دوشنبه, ۰۹ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

زود است اشتباه تاریخیِ را اصلاح کنیم که موجودیت دولت یهود را اجازه داده، اختیار را به امریکا سپرده تا باعث آزار و اذیت مسلمانان شود و به ترامپ اجازه داد که گمان نماید فلسطین مُلک پدرش است!

(ترجمه)

خبر:

ترامپ رئیس جمهور امریکا در کنفرانس «اعلان معاملۀ قرن» در واشنگتن گفت: «جهان اسلام باید جبران خطایی تاریخی را که با اسرائیل جنگیده، بپردازد.»

تبصره:

ترامپ، طاغوت امریکا، در کنفرانس مطبوعاتی، معاملۀ زیان‌بارش (معامله قرن) را اعلان نمود. وی اسلام را تروریسم توصیف کرد و ما را به عنوان امت واحد خطاب نموده و گفت: «جهان اسلام باید اشتباه‌ تاریخی حمله به اسرائیل را جبران کند.» امت اسلامی نباید این گفته‌ها را نادیده بگیرند و باید درک نمایند که این واقعیت فعلی و عنوان حقیقی «معاملۀ قرن»، جنگ قرنِ صلیبی یهود علیه اسلام و مسلمانان است. ترامپ و نتانیاهو بار دیگر از خانۀ کینه، نفرت و سرکشی در واشنگتن، از تجدید و ازسرگیری جنگ صلیبی خبر دادند که صریحاً توسط جورج بوش پسر قبل از اشغال سرزمین‌های اسلامی پس از واقعۀ 11 دسمبر  2001م اعلان شده بود.

بر امت اسلامی اعم از مردم، ارتش‌ها، افراد و گروه‌ها لازم است که از حالت سیلی‌خوردن، ناله و فریاد زدن، یاری نکردن یک‌دیگر و عقب‌ماندگی، به سوی آمادگی کامل و فداکاری برای نصرت دین الله سبحانه وتعالی و دفاع از آن خارج شوند و در مقابل جنگ صلیبی تازه و به خاطر آزادسازی سرزمین مبارک فلسطین از یهود و برگشت بیت‌المقدس و مسجدالاقصی و تمام فلسطین به آغوش مسلمانان تلاش صورت گیرد. از این حالتی‌که تنها شاهد اخبار باشیم و با دیدن صحنه‌های ناگوار دندان‌ها به هم بخورد، ناخن‌های خود را دندان گیریم و اندوهگین باشیم؛ عبور کنیم و از نارضایتی‌های زبانی با همه اشکالش، چون کنفرانس‌ها، نشست‌ها، گردهمایی‌ها، مقالات، اشعار و برنام‌های رسانه‌ای؛ به وضعیتی‌که در آن عمل وجود داشته باشد و به حادثه‌ای منجر شود، عبور نماییم. این وضعیت باعث شکستن دندان‌های بیرون کشیدۀ ترامپ، نابودی رژیم یهود و بازگشت کامل فلسطین به آغوش مسلمانان گردد؛ بلکه باید نفوذ غرب، به ویژه امریکا دور انداخته شود و منطقه به طور کامل از وجودشان پاک شود و این امر با بودن دولت خلافت و با اعلام جهاد ممکن خواهد بود. این امر با شعارها ممکن نیست؛ هرچند ادامه داشته باشد و هرقدر گرم و داغ باشد و کافی نیست مقاومت تنها در کنارۀ باختری و نوار غزه تحت فشار و در عدم موجودیت یک رهبری سیاسی مخلص و صادقی‌که از این مقاومت بدون فریب دادن آن و خواستن امتیازات و تنها رها کردن آن در وسط راه پشتیبانی و حمایت نماید.

چقدر امت علیه اعلامیۀ بالفور که از طریق سایکس‌-پیکو و تصمیم‌ها در تقسیم قدس و معاهدات ننگین و شرم‌آور (کمپ‌دیوید، اسلو و وادی عربا) و تصمیم ترامپ برای به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت یهودیان برای رسیدن به معاملۀ زیان‌بار قرن صدا بلند نمودند؟ چقدر جامعۀ به اصطلاح بین‌المللی و سازمان‌های بین‌المللی در کنار دولت‌های عربی، سازمان‌ها و نظام‌های منطقوی در سرزمین‌های اسلامی توطئه می‌کنند؟ چقدر این‌ها علیه مقاومت توطئه کردند و مقاومت را محاصره نموده و نابود نمودند؟ تا این لحظه چند تن از رهبران مقاومت بر قضیۀ امت و مقاومت دسیسه چیدند و پای خود را بر خون شهدا گذاشتند و چند تن از آن‌ها قبول کردند که برای سرکوب و تعقیب مردم فلسطین، از طرف یهودیان اشغال‌گر وکیل باشند؟

ترامپ دشمن اسلام و مسلمانان و تمام بشریت است. او پیش از اعلام معاملۀ خود، اسلام را به دین تروریزم وصف نمود و بر کسانی‌که پروژۀ بیداری امت اسلامی را مطابق اسلام (خلافت بر منهاج نبوت) حمل می‌کنند؛ حمله نمود. وی اشارتاً اعلان نمود که معاملۀ قرن بخشی جدایی ناپذیر جنگ علیه اسلام است؛ با درک این‌که این معامله با چیزی جز اسلام و قدرت شمشیرهای جهاد که ارتش‌های مسلمانان را به حرکت می‌آورد متوقف نخواهد شد و یا با نهادی سیاسی شرعی که فقط در دولت خلافت تمثیل می‌شود، دولتی‌که ترامپ می‌داند که آن هرگز متوقف نخواهد شد. هم‌چنین می‌داند که آن دولت یک گروه مسلح نخواهد بود که بر برخی مناطق یک روز سیطره داشته باشد. شما با یک حکومت دروغین روبه‌رو نخواهید بود، بلکه با دولت خلافت بر منهج نبوت که بشارت آن را رسول‌الله مژده داده است، مقابل خواهید بود و زود است که آن با دست‌های پاک و قلب‌های مؤمن، صادق و مطمئن به این‌که باید اشتباه تاریخی خود را تصحیح کنیم، احیاء شود. خطایی تاریخی‌که به کفار استعمارگر اجازه داده است، بر سرزمین‌های اسلامی حاکمیت کنند و آن‌ها را تقسیم نموده قسمتی را تقدیم یهودیان کنند و اشتباه تاریخی را اصلاح نماییم که باعث شد امریکا و سایر کشورهای بزرگ دنیا به خون، سرزمین و مقدسات‌مان دست‌درازی کنند.

مردم جهان از دور و نزدیک باید بدانند که آن‌چه ترامپ گفت که خلافت مرده است، باوجود که باور داشت که پس از سقوط آن در سال 1924م، دیگر خلافتی وجود نداشته. آن‌چه او گفت، بیان‌گر ناراحتی و ترس، از خلافت آینده است آشکار شدن بسیار نزدیک شده است. آن‌چه او گفت نشان‌دهندۀ نگرانی او از غافل‌گیر شدنش می‌باشد. در حالی‌که الله سبحانه وتعالی:

﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾؛

یعنی: بی‌گمان الله حکمش را به اجرا می‌گذارد. الله برای هر چیز اندازه‌ای مقرر کرده است.

نویسنده: ممدوح بن محمد ابو سوا قطیشات

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

رد سخنان سیسی، مبنی بر بازسازی اندیشۀ اسلامی!

(ترجمه)

خبر

عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر در کنفرانس بین‌المللی ازهر مصر که به تاریخ 27/1/2020 برگزار شد، در جریان صحبت‌هایش گفت: «از چندسال بدین‌سو مؤسسه‌های دینی و در رأس آن مؤسسۀ ازهر شریف از من خواسته‌اند که توجه گستردۀ را در رابطه به بازسازی اندیشۀ اسلامی اتخاذ کنم تا مبادا منجر به بیرون شدن از زیر بار مسئولیت و یا هم کدام تنبلی پیرامون اندیشۀ اسلامی شده و میدان برای آموزگاران علم و عالمان خیالی غیرمتخصص رها شود که بدین‌وسیله مغزهای متفکر جوانان را به هدر داده، برای‌شان مباح بودن قتل، غارت و تجاوز بر اموال و کالاها را زینت دهند و دیگر این‌که احکام ناب شریعت اسلامی را از آن‌ها پنهان داشته و برای‌شان فهم غلط و انحراف‌کننده‌ای را در تفسیر قرآن انتقال داده و تحریف قصدی را در سنت مطهر پدیدار سازند، از اين جهت این کنفرانس با مشارکت شخصیت‌های سیاسی، دینی و نمایندگان وزارت‌خانه‏های اوقاف، دارالافتاء‏ها و شوراهای اسلامی 41 کشور جهان برگزار شده است.

تبصره

سیسی می‏خواهد تا از طریق بازسازی اندیشۀ اسلامی جلو هدر رفتن مغزهای متفکر جوانان را گرفته و مباح بودن کشتار، چور و چپاول اموال و کالاها را در نظرشان زشت جلوه دهد. اما از سیسی سوال می‏نمائیم که در انقلاب غیرقانونی‌اش در 2013 ميلادى که هزارها احتجاج‌کننده را در میدان‏های عمومی به قتل رساند، چه کسی برایش مباح بودن کشتار را فتوا داده بود؟ آیا او نخستین کسی نیست که دست به کشتار زد؟ و چه کسی هزارها انسان را زندانی ساخت که تا هنوز در زندان‏ها بسر می‏برند و تعداد زیادی از آن‌ها را اعدام و تعدادی را هم به دستان جیره‌خواران مجرم‌اش شکنجه نمود؟! او حالا از علماء می‏خواهد که برایش تحت نام بازسازی اندیشۀ اسلامی فتوا دهند تا مردم را که در کمین او نشسته‌اند و مى‌خواهند نظام استبدادی تحت اداره‌اش را نابود نموده و از او و مجرمین هم‌دست‌اش  انتقام بگیرند، دست‌گیر نموده و به زندان‌ها بفرستد! گویا که سیسی از ترس مجازات‌اش به وسیله مردم وحشت زده شده است.

عده‌ای از علماء سعی بر این دارند که  نظام کفری حاکم را رنگ و بوی شرعی داده و جلو مردم را از سرنگون کردن این نظام ظالم که هم‌خوانی با شرعیت الهی ندارد را بگیرند.

سیسی بیان داشت: «ما وقتی‌که از شما خواستار بازسازی اندیشۀ اسلامی هستیم بدون تردید که این خواسته ما خارج از دایرۀ منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم نبوده و بر این تأکید دارم که بازسازی اندیشۀ اسلامی به معنای بازسازی اندیشۀ اسلامی در اصول دین، عقیده و یا احکام مشابه به آن که از نظر ائمۀ دین متفق علیه هستند نیست و مسلمانی را نمی‏توان یافت که ایمان به الله سبحانه وتعالی، کتاب‌ها و پیامبران‌اش داشته باشد و در عین حال حرامی را حلال و گناهان کبیره را مباح و کدام قانون را وضع کند که در تعارض با قرآن و حدیث صحیح باشد و یا اين‌که قصد صدمه زدن به مقاصد والاى شریعت اسلامی را داشته باشد. بازسازی اندیشۀ اسلامی‌که ما انتظار آن را داریم عبارت از بازسازی اندیشۀ اسلامی در فقه معاملات و در عرصه‌های عملی زندگی می‏باشد و ما بر این اتفاق داریم که بیش‌تر احکام فقه معاملات در طول کم از کم ده قرن نسل در نسل تغییر نموده است.»

سخنان سیسی کاملاً متناقض و ناآشنا با منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم است. نظامی‌که سیسی آن را اداره می‏کند نظام جمهوری-دموکراسی کفری بوده که قرآن و سنت را در هیچ یک از حوزه‌ها تطبیق ننموده؛ نه در حوزۀ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سیاست تعلیم، سیاست داخلی، سیاست خارجی، و نه هم در عقوبات. نظام سیسی خلافت نبوده؛  بلکه  نظام سرمایه‌داری است که آن را در عرصۀ اقتصاد تطبيق نموده، سرمایه‏ها را در بین مردم تقسیم نکرده، ضروریات و اساسات‌شان را  تأمین ننموده و در عین‌حال فرصت‌هاى کاری را برای مردم فراهم نمی‏سازد. بلکه نظامی‌یست که تابع صندوق بین‌المللی پول بوده و سود، بی‌حیایی و برهنه‌گی در بین زنان، مختلط بودن مرد و زن، کلپ‌های خوش‌گذرانی شبانه و شراب‌نوشی را که همه این‏ها از گناهان کبیره به شمار می‏روند؛ مباح می‏شمارد. زنا و اعمال زشت را از طریق رسانه‏های مبتذل در میان مومنان پخش نموده و آزادی‌های عامه را که منشأ آن عقیدۀ غربی جدایی دین از زندگی است، آزاد می‏گذارد. سیاست تعلیم آن بر اساس سیاست اسلامی نه؛ بلکه براساس عقیدۀ غربی است که در عوض ساختن شخصیت اسلامی، شخصیت منحرف متناقض و مزدور را می‏سازد، عقوبات را در اسلام تطبیق ننموده و در سیاست خارجی خود وابسته به امریکا بوده و خادم رژیم صهیونیستی می‏باشد. دیگر این‌که کفار (یهود، نصاری و مشرکین) را به جای مومنان به دوستی گرفته که این خود گناه کبیره به حساب می‏رود.

سیسی و نظام‌اش با اصول و ثوابت دین و احکام متفق علیه مخالفت نموده است. سیسی از بازسازی اندیشۀ اسلامی در فقه معاملات چه‌چیز را می‏خواهد؟! درحالی‌که هرنوع حرامی را حلال و یا هر فرضی را تعطیل نموده است؟ تمام نظام‏های اسلامی برگرفته شده از فقه معاملات است؛ ولی درعین‌حال سیسی با آن مخالفت می‏ورزد؛ پس هدف‌اش از این کار چیست؟ آیا می‏خواهد که  فتوای علماء را مبنی بر مشروع بودن نظام مصری مأخوذ از نظام‏های غربی بگیرد تا باشد که از این طریق تمام نظام‏های غربی، نظام‏های اسلامی خوانده شود؟ و یا این‌که حداقل نظام‏های غربی مخالف اسلام خوانده نشود، تا در نتیجه اسلام در منظومه غربی که برای نابودی اسلام فعالیت می‏کند، ذوب شود؟! غرب کافر از چندین جهت حملات خود را علیه اسلام آغاز نموده است: جهت حملۀ مستقیم بر ضد احکام اسلامی و تحریف و توصیف نمودن آن‌ها به نام اعمال و احکام تروریستی می‌باشد. جبهۀ دیگر، جبهۀ عملی‌ست که می‏خواهد اسلام را در کنترل خود در آورده و آن را در منظومۀ خویش بگنجاند، آن‌ هم از طریق تحریف احکام آن و مشروع جلوه دادن تمام نظام‏های غربی جمهوری، دموکراسی و آزادی‏های عامه، حقوق بشر، حقوق زن و نظام اقتصادی. جبهه و جهت دیگر، جنگ علیه اسلام جهت سیاسی است که از طریق نفوذ سیاسی بر سرزمین‏های اسلامی سرنوشت مسلمانان را در دست گرفته و مزدوران خود را در نقاط مختلف بسیج می‌نماید. جبهۀ دیگر، جنگ جبهۀ نظامی است که به وسیلۀ مداخلۀ مستقیم نظامی؛ چنان‌چه در افغانستان، عراق، سوریه و سومالی به راه انداخته است و یا هم گسترش حملات نظامی و جابه‌جا کردن پایگاهای نظامی جهت استعمار می‌باشد. نظام سیسی، ساخت و سازِ پایگاهای امریکایی را اجازه داده و حملات امریکایی بر سرزمین‏های اسلامی را تقویت نموده است. هم‌چنان در پیمان بین‌المللی جنگ بر علیه مسلمانان سوریه و عراق اشتراک کرده است؛ درحالی‌که بر اشغال 80 فیصد فلسطین توسط یهود اعتراف دارد، ارتباطات دیپلوماسی خود را با رژیم یهود بر قرار می‏کند.

در حقیقت بازسازی اندیشۀ اسلامی که سیسی آن را می‏خواهد، اجتهاد شرعی نیست؛ اما دروازۀ اجتهاد تا روز قیامت باز است آن هم برای علمای با تقوا و توانا و ملتزم به اصول و شروط آن؛ نه برای علمای درباری که قصد فریب مردم را داشته و برای سیسی و غیره از حکام فتوا می‌دهند تا باشد که سیاست‏های فاسد‏شان استمرار یافته و عدم مخالفت‌شان به اسلام ثابت شود. خیانت‏ها، ظلم و تقصیرشان در رسیدگی به امور مردم و غارت اموال و تجاوز به اهداف وکرامت‌شان پوشانده شود.

در پایان سخن‌رانی وی که توسط نخست وزیر مصطفی مدبولی به نیابت از سیسی خوانده شد آمده است: «من یک‌بار دیگر به خاطر نجات اسلام و مسلمانان  بر ضرورت موضوع بازسازی اندیشۀ اسلامی تأکید می‏نمایم.» آیا سیسی و نظام‌اش با این همه رفتارهایش که قبلاً خاطر نشان ساختیم، می‏خواهد که اسلام و مسلمانان را نجات دهد؛ درحالی‌که مردم واقعیت آن نظام را دانسته و در مقابل آن قیام کرده‌اند که تا هنوز انقلاب آن‌ها به پایان نرسیده است؟! اگر واقعاً سیسی بر حسب تعبیرش قصد نجات دادن اسلام و مسلمانان را دارد، در این‌صورت باید که قدرت را به رهبری سیاسی اسلامی با درک و درایت (حزب‌التحریر) بسپارد، حزبی‌كه در عصر کنونی، فقه معاملات و تمام نظام‏های اسلامی و چگونگی تطبیق آن‌ها را واضح ساخته، جوانان و تمام مردم را به شرعی بودنش قانع نموده، قلوب‌شان را سرشار از آرامش می‏نماید و برایشان امنیت و استقرار می‌آورد و آنان را سعادت‏مند دنیا و آخرت می‏گرداند.

نویسنده: اسعد منصور

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

فلسطین نیازمند یک ملیون مبارز است؛ نه یک ملیون امضاء!

(ترجمه)

خبر:

در خبری‌که از خبرگزاری بین المللی قدس‌پرس انتشار یافته است، رئیس اتحادیۀ فلسطین در پارلمان اردن گفته است: انتخاب اردن برای راه‌اندازی کمپاین "بازگشت حق و تصمیم من است" که هدفش جمع‌آوری یک ملیون امضاء است. این از این جهت است ‌که اردن مخزن انسانی پناهندگان فلسطینی در جهان محسوب می‏شود، و دیگر این‌که "کمیتۀ نمایندگان فلسطینی در اردن تلاش می‌ورزد که توجه و تمایل کشور شاهی اردن را به خاطر رد اسکان مجدد و میهن بدیل از طریق "لاءات مَلَکِی ثلاث" جلب نماید(سه "نَه" یعنی پاسخ رد که ملک عبد الله ثانی در برابر اشغال صهیونیستی گفته است: نه، به کوتاه آمدن از قدس،  نه، بر این‌که قدس وطن بدیل برای یهودیان باشد و نه، بر اسکان و جابجا شدن یهودیان در قدس). امضاءهای جمع‌آوری شده بعنوان عضو ناظر در سازمان ملل به مرکز عودت کنندگان در بریتانیا فرستاده می‏شود، تا این‌که در میان مردم جهان پیامی باشد که" پناهندگان به حق بازگشت‌شان به فلسطین پایبند بوده و حق بازگشت‌شان به مرور زمان ساقط نمی‏شود".

تبصره:

 امضاء‏های یک ملیون نفر از واقعیت تلخی‌که در طول یک قرن کامل به انجام رسیده و در آن تمام ابزار‏های  نظامی، سیاسی، رسانه‌ای و فرهنگی بکار رفته است، چه سودی در پی دارد؟ این همه برنامه‏هایی بود که دست بدست هم دادند تا رژیمی را برای یهودیان در فلسطین به وجود آورند و مردم فلسطین را از خانه‌های‌شان بیرون نمایند و در هرجهت آنان را آواره کنند؟ درست است که جمع‌آوری امضاءها از اهل فلسطینی و دیگران برای ما و تمام جهان ثابت می‏کند که مردم فلسطین و دیگر سرزمین‌های اسلامی یک روز هم به وجود رژیم یهود در یک بخشی از سرزمین‌های اسلامی راضی نبودند و هرگز نخواهند بود. و این واقعیت است که در آن جای بحث نیست و برای اثبات آن نیاز به امضاء یک ملیارد مسلمان نیست، بلکه آن در احساس هر مسلمانی‌که الله متعال را به یگانگی شناخته و هدایت استوار او را پیروی نموده و از پیامبر امینش و از قرآن‌کریم پیروی می‏نماید ثابت است، و این یک امر قطعی می‏باشد.

اما دسیسه‏ها و معاملات که در طول یکصد سال اتفاق افتاد و منجر به اعلان معاملۀ قرن شد، دور از چشم امت اسلامی و بوسیلۀ دسیسه‏های روشن و واضح بعضی از حکام مسلمانان و خصوصاً حکام دولت‏های مجاور فلسطین اتفاق افتاد. از زمانی‌که سازمان ملل‌ بریتانیا را مؤظف کرد تا آن‌چه را که در اعلامیه بلفور برای ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین گفته شده است عملی سازد، رهبرانی‌که بوسیله انگلیس‏ها بر سر قدرت آمده بودند بسوی پیمان بستن با انگلیس آمدند و با این کار انگلیس‏ها را نیرومندتر ساختند، تا این‌که رژیم یهود بشکل رسمی در سال 1948 میلادی بوجود آمد و بعد از آن ارتش‌های عربی بدلیل اوامر ذلیلانه مجبور به عقب‌نشینی شدند و به پیروی از کسانی پرداختند که جیره‌خوار بودن‌شان را برای بریتانیا پذیرفتند. بعد از ایجاد رژیم یهود بیش از 3 ملیون فلسطینی از سرزمین و خانه‏های‏شان آواره شدند و به عوض این‌که ارتش با اخلاصی تشکیل شود که انگلیس را همراه با یهودیان از منطقه براند؛ خیمه‌های برای آوارگان پرپا شد و سازمان ملل با کسانی‌که بدروغ رهبر خوانده شده بودند در این خیمه‏ها گرد آمدند و بوسیله کمک‌های غذایی و آشامیدنی دست به غمخواری و دلجویی آواره‌شدگان زدند.

و در سال 1967 کشورهای که در ایجاد رژیم یهود اشتراک ورزیده بودند مجدداً دسیسه‌سازی کردند تا رژیم یهود بتواند مناطق باقی ماندۀ هم‍جوار فلسطین مثل سیناء از مصر و ارتفاعات جولان از سوریه را اشغال نماید، تا از این طریق فشار آورده و بدین طریق رژیم یهود در سراسر سرزمین فلسطین به رسمیت شناخته شود. این  اولین معاملۀ بود که در توافق نامۀ کمپ‌دیوید با مصر به امضاء رسید تا رژیم یهود در ازای آن سیناء را به مصر بدهد و مصر هم رژیم یهود را در سراسر سرزمین فلسطین به رسمیت بشناسد که درنتیجه چنین هم شد. سپس بدنبال آن توافقنامه‏های اوسلو به امضاء رسید تا رژیم یهود توسط آن از سوی سازمان آزادی‌بخش فلسطین بر بخش بزرگ فلسطین به رسمیت شناخته شود و در عوض آن سازمان آزادی بخش فلسطین قدرت خود را بر فرزندان فلسطین و کارهای روزمرۀ شان‌محفوظ بدارد. سپس توافقنامۀ وادی عربا با اردن به امضاء رسید و اردن رژیم یهود را در فلسطین به رسمیت شناخت و در بدل آن بدون جنگ در تاریکی شب چند هزار متر مربع زمین را دریافت نمود. تنها سوریه رژیم یهود را به رسمیت نشناخت و لاف و غوغا برپا کرد در حالی‌که حاکم آن حافظ اسد ارتش سوریه را به عقب‌نشینی از جولان دستور داده بود.

معاملۀ ترامپ معاملۀ جدیدی نیست، بلکه معامله‌ایست که وی و مزدوران‌اش آن را معاملۀ قرن نامیدند. به عبارت دیگر این معامله اوج و نتیجۀ نهایی اقدامات نظامی، سیاسی، رسانه‌ای و فرهنگی‌ست که یک قرن به درازا کشید، تا این‌که به حالت کنونی رسید و ابزاری‌که در گذشته به شکل پنهانی بکار برده می‏شد، چنان‌چه دولت‏های خلیج؛ امروز بشکل علنی بکار برده می‏شود. پس اقدامات صدسال متوالی با آن جنگ‏ها و نبرد‏های خیالی‌که در بر داشت و شکست‌های ساختگی وگاهی هم پیروزی‏های ساختگی، همۀ این اقدامات و جمع‌آوری ملیون‌ها امضاء نه امور را به جایگاهش، نه حقوق افراد را برای‌شان و نه هم پناهندگان را به سرزمین‌شان برگردانده می‏تواند.

علاوه بر این، گفته می‏شود که کمپاین جمع‌آوری امضاءها زیر نظر رهنمایی‌های سلطنتی در اردن انجام می‏شود. آیا این همان رهنما‌های نیستند که با بریتانیا از ابتداء قرن گذشته معامله نموده و کارگردانی امور فلسطین را نموده و نمایش‌نامۀ اعلامیه بلفور را ساخته و برای ایجاد رژیم یهود فعالیت کردند؟ آیا این همان کسانی نیستند که رژیم یهود را به رسمیت شناخته و نمایندگی دپلماتیک وسیاسی آن را بشکل کامل پذیرفتند؟ پس زمانی‌که در بخش اعظم فلسطین؛ رژیم یهود به رسمیت شناخته شده باشد؛ درین‌صورت پناهندگان به کدام سرزمین برگردند؟ یا این‌که شما ما را به باد تمسخر می‌گیرید؟!

معاملۀ ترامپ چیز جدیدی را به همراه نیاورده است. تمام حکام عرب بشکل علنی رژیم یهود را در فلسطین به رسمیت شناخته و آن را قبول دارند، و این سخن تازۀ نیست؛ بلکه از زمانی‌که این حکام بر سکوی قدرت نشستند، تا اکنون رژیم یهود را به رسمیت می‌شناسند. پس زمانی‌که آن‌چه در فوق گفته شد صحت داشته باشد و قطعا هم صحت دارد؛ پس این حکام چرا همیشه در صدد فریب دادن و به خواب بردن ملت فلسطین بوسیله سخنان مثل"بازگشت حق و تصمیم من است" می‏باشند؟ گذشته از این آیا یکی از این حکام و مزدوران جرأت می‌کنند که  منظورشان را از بازگشت و حق بازگشت و این‌که بسوی کدام فلسطین باید بازگشت نمود شرح دهند؟ آیا حکام و نظام‌های‏شان به وجود رژیم یهود در تمام فلسطین در سال 1967 میلادی اقرار ننمودند؟ پس منظورشان بازگشت بکدام فلسطین است و از چه چیز سخن می‌رانند؟ یا این‌که دسیسه‌های پیهم بخاطر گمراه‌سازی و دور کردن اذهان مردم از خیانت‌های صد سال بدین‌سو می‏باشد؟

علاوه بر این، کسی‌که مسئول جمع‌آوری امضاءهاست اگر از وی پرسیده شود که بعد از امضاء ها چه اتفاقی می‌افتد، با تمام وجود پاسخ خواهد داد که ما امضاءها را به مرکز عودت کنندگان در بریتانیا می فرستیم!! سبحان الله! آیا همین بریتانیا نبود که رژیم یهود را بوجود آورد و زمینۀ رفتن یهود را به فلسطین آماده نمود و فلسطینی‌ها را از سرزمین‌شان بیرون راند؟ آیا در میان‌تان مرد باخرد وجود ندارد؟ شما را چه شده؟ چگونه قضاوت می‏کنید؟!

در این کوچک‌ترین شکی نیست که نه تنها مردم فلسطین؛ بلکه تمام انسان‌های که در سرزمین‌های اسلامی بسر می‌برند، آرزو دارند تا تمام فلسطین از شر یهود آزاد شود، و ما برای اثبات این امر نیاز به کاغذ و امضاءهای الکترونیک نداریم و بخاطر آزادی فلسطین به فتح نیاز داریم، حتی این‌که برای این فتح یک جبهه و جهت برای آزادی فلسطین آماده شود، تا در آن جبهه فرزندان امت احساسات را بر انگیزند. امروز امت اسلامی مثل گذشته توانایی تقدیم یک ملیون شهید را به عوض یک ملیون امضاء دارد، مشروط بر این‌که رهبر ارتش و محرک آن‌ها بسمت آزادی؛ خلیفۀ مثل عمر و یا ابوبکر باشد و یا هم فرماندهی مثل خالد و یا صلاح الدین ایوبی باشد و ایمان به الله و بدست آوردن رضایت‌اش انگیزۀ آزادسازی‌اش باشد.

﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾

[حج آیت 40]

ترجمه: همان کسانی‌که به ناحق از خانه‌های‌شان بیرون رانده شدند (آن‌ها گناهی نداشتند) جز این‌که می‌گفتند پرودگار ما الله است) واگر الله متعالی بعضی از مردم را با بعض دیگر دفع نمی‏کرد، صومعه ها، کلیسا ها، کنسیه‏ها و مساجدی که نام الله در آن‌ها بسیار برده می‏شود، سخت ویران می‏شد و حتماً الله کسی را که دین او را یاری می‌دهد یاری می‏کند؛ چرا که الله سخت نیرومند شکست ناپذیر است.

نویسنده: محمد جیلانی

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

از الله متعال می‌خواهم که شما را صحت‌مند و عافیت داشته باشد! پرسش‌ام این است: آیا تبدیل پول به پول، بدون تسلیم شدن و انتقال آن به مکان دیگر درست است؟ مثلاً من می‌خواهم 1000 دینار از صراف بخرم و به همه‌چیز اتفاق کردیم و در عین مجلس پول اتفاق شده را برایش پرداخت نمودم و برایش گفتم که پول را به مکانی خاصی انتقال دهد، بدون این‌که 1000 دینار را قبض کرده باشم؛ پس آیا این معامله درست است و یا تسلیم شدن از هردو جهت شرط است؟

پاسخ:

وعليكم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبركاته!

معلوم می‌گردد که این معامله تنها حواله نبوده؛ بلکه معاملۀ تبديلی را نیز دربر دارد؛ چون: در این معامله دینارها را با پول دیگری خریداری کرده‌ای؛ مثلاً: در بدل 1000 دينار 3000 ریال پرداخت نموده؛ سپس این پول را به جای دیگری که خواسته‌ای حواله نموده‌ای؛ بناءً در این معامله اولاً عمل مبادله و پس از آن عمل حواله صورت گرفته است که تفصیل آن چنین است:

- مبادله در بين پول‌‎های مختلف حتمی است که دست به دست (به صورت نقدی) باشد؛ يعنی قبض دوجانبه فوراً صورت گیرد، در غیر آن حرام است. در زمینه بخاری از سلیمان بن ابی مسلم روایت کرده که گفته:

از ابا منهال در مورد مبادله دست به دست پرسیدم، وی گفت: من و شریکم چیزی را هم دست به دست و هم نسیه خریدیم، در این میان براء بن عازب نزدمان آمد، در مورد از او پرسیديم، او گفت: من و شریکم زید بن ارقم چنین یک عمل را انجام دادیم و در مورد از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسیدیم، او صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَا كَانَ يَدًا بِيَدٍ، فَخُذُوهُ وَمَا كَانَ نَسِيئَةً فَذَرُوهُ»

ترجمه: آن‌چه دست به دست باشد بگیرید و آن‌چه نسیه است بگذارید.

هم‌چنین مسلم از مالک بن اوس بن حدثان نقل کرده است که گفت:

بین مردم گشت کرده گفتم: در بدل درهم چه کسی مبادله می‌کند؟ طلحه بن عبیدالله که نزد عمر رضی الله عنهما نشسته بود گفت: طلاهايت را نشان‌مان ده و کمی دیرتر که خادم بیاید درهم را برایت می‌دهم، عمر رضی الله عنه گفت: نخیر، سوگند به الله یا نقداً درهم‌های‌اش را مى‌دهى و یا طلا‌های‌اش را برایش بازگردان؛ چون: رسول الله صلی الله وسلم فرموه است:

«الذَّهَبُ بِالذَّهَبِ رِبًا، إِلَّا هَاءَ وَهَاءَ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ رِبًا، إِلَّا هَاءَ وَهَاءَ، وَالشَّعِيرُ بِالشَّعِيرِ رِبًا، إِلَّا هَاءَ وَهَاءَ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ رِبًا، إِلَّا هَاءَ وَهَاءَ»

ترجمه: فروش طلا در برابر طلا رباست؛ مگر اين‌كه دست به دست باشد و فروش نقره در برابر نقره رباست؛ مگر این‌که دست به دست باشد و فروش گندم با گند سود است؛ مگر این‌كه دست به دست باشد و فروش جو در برابر جو رباست؛ مگر این‌که دست به دست باشد و فروش خرما در مقابل خرما سود است؛ مگراين‌كه دست به دست باشد.

هم‌چنین مسلم از عباده بن صامت روایت می‌‌کند كه گفت: رسول الله صلى الله عليه وسلم فرموده است:

«الذَّهَبُ بِالذَّهَبِ، وَالْفِضَّةُ بِالْفِضَّةِ، وَالْبُرُّ بِالْبُرِّ، وَالشَّعِيرُ بِالشَّعِيرِ، وَالتَّمْرُ بِالتَّمْرِ، وَالْمِلْحُ بِالْمِلْحِ، مِثْلًا بِمِثْلٍ، سَوَاءً بِسَوَاءٍ، يَدًا بِيَدٍ، فَإِذَا اخْتَلَفَتْ هَذِهِ الْأَصْنَافُ، فَبِيعُوا كَيْفَ شِئْتُمْ، إِذَا كَانَ يَدًا بِيَدٍ»

ترجمه: فروش طلا در مقابل طلا، نقره در مقابل نقره، گندم در مقابل گندم، جو در مقابل جو، خرما در مقابل خرما و نمک در مقابل نمک؛ به شرط اين‌كه مثل به مثل و با وزن مساويانه باشد و نيز دست به دست انجام شود درست است؛ اما اگر اين اجناس مختلف باشند، می‌توانيد كه هرگونه که خواستید خرید و فروش نمایید؛ به شرط كه دست به دست انجام شود.

و «يداً بيد» به معنای تسلیم دادن دست به دست است؛ طوری‌که یک طرف ريال‌ها و طرف دیگر دینارها را تسليم شود، به شرط این‌که در زمان واحد، مبادله صورت گیرد.

- پس از قبض و تسليم شدن، اختيار دارى که از طریق این صراف و یا صراف دیگر به هرجايی‌كه خواستى حواله نمايی.

- گاهی گفته مى‌شود در حالى‌كه اين مال حواله مى‌گردد چه نیاز است تا قبض شود؟ پاسخ این تصور احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است كه در آن‌ها دلالت روشن، صريح و مؤکد است كه به عبارت‌هاى صریح و قطعی‌الدلاله قبض و تسليم شدن دو جانبه را حتمی می‎داند؛ پس الفاظ «هاء بهاء» و «یدا بید» واضحاً بدون تعلیل و تاویل بر قبض نمودنِ دست به دست تاکید دارد. آن‌چه من دانستم همین است و الله عالم و حکیم است.

برادرتان عطاء بن خليل ابوالرشته

ادامه مطلب...
  • نشر شده در ویدیوها

خطبه نماز جمعه از شیخ عصام عمیره (ابو عبدالله)

بیت المقدس-سرزمین مبارک فلسطین

جمعه, ۴ رجب المحرم ۱۴۴۱ه مطابق ۲۸ فبروری ۲۰۲۰م

ادامه مطلب...
  • نشر شده در ویدیوها

خطبه نماز جمعه از استاد عصام انیم (ابو احمد)

عضو حزب التحریر در ولایه سودان

خرطوم, ۴ رجب المحرم ۱۴۴۱ه مطابق ۲۸ فبروری ۲۰۲۰م

ادامه مطلب...

توقع هرگونه خیر از نظام سرمایه‌داری، حماقتی‌ست که جز ظلم و منفعت‌جویی چیزی در قبال ندارد؛ چون‌ این نظام بالای فقراء و اغنیاء مالیه یک‌سان وضع می‌کند!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

آخرین گزارش وزارت مالیه/دارای پاکستان آشکار نمود که در شش ماه نخست سال مالی جاری حدود بیشتر از 44 درصد مالیه به طور مستقیم از مردم اخذ شده است. درحالی‌که در عین زمان واردات نفت و گاز و تولیدات داخلی این کشور به 20 و 10 درصد کاهش یافته است. این دزدی بزرگ از ثروت مردم به این دلیل رخ داده است که رژیم بجوا-عمران به گونۀ قابل توجهی مالیات را بر تعداد از اموال مردم افزایش داده است. پرسش این‌جاست؛ این چگونه حالت "آسایش" است که بدون تمیزِ فقیر از غنی، مالیات بالای همه به طور یک‌سان وضع می‌شود که منجر به خودکشی فقراء می‌گردد؟  به گونه‌ای که محمد صفدر رانندۀ ریکشا و ابراهیم حیدری -کهنه‌فروش ارابه‌دار/گادی‌وان- خود را به آتش بزنند؛ زیرا آن‌ها از یک‌سو قادر به بازپرداخت وام‌های بقالی خود نبودند و از سوی دیگر نمی‌توانستند که برای فرزندان‌شان لباس گرم تهیه نموده و از سرمای زمستان آن‌ها رامحافظت کنند.

این چگونه یک نظام مستبد است؛ مگر چشمان‌اش را پرده گرفته که هنگام تحمیل مالیات بالای مردم نمی‌بیند که یک شخص توانایی این را دارد که برای اطفال‌اش  غذا، لباس و سرپناهی تهیه نماید؟

در بودیجه سال مالی ۲۰۱۹ الی ۲۰۲۰ حجم مالیات‌ غیرمستقیم و کمرشکن به 3500 میلیارد روپیه پیش‌بینی شده بود که 62 درصد از کل درامد آن مورد هدف بود. مالیات غیرمستقیم بالای میان منشا، مالک ریاض و محمد صفر راننده ریکاو محمد یکسان وضع شده بود.

این مالیات غیرمستقیم بخش بزرگی از درامد یک شخص فقیر را می‌ستاند؛ اما بالای شخص ثروتمند هیچ تاثیر نمی‌گذارد. در اسلام، مالیات بر مسلمانان ثروتمند وضع می‌شود؛ آن‌هم هنگامی‌که یک‌دفعه‌ای بدان نیاز پیدا شود. حتی این مالیات تنها در امور مالی و موارد خاصی‌که الله سبحانه‌وتعالی برای امت واجب قرار داده از جمله؛ جهاد، صنعت نظامی، فقراء، نیازمندان، مسافران، کارمندان دولتی، معاشات، جاده‌ها، بیمارستان‌ها، مدارس، مساجد، حسب ضرورت، برای رفع قحطی، سیل یا موارد اضطراری هزینه می‌شود. مضحک این است که 57 درصد از مالیات‌ جمع‌آوری شده در شش ماه گذشته برای بازپرداخت سود استفاده شده است که جز اعلان جنگ در برابر الله سبحانه‌وتعالی و رسول‌ وی صلی الله علیه و آله وسلم چیزی دیگری نیست. لذا، در اسلام شخص فقیر هیچ‌گونه مالیاتی را اعم از مستقیم یا غیرمستقیم پرداخت نمی‌کند؛ چون نظام اقتصادی اسلام بر محور آیات قرآن می‌چرخد:

﴿كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ﴾

[حشر 59: 7]

ترجمه: تا مبادا (ثروت) صرفاً بین ثروتمندان شما گردش نکند!

با توجه به دین مبین اسلام؛ زندگی، ثروت و عزت یک مسلمان محفوظ است که نمی‌توان آن را نقض کرد و به جز دلیل شرعی. اگر ثروتی از ثروت کسی گرفته شود؛ در آن صورت این ظلم و ستم بوده و حیثیت دزدی را دارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم در حجت‌الوداع فرمودند:

«إِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا».

(متفق علیه)

ترجمه: به راستی خون شما، ثروت شما، افتخار شما برای یکدیگر مقدس است، همانگونه که این روز (حج) شما در این شهر (مکه) از شما مقدس است.

 امروز در پاکستان ۹۰ درصد از مالیات به عنوان مضایقه به زور از مردم اخذ می‌شود که مطلقاً حرام است. نظام سرمایه‌داری ظالم و استثمارگر در پاکستان کاملاً ناکام بوده است؛ زیرا این نظام بر بالای سرمایه‌داران، صاحبان رسانه‌ها، اشخاص پر‌نفوذ دولت، ژنرال‌های فاسد، سیاسیون مزدور آمریکایی، کارگزاران دلال و قدرتمند و دادستان‌های ارشد مالیات وضع نمی‌کند؛ بلکه تنها بر بالای فقراء آن را تحمیل می‌کند و بس. بناءً این نظام در مقابل افراد قدرتمند رکوع می‌کند و تنها بالای اکثریت طبقه مردم فقیر گردن کلفتی نموده و آن‌ها را سرکوپ می‌کند. ولی باید دانست که این نظام اجل‌اش فرا رسیده و در بستر مرگ قرار دارد و برای دفن شدن‌کردن‌اش به یک ضربه واحد نیاز است. پس آن افسران نظامی که جسد متعفن این نظام را دفن می‌کنند و حزب التحریر را نصرت می‌دهند تا  خلافت بر منهج نبوت را تأسیس کند، شکی نیست که میلیون‌ها نفر در حق‌شان دعای خیر خواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه پاکستان

مترجم : ارسلان "مبارز"

ادامه مطلب...

عدالت امریکايی شاهدان را مجازات می‌کند

(ترجمه)

خبر:

ترامپ، رییس جمهور امریکا یک دیپلومات و یک افسر را که علیه او در جلو کانگرس در ارتباط به استیضاح‌اش شهادت داده بودند، از وظیفه برکنار كرد.

تبصره:

اگر پوشش گسترده‌ای راه‌اندازی شده پیرامون محاکمۀ رییس جمهور ترامپ نمی‌بود؛ ما در رابطه به این خبر اظهار نظر نمی‌کردیم، پوششی‌که بخاطر بلند بردن جایگاه عدالت امریکا و نظامش به جریان افتاده بود.

کافی است بگوئیم که عدالت و توازن آن نبايد تغییر كند؛ اما اين عيب و نقص در عدالت امریکایی وجود دارد که به بیش از یک ميزان و معيار در بين مردم و دولت‌ها قضاوت می‌كند که این خود از اسباب نقض شرایط عدالت می‏باشد. کافی است که بگوئیم محاکمه‌ای‌که به آرای اعضای حزب مخالف و یا هم هم‌پیمان صورت گیرد، شایسته نیست که در این‌گونه محاکمه توصیفی از عدالت داشته باشیم.

اما آن‌چه بر سر دو شاهد که علیه ترامپ شهادت دادند واقع شد، روشن می‏سازد که این عیبی‌ست که تمام قوه قضائیه امریکا را فرا گرفته و عدالت و شفافیت امریکا را که از آن یاد می‌کنند، لکه‌دار ساخته است.

مقامات امنیتی کاخ سفید از افسر الکساندر ویدمن، کارشناس امور اوکراین، پس از آن‌که علیه ترامپ شهادت داد، درخواست نمودند که دفتر کارش را تخلیه نموده و ساختمان را ترک نماید. وکیل این افسر گفت که مؤکل وی به دلیل این شهادتش از وظیفه اخراج شده‌است. هم‌چنین گوردن ساندلند فرستادۀ امریکا در اتحادیه اروپا نیز به دلیل این‌که علیه ترامپ در دادگاه شهادت داد، از وظیفه‌اش سلب صلاحیت شد.

ظلمی‌که امریکا بر کشورها و ملیت‏های جهان در سیاست خارجی خود اعمال می‏کند، لکه ننگی‌ست که عدالت داخلی امریکا را زیر سوال برده است. این نشان‌دهنده آنست؛ تبلیغات گسترده‌ای‌که پیرامون عدالت امریکا فراگیر شده؛ دقیق نبوده و نابجاست، هرچند که در برخی از جوانب از بسیاری کشورها پیش‌قدم باشد.

این همان چیزی‌ست که باید مسلمانان را به خاطر بازگرداندن رهبریی بشریت سوق داده تا این‌که جهان زیر فضای عدالت الهی زندگی کرده و در زیر سایه‏های آن اطمینان و آرامش حاصل کند.

نویسنده: مهندس اسماعیل الوحواح

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

تجددگرایان مصرى؛ از کج‌فهمی اسلام تا منحرف نمودن امت از قضیۀ سرنوشت‌ساز آن!

(ترجمه)

خبر:

نشریۀ روز هفتم به تاریخ 30 جنوری 2020 میلادی گفته است که دكتور محمد الخشت رئیس دانشگاه قاهره به سوی یک انقلاب كه آن را عصر جمود دینی و بیرون شدن از دائره رهبانیت انسانی نام‌گذاری کرده، دعوت می‌کند. وی گفته است که نیاز به یک مقابلۀ فراگیر جهت تجدید فهم مسلمان‌ها از دین‌شان توسط یک انقلاب تعلیمی و رسانه‌ای و دور ساختن تمام مصادر وهمی و خیالی می‌باشد.

یك سایت مصری به تاریخ 3 فبروری 2020م به نقل از «نشأت زارع» از امامان بزرگ ولایت دقهلیه در بیانات رسانه‌ای نگاشته است: «هرگاه ما از تجدید اندیشۀ دینی سخن می‌گوئیم، پس در این‌صورت نقطۀ آغاز (الفباء) كارمان عبارت از نقد میراث است؛ زیرا این کار انسانی است؛ چون در جهان امروزی تلاش‌ها برای ایجاد معیارهای انسانی که همه بر آن اتفاق دارند، در جریان است و هر نصی‌که ما را با دیگران در تقابل قرار می‌دهد، برایش راه‌حلی در نظر می‌گیریم، یا تأویل‌اش می‌کنیم و یا به سبب نزول و تاریخ‌اش نگاه می‌کنیم.» وی افزود: «هم‌چنان ما از حملات صلیبی انتقاد می‌کنیم و می‌گوییم که هیچ ارتباطی به مسحیت ندارد، فتوحات اسلامی را نیز انتقاد می‌کنیم و می‌گوئیم که از ارکان اسلام و فرائض آن نیست و سیدنا علی بن ابی طالب آن را متوقف ساخت و انجام نداد و اعمال صحابه اعمال انسانی بودند که در آن درست و نادرست موجود است و این برای‌شان عیب نیست؛ به دلیل این‌که صحابه‌های مانند: ابوبکر صدیق و عمر بن خطاب پیرامون جنگ با مانعین زکات اختلاف کردند. آن‌ها در یک موضوع سیاسی اختلاف کردند؛ نه موضوع دینی.

تبصره:

حملۀ بی‌شرمانه بر اسلام، عقاید، افکار و مفاهیم آن و حتی احساسات آن از جانب کفتارهای تربیت شده با ثقافت غرب که رئیس نظامِ آن را رهبری می‌کند که پرچم جنگ با عقیدۀ امت را زیر نام تجدید دین‌شان برداشته است، آن‌چه که عنوان می‌کنند غیر از اختراع و تراشیدنِ دین جدید، چیز دیگری نیست؛ دینی‌که نه رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را آورده و نه و صحابه کرام از وی چنین چیزی را برداشت کرده‌اند.

اسلام عقیدۀ سیاسی و عملی است که برای این نیامده تا زیر پا شود و فقط برای این آمده تا نه تنها برای مسلمان‌ها؛ بلکه در زندگی  تمام مردم تطبیق شود و پیام‌آور خوبی‌ها و هدایت برای تمام بشریت باشد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾

[الأنبیاء، آیه 107]

ترجمه:  ای پیامبر! ما تو را جز به عنوان رحمت برای جهانیان نفرستاده‌ایم!

و این دقیقاً همان چیزی است که ربعی بن عامر رضی الله عنه فهم کرده است، زمانی‌که نزد رستم داخل شد، رستم از او پرسید برای چی آمدید؟ وی رضی الله عنه پاسخ داد: «الله ما را فرستاده است تا از بندگان‌اش کسی را که او بخواهد از بندگی بندگان نجات داده و به سوی بندگی پروردگار بنده‌ها سوق دهیم و از تنگی دنیا به سوی فراخنای دنیا و آخرت و از ستم ادیان باطل به سوی عدالت اسلام رهنمون گردانیم.» و رسول الله صلی الله علیه وسلم زمانی‌که فرستادگا‌ش را به سوی کسری و قیصر و بزرگ مصر (مقوقس) فرستادند چنین فرمودند:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. مِنْ مُحَمَّدٍ عَبْدِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى هِرَقْلَ عَظِیمِ الرُّومِ. سَلَامٌ عَلَى مَنْ اتَّبَعَ الْهُدَى. أَمَّا بَعْدُ؛ فَإِنِّی أَدْعُوكَ بِدِعَایةِ الإِسْلامِ، أَسْلِمْ تَسْلَمْ یؤْتِكَ اللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَینِ، فَإِنْ تَوَلَّیتَ فَإِنَّ عَلَیكَ إِثْمَ الأَرِیسِیینَ»

(متفق علیه)

ترجمه: بنام الله بخشندۀ مهربان! از محمد بنده الله و فرستاده او به هرقل بزرگ روم! سلام بر آن‌کس که از هدایت تبعیت کند! اسلام بیاور تا سالم بمانی! اسلام بیاور تا الله پاداش تو را مضاعف بدهد! اما اگر نپذیری، گناه اریسیان (منظور پیروان اوست که در کفر از او متابعت می‌کنند) بر گردن تو خواهد بود!

از این معلوم می‌شود که اسلام آمده تا توسط یک دولت در داخل بر مردم حاکمیت کرده و برای تمام جهان با دعوت و جهاد رسانده شود و این چیزی‌ست که از بررسی دلایل شرعی با فهم صحیح و پیروی از سیرت نبی کریم صلی الله علیه وسلم و اعمال‌شان در مکه و آن‌چه که در مدینه از وحی الله سبحانه وتعالی بر ایشان نازل شد، تا این‌که الله متعال انصار را برایش آماده ساخت و دولت مدینه بود که اسلام را به طور عملی بصورت کامل و دوام‌دار حتی بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم تطبیق می‌کرد.

اسلام قبل از تأسیس دولت اسلامی در مدینه و بعد از سقوط آن به دست مصطفی کمال ستمگر تطبیق نشد؛ اما بعد از تأسیس دولت تا هنگام سقوط آن یک دولت فعال در صحنۀ بین المللی بود و بدون شک در تمام مراحل، دولت نخست جهان به شمار می‌رفت و نور و عدالت‌اش را در تمام نواحی و اطراف زمین از لحاظ فرهنگ و تمدن و نهضت صحیح بر اساس اسلام و عقیده‌اش منتشر ساخت. پس از آن کفتارها می‌آیند و این مرحله از زندگی امت را به مرحلۀ جمود دین و کهانت انسانی توصیف می‌کنند، بر فتوحات اسلامی دست‌درازی نموده و فتوحات آن‌ها را با حملات صلیبی یکسان می‌دانند، گویا مسلمان‌ها زمین و دارایی‌هایش را از باشندگان آن غصب کرده باشند و مردم آن را به بردگی گرفته باشند. وای بر آن‌ها که درست نخواندند که مسلمان‌ها چگونه شهرها را فتح می‌کردند و لشکر پیروز و رهبر آن به چه چیزی شروع به مخاطب قرار دادن مردم و رهبران‌شان می‌کردند!!

مسمانان در نخست آن‌ها را به سوی پذیرش اسلام و یا پرادخت جزیه فرامی‌خواندند و به آن‌ها مهلت می‌دادند تا این‌که تصمیم بگیرند قبل از این‌که به جنگ آن‌ها آغاز کنند و هیچ‌کسی را مجبور به اسلام آوردن نمی‌کردند؛ اگرچه هر یک در سایۀ آن با عدالت آن باوجود باقی ماندن بر دین‌شان بهره‌مند می‌گردیدند.

حالا بین این و آن‌چه‌که اسپانیا در برابر مسلمانان اندلس و حتی نصرانی‌هایی‌که در مذهب با آن‌ها مخالف بود؛ انجام داد مقایسه کنید. از تاریخ بیاموزید چی‌کسی محاکم تفتیش و اسباب شکنجه را اختراع کرد؟ و چی‌کسی والی‌هایش را از سخت گرفتن بر مردم منع می‌کرد؟ و چی‌کسی بر اسیران مهربانی می‌کرد و حتی زخمی‌های لشکر دشمن را تداوی می‌کرد؟

ای کفتارها! بدانید که این امت نیاز ندارد تا از فتوحات عذرخواهی کند؛ بلکه نیاز دارد تا خود را از آن‌چه از دهن‌های شما بیرون می‌شود و دستان شما برای مسموم ساختن افکار آن طرح می‌کند، دور سازد. این امت نیاز ندارد تا شما با مفاهیم‌تان که بر اساس دیدگاه غرب تفسیر کرده شده؛ فهم دین‌ش را برای‌ش تجدید کنید. تا آن را از قضیۀ سرنوشت‌سازش که اعادۀ دولتی‌ست تا اسلام را تطبیق کند و از آن واقعیت عملی قابل لمس بگرداند که مردم آن را با عدالتی‌اش ببینند، عدالتی‌که دروغ‌های رهبران غرب را نسبت به آن آشکار سازد و ادعاهای تروریستی بودن و طرح اسلام‌هراسی که با آن اسلام را بدنام کرده‌اند؛ رد کند و سپس مردم گروه گروه به دین الله متعال داخل گردند.

﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولَئِكَ یعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیقُولُ الأشْهَادُ هَؤُلاءِ الَّذِینَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ * الَّذِینَ یصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیبْغُونَهَا عِوَجاً وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ﴾

[ هود: 18]

ترجمه: چه كسی ستم‌گرتر از كسی است كه به الله دروغ بندد؟! (كسانی‌كه به الله دروغ می‌بندند و چیزهائی را بدو نسبت می‌دهند كه از او نیست، در قیامت به گونه خاصّی) آنان به پروردگارشان عرضه می‌گردند (و در دادگاه عدل الهی به‌سان می‌شوند) و گواهان (حاضر در آنجا ، اعم از پیامبران و فرشتگان وغیره بر آنان گواهی می‌دهند و) می‌گویند: اینان بر پروردگار خود دروغ بسته‌اند (و لذا زشت‌ترین گناه و رسواكننده‌ترین ستم را مرتكب شده‌اند). هان! نفرین الله بر ستم‌گران باد؛ کسانی‌که مردم را از راه الله باز می‌دارند و راه الله را کج و نادرست نشان می‌دهند و به آخرت کفر می‌ورزند.

این حقیقتی‌ست که رهبران غرب آن را درک کرده‌اند و نزدیک آمدن آن را می‌دانند و برای آن هزارها برنامه طرح کرده‌اند و به اندازۀ توان‌شان کوشش دارند تا آن را دفن کرده یا به تأخیر بیندازند و به همین سبب تمام مزدوران و سگان نگهبان‌شان را جمع کرده‌ند تا امت را از دین‌شان برگردانند و مفاهیم‌شان را تغییر داده بر اساس دیدگاه غرب تفسیر کنند و تهداب بقاء خود را محکم سازند تا بر شهرها نگهبانی کنند و داشته‌ها و نعمت‌هایش را به غارت ببرند؛ اما این آرزو را باید به خاک ببرند. در میان امت مردانی است که به فکر امت و بیداری آن ایستاده‌اند و برای برپاساختن آن کار می‌کنند و برای آن پروژۀ اسلامی را پیرامون داشتن خلافت راشده بر منهج نبوت به پیش می‌برند که قدرت دور کردن نظام، فرهنگ، اسرار و اسباب غرب را داشته و از هیچ چیزی کم نیستند؛ مگر از نصرت صادقانه و مخلصانۀ اهل قدرت فرزندان امت در ارتش‌ها.

ای اهل مصر کنانه! این کفتارها و حاکمانی‌که در رهبریت قرار دارند، بزرگ‌ترین آرزوی‌شان این‌ست که شما را از فکر شما در مورد تغییر نظام برگردانند و نظام اسلام و دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را به افکار غلط تبدیل نمایند؛ بناءً کوشش می‌کنند شما را به کشمکش‌های گوناگون بکشانند که تلاش‌های شما را ضایع سازد و توانایی‌های شما را نابود گرداند و شما را از قضیۀ بزرگ و سرنوشت‌ساز شما که حزب التحریر شما را به آن متوجه می‌سازد روی‌گردان کند. به این کفتارها گوش ندهید؛ چون به آن‌چه فرامی‌خوانند فاسد است. کسانی را به آغوش گیرید که از خود شما هستند؛ رهبرانی‌که به شما را دروغ نمی‌گویند و جز خوبی برای شما و به نفع شما چیز دیگری را نمی‌خواهند. فرزندان‌تان را در لشکر کنانه بر نصرت‌شان، برداشت و به آغوش گرفتن فکره‌شان تشویق کنید که در آن خیری شما، امت تمام انسان‌هاست.

ای انسان‌های با اخلاص در لشکر کنانه! این دین شماست که مورد تاخت و تاز قرار می‌گیرد و عقیدۀ و احکام آنست که می‌خواهند با ادعاهای نوآوری توسط شیفته‌گان تمدن غرب و تشنه‌گان فرهنگ آن نابودش سازند و هرگز ریاست نظام شما را از چیزی بی‌نیاز نمی‌سازد و منفعتی برای شما نمی‌رساند. آن‌چه برای شما از امتیازات و بهره‌ها بطور رشوت می‌بخشد؛ برای آنست تا توسط آن شما را در مقابل هتک حرمت‌ها و ضایع شدن حقوق ساکت سازد. پس در مورد دین‌تان از الله بترسید، برای نصرت و بیعت با دولتی‌که غرب از برپا شدن و بوجود آمدن‌اش می‌هراسد؛ آماده شوید. پس چی کسی از اسلام دفاع می‌کند؛ اگر شما نباشید؟ و چه کسی آن را غیر از شما نصرت می‌کند؟ از خودتان برای الله متعال موقفی را نشان دهید که آن را از شما دوست می‌دارد، شاید توسط شما دولتی برپا گردد و برای شما عزت و اقتدار عنایت کند، خلافت راشده بر منهج نبوت. یا الله آن را زود بیاور و ما را از ارتش و شاهدانش بگردان!

﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُون﴾

[الأنفال: 24]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول كنید؛ هنگامی‌كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد، و بدانید كه الله میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد (و می‌تواند انسان را از رسیدن به خواسته‌ها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهم‌ترین آرزوی دل هر انسان است)، و بدانید كه همگان در پیشگاه الله گردآورده می‌شوید (و به حساب و كتاب‌تان رسیدگی می‌گردد)!

نویسند: سعید فضل

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه