شنبه, ۱۴ ربیع الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۹/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

فنلند و سوئد به تاریخ ۱۸ می ۲۰۲۲م  در خواست رسمی را برای الحاق به ناتو در بروکسل مقر ناتو پیش‌نمود. این پیشنهاد به سبب جنگ روسیه در برابر اوکراین بوده است، اما در عقب این پیشنهاد ترکیه به صورت فوری اعتراض نموده و به دلیل موقف این دو کشور در جنگ ترکیه بر ضد گروهای مسلح کرد که در رأس آن حزب کارگر کردستان یعنی PKK)  ) بوده می باشد، حزبی‌که در ترکیه و منطقه فعالیت دارد، در حالی‌که ظاهر قضیه این را نشان می‌دهد که شرط اساسی الحاق و گرفتن عضویت ناتو توافق همۀ اعضای سی‌گانه ناتو را لازم دارد، این در حالی است که ترکیه مخالف به پیوستن این دو کشور به ناتو است. سوال این است که در پس این مسائل چی چیزی قرار داشته و عوامل آن چی می‌باشد؟

پاسخ:

برای این‌که جواب واضح شود مسائل ذیل را ذکر می‌کنیم:

اول: با این که فنلند قبل از سوئد تصمیم الحاق به ناتو  را گرفته، مساحت و طول مرزهای مشترک روسیه با کشورهای اعضای این پیمان نزدیک به ۲۶۰۰ کیلو متر خواهد رسید. اعضای ناتو که به آن‌ها اکنون به نظر خصمانه دیده می‌شود، با توجه به این‌که با مرزهای فنلند به ۱۳۰۰ کیلومتر می‌رسد و در مقایسه طول مرزهای روسیه با اوکراین که احتمالاً به ناتو الحاق گردد و این مسأله یکی از بارزترین عناونین و دلائل جنگ است از ۴۰۰ کیلو متر اضافه نمی‌شود و وقتی سوئد به ناتو ملحق شود هرچند که به صورت مستقیم با روسیه هم مرز نیست فعالیت‌‌های ناتو به صورت شدیدتر و وسیع‌تر آن در بحر بالتیک ظاهر خواهد شد و در آن وقت تمام کشورهای که به بحر بالتیک نفوذ دارند به استثنای روسیه همه اعضای ناتو خواهد گشت؛ چیزی‌که موجودیت استراتیژیک روسیه را در این حوزه تضعیف نموده و اعضای ناتو را بر این دریا مسلط می‌نماید. در حقیقت الحاق سوئد به ناتو به معنی انتقال اراضی جزیرۀ گوتلاند سوئد تحت تسلط ناتو می‌باشد، آنوقت است که بر روسیه فعالیت در این منطقه دشوارتر خواهد شد و اقدامات، مانورها و حتی قوت ظرفیت‌های موجودیت دائمی روسیه در این منطقه سخت خواهد شد. در این صورت نباید نادیده بگیریم که مثلا سوئد پنج زیردریائی پیش‌رفته‌ای را به دست خواهد گرفت که مثل ناوگان لهستان و آلمان باشد و محاصره هر گونه تحرکات نظامی روسیه را در این منطقه افزایش دهد.

دوم: از منظر نظامی الحاق فنلند و سوئد به این پیمان کرملین را به پذیرش گزینش‌های پیچیده و نهایتاً سختی مواجه خواهد ساخت و این وضع و گزینش پیچیده منحصر به بعد نظامی و استراتیژیک و خطرناک‌ترین پیش‌رفت آن از زمان جنگ سرد نبوده بلکه بالاتر از آن در عرصۀ سیاسی کرملین تحت شعار اساسی جلوگیری گسترش ناتو در شرق و عدم اجازه آن در تقویت نفوذش در مرزهای اوکراین نزدیک به روسیه به جنگ پرداخته است. پس چگونه خواهد شد وقتی فنلند و سوئد به این پیمان ملحق شوند؟ این یکی از خطرناک‌ترین پیامد‌های سیاسی این جنگ خواهد بود، زیرا این پیمان عملا با  200 کیلومتری شهر "سن پترزبورگ" خواهد بود و این یک ضربه شدید سیاسی به جاه‌طلبی های رئیس جمهور ولادیمیر پوتین بوده و سوالات داخلی را در مورد امکان پذیر بودن جنگ با اوکراین در مرحله اول و بگومگوها را در مورد دلیل جنگ بدون محاسبات عواقب خطرناک از این نوع ایجاد می کند!

سوم: الحاق فنلند و سوئد به پیمان ناتو دلائل دارد که نشاندهنده مواجه شدن غرب در برابر چین است و انتظار می‌رود که تأکید شدیدی بر سرکوبی نفوذ چین در استراتیژی این پیمان برای اولین بار به اواخر سپتامبر۲۰۲۲م در کنفرانس ناتو در شهر مادرید صورت گیرد، چنانچه ناتو نیز جاه‌طلبی‌های خود را برای گسترش ائتلاف در خارج از جهان غرب پنهان نکرده و از وزرای خارجه جاپان، کوریا جنوبی، استرالیا و نیوزلند برای شرکت در این رویداد دعوت کرد. از این زاویه درخواست رسمی فنلند و سوئد برای الحاق به ناتو یک پیروزی سیاسی برای "جو بایدن" و شکستی برای پوتین و خطر برای رئیس جمهور چین "شی جین پینگ" است.

چهارم: ناتو که اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم تأسیس شد، ائتلافی متشکل از 30 کشور بوده که ترکیه بعد از ایالات متحده امریکا دومین قدرت نظامی آن می باشد. هنگامی‌که یک کشور جدیدی برای پیوستن به ناتو درخواست می‌دهد، اعضای این پیمان باید به اتفاق آرا به دعوت آن کشور موافقت کنند؛ از این رو قید و شرط ترکیه برای پیوستن این دو کشور اروپایی به ناتو مهم است. این در حالی است که ترکیه از 70 سال به این طرف یعنی از زمان عضویت‌اش، از گسترش این پیمان رسما حمایت کرد،ه ولی اکنون که اردوغان مخالف پیوستن فنلند و سوئد است، چهار دلیل دارد:

1-        اولین دلیل تلاش اردوغان برای به  قدرت ماندن آن در اوج رکود اقتصادی است. نرخ تورم در ترکیه با کاهش لیره به سه برابر افزایش یافته و اقتصاد در حال حاضر در این کشور در حال فروپاشی و وارد یک بحران عمیق‌تر شده است. این مسأله مشکلاتی را برای اردوغان پیش از انتخابات 2023 ایجاد کرده و باعث شده تا موقعیت اردوغان از زمان روی کار آمدن او در 20 سال پیش ضعیف تر از هر زمان دیگری باشد. مثلًا در نظرسنجی‌های اخیر محبوبیت اردوغان رو به کاهش بوده و به همین دلیل اردوغان با اعمال فشار بر ناتو برای نشان دادن مخالفت با پیوستن فنلند و سوئد امیدوار است که بتواند به کمک‌های اقتصادی و نظامی کشورهای عضو ناتو دست یابد تا این کمک‌ها باعث بهبود موقعیت اجتماعی اردوغان قبل از انتخابات گردد.

2-       اردوغان امیدوار است که از موضوع عضویت سوئد و فنلند در ناتو به عنوان فرصتی برای دستیابی به هدف دیرینۀ خود یعنی ایجاد منطقه عاری از مخالفین کرد در امتداد مرز ترکیه با سوریه استفاده کند. با گسترش مناطق آزاد شده، ترکیه می‌تواند بیجاشدگان سوری را که به گفته مخالفان، مشکلی در ترکیه ایجاد می‌کنند، اسکان دهد. طرح‌های عملیات نظامی هم‌چنین نشان‌دهنده این باور است که غرب در صورت نیاز به حمایت انقره برای الحاق این دو کشور اروپایی به این پیمان با چنین عملیات‌هایی مخالفت نخواهد کرد؛ چنانچه اعلام اردوغان هم‌چنین با هدف تقویت حمایت ملی گرایان در حالی است که او برای انتخابات سال آینده سخت آماده‌گی می‌گیرد. قبلاً عملیات نظامی فرامرزی ترکیه محبوبیت اردوغان را در گذشته افزایش داده و این اقدام او در زمانی انجام می‌شود که نظرسنجی ها نشان می‌دهد که حمایت از اردوغان و حزب حاکم عدالت و توسعه به اوج مشکلات اقتصادی است.

3-       دلیل سوم تمایل اردوغان برای دیدار رئیس جمهور آمریکا است. اردوغان در اپریل گذشته به خبرنگاران شکایت‌گونه گفت: روابطی‌که قبلاً با دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق و باراک اوبا داشته با بایدن ندارد. اردوغان گفت:«(البته هر  چند گاهی جلساتی برگزار می‌شود، اما باید این جلسات پیشرفته تر شود.» وی افزود: «امیدوارم بتوانیم در مرحلۀ بعدی به این مسأله مهم دست پیدا کنیم.» ۲۴ می ۲۰۲۲م [عربی سی ان ان] یعنی این مسأله این را می‌رساند که این مخالفت ترکیه در حقیقت مربوط به سوئد و فنلند نه، بلکه این یک فرصت مناسبی است که اردوغان امیدوار است از این زمان به دیدار بایدن برسد؛ بایدنی‌که که رهبر ترکیه را در این مدت از خود دور نگه داشته است.

4-       دلیل چهارم توقف حمایت غرب از کردها و تسلیمی اعضای حرکت خدمت است. اردوغان هم‌چنان به تعقیب کسانی‌که به جنبش "خدمت" وابسته هستند، می‌باشد. (روزنامه "زمان" ترکیه گزارش داد که مقامات در خصوص 40 نفر حکم گرفتاری صادر کردند که از آن جمله کارمندان و منسوبین نظامی بوده اند که تعلق به جنبش "خدمت" داشته و وابسته به "فتح الله گولن" می باشند. این روزنامه خاطرنشان کرد که یک علمیات و کمپاین امنیتی در چندین شهر به مرکزیت استانبول و انقره برای دستگیری افراد تحت تعقیب راه اندازی شده است...» ( ۱ جون ۲۰۲۲م)

 در مورد حمایت غرب از کردها، علی رغم این‌‌که اتحادیه اروپا حزب کارگر کردستان را به عنوان یک سازمان تروریستی می‌داند، بسیاری از کشورهای اروپایی از بخش‌های ملت و شاخه نظامی حزب اتحاد دموکراتیک حمایت و کمک‌های تسلیحاتی می‌نمایند که انقره آن را ادامه دست‌درازی‌های سوریه و کمک به حزب کارگر کردستان می‌داند. به همین دلیل ترکیه به شدت در برابر این حزب مقابله کرده، چنانچه انقره بعضی دولت‌های اروپائی را مورد انتقاد قرار داده و گفته که این دولت‌ها با ایجاد دفاتر نماینده‌گی از سازمان‌های کردی و پذیرائی اعضای شان و اجازه برای فعالیت‌های سیاسی این سازمان‌ها حمایت می‌کند. ولی اکثر کشورهای اروپایی به درخواست انقره برای استرداد این‌سازمان‌ها پاسخی نداده و اردوغان هنگام صحبت درباره مخالفت کشورش با الحاق فنلند و سوئد به ناتو به این موضوع اشاره کرد و سعی نمود تا از این موضوع برای تأثیرگذاری بر حذف یا کاهش حمایت غرب از کردها و هم‌چنین استرداد اعضای جنبش خدمت استفاده کند.

پنجم: گفتگوهای فشرده بین ترکیه از یک سو و سوئد، فنلند، ایالات متحده و اعضای ناتو از سوی دیگر در حال انجام است. در این گفتگوها در تلاش اند که برخی از خواسته‌های انقره را در ازای موافقت انقره با الحاق استکهلم و هلسینکی به این پیمان برآورده کنند؛ مثلاً: در 18 می 2022م  "ابراهیم گلن" سخنگوی ریاست جمهوری ترکیه با مقامات ارشد آلمان، سوئد، فنلند، بریتانیا و ایالات متحده گفتگوهای تلفنی انجام داد که به موضوع عضویت سوئد و فنلند در ناتو ارتباط داشت... ۲۷ می ۲۰۲۲م 27[ https://futureuae.com] . و در همان روز مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه و آنتونی بلینکن، همتای آمریکایی وی، اولین نشست «مکانیسم راهبردی ترکیه و آمریکا» را در نیویورک برگزار کردند که در آن درباره موضوع پیوستن سوئد و فنلند به ناتو گفتگو کردند.(۱۸می‌ ۲۰۲۲م، https://mubasher.aljazeera.net)

ششم: بنا به دلائل فوق انتظار بر این است که ترکیه با اروپا و ایالات متحده در خصوص مسأله پویستن سوئد و فنلند به ناتو هم نظر  شود. طبق یافته‌های کنونی به نظر نمی‌رسد که انقره برای جلوگیری پیوستن این دو دولت به صورت کلی و قاطع به ناتو اعتراض کرده باشند؛ بلکه انتظار می‌رود که ترکیه نیز در نهایت به پیوستن این دو کشور به ناتو موافقت نماید؛ ولی بعد از دست یافتن ترکیه به اندک چیزهایی‌که آن را راضی بسازد؛ چنانچه در بند چهارم در طی چهار نکته بیان کردیم؛ اگرچه این مسأله مدت وقت گیر شود، چنانچه ترکیه قبلاً در سال 2009 م مشابه این موقف را اتخاز نموده و در خصوص تعیین "اندرس فوگ راسموسن" نخست وزیر پشین دانمارک به عنوان رئیس ناتو اعتراض کرد، اما در نهایت بعد از گفتگوهایی‌که کمی وقت گیر شد، ترکیه بر تعیین "راسموسن" به عنوان رئیس ناتو درمقابل چیزی که آن را در داخل ساختار سیاسی و نظامی راضی بسازد، موافقت نمود.

 

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

موجی از افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها؛ اردن را فرا گرفته و بر کالاهای اساسی غذایی مانند مرغ، روغن و گوشت سرخ و هم‌چنین سایر کالاها تأثیر گذاشته است. آیا این بحران معیشتی گذرا است یا بر نظام اقتصادی اردن در نتیجۀ روابط منطقه‌ای و بین المللی آن فشار وارد می‌کند؟ و این شایعه که بیماری کرونا و جنگ روسیه و اوکراین دلیل گرانی است، چقدر صحت دارد؟

پاسخ: بررسی وضعیت اقتصادی اردن موارد زیر را نشان می‌دهد:

اول: علت اصلی افزایش قیمت‌ها در اردن را می‌توان در عدم توجه دولت به رعیتش خلاصه کرد؛ زیرا بحر میت به دلیل بهره‌برداری رژیم یهود از آب‌های رود اردن و آب‌های بحر میت که یهودیان در سواحل آن تأسیسات صنعتی، بهداشتی و معدنی برپا کردند، خشکیده است. از سوی دیگر، اردن در حال ساخت تأسیسات کوچکی است که نفعی به مردم نمی‌رساند و از گرسنگی کفایت شان نمی‌کند. اردن از اکتشاف مؤثر نفت و گاز در اطراف بحر میت خودداری می‌نماید که برخی منابع تخمین زده‌اند که منابع انرژی آن نشان دهندۀ ثروت عظیم و درجه اول است، در حالی‌که خزانه‌داری دولت، ضررهای زیادی در واردات گاز از رژیم یهودی برای راه‌اندازی پایگاه‌های برق، علاوه بر سایر مصارف گاز، متحمل می‌شود.

اردن از زاویه‌ای دیگر به واردات گاز از کشورهای حاشیۀ خلیج فارس که از آن غنی هستند، توجهی نمی‌کند و از جهت مهم‌تر پایگاه هسته‌ای برای تولید برق و بهره‌برداری از مقادیر عظیم اورانیوم در شکم اراضی اردن نمی‌سازد. با وجود برخی "سروصداها" در مورد مطالعات در این زمینه، نظام اردن اگر صادق و مخلص باشد، می‌تواند با این اقدام به تامین‌کنندۀ شماره یک برق در کل منطقه تبدیل شود؛ زیرا انرژی هسته‌ای عظیمی در قلمرو آن ذخیره شده است.

دوم: زمانی‌که مردم اردن برای پرداخت بخشی از قبض‌های برق خود در خانه‌ها و کارخانه‌جات‌شان تا حدی به انرژی خورشیدی متکی بودند؛ دولت چشمان خود را به روی آن‌ها باز کرد و تهدید نمود که برای متوقف کردن این روند و محدودیت، مالیات بر خورشید و هوا (انرژی باد) وضع خواهد کرد. کارشناسان حوزۀ انرژی و اقتصاد؛ اقدام دولت برای اعمال دو دینار هزینه را در مقابل هرکیلو ظرفیت تولید پنل‌های خورشیدی که شهروندان در منازل خود استفاده می‌کنند، از شهروندانی‌که از این انرژی رایگان بهره‌مند می‌شوند، محکوم کردند. با توجه به این‌که این پنل‌ها هزینه‌ای به دولت ندارند و با هزینۀ شهروندی نصب می‌شود. (وب سایت Jo24، 3/3/2022)

سوم: یکی از دلایل موج گرانی کنونی در اردن، پیوند اقتصاد اردن به کشورهای سرمایه‌داری است، زیرا دلار آمریکا ذخیرۀ بانک مرکزی اردن است که از دینار حمایت می‌کند. دینار اردن با دلار بالا و پایین می‌چرخد ​​و این بدان معناست که ناتوانی دولت در پذیرش طلا به عنوان ذخیره، اقتصاد اردن را به یکی از وابستگی‌های بین‌المللی اقتصاد آمریکا تبدیل کرده و یکی از مظاهر این وابستگی این است که آمریکا پس از همه‌گیری کرونا، پس از رسیدن به صفر، شروع به افزایش نرخ سود قرضه‌ها کرد که باعث شد بانک مرکزی اردن هم‌چنان برای بالا بردن نرخ سود قرضه‌ها تصمیم گیرد: بانک مرکزی اردن برای افزایش نرخ سود در تمام ابزارهای سیاست پولی خود، از یکشنبه گذشته نرخ سود را 50 واحد افزایش داد.

مطابق با تصمیم فدرال ایالات متحده و از ترس قرضداران فردی به بانک‌ها و بخش‌های اقتصادی دستور داده که بانک‌ها نرخ بهرۀ تسهیلات اعتباری از جمله قرض‌های شخصی را افزایش دهند. (نیو عرب، 13/5/2022) بنابراین، بانک مرکزی اردن از تصمیم بانک فدرال ایالات متحده برای یافتن بخشی از اردنی‌ها پیروی کرد و با کمال تعجب، سود ربوی قرض‌های قبلی آن‌ها در بانک‌های تجاری افزایش یافته و اقساط ربوی آن‌ها که باید پرداخت شود، زیاد گردیده است!

چهارم: علاوه بر این، دولت اردن مردم را زیر بار قرض گذاشته و بدهی‌های دولت در اردن افزایش یافته است(طبق آخرین اطلاعات بانک مرکزی اردن 2.32 میلیارد دینار در پایان نوامبر سال گذشته به 35.35 میلیارد دینار رسیده است). 110.3 درصد از تولید ناخالص داخلی، در مقایسه با 33.03 میلیارد دینار در پایان سال 2020 و 106.5 درصد از تولید ناخالص داخلی برای آن دوره را تشکیل می‌دهد. (عربی جدید 16/04/2022) به این معنی که کل بدهی حدود 50 میلیارد دلار که بدهی‌های داخلی بانک‌های اردن و بدهی‌های خارجی است.

بر اساس اطلاعاتی‌که از همان منبع قبلی گزارش شده، اردن سالانه بیش از 2.7 میلیارد دلار مالیات جمع آوری شده توسط دولت را برای پرداخت این بدهی‌ها (ربا) پرداخت می‌کند؛ این عدد بزرگی است و 37 درصد از ارزش مالیات سالانه‌ای را که دولت از شهروندان جمع آوری می‌کند، نشان می‌دهد.

به گزارش روزنامۀ ایندیپندنت عربی، 12/1/2022: «اردنی‌ها از افزایش مداوم میزان مالیات و عوارضی‌که در سال‌های اخیر بر آن‌ها تحمیل شده شکایت دارند، زیرا بیشتر درآمد آن‌ها را به خود اختصاص داده است. اردنی‌ها کشور خود را به عنوان تحمیل کنندۀ بیشترین مالیات در منطقه توصیف می‌کنند، زیرا نرخ مالیات بر برخی کالاها و خدمات، مانند موتر و مواد سوخت، بیش از 70 درصد است، در حالی‌که یک چهارم درآمد اردنی‌ها صرف پرداخت مالیات می‌شود.

بنابراین، مشخص می‌شود که دولت اردن در تلاش است تا وجوه لازم برای رشد اقتصادی را از اقتصاد اردن بگیرد و برای قرض‌های خارجی و داخلی خود را به عنوان سود (ربا) بپردازد. بنابراین، بار نهادهای اقتصادی را افزایش داده و خستگی شهروند اردنی را که مالیات هر خرید کوچک یا بزرگ را می‌پردازند، زیاد می‌گرداند. به این معنی که ثمرۀ مالیات‎های انباشته شده در دولت به هدر می‌رود، به ویژه به وام دهندگان خارجی، بدون اینکه به نفع مردم باشد، چنان که شهروندان اردن خدمات برای رعیت را که دولت باید بعد از گرفتن مالیات انجام دهد، درک نمی‌کنند. نه تنها این؛ بلکه برای اغوای بیشتر مردم بهانه‌جویی دارد که پناهندگان سوری سبب عدم رشد اقتصاد و ضعف آن هستند و همه این‌ها برای ریختن خاکستر در چشم است.

در حالی‌که پناهندگان سوری، اگر دولت اردن می‌خواست از آن‌ها برای حمایت از اقتصاد بهره‌مند شود، عامل مهمی در رشد اقتصادی بودند، مانند کشورهای دیگر مثل آلمان، تا جایی‌که حریص بود تا آن‌ها را بگیرد و از آن‌ها بهره‌مند شود. اما دولت اردن بیشتر آن‌ها را در اردوگاه‌هایی بسته جمع کرد، انگار که آن‌ها زندانی هستند!

پنجم: یکی از دلایل مرتبط این است که نشاط اساسی زندگی مردم در اردن توسط نظام اردن در دست یهودیان قرار داده شده است، زیرا از آن‌ها آب وارد می‌کند.

1-      یک مقام اردنی گفت که اسرائیل به اردن سالانه 30 میلیون متر مکعب آب بر اساس معاهدۀ صلح امضا شده بین دو کشور در سال 1994 "اعطاء می‌کند. (بی بی سی، 9/7/2021) به دلیل موافقت نظام اردن مبنی بر غارت رود اردن از چشمه‌های بالای آن توسط یهودیان سطح آب رودخانۀ اردن تا حد خشکی کاهش یافته است، در حالی‌که آب اردن منوط به موافقت رژیم یهودی است که می‌دهد و ممانعت می‌کند، افزایش می‌دهد و کاهش می‌دهد. از یک مقام اسرائیلی نقل شده که گفته است: این توافق اردنی-اسرائیلی عملاً میزان آبی را که اسرائیل در سال جاری به اردن عرضه می‌کند، در دوره زمانی از می 2021 تا می 2022 دو برابر خواهد کرد. به گفتۀ این مقام اسرائیلی، اسرائیل تاکنون 50 میلیون متر مکعب به اردن داده است. (بی‌بی‌سی، 9/7/2021)

در مورد قیمت آبی‌که اردن از رژیم یهودی وارد می‌کند، معمولاً به دلیل وحشی‌گری و فساد ظاهری در آن‌ها مخفی نگهداشته می‌شود. اما برخی اخبار به بیرون درز کرده است که این قیمت‌ها علاوه بر قیمت‌های گزاف برای پمپاژ و پالایش، تا 22 سنت در هر متر مکعب به 40 سنت آمریکا در هر متر مکعب می‌رسد. (الجزیره نت، 6/6/2011)، به طوری‌که آب، با توجه به این قیمت‌ها، به یکی از موانع اصلی اقتصاد تبدیل می‌شود. پس از آن که دولت، خود و مردمش را به رژیم یهودیان تسلیم کرده تا آب خالص رود اردن را بگیرد و برای اردن آبی بدهد که در پاکی آن شک است.

2-      به همین ترتیب، نظام اردن به صورت قصدی، بعد از آن که گاز را از کشورهای حاشیۀ خلیج فارس می‌گرفت، آن را از این پس به رژیم یهودی وصل کرد، گویی اردن منتظر بود یهودیان گاز طبیعی را در شرق دریای مدیترانه کشف کنند. بنابراین، اوراق قرضه‌های خود را با کشورهای حاشیۀ خلیج فارس پاره کرده و آن‌ها را با یهودیان پیوند زد. «توافق اردن و اسرائیل» در مورد واردات گاز، از جون 2020، حدود 45 میلیارد متر مکعب گاز برای مدت 15 سال در اختیار اردن قرار خواهد داد. این توافق در بحبوحۀ تنش‌های سیاسی بین اسرائیل و اردن و مخالفت مردمی و پارلمانی با این توافق صورت می‌گیرد. (عربی مستقل، 1/1/2020) با وجود تنش و مخالفت، همچنان این پیمان منعقد گردید.

ششم: با مطالب فوق، دلایل واقعی وخامت اقتصاد اردن که در آن نرخ بیکاری به 42 درصد رسیده است، روشن می‌شود. (إندیپندیت عربي، /3/20191) اظهارات مربوط به اصلاحات اقتصادی خالی از عمل است؛ به ویژه این‌که فساد دولتی باعث افزایش اتلاف و تهی شدن پول می‌شود و این وخامت مستمر اقتصادی در اردن؛ دقیقاً همان سیاست اقتصادی است که کشورهای کافر آمریکا و انگلیس به اردن دستور می‌دهند و این دقیقاً همان چیزی است که صندوق بین المللی پول از اردن می‌خواهد و این سیاست ادامه دارد، حتی اگر این کشورها بیم داشته باشند که مردم علیه نظام قیام کنند، کمک‌های به سمت آنان خواهند انداخت و از جملۀ این کمک‌ها، هدایایی است که توسط صندوق بین المللی پول برای کاهش بار پرداخت بدهی‌ها ارائه می‌شود. یعنی بازپرداخت سود وام‌های ربوی که توسط دولت در اردن وام گرفته شده است. از جملۀ این نوع کمک‌ها این است که بریتانیا بیش از 60 کشور و 450 مؤسسه مالی را در یک کنفرانس بین‌المللی که در لندن برای حمایت از اقتصاد اردن برگزار شد، گرد هم آورده است و دولت اردن با اکثر وزرای خود در آن شرکت داشتند.(ایندیپندیت عربی 1398/03/01)  اما این کمک‌ها همه برای جلوگیری از انقلاب ملت برای احیای حقوق خود بوده است.

هفتم: بنابراین، دلایل موج کنونی گرانی که مردم اردن را درگیر کرده، روشن است، این‌ها دلایل اصلی و واقعی پشت این موج گرانی هستند. هم‌چنین دلایل دیگر موج جهانی گرانی است که رسانه‌های سراسر جهان از همه‌گیری کرونا سر و صدا می‌کند ونیز دلایل مربوط به جنگ روسیه در اوکراین، اگرچه تأثیر اقتصادی دارد. با این حال می‌توان این موارد را حذف یا کاهش داد. در صورتی‌که علل عدم تعادل اقتصادی که در بالا توضیح داده شد، با رعایت موازین شرعی به درستی پرداخته شود، در غیر این صورت بدبختی کشور افزایش می‌یابد و قیمت‌ها بلند خواهد بود. الله سبحانه و تعالی راست گفته که فرموده است:

(وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً) [سورۀ طه، آیۀ 124]

ترجمه: و هركه از ياد من روي بگرداند (و از احكام كتاب‌هاي آسماني دوري گزيند)، زندگي تنگ (و سخت و گرفته‌اي) خواهد داشت‌(چون نه به قسمت و نصيب خدادادي قانع خواهد شد و نه تسليم قضا و قدر الهي خواهد گشت).

این امر ادامه خواهد داشت تا زمانی‌که امت مشکل خود را حل و فصل کند، بر عقیدۀ خود وابسته شود، به ریسمان الله سبحانه و تعالی چنگ زند، رهبری خود را به مؤمنان و فرزندان آگاهش بسپارد و سیاست کشورهای بزرگ را با سقوط مزدوارنش از پا در آورد. خلافت راشده‌اش را بر منهج نبوت برپا نماید تا زمین با عدل و آرامش پر گردد و زندگی ذلت بار انسان به زندگی با عزت مبدل گردد و بعد از فقر، فراخی و بعد از سر افکندگی و وابسته‌گی، قدرت و قوت تمکین حاصل شود.

                                  (إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ) [سورۀ ق، آیۀ 37]

ترجمه: به راستي در اين (سرگذشت پيشينيان) بيدارباش و اندرز بزرگي است براي آن كه دلي (آگاه) داشته باشد، يا با حضور قلب گوش فرا دارد.‏

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

الله سبحانه و تعالی شما را نصرت داده و بر حمل رأیه قوت بخشد! سوالم این است که آیا رد حدیث از لحاظ درایت بر حدیث از لحاظ روایت تأثیر دارد؟ به عبارت دیگر، وقتی ثابت شد که حدیث مشخصی از لحاظ درایت مردود است، آیا این مسأله منجر به جرح یکی از راویان این حدیث می‌شود؟ برابر است که راوی همان راوی اخیر یعنی ناقل خبر باشد و یا اولین راوی باشد که این حدیث را مشاهده کرده و یا شنیده و رسانده است؟ الله سبحانه و تعالی شما را جزای خیر دهد.

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

بدون شک قبول خبر واحد صورت نمی‌گیرد، مگر بعد از تکمیل شدن شرائط صحت خبر آحاد از لحاظ روایت و درایت:

1-    تکمیلی شرائط صحت خبر آحاد از لحاظ روایت این است که سند حدیث صحیح باشد، یعنی شرائط صحت حدیث از ابتداء تا انتهاء بر رجال و راویان آن انطباق داشته باشد، به این معنی که باید راوی حدیث مسلمان، بالغ، عاقل، عادل، صادق و توانائی گیرنده‌گی آن روایتی را داشته باشد که شنیده و روایت نموده است و این توانائی از وقت حمل تا وقت اداء به یاد در خصوص آن جود داشته باشد... الخ. این شرائط است که می‌توان گفت که با موجودیت این موارد حدیث صحیح گفته می‌شود.

2-    اما شرائط صحت حدیث و یا حبر واحد از لحاظ درایت این است که حدیث از لحاظ متن خود با نص قوی‌تر از خود تعارض نکند، مثل آیه و حدیث متواتر و مشهور...

به این ترتیب می‌توان گفت؛ وقتی در سند حدیث ضعف یکی از راویان وجود داشته باشد و یا در خصوص آن جهالت وجود داشته باشد؛ پس آن حدیث از لحاظ روایت مردود است. اما وقتی در خصوص رجال و راویان حدیث کدام مقال و ضعف نبود، بلکه تنها متن آن حدیث با نص قوی‌تر تعارض داشت؛ پس در این صورت حدیث از لحاظ درایت مردود است. بناءً رد حدیث از لحاظ درایت دال بر این نیست که یکی از راویان آن ضعیف و مجروح است، اگر در خصوص یکی از رجال سند حدیث مثل این مورد وجود داشت؛ پس آن حدیث از لحاظ روایت رد می‌شود؛ زیرا رد حدیث از لحاظ درایت به معنی این است که در خصوص رجال سند کدام مقال و سخن نبوده، ولی متن آن حدیث با دلیل قوی‌تر تعارض نموده است.

در صفحه ۱۸۸ کتاب شخصیه اول آمده است: «بلکه مسأله در این خصوص این است که وقتی حدیث متناقض با آنچه در قرآن قطعی المعنی آمده قرار گرفت، در این صورت این حدیث از لحاظ درایت و متن مردود است، زیرا معنی حدیث در تعارض با قرآن قرار دارد، مثل آنچه که از فاطمه بنت قیس روایت شده است:

«طَلَّقَنِي زَوْجِي ثَلَاثاً عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللهِ ﷺ فَأَتَيْتُ النَّبِيَّ ﷺ فَلَمْ يَجْعَلْ لِي سَكَناً وَلَا نَفَقَةً»

ترجمه: شوهرم مرا در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم سه طلاق داد، سپس من در نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدم و ایشان برایم کدام سکنی و نفقه در نظر نگرفت.

 این حدیث مردود است، زیرا این حدیث متناقض و متعارض با قرآن قرار دارد:

﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ﴾ [طلاق: 6]

ترجمه: آن‌ها [= زنان مطلّقه‌] را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید؛

بناءً این حدیث رد است؛ زیرا این حدیث در تعارض با آیۀ قطعی الثبوت و قطعی الدلالت قرآن کریم قرار دارد، اما وقتی حدیث در تعارض با قرآن کریم قرار نگیرد؛ بلکه شامل اشیاء باشد که قرآن کریم آن را شامل نشده و یا حدیث معنی زیادتر بر قرآن داشته باشد، در این صورت حدیث و قرآن به هر دو عمل می‌شود، گفته نشود که ما به قرآن و آنچه که در قرآن وارد شده اکتفاء می‌کنیم، زیرا الله سبحانه و تعالی امر به اخذ و عمل به قرآن و حدیث نموده و اعتقاد به هردوی این‌ها واجب است.»

-          در صفحه ۹۰ الی ۹۱ کتاب شخصیه سوم آمده است: «شروط قبول خبر آحاد: خبر آحاد زمانی قبول می‌شود که شروط آن از لحاظ روایت و درایت تکمیل شود. شروط قبولی خبر آحاد از لحاظ روایت این است که راوی خبر آحاد مسلمان، بالغ، عاقل، عادل، صادق و توان گیرنده‌گی چیزی را داشته باشد که می‌شنود و هم‌چنان یادآور و حافظ همان چیزی باشد که می‌شنود و روایت می‌کند و حفظ و گیرنده‌گی از همان ابتداء حمل تا وقت اداء روایت باشد. علمای اصول و علماء مصطلح الحدیث شروط روایت را به جزئیات بیان کرده و هم‌چنان تاریخ رجال حدیث و راویان حدیث را بیان نمودند. به همین ترتیب علماء اصول و علماء مصطلح الحدیث مشخصات هر راوی و مواصفات که در خصوص آن نیاز به تفصیل دارد، بیان کرده اند، اما شرائط قبولی خبر آحاد از لحاظ درایت باید گفت؛ شرط صحت خبر آحاد از لحاظ درایت این است که نباید خبر آحاد با نص قوی‌تر از خود در تعارض قرار گیرد، خواه آن نص آیه باشد، یا حدیث متواتر و یا حدیث مشهور مثل آنچه که از فاطمه بنت قیس روایت شده که گفته است:

«طَلَّقَنِي زَوْجِي ثلاَثاً فَلَمْ يَجْعَلْ لِي رَسُولُ اللَّهِ ﷺ سُكْنَى وَلاَ نَفَقَةً»

ترجمه: شوهرم مرا سه طلاق نمود، ولی رسول الله صلی الله علیه و سلم سکنی و نفقه را برایم در نظر نگرفتند. (این حدیث را مسلم روایت کرده است)

پس این حدیث با این قول الله سبحانه و تعالی:

 ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ﴾ [طلاق: 6]

ترجمه: آن‌ها [= زنان مطلّقه‌] را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید؛

در تعارض قرار دارد و به همین دلیل رد این حدیث واجب بوده و عمل به این حدیث جائز نمی‌باشد.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

وقتی صنف‌های شش‌گانه‌ای که در سوال ذکر شده اسم‌های جامد هستند و وقتی پول‌های نقدی‌که حکم طلا و نقره را می‌گیرد و پوشیده به طلا و نقره باشند، دراین صورت حکم واضح است؛ اما حالا پول‌هایی‌که روکش طلا و نقره را ندارد، آیا باز هم حکم در خصوص این پول‌ها به حال خود باقی است و هم‌چنان در خصوص زکات اموال؟ در این خصوص ما را رهنمایی فرمایید! الله شما را جزای خیر داده و بر دستان شما مؤمنین را تمکین بخشد!

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

ما این مسئله را در کتاب اموال در باب زکات پول‌های کاغذی واضح نمودیم:

«پول‌های کاغذی آن اوراق مالی است که دولت‌، آن‌را صادر کرده و آن پول‌ها را پول و ارز خود قرار می‌دهد تا ارزش‌ اجناس خرید و فروش به وسیله‌ای آن‌ها قیمت‌گذاری شده و به اساس آن مزد کارگران پرداخته شود و زکات این پول‌های کاغذی مثل زکات طلا و نقره بوده و بر این پول‌های کاغذی احکام زکات بر حسب واقعیت آن جاری می‌شود که این واقعیت بر سه نوع است:

1-       نوع اول پول‌های کاغذی است که قایم مقام طلا و نقره است. این‌ پول‌ها اوراقی اند که در نظام پولی نقدی سکه قرار دارند و اندازۀ مشخص را از طلا و نقره نمایندگی می‌کند و این پول‌ها در داد و ستد و در تقاضاها قایم مقام طلا و نقره بوده و به عنوان قایم مقام طلا و نقره اعتبار داده می‌شود؛ زیرا این پول‌ها در هر زمان که خواسته باشند به طلا و نقره تبادله می‌شود و زکات این پول‌ها بسان زکات طلا و نقره است، اگر این پول‌ها قایم مقام طلا بود و مقدار آن به اندازه بیست دینار یعنی ۸۵ گرام که نصاب طلا است، رسید، در این صورت با گردش سال در این پول زکات می‌شود و در این صورت چهار یکم، یک دهم آن واجب می‌شود و اگر این پول قایم مقام نقره بود و مقدار آن به اندازۀ رسید که دوصد درهم را نمایندگی می‌نمود؛ یعنی به اندازۀ ۵۹۵ گرام بود که این نصاب نقره است، در این صورت با گردش سال زکات لازم شده و یک‌چهارم یک‌ دهم لازم می‌شود. دلیل وجوب زکات در این پول‌ها خود احادیث است که این احادیث دال بر وجوب زکات در طلا و نقره است؛ زیرا این پول‌ها قایم مقام و وکیل طلا و نقره بوده و قایم مقام و وکیل حکم اصیل را می‌گیرد.

2-       نوع دوم: پول‌های کاغذی‌ است که چاپ می‌شود و دولت ‌آن‌ها را صادر می‌کند و یا یکی از بانک‌های معتبری‌که دولت اجازۀ صادر می‌دهد و برای این نوع پول کاغذی مقدار مشخص از طلا و نقره است، غیر از خود اوراقی‌که پول کاغذی ساخته شده است که این نوع پول در نزد دولت محفوظ بوده و یا در نزد بانکی ‌که آن‌را صادر می‌کند، به حساب ضمانت محفوظ است و مرجعی‌که این پول را صادر می‌کند، متعهد به پرداخت قیمت این پول به حساب طلا و نقره است که بر این پول روکش شده و برای کسی‌که این پول را حمل می‌کند، در وقت تقاضای آن برایش می‌دهد و روکش این پول کامل نبوده، بلکه به اندازۀ قیمت در آن روکش شده است که گاهی سه چهار یکم است و یا سی در صدم و یا نصف آن است و یا غیر از آن به اندازۀ درصدی مشخص دیگری است.

این اوراق چاپ شدۀ معتبر نسبت به روکش آن قایم مقام می‌باشد. روکش طلا باشد و یا نقره؛ زیرا این پول در هر وقتی باشد، به طلا و نقره تبدیل و زکات این پول مثل زکات طلا و نقره است، اگر روکش به طلا باشد و روکش آن نصف قیمت نام گذاشته شده‌ای باشد، وقتی به مقدار چهارصد دینار رسید و بر آن سال گردان کرده بود. در این صورت زکات بر آن لازم می‌شود و زکات آن دینار از جنس آن می‌شود؛ اگر به چهارصد دینار نرسید، پس در آن زکات نیست؛ زیرا از نصاب زکات کم‌تر است. دلیل وجوب زکات در آن همان احادیث است که در مورد خود زکات طلا و نقره آمده است؛ زیرا این اشیاء در آن مقداری‌که روکش شده به طلا و نقره است قائم مقام طلا و نقره است چیزی‌که در آن زکات واجب است و قایم مقام و وکیل حکم اصیل را می‌گیرد.

3-       سوم: پول‌های نقد کاغذی لازمی همان پول‌های کاغذی است که دولت به اساس قانون آن‌ها را صادر و برای داد و ستد آن‌ها را به عنوان پول تعیین می‌کند و ‌آن‌ها را پول‌های قرار می‌دهد که بتواند در معاملات اشیاء ثمن قرار گرفته و بتواند به عنوان اجرت در کارها و هم‌چنان در منافع اعتبار داده شود؛ ولی صرف به طلا و نقره نمی‌شود و روکش به طلا و نقره هم نمی‌باشد و پشتیبانۀ طلا و نقره هم ندارد. اوراق برای پول است و برای این کاغذهای نقدی جز ارزش قانونی دیگر ارزش نمی‌باشد؛ اما وقتی این کاغذها الزامی بود و اصطلاح طوری بود که این اوراق را پول نقدی در ثمن اشیاء و اجرت برای منافع و خدمات قرار می‌دادند و با آن‌ها طلا و نقره خرید و فروش می‌شد، چنانکه توسط آن‌ها سایر کالاها و اجناس خرید و فروش می‌شد، پس در این پول‌ها مسئله‌ای پولی و ثمنیت تحقق یافته چیزی‌که در طلا و نقره تحقق یافته است که مضروب در دینار و درهم است. این بدین دلیل است که نصوص وارده در زکات طلا و نقره به دو قسم است:

اول دلایلی است که بر زکات طلا و نقره به عنوان اسماء جنس صراحت دارد، یعنی در خصوص خود طلا و نقره است و این‌ها اسماء جامد هستند که گنجایش تعلیل را ندارد؛ پس بر این چیزی قیاس نمی‌شود. به همین دلیل زکات در دیگر معادن نیست مانند آهن، میس و غیر از آن، ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«... وَمَا مِنْ صَاحِبِ ذَهَب وَلَا فِضَّةٍ، لَا يُؤَدِّي مِنْهَا حَقَّهَا، إِلَّا إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ، صُفِّحَتْ لَهُ صَفَائِحُ مِنْ نَارٍ...»

ترجمه: ... هیچ مالک طلا و نقره‌‌ای نیست که حق آ‌ن را ادا نکرده باشد؛ مگر این‌که در روز قیامت بر آن آهن‌های آتشین ریخته می‌شود.

پنج نفر از صحاح این حدیث را به جز ترمذی روایت کرده و در این حدیث لفظ ( ذهب و فضة) ذکر شده است و این‌ها اسماء جنس هستند که تعلیل نمی‌شود.

دوم: دلایلی است که در مورد زکات طلا و نقره صراحت دارد. این دلایل دلالت به این دارد که مردم با آن خرید و فروش و اجرت تعیین و معامله می‌کنند و این دلایل است که از آن علت استنباط می‌شود که همانا نقدیت است؛ پس بر آن اوراق کاغذی الزامی قیاس می‌شود تا این علت در آن تحقق پیدا کند و احکام زکات نقد بر آن تطبیق می‌شود، به حساب آن‌چه که در بازار از طلا و یا نقره برابری می‌کند. از علی ابن ابوطالب از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت نموده است که گفته است:

«إذَا كَانَتْ لَك مِائَتَا دِرْهَمٍ، وَحَالَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ، فَفِيهَا خَمْسَةُ دَرَاهِمَ، وَلَيْسَ عَلَيْك شَيْءٌ - يَعْنِي فِي الذَّهَبِ - حَتَّى يَكُونَ لَك عِشْرُونَ دِينَاراً، فَإِذَا كَانَتْ لَك عِشْرُونَ دِينَاراً، وَحَالَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ، فَفِيهَا نِصْفُ دِينَارٍ»

ترجمه: وقتی برایت دو صد درهم باشد و سال بر آن گردش نماید، در آن دوصد درهم پنج درهم است و در طلا تا وقتی به بیست دینار نرسد، زکات نمی‌باشد. وقتی بیست دینار شد و سال بر آن گردش کرد، پس در آن نصف دینار است.

این حدیث را ابوداود روایت کرده است، چنانچه از علی این قولش روایت شد است:  

«في كل عشرين ديناراً نصف دينار، وفي كل أربعين ديناراً دينار»

ترجمه: در هر بیست دیناری نصف دینار است و در هر چهل دینار یک دینار است.

و از علی رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:

«.. فَهَاتُوا صَدَقَةَ الرِّقَةِ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَماً، وَلَيْسَ فِي تِسْعِينَ وَمِائَةٍ شَيْءٌ، فَإِذَا بَلَغَتْ مِائَتَيْنِ فَفِيهَا خَمْسَةُ دَرَاهِمَ»

ترجمه: شما از هر چهل درهم یک درهم صدقه بدهید، در صد و نود و نه درهم زکات نیست، وقتی به دوصد درهم رسید پس پنج درهم زکات می‌شود.

این حدیث را بخاری و احمد روایت نموده است؛ چنان‌چه عبدالرحمن النصاری در نامه‌ای رسول الله صلی الله علیه و سلم و در نامه‌ای عمر رضی الله در صدقه روایت نموده است:

«... والورِق لا يؤخذ منه شيء حتى يبلغ مئتي درهم»

ترجمه: ...از پول کاغذی تا به دوصد درهم برابری نکند زکات نمی‌شود. (این حدیث را ابوعبید روایت نموده است).

تمام این احادیث به نقد بودن و ثمن بودن دلالت دارد، زیرا الفاظ رقه به همرای قرینه است: «فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً» کاغذ، دینار و درهم الفاظ اند که بر طلا و نقره‌ای که مضروب و مسکوک باشد، اطلاق می‌شود؛ یعنی چیزهای‌که پول نقدی و ثمن هستند و تعبیر به این الفاظ دلالت بر این دارد که پول نقدی و ثمن در این احادیث منظور و هدف است و به همین چیزها بسیاری از احکام شرعی تعلق می‌گیرد، مانند زکات، دیات، کفارات، قطع دست سارق و غیر از این‌ها از احکام شرعی.

به دلیل این‌که در اوراق الزامی این نقدیت و ثمنیت تحقق پیدا کرده پس شامل بر احادیث وجوب زکات طلا و نقره شده و زکات در آن لازم می‌شود، مانند که در طلا و نقره زکات لازم می‌شود و به حساب طلا و نقره اندازه و سنجیده می‌شود؛ پس هرکس که به اندازۀ قیمت بیست دینار از طلا یعنی ۸۵ گرام طلا و یا به اندازۀ ۲۰۰ درهم نقره یعنی ۵۹۵ گرام نقره در نزد آن باشد و سال بر آن دوران پیدا کند، زکات بر آن لازم می‌شود و ادای چهارم یک دهم بر آن لازم می‌شود.

هم‌چنان جایز است که زکات طلا به طلا و یا با اوراق قایم مقام طلا و یا اوراق معتبر پرداخته شود و از زکات نقره به نقره و به اوراق قایم مقام نقره و معتبر پرداخته شود، چنان‌چه جایز است که زکات طلا به نقره و با اوراق الزامی پرداخته شود. زکات نقره به طلا و با اوراق الزامی پرداخته شود؛ زیرا تمام این پول‌ها پول نقد کاغذی و ثمن حساب می‌شود. پس جایز است که بعض از این پول‌ها به جای بعض دیگر پرداخته شود؛ زیرا هدف در هرکدام از این پول‌‌ها تحقق پیدا می‌کند و در باب زکات زروع و میوه‌جات دلایل اخذ قیمت عوض گرفتن مالی‌که در آن زکات لازم می‌شود گذشته است؛ چنان‌چه شما می‌بینید که در اوراق الزامی علت نقد بودن و ثمنیت تحقق پیدا می‌کند و به همین دلیل وقتی مقدار این پول‌‌ها به نصاب زکات برسد و بر آن سال گردش نماید، زکات در آن لازم می‌شود. یعنی این‌که اگر مسلمانی در دولتی زنده گی‌ می‌کند که طلا و نقره را پول نقد خود نمی‌گیرد؛ بلکه پول کاغذی الزامی را پول نقد خود می‌گیرد. پس بر آن مسلمان لازم است که از اموال نقدی کاغذی خود به حساب و اندازۀ طلا و نقره زکات بدهد، به شرطی‌که قیمت این اموال نقدی کاغذی به اندازۀ نصاب طلا و نقره برسد و سال بر آن گردش کند.

امیدوارم که به همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و در کارش با حکمت‌تر است.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب عاصم جعبری

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته!

آیا کسانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌چنان بر دین یهود یا مسیحیت باقی می‌ماند، اهل بهشت به شمار خواهد رفت؟ پرسش دیگر این که سرنوشت کسانی‌که رسالت محمدی برای شان نرسیده و بت‌ها یا سایر مخلوقات را می‌پرستند، چه خواهد شد؟ اگر لطف کنید پاسخ این پرسش‌ها را با در نظر داشت اختلافات فوق‌الذکر توضیح دهید. بارک الله فیکم!

پاسخ

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

به نظر می‌رسد پرسش شما در ارتباط به "اهل فترت" (کسانی‌که در فاصله میان فوت یک پیامبر تا بعثت پیامبر بعدی به سر می‌برده اند) باشد که در این صورت پاسخ چنین است:

۱.در نخست باید تأکید نمود که یهودیان و مسیحیان و هم‌چنین بت‌پرستان و هر کسی‌که چیزی به غیر الله را بپرستد، همه کافر شمرده می‌شوند. مسلمان کسی است که دین اسلام را پذیرفته باشد؛ دینی‌که بالای محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل گردیده و کافر کسی است که به دینی غیر از اسلام باور داشته باشد و چنین کسی غیرمؤمن و غیرمسلم تلقی می‌گردد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿ إن الدین عند الله الإسلام﴾ (آل عمران: 19)

ترجمه:همانا دین (پسندیده) نزد الله آیین اسلام است.

و می‌فرماید:

﴿ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ ﴾ (آل عمران: 85)

ترجمه:هرکس غیر از اسلام دینی اختیار کند، هرگز از وی پذیرفته نیست.

پس هرکسی‌که مسلمان نیست، کافر است و پس از مرگ جاودانه در آتش خواهد بود، برابر است که بت‌پرست باشد یا یهودی، بودایی باشد یا مسیحی یا کمونیست، همه کفار به شمار رفته و همه غیر مسلمان و غیر مؤمن می‌باشند و در روز قیامت جاودانه در آتش خواهند بود. در آیات قرآن کریم هرکسی‌که دین اسلام را نپذیرد، بدون هیچ نوع فرقی میان یک کافر با کافر دیگر همه غیر مسلمان قلم‌داد شده و تکفیر گردیده اند، چنان‌چه در مورد مسیحیان می‌فرماید:

﴿ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ﴾ (مائده:72)

ترجمه: آن‌ها که گفتند: «خدا همان مسیح بن مریم است»، به یقین کافر شدند.

و می‌فرماید:

﴿ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ﴾ (مائده:73)

ترجمه: آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) به یقین کافر شدند.

و در مورد اهل کتاب که اعم از یهود و نصاری است می‌فرماید:

﴿یا أهل الکتاب لم تکفرون بآیات الله ﴾(ال عمران:70)

ترجمه: ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر می‌شوید.

در مورد کفر میان مشرکین و اهل کتاب به گونۀ یک‌سان فرموده:

﴿ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ﴾ (بقره:105)

ترجمه: کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص می‌دهد.

و فرمود:

﴿ لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ﴾ (بینه:1)

ترجمه: کافران از اهل کتاب و مشرکان (می‌گفتند:) دست از آیین خود برنمی‌دارند تا دلیل روشنی برای آن‌ها بیاید.

و فرمود:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ﴾ (بینه:6)

ترجمه:محقّقا آنان که از اهل کتاب کافر شدند (و عیسی و عزیر و رهبانان و احبار را به مقام ربوبیت خواندند) آن‌ها با مشرکان همه در آتش دوزخند.

زمانی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم یهودیان بنی نضیر را تبعید نمود این آیت نازل گردید:

﴿ هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ﴾ (الحشر:2)

ترجمه:اوست الله که کافران اهل کتاب را (یعنی یهود بنی نضیر را که به مکر، قصد قتل پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کردند) برای اولین بار همگی را از دیارشان بیرون کرد.

پس نصوص فوق و غیر آن دلالت بر این دارند که یهودیان کافر اند، مسیحیان کافر اند و مشرکان کافر اند و این که همه غیر مؤمن بوده و در آتش خواهند بود.  

۲.در بخشی از پاسخی‌که قبلاً به تاریخ 18 رمضان 1439هـ. موافق با 03 جون 2018م به پرسشی در مورد "اهل فترت" داده بودیم، چنین گفته شد: «... مردمانی‌که در فاصله میان بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم و بعثت پیامبران پیش از وی به سر می‌بردند، یعنی "اهل فترة"، نجات خواهند یافت، زیرا رسالتی به آنان تبلیغ نگردیده است؛ البته در صورتی‌که مشرک بوده باشند و از هیچ رسالتی پیروی نکرده باشند؛ اما اهل کتاب کسانی هستند که از یک رسالت پیروی نمودند و سپس آن‌را تحریف کردند، آنان از یک رسول پیروی کرده اند؛ پس یک رسالتی به آنان ابلاغ گردیده که سپس آن‌را تحریک کرده اند و به همین دلیل آنان از جملۀ "اهل فترة" به شمار نمی‌روند. با این حساب، کفار غرب نیز از جملۀ "اهل فترة" به شمار نمی‌روند؛ زیرا اسلام به آنان ابلاغ گردیده و کفاری‌که در میان مسلمانان به سر می‌برند، به طریق اولی اهل فترة نیستند. اهل فترة به کسی گفته می‌شود که دعوت به آنان نرسیده باشد، غیر از آنان کسی دیگری از جملۀ اهل فترة نمی‌باشد.» (نقل قول از پاسخ به پرسش قبلی تمام شد)

از این پاسخ روشن می‌شود که اهل کتاب اعم از یهود و مسیحیانی پیش از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم که دین پیامبران خود را تحریف نموده اند، از جملۀ اهل فترة به شمار نرفته و از آتش جهنم نجات نخواهند یافت چه رسد به کسانی‌که بعد از بعثت وی صلی الله علیه وسلم بوده و با رسالت او علیه السلام آشنائی دارند؟!

۳.در مورد یهودیان و مسیحیانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌چنان در دین خود باقی مانده اند، چنان‌که در پرسش مطرح گردید، در خصوص آنان متن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم صراحت دارد آنجا که مسلم در کتاب صحیح خویش به نقل از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«و الذی نفس محمد بیده لا یسمع بی أحد من هذه الأمة یهودیّ و لا نصرانیّ ثمّ یموت و لم یؤمن بالّذی أرسلت به إلاّ کان من أصحاب النّار»

ترجمه:قسم به کسی‌که جان محمد در دست او است هرگاه کسی از این امت، اعم از یهودی و مسیحی به من گوش دهد، سپس در حالی بمیرد که به رسالت من ایمان نیاورده، از جملۀ اصحاب آتش قرار خواهد گرفت.

از این حدیث شریف به وضوح چنین بر می‌آید که یهودیان و مسیحیانی‌که پس از بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم به سر می‌بردند؛ اما از وی علیه السلام پیروی نکرده اند، نجات نخواهند یافت؛ بلکه از جملۀ اهل آتش خواهند بود.

  1. و اما در مورد این پرسش شما که بت‌پرستان و کسانی‌که سایر مخلوقات را می‌پرستند و رسالت محمد صلی الله علیه وسلم به آنان نرسیده باید گفت که از نظر ما بعید به نظر می‌رسد، روی زمین کسی باشد که رسالت اسلام به او نرسیده باشد. اجزای جهان به یکدگر نزدیک گردیده و به سان قریۀ کوچکی شده که هرگاه در شرق زمین اتفاقی بیفتد در چند لحظه ساکنان غرب از آن آگاه می‌شوند و دلیل آن پیش‌رفت چشم‌گیری است که در تکنالوژی ارتباطات رونما گردیده است. اسلام در هرکجا بر سر زبان‌هاست، دولت‌های بزرگ و اتباع آنان زیر نام "تروریزم" با اسلام در جنگ و ستیز اند و رهبران و سیاست‌مداران شان همه روزه در سخنان خویش از اسلام یاد می‌نمایند. هم‌چنین برنامه‌های "تلویزنی و رادیویی" در مورد اسلام و پیامبر اسلام پیوسته به نشر می‌رسد. از جانب دیگر، مسلمانان در سراسر جهان حضور داشته و از نزدیک با غیر مسلمانان در ارتباط می‌باشند، پس بودائیان، هندوها و سیک‌ها همه اسلام و مسلمانان را می‌شناسند، بت‌پرستان افریقا نیز اسلام را می‌شناسند. بنابر این، چنان‌که قبلاً گفتیم از نظر ما بعید است که در روی زمین کسی باشد که از اسلام بی خبر باشد و دعوت اسلام به او نرسیده باشد.

اما اگر فرض کنیم در عصر ما هنوز بت‌پرستان یا کسانی باشند سایر مخلوقات را عبادت می‌کنند و از رسالت هیچ پیامبری پیروی نمی نمایند، چنین کسانی حکم "اهل فترة" را به خود گرفته و به سبب عدم پیروی از رسالت محمد صلی الله علیه وسلم عذاب نخواهند شد؛ زیرا آنان از آن بی‌خبر بوده و در مورد آن و در مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی نشنیده اند، به دلیل فرمودۀ الله متعال:

﴿ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا﴾ (اسراء:15)

ترجمه:و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد.

و فرمود:

﴿ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ﴾ (النساء165)

ترجمه: تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر الله حجّتی نباشد.

اما یک بار دیگر می‌گویم که بعید به نظر می‌رسد کسی وجود داشته باشد که دعوت اسلام برای نرسیده باشد؛ اما با آن هم اگر فرضاً چنین کسی باشد او از جملۀ اهل فترة خواهد بود.

دیدگاه من در این مسأله همین است که بیان گردید و الله متعال داناتر و حکیم‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب بکر ساعد

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

حکم ادای صدقۀ فطر و کفارات مانند کفارۀ یمین و کفارۀ ظهار به اساس قیمت و پول نقدی چی می‌باشد؟ آیا قیمت صدقۀ فطر و کفارات جایز است که برای یک مسکین داده شود و یا این‌که لازم است که طبق الله سبحانه و تعالی در قرآن کریم تعیین نموده در کفارۀ یمین به ده مسکین داده شود و در کفارۀ ظهار به شصت مسکین؟ الله سبحانه و تعالی برای شما برکت دهد.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

شما در خصوص دو مسئله سوال نمودید:

اول: آیا پرداخت قیمت در صدقۀ فطر و کفارات در عوض اشیاء که در نصوص شرعی ذکر شده مانند طعام دادن و پوشانیدن و مانند آن جایز است و یا خیر؟

سوال دوم: آیا قیمت برای یک مسکین داده شود مانند که در نصوص وارد شده برای اشخاص معین از مساکین پرداخته شود، و یا  لازم است که به تعداد مساکینی‌که در نصوص تعیین شده پایبندی شده و کل قیمت برای یک مسکین داده نشده؛  بلکه برای مساکین که در نصوص تعداد شان ذکر شده پرداخت گردد؟

1-    در خصوص سوال اول باید گفت که علماء در جزئیات پرداخت قیمت اختلاف کردند یعنی بعضی علماء به این نظر اند که در احادیث وارد شده است:

-          بخاری از نافع ابن عمر رضی الله عنه تخریج نموده که گفته است:

«فَرَضَ رَسُولُ اللَّه صَدَقَةَ الْفِطْرِ صَاعاً مِنْ شَعِيرٍ أَوْ صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَلَى الصَّغِيرِ وَالْكَبِيرِ وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوكِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم صدقۀ فطر را یک صاع از جو و یا یک صاع از خرما فرض کرده خواه شخص صغیر باشد و یا کبیر، آزاد باشد و یا برده.

ترمذی نیز این حدیث را تخریج نموده با زیادت«عَلَى الذَّكَرِ وَالْأُنْثَى... قَالَ فَعَدَلَ النَّاسُ إِلَى نِصْفِ صَاعٍ مِنْ بُرٍّ» یعنی بر مرد و زن... گفته است بعدا مردم به نصف صاع از گندم عدول کردند.

-          و یا این‌که صدقه فطر به قیمت نقدی به تقدیر و اندازه و در برابر عین چیزی‌که در احادیث ذکر شده به پول نقد پرداخت شود... نظر راجح در نزد ما همان نظری است که در کتاب اموال در کتاب دولت خلافت ذکر شده؛ موضوعی‌که از جواز پرداخت قیمت خبر می‌دهد و این مسئله به دلیل آن است که به اساس دلایل ذیل پرداخت قیمت در زکات جایز است:

ا- در صفحه ۱۵۰ و ۱۵۱ کتاب فایل ورد کتاب دولت خلافت آمده است: «زکات در زروع، میوه جایز است که در بدل اخذ عین زورع و میوه از قیمت آن گرفته شود نقد باشد و یا غیر نقد و این به دلیل روایتی است که عمرو بن دینار از طاوس شده است:

«أَنَّ النَّبِيَّ  بَعَثَ مُعَاذاً إِلَى الْيَمَنِ فَكَانَ يَأْخُذُ الثِّيَابَ بِصَدَقَةِ الْحِنْطَةِ وَالشَّعِيرِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم معاذ را به سوی یمن فرستاد و او لباس را در عوض گندم و جو به عنوان زکات می‌گرفت. (این حدیث را ابو عبید روایت کرده است).

از معاذ در خصوص نفس زکات روایت شده که او کالا را در برابر زکات می‌گرفت و این در این قول اش واضح شده است:  «إيتوني بخميس أو لبيس آخذه منكم مكان الصدقة، فإنّه أهون عليكم وأنفع للمهاجرين بالمدينة» ترجمه: خمس و یا لباس‌های کار کرده خود را بدهید که آنها را در برابر زکات از شما می گیرم، زیرا این برای شما آسان‌تر و برای مهاجرین مفیدتر است.

در سنت آمده است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم و اصحاب آن روایت شده که گاهی حق در مال ثابت می‌شود؛ سپس به غیر آن رجوع می‌شود؛ به چیزی‌که برای دهنده آن نسبت به اصل مال آسان‌تر می‌باشد؛ به همین دلیل نامه‌ای رسول الله صلی الله علیه و سلم در خصوص جزیه به معاذ در یمن وجود دارد:

«أَنَّ عَلَى كُلِّ حَالِمٍ دِينَاراً أَوْ عِدْلَهُ مِنَ الْمَعَافِرِ»

ترجمه: بر هر شخص بالغ یک دینار و یا به اندازۀ آن از لباس‌های یمنی است.

 این حدیث را ابوداود روایت کرده است.

پس رسول الله صلی الله علیه و سلم کالا را در جای عین قرار داده است، یعنی گرفتن لباس در جای طلا و از همین باب است نامۀ که به اهل نجران فرستاد:

«أَنَّ عَلَيْهِمْ أَلْفَيْ حُلَّةٍ فِي كُلِّ عَامٍ، أَوْ عِدْلَهَا مِنَ الأَوَاقِيِّ»

ترجمه: بر ایشان لازم است که دو هزار جامه بدهند و یا معادل آن از ظروف پرداخت نمایند.

این حدیث را ابوعید روایت کرده است.

ابن قدامه در مغنی ذکر کرده است که عمر رضی الله عنه شتر را در عوض طلا و نقره می‌گرفت چنانچه علی رضی الله عنه سوزن، تناب، و مایعات را در جزیه در عوض طلا و نقره می‌گرفت.» ختم شد.

ب- در صفحه ۱۵۹ کتاب اموال در دولت خلافت آمده است: «از طلا به طلا زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق که قایم مقام طلا قرار دارد و یا به اوارق وثیقه زکات گرفته می‌شود، هم‌چنان از نقره به نقره زکات گرفته شود و یا به اوراق که قایم مقام نقره قرار دارد و یا اوراق وثیقه زکات گرفته می‌شود، چنانچه جایز است که از طلا به نقره زکات گرفته و به اوراق که در یک جامعه الزام شده و از نقره به نقره زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق الزامی؛ زیرا تمامی این پول‌ها قیمت گفته می‌شود، پس بعضی در عوض بعض دیگر جایز است و جایز است که بعض این پول‌ها در عوض پول دیگر به عنوان زکات پرداخت گردد؛ چون هدف تحقق پیدا می‌یابد، دلایل اخذ قیمت در بدل عین مالی‌که در آن زکات واجب شده در باب زکات زورع و میوه جات ذکر و گذشته است.» ختم شد.

بناءً من ترجیح می‌دهم که پرداخت زکات فطر به قیمت نقدی و یا با اخراج عین آن مال جایز است؛ چنانچه در احادیث شریفه ذکر شده است.

ج- برای معلومات بیش‌تر باید گفت که در آن خصوص نظریات فقهاء وجود دارد که از جملۀ نظریات فقهاء به قرار ذیل است:

-          علمای احناف به این نظر اند که واجب در صدقۀ فطر نصف صاع از گندم یا آرد، تلخان، کشمش، و یا یک صاع از خرما و یا جو می‌باشد اما خصوصیت و صفت مالی‌که به عنوان صدقۀ فطر پرداخت می‌شود، این است که مال متقوم است نه این‌که او مال عین است؛ پس جایز است که از تمام این اموال متقوم قیمت آن از درهم، دینار، پول، کالای تجارتی و یا هرچیزی‌که شخص خواست پرداخته شود، اما سرخسی در صفحات ۱۰۷ و ۱۰۸ جلد ۳ کتاب المبسوط گفته است: «اگر شخص قیمت گندم را پرداخت نمود در نزد ما جایز است، زیرا معتبر حصول بر آوردن نیاز بوده و بر آوردن نیاز با پرداخت قیمت نیز حاصل می‌شود؛ چنان‌چه که این هدف با پرداخت گندم بر آورده می‌شود این مذهب حنفیه است و به این قول عمل شده و فتوای مذهب شان نیز بر این قول است که در زکات هرچیزی و در کفارات، نذر، خراج و غیره پرداخت قیمت جایز است.

-          عمر ابن عبدالعزیز به این نظر است که پرداخت قیمت نیز جایز است، از وکیع از قره روایت است که گفت: نامۀ عمر ابن عبدالعزیز در خصوص صدقۀ فطر برای ما آمد که نصف صاع از هر شخص پرداخت شود و یا قیمت نصف صاع از قیمت آن به حساب درهم پرداخته شود. و این آثار را امام ابوبکر ابن ابی شیبه در صحفه ۳۹۸ جلد ۲ تصنیف‌اش تحریر نموده است.

بناءً واجب نیست که حتما از عین اشیاء که در نصوص وارد شده زکات و صدقه فطر پرداخت شود بلکه پرداخت قیمت این اشیاء نیز جایز است چنانچه دلایل شرعی آن در فوق ذکر شد.

2-    اما نسبت به سوال دوم شما باید گفت که علماء در این خصوص نیز اختلاف کردند نظری‌که من آن‌را ترجیح می‌دهم این است که وقتی نص به عدد مشخص از مساکین ذکر شده:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ﴾ [مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید و یا پوشاک آنان می‌پوشانید

 ﴿فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً﴾ [مجادله: 4]

ترجمه: پس کسی‌که توان نداشت شصت مسکین را سیر کند

پس در این صورت پایبندی به همان عدد ده و شصت که در نصوص ذکر شده لازم است خواه پرداخت عین باشد و یا قیمت آن؛ زیرا عدد در این نصوص هدف است؛ پس این یک قید لازمی است، اما در صورتی‌که نصوص پرداخت برای مساکین را بدون ذکر عدد طلب می‌نمود، پس در آن صورت جایز بود که کل آن برای یک نفر پرداخت شود؛ چون قید عدد در آن‌جا وجود نداشت و هم‌چنان جایز بود که بیش‌تر از آن پرداخت شود مانند این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ [توبه:60]

ترجمه: صدقات منحصرا برای فقیران و درماندگان و مأمورین وصول آن و جذب و برای آزاد کردن اسیران و وامداران و در راه الله (سبحانه و تعالی) و فرزندان سبیل است فریضه‌ای است از جانب الله (سبحانه و تعالی) و یقینا که او (سبحانه و تعالی) دانای با حکمت است.

پس برای زکات دهنده جایز است که زکات‌اش را برای یک مسکین پرداخت کند و هم‌چنان جایز است که برای مساکین زیادی تقسیم کند؛ زیرا در آیه عدد معین وارد نشده، بلکه لفظ مساکین بدون ذکر عدد ذکر شده است؛ اما در این آیه این مسئله در نظر گرفته می‌شود که پرداخت زکات برای این مردم به دلیل وصف مسکنت شان است؛ پس حد نهایی برای پرداخت زکات خواه یک نفر باشد و یا بیش‌تر به اندازۀ است که آن‌ها را از زکات گرفتن غنی بگرداند؛ یعنی غیر مستحق شده و از وصف مسکنت بیرون شوند و پرداخت بیش‌تر از این حد برای شان جایز نبوده و طبیعی است که این مقدار نسبت به اشخاص و حالات متفاوت است، این چیزی است که من آن‌را ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب مقدسی

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

 الله سبحانه و تعالی شما را یاری رساند! در نزدم دو پرسش است: اول در خصوص نماز و دوم در خصوص ملاقات‌های فامیلی.

پرسش اول: حکم خواندن سورۀ فاتحه بر مقتدی در نماز چیست؟ آیا در صورتی‌که مقتدی امام را در حالی در یابد که او در رکوع و یا نزدیک به رکوع است، به گونه‌ای که برای مقتدی ممکن نیست تا سورۀ فاتحه را به صورت مکمل بخواند، آیا در این صورت آن رکعت تکمیل محسوب می‌شود؟

سوال دوم: در ملاقات‌های فامیلی و یا صله‌رحم در عیدها و غیره که شوهر خواهر با زن برادر ملاقات می‌کند و یا پسر کاکا با دختر کاکا و یا زن برادر با برادر ملاقات می‌کند و به همین ترتیب، سایر اقارب در حالی‌که محارم نیز حضور دارند و در یک مجلس بر طعام و غیر طعام در خانه جمع می‌شوند؛ پس در این صورت حکم شرعی چیست؟ موضوع را واضح سازید الله سبحانه و تعالی به شما برکت دهد.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

  • در خصوص این‌که شخص امام را در حالی‌ در می‌یابد که برایش مقدور نیست تا سورۀ فاتحه را قرائت نماید، این مسئله را در کتاب احکام نماز در صفحه ۶۷ بیان نموده و به گونۀ ذیل واضح ساختیم:

«اگر مقتدی امام را در قیام دریافت و می‌ترسید که قرائت‌اش ترک می‌شود، دعای شروع نماز را ترک و قرائت را بخواند؛ زیرا قرائت فرض و به نفل مشغول نشود، اگر قسمتی از فاتحه را خواند، سپس رکوع کرد، باید مقتدی هم رکوع کرده و قرائت را ترک نماید، زیرا متابعت از امام تأکید بیشتری شده است؛ اگر مقتدی امام را در حالی‌ در یافت که امام در رکوع بود، در این صورت در حالی‌که مقتدی ایستاده است، تکبیر تحریمه را گفته سپس تکبیر گفته به رکوع برود؛ اگر مقتدی تکبیر گفت و نیت تحریمه را در آن تکبیر داشت و به همان تکبیر به رکوع رفت، آن تکبیر به عنوان تکبیر فرض جایز محسوب نشده و جایز نمی‌باشد؛ زیرا او نیت را در بین فرض و نفل خلط نموده پس در این صورت نمازش منعقد نمی‌شود و اگر مقتدی رکوع جایز و تکمیل را با امام دریافت، پس در حقیقت رکعت را در یافته است و اگر رکوع جایز را در نیافت، در حقیقت رکوع را در نیافته است و زمانی‌که رکعت را با امام در یافت پس در این صورت نماز جماعت را در یافته است؛ به دلیل آن‌چه از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«إذا جئتم إلى الصلاة ونحن سجود فاسجدوا ولا تعدوها شيئاً ومن أدرك الركعة فقد أدرك الصلاة»

ترجمه: وقتی به سوی نماز رفتید و ما در حال سجده بودیم، پس در این صورت شما نیز سجده نمائید و از آن تجاوز نکنید و کسی‌که رکعت را در یافت، در حقیقت نماز را در یافته است.

و اگر مقتدی رکعت اخیر را با امام در یافت در حقیقت همان رکعت اول نماز مقتدی است، به دلیل آنچه از حضرت علی رضی الله عنه روایت شده است که او قرموده است:

«ما أدركت فهو أول صلاتك»

ترجمه: آنچه در یافتی او اول نمازت است.

بنابر این، وقتی امام سلام داد، مقتدی ایستاده شده و باقی ماندۀ نماز‌ش را اداء نماید؛ اگر در نماز بود که قنوت داشت، با امام قنوت خوانده باز در اخیر نماز، قنوت را اعاده نماید؛ هم‌چنان برای مقتدی لازم است که از امام متابعت نموده و در هیچ عملی از امام پیش قدم نشود؛ چنان‌چه ابوهریره روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«إنما جعل الإمام ليؤتم به فلا تختلفوا عليه، فإذا كبر فكبروا، وإذا ركع فاركعوا، وإذا قال سمع الله لمن حمده فقولوا اللهم ربنا لك الحمد، وإذا سجد فاسجدوا»

ترجمه: امام تعیین شده است تا به آن اقتداء صورت گیرد، پس در خصوص امام اختلاف نکنید، وقتی امام تکبیر گفت شما نیز تکبیر بگوئید، وقتی امام رکوع کرد، شما نیز رکوع نمائید، وقتی امام سمع الله لمن حمده گفت، شما ربنا لک الحمد بگوئید و وقتی امام سجده نمود، شما نیز سجده نمائید.

اگر امام در نماز‌ش سهو کرد و سهو آن در قرائت بود، مقتدی به آن فتحه دهد؛ به دلیل آن‌چه که انس رضی الله عنه روایت نموده که گفته است:

«كان أصحاب رسول الله يلقن بعضهم بعضاً في الصلاة»

ترجمه: اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم بعضی بعض دیگر را در نماز تلقین می‌کرد.

و اگر در یاد آوردن غیر از قرائت بود، مقتدی باید آن‌را بلند بگوید تا آن‌را برای امام بشنواند و اگر امام در عمل خود سهو کرد، مقتدی تسبیح بگوید تا امام را متوجه بسازد و اگر مقتدی مفارقت امام را نیت کرد و نماز را برای خودش تمام کرد، درست است خواه اتمام نماز به دلیل عذر باشد و یا بدون عذر:

«لأن معاذاً أطال القراءة فانفرد عنه أعرابي، وذكر ذلك للنبي فلم ينكر عليه».

 ترجمه: حضرت معاذ قرائت را طولانی کرد و شخص اعرابی از آن به تنهائی جدا شد و این مسأله را برای رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت، رسول الله صلی الله علیه و سلم این عمل اعرابی را رد نکرد.»

  • اما در خصوص صله‌رحم باید گفت که در این خصوص در کتاب‌های ما صراحت دارد:

ا- در کتاب نظام اجتماعی در خصوص صله‌رحم آمده است:

«از احادیث چنین ظاهر می‌باشد که صلۀ رحم شامل هرکدام از صاحبان رحم را می‌شود، خواه رحم محرم باشد و یا غیر محرم، از عصابات باشد و یا از ذوالارحام، زیرا بر همه ایشان کلمه ارحام مصداق دارد. احادیث متعددی در خصوص صلۀ رحم آمده است؛ مثلاً رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:

«لا يَدخلُ الجنَّةَ قاطعُ رحِم»

ترجمه: قطع کنندۀ رحم داخل جنت نمی شود. (این حدیث را مسلم از طریق جبیر بن مطعم روایت نموده است).

از انس بن مالک روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«من أَحبَّ أن يُبْسَطَ له في رِزْقِهِ ويُنْسَأَ له في أَثَرِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ»

ترجمه: کسی‌که دوست دارد تا رزق‌اش وسیع و عمرش طولانی شود، باید صله رحم را به جای آورد(و ینسأ له اثره یعنی اجل آن به تأخیر انداخته ‌شود). (متفق علیه)

از ابوهریره روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ حَتَّى إِذا فَرَغ مِنْ خَلْقِهِ قَالَتْ الرَّحِمُ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِكَ مِنْ الْقَطِيعَةِ قَالَ نَعَمْ أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ أَصِلَ مَنْ وَصَلَكِ وَأَقْطَعَ مَنْ قَطَعَكِ قَالَتْ بَلَى يَا رَبِّ قَالَ فَهُوَ لَكِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  فَاقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ»

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) مخلوقات را آفریده، وقتی از خلقت مخلوقات فارغ شد، رحم گفت؛ این جایگاه کسی است که صله رحم را قطع می کند؟ الله (سبحانه و تعالی) فرمود بلی، و فرمود؛ آیا راضی هستی که هرکس ترا وصل کرد آن‌را برای خودم وصل کنم و هرکس آن را قطع کند آن را قطع کنم؟ گفت؛ بلی پروردگارم، سپس پروردگار گفت آن برای توست، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود اگر می‌خواهید بخوانید، اگر شما روی بگردانید در روی زمین فساد می‌کنید و رحم‌های خود را قطع می‌کنید.

این حدیث متفق علیه است و لفظ از بخاری چنین است که گفته است:

«لَيْسَ الواصِلُ بالمُكافئِ ولكنَّ الواصِلَ الذي إذا قَطَعَتْ رَحِمُهُ وَصَلَها»

ترجمه: وصل کننده به شخصی گفته نمی‌شود که هرگاه با آن صلۀ رحم شود او در برابر آن عمل مقابل بالمثل نماید، بلکه وصل کننده کسی است که صله رحم قطعت شده باشد و او آن را وصل کند.

بخاری این حدیث را عبدالله بن عمرو روایت نموده است. و تمام این احادیث دلالت به تشویق کردن صله‌رحم می‌کند و صله‌رحم دلالت بر ارزش واهمیت آن‌چیزی است که الله سبحانه و تعالی آن‌را مشروع نموده و دوستی را در بین گروه مسلمانان از طریق صله‌رحم اقارب و هم‌کاری در بین‌شان قرار داده است و هم‌چنان صله‌رحم را بر اهمیت توجه شریعت در تنظیم زن با مرد قرار داده است، هم‌چنان تنظیم نمودن آن‌چه که از این اجتماع و ارتباطات نشأت می‌کند قرار داده پس شریعت اسلامی به احکامی‌که در بخش اجتماعی در جامعه شرع نموده بهترین اجتماع برای انسان است.»

ب: در کتاب نظامی اجتماعی در خصوص حیات خاص چنین آمده است: «احکام حیات خاص در خانه برای کسانی‌ است که می‌خواهند داخل خانه شوند، فرق در این نیست که شخص اجنبی باشد و یا محرم نزدیک و یا محرم دور باشد؛ اما احکام حیات خاص در داخل خانه یک شکل آن این است که زن با دیگر زنان و یا با محارم‌اش زندگی می‌کند؛ زیرا برای زن جایز است که برای این اشخاص محل زینت اعضای خویش را آشکار سازد؛ اعضای‌که آشکار کردن آن در حیات خاص ناچاری است و غیر از زنان و غیر از محارم جایز نیست که با ایشان زندگی کند؛ زیرا برای زن جایز نیست که محل زینت‌اش را از اعضایش آشکار سازد؛ اعضای‌که زن در حیات خاصه نیاز است که غیر از روی و کف‌های دست خود آشکار سازد؛ پس حیات خاصه تنها محدود به زنان و محارم شرعی است و فرق بین زنان مسلمان و کافر نمی‌باشد؛ پس تمام شان زن است. زنی‌که آشکار کردن اعضایش نهی شده آن است که برای اجانب زینت نماید و نهی شده که این اعضای محل زینت‌اش را برای اجانب آشکار سازد؛ دلیل آشکار بر منحصر شدن حیات خاصه برای محارم این قول الله سبحانه و تعالی است:

﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ (نور:31)

ترجمه: و به زنان مومن بگو که نگاه‌های‌شان را فروکاهند و عفت خویش را حفظ نموده و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و رو سری‌های خویش را برگریبان شان بیندازند و زینت خویش را آشکار نسازند، جز برای شوهران شان، پدران شان، پدرشوهران شان، برادران شان، زنان شان، برادرزاده‌های شان، خواهرزاده‌‌های شان، زنان شان، بردگان تحت تسلط شان خواجگان تحت تبعیت که بی رغبت به زنان اند و کودکانی‌که بر شرمگاه‌های زنان آگاه نشده اند.

بردگان آزاد شده که مالکیت شان را دارند، نیز به محارم قیاس شده. هم‌چنان پیرمردانی‌که شهوت نداشته، سال‌خورده و ناتوان شدند و یا کسانی‌که خصیه ندارند و یا کسی‌که ذکرش قطع شده و یا کسانی‌که مانندشان است که دارای عقل نیستند؛ یعنی حاجت به زن ندارند؛ زیرا جایز که این اشخاص در حیات خاصه باشند غیر از این‌ها از مردان اجانب جایز نیست که در حیات خاصه باشند، هرچند که از اقارب باشند؛ زیرا برای زن جایز نیست که محل زینت خویش را از اعضایش آشکار سازد؛ اعضایی‌که عادتاً در خانه ظاهر می‌شود. پس اجتماع مردان اجانب با زنان اجانب در حیات خاصه مطلقاً حرام بوده؛ مگر در حالاتی‌که شریعت استثناء کرده باشد؛ مانند طعام خوردن و صله‌رحم به شرطی‌که با زن محرم شرعی باشد و زن تمام عورت خویش را پوشیده باشد.»

هم‌چنان ما این مسئله را در چندین جواب واضح ساختیم که از جمله جواب‌های ذکر شده این جواب است: جواب سوال ۲۸ فیبروری ۲۰۱۰م است: «وجود مردان و زنان در حیات خاصه اسلامی که رسول الله صلی الله علیه و سلم آن‌را تائید کرده جایز بوده و دلایل شرعی‌که معاملات شرعی بین مردان و زنان را تنظیم نموده موجود می‌باشد... تمام این دلایل بیان‌گر این مطلب می‌باشد و در این مورد بیش‌تر از یک جواب صادر شده امیدواریم که در این خصوص هیچ‌گونه غموض و ابهامی وجود نداشته باشد، با وجود آن من چیزی را اضافه می‌کنم تا به یاری الله سبحانه و تعالی وضاحت بیش‌تری بوده و امید است که هرگونه ابهامی‌که در این خصوص وجود داشته باشد برطرف گردد:

حیات عامه یعنی این‌که مردان و زنان در اماکن عامه که نیاز به اجازه وارد شدن در آن نیست می‌باشد و این بخش از زندگی احکام شرعی دارد که روابط مردان و زنان را تنظیم می‌کند.

اما حیات خاصه یعنی خانه‌ها، مسئله‌ی آن واضح بوده و احتیاج به وضاحت بیش‌تری ندارد؛ زیرا زندگی زنان در حیات خاصه تنها با محارم شان بوده نه با اجانب مگر این‌که نصی در حالت مشخص وارد شود، مانند صله‌رحم. پس در این بخش زندگی جایز است که زن با قریب و قومش صله‌رحم را به جا آورده اگرچه محرم نباشد، مثل این‌که پسر کاکا در روزهای عید به دختر کاکایش سلام کند، طبعاً که در این صورت نباید خلوت صورت گیرد و نباید کشف عورت شود؛ مثلاً با پدرش و یا کاکایش به دیدن آن برود و صله‌رحم را به جا آورد، اگرچه که از غیر محارم است.

اما حیات عامه: اگر نیازی باشد که شریعت اجتماع مردان و زنان را تائید نماید، در این صورت اجتماع مردان و زنان بر وجه شرعی‌اش جایز است، وجه شرعی گفتیم به خاطری‌که در این قسمت احکام شرعی وجود دارد که اجتماع مردان و زنان را به صورت ذیل تنظیم می‌کند:

  • لازم است که در بین صفوف مردان و زنان فاصله باشد، آن هم وقتی که شریعت اجتماع مردان و زنان را اجازه داده و اجتماع مردان و زنان به خاطر یک هدف باشد، مثل وجود مردان و زنان در نماز، فراگیری علم، حاضر شدن در دعوت و یا عمل دیگری از اعمال عامه مربوط به دعوت... در این حالات وجود مردان و زنان با رعایت فاصله صفوف جایز است و این حالت‌ها حیات عامه گفته می‌شود که احکام خاصی دارد، یعنی کیفیت خاص برای حضور مردان و زنان وجود دارد.
  • عدم لزوم فاصله صفوف در حیات عامه؛ وقتی‌که شریعت وجود مردان و زنان را برای یک نیاز مشروع گردانیده باشد، مثلاً وقتی با اهداف مختلف باشد، مثل وجود مردان و زنان در بازار و یا در سرک یا در باغ عمومی و در سواری سرویس‌های عمومی... و این حالت به دوقسم است:

ا- اغراض مختلف به دست نمی‌ آید، مگر به وسلیۀ اختلاط از لحاظ مکان و سخن زدن مانند خرید و فروش در بازار و در این بخش اختلاط جایز می‌باشد.

ب: اغراض مختلف بدون اختلاط به دست می‌آید، یعنی ضرورت به خلط شدن از لحاظ مکانی و سخن زدن نمی‌باشد؛ مانند سواری موترها و سرویس‌‌های عمومی و باغ‌های عمومی و رفتن در سرک‌ها ... در این حالت‌ها وجود مردان و زنان بدون اختلاط جایز بوده یعنی نیاز به خلط شدن از لحاظ مکان و سخن نبوده؛ بلکه امکان دارد که مردان و زنان از لحاظ مکانی در مجاوریت همدیگر باشند، ولی هرکدام شان برای هدف و مقصد خودش بدون این‌که با همدیگر سخن بگویند حضور داشته باشند، مانند رفتن در سرک و باغ‌های عمومی و رفتن در موترهای عمومی... طوری‌که شما می‌بینید احکام اجتماع مردان و زنان واضح بوده و در حیات خاصه و عامه تعریف شده است: پس حیات خاصه یعنی خانه و جای است که برای داخل شدن در آن نیاز به اجازه داشته و حیات عامه جای است که برای داخل شدن نیاز به اجازه نمی‌‌باشد، و از حیات عامه بخش‌های است که نیازی ایجاد فاصله در صفوف را داشته و بخش‌های است که نیازی به فاصله در صفوف را ندارد. هم‌چنان از حیات عامه بعضی بخش‌های است که خلط شدن از لحاظ مکانی و سخن زدن در آن جایز بوده و بعضی بخش‌های است که از لحاظ مکانی خلط شدن جایز بوده ولی از لحاظ سخن زدن اختلاط جایز نمی‌باشد...» ختم.

امیدوارم که در همین حد کفایت کند.» ختم.

در جواب سوال ۶ جون ۲۰۲۶م چنین آمده است: «ا- اختلاط یعنی اجتماع مردان و زنان اجنبی وقتی بدون ضرورت باشد، حرام است، ضرورتی‌که شریعت آن‌را برای اجتماع مردان و زنان تائید نماید... اما وقتی اجتماع شان به خاطری نیاز وضرورت باشد که شریعت آن‌را تائید نموده باشد جایز است، به گونه که این نیاز بدون اجتماع مردان و زنان حاصل نشود، پس در این صورت اختلاط جایز است.

ب- دلایل شرعی‌که اجتماع را به خاطری نیاز‌های‌که شریعت آن‌را تائید کرده وارد شده خواه این اجتماع در حیات خاصه باشد و یا در حیات عامه، مثلاً: در بخش حیات خاصه با اقارب دلایل شرعی وارد شده که صله‌رحم، نان خوردن و عیادت مریض را اجازه داده و در حیات عامه معالجه‌‌ای مجروحین جنگی را نیز اجازه داده است و در بازار رفتن، نماز در مساجد، حضور در مجالس علم، حج و غیره و تمام این موارد طبق احکام شریعت از لحاظ فاصله صفوف بیان شده است مانند مساجد، گرد همائی‌های عامه و یا بدون فاصله مانند بازار و حج...

ج- صله‌رحم تنها برای محارم نیست؛ بلکه برای اقارب غیر محارم نیز می‌باشد، مانند پسر کاکا؛ «موضوع صله‌رحم در کتاب نظام اجتماعی را ببین» پس صله‌رحم جایز بوده و اقارب می‌توانند که بعضی ایشان به مناسبت‌های عید و سایر مناسبات صلۀ‌رحم کنند و با هم بنشینند؛ اما صله‌رحم باشد، یعنی برای احوال پرسی و جویا شدن از صحت و سلامتی و عیادت مریضی و بر آورده کردن نیازها و مانند آن باشد، نه به این شکل که با هم بنشینند و با شکل فضیع بازی کنند و یا این‌که با هم به تفریح بیرون شوند و در پارک با هم بنشینند و با صحبت‌های شان جذب همدیگر شوند این جایز نیست...» ختم.

امیدوارم که جوابات فوق به سوالات تان کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

بازارهای مصر شاهد افزایش زیاد قیمت‌هاست و بانک مرکزی اقدام به کاهش ارزش جنیه "واحدپولی مصر" نمود، پس از آن دولت اعلان نمود قصد دارد با تمام احزاب وارد گفتگوی ملی شود و در عین حال سه هزار تن از زندانیان را نیز آزاد نموده، واقعیت و اسباب این بحران اقتصادی در مصر از چه قرار است؟

پاسخ:

بلی، عوامل مختلف و شرایط جهانی دست به دست هم داده و سایۀ تاریکی را روی اقتصاد مصر انداخته، این سایۀ تاریک اوضاع را به فاجعه نزدیک نموده و برخی خبرها نشان می‌دهد که نظام حاکم در مصر و کسانی‌که پشت سر آن قرار دارند، اوضاع را با نگرانی دنبال می‌کنند، توضیحات بیش‌تر در این زمینه قرار ذیل است:

اول: مصر 85% نیاز گندم خود را از روسیه و اوکراین رفع می‌کند. (منبع: العربی 27 فبروری 2022م) و اینک با شروع جنگ روسیه علیه اوکراین، مصر یکی از بزرگ‌ترین قربانیان غیرمستقیم این جنگ قرار گرفته و نان مردم مصر هم از نظر وجود و هم از نظر قیمت در معرض تهدید قرار گرفته است. هرچند برخی از مسؤولین مصر اعلان نموده اند که نیاز ما به گندم تا آخر سال جاری مرفوع است، اما بهای گندم پس از آغاز جنگ اوکراین به شدت بالا رفته و صادرات گندم از روسیه و مصر متوقف گردیده است. «آخرین مورد خریداری گندم توسط مصر، به صفت بزرگ‌ترین خریدار گندم، پرده از افزایش شدید بهای گندم در مقایسه با ما قبل جنگ روسیه علیه اوکراین برداشت. بلومبرگ افزود که در مزایدۀ روز چهارشنبه گذشته، مشتریانی‌که توسط دولت مدیریت می‌شوند 350 هزار تن گندم را پس از محاسبۀ هزینۀ حمل و نقل آن به قیمت متوسط 490 دالر در ازای هر تن خریداری نموده اند. این قیمت نشان دهندۀ افزایش عظیمی در حد 44% در مقایسه با قیمتی است که در نیمۀ ماه فبروری پیش از شروع مستقیم جنگ تبادله شد و بیش‌ترین قیمتی است که حد اقل در شش سال گذشته در ازای هر تن پرداخت گردیده.» (منبع: عربی 21، 19 اپریل 2022م) افزایش بهای گندم نخستین سایۀ سنگینی است که اقتصاد مصر را متأثر نموده. تحریم‌های اعمال شدۀ غرب علیه روسیه به دلیل جنگ در اوکراین نیز باعث افزایش قیمت حمل و نقل و هم‌چنین نفت گردیده و این به نوبۀ خود دومین سایۀ سنگینی است که بالای اقتصاد مصر تأثیر گذاشته و بودجۀ دولت مصر را زیر فشار قرار داده، بودجه‌ای که پیش از آن نیز زیر فشار سنگین فساد حکومتی قرار داشت. سومین سایۀ سنگینی که اقتصاد مصر را تحت تأثیر قرار داده این است که بهای علوفۀ مرغ و چهارپایان و بهای کود پس از متوقف شدن واردات آن از روسیه و یا کاهش شدید تولید جهانی آن به سبب وابسته‌گی که به گاز وارداتی روسیه دارد، تا حد زیادی افزایش یافته است «دوکتورة منی محرز معاون وزیر زراعت تأکید نمود که مصر 95% از علوفه‌جات سرمایۀ مرغ‌داری خود را وارد می‌کند. (منبع: صدی البلد 12 می 2018م) این فیصدی بلند بیان‌گر آن است که نظام حاکم در مصر امنیت غذایی مردم این سرزمین را تا چه حد در اختیار بیگانه‌گان قرار داده است.

دوم: سال‌هاست که مصر تبدیل به تولیدکنندۀ بزرگ گاز از منابع گازی بحر متوسط گردیده و اینک پس از آغاز جنگ در اوکراین و تلاش‌های امریکا برای تأمین گاز طبیعی مورد نیاز دولت‌های اروپایی از دولت‌های مختلف به عنوان بدیل گاز روسیه، روشن است که حکومت مصر در افزایش ارسال گاز مایع مصر به اروپا به هدف عملی شدن نقشۀ امریکا همکاری می‌کند و این خود باعث شده بهای گاز در مصر تا حد زیادی افزایش داشته باشد، چنان‌چه بهای هر کپسول گازی که در پخت و پز خانه استفاده می‌شود برای دومین بار در مصر تا 7% افزایش یافت» (منبع: CNN عربی 21 مارچ 2022م). گذشته از فشاری که بالای شهروند عادی مصر آمده، شهروندی که گمان می‌نمود پس از کشف منابع گاز مصر در بحر متوسط احساس خوشبختی نموده و مصر تبدیل به مرکز منطقه‌ای استخراج گاز گردیده، اما این افزایش تمام عرصه‌های تولیدی را متضرر نموده، از جمله عرصه‌های حیاتی‌که سفرۀ نان شهروند عادی را تحت تأثیر قرار داده که به عنوان مثال می‌توان به مرغ‌داری در مصر اشاره نمود که سیستم گرمایشی آن وابسته به گاز می‌باشد. (منبع: اندپندنت عربی 10 اپریل 2022م) به این ترتیب واضح می‌شود که سرخم نمودن نظام حاکم در مصر در برابر سیاست‌های جهانی امریکا، توانایی‌های مصریان را سخت متضرر نموده، گذشته از زندگی اقتصادی آنان به شکل عام. به این ترتیب افزایش بهای گاز سایۀ سنگین دیگری است که نظام حاکم برای کسب رضایت امریکا بالای مصر به وجود آورده.

سوم: مصر مانند سایر کشورهایی که غرب آن را بازارهای نوظهور می‌نامد در جریان اوج ویروس کرونا از پول‌های داغ امریکا و جهانی استفاده نمودند، چنان‌چه ملیاردهای دالر داغ در جریان سال‌های 2020 و 2021م وارد بازار مصر گردید و این سال‌ها در امریکا و بسیاری از کشورهای سرمایه‌داری دوران سود صفر بود، اما امریکا به دلیل اوضاع اقتصادی و سیاسی داخلی خود، نرخ سود را بالا برد و بالارفتن نرخ سود در امریکا خود به گونۀ اوتومات سایۀ سنگین دیگری را بالای اقتصاد مصر انداخت، طوری‌که از مجموع 25 ملیارد دالر امریکایی 15 ملیارد آن به عنوان پول داغ در بازار مصر به جانب بازارهای امریکا سوق داده شد. «بازار بورس مصر در جریان ربع اول سال 2022م در حدود 4 ملیارد دالر از ارزش بازاری خود را از دست داد که دلیل آن موج فروشات مستمری است که از شروع سال جاری توسط سرمایه‌گذاران بیگانه ایجاد گردیده.» (منبع: عربی 21، 27 اپریل 2022م) «سرمایه‌گذاری‌های غیر مستقیم بیگانه "پول‌های داغ" در سپتمبر گذشته با کسب حدود 25 ملیارد دالر به بالاترین سطح خود رسید.» (منبع: اندپندنت عربی 8 اپریل 2022م) این پول‌های داغ در طول زمانی که در مصر وجود داشت به نوعی پشتیبانۀ جنیه به شمار می‌رفت و به همین دلیل در جریان سال‌های 2020 و 2021 نشانه‌های ثبات در آن دیده می‌شد، اما با از دست رفتن این پول‌ها بانک مرکزی مصر وادار شد نرخ بهره را افزایش داده و ارزش جنیه را کاهش دهد که خود نشانۀ بحران بزرگ مالی است که دولت مصر از آن رنج می‌برد. «به گفتۀ آژانس بلومبرگ امریکا؛ تصامیم اخیر بانک مرکزی مصر مبنی بر افزایش نرخ بهره و کاهش ارزش جنیه در پی خروج پول‌هایی اتخاذ گردیده که به 15 ملیارد دالر می‌رسد و در سه هفتۀ گذشته از بازار قرض داخلی بیرون کشیده شده است.» (منبع: الجزیره 24 مارچ 2022م) «بانک مرکزی مصر بهای جنیه در برابر دالر امریکا را تا حدود 14% کاهش داد و این کار پس از کاهش شدیدی که در حجم پول‌های بیگانه در مصر اتفاق افتاد صورت گرفته است، پول‌هایی‌که سرمایه‎‌گذاران بیگانه پس از تصمیم ذخایر فدرال امریکا مبنی بر افزایش سود به مبلغ یک چهار نقطه که به 0.5% رسید از قرضه‌های حکومتی بیرون کشیده اند و این نخستین باری است که از سال 2018 افزایش می‌یابد و این کار بانک مرکزی مصر را وادار نمود نرخ بهره بر سپرده‌ها و قرضه را تا 100 نقطه بر اساس" یک در صد" افزایش دهد پس از آن بود که ارزش جنیه را کاهش داد.( منبع: اندپندنت عربی 8 اپریل 2022م)

چهارم: با این تصمیم مبنی بر کاهش ارزش جنیه، بهای تمام کالاهای وارداتی از خارج به شکل اوتومات افزایش یافت و این نوع کالا‌ها بسیار زیاد است، طوری‌که باعث گردیده سایۀ سنگین آن بالای اقتصاد مصر سنگینی کند، در حدی‌که زندگی مردم مصر را نزدیک به فلج نموده است. به این ترتیب بود که بهای بسیاری از کالاها در بازارهای مصر به اوج خود رسید و پول لازم برای وارد نمودن گندم، روغن و سایر کالاهای غذایی و وابسته به آن کم‌یاب گردید، چه رسد به کالاهای صنعتی. مسألۀ دیگری‌که اوضاع را دشوارتر نموده تغییری است که دولت در جریان چند دهه در سیاست‌های زراعتی ناکام خود رونما کرده، طوری‌که زمین‌های حاصل‌خیز زراعتی در حومۀ رود نیل را به دستور امریکا از کاشت گندم و سایر عناصر امنیت غذایی به کاشت پنبه تغییر داده تا به این ترتیب بتواند تسلط تسلط خود بالای دولت و مردم مصر را تضمین نماید. مسلم است که دولت در وضعیت پیش آمده نگران ازهم‌پاشی نظام سیسی است و به همین دلیل زیر فشار تمام این سایه‌های سنگینی که ناگهان بالای نظام مصر افتاده و آن را در معرض خطر قرار داده سعی دارد از پشت صحنه داد و فریاد راه انداخته و درخواست کمک کند. در نتیجه عربستان سعودی و سایر دولت‌های خلیج با سپرده‌های خویش از راه رسیدند: «بنا به گزارش آژانس خبری سعودی "واس"؛ سعودی به دستور سلمان بن عبدالعزیز شاه سعودی و محمد بن سلمان ولیعهد وی 5 ملیارد دالر را در بانک مرکزی مصر به ودیعت گذاشته و این کار به هدف احترام به روابط دو جانبۀ مستحکمی صورت گرفته که میان دوکشور و مردم برادر در تمام عرصه‌ها و سطوح وجود دارد. بنا به اظهارات رسمی منتشر شده؛ بانک مرکزی مصر هم‌چنین زمان بازپرداخت دو سپردۀ دیگر سعودی به ارزش 2.3 ملیارد دالر را از اپریل 2022م به اوکتوبر 2026م به تأخیر انداخت، به علاوۀ به تأخیر انداختن زمان بازپرداخت سپردۀ کویت به ارزش دو ملیارد دالر از اپریل پیش رو تا سپتمبر 2022م.» (منبع: اندپندنت عربی 8 اپریل 2022م)

پنجم: شاید یکی دیگر از نشانه‌های شدت بحران مالی و اقتصادی در مصر این باشد که نظام ناکام حاکم برای تغذیۀ اقتصاد پولی در درجۀ نخست به قرضه‌ها متکی شده و این که درخواست کمک‌ها و سپرده‌های خلیج به دلیل نیاز بزرگی که به دارایی وجود دارد، به هیچ وجه درد را دوا نمی‌کند. «به گفتۀ روزنامۀ دیلی نیوز ایجیپت مصر که به زبان انگلیسی منتشر می‌گردد؛ حکومت مصر قصد دارد 634 ملیارد جنیه مصری معادل "34.6" ملیارد دالر امریکایی را در ربع اخیر سال مالی 2021/2022، یعنی پیش از پایان ماه جون آینده قرضه بگیرد.» (منبع: عربی 21، 10 اپریل 2022م) قرضه‌هایی‌که وارد مصر می‌گردد، همواره در معرض فساد گستردۀ حکومتی قرار دارد، چنان‌چه مسئولین حکومتی این پول‌ها را غارت می‌کنند و بازپرداخت آن را به دولت می‌گذارند، اما دولت توان این کار را ندارد. یکی از مواردی‌که نشان می‌دهد دولت هیچ‌گاه از سیاست قرضه مستفید نگردیده این است که حجم این قرضه‌ها در جریان چند دهه‌ای که از فساد دولت می‌گذرد بسیار بزرگ گردیده و بهره "سودی" این قرضه‌های سودی بیش‌تر از نیمی از درامد دولت از مدرک مالیات را می‌بلعد: «یکی از وکلای پارلمان به نام ضیاء الدین داوود، تداوم ضعف بودجه و افزایش حجم قرضه‌ها را به باد انتقاد گرفته گفت: مصر در برابر بحران مالی عظیمی قرار دارد. وی به آمار قرضه‌های عامی که سالانه تا 16.8 فیصد افزایش دارد اشاره نمود و این نشان می‌دهد که مردم مصر در حال حاضر با قرضه به سر می‌برند. وی در سخنانی‌که در نشست وکلای پارلمان مصر در جریان مناقشۀ محاسبات پایانی بودجۀ سال 2020 -2021 داشت گفت: قسط‌هایی وجود دارد که 51% از هزینه‌های بودجه را می‌خورد و این بدان معناست که مصر در معرض فاجعه‌ای قرار گرفته که هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد» (منبع: عربی 21، 22 اپریل 2022م). به این ترتیب دیده می‌شود که نظام حاکم در مصر برای حل معضله‌های اقتصادی راه‌حلی بجز دو برابر نمودن مشکل با گرفتن قرضه‌های بیش‌تر و تن دادن به قوانین صندوق جهانی پول نیافته!

ششم: ناکامی این نظام به جایی رسیده که حاکم آن، ضعف اقتصادی را به رشد نفوس ارتباط می‌دهد، در حالی‌که رشد آمار نفوس اگر به درستی رعایت شود، خود در رشد اقتصادی کمک می‌کند؛ نه این که باعث ضعف آن گردد، چنان‌چه دولت‌های اروپائی و جاپان برای جبران ضعف رشد نفوس خویش به منظور رشد اقتصادی، دارند کارگر و مهاجر می‌پذیرند، اما رئیس‌جمهور مصر اسبابی را به آن ارتباط می‌دهد که هیچ ربطی به آن ندارد: «عبدالفتاح سیسی رئیس‌جمهور مصر گفت: چالش‌های پیش روی مصر بزرگ‌تر از هر حکومت دیگری است و تلاش داریم، برنامه‌ای را طراحی نمائیم که همه در آن سهم داشته باشیم. وی افزود: میزان رشد اقتصادی در مصر، آمار رشد نفوس آن را پوشش نداده بناءً سعی داریم شکاف میان رشد دولت و رشد نفوس را کم نمائیم، اگر روند رشد نفوس را مهار نکنیم، هرگز روی بهبود اقتصادی را نخواهیم دید. رئیس‌جمهور اشاره نمود که هرچند چالش‌ها بزرگ‌تر از هر رئیس‌جمهور یا حکومتی است، اما بزرگ‌تر از مردم مصر نیست و تأکید نمود که نیاز برای اجرای نقشه‌ای جهت حل این بحران‌ها جدی و لازمی است. سیسی هم‌چنین تأکید نمود که اگر اصلاح اقتصادی صورت نگیرد اوضاع در جریان بحران کورونا پیچیده‌تر خواهد شد.» (منبع: آرتی، 21 اپریل 2022م)

هفتم: یکی دیگر از مواردی که نظام حاکم در مصر به شدت نگران آن می‌باشد این است که شرایط پیش آمده آن را وادار کند رشوت‌های خورد و کوچکی را که به جریان‌های حامی خوداش از طریق "کمک‌هزینه‌ها" توسط وزارت خواربار می‌پرداخت، کاهش دهد، "کمک‌هزینه‌هایی" که دنباله روان حکومت بر مبنای آن برخی از کالاها را با بهای اندک دریافت می‌نمایند و در بدل آن به حمایت از حکومت کف می‌زنند، اما در حال حاضر شمار این دنباله روان به سرعت در حال کاهش می‌باشد و این بدان معناست که حکومت دارد هرگونه حمایت و پشتی‌بانی مردمی را از دست می‌دهد و در صورت بالا گرفتن اعتراض‌های مردمی به ساده‌گی در معرض سقوط قرار خواهد داشت: «وزارت خواربار چند روز قبل از ساختار جدید کارت‌های کمک هزینه‌ای خبر داد که بر اساس آن قرار است هشت گروه مردمی سر از ماه می آینده از این ساختار حذف گردند. هزینۀ کالاهای کمکی در بودجۀ سال مالی 2021 -2022 به حدود 108 ملیارد جنیه "5.8 ملیارد دالر" می‌رسد و به گونۀ زیر تقسیم می‌شود: 87 ملیارد جنیه "4.6 ملیارد دالر" برای کمک به کالاهای غذایی، 18 ملیارد جنیه "969 ملیون دالر" برای مواد سوخت، 665 ملیون جنیه "36 ملیون دالر" برای کشاورزان و 2.5 ملیارد جنیه "135 ملیون دالر" برای دوا و شیر کودکان. این در حالی است که حکومت از دو سال به این طرف دست از کمک‌های برق و آب دست کشیده و این کمک‌ها به صفر رسیده است. دولت در جریان پنج سال گذشته کالاهای کمکی را تا حدود 54% کاهش داده است. (منبع: اندپندنت عربی، 25 اپریل 2022م).

هشتم: بالا بردن نرخ بهره یکی دیگر از نشانه‌های شدت ترس و نگرانی نظام حاکم در مصر از پیامدهای این بحران ناگهانی می‌باشد که مصر را تبدیل به نخستین کشورهایی نموده که به گونۀ غیر مستقیم از جنگ در اوکراین و تصامیم داخلی امریکا متضرر می‌شود، این به علاوۀ بحرانی است که نظام حاکم برای مردم به بار آورده و شهروندان را وادار می‌کند پیوسته دنبال لقمۀ بخور و نمیر خویش بدوند و به سختی آن را دریابند. تمام این موارد نشان می‌دهد چرا نظام حاکم در مصر اقدام به آزاد نمودن زندانیان نموده و فراخوان گفتگو داده است، چنان‌چه «وزارت داخلۀ مصر روز چهارشنبه اعلان نمود که عبدالفتاح سیسی رئیس‌جمهور مصر حکم عفوی را صادر نمود که شامل 3273 تن از زندانیانی می‌گردد که در قضایایی جنایی مجرم شناخته شده بودند.» (منبع: آر تی، 27 اپریل 2022م) این اقدام پس از آماده‌گی‎‌های سریع در جریان روزهای گذشته برای فعال نمودن کمیتۀ عفو روی دست گرفته شد بدون این که توضیح داده شود چرا این کمیته در مدت طولانی گذشته پس از آغاز بحران اقتصادی فعال نگردید و اینک سیسی به ناگهان تبدیل به کبوتر صلح شده و ندای گفتگو سر می‌دهد، گفتگو با همه طرف‌ها: «بنا به گفتۀ شماری از رسانه‌های رسمی و داخلی، عبدالفتاح سیسی رئیس‌جمهور مصر روز سه شنبه خواهان "گفتگوی ملی" با تمام جریان‌های سیاسی بدون هیچ نوع تمییز و استثنائی شد. وی این موضوع را در جریان شرکت‌اش در محفل سالانۀ "افطار دسترخوان مصر" مطرح نمود. روزنامۀ رسمی "الاهرام" گفته که سیسی "ادارۀ رسمی کنفرانس ملی جوانان را موظف نموده در هماهنگی با تمام جریان‌های سیاسی و حزبی مربوط به جوانان، گفتگویی سیاسی را در خصوص اولولیت‌های کار ملی در جریان مرحلۀ موجود راه اندازی نماید. وی خواسته نتیجۀ این گفتگوها مستقیماً به شخص خود وی برسد و وعده داده در مراحل پایانی این گفتگوها شخصاً حضور خواهد یافت.» (منبع: اناضول 26 اپریل 2022م)

 نهم: با این توضیحات، واقعیت بحران مالی و اقتصادی در مصر به خوبی روشن می‌گردد و دیده می‌شود که این بحران، بحران مزمن بوده و ریشه در اعمال سیاست فشار اقتصادی بالای مردم به هدف وادار نمودن آنان به اطاعت از نظام خائن حاکم، اما به دلیل جنگ در اوکراین و تصامیم ویژۀ امریکا در مورد اوضاع داخلی پس از کورونا، به ناگهان سایه‌های سنگینی روی اقتصاد مصر سایه افگند که «در چهارچوب استحکام بیش‌تر شانس حزب دموکرات برای پیروزی در انتخابات جدید میان دوره‌ای کانگرس امریکا در نومبر 2022م» مطرح می‌گردد. تمام این اتفاقات اقتصادی پیشین و جدید، زنگ خطر نظام حاکم در مصر را به صدا در آورده و دولت‌های خلیج و همراه با آن رژیم یهود را بر انگیخته تا برای نجات نظام حاکم در مصر دست به کار شوند، اما روشن است که این بحران بسیار شدید و بزرگ بوده و ریشه در سیاست ویرانگر اقتصادی دارد که دولت در جریان چند دهه به دستور امریکا و به هدف ضمانت اطاعت اجباری مردم مصر پیش گرفته و امروز با آمدن ناگهانی این سایه‌های سنگین، نظام حاکم چنان زیر فشار قرار گرفته که وادار شده دست از حمایت جریان‌هایی بردارد که پیوسته برای حمایت از آن کف می‌زدند و به این ترتیب تمام حمایت‌های مردمی را از دست بدهد و این نظام در معرض تکان‌هایی شدیدی قرار گیرد، تکان‌هایی که ممکن است رفته رفته در صورت اصرار مردم به ریشه کن کردن نظام تبدیل به تکان‌های کشنده شود.

ممکن است این بحران پیش‌آمده و آتشی‌که مردم مصر در آن می‌سوزند، فرصتی برای مخلصین باشد تا با استفاده از آن به حمایت و پشتیبانی از جوانان حزب‌التحریر بپردازند؛ جوانانی‌که سعی دارند این نظام فاسد را بر کنده و خلافت بر منهج نبوت را به جای آن پایه گذاری نمایند و به این ترتیب تمام زنده‌جان‌ها جان دوباره گیرند و اسلام و مسلمانان عزت از دست رفتۀ خویش را برگردانند.

﴿وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ قُلْ عَسَىٰ أَن يَكُونَ قَرِيبًا﴾

[اسراء: 51]

ترجمه: می‌گویند این وعده چه زمانی محقق می‌شود؛ بگو امیدوارم که نزدیک باشد.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

«بلاول بوتو زرداری پسر بینظیر بوتو، نخست‌وزیر فقید پاکستان، امروز چهارشنبه به صفت وزیر خارجۀ حکومت شهبازشریف، نخست‌وزیر جدید این کشور سوگند یاد کرد؛ حکومتی‌که پس از سلب اعتماد از عمران خان تشکیل گردیده است. بوتو زرداری 33 ساله حزب مردم پاکستان را رهبری می‌کند.» (منبع: الجزیره 27 اپریل 2022م). حکومت شهبازشریف که پس از برادراش نواز شریف رهبری حزب مسلم لیگ را دارد، به تاریخ 19 اپریل 2022م سوگند یاد نموده بود، یعنی پس از گذشت بیش‌تر از یک هفته از سلب اعتماد از عمران خان. پرسش این است: دلیل این تغییر چیست؟ با توجه به این‌که پارلمان به حمایت اردو در زمان تعیین عمران خان به صفت نخست وزیر برایش رأی اعتماد و در آن زمان حزب مسلم لیگ و مردم در آن زمان زیر خشم اردو قرار داشتند، اینک چه تحول جدیدی رونما گردیده؟ و این‌که آیا امریکا در این مسأله دخلی دارد، با توجه به این‌که سال‌هاست در پس حاکمیت در‍‌پاکستان قرار دارد؟

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

اول: عمران خان چگونه به قدرت رسید:

  1. شکی نیست که این اردو بود که حکومت را به عمران خان سپرد و عمران خان در ادارۀ حکومت‌اش چنان وابسته و مطیع ژنرال‌های اردو بود که در پاکستان بی مثیل بوده است. چنان‌چه وی از همان ابتدای پیروزی اش در انتخابات سال 2018م که وعدۀ تأسیس "پاکستان نوین" برای رهایی از فساد و حساب‌دهی را داد به دلیل نزدیکی بیش از حد اش به اردو مورد انتقاد قرار می‌گرفت. حتی تا همین اواخر عمران خان در پاکستان به صفت یکی از رؤسایی خوانده می‌شد که بیش‌ترین ائتلاف را با نظامیان دارد، بلکه حتی وی متهم بود که از اردو فرمان می‌برد. اگر پشتی‍بانی اردو نمی‌بود وی قطعاً رأی اعتماد نمی‌گرفت، چنان‌چه وی در سال 1996م از تشکیل حزب‌اش زیر نام "تحریک انصاف پاکستان یا PTI خبر داد، در انتخابات سال 1997م حتی یک چوکی هم در مجلس شورای ملی به دست نیاورد و تنها در سال 2013م بود که حزب وی توانست به کمک اردوی پاکستان در سیاست این کشور تأثیر گذار شود و حزب‌اش موفق شد 30 چوکی را در مجلس شورای ملی به دست آورد و پس از حزب مسلم لیگ و حزب مردم تبدیل به بزرگ‌ترین حزب مخالف در پاکستان شد. سپس در سال 2018م اردو تصمیم گرفت به عمران خان فرصت دهد در انتخابات برنده شود، اما این تصمیم اردو پس از آن صورت گرفت که عمران خان موافقت نمود افراد قمر باجوا رئیس اردو انتخابات سراسری را رهبری نمایند.
  2. اردو و دستگاه استخبارات زیر نظر ژنرال فایز حمید بی‌وقفه برای بهبود فضای سیاسی به نفع عمران خان دست به کار شدند و اطلاعات پاکستان در تشکیل گرهمایی‌هایی در سراسر پاکستان همکاری نمود و وی را به صفت کاندیدای پیروز مطرح نمود و اردو سیاست‌مداران سایر احزاب را قناعت داد از احزاب شان جدا شده و همراه با رأی دهندگان طرف‌دار خویش به حزب عمران خان بپیوندند. اردو رسانه‌ها را هشدار داد از پوشش رسانه‌ای مثبت به نفع حزب انصاف در جریان هجوم به حزب مسلم لیگ خودداری نمایند، چنان‌چه دستگاه‌های امنیتی فعالان حزب مسلم لیگ پاکستان – شاخۀ نواز – را بازداشت، محدود و یا زیر فشار قرار می‌داد و از پشت پرده برای محروم نمودن کاندیدان این حزب از کاندیداتوری کار می‌نمود.
  3. با آن که حزب عمران خان در مجلس شورای ملی 149 چوکی را به دست آورده بود، اما باز هم تعداد چوکی‌های لازم "172" چوکی برای تشکیل حکومت اکثریت را کامل نکرده بود، اما با هماهنگی و ترتیباتی‌که اردو انجام داد، توانست حکومت ائتلافی تشکیل دهد. تشکیل حکومت ائتلافی نقشۀ اردوی پاکستان بود، برای تضمین امکان برگشت از این نقشه در صورتی‌که عمران خان تغییر جهت داده و یا علیه اردو عمل کند. دستگاه اطلاعات هم‌چنین توانست شماری از اعضای حزب مردم پاکستان را طرف‌دار حکومت عمران خان نماید. در نهایت با تأثیرگذاری آژانس استخباراتی پاکستان گروهی با 17 عضو از حزب عمران خان و تنها سه عضو از پیروان حرکت انصاف که هیچ‌گاهی با هیچ حزبی یکجا نشده بودند، در نشست وزراء تشکیل گردید.

سوم: عمران خان پس از رسیدن به مقام نخست‌وزیری، خدمات زیادی به امریکا نمود:

  1. شبکۀ جیوتی در پاکستان به نقل از عمران خان گفت که وی: «امروز 3 دسمبر 2018م نامه‌ای از جانب ترامپ دریافت نمود که در وی از پاکستان خواسته شده در گفتگوهای صلح افغانستان نقش داشته باشد و در آوردن گروه طالبان پشت میز مذاکره کمک نماید.» (منبع: سبوتنیک روسیه 3 دسمبر 2018م) دو روز پس از این نامه عمران خان با خلیلزاد نمایندۀ ویژۀ امریکا برای افغانستان در اسلام آباد دیدار نمود و تأکید کرد که پاکستان مسیر نقشۀ امریکا در افغانستان را دنبال می‌کند.
  2. خواجه آصف وزیر دفاع پیشین پاکستان، درحالی‌که خودش یکی از افراد حکومت بود، پرده از خیانت حکام پاکستان برداشت، آنجا که به تاریخ 19 نومبر 2018م روی صفحۀ تویتراش نوشت: «پاکستان هنوز به با دخیل شدن در جنگ‌هایی‌که جنگ ما نیست، به خاطر امریکا خون می‌دهد. ما ارزش‌های دین خویش را برای این که با منافع امریکا متناسب شود زیر پا کرده ایم و روحیۀ گذشتی را که داشتیم با تعصب و عدم گذشت مبادله کرده ایم.» صریح‌تر از این سخن چه باشد که می‌گوید: پاکستان وارد جنگی شده که جنگ خودش نیست و خون فرزندان مسلمان را به خاطر امریکا می‌ریزد و ارزش‌های دین اسلامی خویش را به هدف خدمت به منافع امریکا هدر می‌دهد!
  3. موقف پاکستان در برابر هند نیز چنین بوده، چنان‌چه در قضیۀ کشمیر خود را کنار کشیده و در برابر ملحق نمودن آن به خاک هند سکوت اختیار نموده بجز برخی اقداماتی‌که بیش‌تر به آتش‌بازی‌های شبانه می‌ماند. در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 18 آگست 2019م منتشر نموده بودیم، گفتیم: «زمانی‌که هند تصمیم اخیرش مبنی بر لغو حالت اضطرار در کشمیر را اعلان نمود، موقف پاکستان ذلت‌آمیز بود و فراتر از تقبیح به هدف دفع اعتراض از خود نبود، چنان‌که وزارت خارجۀ پاکستان با انتشار بیانیه‌ای گفت: «پاکستان اعلامیۀ منتشر شده به تاریخ 5 آگست 2019م توسط دهلی نو را به شدت تقبیح می‌کند و باید دانست که هیچ‌گونه اقدام یک‌جانبه توسط حکومت هند نمی‌تواند اوضاع متنازع علیه را حل و فصل نماید و پاکستان به صفت بخشی از این کشمکش جهانی هرچه را در توان دارد برای جلوگیری از این اقدامات غیر قانونی به کار خواهد گرفت.» (منبع: أ ف ب 5 آگست 2019م). این واکنش پاکستان درست مانند واکنشی است که حکومت محمود عباس و دولت‌های عربی همجوار آن از خود نشان می‌دهند، چنان‌چه به جای این که در برابر هتک حرمت‌های دولت یهود به مقدسات مسلمانان در سرزمین مبارک فلسطین لشکر‌های شان را برای جنگیدن به حرکت آورند، تقبیح می‌کنند و اعتراض و بس. پاکستان نیز بدون این‌که اردویش را برای جنگیدن به حرکت در آورد، همان نقش تقبیح و اعتراض کننده را بازی می‌کند.»
  4. عمران خان با صندوق بانک جهانی تعامل می‌کند؛ در حالی‌که این صندق زیر تسلط امریکا قرار داد و سیاست‌های امریکا را عملی می‌کند. این درحالی است که وی در جریان تبلیغات انتخاباتی‌اش علیه تعامل با این صندق شعار می‌داد و در اظهاراتی گفت: «پیش از آن که از صندق بین‌المللی پول قرضی بگیرم، خودم را خواهم کشت.» سپس این وعدۀ خویش را شکست و شروع به مذاکره با صندق مذکور نمود. صندوق بین‌المللی پول در ماه جولای 2019م با فراهم نمودن قرضه‌ای به ارزش 6 ملیارد دالر را بر اساس تسهیلات صندوق برای مدت در 39 ماه برای پاکستان موافقت نمود.
  5. عمران خان نخست‌وزیر پاکستان در گفتگویی‌که به تاریخ 22 جولای 2019م با شبکۀ فاکس نیوز داشت، از خدمات پاکستان برای امریکا یاد نموده گفت: «استخبارات پاکستان معلوماتی را در اختیار آژانس استخباراتی مرکزی امریکا "سی آی ای" قرار داد که باعث پیدا نمودن و کشتن بن لادن رهبر القاعده گردید. این نخستین دیدار قهرمان سابق کرکت به قصر سفید از زمان انتخاب وی در سال قبل در پاکستان است، جایی‌که روز یک‌شنبه با دونالد ترامپ رئیس‌جمهور امریکا دیدار نمود.» (منبع: القدس عربی 23 جولای 2019م)

سوم: مختل شدن روابط عمران خان با رهبری اردو و به سبب آن با امریکا:

عمران خان در سه سال از حکومت خویش تابع و مطیع رهبری اردو و از طریق آن امریکا بود تا این‌که در اواخر سال سوم روابط‌اش با باجوا رهبر اردو و از طریق آن با امریکا که موقف اردو را حمایت می‌کند، مختل گردید. عمران خان با کاندید شدن ژنرال انجوم ندیم در پست ریاست استخبارات نظامی مخالفت نمود و این کاندیداتوری را برای مدت طولانی معطل نمود و این باعث ناراحتی کدرهای سیاسی اردو شد. «قرار است انجوم پست جدیداش را از 20 نومبر عملاً در دست گیرد. باجوا انجوم به تاریخ 6 اکتوبر جاری به عوض ژنرال فایز حمید به صفت رئیس دستگاه استخبارات پاکستان تعیین گردید. انجوم پیش از آن به صفت فرمانده لوای اردو در شهر کراچی که در سواحل جنوب موقعیت دارد ایفای وظیفه می‌نمود و باجوا حمید در ماه جاری به صفت فرمانده لوا در شهر پشاور تعیین گردید.» (منبع: شبکۀ المنار 27 اکتوبر 2021م) عمران خان به گونۀ علنی از رهبری امنیت داخلی توسط فایز حمید یاد می‌نمود. به این ترتیب پس از تعیین شدن انجون به عوض فایز حمید روابط حکومت عمران خان با اردو وارد تنش گردید، مخصوصاً با توجه به حدس و گمان‌های زیادی که وجود داشت مبنی این که عمران خان قصد دارد حمید را به عوض قمر جاوید باجوا کاندید نماید؛ کسی‌که قرار بود دورۀ دوم‌اش در این پست در سال 2022م به پایان برسد. طبیعی است که امریکا در پشت رهبر اردو قرار دارد و این امریکا بود که تصمیم زمینه‌سازی برای سلب اعتماد از عمران خان و جستجوی بدیلی برای وی را مطرح نمود. برخی از این معلومات به عمران خان رسید و وی تلاش نمود روابط خویش با رهبری اردو را اصلاح نماید، چنان‌چه با تعیین انجوم به عوض دوست‌اش فایز حمید موافقت نمود، اما اردو با حمایت امریکا هم‌چنان اصرار نمود وی را از مقام نخست وزیری کنار زده و فرد دیگری را به جای وی تعیین نماید. اردو و امریکا ترسیدند که مبادا این مخالفت وی با تصمیم اردو، شروع سرپیچی‌های وی از تصامیمی باشد که اردو به کمک امریکا اتخاذ می‌کند؛ به همین دلیل بود که قضیۀ کنار رفتن وی جدی گرفته شد.

چهارم: عمران خان از این اقدام بهت زده شد، به ویژه چنان‌که گفتیم باتوجه به خدمات بزرگی‌که به امریکا انجام داده بود و همواره گوش به فرمان اردو بود. انگار عمران خان بعید می‌دانست اردو و امریکا پس از آن همه خدماتی‌که وی برای آنان انجام داده بود، برای برکناری وی وارد عمل شوند و فراموش نموده بود و یا هم خود را به فراموشی زده بود که دولت‌های کفری به مزدوران شان اجازه نمی‌دهند هوایی خارج از هوای آنان را استنشاق کنند! در هر صورت، عمران خان از آن اقدامات ناراحت شد و اظهاراتی را در مورد امریکا مطرح نمود، اما پس از آن که فرصت از دست رفته بود! از جمله اظهارات وی موارد زیر بود:

  1. عمران خان نخست‌وزیر پاکستان امروز شنبه خطاب به گروهی از خبرنگاران خارجی گفت: «اقداماتی‌که برای کنار زدن من جریان دارد، مداخلۀ صریح ایالات متحده در سیاست داخلی ماست.» (منبع: یورو نیوز عربی 2 اپریل 2022م) برخی از رسانه‌های داخلی گفتند؛ «عمران خان نامه‌ای را از طرف سفیر اسلام‌آباد در واشنتن دریافت نموده که در آن به نقل از یک مسئول بلندپایۀ امریکایی، "که گفته می‌شود دونالد لو وزیر امور خارجۀ امریکا در امور جنوب و وسط آسیا باشد" چنین گفته شده "ایالات متحده احساس می‌کند ممکن است روابط ما با کنار رفتن عمران خان از قدرت بهتر به پیش رود». (منبع: عربی پوست 3 اپریل 2022م)
  2. عمران خان در خصوص حملۀ روسیه به اوکراین موقفی بر خلاف موقف واشنتن اتخاذ نمود، چنان‌چه از تقبیح نمودن این حمله خود داری کرد، بلکه حتی به مسکو سفر نمود و به تاریخ 24 فبروری 2022م، یعنی در نخستین روز شروع جنگ روسیه در اوکراین، در کناری پوتین رئیس‌جمهور روسیه ظاهر شد، در حالی‌که باجوا فرمانده اردو حملۀ مذکور را تقبیح نمود و به گونۀ آشکار موقف‌گیری‌های امریکا را تأیید نموده و با اظهارات اخیر عمران خان مخالفت نشان داد. «فرماندۀ اردوی پاکستان از جنگ روسیه علیه اوکراین انتقاد نمود و خواستار توقف فوری به گفتۀ او "فاجعۀ بزرگ" شد که در یک کشور کوچکتر به راه انداخته است. آن‌چه توجه را به خود جلب می‌کند، این است که انتقاد ژنرال قمر جاوید باجوا از مسکو مخالف اظهارات نخست‌وزیر کشورش عمران خان است، کسی‌که از حمایت اسلام آباد از حوادث اوکراین دفاع نموده و با انتقادها از اقدامات ولادیمیرپوتین رئیس‌جمهور روسیه مخالفت کرد.» (منبع: الحرة، 2 اپریل 2022م)
  3. عمران خان در یک موقف دیگری گفت: «سفرای اتحادیۀ اروپا با ارسال نامه‌ای از ما خواسته اند عملیات نظامی روسیه در اوکراین را تقبیح نمائیم، می‌خواهم بپرسم آیا شما چنین نامه‌ای را به هند نیز فرستاده اید؟ وی افزود: مگر ما غلام شما هستیم که هرچه شما بگوئید انجام دهیم؟ این مسئول پاکستانی ادامه داد: زمانی‌که هند قوانین جهانی را در کشمیر اشغال شده نقض نمود، آیا کسی از شما روابط خویش را با هند قطع نمود و یا تجارت خویش را با آن متوقف کرد؟» (منبع: العربی جدید، 7 مارچ 2022م)
  4. پنجم: چنان‌که قبلاً گفتیم؛ عمران خان توقع نداشت تمام خدماتی را که به اردو و از طریق آن به امریکا انجام داده بود، بی فایده بماند! انگار او به این واقعیت پی نبرده بود؛ کسی‌که به کمک و حمایت کفار استعمارگر به قدرت می‌رسد باید مزدوری آنان را نموده و برای آنان به سان مهرۀ شطرنج است که به خواست و ارادۀ آنان حرکت داده خواهد شد و اگر اندکی به ضرر منافع آنان باشد، فوراً او را سقوط می‌دهند و این دقیقاً همان اتفاقی است که با عمران خان افتاد! چنان‌چه محکمۀ عالی پاکستان به تاریخ 7 اپریل 2022م تصمیم معاون رئیس پارلمان مبنی بر مخالفت با رأی‌گیری در مورد پیشنهاد جریان‌های مخالف حکومت در خصوص سلب رأی اعتماد از حکومت عمران خان را ملغا اعلان نمود، هم‌چنین تصمیم رئیس‌جمهور مبنی بر منحل نمودن پارلمان به تاریخ 3 اپریل 2022م و راه‌اندازی انتخابات زودهنگام بر اساس توصیۀ عمران خان نخست‌وزیر به وی را نیز ملغا کرده و این کار را مخالف قانون اساسی خواند و آن را اقدامی لغو شده و باطل تلقی نمود. محکمۀ مذکور از رئیس پارلمان خواست به تاریخ 10 اپریل 2022م در این خصوص جلسه‌ای را برگزار نماید و در آن جلسه پارلمان پاکستان که متشکل از 342 کرسی می‌باشد، با اکثریت 174 رأی با سلب رأی اعتماد از عمران خان موافقت نمود. روشن است که در چنین حوادثی، این اردو است که اوضاع را از پشت پرده مدیریت می‌کند، زیرا مسئولین دستگاه قضائی هیچگاهی بدون حمایت همه‌جانبه فرماندۀ اردو چنین تصامیمی را اتخاذ نمی‌کند.

ششم: در روز بعد 11 اپریل 2022م پارلمان شهباز شریف را تا زمان برگزاری انتخابات سراسری در ماه آگست 2023م به صفت نخست‌وزیر برگزید. شهباز برادر کوچک نواز شریف نخست‌وزیر اسبق پاکستان است. شهبازشریف از سال 2018م رهبری مجمع ملی پاکستان را دارد و وی پس از برادرش، نوازشریف مؤسس حزب مسلک لیگ پاکستان، رهبری این حزب را نیز بر عهده دارد. اردو و امریکا برای انتخاب شدن شهباز شریف کمک نمودند و شهباز برای این‌که ثابت کند منتظر اشارۀ اردو و امریکاست، اقدامات زیر را انجام داد:

  1. شهباز سیاست خویش را مبتنی برخواست امریکا آغاز نمود، چنان‌چه در قبال هند با لهجۀ مصالحت‌آمیز شروع نمود و گفت که حاضر است به جای رویارویی از طریق گفتگو وارد عمل شود. شهباز شریف در نخستین اظهارات‌اش گفت: «پاکستان خواهان روابط بهتر با هند می‌باشد و بدون حل و فصل اوضاع کشمیر هرگز صلح دائمی وجود نخواهد داشت. نخست‌وزیر هند باید به ما اجازه دهد قضیۀ کشمیر را حل و فصل نمائیم و انرژی مان را برای شکوفایی کشورهای مان به کارگیریم.» (منبع: اسکای نیوز 14 اپریل 2022م) مودی نخست‌وزیر هند در صفحۀ تویتر خویش در پیوند به اظهارات شریف نوشت: «انتخاب شهباز شریف به صفت نخست‌وزیر پاکستان را برایش تبریک می‌گویم. هند علاقمند صلح و ثبات در منطقۀ خالی از ترور می‌باشد تا فرصت داشته باشیم روی رشد و شکوفایی خویش تمرکز نموده و رفاه و شکوفایی را برای مردم مان به بار آوریم.» باید گفت که نخست‌وزیر هند از اسلام کینه به دل دارد و پیروان هندویش را علیه مسلمانان هند تحریک می‌کند و مسلمانان را در هند در تنگناه قرار داده و با اقامت مسلمانان در سرزمین هند مخالف می‌باشد و دختران مسلمانان را در موضوع لباس شرعی در مکاتب/مدارس زیر فشار قرار داده است.
  2. اخبار حاکی از این است که شهباز شریف پیشنهاد همکاری با ژنرال‌ها را در صورت انتخاب شدنش مطرح نموده و گفته که کشور نیاز به جلو رفتن و حل و فصل اختلافات با اردو دارد، در حالی‌که وی قبلاً در کودتای اردو در سال 1999م برعلیه نوازشریف برادر بزرگ‌ترش که نخست وزیر پاکستان بود، از اردو انتقاد نموده بود. سپس شهباز با عمران خان در انتخابات وارد رقابت شد؛ اما برنده نشد. در ماه دسمبر سال 2019م دیوان حساب‌داری، 23 مورد از املاک مربوط به این دو برادر را مصادره نمود و آنان را به پول‌شویی متهم نمود. در ماه سپتمبر 2020م شهباز را به اتهام اقدام به پول‌شویی بازداشت نمود و در ماه اپریل 2021م با ضمانت آزاد گردید. بناءً مصالحۀ وی با اردو یکی از عواملی است که باعث به قدرت رسیدن وی گردید.
  3. امریکا انتخاب شهبازشریف به صفت نخست‌وزیر را به سرعت برایش تبریک گفت، چنان‌چه بلنکن وزیر خارجۀ امریکا در اظهاراتی گفت: «ایالات متحده شهبازشریف نخست‌وزیر جدید پاکستان را به خاطر انتخاب شدنش به این پست تبریک می‌گوید و ما سعی داریم همکاری‌های گذشتۀ مان با حکومت پاکستان را هم‌چنان ادامه دهیم.» (منبع: اسکای نیوز 14 اپریل 2022م) این تبریک‌گویی سریع بیان‌گر آن است که امریکا مصالحۀ وی با اردو و تعهدش در عملی نمودن سیاست‌های امریکا را از وی پذیرفته و با هماهنگی برای پیروزی‌اش در رسیدن به قدرت موافقت نشان داده، هرچند قبلاً بالای وی و برادرش نوازشریف فشار آورده بود، اما اینک پس از آن که متعهد شده به گونۀ همه جانبه با امریکا همکار باشد و با اردوی پاکستان که وابسته به امریکاست وارد مصالحه شده، با همکاری با آن موافقت نموده است.
  4. حکومت جدید به تاریخ 12 اپریل 2022م اعلان نمود که «به گونۀ مثبت و سازنده و به هدف استحکام اهداف مشترک برای صلح و امنیت و شکوفایی منطقه با ایالات متحده همکارخواهد بود». دفتر شهباز شریف روابط وی با امریکا را تأیید نموده و در بیانیه‌ای گفت: «از تأکید مجدد ایالات متحده روی روابط طولانی مدت با پاکستان استقبال می‌کنیم و سعی خواهیم نمود این رابطۀ مهم بر اساس اصول مساوات و منافع مشترک و دوجانبه عمیق تر شود» بساکی گفت: «ادارۀ حکومت بایدن از پایبندی مسالمت آمیز به اصول و اساسات دموکراسی و قانونی حمایت می‌کند و از هیچ حزب سیاسی در پاکستان علیه یک حزب دیگر پشتیبانی نمی‌کند. ما از همکاری‌های درازمدت خویش با پاکستان خرسندیم و همواره خواستار پاکستانی شکوفا و دموکرات می‌باشیم؛ زیرا چنین پاکستانی برای منافع ایالات متحده حیاتی است. روابط درازمدت، قوی و همیشه‌گی ما زیر سایۀ رهبران جدید در اسلام‌آباد ادامه خواهد داشت.» (منبع: صدای امریکا 12 اپریل 2022م)

به این ترتیب دیده می‌شود که امریکا در پس سقوط مزدور سابق‌اش عمران خان قرار داشته و هم امریکاست که شهباز شریف را به قدرت رسانید، شهباز شریفی‌که با صراحت کامل اعلان نمود آمادۀ همکاری با امریکا بوده و با همت و نشاط بیش‌تر از عمران خان در خدمت امریکا قرار خواهد داشت.

هفتم: ظاهراً این حکام مزدور پند نمی‌گیرند و نمی‌اندیشند، هرگاه امریکا یکی از آنان را کنار زند، دیگران فوراً شروع به تملق و چاپلوسی نموده ابراز آماده‌گی برای خدمت‌گزاری برای امریکا می‌کنند تا راه خویش به سوی قدرت را باز کنند. به عوض این که دست از هم‌کاری با آن بردارند به سرعت در کنار آن قرار می‌گیرند تا در صورت کنار زدن شان مجدداً آنان را به قدرت برگرداند! امریکا آنان را به خوبی شناخته و می‌داند آنان کم‌تر از آن اند که رهبران متعهد سیاسی و عقیدوی باشند، زیرا ثابت کرده اند که آنان دنبال پست و مقام اند و نه چیزی فراتر از آن. چنان‌چه شهبازشریف از این درس نگرفت که چگونه امریکا چند بار برادرش را کنار زد و سپس هر دو را با تبعید نمودن شان مجازات نمود. امت اسلامی نیاز به سیاست‌مداران معتقد و دارای ایدئولوژی دارد که همانا ایدئولوژی امت است؛ اسلامی که تمام امور را به گونۀ ریشه‌ای و درست معالجه خواهد نمود و چنین سیاست‌مدارانی استند که امت را از این مهلکه‌ها نجات داده و آن را به حرکت می‌آورد و دولتی بزرگ و مستقل را برپاخواهند نمود، نه دولتی وابسته و مطیع به امریکا. پاکستان شایسته‌گی و اهلیت این را دارد که نقطۀ تمرکز برای برپائی این دولت بزرگ، دولت خلافت راشده را باشد، به خواست الله متعال.

﴿ ِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾

[انبیاء: 106]

ترجمه: بدون شک این ابلاغ و بیانی است برای قومی‌که عبادت (الله) را می‌کنند.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب بکر ساعد

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

حکم ادای صدقۀ فطر و کفارات مانند کفارۀ یمین و کفارۀ ظهار به اساس قیمت و پول نقد چی می‌باشد؟ آیا قیمت صدقۀ فطر و کفارات جائز است که برای یک مسکین داده شود و یا این‌که لازم است که طبق الله سبحانه و تعالی در قرآن کریم تعیین نموده که در کفارۀ یمین به ده مسکین داده شود و در کفارۀ ظهار به شصت مسکین؟ الله سبحانه و تعالی برای شما برکت دهد.

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله وبرکاته!

شما در خصوص دو مسأله سوال نمودید:

اول: آیا پرداخت قیمت در صدقۀ فطر و کفارات در عوض اشیاء که در نصوص شرعی ذکر شده مانند طعام دادن و پوشانیدن و مانند آن جائز است و یا خیر؟

سوال دوم: آیا قیمت برای یک مسکین داده شود، مانند که در نصوص وارد شده برای اشخاص معین از مساکین پرداخته شود، و یا  لازم است که به تعداد مساکینی‌که در نصوص تعیین شده پایبندی شده و کل قیمت برای یک مسکین داده نشده، بلکه برای مساکینی‌که در نصوص تعداد شان ذکر شده پرداخت گردد؟

1- در خصوص سوال اول باید گفت که علماء در جزئیات پرداخت قیمت اختلاف کردند، یعنی بعضی علماء به این نظر اند که در احادیث وارد شده است:

-        بخاری از نافع ابن عمر رضی الله عنه تخریج نموده که گفته است:

«فَرَضَ رَسُولُ اللَّه صَدَقَةَ الْفِطْرِ صَاعاً مِنْ شَعِيرٍ أَوْ صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَلَى الصَّغِيرِ وَالْكَبِيرِ وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوكِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و سلم صدقۀ فطر را یک صاع از جو و یا یک صاع از خرما فرض کرده خواه شخص صغیر باشد و یا کبیر، آزاد باشد و یا برده.

ترمذی نیز این حدیث را تخریج نموده با زیادت«عَلَى الذَّكَرِ وَالْأُنْثَى... قَالَ فَعَدَلَ النَّاسُ إِلَى نِصْفِ صَاعٍ مِنْ بُرٍّ» یعنی بر مرد و زن... گفته است بعدا مردم به نصف صاع از گندم عدول کردند.

-        و یا این‌که صدقه فطر به قیمت نقدی به تقدیر و اندازه و در برابر عین چیزی‌که در احادیث ذکر شده به پول نقد پرداخت شود... نظر راجح در نزد ما همان نظری است که در کتاب اموال در کتاب دولت خلافت ذکر شده؛ موضوعی‌که از جواز پرداخت قیمت خبر می‌دهد و این مسأله به دلیل آن است که به اساس دلائل ذیل پرداخت قیمت در زکات جائز است:

ا- در صفحه ۱۵۰ و ۱۵۱ کتاب فایل ورد کتاب دولت خلافت آمده است: «زکات در زروع، میوه جائز است که در بدل اخذ عین زورع و میوه از قیمت آن گرفته شود، نقد باشد و یا غیر نقد و این به دلیل روایتی است که عمرو بن دینار از طاوس شده است:

«أَنَّ النَّبِيَّ  بَعَثَ مُعَاذاً إِلَى الْيَمَنِ فَكَانَ يَأْخُذُ الثِّيَابَ بِصَدَقَةِ الْحِنْطَةِ وَالشَّعِيرِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم معاذ را به سوی یمن فرستاد و او لباس را در عوض گندم و جو به عنوان زکات می‌گرفت. (این حدیث را ابو عبید روایت کرده است)

از معاذ در خصوص نفس زکات روایت شده که او کالا را در برابر زکات می‌گرفت و این در این قول اش واضح شده است:  

«إيتوني بخميس أو لبيس آخذه منكم مكان الصدقة، فإنّه أهون عليكم وأنفع للمهاجرين بالمدينة»

ترجمه: خمس و یا لباس‌های کار کرده خود را بدهید که آن‌ها را در برابر زکات از شما می‌گیرم، زیرا این برای شما آسان‌تر و برای مهاجرین مفیدتر است.

در سنت آمده است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم و اصحاب آن روایت شده که گاهی حق در مال ثابت می‌شود، سپس به غیر آن رجوع می‌شود، به چیزی‌که برای دهنده آن نسبت به اصل مال آسان‌تر می‌باشد؛ به همین دلیل نامه‌ای رسول الله صلی الله علیه و سلم در خصوص جزیه به معاذ در یمن وجود دارد:

«أَنَّ عَلَى كُلِّ حَالِمٍ دِينَاراً أَوْ عِدْلَهُ مِنَ الْمَعَافِرِ»

ترجمه: بر هر شخص بالغ یک دینار و یا به اندازۀ آن از لباس‌های یمنی است. (این حدیث را ابوداود روایت کرده است)

پس رسول الله صلی الله علیه و سلم کالا را در جای عین قرار داده است، یعنی گرفتن لباس در جای طلا و از همین باب است نامۀ که به اهل نجران فرستاد:

«أَنَّ عَلَيْهِمْ أَلْفَيْ حُلَّةٍ فِي كُلِّ عَامٍ، أَوْ عِدْلَهَا مِنَ الأَوَاقِيِّ»

ترجمه: بر ایشان لازم است که دو هزار جامه بدهند و یا معادل آن از ظروف پرداخت نمایند. (این حدیث را ابوعید روایت کرده است)

ابن قدامه در مغنی ذکر کرده است که عمر رضی الله عنه شتر را در عوض طلا و نقره می‌گرفت، چنانچه علی رضی الله عنه سوزن، تناب، و مایعات را در جزیه در عوض طلا و نقره می‌گرفت.» ختم شد.

در صفحه ۱۵۹ کتاب اموال در دولت خلافت آمده است: «از طلا به طلا زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق که قائم مقام طلا قرار دارد و یا به اوارق وثیقه زکات گرفته می‌شود. هم‌چنان از نقره به نقره زکات گرفته شود و یا به اوراق که قائم مقام نقره قرار دارد و یا اوراق وثیقه زکات گرفته می‌شود، چنانچه جائز است که از طلا به نقره زکات گرفته و به اوراق که در یک جامعه الزام شده و از نقره به نقره زکات گرفته شود و هم‌چنان به اوراق الزامی زیرا تمامی این پول‌ها قیمت گفته می‌شود؛ پس بعضی در عوض بعض دیگر جائز است و جائز است که بعض این پول‌ها در عوض پول دیگر به عنوان زکات پرداخت گردد، چون هدف تحقق پیدا می‌یابد. دلائل اخذ قیمت در بدل عین مالی‌که در آن زکات واجب شده در باب زکات زورع و میوه جات ذکر و گذشته است.» ختم شد.

بناءً من ترجیح می‌دهم که پرداخت زکات فطر به قیمت نقدی و یا با اخراج عین آن مال جائز است؛ چنانچه در احادیث شریفه ذکر شده است.

ج- برای معلومات بیش‌تر باید گفت که در آن خصوص نظریات فقهاء وجود دارد که از جملۀ نظریات فقهاء قرار ذیل است:

-        علمای احناف به این نظر اند که واجب در صدقۀ فطر نصف صاع از گندم یا آرد، تلخان، کشمش، و یا یک صاع از خرما و یا جو می‌باشد؛ اما خصوصیت و صفت مالی‌که به عنوان صدقۀ فطر پرداخت می‌شود، این است که مال متقوم است؛ نه این‌که او مال عین است؛ پس جائز است که از تمام این اموال متقوم قیمت آن از درهم، دینار، پول، کالای تجارتی و یا هرچیزی‌که شخص خواست پرداخته شود.» اما سرخسی در صفحات ۱۰۷ و ۱۰۸ جلد ۳ کتاب المبسوط گفته است: «اگر شخص قیمت گندم را پرداخت نمود، در نزد ما جائز است، زیرا معتبر حصول بر آوردن نیاز بوده و بر آوردن نیاز با پرداخت قیمت نیز حاصل می‌شود؛ چنانچه که این هدف با پرداخت گندم بر آورده می‌شود. این مذهب حنفیه است و به این قول عمل شده و فتوای مذهب شان نیز بر این قول است که در زکات هرچیزی و در کفارات، نذر، خراج و غیره پرداخت قیمت جائز است.

-        عمر ابن عبدالعزیز به این نظر است که پرداخت قیمت نیز جائز است، از وکیع از قره روایت است که گفت: نامۀ عمر ابن عبدالعزیز در خصوص صدقۀ فطر برای ما آمد که نصف صاع از هر شخص پرداخت شود و یا قیمت نصف صاع از قیمت آن به حساب درهم پرداخته شود. و این آثار را امام ابوبکر ابن ابی شیبه در صحفه ۳۹۸ جلد ۲ تصنیف‌اش تحریر نموده است.

بناءً واجب نیست که حتماً از عین اشیاء که در نصوص وارد شده زکات و صدقه فطر پرداخت شود؛ بلکه پرداخت قیمت این اشیاء نیز جائز است، چنانچه دلائل شرعی آن در فوق ذکر شد.

2- اما نسبت به سوال دوم شما باید گفت که علماء در این خصوص نیز اختلاف کردند؛ نظری‌که من آن را ترجیح می‌دهم این است که وقتی نص به عدد مشخص از مساکین ذکر شده:

﴿فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ﴾

[مائده: 89]

ترجمه: کفارۀ آن طعام دادن به ده مسکین از متوسط طعامی است که به خانوادۀ خود می‌دهید و یا پوشاک آنان می‌پوشانید.

﴿فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً﴾

[مجادله: 4]

ترجمه: پس کسی‌که توان نداشت شصت مسکین را سیر کند.

پس در این صورت پایبندی به همان عدد ده و شصت که در نصوص ذکر شده لازم است، خواه پرداخت عین باشد و یا قیمت آن، زیرا عدد در این نصوص هدف است. پس این یک قید لازمی است، اما در صورتی‌که نصوص پرداخت برای مساکین را بدون ذکر عدد طلب می‌نمود، پس در آن صورت جائز بود که کل آن برای یک نفر پرداخت شود؛ چون قید عدد در آن‌جا وجود نداشت و هم‌چنان جائز بود که بیش‌تر از آن پرداخت شود مانند این قول الله سبحانه و تعالی:

﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾

[توبه: 60]

ترجمه: صدقات منحصرا برای فقیران و درماندگان و مأمورین وصول آن و جذب و برای آزاد کردن اسیران و وامداران و در راه الله (سبحانه و تعالی) و فرزندان سبیل است فریضه‌ای است از جانب الله (سبحانه و تعالی) و یقیناً که او (تعالی) دانای با حکمت است.

پس برای زکات دهنده جائز است که زکات‌اش را برای یک مسکین پرداخت کند و هم‌چنان جائز است که برای مساکین زیادی تقسیم کند؛ زیرا در آیه عدد معین وارد نشده، بلکه لفظ مساکین بدون ذکر عدد ذکر شده است؛ اما در این آیه این مسأله در نظر گرفته می‌شود که پرداخت زکات برای این مردم به دلیل وصف مسکنت شان است. پس حد نهائی برای پرداخت زکات خواه یک نفر باشد و یا بیش‌تر، به اندازه‌ای است که آن‌ها را از زکات گرفتن غنی بگرداند؛ یعنی غیر مستحق شده و از وصف مسکنت بیرون شوند و پرداخت بیش‌تر از این حد برای شان جائز نبوده و طبیعی است که این مقدار نسبت به اشخاص و حالات متفاوت است، این چیزی است که من آن را ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه