- مطابق
بازسازی خاورمیانه؛ تحلیل راهبردی از نقش امریکا از دریچه بحران سوریه و پیامدهای عملیات طوفان الاقصی
(ترجمه)
مقدمه:
از زمان آغاز انقلاب شام در سال ۲۰۱۱، این باور وجود داشت که امریکا پشت تمام تحولات بزرگ در مسیر بحران قرار دارد؛ چه از طریق حمایت، چه با سکوت و چه با مداخلهی غیرمستقیم. با وجود این برداشت عمومی، برخی همچنان پرسشهایی را دربارهی تناقضات نقش امریکا مطرح میکنند، به ویژه در رابطه با باقی ماندن نظام سوریه. چرا امریکا با وجود فروپاشی واقعی بشار اسد، او را سرنگون نکرد و حتا به حمایت از او ادامه داد؟ چرا اکنون بحثها دربارهی راهحل سیاسی که به تدریج به حذف او بینجامد، شدت گرفته است؟ و چرا به نظر میرسد که امریکا پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (عملیات طوفان الاقصی) به بازچینی کامل معادلات منطقه روی آورده است؟
این پژوهش تلاش دارد به این پرسشها پاسخ دهد؛ از طریق تحلیل صحنهی سیاسی از چهار محور اصلی، که در پایان با نتیجهگیری شرعی کامل میشود و راهحل بنیادین اسلامی برای این بحران را برجسته میسازد.
محور اول: اولویت امریکا، سرنگونی اسد نیست؛ بلکه مهندسی جانشین اوست.
۱-۱. بشار اسد یک ابزار کاری بود، نه یک هدف مستقل: رژیم اسد طی دههها مرزهای «ایمن» را با رژیم یهود حفظ کرده است؛ چیزی که دقیقاً مطلوب امریکا بوده.
در سال ۲۰۱۳، امریکا در برابر استفادهی بشار اسد از سلاحهای شیمیایی سکوت کرد؛ مسئلهای که بعدها در گزارشهای رسمی سازمان ملل نیز افشا شد. بنابراین، تصمیم برای سرنگونی اسد، به جنایتهای او مربوط نبود؛ بلکه وابسته به میزان کارآمدی او بهعنوان یک ابزار اجرایی برای منافع امریکا بود. (منبع: Human Rights Watch – Chemical Attacks in Syria – حملات شیمیایی در سوریه)
۱-۲. شکلدهی گزینهی جایگزین تحت نظارت امریکا: امریکا از آنچه «اسلام معتدل» نامیده میشود بهعنوان نمایندهی سیاسی و نظامی جایگزین حمایت کرد (همچون ارتش آزاد سوریه در گذشته).
هیئت تحریر الشام به گونهای مهندسی شد تا از یک گروه رزمی به نهادی اداری تبدیل گردد که مأموریت آن مهار و کنترل حرکتهای میدانی باشد. هیچ گروه جهادی واقعی اجازه نیافت به سمت دمشق پیشروی کند، زیرا امریکا از خارج شدن اوضاع از چارچوب کنترل شدهی خود بیم داشت.
محور دوم: حفاظت از رژیم یهود، خط قرمز است. امنیت رژیم یهود، اصل ثابت در سیاستهای امریکا است.
امریکا اجازه نمیدهد هیچ نیروی دشمن رژیم یهودی باشد و از جنوب سوریه سر برآورد، همانگونه که در جنوب لبنان نیز چنین اجازهای نداد. بنابراین، پیش از سرنگونی اسد، باید اطمینان حاصل شود که تهدید جدیدی علیه «رژیم موقت» پدیدار نخواهد شد. (منبع: مؤسسه واشنگتن برای سیاستهای خاور نزدیک)
محور سوم: تغییر اولویت بهسوی چین، سپس وقوع غافلگیری
۳-۱. سیاست خارجی آمریکا به سوی آسیا متمایل شده است: پس از ناکامی در جنگهای مستقیم (افغانستان و عراق)، امریکا آرایش خود را تغییر داد تا بر چین بهعنوان رقیب اقتصادی و نظامی تمرکز کند. کاهش حضور نظامی در خاورمیانه از زمان دولت اوباما به یکی از اولویتهای اصلی سیاستهای امریکا تبدیل شد. (تحلیل: Brookings Institution – Pivot to Asia)
۳-۲. غافلگیری ۷ اکتبر ۲۰۲۳: عملیات «طوفان الاقصی» تمام محاسبات امریکا را بر هم زد. قضیهی فلسطین را دوباره به صدر توجه جهانی بازگرداند. موجی از خشم مردمی در جهان عرب برانگیخت که همچنان در حال گسترش است. رژیمهای دستنشانده را در تنگنا قرار داد و آغاز به تهدید ثبات آنها کرد.
از این رو امریکا اجازه دادن به مصر برای یک «تصعيد نمایشی» به منظور مهار خشم مردمی، حمایت از پادشاه اردن برای جذب و کنترل حرکتهای اعتراضی مردمی، تشویق ترکیه به ایفای نقش متوازنکننده بهمنظور حفظ اوضاع در چارچوب کنترلشده آغاز کرد.
محور چهارم، پروژهی بازآرایی خاورمیانه: امروز امریکا با شتاب بیشتری در حال تثبیت «مهندسی جدیدی» برای منطقه است، از طریق فروپاشی و بازسازی رژیمهای ضعیف (مانند سودان، یمن و لیبیا)، بستن توافقاتی با ایران، ترکیه و رژیم یهود برای تقسیم حوزههای نفوذ و پیشبرد موج جدیدی از عادیسازی روابط بهمنظور تثبیت رژیم یهود بهعنوان یک «دولت مشروع» در منطقه. (تحلیل: مؤسسه رَند (RAND Corporation) – نظم جدید خاورمیانه)
موقف اسلامی در برابر این وضعیت چیست؟
آنچه امروز در جریان است، چیزی جز تکرار سناریوی استعمار مدرن نیست؛ سناریویی که امریکا آن را با ابزارهای محلی و نمایندگان منطقهای خود اجرا میکند و اگر امروز از هر مسلمانی پرسیده شود که چگونه باید با این وضعیت مقابله کرد، پاسخ نمیتواند سطحی یا موقت باشد.
تنها راهحل شرعی، برپایی خلافت راشده بر منهج نبوت است: خلیفهای که با او بر اساس کتاب الله و سنت پیامبرش بیعت شود، نه بر رضایت کاخ سفید. وحدت سیاسی که به وابستگی و تفرقه پایان دهد. ارتشی واحد که دشمن را بازدارد و منتظر اجازهی شورای امنیت نماند. اقتصادی مستقل که از سیطرهی غرب رها باشد.
بنابراین، هرچند امروز امریکا برای خود محاسبات و برنامههایی دارد، اما روزی خواهد رسید که همین محاسبات به زیان خودش و مزدورانش در منطقه تمام خواهد شد. روزی که امت اسلامی دوباره رهبری خود، دولت خود و بیعت با امامی بر اساس کتاب الله و سنت پیامبرش را بازیابد، امریکا مستقیماً با قدرت واقعی امت روبهرو خواهد شد. در آن روز، دگرگونیهای بزرگی رخ خواهد داد و چهرهی منطقه به طور کامل تغییر خواهد کرد. دیگر غرب پیش از هر اقدام علیه سرزمینهای اسلامی هزاران بار حساب و کتاب خواهد کرد. رژیم یهود در آن روز، با یک یورش برقآسا از صفحهی روزگار محو خواهد شد؛ نه جایی برای پناه گرفتن خواهد یافت و نه آسمانی که بر سرش سایه بیندازد؛ و تنها نشانی از ویرانی او باقی خواهد ماند. آن هنگام است که مؤمنان با پیروزی از جانب الله شاد خواهند شد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» (رواه أحمد)
ترجمه: سپس دوباره خلافت بر منهج نبوت برپا خواهد شد.
الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ...﴾ [النور: 55]
ترجمه: الله به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده میدهد که آنان را قطعا جایگزین (پیشینیان و وارث فرماندهی و حکومت ایشان) در زمین خواهد کرد
این همان پروژهی تمدنی جایگزین این رژیمها است؛ تنها این طرح است که میتواند به وابستگی و خیانت پایان دهد، رژیم یهود را در هم بکوبد و توطئههای امریکا و غرب را دفع کند.
نویسنده: بهاء الحسيني
مترجم: پارسا امیدی
19 شوال 1446ه.ق.
17 اپریل 2025م.