دوشنبه, ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۱۱/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
بسم الله الرحمن الرحيم

خانواده، نخستین میدان دعوت؛ در پرتو آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ﴾

(ترجمه)

در روزگار ما واقعیتی اندوه‌بار در جریان است. بسیاری از حاملان دعوت، با گذشت سال‌ها و دهه‌ها، کم‌کم دچار سستی می‌شوند و گاهی حتی به‌طور کامل از ادامه راه بازمی‌مانند؛ آن‌هم زیر فشارهای خانوادگی، به‌ویژه از سوی فرزندان‌شان. با آن‌که آنان هنوز به باورها و عقاید خود پایبندند و خویش را از دایره دعوت بیرون نمی‌دانند، ولی در بسیاری از موارد بلکه در موارد بی‌شمار با مخالفت پیوسته و فرساینده خانواده و فرزندان‌شان روبه‌رو می‌شوند.

زنان، جوانان و دختران در معرض فشارهای سنگینِ هم‌سالان خود قرار دارند تا با الگوهای رایج جامعه هماهنگ شوند، در حالی‌که حاملان دعوت، باورها و مواضعی را برگزیده‌اند که از نگاه جامعه «بیگانه» به نظر می‌رسد. در این میان، جوانان در فضایی رشد می‌کنند که نظام آموزشی آن سکولار است و محیط مدارس، دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها به‌روشنی رنگ‌وبوی لیبرالی دارد. در چنین وضعیتی، گریزی از این‌گونه مخالفت‌های درونی نیست؛ چرا که این مخالفت از درون همان خانواده‌ای برمی‌خیزد که انسان در آن به‌دنبال آرامش، اطمینان و پشتیبانی است.

مخالفت خانواده، حامل دعوت را در گذر سال‌ها و حتی دهه‌ها فرسوده می‌کند. او بارها خود را میان دوگانگی‌ای دشوار می‌بیند: از یک‌سو دعوتی که بر دوش دارد و از سوی دیگر خواسته‌های فرزندانش که از او می‌خواهند با جامعه و فضای حاکم آن هم‌سو شود. این تعارض تنها به مسائل فکری محدود نمی‌ماند؛ بلکه دامنه‌اش تا نماز، پوشش شرعی زنان؛ چون خمار و جلباب، گرفتن وام‌های ربوی تحصیلی و اختلاط دختران و پسران کشیده می‌شود. چنین تضادی برای دل پاک و مؤمن تحمل‌پذیر نیست و گاه آن‌چنان سنگین و جان‌فرسا می‌شود که سراسر وجود انسان را در بر می‌گیرد.

از سوی دیگر، خانواده‌هایی که در میان فرزندان خود، شمار قابل توجهی از حاملان دعوت را پرورش داده‌اند، خود نعمتی بزرگ و پشتوانه‌ای توانمند به‌شمار می‌آیند. در چنین خانواده‌های پربرکت، دعوت‌گران مسیر خویش را با ثبات و استواری می‌پیمایند؛ نه ازدواج، نه پدر شدن و نه حتی رسیدن به دوران پیری و نوه‌داری، آنان را از راه دعوت بازمی‌گرداند. چنان‌که همواره در زندگی ما قانونی روشن است: خیر و برکت از تمسک به سنت می‌جوشد و رنج و پریشانی از رها کردن آن پدید می‌آید.

اکنون باید بنگریم که روش نبوی برای خانواده مؤمن چیست؟ الگوی خانواده مسلمان، همان خانواده مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم است. آن خانواده، سرچشمه‌ای از برکت بود؛ به برکتِ دخترش فاطمه رضی‌الله‌عنها که دعوت را بر دوش کشید و در دشوارترین لحظات، در کنار پدر ایستاد؛ خانواده‌ای پربرکت بود به وجودِ پسرعموی جوانش علی رضی‌الله‌عنه که جوانی خود را سراسر در طاعتِ الله سبحانه وتعالی و یاریِ رسولش صلی‌الله‌علیه‌وسلم گذراند.

خانواده‌ای پربرکت بود، به دو نواده گرامی‌اش، حسن و حسین رضی‌الله‌عنهما، که در سراسر زندگی‌شان با ایستادگی در برابر ستمگران و شهادت باشکوه خود، اثر ژرف و ماندگار در تاریخ امت اسلام بر جای نهادند. به‌راستی، بسیاری از جوانان و فرزندان اهل‌بیت، پایه‌های نخستین امت اسلامی را استوار ساختند و مسلمانان در طول قرن‌ها همواره سیرت آنان را می‌خوانند تا از آن سرچشمه‌ای الهام و هدایت بنوشند. قال الله تعالى:

﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ [توبه: ۲۴]

ترجمه: خویشاوندان نزدیک خود را (از شرک و مخالفت با فرمان پروردگار) بترسان (و آنان را به سوی توحید و دادگری فرا خوان).

ابن‌کثیر در تفسیر این آیه می‌نویسد: «سپس الله تعالی پیامبرش صلی‌الله‌علیه‌وسلم را فرمان داد تا خویشاوندان نزدیک خود را هشدار دهد؛ یعنی کسانی که از نظر نسب، به او نزدیک‌ترند. مقصود آن است که هیچ‌یک از آنان جز با ایمان به پروردگارش رهایی نمی‌یابد. همچنین الله به او دستور داد تا در برابر بندگان مؤمنش که از او پیروی می‌کنند، نرم‌خو و مهربان باشد». ابن‌کثیر همچنین از قول امام احمد روایت می‌کند: «وَکیع از هشام، از پدرش، از عایشه نقل کرده است که گفت: هنگامی‌که آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ﴾ نازل شد، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم برخاست و فرمود:

«يَا فَاطِمَةُ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ، يَا صَفِيَّةُ ابْنَةَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، لَا أَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً، سَلُونِي مِنْ مَالِي مَا شِئْتُمْ»

ترجمه: ای فاطمه، دختر محمد! ای صفیه، دختر عبدالمطلب! ای فرزندان عبدالمطلب! من در برابر الله (سبحانه وتعالی) برای شما مالک هیچ چیز نیستم؛ از دارایی من هرچه می‌خواهید بخواهید. (این حدیث را امام مسلم نیز در صحیح خود روایت کرده است.)

امام نووی در شرح صحیح مسلم، در باب تفسیر آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾ می‌نویسد: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«يَا فَاطِمَةُ أَنْقِذِي نَفْسَكِ مِنَ النَّارِ، فَإِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً، غَيْرَ أَنَّ لَكُمْ رَحِماً سَأَبُولُّهَا بِبَلَالِهَا».

ترجمه: ای فاطمه! خودت را از آتش نجات بده، زیرا من در پیشگاه الله (سبحانه وتعالی) برای شما مالک هیچ چیز نیستم؛ تنها خویشاوندی‌ای میان ماست که آن را با پیوند و مهر پاس می‌دارم.

درباره سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به دخترش که فرمود: «سَلُونِي مِنْ مَالِي مَا شِئْتُمْ». امام توربِشتی، از عالمان برجسته حنفی، چنین تفسیر کرده است: مقصود پیامبر از «مال» در این‌جا، صرف ثروت و دارایی مادی نیست، بلکه کنایه از هر چیزی است که در اختیار و توان او برای تصرف و بخشش قرار دارد. بدین معنا، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم با این سخن تأکید فرمود که در برابر الله سبحانه وتعالی نمی‌تواند نفعی به دخترش برساند؛ اگر ایمان نیاورد؛ اما در حدود توان بشری خود، می‌تواند از آنچه در اختیار دارد به او عطا کند. به‌راستی، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم با راستی و مهربانی، دخترش فاطمه رضی‌الله‌عنها را آموزش می‌داد. او چون معلمی پدرانه، با مهر و احترام رفتار می‌کرد. فاطمه از نخستین شاگردان جوانِ خانه پیامبر صلی‌الله علیه وسلم بود. چنان‌که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود:

«إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ بِمَنْزِلَةِ الْوَالِدِ أُعَلِّمُكُمْ» (سنن أبی‌داود)

ترجمه: من برای شما همچون پدری هستم که به شما آموزش می‌دهد.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم با دخترش رفتار نرم، کریمانه و سرشار از احترام داشت. تربیت او چنان اثری ژرف بر فاطمه گذاشت که گفتار، رفتار و منش او در آینه شخصیت پدر می‌درخشید. عایشه رضی‌الله‌عنها می‌گوید: «هیچ‌کس را در گفتار، سخن و نشستن شبیه‌تر از فاطمه به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم ندیدم. هرگاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم او را می‌دید که می‌آید، با مهربانی از جا برمی‌خاست، او را می‌بوسید، دستش را می‌گرفت و در جای خود می‌نشاند. هرگاه پیامبر نزد او می‌رفت، فاطمه نیز به استقبالش می‌آمد، از جا برمی‌خاست، او را می‌بوسید و خوش‌آمد می‌گفت». (الأدب المفرد)

با ایمان خالص و پیرویی کامل از اسلام، فاطمه رضی‌الله‌عنها دین را آموخت و بر حق پایدار ماند؛ در سختی‌ها، یار و پشتیبان پدرش بود. روزی که عُقبة بن أبی مُعیط در هنگام سجده رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بر پشت او آزار و پلیدی افکند، این فاطمه بود که آمد، آن را شست و از پدر زدود. پس از سال‌ها دعوتِ آمیخته با رنج و فداکاری، پیامبر صلی الله علیه وسلم دانست که زمانِ بازگشتش به سوی الله سبحانه وتعالی نزدیک شده است، فاطمه از جایگاه خویش در بهشت در کنار پدرش آگاه گردید. عایشه رضی‌الله‌عنها روایت می‌کند: «فاطمه آمد، در حالی‌که راه رفتنش به راه رفتنِ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم شباهت داشت. پیامبر فرمود: «خوش آمدی ای دخترم»، سپس او را در سمت راست یا چپ خود نشاند. آنگاه رازی را آهسته در گوشش گفت و فاطمه گریست. گفتم: چرا می‌گریی؟ سپس دوباره سخنی در گوشش گفت و فاطمه خندید. به او گفتم: امروز صحنه‌ای دیدم شگفت‌آور؛ اندوه و شادی‌ای چنین نزدیک به هم! پس از وفات پیامبر از او پرسیدم، گفت: من راز رسول‌الله را فاش نمی‌کنم، تا آن‌گاه که او از دنیا رفت. پس از وفاتش پرسیدم، گفت: آنگاه که مرا راز گفت، فرمود: «جبرئیل هر سال یک بار قرآن را با من مرور می‌کرد و امسال دو بار آن را مرور کرده است و من جز این نمی‌بینم که هنگام مرگم فرا رسیده است، و تو نخستین کسی از خاندان من خواهی بود که به من می‌پیوندی.» پس گریستم.

سپس فرمود: «آیا خشنود نمی‌شوی که بانوی زنان بهشت یا بانوی زنان مؤمنان باشی؟ و من به‌سبب آن سخن، خندیدم و خوشحال شدم». چه پایانِ پربرکتی برای پدری پیامبرگونه و دختری پاک‌سرشت!

ای برادران و خواهران! ای عموها و عمه‌ها، پدران و مادران، و ای پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها! بنگرید که چگونه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم چهار دخترِ گرامی خود را چنان پرورش داد که در گذرِ قرن‌ها، به الگوهای جاویدِ امت اسلامی بدل شدند! بنگرید که چگونه آن حضرت، علی بن ابی‌طالب رضی‌الله‌عنه، پسرعموی خویش را تربیت کرد و بنگرید که چگونه دو نواده عزیزش، حسن و حسین رضی‌الله‌عنهما را پرورد تا به نمادهای جاودانه ایمان، پایداری و شجاعت بدل شوند. قدرِ فاطمه، علی، حسن و حسین را بدانید! در هر خانواده‌ای گنجینه‌ای از جوانان نهفته است؛ همین دختران و پسران، فرزندان و برادرزادگان و خواهرزادگان و نوه‌های ما.

پس بیایید به هر یک از آنان توجه کنیم، آنان را گرامی بداریم و در کنار آن، از محاسبه و دشمنی با طاغوت‌های زمان غافل نمانیم. ما که در مسیر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای دگرگونی و اصلاح گام برمی‌داریم، هرگز نمی‌گوییم برای یکی از دو کار دعوت یا تربیت وقت داریم و دیگری را رها می‌کنیم؛ نه، هرگز! پس مبادا هیچ‌یک از این دو را فروگذارید.

به جوانان و دختران‌تان توجه کنید تا آنان یاور ما باشند و ما یاور آنان و با هم، به یاری الله سبحانه وتعالی، به حیاتی جاویدان در نعمت‌های بهشت دست یابیم! اللهم اجعل ذلك حقاً، آمین.

نویسنده: مصعب عمیر

مترجم: پارسا امیدی

Last modified onدوشنبه, 10 نوامبر 2025

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه