پنجشنبه, ۲۹ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

حال شما خوب است؟ از الله سبحانه وتعالی خیر و عافیت را برای شما مسألت دارم؛ همان طوری‌که از او سبحانه وتعالی مسألت دارم که پیروزی را نصیب شما گردانیده و به دست شما خیر را جاری سازد! آمین! اگر خواست الله متعال باشد نیت دارم که در این سال حج را اداء کنم، در نزدم نسبت به رمی جمرات سوالی است، در آنجا بعضی هستند که برای بار اول قبل از نصف شب رمی جمره می‌کنند و در آنجا باقی می‌مانند و بعد از این‌که شب نصف شد بار دوم رمی جمره می‌کنند و من به این باور هستم که این عمل شان اشتباه است. بناءً به نظر من باید حاجی قبل از غروب آفتابِ همان روز رمی جمره نماید؛ سپس به انتظار بماند تا بار دوم را رمی جمره کند و روز با غروب آفتاب تمام می‌شود. آیا این صورت درست است؟

الله متعال به عمر شما برکت دهد و گام‌های شما را برای حق ثابت قدم نگهدارد!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

در ابتداء از الله سبحانه وتعالی می‌خواهم که راهت را برای رفتن به حج هموار ساخته و کارت را آسان و حج تان را مقبول گرداند و توسط همین حج ترا مورد مغفرت خود قرار دهد!

توصیه می‌کنم که قبل از شروع حج با توجه کامل، احکام حج را بخوانید. کتاب‌هایی‌که احکام حج را بیان نموده بسیار است و در این مورد درس‌ها، شروحات کامل از طرف بعض اهل علم در خصوص حج و احکام حج به شکل تصویری و توضیحی وجود دارد و هم‌چنان برای تان ممکن است که به متخصصین و علماء در جریان حج رجوع کنید و از آنچه برای تان مشکل است، سوال نمائید و علماء در آنجا زیاد هستند. جواب سوال تان قرار ذیل است:

1. رمی جمرات در یوم النحر (روز قربانی) یعنی دهم ذی‌الحجه اول روزهای عید و هم‌چنان در ایام تشریق سه گانۀ تشریق یعنی روز یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذی‌الحجه(روزهای دوم، سوم و چهارم) عید است. رمی در روز سیزدهم ذی‌الحجه، چهارم روزهای عید است که غیر معجل است؛ اما رمی معجل روز عید و دو روز بعد از آن یعنی روزهای یازدهم و دوازدهم ذی‌الحجه است.

2. اما در مورد شروع و ختم جمره و نظری را که من ترجیح می‌دهم قرار ذیل است:

الف) شروع رمی جمره: در یوم النحر تنها رمی جمرۀ کبری است که به هفت سنگ‌ریزه صورت می‌گیرد و بیش‌تر از آن رمی نمی‌شود. بهتر اینست که این رمی جمره با تأسی از عمل‌کرد رسول الله صلی الله علیه وسلم در چاشت یوم النحر باشد. بخاری در صحیح خود از جابر رضی الله عنه روایت نموده که گفته است:

«رَمَى النَّبِيُّ  يَوْمَ النَّحْرِ ضُحًى وَرَمَى بَعْدَ ذَلِكَ بَعْدَ الزَّوَالِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه  در چاشت یوم النحر رمی جمره نموده و بعد از آن(جمرات روزهای دیگر) را بعد از زوال انجام داده اند.

در روایت مسلم آمده است:

«رَمَى رَسُولُ الله الْجَمْرَةَ يَوْمَ النَّحْرِ ضُحًى وَأَمَّا بَعْدُ فَإِذَا زَالَتْ الشَّمْسُ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم در چاشت یوم النحر رمی جمره نموده و(جمرات روزهای ) بعد از آنرا بعد از زوال انجام داده اند.

و به دلیل روایتی‌که ترمذی در سنن خود از ابن عباس نموده:

«أَنَّ النبیﷺ قَدَّمَ ضَعَفَةَ أَهْلِهِ وَقَالَ لَا تَرْمُوا الْجَمْرَةَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم ضعیفان خانواده‌اش را پیش ارسال کردند و فرمودند، جمره نکنید؛ مگر بعد از  طلوع آفتاب.

ابوعیسی گفته حدیث ابن عباس حدیث حسن صحیح است.

اما وقت شروع جمرات روزهای تشریق سه‌گانه را به دلائل ذیل بعد از زوال می‌دانم:

بخاری در صحیح خود از جابر رضی الله عنه روایت نموده که گفت است:

«رَمَى النَّبِيُّ ﷺ يَوْمَ النَّحْرِ ضُحًى وَرَمَى بَعْدَ ذَلِكَ بَعْدَ الزَّوَالِ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم در چاشت یوم النحر رمی جمره نموده و(روزهای) بعد از آن را بعد از زوال جمره نمودند.

در روایت مسلم چنین آمده است:

«رَمَى رَسُولُ اللهِ ﷺ الْجَمْرَةَ يَوْمَ النَّحْرِ ضُحًى وَأَمَّا بَعْدُ فَإِذَا زَالَتْ الشَّمْسُ»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم جمره را در چاشت یوم النحر انجام داد؛ اما(جمرات روزهای)بعد از آن را بعد از زوال آفتاب انجام دادند.

ابوداود در سنن خود از عائشه رضی الله روایت نموده است که گفت:

«أَفَاضَ رَسُولُ اللهِ ﷺ مِنْ آخِرِ يَوْمِهِ حِينَ صَلَّى الظُّهْرَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَى مِنًى فَمَكَثَ بِهَا لَيَالِيَ أَيَّامِ التَّشْرِيقِ يَرْمِي الْجَمْرَةَ إِذَا زَالَتْ الشَّمْسُ كُلُّ جَمْرَةٍ بِسَبْعِ حَصَيَاتٍ يُكَبِّرُ مَعَ كُلِّ حَصَاةٍ وَيَقِفُ عِنْدَ الْأُولَى وَالثَّانِيَةِ فَيُطِيلُ الْقِيَامَ وَيَتَضَرَّعُ وَيَرْمِي الثَّالِثَةَ وَلَا يَقِفُ عِنْدَهَا»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی نماز ظهر را اداء کردند در اخیر آن روز افاضه کردند؛ سپس به منی بازگشتند و در آنجا شب‌های روزهای تشریق را ماندند و جمره را بعد از زوال آفتاب می‌زدند که هر جمره هفت سنگ‌ریزه بود و با هر سنگ‌ریزه تکبیر می‌گفتند و در وقت اولی و دومی توقف می‌کردند و قیام شان را دراز نموده خشوع و تواضع می‌نمودند و سومی را رمی می‌کردند؛ اما در وقت آن توقف نمی‌کردند.

در "المغنی ابن قدامه" جلد 3صفحۀ 399 فصل رمی یوم النفر قبل از زوال در ایام تشریق بعد از زوال آمده است: «فصل: در ایام تشریق رمی نشود؛ مگر بعد از زوال. اگر قبل از زوال رمی نمود باید آن را عود کند. در این مورد تصریح شده است، از ابن عمر روایت شده که همین نظر را مالک، ثوری، شافعی، اسحاق و اصحاب رأی نیز گفتند. هم‌چنان از حسن و عطاء روایت شده است با تفاوت این‌که اسحاق و اصحاب رأی یوم النفر را قبل از زوال رخصت کردند و نفر صورت نمی‌گیرد مگر بعد از زوال.

و دلیل ما اینست که رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از زوال رمی جمره نموده، به دلیل این قول عائشه رضی الله عنها که رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی زوال شمس صورت می‌گرفت رمی جمره می‌نمودند و به دلیل قول جابر در مورد چگونگی حج رسول الله صلی الله علیه وسلم که رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدم که در چاشت یوم النحر رمی جمره می‌نمودند و بعد از یوم النحر(جمرات روزهای دیگر) را بعد از زوال شمس انجام دادند و رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: «خُذُوا عَنِّي منَاسِكَكُمْ؛ مناسک خود را از من بگیرید» و ابن عمر گفته است: ما لحظه شماری می‌نمودیم تا وقتی که آفتاب زوال نمود، بعداً رمی جمره نمودیم و به این ترتیب بعد از زوال هر وقتی خواسته باشد رمی جمره جائز است؛ مگر مستحب اینست که رمی جمره در وقت زوال صورت گیرد؛ چنانچه ابن عمر و ابن عباس گفته است که رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی آفتاب زوال می‌نمود، جمرات را رمی می‌نمودند؛ به حدی‌که وقتی از رمی فارغ می‌شدند نماز ظهر را اداء می‌کردند.» ختم متن المغنی.

ب) اما نظری‌که در مورد آخر وقت رمی جمرات ترجیح می‌دهم، قرار ذیل است:

وقت رمی جمرۀ عقبه از چاشت یوم النحر یعنی اول عید شروع شده و الی صبح روز دوم عید ادامه دارد؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم رمی جمره را از طرف شب تائید نمودند. بخاری در صحیح خود از ابن عباس رضی الله عنهما روایت نموده که گفته است: رسول الله صلی الله علیه وسلم از یوم النحر در "منی" سوال شدند ایشان می‌فرمودند: «لاحرج» هرجی نیست؛ سپس مردی از آن سوال نموده و گفت قبل از ذبح سرم را تراشیدم فرمودند: «اذْبَحْ وَلَا حَرَجَ؛ ذبح کن هیچ حرجی نیست.» سپس آن مرد گفت: بعد از شام رمی جمره نمودم ایشان فرمودند: «لَا حَرَجَ؛ هیچ حرجی نیست». به این ترتیب طبرانی در معجم الکبیر از عطاء از ابن عباس تخریج نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای چوپان‌ها رخصت دادند تا در شب رمی جمره نمایند.» و واضح است که شب با دخول فجر ختم می‌شود.

اما در مورد آخر وقت رمی جمرات ایام تشریق باید گفت که آخر وقت صبح روزی است که در پی آن می‌آید. به دلیل روایتی‌که ذکر نمودیم که بخاری در صحیح خود از ابن عباس رضی الله عنهما روایت نموده که گفته است: رسول الله صلی الله علیه وسلم از یوم النحر به منی سوال شدند، ایشان فرمودند: «لَا حَرَجَ» یعنی هیچ حرجی نیست، سپس مردی گفت من قبل از ذبح سرم را تراشیدم فرمودند: «اذْبَحْ وَلَا حَرَجَ» ذبح کن هیچ هرجی نیست، سپس آن مرد گفت من بعد از شام رمی جمره نمودم، فرمودند: «لَا حَرَجَ» هیچ هرجی نیست. واضح است که شب با داخل شدن فجر به پایان می‌رسد.

ج) از قاعده و حکم فوق روز سوم عید که معجل است مستثنی می‌باشد؛ زیرا آخر وقت رمی جمره در روز سوم قبل از غروب آفتاب است تا این‌که روز چهارم عید با غروب آفتاب داخل نشود، در حالی‌که حاجی در"منی" است؛ زیرا اگر روز چهارم داخل شود در حالی‌که حاجی در"منی" است، آن را ترک نکرده؛ پس بر آن لازم است که در"منی" تا روز چهارم باقی بماند. هم‌چنان روز چهارم عید نیز مستثنی شده است؛ مثلاً آخر وقت رمی جمره قبل از غروب آفتاب است؛ زیرا آن روز آخر ایام رمی جمرات است.

3. بنابر توضیحاتی‌که در فوق دادیم، صورت مسأله و یا سوال تان درست نیست؛ چنانچه شما در سوال خود گفتید: «نسبت به رمی جمرات باید گفت که در آنجا بعضی هستند بار اول را قبل از نصف شب رمی جمره می‌کنند و در آنجا باقی می‌مانند و بعد از نصف شب بار دوم رمی جمره می‌نمایند. به نظرم مسأله به این شکل غلط است. به این دلیل به نظرم باید حاجی قبل از غائب شدن آفتاب همان روز رمی جمره کند؛ سپس به انتظار بماند تا بعد از غائب شدن آفتاب بار دوم با تمام شدن روز رمی جمره نماید. آیا این صورت صحیح است؟» و واضح است که منظور شما رمی ایام تشریق است:

الف) صورت مسأله اولی در نزد شما اینست که قبل از نصف شب یازدهم ذی الحجه از ایام تشریق باید رمی جمره کند و این رمی صحیح است؛ اما رمی بعد از نصف شب یازدهم ذی الحجه از بابت روز دوازدهم ذی الحجه نادرست است؛ زیرا قبل از زوال روز دوازدهم ذی الحجه است و سائر ایام تشریق مثل اینست.

ب) صورت مسأله دوم از نظر شما اینست که قبل از غروب آفتاب روز یازدهم ذی الحجه از روز اول ایام تشریق رمی جمره کند که این حالت درست است؛ اما رمی آن بعد از غروب روز یازدهم ذی الحجه از بابت روز دوازدهم ذی الحجه ناجائز است؛ زیرا آن روز قبل از زوال آفتاب روز دوازدهم ذی الحجه است و سائر ایام تشریق هم به همین شکل است.

بناءً آخر وقت رمی جمره یوم النحر و ایام تشریق همان قسمی است که در بند(2-ب) در فوق بیان نمودیم. امیدوارم که حالا مسأله واضح شده باشد.

برادرتان عطاء بن خليل أبو الرشته

2 ذی‌الحجة 1445هـ.ق.

8جون 2024م.

              

ادامه مطلب...

پنج چیز پیش از پنج چیز

(ترجمه)

از عمرو بن میمون روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در حالی‌که مردی را اندرز می‌داد به او فرمود:

«اغْتَنِمْ خَمْسًا قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَكَ قَبْلَ هَرَمِكَ، وَصِحَّتَكَ قَبْلَ سَقَمِكَ، وَغِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ، وَفَرَاغَكَ قَبْلَ شُغْلِكَ، وَحَيَاتِكَ قَبْلَ مَوْتِكَ» (السنن الكبرى للنسائي 10515)

ترجمه: پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت شمار: جوانی‌ات را قبل از پیری، سلامت‌ات را قبل از بیماری، فراغت و آسودگی‌ات را قبل از گرفتاری، زندگانی‌ات را قبل از مرگ، بی‌نیازیت را قبل از فقر و نیازمندی.

این حدیث شریف ما را به عملی تشویق می‌کند که باعث تقرب ما به الله سبحانه وتعالی می‌شود. رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ما به غنیمت شمردن زمان و فرصت، پیش از ضایع شدن آن ارشاد فرموده است. اولین فرصتی که باید غنیمت شمرده شود، جوانی قبل از پیری و ناتوانی در انجام عبادات مستحب است؛ زیرا عبادات فرض هميشه به قدر توانايی می‌باشد. دومین چیز غنیمت شمردن فرصت سلامتی‌مان پیش از بیماری است؛ زیرا سلامتی یکی از عناصری است که مسلمان را در انجام دساتیر الله سبحانه وتعالی یاری می‌کند و نبود سلامتی عذری است که بسیاری از افعال و تکالیف را برطرف و ساقط می‌سازد. بنابراین، کسی‌که از سلامتی برخوردار نیست گناه‌کار نمی‌شود؛ ولی ثوابی را که می‌توانست با انجام اعمال نیک کسب کند به دست نمی‌آورد.

این موضوع در مورد مال نیز صدق می‌کند؛ زیرا مال برای مسلمان رزق و فرصتی است که بتواند توسط آن آخرت خود را آباد کند و آن را در راه اسلام و مسلمانان به انفاق برساند. بنابراین مال و دارایی فرصتی برای کسب یک پاداش بزرگ است، فرصتی که با نبود پول از دست می‌دهد.

علاوه بر این، در حدیث شریف از زمان یاد شده است، زیرا زمان چیزی است که مسلمان باید پیش از آن‌که ضایع شود برای پیروی و اطاعت از الله سبحانه وتعالی آن را استفاده کند، وگرنه در روز قیامت برای او حسرت خواهد بود.

همان‌طور که در حدیث به مرگ و زندگی اشاره شده است؛ زندگی عمری است که الله سبحانه وتعالی برای انسان تعیین و مقدر کرده است و تنها فرصت انسان برای عبادت و عمل در همین زندگی است و بس و زمانی که بمیرد عملش قطع شده، دروازه توبه بسته می‌شود و نوبت حساب فرا می‌رسد.

بر ماست که از زندگانی خود برای کسب خوشنودی و رضایت پروردگار استفاده کنیم و برای جلب رضایت الله سبحانه وتعالی جهد و تلاش نماییم و از این پنج چیز قبل از آن که از دست برود و دیر شده باشد بهره ببریم؛ زیرا فرضی از جانب پرودگار است. 

از الله سبحانه و تعالی می‌خواهیم که ما را در بهره‌برداری از این امور در آن‌چه دوست دارد و می‌پسندد یاری دهد و ما را در زمرۀ افراد تلاش‌گر و کوشا قرار دهد که لایق رضای الله سبحانه وتعالی است. اللهم آمین!

مترجم: الیاس احمدی

ادامه مطلب...

جایگاه امام عادل

(ترجمه)

در تحفۀ آحوذی شرح جامع ترمذی، باب”مَا جَاءَ فِي الْإِمَامِ الْعَادِلِ” از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَأَدْنَاهُمْ مِنْهُ مَجْلِسًا، إِمَامٌ عَادِلٌ وَأَبْغَضَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَجْلِسًا، إِمَامٌ جَائِرٌ.»

ترجمه: محبوب‌ترین مردم نزد الله در روز رستاخیر و نزدیک‌ترین آنان به الله از لحاظ جایگاه و منزلت حاکم عادل است، کسی‌که بیشتر مورد خشم الله قرار گرفته و دورترین آنان به الله از لحاظ جایگاه و منزلت، حاکم ظالم است.

ملا علی قاری هروی گفته است که (إن أحب الناس) یعنی محبوب‌ترین آنان و امام مناوی گفته است کسانی‌که بیش از دیگران از محبت الله سبحانه وتعالی سعادت‌مند هستند. (وأدناهم) یعنی نزدیک‌ترین آن‌ها، (منه مجلسا) ملا علی قاری گفته است که از جهت مقام و مرتبه‌ به الله سبحانه وتعالی نزدیک هستند و امام مناوی گفته است که نزدیک‌ترین آن‌ها از روی کرامت و بلند‌ترین آن‌ها از روی منزلت خود. (إمام جائر) یعنی حاکم ظالم.

از قاسم بن مخیمره روایت است که گفت: «إنما زمانكم سلطانكم، فإذا صلح سلطانكم ، صلح زمانكم، وإذا فسد سلطانكم، فسد زمانكم» ترجمه: بدون شک که زمان شما وابسته به حاکم شماست، اگر حاکم شما اصلاح شد زمان شما اصلاح می‌شود و اگر حاکم شما فاسد شد زمان شما نیز فاسد خواهد شد.

روایت است: هنگامی‌که خلیفۀ مسلمانان، عمر بن عبدالعزیز رحمه الله به خلافت رسیدند، به حسن بصری رحمه الله نامه‌ای نوشت و از او دربارۀ ویژگی‌های امام عادل پرسید. امام حسن بصری رحمه الله برای خلیفه چنین نوشت:

«ای امیر المؤمنین! بدان که الله عزوجل امام عادل را هدایت‌گرِ هر کج‌رو، بازدارندۀ هر ستمگر،  اصلاح کننده هر تبه‌کار، نیرو و قدرت هر ناتوان، حامی هر مظلوم و پناهگاه هر ستم‌دیده قرار داده است. ای امیر‌المؤمنین! امام عادل همچو چوپانی مهربان و دل‌سوز است که بهترین چراگاه را برای گله‌اش برگزیده، آن‌ها را از چراگاه‌های خطرناک دور می‌کند، از آنان در مقابل حیوانات درنده محافظت کرده و اجازه نمی‌دهد در معرض گرمای شدید یا کدام گزندی قرار گیرند.

ای امیر المؤمنین! امام عادل مانند پدری مهربان برای فرزندانش است که وقتی کوچک هستند برای راحتی آن‌ها و طلب رزق و روزی تلاش می کند و زمانی‌که بزرگ شدند به آن‌ها آموزش می‌دهد و تا زمانی‌که زنده است برای فرزندان خود ذخیره می‌کند تا بعد از مرگش اندوخته‌ای داشته باشند. ای امیر المؤمنین! امام عادل مانند مادر دل‌سوز و مهربانی است که فرزندان خود را دوست دارد، فرزند خود را در دوران بارداری به دشواری حمل کرده و با دشواری زاییده و آن را در نوزادی پرورش می‌دهد؛ طوری‌که شب‌ها را بخاطر فرزندش با بیداری سپری کرده با آرامش آن آرام می‌گیرد، گاهی او را شیر می‌دهد و گاهی از شیر جدا می‌کند و با خوشحالی فرزندش خوشحال شده و با ناراحتی‌ آن غمگین می‌شود.»

ای مسلمانان! آیا حکام شما این صفات را دارند؟ آیا وضعیتی را که در آن به سر می‌برید، نمی‌بینند؟ ما در ابتدا حکام خود را مقصر می‌دانستیم؛ سپس آنان را خائن پنداشتیم؛ اما اکنون می‌بینیم که انواع فسق، فجور و کفر آن‌ها را احاطه کرده است. تصاویری دیده‌ایم که زبان‌های‌مان از گفتن آن عاجز است و زبان عربی توان این را ندارد که زبونی و تبه‌کاری آن‌ها در حق امت اسلامی را بیان کند و دیگر هرگز از عدالت و بی‌عدالتی آن‌ها سخن نمی‌گوییم، پس روز قیامت در نزد الله سبحانه وتعالی چه حالتی خواهند داشت؟ و از الله متعال عافیت و سلامتی مسئلت داریم.

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

منفور‌ترین مردم نزد الله سبحانه وتعالی چه کسانی هستند؟

(ترجمه)

از عبد الله بن عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«أبغض الناس إلى الله ثلاثة ملحد في الحرم ومبتغ في الإسلام سنة الجاهلية ومطلب دم امرئ بغير حق ليهريق دمه». (رواه البخاری)

ترجمه: منفورترین مردم نزد الله (سبحانه وتعالی) سه تن هستند:  ملحد در حرم، کسی‌که در اسلام به دنبال زنده کردن سنت جاهلیت است و‌ کسی‌که در پی دیگری است تا به ناحق خونش را بریزد.

این حدیث شریف درباره مبغوض‌ترین افراد در نزد الله سخن می‌گوید. اولین آنان کسی است که در مسجد الحرام دست به الحاد می‌زند؛ یعنی کسی‌که بر بندگان الله سبحانه وتعالی جور و ستم می‌کند و بعد از آن‌که حق را می‌شناسد آشکارا از الله سبحانه وتعالی نافرمانی نماید. این افراد به قدری در دین اسلام علم و آگاهی دارند که اگر دربارۀ موضوعی از آنان سوال بپرسی حتماً پاسخ می‌دهند. می‌دانند که الله سبحانه وتعالی به چه چیزی دستور داده و از چه چیزی نهی فرموده است و می‌دانند که چه اعمالی باعث خوشنودی الله سبحانه وتعالی شده و چه اعمالی الله را ناراضی می‌سازند با این وجود بازهم به نافرمانی الله سبحانه وتعالی افتخار نموده، شریعتش را انکار می‌کنند و به کفر، اهل کفر و راه شیطان نزدیکی می‌جویند، آن‌گاه به تغییر و تحریف شریعت الله سبحانه وتعالی پرداخته، قانون جنگل یا قانون کفر را جایگزین آن می‌کنند؛ گویا نمی‌دانند که الله سبحانه وتعالی مهلت می‌دهد؛ اما فراموش نمی‌کند و عذاب الله سبحانه وتعالی در دنیا و یا در آخرت آنان را فرا می‌گیرد. در این زمانه چنین افرادی چقدر فراوان است.

موضوع دیگری که در این حدیث شریف به آن اشاره شده و الله سبحانه وتعالی از این عمل و اهل آن بیزار است، اینست که شخصی به نزد علمای آگاه، مخلص و هدایت شده آمده و بخواهد آنان را به دوران جاهلیت بازگرداند، دورانی‌که هدف مردم آن در زندگی فقط لذت بردن و منفعت جستن از مخلوقات الله سبحانه وتعالی بوده، بدون این‌که کدام قانون محاسبه یا پیگردی وجود داشته باشد. این اشخاص تلاش دارند که بندگان الله سبحانه وتعالی را به دوران پیش از اسلام بازگردانند؛ زیرا بخاطر هدایتی‌که شامل حال مسلمانان شده است، از آنان متنفر هستند و از زمان بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم تا کنون این‌چنین افرادی وجود داشته است. ما کسانی را می‌بینیم که مسلمانان را به اعمالی دعوت می‌کنند که قلب را به لرزه انداخته و عقل سلیم از انجام دادن آن اعمال امتناع می‌ورزند و از مسلمانان می‌خواهند که پیروان این اعمال را پذیرفته و در مقابل مخالفان آن موقف بگیرند. پس الله سبحانه وتعالی حق دارد از آن‌ها متنفر باشد و عذابی را که مستحق آن هستند در ازای فسادی‌که در حق بشریت و انسانیت انجام داده اند، بر آنان مسلط کند.

آخرین مطلبی‌که حدیث شریف به آن اشاره نموده فقط از جانب کسانی‌که بیماری روانی و مشکل ذهنی دارند، صادر می‌شود. پس آن‌ها را می‌بینی که سعی دارند به ناحق خون یک انسان را بریزند و تلاش می‌کنند بدون هیچ انگیزه شرعی و فقط برای اشباع خواهشات بیمارگونه خود و بخاطر کینه‌ای که نسبت به بشریت دارند، خون انسان‌ها را به ناحق بریزند. بنابراین، می‌بینی که آن‌ها از کشته شدن، ظلم و ستم بالای مخلوقات الله لذت می‌برند و از  مصیبت‌هایی‌که بر سر دیگران می‌آید، بهره‌ می‌برند و در صدد افزایش آن‌ها هستند. الله سبحانه وتعالی از این گروه بیزاری جسته و عذاب دردناکی در دنیا و آخرت برای‌شان وعده داده است.

ما مسلمانان باید با تمام توان در مقابل این افراد ایستاد‌گی کنیم و به اعمال شوم‌ آنان خاتمه دهیم، تا عذابی را که الله سبحانه وتعالی در دنیا برای آنان وعده داده است، زودتر بر آنان بچشانیم؛ این‌گونه به رضایت الله سبحانه وتعالی دست یافته و وظیفه خویش را انجام داده‌ایم.

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم، زود‌تر گشایشی را در دستان ما قرار دهد که به اعمال شوم این افراد خاتمه دهیم، امور را به صاحبان‌شان بازگردانیم، شریعت الله سبحانه وتعالی را در میان مردم تطبیق کنیم و بدین وسیله محبت الله سبحانه وتعالی را کسب کنیم.

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

آيا می دانيد مفلس کيست؟

(ترجمه)

امام احمد حنبل در مسند خود از ابوهریره رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«هَلْ تَدْرُونَ مَنْ الْمُفْلِسُ" قَالُوا الْمُفْلِسُ فِينَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ لَا دِرْهَمَ لَهُ وَلَا مَتَاعَ قَالَ "إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِي مَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِصِيَامٍ وَصَلَاةٍ وَزَكَاةٍ وَيَأْتِي قَدْ شَتَمَ عِرْضَ هَذَا وَقَذَفَ هَذَا وَأَكَلَ مَالَ هَذَا فَيُقْعَدُ فَيَقْتَصُّ هَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ وَهَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ فَإِنْ فَنِيَتْ حَسَنَاتُهُ قَبْلَ أَنْ يَقْضِيَ مَا عَلَيْهِ مِنْ الْخَطَايَا أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرِحَتْ عَلَيْهِ ثُمَّ طُرِحَ فِي النَّارِ»

ترجمه: آيا می‌دانيد مفلس کيست؟ گفتند: مفلس در میان ما کسی است که درهم و کالایی (ثروتِ نقدی و غيرنقدی) ندارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: مفلس در امت من کسی است که روز قيامت با انبوهی از (اعمال نيک، مانند) نماز و روزه و زکات حاضر می‌شود؛ ولی درحالی می‌آید که فلانی را دشنام داده و به آن يکی تهمت زده و مالِ اين را خورده و خونِ آن يکی را ريخته و فلانی را زده است. لذا از نيکی‌هايش به هريک از اين‌ها داده می‌شود؛ و اگر نيکی‌هايش پيش از ادای حقوقی که بر گردن دارد، تمام شود، از بدی‌های آنان گرفته می‌شود و به حسابِ او منظور می‌شود و سپس او را در آتشِ دوزخ می اندازند.

این حدیث از جمله احادیث مهمی شمرده می‌شود که باید معنا و مفهوم آن درک شود. برخی از مردم، با وجود انجام اعمالی مانند نماز، روزه و زکات مفلس هستند؛ زیرا یکی را دشنام داده و به دیگری تهمت زده، مالِ اين را خورده و خونِ آن را ريخته و فلانی را زده است.

مفلس بودن او بخاطر این است که از اعمال نیکویش که سرمایه وی محسوب می‌شود گرفته شده و به کسانی داده می‌شود که آنان را دشنام‌داده و لت و کوب کرده است. سپش اگر نيکی‌هايش پيش از ادای حقوق دیگران تمام شود، از بدی‌های آنان گرفته شده و به حسابِ او منظور می‌شود و سپس او را در آتش دوزخ می‌اندازند.

وقتی پیامبر صلی‌الله علیه وسلم از اصحاب خویش پرسیدند: «أتدرون من المفلس؟؛ آیا می‌دانید مفلس چه کسی است؟». در این جمله از کلمهٔ "أتدرون" استفاده نمودند که از کلمه "درایة" گرفته شده است و درایة به معنای علم به امور باطنی می‌باشد؛ پس در این‌جا منظور از "أتدرون" به معنای "أتعلمون" است؛ یعنی آیا می‌دانید مفلس حقیقی کیست؟ این جمله، سخن سیدنا علی کرم الله وجهه را تأیید می‌کند که فرمودند: «الغنى والفقر بعد العرض على الله؛ آن گاه كه اعمال[در قيامت]  به پيش‌گاه الله سبحانه وتعالی عرضه گردد، معلوم می‌شود که چه کسی ثروتمند و چه کسی فقیر است.»

وقتی‌که این سؤال از صحابه رضی‌الله عنهم پرسیده شد، آن‌ها بر اساس تجربیات خودشان پاسخ دادند: مفلس در میان ما، کسی است که هیچ درهم و دینار و هیچ مالی ندارد. معنای مفلس در نظر اصحاب رضی الله عنهم چنین بود؛ اما رسول الله صلی‌الله علیه وسلم در حدیثی‌که گذشت، در جواب اصحاب رضی‌الله عنهم فرمودند: نخیر، بلکه مفلس در امت من کسی است که روز قيامت با انبوهی از (اعمال نيک، مانند) نماز و روزه و زکات حاضر می شود...

ولی... جملۀ (أتَدْرُونَ مَنْ الْمُفْلِسُ؟)، قول سیدنا حضرت عمر رضی‌الله عنه را تایید می‌کند که فرمودند:

«من شاء صام ومن شاء صلى لكنها الاستقامة، لأن الصلاة والصوم والحج والزكاة هذه عبادات قد يفعلها الإنسان وفي نفسه إخلاص لها، وقد يفعلها نفاقاً، لكن مركز الثقل هو أن ينضبط على أمر الله»

ترجمه: هر کس می‌خواهد روزه بگیرد و هرکس می‌خواهد نماز بخواند؛ اما مهم اینست که ثابت قدم باشد؛ زیرا نماز و روزه و حج و زکات از جمله عباداتی هستند که انسان می‌تواند آن را از روی اخلاص انجام دهد یا از روی نفاق؛ اما مهم‌ترین مسئله اینست که انسان به دستورات الله سبحانه وتعالی پایبند و منضبط باشد.

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که ما را بر حق ثابت قدم گرداند، ما را از بندگان پرهیزگار خود قرار دهد، گناهان ما را به اعمال صالح تبدیل نموده و ما را در روز قیامت خجل و رسوا نکند! اللهم آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

بعد از امتحان و غربال‌گری چه اتفاقی می‌افتد؟

(ترجمه)

عبدالله بن عمرو بن عاص رضی‌الله عنه از رسول الله صلی‌الله علیه وسلم روایت می‌کند که فرمودند:

«يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَ زَمَانٌ يُغَرْبَلُ النَّاسُ فِيهِ غَرْبَلَةً، تَبْقَى حُثَالَةٌ مِنَ النَّاسِ، قَدْ مَرِجَتْ عُهُودُهُمْ وَأَمَانَاتُهُمْ وَاخْتَلَفُوا، فَكَانُوا هَكَذَا وَشَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ» (رواه ابوداود/3840)

ترجمه: به زودی زمانی فرا خواهد رسید که مردم غربال می‌شوند و انسان‌های کم ارزش می‌مانند که عهد و پیمان‌های‌شان باهم آمیخته شده و دچار اختلاف شده‌اند (پیامبر الله انگشتانش را در هم فرو برد) و فرمودند مانند این انگشتان.

در شرح ابوداود از شیخ عبد المحسن بن حمد العَبّاد آمده است: «يُغَرْبَلُ النَّاسُ فِيهِ غَرْبَلَةً» یعنی مردم امتحان و آزمایش می‌شوند تا افراد نیکوکار از بدکار متمایز و جدا شود و انسان‌های کم ارزش و فرومایه مانند کاه و پوستی که هنگام غربال کردن گندم و آرد در غربال می‌ماند باقی خواهند ماند، مواد خالص فرو می‌ریزد و پوست‌های آن‌ها که وارد سوراخ‌های غربال نمی‌شوند، باقی می‌مانند. بنابراین، کسانی‌که باقی می‌مانند همان ناخالصی و پوست‌های گندم هستند که وارد سوراخ‌های غربال نشده و هیچ خیری در آنان نیست.

این تشبیه را کسی کرده که از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید و وضعیت امت امروزی را به طور خلاصه بیان می‌دارد. گویا رسول الله صلی‌الله علیه وسلم درباره شام و اتفاقاتی‌که در آن‌جا رخ می‌دهد و درباره عراق، مصر، یمن، سودان و دیگر بلادمسلمین که ناله‌ها و فریادهای مردم به سوی پروردگارشان بلند می‌شود، سخن می‌گوید؛ جایی‌که امت در غربال ابتلا و آزمایش غربال گردیده و نسبت به دین خویش امتحان و آزمایش می‌شود تا چهره اصلی مدعیان ایمان که از دین به نفع خویش سوءاستفاده نموده و آن را منبع درآمد خود قرار داده‌اند افشاء و نمایان گردد و هویت واقعی تمام منافقان چرب زبان فاش و برملا شود؛ مانند کف روی آب که از بین می‌رود و آنچه که برای مردم منفعت و فایده دارد، باقی می‌ماند.

بلی، امروز واقعیت اینست که امت مورد امتحان و آزمایش قرار گرفته تا از هرگونه عیب و نقص پاک شده و آلودگی‌ها و ناپاکی‌هایش از آن خارج شود تا گروهی پاک و خالص باقی بماند و آن‌گاه نصرت و پیروزی الله سبحانه وتعالی بر آن‌ها نازل خواهد شد؛ زیرا نصرت و پیروزی الله سبحانه وتعالی شامل حال پاکان و پرهیزگاران می‌شود. پس ای آل محمد صلی‌الله علیه وسلم صبر پیشه کنید؛ زیرا وعدۀ نصرت و خلافت برای شما داده شده است.

پروردگارا! خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما عنایت فرما تا به وسیلهٔ آن مشکلات و دشواری‌های مسلمانان بهبود یافته و حل شود و بلاها و مصیبت‌ها از آنان برطرف گردد! پروردگارا! زمین را با نور وجه کریمت منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان عید سعید اضحی را به تمام مسلمانان تبریک عرض نموده و وحدت مراسم دینی را اصل شرعی می‌داند Featured

اَلَلّهُ اَكْبَرُ اللَّهُ اَكْبَرُ ، لَاإِلَهَ إِلَا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ، اَللّهُ اَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان فرارسیدن عید سعید اضحی را به همه‌ای مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌دارد. ضمناً به بارگاه الله سبحانه وتعالی مخلصانه دعا می‌کنیم که طاعات، عبادات، مبارزات و قربانی‌های همه‌ مسلمانان را به رحمت خود قبول نموده و حج شان را مبرور گرداند.

عید نمادی از خوشی، سرور و وحدت در میان مسلمانان جهان است. متأسفانه امسال عید اضحی در سرزمین‌های مختلف در روزهای متفاوت تجلیل می‌شود. چنان‌که نظام حاکم در افغانستان روز یک‌شنبه را عرفه و روز دوشنبه را اول عید اعلام کرده، در حالی‌که در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی دیگر مبنی بر شهادت مسلمانان روز شنبه عرفه و یک‌شنبه اول عید قربان خواهد بود.

اختلاف در مراسم دینی فتنه‌ی عظیم بوده که مردم مسلمان افغانستان را در انجام تکالیف شرعی شان در حالت سردرگُمی قرار داده است. در حالی‌که بسیاری از مقامات نظام حاکم در مراسم حج حضور دارند، و خود شان نیز از وقوف حجاج در سرزمین عرفات و عرفه بودن آن روز آگاه هستند. حالا سوال این‌جاست که این مقامات نظر به فتوای خودشان عرفه و عید را تجلیل می‌کنند یا براساس مراسم حج؟! متأسفانه نظام حاکم با تأخیر یک روزه در اعلام عید، مغایر با شهادت سایر مسلمانان عمل می‌کند و این اقدام، نوعی بی‌اعتنایی و تفرقه‌افکنی در میان امت اسلامی پنداشته می‌شود. چنان‌که در عید فطر امسال نیز چنین بی‌دقتی و پراکندگی صورت گرفته بود که بعداً اصلاح گردید.

مراسم دینی موارد بسیار حساس هستند و نباید میدان رقابت دولت‌های ملی قرار گیرند. اصل شرعی نیز بر وحدت مراسم دینی در میان مسلمانان تأکید دارد. چنانچه رسول ‌الله صلی‌الله علیه‌و‌سلم واضح نموده است که رؤیت هلال ماه توسط هر مسلمان در هر جایی از دنیا، شرعاً مسلمانان را در سر‌زمین‌های ‌دیگر ملزم می‌گرداند تا مطابق به آن مناسبت‌های دینی خویش را تنظیم نمایند. در این مورد هیچ مسلمانی بر مسلمانِ دیگر و هیچ سر‌زمینی بر سرزمین دیگر برتری ندارد. به‌خصوص در عصر حاضر که در کمترین ثانیه‌ها خبر این شهادت به تمام مردم دنیا می‌رسد. اگر بعضی فتاوی قدیم در این مورد نیز وجود دارد، بدلیل واقعیت آن عصر و دوری مناطق از یکدیگر، در آن زمان قابل اعتبار بود. اما امروزه بدلیل تغییر واقعیت، آن فتاوی مشروعیت خود را از دست داده و نمی‌توان بر آن استدلال کرد. اصل شرعی در فقه حنفی نیز، شهادت دو مسلمان عادل را برای رؤیت هلال ماه جهت آغاز یا اختتام مناسبت‌های دینی کافی دانسته است که این امر بر تأکید مذاهب فقهی بر وحدت و اجتناب از تفرقه دلالت دارد.

بدون شک این از رحمت الله سبحانه وتعالی است که مسلمانان را امت واحد قرار داده و خواسته است که امت مسلمه در انجام شعائر دینی مانند: حج، روزه، جهاد، اعیاد و سایر احکام شرعی تقویم واحد داشته و متمایز از سایر ملل جهان باشند. طوری‌که احکام شرعی همه‌ای مسلمانان را مخاطب قرار داده است، نه یک ملت خاص و نه هم سرزمین خاص را.

در واقع آن‌چه مانع تطبیق احکام شرعی و وحدت مراسم دینی در میان امت گردیده، موجودیت مرزهای دولت ـ ملت، بی‌اعتمادی مسلمانان نسبت به یکدیگر و رقابت‌های قدرت می‌باشد. این عوامل نه‌ تنها که خوشی‌های امت را تقسیم نموده، غم‌های امت را نیز از یکدیگر بیگانه ساخته است. امروز سیاست‌های ملی، امت را آ‌ن‌قدر از خود بیگانه ساخته که حتی نمی‌داند در سودان چه جنایت جریان دارد، در کشمیر کی‌ها کشته می‌شوند و همین‌گونه قضیه‌ی غزه صرف یک قضیه داخلی برای خود فلسطینی‌ها پنداشته می‌شود. بسیاری‌ها از اثر چنین سیاست‌ غیرشرعی فکر می‌کنند ترکستان شرقی جزء قلمروی مشروع چین است.

بلی، عید اضحی ما را به یاد حضرت ابراهیم «علیه السلام» می‌اندازد؛ نماد فداکاری، توکُل و الگوی الولاء والبراء. بناءً اگر غزه دور است تاجیکستان که نزدیک با افغانستان است؛ آن‌جا فرامین ضد حجاب صادر می‌شود و خواهران مسلمان ما «وا معتصما» صدا می‌زنند؛ اما حُکام بنا بر مصلحت‌های سیاسی خاموش اند.

بناءً واجب است تا مسلمانان برای وحدت فکری، سیاسی و جغرافیایی زیر چتر دولت واحد خلافت راشده ثانی تلاش و مبارزه نمایند تا از شرّ چنین فتنه‌ها، سردرگُمی‌ها و تفرقه نجات پیدا کرده و روزهای خوشی و سرور مسلمانان از اندونیزیا تا مراکش واحد و مشترک باشد و یقیناً که یکی از روزهای بزرگ خوشی برای مؤمنان روزی‌ست که نصرت الله سبحانه وتعالی نازل شود و خلافت راشده ثانی قایم گردد.

وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (الروم، 4-5)

و در آن روز مؤمنان از نصرت الله متعال شاد مى‌گردند. هر كه را بخواهد نصرت مى‌كند، و اوست شكست‌ناپذير مهربان.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

قتل عام در تل سلطان؛ همدستی حکام و خیانت لشکریان!

(ترجمه)

خبر:

ارتش رژیم جنایتکار یهودی در تل سلطان، شمال غربی رفح در بین خیمه‌های آوارگان حمله وحشیانه‌ی انجام داد و ده‌ها شهید برجا ماند.

تبصره:

تا زمانی‌که دولت واقعی به امور مردم رسیدگی نکند، از آنان دفاع و از مظلومان و مستضعفان حمایت نداشته باشد، خون پاک مسلمانان جاری خواهد بود و جان‌ها به ناحق از بین خواهد رفت.

ماه‌ها از وقوع طوفان الأقصی می‌گذرد، هزاران قتل عام صورت گرفت، صدها خانواده نام‌شان از ثبت احوال نفوس پاک گردید و ده‌ها هزار شهید و مجروح شدند، انواع سلاح‌ها استفاده شد و مردم بی‌دفاع با آن بمب‌ها بمباران شدند و انواع عذاب‌ها را تجربه کردند، اما این امت تسلیم نمی‌شوند، بلکه با سختی‌ها معجزه می‌کنند و به قهرمانی‌ها می‌پردازند و در تاریخ نمونه هستند! هم‌چنان مردم غزه نمونه‌ای از پایداری و ثبات هستند.

موقف حاکمان «مزدوران غرب» نفرت‌انگیز است، پوسیدگی و بوی تعفن آن‌ها همه جا را فرا گرفته و هیچ‌کس از خیانت آشکار آن‌ها به خون مسلمانان در امان نمانده است و غزه خیانت‌های آشکار‌شان را علیه خون مسلمانان و قضایایی‌شان افشا ساخت.

اما در مورد لشکریان مسلمانان این پرسش مطرح می‌شود که چند قتل عام دیگر تکرار شود تا این لشکرها از خواب غفلت بیدار شوند؟ آیا ممکن است بین رفح و مصری که چند متری از هم فاصله ندارند و لشکری با این همه امکانات نظامی و مقام بلند در سطح جهان چنین حالتی وجود داشته باشد و برادران ما در غزه چنان سوزانده و شکنجه شوند که گویی در سیاره دیگری زندگی می‌کنند؟

بناءً ارتش‌ها برای رقص‌های نمایشی و تشریفات نیستند؛ بلکه ارتش‌ها حافظ امت و قلعه غیر قابل نفوذ آن است. اسلام به وسیله ارتش‌ها شهرها و قاره‌ها را فتح می‌کند؛ پس الله سبحانه وتعالی به وسیله شما یا دیگران این دین را پیروز می‌گرداند و غم و اندوه را از این امت بر طرف می‌کند، إن شاء الله! قبل از گذشت زمان به عظمت موضوع پی ببرید و از کاری‌که کردید پشیمان خواهید شد! یا در راه حق خواهید بود و در کنار امت خود می‌ایستید و از اسلام و مسلمین حمایت کی‎کنید و یا نوکر غرب و پیروان آن خواهید بود؛ پس از انصار باطل خواهید بود.

وعده الله سبحانه وتعالی حق است و نصرت اسلام حق است و بازگشت خلافت راشده بر منهج نبوت حق است! هرکه آن را بخواهد می‌خواهد و هر که آن را امتناع کند، تسکین ناراحتی او نزدیکی ظهور دوباره خلافت خواهد بود.

نویسنده: المهندسه زینب بنرحومه

مترجم: پارسا امیدی

تاریخ: 2 جون 2024

ادامه مطلب...

عمل انسان آینۀ وست، نه گفتارش!

(ترجمه)

خبر:

رؤسای جمهور، معاونان رئیس‌جمهور، وزیران، رؤسای پارلمان و نمایندگان ویژۀ چندین کشور در مراسم تشییع جنازه ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران و حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه این کشور که در حادثه سقوط بالگرد جان خود را از دست دادند، در مرکز همایش‌های بین‌المللی تهران حضور یافتند. محمد مخبر،  رئیس‌جمهور موقت ایران و علی باقری، سرپرست وزارت خارجه میزبان مراسم عزاداری در پایتخت بودند.

تبصره:

بدون شک، اگر کسی بخواهد درباره شخصیت یک انسان اطلاعاتی کسب کند باید به اعمال آن شخص نگاه کند؛ نه به گفته‌هایش؛ زیرا علی‌الرغم این‌که کلمات در شکل‌گیری شخصیت آن فرد نقش دارند؛ اما انعکاس آن کلمات در رفتار اوست که حایز اهمیت است؛ ورنه کلمات هیچ ارزشی ندارند. حقیقت اینست که الله سبحانه وتعالی این مطلب را به وضوح در سورهٔ  "صف" بیان کرده است:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفعَلُونَ ﴿۲﴾ كَبُرَ مَقتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفعَلُونَ﴾

ترجمه: ای مؤمنان! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟ نزد الله بسیار زشت و ناپسند است؛ سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید!

این دقیقاً وضعیت حکام ایران و سایر حکام سرزمین‌های مسلمانان است. ایرانی‌که میلیون‌ها انسان آن را نماینده اسلام می‌پندارند، در واقع در کشتار میلیون‌ها مسلمانِ افغانستان، سوریه، عراق و یمن مشارکت داشته و در برابر کشتار زنان، کودکان و سال‌خوردگانِ رژیم صهیونیستی در غزه طی هشت ماه گذشته جز اظهارات پوچ و بی‌فایده هیچ واکنشی نشان نداده است؛ چنانچه این موضوع با درنظرداشت نتیجه سخنان رهبران ایران مبنی بر این‌که: بدون ایران آمریکا در باتلاق افغانستان غرق می‌شد و حضور ابراهیم رئیسی در اجلاس ریاض در کنار بشار اسد قاتل، واضح و آشکار می‌شود.

اینک حضور سریع حکام سرزمین‌های مسلمانان، به‌ویژه افغانستان و اسماعیل هنیه، نماینده حماس در مراسم تشییع جنازه ابراهیم رئیسی چه معنایی دارد؟ آیا عجیب نیست که حکام افغانستان در مراسم تشییع رئیسی حضور داشتند؛ در حالی که از اظهارات مقامات ایرانی درباره افغانستان مطلع بودند؟  عجیب‌تر از آن، حضور اسماعیل هنیه است؛ در حالی‌که او شاهد کشتار مسلمانان غزه توسط رژیم صهیونیستی بوده و ایران فقط به اظهارات پوچ اکتفا کرده است. آیا این امر بی‌توجهی به حساب نمی‌آید؟

عملیات طوفان‌الاقصی حقیقت حکام مزدور و خائن را آشکار ساخته و نشان داد که آن‌ها نماینده امت اسلامی نیستند. با وجود این‌که مسلمانان در سرزمین‌های مختلف از مرگ رئیس‌جمهور ایران و وزیر خارجۀ آن -که دستان‌شان به خون مسلمانان آلوده است- احساس خوش‌حالی نموده و نعره شادی سر دادند، حضور این حکام در مراسم تشییع جنازه این قاتلان بیانگر تصور واضحی است که امت اسلامی و حکامش در دو میدان جداگانه قرار دارند. همان‌طور که گفته شده: "مرأة المرء عمله ولا ينظر إلى كلامه." الله سبحانه وتعالی به زیبایی وضعیت این خائنان را توصیف کرده است که به اربابان‌شان بیش از الله سبحانه وتعالی اعتماد دارند و می‌فرماید:

﴿وَإِذَا لَقُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَواْ إِلَىٰ شَيَٰطِينِهِم قَالُوٓاْ إِنَّا مَعَكُم إِنَّمَا نَحنُ مُستَهزِءُونَ ﴿۱۴﴾ ٱللَّهُ يَستَهزِئُ بِهِم وَيَمُدُّهُم فِي طُغيَٰنِهِم يَعمَهُونَ﴾ [بقره: ۱۴-۱۵]

ترجمه: و هنگامی‌که با مؤمنان روبرو می‌شوند، می‌گویند: (ما نیز همانند شما) ایمان آورده ایم و چون با شیاطین (و دوستان گمراهِ) خویش تنها می‌شوند، می‌گویند: ما با شما هستیم و تنها (مؤمنان را) به استهزا و ریشخند می‏گیریم. الله، آن‌ها را به استهزا می‌گیرد و رهایشان می‏کند تا کورکورانه، به گمراهی و سرکشی خویش ادامه دهند.

نویسنده: رمضان أبو فرقان

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

مهاجران برادران شما هستند؛ پس نگذارید تحقیر و اخراج شوند!

(ترجمه)

خبر:

تحقیر، دستگیری و تسلیم نمودن اهل سوریه به رژیم مجرم بشار الاسد.

تبصره:

نژادپرستان موفق شدند که نخست وزیر و وزیر داخله (که اهل طرابلس شام هستند) را متقاعد کنند که به کمپاین اخراج مردم سوریه و تحویل  آن‌ها به رژیم اسد بپیوندند؛ به بهانه ترس از مسیحیان و تغییر بافت جمعیت در لبنان، با وجود این‌که فیصدی مسیحیان دارای تابعیت ارامنه و مسیحیان سوریه، فلسطین و عراق از 20 درصد فراتر نمی‌رود، پس از چه تغییری صحبت می‌کنند؟

این حمله نژادپرستانه به دلایل زیر موفق نخواهد شد:

اول: اسلام از مسلمانان خواسته است که برادران مظلوم خود را در آغوش بگیرند؛ پس اگر همسایه آن‌ها باشند و یا در بین‌شان خویشاوندی وجود داشته باشد چه؟ اگر رژیم سوریه به محض دستگیری آن‌ها را بکشد چه؟ بنابراین، اکثریت مسلمانان در کنار برادران ضعیف سوری خود ایستاده‌اند و آن‌ها را رها نمی‌کنند.

دوم: مرزها بین سرزمین‌های اسلامی مصنوعی است که توسط استعمار در توافقنامه سایکس پیکو ایجاد شده است. این مرزها به زودی از بین می‌رود و این سرزمین به وحدت خود باز می‌گردد و با افزایش بیداری  بین مسلمانان تقسیم بین‌شان بر اساس وطن و قوم به زودی از بین خواهد رفت.

سوم: سوری‌های آواره از طریق فراوانی نیروی کار ارزان و سرمایه‌گذاری پول خود در پروژهایی‌که چرخه اقتصادی را به سمت بهتر شدن سوق می‌دهد، به کاهش رنج اقتصادی مردم لبنان کمک می‌کنند.

چهارم: لبنان برای نیروی کار مردم سوریه، به ویژه در بخش‌های ساختمانی و کشاورزی ضرورت دارد و آن‌ها در این بخش تجربه‌ای کافی دارند که هیچ کس دیگری ندارد و لبنان نمی‌تواند کمبود نیروی کار را در صورت خروج آن‌ها پر کند.

در پایان ما به اقلیت‌های نژادپرستِ لبنان هشدار می‌دهیم که در آینده‌ای قابل پیش‌بینی به دلیل مهاجرت در غرب و نرخ پاین زاد و ولد شما با ضعف و افول مواجه هستید. آینده نزدیک برای اکثریت قاطع این سرزمین است. فریب ضعف و آسیب‌پذیری مسلمانان امروز و آواره شدن آن‌ها از سرزمین‌های مانند عراق، شام و فلسطین را نخورید؛ زیرا آن‌ها به زودی به عنوان یک نیروی منسجم و یکپارچه بازخواهند گشت که ابتکار رهبری را دوباره به دست می‌آورند و دوباره به پا می‌خیزند. اگر می‌خواهید موجودیت خود را حفظ کنید، با مسلمانان دشمنی نکنید و مانند اجدادتان در کنار مسلمانان باشید نه در کنار دشمنان.

اما شما ای سیاستمداران مسلمان، برای کسب مقام و یا تقسیم منافع مادی نژادپرستان را خشنود نسازید که پروردگار جهانیان و رسول او و مؤمنین را ناراضی می‌کنید.

نویسنده: الشیخ د. محمد ابراهیم

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه