جمعه, ۲۰ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۱۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

بدبختی دوران کودکی از طریق سیکولارسازی دولت

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

استعمار خیلی دل‌چسپی بر آن داشت که از طریق تلاش‌هایش هویت امت اسلامی را از بین برده و پایه‌های خانواده را متزلزل سازد. ‏استعمار نه تنها موقف پدر و مادر را تحت نام آزادی و برابری خوار و ذلیل نمود؛ بلکه پیوسته تلاش نمود تا کودکان ما را توسط پدید آوردن طرح جدید که در مغایرت با طبیعت انسانی قرار دارد، گمراه سازد. این امر عمداً باعث می‌شود که کودک در داخل نظام سیکولاریزم، دم بریده بزرگ شود، که سلاح‌اش انجمن‌ها، قوانین و سازمان‌ها است. این نظام سیکولار طوری اطفال مارا پرورش می‌دهد که آن‌ها را آماده سازند تا اسلام را رد نمودده و نظامی‌که جواب‌گویی تمام مشکلات امت اسلامی است به آن توجه نکنند. از سوی دیگر این نظام، زنده‌گی مشقت‌باری را به‌بار آورده است که منجر به خودکشی ناگوار در بین اطفال، جنایت‌های تجاوز جنسی و قضایای بی‌جاسازی، انقطاع وحشت‌ناک تحصیلی و انحراف اخلاقی آن‌ها، سردرگمی در بدتر کردن اوضاع روانی و استفادۀ میزان بلند مواد مخدر شده است. علی‌رغم این همه، نظام تونس به این همه مسائل هیچ‌گونه اهمیتی نمی‌دهد. در عوض، این نظام در بسیاری از قضایا به غیر از راه‌حل‌های کاذبی‌که ناشی از این نظام است و جز بدبختی چیزی به بار نمی‌آورد؛ هیچ‌گونه راه‌حلی دیگری سراغ ندارد. با توجه به این، بخش زنان حزب‌التحریر - ولایه تونس از اعلام راه‌اندازی کمپاینی تحت عنوان: «بدبختی دوران کودکی از طریق سیکولارسازی دولت» خبر می‌دهد. اجندای این کمپاین/کارزار بر دو محور می‌چرخد:

بخش نخست: کودکی در میان اهمال و منبع قوانین نکات ذیل را در بر می‌گیرد:

  1. از بین بردن خانوادۀ پرورش‌دهندۀ طبیعی کودک؛

  2. دولت از نقش خود در خصوص مراقبت از بهداشت و آموزش، اهمال می‌ورزد؛

  3. برانداختن و پیروزی برکپیتالیزم – سرمایه‌داری در خصوص کودکی در تونس و جهان؛

  4. کودک و رسانه در میدان پرورش و ویرانی؛

بخش دوم: بازتاب دهندۀ چگونگی مراقبت و پرورش کودکان در اسلام می‌باشد.


سخنگوی رسمی  بخش زنان حزب‌التحریر - ولایه تونس
مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

چین، خیرخواهان را دوست ندارد

(ترجمه)

خبر:

پولیس/بازرس محلی شهر ووهان، پزشک چینی «لی وینلیانگ» را که به مقامات چینی درباره ظهور ویروس کرونا هشدار داده بود، احضار کرد. وی با هفت همکارش که در این تحقیق باهم ارتباط داشتند، در مورد احتمال وجود همه‌گیر بودن ویروس جدید هشدار داد، آن‌ها را وادار به امضای تعهدی مبنی بر عدم یادآوری این بیماریی همه‌گیر کرد. هم‌چنین مقامات چینی داکتر «لی» و همکارانش را متهم به فتنه‌انگیزی و انتشار شایعات کردند.

تبصره:

این عادت همیشه‏گی انسان‏های مستبد درهر زمان و مکان می‏باشد. الله سبحانه وتعالی ما را درباره وضعیت پیامبرانش که برای هدایت اقوام مختلف ارسال شده بودند، با خبر می‌سازد؛ این‌که انسان‏های مستبد همیشه در مقابل حق ایستادند و علیه آن مبارزه نمودند!

پس از آن‌که داکتر «وینلیانگ لی» در اثر درمان یکی از بیماران مبتلا به این ویروس درگذشت، وی به یک قهرمان مشهور تبدیل شد، که توسط چینی‏ها از آن یاد شده و گواهی بر عدم موفقیت و ناتوانی مقامات‌شان است؛ چراکه بجای مراقبت از مردم و منافع‌شان آن‌ها را سرکوب می‏کنند و مصلحت حزب حاکم را قبل از مصلحت مردم می‏بینند. حزب حاکم و استبدادیی‌که به دلیل خراب شدن شرایط بهداشتی و امنیتی در کشور با توجه به ناتوانی دولت در کنترول بیماری همه‌گیر از انقلاب مردم می‏ترسد.

پس از شیوع این بیماری و افشاء شدن داستان دکتر «لِی» و همکارانش، دولت متعهد شد که تحقیقات در مورد اوضاع این پرونده را انجام دهد تا بتواند جلو شورش مردم را که خطرناکتر از ویروس کرونا است، بگیرد و بجای مقابله با ویروس، مسئولین دست به اقدامات خودسرانه و سرکوبگرانه علیه مردم زدند.

در چین نیز واقعیت مثل سایر دولت‌های استبدادی است که از داعیان حق و خیر جلوگیری می‏کنند و تلاش می‏کنند تا با تمام قدرت و استبداد خود ایشان را ساکت کنند. این یک مثال زنده و واقعی از رفتار خودسرانه مقامات سرکوبگر است که می‏خواهند به سرعت دهان‏ها و صداهای حق‌طلبان را ساکت کنند. این قول الله سبحانه وتعالی درسورۀ اعراف گواه بر این مدعاست:

﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ ۚ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ﴿٧٥﴾ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنتُم بِهِ كَافِرُونَ ﴿٧٦﴾ فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٧٧﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٧٨﴾ فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَٰكِن لَّا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ

﴿٧٩﴾ {اعراف75-79}

ترجمه: (ولی) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانی‌که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا (براستی) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟! آن‌ها گفتند: ما به آن‌چه او بدان مأموریت یافته، ایمان آورده‌ایم. متکبران گفتند: (ولی) ما به آن‌چه شما به آن ایمان آورده‌اید، کافریم! سپس «ناقه» را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند و گفتند: ای صالح! اگر تو از فرستادگان (الله) هستی، آن‌چه ما را با آن تهدید می‌کنی، بیاور! سرانجام زمین لرزه آن‌ها را فرا گرفت و صبحگاهان، (تنها) جسم بی‌جان‌شان در خانه‌های‌شان باقی مانده بود. (صالح) از آن‌ها روی برتافت و گفت: ای قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و شرط خیرخواهی را انجام دادم، ولی (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید!

نویسنده: یوسف سلامه

مترجم: یاسین سادات

ادامه مطلب...

مارِ صندوق بین‌المللی پول، دورِ گردن لبنان!

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

میزان بالای بحران قرض/بدهی باعث می‌شود تا کشورهای مقروض/بدهکار نتوانند بدهی‌های قسطی و سودی خود را پرداخت کنند. بنابراین، تمام نگرانی‌شان را تلاش برای برنامه‌ریزی مجدد بدهی‌ها و گرفتن قرضه‌ها/وام‌های تازه برای احیای دوبارۀ اقتصادشان شکل می‌دهند. آن‌ها برای حل این مشکل، از جانب گروه کشورهای طلب‌کار موسوم به «باشگاه پاریس» و هم‌چنین گروه بانک‌های تجاری طلب‌کار موسوم به «باشگاه لندن» مکلف‌اند تا از صندوق بین‌المللی پول مطابق سیاست‌هایش برنامه بگیرند، بدین معنی که کشور مقروض، سیاست‌های ظاهراً اقتصادی این نهاد جهانی را دنبال کند.

اما برای رسیدن به این امر، صندوق بین‌المللی پول باید برنامۀ اصلاحاتی؛ ازجمله: کاهش بهای ارز داخلی، لغو کمک‌های مالی دولتی بر کالاهای ضروری، عدم ازدیاد دست‌مزدها، افزایش نرخ بیکاری، افزایش قیمت کالاها و خدمات عمومی، افزایش قیمت سود برای افزایش پس‌اندازها و اعمال محدودیت‌ها روی سرمایه‌گذاری‌ها و آزادی تجارت خارجی را تطبیق کند.

حل بحران بدهی به روش صندوق بین‌المللی پول مشکلات را چندین برابر می‌کند؛ زیرا برنامه‌اش یک راه‌حلی مبتنی بر ریاضی است. این نهاد قضیۀ مذکور را یک معادلۀ ریاضی می‌پندارد که باید دو طرف معادله را متوازن کرد؛ بنابراین، سعی دارد تا طرف مجهول را افزایش یا طرف دیگر را کاهش دهد، بدون این‌که به رابطۀ این مسأله نگاه نموده و آن را به شخصی که از آن رنج می‌برد ارتباط دهد.

به عنوان مثال، این نهاد برای افزایش درآمدها نیاز به مالیات دارد و می‌داند که معمولاَ مالیات در کشورهای بدهکار به حداکثر سطح ممکن خود رسیده‌است. هم‌چنان، از این آگاهی دارد که قیمت‌ها در کشورهای بدهکار در حال افزایش است و احتمالاً از توان اکثریت مردم بالاتر است، از این‌رو لازم می‌بیند که کمک‌های مالی روی کالاهای ضروری؛ مانند: نان، شیر، برنج، گندم، شکر، سوخت و موارد مشابه آن، را بردارد. هم‌چنان مطلع است که کشورهای مقروض توانایی لازم برای تولید کالاهای صادراتی را ندارند؛ با این‌حال، فرجام چنین قرضه‌هایی، افزایش قمیت‌ها، افزایش نرخ بیکاری و کاهش بهای ارز داخلی را به همراه دارد. این کار مستلزم عدم ازدیاد دست‌مزدها در زمانی‌ست که قیمت‌ها برای کالاها و خدمات افزایش می‌یابد؛ اما گاهی اوقات نیازمند کاهش دست‌مزدها است -نه‌تنها عدم ازدیاد آن‌ها- تا هزینه‌ها را به‌منظور تأمین قرضه‌ها/وام‌های مورد نیازشان کاهش دهند.

تمام این اقدامات خشونت‌آمیز و خشن که توسط صندوق بین‌المللی پول تحمیل شده‌است؛ نه برای لغو یا کاهش این بدهی‌ها؛ بلکه فقط برای تنظیم مجدد آن‌ها است؛ یعنی تأخیر در پرداخت آن، برای دوره‌ای که در آن، بدهی بیش‌تر انباشته می‌شود تا بتواند قرضه‌ها/وام‌های جدید را اعمال کند و این‌گونه بحران بدهی تشدید می‌یابد. بانک جهانی معمولاً نقش صندوق بین‌المللی پول در اعطای قرضه/وام را بر عهده دارد؛ زیرا صندوق بین‌المللی پول نمی‌تواند قرضه‌های جدید را به کشورهایی‌که طبق مقررات آن، به حد برداشت خود رسیده‌اند، بدهد. این قرضه‌ها معمولاً برای پروژه‌هایی طراحی شده‌است که مانع رشد کشورهای بدهکار می‌شود و باعث می‌شود اقتصاد آن‌ها عمدتاً به کمک‌های خارجی وابسته باشد.

بدین لحاظ، ما این دولت و مردم را نسبت به زهر این صندوق و بانک جهانی هشدار می‌دهیم و اعلان می‌کنیم که راه بیرون رفت از بحران فعلی، اعتناء نکردن به امیدهای کاذب آنان است؛ چون آن‌ها رباخواری را ترویج می‌دهند. مسئولیت بازپرداخت بدهی‌ها به دوش کسانی است که در زمان اخذ قرضه‌ها در پست‌های دولتی حضور داشتند، تا دیگر هرگز وام نگیرند. برعلاوه، باید یک برنامۀ ظاهراً سیاسی را برای حوزه‌های: زراعت، صنعت، تجارت و چگونگی استفاده از منابع طبیعی این کشور ترسیم کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه لبنان

مترجم: امیر حسام

ادامه مطلب...

پروسۀ صلح؛ ادامۀ بازی خطرناکِ امریکا در افغانستان

خبر:

ترمپ روز سه‌شنبه، 3 مارچ در حضور زلمی خلیل‌زاد با ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی گروه طالبان تلفنی صحبت کرده است. گروه طالبان در اعلامیه‌ای گفته که این تماس در مورد کاهش خشونت و مذاکرات بین‌الافغانی صورت گرفته است. ترمپ پس از این گفت‌وگو در کاخ سفید به خبرنگاران گفته که «گفت‌وگوی خوبی» با ملا برادر داشته است. اعلامیه می‌افزاید که ترمپ گفته است که مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا به‌زودی برای رفع موانع برگزاری مذاکرات بین‌الافغانی با رییس‌جمهور اشرف غنی ملاقات خواهد کرد. همچنان ملا برادر از ترمپ خواسته است که در مورد خروج نیروهای خارجی از افغانستان و برقراری روابط مثبت در آینده، قاطعیت به خرج داده و اجازه ندهد که کسی خلاف توافق‌نامه‌ای که به امضا رسیده،‌ عمل نماید، و امریکا را بیشتر در این جنگ طولانی دخیل نگهدارد.

(منبع: روزنامۀ اطلاعات‌روز)

تبصره:

امریکا در جبهه‌ای نظامی افغانستان با شکست فاحش روبرو شده است، و دیگر برای هیچ یک از رؤسای جمهور امریکا ممکن نبود که علیه خواست و افکار عامه‌ی مردم امریکا بهانه‌جویی نماید. لذا برای اعلان ختم طولانی‌ترین جنگ تاریخ امریکا، پروسۀ صلح با طالبان را به راه انداختند. اما اکنون امریکا از طریق پروسۀ صلح با طالبان چیزهای را به‌دست آورد که از طریق جنگ برایش ناممکن به نظر می‌رسید. لذا بعد از امضای توافقنامه با طالبان، امریکا کوشش می‌کند طوری نمایش دهد که گویا به تمام تعهداتش عمل نموده و تا آخر متعهد به آن می‌ماند. چنانچه در نخستین تعهدشکنی‌اش روز چهارشنبه، چهارم مارچ، «سانی لگت» سخنگوی نیروهای امریکایی در افغانستان در صفحه‌ی تویترش نوشت: "در پاسخ به حمله‌ی طالبان در پاسگاه نیروهای امنیتی افغان در ولسوالی نهر سراج ولایت هلمند حمله‌ی هوایی را انجام داده است." این در حالی است که بازی کثیف سیاسی امریکا با گروه نظامی طالبان از نو آغاز شده و نخستین جرقه‌های آن از زبان اشرف غنی در بارۀ عدم رهایی زندانیان طالب و به چالش کشیدن حمایت پاکستان ازین گروه به چشم می‌خورد.

برای پیشبرد این بازی کثیف؛ از یک‌سو در انتخابات تحریم‌شده از جانب اکثریت مردم و مملو از فساد، اشرف غنی با چراغ سبز امریکا برنده اعلام گردید تا برای تنازل بیشتر بر طالبان فشار آورده و به تدریج آنها را از موقف‌های قبلی شان کنار بیاورد. از جانب دیگر نهادهای جامعه مدنی، حقوق زنان و کمیسیون حقوق بشر نیز فعالیت‌های شان را چند برابر ساخته، تا در مذاکرات بین‌الافغانی بر طالبان فشار وارد نموده و برای حقوق و آزادی‌های زنان صدا بلند کنند.  

روی دیگر این بازی کثیف، اظهارات مایک پمپیو وزیر امور خارجه امریکاست، که از تعهدات مخفی طالبان با امریکا پرده برداشت. چنین اظهارات نیز می‌تواند شگاف‌های بزرگ و بی اعتمادی وسیعی را در میان صفوف طالبان به میان آورد، که در چنین شرایط، التیام آن برای رهبری طالبان کار دشوار خواهد بود.

بُعد دیگری این بازی کثیف؛ آتش‌بس با نیروهای اشغالگرِ امریکا و ادامۀ جنگ با نیروهای افغان است، که محبوبیت طالبان را در میان مردم به گونۀ بی‌سابقه کاهش می‌دهد. علاوه برین پر چالش‌ترین مرحلۀ پروسه به موفق رساندن مذاکرات بین‌الافغانی است، که محرکین اصلی اختلافات در آن خود سفارتخانه‌های اشغالگران می‌باشد، اما پهلوی آن می‌خواهند که مسوولیت تاریخی این بازی کثیف را خود افغان‌ها به دوش بکشند.

اما باز هم طالبان سرگرم ادامۀ مسیر پر خم و پیچ صلح امریکایی‌ست. چون طالبان واقعیت –شکست امریکا در افغانستان و عدم تعهد امریکا به پیمان‌ها- را درک نکرده و زبان امریکایی را -که همانا زبان منفعت است- نفهمیده اند. لذا با کمال تأسف در دام امریکا گیر افتاده‌اند، که موارد اساسی آن قرار ذیل می‌باشد:

الف؛ خودداری طالبان از هرنوع حملات بر امریکایان و منافع آن‌ها در افغانستان و جهان.

ب؛ جلوگیری از روابط طالبان با جهادی‌های بین المللی در سرزمین افغانستان.

ج؛ قبول نمودن گفتگو با حکومت دست‌نشانده در کابل و تمام جناح‌های که در جریان 19 سال با ارزش‌های امریکایی و غربی تربیت شده‌اند.

د؛ پذیرفتن تمام قوانین و معیارهای بین‌المللی و در نهایت مفهوم دولت-ملت.  

طالبان با پذیرفتن شرایط فوق الذکر از جهاد و ارتباط عقیدوی جهانی با گروه‌های جهادی دست کشیدند و بر اساس نظم فعلی بین‌المللی که توسط امریکا رهبری می‌شود بر سقوط خود در مهلکۀ دولت-ملت تصریح نمودند. پس این وظیفۀ مردم مسلمان و مجاهد افغانستان است که ابعاد مختلف این بازی کثیف امریکا را درک نموده و بر سیاستمداران، متنفذین و طالبان فشار وارد نمایند تا به‌جای ادامۀ این پروسه امریکایی آن را نخست متوقف ساخته و در نهایت غرور امریکا را درین مقبرۀ امپراتوری‌ها به خاک بمالد. زیرا جنگ افغانستان تنها با امضای توافقنامه ها حل نمی گردد، چون مشکل افغانستان یک مشکل افغانی نه، بلکه یک مشکل منطقوی و جهانی است. این مشکل تا زمانی‌که مسلمانان زیر یک چتر واحد جمع نشوند و خلافت راشده ثانی را تأسیس ننمایند، قابل حل نیست. ما به بارگاه الله سبحانه و تعالی استدعا می کنیم تا مسلمانان را اتحاد نصیب نموده و از مکر کفار و منافقین در امان داشته باشد و این آخرین سالی باشد که بدون خلافت زندگی می‌کنیم و سال آینده تحت چتر خلافت راشده و زیر سایۀ پرچم عقاب به پیشواز ماه رجب برویم.

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

سرزمین مقدس فلسطین آزاد نمی‌شود؛ مگر توسط لشکرهای مجاهدین!

  • نشر شده در فلسطین

(ترجمه)

ثنا و ستایش پروردگاری را که می‌گوید:

﴿فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيراً﴾

(الأسراء: ۷)

ترجمه: هنگامی‌که وعدۀ دوم فرا رسد، (آن‌چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورت‌های‌تان ظاهر می‌شود و داخل مسجد (الاقصی) می‌شوند؛ همان‌گونه که بار اول وارد شدند و آن‌چه را زیر سلطۀ خود می‌گیرند در هم می‌کوبند.

و درود و سلام بر امام پیامبران صلی‌الله‌علیه‌وعلی‌آله‌واصحابه‌وسلم، همان که گفت:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ، فَيَقْتُلُهُمْ الْمُسْلِمُونَ، حَتَّى يَخْتَبِئَ الْيَهُودِيُّ مِنْ وَرَاءِ الْحَجَرِ وَالشَّجَرِ، فَيَقُولُ الْحَجَرُ أَوْ الشَّجَرُ: يَا مُسْلِمُ يَا عَبْددَ اللَّهِ هَذَا يَهُودِيٌّ خَلْفِي، فَتَعَالَ فَاقْتُلْهُ إِلَّا الْغَرْقَدَ، فَإِنَّهُ مِنْ شَجَرِ الْيَهُودِ»

ترجمه: قیامت برپا نمی‌شود؛ مگر آن‌که مسلمانان به جنگ با یهود برخیزند و مسلمانان آنان را به قتل رسانند، تا آن‌که یهودیان خود را در پشت یک سنگ یا یک درخت پنهان کنند و آن سنگ یا درخت بگوید: ای مسلمان، ای بندۀ الله (سبحانه و تعالی)! این‌جا یک یهودی در عقب من است، بیا و او را به قتل برسان؛ جز درخت غرقد که چنین نمی‌گوید، چون آن درخت یهودیان است.

اما بعد، ای جماعت مبارک! به اذن الله سبحانه‌وتعالی:

امروز جمع شدیم تا در برابر ظالمان، خائنان، و استعمارگران، بلند و واضح اعلام کنیم که فلسطین کاملاً یک سرزمین اسلامی است و تنها از آن مسلمانان می‌باشد،‌ نه هیچ ملت دیگر و این‌که مؤمنان و مجاهدین راه الله سبحانه‌وتعالی معاملۀ ترامپ و تمام برنامه‌های خائنانه و ضعیف و توافق‌نامه‌های ننگین و شرم‌آور را زیر قدم‌های‌شان پایمال می‌کنند. الله سبحانه‌وتعالی این سرزمین را با کلمات‌اش چنین مبارک خوانده‌است:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾

(الأسراء: ۱)

ترجمه: پاک و منزه است خدایی‌که بنده‌اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی – که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم – برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بیناست.

خاک این سرزمین با خون هزاران شهید در طول تاریخ این امت، از هنگام فتح‌اش توسط عمر فاروق تا زمان خروج آخرین سرباز مسلمان و واگذاری‌اش به جماعت یهود، پاک شده‌است. از آن روز به بعد، مردم بی‌دفاع فلسطین هزاران شهید، زخمی و زندانی مرد، زن، طفل، پیر و جوان را برجای گذاشتند.

هویت اسلامی فلسطین و خاک‌اش با دستان کثیف فضولان و جنایت‌کاران آلوده نخواهد شد. مسلمانان و مردم فلسطین به یقین می‌دانند که این سرزمین، بنابر حکم الله سبحانه‌وتعالی و رسول‌اش صلی‌الله‌علیه‌وسلم، تنها از آن ایشان است، سرنوشت اشغال نابودی است و سرانجام امور از آن پرهیزکاران خواهد بود. فلسطین آزاد خواهد شد و مسکن مسلمانان و پایتخت خلافت راشدۀ ثانی خواهد بود، خلافتی‌که إِن‌شاءالله به‌زودی خواهد آمد. بنابراین، مسلمانان و مردم فلسطین نباید معاملۀ ترامپ را جز خطی روی کاغذ و یک تصمیم استعماری تازه ببینند که از ماقبل‌هایش هیچ تفاوتی ندارد. معاملۀ ترامپ نه یک عقب‌گرد یا حادثه‌ای ناگهانی برای مردم فلسطین؛ بلکه ادامۀ معاهدۀ اوسلو و توافق‌نامه‌های کمپ دیوید و وادی عربه بود.

مردم فلسطین بین تسلیم‌دهی حیفا، اکا، القدس و الخلیل فرق نمی‌گذارند، بین آنانی‌که می‌خواهند با دولت‌های اشغال‌گر صلح کنند و آنانی‌که خواهان تقسیم مناطق‌اند، تفاوتی ندیده و میان آنانی‌که ۷۸ درصد فلسطین یا ۸۲ درصد آن را به کفار واگذار می‌کنند فرقی نمی‌یابند؛ زیرا که واگذاری حتی یک وجب از سرزمین‌های مسلمانان خیانت است.

بلی، تمام فلسطین، از دریا تا خشکه، سرزمین اسلامی است و هیچ راه‌حلی برایش وجود ندارد، به جز آزادسازی کامل آن و ریشه‌کن کردن دولت یهود.

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾

(البقره: ۱۹۱)

ترجمه: آن‌ها را (بت پرستانی‌که از هیچ‌گونه جنایتی إِبا ندارند) هرکجا یافتید به قتل برسانید و از آن‌جا که شما را بیرون کردند (مکه)، آن‌ها را بیرون کنید.

تطبیق این برنامه‌های حقارت‌بار و زندگی در دولت ضعیف در هم‌جواری اشغال، خیانت به الله سبحانه‌وتعالی، رسول‌اش صلی‌الله‌علیه‌وسلم و مؤمنان است. به هر شکلی‌که زندگی کنند، به هرگونه‌ای‌که آن دولت باشد،‌ خواه در مرکز در شرق القدس یا در ابو دیس و العیزریه باشد فرقی ندارد.

بنابر همین دلیل، امروز جمع شدیم تا صدای‌مان را بلند کنیم و به امت مسلمه، علماء و لشکریان‌اش برسانیم که ما شدیداً به آنان نیاز داریم و نصرت را از هنگ‌ها، طیاره‌ها/هواپیماها و تانک‌ها می‌طلبیم تا کلیه این سرزمین مقدس را آزاد کنیم.  به فاجعه‌ای که بر فلسطین و مردم‌اش وارد شده‌است نقطۀ پایان گذاشته و کسانی را که خواهان تخریب این سرزمین، سرنوشت‌اش و سرنوشت مردم‌اش استند از میان برداریم، تا مسلمانان هم‌چو فاتحان پیروزمند وارد آن شوند؛ همان‌گونه که حضرت عمر فاروق برای اولین مرتبه در آن وارد شد.

ما امروز جمع شدیم که به معاملۀ ترامپ نه بگوییم، به راه‌حل دو دولت نه بگوییم، به تمام طرح‌های تسلیمی، مذاکره‌ها و خیانت‌ها نه بگوییم و اما به غرش طیاره‌ها/هواپیماها و لرزش تانک‌ها بلی بگوییم. بلی،... ما می‌خواهیم با سلاح به جنگ سلاح برویم، ما سربازانی؛ همانند: سربازان صلاح‌الدین می‌خواهیم.

ای ارتش اردن، افسران و رهبران ارتش الکرامه! به فلسطین بیایید و آن را از بی‌حرمتی یهودیان اشغال‌گر نجات دهید.

ای ارتش مصر، قهرمانانی‌که در رمضان از کانال عبور کردید و فرزندان عمرو بن عاص! به فلسطین بیایید؛ چون الاقصی به شما ضرورت دارد. عظمت گذشتۀتان را برگردانید و در خط مقدم آزادسازی فلسطین و جهاد به‌خاطر الله سبحانه‌وتعالی قرار بگیرید؛ همان‌گونه که در دوران جنگ‌های صلیبی چنین کردید.

ای ارتش پاکستان، شیران کوهستان و عاشقان اسلام، به سمت سرزمین اسراء پیامبرتان و اولین قبلۀ مسلمانان گام بردارید! آیا پیشانی‌تان دل‌تنگ سجده و خضوع در آن‌جا نشده‌است؟

ای ارتش ترکیه، ای فرزندان سلطان محمد فاتح و عبدالحمید، به محوطۀ مسجدالاقصی بیایید، همه دل‌تنگ دیدار شما اند!

ای ارتش الجزیره، عاشقان شهادت و فلسطین، به یاری مردم‌تان در فلسطین بیایید؛ چون به شما نیاز دارند!

ای ارتش‌های اندونیزیا، ایران، حجاز و سایر سرزمین‌های مسلمانان، القدس این‌جاست، محل اسراء پیامبرتان این‌جاست، سرزمین مقدس‌تان این‌جاست، پس بیایید آن را آزاد و پاک کنید!

ای ارتش‌های مسلمانان! این قول الله سبحانه‌وتعالی را به یاد بیاورید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ * إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ (التوبه: ۳۸ – ۳۹)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! چرا هنگامی‌که به شما گفته می‌شود: «به سوی جهاد در راه الله (سبحانه‌وتعالی) حرکت کنید» بر زمین سنگینی می‌کنید (و سستی به خرج می‌دهید)؟! آیا به زندگی دنیا به‌جای آخرت راضی شده‌اید؟! با این‌که متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست! اگر (به سوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می‌کند و گروه دیگری غیر از شما را به‌جای شما قرار می‌دهد و هیچ زیانی به او نمی‌رسانید. الله (سبحانه‌وتعالی) بر هر چیزی تواناست.

ما امروز جمع شدیم تا انرژی علمای دین را که الله سبحانه‌وتعالی برای حفظ دین‌اش به آنان اعتماد کرده‌است، احیاء کنیم و آنان را از همان چیزی هشدار دهیم که الله سبحانه‌وتعالی هشدار داده‌است، تا باشد مکلفیتی را که الله سبحانه‌وتعالی برای تحریک مسلمانان به‌منظور اقامۀ دین الله بر روی زمین و حمل جهاد در راه او سبحانه‌وتعالی بر دوش‌شان گذاشتۀ‌است، اجرا کنند. او سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَننَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ﴾

(آل عمران: ۱۸۷)

ترجمه: (به‌خاطر بیاورید) هنگامی را که الله (سبحانه‌وتعالی) از کسانی‌که کتاب (آسمانی) به آن‌ها داده‌شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید؛ ولی آن‌ها آن را پشت سر افکندند و به بهای کمی فروختند و چه بد متاعی می‌خرند!

ای علمای الازهر، حجاز، زیتونه و سایر علمای مسلمانان! آیا عزالدین بن عبدالسلام در میان شما نیست؟ ای شماهایی‌‌که به مردم می‌آموزانید که تنها از الله سبحانه‌وتعالی بترسند که نباید از مخلوق در معصیت خالق اطاعت کنند که عدم حمایت از الله سبحانه‌وتعالی و ضعف مسلمانان یک گناه بزرگ است و این‌که جهاد در راه الله سبحانه‌وتعالی برای آزادسازی الاقصی الزامی است و بها و پاداش عظیم دارد! پس چرا لب نمی‌گشایید؟ چرا پرده از حق بر نمی‌دارید؟ آیا از زندان‌های این حکام جنایت‌کار و خائن می‌هراسید؟

﴿فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ (التوبه: ۱۳)

ترجمه: با این‌که الله (سبحانه‌وتعالی) سزاوارتر است که از او بترسید؛ اگر مؤمن استید.

برای تطبیق وعدۀ الله سبحانه‌وتعالی به‌منظور اقامۀ دین الله بر روی زمین و جهاد در راه او سبحانه‌وتعالی، در صفوف امت از یک‌دیگر سبقت بگیرید. شما با انجام این مأموریت می‌توانید خود و امت‌تان را نجات دهید و از الله سبحانه‌وتعالی اطاعت کنید، او نیز شما را یاری خواهد رساند و پاداش اعمال‌تان را فراموش نخواهد کرد.

ای گروه‌ها و سازمان‌ها!

ما این سخن الله سبحانه‌وتعالی را برای‌تان یادآوری می‌کنیم:

﴿أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ﴾ (الحدید: ۱۶)

ترجمه: آیا وقت آن نرسیده‌است که دل‌های مؤمنان در برابر ذکر الله (سبحانه و تعالی) و آن‌چه از حق نازل کرده‌است، خاشع گردد؟!

آیا زمان آن فرا نرسیده‌است که حقیقت را ببینید و بدانید که نه شورای امنیت و سازمان ملل؛ بلکه دین، اسلام و امت‌تان همانا مسیر آزادی شما است؟!

آیا زمان آن فرا نرسیده‌است که درک کنید امریکا، روسیه، انگلستان، فرانسه و یهودیان، متحدان یک‌دیگر و دشمن اسلام و امت اسلامی‌اند؟!

آیا زمان آن فرا نرسیده‌است تا به این سخنان الله سبحانه‌وتعالی گردن نهید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾ (المائده: ۵۱)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! یهود و نصارا را ولی (دوست و تکیه‌گاه خود) انتخاب نکنید، آن‌ها اولیای یکدیگراند. کسانی‌که از شما با آنان دوستی کنند از آن‌ها استند؛ خداوند جمعیت ستم‌کار را هدایت نمی‌کند. (ولی) کسانی را که در دل‌های‌شان بیماری است می‌بینی که در (دوستی با آنان) بر یک‌دیگر پیشی می‌گیرند و می‌گویند: «می‌ترسیم حادثه‌ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آن‌ها داشته باشیم!)» شاید الله (سبحانه‌وتعالی) پیروزی یا حادثۀ دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان پیش بیاورد و این دسته از آن‌چه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند.

آیا زمان آن فرا نرسیده‌است تا آنانی را که مرض قلبی داشتته، عزت و احترام را در شتافتن به سوی کشورهای کفری، شورای امنیت و نهادهای بین‌المللی می‌جویند، کنار بگذاریم؟!

﴿بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً * الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً﴾

(النساء: ۱۳۸)

ترجمه: به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آن‌هاست. همان‌ها که کافران را به‌جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان می‌جویند، با این‌که همۀ عزت‌ها از آن الله (سبحانه‌وتعالی) است؟!

اکنون زمان آن فرا رسیده‌است که خیانت سازمان آزادی‌بخش فلسطین و حکام مصر، اردن، قطر، ترکیه، ایران و دیگر رژیم‌های حاکم در جهان اسلام و توطئۀشان علیه خواست فلسطین را درک کنید. آیا آنان حافظان و پاسداران واقعی دولت یهود نیستند؟!

به الله قسم که اکنون زمان آن فرا رسیده‌است که سریعاً به ریسمان محکم الله سبحانه‌وتعالی چنگ بزنید و تمام دشمنان اسلام را از خود دور کنید، از دین‌تان حمایت نموده و به سوی امت‌تان بازگردید؛ زیرا که برای تأسیس خلافت و جهاد در راه الله سبحانه‌وتعالی برای آزادسازی کامل این سرزمین مقدس، بایستی حمایت آنان را به دست آورید.

ای مسلمانان!

فلسطین سرزمین شما و محل اسراء پیامبرتان است، افتخار آزادسازی آن تنها نصیب عابدین الله سبحانه‌وتعالی زیر لوای رهبری؛ همانند: صلاح‌الدین خواهد شد؛ نه حکام برده‌ای‌که اسلام را رها کرده و هم‌پیمان کفار شده‌اند. پس تخت‌های خیانت‌کاران به الله سبحانه‌وتعالی و رسول‌اش صلی‌الله‌علیه‌وسلم را سرنگون کنید. کسانی را حمایت کنید که می‌خواهند خلافت را تأسیس کنند، خلافتی‌که تمام موانع سر راه برای کسب افتخارتان را برمی‌چیند.

ای مسلمانان سرزمین مقدس فلسطین!

شما اکنون عاقبت انضمام به راه‌حل‌های بین‌المللی و برنامه‌های استعماری را تجربه کرده‌اید و اکنون با چشمان‌تان می‌بینید که هیچ رستگاری برای شما، به‌جز در آغوش گرفتن دین‌تان و حفظ این سرزمین مقدس، وجود ندارد. صبر کنید، بردبار باشید، استوار بمانید و از الله سبحانه‌وتعالی تقوا کنید، باشد که پیروز شوید و در مقابل تمام طرح‌هایی؛ مثل: معاملۀ ترامپ، راه‌حل دو دولت و راه‌حل یک دولت، که به دولت‌های غاصب مشروعیت می‌دهد، متحد شوید. دین‌تان را حقیر جلوه ندهید، به واگذاری ذره‌ای از سرزمین‌تان راضی نشوید و بدانید که پیروزی در صبر است. بناءً الله را یاری دهید، او نیز شما را یاری می‌دهد و قدم‌های‌تان را استوار می‌سازد. به الله قوی و عزیز اعتماد داشته باشید و به امت‌تان که بهترین امت است که برای مردم خارج شده‌است، اعتماد کنید. این همان امتی است که الله سبحانه‌وتعالی برای دین و وحی‌اش برگزیده و برای بشریت گواه است. آن‌چه امروز بر امت رخ می‌دهد عامل تحریک مجد و افتخارش بوده، به یاری الله سبحانه‌وتعالی تمام خائنان به الله و رسول‌اش را بیرون خواهیم کرد و امت بر مبنای کتاب الله و سنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم متحد خواهد شد. إِن‌شاءالله به‌زودی مسلمانان را در مسجدالاقصی جمع و القدس را سرزمین اسلام اعلان خواهیم کرد.

﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ﴾

(محمد: ۱۱)

ترجمه: این برای آن است که الله (سبحانه‌وتعالی) مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آوردند؛ اما کافران مولایی ندارند.

بناءً ای جماعت مبارک! دستان‌تان را بلند کنید و از الله سبحانه‌وتعالی بخواهید که:

ای الله، ای برپا نگه‌دارندۀ آسمان‌ها و زمین، ای منعم دنیا و آخرت! ما را رحمتی از جانب خود عطا کن تا قلب‌های ما و تمام مسلمانان هدایت شود، صفوف مسلمانان یک‌جا گردد، صدای‌شان بدین‌گونه وحدت یابد و تصمیم‌شان برای یاری دادن به دین و برپایی قانون‌ات استوار بماند.

ای الله، ما از کافران به سوی تو روی می‌گردانیم، ما از ریاکاران و خائنان به سوی تو روی می‌آوریم و ما از حکام خائن سرزمین‌های اسلامی به سوی تو آمده‌ایم!

ای الله، از رحمت‌ات به ما یاری رسان! ای رحمان و ای نعیم، از رحمت‌ات به ما یاری رسان! ای الله، از رحمت‌ات به ما یاری رسان! مسلمانان را از این خیر محروم نساز و قلب‌های‌شان را برای پذیرش آن باز کن! بگذار قلب‌های‌شان برای نصرت دین‌ات بتپند و افتخار حضور در لشکر مجاهدین راه آزادی مسجدالاقصی و محل اسراء پیامبر حبیب‌ات را برای‌مان عطا کن.

ای الله، ما از تو خلافت به طریقۀ نبوت می‌خواهیم! خلافتی‌که دین را برپا می‌کند و اسلام را هم‌چون یک پیام خیر، هدایت و رحمت به جهانیان می‌رساند؛ پس ما را از زمرۀ کسانی بگردان که شاهد نصرت‌ات بر مؤمنان‌اند.

ثنا و ستایش بر پروردگار عالمیان و درود و صلوات بر پیامبری‌که رحمت جهانیان است.

حزب‌التحریر – سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

از شیخ بزرگوار عصام عمیره (ابو عبدالله)

بیت المقدس-سرزمین مبارک فلسطین

جمعه, ۴ رجب المحرم ۱۴۴۱ه مطابق ۲۸ فبروری ۲۰۲۰م

ادامه مطلب...

برگزیده هایی از درس ها و خطبه های شیخ یوسف مخارزه (ابو همام)

شنبه, ۵ رجب المحرم ۱۴۴۱ه مطابق ۲۹ فبروری ۲۰۲۰م

ادامه مطلب...

برگزیده هایی از درس های مسجد توسط استاد ابو اسامه البحری

عضو حزب التحریر در سرزمین مبارک فلسطین

سه شنبه, ۸ رجب المحرم ۱۴۴۱ه مطابق ۳ مارچ ۲۰۲۰م

ادامه مطلب...

مایک پومپیو می‌خواهد به گردن حاکمان آسیای‌میانه افسار بیندازد!

(ترجمه)

خبر:

به تاریخ 3 فوریه سال جاری میلادی نشستی بین وزرای خارجه کشورهای آسیای میانه و پومپیو، وزیر امور خارجه آمریكا در چارچوب نشست‌های مشترکC5 +1  برگزار شد كه وزارت خارجه ازبکستان در صفحه وب خود بیانیه مشترکی از نشست وزرایC5 +1  به شکل ویژه منتشر كرد. در این بیانیه آمده است: "توسعه اخیر فرایندهای منطقه‌ای بر اهمیت روابط مشترکC5 +1  را تأکید می‌کند که به حفظ گفتگو محرمانه و تعامل عملی بین شرکت کننده‌گان در تضمین صلح پایدار، ثبات و رفاه در آسیای میانه کمک کند. امریکا حمایت پایدار خود را از حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشورهای منطقه و هم‌چنین تعهد پایدار خود را برای گسترش همکاری‌های منطقه‌ای چندجانبه در همه زمینه‌های مورد علاقه را تأیید می‌کند. به منظور استفاده مؤثر از داشته‌های منطقه آسیای میانه، شرکت کنندگان قصد دارند تلاش‌هایی را برای توسعه مشارکت‌ها انجام دهند."

تبصره:

سیاست امریکا به نظام سرمایه‌داری کافر متکی است و روش گسترش آن استعمار سایر کشورهاست. هیچ کشوری در جهان نتوانسته است در مقابله با سیاست آمریکا قرار بگیرد؛ بلکه برعکس این کشورها در بحران های بدهی اقتصادی، سیاسی، بشردوستانه و سایر بحران‌های مختلف فرو رفته اند. در طول قرن گذشته، امریکا در بیش از 40 جنگ در قاره‌های مختلف جهان شرکت کرده و درگیری های نظامی اخیر خود را در افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، هایتی، سومالی و یمن آغاز کرده است.

واضح است که امریکا برنامه‌ای برای آسیای میانه دارد. این طرح بخشی از برنامه دیگری به نام خاورمیانه است. ما می‌بینیم که امریکا به موفقیت رسیده و از طریق حاکمان دست‌نشانده و دیکتاتورهایی‌که خائن امت اسلامی هستند "خاورمیانه" را کنترل می‌کند. اکنون امریکا برای نفوذ به آسیای میانه حمله کرد تا آنچه را که "خاورمیانه بزرگ" می‌نامد، تشکیل دهد تا منابع طبیعی آن را مکیده؛ همانطور که برای استعمارگران مناسب است.

حاکمان آسیای میانه تحت تأثیر سیاست روسیه قرار دارند. اما روسیه همان چیزی نیست که دیروز در زمان اتحاد جماهیر شوروی بود؛ وقتی که ایدیولوژی کمونیستی بر این کشور حاکم بود که امکان امریکا می تواند رقابت کند. امروزه روسیه به سرعت تحقیر می‌شود و به اصطلاح ضمیمه‌های مواد اولیه تبدیل می‌شود. بنابر این، پوتین سعی می‌کند جاه‌طلبی‌های خود را نشان دهد و سعی می‌کند وارد سیاست جهانی شود؛ اما انحطاط ایدیولوژی اثر مهم خود را دارد که کمک بازووان آهنی را کم می‌کند.

از طرف دیگر، حاکمان آسیای میانه که عقب‌مانده‌گی مبدئی و سیاسی دارند، ساده‌لوحانه معتقدند که امریکا روابط موازی با آن‌ها برقرار خواهد کرد و آن‌ها را کشورهای مستقل می‌نامد. در حقیقت همیشه این اتفاق خواهد افتاد. در ابتدا امریکا آن‌ها را در تعهدات و قرض غرق خواهد کرد و  در کشورهای‌شان دریچه سودجوئی‌های بزرگ را باز می‌کنند؛ با این‌که می‌داند مسوولین فاسد اموال را به غارت می‌برند و سپس خواستار پرداخت قرضه‌ها می‌شود. دیکتاتورهای آسیای میانه نیز به نوبه خود قادر به بازپرداخت بدهی نیستند؛ آن‌ها باید در قالب تأمین منابع طبیعی برای اندک پول، امتیازاتی بگیرند یا این‌که مجبورند تصمیمات سیاسی اتخاذ کنند که به نفع آمریکا باشد.

این ظالمان فاسد در آسیای میانه شبیه سگ‌هایی هستند که افسار را برگردن خویش انداخته اند. آن‌ها پشت هرکسی‌که این افسار را بر دست خویش بگیرد، دم تکان می‌دهند. آن‌ها با دشمنان الله سبحانه وتعالی بر ضد اسلام و مسلمانان یکجا هستند! آن‌ها از وضعیت مردم خود نگران نیستند. آن‌ها فقط نگران قدرت و پول هستند. به خاطر اربابان خود ملحدان غرب و شرق به بهانه جنگ (تروریسم و ​​افراط گرایی) مسلمانان را زندانی می‌کنند، از پرستش پروردگارشان جلوگیری می‌کنند و با برگشتن اسلام در زندگی می‌جنگند!

ای مسلمانان! این وضعیت رو به وخامت فقط با دست خود شما قابل تغییر است. الله متعال در کتاب عزیز خود می‌گوید:

﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾

[رعد: ١١]

ترجمه: بی‌گمان الله وضعیت هیچ قومی را دگرگون نمی‌کند تا آن‌که رویه و حالتی را که در خودشان است، تغییر دهند.

ای علمایی‌كه برای جلب رضایت ظالمان فتوا صادر می‌كنید! این حاکمان فاسد را رها کنید، به كسانی‌كه زندگی آخرت را به خاطر جهان فروخته‌اند، گوش ندهید و به تغییر واقعی ملحق شوید! تغییر واقعی این است که فکر جدایی دین از زندگی را از بین ببریم. ما مسلمان هستیم، به الله ایمان داریم! دین ما اسلام است و اسلام نظامی برای فرد، جامعه و دولت است! با حزب التحریر بیپوندید تا اسلام در زنده‌گی برگردد! برای فعالیت بخاطر برگرداند دولت خلافت راشده بر منهج نبوت بپیوندیدتا باشد که الله سبحانه وتعالی ما را به آنچه دوست دارد و آنچه او را راضی می‌کند، یاری کند!

نویسنده: الدرخمزین

مترجم: احمد صابر "خالد"

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش :
در کتاب‌های ما نوشته شده است که حاجات اساسی برای انسان سه‌چیز است: طعام، لباس و مسکن. آیا این درست است که ما تداوی را جزء حاجات اساسی انسان بگوییم؟ آن‌چه که در عبارات پایین می‌آیند: بعضی ازامراضِ سنگینی وجود دارند که اگر معالجه کرده نشود، بدون شک که جسم انسان ضرر بزرگ را متقبل می‌شود؛ پس ترک تداوی دراین‌صورت بنابر قاعدۀ «لاضرر ولاضرار»؛ یعنی: ضرر رسانیدن بر کسی و یا ضرر رسانیدن بر هم‌دیگر درست نمی‌باشد. آیا درست است که امراض را به دوبخش شدید و خفیف تقسیم نماییم؟ مرض‌های خفیف؛ مانند: سرماخوردگی، ریزش، سردردی وغیره که تداوی این‌گونه مرض‌ها حکم مندوب را به خود داشته و مرض‌های سنگین؛ مثل: عملیات قلب، دماغ، انفلونزا وشکستگی ساق پای وغیره که تداوی آن‌ها حکم فرض را به خود می‌گیرند. 

پاسخ :
حاجات اساسی به دوقسم‌اند:

اول- حاجات اساسی افراد: "مطعومات، ملبوسات و مسکن" می‌باشند.

دوم- حاجات اساسی امت: "تداوی، امنیت و آموزش" است. این موضوع در جلد دوم کتاب شرح مقدمۀ دستور، مادۀ 125 مفصل بیان شده است که فکر کنم نسخۀ تصحیح شدۀ کتابِ "شرح مقدمۀ دستور، جلد دوم" به زبان شما ترجمه نشده است؛ درآن‌صورت پاسخ‌تان را دریافت می‌کردید. به هرحال، آن‌چه که در نص آمده به شما نقل می‌کنم: "و اما ادلۀ شرعی بر آن است که مطعومات، ملبوسات و مسکن، اساسی‌ترین حاجات افراد به شمار می‌روند. احمد با سند صحیحی‌که  احمد شاکر آن را از طریق عثمان بن عفان رضی‌الله‌عنه صحیح دانسته است، روایت می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«كُلُّ شَيْءٍ سِوَى ظِلِّ بَيْتٍ، وَجِلْفِ الْخُبْزِ، وَثَوْبٍ يُوَارِي عَوْرَتَهُ، وَالْمَاءِ، فَمَا فَضَلَ عَنْ هَذَا فَلَيْسَ لابْنِ آدَمَ فِيهِ حَقٌّ»
ترجمه: هرچیز، غیر سایه خانه‌‌ای، نان خشک، لباسی‌که عورت‌اش را پوشاند؛ هرآن‌چه اضافه از این‌ها است،بنی آدم دیگر حقی ندارند.

حدیث مذکور به این لفظ نیز آمده و ترمذی آن را حسن و صحیح گفته است:

«لَيْسَ لابْنِ آدَمَ حَقٌّ فِي سِوَى هَذِهِ الْخِصَالِ: بَيْتٌ يَسْكُنُهُ، وَثَوْبٌ يُوَارِي عَوْرَتَهُ، وَجِلْفُ الْخُبْزِ وَالْمَاءِ»

ترجمه: بنی آدم غیر این سه چیز: خانه‌ای که سکونت کند، لباسی‎‌که بدن خویش را بپوشاند، نان خشک و آب حقی ندارد

پس کلمات «ظِلُّ بَيْتٍ، بَيْتٌ يَسْكُنُهُ، ثَوْبٌ يُوارِي عَوْرَتَهُ، جِلَفُ الخُبْزِ وَالْمَاءِ» که در هردو حدیث آمده دلالت بر خوردنی، پوشیدنی و مسکن دارد و جمله «فَمَا فَضَلَ عَنْ هَذَا فَلَيْسَ لابْنِ آدَمَ فِيهِ حَقٌّ» صراحتاً تأکید دارد که آن‌چه مجزا ازین سه مسألۀ حیاتی باشد، اساسی محسوب نمی‌گردد و با اشباع این سه موضوع تمام اساسات دیگر اشباع می‌گردد. پس دلایل شرعی‌ای وجود دارد که تنها رفع حاجات اساسی انسانی را به‌گونۀ فردی بالای دولت واجب نمی‌گرداند؛ بلکه رفع حاجات اساسی‌ِ رعیت دولت اسلامی؛ از قبیل: امنیت، طبابت و آموزش بالای دولت واجب است. اما تأمین امنیت دقیقاً از واجبات دولت اسلامی است. پس بر دولت اسلامی لازم است‌ که امن وامنیت را برای رعیت فراهم کند؛ حتی اگر دولت خلافت توان حفظ امنیت آن را نداشته باشد، وجود کیان دولت در خطر است؛ زیرا شرطی‌که در دارالاسلام وجود دارد، اینست که دولت اسلامی قادر به حفظ امنیت و قوت دفاع را ازخود داشته باشد. به همین دلیل، هنگامی‌که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم خبرهجرت را به مسلمین داد، اولین چیزی را که یادآورشد، امنیت آن بود. ابن اسحق در سیرت‌اش روایت کرده که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم به اصحابش در مکه گفت:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ جَعَلَ لَكُمْ إِخْوَاناً وَدَاراً تَأْمَنُونَ بِهَا»
ترجمه: حقا که الله (سبحانه وتعالی) برای شما برادران و سرزمینی را در نظر گرفته که شما درآن احساس آرامش و امنیت می‌کنید.

قسمی‌که انصار هنگام استقبال از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و دوستش ابوبکر گفتند. در زمینه احمد با سند صحیح از انس رضی الله عنه روایت می‌کند:

«فَاسْتَقْبَلَهُمَا زُهَاءُ خَمْسِمائةٍ مِنَ الأَنْصَارِ حتى انْتَهَوْا إِلَيْهِمَا. فقالت الأنصارُ: انْطَلِقَا آمِنَيْنِ مُطَاعَيْنِ»

ترجمه: پس به تعداد پنج‌صد نفر از انصار، رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) و ابوبکر را تا وقتی رسیدن به مدینه استقبال کردند و انصار گفتند: با آرامی و آسودگی تشریف بیاورید.

پس  امنیت امت از مهم‌ترین واجبات دولت اسلامی محسوب می‌گردد. هم‌چنین حفظ صحت و فراهم کردن زمینه‌های درمانی؛ از قبیل زایشگاه‌ها و شفاخانه‌ها که از جمله ملکیت‌های عامۀ مسلمانان بوده وهمۀ مردم از آن استفاده می‌نمایند، نیز از واجبات دولت پنداشته ‌می‌شود و باید برای رعیت فراهم نماید. ازاین‌رو معالجه و درمان از جمله بهره‌برداری و مصالح عامۀ امت ‌پنداشته شده است. آن‌چه که مربوط به مصالح و منافع امت است، بردولت واجب است که در مقابل این پدیده ایستادگی کند؛ زیرا عملی نمودن این خدمات از جمله واجبات دولت است که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرمایند:

«الإِمَامُ رَاعٍ وَهُوَ وَمَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»

ترجمه: امام  رهبر بوده و او در مقابل رعیت خود مسؤل است.

این حدیث را بخاری ازعبدالله بن عمر روایت کرده است و حدیث فوق دلالت بر مسؤلیت دولت دارد که صحت و درمان  از مسؤلیت و وجیبۀ دولت است که آن را باید تنظیم نماید و این یک نص عام بر مسئولیت دولت پیرامون صحت و طبابت است که رعایت این دو امر را شامل وجبه دولت قرار می‌دهد. برعلاوه دلایلی ویژه‌ای در زمینه وجود دارد. مسلم از جابر روایت می‌کند که گفت:

«بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِلَى أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ طَبِيبًا فَقَطَعَ مِنْهُ عِرْقًا ثُمَّ كَوَاهُ عَلَيْهِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم طبیبی را به أبی بن کعب فرستاد؛ پس وی یک رگ بدن آن‌ را قطع و سپس آن ‌را پیوند کرد.

حاکم در مستدرک از زید بن اسلم و از پدرش  روایت کرده است که  گفت: «مَرِضْتُ فِي زَمَانِ عُمَرَ بِنَ الْخَطَّابِ مَرَضاً شَدِيداً فَدَعَا لِي عُمَرُ طَبِيباً فَحَمَانِي حَتَّى كُنْتُ أَمُصُّ النَّوَاةَ مِنْ شِدَّةِ الْحِمْيَةِ» ترجمه: من در دوره حاکمیت عمر بن خطاب رضی الله عنه شدیداً مریض شدم که عمر برای من طبیبی را طلب کرد که من تب داشتم؛ حتی به اندازۀ تبم شدت داشت که دانۀ خرما را می‌مکیدم.

لهذا رسول الله صلی الله علیه وسلم منحیث حاکم، طبیبی را برای ابی بن کعب فرستاد و عمر رضی الله عنه نیز منحیث خلیفه دوم مسلمانان، طبیبی را نزد اسلم خواست تا مداوایش کند و این دو دلیل دلالت بر این دارد که صحت و درمان از حاجات اساسی امت و از واجبات دولت شمرده شده و درمان آن برای نیازمندان و رعیت کاملاً مجانی می‌باشد.

در خصوص آموزش؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم  در مقابل آزادی اسِرای کفار قرار گذاشت تا ده نفر از فرزندان مسلمین را خط و کتابت  آموزش دهند و این فدیه از غنائم مربوط به ملکیت عامه امت اسلامی است. پس دادن اجوره و معاش معلمین به اندازه مشخص و معین از بیت المال، مسئولیت آموزش را بدوش دولت می‌اندازد و هم‌چنین این موضوع مورد تأیید اجماع صحابه نیز قرار گرفته است.

 پس بر دولت لازم است امنیت، خدمات صحی و آموزش را برای امت به شکل کلی فراهم سازد. مصارف این امور از بودجۀ بیت المال پرداخت می‌گردد، مستفیدین آن فرقی ندارد که مسلمان است یا ذمی  ویا فقیر یا غنی. از آنجایی‌که ارایه خدمات اساسی فردی و عامه‌ای رعیت از اهمیت به سزای برخوردار است؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم ارایه خدمات اساسی را مانند بدست آوردن همه‌ای دنیا خوانده است که ارایه این جمله کنایه مبین اهمیت آنست؛ چنانچه ترمذی از طریق سلمه بن عبید الله بن محصن انصاری او از پدر خویش که از زمره یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم است، روایت کرده گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ أَصْبَحَ مِنْكُمْ آمِنًا فِي سِرْبِهِ، مُعَافًى فِي جَسَدِهِ، عِنْدَهُ قُوتُ يَوْمِهِ، فَكَأَنَّمَا حِيزَتْ لَهُ الدُّنْيَا»

ترجمه: هریک از شما که از امنیت روانی(جانی) و سلامت جسمی برخوردار است و خوراک روزانه‌اش نزد او یافت می‌شود، گویا از تمام دنیا برخوردار است.

ابو عیسی این حدیث را حسن و غریب خوانده هم‌چنین ابن ماجه با اسناد حسن خود و ابی‌نعیم در کتاب الحلیه از طریق ابی درداء حدیثی را مانند آن با زیادت کلیمه "بحذافیرها" چنین روایت کرده: «حِيزَتْ لَهُ الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا». فشرده این‌که حاجات اساسی انسان دو نوع است:

حاجات اساسی فردی: شامل خوراکه، ملبس و مسکن است و دولت اسلامی زمینه این خدمات را برای تک تک از افراد مطابق به احکام شرعی چنین فراهم می‌سازد که هرکه توانست از عمل خویش بدست آورد و هرکه نتوانست از طریق خانواده‌اش و هرگاه کسی ازین طریق هم نتوانست، از طرف دولت خدمات ارایه می‌گردد.

حاجات اساسی رعیت: عبارت است از امنیت، خدمات صحی و آموزش است. دولت اسلامی برای همگان زمینه استفاده آن را فراهم ساخته و برای ارایه این خدمات شفاخانه‌ها، دکتوران، متخصیص  وهم چنین وسایل امن و آموزش را فراهم می‌سازد.

اما آنچه را که از حکم شرعی را پیرامون تداوی ارایه کرده‌ای که تداوی مرض در حالت خفت آن مندوب و در حالت شدت  فرض است؛ واقعیت امر چنین نیست؛ بلکه حکم شرعی در مورد تداوی و درمان مندوب است؛ برابر است که مرض خفیف باشد و یا شدید، مگر این‌که مرض برای انسان قضای الله سبحانه وتعالی واقع گردد .دلایل در زمینه حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است:

«جَاءَ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَتَدَاوَى؟ قَالَ: نَعَمْ، فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْ دَاءً إِلاَّ أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً، عَلِمَهُ مَنْ عَلِمَهُ وَجَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ»

ترجمه: یک اعرابی نزد رسول الله صلی الله آمد و گفت: یا رسول الله آیا خود را درمان نکنیم؟ فرمودند: بلی خودرا درمان کنید، الله هیچ بیماری را قرار نداده؛ مگر این‌که دارویی برای آن قرار داده است؛ می‌داند کسی‌که علمیت آن را داشته باشد و نمی‌داند کسی‌که درجهالت خود رود.

احمد از اسامة بن شریک وهم‎چنین  طبرانی ازمعجم الکبیر از اسامه بن شریک روایت می‎کند که گفت:

«كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ، فَأَتَاهُ نَاسٌ مِنَ الأَعْرَابِ فَسَأَلُوهُ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَتَدَاوَى؟ قَالَ: نَعَمْ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يُنْزِلْ دَاءً إِلا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً»

ترجمه: ما همرای رسول الله صلی الله علیه وسلم بودیم که مردمانی از اعراب نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده گفتند: یا رسول الله آیا خود را  تداوی نکنیم؟ رسول الله گفت: بلی، بدون شک که الله هیچ دردی را بدون شِفاء نازل نکرده است.

هم‎چنین ترمذی از  اسامه بن شریک به لفظ دیگری روایت کرده:

«قَالَتْ الأَعْرَابُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَلا نَتَدَاوَى؟ قَالَ: نَعَمْ، يَا عِبَادَ اللَّهِ تَدَاوَوْا، فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَضَعْ دَاءً إِلا وَضَعَ لَهُ شِفَاءً، أَوْ قَالَ دَوَاءً إِلا دَاءً وَاحِدًا، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَا هُوَ؟ قَالَ: الْهَرَمُ»

{قال الترمذي وَهَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ}

ترجمه: اعراب گفتند یا رسوالله آیا خودرا تداوی نکینم؟ رسول الله گفت: بلی ای بندگان الله خودرا تداوی کنید. به درستی الله بیماری و دارو را نازل کرده و برای هر درد دوایی قرار داده؛ پس خودرا مداوا کنید. الله هیچ دردی را بدون شِفاء نگذاشته و یا گفته که هیچ دردی بدون دوا نیست؛ مگر بر یک‌چیز، گفتند: یارسول الله او چیست؟ گفت که اوهَرم است.

هَرَم به فتح هـ و ر به معنی ضعف پیری که از علائم آن مرگ شناخته شود، یعنی مرگ تداوی ندارد. احمد از انس روایت کرده که رسول الله صلی الله گفت:

«إِنَّ اللَّهَ حَيْثُ خَلَقَ الدَّاءَ، خَلَقَ الدَّوَاءَ، فَتَدَاوَوْا»

ترجمه: به درستی که الله بیماری و دارو را خلق کرده و برای هردرد دارویی قرار داده، پس خود را تدوای و درمان کنید.

در احادیث فوق در خصوص تداوی امر رسول الله صلی الله علیه وسلم است که یکبار به لفظ صریح و بار دیگر در پاسخ به جمله‎ای استفهامیه که آیا خود را تداوی کنیم؟ فرمود: خود را تدای کنید. صیغه امر طلب را افاده می‎کند؛ نه وجوب را. افاده وجوب زمانی است که امر جازم باشد و جزم احتیاج به قرینه دارد که دلالت بر جزم بودن آن نماید؛ اما در این احادیث کدام قرینه‌ای برای وجوب وجود ندارد.

علاوه بر آن احادیث دیگری امربه جواز ترک تداوی شده است واین احادیث نفی افاده وجوب می‌کند. مسلم از عمران بن حصین روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مِنْ أُمَّتِي سَبْعُونَ أَلْفًا بِغَيْرِ حِسَابٍ» ، قَالُوا: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: «هُمُ الَّذِينَ لَا يَسْتَرْقُونَ، وَلَا يَتَطَيَّرُونَ، وَلَا يَكْتَوُونَ، وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»

{رواه مسلم}

ترجمه: هفتاد هزار کس از امت من بدون حساب و کتاب داخل جنت می‌شود، گفتند: آن‌ها کی‌ها هستند یا رسول الله؟ فرمود:  آنان کسانی اند که تقاضایی نمی‌کنند تا کسی بر آن‌ها رقیه بخواند و چیزی را شوم نمی‌دانند و داغ نمی‌کنند و بر پروردگار خود توکل می کنند.

بخاری از ابن عباس رضی الله عنه روایت می‌کند که گفت:

«هذه المرأة السوداء أتت النبي صلى الله عليه وسلم فقالت، إني أصرع وإني أتكشف، فادع الله لي، قال «إِنْ شِئْتِ صَبَرْتِ وَلَكِ الجَنَّةُ، وَإِنْ شِئْتِ دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَكِ» فقالت: أصبر، فقالت إني أتكشف، فادع الله أن لا أتكشف، فدعا لها»

ترجمه: زن سیاه‌پوست نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد گفت: من دچار صرع  نوع بیماریی‌که توأم با سر درد است، می‌شوم و در نتیجه عورتم آشکار می‌شود، نمی‌توانم لباس‌هایم را مرتب نگهدارم و بدنم نمایان می‌شود؛ پس برایم دعا کن تا عورتم آشکار نشود، رسول الله صلی الله علیه وسلم در حقش دعا کرد.

پس این دو حدیث دلالت به ترک تداوی می‌کند؛ طوری‌که در حدیث اول کسانی را که بدون محاسبه وارد بهشت می‌شوند توصیف نمود. آنان کسانی هستند که تقاضای رقیه (دم کردن) نمی‌کند و داغ نمی‌کند؛ یعنی تداوی نمی‌کنند، بلکه کار را به پروردگار خویش می‌گذارند که دم کردن و داغ کردن کنایه از تداوی است. این درحالی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در احادیث دیگر بر دم کردن تشویق کرده است و جبرئیل علیه السلام بالای رسول الله صلی الله علیه وسلم رقیه کرده است؛ چنانچه در حدیثی رسول الله صلی علیه وسلم فرموده است:

«الشِّفَاءُ فِي ثَلاَثَةٍ: فِي شَرْطَةِ مِحْجَمٍ، أَوْ شَرْبَةِ عَسَلٍ، أَوْ كَيَّةٍ بِنَارٍ، وَأَنَا أَنْهَى أُمَّتِي عَنِ الكَيِّ»

[بخاري بروایت ابن عباس]

ترجمه: شفاء در سه چیز است: در نوک نشتر حجامت‌گر، در نوشیدنی عسل و یا داغ کردن به آتش؛ اما من از داغ کردن امتم را منع کرده ام.

در حدیث دوم که رسول الله صلی الله علیه وسلم خانم را که مرض صرع داشت، در بین صبر کردن بر مرض صرع و جنت رفتن و این‌که از الله بخواهد که از صرع عافیت یابد، مخیر گذاشت که این دو حدیث دلالت به جواز ترک تداوی دارد که وجوب را از تداوی کردن مرفوع می‌دارند و آنجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر تداوی کردن تشویق کرده اند، دلالت به مندوب بودن تداوی دارد. اما حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«لاضرَرَ ولا ضِرارَ»

{به روایت ابن ما جه} 

ترجمه:  ضرر رسانیدن به دیگران و یا ضرر رسانیدن  از دو طرف به هم‌دیگر درست نمی‌باشد.

این حدیث ارتباط به فردی دارد که فردی را و یا به نفس خودش ضرری وارد سازد که تفصیلات این حدیث در قاعده لاضرر بیان شده است و این قاعده بر مرضی‌که از قضاء الله سبحانه وتعالی بالای انسان می‌آید، کدام ربطی ندارد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: محمد حبیبی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه