سه شنبه, ۱۸ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۱۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

 

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

وقتی صنف‌های شش‌گانه‌ای که در سوال ذکر شده اسم‌های جامد هستند و وقتی پول‌های نقدی‌که حکم طلا و نقره را می‌گیرد و پوشیده به طلا و نقره باشند، دراین صورت حکم واضح است؛ اما حالا پول‌هایی‌که روکش طلا و نقره را ندارد، آیا باز هم حکم در خصوص این پول‌ها به حال خود باقی است و هم‌چنان در خصوص زکات اموال؟ در این خصوص ما را رهنمایی فرمایید! الله شما را جزای خیر داده و بر دستان شما مؤمنین را تمکین بخشد!

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

ما این مسئله را در کتاب اموال در باب زکات پول‌های کاغذی واضح نمودیم:

«پول‌های کاغذی آن اوراق مالی است که دولت‌، آن‌را صادر کرده و آن پول‌ها را پول و ارز خود قرار می‌دهد تا ارزش‌ اجناس خرید و فروش به وسیله‌ای آن‌ها قیمت‌گذاری شده و به اساس آن مزد کارگران پرداخته شود و زکات این پول‌های کاغذی مثل زکات طلا و نقره بوده و بر این پول‌های کاغذی احکام زکات بر حسب واقعیت آن جاری می‌شود که این واقعیت بر سه نوع است:

1-       نوع اول پول‌های کاغذی است که قایم مقام طلا و نقره است. این‌ پول‌ها اوراقی اند که در نظام پولی نقدی سکه قرار دارند و اندازۀ مشخص را از طلا و نقره نمایندگی می‌کند و این پول‌ها در داد و ستد و در تقاضاها قایم مقام طلا و نقره بوده و به عنوان قایم مقام طلا و نقره اعتبار داده می‌شود؛ زیرا این پول‌ها در هر زمان که خواسته باشند به طلا و نقره تبادله می‌شود و زکات این پول‌ها بسان زکات طلا و نقره است، اگر این پول‌ها قایم مقام طلا بود و مقدار آن به اندازه بیست دینار یعنی ۸۵ گرام که نصاب طلا است، رسید، در این صورت با گردش سال در این پول زکات می‌شود و در این صورت چهار یکم، یک دهم آن واجب می‌شود و اگر این پول قایم مقام نقره بود و مقدار آن به اندازۀ رسید که دوصد درهم را نمایندگی می‌نمود؛ یعنی به اندازۀ ۵۹۵ گرام بود که این نصاب نقره است، در این صورت با گردش سال زکات لازم شده و یک‌چهارم یک‌ دهم لازم می‌شود. دلیل وجوب زکات در این پول‌ها خود احادیث است که این احادیث دال بر وجوب زکات در طلا و نقره است؛ زیرا این پول‌ها قایم مقام و وکیل طلا و نقره بوده و قایم مقام و وکیل حکم اصیل را می‌گیرد.

2-       نوع دوم: پول‌های کاغذی‌ است که چاپ می‌شود و دولت ‌آن‌ها را صادر می‌کند و یا یکی از بانک‌های معتبری‌که دولت اجازۀ صادر می‌دهد و برای این نوع پول کاغذی مقدار مشخص از طلا و نقره است، غیر از خود اوراقی‌که پول کاغذی ساخته شده است که این نوع پول در نزد دولت محفوظ بوده و یا در نزد بانکی ‌که آن‌را صادر می‌کند، به حساب ضمانت محفوظ است و مرجعی‌که این پول را صادر می‌کند، متعهد به پرداخت قیمت این پول به حساب طلا و نقره است که بر این پول روکش شده و برای کسی‌که این پول را حمل می‌کند، در وقت تقاضای آن برایش می‌دهد و روکش این پول کامل نبوده، بلکه به اندازۀ قیمت در آن روکش شده است که گاهی سه چهار یکم است و یا سی در صدم و یا نصف آن است و یا غیر از آن به اندازۀ درصدی مشخص دیگری است.

این اوراق چاپ شدۀ معتبر نسبت به روکش آن قایم مقام می‌باشد. روکش طلا باشد و یا نقره؛ زیرا این پول در هر وقتی باشد، به طلا و نقره تبدیل و زکات این پول مثل زکات طلا و نقره است، اگر روکش به طلا باشد و روکش آن نصف قیمت نام گذاشته شده‌ای باشد، وقتی به مقدار چهارصد دینار رسید و بر آن سال گردان کرده بود. در این صورت زکات بر آن لازم می‌شود و زکات آن دینار از جنس آن می‌شود؛ اگر به چهارصد دینار نرسید، پس در آن زکات نیست؛ زیرا از نصاب زکات کم‌تر است. دلیل وجوب زکات در آن همان احادیث است که در مورد خود زکات طلا و نقره آمده است؛ زیرا این اشیاء در آن مقداری‌که روکش شده به طلا و نقره است قائم مقام طلا و نقره است چیزی‌که در آن زکات واجب است و قایم مقام و وکیل حکم اصیل را می‌گیرد.

3-       سوم: پول‌های نقد کاغذی لازمی همان پول‌های کاغذی است که دولت به اساس قانون آن‌ها را صادر و برای داد و ستد آن‌ها را به عنوان پول تعیین می‌کند و ‌آن‌ها را پول‌های قرار می‌دهد که بتواند در معاملات اشیاء ثمن قرار گرفته و بتواند به عنوان اجرت در کارها و هم‌چنان در منافع اعتبار داده شود؛ ولی صرف به طلا و نقره نمی‌شود و روکش به طلا و نقره هم نمی‌باشد و پشتیبانۀ طلا و نقره هم ندارد. اوراق برای پول است و برای این کاغذهای نقدی جز ارزش قانونی دیگر ارزش نمی‌باشد؛ اما وقتی این کاغذها الزامی بود و اصطلاح طوری بود که این اوراق را پول نقدی در ثمن اشیاء و اجرت برای منافع و خدمات قرار می‌دادند و با آن‌ها طلا و نقره خرید و فروش می‌شد، چنانکه توسط آن‌ها سایر کالاها و اجناس خرید و فروش می‌شد، پس در این پول‌ها مسئله‌ای پولی و ثمنیت تحقق یافته چیزی‌که در طلا و نقره تحقق یافته است که مضروب در دینار و درهم است. این بدین دلیل است که نصوص وارده در زکات طلا و نقره به دو قسم است:

اول دلایلی است که بر زکات طلا و نقره به عنوان اسماء جنس صراحت دارد، یعنی در خصوص خود طلا و نقره است و این‌ها اسماء جامد هستند که گنجایش تعلیل را ندارد؛ پس بر این چیزی قیاس نمی‌شود. به همین دلیل زکات در دیگر معادن نیست مانند آهن، میس و غیر از آن، ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«... وَمَا مِنْ صَاحِبِ ذَهَب وَلَا فِضَّةٍ، لَا يُؤَدِّي مِنْهَا حَقَّهَا، إِلَّا إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ، صُفِّحَتْ لَهُ صَفَائِحُ مِنْ نَارٍ...»

ترجمه: ... هیچ مالک طلا و نقره‌‌ای نیست که حق آ‌ن را ادا نکرده باشد؛ مگر این‌که در روز قیامت بر آن آهن‌های آتشین ریخته می‌شود.

پنج نفر از صحاح این حدیث را به جز ترمذی روایت کرده و در این حدیث لفظ ( ذهب و فضة) ذکر شده است و این‌ها اسماء جنس هستند که تعلیل نمی‌شود.

دوم: دلایلی است که در مورد زکات طلا و نقره صراحت دارد. این دلایل دلالت به این دارد که مردم با آن خرید و فروش و اجرت تعیین و معامله می‌کنند و این دلایل است که از آن علت استنباط می‌شود که همانا نقدیت است؛ پس بر آن اوراق کاغذی الزامی قیاس می‌شود تا این علت در آن تحقق پیدا کند و احکام زکات نقد بر آن تطبیق می‌شود، به حساب آن‌چه که در بازار از طلا و یا نقره برابری می‌کند. از علی ابن ابوطالب از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت نموده است که گفته است:

«إذَا كَانَتْ لَك مِائَتَا دِرْهَمٍ، وَحَالَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ، فَفِيهَا خَمْسَةُ دَرَاهِمَ، وَلَيْسَ عَلَيْك شَيْءٌ - يَعْنِي فِي الذَّهَبِ - حَتَّى يَكُونَ لَك عِشْرُونَ دِينَاراً، فَإِذَا كَانَتْ لَك عِشْرُونَ دِينَاراً، وَحَالَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ، فَفِيهَا نِصْفُ دِينَارٍ»

ترجمه: وقتی برایت دو صد درهم باشد و سال بر آن گردش نماید، در آن دوصد درهم پنج درهم است و در طلا تا وقتی به بیست دینار نرسد، زکات نمی‌باشد. وقتی بیست دینار شد و سال بر آن گردش کرد، پس در آن نصف دینار است.

این حدیث را ابوداود روایت کرده است، چنانچه از علی این قولش روایت شد است:  

«في كل عشرين ديناراً نصف دينار، وفي كل أربعين ديناراً دينار»

ترجمه: در هر بیست دیناری نصف دینار است و در هر چهل دینار یک دینار است.

و از علی رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:

«.. فَهَاتُوا صَدَقَةَ الرِّقَةِ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَماً، وَلَيْسَ فِي تِسْعِينَ وَمِائَةٍ شَيْءٌ، فَإِذَا بَلَغَتْ مِائَتَيْنِ فَفِيهَا خَمْسَةُ دَرَاهِمَ»

ترجمه: شما از هر چهل درهم یک درهم صدقه بدهید، در صد و نود و نه درهم زکات نیست، وقتی به دوصد درهم رسید پس پنج درهم زکات می‌شود.

این حدیث را بخاری و احمد روایت نموده است؛ چنان‌چه عبدالرحمن النصاری در نامه‌ای رسول الله صلی الله علیه و سلم و در نامه‌ای عمر رضی الله در صدقه روایت نموده است:

«... والورِق لا يؤخذ منه شيء حتى يبلغ مئتي درهم»

ترجمه: ...از پول کاغذی تا به دوصد درهم برابری نکند زکات نمی‌شود. (این حدیث را ابوعبید روایت نموده است).

تمام این احادیث به نقد بودن و ثمن بودن دلالت دارد، زیرا الفاظ رقه به همرای قرینه است: «فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً» کاغذ، دینار و درهم الفاظ اند که بر طلا و نقره‌ای که مضروب و مسکوک باشد، اطلاق می‌شود؛ یعنی چیزهای‌که پول نقدی و ثمن هستند و تعبیر به این الفاظ دلالت بر این دارد که پول نقدی و ثمن در این احادیث منظور و هدف است و به همین چیزها بسیاری از احکام شرعی تعلق می‌گیرد، مانند زکات، دیات، کفارات، قطع دست سارق و غیر از این‌ها از احکام شرعی.

به دلیل این‌که در اوراق الزامی این نقدیت و ثمنیت تحقق پیدا کرده پس شامل بر احادیث وجوب زکات طلا و نقره شده و زکات در آن لازم می‌شود، مانند که در طلا و نقره زکات لازم می‌شود و به حساب طلا و نقره اندازه و سنجیده می‌شود؛ پس هرکس که به اندازۀ قیمت بیست دینار از طلا یعنی ۸۵ گرام طلا و یا به اندازۀ ۲۰۰ درهم نقره یعنی ۵۹۵ گرام نقره در نزد آن باشد و سال بر آن دوران پیدا کند، زکات بر آن لازم می‌شود و ادای چهارم یک دهم بر آن لازم می‌شود.

هم‌چنان جایز است که زکات طلا به طلا و یا با اوراق قایم مقام طلا و یا اوراق معتبر پرداخته شود و از زکات نقره به نقره و به اوراق قایم مقام نقره و معتبر پرداخته شود، چنان‌چه جایز است که زکات طلا به نقره و با اوراق الزامی پرداخته شود. زکات نقره به طلا و با اوراق الزامی پرداخته شود؛ زیرا تمام این پول‌ها پول نقد کاغذی و ثمن حساب می‌شود. پس جایز است که بعض از این پول‌ها به جای بعض دیگر پرداخته شود؛ زیرا هدف در هرکدام از این پول‌‌ها تحقق پیدا می‌کند و در باب زکات زروع و میوه‌جات دلایل اخذ قیمت عوض گرفتن مالی‌که در آن زکات لازم می‌شود گذشته است؛ چنان‌چه شما می‌بینید که در اوراق الزامی علت نقد بودن و ثمنیت تحقق پیدا می‌کند و به همین دلیل وقتی مقدار این پول‌‌ها به نصاب زکات برسد و بر آن سال گردش نماید، زکات در آن لازم می‌شود. یعنی این‌که اگر مسلمانی در دولتی زنده گی‌ می‌کند که طلا و نقره را پول نقد خود نمی‌گیرد؛ بلکه پول کاغذی الزامی را پول نقد خود می‌گیرد. پس بر آن مسلمان لازم است که از اموال نقدی کاغذی خود به حساب و اندازۀ طلا و نقره زکات بدهد، به شرطی‌که قیمت این اموال نقدی کاغذی به اندازۀ نصاب طلا و نقره برسد و سال بر آن گردش کند.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و در کارش با حکمت‌تر است.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

رقابت امریکا و چین منجر به فاجعه شده و آینده را اسلام رقم خواهدزد

(ترجمه)

کشمکش‌ها بین دولت‌ها یک مسئلۀ طبیعی و اجتناب ناپذیر است، زیرا اختلاف منافع بین مردم و ملت‌ها واقعیتی است که قابل تغییر نیست. مبارزۀ مردم بر سر منافع، چه منافع خصوصی و چه منافع عمومی، همواره تداوم داشته و هرگز از بین نمی رود؛ زیرا تفاوت افکار و اختلاف مفکوره‌ها نیز مسئلۀ طبیعی و اجتناب ناپذیر است. بنابر این ناگزیر باید کشمکش‌ها  بالای افکار، شیوه‌های زندگی و منافع بین مردم، یعنی بین برخی دولت‌ها با برخی دیگر، وجود داشته باشد، اما این کشمکش‌ها با اشکال متفاوت ایجاد می‌شود، برخی جنبۀ سیاسی دارد؛  رقابت‌های تجاری و مالی که همیشه بین افراد و دولت‌ها مشاهده می‌شود،  گاهی این رقابت‌ها به کشمکش تبدیل شده و این کشمکش به جنگ تبدیل می‌شود؛ اگرچه مردم طبیعتاً از جنگ متنفراند و سعی می‌کنند مشکلات شان را از راه‌های مسالمت‌آمیز حل کنند، اما ناگزیر بر آن‌چه از آن متنفرند وادار می‌شوند. بنابراین، جنگ بین مردم مسئلۀ است اجتناب ناپذیر، مردم و هم‌چنین دولت‌ها هر قدر سعی کنند از این جنگ‌ها دوری کنند، نامؤفق خواهم بود، چون آخرین دارو داغ کردن است.

با روی کار آمدن جوبایدن رئیس جمهور امریکا و اشغال کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا توسط آن، به نظر می‌رسد که سیاست امریکا در قبال چین مسیر دیگری را در پیش گرفته است، طوری‌که با آن‌چه واشنگتن در دوره دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق امریکا دنبال می کرد، متفاوت است. تفاوت در این است که امریکا در دوران بایدن معتقد به رقابت با چین است، بایدن بر این اشاره نمود که وی در حال حاضر جنگ تجاری آغاز شده توسط ادارۀ ترامپ را ادامه خواهد داد، اما با گردآوری و بسیج متحدان، نیروها و قوای دیگری، لذا بلینکن را که طرف وضع تحریم‌ها علیه چین را داشت، به عنوان وزیر امور خارجه منصوب نمود. وی در مقابل کمیته روابط خارجی سنا اعلام کرد: «شکی نیست که چین بزرگترین چالش ما نسبت به هر کشور دیگری است. اما این یک چالش بسیار پیچیده است و اینکه امریکا باید تقارب با چین را از یک منبع قوی آغاز کند، نه از منبع ضعیف و این‌که: همکاری و یک‌جا کار نمودن با متحدان و مشارکت با نهادهای بین المللی بخشی از این منبع قوی است. (منبع: خبرگزاری آناتولی 20/1/2021 میلادی)

امریکا به وضوح ترس خود را از توسعه چین ابراز کرده و بایدن به صراحت چنین بیان داشت: «اگر ما نجنبیده و اقدامی نکنیم، چینی‌ها ناهار/غذای چاشت ما را خواهند خورد. آن‌ها تلاش‌های گسترده و جدیدی در زمینۀ راه آهن روی دست دارند... چین در حال پیشرفت سریع در زمینۀ تکنالوژی موترهای برقی می‌باشد.» وی گفت که در روز چهارشنبه 10/2/2021 میلادی، با شی جین پینگ، همتای چینی خود، دو ساعت در مورد بسیاری از مسائل از جمله حقوق بشر، تجارت و امنیت صحبت کرده است. جن ساکی، سخنگوی روزنامه‌ای کاخ سفید، گفت: «من به این باورم که دیدگاه رئیس‌جمهور این است که ما با چین وارد یک رقابت می‌باشیم، ایشان می‌خواستند مورد عمق این چالش وضاحت دهند.» (منبع: وال استریت ژورنال، 12 فیبروی 2021میلادی)

بناءً می‌توان توجه زیاد امریکا به چین را در دو جنبه متناقض و مکمل مورد برسی قرار داد:

اولاً در چسپیدن امریکا به چهار ضلعی مواضع سخت‌گیرانه در قبال چین، با توجه به این‌که امریکا می‌ترسد موقعیت خود را در میدان زعامت و رهبری جهانی از دست بدهد. چون چین با امکانات ضخیم اقتصادی که در اختیار دارد، تهدید اساسی برای امریکا و منافع آن می‌باشد. چین رقیبی‌ است که دندان‌های خود را در برخی موقعیت‌ها نشان داده و گاهی پنهان می‌نماید.

دوم: امریکا با توجه به این آگاهی که دفاع از اصول و ایدیولوژی‌ها را نمی‌توان از خطرات جهان جدا کرد، تلاش می‌کند روابط  و همکاری‌های بین دو کشور را بهبود بخشد.

رقابت بین امریکا و چین منجر به فاجعه می‌شود:

هر کشوری‌که داری قدرتی و یا کدام توانایی باشد، سعی می‌کند از قدرت خویش استفاده کرده کشمکش‌ها را برای منافع خویش پایان دهد، اما سیاستمداران امریکایی به خوبی دریافته اند که نتیجۀ این کشمکش ممکن است برای امریکا عواقب ناگواری در پی داشته باشد. یک محقق امریکایی نسبت به وخامت روابط امریکا و چین ابراز نگرانی کرده چنین می‌گوید: «امریکایی‌ها نمی‌دانند بدترین نتیجه چه خواهد بود.» راجان مینون، استاد روابط بین‌الملل در سیتی کالج نیویورک، در مقاله‌ای که برای وب سایت روزنامه‌نگاری لاس آنجلس تایمز، نوشته بود، چنین می‌گفت: «اکثر دموکرات‌ها و جمهوری خواهان ایالات متحده موافق اند که چین بزرگترین رقیب امریکا است. با این حال، مردم از قیمتی که جنگ می‌تواند بر دو کشور تحمیل نماید، تصور روشنی ندارند.» مینون (که یکی از همکاران موسسۀ کوینسی و موسسۀ مطالعات جنگ و صلح سالتزمان، دانشگاه کلمبیا، نیز است) هشدار داد که «ایالات متحده و چین، در صورتی‌که بدون هیچ توجهی به منافع مشترک، رقابتی‌که در میان شان است شدت پیدا کرده و در نهایت منجر به جنگ شود، متحمل خسارات جانی و مالی زیادی خواهند شد.» وی بیان داشت که چین و امریکا هر دو ابزاری در اختیار دارند که راه اندازی حملات سایبری یکی به سیستم‌های مالی دیگری را ممکن می‌سازد. وی افزوده گفت که تکان‌ها و پس لرزش‌های ناشی از تصادم امریکا و چین به سرعت اقتصاد جهانی را در بر می‌گیرد. این پروفیسور ابراز امیدواری کرد که رهبران امریکا و چین بتوانند "برای جلوگیری از تبدیل شدن مانورهای نظامی و مشاجرات‌ لفظی، به جنگ" با یکدیگر همکاری کنند. (منبع: عربیک نیوز، 26/11/2021 میلادی)

مجلۀ فورین افیرز مقاله‌ای از نویسندۀ بنام وانگ جیسی منتشر کرد، که وی در آن مقاله  به این نظر بود، که چین به این باور است که امریکا شروع کنندۀ خصومت است و امریکا به این دید است که چین شروع کنندۀ خصومت است. وی به این نظر بود که  این رقابت که ممکن است به کشمکش تبدیل شود، تا زمانی‌که هریک از طرفین به منافع طرف مقابل احترام نمی گذارد، این کشمش ادامه خواهد داشت. وی در این مقاله بیان داشت: امریکا و چین در رقابتی فرورفتند، که یکی از قوی‌ترین رقابت‌های بین المللی در طول تاریخ شمارده خواهد شد و در هر دو کشور این ترس در حال افزایش است که این رقابت شاید به کشمکش تبدیل شود. چنان‌چه در دهۀ گذشته، در واشنگتن درباره اهمیت ایستادگی در برابر پکن اتفاق نظر و اجماع عمومی صورت گرفت، که در دوران دولت ترامپ به اوج خود رسید.

دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که چین "تنها رقیب بالقوه‌ای است که می‌تواند اقتصاد، دیپلماسی، قدرت نظامی و فناوری را برای به چالش کشیدن نظم بین المللی آزاد و باثبات، در گرد یک میز بنشاند." بسیاری در واشنگتن استدلال می کنند که این اجماع قاطع  نتیجه‌ای یک سری اقدامات تهاجمی دشمنانه است، استدلال می‌کنند، این چین است که ایالات متحده را مجبور به این موقف‌گیری دوراندیشانه نموده است.

حزب کمونیست چین تأکید می‌کند که روابط دوجانبه باید تابع اصول عدم درگیری، عدم تقابل، احترام متقابل و همکاری برد-برد باشد؛ چیزی‌که شی جین پینگ در اولین گفتگوی تلفنی خود با بایدن در فیبروری 2020 درباره آن صحبت کرد. چین نیز مانند امریکا از بیانیه‌ها و خطابه‌های خصمانۀ امریکا نسبت به خود می‌ترسد و معتقد است که امریکا بزرگترین تهدید خارجی برای امنیت ملی، حاکمیت و ثبات داخلی آن است. از نظر چین، این ایالات امریکا است که این خصومت را آغاز کرده است، مخصوصاً این‌که حزب کمونیست چین معتقد است امریکا حملاتی را راه‌اندازی نموده است که از دهه‌ها پیش آغاز شده است. امریکا همواره به دخالت در امور داخلی چین و تضعیف حزب حاکم ادامه می‌دهد. یانگ جیچی، یکی از اعضای کهنه‌کار دفتر سیاسی و دیپلوماسی چین، در نشست سطح عالی ایالات متحده و چین در آلاسکا شرکت و  در آن علناً مقامات امریکایی حاضر را به دلیل صحبت خود برتر بینانه و تحقیرآمیز با چین، مورد سرزنش قرار داد و تأکید داشت که ایالات متحده از این صلاحیت برخوردار نیست که با چین از موضع قدرت صحبت کند.

برای کسانی‌که حوادث دو کشور را دنبال می‌کنند، واضح می‌باشد که این دو کشور خواهان رویارویی مستقیم نیستند. بنابراین، هر یک از طرفین به دنبال آرام کردن طرف مقابل خود است، و این یک وضعیت عادی می‌باشد، از این جهت که هر دو نظام فاقد دیدگاه و چشم انداز روشنی برای رهبری بشریت و خروج از گلون شیشه‌ای نظام سرمایه داری هستند؛ نظامی‌که جهان را در چرخه‌ی بحرانی‌های سیاسی، اقتصادی و صحی و بهداشتی خویش فرو برده است؛ بحران‌های که آخرین آن به عنوان ویروس کووید-19 شناخته می شود و هر یک از طرفین طرف دیگر را به حیث عامل این فاجعه متهم می‌کند.

امریکا در مذاکرات خویش با چین مستقیماً آن را تحت فشار قرار می‌دهد. در نشستی‌که بین وزارت‌های خارجۀ دولت امریکا و چین در آلاسکا در 18 مارچ 2021 برگزار شد، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا در آن گفت: «اقدامات چین نظم مبتنی بر قوانین ضامن ثبات جهانی را، تهدید می‌کند.» وی افزود: «ما نگرانی‌های عمیق خود در مورد چین در سین کیانگ(ترکستان شرقی)، هانگ کانگ و تایوان و هم‌چنین حملات سایبری علیه ایالات متحده و اجبار اقتصادی علیه متحدان ما ... را مورد بحث قرار خواهیم داد، هر یک از این اقدامات، نظم مبتنی بر قوانین حافظ ثبات جهانی را، تهدید می‌کند.» در عین حال یانگ جیچی، مقام خارجی حزب کمونیست چین، پاسخ داد: چین قاطعانه مداخله امریکا در امور داخلی چین را رد می‌کند... ما مخالفت شدید خود را با چنین مداخلاتی اعلام کرده ایم و در پاسخ به آن‌ها، اقدامات قاطعانه ای انجام خواهیم داد و آنچه باید انجام شود. این است که ذهنیت جنگ سرد را کنار بگذاریم.» ( منبع: رویتر 19/3/2021 میلادی)

در 3 مارچ 2021م، دولت بایدن وثیقۀ راهنمای استراتژیک موقت امنیت ملی ایالات متحده را اعلام کرد که به موضوعات مربوط به مسئلۀ امنیت جهانی و اولویت‌های امنیت ملی ایالات متحده مرتبط بود. این وثیقه شامل 24 صفحه است که اولین دستورالعمل رسمی را شکل می‌دهد که از ادارۀ بایدن صادر می‌شود. این وثیقه برجسته‌ترین چالش‌ها و منابعی‌‌که امنیت ملی را در سطح جهانی به خطر مواجه می‌سازد ،ارائه می‌کند، از جمله این چالش‌ها رقابت چین و روسیه است.

 چین موضوع محوری:

سند مؤقت راهنمایی استراتیژی امنیت ملی، ضرورت همکاری ایالات متحده با جهان را بیان می کند و با این سیاق مهم‌ترین آزمون ژئوپلیتیکی امریکا در قرن بیست و یکم رابطه این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ با چین است. این رابطه عموماً به صورت رقابتی، در صورت لزوم همکاری و گاهی خصمانه دیده می شود. بایدن در این چهار چوب بر لزوم تعامل با چین از موضع قدرت تأکید می کند. (منبع: دکتر کریستین الکساندر)

اساسات و مبانی سیاست امریکا بر این موارد استوار است:

  • حفاظت و دفاع از امریکا در برابر هرخطری‌که آن را تهدید می‌کند، یا ممکن است آن را تهدید کند.
  • استثمار مردم و ملت‌ها برای تأمین منافع امریکا.

این دو مورد اساساتی هستند که هیچ تغییر و تعدیلی در آن‌ها محتمل نیست و سیاست امریکا فقط و فقط بر اساس آن‌ها بنا می‌شود.

  • قبل و بعد از جنگ جهانی دوم، نیمی از کرۀ غربی در حمایت کشورهای دیگر و موجود در جهان قدیم/باستان (اروپا) قرار داشت، اما پس از ضربه زدن و تضعیف دولت اسلامی، تنها اروپا در جهان قدیم باقی ماند.
  • با تجدید حوادث، موقف‌ها و شرایط، سیاست امریکا بر این است که ظواهر، اشکال، ابزار و اسالیب سیاست خویش را تغییر ‌دهد. اما اساس سیاسی آن ثابت مانده و هیچ گاه تغییر نمی‌کند، آن عبارت از چهرۀ استعماری و نظام حکومتی سرمایه‌داری آن است؛ نظامی‌که بر سرمایه داران استوار بوده و دولت را کارفرمای ثروتمندان و صاحبان سرمایه‌های عظیم قرار داده است؛ روشی‌که امریکا آن را  از سال 1947 میلادی بدین سوی رو دست گرفته است.

آینده از آن امت است:

کسی‌که به اوضاع جهان و فجایع ناشی از نظام جهانی امریکایی، که کشتی در حال غرق‌اش را امریکا رهبری می‌کند، می‌نگرد، می‌بیند که امواج این کشتی را به راست و چپ پرت می‌کند و اسباب فروپاشی قریب الوقوع، نظام سرمایه‌داری گسترده و افزوده شده است، طوری‌که مفکرین غربی را نسبت به شرایط آینده دچار ترس و حشت شدید نموده و اعلان فوتی نظام سرمایه‌داری آماده شده است. آن‌ها فقط در انتظار قرائت این اعلان فوتی هستند؛ اعلان فوتی نظامی‌که به دنبال آن تمدنی جدید با مفاهیم کاملاً متفاوت از نگاه آن به جهان، انسان و زندگی متولد خواهد شد.

نظام سرمایه‌داری که سه قرن بر جهان ستم‌گرانه مسلط بود، ناتوانی آن در حل مشکلات تازه وجدید جهان نمایان گردید، و مصیبت‌های این نظام بزرگ شده و گسترش یافت. دولت اول جهان که ایدیولوژی سرمایه‌داری را برای ادارۀ جهان تبنی کرده بود، اینک دچار ضعف، سستی و ناتوانی شده است. حال دلیل این ضعف آن علل خارجی یا داخلی می‌باشد، مانند آنچه در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا رخ داد، هواداران دونالد ترامپ، رئیس جمهوری‌که در پایان دورۀ کاری خویش قرار داشت، به ساختمان کنگرۀ امریکا هجوم آوردند، همان‌طور حوادث و شورش‌هایی‌که با این زد وبندها همراه بود؛ طوری‌که در آن زمان مفکرین غربی در مورد دیموکراسی و سرنگونی آن در حفرشده‌ترین گودال آن، نوشته‌های را به دست نشر سپردند. روزنامۀ دیلی تلگراف نوشته‌ای را از نیک ألین از واشنتن تحت عنوان" بسیج خشمگینانه و حمله بر ساختمان کنگرۀ امریکایی، منعکس کننده تمایل ترامپ برای قدرت به هر قیمتی است" به نشر رساند که وی در آن چنین می‌گوید: «تصاویر هجوم جمعیت خشمگین به ساختمان کنگرۀ امریکا، میراث دونالد ترامپ را برای همیشه لکه‌دار خواهد کرد و یکی از تاریک‌ترین لحظات در تاریخ سیاسی مدرن امریکا را نشان می دهد.» او افزود: « همزمان با این‌که حامیان او از دیوارهای دژ مقدس دیموکراسی امریکایی بالا می رفتند، بسیاری از امریکای‌های‌که این  صحنه را از تلویزیون در سراسر کشور تماشا می‌کردند، شوک زده، وحشت کرده و منزجر شدند.»

این واقعیت دموکراسی است؛ نظامی‌که دیگر بدی‌های شرم‌آور آن برملاء، دروغ و نیرنگ آن و آنچه که پنهان می‌کرد آشکار شده، دیگر حقایق آن برای امت پوشیده نیست. به این ترتیب، نظام سرمایه‌داری دموکراسی قبل از تشیع آن برای مدفون شدن در مقبره‌اش، زباله‌دانی تاریخ، نفس‌اخیر خویش را می‌کشد، لذا امریکا از این واقعیت تازمانی‌که موجب قضای الله سبحانه وتعالی سر رسید، هم‌چنان رنج می‌برد. تمام دولت‌های سرمایه‌داری در مقابل ویروس کرونا شکست خورده و برای جهان و جهانیان هیچ گونه معالجۀ پیش‌کش ننمودند؛ چون کسی‌که چیزی را نداشته باشد چگونه اعطایش کند، بلکه در مقابله با این ویروس اوضاع هروز بدتر و بدتر شده روان است. این به این دلیل است که مفکورۀ غربی محروم از تولد ایده‌های فوق العاده، بارور، پر خیر و برکت و سازنده است. عواملی‌که باعث می‌شود نظم جهانی به تدریج به سوی فروپاشی کامل نظام سکولاری دمکراتیک نزدیک شود، بسیار است، اما در مورد بارزترین این عوامل اوج حوادث و رویدادهای جاری، هم‌چنان در مورد انتظار مردم برای نظامی‌که چهرۀ تاریخ را تغییر خواهد داد و این‌که پس از این نظام بدیل چه خواهد بود صحبت خواهیم کرد.

 نظام سرمایه‌داری که محصول مفکورۀ سازشی حل وسط یعنی جدایی دین از زندگی است، انسان را قانونگذار می‌داند، در حالی‌که انسان هر چقدر هم عقل و رشد درک آن بالا باشد، باز هم محدود است. بنا براین، لازم است مشتاقان بیداری در جستجوی نظام جامع و کاملی باشند، نظامی‌که همه شرایط و حوادث را در برگیرد، نظامی از سوی خالق هستی، انسان و حیات، الله سبحانه و تعالی، شارع و قانون‌گذار حقیقی؛ کسی‌که می‌داند چه چیزی به ضرر انسان است و چه چیزی به نفع آن، به دلیل شکست نظام سرمایه‌داری و مرگ کمونیسم، اسلام تنها امید مستضعفان، محرومان و دست و پای بسته‌های  جهنم این نظام‌ها است. بلی، دولت خلافت راشده در راه است! انشاءالله به تنهای قادر به نجات جهان از شر سرمایه‌داری است. امت اسلامی هم‌چون خلفایی‌که سیزده قرن جهان را رهبری نمودند، اینک نیز برای رهبری دوبارۀ جهان از آماده گی کامل برخوردار بوده و توانایی آن برای این کار از آتش روشن فعال‌تر و از هر زمان دیگری‌که بر امت گذشته است، اکنون شرایط بیشتر فراهم است. این درحالی می‌باشد که ما به وعده‌ای که الله سبحانه و تعالی برای بندگان مؤمن خویش داده است، اطمینان داریم، الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً) [سوره نور آیه 55]

ترجمه:‏ الله به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته انجام داده‌اند، وعده مي‌دهد كه آنان را قطعاً در زمين خلیفه و جایگزین خواهد داد، همان گونه كه پيشينيان را جايگزين قبل از خود كرده است. هم‌چنين آئين ايشان را كه براي آنان مي‌پسندد، حتماً پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل مي‌سازد.‏

یک و صد و یک سال است که از سرنگونی دولت خلافت توسط کفار می‌گذرد؛ در حالی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم باز گشت آن را چنین بشارت داده است:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ثُمَّ سَكَتَ» (مسند أبي داود الطيالسي)

ترجمهنبوت در بین شما است تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد سپس آن را از میان بر می‌دارد تا زمانی‌که بخواهد، سپس خلافت بر منهج نبوت را می‌آورد و خلافت بر منهج نبوت می‌باشد تا وقتی بخواهد، سپس آن را بر می‌دارد آن وقتی‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد، سپس پادشاهان به دندان گیرنده می‌باشد و تازمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) بخواهد می‌باشد، سپس آنان را نیز بر می‌دارد زمانی‌که بخواهد سپس پادشاهان جبریه می‌آید پس آن‌ها می‌باشند تا زمانی‌که الله (سبحانه و تعالی) آنان را بردارد سپس خلافت بر منهج نبوت می‌باشد، سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم سکوت نمودند.

امروز امت به خیانت حکام، مزدوری و غفلت آنان در برابر مقدسات امت و مشارکت آنان در مبارزه دشمن در برابر بازگشت اسلام به سکان حکومت و دولت، پی برده است، ما قیام امت را علیه حکام و عزل آنان را توسط امت فراموش نمی‌نماییم؛ چیزی‌که لرزه به اندام غرب انداخته و برای خاموش‌سازی انقلاب‌های امت شروع به دسیسه چینی و توطئه نمود. اما الحمدلله آرزوی شان به باد رفت، چون امت از خروش خویش دست برنداشته و تا دولت خویش دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را به اذن الله برپای ندارد، آرام نخواهد گرفت، تصویر برای تکمیل شدن‌اش انتظار می‌کشد، تا این‌که فرزندان امت هر یکی بر حسب توان خویش در راستای بر پایی این دولت سخت کار نماید. قسمت بزرگ این بار بر دوش علماء، اندیشمندان، واعظین و خطباء و اصحاب رسانه است. امت باید با حزب التحریر همگام شود! با پیشگامان دعوت به سوی خلافت؛ کسانی‌که امید امت برای نجات و بازگرداندن افتخارات از دست رفته امت است. حزب التحریر به رهبری امیر خود، عالم برجسته، عطا بن خلیل ابوالرشته، مجهز با دولت‌مردان شایسته، کاملا آماده است، قانون اساسی دولت را تنظیم و آن را طوری گردآوری نموده که از روز اول قیام دولت نوپا، قابل اجراء می‌باشد. ای لشکریان/اردوهای مسلمانان! کدام یک از شما افتخار نصرت حزب التحریر و بیعت با خلیفه مسلمین را کمایی می‌کند، و در آن هنگام است که مؤمنان به نصرت الله سبحانه و تعالی شادی می‌کنند؟!

برگرفته از شمارۀ 429 مجله الوعی_سال سی و هفت

نویسنده: عبد السلام إسحاق

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: علی مطمئن

 

 

ادامه مطلب...

حزب التحریر دعوت خود را ادامه می‏دهد و دستگیری‏ها کمرش را خم نمی‏سازد!

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

روز سه شنبه 17/5/2022م،  گروه امنیتی در تونس استاد طارق رافع، یکی از جوانان حزب التحریر را با حکم قضایی غیابی از قبل صادر شده در محکمه ابتدایی تونس، به تاریخ 2/4/2022م دستگیر نمود. این دادگاه طارق رافع را به اتهام فریب برای انحلال مخالفان سیاسی، به یک سال حبس محکوم نموده است.

با توجه به این موضوع دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه تونس با صدور یک بیانیه کتبی تأکید داشت که:

1-      دستگیری جوانان حزب التحریر هیچ ارتباطی به کدام برنامه تروریستی ندارد؛ بلکه این اتفاقات بخاطر افکار اسلامی آنان در خصوص سیاست ضد اسلامی است که رژیم ورشکسته درقبال حکومت و ملت تونس در پیش گرفته است. بنابراین، استاد طارق رافع فقط بخاطر اندیشه‏اش دستگیر شده است، نه کدام چیز دیگر.

2-      این دستگیری درپی دستگیری احمد لطیف در 26 فوریه 2022م به اتهام مشابه به وقوع پیوست و این دستگیری‏ها ‏فقط و فقط نمونه ادامه حکومت‏داری بر اساس سیاست همان دولت قبل در وارد کردن فشار و اتهامات دروغین و جنگ با دعوتی است که می‏خواهد با تأسیس یک دولت مقتدر زندگی اسلامی را از سر گیرد؛ دولتی که ثروت‏ها ‏و منابع خویش را به استعمار واگزار نمی‏کند و بهترین جوانان خود را با بی‌عدالتی و ناحق به زندان نمی‏اندازد.

این بیانیه خطاب به مردم تونس می‏گوید: دولت با صدای بلند و قوی بشنود، که حزب التحریر آن راهی را می‏پیماید که رسول الله صلی الله علیه وسلم توسط آن دولت اسلام را اولین مرتبه در مدینه منوره تأسیس نمود؛ آن را به عنوان طریقه خود اتخاذ نموده تا پس از آن با دعوت به تأسیس خلافت راشده بر منهاج نبوت که رسول الله (ص) مژده آن را داده حرکت کند، در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی گسترش یافت و یکی از آن‌ها سرزمین سرسبز تونس است که شاهد یک انقلاب علیه نظام  ظالم ابن علی بود و حزب التحریر برای حمایت از سرنگونی آن تلاش نمود و امروز تلاشمندانه سعی دارد تا مسیر سیاسی را به جهت راست تغییر دهد تا فداکاری‏های ‏مردم تونس بی‌ثمر نشود. حزب التحریر یک نصیحت‏گر امین و پیشگام است که هیچ‌گاه به پیروان خود دروغ نگفته و نمی‏گوید. حزب التحریر، جناح سیاسی حاکم که آن را «جنایت بر حق تونس و مردم آن» دانسته و هشدار داد؛ همانطور که از پول آلوده سیاسی که در ارتش گمراه‏های سیاسی استفاده می‏شود و عاقبت زیانبار آن تا اکنون ادامه دارد، برحذر داشت و از  ابقای نظام دموکراتیک ورشکسته‌ای که سکولاریزم را تطبیق می‏کند و اسلام را از قدرت و قانون جدا می‏کند هشدار داد. حزب التحریر امروز از جنایت قرض‏داری به سازمان‏های بیگانه و در رأس آن صندوق بین المللی پول که برجسته‌ترین عامل ورشکستگی اقتصادی کشور بوده و تونس را دوباره به چنگ استعمارگران می‏اندازد، هشدار می‏دهد.

این بیانیه در ادامه خطاب خود به مردم تونس گفت: هر پیرو منصفی می‏داند که تمام آنچه حزب التحریر نسبت به آن هشدار داده بود، به وقوع پیوست و رفتن طبقه سیاستمدار به  آغوش غرب استعمارگر دلیل چیزی است که امروزه در کشورها اتفاق می‏افتد؛ همانطور که هر پیرو منصفی می‏داند. حزب التحریر با نیروهای امنیتی، قضایی و دیگر فرزندان امت مسلمه مبارزه نمی‏کند؛ بلکه جنگ آن با غرب استعمارگر و مزدوران آن درکشورهای‏مان می‏باشد و در این مبارزه مدارا، نیرنگ، ملاطفت و چاپلوسی وجود ندارد.

پایان سخن: استاد طارق رافع با وجود دستگیری‏های ‏خودسرانه و اتهامات واهی -انشاء الله- به دعوت خود ادامه خواهد داد و حزب التحریر برای برپایی دولت اسلامی از راه شرعی و سیاسی  به کار خود ادامه می‏دهد.

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

حمل دعوت؛ دیوار محافظ مسلمانان

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

حمل دعوت از جمله بزرگ‌ترین و با عظمت‏ترین اعمال بوده و بر هر مسلمان فرض می‏باشد؛ دولت اسلامی توسط آن تأسیس و حفظ می‏شود و کاری است که فرد، حزب و دولت به انجام آن می‏پردازد. از این رو، بر مسلمانان لازم است که دعوت را در نقطۀ مرکزی قرار دهند تا مصالح شان به دور آن بچرخد، و آن را هدف دائمی و همیشگی خویش قرار دهند که  در طول زندگی بر آن پایبندی نمایند. بنابراین، در تحمل سختی‏ها ‏و خستگی‏های ‏آن تنبلی و احساس خستگی نکنند.

ترمذی و طبرانی از عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه) از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت نموده اند که فرمود:

«نضر الله عبدا سمع مقالتی، فحفظها و وعاها و أداها، فرُبَّ حامل فقه غیر فقیه، و رُب حامل فقه إلی من هو أفقه منه»

ترجمه: الله یاری کند هر بنده‌ای را که سخن مرا شنید و آن را حفظ کرد، درک کرد و رساند؛ زیرا چه بسا کسانی‌که فقه را حمل می‏کنند، اما فقیه نیستند و چه بسا کسانی‌که فقه را به افرادی منتقل می‏کنند که از خودشان فقیه‌تر هستند.

بنابراین، الله سبحانه و تعالی، چهره مسلمانی‌که وحی را از قرآن و سنت می‏شنود، سپس آن را حفظ و درک می‏کند و به مردم می‏رساند، شاداب و نورانی می‏سازد. بناءً تبلیغ و حمل اسلام نتیجۀ فراگرفتن و پی بردن است. پس وقتی مسلمان معلومات اسلامی را فرا گیرد، در خودش حبس نمی‏کند، بلکه باید آن را در میان مردم منتشر سازد، و این، معنای حمل و رساندن دعوت به مردم است. و رسول الله این حدیث را که در مسجد خیف در منی ایراد نموده بود، تکمیل نموده می‏فرماید:

«ثلاث لا یغل (من الخیانة) أو یغل (من الحقد)- علیهنَّ قلب امرئ مسلم: إخلاص العمل لله، و النصیحة للمسلمین و لزوم جماعتهم، فإن دعوتهم تحیط من ورائهم»

ترجمه: سه چیز است که قلب مسلمان در آن خیانت نمی‏کند و با ناخالصی (از روی کینه) با ناخالصی آمیخته نمی‏شود: کار مخلصانه برای الله، خیرخواهی و نصیحت مسلمانان و همراه بودن با جماعت مسلمان؛ زیرا دعوت شان آنان را احاطه نموده است.

انس این حدیث را با این الفاظ روایت نموده:

«و مناصحة ولاة الأمر و لزوم جماعة المسلمین»

ترجمه: و توصیۀ امیران و تمسک به جماعت مسلمان.

جابر به این صورت روایت نموده:

«و مناصحة ولاة المسلمین و لزوم جماعتهم»

ترجمه: و خیرخواهی و نصیحت امیران مسلمانان و همراه بودن با جماعت مسلمان.

 و ابوسعید آن را به این صورت روایت کرده است:

«و المناصحة لأئمة المسلمین، و لزوم جماعتهم»

ترجمه: و نصیحت به پیشوایان مسلمانان و همراه بودن با جماعت‏شان.

حدیثی‌که مسلم، ابوداود و نسائی از ابی‌هریره دیگران روایت نموده اند، معنای نصیحت را تأیید می‌کند، چنانچه روایت می‏کنند که رسول الله فرمود: «إنما الدین النصیحة» ترجمه: دین نصیحت و خیرخواهی است. صحابه گفتند: ای رسول خدا الله، نصیحت برای چه؟ فرمود: «لله و لکتابه و لرسوله و لأئمة المسلمین و عامتهم» ترجمه: برای الله، کتابش، پیامبرش، پیشوایان مسلمانان و عامۀ آنان.

بناءً حدیث «ثلاث لا یغل علیهن قلب امرئ مسلم؛ سه چیزی که قلب شخص مسلمان در آن دچار خیانت نمی‏شود» سه ویژگی تعیین می‏نماید که مسلمان در عرصه دعوت باید به آن متصف باشد، پس اگر این صفات را داشت، خیانت، کینه و تمام مشتقات آن را از قلبش نفی می‏کند، زیرا این صفات با خیانت، فریب و کینه جمع نمی‏شود.

در نیتجه:

گزینه اول، یعنی اخلاص عمل به الله سبحانه و تعالی شرط برای دو گزینه دیگر است.

 دوم: به معنای محاسبه حکام است که با امر و نهی، توصیه و رسیدگی به آنان در صورت انحراف صورت می‏گیرد. از اینجا فهمیده می‏شود که حمل دعوت باید شامل حکام نیز باشد، یعنی باید شکل سیاسی به خود بگیرد.

سوم: پایبندی به جماعت مسلمانان؛ یعنی دولت اسلامی است. بنابراین، جماعت مسلمانان به معنای مسلمانانی است که با یک امام، با بیعت صحیح بیعت نموده باشند، یعنی جماعت مسلمانان از سه رکن تشکیل یافته: مسلمانان، بیعت و امام.

بنابراین، همراهی با جماعت مسلمان، یعنی همراهی با دولت اسلامی (خلافت)، و این همراهی در صورت موجودیت دولت اسلامی از مهم‏ترین و بزرگ‏ترین فریضه‏های ‏اسلام است، اما اگر دولت اسلامی وجود نداشت، اقدام به ایجاد آن از بزرگترین وجایب است. بر اساس  قاعده شرعی «ما لا یتم الواجب إلا به فهو وجب؛ آنچه واجب بدون آن انجام نمی‏شود، واجب است.»

رسول الله صلی الله علیه وسلم در پایان حدیث خاطرنشان می‏سازد که دعوت، توصیه و بازخواست حکام و رعیت مسلمان و همراهی جماعت و دولت شان، مسلمانان را مانند یک حصار محافظ احاطه می‏کند تا از آنان حفاظت و نگهداری نماید.

از این حدیث فهمیده می‏شود که حمل دعوت، علاوه بر رعیت باید شامل حکام نیز باشد. بنابراین، اگر دعوت‏گران تنها به مردم عادی اکتفا نمایند، ویژگی احاطه را از دست می‏دهند. هم‌چنین اگر دعوت از تذکر جماعت و دولت مسلمانان و التزام به آن در صورت موجودیت و اقدام به ایجاد آن در صورت عدم موجودیت خالی باشد، نیز درخور ویژگی احاطه نیست.

از این‌رو باید به تمام کسانی‌که در عرصه دعوت فعالیت دارند، یادآوری شود که اگر در کار خود به دولت و پایبندی به آن یا به امام و بیعت با او توجه نکنند، کارشان ناقص خواهد بود.

پس اگر برخی افراد بدون تعرض به حکام و بازخواست آنان، دست به دعوت بزنند، باید بدانند که کارشان مخالف شرایط شرعی است. هم‌چنین اگر در دعوت خود التزام به جماعت مسلمانان و بیعتی‌که با یک امام به عهده دارند، یادآور نشوند، نیز عمل‏شان مخالف شروط اسلام است.

در عصری‌که ما زندگی می‏کنیم و در غیاب خلافت، دعوت باید به ازسرگیری دولت اسلامی تمرکز نماید، که این کار با تأسیس خلافت اسلامی برای تطبیق کامل شریعت اسلام بالای مردم و حمل دعوت اسلام به جهان انجام می‏شود.

نویسنده: استاد احمد الخطوانی

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

مالیات غیرشرعی، همان کم کردن مال به صورت حرام است

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

اصل در اموال مسلمین حرمت است؛ به دلیل این قول رسول الله صلی الله علیه و سلم:

« كلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ، دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ» [متفق عليه]

ترجمه: همۀ مسلمان بر مسلمان حرام است، خونش، مال و آبرویش.

این حرمت مال مسلمان دولت را به گونه‌ای شامل می‌شود که افراد را شامل می‌گردد؛ پس مانندی‌که بر فرد مسلمان حرام است که مال برادرش را بدون رضایت آن بگیرد، به همین شکل بر دولت نیز حرام است که مال افراد را بدون رضایت‌اش بگیرد؛ رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرموده است:

«أَلَا لَا تَظْلِمُوا، أَلَا لَا يَحِلُّ مَالُ امْرِئٍ إِلَّا بِطِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ»

ترجمه: آگاه باشید ظلم نکنید، آگاه باشید که مال شخص برای کسی حلال نیست مگر به رضایت‌اش. (این حدیث صحیح است که البانی و مشکاة المصابیح تخریج نموده است).

برای دولت جواز ندارد که مال‌ مردم را بگیرد؛ مگر در مواردی‌که شریعت برایش اجازه داده که آن موارد همان مال‌های است که شرعاً بر رعیت دولت لازم بوده؛ اموالی‌که شارع آن‌را حق دولت خوانده است، الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾ (سورۀ معارج: ۲۵)

ترجمه: آن‌های‌که در اموال شان حقی معلوم است، برای در خواست کننده گان و محرومین.

 هم‌چنان او صلی‌الله علیه و سلم فرموده است:

«أُمِرتُ أنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَقُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، فَإِذَا قَالُوهَا؛ عَصَمُوا مِنِّي دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ، إِلَّا بِحَقِّهَا، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللهِ» [متفق عليه]

ترجمه: من مأمور گردیدم تا علیه مردم بجنگم تا بگویند لا اله الا الله وقتی این کلمه را گفتند خون و مال شان در نزدم محفوظ و در امان است، مگر این‌که حقی بر ایشان باشد و حساب شان بر الله سبحانه و تعالی است.

این مالیاتی‌که بر رعیت دولت‌ها تحمیل می‌شود به اساس زکات، خراج، جزیه، خمس غنایم و خمس معادن  و یا غیر از این موارد است، غیر از این مالیات جمع آوری دیگر مالیاتی بر دولت‌ها به‌جز موجودیت شرایط ذیل جایز نمی‌باشد:

1-       آن‌ حالتی‌که بیت‌المال نیاز دولت را نتواند بر آورده سازد.

2-       آن‌ حالتی‌که دولت مالیات حق شرعی‌اش را حصول کرده باشد، یعنی برای دولت جایز نیست که در قسمت حصول اموالی‌که حق شرعی آن است مثل معادن غفلت کند، ولی در عوض مالیات را به بهانه‌ی عدم کفایت عواید خود جمع آوری نماید.

3-       آن‌که مالیات تنها به‌خاطری دفع مصارف واجبه بر بیت‌المال وضع گردد؛ مصارفی‌که در موجودیت و عدم موجودیت در بیت‌المال بالای دولت لازم است، مثلاً: مصارف جهاد و آمادگی برای جهاد و آن‌چه به آن ارتباط دارد مثلاً: ساخت و ساز  و مثلاً: نفقۀ فقرآء و مساکین و مسافرین و مثلاً: معاشات و مصارف مسایل ضروری که در عدم مصرف آن به امت ضرری وارد می‌شود.

4-       آن‌که این مالیات مؤقتی و به اندازه‌ی نیاز باشد نه به شکل دایمی.

5-       آن‌که مالیات اضافی تنها بر اغنیاء مسلمین وضع گردد نه بر هر فردی از رعیت، پس مالیات از مسلمان گرفته می‌شود، آن‌هم از اموالی‌که از حد نیازهای اساسی و اولیه‌ی زندگی‌اش اضافه باشد نیازهای اولیه و اساسی‌که در جامعه معمول و عرف است.

اگر دولت چیزی را از اموال مردم بیرون از این چوکات و چهار‌چوب گرفت پس او حرام است و این در حقیقت غصب اموال مردم به غیر حق بوده و در حقیقت این همان مکس( کم کردن مال در زمان جاهلیت) و حرام است؛ رسول‌الله صلی‌الله علیه و سلم فرموده است:

«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ صَاحِبُ مَكْسٍ» [سیوطی، جامع الصغیر]

ترجمه: صاحب مکس {کسی‌که مال مردم را بدون حق کم می‌کند} داخل جنت نمی‌شود. (این حدیث صحیح است).

و در یک روایت به زیادة «يَعْنِي الْعَشَّارَ» آمده است یعنی کسانی‌که عشر را وضع می‌کنند که همان گمرکاتی است که بر تجار مسلمان مالیات وضع می‌نمایند و این مالیات یک مالیات غیر مشروع است، رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم مکس را از جمله‌ی گناهان بزرگ قبیح خوانده چنان‌چه در شأن ماعز که در قضیه زنای محصن رجم شده فرموده است:

«لَقَدْ تَابَ تَوْبَةً لَوْ تَابَهَا صَاحِبُ مَكْسٍ، لَقُبِلَتْ مِنْهُ»

ترجمه: واقعًا که او توبۀ کرد که اگر صاحب مکس هم می‌نمود از آن پذیرفته می‌شد. (این حدیث صحیح است و البانی سلسله این حدیث را صحیح خوانده است).

 در روایت دیگری آمده است:

«اسْتَغْفِرُوا لِمَاعِزِ بْنِ مَالِكٍ، لَقَدْ تَابَ تَوْبَةً لَوْ قُسِّمَتْ بَيْنَ أُمَّةٍ لَوَسِعَتْهُمْ»

ترجمه: برای ماعز استغفار کنید واقعاً او توبۀ کرد که اگر بین امت تقسیم می‌شد، گنجایش آنرا داشت که توبه‌اش همۀ امت را فرا بگیرد. یعنی این حدیث صراحت دارد که گناه صاحب مکس معادل آن گناهی است که همه‌ی امت آن‌را مرتکب شده است.

علی‌رغم این‌که مکس (کم کردن مال به غیر حق) گناه بزرگی است ما امروزه می‌بینیم که دولت‌ها این مسئله را آسان می‌گیرند، به گونه‌ی که میزان مالیات در عواید دولت‌ها به ۹۰٪ می‌رسد، مثال آن میزان المغرب در سال ۲۰۲۲م می‌باشد؛ یعنی این دولت‌ها در تمام بخش‌ها افراط می‌کنند که از مالیات کیسه‌ی مردم زندگی می‌کنند و این از ناتوانی و عدم کفایت شان است، در حالی‌که سرزمین‌های اسلامی از غنی‌ترین سرزمین‌های اسلامی به‌طور مطلق می‌باشد؛ اما به دلیل این‌که حکام در تعاملات خود دست استعمارگران را در ثروت‌های سرزمین‌های اسلامی راه دادند و این ثروت‌های اسلامی را برای برای اطراف‌یانش مباح گردانیده اند چنین شده است، یعنی آن‌ها اموال دولت را ضایع می‌کنند بعدا ادعاء می‌کنند که دولت از رفع نیازها عاجز است به‌همین دلیل مالیات را بر گردن مردم اعم از غنی و فقیر وضع می‌کنند.

تأسف دراین است که علا رغم بلند بودن میزان مالیات وضع شده بر مردم، مثلاً مالیات افزون بر قیمت به ۲۰٪ در صد می‌رسد و مالیات بر واردات به ۴۰٪ در صد می‌رسد. با وجود انواع این مالیات این مالیات را بر تمام بخش‌های زندگی وضع نمودند با آن‌هم این دولت‌ها فقر، ناتوانی و قرض را می‌ افزاید، پس این دولت‌ها با وضع این مالیات خود نه فایده‌ی می‌کند و نه هم این دولت‌ها این مالیات را به دست مردم می‌گذارند تا خودشان به رفع نیازهای‌شان بپردازند، دلیل این همه چالش‌ها سفاهت حکام و سوء تصرف شان در اموال و حکومت‌داری است؛ لذا گرچه مقدار مالیات شرعی کم است؛ مثلاً: میزان زکات که به ۲.۵٪ می‌رسد، با وجود آن وقتی درآمد دولت به صورت عمومی به‌شکل خوبی استعمال شود خیر و برکت عام و زیاد می‌شود؛ کتاب‌های تاریخی با مثال‌های گوناگونی گواه این حقیقت بوده که می‌توان مشهورترین مثال را در زمان عمر ابن عبدالعزیز یافت؛ چنان‌چه مؤظفین جمع آوری زکات مستحقین زکات را در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز رضی‌الله عنه نیافتند با وجود آن‌که زمان حکومت آن دو سال و اندی بود.

ابومحمد ابن عبدالحکیم در سیرت عمر ابن عبدالعزیز وارد نموده که یحی بن سعید گفته است: "عمر ابن عبدالعزیز مرا به جمع‌آوری صدقات در افریقا فرستاد و من فقرآء آن سرزمین‌ را طلب کردم تا از این صدقات برای‌شان بدهم؛ اما من در آن‌جا فقیری نیافتم، من کسی را نیافتم که از این صدقات بگیرد. وقتی عمر ابن عبدالعزیز مردم را از  اخذ این صدقات بی‌نیاز ساخته بود، من توسط این صدقات بردگان را خریداری نمودم که ولاء و وفاء داری‌شان برای مسلمانان بود. «ابو عبید القاسم در کتاب خود در خصوص اموال نوشته است که عمر بن عبدالعزیز نامه به عبدالحمید بن عبدالرحمن نوشت؛ در حالی‌که عبدالرحمن در عراق بود: حق مردم را از صدقات پرداخت کنید. عبدالحمید در جوابش نوشت: من حق مردم را برای شان در نظر گرفتم، ولی بازهم در بیت‌المال باقی مانده است. پس عمر ابن عبدالعزیز به عبدالحمید نوشت: نگاه کن کسانی‌که نه از روی سهل‌انگاری و نه از روی اسراف مقروض شدند، دین‌شان را بپرداز، عبدالرحمن برای عمر بن عبدالعزیز نوشت: من این کار را کردم، ولی بازهم در بیت‌المال باقی مانده است؛ پس عمر ابن عبدالعزیز به عبدالرحمن نوشت: به هر مجردینی نگاه کن که مالی ندارند و می‌خواهند ازدواج کنند، پس آن‌ها را زن بده و مهر آنان را پرداخت کن. پس عبدالرحمن نامه به عمر ابن عبدالعزیز نوشت: که من هرکسی را که از مجردین یافتم، زن دادم، باز هم مالی در بیت‌المال باقی مانده است. سپس عمر بن عبدالعزیز به عبدالرحمن نوشت: پس نگاه کن کسی‌که بر آن جزیه است و ضعیف شده و نمی‌تواند که جزیه‌ی زمین خود را به صورت درست اداء کند، پس برایش برایش بده تا به وسیله‌ی آن قوی شود و ما جزیه را برای یک سال و دو سال نمی‌خواهیم.»

بدون‌ شک در نبود دولت اسلامی سختی بر مسلمانان فشار وارد کرده و حقوق‌شان ضایع و وضعیت زندگی‌شان خراب شده است، سرزمین‌های اسلامی میدان به غارت بردن هر طمع‌کار و شکاری شده برای گرگان درنده، در نبود دولت‌اسلامی مسلمانان به‌ چشم‌شان می‌بینند که سرزمین‌ها، مال‌ها و فرزندان‌شان از ایشان گرفته می‌شود، در حالی‌که ایشان نمی‌توانند دست ظالم را از سرشان دفع کنند؛ اما ما یقین داریم که نبود دولت‌اسلامی یک غیابت مؤقتی بوده و بدون شک بازگشت این کیان حمایت کننده امت به یاری الله سبحانه و تعالی نزدیک است و به یاری الله سبحانه و تعالی امروزه از هرگوشه علایم و بشارت‌های بازگشت دولت اسلامی به گوش می‌رسد و ان‌شاء الله بازگشت این دولت نزدیک‌تر از آن است که بسیاری از ما تصور می‌کنیم.

پروردگارا برای ما هم در بازگشت این دولت بزرگ سهمی قرار بده و ما را در راه اطاعت از خودت یاری بفرما! پروردگارا ما را از جمله‌ی لشکریان خودت بگردان! و ما را با زندگی سایه‌ی شریعت اسلام عزت بده!

نویسنده: مناجی محمد

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم مصطفی اسلام

  

ادامه مطلب...

أقصی یتیمی نیست که با یهود به تنهایی بجنگد!

  • نشر شده در فلسطین

(ترجمه)

وزیر امنیت داخلی رژیم یهود، مسیر راهپمایی پرچم‌ها را در قدس که قرار است به تاریخ 29 مه 2022م برگزار شود، تایید کرد. به نقل از رسانه‌ها، این راهپیمایی طبق آنچه در سال‌های گذشته دنبال شده بود، به پیش خواهد رفت و از باب العمود و شهر قدیم تا دیوار البراق خواهد گذشت.

رژیم یهود در هر اقدامی سعی در تداوم حاکمیت واهی خود در بیت المقدس و مسجدالاقصی دارد، چه با افزایش سرعت شهرک‌سازی در بیت المقدس و تخریب خانه‌ها و بیرون راندن مردم از آنجا و چه از طریق کشتار و اعدام مکرر فلسطینی‌ها در سرک‌ها، کوچه‌های شهر قدیم و یا در کندک‌ها و یا از طریق سرکوب نمودن مظاهر‌ه‌چیان و تکرار تشیع جنازه‌ها و تابوت‌بران بی‌اعتناء به تهدیدات و تقبیحات بین المللی بی‌معنا و تهی از محتوا و ماهیت.

اصل موضوع، مبارزه با رژیم استعمارگر یهود است که به شدت در صدد مقابله با حقایق سیاسی و تاریخی است که امت اسلامی در طول قرن‌ها شکل داده و تقدیس کرده است. رژیم ضعیف یهود هرگز نمی‌تواند با حماقت‌ها و تلاش‌های عملی و موقتی خود محبت أقصی و جایگاه آن را از قلوب امت اسلامی بیرون راند. حقایق سیاسی و تاریخی به جهان ثابت نموده است که نیروهای شیطانی که جنگ‌های صلیبی را رهبری می‌کردند، نتوانستند این سرزمین مبارک را از ذهن و قلوب مسلمانانی‌که مشتاق به آزادسازی آن و بیرون راندن صلیبیان بودند، با وجود آن‌که در آنجا استقرار داشتند و از سوی کل جهان غرب صلیبی حمایت می‌شدند بیرون کنند! صلاح الدین ایوبی آمد و آن را در جنگ حطین آزاد ساخت؛ جنگی‌که تا هنوز دل مسلمانان را آرامش داده که هرگاه اسم مسجدالاقصی در افق ظاهر گردد و یا گنبد صخره برای شان نشان داده شود، نیروهای زنده شان را تحریک می‌کند.

بنابر این، صخره صماء، آرزوهای یهود بر آن درهم شکسته می‌شود و وجود آن نماد شکست و لرزش رژیم مسخ‌شان است؛ به گونه که امت اسلامی ناگزیر برای ایجاد حطین دیگر و یا هم‌چو جالوت خیزش خواهند نمود، مسجدالأقصی را آزاد خواهند ساخت و مردم فلسطین را نصرت خواهند داد.

مردم این سرزمین مبارک در مقابل این رژیم ملحد با سینه‌های بدون سپر و غروری‌که نشان‌دهنده سربلندی و افتخارشان به دین عظیم شان، امت قوی شان که صاحب تاریخ، فتوحات، آزادسازی، بیرون راندن صلیبیان، و شکست مغولان است، مبارزه می‌کنند. این حس شوکت، عظمت و رفعت که این امت از آن برخوردارست، نشان‌دهنده؛ اقدامات، پیروزی‌های قهرمانانه و دیدگاه برترشان علیه رژیم ضعیف یهود می‌باشد؛ رژیمی‌که یک لحظه هم در برابر لشکریان امت اسلامی تاب آورده نمی‌تواند.

بنابر این، امت اسلامی مصدر ثبات و استواری و مرکز امید مردم فلسطین است و أقصی یتیمی نیست تا با یهود به تنهایی بجنگد. مردم فلسطین ذمه‌دار امت اسلامی می‌باشند و آن این‌که باید صبر پیشه کنند، از أقصی دست نکشند و آن را تنها نگذارند و در مقابل امت نیز ذمه‌دار مردم فلسطین بوده و باید مردم فلسطین را نصرت دهند و فوراً برای ریشه‌کن نمودن رژیم یهود و آزادسازی فلسطین و أقصی در جلوه واقعی از شوکت امت و اهتمام آن به دین و مقدساتش خیزش نمایند.

مردم فلسطین و قطعۀ از لشکر محاصر شده در نوار غزه به تنهایی خود توان آن را ندارند که این مقدسات را آزاد سازند و هم‌چنین با بالا شدن شیخ در صحنه‌ای أقصی آزادسازی آن محقق نخواهد شد و أقصی با تکبیر آن پیر زنی‌که در برابر شهرک‌نشینی که بر راهپیمایی حمله‌ور شد، نصرت و آزاد نخواهد شد و نه هم با اشک پیرمردی‌که بخاطر تحقیر و تذلیل مردم فلسطین می‌ریزد. بنابر این، تحریر و آزادسازی از خود طریقه‌ای دارد که اسلام آن را وضع نموده است و امت در جنگ حطین به رهبری صلاح الدین ایوبی آن را تجربه نموده است.

روز حطین بزودی به إذن الله سبحانه وتعالی با حرکت جدی لشکریان امت و نیروهای زنده فراخواهد رسید؛ نیروهایی‌که به اطراف و اکناف جهان فرستاده خواهند شد تا این پیام را که لشکر محمدصلی الله علیه وسلم برگشته است و دولت اسلامی تحت نام خلافت راشده بر منهج نبوت مجدد روی کار آمده است را به جهانیان برسانند و تا آنروز، فرماندهان و سربازان لشکریان امت اسلامی را بسوی أقصی مبارک دعوت می‌کنیم که أقصی در انتظارشان هست و مردم سرزمین مبارک از آنان استقبال خواهند کرد؛ چنان‌که از قهرمانان آزادی‌بخش؛ صلاح الدین ایوبی و سیف الدین قطز و لشکریان با تکبیر و تهلیل استقبال نمودند.

نویسنده: دکتور مصعب ابوعرقوب

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه فلسطین

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

جایی‌که حبس تبدیل به معافیت می‌شود تا پول‌های تاراج‌‌شده بازنگردد! Featured

 

(ترجمه)

پرشانتا کُمار حالدر، کلاه‌بردار فراری بنگلدیشی که به پی. که. حالدر نیز معروف است، به تاریخ ۱۴ می/مه  ۲۰۲۲ م در غرب بنگال در مربوطات هندوستان توسط ریاست تنفیذ آن کشور دستگیر شد. پی. که. حالدر بدنام (مدیر عامل پیشین بانک جهانی اِن. آر. بی.) یک بانک‌دار عالی رتبه بود که به خاطر کلاه‌برداری تقریباً بیش از ۱۰۲ میلیارد تاکا، معادل ۱۲.۰۳ میلیارد دالر امریکایی از مؤسسات مالی غیربانکی در بنگله‌دیش تحت تعقیب قرار داشت؛ این شخص ثروت غیرقانونی زیادی را در این کشور جمع کرده‌بود حال‌آن‌که مقداری را به کشورهایی مانند کانادا،‌ سینگاپور و هندوستان پول‌شویی می‌کرد. پی. که. حالدر جزء لاینفک رژیم حسینه است که نظام سکولار حاکم بر اساسش بناء شده‌است. حالدر رابطۀ تنگاتنگی با رژیم حسینه داشت. بنابرین می‌توانست مقام‌های بلند رتبۀ اجرائیوی را در یک تعداد مؤسسات مالی حفظ کند تا منافع سیاست‌مداران خودفروخته را برای کمتر از یک دهه تأمین کرده بتواند. در غیر آن صورت، چگونه می‌توانست علی‌الرغم تحریم ستره محکمه/دادگاه عالی به هندوستان فرار کند! این استرداد حالدر به بنگله‌دیش و محکمۀ مابعد آن، همه و همه معافیتی برای امکان‌ناپذیر ساختن برگشت پول‌های دزدی‌شده است، طوری‌که اخیراً یک تن از وزرای حسینه و کمسیون مبارزه علیه فساد این کشور بیان کردند که احتمالاً دستگیری وی منجر به برگشت پول‌های مردم نخواهد شد. بناءً باوجود هیجان‌گرایی رسانه‌ها،‌ مردم در مورد این قضیه خوش‌بین نیستند چون می‌دانند بالآخره حالدر از طریق همین روند مشروع سکولا دوباره آزاد خواهد شد.

ای مردم! پی. که. حالدر‌های زیادی برای این رژیم کار می‌کنند که بزرگ‌ترین دزدی‌ها را یکی پی دیگری در طی این ۱۰ الی ۱۲ سال انجام داده‌اند. شما دزدی ۴۵ میلیارد تاکایی بانک بیسیک را مشاهده کردید؛ درحالی‌که طراح نابغه‌اش شیخ عبدالحی بچو،‌ رئیس قبلی بانک، تا امروز مصؤن مانده و اصلاً توسط ای. سی. سی. به سبب روابط قوی‌اش با شیخ حسینه به زحمت نشده‌است. دیدید که گروه حال‌مارک ۴۳.۵۷ میلیارد تاکا را از بانک دولتی، گروه کرسینت ۳۴.۴۳ میلیارد تاکا را از بانک جانتا و گروه بسم‌الله ۱۲ میلیارد تاکا را از چهار بانک دیگر دزدی کردند. این سلسله دست‌بردهای میلیارد دالری باعث شده‌است تا مردم با شنیدن اخبار کلاه‌برداری ۱ الیٰ ۱۰۰ میلیارد تاکایی بی‌تفاوت باشند، وضعیتی‌که به‌جای کاهش یافتن در چارچوب قانونی فعلی، پیوسته در حال افزایش است. حتی این کلاه‌برداری‌های ده هزار میلیون روپیه‌ای هم برای رژیم سکولار – کپیتالیست حسینه خبر تکان دهنده‌ای به‌حساب نمی‌آید. دولت حسینه وحشت‌ناک است! وزیر مالیۀ/دارایی پیشین آما مُحیث، مهندس "توسعه میلیونی" دولت حسینه در ارتباط به کلاه‌برداری بانک حال‌مارک – سونیل گفت که تقلب ۳۰ تا ۴۰ میلیارد تاکایی برای اقتصاد‌مان مسئلۀ بزرگی نیست! در حقیقت، مردم این غارت سیستماتیک را زمانی حس کردند که سلمان ایف رحمن، یک تن از سارقان بزرگ‌ترین بانک این کشور که در سال‌های ۲۰۰۷ – ۲۰۰۸ به خاطر دزدی در زندان به سر می‌برد، چند سال قبل به حیث مشاور اقتصادی نخست وزیر شیخ حسینه مقرر گردید و حالا هم وزیر کابینۀ فعلی است. دولت حسینه اکنون راهبرد دوگانه‌ای را برای تداوم فساد سیستماتیک روی دست گرفته‌است. همین دولت قصداً افراد کوچک را تعقیب می‌کند، اما راه را برای برنامۀ غارت و دزدی دولت با آزادسازی افراد اصلی هموار می‌سازد. اما پی. که. حالدر و امثال‌اش هنوز به‌خاطر قربانی‌شان در این قمار پاداش می‌گیرند. او می‌داند که دستگیری‌اش در حقیقت معافیتی است تا همراه با این سرمایه‌های هنگفت به‌طور امن فرار کند. سرانجام وی بدون هیچ‌گونه مسؤولیت‌پذیری برای بازگشتاندن پول‌های دزدی‌شده رها خواهد شد.

ای مردم! اگرچه رژیم سخت‌منش حسینه از قبل قهرمان فساد بوده‌است، ولی سایر رژیم‌های سکولار و احزاب سیاسی نیز از این دسته مستثنیٰ نیستند، چون فساد جزء لاینفک باورهای سکولریزم است و هیچ معیار اخلاقی ندارد. قطع نظر از نخبگان فاسد، این نظم باعث ایجاد حرص شدید به مادیات در انسان می‌شود. بناءً فساد نه تنها در میان نخبگان سرمایه‌داری و سیاست‌مداران سکولار بنگله‌دیش، بلکه در سرتاسر جهان یک پدیدۀ حتمی‌الوجود به‌شمار می‌رود.

ای مسلمانان بنگله‌دیش! چرا باید بیش از این نظامی را تحمل کنید که خود سرچشمۀ فساد است و پول‌ و منابع‌تان را غارت می‌کند. فریب بازداشت مهره‌های کوچکی مانند پی. که. حالدر را نخورید، زیرا دستگیری آن‌ها برگشت پول‌های دزدی‌شدۀ‌تان را تضمین نمی‌کند. پس چگونه می‌توان از چنین نظامی انتظار راه‌حل داشت، درحالی‌که اصل مشکل در خود نظام سرمایه‌داری سکولار است؟ برخیزید به این فساد پایان دهید، به سینۀ نظام شرور سرمایه‌داری دست رد بزنید و خلافت موعود بر منهج نبوت را احیاء کنید. در نظام خلافت جایی برای نخبگان وجود نخواهد داشت و فرصت تقلب و فساد فراهم نخواهد شد تا در آن ریشه دواند. شریعت اسلامی هرگز از نخبگان به‌خاطر فساد‌شان دریغ نخواهد کرد، مگر برای فقرا که در هنگام بحران با تعلیق مجازات‌شان آسانی قایل خواهد شد. چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور دادند دست زن یک نخبۀ مخزومی قریشی به دلیل دزدی قطع شود،‌ درحالی‌که به‌خاطر مهلت دادن به مردم نیازمند و فقیر چنین فرمودند:

«لَا قَطْعَ فِي مَجَاعَةِ مُضْطَرٍّ» (روایت الشارخاسی در مبسوت)

ترجمه: در قحطی شدید قطع نیست.

بناءً، به کاروان سیاسی تحت رهبری حزب‌التحریر که برای تأسیس خلافت راشده شب و روز تلاش می‌کند، بپیوندید، نظامی‌که عدالت را تأمین و از اغوای مردم برای افزودن ثروت از طریق تقلب و دزدی جلوگیری خواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

نظام اقتصادی خلافت تنها عامل برطرف کنندۀ تورم و گرانی کمر‌شکن Featured

 

(ترجمه)

از میان رفتن حکومت عمران خان و روی‌کار آمدن حکومت شریف چه تغییر مثبتی بر رنج مردم آورده است؟ جدا از گرانی بی‌سابقه در دو سال و نیم اخیر، مردم از تغییر و تبدیل چپاول‌گران، خاینین و مافیایی‌که نظام اقتصادی پاکستان را به گاو شیری مبدل کرده‌اند، چه چیزی را به‌دست آوردند؟ به محض آن‌که شهباز شریف نام وزیر مالیۀ حکومت پیشین را از کابینه حذف کرد، به دروازۀ چه کسی روی آورد؟ آیا صندوق بین‌المللی پول همان نهاد استعماری نیست که نسخه‌های هلاک کننده‌اش اقتصاد پاکستان را ۲۱ بار به افول مواجه کرد؟ چه حکومت شریف و چه حکومت عمران خان روی کار باشد؛ به هر حال پالیسی‌های دوران دموکراسی پا برجا خواهد ماند. این همان زهر کشندۀ تدریجی است که تحت نام درمان داده می‌شود. امور نظام کپیتالیزم یا سرمایه‌داری یکی است. پس چگونه یک ذهن سلیم از نظام دموکراسی توقع نتیجۀ متفاوت را دارد؟ حتی اگر عمران خان دوباره به قدرت برگردانده شود نیز هیچ تغییری را مشاهده نخواهید کرد.

تورم و گرانی یکی از ویژگی‌های دائمی نظام کپیتالیزم یا سرمایه‌داری است؛ زیرا بانک دولتی پاکستان دائماً ارز حاکم مروج را زیاد می‌کند و از طریق عملیات چاپ پول، بانکداری ذخایر کسری و تأمین مالی هزینه‌های اضافی در مقایسه با کالاها و دارایی‌ها، اعتبار مالی ایجاد می‌کند. این همان مکانیزم‌های دائمی سرمایه‌داری است که مردم را در سیلابی عظیم از تورم و گرانی غرق می‌کند.

تنها سیاست انقلابی اسلامی برای پول است که می‌تواند مردم را از‌ این تورم و گرانی نجات دهد، همان‌طور که این سیاست در خلافت اسلامی تطبیق شد. خلافت تنها ارزی را نشر می‌کند که پشتوانه‌اش طلا و نقره باشد. بناءً تورم و گرانی ناشی از چاپ ارز حاکم منجر به نابودی سرسام‌آور دارایی‌ها و کالاها می‌شود. حذف وام/قرضه‌های سودی نظام بانکی ذخیرۀ کسری را از بین می‌برد و نظم مالیاتی را به جمع‌آوری درآمد و هزینه‌ها وادار می‌کند. فسخ سود نیز پاکستان را از قید پرداخت سودی که هم اکنون بیش از نیمی از مالیات جمع‌آوری‌شده را شامل می‌شود آزاد می‌‌کند. برعلاوه، خلافت به انحصار و بازار سیاه در واردات پایان خواهد داد. این تنها تغییری است که واقعاً به تورم و گرانی کمرشکن پایان خواهد داد. حزب‌التحریر قبلاً راه‌کارهای اجرائیوی مناسبی را در این زمینه تدوین کرده‌است و از مردم پاکستان می‌‌طلبد که به تحمل این نظام کفری دموکراسی پایان دهند و به‌منظور تغییر واقعی در حمایت از طرح خلافت فعالیت کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان
مترجم: راشد مسلم

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب عاصم جعبری

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

آیا کسانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌چنان بر دین یهود یا مسیحیت باقی می‌ماند، اهل بهشت به شمار خواهد رفت؟ پرسش دیگر این که سرنوشت کسانی‌که رسالت محمدی برای شان نرسیده و بت‌ها یا سایر مخلوقات را می‌پرستند، چه خواهد شد؟ اگر لطف کنید پاسخ این پرسش‌ها را با در نظر داشت اختلافات فوق‌الذکر توضیح دهید. بارک الله فیکم!

پاسخ

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

به نظر می‌رسد پرسش شما در ارتباط به "اهل فترت" (کسانی‌که در فاصله میان فوت یک پیامبر تا بعثت پیامبر بعدی به سر می‌برده اند) باشد که در این صورت پاسخ چنین است:

۱.در نخست باید تأکید نمود که یهودیان و مسیحیان و هم‌چنین بت‌پرستان و هر کسی‌که چیزی به غیر الله را بپرستد، همه کافر شمرده می‌شوند. مسلمان کسی است که دین اسلام را پذیرفته باشد؛ دینی‌که بالای محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل گردیده و کافر کسی است که به دینی غیر از اسلام باور داشته باشد و چنین کسی غیرمؤمن و غیرمسلم تلقی می‌گردد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿ إن الدین عند الله الإسلام﴾ (آل عمران: 19)

ترجمه:همانا دین (پسندیده) نزد الله آیین اسلام است.

و می‌فرماید:

﴿ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ ﴾ (آل عمران: 85)

ترجمه:هرکس غیر از اسلام دینی اختیار کند، هرگز از وی پذیرفته نیست.

پس هرکسی‌که مسلمان نیست، کافر است و پس از مرگ جاودانه در آتش خواهد بود، برابر است که بت‌پرست باشد یا یهودی، بودایی باشد یا مسیحی یا کمونیست، همه کفار به شمار رفته و همه غیر مسلمان و غیر مؤمن می‌باشند و در روز قیامت جاودانه در آتش خواهند بود. در آیات قرآن کریم هرکسی‌که دین اسلام را نپذیرد، بدون هیچ نوع فرقی میان یک کافر با کافر دیگر همه غیر مسلمان قلم‌داد شده و تکفیر گردیده اند، چنان‌چه در مورد مسیحیان می‌فرماید:

﴿ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ﴾ (مائده:72)

ترجمه: آن‌ها که گفتند: «خدا همان مسیح بن مریم است»، به یقین کافر شدند.

و می‌فرماید:

﴿ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ﴾ (مائده:73)

ترجمه: آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند.

و در مورد اهل کتاب که اعم از یهود و نصاری است می‌فرماید:

﴿یا أهل الکتاب لم تکفرون بآیات الله ﴾(ال عمران:70)

ترجمه: ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر می‌شوید.

در مورد کفر میان مشرکین و اهل کتاب به گونۀ یک‌سان فرموده:

﴿ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ﴾ (بقره:105)

ترجمه: کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص می‌دهد.

و فرمود:

﴿ لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ﴾ (بینه:1)

ترجمه: کافران از اهل کتاب و مشرکان (می‌گفتند:) دست از آیین خود برنمی‌دارند تا دلیل روشنی برای آن‌ها بیاید.

و فرمود:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ﴾ (بینه:6)

ترجمه:محقّقا آنان که از اهل کتاب کافر شدند (و عیسی و عزیر و رهبانان و احبار را به مقام ربوبیت خواندند) آن‌ها با مشرکان همه در آتش دوزخند.

زمانی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم یهودیان بنی نضیر را تبعید نمود این آیت نازل گردید:

﴿ هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ﴾ (الحشر:2)

ترجمه:اوست الله که کافران اهل کتاب را (یعنی یهود بنی نضیر را که به مکر، قصد قتل پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کردند) برای اولین بار همگی را از دیارشان بیرون کرد.

پس نصوص فوق و غیر آن دلالت بر این دارند که یهودیان کافر اند، مسیحیان کافر اند و مشرکان کافر اند و این که همه غیر مؤمن بوده و در آتش خواهند بود.  

۲.در بخشی از پاسخی‌که قبلاً به تاریخ 18 رمضان 1439هـ. موافق با 03 جون 2018م به پرسشی در مورد "اهل فترت" داده بودیم، چنین گفته شد: «... مردمانی‌که در فاصله میان بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم و بعثت پیامبران پیش از وی به سر می‌بردند، یعنی "اهل فترة"، نجات خواهند یافت، زیرا رسالتی به آنان تبلیغ نگردیده است؛ البته در صورتی‌که مشرک بوده باشند و از هیچ رسالتی پیروی نکرده باشند؛ اما اهل کتاب کسانی هستند که از یک رسالت پیروی نمودند و سپس آن‌را تحریف کردند، آنان از یک رسول پیروی کرده اند؛ پس یک رسالتی به آنان ابلاغ گردیده که سپس آن‌را تحریک کرده اند و به همین دلیل آنان از جملۀ "اهل فترة" به شمار نمی‌روند. با این حساب، کفار غرب نیز از جملۀ "اهل فترة" به شمار نمی‌روند؛ زیرا اسلام به آنان ابلاغ گردیده و کفاری‌که در میان مسلمانان به سر می‌برند، به طریق اولی اهل فترة نیستند. اهل فترة به کسی گفته می‌شود که دعوت به آنان نرسیده باشد، غیر از آنان کسی دیگری از جملۀ اهل فترة نمی‌باشد.» (نقل قول از پاسخ به پرسش قبلی تمام شد)

از این پاسخ روشن می‌شود که اهل کتاب اعم از یهود و مسیحیانی پیش از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم که دین پیامبران خود را تحریف نموده اند، از جملۀ اهل فترة به شمار نرفته و از آتش جهنم نجات نخواهند یافت چه رسد به کسانی‌که بعد از بعثت وی صلی الله علیه وسلم بوده و با رسالت او علیه السلام آشنائی دارند؟!

۳.در مورد یهودیان و مسیحیانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌چنان در دین خود باقی مانده اند، چنان‌که در پرسش مطرح گردید، در خصوص آنان متن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم صراحت دارد آنجا که مسلم در کتاب صحیح خویش به نقل از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«و الذی نفس محمد بیده لا یسمع بی أحد من هذه الأمة یهودیّ و لا نصرانیّ ثمّ یموت و لم یؤمن بالّذی أرسلت به إلاّ کان من أصحاب النّار»

ترجمه:قسم به کسی‌که جان محمد در دست او است هرگاه کسی از این امت، اعم از یهودی و مسیحی به من گوش دهد، سپس در حالی بمیرد که به رسالت من ایمان نیاورده، از جملۀ اصحاب آتش قرار خواهد گرفت.

از این حدیث شریف به وضوح چنین بر می‌آید که یهودیان و مسیحیانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم به سر می‌بردند؛ اما از وی علیه السلام پیروی نکرده اند، نجات نخواهند یافت؛ بلکه از جملۀ اهل آتش خواهند بود.

  1. و اما در مورد این پرسش شما که بت‌پرستان و کسانی‌که سایر مخلوقات را می‌پرستند و رسالت محمد صلی الله علیه وسلم به آنان نرسیده باید گفت که از نظر ما بعید به نظر می‌رسد، روی زمین کسی باشد که رسالت اسلام به او نرسیده باشد. اجزای جهان به یکدگر نزدیک گردیده و به سان قریۀ کوچکی شده که هرگاه در شرق زمین اتفاقی بیفتد در چند لحظه ساکنان غرب از آن آگاه می‌شوند و دلیل آن پیش‌رفت چشم‌گیری است که در تکنالوژی ارتباطات رونما گردیده است. اسلام در هرکجا بر سر زبان‌هاست، دولت‌های بزرگ و اتباع آنان زیر نام "تروریزم" با اسلام در جنگ و ستیز اند و رهبران و سیاست‌مداران شان همه روزه در سخنان خویش از اسلام یاد می‌نمایند. هم‌چنین برنامه‌های "تلویزنی و رادیویی" در مورد اسلام و پیامبر اسلام پیوسته به نشر می‌رسد. از جانب دیگر، مسلمانان در سراسر جهان حضور داشته و از نزدیک با غیر مسلمانان در ارتباط می‌باشند، پس بودائیان، هندوها و سیک‌ها همه اسلام و مسلمانان را می‌شناسند، بت‌پرستان افریقا نیز اسلام را می‌شناسند. بنابر این، چنان‌که قبلاً گفتیم از نظر ما بعید است که در روی زمین کسی باشد که از اسلام بی خبر باشد و دعوت اسلام به او نرسیده باشد.

اما اگر فرض کنیم در عصر ما هنوز بت‌پرستان یا کسانی باشند سایر مخلوقات را عبادت می‌کنند و از رسالت هیچ پیامبری پیروی نمی نمایند، چنین کسانی حکم "اهل فترة" را به خود گرفته و به سبب عدم پیروی از رسالت محمد صلی الله علیه وسلم عذاب نخواهند شد؛ زیرا آنان از آن بی‌خبر بوده و در مورد آن و در مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی نشنیده اند، به دلیل فرمودۀ الله متعال:

﴿ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا﴾ (اسراء:15)

ترجمه:و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد.

و فرمود:

﴿ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ﴾ (النساء165)

ترجمه: تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر الله حجّتی نباشد.

اما یک بار دیگر می‌گویم که بعید به نظر می‌رسد کسی وجود داشته باشد که دعوت اسلام برای نرسیده باشد؛ اما با آن هم اگر فرضاً چنین کسی باشد او از جملۀ اهل فترة خواهد بود.

دیدگاه من در این مسأله همین است که بیان گردید و الله متعال داناتر و حکیم‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

هنگامیکه قدرت اول جهان پس از خروج تحقیرآمیز خود از افغانستان به دنبال بازیابی موقعیت و اعتبار خود است، توضیحات و آمارهایی‌که افغانستان را یک کشور ضعیف، فقیر و در معرض خطر قحطی جلوه می­دهد Featured

ترجمه

برنامۀ جهانی غذا و سازمان خواربار و کشاورزی(فائو) در یک بیانیۀ مطبوعاتی مشترک گفتند که کمک­های بشردوستانه باعث جلوگیری از فاجعه در ماه­های سخت زمستان در افغانستان شد، اما گرسنگی در سراسر کشور در تمام سطوح ادامه دارد. یک تحلیل جدید نشان می­دهد که حدود 19.7 میلیون نفر که تقریباً نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل می­دهد، از گرسنگی شدید رنج می­برند.

آنتیا وب، معاون مدیر منطقه‌ای WFP برای آسیا و اقیانوسیه افزود که خشکسالی مداوم در کشور همراه با بحران اقتصادی نشان می‌دهد که گرسنگی بی‌سابقه‌ای‌که مردم را رنج می‌دهد، هم‌چنان زندگی و معیشت میلیون‌ها نفر در سراسر افغانستان را تهدید خواهد کرد. وی هم‌چنین توضیح داد که برنامۀ جهانی غذا بزرگترین عملیات غذایی بشردوستانه در جهان را ظرف چند ماه راه‌اندازی کرد که تا کنون به بیش از 16 میلیون نفر در سال 2022 رسیده است، و خاطرنشان کرد که جنگ در اوکراین هم‌چنان بر عرضه گندم، مواد غذایی و قیمت سوخت در افغانستان فشار خواهد آورد. سازمان ملل هم‌چنین تأیید کرد که در سال جاری به 1.4 میلیارد دلار بودجه برای ادامه واکنش به شرایط اضطراری، تغذیه و دوام پروژه نیاز دارد.

در تمام موارد از قحطی­یی که جان میلیون­ها نفر را در افغانستان تهدید می­کند، هشدار می­دهند و در گزارش­ها و آمارهای خود به این تعداد وحشتناک قربانیان اشاره می­کنند. افغانستان، کشوری‌که ارتش آمریکا را پس از آغاز جنگ نظامی با شعار (مبارزه با تروریسم) پس از حملات 11 سپتامبر 2001، مجبور به عقب‌نشینی و خروج از خاک خود کرد، و خسارات سنگینی به امریکا وارد نمود، باعث شد تا انتقادات فراوان عليه امريكا ایجاد شود و حتی این قضیه سیاست امریکا را به حیث قدرت اول جهان  زیر سوال برد. از سوی دیگر، تردیدهای زیادی در مورد قصد واشنگتن درآینده برای به دست آوردن مجدد رهبری خود وجود دارد. محقق امریکایی متخصص در امور امنیتی " الی لیک" در گزارشی‌که خبرگزاری بلومبرگ منتشر کرد، تایید کرد که طرح پس از خروج امریکا از افغانستان جهت حفظ توانایی خارجی برای هدف قرار دادن تروریست­ها در افغانستان است. این به این معنی که امریکا به تأیید پاکستان برای انجام پروازهای هوایی نیاز دارد.

این عادت امریکاست که مشکلات و بحران­ها را ایجاد کرده و سپس از سازمان­های خود برای برجسته کردن تلاش خود در حل این مشکلات و بحران­ها استفاده می­کند! چگونه می­تواند دوباره با کشوری برخورد کند که با آن جنگ طاقت‌فرسایی را سپری نموده، در حالی­که  نتیجه­اش برای او جز ناامیدی، شکست، عقب‌نشینی و زیر سوال رفتن سیاست­هایش نبوده، آیا این همه بی حرمتی را فقط بخاطر تغییر اسالیب در سیاست هایش تحمل می­کند؟! در حالی­که شرط امریکا این است که رهبری و قیادت خود را به جهانیان ثابت کند و قدرت خود را به نمایش بگذارد، قضیۀ افغانستان پر هزینه ترین قضیه برایش تمام شد. امریکا میلیاردها دلار را برای تسلیحات، پشتیبانی لوجستیکی و اطلاعاتی خرج کرد تا موقعیت خود را حفظ کند و اقتدار و سیاست خود را تحمیل کند.

بمب‌گذاری‌های اخیر که ده‌ها قربانی در افغانستان گرفت، گواه ازسرگیری فعالیت‌های اطلاعاتی پیچیده این کشور است که آن را به طالبان نسبت داده تا حضور داعش را تقویت کند، شبکه‌های اطلاعاتی امریکایی، غربی و منطقه‌ای بتوانند به کار خود ادامه دهند و از طریق آنها بتواند در امور افغانستان مداخلۀ داشته باشد. علاوه بر آن، حمایت اخیر امریکا از اوکراین در جنگ با روسیه در ازای الحاق آن به ناتو، بهترین شاهد است که امریکا به فجایع و قحطی‌هایی‌که ناشی از سیاست‌هایش است، که می‌تواند میلیون‌ها قربانی در پی داشته باشد، اهمیتی نمی‌دهد.

ای مردم ما در افغانستان! رشادت و شهامتی‌که در جنگ با ایالات متحده نشان دادید، باعث شد سربازانش با سرهای خمیده، ناامید، ترسیده و بازنده عقب‌نشینی کنند. این کشور مغرور و کینه‌توز این شکست فجیع را هرگز فراموش نخواهدکرد. از این رو افغانستان را  یک کشور ضعیف خطاب کرده که مردم آن در حکومت طالبان از گرسنگی و ترس رنج می­برند. برای دولتی‌که سرمایه‌داری بر آن حکومت می­کند و مبتنی بر تأمین منافع شخصی و نادیده گرفتن ارزش­های انسانی و اخلاقی است، عجیب نیست که متکبرانه عمل نموده و منافع خود را با ضرر دیگران تأمین کند. برای این کشور عجیب نیست که برای حفظ وجهه و جایگاه بین المللی خود، مبالغ هنگفتی را برای دامن زدن به جنگ­ها و فقیر ساختن مردم و گرسنگی دادن آن‌ها صرف کند.

ای مردم ما در افغانستان! آنچه شما از کمبود غذا، فقر، گرسنگی و ترس تجربه می‌کنید، محدود به شما نیست، زیرا اکثر سرزمین‌های اسلامی و جهان تحت این نظام سرمایه‌داری حریص زندگی می‌کنند، فقط تعداد انگشت‌شماری اند که از آن لذت می‌ببرند. در حالی‌که اکثریت جهان از مال دنیا بی‌بهره بوده و حتی در سختی و فقر و ظلم به سر می‌برند. اگر آرزوی زندگی شرافتمندانه دارید، حاکمیت شریعت الهی را بر خود بطلبید و اولین کسانی باشید که دین الله سبحانه و تعالی را نصرت داده و اساس‌گذاران  پایه‌های خلافت اسلامی بر منهج نبوت باشید.

ای مردم ما در افغانستان! شما به زور بینی سربازان بزرگترین کشور را به خاک مالیدید و با ذلت بیرون‌شان کردید! شما در ایمان تان قوی هستید! از همین رو الله شما را بر این دشمنان پیروز گردانید. پس بگذارید انگیزه و هدف‌تان بالاتر و عالی‌تر باشد و با فرزندان مخلص امت برای زدودن آبرو و ذلت از بهترین­های امت تلاش کنید و با حزب التحریر همگام شوید؛ حزبی‌که در هیچ مکانی نه به شما دروغ گفته و نه به مردمش و همواره با نصیحت­هایش دسیسه­های دشمنانتان را برملا ساخته است.

ای مردم افغانستان! این زمان زمان بررسی است. پس دریابید که چه کسی از شما مخلص است و با او در نصرت دین خود و اعلای کلیمة الله یک جا شوید و با الله سبحانه و تعالی با این فرموده­اش عهد به بندید:

﴿منَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا [احزاب: 23]

ترجمه: در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی‌که با الله بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

تا این­که الله سبحانه وتعالی به شما در نصرت خود کمک نماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ [محمد: 7]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) الله را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را استوار می‌دارد!

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه