یکشنبه, ۱۶ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

قهرمانی مردم سرزمین مبارک فلسطین را نمی‌توان محکوم کرد!

  • نشر شده در مصر

روز شنبه تاریخ 28 ژانویه 2023، فرانس 24 در ویب‌سایت خود گزارش داد که برخی از کشورهای عربی از جمله؛ مصر، اردن و امارات متحده عربی حملۀ تیراندازیی را که به یک کنیسه یهودیان در قسمت شرقی اشغال‌شده بیت‌المقدس صورت گرفت و  منجر به کشته شدن دست‌کم هفت اسرائیلی گردید، محکوم نمودند. وزارت خارجۀ مصر ضمن محکوم نمودن کامل حمله در بیت‌المقدس شرقی، بر محکومیت تمامی عملیات‌هایی‌که غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهند، نیز تأکید نمود. مصر در بیانیه‌ای نسبت به "خطرات جدی تشدید تنش‌ها بین دو طرف؛ فلسطینی و اسرائیلی هشدار داده" و خواستار "حد اکثر خویشتن‌داری و توقف تهاجم و اقدامات تحریک‌آمیز جهت جلوگیری از چرخیدن در محور باطل خشونت گردید که اوضاع سیاسی و انسانی را بدتر ساخته و تلاش‌های آرام و فرصت‌های احیای روند صلح را تضعیف می‌کند.

این عملیات قهرمانانه و عامل آن (قهرمانی‌که) دل امت را گرم نموده و اندوهی از آتش غم علیه یهودیان جنایت‌کار و غاصب را کاست و مردم مصر همان طوری‌که از هر مصیبتی‌که بالای کیان یهود می‌آید، خوشحال می‌گردند، به طور کلی از این عملیات نیز خرسند هستند. تنها عادی‌سازان، اجیران استعمارگران آماده هستند که این عمل را سریعاً محکوم نمایند. وزارت خارجۀ مصر و کسانی‌که کشتار آن‌ها را محکوم می‌نمایند، آن‌ها غاصب سرزمین مبارک اسلامی هستند، آن‌ها نه اهل ذمه هستند و نه هم غیرنظامیانِ در امن؛ پس جنگیدن با آن‌ها و اخراج آن‌ها از این سرزمین وجیبۀ تمام امت و مسئولیت مصر و اردو/ارتش آن می‌باشد.

ای مخلصین اردو/ارتش کنانه! شما را به یاد پروردگاری می‌اندازیم که او را می‌پرستید و در برابر اوتعالی زانو می‌زنید! شمارا تذکر می‌دهیم بر این‌که الله سبحانه و تعالی حمایت از دین و امت تان را واجب ساخته و این‌که سرزمین آن را آزاد نموده و از مردم و مقدسات خویش حمایت نمایید؛ مقدساتی‌که یهودیان زیر چشم و گوش رژیم‌هایی‌که شما را برای محافظت آن استخدام و بی‌احترامی و خشونت می‌نمایند. این حکام همان "گنبد" واقعی هستند که از کیان یهود حمایت می‌نمایند؛ اگر حضور این‌ها نمی‌بود، آنان در سرزمین اسلامی مستقر نمی‌گردیدند و آن‌ها از این امر و شکنندگی موجودیت خویش آگاه اند.

شما از نسل فاتح عمرو بن العاص، صلاح الدین، پیروز و فاتح صلیبیون و آزاد کننده اقصی و مظفر قطُز، فاتح مغول‌ها و سپر این امت هستید! پس خاطره تاریخ را دوبار بیدار نمایید، خود را از سلطۀ غرب و غلامانش آزاد نمایید و ریسمان اسارت به حکام را از گردن‌های تان رها نمایید؛ حکامی‌که خود را به غرب فروخته و سرزمین، منابع و ارتش آن را وقف منافع غرب و حفظ  امنیت آن قرا داده اند! خودرا آزاد نموده و در کنار امت خود باشید! امت با شما آزاد خواهد گردید و اقتدار خود را باز خواهد یافت؛ پس امت را به تأسیس دولت خلافت راشده بر منهج نبوت یاری نمایید؛ دولتی‌که اسلام را کامل و همه جانبه تطبیق نموده تا جان‌ها را حیات بخشیده و عزت و شوکت را به امت باز گرداند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ [انفال: 24]

ای مؤمنان! الله و رسولش را استجابت نمایید، زمانی‌که شمارا فرا می‌خواند به چیزی که به شما حیات می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه مصر

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

آیا کسی نیست که به دعوت زنان مسلمان پاسخ دهد؟! Featured

وزارت صحت/بهداشت فلسطین روز پنج‌شنبه از کشته‌شدن 9 فلسطینی به شمول یک زن مسن و مجروح شدن برخی دیگر توسط نیروهای یهودی پس از یورش به شهر جنین و اردوگاه آن خبر داد.

به تازه‌گی یک قتل‌عام به سلسلۀ قتل‌های عام دیگر توسط یهودغاصب علیه مردم شریف فلسطین صورت گرفت. این قتل‌عام‌ها از زمانی شروع شد که امت اسلامی پارچه‌پارچه گردید و محافظ واقعی‌اش(خلافت) را از دست داد! یهودی‌های غاصب در این قتل‌عام‌ها هیچ نوع فرقی بین زن، مرد و کودک نمی‌گذارند! در این فاجعه، 9 تن به شمول ماجده عبید 61 ساله مادر 6 دختر و یک پسر به شهادت رسیدند. او در داخل اتاقش در مرکز اردوگاه جنین در حالی به گردنش شلیک شد که پس از شنیدن صدای گلوله می‌خواست بداند در خارج از خانه‌اش چه جریان دارد. شهید ماجده اصالتاً باشنده منطقه خضیره فلسطین اشغالی در سال 1948 است و 25 سال پیش از شهر هم‌جوار یعبد به اردوگاه جنین آمد. این‌ اردوگاه‌ها از جمله اردوگاه‌هایی هستند که تعداد زیادی از داخل و خارج فلسطین پس از غصب فلسطین و عملیات تصفیه قومی توسط یهود، به این مکان‌ها آواره شدند و از شرایط حداقلی برای یک زندگی مناسب محروم اند. این همه خشونت‌ها و صحنه‌های قتل و ویرانی در مقابل چشم‌وگوش همه جهانیان صورت می‌گیرد؛ چه آن کسانی‌که خود را مدافع حقوق بشر عنوان می‌کنند، یا آنانی‌که خود را در لباس اسلام جا داده و از آن در برابر حاکمان رویبضه‌ی دفاع می‌کنند که مزدوران ذلیل و پست‌فطرت اند که با واکنش‌های بسیار ضعیفی از محکومیت و تقبیح پاسخ می‌دهند.

ای مسلمانان! ای مردم سرزمین مبارک فلسطین! کیان یهودی‌که بر اساس کشتار، استفادۀ سوء، غصب زمین‌ها، ساختن‌ شهرک‌های یهودی‌نشین، الحاقات و ضمیمه‌سازی، یهودی‌سازی، هتک حرمت به مقدسات و جعل تاریخ بنا یافته است، هرگز از طریق نکوهش، محکومیت‌ها، سخنان طنین‌انداز، شکایت به شورای امنیت و دل‌خوش‌کردن‌ها و اطاعت بی‌چون و چرا از مقامات دیتون متوقف نخواهد شد؛ بلکه با ریشه‌کن کردن آن از بنیاد توسط یک ارتش بزرگ و نیرومند به رهبری یک حاکم مسلمان و خداترس به این مشکل پایان داده خواهد شد!

تنها یک لشکر همانند لشکر رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه، لشکر معتصم و لشکر منصور بن ابی عامر، که همه به حمایت و دفاع از زنان مسلمان اقدام کردند؛ حاکمان و سربازان شجاع و مؤمنی‌که پاسدار دین، حیثیت و آبروی خویش بودند، از آن شهید و سایر زنان مسلمان حراست و حفاظت خواهند کرد! پس چه وقت این دعوت را اجابت می‌کنید؟! چه وقت به این آیه مبارکه عمل می‌کنید؟!

﴿وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ﴾ [انفال:72]

ترجمه: و اگر در امر دین از شما یاری خواستند، برشماست که (آن‌ها) را یاری کنید.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم/بازگردان: حذیفه مستمر

 

ادامه مطلب...

مشرف در دادگاه الله سبحانه وتعالی پاسخگوی خیانت‌های خود خواهد بود! آیا حکام فعلی پند خواهند گرفت؟

مشرف پس از یک بیماری طولانی‌مدت به تاریخ 5 فبروری 2023 در یک شفاخانه خصوصی در دبی در گذشت. جنرال پرویز مشرف پس از کودتا بالای دولت نوازشریف در سال 1999 قدرت را به دست گرفت. حاکمیت جنرال مشرف را می‌توان بدترین دوران تسلیمی در برابر آمریکا تلقی کرد. این جنرال مشرف بود که دروازه هجوم سیل‌آسای اردو/ارتش آمریکا را در منطقه گشود و حضور رسمی آن‌ها را ممکن ساخت. مشرف در یک تماس تلفونی "عمق استراتژیک" پاکستان را بدون هیچ اعتراضی تسلیم نمود. علاوه بر آن، مشرف خطوط هوایی، پنج میدان/فرودگاه نظامی و خط تدارکات ناتو را در اختیار ارتش آمریکا قرار داد. سپس مشرف با آغاز جنگ علیه تروریزم در داخل پاکستان، که ارتش و استخبارات/اطلاعات پاکستان را صرف آن کرد و با ایجاد نمودن شکاف عمیقی میان ارتش و غیر نظامیان ملت را به باد داد که منجر به سرازیر شدن جوی‌بارهای خون در منطقه گردید که از 20 سال بدین‌سو ادامه دارد.

دستان مشرف به خون صدهاهزار مسلمان آغشته است! او شاگردان "جامعه حفصه" و "مسجد لعل" را قتل عام نموده و زمینه استفاده از پایگاه‌ها و خطوط هوایی را برای ارتش آمریکا مهیا نمود تا از این طریق آن‌ها حملات هوایی و پهپادی خویش را بالای غیر نظامیان انجام دهند. راه‌اندازی کمپ‌های "بلک واتر" و "ریموند دیویس" که ماین‌گذاری‌ها را در سرتاسر کشور رهبری می‌نمودند، در دوران وی صورت گرفت. هم‌چنان پرویز مشرف از فروش برادران و خواهران مسلمان در بدل دالر به آمریکا دریغ نورزید؛ از جمله "داکتر عافیه صدیقی" که هنوزهم در زندان‌های آمریکا به سر می‌برد.

فهرست جنایات مشرف بسیار طولانی است. او به ارتش هند اجازه داد تا در امتداد LoC حصاری ایجاد نماید و مبارزان مقاومت کشمیر را درهم شکسته و ممنوع کرد که در نتیجه کشمیر اشغال‌شده را به هند هدیه داد. مشرف فصل‌های جدیدی از خیانت را تهداب‌گذاری نمود که جانشینان وی آن را ادامه داده و به آن افزوده‌اند.

مشرف فرمان‌روای نظامی مجهز به کارخانه هسته‌ای بود؛ اما با آن‌هم برای تسلیمی به تأمین منافع آمریکا بالای مردم خویش از زور استفاده نمود. این همه نقض آشکار قوانین الله و اعلام واضح خیانت با او سبحانه و تعالی می‌باشد. رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم می‌فرماید:

«لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرْفَعُ لَهُ بِقَدْرِ غَدْرِهِ أَلا وَلَا غادر أعظم مِن أميرِ عامِّةٍ» (مسلم)

ترجمه: در روز قیامت برای هر خائنی بیرقی خواهد بود که به اندازه خیانت‌اش بلند می‌شود، آگاه باشید که هیچ خائنی بزرگ‌تر از امیر عامه نیست!

ما حکام فعلی را مخلصانه نصیحت می‌نماییم که از سد شدن در مقابل تطبیق نظام نازل شده از سوی الله سبحانه و تعالی دست بردار شوید! و قبل از آن‌که الله سبحانه و تعالی از شما حساب‌گیری کند، از تسلیم شدن در برابر ایدیولوژی سرمایه‌داری غرب توبه نمایید! انذار الله سبحانه و تعالی روشن است.

﴿إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیْدٌ [بروج: 12]

ترجمه: همانا گرفت پروردگارت سخت است.

نویسنده: نوید ظفر

برای دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: عبدالرحمن قاطع

 

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

به جواب ابوسارای

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ ما، الله سبحانه و تعالی شما را عزت دهد! می‌خواهم چنین سوال کنم که در کتاب "نظام اسلام" ذکر شده؛ اسلام دینی است که الله سبحانه و تعالی آن را به محمد صلی الله علیه و سلم نازل نموده تا رابطۀ انسان را به خالقش، با خودش و با غیرش از بنی انسان تنظیم نماید.

سوالم اینست که آیا الله سبحانه و تعالی این دین را تنها به محمد صلی الله علیه و سلم نازل نموده، نه بر انبیای گذشته؟ در صورتی‌که چنین باشد، دین انبیای گذشته چی بوده است؟ از جواب شما تشکر می‌کنم و از الله سبحانه و تعالی مسئلت دارم که شما را جزای خیر عنایت فرماید!

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

شما در سوال خود اشاره به مبحثی نمودید که در ابتدای کتاب "نظام اسلام" و در تعریف اسلام به گونۀ ذیل ذکر شده است: «اسلام همان دینی است که الله سبحانه و تعالی بر سیدنا محمد صلی الله علیه و سلم به خاطر تنظیم رابطۀ انسان به خالقش، با خودش و با غیرش از بنی انسان نازل کرده و رابطۀ انسان با خالقش شامل عقائد، عبادات و رابطۀ آن با خودش شامل اخلاقیات، مطعومات و ملبوسات و رابطه‌اش با غیرش از بنی انسان شامل معاملات و عقوبات می‌شود.» ختم.

کلمه "اسلام" و مشتقات آن از این ماده در نصوص شرعی هم به معنی لغوی و هم به معنی اصطلاحی استعمال گردیده است. معنی لغوی کلمه "اسلام" تسلیم شدن، فروتنی و اخلاص است و معنی اصطلاحی کلمۀ "اسلام" بر علم و اسم دینی اطلاق شده که الله سبحانه و تعالی این دین را خاصة بر سیدنا محمد صلی الله علیه و سلم نازل نموده؛ چنانچه همین تعریف از کتاب "نظام اسلام" نقل قول شده که در این‌جا این موارد را بیان می‌کنیم:

اولاً: معنی لغوی برای لفظ اسلام:

1- در فرهنگ‌های زبان معنی لغوی کلمۀ "اسلام" چنین ذکر شده است:

ا- {لسان العرب جلد12 صفحۀ 289}: «اسلام به معنی تسلیم شدن، فروتنی برای شریعت و به معنی اظهار خضوع و اظهار شریعت و التزام و پایبندی به آنچه رسول الله صلی الله علیه و سلم آورده است... ابوبکر محمد بن بشار در خصوص "اسلام" چنین گفته است: فلانی "مسلم" است؛ یعنی تسلیم به امر الله سبحانه و تعالی است و یا این‌که او عبادت را خالصانه برای الله سبحانه و تعالی قرار می‌دهد. در حقیقت این اصطلاح از این قول گرفته شده است: "سلم الشیء لفلان"  یعنی فلان شی را به فلانی خالص ساخت و فلان شی را مخصوص برای فلانی قرار داد... و در حدیث وارد شده که هیچ آدمی نیست؛ مگر این‌که با او شیطان است. گفته شد که آیا همرای شما هم؟ فرمود؛ بلی، همرای من هم؛ اما الله سبحانه و تعالی مرا بر شیطان غالب ساخته و او برایم تسلیم شده است. در روایتی دیگری آمده: "اسلم" یعنی تسلیم و فروتن گردیده و از وسوسۀ من دست برداشته است.»

ب- {المحیط فی اللغة جلد 2 صفحه 265 } گفته است: «اسلام: به معنی تسلیم شدن به امر الله سبحانه و تعالی و فروتنی در طاعت آن می‌باشد. می‌گویند: "سلمنا لله ربنا" یعنی به الله تسلیم شدیم و "سلم" و "اسلام" و "مسلم" به همین معنی است.»

پس اسلام در لغت تسلیم شدن، فروتنی و اخلاص بوده و نسبت به الله سبحانه و تعالی به معنی فروتنی، و خالص ساختن عمل است.

2- استعمال کلمۀ "اسلام" در نصوص شرعی به معنی لغوی: نصوص شرعی کلمه" اسلام" و مشتقات آن را در جاهای متعدد به معنی لغوی فوق الذکر استعمال نموده و ما دو مورد را از این نصوص شرعی به عنوان مثال بیان می‌کنیم:

ا- این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (127) رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (128) رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (129) وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (130) إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (131) وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَابَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (132) أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (133) تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ [بقره: 127-134]

ترجمه: و آنگاه که ابراهیم پایه‌های خانه را بالا می‌برد و هم‌چنان اسماعیل، می‌گفتند پروردگارا، از ما بپذیر که همانا تو تنها توئی بس شنوای دانا! پرودگارا، ما دو تن را تسلیم خود بگردان و از نسل ما امتی تسلیم به خودت پدید آر و عبادت مان را به ما بنما و توبۀ ما را بپذیر که همانا تو تنها توئی بس توبه پذیر مهربان! پرودگارا در میان آن‌ها رسولی بر انگیز که آیات تو را پیوسته بر آنان بر خواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پیراسته شان کند که همانا تو تنها توئی بس عزتمند حکیم! کیست که از آئین ابراهیم روی گرداند جز آنکه خود را بی‌خردی گیرد، بی‌گمان ما او را در دنیا برگزیدیم و بی‌گمان در سرای آخرت از شایسته‌گان خواهد بود. آنگاه که پروردگارش به او گفت تسلیم باش، گفت تسلیم پروردگار عالمیان هستم. ابراهیم فرزند خود را و یعقوب به آن توصیه کرد ای فرزندم بی‌گمان الله تعالی این آئین را برای شما برگزیده، پس زنهار که جز به حال تسلیم به او بمیرید! آیا در آن زمان که مرگ یعقوب فرار رسید، شاهد بودید که فرزندانش گفت پس از من چی چیزی را بنده گی می‌‌کنید؟ گفتند معبود تو و پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق همان معبود یگانه و ما فقط تسلیم او هستیم. آن‌ها امت بودند که گذشتند، دست‌آورد آنان برای خودشان و دست‌آورد شما برای خود تان است، شما از آنچه آن‌ها انجام می‌دادند، پرسیده نمی‌شوید.

پس تمامی الفاظی‌که در این آیات مبارکه به مادۀ "اسلام" ارتباط دارد، مثل: "مسلمین، مسلمة، اسلم، مسلمون و مسلمون" به معنی لغوی لفظ "اسلام" بوده؛ یعنی به معنی تسلیم شدن، فروتنی و خالص ساختن عمل برای دین الله سبحانه و تعالی می‌باشد و واقعیت این مسئله را آنچه در کتب تفاسیر در خصوص معانی این آیات آمده واضح نموده که تفسیر مختصری از تفسیر نسفی را برایت نقل قول می‌کنم:

{تفسیر نسفی جلد1 صحفه 76 }: «﴿رَبَّنَا واجعلنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ﴾ یعنی پرودرگار ما! ما را مخلص برای خودت قرار بده تا به طرف تو توجه کنیم، از این قول﴿أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ﴾ و یا به معنی مستسلمین می‌باشد، گفته می‌شود "اسلم له و استسلم" یعنی فروتن شد و یقین کرد و معنی آن چنین می‌شود که اخلاص ما را زیاد کن و هم‌چنان گفته است؛ ﴿وَمِن ذُرّيَّتِنَا﴾ یعنی از ذریۀ ما برای خودت قراربده! کلمه من در اینجا به معنی تبعیض و یا تبیین است. گفته شده که منظور از امت، امت محمد صلی الله علیه و سلم است؛ ولی این‌که ایشان ذریه و نسل خود را در دعاء خاص ساختند؛ زیرا اولادهای شان شفقتا حق اولیت را دارند، مثل این قول الله سبحانه و تعالی: ﴿قُواْ أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً﴾... زیرا (اذقال) ظرف "اصطفیناه" است و به دلیل پنهان بودن کلمه" اذکر" منصوب شده؛ انگار گفته شده: آن وقت را به یاد آور تا بدانی که او برگزیده و صالح است که از دینش روی گردانی نکرده، یقین کرده و اطاعت نموده و خالص ساخته است؛ ﴿قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ یعنی خالص ساختم و فروتن شدم برای پرودرگار جهانیان، ﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾ یعنی نمیرید، مگر این‌که بر دین اسلام ثابت باشید؛ ﴿وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾ و ما برایش مخلصین هستیم.» ختم.

ب- این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ﴾ [مائده: 111]

ترجمه: آنگاه که به حواریون وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید، گفتند؛ ایمان آوردیم و شاهد باش که ما تسلیم هستیم.

از این آیه مبارکه واضح می‌شود که صحبت از حواریون پیروان عیسی علیه السلام است و آن‌ها گفتند که مسلمون یعنی تسلیم و منقاد به فرمان الله سبحانه و تعالی می‌باشیم و برایش مخلص هستند. در تفسیر نسفی در خصوص این آیه چنین آمده است:

{تفسیر نسفی جلد 1 صفحه 314 }: «﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ﴾ وقتی به حواریون یعنی افراد خاص و مخلصین آن الهام نمودم که بر من و فرستاده ام، ایمان بیاورید، گفتند ایمان آوردیم و شاهد باش که ما مسلمون یعنی مخلص هستیم.»

دوم: استعمال اصطلاحی برای کلمه "اسلام" به معنی شرعی:

1- طوری‌که قبلاً ذکر نمودیم، نصوص شرعی کلمه "اسلام" را به معنی اصطلاحی یعنی علم و اسم برای دین استعمال نموده و این دین بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده که در این خصوص دو مثال را در ذیل ذکر می‌کنیم:

ا- ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً﴾ [مائده: 3]

ترجمه: امروز کسانی‌که کفر ورزیدند، از دین شما ناامید شدند؛ پس از آن‌ها نترسید و از من بترسید! امروز دین تان را برای شما با کامل رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.

در خصوص تفسیر این آیه مبارکه ابن کثیر چنین گفته است:

{تفسیر ابن کثیر جلد 3 صحفه 26}: «و این قول الله سبحانه و تعالی: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِيناً﴾ این بزرگترین نعمت الله عزوجل بر این امت است که دین شان را طوری کامل نموده که بر دین و بر رسول دیگری غیر از دین و رسول خودشان نیازی ندارند. به همین دلیل، این رسول را، الله سبحانه و تعالی خاتم الانبیاء قرار داده و این رسول را به سوی انس و جن فرستاده است؛ پس حلال نیست، مگر این‌که او حلال شمرده باشد و حرام نیست، مگر این‌که وی حرام کرده باشد. هم‌چنان دین نیست، مگر این‌که وی شرع نموده باشد؛ هر آن‌چیزی‌که او خبر داده باشد، صدق بوده و در آن کذب وجود ندارد؛ چنانچه الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقاً وَعَدْلا﴾ [انعام: 115]

ترجمه: و کلام پروردگا تو با صداقت و عدالت به تمام رسید.

یعنی در اخبارش صادق بوده و در اوامر و نواهی‌اش عادل است. وقتی دین برایش کامل شد، نعمت بر ایشان تکمیل شد. به همین دلیل الله سبحانه و تعالی فرموده است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِيناً﴾ یعنی در پیروی و اختیار این دین راضی باشید؛ زیرا این دین است که الله سبحانه و تعالی به آن راضی شده و آن را دوست گرفته و به خاطر رساندن آن بهترین رسولش را فرستاده و مشرف‌ترین کتابش را نازل کرده است. علی ابن ابو طلحه از ابن عباس روایت نموده و گفته است: منظور از این قول﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾  اسلام است. الله سبحانه و تعالی برای رسول خود و برای مؤمنین خبر داده که او دین را برای شان تکمیل می‌کند؛ چنانکه محتاج به بیش‌تر از آن نباشند و الله سبحانه و تعالی این دین را طوری تکمیل نموده که دیگر نقص بر آن وجود نداشته و الله سبحانه و تعالی از این دین طوری راضی شده که هرگز ناراض نمی‌شود.» ختم.

از سیاق این آیه مبارکه طوری واضح می‌شود که سخن از دینی است که الله سبحانه و تعالی بر نبی خود نازل نموده و سپس آن را تکمیل و از پیروی مسلمانان این دین راضی شده است.

ب- بخاری در صحیح خود از ابن عمر رضی الله عنهما روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَالْحَجِّ وَصَوْمِ رَمَضَانَ»

ترجمه: اسلام بر پنج چیز بنا شده است؛ شهادت این‌که الله معبود یگانه است که به جز او دیگر معبود بر حق نیست و محمد صلی الله علیه و سلم فرستاده او است؛ اقامه نماز، دادن زکات، حج و روزۀ رمضان.

از این حدیث شریف واضح می‌شود که سخن از دین اسلام است؛ همان دینی‌که بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده و این پنج مورد ارکان همین دین است چنانچه در حدیث دیگری ذکر شده است.

2- آنچه در کتاب "نظام اسلام" ذکر شده و متن سوال که از آن اقتباس گردیده، به همان معنی اصطلاحی "اسلام" بوده و این کتاب تلاش نموده تا "اسلام" را طوری تعریف نماید که شمولیت اسلام بر تمام نواحی و جوانب زنده‌گی اطلاق گردد. در این تعریف طوری ذکر شده که اسلام دینی است که بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده تا رابطۀ انسان را با خالقش، با خودش و با غیرش از بنی بشر تنظیم نماید؛ پس به این ترتیب، هیچ رابطۀ را اسلام ترک ننموده؛ بلکه تمام رابطه‌ها را تنظیم و برایش احکام را وضع نموده است.

سوم: اسلام و ادیان انبیاء:

1- اسلام به معنی لغوی نسبت به الله سبحانه و تعالی به معنی فروتنی و خضوع برای الله سبحانه و تعالی و خالص ساختن دین آن است. این یک صفت برای دین همه انبیاء بوده که از آدم علیه السلام شروع و محمد صلی الله علیه و سلم را شامل می‌شود؛ پس همۀ انبیاء بر دین اسلام بودند:

ا- در حق ابراهیم علیه السلام در قرآن کریم آمده است: ﴿إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ [بقره: 131] ترجمه: آنگاه که پروردگارش به او گفت تسلیم باش، گفت تسلیم پروردگار عالمیان هستم.

ب- در حق یعقوب علیه السلام و فرزندان اش آمده است: ﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (132) أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(133) تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ [بقره: 132-134] ترجمه: ابراهیم فرزند خود را و یعقوب به آن توصیه کرد، ای فرزندم! بی‌گمان الله تعالی این آئین را برای شما برگزیده پس زنهار که جز به حال تسلیم به او بمیرید! آیا در آن زمانی‌که مرگ یعقوب فرار رسید، شاهد بودید که فرزندانش گفت پس از من چی چیزی را بنده گی می‌‌کنید؟ گفتند معبود تو و پدارانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق همان معبود یگانه و ما فقط تسلیم او هستیم. آن‌ها امتی بودند که گذشتند، دست‌آورد آنان برای خودشان و دست آورد شما برای خود تان است، شما از آنچه آنها انجام می‌دادند پرسیده نمی‌شوید.

ج- در حق یوسف علیه السلام آمده است: ﴿تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴾ [یوسف: 101] ترجمه: مرا مسلمان بمیران و به صالحین برسان!

د- و در حق موسی علیه السلام و پیروانش و هم‌چنان در حق ساحرین آمده است: ﴿وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ﴾ [یونس: 84] ترجمه: و موسی گفت: ای قوم من، اگر به الله ایمان آورده اید، پس به او توکل کنید؛ اگر تسلیم شده هستید!

﴿وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ﴾ [اعراف: 126] ترجمه: تو تنها به این گناه از ما انتقام می‌گیری که به نشانه‌های پروردگارمان آنگاه که برما عرضه شد، ایمان آورده ایم، پروردگارا! بر ما صبر ببار و ما را در حال تسلیم بمیران!

هـ- و در حق سلیمان علیه السلام آمده است: ﴿فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ﴾ [نمل: 42] ترجمه: به این ترتیب وقتی در آمد پرسیده شد، آیا تخت تو این‌گونه است؟ گفت: مثل آنکه خودش است؛ ما پیش از این آگاهی داده شده بودیم و تسلیم بودیم.

و– و در حق عیسی علیه السلام و انصارش آمده است: ﴿فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾ [آل عمران: 52] ترجمه: پس همین که عیسی کفر را از آنان احساس کرد، گفت: چه کسانی یاران من به سوی الله اند؟ خواریون گفتند: ما یاران الله هستیم و به الله ایمان آورده ایم و گواه باش که ما تسلیم هستیم.

ز– و در حق اهل کتاب آمده است: ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ (52) وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ﴾ [قصص: 52-53] ترجمه: کسانی‌که پیش از این به آنان کتاب دادیم، آن‌ها به این کتاب ایمان می‌‌آوردند و چون بر آن‌ها تلاوت شود، گویند: به آن ایمان آوردیم که بی‌تردید حقی است از جانب پروردگارمان ما پیش از این نیز مسلمان بودیم.

به این ترتیب "اسلام" به معنی تسلیم شدن، انقیاد و فروتنی و اخلاص برای الله سبحانه و تعالی بوده و این صفت دین تمام انبیاء است؛ اما معنی اصطلاحی شرعی اسلام همان گونه است که در کتاب "نظام اسلام" آمده است: «اسلام همان دینی است که الله سبحانه و تعالی آن را بر سیدنا محمد صلی الله علیه و سلم نازل نموده تا توسط آن رابطۀ انسان را با خالقش و با خودش و با غیرش از بنی انسان تنظیم نماید که رابطۀ انسان با خالقش شامل عقائد و عبادات شده و رابطۀ آن با خودش شامل اخلاقیات، مطعمومات و ملبوسات شده و رابطۀ آن با غیرش از بنی انسان شامل معاملات و عقوبات می‌شود.» ختم.

دلائل به تأیید این مطلب به کثرت و به صورت قاطع وجود دارد که بعضی این دلائل را در فوق ذکر نمودیم. امیدوارم که در همین حد برای جواب سوال شما کفایت نماید. الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

پیام تسلیت حزب‌التحریر به مناسبت شهادت شهدای زلزله ترکیه و سوریه

﴿الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون (۱۵۶) أولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و أولئک هم المهتدون﴾ [بقره: ۱۵۶-۱۵۷]

ترجمه: کسانی‌که چون مصیبتی به آنان برسد، می‌گویند ما از آن الله هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. برایشان درودها و رحمتی از پروردگارشان "باد" و راه‌یافتگان "هم" خود آنان اند.

خطاب به برادران و خواهران دعوت‌گر مان در ترکیه و سوریه و خطاب به حاملین دعوت به صورت عام!

خطاب به اهل صبور و سربلند مان در ترکیه و سوریه و امت اسلامی به صورت عام!

حزب‌التحریر شهادت شهدای زلزله‌ی ترکیه و سوریه را برای همه تسلیت می‌گوید و از بارگاه الله علیّ و عظیم می‌خواهد تا آنان را در درگاه خویش در زمرۀ شهدای آخرت بنویسد؛ چنان‌چه در حدیث متفق علیه‌ به روایت ابوهریره رضی الله عنه گفته شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«الشّهداء خمسة المطعون و المبطون و الغرق و صاحب الهدم و الشهید فی سبیل الله عزّ و جلّ»

ترجمه: پنج کس شهید است؛ کسی که با بیماری طاعون درگذرد، کسی که با درد شکم درگذرد، کسی که غرق شود، کسی که زیر آوار درگذرد و شهید در راه الله عزّ و جلّ.

«صاحب هدم» کسی است که زیر آوار جان می‌دهد.

از الله تبارک و تعالی می‌طلبیم تا به لطف خویش مجروحین را شفای عاجل و کامل دهد!

برای آنانی‌که از این حادثه جان سالم به در برده اند، از بارگاه الله تعالی آرزوی زندگی نیکو را داریم تا باشد به فضل و برکت او تعالی بقیه عمر خویش را در طاعت الله سبحانه و تعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم سپری نمایند!

این مصیبت نشان داد که اسلام هنوز در عمق وجود مسلمانان ریشه دارد؛ چنان‌چه در جریان تلاش برای نجات دادن برادران خویش پیوسته فریاد تکبیر را سر می‎دادند، به ویژه زمانی‌که آن نوزادی را نجات می‌دادند که مادرش در جندیرس، منطقه عفرین، پس از ولادت‌اش زیر آوار جان داد و یا زمانی‌که سعی می‌کردند زنی را که در منطقه غازی عنتاب زیر یک ساختمان ویران شده گیر مانده بود، نجات دهند و او پیش از آن‌که از زیر آوار بیرون‌آید، از نجات دهند‌گانش می‌خواست پارچه‌ای به او بدهند تا سرش را بپوشاند و موی سرش ظاهر نگردد و یا آن‌که در شهر کهرمان زیر آوار گیرمانده‌ای بود و وقتی صدایش کردند تا او را از زیر آوار بیرون آورند، اما او از آنان خواست نخست مقداری آب بفرستند تا وضوء بگیرد و نمازش قضاء نشود! در جریان تمام این صحنه‌ها، فریاد تکبیر هم‌چنان بالا بود... الله اکبر... الله اکبر... الله اکبر!

شکی نیست که انسان مؤمن از سایر مردم متفاوت می‌باشد، زیرا می‌داند که هیچ‌چیزی نمی‌تواند قضای الهی را متوقف کند و قضای الهی همواره حکمتی دارد که خود الله سبحانه وتعالی آن را می‌داند. بناءً مؤمن در برابر مصائب همواره صبر و شکیبایی پیش می‌گیرد و در جستجوی رضایت پروردگار خویش می‌باشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی‌که مسلم از صهیب روایت نموده می‌فرماید:

«عجباً لأمر المؤمن إنّ أمره کلّه خیر و لیس ذاک لأحد إلّا للمؤمن إن أصابته سراء شکر فکان خیراً له و أصابته ضرّاء صبر فکان خیراً له»

ترجمه: واقعیت مؤمن تعجب‌آور است، زیرا سرتاسر خیر است و این به جز مؤمن برای هیچ کس دیگری نیست؛ طوری‌که اگر به او شادمانی برسد، شکر می‌کند و این به خیر او است و اگر به او مصیبتی برسد صبر می‌کند و این نیز به خیر او است.

سرزمین‌های مسلمانان هر ازگاهی دست‌خوش مصیبت‌ها می‌شود، هیچ گوشه‌ای از سرزمین‌هایی مان خالی از مصیبت نیست: زلزله، سیل، خشک‌سالی، جنگ، درگیری‌ها، فقر، گرسنگی وغیره! اگرچه آن‌چه را که حوادث طبیعی می‌نامند، در داریرۀ قضاء است؛ اما اتخاذ تدابیر لازم و رعایت درست امور مسلمانان و کوتاهی نکردن در آن بالای دولتی‌که مسئولیت رعایت امورشان را دارد، واجب می‌باشد. اگر مسلمانان دولت خلافت را می‌داشتند، قطعاً آنان را وحدت می‌بخشید و در هنگام مصیبت‌ها از آنان دلجویی می‌نمود، با رعایت درست امور شان، بارسختی‌ها را از آنان کم می‌نمود، آنان را به جانب خیر سوق می‌داد و به این ترتیب به کمک‌های بیگانه‌گان نیازی نمی‌داشتند.

الله متعال اموات مان را بیامرزد، مجروحین مان را شفا دهد و نجات یافته‌گان این مصیبت را خوداش زیر رعایت خویش بگیرد! آیت کریمه‌ای را که در ابتداء آوردیم، اینک یک‌بار دیگر تکرار می‌نماییم:

﴿الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون(۱۵۶) أولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و أولئک هم المهتدون

ترجمه: کسانی‌که چون مصیبتی به آنان برسد، می‌گویند ما از آن الله هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. برایشان درودها و رحمتی از پروردگارشان "باد" و راه‌یافتگان "هم" خود آنان اند.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

امیر حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

موقف مسلمانان در برابر هتک حرمت به مقدسات‌شان چگونه باید باشد؛ سرخوردگی و تسلیم شدن یا درایت و تلاش مجدانه!

خبر:

خبر سوزاندن نسخه‌ای از قرآن در سویدن در روز شنبه 21/1/2023م و متعاقباً دو روز بعد از آن نسخۀ دیگر در شهر لاهه هلند منتشر شد و این‌کار هردو دولت با موافقت خودِ دولت صورت گرفت. واکنش مسلمانان حیرت‌آور بود؛ چنانچه مراجع فتوا و سازمان‌های رسمی اسلامی آن را یک اقدام تحریک‌آمیز و جنایت ناپسند توصیف کردند. مواضع حکام مسلمانان در حد تهدید بوده و اظهار داشتند که سوختاندن قرآن منجر به شعله‌ور شدن احساسات مسلمانان شده و موجب نفرت و درگیری خواهد شد.

تبصره:

این نخستین بار نیست که به مقدسات مسلمانان بی‌حرمتی می‌شود؛ از هتک حرمت به قرآن کریم تا توهین به رسول الله صلی الله علیه وسلم و ویران کردن مساجد. گذشته از این‌که همواره به جان، مال و آبروی مسلمانان دست‌درازی نموده و انواع و اقسام ظلم و بی‌داد را در حق آنان روا می‌دارند. آنچه در واکنش‌های مسلمانان قابل تأمل است، موقف عام مسلمانان است.

موقف حکام مسلمانان ارزش تأمل و درنگ را ندارد؛ زیرا آن‌ها دشمنان امت بوده و با دشمنان موالات و دوستی دارند؛ امت از آنان متنفر بوده و آنان از امت. قرآن و هیچ یک از مقدسات مسلمانان برای‌شان اهمیتی ندارد. از این رو، مواضع آنان، محکومیت تعرض به قرآن نبوده؛ بلکه محکومیت اعمال تحریک‌آمیزی است که مبادا سبب شود امت دست به اقداماتی بزند که خارج از کنترل باشد. این بیانگر آنست که مواضع این حکام دفاع از قرآن نه؛ بلکه حفاظت از حاکمیت و نظام‌های شان می‌باشد.

اما مواضع مراجع فتوا و سازمان‌های اسلامی، تابع نظام‌های حاکم بوده و به فرد ساکتی می‌ماند که شعور نداشته، مسئولیت‌پذیر نمی‌باشد و هم‌چنان یک دسیسه‌ پیش‌پا افتاده بوده که جز نیرنگ و گمراهی چیزی را به بار نمی‌آورد و یا به فرد ساده‌لوحی می‌ماند که فاقد دیدگاه مستقل است. مراجع فتوا فقط به تحریم کالاها می‌توانند فتوا دهند و بس! در میان این نهادها کسی نیست که از حکام بخواهد با این دولت‌ها قطع رابطه کنند یا بیانیه گمراهی، کفر و فسادشان را به جهان صادر کنند و آن‌ها را بسوی اسلام فرا بخوانند. از این رو، این نهادها با پیش‌گویی هشدار نسبت به اسلام‌هراسی و دامن زدن به نفرت بین ادیان برآمده اند.

بنابر این، مواضع حکام مسلمانان و مراجع فتوا و سازمان‌های دینی رسمی چندان جای تأمل را ندارند، به ویژه پس از تکرار مواضع شان و بعد از آن‌که معلوم شد که آنان، تربیه‌شده‌گان و ابزار غرب کافر بوده و وظیفه شان، آماده‌سازی امت برای جهل و کرنش به اربابان شان و هم‌چنان مشغول کردن امت به آرزوهای بی‌ارزش و احمقانه می‌باشد. اما آنچه درخور تأمل و دقت است، موضع‌گیری ضعیف امت است؛ در حالی‌که در گذشته مواضع قوی‌تر و بزرگ‌تری را در برابر اقدامات مشابه اتخاذ می‌کرد. آیا امت به سبب شکست مکرر از نتائج، ناامید شده است؟ آیا احساس شکست می‌کند و یا غرب کافر، مسلمانان را به مشاهده هتک مقدسات شان عادت داده یاهم علت چیز دیگری است؟

این موضوع، جای درک و تأمل را دارد؛ زیرا امت موضع عمل و فعالیت بوده و توانایی‌هایش منابع قویی برای تغییر و تحول می‌باشد. بر اساس رویدادهای تاریخی و اخیر یأس و ناامیدی در امت جای ندارد و اگر به برخی از افراد یا گروه‌های از مسلمانان سرایت کند، به عموم مسلمانان سرایت نخواهد کرد. وسائل ارتباط جمعی -علی‌رغم رسانه‌های نظام‌های حاکم- میزان خشم مسلمانان را که با سرخوردگی و درد آمیخته است، نشان داده و تنها دلیل خشم‌شان را می‌توان، بسته بودن راه‌های واکنش فعال و مؤثر عنوان کرد.

اما تکرار بی‌حرمتی و تجاوز به مقدسات و احکام اسلام، برخی از مسلمانان را به این باور رسانیده که انگار کدام راه صحیحی برای مبارزه و مقابله با آن وجود ندارد. بنابر این، ناامیدانه تسلیم واقعیت شدند که این نیز نادرست است؛ زیرا اسلام یک عقیده زنده و تأثیرگذاردائمی بوده و مسلمان همواره شکست می‌خورند تا دوباره به پا خیزند.

﴿اِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَٰئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَٰنِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ[اعراف: 201]

ترجمه: پرهیزگاران هنگامی‌که گرفتار وسوسه‌ای از شیطان می‌شوند، به یاد (عداوت و نیرنگ شیطان و عقاب و ثواب الله سبحانه وتعالی) می‌افتند و (در پرتو یاد الله و به خاطر دشمنی شیطان) بینا می‌گردند (و آگاه می‌شوند که اشتباه کرده اند و از راه حق منحرف شده اند و لذا شتابان به سوی حق بر می‌گردند).

اگر ناامیدی به برخی از مسلمانان و یا به گروهی از آنان سرایت کند، خیلی زود به خود آمده و به واقعیت پی خواهند برد. موضوع ناتوانی عموم مسلمانان، در چگونگی انجام عملی است که تجاوزگران و دولت‌ها را تأدیب کرده و قلوب مسلمانان را شفاء دهد و دلیل آن، واکنش‌های اکثر مسلمانان در اماکن مختلف می‌باشد؛ با آن‌که این واکنش‌های شان عمیق و تأثیرگذار نیست؛ اما نشان‌هایی است مبنی بر این‌که نمی‌توان امت اسلامی را عادت داد تا در برابر بی‌حرمتی به دینش بی‌تفاوت باشد.

در حقیقت این مواضع امت گواه بهره‌مندی آن از تجربیات فراوانی است که در آن به ندای نادرست و گمراه‌کن بسوی آزادی و تغییر پاسخ داده است. بارها میلیون‌ها تن در بسیاری از سرزمین‌ها و در مناسبت‌های مختلفی به پا استاده و قربانی‌ها داده اند. سپس نمایان شد که دوباره تسلیم مزدوران و تجار قضایا و بیانات دروغین شده و به سرعت به سوی پروژه‌های جدیدی بدون تفکر و درک عمیق رفتند و به اقداماتی پرداختند که آن‌ها را ضعیف‌تر و محدودتر نمود. از این رو، آنچه در امت می‌یابیم؛ ناامیدی از داشتن توانایی تغییر، تسلیمی در برابر سلطه کفر، رضایت به حکام مزدور و هم‌زیستی با هتک‌حرمت به مقدسات و احکام اسلام نبوده؛ بلکه مشکل اینجاست که امت قبل از طی نمودن مسیری و پرداختن به کاری تحقیق و بررسی نکرده و سرانجام و عواقب آن اقدامات خود را نمی‌سنجد و این تفکر باید میان احساس  و عمل به میان آید. بنابر این، واکنش‌های کم‌رنگ دلیل بیداری امت است؛ زیرا امت در جستجوی واکنش درست و مناسبی است تا با پرداختن به آن درس لازم را به دشمنان گستاخ خود داده و قلوب مسلمانان را شفا دهد.

بلی، این موضوع دلیل بر بیداری و آگاهی است، نه غیر آن. تحریک امت در هر اقدامی و یا پیمودن مسیری برای تغییر، مستلزم ارائه دید قانع کننده از سطح کلی تفکر در آن است؛ به این دلیلی‌که این عمل و یا این منهج هدف را تحقق بخشیده و تغییر مطلوب را به میان می‌آورد و بر نیروهای دشمنان غلبه کرده و مکربزرگ شان را نابود می‌سازد. موفق بودن طرح و پلان به تنهایی کافی نیست؛ بلکه لازم است که برای امت، قانع کننده نیز باشد تا امت آن را با ارزش و بزرگ دانسته و هزینه آن را بپردازنند.

به هر حال، نمی‌توان امت را به خاطر مواضع آن مقصر دانست؛ زیرا طرح و پلان بدون رهبر به درستی پیش برده نمی‌شود. مسئولیت بر عهده کسی است که در آوردن تغییر و رهبری امت یا سوق دادن آن برای بکارگیری نیروهایش در تحقق هدف مطلوب پیش‌گام شود. امروزه امت با شوق و اشتیاق فراوان منتظر آمدن رهبری است که با خود طرح و پلان بزرگ و قانع کننده به همراه دارد.

نویسنده: محمود عبدالهادی

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

سویدن و دروغ آزادی بیان

خبر:

روزنامۀ القدس العربی روز شنبه گذشته، 28/1/2023م، گزارش داد که زیف نیو کولمان، سفیر رژیم یهود جمعه گذشته در استکهلم، پایتخت سویدن از ممنوعیت سوزاندن تورات با هماهنگی مقامات سویدنی در مقابل ساختمان سفارت تل ابیب خبر داد.

تبصره:

همۀ دنیا شنیدند که چگونه یک افراطی سویدنی به نام راسموس پالودان، روز شنبه برابر با 21/1/2023م، یک نسخه از قرآن شریف را در مقابل سفارت ترکیه در استکهلم، پایتخت سویدن آتش زد و مقامات سویدنی این جنایت را به او اجازه دادند تا آن را انجام دهد و پولیس سویدن از این کار او حمایت کرد. این دولت فاشیست که متنفر از اسلام و مسلمانان است، آتش زدن قرآن کریم را تحت نام آزادی بیان توجیه و ادعا می‌نماید که آزادی بیان در سویدن محدودیتی ندارد.

الله سبحانه وتعالی می‌خواهد این حکومت و سائر دولت‌های غربی را رسوا کند و آزادی بیانی را که به آن فخر می‌کنند، فقط وسیله‌ای برای مبارزه با اسلام و مسلمین قرار داده‌اند؛ پس این حکومت به کسانی‌که می‌خواهند تورات را در استکهلم جلو سفارت یهود آتش بزند، اجازه نمی‌دهد و این اقدام را یهودی‌ستیزانه می‌دانند؛ نه آزادی بیان.

بناءً تاریخ سویدن یک تاریخ سیاه و پر از نفرت علیه مسلمانان است، آن‌ها هرگز وسیله مبارزه با اسلام و انحراف مسلمانان از دین‌شان را ترک نخواهند کرد و برای همه واضح است که کودکان مسلمانان را از خانواده‌های‌شان اختطاف و آن‌ها را نزد بداخلاقان سویدنی قرار می‌دهند و الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن تَرضَی عَنکَ الیَهُودُ وَلَا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم﴾ [بقره: 120]

ترجمه: هرگز یهود و نصارا از شما راضی نمی‌شوند؛ مگر این‌که از دین و آیین‌شان پیروی کنید.

سویدن تنها کشوری نیست که این روش ضد اسلامی را دنبال می‌کند؛ بلکه سیاست واحد همه کشورهای غرب کافر است و در شرایطی‌که کشورهای غربی بیشترین آسیب‌ها را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و انسانی به خاطر جنگ روسیه و اوکراین می‌بینند؛ اما نفرت‌شان نسبت به اسلام و مردم آن هم‌چنان در رأس اولویت‌های آن‌ها بوده و عقیده اسلامی و مقدسات آن، که در معرض توهین این قوم بی‌ادب قرار گرفته، باقی خواهد ماند و تا زمانی‌که مسلمانان در پشت خود خلیفه و سپر، که از عقب آن بجنگند و توسط آن محافظت شوند، نداشته باشند، هرگز برای اسلام و مسلمانان احترامی نخواهد بود؛ مگر در موجودیت دولت خلافت ثانی بر منهج نبوت؛ دولتی‌که در دفاع از قرآن این امت و رسولش با تمام آنچه قدرت دارد، در دفاع از آن کوتاهی نخواهد کرد. پس پروردگارا، ما را مسبب استقرار و إقامه آن بگردان و بدون شک تو بر هر کار قادر و توانا هستی و ما را در این امر یاری فرما!

نویسنده: محمد أبو هشام

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

قرآن‌سوزی؛ دولت‌ها مقصر اصلی این اهانت‌ها می‌باشند!

  • نشر شده در دنمارک

پس از قرآن‌سوزی‌های اخیر، که ابتدا در تاریخ 21 ژانویه در برابر سفارت ترکیه در استکهلم و سپس در روز جمعه 27 ژانویه در مقابل مسجدی در کپنهاگِن صورت گرفت، سیاست‌مداران به طور ناگهانی تلاش کردند تا خود را هرچه عاجل از این قضیه کنار کشیده و برائت دهند. به محض این‌که سفیر دنمارک در ترکیه  احضار گردید، لارس لوکه راسموسن، وزیر امور خارجه دنمارک به رادیوی دولتی دنمارک گفت که او به شدت از این "اقدام تحریک‌آمیز" فاصله دارد. وی افزود که این کار "بسیار آزاردهنده" بوده و کسی‌که چنین عملی را مرتکب گردیده "به هیچ‌وجه نماینده دنمارک نیست". این لحن ناآشنا و منافقانه طبیعتاً ناشی از تمایل سویدن برای پیوستن به ناتو است که با تأییدی ترکیه امکان آن می‌رود.

هرچند این اعمال نفرت‌آور نیابت از کل شهروندان دنمارکی ندارد؛ ولی با این حال، امری‌ست که توسط دولت دنمارک تسهیل گردید و در بلندترین حد خود، نتیجه دو دهه سیاست‌های اسلام‌ستیزانه‌ی است که در این کشور و سایر کشورهای اروپایی روی دست گرفته می‌شود. از سال 2000 بدین‌سو، آزادی بیان ارجح‌ترین سلاح سیاست‌مداران و رسانه‌های دنمارکی است که جهت ارتکاب خشونت و بدبینی به سوی مسلمانان نشانه گرفته می‌شود. وزیر خارجه شاید تصور می‌کند که گویا مردم فراموش کرده اند که جناب‌شان بخشی از دولتی به حساب می‌آیند که به ایجاد کارتون‌های نفرت‌انگیزی تشویق می‌کرد که مسلمانان را مجبور می‌کرد تا در برابر "تمسخر، توهین و تحقیر"  سر تعظیم فرو برند. همان دولتی‌که دنمارک را وارد جنگ‌های تجاوزگرانه آمریکا علیه سرزمین‌های مسلمانان کرد که در پایگاهِ شکنجه و عذاب _گوانتانامو_ به نسخه‌های قرآن بی‌حرمتی صورت گرفت، در عراق سربازان‌شان به سوی قرآن تیراندازی کردند و در پایگاه بگرامِ افغانستان آن را به آتش کشیدند.

مدت‌هاست که آزادی بیان من‌حیث ابزار قدرت سیاسی قرار گرفته است. هنگامی‌که حرفی از اعمال و مفاهیم اسلامی به میان آید، اجبار و ممنوعیت‌ها در سراسر اروپا اعمال می‌شود که ما آن را به چشم سر خود در ممنوعیت حجاب، ایجاد قوانین خاص برای امامان، جرم‌انگاری ارزش‌های اسلامی برای خانواده‌های مسلمان، تعطیلی مساجد و مدارس مسلمانان... مشاهده می‌کنیم. این در حالی‌ست که در بسیاری موارد دیگر، تمام جامعه (مسلمانان) مجبور می‌شوند روی پوست تخم مرغ راه بروند تا مورد قضاوت یا محکومیت مبنی بر سخنان نفرت‌بار قرار نگیرند؛ تنفر ساخته شده‌ی سیاسی از اسلام، که جناح راست افراطی را بارور نموده و سبب رشد و تقویت آن گردیده است.

بیش از دو دهه تغییر حکومت‌ها در دنمارک، عداوت و دشمنی با مسلمانان و مبارزه با اسلام ــالبته نه از طریق بحث‌ها و استدلال‌های واقعی؛ بلکه از طریق جنگ، اعمال قوانین خاص تبعیض‌آمیز، تحریک و خشونت_ برای مقامات و سیاست‌مداران دنمارکی یک فضیلت مستقل و انضباط سیاسی به حساب آمده است. از این رو، اقدامات نفرت‌انگیزی‌که توسط افراد شقی و ضلیل علیه مسلمانان صورت می‌گیرد، کاملاً نمایندگی از یک دنمارک سیاسی می‌کند.

این امر بزرگ‌ترین ضعف فکری اروپای لیبرال و سکولار را نشان می‌دهد که دنماک مشمول آن است. اسلام و مسلمانان از فرهنگ فوق‌العاده غنی در خصوص بحث و استدلال منتقدانه برخوردار اند و به همین خاطر، ما قطعاً تحت تأثیر اهانت‌های نفرت‌بار قرار نخواهیم گرفت! آن‌ها حتی آن‌قدر بی‌رو و بی‌حیا اند که وقتی مرتکب توهین و تحقیر می‌شوند، از مسلمانان می‌خواهند که آن را نادیده بگیرند. سیاست‌ نظام‌مند ضداسلامی دولت‌های متوالی، از جمله دولت دنمارک را نمی‌توان و نباید با سکوت و خاموشی پاسخ داد.

 ما مسئولیت این نفرت و دشمنی علیه مسلمانان را متعلق به جایی می‌دانیم که از آن‌جا؛ یعنی کریستینزبورگ آغاز و سپس به هر طرف گسترش یافت. در همین حال، ما تأکید می‌داریم که ما مسلمانان در اروپا و هرکجای دیگر تازمانی‌که از داشتن یک دولت مقتدری‌که در واقع بازتاب‌دهندۀ عقاید و خواسته‌های جمعیت ما مسلمانان می‌باشد، محروم باشیم، هم‌چنان زیرپا لِه خواهیم ماند. فلهذا، ما از تک‌تکِ مسلمانان می‌خواهیم که در جهت فعالیت برای تأسیس دوبارۀ خلافت راشده در سرزمین‌های مسلمانان با ما هماهنگ شوند و از هر طریقی‌که ممکن است، چه اقتصادی، دیپلماتیک و یا در صورت نیاز به شکل نظامی پاسدار ارزش‌ها و مقدسات اسلام باشند.

الیاس لمرابط

نمایندۀ مطبوعاتی حزب‌التحریر-دنمارک

مترجم: حذیفه مستمر 

: کمپاین هشتگ‌های زیر را دنبال و همگانی سازید

#Time4Khilafah #EstablishKhilafah
#ReturnTheKhilafah #TurudisheniKhilafah
#KhilafahBringsRealChange #بالخلافة_يحصل_التغيير_الحقيقي
أقيموا_الخلافة# كيف_تقام_الخلافة#

#YenidenHilafet

تغییر_واقعی_باخلافت_بوجود_می‌آید

 #HakikiDeğişimHilafetle

#خلافت_را_اقامه_کنید

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب...

اسعار ما بدون دینار(طلا) و درهم(نقرۀ) اسلام همواره در مقابل دالر سقوط خواهد کرد هژمونی دالر توسط صندوق بین‌المللی پول، "نگهبان نظم مالی بین‌المللی غرب" حفظ می‌شود Featured

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

دولت پاکستان با پذیرفتن شرایط صندوق بین‌المللی پول ارزش روپیه را تا بیست و پنج روپیه که حدود ده فیصد ارزش آن است، به شدت کاهش داد(طوفانی از تورم). افزایش قیمت‌های برق، نفت و گاز به زودی پیش‌بینی می‌شود. خبرهای مبنی بر مصوبه 300 میلیاردی مالیات اضافی نیز به گوش می‌رسد. همۀ این مشکلات کمرشکن مقدمه‌ای برای مأموریت متوقع صندوق بین‌المللی پول برای "بررسی نهم" می‌باشد. این اقدمات سخت پس از آن صورت می‌گیرد که شهباز شریف، نخست وزیر، تسلیمی به تمامی شروط صندوق بین‌المللی پول را اعلام کرد. بنابر این، مشخص شد که در نظم بین‌المللی غرب، پاکستان هرگز نمی‌تواند به پای خود بایستد، حتی اگر هزارها دولت تغییر و تبدیل شود.

نظم کنونی بین‌المللی به نفع غرب جعل شده و این امر به آمریکا و دالرِ آن نسبت به سیستم‌های مالی سایر کشورها برتری ناعادلانه‌ای می‌دهد. آمریکا این بی‌عدالتی را نهادینه کرده و تا زمانی‌که این نظم از بین برده نشود، ما همیشه بردۀ این نظم آمریکایی خواهیم بود. این نظم اقتدار ما را به تدریج از ما سلب نموده و از نگرانی‌های حیاتی ما، که شامل افغانستان، کشمیر و سیاست‌های داخلی می‌شود، قربانی می‌گیرد و حال هم تضعیف نیروهای ارتش پاکستان و محدود ساختن سرمایه‌گذاری هسته‌ای نیز شامل آن می‌گردد.

این خلافت است که با استفاده از دینار(طلا) و درهم (نقره) برای تجارت داخلی و بین‌المللی به انحصار و تک‌قطبی دالر آمریکا پایان خواهد داد. اسعار پایدار اسلام به چنین تورم‌های متمادی پایان داده و ثبات مالی را برقرار خواهد کرد. پس هرکسی‌که با این نظم بین‌المللی در عمل هم‌کاری نموده و یاهم رؤیاهای دروغین موفقیت را تحت این نظم بین‌المللی استعماری دست‌فروشی می‌کند، مستقیم یا غیرمستقیم هم خائن و هم اجیر این نظم بین‌المللی می‌باشد.

این همان نظم بین‌المللی آمریکایی هست که سه رودخانه/دریاچه را از ما گرفت، بنگله دیش را جدا نمود، کشمیر را پس از "سیاچن" تسلیم کرد، به هند اجازه داد تا روی رودخانه/دریاچه‌های ما سد بسازد و جلو ما را از اعدام نمودن "کلبوشان یادف" گرفته و آزادی "آبیناندن وارثمن" را ضمانت نمود. ما را مجبور می‌سازد که سهم شیر از درامد‌های مالیاتی را بابت پرداخت‌های سود (ربا) بپردازیم. این بانک جهانی بود که در دهه 1990پاکستان را مجبور نمود تا سکتور تولید برق را به سکتور خصوصی واگذار نماید. اکنون نه دولت توانایی تولید برق کافی را دارد و نه مردم توان تأمین برق موجود را دارند. واضح است که هیچ سعادتی تحت این نظم بین‌المللی برای پاکستان وجود ندارد.

ای افسران نظامی ارتش پاکستان! چین، روسیه، آلمان، فرانسه و بریتانیا هیچ‌یک از این کشورها این نظم بین‌المللی آمریکایی را از بین نخواهند برد. تمام آن‌ها شرکای آمریکا بوده و از سیستم آن سود می‌برند. نظم کنونی بین‌المللی آخرین نوع نظم غربی است که علیه اسلام و مسلمانان سازمان‌دهی شده است. این نظم تنها به دست سربازان مخلص این دین ریشه‌کن خواهد شد؛ آن‌هم زمانی‌که آن‌ها در سرزمین‌های اسلامی به خصوص پاکستان خلافت را تأسیس نمایند. این خلافت است که بنگله‌دیش، افغانستان، آسیای مرکزی و شرق‌میانه و به همین ترتیب فراتر از آن آفریقا و جنوب شرق آسیا را من‌حیث قدرت‌مندترین دولت جهان وحدت می‌بخشد. این خلافت است که با تبنی دینار(طلا) و درهم(نقره) به تک‌قطبی پولی دالر آمریکایی پایان داده و زمینه را برای رد نمودن آن برای سایر کشورها نیز مهیا می‌سازد. خلافت گاز و تیل را تنها در بدل طلا به فروش می‌رساند. خلافت تمامی قرضه‌ها را به اساس سود(ربا) باطل خواهد کرد. خلافت دولتی است که امنیت غذایی، امنیت انرژی و قوای دفاعیۀ قوی خواهد داشت. خلافت برتری اسلام را ثابت نموده و ظلم نظم بین‌المللی آمریکایی را برای همیش دفن خواهد کرد. پس ای نیروهای مسلح پاکستان! برای چه منتظر هستید؟ برای تأسیس خلافت بر منهج نبوت نصرت دهید!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

ای مجمع فقه اسلامی، طلاق یک حکم شرعی‌ست؛ موضوعی نیست که آن را تحریف کرد!

  • نشر شده در سودان

مجمع فقه اسلامی در خرطوم تصدیق نمود که تلاش دارد در خصوص چگونگی طلاق و پیامدهای آن از روان‌پزشکان و روان‌شناسان کمک بگیرد. این سخنان در یکی از جلسات منشی عمومی/دبیرکل شورا با روان‌شناس مشهور بنام "دکتر انس بن عوف" مورد بحث قرار گرفت. داکتر انس به این باور است؛ کسی‌که زن خود را در حالات رنج، افسردگی و تشویش طلاق می‌دهد، لزوماً دیوانه است. به گفتۀ او در این شرایط و حالات ذکر شده، هیچ نوع طلاق واقع نشده و آن‌ها موا‌ٔخذه نمی‌شوند. داکتر انس بن عوف نیز کتاب خود را در این خصوص به شورای فقه اهدا کرد تا مطابق به آن عمل کنند. (المحور نیوز، 15 ژانویه 2023م)

بخش زنان حزب‌التحریر-ولایه سودان می‌خواهد باتوجه به این امر حقایق آتی را روشن سازد:

اول: طلاق در اسلام بر اساس قرآن، سنت و اجماع امری‌ست شرعی و قانونی؛ چنان‌چه  الله سبحانه‌و‌تعالی در قرآن می‌فرماید:

﴿لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً﴾ [بقره: 236]

ترجمه:  اگر زنان را قبل از آميزش جنسی يا تعيين مهر، به عللی طلاق دهيد، گناهی بر شما نيست.

چنان‌چه این امر به روایت ابن عباس و ابن عمر ثابت گردیده است:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ طَلَّقَ حَفْصَةَ، ثُمَّ رَاجَعَهَا»

ترجمه: رسول الله صلی‌ الله ‌علیه‌ و سلم حفصه را طلاق داد و سپس دوباره به او رجعت کرد.

یکی از اصل‌ها اینست که نکاح یک قرارداد بین زن و شوهر است؛ همانند دیگر قراردادها امکان الغا و فسخ آن وجود دارد که تنها توسط یک شخص عاقل  صورت می‌‌گیرد. پس به کدامین دلیل این داکتر، شخصی را که به عمل طلاق دست می‌زند، دیوانه و مجنون خطاب می‌کند؟! 

ثانیاً: طلاق از خود شرایط دارد. بلی، بلکه اکثر علماء به این امر اتفاق نظر دارند که طلاق حتٰی از یک شخصی‌که شراب نوشیده باشد، نیز صورت بگیرد، برای او حکمی وجود دارد. هم‌چنین، او از اعمال خود حساب خواهد داد و بی‌اطاعتی‌اش -حتٰی در حالت مستی- عذری برای چشم‌پوشی از طلاق پنداشته نمی‌شود؛ چنان‌که برای او این هم عذر پنداشته نمی‌شود که به دلیل زوال عقلش در اثر گناه (نوشیدن خمر) مرتکب اعمالی هم‌چون؛ قتل، دزدی و زنا گردد. فلهذا، هنگامی‌که وی در هم‌چو یک حالت طلاق داد، برای او مجازات در نظر گرفته می‌شود تا از گناه بازداشته شود.

سوم: مجمع شورای فقه اسلامی، که متشکل از گروه از علماء و خبرگان می‌باشد، بدانند که طلاق یک حکم قطعی در اسلام بوده و جایی برای جر و بحث در آن وجود ندارد. فرضیات علمی همه در محدودۀ حدس و گمان بوده و اعتبار و عدم اعتبار آن‌ها زمانی ثابت می‌شود که سازگاری یا عدم سازگاری با واقعیت داشته باشند. لذا، شورا چگونه می‌تواند نظریه‌پردازی در حکم طلاق را بپذیرد که علی‌رغم وقوع آن، به عدم وقوع آن منجر شود؟ در حالی‌که برهم زدن حکم طلاق، امری‌ست که در تناقض به حکم شرعی می‌باشد!

چهارم: برادرانی‌که عضویت در مجلس فقه اسلامی را دارند، آگاه باشند که یک جنگ فکری و تشریعی در حال وقوع است که احکام اسلامی مربوط به نظام اجتماعی را هدف قرار می‌دهد. نظامی اجتماعیِ که در آن رابطه بین زن و مرد به ویژه برای کسانی‌که به وحی پابند می‌باشند، حفظ و مصئون است.

ای مسلمانان! ساینس و علم بر اساس یافته‌ها شکل گرفته و در تمام بخش‌های زنده‌گی مورد استفاده قرار گرفته می‌تواند؛ اما این قابل قبول نیست که از آن به‌عنوان جای‌گزین احکام شرعی استفاده صورت گیرد که ما حکم فقهی طلاق را کنار بگزاریم و ما کتاب‌های شخصی را که طلاق را بر اساس داروهای روان‌شناسی می‌بیند، نه برمبنای احکام اسلام، اتخاذ کنیم. ممکن است حکمت قوانین اسلام به بسیاری از مردم پنهان باشد و شرط برای مؤمن، گوش فرادادن و اطاعت از اوامر الله سبحانه و تعالی است،  نه انسان‌ها، و نباید نظریه‌های مردم و قانون‌گذاری انسان‌ها جای‌گزین احکام اسلامی شود. بناءً از فرامین خالق‌تان پیروی کنید تا رستگار شوید! این انحرافات به دلیل نبود حاکمیت اسلام در امورات مردم در دولت و جامعه و سلطۀ قوانین وضعی بشری است. تنها دولت خلافت راشده بر منهج نبوت، که زنده‌گی را بر اساس بنیاد لا اله الا الله محمد الرسول الله استوار می‌سازد، به این امر پایان خواهد داد.

﴿لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴾ [صافات:61]

ترجمه: برای چنین پاداشی باید تلاش‌گران بکوشند.

سخنگوی رسمی بخش زنان حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه