
				  تاریخ هجری :4 جمادی الاول 1447
				
				 تاریخ میلادی : یکشنبه، 26 اکتبر 2025م
			
				دفتر مطبوعاتی	
				
				ولايه پاكستان
				
			
حکام پاکستان با اوجگرفتن بیداری اسلامی هراسان گردیده و با اجرای طرح ملی بیهوده تلاش دارند با آن مبارزه نموده و پاکستان را بیشتر به یک دولت پولیسمدار تبدیل کنند
(ترجمه)
رفتار خشونت آمیز و وحشیانه حاکمان پاکستان در برابر راهپیمایی جریان لبّیک(TLP)، موجی از نگرانی را در میان علما و گروههای مذهبی پاکستان برانگیخته و هر مسلمان آگاه را شگفتزده کرده است. با این حال، این روش خشن آنها نه جداگانه است و نه بی سابقه؛ بلکه بخشی از سلسله اقداماتی است که در روزهای اخیر به صورت پی در پی انجام داده اند. این اقدامات زمانی شدت گرفت که آنان با حکام دیگر سرزمینهای اسلامی همراه شدند تا اجرای طرح ترامپ را بر عهده گیرند. طرحی که هدفش حمایت از یهود در برابر مردم فلسطین است.
وقتی مسلمانان پاکستان طرح ترامپ را رد کردند، حکام شروع به ایجاد فضای ترس نمودند؛ با بازداشت و ناپدیدسازی اجباری جوانان فعال در حمایت از فلسطین در سراسر کشور، از جمله شباب حزبالتحریر. این شباب با فعالیتهای دعوتی خود، خواستار حرکت قوای مسلح پاکستان برای از میان برداشتن رژیم یهود و آزادسازی مسجد الاقصی شده بودند.
برای پنهانکردن ادامه این سرکوب و طغیان، حکام پاکستان اکنون ادعا میکنند که جریان وابسته به حرکت لبّیک (TLP) در گذشته قوانین را نقض کرده و روشهای خشونتآمیز را به کار گرفته، در حالی که واقعیت این است که جنایتکاران اصلی در این ماجرا خود حکاماند که سیاستهایشان دهها میلیون پاکستانی را دچار احساس ناامنی و نگرانی نسبت به ارزشهای مقدّسشان کرده است. رفتار حکام پاکستان با حالت دولت خلافت کاملاً متفاوت است؛ در آن دولت احکام اسلام حتی پیش از آنکه مردم خواهان آن شوند اجرا میشد و مردم آن را دولت خود میدانستند و از آن حمایت میکردند تا مقاصد اسلامی تحقق یابد، لذا نیازی به سرازیرشدن به جادهها و خیابانها نداشتند.
از زمان تأسیس پاکستان، نخبگان حاکم آگاه بودهاند که مسلمانان پاکستان احساس خیانت میکنند و میدانند که حکام شان به عنوان آتشگیره تأسیس یک دولت سکولار به کار رفتهاند. برای حفظ این محرومیت دینی و نبود هدف جمعی، حکام لایهای نازکی از اسلام را بر فراز سکولاریزم نشاندهاند. به دلیل شرایط ژئوپولتیک آن زمان، اربابان استعماریشان به آنان اجازه دادند برخی احکام شرعی را اجرا کنند. با این حال، رشد فزاینده بیداری اسلامی در سه دههٔ گذشته در پاکستان و در همهٔ بلاد اسلامی و کوتاهی جنایی در برابر نسلکشی در غزه، این پوشش ظاهری اسلام نزد حکام را در آرام ساختن دل مسلمانان ناکام گذاشته و هر روز فشار مردم بر حکام پاکستان افزایش یافته تا مناسبات خارجیشان را بر اساس اوامر دین بنا کنند نه بر اوامر امریکا.
مردم پاکستان میخواهند نیروی مسلح شجاعشان را در جهاد علیه رژیم یهود ببینند تا آن را براندازد و بیتالمقدس را آزاد سازد، نه اینکه ببینند قوای شان تحت رهبری ترامپ تضمینهای امنیتی برای آن رژیم فراهم میآورد. در پاسخ به این فشار مردمی رو به رشد حکام پاکستان از الگوی «دولت پولیس» سخن میگویند و در مسیر مصطفی کمال بنیانگذار سکولاریزم و حکام آلسعود و حسنی مبارک گام برمیدارند و فراموش کردهاند که چگونه الله سبحانه وتعالی حکام ظالم را عبرتی برای اهل زمین قرار میدهد.
حکام پاکستان در کشمکش دوامدار با مردم این سرزمین اند و تلاش میکنند با دهانهٔ تفنگ و رفتارهای خبیثانهٔ خود، دیدگاهها و احساسات اسلامی مردم را تغییر دهند تا با نگاه سکولاریزمِ دولت هماهنگ شوند و خودشان نیز همچون طغیانگران عمل کنند. به همین دلیل آنها دینداری راستین را «افراطگرایی» نامیدند تا مانع شوند مسلمانان پاکستان خواستار اجرای کامل اسلام شوند. خود حکام با رشوه به برخی چهرههای دینی و با ترساندن دیگران، آنها را در خدمت سیاستهای خود قرار میدهند؛ هدف شان تخریب تصویر دلبستگی مردم پاکستان به اسلام و قانع ساختن آنان است که دینداری عواقب بد به بار میآورد. آنها عمداً نظام آموزشیّ را طراحی کردهاند تا مردم را از اسلام پراکنده نگهدارند تا اجرای اسلام تبدیل به هدفی ریشهدار در ذهن جامعه نشود. از طریق سیاست رسانهای لیبرال، مردم را به سمت مادیت، لذتطلبی و سبک زندگی سکولاریزم سوق میدهند و از روش زندگی اسلامی دور میسازند. با سیاستهای سرمایهسالارانه، اکثریت مردم پاکستان را در آسیاب فقر خرد کردهاند تا گرفتار مبارزهٔ بقا روزمره بمانند و عرصهٔ سیاستورزی همیشه در قبضهٔ یک نخبهٔ سیاسی سکولار قوی باقی بماند.
حکام پاکستان به شر مطلق تبدیل شدهاند؛ آنها شر را میآفرینند و آن را تغذیه میکنند و در راه منافع شخصیشان پاکستان را در آتش خود غرق میسازند. به عنوان اقدام پیشگیرانه در برابر هر مقاومتی نسبت به طرح «صلح» ترامپ، پنجاب را به میدان کشتار تبدیل کردند. پیشتر هم مناطق قبیلهای را عرصهٔ قتل و شکستن مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر امریکایی در افغانستان ساختند؛ بر مردم بلوچستان ستم افزودند به جای آنکه بار ظلم را از دوش شان بردارند و آنجا را به جولانگاه دشمنان بدل کردند. این حکام همان سرطاناند که در تمام زوایای زندگی مردم پاکستان گسترش یافته است.
از اینرو هیچ رهبری دینی یا علمی نباید به خواستهای جزیی قناعت کند؛ بلکه باید متحد شوند تا این حکام را برکنار سازند و برای برپایی نظام اسلامی (خلافت) مبارزه کنند تا ریشهٔ مشکل کنده شود، شرّ قطع گردد و مسلمانان این منطقه در زیر نظام عدالت اسلامی در امنیت و آرامش زندگی کنند. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلَتَنْهَوُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسَلِّطَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ شِرَارَكُمْ ثُمَّ يَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ» (رواه الطبراني)
ترجمه: شما قطعاً امر به معروف و نهی از منکر خواهید کرد، یا الله بدترینهای تان را بر شما مسلط میسازد، سپس نیکان شما دعا میکنند (برای برطفسازی شان) و برای تان دعا مستجاب نخواهد شد.
در ربع قرن گذشته، شباب حزبالتحریر برای تأسیس خلافت بر خاک اسلامی پاکستان کار کردهاند. پس ای مسلمانان، پیش قدم شوید و دست و بازوی این تلاشهای خالصانهٔ جوانان حزبالتحریر باشید.
دفتر مطبوعاتی حزبالتحریر – ولایۀ پاکستان
 
			


