چهارشنبه, ۰۴ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

به جواب احمد قیروان

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته شیخ عطاء!

در نزدم سوال مهم است و او این‌که آیا حکم رجم به اساس قرآن تشریع گردیده و یا به اساس احادیث صحیح متواتر؟ من جستجوی کردم، ولی ندانستم که این حکم چگونه به شریعت داخل شده، در حالی‌که مثل حکم سرقت که در آیۀ مبارکه ذکر شده: ﴿السارق و السارق فاقطعوا ایدیهما)  و یا مثل ﴿الزانیة و الزانی فاجلدوا ... ﴾ این حکم مثل آن‌ها ذکر نشده است، پس سوال این است که آیا ما شریعت را از قرآن پیروی می‌کنیم و یا از احادیث؟ شاید شما بگوئید چرا حرکات نماز و و ضوء در قرآن ذکر نشده و همه چیز در قرآن ذکر نیست؟ در حالی‌که آن‌ها یک حکم اساسی مثل قاعدۀ ریاضیکی که ۱+۱ مساوی به ۲ است، یعنی هر موضوعی‌که در قرآن پیدا شد، به آن حکم می‌کنیم و آنچه در قرآن ذکر نشد آن را به عنوان یک قاعدۀ اساسی نمی‌گیریم. بلی امکان تحقیق و اجتهاد در جزئیات است و زمینۀ این برای ما است که جزئیات را از احادیث بگیریم، اما نمی‌توانیم که قواعد اساسی را از حدیث بگیریم و اصل را ترک کنیم.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

اول: مطلبی‌که در سوالت ذکر شده که گفتی: «هر موضوعی‌که در قرآن یافتیم، به آن حکم می‌کنیم ولی اگر نیافتیم آن را به عنوان یک قاعدۀ اساسی نمی‌گیریم» این گفته یک سخن عجیبی است که بر اسلام و مسلمانان ناآشنا است، زیرا مسلمان ایمان دارند که سنت نبوی دلیل شرعی است، مانند قرآن کریم بدون کوچکترین تفاوت، از زمان صحابۀ کرایم رضوان الله علیهم اجمعین تا امروز این موقف مسلمانان بوده و هست و ما این مسئله را در کتاب شخصیت اسلامی در دو مبحث یعنی در مبحث "سنت مانند قرآن دلیل شرعی است و در مبحث" استدلال به سنت" واضح ساختیم؛ پس شما به این کتاب مراجعه کنید. انشاء الله برای شما کافی است؛ اما ما در این‌جا آنچه که در مبحث "سنت مانند قرآن دلیل شرعی است " که در جزء اول کتاب شخصیه ذکر شده را نقل قول می‌کنیم:

«سنت مانند قرآن دلیل شرعی است و سنت وحی از جانب الله سبحانه و تعالی بوده، اقتصار بر قرآن و ترک سنت کفر صریح و این نظر کسانی است که از اسلام خارج شده اند، این‌که سنت وحی از جانب الله سبحانه و تعالی است صراحتاً در قرآن کریم ذکر شده است مثل این آیات قرآن کریم است:

﴿قُل إِنَّمَا أُنذِرُكُم بِالْوَحْی﴾ [انبیاء: 45]

ترجمه: بگو من به وسیله وحی شما را بیم می‌دهم.

وقال: ﴿إِن یوُحَى إِلَی إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیر مُّبِین﴾ [ص: 70]

ترجمه: بر من وحی نمی‌شود مگر این‌که من بیم دهندۀ آشکار هستم.

وقال: ﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یوُحَى إِلیَ﴾ً [احقاف: 9]

ترجمه: من از چیزی پیروی نمی‌کنم مگر این‌که بر من وحی شده باشد.

وقال: ﴿قُل إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا یوٌحَى إِلَی مِن رَّبّیِ﴾ [اعراف: 203]

ترجمه: بگو آنچه که بر من وحی می‌شود، بدون شک که از جانب پروردگار من است.

وقال: ﴿وَمَا ینَطِقُ عَنِ الْهَوَى (3) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحَى یوحی﴾ [نجم: 3-4]

ترجمه: او از هوای نفس خودش سخن نمی‌گوید مگر چیزی‌ را می‌گوید که بر آن وحی شده است.

همۀ این آیات قطعی الثبوت و قطعی الدلالت است که دال بر این است که آنچه رسول الله صلی الله علیه و سلم آورده و آنچه که توسط آن مردم را بیم داده او وحی بوده و احتمال هیچ تأویلی دیگری را ندارد پس سنت مانند قرآن وحی است.

اما این‌که سنت مانند قرآن واجب الاتباع است، این مطلب نیز صراحتاً در قرآن کریم ذکر شده است:﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُول فَخُذُوه  وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا﴾ [حشر: 7] وقال: ﴿مَّنْ یطیعِ الرَّسُول فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه﴾ [نساء: 80] وقال: ﴿فَلْیحَذَرِ الَّذِینٌ یخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِبٌهم فِتْنَة أَوْ یصُبٌهُمْ عَذَاب أَلِیم﴾ [نور: 63] وقال: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِن وَلَا مُؤْمِنَة إِذَا قَضَى اللَّه وَرَسُولُهُ أَمْرا أَن یكونَ لَهُمُ الْخِیرَة مِنْ أَمْرِهِمْ﴾ [احزاب: 36] وقال: ﴿فَلا وَرَبِّكَ لاَ یؤُمِنُونَ حَتَّىَ یُحكِّمُوكَ فِیماٌ شَجَرَ بَینْهُمْ ثُمَّ لا یجَدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجا مِّمَّا قَضَیتْ وَ یسُلِّمُواْ تَسْلِیمٌا﴾ [نساء 65] وقال: ﴿أَطِیعٌوا اللَّه وَأَطِیعٌوا الرَّسُول﴾ (در سوره های نور، محمد، نساء، مائده، تغابن) وقال: ﴿قُل إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّه فَاتَّبِعُونِی یحُبِبْكُمُ اللّه﴾ [آل عمران: 31] تمام این آیات صریحاً وضاحت بر واجب بودن پیروی از آنچه رسول الله صلی الله علیه و سلم آورده داشته و واضح ساخته است که اطاعت از رسول الله صلی الله علیه وسلم اطاعت از الله سبحانه و تعالی است.

پس قرآن کریم و حدیث از لحاظ پیروی و این‌که هر آنچه در این دو ذکر شده دلیل شرعی است، حدیث مانند قرآن بوده و فرق ندارد، به همین دلیل جائز نیست که گفته شود در نزد ما کتاب الله است ما کتاب الله را می‌گیریم، چون مفهوم مخالف این سخن، این است که سنت را ترک می‌کنیم؛ بلکه لازم است که سنت با کتاب الله یکجا شده و حدیث مانند قرآن دلیل شرعی گرفته شود و جائز نیست که از مسلمان عملی صادر شود که بیانگر اتخاذ آن بر قرآن و ترک سنت باشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم بر این موضوع هشدار داده است، چنانچه وارد شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«یوُشِكُ أَنْ یقعُدَ الرَّجُل مِنْكُمْ عَلَى أَرِیكٌتِهِ یحُدِّثُ  بِحَدِیثٌی،ً فَیقَول :ُ بَینِی وَبَینكُمْ كِتَابُ اللَّه ، فَمَا وَجَدْنَا فِیهٌ حَلَالا اسْتَحْلَلْنَاه ، وَمَا وَجَدْ نَا فِیهٌ حَرَاما حَرَّمْنَاه ، وَإِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُول اللَّه كَمَا حَرَّمَ اللَّه»

ترجمه: نزدیک است که مردی از شما بر چوکی خود بنشیند و از احادیث من سخن بگوید و چنین بر زبان بیاورد که بین من و شما کتاب الله است، آنچه در آن حلال یافتیم حلال می‌شماریم و آنچه در آن حرام یافتیم حرام می‌شماریم، در حالی‌که آنچه رسول الله صلی الله علیه وسلم حرام نموده مانند همان چیزی است که الله سبحانه و تعالی حرام نموده است.

این حدیث را حاکم و بیهقی روایت کرده و در روایت دیگری از جابر مرفوعا روایت شده است:  

«منْ بَلَغَهُ عَنِّ حَدِیث فَكَذَّبَ بِهِ، فَقَدْ كَذَّبَ ثَلَثَة : اللَّه، وَرَسُولَهُ، وَالَّذِي حَدَّثَ بِهِ»

ترجمه: به کسی‌که حدیثی برسد و آنرا تکذیب نماید، در حقیقت سه کس را تکذیب کرده است؛ الله، رسول اش و کسی را که روایت آن حدیث را نموده است. (مجع الزوائد از جابر)

بناءً اشتباه خواهد بود که قرآن را به حدیث قیاس کنیم، اگر مطابق آن نبود آن را ترک کنیم، زیرا این نظر در صورتی‌که حدیث مخصص، مقید و یا مفصل مجمل قرآن باشد منجر به ترک حدیث می‌شود که این جائز نیست، زیرا در این صورت‌ها طوری ظاهر می‌شود که گویا آنچه حدیث آورده مطابق با قرآن نبوده ویا این‌که در قرآن موجود نیست، مثل این‌که بعض احادیثی است که فروع را به اصل یکجا می‌سازد؛ پس آن احکامی‌که در خصوص آن‌ها حدیث آمده مخصوصاً احکام مفصلی‌که در خصوص آن قرآن نیامده بلکه تنها حدیث آمده است. بناء حدیث از این لحاظ به قرآن مطابقت داده نمی‌شود که اگر مطابق به قرآن آمده بود قبول شود و آنچه مطابق به قرآن نیامده ترک شود؛ بلکه موضوع طوری است که اگر حدیث در تناقض به قرآن آمده بود، در حالی‌که هردو قطعی المعنی باشد، در این صورت حدیث از لحاظ متن رد می‌باشد؛ زیرا معنی آن در تناقض به قرآن است، به دلیل آنچه ار فاطمه بنت قیس روایت شده است که گفت:

«طَلَّقَنِی زَوْجِی ثَلَثا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللّهَ صلى الله عليه وسلم فَأَتَیتْ النَّبِی صلى الله عليه وسلم فَلَمْ یجَعَل لِی سُكْنَى، وَلاَ نَفَقَة»

ترجمه: شوهرم مرا در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم سه طلاق داد، سپس من در نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمدم و برایم خانۀ مسکونی و نفقه نداد.

 این حدیث مردود است، زیرا این حدیث در تناقض به این قول الله سبحانه وتعالی است:

﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ َ حیثْ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ﴾ [طلاق: 6]

ترجمه: ایشان را سکنی گزین نمائید، در آن مسکنی‌که در توان شما است.

پس این حدیث رد می‌شود، چون این حدیث در تعارض با قرآن است؛ در حالی‌که آیه مبارکۀ فوق الذکر قطعی الثبوت و قطعی الدلالت است، اما وقتی حدیث با قرآن تعارض نداشت، بلکه حدیث شامل مطلب بود که قرآن شامل آن نبود و یا معنی را زیاده بر دلالت قرآن داشت، در این صورت هم به قرآن عمل می‌شود و هم به حدیث، گفته نشود که ما در این صورت نیز به قرآن اکتفاء می‌کنیم، زیرا الله سبحانه و تعالی امر به پیروی و اعتقاد از هردو هم‌زمان واجب است.» (ختم متن کتاب شخصیه)

از مطالب ذکر شده واضح می‌شود که حکم شرعی از سنت مطهر رسول الله صلی الله علیه و سلم گرفته می‌شود، همان طوری‌که از قرآن کریم گرفته می‌شود، بدون این‌که در بین این دو فرق قائل شویم و اصلاً لازم نیست که حکم حتماً در قرآن ذکر شده باشد تا بر پیروی آن مکلف باشیم، بلکه حکم شرعی از سنت نیز گرفته می‌شود، هرچند که سنت تنها بر آن اختصاص پیدا کرده باشد. بناءً موضوع رجم زانی محصن از باب بیان سنت بر قرآن کریم و تخصیص عمومیت قرآن کریم توسط سنت است و رجم زانی تخصیص عموم آیۀ مبارکۀ بوده که موجب جلد زانی می‌شود، چنانچه بعداً ذکر می‌شود، پس گفته نشود که سنت به تنهائی خود مستقل بر حکم رجم زانی است، زیرا رجم زانی از باب مجازات زانی است که در قرآن بیان شده یعنی اصل مسئله مجازات زانی در قرآن ذکر شده، ولی سنت قرآن را توضیح داده است؛ به گونه‌ای که آیۀ عام را تخصیص داده؛ پس زانی محصن استثناء شده و مجازات آن رجم است تا لحظه مرگ، تخصیص عام کتاب توسط سنت بسیار موارد زیادی دارد تنها به مورد رجم زانی اقتصار ندارد.

دوم: ما در ۱۲ محرم ۱۴۴۱ هـ.ق/۱۱سپتمبر۲۰۱۹ م در خصوص موضوع رجم زانی محصن جوابی ارائه نموده بودیم که بخشی از این جواب را که به جواب شما ربط دارد نقل می‌کنم:

«شما از جزای مرد محصن(متأهل) سوال نمودید که آیا این مسئله در فقه اسلامی قطعی است و یا خیر؟ آیا این مسئله از جمله حدود به حساب می‌آید و یا از جمله تعزیرات؟ چنانچه بعضی علماء معاصر مجازات فعل زنا را از جملۀ تعزیرات می‌شمارند پاسخ سوال شما قرار ذیل است:

1-                  مجازات مرد زنا کار محصن(متأهل) رجم تا لحظۀ مرگ است و این مسئله از جملۀ احکام به شمار می‌رود نه از جملۀ مسائل عقیدوی؛ پس این مسئله مانند دیگر احکام شرعی بوده لازم نیست که دلیل آن قطعی باشد؛ بلکه ظن غالب برای فرضیت آن کفایت می‌کند؛ چنانکه اثبات احکام شرعی توسط دلائل ظنی، اصلی از اصول فقهی است،.لذا این‌که دلیل قطعی و یا غیر قطعی باشد، در این مسئله هیچ تأثیری ندارد، بلکه لازم است که دلیل حکم از شریعت ثابت شود. دلائل صحیح بسیاری آمده که این حکم را به اثبات رسانده جای برای شک نمی‌گذارد و ثابت می‌سازد که جزای مرد زنا کار محصن(متأهل) رجم است، چنانکه این دلائل در ذیل ذکر شده است.

۲- طوری به نظر می‌رسد که بعضی از علماء در این زمان در اخذ احکام شرعی منهج و راه درست و اصولی را نمی‌گیرند، و زمانی‌که می‌خواهند حکم شرعی را اخذ نمایند، تلاش می‌کنند که حکم شرعی را با زمان و نظریاتی هماهنگ بسازند که این نظریات فعلاً در جهان حاکم است؛ نظریاتی‌که فرهنگ غرب آن‌ها را تحت عنوان قوانین بین‌المللی و توافق‌نامه‌های حقوق بشری بالای مردم حاکم و تحمیل نموده که این روش و طریقه برای اخذ و استنباط احکام شرعی کاملا غلط است، زیرا هدف از اخذ حکم، حکم الله سبحانه  تعالی بوده نه حکمی‌که با آراء و نظریات و توافق‌نامه‌های بین المللی موافقت داشته باشد و واجب شرعی هم همین یافتن حکم شرعی از مرجع و دلائل شرعی سپس قرار دادن آن در منصۀ تطبیق و تنفیذ است. واجب است که دعوت در جهان به سوی اسلام و احکامی باشد که به طریقۀ شرعی آن از شریعت اخذ و استنباط شده و یقیناً حکمی‌که به طریقۀ شرعی آن استنباط گردد، حکمی است که پاسخ گوی همۀ بشریت بوده؛ زیرا همین حکم است که از نزد خالق بشر و خالق جهانیان آمده، خالقی‌که از احوال مخلوقاتش کاملاً آگاه می‌باشد:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملك: 14]

ترجمه: مگر كسی‌كه ( مردمان را ) می‌آفريند (حال و وضع ايشان را) نمی‌داند، و حال اين كه او دقيق و باريك بين بس آگاهی است ؟ !

﴿أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ [اعراف: 54]

ترجمه: آگاه باشيد كه تنها او می‌آفريند و تنها او فرمان می‌دهد . بزرگوار و جاويدان و دارای خيرات فراوان، خالقی است كه پروردگار جهانيان است .

بناءً جائز نیست به گفتۀ چنین علمایی‌که در تلاش اند تا در استنباط احکام شرعی، خود را با فرهنگ غربی هم‌آهنگ سازند پیروی شود؛ فرقی نمی‌کند که این علماء به خاطر فشارهای وارده چنین عملی را مرتکب شوند و یا به خاطری راضی نمودن کفار غربی، پیروی در هردو حالت از چنین علمای غلط است.

۳- بدون شک جزای زنا برای مرد و زن محصن(متأهل) رجم بوده و برای غیر محصن(مجرد) صد تازیانه می‌باشد، و این جزا شامل حدود اسلامی است.

ما احکام حد زنا را در کتاب "نظام عقوبات" به صورت مفصل بیان کردیم که در این‌جا بعضی مواردی‌که در مورد حد زنا در کتاب مذکور آمده است ذکر می‌کنیم: "بعضی علماء به این نظر اند که حد زنا در مورد زن زانیه و مرد زانی خواه محصن(متأهل) باشد و خواه غیر محصن(مجرد) صد تازیانه بوده فرقی بین این دو نیست؛ زیرا الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ [نور: 2]

ترجمه: هر يك از زن و مرد زناكار ( مؤمن، بالغ، حرّ، و ازدواج ناكرده ) را صد تازيانه بزنيد و در (اجرا قوانين) دين الله (سبحانه و تعالی) رأفت (و رحمت كاذب) نسبت بديشان نداشته باشيد.

این علماء گفتند ترک کتاب الله سبحانه و تعالی که قطعی و یقینی است به وسیلۀ خبر واحد جائز نیست؛ اخبار آحادی‌که امکان کذب در آن‌ها متصور می‌باشد. دیگر این‌که با چنین عمل‌کردی کتاب الله سبحانه و تعالی توسط سنت منسوخ می‌شود که چنین عملی جائز نیست، اما عموم اهل علم صحابه، تابعین و بعد از تابعین از علمای جهان در تمامی زمان‌ها گفتند که زنان و مردان غیر محصن(متأهل) صد تازیانه زده شوند و زنان و مردان محصن(متأهل) رجم شوند تا بمیرند، زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم "ماعز" را رجم کرد و هم‌چنان از  جابر بن عبدالله روایت شده است که "مردی با زنی زنا کرده بود و رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور تازیانه را داد و تازیانه زده شد؛ سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر داده شد که این مرد محصن(متأهل) است، رسول الله صلی الله علیه و سلم امر کرد که آن مرد رجم شود و رجم شد."

کسی‌که در دلائل وارده در این خصوص دقت کند می‌بیند که این قول الله سبحانه و تعالی: ﴿ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ  ﴾؛ هر يك از زن و مرد زناكار (مؤمن، بالغ، حرّ، و ازدواج ناكرده) را صد تازيانه بزنيد. اين آیه عام است، زیرا کلمۀ "زانیه" و "زانی" از الفاظ عمومی است که شامل مرد و زن متأهل و غیر متأهل می‌شوند، اما زمانی‌که حدیث یعنی این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم:

«واغد يا أُنيْس إلى امرأة هذا فإن اعترفت فارجمها»

ترجمه: ای انیس، به سوی آن زن برو اگر به فعل زنا اعتراف کرد رجم کن!

 این حدیث ثابت کرد که رسول الله صلی الله علیه و سلم "ماعز" را رجم کرد، البته بعد از آن‌که از محصن(متأهل) بودن ماعز معلومات ثابت شد و هم‌چنان "غامیدیه" را رجم کرد و به همین ترتیب دیگر احادیث صحیح بیان‌گر این مطلب بوده، معلوم می‌شود که این احادیث آیۀ مبارکۀ فوق را که عام و در مورد غیر محصن است، تخصیص داده و شخص محصن(متأهل) را استثنا نموده است. بناءً واضح شد که احادیث این آیۀ مبارکه عام را منسوخ نساخته بلکه تخصیص داده و تخصیص قرآن توسط سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم جائز است و این اصلی است که در بسیاری از آیات قرآن نزد علماء پذیرفته شده است.

حکم شرعی‌که دلائل شرعی از کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر آن دلالت دارد این است که جزای فعل زنا در مورد غیرمحصن(مجرد) صد تازیانه به اساس کتاب الله و تبعید مدت یک سال به دلیل سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌باشد، مگر مسأله‌ای تبعید یک امر جائز و برای حاکم اختیاری است، اگر حاکم خواست ضمن این‌که زانی غیرمحصن(مجرد) را تازیانه می‌زند، مدت یک سال  تبیعد اش کند، و اگر نخواست تنها بر تازیانه اکتفاء می‌کند، اما حاکم نمی‌تواند که تبعید و تازیانه هردو را ترک کند، زیرا جزای فعل زنا در مورد شخص غیر محصن(مجرد) تازیانه است، اما جزای فعل مرد و زن زنا کار محصن(متأهل) رجم است، مرد و زن محصن(متأهل) اولا تازیانه زده شود سپس رجم شود و جائز است که تنها بر رجم آن اکتفاء گردد اما جائز نیست که تنها بر تازیانه اکتفاء شود، زیرا جزای زنا در مورد شخص محصن(متأهل) رجم است.

اما دلیل جزای شخص محصن(متأهل) در این زمینه احادیث بسیاری است، از ابوهریره و زید ابن خالد رضی الله عنهما روایت است که مردی از اعراب نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و گفت ای رسول الله! ترا به الله قسم که حکم کتاب الله سبحانه و تعالی ‌را بالای من جاری کن و طرف خصم آن که از آن دانا تر بود، گفت بلی من هم موافق هستم، بین ما کتاب الله سبحانه و تعالی را جاری کن! و برای من اجازه بدهید تا موضوع را بیان کنم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: بگو! شخص گفت: پسرم اجیر این شخص است که با زنش زنا کرده است و من اطلاع حاصل نمودم که بالای پسرم رجم است و رجم آن‌را در برابر صد گوسفند و یک دختر خریداری نمودم، اما وقتی اهل علم را سوال کردم، گفتند بالای پسرم صد تازیانه و تبعید یک سال می‌باشد و بالای زن رجم است، پس رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:

«والذي نفسي بيده لأقضين بينكما بكتاب الله، الوليدة والغنم ردّ، وعلى ابنك جلد مائة، وتغريب عام، واغدُ يا أنيس - لرجل من أسلم - إلى امرأة هذا فإن اعترفت فارجمها، قال: فغدا عليها فاعترفت فأمر بها رسول الله صلی الله فرجمت»

ترجمه: قسم به آن ذاتی‌که جان من در دست اوست، در بین شما به اساس کتاب الله سبحانه و تعالی داوری می‌کنم، دختر و گوسفند رد است، بالای  پسر تو صد تازیانه و تبعید یک سال می‌باشد. یا "انیس" فردا صبح نزد همان زن برو، اگر به فعل زنا اعتراف کرد، حکم رجم را بالای آن جاری کن!" انیس" نزد آن زن رفت و زن به زنا اعتراف کرد، رسول الله صلی الله علیه و سلم به رجم امر کرد و زن رجم شد.

بناء از این روایات معلوم می‌شود که رسول الله صلی الله علیه و سلم شخص محصن(متأهل) را رجم نموده و تازیانه نزده است، هم‌چنان از شعبی روایت شده است که حضرت علی رضی الله عنه زنی را در روز پنج شنبه تازیانه زد و در روز جمعه رجم کرد و گفت تازیانه به اساس حکم کتاب الله سبحانه و تعالی و رجم آن به اساس سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم است.

از عباده ابن صامت رضی الله عنه روایت است که گفت:

«خذوا عني، خذوا عني، قد جعل الله لهن سبيلاً البكر بالبكر جلد مائة ونفي سنة، والثيب بالثيب جلد مائة والرجم»

ترجمه: از من بگیرید از من بگیرید، الله در مورد زنان، راه نشان داده است، زنای بکر با بکر صد تازیانه و تبعید یک سال است و زنای متأهل با متأهل صد تازیانه و رجم است.

بناءً جزای زنای مرد و زن محصن(متأهل) تازیانه و رجم است، چنانکه حضرت علی رضی الله عنه چنین کرد.

از حضرت جابر بن سمرة رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم ماعز بن مالک را رجم کرد و تازیانه را ذکر نکرد و در بخاری از سلیمان بن بریدة روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم "غامدیه" را رجم کرد، ولی مسئله‌ی تازیانه را ذکر نکرد؛ پس این روایات دلالت دارند که رسول الله صلی الله علیه وسلم محصن(مجرد) را رجم کرده اما تازیانه نزده است و این‌که فرموده است:

«الثيب بالثيب جلد مائة والرجم«

ترجمه: و زنای متأهل با متأهل صد تازیانه و رجم است.

به معنی این‌که بالای زانی و زانیۀ محصن(متأهل) رجم واجب است، اما تازیانه جائز است و نظر به رأی و عمل‌کرد خلیفه می‌تواند که تازیانه ترک شود. به این ترتیب بین رجم و تازیانه در احادیث جمع می‌شود، پس نمی‌توان گفت که حدیث سمرة که "ماعز" تازیانه زده نشده ناسخ حدیث عبادة ابن صامت باشد، روایت ابن صامت که ثابت کنندۀ تازیانه علاوه بر رجم است. این مطلب گفته نشود زیرا ثابت نشده است که حدیث "ماعز" از حدیث عبادة متاخر است با وجود عدم ثبوت تأخر این حدیث ترک تازیانه فهمیده نمی‌شود و نمی‌توان ناسخ حکم آن گردد؛ پس هر دو حدیث در حکم شان با قوت شان باقی هستند و هیچ دلیل ترجیحی نیز در بین این دو حدیث دیده نمی‌شود و آنچه که در این حدیث علاوه بر رجم در مورد تازیانه آمده است، جواز تازیانه را می‌رساند، نه وجوب آن را؛ زیرا در این مسئله واجب رجم است و در مورد تازیانۀ محصن حاکم خودش اختیار دارد که علاوه بر رجم تازیانه بزند و یا ترک کند. بدین شیوه بین این دو حدیث جمع می‌شود." ختم متن کتاب نظام عقوبات.

 خلاصه این‌که جزای مرد و زن زانی و زانیه رجم تا حالت مرگ است که در این مورد دلائل صحیح بسیاری از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم در صحیحین و دیگرکتب حدیث آمده است و جزای فعل زنا شامل احکام حدود نه از جملۀ تعزیرات.» نقل از جواب سابق ختم شد.

در اخیر باید گفت که شما بر خود حکم کردید و گفتید: «به زودی شما برایم می‌گوئید، چرا حرکات نماز و وضوء را نمی‌گوئید، در حالی‌که این‌ها در قرآن ذکر نشده و همه چیز در قرآن ذکر نیست، الی آخر. اما این یک حکم اساسی است مثل قاعدۀ ریاضیکی ۱+۱= ۲ یعنی هر مسألۀ که در قرآن ذکر شده است به آن حکم می‌کنیم و آنچه در قرآن ذکر نشده آن را به عنوان مسئلۀ اساسی نمی‌گیریم، ولی امکان بحث و اجتهاد در جزئیات آن می‌باشد و امکان دارد که حدیث را در جزئیات بگیریم، ولی جائز نیست که اساس را بر حدیث بنا کنیم و اصل را ترک کنیم تشکر» پس خود شما در این قول خود جائز دانستید که کیفیت بیان ادای نماز را از سنت بگیریم و شما می‌گوئید که این درست است، چون این مثل قاعدۀ ریاضیکی ۱+۱= ۲ است که استدلال به سنت در این خصوص مثل مسئله محصن زانی است؛ پس در حکم اداء نماز ﴿وَ أَقیمٌوا الصَّلَاةَ ﴾ مجمل است و احادیثی‌که کیفیت نماز را اداء بیان کرده اگرچی بعضی مجتهدین در خصوص بیان کیفیت رکوع، سجده و قرائت اختلاف کردند، این احادیث بیان کننده مجمل است و هم‌چنان است آیه مبارکه ﴿وَ الزَّانِیةُ وَالزَّانِی﴾ً پس این آیۀ مبارکه عام است، زیرا لفظ زانی و زانیه الفاظ عامی است و احادیث متعلق به محصن این عمومیت را به زانی غیر محصن خاص ساخته است، پس موضوع در این‌جا از باب تخصیص عام توسط حدیث است، اگر شما اصول را می‌خواندید، حتماً در میافتید که مجمل، تخصیص عام و تقیید مطلق و غیره همه این موارد از اقسام کتاب و سنت است که استدلال به این‌ها به صورت شرعی آن واجب است.

بناءً تفکیک بین مجمل در حالت نماز و تخصیص عام در مسئله زنا تفکیک نادرست است که این جائز نیست و این بیان‌گر این است که شما اصول فقه را درک نکردید و من از الله سبحانه وتعالی هدایت را برای شما می‌خواهم و از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که شما را توفیق دهد تا توان خود را به خرج دهید تا اصول فقه را بیاموزید تا سوال را در جای آن نمائید؛ نه در غیر آن.

امید که حالا این مسئله برای شما واضح شده باشد!

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

اخراج اودیلجون جلیلوف، زندگی‌اش را در خطر قرار می‌دهد

ناوقت عصر در 29 اکتوبر اودیلجون جلیلوف یکی از اعضای حزب‌التحریر-سویدن توسط پلیس دست‌گیر و در حال  آماده‌سازی برای اخراج وی به ازبکستان می‌باشد.

ازبکستان سابقه طولانی و مشهوری در جهت سرکوب نمودن مخالفان سیاسی دارد و حتی تاریخ بدتری علیه مخالفان مسلمان، علی‌الخصوص اعضای حزب‌التحریر دارد. اعضای ما دهه‌هاست که از حبس طولانی‌مدت، آزار و اذیت، شکنجه و حتی قتل در ازبکستان رنج می‌برند. یک منبع از خانوادۀ اودیلجون جلیلوف در ازبکستان می‌گوید که پلیس با خانوادۀ او  در تماس بوده و اطلاع داده است که وی به همین زودی باز خواهد گشت. اخراج و تسلیم‌دهی اودیلجون جلیلوف یک تن از اعضای ما به رژیم ظالم ازبکستان تهدید جدی را به زندگی او نشان می‌دهد که در صورت اخراج مقامات سویدنی مسئول آن خواهد بود.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر- سویدن

مترجم: ابو زید

ادامه مطلب...

قطر با امریکا میثاق بسته است که به خیانت خویش علیه مسلمان‌ها ادامه دهد Featured

                انتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا و محمد بن عبدالرحمن آل ثانی وزیر خارجه قطر توافق‌نامه‌ی را به امضا رساندند که توسط آن منبعد قطر حافظ منافع امریکا در افغانستان خواهد بود. وزیر خارجه امریکا در مورد این توافق گفت: «قطر یک بخش منافع ایالات متحده در سفارت خود در افغانستان ایجاد خواهد کرد تا خدمات ویژه کنسولی را ارائه کند و وضعیت امنیت تأسیسات دیپلماتیک ایالات متحده را در افغانستان نظارت نماید.» وزیر خارجه قطر نیز افزود: «در سال جاری دوستی قطر با امریکا نزدیک‌تر شد».

                حُکام قطر همانند حُکام سایر سرزمین‌های اسلامی نه دارای استقلالیت سیاسی می‌باشند و نه هم کدام تعهدی نسبت به اسلام و مسلمان‌ها دارند. این دولت سال‌ها می‌شود که به آغوش دشمنان اسلام سقوط نموده است و پس از انگلیس حالا برای امریکا ماموریت می‌کند. خیانت‌های حکومت قطر علیه مسلمانان درین اواخر بیشتر برجسته می‌باشد؛ از خیانت به انقلاب شام تا خیانت در حق تحریک اسلامی طالبان؛ تا باشد که همه‌ی این قضایا را به نفع بادار خویش –امریکا- جهت دهد. چنان‌چه مسلمانان در سرزمین شام در شرف پیروزی علیه جوابر عصر شان بودند، اما همین حُکام حلقه به گوش قطر، ترکیه، ایران و سعودی انقلاب را به سوی ناکامی سوق دادند. همچنان در افغانستان زمانی‌که امریکا به شکست سنگینی روبر شد و در جست‌وجوی راه فرار و خروج آبرومندانه بود، همین حُکام مزدور زمینه‌ی آن را برایش مساعد نمودند. طوری‌که قطر به یک مهمان‌خانه امریکایی‌ها مبدل شد و یکجا با پاکستان به مثل نماینده امریکایی عمل نمودند تا توسط این مزدوری خویش تحریک اسلامی طالبان را به مذاکرات بکشانند و بر آنها فشار وارد نمایند.

                در واقع، حُکام قطر، سعودی، امارات، پاکستان و ایران بر مسلمانان تحمیل شده‌اند و در بین جامعه ریشه ندارند. قدرت آنها به شکل مصنوعی شکل گرفته است که توسط قدرت‌های بیرونی حمایت می‌شوند. آنها هرنوع آجندای اسلامی را -که منجر به وحدت مسلمانان می‌گردد- خطری برای حاکمیت و بقای خویش تلقی می‌نمایند. این کشورها خود را دوستان استراتژیک و الگوی حکومت‌داری مدرن اسلامی برای طالبان معرفی می‌کنند، اما واقعیت امر این است که این حکومت‌ها از نظم سیاسی اسلام فرسنگ‌ها فاصله دارند و به آغوش نظم دولت-ملت سقوط کرده‌اند. حتی با دولت یهود روابط مستقیم و غیر مستقیم ایجاد کرده‌اند و برای سرکوب اسلام و مسلمانان با قدرت‌های شرقی و غربی هم‌رکاب شده‌اند. این کشورها از اسلام منحیث ابزار سیاسی برای فریب افکار عامه استفاده می‌کنند و بس. 

                مسلمانان باید بدانند اگر به اصل خویش (اسلام) برنگردیم، دست ردّ بر سینه‌های مزدوران غرب نزنیم و نظم سکولار‌جهانی را به چالش نکشیم این انحراف عمیق‌تر خواهد شد و جای الله سبحانه وتعالی میثاق‌ها با کفار تجدید خواهد گشت تا بر علیه مسلمانان خیانت‌های شان را جاری نگه دارند.

﴿وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۙ أُولَٰئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ [١٣:٢٥]

و امّا کسانی که (با تعهد با دشمنان اسلام) پیمان الله متعال را می‌شکنند که با ایشان بسته است، و پیوندی را می‌گسلانند که الله متعال به حفظ و نگاهداشت آن دستور داده است، و در روی زمین (یکجا با باداران خویش) به فساد و تباهی می‌پردازند، نفرین بهره‌ی ایشان است و پایان بدِ جهان (که جهنم سوزان است) از آنِ آنان است.

دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش

 مطلبی‌که در نظام اقتصادی راجع به قیمت و ثمن آمده است، واضح نیست؛ به ویژه موضوع ثبت مهر با قیمت و ثمن. می‌خواهم با اندکی تفصیل توضیح دهید. الله به شما برکت دهد و برکت شمارا هم به دیگران و سیله شود.

پاسخ

 برادرمحترم! قیمت عبارت از مقدار منفعت موجود در جنس است و آن در هرزمان و مکانی ثابت است. منفعت آفتابه در ذات خود از مواد ترکیب شده‌ی آن برآورد می‌شود، از قبیل داشتن قابلیت‌های نقل آب، استفاده در  نوشیدن  و  وضو گرفتن. این استفاده‌ها باگذشت امروز و فردا از آفتابه جدا شدنی نیستند؛ چه قیمت بالا برود و یا پائین بیاید. زمانی‌که ما آفتابه ‌را به قیمت جنس دیگری سنجش می‌نماییم، لازم است  منفعت جنس دومی در زمان سنجش با منفعت آفتابه مساوی باشد و زمانی‌که قیمت آفتابه‌ را به قیمت چوکی سنجش می‌نماییم، لازم است قیمت ذاتی آفتابه به لحاظ موادترکیب شده و مورد استفاده، باقیمت ذاتی چوکی مساوی باشد. و این سنجش قیمت از زمانی تا زمانی و از مکانی تا مکانی دیگری فرق نمی‌کند. بنابراین اگرمنفعت آفتابه برای انسان منحیث انسان برابر باشد، با منفعت نصف چوکی؛ پس همین قیمت من‌حیث قیمت همیشه با قی می‌ماند؛ چون این با ترکیبات مادی جنس و استفاده‌ی آن گره خورده است که دران ثابت است؛ چه نرخ بالا برود و یا پائین بیاید.

پس اگرنرخ آفتابه بالا برود، به این معنی نیست که اجزاء و یا استعمال آن اضافه شده است. بناءً براین قیمت‌اش ثابت است باوجود این‌که نرخ‌آن زیاد و یا کم شده است. عین حکم‌ را خزانه‌دارد که ترکیبات‌اش ثابت و استعمالش پابرجاست؛ چه نرخ بالابرود ویا سقوط کند.

هم‌چنان اگرقیمت خزانه باقیمت جنس دیگری، به گونه‌ی مثال با طلا مقایسه کرده شود و دیده شود که منفعت خزانه برابراست با دوبرابرمنفعت پاره‌ی طلایی، درین‌صورت نیز قیمت هم‌چنان ثابت می ماند؛ چون با اجزای ترکیب شده‌ی ماده‌ی خزانه و طلا و استفاده‌ی انسان از خزانه و طلا اندازه شده است؛ پس قیمت همان‌است که پرزه های ذاتی جنس و استفاده‌ی انسان ازان در نظرگرفته شود. بناءً برین قیمت خزانه با نصف قیمت پاره‌ی طلایی مساوی باقی می‌ماند؛ چه قیمت خزانه یا قیمت پاره‌ی طلایی بالا برود و یا سقوط کند؛ چون قیمت موقوف است به اجزای ترکیبی داخلی جنس و استفاده‌ی انسان از جنس از حیث استعمال.

اما دراندازه نمودن جنس با ثمن ضروری نمی‌باشد که با اجزای ذاتی جنس و نفع‌اش برای انسان منحیث انسان مساوی باشد، بل درین مورد عرضه و تقاضا قضاوت می‌کند.

ملاحظه‌ی مهم در موضوع اینست که در اندازه نمودن جنس با ثمن، به منفعت ذاتی جنس دیده نمی‌شود؛ بل گاهی ثمن گندم با نقره اندازه کرده می‌شود؛ قطع نظر از منفعت ذاتی ماده‌ی گندم که بزرگ است نسبت به منفعت ذاتی نقره که تقریباً چیزی نیست، غیر از این‌که نوع کاغذ و نقش‌ها و ناحیه فنی در تولید آن موجود است وبس؛ چون ثمن متعلق است به عرضه و تقاضا. گاهی فاسقی بوری گندم ‌را می‌فروشد تا با آن بوتل شراب بخرد، علی‌رغم این‌که میان منفعت ماده ذاتی بوری گندم و منفعت ماده ذاتی این بوتل تفاوت زیادی وجود دارد. ولی هنگام سنجش قیمت به یک منفعت مساوی در هردو طرف، سنجیده می‌شود. از همین‌جاست که نمی‌توان گفت که قیمت یک بوری گندم برابر است با بیست دینار نقره؛ چون منفعت ذاتی در ماده‌ی گندم بوری مساوی است با هزران منفعت ذاتی که در بیست ماده نقره نهفته است.

بناءً بر این قیمت به منفعت ذاتی جنس اندازه کرده می‌شود. پس قیمت بوری گندم به این‌قدر دینار طلایی و یا به این‌قدر جنسی‌که در آن نفع متساوی باشد، سنجیده می‌شود.

هم‌چنان در هنگام سنجش ثمن باهر گونه جنسی که ماده‌اش هر قدر نفعی هم که باشد، قیمت جنس فقط با ماده‌یی سنجیده می‌شود که در ماده‌اش مانند اول نفع ذاتی داشته باشد مثل اولی. امیدوارم خود به خود در مورد موضوع خزانه جواب‌را گرفته باشی.

شاید خودت گمان کرده ای که آن‌چه درکتاب واردشده است که (اگرمردی بازنی ازدواج نمود و قسمتی از مهر اورا خزانه‌ی معین و مشرح تعیین نمود و ادعا کرد که قیمت آن پنجاه دینار است) گمان کرده‌ای که این‌مقدار، پنجاه دینار نقره است. درحالی‌که چنین نیست؛ چون قیمت در منفعت ماده‌اش تغییر نمی‌کند، پس دینارها این‌جا همان دینار طلایی است.

درین صورت همسر بالای شوهر، خزانه‌ای حق دارد که قیمت‌اش در هر زمان و مکان پنجاه دینار طلایی است  و هرگاهی که خزانه هلاک شد، برای زن پنجاه دینار طلایی پرداخت می‌شود. اگرخزانه‌ای‌را نام بگیرد که بطور مثال قیمت‌اش پنجاه دینار اردنی است، در این‌صورت کلیمه قیمت لغو بوده و هدف از آن ثمن گرفته می‌شود.

برای معلومات باید گفت که این‌تفکیک طوری‌که نزد ما وجود دارد، در کتب اکثرفقهاء واضح نبوده و آن‌جا بیشتر قیمت به معنای ثمن استعمال می‌شود.

چیزی‌که من در بحث‌های خود توضیح می‌دهم، آن مسخ قیمت‌ها است، نزد صاحبان نظام سرمایه‌داری و تعویض آن به یک چیزی تخمینی که به اساس حرص، سخت‌گیری و استثمار، دچار صعود و سقوط است. به همین ملحوظ، مسئله‌را کاملاً واضح و روشن نمودیم.

بناءً برین اگر در عقد ازدواجی از مقدارقیمت خزانه‌ی یاد شود و قضیه به محکمه کشانده شود، دراین‌صورت  لازم است که مسئله از اشخاص دست‌اندر کار پرسیده شود که هدف‌شان ازخزانه چه بوده؟ ثمن و یا چیزی دیگری؟ و مجهول بودن هدف درین صورت عذر پنداشته می‌شود؛ چون امثال این بر بسیاری‌ها مجهول می‌باشد. بنابر این زمانی شنیدند (که قیمت جنس بیست دینار است) باور می‌کنند که ثمن‌اش بیست است.

 امیدوار هستم که فرق بین دو حالت آتی واضح شود:

1 – زمانی قیمت خزانه پنجاه دینار ثبت شد (یعنی نقدی‌که دارای نفع ذاتی است، یعنی طلا است و درست نیست که به حیث دینار نقره ثبت گردد...) پس وفا نمودن به آن  طبق متن عقد صورت می‌گیرد: اعاده‌ی خزانه‌ای که غصب نموده است وفق حدیث«على اليد ما أخذت حتى تؤديه»؛ ترجمه: بردست لازم است تادیه آنچه که گرفته است. [رواه ابن ماجه و أحمد و الدارمی] و حدیث «وإذا أخذ أحدكم عصا أخيه فليرْدُدْها عليه»؛ ترجمه: هرگانی یکی از شما عصای برادرش را گرفت باید پس به او بدهد. [رواه أحمد] در صورت هلاک شدن عصا، قیمت آن ‌را که پنجاه دینار طلایی می‌باشد پرداخت می‌کند، نه‌چیزی دیگری ‌را؛ چون باتغییر زمان و مکان یا عرضه و تقاضا قیمت تغییر نمی‌کند و قیمت عبارت از ثمن نمی‌باشد تا  با این ثمن خزانه‌ای بخرد.

2 - اگرثمن خزانه پنجاه دینار ثبت گردد (این‌جا درست است که بانک‌نوت، طلا یاچیزی دیگری ثبت کند؛ چون اثمان به نفع ذاتی‌که در ماده نقد و جود دارد ربطی ندارند)، پس وفا به این عین مطابقت با متن عقد است:

اعاده خزانه‌ای که غصب نموده است، وفق احادیث سابقه، هر زمانی‌که هلاک شد، ثمن ثبت شده‌ را پرداخت می‌کند، یا با این ثمن خزانه دیگری خریداری می‌کند. به این ترتیب به متن عقد وفا نموده است.

اما سوالی‌که از آن تفریع شد و مطرح نموده و گفتی: اگر فرض کنیم اگر شوهر یک‌بخش مهریه‌ی زن‌ را به عوض خزانه  زیور قرار دهد و قیمت‌اش‌را پنجاه دینار طلایی تعیین نماید، درین حالت زیور را به زن مسترد می‌کند و اگر هلاک شد پنجاه دینار طلایی پرداخت می‌کند؛ چون قیمت از دید اندازه منفعت موجود در ماده‌ی جنس برای انسان منحیث انسان ثابت است.

اما اگر زیوری‌را ثبت نماید که ثمن‌اش پنجاه دینار است، در چنین حالتی درست است که پنجاه دینار نقره و یاطلا و یا آن‌چه که بخواهد ثبت نماید. درین صورت شوهر به همسر زیور‌را مسترد می‌‌کند، اگر زیور نبود پنجاه دینار که ثمن ثبت شده می‌باشد‌ را برایش می‌خرد و یا پنجاه دیناری‌که از حیث ثمن ثبت است، پرداخت می‌کند. بنابراین اگر دولت بعد از عقد به علتی بانک‌نوت آن ‌را پائین آورده بود، این علت در وقت تقاضا به حساب آورده می‌شود.

مترجم: محمدمسلم ثاقب

ادامه مطلب...

قتل عام اریحا؛ یکی از سلسه‌قسمت‌ها جهت مطیع‌سازی مردم شام

  • نشر شده در سوریه

امروز چهارشنبه، ۲۰ اکتبر ۲۰۲۱م بر اثر تیرباران نیروهای ظالم شام به شهر اریحا در حومه ادلب -که در محدوده منطقه کم تنش در شمال این سرزمین قرار دارد- حداقل ۱۰ غیرنظامی کشته و بیش از ۳۰ تن دیگر، از جمله کودکان زخمی شدند.

ای مسلمانان سرزمین مبارک شام! قتل عام تازه‌ای جلوی چشم و گوش جهانیان واقع شده، گویا که هیچ اتفاقی نیفتاده است. دلیلش این امر است که همه‌گی‌شان در این جنایت دست دارند و قصداً ارادۀ مردم‌ شام را ازبین می‌برند و به این شکل آنان را تحت‌الشعاع راه‌حل سیاسی امریکا قرار داده‌اند تا انقلاب شام به ناکامی بینجامد.

این قتل عام تنها دو روز پس از نشست کمیتۀ قانون اساسی انجام شد؛ کمیته‌ای که در حال کار روی پیش‌نویس قانون اساسی است تا ماهیت سکولاری این دولت را تضمین، و بدین شیوه احکام اسلام را از دولت و حکومت خارج کند.

کمیتۀ مشروطه بر عهده گرفت تا فاتحۀ انقلاب را بخواند و برای قربانی‌های مردم‌اش به نام قانون اساسی که مواد آن توسط ابزار و غلامان غرب تدوین شده‌است، عزاداری بگیرد.

این کشتار واضحاً به همۀ مردم اعلام می‌کند که خون مردم شام ارزان شده‌است، پس از آن‌که این مردم توسط حاکمان مزدور، مطیع، وابسته به تصمیم‌گیری دیگران، بی‌اراده و حامل دیکته‌ها و دساتیر باداران‌شان اداره می‌شوند، و در مواجهه با صحنه‌های خون‌آلود و پُر از اعضای بدن بی‌تفاوت می‌ایستند.

ای مسلمانان شام، مهد اسلام!  فداکاری‌هایی‌که کردید و رنج‌هایی‌که متحمل شدید، بسیار است؛ پس اجازه ندهید گروهی از سران جناح‌های مزدور سرنوشت‌تان را به دست گیرند یا با فداکاری‌های‌تان معامله کنند، زیرا هر که علیه ظالم شام قیام کند، تواناست، و می‌تواند علیه بقیه ستم‌گران نیز قیام کند تا قیمت قربانی‌هایش را به‌دست آورد. هیچ چیزی دیگری جز خلافت راشده بر منهج نبوت پاداش این قربانی‌ها را برآورده نمی‌کند؛ خلافتی‌که به وسیله‌اش ساکنان زمین و آسمان‌ها راضی خواهند شد، و آنگاه انتقام تمام خون‌های مسلمانان گرفته می‌شود و ستم‌گران وسوسه‌های شیطان را فراموش می‌کنند.

﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ (شعراء: ۲۲۷)

ترجمه:‌ آن‌ها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشت‌شان به کجاست!

احمد عبدالوهاب
رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه سور‌یه
مترجم: دانیال نور

 

ادامه مطلب...

امریکا و اروپا در مقابل چشمان فرماندهانِ نظامی و حکام مردم و با کمک آن‌ها دستان خود را در خون مردم سودان فرو می‌برد؛ یا الله آن‌ها را نابود بگردان، چگونه این حکام فریب مکر کفار را خورده اند؟!

  • نشر شده در حزب

امروز به تاریخ 25/10/2025، مردم سودان شاهد قیامِ بودند که ارتش به دست‌گیری بعضی وزراء برعلاوۀ یک تعداد اعضای دولت انتقالی اقدام نمود و سپس نخست وزیر حمدوک را نیز دست‌گیر نمودند. بعد از آن برهان در تلویزیون سخنران کرده و حالت اضطرار، انحلال شورای با صلاحیت در قدرت، کابینه حکومت انتقالی و معافیت رؤسای دولت و سپس معافیت معاونین وزیران را اعلام نمود. او علاوه نمود که قانون اساسی را ملغی نساخته است، بلکه همان‌طوری‌که در سخنرانی‌اش بیان نمود، ماده‌های کلیدی آن را ملغی قرار داده و با این کار می‌خواست انقلاب را اصلاح نماید؛ نه این که آن را ترک کند!

ای مسلمانان! سرزمین‌های اسلامی به میدان رقابت استعمار برای کفار استعمار‌گر مبدل شده که در واقع این کفار بیش‌تر از هر کسی نابودی اسلام و تباهی مسلمانان را می‌خواهند. سپس از میان فرزندان مسلمان، اشخاصِ را پیدا می‌نمایند که در این جنایت با آن‌ها همکاری نمایند، گویی این‌که این‌ها نمی‌دانند، اما واقعاً مسلمانان حلقه‌به‌گوش غرب نمی‌دانند. از یک طرف امریکا و مزدورانش در رهبری ارتش با همکاری برهان و حامیان وی، و از جهت دیگر اروپا مخصوصاً انگلیس با همکاری نخست وزیر حمدوک و برادرانش به خاطر کنترول و تسلط بالای سودان و مردم آن مبارزه دارند تا این‌که ثروت آن را دزدیده و موقعیت و منابع  آن را استثمار نمایند. ما به مردم بی‌توجه و بی‌اعتنای سودان اشاره نمی‌کنیم، بلکه به اشخاص دارای بصارت مراجعه می‌کنیم که اختیار خود را دارند؛ اگر آن فرد برهان یا حمدوک باشد. اما آن‌ها بدون شرم و حیا از الله سبحانه و‌تعالی، پیامبر صلی الله علیه و‌سلم و مردم، عجله و تلاش برای مساعد ساختن کاری دارند که منجر به رسوایی دنیا و آخرت آن‌ها می‌گردد و بدون شک که آن خسران و بی‌عزتی جبران ناپذیر خواهد بود.

در واقع هردو جناح گودال حفر می‌کنند تا یک دیگر را غرق نمایند! هر دو حزب به تاریخ 21 آگست 2019 بالای سند قانونی توافق نمودند که برای 39 ماه حاکمیت نمایند، ابتدا برهان و همکارانش برای 21 ماه، سپس حمدوک و هم‌دستان وی برای 18 ماه حکومت کرده و بعد از آن مردم عام قدرت را در دست خواهند گرفت. گرچه این سند قانونی بعد از توافق‌نامه جوبا به تاریخ 03/10/2020 برای مدت 53 ماه تمدید گردید، لذا مردم عام باید در ماه نومبر حاکمیت را آغاز می‌کردند، ولی واضح بود که ارتش اجازه نمی‌دهد و بعداً آن را منحل ساخت. آن‌ها افراد ملکی را نخواهند گذاشت که در ماه نومبر این سال حکومت نمایند و این موضوع از هر شخص آگاه و با بصیرت از حوادثی‌که در مقابل چشم‌اش رخ می‌دهد پوشیده نیست. ما قبلاً به تاریخ 23 سپتمبر 2019 در ارتباط با توافق سند قانونی نظر خود را گفته بودیم که قرار ذیل است:

"حکومت سودان مطابق سند قانونی از دو تیم با قدرت‌های مختلف و وفا‌داری با کشور‌های محاربوی متضاد در منافع، تشکیل گردیده و این موضوع در عمل‌کرد آن‌ها برای حل مشکلات مردم و مصؤنیت جان آن‌ها به خوبی قابل مشاهده بوده و نگرانی هردو تیم تنها خدمت به کفار است که آن‌ها را ولی گرفته اند. توافق آن‌ها بر این است که یک تیم منتظر می‌ماند تا دیگری آن توسط وسایل داخلی و خارجی از هم بپاشد و بعد از آن سر قدرت بیاید. تشکیل چنین شورا در سودان معلوم است که شامل بحران‌ها و دوره‌های قدرت انتقالی‌ست تا این که ارتش با مداخله‌اش وضعیت را در دست گرفته، شورا را منحل و از میان افسران ارتش رئیس جمهور را انتخاب نماید". سپس ما علاوه نمودیم که "همان‌طوری‌که انتظار می‌رفت، امریکا و انگلیس خاموش نمی‌مانند. منافع آن‌ها و وسایل رسیدن به آن منافع متفاوت است، لذا هر دو طرف کوشش می‌نمایند یا اقدام و تلاش‌های یک دیگر را بی‌ثمر بسازند! با بررسی حوادث جاری و دانستن منافع مرتبط به آن‌ها و تحلیل اظهارات آن‌ها به شکل همه‌جانبه به خصوص تحلیل و بررسی اظهارات مقامات امریکا و اروپا می‌توانیم به این نتیجه برسیم که هردو قدرت غربی از این تیم‌ها به حیث وسیله استفاده کرده تا حریف خود را شکست دهند و در آخر همان تیم را از قدرت مانند قوطی پیپسی دور بیندازد".

در واقع، همان چیزی‌که گفته شد، اتفاق افتاد، لذا ارتش به تحریک موضوعات پرداخت، زمینه را برای برهان به منظور اعلام حالت اضطرار در کشور مساعد ساخت که در واقع با خوش خدمتی به کفار استعمار‌گر مردم سودان را در باتلاق بد بختی، مشکلات و رنج و عذاب بیش تر‌فرو برد!

ای مسلمانان! این عجیب نیست که دشمنان اسلام به خاطر ضعیف ساختن سرزمین و مردم با هم رقابت می‌نمایند، بلکه شرم‌آور و عجیب این است که این کار توسط اشخاصی صورت می‌گیرد که وابسته به اسلام و مسلمان اند و بد‌بختانه که تمام مسلمانان با وجود که این حالت را با چشم سر نظاره می‌کنند و گوش می‌دهند، در مقابل آن‌ها ساکت اند! سپس این مردم از مشکلات زنده‌گی و کمبودی غذا و آب شکایت می‌نمایند، آیا آن‌ها این فرموده الله سبحانه و‌تعالی را نمی‌دانند؟

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (124) قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125) قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى﴾ ]طه:124-126[

ترجمه: و هر کس از هدایت من (که سبب یاد نمودن از من در همه امور است) روی بگرداند، برای او زندگی تنگ (و سختی) خواهد بود، و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم. می‌گوید: پروردگارا! برای چه مرا نابینا محشور کردی، در حالی که (در دنیا) بینا بودم؟ الله می‌گوید: همین گونه که آیات ما برای تو آمد و آن‌ها را فراموش کردی این چنین امروز فراموش می‌شوی.

ای اهل قدرت و مانع شونده از منکر! آیا هیچ مرد عاقلی میان شما وجود ندارد؟! این را بدانید که در این قضیه هیچ عذرِ پذیرفته نمی‌شود. آیا فکر می‌کنید که امریکا و انگلیس برای شما و در سرزمین شما خدمت می‌نماید و نوکران آن‌ها کسانی اند که در میان شما زنده‌گی می‌کنند؟ بلکه چنین نیست این رهبران، شما را به سوی ضلالت و حقارت هدایت می‌کند؛ در حالی‌که شما عذر خود را عرض می‌کنید و در مقابل آن‌ها قیام نمی‌نمائید! این را بدانید که آن‌ها کفار استعمار‌گر اند نه چیزی دیگر.

﴿لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلّاً وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ﴾ ]توبه:10[

ترجمه: در حقّ هیچ مؤمنی رعایتِ (پیوندِ) خویشاوندی و پیمانی را نمی‌کنند و آنان همان تجاوز کارانند.

﴿هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾ ]منافقون:4[

ترجمه: الله آنان را بکشد؛ چگونه (با دیدن این همه دلایل روشن، از حق به باطل) منحرف می‌شوند.

و جایز نیست که هیچ یکی از حکام سرزمین اسلامی به کفار وفادار باشند، زیرا آن‌ها دشمن الله سبحانه وتعالی بوده ظالم و بد‌‌اخلاق می‌باشند.

﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾ ]هود:113[

ترجمه: و به کسانی‌که (به آیات الله، پیامبر و مردم مؤمن) ستم کرده اند، تمایل و اطمینان نداشته باشید و تکیه مکنید که آتش (دوزخ) به شما خواهد رسید و در آن حال شما را جز الله هیچ سرپرستی نیست، سپس یاری نمی‌شوید.

چگونه هیچ تحرکِ در وجود شما دیده نمی‌شود؟! چگونه شرف و عزت پیروزی، شما را وادار نمی‌سازد تا این خائنین و دشمنان الله سبحانه و‌تعالی و رسول الله صلی الله علیه و‌سلم را نابود سازید؟! چگونه شرف و عزت اسلام شما را تحریک نمی‌کند تا انصار را در روز عقبه دوم به یاد بیاورید که دین الله سبحانه و‌تعالی را، بنده‌ها و حاملین دعوت را نصرت دادند؟!

حزب‌التحریر شما را دعوت می‌کند تا برای غالب ساختن نظام الله سبحانه و‌تعالی حزب را نصرت دهید تا خائنین که منابع کشور و مردم را در اختیار کفار استعمار‌گر قرار داده اند را نابود سازد. ای اهل قدرت و نصرت! بیائید الله سبحانه و‌تعالی و پیامبر صلی الله علیه و‌سلم را نصرت دهید تا حاکمیت طاغوت را بر طرف کرده و نظام الله سبحانه و‌تعالی را حاکم سازیم تا این‌که در هردو دنیا عزتمند گردیم و این واقعاً پیروزی بزرگ است. ای اهل قدرت و نصرت! بیائید، سعد ابن معاذ را به یاد بیاورید که مرگ وی عرش اعظم الله سبحانه و‌تعالی را به خاطر ایمان و نصرت دین الله سبحانه و‌تعالی به لرزده در آورد. بخاری در مسند جابر رض روایت می‌کند که من شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و‌سلم فرمود:

«اهْتَزَّ العَرْشُ لِمَوتِ سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ»

ترجمه: با مرگ سعد ابن معاذ عرض الله سبحانه و‌تعالی به لرزه افتاد.

حزب‌التحریر شما را دعوت می‌نماید تا آن را نصرت دهید و از دشمنان الله سبحانه و‌تعالی نترسید و سخن حقِ الله قادر و توانا را به یاد آورید که فرموده است:

﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ ]محمد:7[

ترجمه: اگر الله را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می‌کند و گام‌های تان را محکم و استوار می‌سازد.

﴿يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (12) وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ ]صف:13-12[

ترجمه: تا گناه‌تان را بیامرزد و شما را در بهشت‌هایی‌که از زیرِ درختانِ آن نهرها جاری است و خانه‌های پاکیزه در بهشت‌های جاویدان درآورد، این است کامیابی بزرگ.

ای مسلمانان! ای اهل قدرت و نصرت! حزب‌التحریر نیاز به نصرت شما دارد، پس آن را نصرت دهید و با شما عزیز می‌شود، پس آن را عزت دهید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ ]انفال:24[

ترجمه: ای اهل ایمان! هنگامی که الله و پیامبرش شما را به حقایقی‌که به شما (حیات معنوی و زندگی واقعی می‌بخشد) دعوت می‌کنند اجابت کنید و بدانید که الله میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود (تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد) و مسلماً همه شما به سوی او گردآوری خواهید شد.

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

حکومت‌داری امانت و عبادت الله سبحانه وتعالی است، نه اهداف شخصی یا نظامی

مسلمانان پاکستان منازعۀ اخیر سیاسیون و رهبری نظامی پاکستان را شاهد بودند، متحیر از این‌که آیا این حکام به فکر مردم اند  یا فقط به منافع شخصی خودشان فکر می‌کنند. برکناری جنرال فیض حمید از سمت رئیس آی اس آی، قدرت سیاسی عمران خان را تهدید می‌کرد. باوجود نارضایتی زیاد میان مردم مسلمان پاکستان و نیروهای مسلح آن کشور، جنرال حمید و افرادش بی‌باکانه و وحشیانه از عمران خان حمایت می‌کردند. عمران خان از سر تکبر و لجاجت حفظ قدرت، کوشش‌های مأیوسانه و بی‌ثمری را برای ممانعت از برکناری جنرال حمید انجام داد. این بار اول نیست که ما شاهد کشمکش‌های سیاسی در نظام ناکام فعلی هستیم. سیاسیون و رهبری نظامی هردو در جریان مأموریت‌شان قوانین مدنی و اساسی را برای متوسل شدن به قدرت تغییر داده، خود را ثروت‌مند کرده و صلاحیت بیشتری به‌دست آورده‌اند. ریشه‌‌ی این مشکلات، با صلاحیت ساختن قوانین مدنی دروغین توسط انسان می‌باشد. این صلاحیت هم اساس دموکراسی است که در آن نماینده‌های منتخب قوانین را تعیین می‌کنند، و هم مبنای دیکتاتوری که یک فرد دیکتاتور قوانین را تصویب می‌کند. این مشکل عامل اصلی منازعات سیاسی اخیری می‌باشد که مکرراً شاهدش بوده‌ایم. سیاسیون و رهبران نظامی؛ هردو از این قوانین برای تحکیم جاه‌طلبی‌های شخصی و سرمایۀ نامشروع خود استفاده می‌کنند.

حاکمیت در اسلام یک امانت مقدس و بیان‌گر عبادت الله سبحانه وتعالی می‌باشد. حاکم در اسلام مکلف به رعایت امور مردم از طریق تطبیق اسلام است. اسلام به حاکم اجازه نمی‌دهد تا بر اساس خواست و میل‌اش حکومت کنند. در عوض، اسلام حاکم را مکلف بر حکمرانی مبنی بر تمام چیزی می‌کند که الله سبحانه وتعالی وی را از آن آگاه کرده‌است. ضمن این‌که حاکم نزد الله سبحانه وتعالی به‌خاطر قیومت‌اش مسئول می‌باشد. رسول الله صلی الله علیه و سلم در پاسخ به درخواست ابوذر برای حاکم شدن هشداد دادند:

«يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ ضَعِيفٌ وَإِنَّهَا أَمَانَةٌ وَإِنَّهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ خِزْيٌ وَنَدَامَةٌ إِلَّا مَنْ أَخَذَهَا بِحَقِّهَا وَأَدَّى الَّذِي عَلَيْهِ فِيهَا» [مسلم]

ترجمه: ای ابوذر! تو ضعیف استی، و این (حاکمیت) امانتی است که در روز قیامت عامل شرمساری و پشیمانی خواهد بود، مگر برای کسی‌که آن به گونه‌ای به دوش کشد که برایش سوگند خورده است، و وظیفه‌اش را در قبال آن کاملاً انجام دهد.

بدین‌گونه که رسول الله صلی الله علیه وسلم شخص عاجز و متقی را در حاکم بودن هشدار می‌دهد که حتی در هر حالت باید تمام چیزی‌که الله سبحانه وتعالی برایش مقرر کرده‌است را حکم کند. حکومت‌داری در اسلام برای اشخاص توانایی می‌باشد که از الله می‌ترسند، ازین‌رو‌ حکومتداری از طریق حاکم کردن قوانین الله سبحانه وتعالی، خود یک عبادت محسوب می‌شود.

ای مسلمانان پاکستان! دموکراسی نمی‌گذارد تا مبنی بر چیزی‌که الله بر ما نازل کرده‌است حکم شود. دموکراسی سیاسیون و رهبران نظامی ‌را بر ما عرضه می‌کند که تنها بر خود و خواست‌های استعماری ارباب‌های‌شان توجه می‌کنند. اکنون زمان آنست که دست رد به سینۀ این نظام زنیم و به‌منظور رضایت الله سبحانه وتعالی برای تاسیس نظام حکومت‌داری اسلام، یعنی خلافت کار کنیم. ای مسلمان نیروهای مسلح پاکستان! نگذارید نیروی‌تان مورد سوءاستفادۀ اشخاصی قرار گیرد که خواست‌های شخصی‌شان را دنبال می‌کنند. حکام فاسد را براندازید و مردم را از این بیچاره‌گی و یاس آزاد کنید. در واقع، الله سبحانه وتعالی شما را در تغییر وضعیت‌مان توانا ساخته‌است و او مطمئناً در بارۀ تمام چیزهایی‌که به شما اعطا کرده‌است خواهد پرسید. نصرت‌تان را جهت تأسیس دوبارۀ خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم به حزب‌التحریر بدهید و مردم را در بازگشت حاکمیت  از طریق رهمنودهای قرآن کریم و سنت مبارک نبوی خوشحال سازید. الله سبحانه و تعالی فرموده‌است:

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (روم: 4-5)

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد... به سبب یاری الله (سبحانه وتعالی)؛ و او هرکس را بخواهد یاری می‌دهد؛ و او صاحب قدرت و رحیم است!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم : راشد مسلم

ادامه مطلب...

سکولار‌سازی و غربی‌سازی نصاب تعلیمی؛ بخش از پالیسی رژیم فاسد در سرزمین‌های اسلامی‌ست که ‌می‌خواهند خلط جنسیت "Gender" را به حیث مدل معرفی نمایند Featured

  • نشر شده در اردن

به سلسلۀ حملات سیستماتیک علیه ارزش‌های اسلام در سرزمین‌های اسلامی، وزارت معارف اردن کتاب‌هایی را به 42 نهاد تعلیمی در مراکز مختلف ارسال نموده تا برنامۀ آموزشی برای استادان مرد و زن را تحت مبحث "خلط جنسیت "Gender" در معارف و محیط مکاتب" دایر نمایند. به منظور وضاحت این مطلب، سخن‌گوی وزارت معارف به نام احمد المصعفی تائید نموده گفت: "دولت کانادا برای تمویل این پروژه و دایر نمودن این کورس‌‌ها هیچ شرط و شرایطی را نگذاشته است." و اشاره نمود که "این وزارت متعهد بر فلسفه تعلیمی، قوانین اسلامی، عرف و معیار‌های جامعه اردن ‌می‌باشد". برای وضاحت خیانت و کذب این ادعا به موارد ذیل اشاره ‌می‌نمائیم:

وقتی‌که در مورد اصطلاحات غربی صحبت ‌می‌نمائیم، لازم است برای فهم معنی واقعی آن اصطلاحات، به استفاده کننده‌های اصلی آن‌‌ها مراجعه کنیم. وقتی‌که در مورد اصطلاح جندر صحبت ‌می‌نمائیم و ‌می‌خواهیم که آن را وارد بخش تعلیمی نمائیم، ضرور است تا تعریف و کاربرد آن را از زبان غربی‌‌ها بدانیم. سازمان صحی جهان آن را چنین تعریف ‌می‌نماید: "اصطلاح جندر صرف نظر از تفاوت‌های ارگانیک و ترکیبات بیولوژیکی به خصوصیات مختلط مردان و زنان در جامعه اطلاق ‌می‌گردد". در دایرة‌المعارف بریتانیا اصطلاح جندر چنین تعریف شده است: "احساس یک شخص نسبت به خود به حیث مذکر یا مؤنث بودن صرف نظر از جنسیت بیولوژیکی آن". تطبیق مفکوره جندر یکی از ماده‌های توافق سیداو ‌می‌باشد که در مادۀ 5 پاراگراف اول ذکر گردیده که دولت اردن در سال 1992 به امضا رساند و در سال 2007 در قضات رسماً تصویب و به چاپ رسید.

بر اساس موارد فوق الذکر، مسایل ذیل روشن ‌می‌گردد:

یکم) این واضح است که دلیل ابداع اصطلاح جندر حیله و مکر مدافعان "تساوی حقوق میان مرد و زن" بر اساس جندر ‌می‌باشد که به هیچ وجه به خاطر تفاوت‌های ارگان‌های جسمی، یکی را بر دیگری ترجیح نمی‌دهند.

دوم) مفکوره جندر اساساً باعث ترویج هم‌جنس‌گرائی ‌می‌گردد و روابط جنسی میان دو مرد و دو زن را رابطه مشروع دانسته که یک آن احساس مذکر بودن و دیگری آن احساس مؤنث بودن را کند.

سوم) مفکوره جندر احساس مادری را از بین ‌می‌برد و آن را صرف وظیفه‌ای ‌می‌داند که به غیر از مادر، یک مرد نیز ‌می‌تواند انجام دهد. فمینست انگلیسی به نام آنی اوکلی که اولین بار این اصطلاح را در علوم اجتماعی به کار برد، معتقد است که احساس مادری افسانه‌ای است که توسط جامعه ایجاد شده و هیچ ریشۀ در غرایز انسانی ندارد و آن یک وظیفۀ مربوط به اجتماع است که توسط هر فرد ‌می‌تواند انجام شود. شرم‌آور این‌که این نظریه توسط موافقت‌نامه فجیع سیداو در ماده ،5 پاراگراف دوم تصویب شده است.

اگر واقعیت مفکوره جندر چنین باشد و اگر آن اساس مفکوره‌های فوق‌الذکر باشد، پس وزارت معارف کدام تعهد و پیروی از قوانین اسلامی را ادعا ‌می‌کند؛ در حالی‌که برای یک جا‌سازی این مفکوره‌‌ها در قوانین اسلامی تلاش ‌می‌ورزد؟! وزارت معارف برای داخل نمودن مفکوره جندر در نصاب‌تعلیمی، چی توجیه و دلیل قناعت‌بخش ‌را می‌تواند بیان کند؟!

پس؛ ای مردم اردن! این را درک کنید که دفاع از حقوق زنان تحت شعار‌های مساوات و مفکوره جندر در واقع بخشِ از مبارزه فکری، سیاسی، فرهنگی و سیستماتیکِ ‌می‌باشد که توسط غرب در سرزمین‌های اسلامی از زمان انهدام دولت خلافت با تلاش برنامه‌ریزی شده، آغاز گردیده تا امت اسلامی را از دین و مسایل عقیده وی آن‌‌ها منحرف سازند و بتوانند در زنده‌گی اجتماعی مسلمانان نفوذ کرده و خانواده‌های مستحکم مسلمان را با فاسد ساختن زنان و تمام نسل مسلمان از هم بپاشد. امت اسلامی و زنان مسلمان کاملاً از اهداف شوم مبارزۀ آن‌‌ها آگاه اند که توسط سیاسیون در تمام سطوح جهان حمایت ‌می‌گردد، پس؛ دولت کانادا چنین کورس‌‌ها را حمایت و تمویل مالی ‌می‌نماید تا زنان مسلمان را شکار چنین دام‌‌ها نمایند و جالب این‌که تمام این اقدامات تحت حمایت و تشویق رژیم اردن صورت ‌می‌گیرد. در حالی‌که این رژیم حاملین دعوت را وقتی‌که به سوی تطبیق اسلام از طریق مبارزه فکری و سیاسی فرا ‌می‌خوانند، زندانی، شکنجه و از دعوت ممانعت ‌می‌کنند، اما به خارجی‌‌ها اجازه ‌می‌دهند تا در امور امت مداخله کرده و فرهنگ تباه کنندۀ غربی را که اساساً هدف آن‌‌ها دشمنی با اسلام و مسلمانان است را در جوامع اسلامی تطبیق نمایند.

ایدیولوژی اسلام مدل بی‌نظیری را پیشکش ‌می‌نماید که توانمندی حل مشکلات بشر را دارا‌‌ست. اسلام به زنان عزت واقعی بخشیده، حقوق آن‌‌ها را رعایت و قوانین را وضع کرده که عزت و حقوق آن‌‌ها را تضمین ‌می‌نماید، اگر آن یک جوان باشد یا یک زن کهن‌سال، مادر باشد یا دختر و یا خواهر، خاله مادری باشد یا عمه پدری، یک خانم باشد یا یک زن غیر نسبی. پس؛ اسلام به احترام والدین امر ‌می‌کند و ارزش و مقام را به مادر قایل است که بالاتر از مقام پدر ‌می‌باشد و مادر، شایسته‌ترین فرد در مهربانی و همکاری محسنانه ‌می‌باشد و هر کسی‌که دخترانش را به خوبی تربیه اسلامی نماید، آن‌‌ها برای والدین سپرِ در مقابل آتش خواهد بود و اسلام به داشتن صله رحم، محافظت از عزت و پائین نگهداشتن چشم در مقابل والدین امر نموده. هم‌چنان به مرد‌‌ها امر نموده که به خاطر محافظت زنان، خود را قربان نمایند. این را بدانید که این دساتیر و قوانینی‌که با جزئیات در کتاب الله سبحانه و‌‌تعالی و سنت پیامبر صلی الله علیه و‌سلم آمده به مدت 13 قرن تطبیق ‌می‌گردید و در آن زمان اروپا در قرون وسطی در تاریکی کامل به سر ‌می‌برد.

ای مردم اردن! تمام این کورس‌‌ها، موافقت‌نامه‌‌ها و فرهنگ‌‌ها را رد نمائید و به اطفال خود حب الله سبحانه و‌تعالی و پیامبر صلی الله علیه و‌سلم را آموزش دهید. به آن‌‌ها کتاب الله سبحانه و‌تعالی و سنت پیامبر صلی الله علیه و‌سلم را آموزش دهید! در مورد اصحاب کرام برای آن‌‌ها بگوئید که چگونه اسلام را حمل و به منظور اظهار دین الله سبحانه و‌تعالی در روی زمین قربانی دادند. در مورد زنده‌گی مادر مؤمنین حضرت عایشه رض و اصحاب معظم به آن‌‌ها آموزش دهید که چی تأثیرِ در حمل پیام اسلام داشتند که نسل اندر نسل از آن‌‌ها به نیکوئی و افتخار یاد ‌می‌نمایند. اطاعت الله سبحانه و‌تعالی و رسول الله صلی الله علیه و‌سلم را به آن بفهمانید؛ با اطفال خود نشسته و در باره حاکمیت اسلام با آن‌‌ها بحث نمائید و آن‌‌ها را از دشمنان اسلام که علیه مسلمانان و حاکمیت اسلام دسیسه طرح ‌می‌کنند، آگاه سازید. آن‌‌ها را از پیروی مسیر شیطان و یا متحدین دشمنان اسلام هشدار دهید و این امر الله سبحانه و‌تعالی را لبیک گوئید هنگامی که فرمود:

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾ (تحریم:6)

ترجمه: ای مؤمنان! خود و خانواده خود را از آتشی‌که هیزم آن انسان‌‌ها و سنگ‌‌ها است، نجات دهید. بر آن فرشتگانی خشن و سخت‌گیر گمارده شده اند که از آنچه الله به آنان دستور داده، سرپیچی نمی‌کنند و آنچه را به آن مأمورند، همواره انجام ‌می‌دهند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه اردن

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

حمایت وزارت حج و اوقاف از دروغ و قطع همکاری از دعوت به تطبیق قانون الله سبحانه‌وتعالی Featured

  • نشر شده در تونس

روز جمعه به تاریخ 15 اکتوبر 2021م حزب التحریر-ولایه تونس گردهمایی را در مقابل مسجد "الفاتح" در مرکز تونس به راه انداخت. این گردهمایی ندایی بود بالای مردم تونس تا باج‌دهی به سیکولاران را در سرنوشت تونس متوقف بسازند تا باشد که به تلاش‌ها و مبارات آنان که به نیابت از باداران اروپایی شان در سرزمین ما به پیش می‌برند، پایان داده شود. در این اعتراضات حزب پرچم رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را بلند نموده و شعارهایی از کتاب الله سبحانه‌وتعالی سر داده می‌شد؛ از جمله:

﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾ [یوسف:40]

 ترجمه: فرامان‌روایی تنها از آنِ الله (سبحانه‌وتعالی) ا‌ست.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ [نساء: 59]

ترجمه : ای کسانی‌که ایمان آوردید، از الله و رسولش و اولوالامر(امیران) خویش اطاعت کنید، اگر در چیزی نزاع داشتید پس آن را به الله و رسولش برگردانید.

آین آیات قطعی و صریح از قرآن کریم است که به فرض بودن حاکمیت آن‌چه از طرف الله سبحانه‌وتعالی نازل شده و به اهمیت داشتن یک خلیفه که به اساس قانون الله حکمروایی کند، واضحاً و صراحتاً دلالت می‌کند.

طوری‌که جعل و دروغ بستن عادت سیکولاریست‌هاست؛ از این‌رو، آن‌ها در بلندگوها فریاد زدند مبنی بر این‌که اعضای حزب‌التحریر با زور داخل مسجد یورش برده و میز خطابه را شکستانده اند و این‌که اطراف مسجد توسط نیروهای امنیتی در محاصره قرار گرفت. این همه تلاش‌ها و سوء قصدها فقط برای مغشوش ساختن اذهان عامه بوده و ستیزی برای جلوگیری از سخنرانی حزب‌التحریر در این گردهمایی بوده است. اظهارات سریع و زیرکانه وزیر امور دینی یک بیانیۀ سرد و بی‌بنیاد بوده و فقط برای حمایت از (سیکولارهای) دروغ‌گو بوده است. وزیر امور دینی طی یک کنفرانس مطبوعاتی در قیروان به روز دوشنبه 16 اکتوبر 2021م در رابطه به گردهمایی حزب التحریر، که درمقابل مسجد الفاتح در پایتخت برگزار شده بود، گفت: «یک گروه مشخص و فرصت‌طلب (حزب التحریر) آشوب‌پراگنی کرده و شعارهای گوناگون سر داده است.» وزیر امور دینی از این‌که امام مسجد در این گردهمایی همکار بوده انکار نموده و گفته که امام مسجد بی‌گناه است؛ چنان‌که گرگ از خون پسر یعقوب مبراء بود. وی مدعی شد که این حزب می‌خواست تا مردم را تحریک نموده و آشوپ برپا کند، اما ناکام شد. وی هم‌چنان گفت که مساجد برای چنین اعمالی ساخته نشده، بلکه مساجد برای الله ساخته شده است و نباید به کسی دیگر در مساجد متوسل شد. هم‌چنان او خواستار جدایی مساجد از موضوعات سیاسی شده و گفت: «ما تبلیغ موضوعات سیاسی را در مساجد تحمل نمی‌کنیم.»

حزب‌التحریر ولایه تونس در رابطه به بیانیه بیاساس وزارت امور دینی و سخنان وزیر امور دینی، موارد آتی را ابراز می‌دارد:

1 – وزیر امور دینی از سیکولارها جانب‌داری کرده و به جای افشاء ساختن دروغ ها و نقشه‌های ایشان از آن‌ها حمایت کرده و اعمال آن‌ها را توجیه می‌کند و برای سیکولارها گزارشی ارائه کرد که گویا وزیر امور دینی و امام مسجد (کسی‌که عقب میز خطابه خطبه بیان کرد) در رابطه به گردهمایی حزب التحریر و به آن‌چه که دعوت می‌کند، هیچ ارتباطی ندارد و سپس با سخنان بی‌بنیاد و متزلزل کننده سیکولاریستی بالای حزب‌التحریر و دعوتش حمله کرد.

2 – وزیر امور دینی برای سخنانش از این آیات قرآن کریم استناد کرد است:

﴿وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً [جن: 18]

ترجمه: مساجد برای الله است، پس کسی را با الله نخوانید.

آیا این حزب به چیزی غیر الله فرا می‌خواند؟ حزب‌التحریر به سوی تطبیق قانون الله سبحانه‌وتعالی را فرا می‌خواند، نه چیز دیگر؛ اما وزیر امور دینی آن را دعوت به سوی غیر از الله تلقی کرد. آیا این عجیب نیست؟! شعارهایی‌که توسط افراد این تجمع سر داده می‌شد، آیاتی از قرآن کریم اند که ضرورت و وجوب حاکمیت قانون الله سبحانه‌وتعالی را نشان می‌دهد؛ اما وزیر امور دینی این شعارها را برای کسی دیگر جز الله می‌داند و این عمل را خدمت‌ برای یک اجندای سیاسی می‌داند. آیا دعوت به رد اطاعت و فرمانبرداری از استعمار تحریک است؟ آیا دعوت به حاکمیت قانون الله سبحانه وتعالی شورش و هرج و مرج است؟

﴿قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ [منافقون: 4]

ترجمه: الله آن‌هارا بکشد، چگونه از حق منحرف میشوند؟

3 – پرچم‌هایی‌که توسط اعضای حزب التحریر بلند شده بود، پرچم یک حزب نه بلکه پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم (لوا و رایه/سیاه و سفید) و پرچم تمام مسلمانان است که در آن کلمه توحید " لا اله الاالله محمد رسول الله " نوشته شده است. اما وزیر و وزارت امور دینی پرچم پیامبر را رد کرده و قبول ندارند!

4 – آیا وزیر امور دینی که ادعا دارد از پوهنتون/دانشگاه " الزیتونه " فارغ شده است، نمی‌داند که تأسیس خلافت یک امر واجب و فرض از طرف الله سبحانه وتعالی است؟! اگر مساجد برای مقاصد دعوت به سوی الله و تطبیق احکام نبوده، پس برای چی چیز ساخته شده اند؟! این سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم بوده که مسجد را من‌حیث مقر فرماندهی، تنظیم امور و حکمرانی انتخاب کرده و هم‌چنان این روش برای خلفای بعد از وی به ارث گذاشته شد و امروز هم حزب‌التحریر بخاطر خلافت در مقابل مساجد دعوت کرده و مردم را فرا می‌خواند و این دعوت را ادامه خواهد داد. چون این دعوت وجیبه‌ای است از طرف الله سبحانه‌وتعالی بالای تمام مسلمانان و بگذارید که وزیر و دستگاه حکومتی‌اش و رئیس جمهور بداند که ما آن‌ها را در اجندای خود شامل نمی‌سازیم چون آن‌ها جز قدرت‌های زودگذر و فانی چیز دیگری نیستند. بلکه ما آرزوی نابودی باداران استعماری آن‌ها را داریم که در سرزمین‌های اسلامی و تمام جهان حکم‌فرمایی می‌کنند و مسلمانان را در معرض انواع گوناگون برده‌گی و حقارت قرار داده اند، تا تمام بشریت از شر جرایم و فساد آن ها رهایی یابد؛ چون ما حامل بزرگترین پیام یعنی اسلام هستیم. به الله سبحانه تعالی دعا می‌کنیم تا ما را در راه حاکم ساختن آن حمایت و یاری نماید تا پرچم حاکمیت آن بر افراشته شود و در تمام بخش‌های زندگی تسلط داشته باشد؛ اگر چه نا باوران راضی نباشند. و خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت که ما در پی آن هستیم، زود است که انشاءالله  تأسیس شود؛ اگر کسی تردید دارد، به این آیات الله سبحانه‌وتعالی گوش فرا دهد:

﴿مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ [حج: 15]

ترجمه : هر کسی که گمان می‌کند الله (سبحانه‌وتعالی پیامبر ) را در دنیا و آخرت حمایت نمی‌کند، پس بگذار که ریسمان را در سقف ببندد و خود را حلق‌آویز کند(تا بمیرد) تا ببیند که آیا این کار خشمش را فرو می‌نشاند؟

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه تونس

مترجم: عبدالرحمن قاطع

ادامه مطلب...

دولت خلافت سلطه قدرت‌های بزرگ استعمارگر بر قیمت نفت را از بین خواهد برد Featured

  • نشر شده در پاکستان

از افزایش ناگهانی قیمت تولیدات نفتی بیش از 10 روپیه، بر اساس دستور صندوق بین‌المللی پول، بمب نفتی جدیدی را بالای مردم، که قبلاً از تورم رنج می‌بردند، پرتاب نمود. در واقع صندوق بین‌المللی پول برای رسیدن به هدف 610 بیلیون روپیه مالیات نفت، مردم را زنده پوست می‌کنند. 

دولت درحالی‌که تورم جهانی را مقصر می‌داند و از بی‌چاره‌گی می‌نالد، با کمال میل دستور صندوق بین‌المللی پول را برای کاهش مداوم ارزش روپیه، که منجر به صعود قیمت‌های نفت می‌گردد، پذیرفته است. پس از مُطیع شدن به نظم بین‌المللی و تسلط دالر بر تجارت بین‌المللی، در واقع اظهار بی‌چاره‌گی و درمانده‌گی دولت جز فریب چیزی بیش نیست. قابل ذکر است که دولت خلافت هرگز دست و پای خود را با چنین غل و زنجیر نخواهد بست. دولت خلافت با استفاده از طلا و نقره به حیث پشتوانه پول دولت سلطه دالر را در تجارت بین‌المللی نابود خواهد ساخت.

اسلام مالیات‌ غیرمستقیم، باج‌گیری و سودهای بزرگ مالکان خصوصی بخش نفت را حرام ساخته است که این همه قیمت نفت را افزایش می‌دهند، در حالی‌که قیمت نفت از حدود 90 روپیه تا 138 روپیه افزایش یافته است. رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«لایدخل الجنَّة صاحبُ مَکسٍ»  (ابو داود)

ترجمه: مالیه گیرنده داخل بهشت نمی‌گردد.

علاوه براین، اسلام با اعلام بخش انرژی به حیث ملکیت عامه، سود مالکان خصوصی انرژی را از بین می‌برد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«المُسلِمُونَ شُرَکَاءُ فِی ثَلاَثٍ: الماءِ وَالکلِاء وَالنَّارِ» (احمد)

ترجمه: مردم در سه چیز شریک‌اند: آب، غذا و آتش (هر چیزی‌که سبب آتش می‌گردد).

قیمت جهانی نفت توسط اصول جهانی عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعیین نمی‌شود، بلکه توسط سلطه قدرت‌های بزرگ استعمارگر، از طریق افراد با نفوذ OPEC Plus cartel تعیین می‌گردد. از دهۀ پنجاهِ قرن گذشته بدین‌سو قیمت نفت نسبتاً پایین و 25 دالر در هر بشکه ثابت مانده است و به اقتصاد غربی اجازه داد تا به سرعت رشد کنند. زمانی‌که امریکا برای رشد منابع نفت و گاز شیل خود به قیمت‌های بالاتر نیاز داشت، قیمت نفت به 147 دالر در هر بشکه افزایش یافت. دولت خلافت گروگان نفت OPEC Plus cartel نخواهد بود، زیرا دولت خلافت به دلیل نظارت مستقیم بر سهم شیر از ذخایر نفت و گاز جهان در سرزمین مسلمانان، تأثیر زیادی بر قیمت جهانی نفت خواهد داشت. بنابر این، خلافت نفت ارزان و قابل دسترس را برای همه اتباع خود، برای مسلمان و غیر‌مسلمان تضمین خواهد کرد.

دولت خلافت مفکورۀ دولت-ملت را مردود می‌شمارد. پس از شکست خلافت در جنگ جهانی اول، فرانسه و انگلیس سرزمین‌های مسلمانان را تجزیه کردند و مرزهای برای تشکیل دولت‌های کنونی ایجاد نمودند. سرزمین‌های مسلمانان برای اطمینان این‌که ذخایر نفت و گاز برخی از سرزمین‌ها از طریق نوکران غرب، تحت کنترول قدرت‌های استعمارگرِ‌غربی قرار ‌گیرد، تجزیه شده است. بدین ترتیب به دلیل ثروت نفت و گاز بالای بعضی سرزمین‌ها تمرکز صورت گرفت و سایر سرزمین‌هااز این توجه و تمرکز محروم گردیدند. دولت خلافت سرزمین‌های فعلی اسلامی را تحت دولت واحد، متحد می‌سازد و منابع عظیم اقتصادی سرزمین‌های مسلمانان را جهت منافع اسلام و مسلمانان به مصرف خواهد رساند.

ای اهل قدرت و نصرت! شما باید با شکستن قید و بندهای دولت-ملت‌ و قوانین ظالمانۀ نظم اقتصادی، برده‌گی امت اسلامی به نظام استعماری غرب را پایان دهید. نظام‌های دیکتاتوری، دموکراسی و نظام‌های مختلط همه شکست خورده‌ اند و امت را در بیچاره‌گی و ناامیدی فرو برده ‌اند. امت اسلامی در آرزوی تغییر و رهایی واقعی است، اما هرگز بدون دولت خلافت بر منهج نبوت عملاً به آن دست نخواهد یافت. پس بیائید حزب‌التحریر را برای تاسیس  دوبارۀ خلافت نصرت دهید که واقعاً توانمندی رهبری این امت دارد. الله سبحانه ‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَسَارِعُوا إلَی مَغفِرَةٍ من رَّبَّکُم وَجَنَّةٍ عَرضُهَا السَّمَاواتُ وَالأَرضُ أُعِدَّت لِلمُتَّقِینَ﴾ ]آل عمران: 133[

ترجمه: و به سوی آمرزش پروردگارتان و به سوی بهشتی‌که به وسعت آسمان‌ها و زمین است، بشتابید که برای پرهیزگاران آماده شده است.

دفتر‌مطبوعاتی‌حزب‌التحریر-ولایۀ‌پاکستان

مترجم: احمد احمدی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه