- نشر شده در ویدیوها
ندای روز جمعه از مسجد مبارک اقصی
توسط استاد ابو مصعب الهدره
بیت المقدس – سرزمین مبارک فلسطین
جمعه ۲۳ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹م
ندای روز جمعه از مسجد مبارک اقصی
توسط استاد ابو مصعب الهدره
بیت المقدس – سرزمین مبارک فلسطین
جمعه ۲۳ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹م
سخن مسجد توسط دوکتور محمد عفیف شدید
سرزمین مبارک (فلسطین)
سه شنبه ۲۰ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۱۷ دسامبر ۲۰۱۹م
تحلیل سیاسی هفته
از سوی مهندس صلاح الدین عضاضه
مدیر دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر
شنبه ۲۲ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۱۹ دسامبر ۲۰۱۹م
جمعه ۱۶ربیع الآخر۱۴۴۱ه برابر با ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹م
تحلیل سیاسی هفته از مسجد مبارک اقصی
توسط مفکر سیاسی احمد الخطوانی (ابو حمزه)
بیت المقدس – سرزمین مبارک (فلسطین)
چهار شنبه ۲۱ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۱۸ دسامبر ۲۰۱۹م
بخشی از خطبه نماز جمعه شیخ بزرگوار یوسف مخارزه (ابو همام)
سرزمین مبارک (فلسطین)
جمعه ۱۶ ربیع الآخر ۱۴۴۱ه برابر با ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹م
برای معلومات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
(ترجمه)
پرسش:
السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!
در کتابهای ما روایت حکم سعد بن معاذ در مورد قتل مردان، مصادرۀ اموال و اسیر گرفتن زنان یهود بنی قریظه بیان گردیده در حالیکه حکم اسیرانیکه به صورت قطعی در قرآن وارد گردیده است یا بخشش بدون عوض است و یا هم فدیه(باعوض) سوال اینست آیا حکم سعد ابن معاذ با حکم وارده در قرآن متعارض است و در نتیجه آیا مجبور هستیم که روایت سعد ابن معاذ را ساقط بدانیم و یا اینکه کدام توجیه و راهی دیگری برای توافق این دو مسئله وجود دارد؟
پاسخ:
و علیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!
مختصر جواب شما در باب "اسیر" جزء دوم کتاب شخصیه آمده و در خصوص موضوع حکمیت سعد ابن معاذ رضی الله عنه به گونۀ ذیل ذکر شده است: «وقتی مسلمانان از دشمنشان اسیر گرفتند، تعیین سرنوشت اسیران مستقیماً از صلاحیت خلیفه بوده نه از فرمانده، امیر لشکر و کسانیکه اسیران را به اسارت گرفتند؛ زیرا وقتی محارب اسیر میگردد، تنها خلیفه میتواند که در این مورد تصمیم و حکم شرعی را اتخاذ کند. حکم ثابت قطعی در نص قرآن این است که خلیفه مخیر است که بین بخشش بلاعوض و فدیه(بخشش باعوض) اختیار کند. پس حکم اسیر بخشش و فدیه است به دلیل این قول الله سبحانه وتعالی:
﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا﴾
[محمد: ۴]
ترجمه: هنگامیكه با كافران(در ميدان جنگ) رو بر رو میشويد، گردنهایشان را بزنيد، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافی دشمن را (با كشتن و زخمی كردن) ضعيف و درهم میكوبيد. در اين هنگام(اسيران را) محكم ببنديد، بعدها يا بر آنان منّت میگذاريد(و بدون عوض آزادشان میكنيد) ويا (در برابر آزادی از آنان) فديه میگيريد( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دريافت اموال، اين وضع همچنان ادامه خواهد داشت) تا جنگ بارهای سنگين خود را بر زمين مینهد و نبرد پايان میگيرد.
این حکم صریح قرآن است و این مطلب صراحتاً نشان میدهد که خلیفه اختیار دارد بین بخشش بلاعوض و بخشش باعوض تصمیم بگیرد و غیر از این دو مورد به دیگر شکلی نمیتواند با اسیران تعامل کند؛ اما روایتیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم بنی قریضه را به قتل رساند؛ آن مسئله بر مسئلهای تحکیم و حکمیت بنا میشود نه بر حکم اسیران حربی. بناًء حکم تخییر خلیفه در خصوص اسیران در بین بخشش بلاعوض و باعوض باقی میماند و این حکم تا روز قیامت باقی است، وقتی دولت اسلامی در برابر دشمناناش بجنگد در قضیهای اسیران با بخشش بلاعوض و بخشش باعوض تعامل میکند.» پایان متن شخصیه.
پس حکم ثابت در قرآن کریم من(بخشش بلاعوض) و فدیه(بخشش باعوض) است:
﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا﴾
[محمد: ۴]
ترجمه: هنگامیكه با كافران(در ميدان جنگ) رو بر رو میشويد، گردنهایشان را بزنيد، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافی دشمن را (با كشتن و زخمی كردن) ضعيف و در هم میكوبيد. در اين هنگام(اسيران را) محكم ببنديد، بعدها يا بر آنان منّت میگذاريد(و بدون عوض آزادشان میكنيد) ويا (در برابر آزادی از آنان) فديه میگيريد( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دريافت اموال، اين وضع همچنان ادامه خواهد داشت) تا جنگ بارهای سنگين خود را بر زمين مینهد و نبرد پايان میگيرد.
این حکم در مورد کفار حربی است که مسلمانان از میدان جنگ آنها را به اسارت میگیرند. اما آنچه که با بنی قریضه انجام شد غیر از این مسئله است، یعنی این موضوع از باب اسیران نمیباشد؛ بلکه جریان طوری است که وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم بنی قریضه را محاصره کرد تا با ایشان بجنگد از جنگ دست کشیده و به حکم رسول الله صلی الله علیه وسلم تسلیم شدند و رسول الله صلی الله علیه وسلم سعد ابن معاذ رضی الله عنه را حَکم قرار داد.
بخاری از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت نموده است، وقتی بنی قریضه به حکم سعد ابن معاذ رضی الله عنه تسلیم شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم کسی را به دنبال سعد ابن معاذ فرستاد و سعد ابن معاذ نزدیک بود، چیزی نگذشت که سعد ابن معاذ بر مرکبی نشسته نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد، وقتی به رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدیک شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «قُومُوا إِلَى سَيِّدِكُمْ» یعنی نزد سردار خود بروید. سعد ابن معاذ نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم نشست و برایش گفت : «إِنَّ هَؤُلَاءِ نَزَلُوا عَلَى حُكْمِكَ» این مردم به حکم تو راضی و تسلیم شدند.
بخاری در صحیحین خود از عائشه رضی الله عنها روایت نموده است که وی گفت:
«أُصِيبَ سَعْدٌ يَوْمَ الْخَنْدَقِ رَمَاهُ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ يُقَالُ لَهُ حِبَّانُ بْنُ الْعَرِقَةِ وَهُوَ حِبَّانُ بْنُ قَيْسٍ مِنْ بَنِي مَعِيصِ بْنِ عَامِرِ بْنِ لُؤَيٍّ رَمَاهُ فِي الْأَكْحَلِ فَضَرَبَ النَّبِيُّ خَيْمَةً فِي الْمَسْجِدِ لِيَعُودَهُ مِنْ قَرِيبٍ فَلَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ الْخَنْدَقِ وَضَعَ السِّلَاحَ وَاغْتَسَلَ فَأَتَاهُ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَام وَهُوَ يَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنْ الْغُبَارِ فَقَالَ: قَدْ وَضَعْتَ السِّلَاحَ وَاللَّهِ مَا وَضَعْتُهُ اخْرُجْ إِلَيْهِمْ قَالَ النَّبِيُّ: فَأَيْنَ؟ فَأَشَارَ إِلَى بَنِي قُرَيْظَةَ فَأَتَاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ فَنَزَلُوا عَلَى حُكْمِهِ فَرَدَّ الْحُكْمَ إِلَى سَعْدٍ قَالَ: فَإِنِّي أَحْكُمُ فِيهِمْ أَنْ تُقْتَلَ الْمُقَاتِلَةُ وَأَنْ تُسْبَى النِّسَاءُ وَالذُّرِّيَّةُ وَأَنْ تُقْسَمَ أَمْوَالُهُمْ.»
ترجمه: عایشه رضی الله عنها میگوید: سعد [بن معاذ] در جنگ خندق زخمى شد، شخصى به نام حبان بن عرقه از قریش با تیر رگ بازویش را زخمى نمود، رسول الله صلی الله علیه وسلم در مسجد خیمهاى براى او برپا ساخت تا از نزدیک از او عیادت کند و مراقب حالش باشد، وقتى رسول الله صلی الله علیه وسلم از خندق بازگشت، سلاح را به زمین گذاشت و غسل نمود، جبرئیل در حالىکه غبار را از سرش پاک مىکرد، به نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد به او گفت: شما اسلحه را به زمین نهادهاى ولى به الله قسم که من تا هنوز اسلحه را از خود جدا نکردهام، بسوى آنان حرکت کن، رسول صلی الله علیه وسلم گفت: «به سوى چه کسانى؟» جبرئیل به طرف بنى قریظه اشاره نمود، رسول الله صلی الله علیه وسلم به نزد ایشان آمد، ایشان قضاوت و حکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم را درباره سرنوشت خود قبول کردند؛ ولى رسول الله صلی الله علیه وسلم حکمیت را به سعد واگذار نمود(و یهودیها هم حکمیت سعد را قبول کردند) سعد گفت: من درباره ایشان حکم مىکنم که مردان جنگى ایشان همه کشته شوند، و زن و بچههایشان اسیر باشند و اموال و املاکشان در بین مسلمانان تقسیم گردد.
پس این حدیث واضح میسازد که مسلمانان بنی قریضه را به اسارت نگرفته و حکم اسیر بر بنی قریضه مصداق ندارد و همچنان احادیث واضح ساخت که بنی قریضه بر حکم سعد بن معاذ رضی الله عنه تسلیم شدند و یا به عبارت دیگر بنی قریضه به حکم رسول الله صلی الله علیه وسلم و سپس به حکم سعد بن معاذ تسلیم شدند و سعد ابن معاذ به قتل افراد حربی و به اسارت گرفتن زنان، اولاد و تقسیم اموالشان حکم نمود و این حکم سعد ابن معاذ مطابق با حکم الله سبحانه وتعالی بود.
بناًء کدام تعارض بین حادثه و روایت بنی قریضه و حکم ثابت اسیران در قرآن کریم نمیباشد؛ زیرا هریکی از این دو موضوع از خود باب دارد که یکی به دیگری ارتباط نمیگیرد، پس کدام دلیلی بر رد احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و عقلاً کدام تعارض بین احادیث و بین قرآن کریم دیده نمیشود.
امیدوارم که موضوع واضح شده باشد.
برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته
مترجم: مصطفی اسلام
(ترجمه)
پس از آنکه ظفر محمد عباسی رئیس ستاد نیروی دریایی پاکستان در 7 دسامبر 2019م در صفحۀ تویترش خواستار سلطۀ جهانی اسلام گردید، بحثوگفتگو در رسانههای اجتماعی این کشور فضاگیر شد. وی اعلام کرد که پاکستان میتواند نکتۀ آغاز برای بازگشت شکوه و عزت جهانی اسلام باشد. همچنان وی افزود؛ این اسلام بود که مسلمانان توسط آن جهان را رهبری کردند؛ در حالیکه اروپائیان با کنار زدن دین از صحنۀ زندگی به این امر دست یافتند. حقیقتاً که فراخوانی برای حاکمیت اسلام در حال حاضر آرزوی واقعی هر مسلمان به شمول نیروهای مسلح این سرزمین میباشد. از اینرو، نباید بر حاکمان فعلی اجازه داد تا با جهت دادن احساسات اسلامی به مسیر نادرست به دموکراسی مردود یک زندگی جدید و کرایی چی در قالب پارلمانی یا ریاستی و یا شکل دیگریکه باشد، اعطا کنند؛ زیرا الله سبحانهوتعالی در این خصوص هشدار میدهد:
﴿وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾
[بقره:٤٢]
ترجمه: و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه میدانید کتمان نکنید!
ای افسران نیروهای مسلح پاکستان! قوت مادیی را که الله سبحانهوتعالی برای شما ارزانی داشته است، شما را قادر میسازد تا پاکستان را نقطۀ آغاز برای ازسرگیری اسلام به عنوان یگانه طریقۀ زندهگی قرار دهید. با نصرت دادن به حزبالتحریر برای احیای خلافت اسلامی بر منهج نبوت جسد متعفن دموکراسی را برای همیشه دفن کنید. از قوت و قدرت خویش برای دولتی استفاده کنید که هربند قانون اساسی آن ناشی از قرآن و سنت است. دولتی را احیاء کنید که به عوض تقسیم و تضعیف سرزمینهای اسلامی مبتنی بر خطوط وستفالی دولت-ملت برای وحدت بخشیدن آنها به عنوان یک دولت پیوسته تلاش میکند. نصرتتان را برای یگانه رهبری اسلامی فراهم کنید که در برابر تجاوز نظامی پاسخ نظامی میدهد؛ نه اینکه آن را به گفتگوها به دور یک میز، تویتها و مذاکرات واگذار کند. با خون، آتش و آهن دولتی را تأمین نمایید که منابع اقتصادی مسلمانان را بسیج میکند تا از مزایای آن تمام شهرونداناش بهرهمند شوند؛ نه اینکه این منابع بزرگ اقتصادی را در خدمت استعمارگران قرار دهد.
بدون شک خلافت گزینهای در میان گزینهها نیست؛ بلکه وجیبهایست که برگردن همۀ امت است، غفلت در خصوص آن از بدترین مرگهاست که ما را بدون اسلام از بین میبرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«مَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
(رواه مسلم)
ترجمه: کسی در حالی بمیرد که بیعتی در گردنش نباشد به مرگ جاهلیت مرده است.
کار برای احیای خلافت وجیبهایست بر گردن همۀ امت است؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَسَتَكُونُ خُلَفَاءُ فتَكْثُرُ» قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: «فُوا بِبَيْعَةِ الْأَوَّلِ فَالْأَوَّلِ وَأَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»
(رواه بخاری)
ترجمه: و پس از من پیامبری نخواهد بود و بلکه خلفاء به کثرت و فراوانی خواهند بود. اصحاب پرسیدند که یا رسول الله ما را در قبال آنها چی دستور میدهید؟ رسول الله صلی الله فرمودند: بر بیعت نخستین خلیفه وفادار باشید و از وی اطاعت کنید و حقاش را اداء کنید و الله سبحانهوتعالی در خصوص این امانت آنها را سوال خواهد کرد.
فلهذا، با نصرت خویش حاکمیت و سلطۀ جدید جهانی اسلام را رهبری کنید تا رضایت الله سبحانهوتعالی را حاصل کنید.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر-ولایه پاکستان
مترجم: حذیفه مستمر
(ترجمه)
این روزها در تونس از روز بینالمللی محو خشونت علیه زنان تجلیل میشود، در حمایت از یک کارزار جهانی ۱۶ روزهای که از ۲۵ نوامبر ۲۰۱۹م شروع شد و تا ۱۰ دسامبر، روز حقوق بشر، ادامه دارد. برای این منظور، وزیر زنان از چندین نهاد داخلی و بینالمللی حامی زنان، که از جانب سازمانهای انگلیسی، آکسفام و آژانس همکاری بینالمللی اسپانیا اداره میشود، خواستهاست تا ایشان را در برپایی چنین فعالیتها همکاری کنند؛ فعالیتهاییکه به گفتۀ آنان برای محو هرگونه خشونت علیه زنان و پیگیری سطح تطبیق این قانون راهاندازی میشود.
بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر–ولایه تونس، در این خصوص، چنین اعلام میکند:
۱. وزارت زنان رویکرد سازمانهای فمینیستی را که با اعتقادات مردم این سرزمین و هویت اسلامیشان بیگانه است، دنبال میکند. این سیاست به یک بیگانه کافر به احکام اسلام اجازه میدهد تا در تصویب آنعده از قوانینیکه به زندگی اجتماعی در سرزمینهای اسلامی نظم میدهد، دخالت و دستاندازی کند.
۲. در حقیقت، وزارت زنان با تعقیب این سیاست، اخذ قوانین غربی خانواده و تضمین تغییر الگوی خانواده مطابق با فرهنگ غرب، در برابر وامهاییکه از غرب دریافت میکند، باج میدهد.
۳. آنچه تحت عنوان "قانون محو خشونت علیه زنان" خوانده میشود، چیزی جز راهبرد تشدید جنگ و راهبردی علیه نظام و شریعت امت اسلامی نیست. در واقع، همانگونه که از احصائیههای خودشان در مورد خشونت، طلاق، زنان مجرد، سقط جنین، مادران مجرد وغیره مشاهده میشود، خود این قانون بانی خشونت علیه زنان و تخریب خانوادههای مسلمانان است. این آمارها واقعیت اهداف این قانون، از زمان صدورش و رشد فزایندۀ خشونت را نشان میدهد.
۴. وزارت زنان، آگاهانه یا ناآگاهانه، در این پروژه دخیل است و با تنفیذ دساتیر ارباب غربیاش، از طریق مزدوران و نخبگانیکه در میان امت پروراندهاست، او را در رسیدن به اهدافیکه از لحاظ نظامی ناکام شدهبود، یاری میکند.
۵. حزبالتحریر در برابر هرگونه تلاش بههدف تخریب خانوادههای مسلمانان خواهد ایستاد و برای ناکام کردن هر ائتلاف سیکولری که از طرف این استعمارگر برپا میشود، فعالیت خواهد کرد.
۶. ما از افراد مخلص و هوشیار این سرزمین میخواهیم تا سد محکمی در برابر این افکار حیلهگرانۀ فرماسونی و دشمنی صلیبیها بسازند. برنامههایی زیر چتر سیداو و طرحهایی اینگونه، چیزی جز تخریب شالودۀ خانواده و روابط، و ایجاد بینظمی به بار نمیآورد.
۷. ما از تمام نخبهگان این سرزمین میخواهیم تا از امتشان حمایت کنند، دست از تخریب عناصر خانواده و عزت و احترام زن بردارند و او را از داشتن نقش یک مادر، یک خانم خانه، یک داور، یک داکتر وغیره، در چارچوبیکه حافظ احتراماش است، محروم نکنند.
۸. در حقیقت، ازسرگیری روش زندگی اسلامی همان چیزیست که خانوادههای مسلمانان را در مسیر دساتیر الله سبحانه وتعالی سوق میدهد. او سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى﴾
[طه: ۱۲۳]
ترجمه: ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هرکس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود و نه در رنج خواهد بود!
بخش زنان دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر–ولایه تونس
مترجم: محمد حارث پویا
(ترجمه)
این هفتمین شب است که مردم ما در شهر جلامه تحت محاصرۀ نیروهای امنیتی میخوابند، بیشتر از یک هفته میشود که اعتراضات مردم این شهر شب و روز ادامه دارد. مردم جلامه بر ضد ظلم و ستم این دولت و نظام حاکماش که بهپا خاستهاند، طی ده سال اخیر، آنان را با وعدههای پوچ و دروغیناش مبنی بر توسعه، سرمایهگذاری و تغییر مثبت اوضاع داخلی فریب دادهاست.
دستنشاندگان استعمار همچنان با سر دادن شعارهای دروغین؛ از قبیل: آزادی، عدالت، برابری و حق کار، مردم مسلمان تونس را اغوا میکنند. این رژیم به حاکمیتاش در این سرزمین ادامه میدهد و در یک میز کثیف، همراه صلیبیان کپیتالیست غربی، منابع تونس را غارت میکنند. غرب از مزدوراناش توسط ریسمانی از توطئه، ترور، جعل حقایق، کشتار و مدیریت اذهان عامه از طریق رسانهها حفاظت میکند.
اگرچه مردم شهر جلامه به دلیل اطلاعات غلط رسانهها از بقیۀ مردم جدا شدهاند، اما قیام مبارکشان نمادی از اعتراض در برابر حکام ستمگر است. چه دلیلی میتواند باعث عطش مردم به ادامۀ اعتراضات در این شهر شود؟! این گرسنگی، انزوا و بیاعتنایی نسبت به مردمیکه این دولت نوگرا و خائن آنان را دچار فقر و ضعف کردهاست چه توجیهی دارد؟
ای مردم شهر جلامه و سراسر سرزمین تونس! در طول همۀ این سالها، شما فریبهای گوناگونی را تجربه و بیعدالتی این نظام سرمایهداری را با چشمان بینایتان مشاهده کردهاید. این سیاستمداران فاسد همۀ گزینهها و شواهد را پیش رویشان قرار دادند، آنها را جابجا کردند و حتی از بیرون کمک گرفتند؛ اکنون آخرین ورقشان را روی میز انداختهاند.
چرا راه جدتان، مجاهد علی بن غداهیم را دنبال نمیکنید؛ کسیکه در سال ۱۸۶۱ م علیه قانون امان (پیمان امنیتی)، که بیک (نام والی در خلافت عثمانی) تونس بنابر آن و به دستور صلیبیهای غربی از تطبیق حکم صاحب کائنات در این سرزمین سرکشید، قیام به راه انداخت؟! چرا مردم همچنان دم از آن میزنند كه راهحل اساسی جهت بیرونرفت از وضعیت جاری، تطبیق نظام بزرگ اسلام است، اما در عمل هیچ فعالیتی در جهت احیای مجددش در جهان انجام نمیدهند؟! چرا نسلها و عمرها به انتظار چیزهای نیامدنی ضایع میشود؟! چرا سرزمینهای مسلمانان به آزمایشگاهی جهت آزمایش و تطبیق طرحها و اهداف شوم این رژیمهای دستساز بشر تبدیل شدهاست، طوریکه به ذلت و حقارت امت میافزاید؟! الله سبحانهوتعالی میفرمایند:
﴿فمنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى* وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً﴾
[طه: ۱۲۳ – ۱۲۴]
ترجمه: هرکس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود و نه در رنج خواهد بود و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و در روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر–ولایه تونس
مترجم: مرصاد مرصوص