سه شنبه, ۱۷ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تبدیل ایاصوفیا به مسجد؛ بیان‌گرتحولات تاریخی در سرزمین‏های اسلامی است!

(ترجمه)

خبر

هزاران نفر از مسلمانان در استانبول بعد از 86 سال، دوباره در ایاصوفیا نماز جمعه را ادا نمودند. در اوایل آگست امسال، حکومت ترکیه بار دیگر ساختمان متعلق به قرن ششم را که از سال 1934 به این‌سو به موزیم مبدل گشته بود، به مسجد تبدیل نمود. (منبع: یورونیوز)

تبصره

در این شکی نیست که امت مسلمه از این‏که ایاصوفیا دوباره به مسجد مبدل گردیده است، خوشحال‌اند؛ چرا که اقامۀ نماز جماعت و نماز جمعه در این مسجد به مدت 86 سال منع بوده است.

عده‌ای از منتقدین به این نظراند که حکم صادرۀ آقای اردوغان مبنی بر تبدیل کردن ایاصوفیه به مسجد بعد از 18 سال سیطره بر سیاست ترکیه، کمپاینی جهت بقاء و حفظ قدرتش در انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری در ترکیه است.

کامیابی امام اوغلو در سال 2019 در انتخابات ریاستی استانبول که از طرف حزب جمهوری ملی مصطفی کمال است، یک ضربه به حزب توسعه و عدالت رئیس جمهور رجب طیب اردوغان است. از هفده‌سال بدین‌سو این اولین بار است که اردوغان در انتخابات ریاست شکست می‏خورد. علاوه‌براین، در جریان انتخابات شورای محلی که در 31 آپریل 2019 در دو شهر عمده برگذار شده بود، انقره و ازومیر، حزب رئیس جمهور خساره نموده است. در آن روزها آقای اردوغان تمام سخنانی‌که به صفت رئیس استانبول گفت این است: "کسی‏که استانبول را از آن خود نماید تمام ترکیه را از آن خود کرده است، کسی‏که استانبول را تصرف کند گویا ترکیه را تصرف نموده است."

در این شکی نیست که بیانیه‌ای اردوغان در 10 آگست 2020 به خاطر اعادۀ مسجد ایاصوفیا تأثیری مثبت روی اذهان مردم خواهد گذاشت. همراه با این ضرورت است تا در کنار تفاصیل سیاست داخلی به جوانب دیگری قضیه نیز توجه نمود. برگذاری نماز جمعه در این مسجد جامع، نشان‌گر میل و رغبت اسلامی امت مسلمه؛ به خصوص مسلمانان ترکیه و رغبت و تمایل‌شان نسبت به بازگشت اسلام و ارزش‏های اسلامی است و این گرایش عامه در سیاست جدید ترکیه واضح است.

به این معنی که نهادینه شدن حکومت‏های کفری و الحادی در سرزمین‏های اسلامی، در مظاهر خارجی‌اش در قوای سیاسی، اسلامی است و این نتیجۀ تأثیر جانبی این عملیه است، عملیه‌ای‌که رجعت آن در بین امت مسلمه غیرممکن است و مساعی ظالمانه‌ای‌که نیروی‏های استعماری غربی به ابعاد مختلف بالای مسلمانان انجام داده‌اند، همه رو به ناکامی است.

مدتی را که مسلمانان به دور از تطبیق شریعت و قانون الهی سپری کرده‌اند، افکار ضد اسلامی زیاد؛ چون: ملی‏گرایی، کمونیزم، کپیتالیزم، بی‌خدایی و افکار آزادی‌خواهی و دموکراسی در میان مسلمانان اوج گرفته است. همراه با این، علاوه بر تمام مساعی استعمارگران اروپایی، آن‏چه در سرزمین‏های اسلامی در شرف وقوع است، ختم و انتهای منطقی است؛ یعنی پیروزی بزرگی نصیب اسلام می‏گردد، انتهایی‌که به ختم کسانی؛ مثل: عبدالناصر، کسانی‏که زن مسلمان را با ظاهر و پوشش شرعی به تمسخر گرفته و افکارشان را مسموم ساخته بود. امروز را عصر مسلمانان معتدل بدون اسلام یاد می‏کنند، مسلمانانی‌که بی‌خدایی در آن‏ها مجسم شده است و تنها عده‌ای از شعائر معین را به هدف گمراه‌ساختن مسلمانان به تمرین گرفته‌اند. تا این‏که عبدالفتاح سیسی، کسی‏که محمد مرسی را از کرسی ریاست جمهوری به پایین کشید، وی مجبور شد تا به خاطر کسب حمایت مسلمانان مصر عازم حج بیت‌الله گردد. درست است که او نمی‏توانست جهالت خود را پنهان نماید، در هنگام دعا کردن پشتش را به طرف کعبه نموده بود، گویا دیدار وی از منطقۀ سیاحتی بوده باشد. الله سبحانه و تعالی در کتابش چنین می‏فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ﴾

[انفال: 36]

ترجمه: همانا کسانی‏که کفر ورزیده‌اند، اموال و دارایی‌شان را در راه مانع شدن دین اسلام انفاق می‏کنند، زود است که انفاق کنند و بعد از آن حسرت می‏خورند؛ سپس شکست می‏خورند و کافران در جهنم حشر (گردآورده می‏شوند.)

تاریخ انقضای دکتاتوران در سرزمین‏های اسلامی به پایان رسیده، حال وقت این است که مسلمانان به حق‌شان برسند و زندگی‌شان را طبق اسلام به پیش ببرند. این باعث برگشت عظمت و توسعۀ اقتصادی و علمی سابقۀ امت مسلمه خواهد شد، امری‌که به امت اجازه می‏دهد تا بار دیگر به سان منارۀ عدالت و توسعه، در مقابل نظام‏های بشری در جهان قد علم کند.

نویسنده: فضل أمزاييف

مترجم: عبدالقدیر مخلص

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

امیر و برادر ما! الله سبحانه‌وتعالی شما را زنده نگه‌داشته و کمک‌تان نماید؛ در ضمن امیدوارم که وقت کافی برای ارائه‌ پاسخ داشته باشید.

در کتاب شما (الوصول إلی الأصول صفحۀ 273) این‌گونه خواندم: "پرسشی‌که به نسبت مقلد مطرح می‌شود عبارت است از: وقتی‌که مقلد در یک مسألۀ‌ معین از یک مجتهد تقلید کند، آیا اجازه دارد که اولی را ترک نموده و عین مسأله را از مجتهد دیگری تقلید کند؟ پاسخ در زمینه چنین می‌باشد که حکم شریعت در حق مقلد همان حکم شرعی است که مجتهد استنباط نموده و شخصی دیگری از او تقلید می‌نماید؛ یعنی قضیه این‌گونه می‌باشد: وقتی‌که عمل مقلد در خصوص یک مسأله به یک مجتهد اتصال پیدا کرد، برایش جواز ندارد که از آن رجوع کند و از مجتهدی دیگری تقلید نماید؛ چرا که خود التزام به یک حکم شرعی کرده و به آن عمل نموده است."

نزدی من پرسشی پیش آمد که مادرم زبان عربی را نمی‌داند و حکم شرعی؛ مثلاً: نماز را از امام شافعی رحمه الله علیه اخذ نموده و به آن عمل می‌نماید. درعین‌حال، حکم نماز را در کتاب فقه‌ای‌که به زبان روسی از مجتهدی دیگری؛ مثلاً: امام مالک رحمه الله علیه بوده و آن را به زبان روسی خوانده، حالا مادرم در خصوص مسأله می‌خواهد که رأی امام شافعی را ترک نموده و رأی امام مالک را در زمینه اخذ نماید؛ پس پرسش من این است که از دید شرعی این‌گونه عمل جواز دارد؟

به تعبیر دیگر، آیا ترجیح به غیر زبان عربی درست است؟ درحالی‌که ادله، ادلۀ شرعی شمرده نمی‌شود؛ مگر به زبان عربی. چرا این پرسش را می‌نمایم؟ چون در منطقه‌ای‌که من زندگی می‌کنم زیادی از مسلمان‌ها از مجتهدی‌که تقلید می‌نمایند، نظرش را ترک نموده و عین مسأله را به نظر مجتهد دیگر عمل می‌نمایند. درعین‌حال، زبان عربی و علوم شرعی را هم نمی‌دانند. آیات و احادیث را به زبان روسی می‌خوانند و مدعی براین‌اند که ادلۀ شرعی است. از شما جواب می‌خواهم تا این‌که شخص خودم بفهمم و به دیگران هم بفهمانم. الله سبحانه‌وتعالی پاداش تمام نیکی‌ها را به شما دهد و شما را زنده نگه‌دارد.

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

مسأله این‌گونه می‌باشد: وقتی‌که یک مسلمان در حکمی از احکام شرعی از یک مذهب معین تقلید می‌نماید؛ مثلاً: به طریقه مذهب امام ابوحنیفه نماز می‌خواند و می‌خواهد که این را ترک نموده و به طریقۀ مذهب شافعی نماز بخواند، این عمل درست نیست؛ مگر بعد از التزام به امور ذیل:

1- نخست این‌که همین عمل مبتنی بر یک ترجیح شرعی بوده باشد؛ نه این‌که حکم جدید برای وی آسان‌تر، سبک‌تر و یا این‌که موافق هوای نفس‌اش باشد؛ چون از پیروی نفس نهی شده است. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى

ترجمه: از هوای نفس خویش پیروی نکنید.

هم‌چنان الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ

ترجمه: اگر پیرامون یک شی منازعه و جنجال نمودید؛ آن را به کتاب الله و سنت رسول الله برگردانید.

به این‌گونه رجوع کردن الله سبحانه‌وتعالی از مقلد راضی شده و دورتر از هوای نفس و شهوت می‌باشد. انتخاب یک مذهب بدون گزینه‌های ترجیح مطابق هوای نفس و مخالف به رجوعِ الله و رسول او صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌باشد. گزینه‌های ترجیح که براساس آن مقلد از مذهب قبلی‌اش به مذهب دیگر رجوع می‌کند، خیلی زیاد است؛ از جمله: مهم‌ترین و اولاترین آن عبارت‌انداز: دانائی، فهم و عدالت است. مقلد براساس شناخت خود از علمیت و عدالت شخص مجتهد رجوع می‌کند؛ چون شهادت در قبولیت شهادت شاهد شرط پذیرش است؛ چنان‌چه آموختن حکم شرعی در حین آموزش، شاگرد متوجۀ عدالت استاد است و براساس عدالت، سخن او را در ارایه حکم شرعی پذیرفته عمل می‌کند. عدالت استاد لازمی است و عدالت کسی‌که استنباط می‌نماید از باب اولی است؛ پس عدالت شرطی می‌باشد که یک مجتهد و یا معلمی‌که حکم شرعی را از وی اخذ می‌نماییم، باید به چنین صفتی متصف باشد و این یک امر حتمی است. کسی باورمند به این بود که مذهب شافعی داناتر و درست‌تر از مذهب‌اش است، بر وی لازم نیست که از جهت خواهشات‌اش به مذهب مخالف‌اش عمل نماید. لازم است هر آن‌چه را که مخالف مذهب‌اش می‌باشد، اخذ می‌نماید، باید برتری و ترجیج دادن‌اش به ترجیح شرعی بوده باشد. ترجیح یک امر حتمی بوده و لازم است که ترجیح برخواسته از هوا و خواهشات نفسانی نباشد. هم‌چنین به مقلد جائز نیست که در تمام مسائل بر وفق نفس‌اش از مذهبی، گل‌چین گل‌چین مسائل را اخذ نماید.

2- مردم در شناخت حکم شرعی دو دسته‌اند: یکی مجتهد و دوم‌اش مقلد است که سومی وجود ندارد؛ چرا که انسان آن‌چه را اخذ می‌نماید، به اجتهادش بوده و یا به غیر اجتهادش و از این دو حالت بیرون نیست. از همین خاطر، هرآن‌کسی‌که مجتهد نبود، مقلد می‌باشد و از هر نوعی‌که باشد؛ پس مسأله در تقلید، گرفتن حکم شرعی از غیر است؛ بدون درنظرداشت این‌که گیرنده مجتهد است و یا غیر مجتهد. برای مجتهد هم درست است که در یک مسأله از مجتهدین دیگر تقلید نماید؛ اگرچه که اهل اجتهاد هم باشد. در همین حالت و در این مسأله مقلد است. از همین خاطر است که در یک حکم شرعی گاهی مقلد در آن مجتهد است و گاهی غیر مجتهد.

3- مجتهد کسی است که اهلیت اجتهاد را داشته باشد؛ یعنی این‌که معرفت کامل از زبان عربی، از اقسام کتاب و سنت، از شناخت کیفیت مقایسۀ ادله از جهت تعادل جمع و ترجیح و گذشته از این همه، توان استنباط را از احکام شرعی داشته باشد. این‌‌گونه مجتهد زمانی‌که در یک مسأله اجتهاد نمود، در همان حکم اجتهاد خود را انجام داد، برایش تقلید نمودن از دیگر مجتهد جواز ندارد. هم‌چنین ترک اجتهادش و عمل بر آن برایش جواز ندارد؛ مگر در این حالات: برایش آشکار شود دلیلی‌که بر آن در اجتهادش استناد نموده، ضعیف باشد. دلیل مجتهد دیگر از دلیل‌اش قوی‌تر باشد، در این حالت برایش واجب است، حکمی را که اجتهاد کرده ترک نموده و حکمی را اخذ نماید که دلیل‌اش قوی می‌باشد. ماندن برایش در حکم قبلی که اجتهاد نموده حرام است.

تمام این حالت زمانی است که مجتهد بالفعل دست به اجتهاد زده و اجتهادش در یک مسأله منتج به نتیجه شده باشد، هرگاه در زمینه اجتهادی نکرده باشد، برایش اجازه است تا از مجتهدین دیگر تقلید نماید. ویا این‌که هرگاه یک‌بار مجتهدی دیگری اجتهاد کرده است، دیگر برایش فرض نیست که اجتهاد کند؛ چون اجتهاد فرض کفائی بوده و فرض عین نمی‌باشد. پس هرگاه مجتهد مسأله‌ای را که بدان قبلاً اجتهاد صورت گرفته است، اجتهاد بار دوم برایش واجب نه؛ بلکه‌ جائز است که یا خودش اجتهاد می‌کند و یا از دیگر مجتهدین در این مسأله اجتهاد می‌کند.

یعنی این‌ مجتهد از رأی خود بنا بر یکی از گزینه‌های ترجیح که همانا قوت دلیل است، می‌تواند که انتقال نماید، برابر است حکمی استنباط شدۀ خودش باشد و یا از مجتهد دیگر.

4- این واقعیت تقلید مجتهد است. غیرمجتهد دو نوع می‌باشد: (مقلد متبع و عامی) و برای هرکدام‌اش در وقت انتقال از یک مذهب به مذهب دیگر شروطی دارند. انتقال از یک مذهب به مذهب دیگر در تمام حالات برمبنای خواست‌ها، خواهشات نفس و یا از جهت سهولت نمی‌باشد؛ بلکه برای مقلد متبع و عامی بر یک ترجیح شرعی استوار باشد.

مقلد متبع کسی است که بعضی از علوم معتبر شرعی را داشته باشد، از مهمترین آن:

الف- شناخت درست از زبان عربی تا حد انتقال مفاهیمه را داشته باشد، قرآن را به عربی خوانده بتواند، امکان این باشد که حدیث را خوانده بتواند و معنی‌اش را به عربی بداند و هدف این نیست که تمام کلماتی را که در حدیث وارد شده بداند؛ بلکه قدرت این را داشته باشد که از یک کلمۀ عربی سؤال کرده و معنای آن را جست‌وجو نماید.

ب- شناخت مناسب تواتر، صحیح، حسن و ضعیف از احادیث؛ اگرچه که مدلول را توسط ترجمه هم باشد بداند. دیگر این‌که علم از کتب صحیح حدیث داشته باشد؛ مثلاً: حدیثی را در بخاری و یا مسلم می‌بیند، این را بداند که صحیح است. هم‌چنان حدیثی را در ترمذی خواند و ترمذی آن را حدیث حسن گفت باید که مدلول آن را بداند. با این وجود، معنای صحیح و حسن را از ضعیف درک نماید.

مقلد متبع می‌تواند که از رأی خود به معرفت دلیل‌اش از یک مذهب به مذهب دیگر انتقال نماید و حکمی را که دلیل‌اش را دانسته پیروی می‌نماید، بهتر از حکمی می‌باشد که دلیل‌اش را نمی‌داند؛ اگر از مذهبی بدون معرفت دلیل تقلید می‌نماید و اطلاع به مذهب یافت که دلیل‌اش را می‎‌داند، باید از مذهب پیروی نماید که دلیل‌اش را می‌داند و مذهبی‌که دلیل‌اش را نمی‌داند ترک نماید. یعنی این‌که مقلد متبع از رأی خود بنا بر یک ترجیح انتقال می‌نماید، این حالت برای مقلد متبع پیروی از حکمی است که دلیل‌اش را می‌داند و حکمی را ترک می‌نماید که دلیل‌اش را نمی‌داند.

مقلد عامی کسی است که بعضی از علوم معتبر در شریعت نزدش نمی‌باشد، شناختی از زبان عربی ندارد، ادلۀ از کتاب و سنت نزد موجود نباشد و الله سبحانه‌وتعالی را قسمی عبادت می‌نماید که شیخ‌اش در همان مذهب برایش می‌گوید و مانند این‌گونه مقلد نمی‌تواند که از یک مذهب به مذهب دیگر در یک مسأله انتقال نماید؛ مگر به یک ترجیح و آن عبارت از اعتمادی است که نسبت به کسی‌که از وی تقلید می‌نماید، از حیث تقوی و حسن معامله داشته باشد. از شیخ جامع، از پدرش و یا کسی دیگری‌که عام مردم از وی قرآن می‌آموزند، تقلید می‌نماید.

مثلاً: به طریقۀ مذهب شافعی نماز می‌خواند، در این حالت از مذهب‌اش انتقال نمی‌کند؛ مگر این‌که قبلاً ذکر نمودیم. یعنی این‌که به مردی تعارف حاصل می‌نماید که از گروه قبلی کرده نسبت به تقواء وعدالت‌اش ثقه بوده و برمذهب امام ابوحنیفه نماز می‌خواند و می‌بیند که با تقواتر از انسان قبلی است، به علمیت‌اش اعتماد می‌نماید و در دروس‌اش حضور پیدا می‌کند، محل اعتماد و اطمینان وی می‌گردد، در این حالت برایش جواز دارد که توسط ترجیح اعتماد و اطمینان در نماز خواندن‌اش از تقلید مذهب شافعی انتقال نماید.

خلاصه این‌که مقلد عامی بنا بر یک ترجیح که عبارت از شناخت انسان است که نسبت به تقواء، عدالت و علم فهم‌اش به وی اطمینان دارد، در این حالت برایش جواز دارد که از یک مذهب به مذهب دیگر انتقال نماید.

5- تمام این حالات وقتی می‌باشد که عمل‌اش نسبت به یک مجتهد اتصال یافته باشد و می‌خواهد که به مجتهد دیگر انتقال نماید؛ پس نیاز به یک ترجیح شرعی دارد که برابر است به معرفت دلیل باشد یا این‌که از مجتهد بدون فهم دلیل پیروی می‌کرد و یا این‌که نسبت اعتمادی بر دلیل این مجتهد نسبت به مجتهدی که تقلید می‌نماید، قوی‌تر است؛ اما اگر عمل‌اش نسبت به یک مجتهد اتصال نیافته باشد و نخستین بار است که می‌خواهد تقلید نماید؛ در این حالت نسبت به هر مجتهدی‌که به ادله و علمیت‌اش اطمینان دارد می‌تواند که از وی تقلید نماید.

بنابرآن‌چه که قبلاً ذکر شد، جواب پرسش‌تان در ارتباط برادرانی‌که عربی را نمی‌دانند و خودشان را مقلد متبع می‌شمارند، از همین جهت ترجمۀ دلایل را خوانده از مذهب‌شان به مذهب دیگری انتقال می‌نمایند این است که واقعیت‌شان دلالت به مقلد متبع نمی‌نماید؛ چون عربی را نمی‌دانند و هم‌چنین تنها ترجمه کفایت‌کننده این نمی‌باشد که مذهب‌اش را ترک نموده به مذهب دیگری انتقال نماید؛ بلکه مانند مقلد عامی به یک گزینۀ ترجیح ضرورت می‌باشد که با اعتماد کامل عربی را بداند و دلیل را به عربی خوانده، توضیح و تشریح نماید، برای این‌که این مذهب ارجح‌تر نسبت به دیگر است. وقتی‌که به علم و فهم‌اش اطمینان حاصل کرد، در این حالت برایش جواز دارد که از مذهب‌اش به مذهب دیگری انتقال نماید.

خلاصه این‌که برادرانی‌که می‌خواهند از مذهب سابق‌شان به مذهب دیگر انتقال نمایند، تنها با خواندن ترجمه‌ای‌که عربی را نمی‌دانند، کفایت‌شان نمی‌کند؛ بلکه واجب است در نزدشان گزینۀ از ترجیحات؛ مانند: مقلد عامی اضافه‌تر از ترجمه باشد. این نظر من پیرامون این مسأله است و الله سبحانه‌وتعالی داناتر و حاکم‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: احمد جبیر نوری

 

ادامه مطلب...

هذیان‌گویی و دروغ‌های‌تان به مفکورۀ خلافت و حزب‌التحریر صدمه نخواهد زد! Featured

  • نشر شده در ترکیه

(ترجمه)

ما بحث‌ها در مورد خلافت را که با تبدیل شدن مجدد ایا صوفیا پس از ۸۶ سال به مسجد، شدت گرفته‌است، از نزدیک دنبال می‌کنیم. هرزمانی‌که صحبت از خلافت باشد، یاد حزب‌التحریر می‌شود؛ این حالت نتیجۀ مبارزۀ بزرگ و طولانی است که حزب‌مان از ۶۷ سال قبل بدین‌سو عهده‌دار شده‌است. هروقتی‌که صحبت از حزب‌التحریر باشد، از خلافت یاد می‌شود و هرزمانی‌که صحبت از خلافت باشد، از حزب‌التحریر یاد می‌شود. یاد کردن حزب‌مان همراه خلافت، به‌عنوان یگانه راه‌حل آزادی امت مسلمه، برای ما یک افتخار بزرگ است.

ما از تمام سخنرانان و نویسنده‌گانی‌که دیدگاه‌شان را در این مباحث در خصوص حزب‌التحریر مطابق با واقعیت بیان می‌کنند، تشکر می‌کنیم. اما از طرف دیگر، به کسانی‌که در سخانان و نوشته‌های‌شان از حقایق چشم می‌پوشند و به دروغ متوسل می‌شوند چنین تذکر می‌دهیم:

۱. ما می‌دانیم که شما در کل دوران آموزشی‌تان، از ابتدایی مکتب/مدرسه الی بالاتر، با چنین جملاتی شستشوی مغزی شده‌اید: "اتاترک ناجی و رهایی‌بخش‌مان است، بدون او نه این کشور وجود می‌داشت و نه ما وجود می‌داشتیم، و بدون او ما زندانی دستان دشمنان می‌بودیم ..."، شما در این شرایط بزرگ شده‌اید و سقف موفقیت نظام آموزشی سکولار تنها همین است. شما به‌خاطر رسیدن به این موفقیت، نفرت بزرگی را نسبت به تاریخ و اسلام خود در قلب‌های‌تان پرورش داده‌اید. افق فکری‌تان کوچک شده‌است و نمی‌توانید از حیطۀ داشته‌های‌تان فراتر بیندیشید. شما الحاد، سکولاریزم، دموکراسی، جمهوری و ملیت‌گرایی را از غرب پذیرفتید، آن را به آغوش کشیدید و دشمن خلافت شدید؛ خلافتی‌که مبنای فرهنگ‌تان را شکل می‌دهد. ولی اکنون، گذشتۀ پلید جمهوری را که بر حیله و دسیسه بنا شده‌بود فراموش کرده‌اید و در مورد رابطۀ حزب‌التحریر با کشورهای استعماری دروغ‌پراگنی می‌کنید؛ حزبی‌که از ۱۹۵۸ م در ترکیه به‌منظور تأسیس مجدد خلافت اسلامی فعالیت می‌کند.

گاهی این حزب را "کمونیست‌های سبز" می‌خوانید، گاهی آن را "حزب‌الله" می‌گویید، بعضاً به "طالبان" نسبت می‌دهید و سرانجام آن را "داعش" می‌نامید؛ اما هرگز به هدف‌تان نخواهید رسید. این جهان دیگر آن جهانی نیست که بین دیوارهای بزرگ و دروغ‌های شاخ‌دار بنا کرده‌بودید. امروزه مسلمانان از هدف و طریقۀ حزب‌التحریر آگاه اند، طریقه‌اش را برای تغییر خیلی خوب می‌شناسند و می‌دانند که مخالف فعالیت مسلحانه برای تأسیس خلافت است. بنابر همۀ این‌ها، هرگز نخواهید توانست با دروغ‌های کثیف‌تان به حزب‌التحریر صدمه بزنید.

۲. حزب‌التحریر هرگز یک گروه حاشیه‌ای متشکل از نخبه‌گان سیاسی نبوده‌است – حاشیه‌ای یعنی که موقف‌هایی مخالف جامعه داشته باشد. محل زنده‌گی‌مان جزء سرزمین‌های اسلامی است و مردم‌اش اعم از ترک‌ها، کردها، عرب‌ها و سرکیسی‌ها مسلمان اند. اسلام بنیاد فرهنگ‌اش را شکل می‌دهد. مفاهیم و احکامی‌که حزب‌التحریر حمل می‌کند مفاهیم و احکام ناب و خالص اسلام است، اما مفاهیمی‌که شما حمل می‌کنید مفاهیم بیگانۀ ایدیولوژی غربی است. اگر به‌دنبال افکار افراطی نخبه‌گرا استید، پس به جانب الحاد، سکولاریزم، و سکولاریزم – دموکراسی روی بیاورید؛ اما اگر دربارۀ یک دولت نخبه‌گرای حاشیه‌ای عجیب صحبت می‌کنید، پس آن را در مفهوم جمهوری دریابید!

۳. اعتبارِ یک مفهوم به‌صورت آماری با شمارش تعداد افرادی‌که به آن باور دارند، تعیین نمی‌شود، بل صحت یک مفکورۀ از طریق وسعت موافقت‌اش با فطرت انسان، متقاعد کردن عقل‌اش و قدرت آرامش‌دهی به قلب او مشخص می‌شود. عقیدۀ اسلامی که حزب‌التحریر حمل می‌کند و مفاهیمی‌که از این عقیده سربرمی‌آورد مفاهیم نابی است که موافق غرایزمان می‌باشد، ذهن‌مان را متقاعد و قلب ما را مملو از آرامش می‌کند. امروزه حزب‌التحریر، برخلاف توهین‌ها و اهانت‌های‌تان، در بیش‌تر از چهل کشور فعالیت دارد و اقدامات‌اش را توسط صدها هزار تن از شباب‌اش به‌پیش می‌برد. شما از این وقایع آگاهید و آن‌ها را از نزدیک دنبال می‌کنید. پس آیا آماج قرار دادن این فعالیت‌ها و اقدامات، هدف اصلی حملات‌تان علیه خلافت و تلاش‌تان به‌منظور سیاه کردن چهرۀ حزب‌التحریر نیست؟

۴. برخلاف آن‌چه شما می‌گویید، خلافت یک دولت تاریخی برخاسته از تجارب تاریخی و درست و غلط‌های پیرامون‌اش نیست، بلکه بخشی از احکام شرعی می‌باشد. به‌طور نمونه می‌توان به سخنان سید بَی، نمایندۀ معاون ازمیر، در جریان الغای خلافت اشاره کرد که چیزی جز هذیان‌گویی نیست.

بهتر است به‌جای توجه به سخنان ساخته‌گی یک عده برای رسیدن به اهداف‌شان، به گفته‌های علمای مسلمان در مورد خلافت گوش کنید. امام ابوالحسن الماوردی فرموده‌است: «امامت/خلافت برای جانشینی نبوت در پاسداری از دین و سیاست دنیا ایجاد شده‌است، و بیعت با کسی‌که آن را تطبیق می‌کند، به اتفاق آراء واجب است.» امام النووی گفته‌است: «و آنان (علما) توافق کردند که نصب یک خلیفه بر تمام مسلمانان فرض است.» امام القرطبی اعتقاد دارد که خلافت «یکی از ارکان دین است که مسلمانان را مستحکم نگه می‌دارد.» ابن تیمیه فرموده‌است: «بایستی همه بدانند که سرپرستی مردم یکی از بزرگ‌ترین مکلفیت‌های دین است، که بدون آن نه دین و نه دنیا برپا می‌ماند.» همین‌گونه، اسلافی مانند فاضل بن عیاد، احمد بن حنبل و دیگران نیز چنین نظراتی داشتند. بناءً واضح می‌شود که خلافت نه یک دولت تاریخی، بل بخشی از احکام شریعت است و حقیقت مورد تأیید تمام علمای معتبر مسلمانان می‌باشد.

۵. خلافت یعنی حذف تمام مرزهای ساخته‌گی که کفار استعمارگر به‌منظور پاره پاره کردن امت مسلمه در سرزمین‌های‌شان ترسیم کرده‌اند؛ یعنی وحدت مسلمانانی‌که به یک صاحب و یک پیامبر ایمان دارند؛ یعنی وحدت مسلمانانی‌که اسلام آنان را برادر قرار داده‌است. چه‌کسی چنین نمی‌خواهد؟! آیا امکان دارد مسلمانی‌که روزانه پنج‌مرتبه به شایسته‌گی الله سبحانه وتعالی به ستایش گواهی می‌دهد، تنها منتظر کمک الله سبحانه وتعالی می‌ماند و از او سبحانه وتعالی جهت هدایت و پایبندی در راه راست استطاعت می‌طلبد، خلافت را نخواسته باشد؟! اگر حالت تمام مسلمانان چنین باشد، پس چه‌کسی خواهان خلافت نیست؟! تنها کفار استعمارگر خلافت را نمی‌خواهند. حکامی‌که همراه‌شان همدستی می‌کنند و برای‌شان به‌منظور حفظ چوکی‌های قدرت و حکومت خدمت می‌کنند خلافت را نمی‌خواهند. و نویسنده‌گان، تحصیل‌کرده‌گان و منافقانی‌که جهالت‌شان را فضیلت می‌پندارند و نان سفرۀ این حکام را می‌خورند، خلافت را نمی‌خواهند!

ولی آنان باید بدانند که اگر تمام جهان هم یک‌جا شود، دوباره نخواهند توانست بر سر راه تأسیس خلافت راشده مانع ایجاد کنند. ان‌شاءالله خلافت راشده برپا خواهد شد، همان‌گونه که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ» [رواه احمد]

ترجمه: سپس خلافت به‌طریقۀ نبوت خواهد آمد.

کسی را که الله سبحانه وتعالی یاری دهد مغلوب نخواهد شد، چون او بر همه‌چیز قادر است؛ الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِاِذْنِ اللّٰهِ﴾ (البقره: ۲۴۹)

ترجمه: چه گروه‌های کوچکی‌که به فرمان الله (سبحانه وتعالی) بر گروه‌های عظیمی پیروز شدند!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه ترکیه

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پس از الحاق اجباری کشمیر اشغالی در ۵ اگست/اوت ۲۰۱۹ م، دولت هندو در حال تبدیل شدن به یک تهدید روبه رشد منطقه‌ای است. مودی، نخست وزیر دولت هندو، كسانی را كه با نیروهای اشغالگرش می‌جنگند، دستگیر می‌کند، مورد تجسس قرار می‌دهد، می‌رباید، شکنجه می‌کند و اعدام می‌کند. مودی نیز همانند راج انگلیسی ظالم، حامیان جنگ را دسته‌جمعی مجازات می‌کند، زمان قطع عبور و مرور وضع می‌کند و منابع غذایی و درمانی‌شان را قطع می‌کند. دولت هندو، به مثل دولت حیله‌گر یهود، قصد دارد واقعیت مناطق اکثریت مسلمان‌نشین را از طریق سیاست معاهده و جابه‌جایی تغییر دهد. گسترش تهدیدات دولت هندو، کار این دولت را به جایی کشانده که هزاران مرتبه از خط کنترل، مرز جدا کنندۀ کشمیر اشغالی از کشمیر آزاد، تجاوز کرده‌است و مسلمانان را، اعم از ملکی‌ها نظامیان، به شهادت می‌رساند.

دولت هندو تهدیدات‌اش را افزایش می‌دهد، اگرچه ارتش بزدل و بی‌روحیه‌اش هرگز توان مقابله با نیروهای مسلح مسلمان را، که بی چون و چرا طالب شهادت اند، ندارد. در زمان جداسازی کشمیر آزاد، هنگامی‌که مسلمانان پاکستان برادران کشمیری خود را در نبردها یاری می‌کردند، دولت هندو نتوانست از مقاومت مسلمانان جلوگیری کند و کشمیر را از آن‌ها جدا سازد. پاکستان در بیش از هفت دهه تجهیز جنگ در کشمیر، مانع از پیشروی دولت هندو در اشغال کشمیر شد. حتی امروز نیز نیروهای مسلح پاکستان توان آن را دارند تا نیروهای اشغالگر دولت هندو را که پس از درگیری نظامی ویران‌گر ولی محدود  فبروری/فوریه ۲۰۱۹ م متززل شده‌اند بیرون کنند.

با این حال، حکام پاکستان به‌جای کاهش تهدید روز افزون دولت هندو و مقابلۀ نظامی با نیروهابش، راه این دولت را هموار می‌کنند. حکام پاکستان با بخشیدن نفس تازه به سربازان خسته و فرسودۀ دولت هندو، نه تنها نیروهای مسلح ما را از جنگ باز می‌دارند، بلکه از هرگونه تجهیز و تسهیل جنگ در کشمیر نیز جلوگیری می‌کنند. سپس عمران خان در ۱۸ سپتمبر/سپتامبر ۲۰۱۹م، مواضح خود را علیه قضیۀ کشمیر به امر کارفرمایان امریکایی‌اش چنین بیان کرد: «هر پاکستانی‌ای که می‌خواهد در کشمیر بجنگند یا در کشمیر به جهاد برود، بزرگ‌ترین بی‌عدالتی را به حق کشمیری‌ها روا خواهد داشت... هرآن‌کسی‌که چنین اقداماتی را اتخاذ کند، دشمن پاکستان و دشمن کشمیر خواهد بود.» 

حکام پاکستان بر سر خط کنترول به‌منظور ممانعت از جنگ در کشمیر اشغالی شدید اند، درحالی‌که درخصوص مرز با دولت هندو نرمیت به‌خرج می‌دهند تا مسیرش را برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای هموار کنند. آنان با تسهیل مرز کارتارپور، دروازه‌ای را برای دشمن به‌منظور داخل شدن به قلعه باز کرده‌اند. آن‌ها با تسهیل مرز واگه برای صادرات افغانستان، فرصت افزایش دروغ‌ها و نفوذ دولت هندو را در افغانستان فراهم کرده‌اند. برعلاوه، منابع پول و تسلیحات نظامی را برای کسانی‌که در کشمیر می‌جنگند مسدود می‌کنند، حال‌آن‌که خلبان دشمن را سریعاً رها می‌کنند. کسانی را که در کشمیر می‌جنگند می‌ربایند و شکنجه می‌کنند، درحالی‌که حق ملاقات جاسوس نابغه اسیرشدۀ هندی را طولانی می‌کنند.

حاکمان خائن پاکستان  کمک و همکاری خود را برای دولت هندو، بنابه امر کارفرمایان امریکای‌شان، انجام می‌دهند. اصلاً سناریو امریکایی‌ها، ظهور هند به عنوان قدرت منطقه‌ای از بهر مقابله با چین و احیای قدرت اسلامی است. هرچند واشنگتن به خوبی می‌داند که پاکستان در هر زمان توان مقابله و به چالش کشیدن دولت هندو را دارد و امیدی برای ظهور هند نیست. بنابراین، امریکا برای مهار کردن پاکستان کاملاً به حکام این کشور وابسته است تا بتواند سلطۀ هند را ممکن کند. روی همین دلیل است که امریکا عمران خان را بی‌نهایت تحسین می‌کند و شدیداً از ادامۀ خدمت جنرال باجوا حمایت می‌کند، زیرا هردوی آن‌ها خود را در مسیر خیانت بی‌سابقه‌ای به باداران‌شان می‌فروشند.

ای مسلمانان پاکستان!

رژیم باجوا – عمران جهاد را تقبیح می‌کند و آن را بی‌عدالتی برای کشمیر می‌دانند، درحالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین فرمودند:

«لاَ هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحُ، وَلَكِنْ جِهَادٌ وَنِیةٌ، وَإِذَا اسْتُنْفِرْتُمْ فَانْفِرُوا» [رواه بخاری]

ترجمه: بعد از فتح مکه هجرتی و جود ندارد؛ ولی جهاد در راه الله (سبحانه وتعالی) و اخلاص نیت در اعمال به جای خود باقی است و هرگاه برای جهاد از شما درخواست خروج شد، خارج شوید.

این حدیث رفتار کسانی را نشان می‌دهد که با اشغال‌گران می‌جنگند و فتنه را از بین می‌برند. حتی الله سبحانه وتعالی چنین دستور داده‌است:

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ﴾ [البقره: ۱۹۱]

ترجمه: و آن‌ها را هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از آن‌جا که شما را بیرون کردند [مکه‌]، آن‌ها را بیرون کنید و فتنه از کشتار هم بدتر است.

متأسفانه، رژیم باجوا – عمران تا به امروز عرض این را دارد که جنگ گزینۀ مناسب نیست، چراکه هند و پاکستان هردو دارای قدرت هسته‌یی اند؛ حال‌آن‌که این مسئله اخیراً هند یا چین را از جنگ بر سر سرزمین‌های مسلمانان کشمیر باز نداشته‌است. رژیم باجوا – عمران اصرار دارد که ما برای جنگیدن خیلی فقیر استیم؛ در صورتی‌که سرزمین‌مان بی‌نهایت ثروتمند است، اما ما با نافرمانی از قوانین الله سبحانه وتعالی و تطبیق غیر آن از طرف رژیم، دچار فقر شده‌ایم. درحالی‌که ما حاضریم خانه‌های‌مان را خالی کنیم و کمر همت را به‌خاطر رضایت الله سبحانه وتعالی ببندیم، زیرا عزت و وقار در خروج به‌خاطر جهاد است. رسول الله صلی الله علیه وسلم هشدار دادند:

«مَا تَرَكَ قَوْمٌ الْجِهَادَ إلاّ ذُلّوا» [مسند احمد]

ترجمه: هیچ قومی جهاد را ترک نمی‌کند مگر این‌که خوار و ذلیل شود.

ای مسلمانان ارتش پاکستان!

رژیم باجوا – عمران درحال همکاری با امریکا از بهر ظهور دشمن‌تان در منطقه است تا شما را مهار کند و مانع از مقابلۀ شما با دشمن شود تا دشمن‌تان را تقویت کند و تهدیدات‌اش را افزایش دهد. اما رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین فرمودند:

«وَالْجِهَادُ مَاضٍ مُنْذُ بَعَثَنِی اللَّهُ إِلَى أَنْ یقَاتِلَ آخِرُ أُمَّتِی الدَّجَّالَ لاَ یبْطِلُهُ جَوْرُ جَائِرٍ وَلاَ عَدْلُ عَادِلٍ، وَالإِیمَانُ بِالأَقْدَارِ» [ابو داود]

ترجمه: و جهاد به‌طور مداوم ادامه خواهد داشت از روزی‌که الله (سبحانه وتعالی) من را به عنوان پیامبر برای‌تان فرستاده‌است تا روزی‌که آخرین فرد امت‌ام با دجال مبارزه کند. استبداد هیچ ستمگر و عدالت هیچ عادلی (حاکم) آن را باطل نخواهد کرد.

اگر حکام‌تان قبول کرده‌بودند که شما را بسیج کنند، پس باید به درستی عمل می‌کردند. با این حال، از آن‌جا که آن‌ها مانع از جنگ شما می‌شوند، شما موظف استید آن‌ها را عزل کنید و حکام و فرماندهانی را جایگزین کنید که شما را در مسیر جهاد بسیج می‌کنند.

رژیم خائن باجوا – عمران را سقوط دهید و نصرت خود را برای احیاء مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم بدهید تا ایفای مسئولیت خود را بی‌حد و حصر انجام داده‌باشید. همانند انصار باشید که از دین الله سبحانه وتعالی و پیامبرش صلی الله علیه وسلم اعلان حمایت کردند؛ طوری‌که الله سبحانه وتعالی در کتاب خویش از آنان اعلان رضایت کرد و هم‌چنان فرشتگان را در تشیع جنازۀ فرماندۀ‌شان حضرت سعد بن معاذ رضی الله عنهما فرو فرستاد. دربارۀ سعد بن معاذ رضی الله عنهما، رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین فرمودند:

«إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَحْمِلُهُ» [ترمذی]

ترجمه: به راستی‌که فرشتگان هم‌چنان می‌گریستند.

هم اکنون نصرت را به حزب‌التحریر تحت قیادت، امیر عالم شیخ عطاء بن خلیل ابو رشتۀ اعطاء کنید تا پیروزی بعد از پیروزی حاصل شود، زیرا در برابر مجاهد مؤمن از دو پیروزی یکی است: پیروزی (غلبه) یا شهادت. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَا أَحَدٌ یدْخُلُ الْجَنَّةَ یحِبُّ أَنْ یرْجِعَ إِلَى الدُّنْیا وَلَهُ مَا عَلَى الأَرْضِ مِنْ شَىْءٍ، إِلاَّ الشَّهِیدُ، یتَمَنَّى أَنْ یرْجِعَ إِلَى الدُّنْیا فَیقْتَلَ عَشْرَ مَرَّاتٍ، لِمَا یرَى مِنَ الْكَرَامَةِ» [بخاری]

ترجمه: هیچ‌کس از بهشتی‌ها دوست ندارد تا دوباره به دنیا برگردد، حتی اگر همه امکانات روی زمین را داشته باشند؛ به استثنای مجاهدی‌که به‌خاطر عزت و شرافتی‌که الله (سبحانه وتعالی) برایش در نظر گرفته‌است حاضر است که حتی ده بار جان‌اش را فدا کند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر - ولایه پاکستان

مترجم: امیر حسام

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام‌علیکم‌ورحمت‌‌الله‌وبرکاته!

برادری با سوالی‌که داشت مرا به حرج مواجه ساخت و من آن را در این سوال‌اش مستحق می‌دانم؛ هرچند تلاش نمودم که وضعیت و واقعیتی را‌ که در آن زندگی می‌کنیم، برایش واضح نمایم؛ اما او به آن قناعت نکرد.

سوال در خصوص کار و وظیفۀ عمومی است که در نظام سرمایه‌داری انجام می‌شود، نظامی‌که بیش‌تر و یا قسمتی از اقتصاد آن مبنی سودی داشته، با درک این‌که دولت‌هایی‌که این معاش را در برابر وظیفۀ عمومی پرداخت می‌کنند، این مال و یا قسمتی از آن را از قرض‌های سودی از دولت‌های اجنبی و یا صندوق بین‌المللی پول به دست می‌آورند.

سوال این است که آیا ما مأمورین، اجرت کارمان را در بدل وظائف عمومی‌، پول سودی گرفته‌ایم؟ اگر جواب بلی باشد؛ پس راه نجات از این پدیده چگونه بوده و آیا می‌توان بدون وظیفه زندگی کرد؟

قبلاً از شما سپاس‌گزارم و الله سبحانه‌وتعالی در برابر این جوابات شما، برای‌تان جزای خیر دهد. برادر شما عمار از تونس.

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

نسبت به معاشی‌که مأمور و یا کارمند در برابر وظیفه عمومی و در بدل کارش می‌گیرد، حکم آن تعلق به کاری می‌گیرد که انجام می‌دهد:

- اگر شخص کارگر در کار حرامی کار می‌نمود؛ مثل: این‌که شخص در مخابراتی‌ کار کند که برای جاسوسی و شکنجه دادن مسلمانان و حاملین دعوت کار کند، در این کار معاش آن حرام است؛ چون این شخص این معاش را از عمل حرام به دست آورده است.

- اما درصورتی‌که کار شخص مباح باشد؛ مثل: این‌که شخص به عنوان معلم، انجنیر و یا داکتر در ادارات دولتی و یا شفاخانۀ دولتی کار کند، در این کارها و مانندشان معاش برای کارمند و یا مأمور جائز و حلال است که در این صورت مختلط بودن مال سودی و غیرسودی، اموال جائز و غیرجائز در قسمت معاش کارگر مشکلی ایجاد نمی‌کند. اگر کارمند معاش خود را از این مال مختلط؛ یعنی مال حلال و حرام بگیرد، جائز است؛ مگر این‌که معاش آن از مال مسروقه، غصب و یا مال حرامی گرفته شود که آن مال در ذات خود حرام باشد؛ مانند: شراب و گوشت خوک؛ چون مال در این صورت در ذات خود حرام بوده و بیان آن قرار ذیل است:

مال حرام چندین نوع دارد:

حرام باالذات؛ مانند: شراب. این نوع حرام؛ نه هدیه آن جائز است؛ نه اجرت و نه هم فروش و خرید آن. شراب بر مالک و کسی‌که آن را می‌گیرد حرام است: رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است:

«حُرِّمَتِ الْخَمْرُ بِعَيْنِهَا»

ترجمه: ذات شراب حرام شده است.

نسائی این حدیث را تخریج کرده است.

نوع دیگر، حرامی است که به دلیل حق شخص دیگری حرام گردیده است؛ مانند: مال مسروقه و مغصوبه. این نوع حرام بر سارق و غاصب‌اش حرام بوده، هدیه و اجرت از چنین مالی جائز نمی‌باشد. این مال بر  کاسب و کسی‌که آن را می‌گیرد حرام است؛ زیرا این مال حق صاحب‌اش بوده هرجاکه حاصل شود باید به مالک آن برگردانده شود.

احمد از سمره تخریج نموده است که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است:

«إِذَا سُرِقَ مِنَ الرَّجُلِ مَتَاعٌ، أَوْ ضَاعَ لَهُ مَتَاعٌ، فَوَجَدَهُ بِيَدِ رَجُلٍ بِعَيْنِهِ، فَهُوَ أَحَقُّ بِهِ، وَيَرْجِعُ الْمُشْتَرِي عَلَى الْبَائِعِ بِالثَّمَنِ»

ترجمه: وقتی متاعی از شخصی دزدی شد یا مال‌اش ضایع گردید؛ بعداً مالک مال عین همان مال را در نزد شخصی دیگری یافت؛ پس خود شخص مالک بر آن مال سزاوارتر است؛ دراین‌صورت مشتری ثمن و قیمت آن را از نزد فروشنده بگیرد.

این حدیث نص صریح است بر این‌که باید مال مسروقه به صاحب‌اش برگردد. به همین ترتیب، مال مغصوبه باید از غاصب گرفته و به صاحب‌اش برگردد؛ چنان‌چه از سمره روایت شده است که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: 

«عَلَى اليَدِ مَا أَخَذَتْ حَتَّى تُؤَدِّيَ»

ترجمه: شخصی‌که چیزی را گرفته باید آن را اداء کند.

- نوع دیگر، حرامی است که به دلیل معاملۀ باطل، حرام می‌شود؛ مانند: سود و قمار. وقتی در نزد کسی مال مخلوط از مال سود و حلال بود، قسمت سودی آن مال، بر کاسب آن حرام است؛ اما شخصی‌که به طریق مشروع این مال را حصول کند بر آن حرام نمی‌باشد؛ مانند: این‌که شخص سودخوار مالی را به فروش برساند و قیمت آن را بگیرد یا این‌که زن، نفقه خود را از شخص سودخوار بگیرد یا این‌که شخص سودخوار مال خود را برای یکی از اقارب‌اش هدیه دهد و یا دیگر معاملات را انجام دهد؛ دراین‌صورت گناه این مال بر شخص سودخوار بوده، برگیرندۀ قیمت و زنی‌که نفقه می‌گیرد و یا شخصی‌که هدیه می‌گیرد گناه نیست؛ زیرا در این حالت گناه بر ذمۀ این افراد نمی‌باشد که می‌توان به چند دلیل در این خصوص اشاره کرد:

الله سبحانه‌وتعالی فرموده است:

﴿وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾

(انعام: 164)

ترجمه: هیچ نفس عملی را انجام نمی‌دهد؛ مگر این‌که بار آن بر دوش خود آن می‌باشد؛ هیچ نفس گنهکاری بار گناهان دیگری را بر نمی‌دارد.

رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در مدینه با یهود معامله می‌نمود؛ درحالی‌که فهمیده می‌شد بیش‌تر اموال یهود از سود به دست می‌آمد. الله سبحانه‌وتعالی فرموده است:

﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً* وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ﴾ (نساء: 160)

ترجمه: به سبب ظلمی‌که یهودیان مرتکب شدند و به سبب مانع شدن‌شان بسیاری از مردم را از دین الله سبحانه‌وتعالی و به سبب رباخواری‌شان که از آن منع شده بودند و بسیاری از اموال مردم را به صورت باطل خورده‌اند، ما چیزهای پاکیزه‌ای‌که برای‌شان حلال بود، حرام گردانیدیم.

یعنی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم هدیه را از یهود قبول می‌کرد؛ چنان‌چه در نزد احمد از ابن عباس روایت شده است که زنی از یهود گوسفند مسمومی را برای رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم هدیه داد، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم؛ پس این گوسفند را برای آن زن فرستاد و فرمود:

«مَا حَمَلَكِ عَلَى مَا صَنَعْتِ؟»

ترجمه: چه‌چیز سبب شد که این عمل را انجام دهی؟

زن گفت خواستم تا بدانم که اگر تو نبی باشی الله سبحانه‌وتعالی ترا آگاه خواهد ساخت و اگر نبی نباشی مردم را از دست تو راحت ‌سازم.

از بعضی صحابه و تابعین به روایت صحیح روایت شده است که ایشان گرفتن هدیه را از شخص رباخوار اجازه داده‌اند:

1- مردی در نزد ابن مسعود آمد و گفت: من هم‌سایه‌ای دارم که سود می‌خورد و او همیشه مرا دعوت می‌کند، ابن مسعود گفت: "هدیه از تو است و گناه آن بر ذمۀ مرد است." این روایت را عبدالرزاق صنعانی در مصنف خود روایت کرده است.

2- از حسن سوال شد که آیا نان صرافی‌که معاملات مخلوط به سود را نجام می‌دهد، خورده شود؟ گفت: "قَدْ أَخبرَكُمُ اللَّهُ عَنِ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى، إِنَّهُمْ يَأْكُلُونَ الرِّبَا، وَأَحَلَّ لَكُمْ طَعَامَهُمْ"؛ یعنی: الله سبحانه‌وتعالی شما را از یهود و نصارای خبر داده که آن‌ها سود می‌خوردند؛ اما الله سبحانه‌وتعالی نان‌شان را برای شما حلال کرده است. این روایت را عبدالرزاق صنعانی در مصنف خود از معمر روایت کرده است.

3- از منصور روایت شده است که گفته است: به ابراهیم گفتم، نزد کارگری رفتم، مرا در نزد خود قبول کرد و اجازه داد، گفت: قبول کن، گفتم: صاحب سود است، گفت: "اقْبَلْ مَا لَمْ تَأْمُرْهُ أَوْ تُعِنْهُ"؛ یعنی: قبول کن تا زمانی‌که او را امر و یا کمک نکرده‌ای. این روایت را عبدالرزاق صنعانی در مصنف‌اش از معمر روایت کرده است.

با وجود دلائل فوق بهتر آن است با شخصی‌که در مال آن سود است معامله نشود، برایش مال به فروش نرسد و هدیه‌شان از باب تقوی قبول نگردد، تا بدین ترتیب فروشنده، پول آلوده به سود را در برابر مال‌اش نگیرد؛ هم‌چنان هدیه‌اش قبول نشود تا آن‌که هدیه از مال سود نباشد. بدین ترتیب، مسلمان از هر نوع ناپاکی دور می‌ماند. اصحاب رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم از بسیاری مباحات خود را دور می‌ساختند تا از حرام دور باشند. از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت است که او گفت:

«لَا يَبْلُغُ العَبْدُ أَنْ يَكُونَ مِنَ المُتَّقِينَ حَتَّى يَدَعَ مَا لَا بَأْسَ بِهِ حَذَراً لِمَا بِهِ البَأْسُ»

ترجمه: بندۀ من، از متقین به حساب نمی‌آید؛ مگر این‌که از روی احتیاط بعضی از مباحات را به دلیل دوری از ممنوعات ترک کند.

 این حدیث را ترمذی تخریج نموده و گفته است که این حدیث حسن است.

خلاصه این‌که جائز است با شخصی‌که مال آن مخلوط مال سودی است، خرید، فروش و هدیه آن قبول گردد و هم‌چنان جائز است که شخص معاش خود را از مال شخص سودخوار بگیرد؛ اما بهتر این است که با شخص سودخوار خرید و فروش نشده و هدیه آن قبول نشود. هم‌چنان در نزد آن شخص کار نشده و معاش از آن گرفته نشود؛ بناءً شخصی‌که در وظایف عمومی و در عمل مباح کار می‌کند، گرفتن معاش برایش از چنین شخصی بدون حرج جائز بوده و در‌این‌صورت گناه سود بر ذمۀ کارگر و مأمور نبوده؛ بلکه بر ذمۀ صاحب کار است. امیدوارم که این جواب در همین حد کفایت کند. الله سبحانه‌وتعالی از همه عالم‌تر و در کارش با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ﴾ آیا مردم را به نیکی امر می‌کنید و نفس‌های‌تان را فراموش می‌کنید؟ ای سیاسیون صنعا، اول خودتان و بعد سیاسیون عدن را هشدار دهید!

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

به روز دوشنبه 13 ژوئیه/جولای 2020م مجلس‌نمایندگان نامه‌ای را از صنعا به دبیرکل سازمان‌ملل‌ جهت مشروعیت بخشیدن دولت هادی(تصویب قراردادها و تفاهنامه‌های نفت‌وگاز و فروش سرمایه و قدرت مردم... فرستاد).  دبیرکل سازمان‌ملل‌ آن را ملغی ملاحظه نموده و تهی از دلالت قانونی دانست. سازمان ملل تصریح کرد که تمام قراردادها و تفاهم نامه‌ها باید مطابق به قانون اساسی تصویب شوند.( روزنامه الثوره در سه شنبه 14 ژوئیه/جولای 2020م)

از زمانی‌که تولید نفت در دهه‌ای هشتاد قرن‌گذشته در یمن آغاز شد، مردم یمن بخاطر حاکمان مزدورشان که عواید آن را ربوده و به شرکت‌های خارجی امتیاز انحصاری اعطا کردند، یک روزهم از منابع کشورشان از جمله نفت‌وگاز لذت نبردند. در انقلاب فیبروری 2011 جرقه‌ای امید برای برگرداندن این منابع به نفع مردم ایجاد شده بود؛ لیکن حکام جدید تبهکار، بدتر از پیشینیان خویش بودند؛ اما بعد از سپتامبر 2014 با واردشدن حوثی‌ها به صنعا، این دردورنج افزایش پیدا کرد. برآشفتگی و خشم مردم در این روزها به علت عدم قرارداد و بالارفتن قیمت‌ها جهت ضبط تراز، کاهش پیدا نکرد و حوثی‌ها قیمت‌های بلند را با نزدیک شدن به مردم به بهانه‌های غیر واقعی  برای شش سال گذشته توجیه کردند.

بریتانیا پرونده‌ی نفت را مطابق میل خود اداره نموده و به هر کسی‌که خواست امتیاز انحصاری اعطا کرد و کسانی را که در حضور و غیاب مجلس‌نمایندگان خواهان آن بودند، از آن محروم کرد که این خود جعبه‌ای‌سیاه جرم و تبهکاری از رژیم قبلی مزدور انگلیس می‌باشد که قدرت آن ده‌سال پیش ختم شده بود. امروزه حوثی‌ها از هم‌چو یک جاهل استفاده می‌کند که مردم یمن به خوبی می‌دانند.

بناءً امروزه شورای‌سازمان‌ملل باید مهر سکوت بر لب نهد؛ چرا که حاکمان صنعا تن به بردگی آمریکا داده‌اند؛ در حالی‌که آمریکا در صدد گرفتن نوبت استفاده از امتیازات می‌باشد که از دهه‌ای پنجاه قرن‌گذشته بدین‌طرف در انتظار آن و دیگر بخش‌های نفت‌خیز است. به زودی شرکت‌ آمریکایی را خواهیم دید، شرکت نفتی هانت که فاتحانه به بخش‌های نفت‌خیز معارب رجوع خواهد کرد که در زمان حاکمیت رژیم‌قبلی مزدور‌انگلیس از آن‌جاها کنار زده شده بود. امروز آمریکا نماینده‌هایش که حوثی‌ها هستند را فشار می‌دهد تا داخل صنعا شده و منابع آن را از مزدوران‌انگلیس که توسط علی محسن الاحمر به همراه خواهرانش رهبری می‌شد، نظیر شرکت‌های آمریکایی هنرون، یا هم شرکت‌هایی‌که تحت نام‌های آسیایی، اندونیزیایی، کوریای‌جنوبی و ایرانی که در اصل آمریکایی هستند، بگیرد.

ای سیاسونی‌که عهده دار مردم‌تان نیستید! قبل از آن‌که دیگران را نصیحت کنید، از خودتان شروع کنید اگر راستگو هستید! الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ﴾ [بقره: 44]

ترجمه: آیا مردم را به نیکی امر میکنید و نفسهای تان را فراموش میکنید؟

برای شما دو (مزدوران انگلیس و مزدوران آمریکا)  که برای اربابان‌تان خدمت کردید، اولی نفت  را به نفع اقتصاد انگلیس اداره کرد، و دومی نفت را به نفع اقتصاد امریکا اداره خواهد کرد!

حاکمان قبلی و فعلی یمن نظم ایدیولوژی سرمایه‌داری را جهت مدیریت امورزندگی مردم در بعد اقتصادی و دیگر ابعاد زندگی انتخاب کرده‌اند و آن‌ها نمی‌دانند و یا هم نمی‌خواهند بدانند که قانون اسلامی نفت و گاز را از جمله سرمایه‌عامه قلمداد می‌کند و دولت اجازه فروش آن را ندارد؛ ولی بجای آن از نفت‌وگاز نظارت می‌کند تا مردم را قادر به منفعت گرفتن از آن بسازد.

یقیناً یگانه کسی‌که می‌تواند نفوذ استعمارگران کهنه و جدید را از بین ببرد خلیفه عادل است، خلیفه عادل می‌تواند امورزندگی مسلمانان را مطابق قوانین‌اسلامی تنظیم کند که مردم با دادن بیعت و میوه قلب‌شان خلیفه را قادر به تطبیق اسلام تحت سایه خلافت‌راشده به طریق رسول‌الله صلی‌الله‌علیه وسلم می‌کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه یمن

مترجم: عبدالله عمر

ادامه مطلب...

اجازه شلیک بریتانیا به سربازانش بالای غیر نظامیان در افغانستان و عراق

(ترجمه)

نیروی های بریتانیای خواهان عملی کردن قوانین در عراق و افغانستان شدند و به نظامیان خود اجازه دادند تا به غیر نظامیان مشکوک که در وقت عملیات نظاره‌گر عملیات آن‌ها می‌باشند شلیک نمایند. تحقیقاتی‌که در این زمینه توسط میدیل ایست آی (گروه تحقیقی  خاورمیانه) صورت گرفته ثابت نموده است که در بین کشته شده‌گان عملیات آن‌ها کودکان و نوجوانان نیز وجود داشتند.

بر اساس مصاحبه‌ای که در این زمینه توسط گروه تحقیقی خاورمیانه با سربازان سابقه نظام صورت گرفته است، از بین آنان دو سرباز ادعا نمودند که آن‌ها و همراهان‌شان سربازانی هستند که در جنوب عراق خدمت می‌کنند؛ آن‌ها زمانی در یک عملیات بودند اطلاع رسید که آن‌ها اجازه شلیک به هرکسی‌که دیده می‌شود و یا کسانی‌که تیلفون، بیل و امثال این چیزها را با خود دارند یا عمل مشکوک از آن‌ها دیده می‌شود دارند. هم‌چنان این سربازان تایید کردند که از هرگونه تحقیق و یا بازجویی که توسط نظامیان از آن‌ها صورت می‌گیرد، به آن‌ها قول مصؤنيت داده شده است. هم‌چنان آن‌ها تاکید نمودند که ما از شما حفاظت خواهیم کرد؛ اگر تحقیقاتی از شما صورت گرفت، فقط بگویید که زندگی شما در خطر بوده است. این سخن شما از شما حمایت خواهد کرد.

مترجم: عبدالله حماس

ادامه مطلب...

رقابت مزدوران استعمار برای مقام کمیساری عالی سودان

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

یوم یک‌شنبه، ۲۶ جولای/ ژوئیه ۲۰۲۰ م، روزنامۀ الصیحه سودان به نقل از مجله امریکایی "فارین پالیسی" در مورد کشمکش‌های ناخوشایند بین مزدوران امریکا، مرکبۀ نظامی و مزدوران اروپا و مرکبۀ غیرنظامی که قدرت سودان را در دست دارند، گزارشی را منتشر کرد که موضوع در مورد هویت کاندیدای رهبری مأموریت بین‌المللی، یعنی کمیساری عالی برای سودان، است. برعلاوه، مجلۀ "فارین پالیسی" تمایل شدید عبدالله حمدوک، نخست وزیر سودان را مبنی بر انتصاب کاندیدای فرانسوی به‌نام جین کریستوفر بیلیارد افشاء کرد. به نقل ازین روزنامه، تقرر بیلیارد با مخالفت شدید مؤلفۀ نظامی روبه‌رو شد و همین‌گونه پکن و روسیه نیز قطعاً به دستور امریکا مانع این انتصاب شدند.

ما در حزب‌التحریر – ولایه سودان، بارها و بارها از بهر مداخلات نظامی ظالمانه قدرت‌های حریص غربی مردم را هشدار داده و آگاه کرده‌ایم؛ از زمان عزل عمر البشیر، مزدور امریکا و گرفتن کنترول کشور توسط کمیتۀ نظامی و اعمال فشار اروپا از طریق مؤلفه غیرنظامی بر نوکران امریکا (نظامی‌ها) تا زمانی‌که قدرت بین این دو مرکبه تقسیم شد؛ اما قدرت واقعی در دستان مزدوران امریکا بوده و تا هنوز هم قرار دارد. بناءً ناگزیر نخست وزیر از سازمان ملل درخواست استعمار سودان از طریق یک مأموریت بین‌المللی را پیش کرد تا او را از گزند ارتش محافظت کنند. ولی امریکا نمی‌گذارد که این قضیه بر وفق مراد اروپا و مزدوران‌اش پیش رود. در نتیجه، درگیری دو جناح امریکا و اروپا در سودان قطبی شدن این کشور را به همراه دارد که منجر به اختلال در ساختار اجتماعی این کشور می‌شود. فرجام همه این‌ها به جنگ قبایل در تمام نقاط کشور و عدم انتصاب مردمی حکمرانان در ایالت‌ها که همه و همه بیانگر تجزیه و هرج و مرج کشور است که به رویای دیرینۀ غرب کافر جامۀ عمل می‌پوشاند. متأسفانه، حکام ما اعم از نظامی و ملکی، توطعه و دسایس کفار را با ساده لوحی غیرقابل اجتناب به پیش می‌برند!

ما در حزب‌التحریر – ولایه سودان، به همه فرزندان صدیق و مسلمان این سرزمین که نگران ثبات، امنیت و وحدت سودان هستند، پیامی ارسال می‌کنیم که تنها راه‌حل‌شان رجوع به اسلام است. ما به‌عنوان مسلمان مستلزم پیروی از اسلام و تنفیذ احکام آن در حکومت، سیاست و در همۀ ساحات زندگی زیر چتر دولت خلافت استیم؛ خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، دولتی‌که به تنهایی قادر به حفظ امنیت، وحدت و بافت اجتماعی شهروندان‌اش و راندن استعمار از قلمرو خودش می‌باشد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾

(الأنفال: ۲۴)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه وتعالی) و رسول الله (صلی الله علیه وسلم) را اجابت کنید؛ هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید الله (سبحانه وتعالی) میان انسان و قلب او حایل می‌شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر – ولایه سودان

مترجم: امیر حسام

ادامه مطلب...

لبنان بین چکش امریکا و سندان فرانسه و حکام مشغول نابود ساختن امت و دریدن اعضای بدن آن‌ها!

(ترجمه)

رهبر حزب لبنانی ایران دست داشتن حزب خود را در رابطه به انفجار بیروت رد کرد. میشل عون رئیس جمهور لبنان به روز جمعه از انجام تحقیقات بین‌المللی در مورد این حادثه امتناع ورزید. رهبران احزاب و سیاسیون لبنان علت انجام  تحقیقات بین‌المللی را عدم اعتماد به فیصله رژیم حاکم می‌دانند. میشل عون به روز پنجشنبه در جواب پرسشی‌که در رابطه به درخواست رئیس جمهور فرانسه  در مورد روی کار آمدن یک نظام سیاسی جدید در لبنان شده بود، گفت: "ما در صدد ایجاد تغییرات و بازنگری در شیوه نظام خود هستیم؛ زیرا این نظام به دلیل این‌که مبتنی بر رضایت طرفین و گروه هاست، ناکار آمد تلقی می‌شود."

الرایه :مهم‌ترین چیزی‌که باید مردم لبنان در سایه این بحران درک کنند، اینست که فرانسه، انگلیس و امریکا عاملین اصلی تمام مشکلات آن‌ها هستند؛ اگرچه به گمان آن‌ها این دولت‌ها دلسوز به نظر می‌رسند، ما شعله‌ور ساختن نزاع کوه را در سال 1860م توسط بریتانیا و فرانسه پیش از این‌که تشویش حمایت از اقوام اقلیت در لبنان را داشته باشند، به یاد داریم. حالا وقت آن رسیده است که مردم لبنان از اندیشه  گروهای مریض، نژادپرست و منفور دوری کنند و رهبران فاسد خود را مثل خسته دور بیندازند و پیش از این‌که در گرو گرگ صفتان استعمارگر غرب که غیر از منافع خودشان چیز دیگری برای‌شان اهمیت ندارد، بیفتند، امورشان را خودشان به دست گیرند؛ کسی‌که بالای گرگ اعتماد نموده و گوسفندان را به آن می‌سپارد،  یا عقلش زایل شده یا هم خائن است.

مترجم: محمد فاتح

 

 

ادامه مطلب...

﴿ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً ﴾ [احزاب: 23]

  • نشر شده در لبنان

﴿ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ

وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً ﴾ [احزاب: 23]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی‌که با الله بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی، پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده اند.

(ترجمه)

حزب‌التحریر-ولایه لبنان برای قتل شهید احمد صالح العلی سوگواری می‌کند. در واقع ثابت شده است که این جنایت توسط رژیم ظالم و جنایت کار اسد در سوریه صورت گرفته است. وی از سال 1980 بدین سو در زندان‌های ظالم و بی‌رحم حفیظ‌الاسد نا‌پدید گردید. این شهید قهرمان؛ مخلصانه دعوت را برای احیای زنده‌گی اسلامی و تأسیس دوبارۀ دولت خلافت بر منهج نبوت، حمل نمود. وی حامل دعوت از لبنان به ترکیه و سپس به سوریه می‌باشد که در این مسیر، زنده‌گی پر زرق و برق دنیا را رها کرد و کسب رضایت الله سبحانه‌و‌تعالی را ترجیج داد تا این‌که یکی از سردار شهدأ گردید. ما در قبال وی همین گمان را داریم و الله سبحانه‌و‌تعالی بر همه چیز عالِم است و حدیث پیامبر صلی الله علیه و‌سلم نیز بر این امر تأیید دارد.

»سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَرَجُلٌ قَامَ إِلَى إِمَامٍ جَائِرٍ فَأَمَرَهُ وَنَهَاهُ، فَقَتَلَهُ«

ترجمه: سردار شهدأ، حضرت حمزه بن عبدالمطلب است و مردی‌که در مقابل حاکم ظالم ایستاده‌گی کرده، امر به معروف و نهی از منکر کند و در نهایت کشته شود.

همان‌گونه که امروز برای وی سوگوار هستیم، بعد از اثبات شهادت‌اش به دست ظالمان؛ خون احمد صالح العلی و هرکسی از برادران‌اش که راه وی را در مسیر این دعوت مقدس و با شکوه تعقیب می‌کند، بیهوده باقی نخواهد ماند. به خواست الله سبحانه‌و‌تعالی به زودی دولت اسلامی "خلافت" بر منهج نبوت طلوع خواهد نمود و برای خائینین و ظالمین جزای شدید و سنگینی را وضع خواهد کرد. در ضمن؛ دولت اسلامی نام احمد صالح العلی، برادران‌اش و دیگر مردان که در این مسیر به شهادت رسیدند را با عزت و با افتخار یاد‌آوری نموده و جاودان خواهد نمود. هم‌چنان نقش آن‌ها را برای پیروان‌اش الگوی صبر، استقامت، ثبات و تلاش برای احیای شیوۀ زنده‌گانی اسلامی و تأسیس خلافت بر منهج نبوت خواهد گردانید.

ای ابو محمد! الله سبحانه‌و‌تعالی شهادت‌ات را قبول نموده و در مقام "علیین" با انبیأ، صالحین، شهدأ وصالحین حشر نماید و آن‌ها بهترین همراهان است. هم‌چنان این مقام نصیب برادرانی گردد که در حمل دعوت، شما را یاری و موفق گردانید و به کسانی‌که مسیر شما را تعقیب و ادامه می‌دهند، مردان صادق، حاملین رایۀ که دعوت را با حوصله‌مندی، استقامت و مردانه‌گی حمل می‌کنند، نیز الله سبحانه‌و‌تعالی چنین مقامِ را عنایت فرماید.

﴿ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَیكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴾ [یوسف:21]

ترجمه: الله بر کار خود پیروز است، ولی بیش‌تر مردم نمی‌دانند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه لبنان

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه