.» یقیناً افراد زیادی امانت را دست کم می‌گیرند، حتی هیچ نوع اهتمامی به آن ندارند، در حالی‌که موضوع امانت یک موضوع عظیم و نهایت مهم است. بعضی از مسلمانان امانت‌ها را ترک کرده و آن را صرفاً به مفهوم ودیعت‌های مال و پولی که نزد بعضی انسان‌ها امانت می‌گذارند، منحصر ساخته اند، لیکن لفظ امانت عام‌تر از این می‌باشد، قسمی‌که نماز یک امانت است، زکات یک امانت است و مجموعه شعائر دین امانت است، هریک از اعضای جسد انسان امانت بوده لذا دست امانت است، پای امانت، فرج امانت، شکم امانت وغیر ذلک همه امانت اند، پس باید انسان از طریق این امانت‌ها به حرام واقع نشود، اگر به چیزی‌که انسان امین شناخته شده افراط کرد، از حد تکلیف گذشته است. بناءً همه امر ونهیِ الله سبحانه وتعالی امانت بوده و انسان در قبال آن مسئول می‌باشد.

پس برادران مسلمان! از جمله مهم‌ترین امانت‌ها، امانتی است که مربوط به حکام و رؤسا می‌باشد و آن سرپرستی درست از امور رعیت است. به همین مناسبت در حدیث متفق علیه از معقل بن یسار روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْتَرْعِيهِ اللهُ رَعِيَّةً، يَمُوتُ يَوْمَ يَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لِرَعِيَّتِهِ، إِلَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»

ترجمه: هر بنده‌ای را که الله متعال به امارت رعيتی بگمارد و او در حالی بمیرد که بر آنان ظلم کرده باشد، الله متعال بهشت را بر او حرام کرده است.

بلی، سر پرستی رعیت بزرگ‌ترین امانتی است که در بطن آن امانت‌های دیگری قرار دارند، با ضایع شدن این امانت بزرگ همه چیز ضایع است، به خصوص در زمانه فعلی زندگی امت که امور به غیر اهل آن مثل: فساق، عصات، مجرمین، ظالمین، منافقین، وعلمانیین) سپرده شده، حتی کفار و فجار سرپرستی امت را عهده دار می‌باشند. کسانی‌که این مناصب را به طریقه فریب حاصل کرده و بخاطر فریب مسلمین بکار می‌برند که در مصر، سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان وغیره شاهد این صحنه‌ها هستیم.

پس ای مسلمانان چرا ضایع شدن مهم‌ترین وبزرگ‌ترین امانتی را که عبارت از خلافت اسلامی است نمی‌شناسید؟ و چرا بخاطر اعاده آن با دعوتگرانی‌که بخاطر اعاده آن کار می‌کنند، یکجا نمی‌شوید؟

خلاصه حدیث

ضایع شدن امانت‌ها (تسلیمی پست‌ها ومقام‌های دولتی و امور عامه به غیر اهلش) و بزرگ‌ترین امانت ضایع شده امانت حکام است یا به عبارت دیگر فقدان خلافت یا دولت اسلامی است که احکام اسلام را تطبیق نماید.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

با عرض سلام خدمت امیرمان! امیدوارم از نعمت صحت و عافیت برخوردار بوده باشید و از الله متعال می‌خواهم تا در آن امور که موجب رضایتش می‌گردد، دستگیری‌تان نماید و بدان فایق آیید و از خطاهای‌تان در گذرد. پرسش من این است که: در این روزها سوالات زیادی از مردم شنیده می‌شود که اگر الله متعال با برپایی خلافت اسلامی بر اساس منهج و طریقۀ نبوی صلی الله علیه وسلم  بالای ما سایه رحمت و منت خویش را بگستراند و این فرصت را برای‌مان اعطاء فرماید، چگونه مطابق اسلام حکومت خواهیم کرد؟ و ما می‌دانیم که لازم است تا اسلام به گونه کامل و شاملش از روز اول تطبیق گردد؛ پس احکام، اجراآت و گام‌های عملی که عجالتاً بعد از اعلان خلافت اسلامی باید اتخاذ شود چه خواهد بود؟ و نقش ما جوانان در این گروه (حزب) که در قلمرو دولت خلافت اسلامی زندگی به سر می‌بریم چیست؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

کارها به وقت خودش انجام خواهد گرفت؛ پس عجله نکنید. به شکل عام باید گفت که جوانان به گونه عمومی بخاطر این کار آماده اند؛ بناءً افکار حزب، مفاهیم و آن چه که در کتاب‌های حزب از نظام‌ها و قانون اساسی گرفته تا راه و مسیری‌که به آن روان می‌باشد، همه و همه جوانان را – با کمک الله متعال – در آن زمان تقویت و توانایی خواهد بخشید تا این امر را تحقق بخشند.

اما به شکل خاص اصدار حکم مبنی بر احکام اسلامی در همان زمان خواهد بود – إن شاء الله -، الله منان شما را بخاطر حرص و توجه‌تان به این امر برکت دهد.

برادر تان عطاء بن خلیل أبو الرشته

9  محرم 1435هـ.ق

2013-11-12

ادامه مطلب...
  • نشر شده در ویدیوها

خطبه جمعه توسط استاذ عودة ابو بهاء

بیت‌المقدس-سرزمین مبارک (فلسطین)

04 ربیع الاول 1441 هـ.ق/ 01 نومبر 2019م

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه