پنجشنبه, ۲۹ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

pr header

 

 

تاریخ هجری :24 محرم 1447
تاریخ میلادی : شنبه، 19 جولای 2025م

شماره صدور:1447/05

دفتر مطبوعاتی
ولایه سودان

اعلامیه مطبوعاتی

پیام کنفرانس مطبوعاتی حزب‌التحریر- ولایۀ سودان

(ترجمه)

سخن‌گوی رسمی حزب‌التحریر - ولایۀ سودان در کنفرانس دایر شده در  روز شنبه 17 جولای سال جاری گفت: «هیچ حکومتی امیدی را به ارمغان نمی‌آورد جز تحت سایۀ اسلام و دولتش».

در روز دوشنبه ۱۹/۰۵/۲۰۲۵، عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای حاکمیت سودان، طی تصمیمی "کامل ادریس"، مقام پیشین سازمان ملل را به عنوان نخست‌وزیر منصوب کرد تا دولت تکنوکرات تشکیل دهد. در همان روز نیز تصمیمی صادر کرد که طی آن، فرمان قبلی مبنی بر نظارت اعضای شورای حاکمیت بر وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی لغو گردید.

با پیگیری روند تدریجی تشکیل دولت در طی دو ماه از طریق معرفی وزرا، متوجه می‌شویم که ماهیت این دولت از تکنوکراتی که نخست‌وزیر وعده‌اش را داده بود، به دولت ترکیبی تغییر یافته است؛ ترکیبی از تکنوکرات‌ها و سهم‌خواهی گروه‌های مختلفی که بر سر وزارتخانه‌های درآمدزا همچون دارایی، معادن و رفاه اجتماعی (دروازه کمک‌های خارجی) با یکدیگر نزاع دارند. از این بابت هیچ شرمی ندارند!

کامل ادریس، شعار دولت خود را «امید» قرار داد و در سخنرانی تلویزیونی خود در تاریخ ۱۹/۰۶/۲۰۲۵م گفت که شعار دولتش "امید" و مأموریت آن «تحقق امنیت، زندگی مرفه و رفاه برای مردم» است. اما او قصد دارد این اهداف را با همان نظام حکمرانی سکولار دموکراتیکی محقق سازد که از زمان ورود استعمارگر کافر، کتشنر، در سال ۱۸۹۸م بر ما تحمیل شده است و تاکنون هم ادامه دارد؛ نظامی که نه‌تنها نتوانسته هیچ‌یک از وعده‌های فوق‌الذکر را محقق سازد، بلکه امنیت را از ما گرفت، حرمت‌ها را در هم شکست، و باعث گسترش یأس گردید؛ چنان‌که سطح زندگی به حدی تنزل یافت که بزرگ‌ترین آرزوی مردم این شده که فقط زنده بمانند، بی‌آن‌که امید و انگیزه‌ای در دل داشته باشند.

در مقابل، شریکان کامل ادریس که از توافق جوبا به قدرت رسیده‌اند، مدام شعار "حاشیه‌نشینی" سر می‌دهند و به ساده‌دلان وعده می‌دهند، در حالی‌که به‌وضوح بین تصاحب کرسی‌های وزارتی و رفع ظلم از اقشار مظلوم در مناطق مرکزی و مرزی کشور، خلط می‌کنند.

شبکه الشرق از معتصم احمد صالح، دبیر سیاسی جنبش عدالت و مساوات، نقل کرده است که گفته: «توصیف پایبندی طرف‌های صلح به سهم‌خواهی وزارتی براساس توافق، به عنوان باج‌گیری سیاسی، خوانشی مغرضانه و اشتباه است که هدفش ترساندن این طرف‌ها و تخریب پروژه آنان است؛ برای تثبیت سلطه نخبگان مرکزی و محروم‌کردن نیروهای حاشیه از مشارکت عادلانه در تصمیم‌سازی.»

بر هر دو طرف؛ چه تکنوکرات‌های به رهبری کامل ادریس و چه جنبش‌های موسوم به "مسلح"، واجب است که بدانند حاکمیت در اسلام کیک و غنیمتی نیست که صاحب آن از قدرت و ثروت لذت ببرد و برای رسیدن به صندلی قدرت وعده‌های دروغین به محرومان بدهد، چنان‌که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُوراً﴾ [النساء: 120]

ترجمه: (شیطان) آنان را وعده می‌دهد و به آرزوهای دور و دراز ( و خیالی) می‌اندازد، درحالی‌که جز وعده‌های فریب‌کارانه بدی‌شان نمی‌دهد.

 این وعده‌ها چه در زمینه امنیت، آموزش، سلامت و چه برای ستم‌دیدگان مناطق دورافتاده –که آنان را «اهل حاشیه» می‌نامند– همگی حجتی علیه این دولت موسوم به «امید» هستند. تجربه نشان داده که هر کس با نگاه غنیمت به کرسی قدرت بنشیند، سرانجام هلاک می‌شود، چراکه تفاوت زیادی است میان کسی که اداره امور مردم را مکلفیت و امانت بداند –و در قیامت موجب رسوایی و پشیمانی خواهد بود– با کسی که برای چشیدن طعم کیک و ثروت و قدرت آمده است.

اما افسانه "حاشیه‌نشینی"، که هر خائنی به کشور و یاغی بر حکومت آن را فریاد می‌زند، هدفش اشاره به ظلم‌هایی است که بر شهروندان مناطق دور افتاده وارد شده است؛ در حالی‌که منشأ این ظلم‌ها همان نظام سکولار غربی استعمارگر است. کسانی که برای تغییر این نظام اسلحه به دست گرفته‌اند، در واقع نمی‌خواهند آن را براندازند، بلکه سهم بیشتری از اجرای آن می‌خواهند! یعنی خودشان می‌خواهند همان ظلم را بر اهل حاشیه اعمال کنند!

در اسلام، سلطه (حاکمیت) تنها از آن امت یا نماینده‌اش است. امت این حق را به کسی می‌دهد که اهل مسئولیت عمومی باشد؛ کسی که قوی، پرهیزگار، مهربان با مردم و غیرنفرت‌انگیز باشد. این‌ها ویژگی‌های شخصی حاکم‌اند. اما در رابطه با مردم، باید خیرخواه باشد، از مال عمومی دست بکشد و تنها براساس اسلام حکم کند. این هفت شرط اگر در حاکم جمع شود، زندگی سامان می‌گیرد و امور مردم اصلاح می‌شود. پس جایگاه تکنوکرات‌ها و گروه‌های مسلح در این میان کجاست؟

تصویرسازی کامل ادریس از دولت خود به عنوان دولت امید برای مردم سودان، در حالی‌که حداقل انتظارات مردم از دولت، رفع مشکلات اساسی زندگی (خوراک، پوشاک، مسکن) و نیازهای اجتماعی (امنیت، آموزش، درمان) و خدماتی چون آب سالم، برق، زیرساخت‌ها و توقف غارت منابع ملی است، در واقع تلاشی بی‌ثمر است. این نیازها فقط زمانی محقق می‌شود که سلطه استعمارگر از ریشه کنده شود، امری که دولت کامل ادریس قادر به انجامش نیست.

چرا؟ زیرا درمان هر مشکلی نیازمند شناخت علت آن است و سپس درمانی که مستقیماً علت را هدف قرار دهد. پس آیا کامل ادریس با خود درمانی آورده که امید را زنده کند؟ یا حامل همان علل بحران است که فقط با آرایش عطار، تزیین شده‌اند؟

مردم سودان مسلمانند و اسلام عزیز دینی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از جانب خالق متعال آورده است. این اسلام، هم دین است و هم نظام حکومت، هم عقیده است و هم نظامی جامع برای زندگی تا روز قیامت. الله سبحانه وتعالی این دین را کامل و بدون هیچ کم و کاستی فرستاده است. اما غرب استعمارگر کافر، که در آخرین دور نزاع بین حق و باطل پیروز شد، دولت مسلمانان (خلافت) را ویران کرد و برای آنان دولت‌های ملی مزدور ساخت، که در رأس‌شان حاکمان خائن و فاسدی را گماشت و ارتشی از مزدوران سیاسی، فکری و رسانه‌ای را برای محافظت از آنان بسیج کرد. مأموریت همه آنان این است که از بازگشت اسلام –این پادزهر حیات– جلوگیری کنند و در عوض، نظام‌های کفری اربابان خود را بر مسلمانان تحمیل کنند؛ و حالا نزاع بین ارتش، تکنوکرات‌ها و گروه‌های مسلح فقط بر سر اولویت در اجرای همین نظام کفری است!

مشکل اصلی مردم سودان، اجرای همین نظام‌های ساخت استعمار غرب است: نظام دموکراتیک در سیاست و نظام سرمایه‌داری در اقتصاد که راه را برای غارت ثروت‌ها و به بند کشیدن مردم هموار کرده‌اند. این همان چیزی است که کامل ادریس آمده تا با ظاهری نو، بند بردگی آن را محکم‌تر بر گردن ما بیفکند. پس برای ما چه تفاوتی دارد که ابزار اجرای آن، تکنوکرات‌ها باشند یا گروه‌های مسلح یا مزدوران سیاسی؟!

امید، در طول تاریخ، هرگز از دل باطل، توهم، دروغ و فریب زاده نمی‌شود، بلکه همواره با حق، حقیقت و صداقت متولد می‌شود؛ و آن را پیامبران از جانب الله سبحانه وتعالی می‌آورند. آخرین آن‌ها، پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم بود که با دین کامل اسلام آمد؛ دینی که دستورالعملی کامل برای عقیده، حکومت، اقتصاد، جامعه، آموزش و سیاست خارجی دارد. این اسلام است که اگر مسلمانان اهل قدرت و نفوذ برای یکی از ایشان بیعت دهند، او خلیفه می‌شود و با تشکیل خلافت اسلامی، امید به زندگی عزت‌مند زنده می‌گردد.

در آن هنگام:

1- خلیفه صفحه آخر زندگی تحت نظام‌های ساختگی غربی و کارشناسان بیگانه را می‌بندد و نظام اسلام را با قدرت دلیل پیاده می‌کند.

2-  خلیفه بلافاصله معاونان، والیان و سایر مسئولان را منصوب کرده و بدون هیچ سهم‌خواهی، به حل مشکلات مردم می‌پردازد، چراکه حاکمیت از آن امت است، نه از آن کسانی که سلاح دارند یا با بیگانگان در ارتباطند.

3- خلیفه نفوذ استعمارگر غربی را از  سرزمین ریشه‌کن کرده، نهادهای دولتی را از عوامل بیگانه پاک می‌کند و از ثروت‌های فکری و مادی امت برای پیشرفت بهره می‌گیرد تا بار دیگر، همچون گذشته، به قدرت اول جهان تبدیل شویم.

4- اسلام تحت خلافت، صحنه سیاسی را از خائنان و ابزار استعمار پاک می‌سازد و خطابه‌های نژادپرستانه و ادعاهای جاهلیت که مردم را  در تفرقه می‌اندازد از میان برمی‌دارد؛ و عدالت و احسان در اداره امور مردم، موجب نابودی ادعاهایی چون "تبعیض"خواهد شد.

5- خلیفه نیروهای مسلح را متحد کرده و تحت فرمان خود درمی‌آورد و بساط ساخت شبه‌نظامیان جدید، که برخی از آن‌ها در کشورهای بیگانه آموزش می‌بینند، برمی‌چیند. چگونه می‌توان به زندگی شرافت‌مندانه امید داشت ،در حالی‌که چنین نیروهایی سرزمین مان را اشغال کرده‌اند؟!

این تنها گوشه‌ای از احکام اسلام است که اگر به‌عنوان طرح سیاسی به امت عرضه گردد، می‌تواند امید به زندگی واقعی را زنده کند. هنگامی که این احکام اجرایی شوند، زندگی ما دگرگون می‌شود و همراه با امید، عمل می‌آید که ما را به قله‌های شکوهی که در گذشته داشته‌ایم بازمی‌گرداند. این بر الله سبحانه وتعالی دشوار نیست.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾َ [انفال: 24]

ترجمه: اي مؤمنان! فرمان الله را بپذيريد و دستور پيامبر او را قبول كنيد هنگامی كه شما را به چيزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنيوی و اخروی) بخشد.

 دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایۀ سودان

 

ابراز نظر نمایید

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه